1

کارگردان قسمتهای دوم و سوم «ربوده شده» مدعی شد⇐«ژان لوک گدار» نسخه فرانسوی حاتمی‌کیاست؛ برای اینها همواره یک صندلی رزرو می‌کنند بدون توجه به کیفیت آثارشان!!/ادعایی که اینها دارند امثال اسکورسیزی هم ندارند/اگر خواستید یک موزه سینما تأسیس کنید از اینها استفاده کنید/سینمای آلن دلون سینمای واقعیست اما گدار مدام او را مسخره می‌کرد!!/فیلمهای «عبداللطیف کشیش»-که برای فیلمی دگرباشانه برنده نخل طلا شده-همه از دم چرت و پرت است!!

سینماروزان: هرچند مدیران سینمایی ایران و به ویژه مدیر معزول سینما عشق و علاقه وصف ناشدنی به سینمای شبه‌روشنفکرانه فرانسه و کندی و سکون آن داشتند و حتی با صرف کلی هزینه یک گروه سینمایی کم مخاطب را هم راه اندازی کردند که دورهمی کپی برداران آن نوع سینما را تدارک ببینند اما اغلب کارگردانان جوان فرانسوی چنان که باید به این نوع سینما روی خوش نشان نمیدهند.

الیویر مگاتون کارگردان فرانسوی تباری که برای رهایی از آلودگی به جریان شبه روشنفکرانه فرانسوی، جذب صنعت فیلمسازی هالیوود شده و دنباله آثاری نظیر «تیکن» و «ترانسپورتر» را ساخت در گفتگویی با «تسنیم» انتقادات تندی را روانه جریان فیلمسازی شبه روشنفکرانه فرانسوی کرده است.

مگاتون با اشاره به «عبداللطیف کشیش» کارگردان تونسی تبار مقیم فرانسه که برای فیلم دگرباشانه«آبی گرمترین رنگ است» برنده نخل طلای کن2013 شد بیان داشت: یک کارگردانی وجود دارد به نام آقای «کشیش» که از هر کسی غیر از من در فرانسه بپرسید می‌گوید فیلم‌های خیلی خوب داردو نخل طلا برده، چند تا سِزار برده است. همیشه در فستیوال‌های بزرگ شرکت می‌کند؛ ولی به نظر من فیلم‌هایش از دم همه چِرت و پِرت است و برای یک فیلمِ «Film d’Art» ـ فیلم‌های هنری و غیراَکشنی ـ در فیلم اولش 7 میلیون یورو و فیلم دومش 10 میلیون یورو و فیلم آخرش 15 میلیون یورو هزینه کرده است. برای Film d’Art فرانسوی 15 میلیون یعنی حقِ فیلم‌های دیگر را خوردی و مثال‌های فرانسوی‌اش هم وجود دارد. کسانی که پول‌های زیادی می‌خورند و در ادامه بازگشت و خروجی ندارند.

مگاتون ادامه داد: کشیش اکثراً کارهایش با الجزایر، تونس و مراکش است و فیلم «راز دانه» که سزار گرفت همه فکر می‌کردند فیلم فرانسوی است ولی بعداً زمانی که نامزد اسکار شد که از آن به عنوان کارگردان سومالیایی نام بردند!!!

الیویر مگاتون با نقد سینمای خسته کننده «ژان لوک گدار» اظهار داشت: گدار با این ایده آمد که ژانرهای دیگر را خراب کند تا ژانر خودش خوب شود. از استراتژی‌ استفاده کرد که در خیلی از موضوعاتِ غیرسینمایی هم این روزها استفاده می‌کنیم. به نظرم اصلاً مشکلِ اجتماع ما این داستان است که وقتی می‌خواهیم کارِ خودمان شناخته شود. شروع می‌کنیم و کارهای دیگر را می‌کوبیم. وقتی خودش وارد سینما شد، گفت کارگردان‌های دیگر نمی‌دانم دربارهٔ چه صحبت می‌کنند. این‌ها سینمای بورژوازی است. سینمای به دردنخور است و حالا امروز فیلم‌های گدار خودشان بورژواترین فیلم‌ها را می‌سازد.

