1

یک چهره‌ی کم‌حرف؛ لیدر فصل چهارم “زخم کاری”؟ 

سینماروزان/کیوان بهارلویی: فصل چهارم سریال “زخم کاری” با قصه ای پرملات شروع شد که آغاز و پایانش با سیما بسته شد.

 

زوال سریع فصل دوم “زخم کاری” باعث شده محمدحسین مهدویان دیگر هیچ کاری را با افتتاحیه کم بنیه شروع نکند و دیگر به هیچ مهره مردودی،فرصت سعی و خطا ندهد و از همین روست که در فصل چهارم نیز مانند فصل سوم نه خبری از مرتضی امینی تبار است و نه خبری از کامبیز دیرباز و مهران غفوریان. بله بله، می‌دانیم الزامات داستانی آنها را از دور خارج کرده ولی بهترین الزامات در قصه همان‌ها هستند که در جهت حذف تیپ‌‌های از کاردرنیامده پیش می‌روند.

 

“زخم کاری۴” با عرض اندام برنده‌های برند زخم کاری از سیما گرفته تا مالک و سمیرا و پانی، شروع شد و داستان هم برخلاف پیش بینی ها هیچ قابل حدس نبود. بناست پانی برنده باشد؟ یا سیمایی که با یک پیامک به هم میریزد؟ یا مالک خسته و کلافه؟ یا سمیرا ی مالیخولیایی‌طور؟

 

مهدویان فصل چهارم زخم کاری را با سیما -با بازی الناز ملک- شروع کرد و با سیما پی گرفت و دیگر تعلل هم نکرد و در همین قسمت اول و با وارد کردن پدر سیما، چک اول را زد‌. پدری که نه فقط شمایل مهیب‌ش با گریمی سنگین بلکه بازیگر توانای کم‌حرفش-مهدی سلطانی-حکایت دارد از ورود یک قطب مشکوک تازه. آن اقتباس از اتللوی تیتراژ را که جدی بگیریم ناگزیریم که قتل سیما توسط مالک را گمانه بزنیم منتها با قدرت گرفتن برابانسیوی داستان که حالا مهدی سلطانی نقشش را ایفا کرده…

مهدی سلطانی لیدر فصل چهارم زخم کاری
مهدی سلطانی لیدر فصل چهارم زخم کاری؟؟

مهدی سلطانی را این اواخر در “گناه فرشته” ساخته حامد عنقا و شاه‌نقش “مشفق” دیدیم که سرگردان بود میان آرامش امروز و اغتشاشات دیروز و ماندگار با مونولوگی رمانتیک در توصیف عشق از دست رفته. حالا در فصل چهارم “زخم کاری” نگاه‌ها به اوست؛ به عنوان شهیرترین تازه وارد سریال. پدری با گذشته مجهول و با انبوه تنفر از دخترکی که خواسته لای بزرگان بلولد ولی حتی نتوانسته استایل پوشش خود را شبیه آنها کند. سلطانی در سکانس هایی کوتاه از “زخم کاری۳” و با گریمی جوانتر ناظر به دهه شصت ظاهر شده بود و حالا با ورود ولو صم بکم به فصل چهارم، مشخص شده که بناست از آن بذرپاشی قبلی، میوه‌ای خوش‌طعم به عمل آید.

اگر شخصیت پردازی سلطانی دقیق باشد هم کار مهدویان راحت است و هم کار خودش و هم مخاطب لذت خواهد برد…




“زخم کاری۴” در نروژ+عکس

سینماروزان/کیوان بهارلویی: فیلمبرداری بخش‌های خارج از کشور فصل چهارم سریال #زخم_کاری در نروژ انجام شد تا این سریال پرمخاطب به روزهای پخش نزدیک شود.

گره اصلی سریال زخم کاری از فصل یک تا پایان فصل سه، قرارداد نروژی‌ها و انتقال پول این قرارداد به حساب مالک بود که حالا با فیلمبرداری در اسلو ،پایتخت کشور نروژ، ظاهرا ماجرای زخم کاری وارد فاز تازه‌ای می‌شود.

محمدحسین مهدویان، کارگردان سریال «زخم کاری» پیش‌تر در اکران مردمی قسمت آخر فصل سوم عنوان کرده بود که پایان‌بندی فصل سوم، تماشاگران را برای تماشای فصل بعدی این سریال ترغیب می‌کند؛ فصل جدیدی که احتمالا با پایان سریال «بازنده» از #فیلیمو پخش خواهد شد.

در تصاویر مخابره شده از نروژ، رعنا آزادی ور -بازیگر نقش سمیرا- در کنار همسرش مهدی پاکدل دیده می‌شود و اینکه پاکدل هم در سریال نقشی داد یا فقط برای مشایعت همسر رفته، پس از عرضه سریال معلوم خواهد شد؟

فصل چهارم سریال زخم کاری
فصل چهارم سریال زخم کاری

فصل چهارم سریال زخم کاری
فصل چهارم سریال زخم کاری

فصل چهارم سریال زخم کاری
فصل چهارم سریال زخم کاری




ماجرای نابینایی حسن معجونی در تولید اولیه فیلم “استاد”/یک ماجرای واقعی از زبان کارگردان 

سینماروزان: فیلم “استاد” از جمله آثار لوباجت سینمای ایران است که با شراکت شش عشق سینما و به صورت تعاونی تولید شده و مضمونی به‌روز دارد درباره ماجرای می‌تو و استاد دانشگاه‌ی که می‌خواهد از دختران دانشجویش سوءاستفاده کند…

 

عماد حسینی کارگردان جوان فیلم روی آنتن زنده برنامه هفت گفت: برخلاف شایعات بهروز افخمی -تهیه کننده- حتی یک ریال حمایت برای ما نیاورد و اصلا قبل از ورود افخمی، بودجه فیلم با سرمایه گذاری خودم و شش نفر از دوستان تامین شده بود.

