1

مسعود جعفری‌جوزانی: به‌زودی از فیلمنامه “کوروش کبیر” رونمایی می‌شود/در دوران کوروش کرامت انسانی بیشتر از جنگاوری اهمیت داشت

سینماژورنال: مسعود جعفری جوزانی کارگردانی که چند سالی میشود به دنبال فراهم آوردن شرایط تولید درام تاریخی “کوروش کبیر” است در تازه ترین گفتگوی با اشاره به اینکه به زودی رونمایی از فیلمنامه این اثر برگزار خواهد شد از تلاشهای خود برای تولید این پروژه عظیم سخن گفت.

به گزارش سینماژورنال جعفری جوزانی که به موازات “کوروش کبیر” به دنبال ساخت یک سریال تاریخی با عنوان “پوریای ولی” هم بود که البته به دلیل مشکلات مالی هنوز به نتیجه نرسیده به “مهر” گفت: این روزها بعید می دانم بتوانم در تلویزیون فعالیت داشته باشم. علاوه بر شرایطی که فعلا در این رسانه حاکم است انگار اولویت هایش با کارهایی که ما می سازیم سنخیت ندارد. من هم خیلی به این موضوع نپرداختم چون به نظر من هیچ کار تصویری با اصرار و زور جواب نمی دهد. اگرچه دغدغه کار سینمایی دارم اما غیر از این به نظرم هر کاری باید به زمان خودش شکل بگیرد. ما خیلی پیش تر برای ساخت «پوریای ولی» اقدام کرده بودیم که نتیجه ای در پی نداشت.

ساخت “کوروش” دغدغه شخصی من است
این کارگردان پیشکسوت که مدت هاست با تولید فیلم سینمایی «کوروش کبیر» خبرساز شده است درباره تولید این اثر نیز توضیح داد: ساخت این فیلم بیشتر دغدغه شخصی من است چون احساس می کنم در شرایط کنونی نیاز داریم ریشه ملیت مان را به فرزندان و نسل جدید یادآور شویم تا هویت شان را بدانند.

وی افزود: زمانی در ایران سیستم مملکت داری به شیوه پادشاهی بود که بسیاری از آنها عملکرد خوبی هم نداشتند و به همین دلیل مهم است که ما بررسی کنیم که این افراد چگونه فکر می‌کردند و برای کشورشان چه می خواستند. با چنین دیدگاهی فیلم «کوروش کبیر» می خواهد بگوید اگر در عرصه قدرت علی رغم جنسیت، نژاد و هر ویژگی فردی و قومی به عقاید مردم احترام گذاشتید؛ برنده اید.

میزان بودجه یک فیلم را فاخر نمی کند
این کارگردان درباره هزینه و شرایط تولید فیلم گفت: اسم فاخر به بعضی فیلم ها ضربه زد و ما هم دنبال این واژه ها نیستیم چون معتقدیم میزان بودجه، یک فیلم را فاخر نمی کند. اینها واژه هایی است که ما انتخاب می کنیم. هدف من ساختن «کوروش کبیر» است و برای تولید این فیلم همه آنچه را که لازم باشد اعم از امکانات روز دنیا، بازیگران ایرانی و بین المللی و لوکیشن های مناسب در هر جای جهان را استفاده خواهیم کرد تا حق مطلب را ادا کنیم.

فیلمنامه “کوروش کبیر” توسط انتشارات تریتا رونمایی می شود
جعفری جوزانی همچنین با اشاره به اینکه به زودی از کتاب «کوروش کبیر» رونمایی خواهد شد، گفت: قبل از تولید، آنچه زودتر عملی می شود چاپ کتابی دو جلدی به همت انتشارات «تریتا» به همین عنوان است که همان فیلمنامه خواهد بود و قصه زندگی این پادشاه را از زمان تولد تا مرگ روایت می کند. البته ما به کتاب بسنده نمی‌کنیم و با تهیه کنندگی علی معلم درصددیم بتوانیم «کوروش کبیر» را جلوی دوربین ببریم.

در دوران کوروش کرامت انسانی بیشتر از جنگاوری اهمیت داشت
وی در پایان بیان کرد: چندی پیش که برای تحقیق به موزه ای رفته بودم هنگام صحبت با چند کاوشگر و باستان شناس یکی از دوستان شانه زنانه ای نشان داد که بسیار جالب توجه بود هزینه و ابزاری که برای تزئین این شانه به کار رفته بود از شمشیرهای جنگی که هدیه می دادند بیشتر بود و این نشان می دهد کرامت انسانی بیش از جنگاوری اهمیت داشت.




تعلیق در اکران “حکایت عاشقی” بخاطر رادان بوده یا نگرش‌های قومیتی؟

سینماژورنال: درام عاشقانه “حکایت عاشقی” درست  24ساعت مانده به اکران عمومی از نمایش بازماند. دلایل توقیف این فیلم عنوان نشد و بلافاصله پس از رسانه‌ای شدن این موضوع شرکت «جوزان فیلم» اعتراض خود را به وزارت ارشاد اعلام کرد.

 اما هنوز پس از گذشت ده روز از این ماجرا بازار شایعات درباره دلایل توقیف این فیلم داغ است.

احمد رمضان زاده کارگردان “حکایت عاشقی” در گفتگو با “تماشاگران امروز” درباره این توقیف حرفهای صریحی زده است و درباره همه احتمالات از نقش مسائل قومیتی تا حضور بهرام رادان در تعلیق اکران فیلم سخن گفته است.

متن کامل گفتگوی رمضان زاده را در ادامه بخوانید:

آقاي رمضان‌‌زاده چه شد كه اين اتفاق براي حكايت عاشقي افتاد و درست يك روز مانده به اكران جلوي نمايش اين فيلم گرفته شد؟

اتفاقاً خود من هم مثل شما مشتاق هستم بدانم كه چرا اين اتفاق براي فيلم من افتاد.

چطور شما به عنوان كارگردان نمي‌دانيد چرا فيلمتان اكران نشده؟ يعني هيچ حاشيه قبلي و پيش زمينه‌اي وجود نداشته كه بتواند شما را توجيه كند؟

باور كنيد نه. شايعه كه هميشه هست اما چيزي كه باعث تعجب من مي‌شود كه چرا من به عنوان كارگردان از همه چيز بي‌خبرم و بايد از ديگران بفهمم كه فيلمم روي پرده نمي‌رود آن هم درحالي كه تمام مواد تبليغي آماده بود‌‌؛ از پوستر تا بنرهاي شهري. همچنين برنامه‌ريزي كرده بوديم كه در اكران شهرستان چطور عمل كنيم تا فروش بهتري داشته باشيم اما درست درحالي كه همه چيز دارد پيش مي‌رود از ديگران مي‌شنوم كه فيلمم درست يك روز مانده به نمايش عمومي، اكران نمي‌شود.

يعني بايد قبول كنيم كه فيلم شما توقيف شده؟

نمي دانم جواب سؤالتان را چه بايد بدهم فقط مي‌گويم كه وقتي اين جمله در رسانه‌ها عنوان شد كه «حكايت عاشقي» توقيف شده شايعه‌ها دوبرابر شده است. يك سايتي مي‌‌آيد و مي‌نويسد كه توقيف فيلم به خاطر بهرام رادان است، آن يكي مي‌گويد پست‌هاي اينستاگرام رادان كار دست فيلم ما داده و براي همين توقيف شديم. عده‌اي واكنش‌هاي قومي اخير مردم ايران به هر مسئله‌اي را دليل اصلي مي‌دانند و مي‌گويند ممكن است به خاطر واكنش‌هاي احتمالي كردها اين فيلم توقيف شده يا حتي باور كنيد اين را هم شنيدم كه «حكايت عاشقي» به خاطر هم‌آوازي زنان و موسيقي‌‌اش از اكران پايين كشيده شد. حالا شما همه اين شايعات را شنيديد و من هم شنيدم بعد خواندم كه آقاي فرجي در جايي گفتند كه به خاطر ترافيك در اكران «حكايت عاشقي» از نمايش جا ماند.

يعني به خودتان هيچ چيزي نگفتند؟

اصلاً من از همه جا بي‌خبر فقط اين مسائل را در رسانه‌ها خواندم و برايم عجيب است كه چرا به تهيه‌كننده و كارگردان اين چيزها گفته نمي‌شود. چطور ممكن است كه فيلم پروانه نمايش داشته و با سينمادار هم به توافق رسيده، عواملش برنامه‌ريزي اكران كردند و آماده نمايش هستند اما بدون هيچ توضيح و شفاف‌سازي به يك باره اجازه اكران به ما نمي‌دهند. ببينيد ما از اين برخورد خيلي گلايه‌مند هستيم كه چرا من به عنوان كارگردان و آقاي جوزاني به عنوان تهيه‌كننده هيچ توضيحي از مديران نشنيديم. اين از نظر شما توهين به ما و فيلم ما نيست؟!

گويا بعد از اين اتفاق به ارشاد اعتراض كرديد؟

بله ما نامه اعتراض نوشتيم و منتظر پاسخ از وزارت خانه هستيم، متأسفانه هنوز هيچ پاسخي دريافت نكرديم. من براي اين فيلم خيلي زحمت‌كشيدم و چون خودم كرد هستم با دل و جانم از هم قومي هايم دفاع كردم و خواستم كه از حلبچه حرف بزنم. اين دغدغه من بود كه متأسفانه با بدترين برخورد مواجه شد. فيلم من درام عاشقانه‌اي است كه همزمان مي‌شود با اتفاقات حلبچه و من هم ملودرامي عاشقانه ساختم و هم خواستم حرف صلح و ايران دوستي بزنم چيزي كه گويا به مذاق خيلي‌ها خوش نيامده كه اگر مي‌آمد طبيعتاً من نبايد الان اعتراض مي‌كردم كه چرا فيلمم را اكران نكرديد.

چرا اينقدر موضوع حلبچه براي شما مهم بوده؟

براي اينكه من در آن دوران فقط دوازده سالم بود و تجربه مشاهده از نزديك اين وقايع را داشتم. تأثير اين اتفاق روي من آنقدر زياد بود كه هنوز با من تأثيرات آن اتفاق‌ها همراه است. در همه جاي جهان از فجايع تاريخي‌شان هرسال فيلم مي‌سازند. شما ببينيد در هاليوود هر سال درباره جنگ جهاني دوم فيلمي روي پرده مي‌رود و هميشه ياد و تأثيرات آن اتفاق‌ها در سنيمايشان مشهود است و خودشان هم آن را با احترام زنده نگه مي‌دارند اما در ايران خلاف آن اتفاق مي‌افتد و فيلم حكايت عاشقي كه دارد از فاجعه‌اي انساني صحبت مي‌كند به خاطر يك سري دلايل واهي توقيف مي‌شود. اينكه بازيگر مردتان اين‌طور است و بازيگر زنتان چرا آواز مي‌خواند اين‌ها دليلي براي توقيف يك فيلم است كه داعيه ايران پرستي دارد؟! راستي تا يادم نرفته اين را هم بگويم يك كسي مي‌گفت چرا فيلمت عاشقانه است و براي روايت اين فاجعه از عشق استفاده كردي؟! خب مگر غير از عشق چيزي هست كه ما از اين فجايع نجات دهد؟




گلایه خواننده لس‌آنجلسی از “حکایت عاشقی” بهرام رادان!+عکس

سینماژورنال: تازه ترین محصول سینمایی آماده اکران بهرام رادان “حکایت عاشقی” نام دارد؛ فیلمی به کارگردانی احمد رمضان زاده که داستانی عاشقانه حول یک فاجعه تاریخی را به تصویر می کشد.