مگاتون خاطرنشان ساخت: وقتی کسی به کن دعوت می‌شود معنی‌اش این نیست که فیلمش خوب است. برای ما فرانسوی‌ها مانند این است که یک کنفرانسی است و یک صندلی به نام آقای گدار رِزرو کردند و دلیل نمی‌شود که کیفیت فیلمش بالا باشد. آقای گدار نسخه فرانسویِ آقای حاتمی‌کیا است. کسی است که چون یک جایی پیدا کرده همیشه یک صندلی برای او رِزرو است و این به این معنی نیست که کیفیت فیلم‌های او خوب باشد.

این کارگردان فرانسوی با نقد تفرعنی که گریبان امثال گدار را گرفته گفت: نمی‌دانم گدار چند سال سن دارد؛ ولی مطمئنم بیشتر از 80 سال سن دارد یا ژان پیر موکی  80 و اندی سالش است. سن اینها اینقدر بالاست و همچنان فکر می‌کنند نظرات ناب و خوبی برای سینما دارند؛ در صورتی که من 50 و خرده‌ای سال بیشتر ندارم فکر نمی‌کنم نظرات ناب و جدیدی برای سینمای فرانسه داشته باشم. آیا ادعایی که الان این‌ها دارند کارگردان‌هایی مانند اسکورسیزی و دو سه نفر دیگر که اینقدر موفق بودند و الان سنشان بالا رفته است دارند؟ آدم‌هایی مانند گدار آدم‌هایی هستند که ذهنشان جای دیگری است. اگر بخواهید یک موزهٔ کارگردان‌ها تأسیس کنید از آنها استفاده کنید. من مشکلِ شخصی با آنها ندارم. اینها فقط خودشان را با سینمای امروز منطبق نکردند. این‌ها می‌توانستند در این سن به جای اینکه بنشینند نظر بدهند و مدعی باشند، کلاس برگزار کنند و تجربیات‌شان را انتقال بدهند و اگر امروز می‌بینیم فقط سینمای موج نو است که دارد در مدرسه‌های بزرگ فرانسوی  درس داده می‌شود، آدم‌هایی مانند اینها را مقصر می‌دانم که برای هنرشان یک حالت انحصاری به وجود آورده‌اند؛ در صورتی که می‌توانستند بیایند در مدرسه‌ها راجع به کارگردانان بزرگی مانند ملویل صحبت کنند به جای اینکه راجع به موج نو صحبت کنند.آنها باعث شدند چیزِ انحصاری به وجود بیاید و ذهنِ سینمای فرانسه را به سمت موجِ نو بسته نگه دارند.

مگاتون با اشاره به آثار مطرح آلن دلون و همکاریهایش با ژان پیر ملویل بیان داشت: وقتی فیلم‌های او{آلن دلون} را می‌بینید لحظه‌ای نیست که متعجب نشوید. سینمای واقعی است در صورتی که اگر با گدار صحبت کنید می‌گوید سینمای مسخره است و واقعاً مسخره است که اینها در جریان سینمای فرانسه بمانند. این همه کارگردانان جوان با ایده‌های زیبا حضور دارند؛ ولی همچنانی آدم‌هایی مانند او از سینما جدا نمی‌شوند و همچنان در آن مسیر انحصاری‌شان هستند.




سناریست “دندان مار”⇐ فردین جنم کارگردانی نداشت اما نیکی کریمی دارد!/تنابنده در سینما موفق نبود

سینماژورنال/فاطمه پاقلعه‌نژاد: نه فقط در ایران که در همه جای دنیا داشته‌ایم بازیگرانی را که در کنار پیشبرد پروژه های بازیگری خویش به کارگردانی هم به عنوان مجالی برای اجرای ایده های ذهنی خویش نگریسته‌اند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “تماشاگران امروز” از وودی آلن گرفته تا کلینت ایستوود و مل گیبسون و رابرت دنیرو و این اواخر حتی آنجلینا جولی بازیگرانی هستند که در کنار فعالیت بازیگری تجربیات کارگردانی کوتاه یا بلند خود را داشته‌اند.

