1

ماجرای انیمیشنی که کارگردان “ایران برگر” با کمک همسر آمریکایی‌اش درباره ضحاک ساخت+ چرایی انتقادش از مفهومی به نام “دموکراسی” که زمانی عاشقش بود!

سینماژورنال: دکتر محمدهادی کریمی فیلمنامه نویس، کارگردان و روزنامه نگار سابق، در اکران نوروزی کمدی-سیاسی “ایران برگر” را به عنوان سناریست،  روی پرده داشت.

به گزارش سینماژورنال این فیلم به لطف داستان همذات پندارانه ای که درباره خلق و خوی سیاسی مردمان ایران زمین روایت می کند با اقبال مخاطبان روبرو شد و توانست در کمتر از دو ماه رقم فروش سراسری 5 میلیارد را رد کرده و یکه تاز گیشه نوروزی سینماها قلمداد شود.

محمدهادی کریمی در تمام طول اکران این فیلم به حداقل گفتگو درباره آن بسنده کرد اما حالا و بعد از گذشت دو ماه از اکران این کمدی ، یک واقعه نگاری جذاب و خواندنی درباره “ایران برگر” نگاشته است.

کریمی سعی کرده در این واقعه نگاری به تمامی پرسشهایی که درباره روند نگارش فیلمنامه این کار و اشارات بیرونی آن وجود دارد پاسخ گوید.

در این واقعه نگاری که در “بانی فیلم” منتشر شده کریمی نکته جالبی را هم درباره آشنایی اش با دنیای تصویری مسعود جعفری جوزانی بیان کرده است؛ دنیایی که در ابتدای پیروزی انقلاب و با نمایش تلویزیونی انیمیشنی از این کارگردان شکل گرفته و در سالهای بعد به همکاری میان آن انیمیشن ساز و این نویسنده منجر شد.

گویا جعفری جوزانی سالها پیش و زمانی که در ایالات متحده تحصیل می کرد با همکاری همسر فرنگی اش یک انیمیشن عروسکی را تولید کرده بود؛ انیمیشنی که در ابتدای انقلاب در سبد پخش از رسانه ملی قرار می گیرد و برای بسیاری از کودکان آن دوران خاطره می شود.

کریمی که یکی از مخاطبان کودک آن انیمیشن بوده است حالا با زیبایی هر چه تمامتر به واقعه نگاری درباره آن ماجرا و بسیاری اتفاقات دیگر که در جریان همکاری میان وی و جوزانی رخ داده پرداخته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت محمدهادی کریمی را ارائه می کند:

افسانه ای را دیدم که افسانه نبود

1- در نخستین سال بعد از پیروزی انقلاب، یک فیلم عروسکی که با موم ساخته شده بود برای مخاطبین کودک و نوجوان آن سالها پخش شد. داستان ضحاک مار به دوش، اما من که کودک چندان شجاعی نبودم، از مارهای روی دوش ضحاک که قرار بود مغز جوانهای ایران زمین را ببلعد وحشت کردم و ادامه‎اش را ندیدم، پیش‎تر از آن مادرم از روی کتاب خلاصه داستان‎های شاهنامه، برایم همین داستان را خوانده بود.

کلی هم کتاب کودکانه داشتم که می‎خواندم و اکثراً هم داستان‎های ترسناک برای آن دوره سنی، کتاب‎هایی که آن زمان رایج بود از داستان «هانسل وگرتل» تا مجموعه داستان‎هايي که برادران گریم نوشته و مصور کرده بودند و پر بود از فانتزی‎های دیو و پری و کوتوله‎های عجیب و غریب ،اما آن روز بر روی صفحه تلویزیون افسانه‎ای را می‎دیدم که برایم افسانه نبود، نمی‎توانستم به خودِ کودکم بقبولانم که نترس این قصه است. ضحاکی نیست،  ماری نیست.

فیلمی که در خانه شخصی جوزانی و با کمک همسرش ساخته شد

2- خاطره‎ی این فیلم با من ماند تا ده‎ها سال بعد كه فهمیدم نام آن فیلم «آغاز» است، ساخته‎ی مسعود جعفری جوزانی در آمریکا و باز ده‎ها سال بعد دانستم که آن فیلم را در خانه‎ی شخصی خود و به کمک همسرش«لایرين» با کمترین امکانات ساخته و فیکس فریم فیلمبرداری کرده و گروه هدف مخاطبش بیشتر دانشجوها بوده است و توده‎های مردم، اما در اول انقلاب که آرشیو سازمان تهی از برنامه‎ی مناسب برای کودکان و نوجوانان با هنجارهای آن سال‎ها بوده، «آغاز» را برای کودکان و نوجوانان بخاطر عروسکی بودن مناسب پخش دانسته‎ اند.