به گزارش سینماژورنال “حکایت عاشقی” بنا بود هفته پیش روی پرده برود اما به دلیل آنچه تراکم اکران نامیده شد جلوی نمایش‌اش گرفته شد(اینجا را بخوانید) و در جلسه این هفته شورا هم تعیین تاریخ زمان اکران آن به هفته آینده موکول شد.(اینجا را بخوانید)

چرا عنوان فیلمتان شبیه عنوان آلبوم من است؟

جالب است که هنور فیلم اکران نشده و روی پرده نرفته است اما شنیده شده که مسعود ف. یکی از ترانه سرایان و خوانندگان لس آنجلسی با حضور در یکی از شبکه های فارسی زبان به گلایه از این فیلم پرداخت.

گلایه این چهره از عنوان فیلم است؛ ایشان از این گله کرده که چرا با استفاده از عنوانی که یادآور یکی از آلبومهای او بوده یک درام عاشقانه ساخته شده است!!!

مسعود ف. سه سال قبل آلبومی به نام “حکایت عاشقی‌ها” را منتشر کرده بود و حالا به خاطر شباهت میان نام آلبومش و فیلم تازه رادان به گله گذاری پرداخته است.

گلایه ای که محلی از اعراب ندارد

البته که این گلایه چندان نمی تواند محلی از اعراب داشته باشد بخصوص که نام فیلم “حکایت عاشقی” است و نام آلبوم ایشان “حکایت عاشقی‌ها”. این را هم باید در نظر داشت که حتی به لحاظ واژگانی هم نام آلبوم ایشان نادرست است چون منطبق بر دستور زبان فارسی در ترکیب اضافی، نمی‌توان مضاف‌الیه را جمع بست!

“حکایت عاشقی” که به تهیه کنندگی مسعود جعفری جوزانی تولید شده است به جز رادان از حضور بازیگرانی چون شیلان رحمانی، قطب‌الدین صادقی، بهمن زرین پور و شوآن عطوف سود می‌برد.

حکایت عاشقی
بهرام رادان و شیلان رحمانی در نمایی از “حکایت عاشقی”



ادای دین “حکایت عاشقی” به عکاسانی که جان بر سر دفاع از میهن گذاشتند/سینماها در انتظار یک عاشقانه انسانی

سینماژورنال: کمتر پیش آمده در سالهای اخیر فیلمسازان ایرانی خود را درگیر تاریخ کنند و با زدن به دل تاریخ بخشهایی کمتر دیده شده از آن را پیش روی مخاطبان قرار دهند.

به گزارش سینماژورنال تاریخ ایران و بخصوص برهه زمانی دفاع مقدس از جمله زمینه های خلق داستانهای فراوان در ادبیات ما بوده ولی در سالهای اخیر سینمای ایران چنان که باید به آن روی خوش نشان نداده است.
احمد رمضان زاده از جمله کارگردانان جوانی است که کوشیده در “حکایت عاشقی” به سراغ بخشی دیده نشده از دفاع مقدس و ماجرای شیمیایی شدن حلبچه برود.
البته که او سعی کرده داستانی را برای روایت برگزیند که به اندازه مستندگرایانه بودن لطافتهای زیبای عاشقانه را هم در خود جا داده باشد.
“حکایت عاشقی” داستان یکی از ده ها عکاسی را روایت می کند که بعد از شیمیایی شدن حلبچه به این شهر پا می گذارد و می کوشد با تصویرسازی از این اتفاق هم سندی بسازد بر ددمنشی های حاکمانی که آن فاجعه تراژیک را برای مردمان کرد عراق رقم زدند و هم روایتگر دغدغه هایی باشد که انسانهای شریف حیطه رسانه سالهاست با آن دست به گریبانند.

قرار دادن عشق و بحران کنار هم

بهرام رادان بازیگر اصلی “حکایت عاشقی” و ایفاگر نقش عکاسی است که در دل بحران وارد حلبچه می شود و تا می تواند تصویرسازی می کند؛ در کنار روایت این داستان عاشقانه آرام و زیبایی را هم شاهدیم که با حضور شیلان رحمانی بازیگر کُرد پیش می رود.

رادان و شیلان بخش عمده ای از تراژدی مرگبار حلبچه را با چاشنی عشق روایت می کنند و شاید همین قرار دادن دو مقوله بحران و تکیه بر عشق برای عبور از بحران کنار یکدیگر است که جذابیتهای اثر را دوچندان می کند.

تصویرسازی دقیق از تمامی عکاسان جنگ
در سالهای پیشین هم تصویرسازیهای سینما از حضور عکاسان در دل جنگ را دیده بودیم اما این تصویرسازیها اغلب مختصر و برای خالی نبودن عریضه بوده است.
“حکایت عاشقی” یکی از معدود آثار تاریخ سینمای ایران است که زندگی یک عکاس خبری را زمینه ای کرده برای خلق درام. ویژگی مثبت کار احمد رمضان زاده کارگردان فیلم که البته یک تهیه کننده پیشکسوت به نام مسعود جعفری جوزانی را هم کنار خود داشته این است که سعی کرده شخصیتی جامع را برای عکاس فیلمش بیافریند.
همین است عکاسی که در “حکایت عاشقی” می بینیم نه یک عکاس خاص با ویژگیهای خاص که ترکیبی است از ویژگیهای شخصیتی اغلب عکاسان فعال در دل جنگ و برای مخاطبی که آن روزگار را درک نکرده می تواند سندی تصویری باشد از خلق و خوی و نوع سلوک طیفی به نام عکاس در دوران دفاع مقدس.
بدین جهت “حکایت عاشقی” اثری یکتا و بی نظیر به شمار می رود چون هم از فاجعه می گوید و هم از عشق و البته هم از اهالی رسانه.
به جرات می توان گفت تصویری که رمضان زاده از عکاس در اثرش ارائه داده می تواند تا سالها برای اهالی رسانه و بخصوص آنها که می خواهند از عکاسان جنگ و وظایف رسانه ای در دل بحران بدانند درس آموز باشد.




چه‌کسی جلوی اکران فیلم تازه بهرام رادان را گرفت؟!+عکس

سینماژورنال: در یک اقدام غافلگیرانه و بی‌سابقه و یک روز مانده به اکران تازه‌‎ترین فیلم سینمایی بهرام رادان با عنوان «حكايت عاشقي» از اکران این فیلم در سینماهای کشور جلوگیری به عمل آمد.

به گزارش سینماژورنال یک روز مانده به اکران سراسری فيلم سينمايي «حكايت عاشقي» A Tale of Love به کارگردانی احمد رمضان‌زاده و به تهیه‌کنندگی «مسعود جعفری جوزانی» و در یک اقدام غیرقابل پیش‌بینی و غافلگیرانه توسط شورای صنفی نمایش، از اکران این فیلم عاشقانه در سینماهای تهران و شهرستانهای مختلف کشور جلوگیری به عمل آمد.

تاکنون هیچ توضیح مشخص و قانع کننده‌ای به شرکت «جوزان فیلم» پخش‌کننده اثر درباره جلوگیری از اکران ارائه نشده است.

اعتراض پخش کننده به مسئولان ارشاد

در این زمینه، اعتراض شرکت «جوزان فیلم» به مدیریت مسعود جعفری جوزانی پخش‌کننده فيلم سينمايي «حكايت عاشقي» در سینماهای کشور، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شده است و متتظر تصمیم نهایی مسئولان سینمایی این وزراتخانه هستند.

اکران سراسری و عمومی «حكايت عاشقي قرار بود از روز چهارشنبه 27 آبان‌ماه جاری توسط شرکت پخش «جوزان فیلم» در سینماهای تهران و شهرستانهای مختلف کشور آغاز شود، ولی بنا به دلایلی اعلام نشده از طرف شورای صنفی نمایش، از اکران آن جلوگیری شد.

در این فیلم بهرام رادان، قطب‌الدین صادقی، بهمن زرین‌پور، شیلان رحمانی و شوان عطوف بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون اقلیم کردستان و عراق و … به ایفای نقش پرداخته‌اند.

حکایت عاشقی
بهرام رادان و شیلان رحمانی در نمایی از “حکایت عاشقی”



جعفری جوزانی از تعلیق تولید “پوریای ولی” گفت و امین تارخ از لزوم تولید آن…

سینماژورنال: مسعود جعفری جوزانی که با سریال “در چشم باد” سعی کرد استاندارد سریال سازی در تلویزیون را ارتقا دهد 3 سال قبل به دنبال تولید پروژه ای تاریخی-میهنی به نام “پوریای ولی” بود.

به گزارش سینماژورنال در این 3 سال جوزانی تلاش زیادی را برای به جریان انداختن این پروژه انجام داد اما تلاشهایش حداقل در مختصات رسانه ملی به نتیجه خاصی منجر نشد.

جعفری جوزانی: “پوریای ولی” در الویت سازمان نیست

مسعود جعفری جوزانی درباره آخرین وضع این پروژه به “ایسنا” گفت: آن طور که در روزنامه‌ها خواندم گویا پروژه “پوریای ولی” در اولویت سازمان صداوسیما نیست.

این کارگردان سینما و تلویزیون در ادامه بیان کرد: من ٣‌سال پیش با همه وجودم تلاش کردم که کارهای تحقیق و پژوهش «پوریای ولی» را انجام بدهم و حدود ٨٥٠ صفحه فیلمنامه نوشته شد و درنهایت این پروژه، “الف ویژه” شناخته شد و حتی برایش زمین دادند، قرارداد منعقد شد و در عین حال با تعداد زیادی از بازیگران صحبت شد، اما «پوریای ولی» خوابیده است و این اصلا در حیطه اختیار ما نیست.

امین تارخ: اطمینان دارم که “پوریای ولی” به کار ماندگاری بدل خواهد شد

از آن سو امین تارخ بازیگری که در هفته های اخیر به خاطر اظهارنظر درباره برخی بی اخلاقیها در سینما در کانون توجه قرار گرفته است(اینجا را بخوانید) در گفتگویی که به بهانه بازپخش سریال خاطره انگیز “بوعلی سینا”ی کیهان راهگذر با “شهروند” داشته است از لزوم تولید سریالهایی مانند “پوریای ولی” گفت.

تارخ بیان داشت: همیشه به جوانان، دوستان و همکارانم می‌گویم ما راهی نداریم جز این‌که برای مقابله با سریال‌های سخیف و بی‌مایه ماهواره به ساخت تولیدات خوب و تأثیرگذار روی بیاوریم.

وی ادامه داد:  در این عرصه، نیروی انسانی متخصصی هم داریم. یعنی کارگردانانی هستند که اگر شرایط برایشان فراهم باشد، حاضرند به تولید سریال‌های مطلوب بپردازند. نمونه آن مسعود جعفری جوزانی است که چند سال است قصد دارد سریالی درباره «پوریای ولی» بسازد ولی شرایط ساخت این سریال هنوز فراهم نشده است. 