در سینمای ایران نیز بازیگرانی را داشته‌ایم چون محمدعلی فردین، ایرج قادری، فرامرز قریبیان، رامبد جوان، رضا عطاران، مهران مدیری و این اواخر شهاب حسینی و نیکی کریمی که تجربیات کارگردانی خاص خود را داشته اند.

در زمینه وسوسه کارگردانی با احمد طالبی‌نژاد منتقد شناخته شده سینما که در نگارش فیلمنامه “دندان مار” سابقه همکاری با مسعود کیمیایی را دارد و یک فیلم هم به نام “من بن لادن نیستم” را کارگردانی کرده صحبت کرده‌ایم.

 اصلا چه می‌شود که یک ستاره تصمیم می‌گیرد فیلم بسازد؟
این مساله در همه جای دنیا رواج دارد و محدود به سینمای ایران نیست در همه جا بازیگرهای معروف به دلایل متعددی از جمله اینکه فکر می‌کنند دوران ستاره بودنشان به سر آمده و رو به افول است، یا عشقی که شاید از اول به کارگردانی داشتند وارد عرصه کارگردانی می‌شوند. در سینمای ایران هم همین وضعیت از قدیم بوده و هست بازیگران سر‌شناسی مثل فردین و امثال او همزمان با اینکه بازیگر مطرحی بودند فیلمساز هم شدند. یا مثلا در سینمای آمریکا مل گیبسون که نزدیک به چهار دهه ستاره سینما به ویژه در ژانر وسترن بود، الان ده پانزده سال است که کارگردان است و کارگردان درجه یکی هم هست.
‌پس به نظر شما یکی از دلایلش این است که فکر می‌کنند دوران ستاره بودن آن‌ها تمام شده است؟
دلیل دیگر این است که به یک موقعیتی می‌رسند که فکر می‌کنند آنقدر یاد گرفته‌اند که خودشان می‌توانند دست به کار شوند و فیلم بسازند. گاهی وقت‌ها هم موفق شده‌اند و گاهی هم ناموفق. مثلا جان وین که در دوران خودش ستاره موفقی بود یک فیلم به نام “کلاه سبز‌ها” ساخت و دیگر هم ادامه نداد یا حتی “مارلون براندو” که وارد این عرصه شد و فیلم خوبی نساخت. مهم این است که آیا این‌ها جنم و دانش فیلم‌سازی را دارند یا خیر. عموما اگر فقط با اتکا به شهرت و محبوبیت بازیگریشان بخواهند فیلم بسازند موفق نخواهند شد، فقط این نیست که مثلا دکوپاژ بلد باشند یا انواع لنز‌ها را بشناسند، یک دانشی فرا‌تر از این‌ها لازم است. اگر بخواهیم مثال تاریخی بزنیم می‌گفتند یکی از توانایی‌های فردین این بوده که یک دوربین ۳۵میلیمتری فیلمبرداری را در ۱۵دقیقه مثلا با چشم بسته باز می‌کرده و می‌بسته، ولی عملا به عنوان یک کارگردان فاقد اندیشه و تفکر لازم برای تبدیل شدن به یک فیلمساز خوب بود و فیلم‌هایش هم‌رده بازیگریش و معمولی بود، چون می‌دانید که از نظر هنری فردین بازیگر درجه یکی نبود، چون بازی فیگوراتیو و اغراق شده‌ای داشت.
 ‌الان در ستاره‌های فیلمساز به نظر شما چه کسانی موفق و چه کسانی ناموفق هستند؟
سوال خوبی است. تعدادی از بازیگران خوب ما الان برای کارگردانی اقدام کرده‌اند، نمونه‌اش آقای تنابنده که بازیگر خیلی خوبی است، ولی این فیلمی که من از ایشان دیدم بیانگر توانمندی لازم او برای کارگردانی مخصوصا در عرصه سینما نیست. شاید در تلویزیون بتواند موفق شود اما در سینما کارش خوب نبود. خیلی‌های دیگر هم بودند که در فیلمسازی موفق نشدند ولی من اسم نمی‌برم. اما یکی از کسانی که وارد عرصه فیلمسازی شد و خیلی هم موفق است نیکی کریمی است که در اوج شهرت بازیگری، فیلم‌سازی را شروع کرد و انصافا در این سال‌ها که فیلم می‌سازد خیلی خوب پیشرفت کرده است و اگر فیلم آخر ایشان «شیفت شب» را با فیلم اولشان «یک شب» مقایسه کنیم نشان می‌دهد که این آدم جنمش را دارد و حتما سوادش را هم دارد چون فیلم به فیلم پیشرفت داشته است. همین فیلم “شیفت شب” خیلی فیلم حرفه‌ای و پرکشش و جذابی از کار درآمده است و من فکر می‌کنم یک بخشی از این موفقیت هم به خوش شانسی این خانم که تمام ویژگی‌های یک ستاره را داشت و دارد، برمی گردد. چون ایشان از شانس خوبش با خیلی از فیلمسازهای خوب ما از جمله آقای مهرجویی کار کرد و از آن‌ها یاد گرفت. او در «سارا» و «پری» که فیلم‌های دشوار مهرجویی هستند با این کارگردان کار کرد و خیلی هم خوب کارش را یاد گرفته و می‌توان آینده خوبی برای او پیش بینی کرد.
 دیگر از کسانی که موفق نبودند…
الان حضور ذهن ندارم دیگر کدام بازیگر‌ها فیلم ساختند؟
 ‌مثلا رامبد جوان.
رامبد جوان ادعای روشنفکری ندارد. «ورود آقایان ممنوع» در حد فیلم‌های سرگرم کننده و جذاب خوب بود البته به نظر من این فیلم بیشتر از اینکه موفقیتش را مدیون کارگردانی باشد، مدیون فیلمنامه‌اش است و چون فیلمنامه جذابی داشت هر کس دیگری هم که می‌ساخت احتمالا موفق از کار درمی آمد.
‌فیلم بعدی‌اش هم درام جنایی است.
باید بسازد ببینیم چه می‌شود چون خیلی از درام‌های جنایی که در سینمای ایران ساخته شده موفق نبوده‌اند. مثلا فرزاد موتمن که با فیلم «شب‌های روشن» خیلی گل کرد و بر سر زبان‌ها افتاد بعد از آن رفت یک فیلم به نام «باج خور» در ژانر نوآر و درام جنایی ساخت که اتفاقا خانم نیکی کریمی هم در آن بازی کرد اما عملا فیلم موفقی از کار درنیامد.




