1

از سوی انتشارات آواژ صورت گرفت؛ گرامیداشت پرویز عاشورنیا با چاپ نمایشنامه‌ای از او/ انتشار نمایشنامه «قلی و گلی» به همراه دو یادداشت از محمدرضا قلی‌پور و مسعود موسوی

سینماروزان/فرزاد دانایی: نمایشنامه «قلی و گلی» نوشته پرویز عاشورنیا کلویر به همراه دو یادداشت از محمدرضا قلی‌پور و مسعود موسوی از سوی انتشارات آواژ منتشر شد.
نمایشنامه «قلی و گلی» نوشته پرویز عاشورنیا کلویر به همت انتشارات آواژ منتشر شد.
«قلی و گلی» نمایشنامه‌ای در قالب نیمه عروسکی و در ژانر کودک و نوجوان است که براساس نوشته‌ای از الینور لیزر به رشته تحریر درآمده است.
پرویز عاشورنیا، از سال‌های دور در آثار بسیاری در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون هنرآفرینی کرده و علاوه بر بازیگری، به ساخت فیلم، کارگردانی، گاه نوشتن و تدریس سینما و تئاتر نیز اهتمام ورزیده است.
گفتنی است؛ «مردی از تبار تئاتر» از محمدرضا قلی‌پور نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما و مدیر انتشارات آواژ و «پرویز را می‌گویم، همان پرویز دوست‌داشتنی و مهربان» از مسعود موسوی نویسنده و کارگردان تئاتر و مدرس تئاتر و مترجم، عنوان دو یادداشت ضمیمه‌شده به نمایشنامه «قلی و گلی» هستند.

از سوی انتشارات آواژ صورت گرفت؛ گرامیداشت پرویز عاشورنیا با چاپ نمایشنامه‌ای از او/ انتشار نمایشنامه «قلی و گلی» به همراه دو یادداشت از محمدرضا قلی‌پور و مسعود موسوی
از سوی انتشارات آواژ صورت گرفت؛ گرامیداشت پرویز عاشورنیا با چاپ نمایشنامه‌ای از او/ انتشار نمایشنامه «قلی و گلی» به همراه دو یادداشت از محمدرضا قلی‌پور و مسعود موسوی

بخشی از یادداشت محمدرضا قلی‌پور و مسعود موسوی به شرح زیر است:

محمدرضا قلی پور:
«پرویز عاشورنیا کلویر، متولد بیست و پنج شهریور سال بیست و سه، در بندر پهلوی سابق (انزلی). به شوخی بهش گفتم اسم سالن بیست پنج شهریور (سنگلج) را به خاطر سال تولدت گذاشتن و او خندید. همسرش می‌گفت که پرویز به خاطر سینما و تئاتر خودش را زودتر از موعد از کشتیرانی بازخرید کرد و… الان هم که تک‌وتنها خانه‌نشین است. او اولین و بهترین معلم تئاترم بود. هم بلد بود تئاتر را و هم کم نگذاشت از یاد دادن. می‌گفت سه بار سکته کردم و همین‌که دوباره راه می‌روم و حرف می‌زنم پادشاهم. چمدان خاطراتش را آورد و از فیلم‌ها و تئاترهایی که سخت یادش آمد نقش‌آفرینی کرده، گفت. سراغ اهالی هنر را از من گرفت. سراغ آن اهالی که هیچ سراغش را نگرفته‌اند و نمی‌گیرند. دست‌نویس نمایشنامه‌ای که من بیست‌وپنج سال قبل به کارگردانی او بازی کردم را یافت و یک صحنه‌اش را خواند و دلم را آب کرد. تصویر راه رفتن آسه آسه و جثه تحلیل رفته‌اش به مهر نگاه و طنین خاطره‌انگیز صدایش آمیخته و ذهنم را فراگرفته‌اند. دروغ نیست که هنر آخر و عاقبت ندارد، آدم‌هایش را عاشق می‌کند و این عاشقی حکایتی دردآلود دارد؛ اما هر چه باشد من تو را از ته قلبم دوستت دارم آقا معلم. پرویز جان دیگر نگو توان ندارم، جانت سلامت.»

مسعود موسوی:
«پرویز را می‌گویم، پرویز کلویر یا همان پرویز عاشورنیای خودمان. هنرمندی سرشار از انرژی، امید و تلاش. جدیت هنری او در کنار خلاقیتی حساب‌شده و قابل‌باور در هر شب اجرا در سه همکاری مشترکی که داشتیم، برای من که آن سال ها گام‌های نخستین را جهت ورود به دنیای حرفه‌ای بازیگری برمی‌داشتم، کلاس درسی بود عینی و واقعی… .
پرویز عاشورنیا شایسته تقدیر و تشکر است و شایسته تجلیل. خیلی خوشحالم که با چاپ نمایشنامه وی گامی هرچند کوتاه و مختصر اما بجا و واقعی در جهت بزرگداشت این هنرمند برداشته شده است. از بانیان این حرکت ارزنده در جهت ماندنی کردن بخشی از قابلیت‌های این هنرمند پیشکسوت سپاسگزارم.»
همچنین، این کتاب، حاوی عکس‌ها و مطالبی مربوط سال‌ها فعالیت پرویز عاشورنیا کلویر در عرصه تئاتر، سینما و تجلیلی از تلاش‌های وی در عرصه هنرهای نمایشی است.
مخاطبان برای سفارش نسخه فیزیکی کتاب می‌توانند به سایت فروش کتاب انتشارات آواژ مراجعه کنند و همچنین، نسخه دیجیتالی کتاب در طاقچه، فیدیبو و کتابراه موجود است.