تارخ تأکید کرد: اطمینان دارم این سریال نیز مانند سایر کارهای این کارگردان به اثر ماندگاری تبدیل خواهد شد.

 




تازه ترین فیلم رادان روی پرده می‌رود+عکس

سینماژورنال: بهرام رادان بازیگر مرد سینمای ایران که این روزها “عصر یخبندان” را در شبکه خانگی دارد به زودی با درامی با نام “حکایت عاشقی” به سینماها می آید.

به گزارش سینماژورنال “حکایت عاشقی” اثریست در گونه سینمای دفاع مقدس که داستان اولین عکاسی را که بعد از ماجرای شیمیایی شدن به حلبچه می رود روایت می کند.

بهرام رادان نقش این عکاس را بازی می کند و بازیگری کردتبار به نام شیلان رحمانی نقش مقابل اوست. بهمن زرین پور، قطب الدین صادقی و شوآن آتوف دیگر بازیگران “حکایت عاشقی” هستند.

کارگردانی فیلم را احمد رمضان زاده برعهده داشته و مسعود جعفری جوزانی تهیه کنندگی اثر را برعهده داشته است.

“حکایت عاشقی” از  27 آبان توسط شرکت پخش جوزان فیلم در سینماهای تهران و شهرستان روی پرده می رود.

بهرام رادان و شیلان رحمانی در نمایی از "حکایت عاشقی"
بهرام رادان و شیلان رحمانی در نمایی از “حکایت عاشقی”




جعفری جوزانی: فامیل بازی در سیستم دولتی سینما، کار را خراب کرده/حبیب اسماعیلی: دولت به جای سفارش فیلم به دوستان و آشنایان، کار را به حرفه ای ها بسپارد

سینماژورنال: به تازگی شورای راهبردی سینمای ایران بیانیه ای صادر کرده اند که در آن از دولت خواسته اند تا در سینما دخالت نکند، مسعود جعفری جوزدانی کارگردان و حبیب اسماعیلی تهیه کننده و بازیگر در برنامه “شهرفرنگ” با اجرای حمیدرضا مدقق شبکه خبر چرایی این موضوع را بررسی کردند.

سینمای ایران ورشکسته است
به گزارش سینماژورنال مسعود جعفری جوزدانی با اشاره به شرایط سینمای ایران گفت: ما با کمبود جدی سالن سینما روبرو هستیم این درحالیست که سالانه بین 50 تا 60 فیلم تولید می کنیم که برای همین تعداد محدود نیز ظرفیت نمایش نداریم به همین دلیل به جرات می توان ادعا کرد که سینمای ایران ورشکسته شده است.

از 60 فیلم ساخته شده فقط 4 فیلم سود می دهند
کارگردان ” سریال در چشم باد” درادامه گفت: از بین همین 60 فیلم ساخته شده تنها 10 فیلم می توانند سرمایه خود را برگردانند، 4 فیلم به سود می رسند و مابقی نیز به صورت 100 درصد ضرر می دهند، ما اعتقاد داریم فیلمی که 400 میلیون تومان می فروشد 100 درصد ضرر داده است زیرا هر فیلم در هنگام اکران باید 5 درصد به شهرداری و 9 درصد ارزش افزوده بپردازد، در مجموع 35 درصد برای تهیه کننده می ماند که با پرداخت هزینه های سرسام آور تولید درصد ناچیزی است.

مسعود جعفری جوزانی
مسعود جعفری جوزانی

اینکه فیلمی 100 میلیون فروشد یعنی ورشکستگی کامل
امه افزود: ما تنها زمانی می توانیم ادعا کنیم که سینمای ما ورشکسته نیست که فیلم های ما خوب بفروشند زیرا اگر قرار باشد از جمعیت تهران فقط یک و نیم میلیون نفر به سینما بیاید فیلم به فروش 6 میلیارد تومانی دست می یابد این درحالیست که بیشتر فیلم ها تنها بین 100 تا 200 میلیون تومان می فروشد که این نماد ورشکستگی سینمای ایران است.

فامیل بازی کار را خراب کرده
جعفری جوزدانی در ادامه افزود: اینکه ما می گوئیم دولت در سینما ورود نکند نه اینکه حمایت های مادیش را از سینما دریغ کند بلکه کار را به متخصصان این حرفه بسپارد زیرا دولت سناریوهایی دارد که تولید آن را به دوست و فامیل می سپارد و از طرف دیگر این غیرحرفه ای ها قیمت های تولید از جمله دستمزد بازیگران را به صورت حبابی بالا می برند و کار را برای همه سخت می کنند زیرا تهیه کننده دولتی سود خود را در تولید به دست آورده در نتیجه دغدغه فروش فیلم را ندارد که این یک مشکل بزرگ است.

او در ادامه گفت: سینما در کل دنیا به عنوان یک صنعت شناخته شده است، در حالی که در کشور ما بعد از 85 سال از قدمت سینما هنوز به عنوان یک هنرشناخته می شود که این اشتباه است زیرا هنر به شخص و یا یک اثر اطلاق می شود در حالیکه سینما صنعت است زیرا متشکل از حرفه های گوناگون است که در اتحاد و همکاری با هم سینما را شکل می دهند.

هنوز قانون با نگاه معجولی مقابله با قاچاق فیلم می نگرد
کارگردان سریال “در مسیر تند باد” در ادامه گفت: زمانی که به سینما نگاه صنعتی شود قوانینی نیز برای آن وضع می شود، به عنوان مثال زمانی که من از قاچاقچی فیلم خود در دادگاه شکایت می کنم قانون با نگاه مجهولی به این موضوع می نگرد زیرا در کتاب قانون برای این مشکل قوانینی وضع نشده به همین علت هرگونه طرح مبارزه با قاچاق فیلم اثر بازدارندگی ندارد.

حبیب اسماعیلی: فروش فیلمها بهتر اما هزینه های تولید و قیمت بلیت هم بالا رفته
به گزارش سینماژورنال حبیب اسماعیلی  تهیه کننده  و پخش کننده و بازیگر سینما دیگر میهمان این برنامه گفت: واقعیت اینست که سینما در طی دو سال اخیر نسبت به سال های 91 و 92 بهتر می فروشد اما به همان اندازه نیز هزینه های تولید بالاتر رفته و قیمت بلیت سینما نیز افزایش داشته است.

فیلمهای قبل از انقلاب سود یک و نیم برابری داشتند اما فیلمهای ما هیچ سودی  ندارند
این بازیگر در ادامه افزود: فیلم های تولیدی در زمان پیش از انقلاب با سود یک و نیم برابر برای تهیه کننده همراه بود در حالیکه فیلم های تولید ما هیچ سودی برای تهیه کننده ندارد، برای تولید هر فیلم حداقل 500 میلیون تومان هزینه می شود و حداقل 80 میلیون تومان صرف تبلیغات بیلبوردی فیلم است که رقم بالایی است.

حبیب اسماعیلی
حبیب اسماعیلی

دولت به جای سفارش فیلم به دوستان و آشنایان، سالن سینما بسازد
این تهیه کننده در ادامه افزود: دولت بهتر است به جای سفارش تولید فیلم به دوستان و غیرحرفه ای ها، سالن سینما بسازد و کار را به حرفه ای های این بخش بسپارد، زیرا بسیاری از فیلم های دولتی خوب نیستند و از طرف دیگر با رانت های دولتی در سینمای خوب پخش می شوند اما بازگشت سرمایه ندارند، زیرا این فیلم ها حقیقتا فاخر نیستند و تنها اسم فاخر را یدک می کشند.




“پوریای ولی” جوزانی در GEM تولید می‌شود؟

سینماژورنال: در حالی که در روزهای اخیر شنیده هایی درباره ساخت سریالی کمدی با نام “کالری ممنوع” با بازیگران ایرانی توسط GEM مطرح میشود(اینجا را بخوانید) حالا خبر رسیده این شبکه قصد دارد سریال “پوریای ولی” را هم تولید کند.

به گزارش سینماژورنال مدیران گروه تلویزیونی جم پیشنهاد ساخت سریال “پوریای ولی” را در خارج از کشور مطرح کرده اند و آن طور که “بانی فیلم” خبر داده رقم بودجه اختصاص داده شده برای ساخت این سریال 3 برابر بودجه ای است که سازندگانش در برآوردهای اولیه مدنظر داشته اند.

نکته نگران کننده این مساله این است که یکی از کشورهای همسایه یعنی ازبکستان به واسطه آن که زادگاه پوریای ولی را در خوارزم از شهرهای فعلی این کشور می دانند احتمالا در صورتیکه سریال در جایی غیر از ایران تولید شود آن را به نفع خود مصادره خواهد کرد.

این در صورتیست که خیوه در آن زمان از مناطق ایران بوده است.

هنوز مشخص نیست مسعود جعفری جوزانی این پروژه را کارگردانی خواهد کرد یا نه؟




کارگردان “پل چوبی”: آقای ایوبی! در همان دولتی که مانند لولو از آن یاد می‌شود همه در این سینما فیلم ساختند حتی بیضایی/در جشنواره‌های آن دولت فیلم کاهانی رد نمی‌شد و از فیلم‌ساز جوان خواسته نمی‌شد شب اختتامیه خودش از خیر جایزه بگذرد

سینماژورنال: مهدی کرم‌پور کارگردان جوان سینمای ایران که آخرین ساخته سینمایی اش درام عاشقانه “پل چوبی” بود مدتی به دنبال دریافت پروانه ساخت تازه ترین فیلمش بود که البته هنوز موفق به دریافت آن نشده است.

به گزارش سینماژورنال این کارگردان جوان که اخیرا به همراه برخی از همفکران خود در تشکلی به نام “شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران” جلساتی را برای طرح مشکلات سینمای ایران برگزار می کند(اینجا و اینجا را بخوانید) با نگارش نامه ای انتقادات تندی را به مدیریت سینمایی دولت یازدهم وارد ساخته است.

در این نامه که برای انتشار در اختیار “کافه سینما” قرار گرفته کرم پور ضمن بیان گلایه هایش از مدیریت سینمایی فعلی برخی نکات درباره سیستم مدیریتی سابق را هم بیان کرده است.

سینماژورنال متن این نامه را ارائه میدهد:

پس از دو سال چون رویه گذشته‌، کتبن و عمومی قلمی ‌کنم تا اقل ثبت شود و بماند

جناب آقای دکتر ایوبی! ریاست محترم سازمان سینمایی کشور! سلام! خیال می‌کردم گفتنی‌ها را برای‌تان در جلسات خصوصی و عمومی گفته‌ام. به دوستی. به تذکر. به قهر. به شوخی. آن‌چه وظیفه خود می‌دانستم که باید گفته شود را. چون دوست یا برادر کوچکی. اما حالا که خارج از تعارف‌ها، مسموع نیست، پس از دو سال چون رویه گذشته‌، کتبن و عمومی قلمی ‌کنم، تا اقل ثبت شود و بماند. چرا که ما ناگزیر به گفتنیم و مسئولیت این همه نگفتن را فردا بر ما خواهند نوشت. که همان‌جا باید می‌گفتیم. در همان زمان و مکانی که باید. و بالاخره یکی باید این سکوت موهن را که از ترس‌ پنهان از دست دادن‌ها، می‌آید بشکند. چرا که مال ما نیست. لیاقت ما نیست.

