سینماژورنال: اين روزها به واسطه گسترش شبكههاي اجتماعي و با پيشرفت تلفنهاي همراه بسياري از هنرمندان فاصلهشان را با مخاطبانشان كم كردهاند و برخي از آنها بر اين باورند صفحات شخصي آنها در فضاهاي مجازي برايشان حكم يك رسانه شخصي را دارد و آنها ميتوانند با تكيه بر آن از ميزان وابستگيشان به مطبوعات كم كنند و بيواسطه با مخاطبانشان در ارتباط باشند.
به گزارش سینماژورنال اما ظاهرا اين بيواسطه بودن گاه براي آنها ايجاد دردسر كرده و باعث بروز حواشي شده كه بازتاب آنها تا مدتها دامنگير آنها شده است. پررنگ شدن هنرمندان در شبكههاي اجتماعي بهانهاي شد تا نگار حسینی در “اعتماد” به سراغ يك هنرمند برود و اين موضوع را با او به بحث بگذارد.
ژيلا صادقي، مجري تلويزيون جزو معدود هنرمنداني است كه در شبكههاي اجتماعي فعاليتي ندارد و او معتقد است اين شبكهها از فضاي ناامني برخوردار هستند كه موجب ايجاد حاشيه براي هنرمند ميشوند. به همين خاطر در طول سالها ترجيح داده از اين فضا دوري كند و ارتباط خودش با مخاطبان را صرفا به مطبوعات بسپارد. او بر اين باور است گسترش شبكههاي اجتماعي نه تنها هنرمندان را به مخاطبانشان نزديكتر نكرده بلكه حواشياي را براي آنها ايجاد كرده است.
شما جزو معدود هنرمنداني به شمار ميرويد كه در فضاي مجازي صفحهاي نداريد، چرا در اين فضا فعاليت نميكنيد؟
بزرگترين دليلش اين است كه فضاي مجازي را امن نميدانم و معتقدم فرهنگ استفاده از آن هنوز جا نيفتاده است. به همين خاطر نتوانستيم بهرهگيري درستي از آن داشته باشيم. در چنين شرايطي ترجيح ميدهم وارد اين فضا نشوم تا مصون بمانم.
بسياري معتقدند ماهيت فضاي مجازي باعث شده، افراد دچار نوعي دوگانگي شوند و ترجيح بدهند در شبكههاي اجتماعي از نقاب استفاده كنند؟
اين سوال شما بسيار ريشهاي است و پاسخ به آن در حوزه تخصصي من نيست و شايد بهتر باشد يك روانشناس يا جامعهشناس به آن پاسخ دهد. اما اگر بخواهم فارغ از بحث تخصصي و به عنوان يك فرد رسانهاي به اين سوال پاسخ بدهم بايد بگويم شبكههاي اجتماعي كه اين روزها تعداد آنها هم كم نيست و مدام هم به تعداد آنها اضافه ميشود به سرعت در حال افزايش است و ما خيلي وقتها بدون آنكه دانش كافي پيرامونش به دست آوريم از آن بهره ميگيريم. نميتوان اين موضوع را انكار كرد كه ماهيت اين فضاها جذاب است و فرد را به سمت خودش ميكشاند اما گاه بيشتر از آنكه ما درمورد بهرهگيري از آن عاقلانه رفتار كنيم جو زده عمل ميكنيم. در حالي كه از اين فضا ميتوان براي بالا بردن سطح كيفي زندگي هم بهره گرفت و با گذاشتن پست و عكسهاي مناسب سطح معلومات افراد را افزايش داد، اما متاسفانه اين روزها شبكههاي اجتماعي بيشتر به محلي براي رقابت ناسالم ميان افراد بدل شده و دوستان، آشنايان و همكاران ناخواسته با يكديگر وارد جنگ رواني ميشوند.
اين جنگ رواني، گاه به محلي براي زورآزمايي افراد به ويژه هنرمندان هم بدل ميشود و بسياري از آنها براي به دست آوردن تعداد فالور يا لايكهاي بيشتر حاضرند دست به هر كاري بزنند؟
متاسفانه همينطور است و همانطور كه به درستي اشاره كرديد اين زورآزمايي و لشكركشي متاسفانه در ميان هنرمندان بيشتر وجود دارد. هر چند كه اين مساله شايد در ظاهر بسيار ساده باشد اما در واقع باعث آسيب زدن به شخصيت فرد ميشود چرا كه او را به بيماري توجه مبتلا ميكند و وي را به فضاي ناسالمي سوق ميدهد كه ممكن است در اين فضا اعتماد به نفسش را از دست دهد يا دچار نوعي اعتماد به نفس كاذب شود. اينكه همه دغدغه ما در اين باشد عكسي كه در اينستاگرام ميگذاريم بيشتر از سايرين فالو شود ناخودآگاه جو ناسالمي را ايجاد ميكند كه براي سلامت روان هنرمند و جامعه مضر است.
ايــن روزها بسياري از سلبريتيها بر اين باورند كه شبكههاي اجتماعي براي آنها حكم يك رسانه شخصي را پيدا كرده است و با پررنگ شدن آن ديگر نيازشان به مطبوعات كمتر شده است؟
اين بزرگترين اشتباهي است كه برخي هنرمندان دچار آن شدهاند تصور كردهاند با ايجاد شبكههاي اجتماعي نظير فيسبوك و اينستاگرام ميتوانند براي خودشان رسانههاي شخصي را ايجاد و به نوعي حضور روزنامهنگاران را كمرنگ كنند در حالي كه اهالي مطبوعات با توجه به تخصصي كه دارند به مراتب بيشتر و بهتر ميتوانند هنرمند را به نحوي شايسته به مخاطب معرفي كنند.
