سریال «لمندگان»؛ ای کاش از تجربهی خزاعی میآموختید
سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: بعد از خاتمه تعطیلات نوروزی، شبکه دوم تلویزیون که این سالها حضورش در پخش سریال های موفق تقریبا کمرنگ شده است، سریال «لمندگان» را در کنداکتور پخش قرار داد.
«لمندگان» ساخته یک کارگردان جوان به نام محمدصادق بکتاشیان است و انگار ایشان نیز محصول سیاست سالهای اخیر تلویزیون برای وارد کردن جوانان است؛ سیاستی که اگر به صورت قرار دادن جوانان به عنوان دستیار کارگردانان موفق پیش میرفت، خیلی موفقتر بود. مثلا نگاه کنید اگر هفت فصل «پایتخت» مجالی میشد برای درسآموزی گروهی از جوانان کنار سیروس مقدم شاید لااقل یک تکنیسین آشنا به ریتم کمدیسازی استخراج میشد ولی نشد که بشود و شاید یک دلیل گرفتاری خود مقدم و تیمش در تکرار مکررات و اینکه بعد از خشایار الوند حتی یک نویسنده تازه کشف نشد، همین بی توجهی به انتقال مستقیم تجربیات است.
سیاست جوانگرایی با وارد کردن جوانان به مناصب کلیدی کارگردانی و تهیهکنندگی که حداقل تا به اینجای کار موفق نبوده و این جایگزین و جوان سازی به شکست انجامیده است.
ایده محوری فیلمنامه «لمندگان» ( لم دادن چند جوان در کناپه و حرافی کردن ) ایده جذابی به نظر می رسد؛ ایده ای که نیازمند نوشتن و طراحی داستان قوی و منسجمی است ولی مهدی علی میرزایی نویسنده کار نتوانسته چنین کاری را انجام بدهد و این ایده با حضور شخصیتهای متعدد غیرجذاب در کنار سه شخصیت اصلی به هدر می رود. مهدی علی میرزایی سابقا نامش پای متن «گشت ارشاد»، «کاتیوشا» و «در مدت معلوم» آمده بود که هر سه ایده های جذابی داشتند ولی در اجرا از همه موفقتر همان «گشت ارشاد» بود که به واسطه حضور سعید سهیلی به عنوان یک تکنیسین باتجربه، قسمت اول این کمدی حسابی دیده شد ولی اولا اینجا در «لمندگان» آن تجربهی کارگردانی وجود ندارد و بعد هم آن ایده های خط قرمزی که میشود در سینما بدان ها پرداخت نظیر «گشت ارشاد» و «در مدت معلوم»، وجود ندارد و از همه مهمتر اینکه بی تجربگی در سریال نگاری باعث شده علی میرزایی نتواند موفقیت قبلی را تکرار کند. علیمیرزایی سابقه ساخت کمدی «پالتو شتری» را هم دارد که متاسفانه آن فیلم نیز در ارتباط با مخاطب، توفیقی نداشت.
علی میرزایی در «لمندگان» تلاش خود را کرده که با استفاده از تجربه امیر کاظمی و مجید افشاری که استندآپ بامزه ای است و از رفقای مرحوم اشکان منصوری-خبرنگار محجوب فقید- کار تازه ای بیافریند ولی خروجی کار شده تعدادی موقعیت شوخ لوس و بی مزه که درنهایت کار را جاهایی شبیه به «لیسانسه ها» و جاهایی شبیه به اپیزودی از «روزگار جوانی» میکند که سیامک انصاری از خانه رانده و به خانه دانشجویان جوان سریال پناه میآورد.
در بحث انتخاب سه بازیگر اصلی بکتاشیان توجهش به استفاده از استند آپ کمدین هایی مثل مجید افشاری و محمد معتضدی در کنار امیر کاظمی بوده که ترکیب بدی نیست ولی چالش مهم سریال در بحث بازیگری به خصوص در بحث انتخاب بازیگران نقشهای فرعی است که از یک سری بازیگران ضعیف و درجه دو استفاده شده که همیشه یک نوع بازی از خودشان ارائه میکنند؛ بازیگرانی که دیدنشان برای مخاطب هیچ جذابیتی ندارد و نمی توانند فضای کمدی اصیل را به وجود بیاورند.
«لمندگان» نشان می دهد کمدی ساختن-آن هم سریال کمدی ساختن- کار هر کسی نیست و بسیار بسیار سختتر از کارهای جدی و درام است و اگر افراد باتجربه در کارگردانی نباشند سخت بتوان به نتیجه لازم رسید.
سیاست جوانگرایی صرف که در دولت قبل و در زمانه مدیریت محمد خزاعی بر سینما هم پیگیری شد و هر سال بودجههایی از طریق فارابی صرف تولید فیلم توسط کارگردانان و تهیهکنندگانی شد که حداقل تجربه را داشتند نه به کشف استعداد منجر شد و نه شرایط گردش اقتصادی لازم در بدنه حرفهای سینما را فراهم کرد در صورتی که میشد همان جوانان را کنار حرفه ای های کارگردانی و تهیهکنندگی به کار گرفت و باقیات صالحات درست کرد برای نسل آینده. آن سیاست در تلویزیون هم پی گرفته و خروجی آن تجربیاتی مثل «لمندگان» است که بار ننشسته…
جای تجربه آموزی و کارورزی همان سینمای جوان است و یا قرارگیری به عنوان دستیار و امید که این روند تجربهگراییهایی بی اتکا به متخصصانی که امتحان خود را پس دادهاند، هر چه زودتر متوقف شده و مسیر اصلی پی گرفته شود.