قهرمان مبارزه با آنتاگونیست بودن تاکتیک خوبی است اما نه برای مدیریت کلان

آقای دکتر! چند صباحی قهرمان مبارزه با آنتاگونیست‌ِ قصه‌ی کهنه بودن، تاکتیک خوبی‌ست، اما نمی‌تواند استراتژی مدیریت کلان باشد. اتحاد علیه دشمن فرضی و آدم بدها که گرچه حالا بر مسند نیستند، اما در کمینند لابد! و گروه فشار دارند و قدرت و ابزار اعمال زور، نمی‌تواند و نبایست هراس عمومی و پنهان ایجاد کند که هیچ کس هیچ نگوید. که همه در میهمانی‌های دولتی لبخند بزنند و عکس یادگاری بگیرند و زینت‌المجالس سیاست‌مداران نوآمده شوند.

حالا در پساتحریم نوبت ماست
آقای دکتر! ما می‌دانیم و می‌دانستیم که اولویت دولت یازدهم فرهنگ و هنر نیست. که کارهای مهم‌تری دارد در عرصه‌ی سیاست خارجی و اقتصاد. و پذیرفتیم که لب بگزیم تا نوبت‌مان شود.
و حالا در پساتحریم نوبت ماست. چیز زیادی هم نمی‌خواهیم، که دولت مزاحم بخش خصوصی و جریان واقعی عرضه و تقاضای میان هنرمندان و مردم نشود، که اصل خصوصی سازی شامل سینماهای مصادره شده توسط دولت و نهادهای عمومی نیز باشد، که کمپانی‌های تولیدی شکل بگیرند، که تهیه کنندگان مسئولیت فیلم‌هایشان را برعهده بگیرند، که رانت‌های پنهان و آشکار به حمایت عادلانه و تساوی توزیع شوند، که مافیای تولید و توزیع و نمایش سر و سامان داده شود، که قوانین حمایتی و نظارتی شفاف شوند، که آزادی بیان توأم با مسئولیت برای تولیدکنندگان حاصل شود، که دولت و همه بدانند که فیلم‌سازی حق است نه امتیازی که هنرمندان تحت هر عنوانی چون پروانه ساخت یا هر مجوز سلیقه‌ای دیگر به خواهش یا سر کج کردن بخواهند دریافت کنند.

کم‌تر از ده نام مکرر همه‌ شوراهای نظارتی و حمایتی اداره‌های نظارت بر ساخت و نمایش ارشاد و از آن جالب‌تر شورای حمایت فارابی را قبضه کرده‌اند
آقای دکتر! ترکیب این شوراها را دیده‌اید؟ حتمن دیده‌اید، چرا که به حکم شما یا پیشنهاد و نظارت شما منصوب شده‌اند. سه دهه است که گویی در مدیریت فرهنگی این کشور قحط‌الرجال آمده. کم‌تر از ده نام مکرر همه‌ی شوراهای نظارتی و حمایتی اداره‌های نظارت بر ساخت و نمایش ارشاد و از آن جالب‌تر شورای حمایت فارابی (و شهرداری و حوزه هنری و صداوسیما) را قبضه کرده‌اند و به تنهایی خود مشاور، ناظر، حامی، مجری و مفسر همه‌ی قوانین و آیین نامه‌های فرهنگ و هنر و سینمای ایران هستند. سیاست‌گزاران فرهنگی در پس و پشت پرده و بدون هیچ ارزیابی به روز دانش کیفی و پاسخ‌گویی به روند و نتیجه‌ی تصمیمات درست و غلط‌شان حتا.
تغییر دولت‌ها هم در آمد و رفت‌ و نفوذشان تأثیری ندارد.
بسیاری از خطاها و مسیرهای انحرافی این سال‌ها نتیجه‌ی مستقیم تصمیمات اشتباه آن‌ها بوده که گاه امنیت و کلیت این سینما را به مخاطره افکنده‌اند.
هنوز هم در این شوراها از قصه می‌ترسند. از استقبال مردم می‌ترسند. از سینمای قصه‌گوی مردمی می ترسند. یا چون کارشان را بلد نیستند، این سینما را متناسب به سلیقه‌ی خود ابتر و حقیر می‌کنند. و این‌چنین است که در پنهان حذف سینماگران حرفه‌ای داستان‌گو دنبال می‌شود، و داستان تلخِ گریز مردم از سینماها و ریزش مخاطبان، به عمد یا به سهو تزریق و اجرا می‌شود.

در حوزه‌ سینما فرقی بین جناح‌بندی‌های سیاسی حس نکرده‌ایم
جناب آقای دکتر! ما در حوزه‌ی سینما فرقی بین جناح‌بندی‌های سیاسی حس نکرده‌ایم. همه یک رویه‌ی دِمُده و ساده‌انگارانه را ادامه می‌دهند. گیرم با نقاب‌ها و شعارهای متفاوت. اما عملکردشان یکی‌ست. چه بسا اصول‌گرایان چون به مسلمانی‌شان مطمئن بودند سر حرف‌هایشان هم بیشتر می‌ایستادند، این را اگر دیگران در خفا می‌گویند، بگذارید من به شما آشکار بگویم.
اگر مرحوم سیف‌الله داد را استثنا کنیم که کارها و تصمیم‌گیری‌هایش نشان از شخصیت ویژه و اقتدار وجودی‌اش داشت، ما همه‌ی این سال‌ها فقط محافظه‌کاری را تجربه کرده‌ایم. و شما که دیپلمات بوده‌اید حتمن مرز باریک اما مطول محافظه‌کاری با اعتدال‌گرایی را به خوبی می‌شناسید.
محافظه‌کاری فرهنگی همانی‌ست که امروز بزرگان ما را خانه نشین یا راهی دیار غربت کرده و یا ما را به فکر برده که چه بر سر فیلم‌های جدیدشان آمده. همانی‌ست که امروز استعدادهای متوسط بر مسند تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز، باید برای بهترین جوانان این کشور تصمیم بگیرند و دوستان فیلم‌ساز من که با اصلاحی‌های عجیب و سلیقه‌ای روبه‌رو شده‌اند، به امید سازش دم نزنند یا خودسانسوری کنند. چرا که لابد شما آمده‌اید و قرار است آن سوار ابلق نشان ناجی ما از تندروی و سانسور شوید. اما خودسانسوری از سانسور هم بدتر است.

در همان دولتی که از آن با لولو یاد می شود همه فیلم ساختند
یادمان باشد که در همان دولتی که حالا مانند لولو از آن یاد می‌شود همه در این سینما فیلم ساختند. یادمان باشد در همان دولت قبل نتیجه فجر و اسکار و برلین یک خروجی بود. در همان دولت، فرهادی به اسکار معرفی شد. من و معادی و کیایی و نعمت‌الله پروانه ساخت و نمایش گرفتیم. در همان جشنواره‌ها فیلم کاهانی رد نمی‌شد. از فیلم‌ساز جوان خواسته نمی‌شد شب اختتامیه خودش از خیر جایزه جشنواره بگذرد. در دولت نهم، بیضایی هم فیلم ساخت.

با شعر خواندن و لبخند مشکل سینمای ما حل نمی‌شود
آقای دکتر ایوبی! با شعر خواندن و لبخند مشکل سینمای ما حل نمی‌شود. حتا اگر حالا تنها علقه‌ی مشترک من و شما شاعر محبوب‌مان باشد. امروز دیگر به چیزی بیش از زبان نرم نیاز است. مدیریت فرهنگی به گوش شنوای واقعی و پایمردی بر قول‌ها و حمایت از همه‌ی هنرمندان نیاز دارد.
جشنواره‌ی سال قبل را یادتان هست؟ همه گفتند و نوشتند که جشنواره‌ی فیلم‌های متوسط بوده.
حذف و خانه نشین کردن آدم‌های حرفه‌ایِ مهم‌ترین و خوش‌نام‌ترین صنعت این کشور که مردم این مملکت سال‌ها پای تربیت‌شان هزینه داده‌اند با کدام هدف صورت می‌گیرد؟ چه برنامه‌ای برای جلوگیری از فرار مغزها که سرمایه‌ی ملی این مملکت است، دارید؟ نگاهی به لیست عوامل جشنواره‌ی پیش رویتان انداخته‌اید؟ جای دست‌اندرکاران فنی و هنرمندان پشت دوربین کم‌نظیری که همه‌ی کشورهای منطقه حسرت به دل آنانند، کجاست؟

نکند خدای ناکرده قرار بر حذف سینمای ملی‌ است
آقای دکتر! زمزمه‌ها و پچ‌پچه‌های درگوشی می‌پرسند ‌نکند خدای ناکرده این اشتباهات سهوی نباشند؟ نکند خدای ناکرده قرار بر حذف سینمای ملی‌ست و خودمان خوش‌بینانه جشن با پنبه سر بریدنش را به پای‌کوبی نشسته‌ایم؟ نکند در پساتحریم در میان خیل بنجل‌های صف کشیده برای اخذ طلب‌های دلاری‌مان قرار است از چین و هند و اروپای ورشکسته، برای‌مان سوغات دیگری بیاورید؟
و خدای ناکرده، بدتر از همه نکند نادانسته از آشفتگی مدیریت‌های ناهم‌گون و غیر یک‌دست زیردستی‌تان کس یا کسانی ماهی‌های خود را صید می‌کنند؟

گوش بِنِه عربده را، دست مَنِه بر دهنم
جناب آقای دکتر ایوبی
زین دوهزار من و ما، ای عجبا من چه منم؟
گوش بِنِه عربده را، دست مَنِه بر دهنم




محمدهادی کریمی: مسئولین سینمایی فراموش نکنند “فیلمساز بدون فردیت”، سربازی است با اسلحه چوبی!

سینماژورنال: درباره اسلوب سینمایی دهه شصت، سیاستهای مدیران سینمایی آن دوران و روالی که برای شکل دادن به نوعی سینما موسوم به سینمای عرفاتی دنبال شد حرف و حدیث فراوان است.

به گزارش سینماژورنال اغلب این حرفها نیز یا مثبت اند یا منفی! یا سیاستهای آن دوران کاملا تأیید شده و یا کاملا رد. کمتر کسی بوده که چنان یک ناظر بی طرف به رصد اتفاقات آن دوران و سنجش سود و زیان آن در کنار هم بپردازد.

محمدهادی کریمی فیلمنامه نویس و کارگردان سالهای اخیر که سالها پیش تجربه مدیریت رسانه هایی پرمخاطب چون “سینما جهان” و “تصویر روز” را داشته است به بهانه روز ملی سینما یادداشتی درباره وضعیت سینمای دهه 60 نگاشته است و آن را برای انتشار در اختیار “بانی فیلم” قرار داده است.

کریمی در این یادداشت با بررسی یکی از مصادیق سینمای آن دوران که سینمای مسعود جعفری جوزانی است از این گفته که سیاستهای مدیران سینمایی دهه 60 هرچند سینما را به سمت ارجحیت کارگردان بر بازیگر سوق داد اما بدون لحاظ کردن عنصری به نام فردیت که ذات هر هنری است این رویه به سمت رشد سطحیت پیش رفت.