اتهام دلالی مواد مخدر به خواننده-بازیگر مشهور+عکس

سینماژورنال: بروز پدیده اعتیاد در میان طیفهای مختلف جوامع انسانی چیزی نبوده که بشود آن را کتمان کرد.

به گزارش سینماژورنال طیف هنرمندان نیز به مانند تمامی طیفهای دیگر جوامع درگیر این پدیده شوم بوده اند و البته در کنار آنها که درگیر اعتیاد می شوند داشته ایم هنرمندانی را که به اندازه خود کوشیده اند برای مبارزه با اعتیاد هم فعالیت کنند.

به تازگی فرزند یک قاچاقچی(!) اتهاماتی در درباره دلالی مواد مخدر به “فرانک سیناترا” خواننده سیاهپوست آمریکایی سبک جاز و بازیگر که یکی از هنرمندان مطرح قرن بیستم قلمداد شده، وارد آورده است.

اتهام به دلالی مواد مخدر و شراکت با سلطان کوکایین

بنا به اطلاعات ارائه شده در “حبرآنلاین” پسر پابلو اسکوبار سلطان کوکائین ادعا کرده است که فرانک سیناترا دلال کوکائین و شریک تجاری پدرش در آمریکا بوده است.

سباستین در این باره به یک روزنامه برزیلی گفت: تعداد خواننده‌هایی که کار هنری خود را با حمایت مالی قاچاقچیان مواد مخدر شروع کردند، بسیار بیش از آن چیزی است که تصور می‌کنید. مدرکی برای اثبات این موضوع وجود ندارد، من خیلی به پدرم نزدیک بودم و او همواره درباره این موضوع با همکارانش صحبت می‌کرد.