 ده‎ها سال بعد «آغاز» را دیدم، همان داستان تسلط ضحاک پسر مرداس بر خاک ایران زمین، تسلط یک تازی، یک بیگانه که نماینده‎ی اهریمن است، تا اینجای داستان همان قصه‎ی آشنای شاهنامه است، اما فیلمساز برخلاف داستان شاهنامه، راه حل را نه براساس الگوی پیشنهادی این کتاب، یعنی کمک و یاری رساندن و بر تخت نشاندن فرد برگزیده‎ای که از پیش بخاطر فرهّ ایزدی انتخاب شده، که به نوعي  با رأی مردم، مي خواهد جایگزین ضحاک را پس از سرنگون شدن،انتخاب كند،كه  براي اين مقصود، فیلمساز از منطق‎الطیر کمک گرفته بود. جوان‎ها همچون مرغان منطق‎الطیر در پی چاره‎جویی به سمت قاف حرکت می‎کنند تا بدانند چگونه بر ضحاک چیره می‎شوند و در نهایت سیمرغ از سی مرغ متولد می‎شود، فرزانگان قوم، خویش را در ديوار و سقف آبگون  غارمی‎بینند و درمی‎یابند منجی‎شان کسی یا جایی دور از جمع‎شان نیست و جمع آنهاست كه جايگزين يك فرد خواهد شد.

دلسپرده و سرسپرده دموکراسی

3-  نكته اينجاست گرچه فردوسی علت فرهّ ایزدی داشتن فریدون را داد و دهش و نیکویی می‎داند و نه نژاد و خون و تخمه‎ی برتر، اما فیلمساز انقلابی که نقش مهمی در تظاهرات معروف دانشجویان علیه شاه در جلوی کاخ سفید، دارد، نمی‎تواند علیرغم توضیح یا احتمالاً با ادبیات آن روز انقلابی‎ها، توجیه فردوسی را بپذیرد. جانشین ضحاک همان سی مرغ سیمرغ شده است و لاغیر و به همین خاطر نیمه‎ی دوم داستان را وفق علائق و آرمان‎های خودش می‎نویسد و مي سازد و وفاداری به اصل افسانه را به کنار می‎گذارد، او دلسپرده و سرسپرده ي دموكراسي است.

طفلکها نمیدانستند مساوات بخواهند بهتر از عدالت است

4- ده‎ها سال بعد همان فیلمساز در حال ساخت مجموعه‎ای است از ایستادگی ملت ایران در چشم طوفان حوادث تلخی که استعمار و استبداد در سده‎ی اخیر رقم زده است. روی میز کارش پر است از روزنامه‎های سیاسی از صدر مشروطه و زمان ملی شدن نفت تا روزنامه‎های همان روز(1380). هجویه‎های سیاسی نسیم شمال و میرزاده‎ی عشقی تفاوتی با ستون طنز روزنامه‎ی سیاسی همان روز ندارد و وکلای ملت در قامت دفاع از حقوق مردم در مجلس، همان واژه‎هایی را برای آراستن نطق‎هایپیش از دستور خود انتخاب می‎کنند که کماکان تکراری است، يعني   همان قصه كه مردم   دموكراسي يا به زعم خود مشروطه می‎خواستند  که پارلمان داشته باشند و به پارلمان عدالتخانه می‎گفتند تا عدالت برقرار شده و رعيت  با حفظ همان مقام رعيتي و شهروند درجه دوم بودن آسايش داشته باشد ، طفلک‎ها نمی‎دانستند مساوات بخواهند بهتر از عدالت است، چرا که عدالت در معنا، به مفهوم  مساوات نیست و از بار معنایی واژگان زعمای قوم دچار اشتباه در برداشت خواهند شد و مساوات برقرار نخواهد شد كما اينكه رعيت هم از معني لغوي واقعي اش تهي شده و راعي   نيازي به رعايت حقوق رعيت كه هيچ ، رعايت شان راعي بودن خود، نمي بيند و علم  نوين سياست يا پليتيك كه وارد  جامعه شده  در گويش جديد”پُلو” تيك و “پولِ “تيك خوانده مي شود كه ديگهاي پلو و پولهاي كثيف علمي و  لاجرم قانوني و مشروع شناخته شود.