سینماژورنال متن کامل یادداشت محمدهادی کریمی را ارائه می دهد:

کارگردانانی که نیروی فکری سینما بودند

 دهه ی شصت سینمای ایران به دهه ی کارگردان ها معروف است ، نام کارگردانها  درشت تر از عوامل دیگر بر روی پوستر ها و سردرهای عمدتاً نقاشی شده و کمتر گرافیکی آن سالها نوشته میشد، مخاطبین سینما برای دیدن فیلم کارگردانها به سینما می رفتندو در نبود ستاره های سابق و بازه ی فترت ظهور ستاره های جدید که با تدابیر مسوولان وقت، برای جلوگیری از روندستاره سالاری،طولانی تر می شدو به تاخیر می افتاد، این کارگردانان به مثابه نیروی فکری و فرهنگی سینما بودند که دهه ای طلایی را به نام خود زدند و مایه ی رشک همه ی همکاران خود در دهه های گذشته و آینده شدند.

کارگردان همه کاره فیملها بود اما بدون فردیتش

آنچه در بالا گفته آمد، همه ی حقیقت آن دهه ی کارگردان سالار یا تفکرسالار نیست  و از آنجا که همه جا باید حقیقت را تمام  گفت و  اگر نگوییم گویا قلب حقیقت کرده ایم ، این را هم باید افزود ، کارگردان در این دهه همه کاره ی یک فیلم و عمود خیمه محسوب  می شد اما بدون فردیتش.

کارگردان همه کاره شده بود ، خوشحال بود که از خرده فرمایش های غیرفرهنگی سرمایه گزاران رها شده و بدون حضور ستاره ای که دلبسته اش نیست هم می تواند فیلم بسازد،اما….

اینکه این کارگردان چه بسازد را سازوکاری تعیین می کرد که هنوز هم به نوعی ادامه داردو اتفاقاً نوع شدید و غلیظش در ابتدای شکل گیری سینمای جدید نه غیرعقلائی است و نه دور از انصاف چرا که بایک اشتباه فردی ممکن است کل موضوعی به نام تولیدات سینمای وطنی به زیرسوال برود و ورود فیلم های خارجی به این بهانه آزاد شود و فیلمسازی تنها محدود به تولیدات چند نهاد انقلابی شود.

تا اینجای قضیه درست ، امادر این دهه علاوه بر چه نساز ، چه بساز هم مطرح می شود ، شاید این بخش از قضیه حالا پس از  گذشت دو دهه محل اشکال و ایراد باشد، آنقدر چه نباید بسازی بخصوص برای آن سالها جای بحث ندارد که چه باید بسازی که مقبول و مطرح و ماندگار در این عرصه شوی، از این رو فیلمسازان این دهه عمدتاً ترجیح می دهند برای بقا و ماندن و فعالیت فردیت خود را کنار نهند و فردیت و هویت پیشنهادی مسوولان فرهنگی ذیربط را بپذیرند و یا اگر فردیت خویش را نیافته اند و هنوز در ابتدای راهند ، این زحمت را بر عهده ی مسوولان بگذارند و به دنبال جستجوی درونی خویش نباشند. تنها ذکر این مثال برای تخلیص پاراگراف کنونی کافی است که بدانیم در این دهه فیلمسازی چون خاچیکیان فیلمی عرفانی مذهبی وشخصیت محور به نام چاووش  می سازد، فیلمی با ریتم درونی یک شکار بان پیر که آرزوی زیارت دارد!

مشکلات برآمده از فردیت عرفانی الصاق کردن به آثار

ساخت فیلم عرفانی  و عرضه ی جهانی آن فکر هر مسوول محترمی در آن سالها بوده قابل ستایش است چرا که فرهنگ ایرانی هنوز با عرفان اسلامی اش  در جهان مورد اعتنا واقع  شده و تحسین را برا می انگیزاند ، اما اشکال کار اینجاست که عرفان مجموعه سوبژه هایی است سخت انتزاعی که ابژه کردن آنها به سلوک فردی سازنده اش هم باز می گردد و نمی توان فیلمنامه ای عرفانی نوشت و به فلان فیلمساز  توصیخ کرد که این را بساز، یعنی اگر فردیت جعلی به فیلمساز بخشیدن  که در پاراگراف بالا به آن اشاره شد محل اشکال  باشد، فردیت عرفانی الصاق کردن  به علت ذات مقوله ای به نام عرفان از همه مشکل ساز تر است، بگذریم از اینکه عرفان همواره بهانه ای هم بوده برای هر کاری که قرار است کج دار و مریز صورت گیردو شطحیاتی صادر شود که بنا به فهم مخاطب مورد تفسیر قرار گیرد، اما در این دهه بخصوص نیمه ی دوم آن سیل فیلم های عرفانی با فردیت های جعلی و اجباری سازندگانشان بانگاهی کاملاً تاثیر یافته از تئولوژی مسیحی و الهیات اگزیستانسیال متاخر که از آثار دو فیلمساز شوروی سابق و بعض آثار سینمای اروپای شرقی وام می گرفت روانه ی بازار شد و در اکثر فیلم ها پیرمردی با موهای بلند و محاسن سفید که تار به دست داشت از میان مه ظاهر میشد و فصل عرفانی فیلم را رقم میزد.

یک نمونه از کارگردانان خوشبخت دهه 60

مسعود جعفری جوزانی هم از همان کارگردان های خوشبخت پاراگراف اول است که  توانست همراه عده ای تازه نفس سینمای پس از انقلاب را پایه گزاری کنند و هم از همان کارگردان های بد اقبال پاراگراف دوم نیست ، چرا که هم فردیت خویش را  پیش از ورود به سینما یافته و هم این فردیت تزاحمی با اهداف فرهنگی  مسوولان ( حداقل در ظاهر) ندارد و سلب فردیت  نشده و فردیت پیشنهادی مسوولان برایش جعل نمی شود ، علاقه اش به روابط آدم های یک روستا و بعد تر  ایل ، از کودکی اش می آید جایی که همه ی آنها را دیده است ، مقاومت آدم های جامعه ی پرسنت و دیرپای ایل در برابر دست اندازی های نظام حاکم به خانواده ی خود و پدرش و کودکی های خود باز می گرددو تجربیاتی است که از مرز دیده شدن صرف گذشته است. اما در این میان آن چیزی که در فیلم های بلند سینمایی دهه ی شصت جوزانی  و فیلمنامه ی سایه خیال دیده میشود و   یک اتفاق ویژه است که بدان پرداختی نشده و از آن گذشته اند ، حضور عرفانی است که نه در فورگراند است نه تحمیلی و جیغ است نه قرار است با آن فیلمساز فردیت و هویت دولتی یا ایدئولوژیک و فرهنگی و جشنواره ای بگیرد و نه حاصل یک توافق پنهان بین فیلمساز و مسوولین فی المثل برای مجوز گرفتن اثر توقیفی  قبلی یا چیزی در این حدود است،مواردی که فیلم های سفارشی عرفانی این دهه عمدتاً به خاطر آن ساخته شده و به فهرست فیلم های ایرانی افزوده شده اند.

اما حضور “درسو اوزولا”وار فردوس در « در مسیر تند باد»  ( با بازی به یادماندنی فردوس کاویانی) عرفانی را خارج از باورهای این مردمان و این سرزمین به نمایش نمی گذارد یا حضور دیوجانس وار حسین در سایه ی خیال ( با بازی حسین پناهی) آن عارف های مقوایی و بدون عقبه ی فیلم های عرفان زده ی آن دهه را به خاطر نمی  آورد، یا وقتی آقا مدیر جاده های سرد (بابازی علی نصیریان) در داخل چاهی که گرگهای گرسنه بالای سرش در کمین  جولان می دهند جوانه ی گیاهی را بین سنگهای چاه در حال رویش می ببند چهره اش باز و منبسط می شودو لبهایش به شعر خوانی مترنم ، باز چیزی جدای از بافت فیلم و خارج از متن نیست ، چهره ی مسوول فرهنگی را در پشت خلق چنین صحنه ای با الزامات قانونی و دستور رسمی نمی بینیم، یا عشق ورزی بی بی فیلم شیرسنگی  ( فهیمه راستکار)با ماه تمامی که در آسمان ظاهر شده و جدای از یک روانپریشی ساده و بیماری روانی به تصویر در می آید، حکایت از نگاهی دارد که عرفان زده نیست گرچه بقیه آن را عرفانی می دانند،یعنی خلق آن لحظه حاصل چیدمان نیست ، برآمده از یک جوشش درونی و آنی است که به فیلمساز می گوید این صحنه به این شکل درست است ولا غیر.

خلاقیت فیلمساز است که به فریاد می رسد

اما برای دقیق شدن در این عرفان غیر سفارشی باید یاد کنیم از دو اثری که او فیلمسازی اش را در ایران با این  دو فیلم کوتاه شانزده میلیمتری عروسکی( با خمیر و فیکس فریم) شروع می کند ، اولی» گریز»  برگرفته از دفتر اول مثنوی که عطار هم پیش از مولانا در الهی نامه آن را آورده است، حکایت بازرگانی که از دست عزراییل به هندوستان فرار می کند و دومی «تصویر شکسته» برگرفته از دفتر سوم مثنوی حکایت مارگیری که اژدهای افسرده ی در خوابی را به جایی گرم چون بغداد آورد، دو داستان عرفانی از عارفی چون مولانا که در عرفانش و در روانی و بلاغت مثنوی اش هیچ تردید نیست، آثاری موفق در نوع خود که مسوولین  را به این  گمان می اندازدکه در صحیح ترین شکل اگر به سراغ گنجینه های عرفانی خودمان برویم ،  کار تمام است و موفقیت درآغوش مان، پس بی اعتنا به اینکه فیلمساز باید خود فردیت لازم را داشته باشد به سراغ یک تکنسین کارگردانی می رویم و همین میشود که متاسفانه تا کنون شده و فیلم های دینی و معنوی و عرفانی سفارشی آنی می شود که آنی ندارد،

اما وقتی فیلمساز فردیت لازم را داشته باشد حاصل کاری چون “گریز” است که عرفانش را تنها وامدار الهی نامه و مثنوی نیست ، در این اثر سازنده اش، فرشته ی مرگ را با خلاقیت خاص خویش به گونه ای به تصویر در می آورد که بر غنای عرفانی اثر بیافزاید و حوزه های بینشی دیگری را نیز فرا روی مخاطب بگستراند، او به جای تصاویر کلیشه ای از فرشته ی مرگ که همگی دهشتناک و سیاه و رنج آور است ، آن چهره ی وحشت آفرین داس مرگ به دست در این اثر جای خودرابه شخصی می دهد که چهره اش یک تکه آیینه است وهر کس به هنگام مواقعه ، چهره ی خود را در آیینه ای که سیمای اوست می بیند، تمثیلی همه فهم از اینکه کردارهای تو به هنگام مرگ چهره بر خواهد گرفت و نمایان خواهد شد و قرین مان در برزخ است و نیک و بد جهان دیگر جدای از نیک و بد خود اینجایمان نخواهد بود

مسئولین امروز از فردیت فیلمساز غافل نباشند

آنچه در بالا به بهانه ی  یادکرد کسی که با فردیت خویش فیلم می سازد مرور شد هشداری برای مسوولین امروز فرهنگ است که از فردیت فیلمساز غافل نباشند و بدانند هنرمندی که فردیت خاص خود را حال چه خوب و چه بد بسته به قضاوتهایشان ندارد ، مثل سربازی است که در زیر آتشبار ، اسلحه ای چوبی به کمر بسته است.