اما برخي از آنها بر اين باورند از اين طريق ميتوانند بيواسطه با مخاطبان در ارتباط باشند؟
اين حرف زماني درست است كه ما بتوانيم از اين فضا به نحو شايستهاي بهره ببريم و نگاه تخصصي به آن داشته باشيم. بسياري از هنرمندان با وجود ادعايي كه مبني بر انتقادپذيري دارند از اين روحيه برخوردار نيستند و اين موضوع باعث ميشود به دليل فرهنگ عريان شبكههاي اجتماعي مورد قضاوت و انتقادهاي تند قرار بگيرند. اين مورد قضاوت قرار گرفتنها كه اين روزها دامنهاش هر روز در حال وسيعتر شدن است و گاه به انتقادهاي بيرحم و توهين هم ميانجامد روح هنرمند را آزار ميدهد و باعث ميشود او از نظر روحي آسيب ببيند. برخي از هنرمندان ميخواهند با مخاطبشان بيواسطه ارتباط داشته باشند و نقش ژورناليست را در اطلاعرساني كمرنگ كنند اما چون در اين زمينه تخصص كافي ندارند بيشتر به ايجاد حاشيه دامن ميزنند.
- ژیلا صادقی
يعني شما فكر ميكنيد با پررنگ شدن حضور هنرمندان در شبكههاي مجازي، حاشيه پيرامون آنها بيشتر شده است؟
شما غير از اين فكر ميكنيد؟ اخباري حاشيهاي كه طي اين، مدت ايجاد شده را رصد كنيد متوجه ميشويد نهتنها در طول اين مدت و اين حواشي كمرنگ نشده بلكه به مراتب بيشتر هم شده است، در گذشته اين انتقاد را برخي هنرمندها به نشريات زرد وارد ميدانستند كه آنها نسبت به زندگي شخصيشان كنجكاو هستند و ميخواهند از آن سر دربياورند حالا ما خودمان با حضور در اين شبكهها هر روز از شام، نهار، مهماني رفت و آمدها، سفرهاي خارجي و داخليمان عكس ميگذاريم و ادعاي بيواسطه بودن با مخاطبان را داريم و زماني هم كه به واسطه يكي از عكاسهايمان با انتقادهاي تندي مواجه ميشويم آن عكس را حذف ميكنيم. هر وقت هم كه حاشيه دامن ما را گرفت كه چرا دست به اين كار زديم وجود چنين پستي را انكار ميكنيم يا ميگوييم اين صفحه را شخصا اداره نميكنيم و… اين رفتارهاي پرتناقض بيشتر ما را زير سوال ميبرد و باعث ايجاد حاشيه ميشود تا اينكه بخواهد از ما محافظت كند. هر چند كه در اين راه ايراد ديگري هم وجود دارد.
چه ايرادي؟
ايرادي كه وجود دارد، اين است كه برخي هنرمندان ما تصور ميكنند، ميتوانند در تمام رشتهها ورود كنند، مثلا بعد از گذشت مدتي بگويند كه ما ضمن حضور در رسانه ملي، مثلا مستند هم ميسازيم، شعر هم ميگوييم حتي بيمار هم ويزيت ميكنيم و و در كار روزنامهنگاري هم دستي داريم، در حالي كه ورود به هر يك از اين حوزهها تخصص خودش را ميخواهد و شما نميتوانيد با چند سال قرار گرفتن جلوي دوربين به همه اين حوزهها اشراف پيدا كنيد. براي اينكه شما درست خودتان را معرفي كنيد نيازي نيست كه نقش خبرنگار را حذف كنيد و در نقش خبرنگار ظاهر شويد. چرا كه يك روزنامهنگار با تخصصي كه در اين حيطه دارد از راه درستش شما را معرفي ميكند و اگر خطايي هم در نحوه اطلاعرساني سر زده شما ميتوانيد به راحتي آن را از چارتي كه در اختيار داريد پيگيري كنيد اما وقتي مستقيم خودتان وارد عمل ميشويد ديگر حفاظ امنيتي را برداشتهايد و به تنهايي بايد پاسخگوي حواشي و اتفاقات بعد آن هم باشيد.
برخي بر اين باورند كه اگر ما در زمينه حضور در شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي فرهنگسازي درستي انجام دهيم، ميتوانيم جلوي بروز حواشي را هم بگيريم؟
فرهنگسازي كار خوبي است اما نبايد فراموش كرد كه زمانبر است و ما در طول زمان ممكن است از اين طريق آسيبهاي جدي را به خودمان وارد كنيم، مخاطب فضاي مجازي چند صد نفر نيست كه شما بتوانيد آنها را در زمان كوتاهي تربيت كنيد ما با چندين ميليون نفر سر و كار داريم كه هر يك از قشر و فرهنگ متفاوتي هستند چرا در اين شرايط و با آگاهياي كه نسبت به جو فضاهاي مجازي داريم و خودمان را بايد در معرض قضاوت قرار دهيم و بعد نسبت به قضاوتهايي كه در مورد ما انجام ميشود،گارد بگيريم.
به عنوان سوال پايان، برايم جالب است كه تا اين حد روي تخصصي بودن مشاغل تاكيد داريد و خودتان را هم صرفا يكي مجري مولف ميدانيد؟
در تمام اين سالها تلاشم بر اين بوده كه روي جايگاه مجري مولف بودن خودم تاكيد داشته باشم چرا كه بر اين باورم هر كاري اگر به نحو شايسته و درستش انجام شود به مراتب بهتر از آن است كه ما در رشتههاي مختلف بدون آنكه تخصصي در آن داشته باشيم مدام سرك بكشيم و به ديگران بگوييم ما در اين زمينه
همدستي داريم