این سوی میز، با فاصله من مشغول تقطیع متن “در چشم باد” به قسمت‎های مختلف هستم و اول و انجام هر یک را درست می‎کنم و چیزی در همان راستا اگر به ذهنم می‎رسد در گوشه‎ی کاغذ همان صفحه برای اضافه شدن در متن توسط نویسنده، در صورت صلاحدید پیوست می‎کنم. اما حرف نمی‎گذارد هیچ کدام به کارمان برسیم. مدام از این دور و تسلسل باطلی که صندوق رأی را به عنوان بهترین و کم‎هزینه‎ترین راه مفاهمه، قدرت حاكم  و مردم با یکدیگر و مردم از یک سو با هم انتخاب می‎کنند اما بعد با چوب و چماق پای صندوق‎ها می‎آیند و آنچه از دل صندوق‎ها بیرون می‎آید علی‎رغم شیرینی اولیه زود دل شان را می‎زند، می‎گوییم.

انتقاد از مفهومی که زمانی در ستایش آن فیلم ساخته بود

5- آقای جوزانی طرح و ایده‎ی “ایران برگر” را با من برای نوشتن در میان می‎گذارد، خودش درگیر “در چشم باد” است. از من می‎خواهد متن اولیه را بنویسم، به فکر می‎روم، آيا این همان فیلمسازی است که در ستایش دموکراسی، فیلم نمادین “آغاز” را ساخته، حالا می‎خواهد یک کمدی درباره‎ی چیزی بسازد که زمانی در تقدیس آن حتی از وفاداری به شاهنامه هم عدول می‎کرد؟ یک کمدی انتقادی درباره‎ی دموکراسی در سرزمین ایران، به نام ” ایران برگر”، اما خیلی زود در می‎یابم این نگاه طنز انتقادی جدای از آن شور و هیجان و دلبستگی به مفهوم دموکراسی در فیلم” آغاز” نیست، به عبارت بهتر  از آن «آغاز» تا این انجام که “ایران برگر” نام گرفته،  فيلمساز می‎خواهد یک مفهوم را بسط دهد، برای قرار گرفتن در مسیر دموکراسی رأی دهنده و رأی گیرنده و انتخاب شونده و انتخاب کننده باید به یک دگردیسی و صیرورتی برسند که بالاخره آش همان آش و کاسه همان کاسه، براي یک بار هم که شده نشود .

همانجا درمي يابم از نقد تا نفي دموكراسي  فاصله اي بس كوتاه  به باريكي يك تار مو است ، و  آنچه اين كار را سخت مي كند همين است ،  بايد جوري نقد كنيم كه به نفي نرسيم  چرا كه هنوز با وجود دشواري هاي بسيار در اين راه و نقد هاي بيشماري كه بر چگونگي اجراي دموكراسي  وارد است  هنوز دموكراسي تنها راه كم هزينه و پر سلامت براي چرخش قدرت و جلوگيري از هر استبدادي است . پس نقد اين مفهوم به  مانند آن  است كه مثلاً از طلاق  سخن بگويي ولي ازدواج را كه متقدم بر هر طلاقي است نه تنها زير سوال نبري بلكه با نشان دادن زشتي طلاق در تحكيم بنيان ازدواج هم بكوشي،  انواع بداخلاقي هاي انتخابات را نشان دهي و بعد علت موجده اش را زير سوال نبري.

از ديگر سو ،دموکراسی و آریستوکراسی  در فيلم “آغاز” به شیوه‎ای نمادین درهم ادغام شده بود گويي راه حل ميانه اي كه سقراط و شوراي داوري آتن هم بدان نرسيدند در آنجا تحقق يافته بود که به مخاطب برساند چرخش قدرت باید در میان فرزانگان باشد که دچار استبداد فرزانگان نشویم، اما غیر فرزانگان هیچگاه سهمی در این قدرت نباید داشته باشند و سیمرغ شده‎ها می‎توانند یکی از سی مرغ باشند، این کانسپت در فیلمی چون “آغاز” که با افسانه‎ها شروع می‎شود و ادامه می‎یابد، به راحتی قابل بازگو شدن است اما در یک کمدی موقعیت کار سختی است كه به ظاهر  آسان  مي نمايد.

محمدهادی کریمی
محمدهادی کریمی

محتوا نباید بر ظرف غالب شود

6- براي تحقق اين كار به ظاهر سهل اما ممتنع بر اين باوريم که محتوا باهمه ي استعدادي كه براي جلب مخاطب دارد نبايد بر ظرف‎مان غالب شود، از اينرو،داستان رومئو و ژولیت برای رکاب یا اسکلت اولیه‎ی ساختمان فیلم انتخاب می‎شود. یک عاشقانه‎ی معروف از دو دستگی‎ها. مونتگیوها و کاپولت‎ها، اینجا امراللهی‎ها و فتح‎اللهی‎ها. اما همان ابتدا ترس این هست که شبیه داستان‎ها و فیلم‎هایی شود که پیش از این راجع به جنگ حیدری‎ها و نعمتی‎ها گفته شده است، اما  به نظرم در نهایت چنین نمی‎شود.