در آستانه روز ملی سینما یک تشکل سینمایی جدید اعلام موجودیت کرد+عکس

سینماژورنال: در آستانه 21 شهریورماه روز ملی سینما یک تشکل سینمایی جدید اعلام موجودیت کرد.

به گزارش سینماژورنال این تشکل سینمایی که جمعی از چهره های نسبتا مستقل سینمای ایران از بازیگران تا کارگردانان و تهیه کنندگان عضویت دارند خود را “شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران” نامیده است.

این شورا به دنبال آن است که در مقاطع حساس سینمایی کشور با ارائه مشاوره به مدیران سینمایی آنها را در جهت تصمیم گیریهای درست یاری کند.

اعضای این شورا عبارتند از:

فرهاد اصلانی، بهروز افخمی، مسعود جعفری جوزانی، محمدعلی حسین‌نژاد، سیدشهاب حسینی، پوران درخشنده، سیدضیاءالدین دری، علیرضا رئیسیان، سیدجمال ساداتیان، منوچهر شاهسواری، رسول صدرعاملی، مهدی فخیم‌زاده، فرامرز قریبیان، مهدی کرم‌پور، رضا کیانیان، علی معلم، مجید میرفخرایی، سیدضیاء هاشمی

متن بیانیه مربوط به اعلام موجودیت شورا که برای سینماژورنال ارسال شده به شرح زیر است:

سینمای ایران به عنوان مهم‌ترین دستاورد هنری جامعه‌ی ایران پس از انقلاب اسلامی، در طول نزدیک به چهار دهه، دوران پرفرازونشیبی را تجربه کرده و اینک در شرایط نگران‌کننده‌ای به سر می‌برد.

شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران که توسط جمعی از سینماگران ایرانی از بهار سال 1394 تشکیل شده و تاکنون جلسات متعددی برگزار کرده، با مطالعه و تحقیق پیرامون روند تحولات سینمای ایران و جهان و بررسی بحران‌های کنونی و وضعیت نگران‌کننده سینمای ملی قصد دارد با ایجاد یک فضای گفتگومحور، راهبردهایی جهت خروج سینمای ایران از بن‌بست فعلی ارائه دهد و ضمن تعامل با مراکز تصمیم‌گیری، بر ایجاد یک چشم‌انداز نوین در وظایف، مطالبات و تکالیف این هنر-صنعت با تکیه بر نقش بنیادین بخش خصوصی تأکید کند.

متأسفانه در شرایط فعلی فقدان یک افق روشن در جهت فعالیت‌های سینمایی، و تأکید دستگاه‌های تصمیم‌گیر و مدیریت‌های فرهنگی و سینمایی بر سیاست‌ها و روش‌های گذشته‌نگر و به بن‌بست رسیده، روزبه‌روز به شکاف‌های متعدد بین سینمای ایران و مخاطبان بالقوه‌اش دامن زده است. فضای نامطمئن برای سرمایه‌گذاری در امر تولید و تضمین حقوق سینماگران، به بیکاری آحاد سینما انجامیده و تخریب ستون اصلی سینمای ملی، که همانا بخش خصوصی و سینمای جریان اصلی است، مدت‌هاست که آغاز شده است.

شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران که به عنوان نهادی غیردولتی، غیرانتفاعی و غیرسیاسی تشکیل شده، بر آن است تا در مقاطع مختلف به ارائه بحث‌ها و نتایج کارشناسی‌ها اقدام و جلساتی را با افراد موثر در تصمیم‌سازی‌های کلان برگزار کند. در این راستا از عموم سینماگران، صاحب‌نظران و مخاطبان علاقمند به حفظ سینمای ملی ایران تقاضا دارد که این جمع را یاری داده و به غنای این تصمیم‌سازی‌ها بیفزایند.

شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران
یکی از جلسات شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران



“ایران برگر”، “دوران عاشقی” و “رخ دیوانه” از داوری جشن خانه سینما کنار رفتند! چرا؟!

سینماژورنال: در حالی‌که در دومین نشست مرتبط با جشن خانه سینما، اسامی نامزدهای نهایی رشته‌های مختلف اعلام شد؛ چند فیلم مهم سال از داوری در جشن کنار کشیدند.

از جمله این فیلم‌ها «ایران برگر» ساخته مسعود جعفری جوزانی است؛ فیلمی که یکه‌تاز اکران نوروزی سال 94 بود و علیرغم محدودیتها در تبلیغات محیطی فروشی نزديك به شش میلیارد را تجربه کرد.

«دوران عاشقی» تازه‌ترین فیلم «علیرضا رئیسیان» ملودرام پرفروش تابستان دومین فیلم مهمی است که به درخواست صاحبش از داوری خانه سینما کنار رفت.

این فیلم علیرغم داستان کاملا جدی و گاه تلخ خود خیلی خوب توانسته مخاطبان را به سمت خود جلب کند و فروش اش به نزدیکی یک میلیارد و نیم رسیده است.

سومین فیلمی که به درخواست تولیدکننده اش از داوری خانه سینما کنار رفت «رخ دیوانه» ابوالحسن داوودی بود. داوودی نیز از هیأت داوران جشن خانه سینما خواسته بود فیلمش را داوری نکنند.

هم «دوران عاشقی» و هم «ایران برگر» و هم «رخ دیوانه» از جمله آثار مطرح در جشنواره سی و سوم فیلم فجر بودند. با این حال هنوز مشخص نیست که چرا عوامل این فیلمها خواستار خروج فیلمهایشان از داوری خانه سینما شده اند.

برخی شنیده ها از مخالفت عوامل این فیلمها با خط مشی برگزارکنندگان جشن خانه سینما حکایت دارند و برخی نیز اختلاف نظرات سیاسی را عامل این مساله دانسته اند. باید منتظر روزهای آینده ماند و در این باره بیشتر شنید.




آقایان جوزانی و معلم! کجایید که “تلگرام” کارگردان مُرده را از گور درآورد و تولید “کوروش” را به او سپرد!!!

سینماژورنال/علی کیانی‌موحد: به طور کل هر کشوری به گذشته خود می بالد. حتی اگر گذشته نیاکانشان سرشار از بدی و شرارت هم باشد، باز نکات مثبتی برای افتخار کردن به آن وجود دارد.

درست است که اسکندر برای ما ایرانیان، شخصیتی است منفور اما همین شخصیت برای غربیها اسطوره‌ای است که فیلمی درباره زندگی اش می سازند و به شدت چهره اش را محبوب و دوست داشتنی نشان می دهند.

 کوروش به روایت جوزانی

چند سالی است که برخی از هنرمندان ایرانی به این نتیجه رسیدند که باید پروژه ای عظیم درباره کوروش کبیر ساخته شود تا ما نیز به جهانیان نشان دهیم که کوروش که بوده و چه کرده؟!

بماند که منابع دقیق تاریخی درباره کوروش به شدت اندک است و اینکه دوستان فیلمساز با استناد به چه منبعی می خواهند این فیلم را بسازند، جای سوال دارد اما صرف ساخت این فیلم اتفاقی است فرخنده.

به ویژه که این روزها بین مردم نوشته ها و داستانهای کوتاهی درباره کوروش و مردانگی اش به گوش می رسد. داستانهایی که برخی از آنها نوشته های کوتاه پائولو کوئلیو(!!!) هستند که با تغییر نام شخصیت اول داستان به کوروش، آنرا ایرانیزه کرده ایم. یا جملاتی از افراد مشهور خارجی که به نام کوروش نقل زبانها شده است.

بماند که از کوروش تنها یک منشور وجود دارد و دو نوشته در کاخهای پاسارگاد!

 “کوروش” جوزانی به دنبال سرمایه گذار

ماههاست خبر از ساخت فیلم سینمایی “کوروش” به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و تهیه کنندگی علی معلم به گوش می رسد و جوزانی نیز در گفتگویی عنوان کرده جلوه های ویژه کار قرار است در استودیوهای هالیوودی طراحی و اجرا شود و مانند بسیاری از پروژه های پرسروصدای دیگر، صحبت از حضور هنرپیشه های مطرح خارجی در این پروژه است.

هرچند هنوز زمان آغاز این پروژه مشخص نشده است اما به هر حال مشکل سرمایه گذار اصلی ترین دلیل محقق نشدن تولید این فیلم تاکنون است.

 پخش تیزر فیلمی منسوب به کوروش در “تلگرام”

درگیرودار اینگونه خبرها درباره ساخت پروژه کوروش، مدتی است که کلیپی کوتاه در دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی مانند تلگرام و وایبر مرتب پخش می شود؛ کلیپی که در آن خبر از ساخت فیلمی به نام کوروش داده می شود؛ در این کلیپ ادعا شده که این فیلم ظرف ماههای آینده در سینماهای آمریکا اکران شود و نماهای کوتاهی از فیلم نیز به نمایش در آمده.

 زنده شدن کارگردان متوفی!

به گزارش سینماژورنال در متن ملحق شده به کلیپ آمده که این فیلم، آخرین ساخته “آنتونی مان” است. حال این آقای آنتونی مان کیست؟!

آنتونی مان یک کارگردان، و هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا بود. وی بین سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۶۷ میلادی فعالیت می‌کرد. از آثار او می‌توان به “مأموران خزانه‌داری” و “عصر وحشت” نام برد.

آنتونی مان
“آنتونی مان”؛ کارگردانی مرحومی که از گور برخاسته و “کوروش” را ساخته!

 کارگردانی که نزدیک به نیم قرن است مرده

چرا وی پس از نزدیک به پنجاه سال عدم فعالیت تصمیم گرفته فیلمی درباره کوروش بسازد نکته جالبی است که پاسخش نیز جالبتر از پرسش است.

جناب آقای “آنتونی مان” در سال ۱۹۶۷ میلادی در سن ۶۱ سالگی درست هنگام فیلمبرداری آخرین ساخته اش درگذشت(!!!) و در نتیجه فیلم آخرش را هم “لارنس هاروی” بازیگر نقش نخست فیلم به پایان رساند.

وی در زمان حیات قرار بود کارگردانی فیلم “اسپارتاکوس” را برعهده گیرد و مدتی نیز در این پروژه مشغول به فعالیت بود اما به دلیل اختلافاتی که پیش آمد جای خود را به “استنلی کوبریک” داد.

تجربه اسپارتاکوس باعث شد تا آنتونی مان سراغ ساخت «السید» برود.

 اینکه دوستان شایعه پراکن که متاسفانه برخی از آنها نیز از اهالی رسانه هستند به اسم “آنتونی مان” این خبر را منتشر کرده اند، بسیار جای تعجب دارد. کارگردانی که نیم قرن پس از مرگ، از قبر بیرون آمده و فیلمی درباره کوروش کبیر ساخته است!!!

 از اسکندر تا خشایارشاه در یک کلیپ!

اما سراغ کلیپ دو دقیقه ای برویم. کلیپی که ترکیبی است از فیلمهای مختلفی که به بابل و ایران اشاره دارد. در جایی سراغ “اسکندر” رفته و جای سراغ “یک شب با پادشاه”. هرچند موسیقی اصیل محلی ایرانی این کلیپ باعث انحراف ذهن شده و اصلا به تصویر دقت نمی کنید اما کمی تامل در تصویر کافی است تا متوجه شوید که سکانسهایی مختلف و نامربوط از فیلمهای مختلف را به هم چسبانده اند تا عظمت کوروش در هنگام ورود به بابل را به تصویر کشند!