او اضافه کرد: سیناترا در کار دلالی کوکائین بهتر از خوانندگی و یکی از شرکای تجاری پدرم در میامی بود.

رابطه با گانگسترها و توطئه برای قتل وودی آلن
البته پیش از این نیز شایعات زیادی درباره رابطه سیناترا با گانگسترها وجود داشت.

در زندگینامه وودی آلن که همین هفته در آمریکا منتشر شد، ادعایی مبنی بر نقشه سیناترا برای قتل وودی آلن مطرح شده است، که براساس آن سیناترا به خاطر ازدواج آلن با همسر سابقش میا فارو از مافیا خواسته که این کارگردان را به قتل برسانند.

فرانک سیناترا
فرانک سیناترا



“حلزون”سازی بازیگر “بدرود بغداد” با تأثیرپذیری از وودی آلن

سینماژورنال: مزدک میرعابدینی بازیگری که بیش از هر چیز بخاطر ایفای نقش در “بدرود بغداد” شناخته میشود و در سالهای اخیر در آثاری چون “همه چیز برای فروش” و “مردی که اسب شد” شناخته میشود، قصد ساخت اولین فیلم بلند خود را دارد.

به گزارش سینماژورنال مزدک میرعابدینی بازیگر سینما و فیلمساز که به تازگی نمایش «خمره» را با تعدادی از نوجوانان و کودکان در فرهنگسرای نیاوران به صحنه برده بود درباره فعالیت های سینمایی اش به “مهر” گفت: مهمترین اتفاق سینمایی که بعد از چهار سال منتظرش هستم ساخت اولین فیلم سینمایی بلندم به نام «حلزون» است. این فیلم سینمایی به تازگی پروانه ساخت دریافت کرده و محمد احمدی تهیه کنندگی آن را بر عهده دارد.

از “مسکن آناناس” تا “حلزون” و “یاسمن آبی” وودی آلن

وی درباره مضمون این فیلم توضیح داد: در واقع شخصیت اصلی این فیلم شهر تهران و جنون و ناهنجاری هایی است که در بستر این کلان‌شهر رخ می دهد. این فیلم ابتدا «مسکن آناناس» نام داشت اما بعد به «حلزون» تغییر نام داد.

میرعابدینی ادامه داد: چند سال قبل فیلمی به نام «مسافرکش» ساختم که عباس کیارستمی نیز آن را پسندید. این فیلم داستان زن و شوهری را روایت می کرد که در کلان شهر تهران قصد سقط بچه شان را دارند. آزاده صمدی و افشین هاشمی در آن فیلم ایفای نقش می کردند. حال می‌توان گفت فیلم «حلزون» نسخه کامل شده آن فیلم است که طنزی روان پریشانه و سیاه نیز دارد. این فیلم از لحاظ فضاسازی شباهت هایی به فیلم «یاسمن آبی» وودی آلن نیز دارد.

بخشهایی از نمایش “خمره” در فیلم بازسازی میشود

وی که  اواسط شهریورماه نمایش «خمره» را با اقتباسی از داستان هوشنگ مردادی کرمانی در قالب ماحصل یک کارگاه آموزشی با حضور کودکان و نوجوانان در فرهنگسرای نیاوران به صحنه برده بود خاطرنشان ساخت:‌حتی نمایش «خمره» جزئی از این فیلم خواهد بود. البته از آنجا که نتوانسیم در زمان اجرای نمایش تصاویری را که لازم بود فیلمبرداری کنیم قرار است بخش هایی از نمایش در فیلم بازسازی شود.

این بازیگر در پایان درباره زمان آغاز پیش تولید اولین فیلم بلند داستانی‌اش گفت: هر زمان که بتوانیم حامی مالی و سرمایه گذار برای فیلم پیدا کنیم مراحل پیش تولید آغاز خواهد شد. تاکنون نیز به دلیل مسایل مالی کلید خوردن این فیلم به تعویق افتاده است که امیدوارم هرچه زودتر حل شود.