تفاوت با “پرونده قدیمی پیرآباد”، “اتوبوس” و دیگران

7- “ایران برگر” داستان جنگ میان دو طائفه نیست، برخلاف آنچه در نگاه اول دیده می‎شود، جنگ حیدری و نعمتی نیست.  بلكه داستان سازش حیدری‎ها و نعمتی‎ها در بزنگاه‎های حساس علیه نیروی سومی است که اینجا آقا مدیر آن را نمایندگی می‎کند. از “پرونده‎ی قدیمی پیرآباد” تا “حزب عدالت و کرامت” تا “اتوبوس” و “فصل پنجم”، جنگ حیدری و نعمتی بی‎اساسی را مشاهده می‎کنید که هر کدام  از طرفين حقی از ماجرا دارند و می‎توان نصف نصف به سود هر یک رأی داد. اما در “ایران برگر” به سود دو سوی ماجرا، از امراللهی‎ها و فتح‎اللهی‎ها رأی نمی‎دهید، حق با هیچکدام نیست، پس در پایان آشتی آنها پایان ماجرا نیست بلکه تفوق و برتری نیروی سوم، ماجرا را خاتمه می‎دهد. در واقع “ایران برگر” می‎خواهد بگوید، حیدری‎ها و نعمتی‎های در پیش گفته شده که در سینما یا داستان‎های معاصر سراغ داریم، دو اسم متفاوت برای یك رسم  واحد وصفت و مرام مشترک است، حیدری‎ها به مرور شبیه نعمتی‎ها شده‎اند و بالعکس و دارو و دسته‎ی فتح‎الله و امرالله هیچ تفاوتی با هم ندارند، چرا که انسان به مروز زمان اگر مراقبت نکند شبیه دشمن‎اش خواهد بود

مدام نپرسید امرا.. کیست و فتح ا.. کیست؟

8- در “ایران برگر” مفاهیم به نمایش درآمده‎اند، نه مصادیق، تماشاگران هر عصر و زمانی می‎توانند مصادیق خاص زمان خود را در قالب شخصیت‎های مختلف ببینند. امیدوارم روزی تماشاگران از قید و بند مصداق یابی هنگام تماشای فیلم  ها،رها شوند تا با لذت فیلم را ببینند و مدام در ذهن خود نپرسند، امرالله کیست و فتح الله کیست، بی‎گمان براي  فردی غیر ایرانی که “ایران برگر” را می‎بیند و  بخش عاشقانه و گرته برداري شده از  رومئو و ژولیت فیلم را پر رنگ‎تر از رویه‎ی آن می‎بیند، آقا نورالله همان لارنس راهب است روحانی وارسته‎ای که عشاق را علی‎رغم سختی‎ها و ناملایمات به وصال یکدیگر می‎رساند و امری نشدنی و محال را ممکن می‎کند.

سالها بعد و همزمان با شروع انتخاباتی دیگر

9- “ایران برگر” در سال 1380 نوشته شد و قرار بود در سال 1381 ساخته شود و در 1382 همزمان با آغاز خیزش مردم در انقلاب مشروطه به نمایش در آید، اما تقدیر چنین رقم خورد، سالها بعد این اتفاق و همزمان با شروع انتخاباتی دیگر به روی پرده برود.

تا “ایران برگر” ساخته نمی شد شور و هیجان قومگرایانه انتخابات درک نمی شد

١٠- با شناختي كه از مسعود جعفري جوزاني در اين مدت   داشته ام ،  او عاشق انسان هااست و آنها را فارغ از نژاد و زبانشان دوست دارد ، يك انترناسيوناليست يا جهان وطن  است گرچه از ايران زياد مي گويد اما يك قومگرا نيست ، اتفاقاً مي خواهد زندگي كوروش  را هم بسازد اما شووينيست هم  نيست ، به خاطر همين زندگي “باسكرويل “برايش در نهضت مشروطه مهم مي شود نه  سرداران ترك ياعلي الخصوص لري كه  هم قومي هاي او هستند ومشروطه خواهي و پيروزي مشروطه و  بعد ها فتح تهران و برچيده شدن بساط استبداد صغير مديون و مرهون آنهاست ، از اينرو در مقطعي زندگينامه ي باسكرويل را مي نويسد و مي خواهد بسازد، اما شوربختانه  همين هنرمند جهان وطن  را  در چنان فشاري  قرار مي دهيم كه  به مولد و شهر زادگاه وگويش زبانشان افتخار كند (!)كاري كه هنوز در فرهنگ قوم گرايانه ي ما متاسفانه امري پسنديده است و گويي اگر هنرمندي همه ي انسان ها را دوست داشته باشد نافي دوست داشتن مردم همزبان يا همخون خويش است ، اينجا هنوز اگر مي خواهي همه را دوست داشته باشي  اشكالي ندارد به شرط اينكه بعضي ها را بيشتر دوست داشته باشي  ، به گمانم تا اين فيلم ساخته نمي شد و حواشي اكرانش درست نمي شد سازنده اش در نمي يافت اين همه شور و هيجان قومگرايانه در جريان انتخابات از چه رو و براي چه مقصودي است.