این کلیپ به سرعت بین مردم در حال پخش است و جالب آنکه برخی از دوستان رسانه ای واکنشهای مثبت به آن نشان داده و طبق معمول و بدون مطالعه، فریاد می زنند که چرا کوروش ما را باید هالیوود مصادره کند؟!

فارغ از اینها آیا پخش این کلیپ باعث خواهد شد که آقایان جوزانی و معلم با صرافت بیشتری به دنبال ساخت پروژه ای باشند که چندین سال است از تولید آن سخن می گویند؟




نیوشا ضیغمی ۱۲ سال قبل اولین بار مقابل دوربین؛ در برابر بازیگری که در نهایت مدل شد!+عکس

سینماژورنال: نیوشا ضیغمی بازیگر زن سینمای ایران در سالهای اخیر سرمایه گذاری و تهیه کنندگی در تولید را هم تجربه کرده است.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر که آخرین کار سینمایی اش “دریا و ماهی پرنده” بود اخیرا تصویری از اولین حضورش در عرصه تصویر را متتشر کرده است.

در این تصویر او در نمایی از سریال “در چشم باد” مسعود جعفری جوزانی دیده می شود. به گزارش سینماژورنال در این تصویر او در کنار بهنام وارسته دیده می شود.

بازیگری که به واسطه آشنایی با گروه کارگردان وارد تیم بازیگران شد و جالب اینجاست که بعد از این پروژه برای همیشه بازیگری را کنار گذاشت و درگیر مدلینگ شد.

ضیغمی درباره این تصویر نوشته است: به روایت شاعرانه و نگاه دوربین استاد جوزانی عزیزم.

نیوشا ضیغمی در نمایی از "در چشم باد"
نیوشا ضیغمی در نمایی از “در چشم باد” در کنار بهنام وارسته



بهروز افخمی: برای ساخت “روباه” وام نگرفتیم/ بنیاد فارابی سرمایه‌گذاری را برعهده داشته!

سینماژورنال: روز گذشته «ایلنا» گزارشی منتشر کرد با محوریت وام‌های بلاعوضی که بودجه ساخت فیلم‌ها را تشکیل می‌دهند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” براساس مطلب این خبرگزاری فیلم‌های «ایران‌برگر»، «رخ دیوانه» و «روباه» جزء آخرین فیلم‌هایی شمرده شدند که هزینه ساختشان با دریافت وام از «بنیاد سینمایی فارابی» تأمین شده، اما سرنوشت اکران برایشان یکسان رقم نخورده است.

در این گزارش آمده: «فیلم مسعود جعفری‌جوزانی با فروش بیش از پنج میلیاردتومانی‌اش به‌راحتی می‌تواند اقساطش با فارابی را تسویه کند. ساخته ابوالحسن داوودی نیز با فروش حدود سه میلیارد تومانی مشکلی با تسویه وامی که از فارابی گرفته، ندارد. اما فیلم سوم که بهروز افخمی آن را کارگردانی کرده و درباره انرژی هسته‌ای است؛ در گیشه سرنوشت چندان خوشایندی نداشت. «روباه» در همان قدم‌های نخستین از گردونه رقابت با چهار فیلم دیگر حذف شد. نهایت فروش این فیلم پس از ٥٠ روز به صدمیلیون تومان هم نرسید. حال محمد پیرهادی، تهیه‌کننده فیلم مانده با پس‌دادن ـ یا ندادن ـ وامی که برای یک فیلم نفروش دریافت کرده است».

این در حالی است که بهروز افخمی، کارگردان «روباه» از اساس دریافت چنین وامی را تکذیب می‌کند و می‌گوید: «برای ساخت این فیلم ما وام نگرفتیم، بنیاد فارابی سرمایه‌گذاری روباه را برعهده داشته و ابدا وامی در کار نبوده».

فقط 500 میلیون از فارابی وام گرفتیم
این در حالی است که مسعود جعفری‌جوزانی بلاعوض‌بودن وامی که بابت ساخت «ایران‌برگر» از بنیاد فارابی گرفته را «دروغ مطلق» وصف می‌کند و ماجرا را چنین شرح می‌دهد: «ما حدود ٥٠٠ میلیون تومان از بنیاد فارابی وام گرفتیم و چون هنوز نتوانسته‌ایم این وام را پرداخت کنیم، فیلممان در گرو آنهاست. به ما گفته شده که مجوز پخش ویدئویی‌اش را تا وقتی این مبلغ را پرداخت نکنیم به ما نخواهند داد».

او درباره تأمین سرمایه ساخت «ایران‌برگر» که یک‌پنجم آن مربوط به وام فارابی است، اضافه می‌کند: «ما برای ساخت این فیلم ٢,٥ میلیارد خرج کردیم که سرمایه‌گذاران ما ناهید طیموریان، مجید پازوکی، حسین نجف‌زاده، سحر جعفری‌جوزانی، فتح‌الله جعفری‌جوزانی و حسین طاهری بودند و وامی هم که از بنیاد گرفته شده، ٥٠٠ میلیون تومان بوده و با ما شرط کرده‌اند که اگر می‌خواهید مجوز پخش ویدیوئی فیلم داده شود باید ٣٠ درصد از این مبلغ را بازگردانید».

هرگز در زندگیم وام بلاعوض نگرفته ام

جوزانی همچنین در پاسخ به این سؤال که از وجود چنین وام‌های بلاعوضی باخبر است یا نه می‌گوید: «واقعیت این است که من هرگز در زندگی‌ام هیچ وام بلاعوضی از فارابی، نه دریافت کردم و نه حتی دیده یا شنیده‌ام که کسی چنین وامی از فارابی گرفته باشد. حتی زمان ساخت فیلم «شیر سنگی» دلار ٦٨ تومانی فروختم و این فیلم را با سرمایه دانشجویی ساختم. ولی فارابی در ازای دو میلیون و ٨٠٠ ‌هزار تومان وامی که آن زمان به ما داد و ما نتوانستیم پرداختش کنیم، کلا فیلم را مصادره کرد».




حسین پناهی ۱۴ سال قبل از مرگ: دلم ‌می‌خواهد در ۴۰ سالگی بمیرم/”اوشین” مشت محکمی است به دهان آنها که به آینده بشریت امیدوارند/”خیام” نوع سیاه و سفید “حافظ” است!/دوست داشتم با تارکوفسکی همکاری کنم اما اگر تهیه‌کننده بودم روی فیلم عشقی سرمایه‌گذاری می‌کردم

سینماژورنال: 14 مردادماه سالروز درگذشت یکی از شوریده ترین بازیگران تاریخ هنر تصویر در ایران است. حسین پناهی 14 مرداد 83 و در سن 48 سالگی در حالی درگذشت که در جذاب ترین گفتگوی دوران زندگیش ادعا کرده بود دوست دارد در 40 سالگی بمیرد!

به گزارش سینماژورنال آنها که می خواهند حسین پناهی را بیشتر بشناسند نیازی نیست که وقت خود را صرف تحقیق درباره این شخصیت و بخصوص علل مرگ مشکوکش کنند؛ کافیست درام “سایه خیال” حسین دلیر را که به همت رفیق سالیان پناهی یعنی مسعود جعفری جوزانی تولید شد را ببینند.

هر آنچه در “سایه خیال” می بینید در فاصله نزدیکی از زندگی پناهی قرار دارد. پناهی طی دوران حیاتش علاقه زیادی به گفتگوهای مطول به سبک کلاسیک نداشت چون شاعرانگی اش باعث می شد همواره کوتاه و مختصر حرف بزند.

 یکی از جذاب ترین گفتگوهای پناهی در سال 1369 در مجله “گزارش فیلم” چاپ شد؛ گفتگویی که پناهی کوشیده بود در آن به 74 پرسش کوتاه درباره زندگی شخصی و و اوضاع و احوال هنری اش پاسخ داده بود.

سینماژورنال بی کم و کاست متن این گفتگو را ارائه می دهد:

 نام:
-حسین

نام خانوادگی:
-پناهی

شغل:
-کارمند صدا و سیما

همه شغل‌های قبلی:
-کتابدار در اهواز‌، کاشی فروش در قم‌، محصل در بهبهان‌، چوپان در دژکوه‌، طلبه در شوشتر

اولین‌بار که وارد سینما شدید:
-سال 1349

اولین فیلمی که دیدید:
-جولیا

دلتان می‌خواست در سینما چکاره بشوید:
-کارگردان

اگر در یک جزیره تنها گرفتار شوید و مجبور باشید تا آخر عمر پنج فیلم را هر روزه ببینید‌، کدام پنج فیلم را انتخاب می‌کنید؟
-چنگ و دندان‌، جاده‌، آئینه‌، استاکر‌، نوستالگیا

دلتان می‌خواست کدام فیلم ساخته شده را می‌ساختید:
-اودیسه2001

دلتان می‌خواهد چه فیلمی را بسازید؟
-یک فیلم به اسم «خوابگردها» که از غار شروع می‌شود و در ویرانه‌ای کامپیوتری تمام می‌شود.

از کدام کارتان بیشتر رضایت دارید؟
-هیچکدام

کدام کتاب یا رمان را دوست دارید بسازید؟
-فونتامارا

بهترین کتاب:
-دکتر ژیواگو‌، تنها رمانی که در آن انسان به قدرت طبیعت حضور دارد

چه موسیقی را بیشتر دوست دارید:
-لری و لایت

آیا داستان نیمه نوشته‌ای دارید:
-بله‌،داستانی با عنوان “خمیازه سگ”

در میان آلات موسیقی کدامیک را دوست دارید‌، آیا بر ساز خاصی مسلطید:
-هیچکدام

به چه نوع فیلم‌هایی علاقه‌مند هستید:
-فیلم‌های مستند

اگر تهیه‌کننده بودید دلتان می‌خواست چه فیلمی را سرمایه گذاری کنید:
-فیلم عشقی

اگر تهیه‌کننده بودید به کدام فیلمساز پول می‌دادید تا فیلمش را هر طور که می‌خواهد بسازد:
-به خودم برای ساختن «خوابگردها»

اگر مجبور شدید سینما را رها کنید دوست دارید چکاره بشوید:
-داستان‌نویس

از کدام شخصیت در فیلم‌هایی که دیده‌اید خوشتان آمده است:
-از «زاخار» مستخدم فیلم آبلوموف

دلتان می‌خواست با کدام کارگردان معروف همکاری می‌کردید:
-با آندری تارکوفسکی

بهترین فیلم:
-آئینه

بهترین کارگردان:
-آندری تارکوفسکی

بهترین بازیگر مرد:
-داستین هوفمن

بهترین بازیگر زن:
-(بازیگر زن فیلم عیس بن مریم زفیرلی)

بهترین فیلم ایرانی:
-دستفروش

بهترین کارگردان ایرانی:
-سهراب شهید ثالث

بهترین بازیگر مرد ایرانی:
-اسماعیل محمدی

بهترین بازیگر زن ایرانی:
-سوسن تسلیمی

بهترین منتقد ایرانی:
-بابک احمدی

بهترین رمان ایرانی:
-بوف کور

بهترین رمان خارجی:
-دکتر ژیواگو

بهترین فیلمنامه ایرانی:
-جاده‌های سرد،‌ غریبه و مه ‌، بایسیکل ران

نظرتان درباره مطبوعات:
-همان نظری که سرما خورده نسبت به انبوه شلغم‌ها دارد

چه شعری را در اوقات تنهایی زمزمه می‌کنید؟
-جز افسون و افسانه نبود جهان
که بستند چشم خشایارها(علامه طباطبایی)

حسین پناهی
حسین پناهی

 

دلتان می خواهد فرزندتان در سینما کار کند؟
-بله

پدرتان دلش می‌خواست شما در سینما کار کنید؟
-ابدا

فرزندان از شغل شما راضی اند؟
-نه همیشه

اولین برخوردتان با اثری که با نام شما پخش شد چه بود؟
-برای اولین بار واقعا کله‌ام سوت کشید.