حمایت یک فیلمساز آمریکایی از اعلام آمادگی احمدی‌نژاد برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری۹۶!!!+عکس

سینماژورنال: هرچند هنوز نزدیک به دو سال تا انتخابات ریاست جمهوری زمان باقیست اما از همین حالا گمانه زنیهای سیاسیون درباره وضعیت انتخابات آینده آغاز شده است.

به گزارش سینماژورنال این گمانه زنیها فضایی را هم فراهم کرده تا طنزپردازان کشور نیز سوژه خوبی برای طراحی مطالب شان داشته باشند.

روزنامه “قانون” امروز چهارشنبه 25 شهریورماه مطلب اصلی ویژه نامه طنز خود را به اعلام آمادگی محمود احمدی نژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 اختصاص داده است.

در این مطلب بیانیه حمایت تعدادی از طنزپردازان کشور از حضور احمدی نژاد به عنوان کاندیدای انتخابات دو سال آینده، رسانه ای(!) شده است.

وودی آلن اینجا چه می کند؟

نکته اما اینجاست که در میان تصاویر طنزپردازان مختلف کشور، تصویر “وودی آلن” فیلمساز آمریکایی و صاحب آثاری چون “آنی هال”، “امتیاز نهایی” و “نیمه شب در پاریس” که آخرین ساخته اش “مرد غیرمنطقی” بوده هم به چشم می خورد!!!

در متن این مطلب آمده است:

در پی اعلام آمادگی آقای دکتر احمدی نژاد برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ جمعی از طنزنویسان مستقل کشور با ارائه بیانه ای حمایت خود را از این حرکت ابراز کردند.
در این بیانیه آمده است:
حقیقتا حضور پر رنگ تر دکتر احمدی نژاد و اطرافیان‌شان در کشور، بستر مناسبی برای افزایش نشاط عمومی کشور ایجاد کرده و موجب  رونق فضای کسب و کار طنزپردازان خواهد شد.

اعلام آمادگی طنزپردازان از کاندیداتوری احمدی نژاد
اعلام آمادگی طنزپردازان از کاندیداتوری احمدی نژاد/تصویر وودی آلن با باکس قرمزرنگ مشخص شده




از “وودی آلن” تا فیلسوف بازداشتی در “هنروتجربه”!

سینماژورنال: این روزها در گروه سینمایی “هنروتجربه” فیلمی با نام “صحنه های خارجی” روی پرده رفته است.

به گزارش سینماژورنال در این فیلم که ساختاری مستند-داستانی دارد و البته قریحه طنازانه سازنده اش علیرضا رسولی نژاد نیز در جای جای آن مشهود است درباره وضعیت زندگی اجتماعی در ایران بحث می شود.

در خلال این بحثها هم از تناقضات موجود میان سنت و مدرنیته که سالهاست در ایران وجود دارد سخن گفته می شود و هم داستان دو جوان روایت میشود که متاثر از دیدگاههای عموی خود می کوشند درباره این تناقضات فیلم بسازند.

وودی آلن ایرانی

نکته جالب این مستند یکی حضور “وودی آلن” در بخشهایی از آن است که فرض شده یک ایرانی است و بناست با دوبله اصغر افضلی درباره جامعه در حال گذار ایران حرف بزند.

صحنه های خارجی
صحنه های خارجی

دیگری احمد رسول زاده دوبلور محمدعلی کشاورز در اغلب آثارش که با صدای شیوایش به عنوان گوینده متن “صحنه های خارجی” حضور دارد و سعی می کند لحن صدایش را در خدمت متن قرار دهد.

استفاده از سخنان فیلسوف بازداشتی!

به گزارش سینماژورنال اینها را که کنار بگذاریم؛ عجیب ترین نماهای “صحنه های خارجی” جایی است که بخشهایی از گفته های رامین جهانبگلو فیلسوف ایرانی ساکن کانادا درباره وضعیت اجتماعی ایران در فیلم به نمایش درمی آید.

نمایش این نماها از آن جهت عجیب است که جهانبگلو چند سال قبل و در اوایل دهه هشتاد مدتی را در بازداشت به سر می برد.