محمدهادی کریمی: جنگ واقعی علیه نیروی سوم است!/امیدوارم تاریخ “ایران برگر” منقضی شود

سینماژورنال: فیلم سینمایی “ایران برگر” در اکرانی ویژه به مناسبت روز معلم و با حضور تعدادی از دانش‌آموزان نخبه دبیرستانی، معلمان و اولیای آنان در پردیس سینمایی کوروش تهران روی پرده رفت.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب این اکران نشست پس از آن و البته سخنان نویسنده فیلمنامه اثر بود.

محمدهادی کریمی که خود سابقه سالها کارگردانی دارد و در “ایران برگر” نیز به عنوان سناریست کار توانایی بالای خود در خلق کمدی-سیاسی را نشان داده سخنانی را درباره این فیلم بیان کرد که در نوع خود جذاب به نظر می رسید.

باید سالها طول بکشد تا مردم با دیدن “ایران برگر” یاد این و آن نیفتند

کریمی با اشاره به سابقه نگارش اثر گفت: فیلمنامه این فیلم 13 سال پیش نوشته شده است؛ با این‌که «ایران برگر» از مفاهیم می‌گوید و نه مصادیق، اما متأسفانه رفتارهای پرسوناژهای فیلم برای تماشاگر آشناست. شاید این آشنایی‌زدایی سال‌ها طول بکشد تا مردم با دیدن این فیلم، یاد این و آنی که هر کسی به گونه‌ای در ذهنشان است؛ نیفتند.

امیدوارم تاریخ “ایران برگر” به زودی زود منقضی شود

وی ادامه داد: اگرچه هیچ کسی چنین آرزویی برای فیلمی که در آن به نوعی سهیم بوده نمی‌کند اما من امیدوارم تاریخ «ایران برگر» به زودی زود منقضی شود و نسل‌های بعدی با دیدن فیلم، گمان کنند که داستان، کاملاً تخیلی و براساس فانتزی عجیب و غریب ذهن سازنده‌اش بوده، آن روز، روز رستگاری فرزندان ایران زمین است.

جنگ “ایران برگر” جنگ حیدری-نعمتی نیست

کریمی در بخش دیگری از صحبتهایش افزود: «ایران برگر» ماجرای گفته شده جنگ امراللهی و فتح‌اللهی یا حیدری نعمتی یا به قولی جمالوندی کمالوندی نیست که داستان این جنگ‌های بی اساس قبلاً گفته شده است؛ «ایران برگر» داستان جنگ زرگری امراللهی و فتح‌اللهی است که دو اسم مختلف برای یک صفت و رسم و مرام مشترک‌اند.

جنگ واقعی علیه نیروی سوم است

کریمی خاطرنشان ساخت: جنگ واقعی این دو دسته که در نهان با هم ائتلاف دارند علیه نیروی سومی است که در فیلم، آن را آقا مدیر رهبری می‌کند. «ایران برگر» نشان می‌دهد که امراللهی همان فتح‌اللهی است بی کم و کاست، چرا که اگر انسان مراقبت نکند به مرور کاملاً شبیه دشمن‌اش می‌شود.




مسعود جعفری جوزانی: آنها که با چلوکباب رأی جمع می‌کنند نمی‌گذاشتند تیزر “ایران برگر” پخش شود/ تبلیغات شهرداری به نزدیکان مسئولان تعلق می‌گیرد

سینماژورنال: “ایران برگر” تازه ترین محصول سینمایی مسعود جعفری جوزانی پیشتاز فروش سینماهاست با این حال این فیلم بلحاظ تبلیغات میدانی به شدت مهجور است.

به گزارش سینماژورنال کمترین بیلبورد خیابانی برای معرفی فیلم تدارک دیده نشده و در سراسر شهر حتی یک بنر تبلیغاتی هم برای فیلم درنظر گرفته نشده است.

