مهراب قاسمخانی: از همکاری با نیروی انتظامی پشیمانم!/نمایش پیچاندن سربازی، زیر سوال بردن ارتش نیست!!
سینماژورنال: مهراب قاسم خانی که بخش عمده رشد خود در حوزه فیلمنامه نویسی کمدی را مدیون برادرش پیمان قاسم خانی است در آستانه 29 فرودرین ماه روز ارتش از سختیهای شوخی سینمایی یا تلویزیونی با نیروهای نظامی و انتظامی سخن گفته است.
مهراب با اشاره به اینکه بخش عمده مشکلات سینما و تلویزیون ما باورپذیر نبودن آدمهاست از این گفته که تصویرسازی واقعی از چهره نیروهای ارتشی و انتظامی واقعا کار مشکلی است.
قاسم خانی که در سریالهایی چون “مرد هزارچهره” تجربه نگارش متنهایی با محوریت شوخی با مقامات انتظامی را داشته در گفتگو با “شرق” صراحتا این مساله را گفته که از همکاری با نیروی انتظامی پشیمان است.
سینماژورنال متن کامل گفتگوی مهراب قاسم خانی را ارائه می دهد:
شما تابهحال برای نگارش چند فیلمنامه با سازمانهای نظامی در ارتباط بودهاید.
فعالیت در تلویزیون باعث شده که در چندپروژه با نیروی انتظامی بهعنوان یک نیروی نظامی همکاری داشته باشم اما واقعیتش این است که از این همکاری تا حدودی پشیمان هم هستم. بهطورکلی یک نگاه بیاعتمادی در این پروژهها وجود دارد؛ آنها فکر میکنند نویسندهای که قرار است از پلیس، نیروی انتظامی یا شخصیتهایی که در این مجموعهها فعالیت میکنند بنویسند، در حقیقت آمده تا به سازمان آنها ضربه بزنند. درحالیکه هیچکس چنین چیزی نمیخواهد!
در این همکاریها هم انگار دو نوع نگاه هست.
بله، یک وقتهایی هست که آنها خودشان یک پیشنهاد سفارشی دارند و معمولا کاراکترهای چنین متنی، سفارشی و غیرقابلباور میشوند اما زمانی هم هست که فیلمنامه بهدلیل حضور پلیس، نیازمند مشاوره با نیروی انتظامی است، در چنین شرایطی معمولا میزان سفارشها گلدرشت است و کم پیش میآید که به متن ضربه نخورد.
در مورد ارتش و سربازی چطور؟
آنطور که من شنیدهام، ارتش تمایل چندانی به سرمایهگذاری در این بخشهای هنری و فرهنگی ندارد، کم پیش آمده که ارتش برای ساخت یک سریال یا فیلم که کمی نگاه کمیک داشته، وارد شده باشد. ارتش اهل شوخی نیست و سفارشی هم طبیعتا نباید داشته باشد. پس معمولا فیلمهایی که با مضمون ارتش ساخته میشود، عموما حالت جنگی به خود پیدا کرده و مخاطبان خاص خودش را دارد
چرا چنین تعاملی بین ارتش و سازندگان نیست؟
اگر تعاملی هم بوده، بسیار محدود بوده است. یادمان نرود ما ارتشی داریم که در جنگتحمیلی سختیهای زیادی متحمل شده و قهرمانهایی دارد که اگر بهصورت واقعی به مردم نشان داده شوند، در جامعه جایگاه خوبی پیدا خواهند کرد اما مهم این است ؛ مردم شخصیتهایی را دوست میدارند که بتوانند باورشان کنند. اما متأسفانه این اعتماد و اطمینان به گروههای تولید وجود ندارد و رابطهها «ما» و «شما» وجود دارد.
در مورد سربازی چطور؟ چقدر سرباز در تلویزیون و سینما، واقعی نشان داده میشود؟
میلیونها پسر ایرانی باید در یک سن مشخص به سربازی بروند یا رفتهاند؛ این یک موقعیت استثنایی برای ساختن یک شخصیت باورپذیر در سینما و تلویزیون است اما ساخت چنین شخصیتی غیرممکن است. من هم سربازی رفتهام و در تمام آنروزها، برای پیچاندن خدمت تلاش کردهام، این عیب شخصی من است، درست مثل اینکه سعی کردهام روزهای مدرسه را بپیچانم. چنین اتفاقی اگر نمایش داده شود، زیرسؤالبردن ارتش و خدمت سربازی نیست.
نتیجه ایجاد یک تعامل میان گروههای سازنده و ارتش چه چیزهایی میتواند باشد؟
به فیلمهای خارجی نگاه کنید؛ گروههای سازنده این فیلمها، شخصیتهایی را پرورش میدهند که واقعی هستند و میتوانند در قلب مردم جا باز کنند و به یک شخصیت ملی بدل شوند. اگر نگاه کنید به ماجراهای پیشآمده در مورد سریال «درحاشیه» میبینید که انگار همه شاغلان برای شغلهایشان یک تقدسی قائلند که دوست ندارند وجهه واقعی آن در جایی منعکس شود، حتی اگر نتیجهاش بهنفع آنها باشد. اگر از دل هرکدام از مشاغلی که به تصویر در میآیند، یک چهره خوب و دوستداشتنی در خاطره مخاطب باقی بماند بهترین نتیجه چنین تعاملی خواهد بود، خصوصا در حوزه ارتش که کمتر در صداوسیما و سینما، حضوری متفاوت را تجربه کرده است. یکی، دو سال است که بهخاطر انجام پروژهای به یک آسایشگاه جانبازان جنگ رفتوآمد دارم و بااطمینان میگویم تصویری که از این افراد در سینما و تلویزیون دیدهام با تصویر واقعی آنها کیلومترها فاصله دارد. آنها بهشدت اهل شوخی و بذلهگویی هستند و فضای آسایشگاهشان زنده و پویاست.
چنین اطمینانی چطور میتواند شکل بگیرد؟
بهترین راهکار استفاده از وجود مشاورانی است که در حوزه سینما و تلویزیون متخصص هستند تا در جلساتی که با نیروی انتظامی یا ارتش برگزار میشود، کیفیت فیلمنامه و مشخصات فنی فیلمها افزایش پیدا کند، نه تلاش برای بهتر نشاندادن این چهرهها در تلویزیون و سینما! باید به آنها اطمینان داد که ما قصد ضربهزدن به جایگاه ارتش، سربازی یا پلیس را نداشته و نداریم، برعکس، دوست داریم از آنها یک چهره واقعی و تأثیرگذار در جامعه بسازیم.