هنر با نظم سازگارتر است یا با بی‌نظمی؟
-با بی‌نظمی

در کارتان آدم منظمی هستید؟
-تا حس در لحظه چه حکم کند

اولین کسی که از آثار شما خبر دار می‌شود چه کسی است؟
اولین بداقبالی که به من برسد،‌یا من به او برسم . البته به غیر از فرزندم‌، چون او با کوچکترین حرکتی جهانی‌بینی‌ام را عوض می‌کند.

سینما:
-دیده بانی بر روشنایی‌ها و تاریکی‌ها

تلویزیون:
-تلویزیون سینمای همه اقشار است‌، حقوقدانان و بچه‌ها

بهترین سریال تلویزیونی:
-رامون کاخال

بهترین مستند تلویزیونی:
-“دنیا در آتش” و “چنگ و دندان”

به طور متوسط روزی چند ساعت تلویزیون می‌بینید:
-سه ساعت

خرید خانه می‌کنید:
-نه

نظرتان درباره زندگی:
-زندگی مجموعه مکرری است پر از امید و تخم‌مرغ‌، سوسک و فلسفه و عشق

درباره اوشین:
-اوشین برنامه موفق تلویزیونی است و مشت محکمی به دهان آنهایی که به آینده فرهنگی بشر امیدوارند!

درباره حافظ:
-حافظ یگانه است ولی از وقتی شعرهایش چاپ نفیس می‌شود زیاد از او خوشم نمی‌آید

اگر جای “ژاور” در “بینوایان” بودید چکار می‌کردید؟
-فرانسه را وجب به وجب می‌گشتم

بهترین نمونه عشق در ادبیات:
-دزد مونا در اتللو

درباره رابین هود:
-عاشق حرکات ابلهانه گردن او هستم

درباره پلنگ صورتی:
-پلنگ صورتی آن روی سکه اسکندر و مارگارت تاچر و ژان پل سارتر است

درباره خیام:
-خیام نوع سیاه و سفید حافظ است.

چه پوستر معروفی را خیلی دوست دارید:
-پوسترهای کاهی یا کهنه

نظرتان درباره چارلی چاپلین:
-چارلی چاپلین را به اندازه دائی‌ام دوست دارم!

بهترین فیلمی که تا آخر تماشا کردید:
-یک فیلم ایتالیایی به اسم “خانم دکتر”

نظرتان درباره مولانا:
-نمی‌شناسم

نظرتان درباره لنز زوم:
-زوم شیطنت چشمی است مسلط که آدم را به یاد سگ و پاچه می‌اندازد

حسین پناهی
حسین پناهی

چه رنگی را بیشتر دوست دارید:
-زرد

بهترین تفریحتان چیست:
-تماشای فوتبال و طراحی‌های ناشیانه

در تنهایی از چه چیزی خودتان خوشتان می‌آید:
-از چشم‌هایم

وقتی تصویر چاپ شده‌تان را می بینید چه حسی دارید:
-دلم به حال خودم می‌سوزد و احساس می‌کنم روحم هیچ ربطی به جسمم ندارد

بهترین ساعت کار هنری:
-یازده تا 2 نیمه شب

در یک روز معمولی از صبح تا شب چه کار می‌کنید:
-انتظار می‌کشم

تلخ‌ترین خاطره در کار:
-تب و لرز در بیابان‌های سمیرم در فیلم در مسیر تندباد

شیرین ترین خاطره در کار:
-توافق بدون یک کلام در دستمزد فیلم باغ و آدم

احساس شرم از آزاردن کسی:
-یک بار مادرم را سرنماز سرنگون کردم

احساس ناراحتی از برخورد بد کسی
-یکبار همه شیربرنج سحری مادرم را خوردم

دلتان می خواهد در چه سنی بمیرید:
-در سن چهل سالگی

دلتان می‌خواهد روی سنگ قبرتان چه چیزی بنویسند:
-بنویسند(ما چیستیم جز ملکولهای فعال ذهن زمین که خاطرات کهکشان‌ها را مغشوش می‌کنیم)




بازیگر “ایران برگر” در کنار نتیجه امام خمینی(ره)+عکس

سینماژورنال: همین چند روز قبل بود که انتشار تصویری از سیداحمد خمینی نتیجه امام خمینی(ره) با لباس روحانیت در رسانه های مختلف بشدت مورد توجه قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال سیداحمد فرزند سیدحسن خمینی، نوه سیداحمد خمینی و نتیجه امام خمینی(ره)، به تحصیلات حوزوی مشغول است و چندی قبل برای تبلیغ به یکی از مناطق شمالی کشور رفته بود و انتشار تصویر وی در حال تبلیغ بود که مورد توجه قرار گرفت.

مادر سیداحمد خمینی بانوفاطمه بجنوردی فرزند مرحوم آیت ا.. سیدمحمد موسوی بجنوردی است.

حمید گودرزی بازیگر سینما و تلویزیون ایران که نوزو امسال کمدی-سیاسی پرفروش “ایران برگر” را روی پرده داشت به تازگی تصویری اجتماعی از خود منتشر کرده است.

در این تصویر حمید گودرزی در کنار سیداحمد خمینی دیده می شود. گودرزی در شرح این تصویر فقط  نوشته است: با احمد خمینی عزیز که از دیدگاههای متفاوت و امروزیش خیلی خوشم آمد.

حمید گودرزی
حمید گودرزی در کنار سیداحمد خمینی نوه امام خمینی(ره)




ایفای نقش “آل پاچینو” در “کوروش کبیر”!+عکس

سینماژورنال: علی معلم تهیه کننده سرشناس ایرانی چند سالی میشود به دنبال فراهم کردن مقدمات تولید پروژه سینمایی “کوروش کبیر” است.

به گزارش سینماژورنال “کوروش کبیر” فیلمی است که در صورت تأمین سرمایه تولید توسط مسعود جعفری جوزانی ساخته خواهد شد؛ کارگردانی که نوروز امسال کمدی-سیاسی میلیاردی “ایران برگر” را روی پرده داشت.

علی معلم که سالهاست در کنار تهیه کنندگی به عنوان منتقد هم فعالیت کرده و مجله “دنیای تصویر” را منتشر می سازد در تازه ترین مطلبی که در صفحه اجتماعیش قرار داده به ضمیمه تصویری از “آل پاچینو” از امیدواریش برای حضور این بازیگر سرشناس در پروژه “کوروش کبیر” حرف زده است.

معلم نوشته است: دیدن نقش آفرینی جذاب استاد آل پاچینو در فیلم “دانی کالینز” تجربه  دلنشینی است. فیلمنامه برجسته، مزیت شخصیت پردازی و موسیقی دلنشین، روزتان را می سازد!

وی ادامه داده است: امیدوارم در “کوروش کبیر” نقش “استیاک” یا “اژدهاک” را بازی کند.

به گزارش سینماژورنال اژدهاک یا استیاک فرنروای مادها بود. وی پدربزرگ کوروش بود. کوروش از طرف خاندان مادر به مادها تعلق داشت و از جانب پدر به پارتها.

آل پاچینو
تصویری از “آل پاچینو” که ضمیمه مطلب تهیه کننده “کوروش” است

اژدهاک یا آستیاگ فرمانروای ماد و پدربزرگ کوروش کبیر بود. کوروش از طرف مادری به خاندان ماد تعلق داشت و از سوی پدر به پارتها.

 




کنایه جعفری جوزانی به انتخابات خانه سینما: قدرت چه در دست “فتح‌الله خان” باشد و چه “امرالله خان” غلط است!

سینماژورنال: مسعود جعفری جوزانی کارگردان سینما که کمدی-سیاسی “ایران برگر” را در اکران نوروزی روی پرده داشت و البته فیلمش خیلی خوب هم فروخت در تازه ترین اظهاراتش طعنه هایی زده است به سیاسی بازی در خانه سینما.

به گزارش سینماژورنال جوزانی با اشاره به انتخابات خانه سینما و به دنبال آن انتخاب رضا میرکریمی به عنوان مدیرعامل این نهاد به “باشگاه خبرنگان جوان” گفت: خوشحالم که میرکریمی این سمت را پذیرفته، چون احساس می‌کنم شخص محترمی است. اما اگر بتواند از جریان‌های سیاسی محفلی خانه سینما فاصله بگیرد می‌تواند کار کند.

شاکله خانه سینما تغییر نکرده
جوزانی ادامه داد: چیزی که از نظر سیاسی احساس می‌شود این است که شاکله خانه سینما و کسانی که قدرت را در دست دارند تغییرات ماهوی نکرده است؛ یک جناح از دولت خلع شده و جناح دیگر متصدی این بخش شده‌اند و همچنان لابی‌ها پابرجاست.

قدرت چه در دست فتح‌الله خان باشد و چه امرالله خان، غلط است
وی اظهار داشت: قدرت چه در دست فتح‌الله خان باشد و چه امرالله خان، غلط است. ما امیدوار بودیم که یک نگاه جمع شمول به کسانی که زحمت‌کش سینما هستند، متوجه شود. چون اکثریت آن‌ها آنقدر مشکل دارند که از درد و دلشان یک کتاب می‌توان نوشت.

به مشکلات اهالی سینما و مسائل صنفی بپردازید
جوزانی خطاب به مدیران خانه سینما بیان کرد: امیدوارم به دنبال انداختن عکس یادگاری با کسانی که فقط به‌دنبال جمع کردن رای مردم هستند، نباشید. به مشکلات اهالی سینما و مسائل صنفی بپردازید و در عمل نشان دهید که متفاوت هستید.

تغییر در این حد بوده که خانه سینما از تعطیلی به بازگشایی رسیده
وی با انتقاد از اداره خانه سینما به روش قبل گفت: تابه‌حال که تغییری ندیدیم. تغییر در این حد بوده که خانه سینما از تعطیلی به بازگشایی رسیده و کسانی که در این دعوا شرکت داشتند، به‌عنوان فاتحان دولت جدید آنجا را به دست گرفتند.‌‌ همان‌طور که در دوره قبل روش{برخورد با خانه سینما} غلط بود در این دوره هم نادرست است. سینما متعلق به شخص و گروه خاصی نیست. بلکه متعلق به خانواده و اهالی سینما است.

جوزانی تصریح کرد: تا زمانی که این دوگانگی در سطح کلان برچیده نشود و تغییرات ماهوی در شورای صنوف اجرا نشود هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.