البته که “ایران برگر” روزهای ابتدایی اکرانش را با ممنوعیت پخش تیزر تلویزیون هم روبرو بود.

تبلیغات شهرداری به نزدیکان مسئولان تعلق می گیرد

جعفری جوزانی درباره کمبود تبلیغات میدانی برای فیلمش به “تماشاگران امروز” می گوید: تبلیغات از سوی شهرداری خیلی گزینشی به عده خاصی که از همفکران و نزدیکان مسئولان هستند تعلق می گیرد. یک بخش از آن هم به افرادی که ظاهرا از بخش خصوصی هستند سپرده شده که به دلخواه راه خود را می روند.

کمترین مبلغ برای سه بیلبورد شهری 200 میلیون است

این کارگردان ادامه می دهد: کمترین مبلغی که برای سه عدد بیلبورد شهری آن هم به مدت یک ماه از ما درخواست شده 200 میلیون تومان بود. مگر یک فیلم چقدر فروش میکند که بتواند این ارقام را بپردازد. دقت کنید که فقط یک سوم فروش فیلمها به تهیه کننده می رسد یعنی برای پرداخت 200 میلیون باید 600 میلیون از فروش را پرداخت کنید.

آنها که با زور چلوکباب و قیمه رأی جمع می کنند مخالف پخش تیزرها بودند

به گزارش سینماژورنال مسعود جعفری جوزانی که سابقه سالها فعالیت در تلویزیون و ساخت سریالی خاطره انگیر چون “در چشم باد” را در کارنامه دارد درباره توقیف تیزرهای تلویزیونی “ایران برگر” در روزهای ابتدایی اکران اظهار می دارد: توقیف تیزرها بخاطر اطلاعات نادرستی بود که به صداوسیما ارسال شده بود. احتمالا فشار ارباب جمعی کسانی که با ضرب و زور چلوکباب و قیمه از مردم رأی جمع می کنند باعث ارسال این نامه های تهدیدآمیز باشد.

طبیعی بود که نگران باشند

وی می افزاید: البته طبیعی و قابل درک است که نگران شده باشند. آنها بودند که می خواستند جلوی دیده شدن فیلم را بگیرند اما تلویزیون وقتی متوجه واقعیت شد تبلیغات را آزاد کرد.




علی مطهری: نشانه‌هایی از آنچه به عنوان تخلف انتخاباتی در “ایران برگر” می‌بینیم در جامعه وجود دارد اما عمومیت ندارد/نگاه آسیب شناسانه سینما می‌تواند در رفتار آینده کاندیداها موثر باشد

سینماژورنال: “ایران برگر” از جمله آثار سیاسی سینمای ایران ایران است که سعی دارد بخشی از بی اخلاقیهایی که در جریان یک انتخابات در شهری دورافتاده رخ می دهد را رونمایی کند.

به گزارش سینماژورنال البته که این بی اخلاقیها چون کاملا بر محور کمدی و با زبان طنز بیان می شوند این قابلیت را پیدا می کنند که طیفهای مختلف مخاطبان بتوانند راحت و بی وسواس با آن ارتباط برقرار کنند.

اخیرا یکی از مقامات دولتی هم درباره این تخلفات سخنانی را بیان کرد و همین مساله باعث تمرکز بیشتر برخی منتقدان بر طنازیهایی شد که “ایران برگر” در رقابت میان “فتح ا..” و “امرا..” دو کاندیدای انتخاباتی یک روستا بر آن دست گذاشته است.

طبیعی است که یک سوی این نقد طنازانه نمایندگان مجلس باشند و دانستن واکنش نمایندگان مجلس نسبت به این تصویرسازی از تخلفات انتخاباتی جذابیت داشته باشد بخصوص اگر به سراغ علی مطهری عضو صریح االلهجه کمیسیون فرهنگی برویم این جذابیت دوچندان می شود.

زبان “ایران برگر” طنز است و کارش پررنگتر کردن واقعیات کوچک

یکی از نکاتی که به زبان طنز در “ایران برگر” بیان می شود تطمیع مردمان یک روستا توسط دو کاندیدای اصلی شهر برای رأی دادن به نفع آنهاست؛ مساله ای که مطمئنا در عالم واقع چون نوعی خرید و فروش رأی قلمداد می شود تخلف انتخاباتی محسوب می شود.

وقتی از علی مطهری می پرسیم که نمایش طنزآلود یک تخلف انتخاباتی در “ایران برگر” چقدر منطبق است با آنچه در عالم واقع رخ می دهد وی به سینماژورنال می گوید: “ایران برگر” از جمله آثاری بود که در جشنواره فجر سال قبل آن را دیدم و طبیعی است که فیلم چون طنز است کارش پررنگتر کردن واقعیات کوچک است و برای همین نمی توانیم به طور قطعی بگوییم آنچه در فیلم می گذرد در جامعه رواج دارد.

نشانه هایی از آنچه در “ایران برگر” می بینیم در جامعه وجود دارد

وی ادامه می دهد: من اطلاعاتم درباره تخلفات انتخاباتی کامل نیست و بخصوص که درباره شهرستانها هم اطلاع کافی در این باره ندارم اما این را میتوانم بگویم نشانه هایی از آنچه به عنوان تخلف انتخاباتی در “ایران برگر” می بینیم در جامعه وجود دارد اما عمومیت ندارد.

ایران برگر
ایران برگر

تماشای فیلم برایم ناراحتی نداشت

این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس که نماینده مردم تهران است پیرامون اینکه آیا به عنوان یک نماینده به هنگام تماشای “ایران برگر” برایش ناراحتی پیش نیامده به سینماژورنال می گوید: نه، اصلا حس بدی نداشتم چون اولا زبان فیلم طنز است و ثانیا در تهران تخلف انتخاباتی واقعا به آن شکلی که در فیلم می بینیم وجود ندارد. در شهرستانها هم شاید برخی مواقع باشد اما پررنگ نیست.

باید کمک کرد به برطرف کردن تخلفات

وی می افزاید: شاید تا حدودی تخلفات انتخاباتی داشته باشیم اما به هر حال موافق این تخلفات نیستیم و باید کمک کنیم به برطرف کردن آنها.

نگاه آسیب شناسانه “ایران برگر” می تواند در رفتار آینده کاندیداها موثر باشد

علی مطهری در انتهای گفتگوی خود با سینماژورنال با اشاره به ظرفیتهای سینما به عنوان هنری که می تواند کمک کند به حل معضلات بیان می دارد: یقینا ساخت فیلمهایی که منصفانه برخی رفتارها را نقد کنند از منظر آگاهی بخشی هم که شده موثر است و نگاه آسیب شناسانه سینما و فیلمهایی مانند “ایران برگر” در نمایش یک تخلف انتخاباتی می تواند در رفتار آینده کاندیداها اثرگذار باشد.

وی تاکید کرد: البته که این تصویرسازی هم باید منصفانه و بی حب و بغضهای شخصی صورت گیرد.




توزیع یک نماد سیاسی-اجتماعی توسط عوامل “ایران برگر” میان دانشجویان!

سینماژورنال: عوامل “ایران برگر” تازه ترین ساخته سینمایی مسعود جعفری جوزانی برخلاف رویه معمول و البته کلیشه شده نمایش فیلم در فرهنگسراها و برگزاری نشست نقدوبررسی، روشی تازه را برای معرفی محصول خود درنظر گرفته اند.

به گزارش سینماژورنال این روش عبارتست از نمایش فیلم برای دانشجویان علاقمند به سینما و سپس نشست گپ و گفت صمیمانه و گاه کاملا انتقادی با دانشجویان؛ نشستهایی که بواسطه درونمایه های سیاسی-اجتماعی “ایران برگر” با اقبال دانشجویان هم مواجه شده است.

در یکی از تازه ترین نشستهای دانشجویی “ایران برگر” که در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد در کنار گپ و گفت دانشجویان با عوامل فیلم، یک هدیه ویژه هم به مخاطبان اهدا شد!

یک شاخه گندم؛ هدیه به مخاطبان

این هدیه ویژه چیزی نبود جز یک شاخه گندم که نه فقط به تک تک حاضران در سالن اهدا شد که تهیه کننده، کارگردان و نویسنده “ایران برگر” نیز هر کدام با در دست داشتن یک شاخه از این گیاه مرتبط با حلقه حیات بشری روی سن رفتند.

انتخاب چنین هدیه ای برای مخاطبان البته که ذهن را به سمت وجه نمادین گندم هم می برد؛ همان وجهی که سالها پیش از این در ترانه ای از یکی از ترانه سرایان سفرکرده و با آهنگسازی واروژان مجالی را فراهم کرد برای کمک به حرکتهای ضدرژیم شاهنشاهی.

آینده، آینده گندمه

به گزارش سینماژورنال با این حال دست اندرکاران “ایران برگر” هدف خود از اهدای شاخه گندم را توجه به بخشی از دیالوگهای کاراکتر “معلم” فیلم که محمدرضا هدایتی نقش اش را بازی میکنند دانستند.

دیالوگی با این مضمون که “آینده، آینده گندمه، جوون کار میخواد و …” و البته هدف از بیان آن این بود که درگیریهای منفعت طلبانه را باید کنار گذاشت و کمک کرد به ارتقای رونق اقتصادی جامعه!




“ایران برگر” را با صدای شهرام ناظری صرف کنید+دانلود

 سینماژورنال: همزمان با فروش خوبی که کمدی-سیاسی “ایران برگر” در اکران نوروزی داشته است شهرام ناظری خواننده تیتراژ این فیلم، قطعه اش برای این فیلم را به مخاطبان عیدی داد.

به گزارش سینماژورنال ارشک رفیعی آهنگساز قطعه ایست که شهرام ناظری برای “ایران برگر” خوانده است؛ کلام این قطعه “بهانه” نام دارد و از سیاوش کسرایی شاعر نامدار معاصر است.

 برای شنیدن این قطعه که سایت “موسیقی ایرانیان” برای اولین بار آن را منتشر کرده یا اینجا را کلیک کنید و یا  اینجا را.

دانه های باران به شیشه ها…

در مطلع قطعه “بهانه” می خوانیم: دانه های باران به شیشه‌ها /ترانه دارد/در اجاق من آتشی /به چشمان من/زبانه دارد

 “ایران برگر” تازه ترین فیلم مسعود جعفری جوزانی با فیلمنامه ای از محمدهادی کریمی از جمله آثار پرمخاطب جشنواره سی و سوم فیلم فجر بود و این روزها هم با فروش روزانه 20 میلیون تومان صدرنشین اکران نوروزی است.




جعفری جوزانی در شاهرود به دنبال لوکیشن برای “کوروش کبیر”

سینماژورنال: در حالی که تازه ترین فیلم مسعود جعفری جوزانی با نام “ایران برگر” روی پرده است این کارگردان در سفر اخیر خود به شاهرود تعدادی از لوکیشنهای پیشنهادی برای پروژه “کوروش کبیر” را بازبینی کرد.

 به گزارش سینماژورنال جعفری جوزانی که چند سالی میشود به همراه علی معلم تهیه کننده “کوروش کبیر” به دنبال فراهم نمودن زمینه های مالی تولید این کار پرهزینه است برای افتتاح سینمای هلال احمر شاهرود به این شهر سفر کرده بود.

 جالب اینجاست که با فیلم سینمایی «ایران برگر» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی سینمای هلال احمر شاهرود که بعد از انقلاب فعال نبود، دوباره آغاز به کار کرد.

افتتاح با حضور عوامل فیلم

فیلم سینمایی «ایران برگر» با حضور این کارگردان، محمدهادی کریمی نویسنده فیلمنامه، سحر جعفری جوزانی بازیگر و همچنین با حضور مهندس محمدرضا هاشمی فرماندار شاهرود، رمضانعلی باقری رئیس شورای شهر، محسن امیری رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، دیگر مسئولان این شهر، هنرمندان سینما و تئاتر و همچنین مردم فرهنگ دوست شاهرود، ساعت 7 شنبه شب 23 اسفندماه در سالن آمفی تئاتر هلال احمر شهر شاهرود روی پرده رفت و مورد استقبال سینمادوستان شاهرودی قرار گرفت.

مسعود جعفری جوزانی
تقدیر از مسعود جعفری جوزانی در شاهرود

 شهرستان شاهرود بین مردم منطقه به «قاره کوچک» مشهور است؛ سینمای هلال احمر آن بعد از انقلاب فعال نبود و با اکران فیلم سینمایی «ایران برگر» دوباره آغاز به کار کرد و سینمادوستان شاهرودی از این به بعد در این سینما آثار سینماگران ایران را مشاهده خواهند کرد.

مدیون عرفای شاهرودی هستیم

در ابتدای این مراسم، از عوامل فیلم تقدیر به‌عمل آمد.

مسعود جعفری جوزانی
سحر جعفری جوزانی در کنار مسعود جعفری جوزانی و محمدهادی کریمی در مراسم تقدیر

مسعود جعفری جوزانی کارگردان «ایران برگر» قبل از نمایش این فیلم گفت: به نظرم افتخار بزرگی است در سرزمینی باشی که عرفایی از آن بلند شده‌اند که همه ما مدیون آنها هستیم و خوشحالم که در بین شما هستم.

 بازدید لوکیشن برای “کوروش کبیر”

مسعود جعفری جوزانی در مدت اقامت خود در شاهرود، از چندین لوکیشن برای ساختن فیلم سینمایی «کوروش کبیر» جدیدترین اثر خود بازدید کرد. و در این بازدیدها یکی دو لوکیشن مطلوب هم موردنظر قرار گرفت.