 

این کارگردان ادامه داد: به خاطر اینکه گرفتار سانسور نشویم، یک بار فیلم را با یک تهیه‌کننده گمنام کلید زدیم و سه روز هم فیلمبرداری کردیم ولی مواجه شدیم با نابینایی چشم چپ حسن معجونی که درنهایت معلوم شد تومور مغزی دارد و باید سریع جراحی شود.

 

کارگردان “استاد” افزود: دلم میخواست حتما با معجونی کار کنم برای همین کار را متوقف کردیم و بعد از اینکه معجونی بهبودی یافت دیگر آن تهیه‌کننده گمنام کنار ما نبود و حتی رفته بود در ارشاد زیرآب ما را زده بود که فیلم تولید نشود اما خوشبختانه افخمی وقتی کار را خواند، خوشش آمد و قبول کرد که پروانه بگیرد.

 

عماد حسینی درباره حضور محمدحسین مهدویان به عنوان مشاور گفت: مهدویان رفیق قدیمی من است و یکی از همان شش نفری که برای فیلم پول گذاشت. بودجه ما یک میلیارد و ۶۰۰میلیون تومان بود که همه پول به صورت تعاونی جمع شد و خوشبختانه به محصولی قابل اعتنا بدل گردید.

 

 

 




قرمز نه، حالا “مشکی” رنگ اصلی زخم کاریست!

سینماروزان/آلما حقیقی: سریال زخم کاری به کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان دوباره پخش خود را در روزهای جمعه از پلتفرم فیلیمو آغاز کرده است.

فصل سوم سریال زخم کاری به نام انتقام این بار از تراژدی شاه‌لیر و ریچارد سوم از آثار ماندگار ویلیام شکسپیر الهام گرفته است. در فصل دوم ما شاهد آن بودیم که بسیاری از کاراکترهای اصلی سریال در پی انتقام کشته شدند و که یکی از آن‌ها که در محوریت فصل دوم قرار داشت میثم، فرزند بزرگ مالک بود. حالا در این فصل مالک برگشته تا انتقام خون پسرش و خانواده‌ای که برای همیشه از دست داده است را از طلوعی بگیرد. مالک و سیما زخم خوردگانی هستند که دیگر به جز خونخواهی فرزندانشان و رو کردن دست‌های پشت پرده یاران طلوعی و نقره داغ کردن آن‌ها هدف دیگری ندارند.

همین موضوع باعث شد فصل سوم سریال تم دارکی(کدر) به خود بگیرد و رنگ‌های لباس بازیگران عمدتا تیره انتخاب شوند. از ویژگی‌های فصل سوم زخم کاری می‌توان  اشاره به این موضوع داشت که سریال در فصل زمستان فیلمبرداری شده است و این به طراح لباس بسیار کمک کرده تا لباس هایی لایه لایه مثل کت‌ و شلوار با جلیقه به همراه پالتو بلند یا بارانی طراحی کند، که خود این موضوع بر فضاسازی بهتر داستان تاثیر مثبت می‌گذارد. همچنین فیلمنامه فصل سوم به گونه‌ای نوشته شده است که هر یک از کاراکترها به دنبال انتقام و درگیر خشمی درونی است، به همین خاطر استفاده از رنگ‌های خنثی و بیسیک به عنوان قالب‌ رنگی اصلی، انتخابی مناسب و به‌جا است.

مریم محمدپور به عنوان طراح لباس فصل سوم به همراه شهرام خلج طراح گریم فصل سوم، استایل‌ها و آرایشی از مو و چهره را در نظر گرفتند که در حین سادگی بازتاب دهنده درونیات هر نقش باشد. در ادامه به سراغ بررسی لباس‌های هریک از کاراکترهای فصل سوم سریال زخم کاری رفته‌ایم.

جواد عزتی | مالک:

مالک در مقام یک پدر داغدار و غمگین، پوششی به سبک کلاسیک دارد و در بیشتر صحنه‌هایی که حضور پیدا می‌کند، پالتو بلند و شلوار راسته و جلیقه تک رنگ مشکی بر تن دارد. استایلی مونوکرومی ( استایلی با طیف‌های مختلف یک رنگ) از رنگ مشکی و طوسی که از فصل اول برای مالک در نظر گرفته شده بود، قدرت و ابهت به خصوصی که این کاراکتر داشت را نمایش می‌داد و به عنوان نقش اول سریال او را به گونه‌ای در مرکز توجه قرار داده است. در پوشش مالک همیشه نوعی سادگی در عین خوش پوشی دیده می‌شود، که بدون هیچ زرق و برق اضافی استایلی شیک برایش به همراه داشته است. البته در فصل سوم با توجه به سبک زندگی که مالک در پیش گرفته به عنوان راننده و کسی که در ماشینش زمان‌های زیادی را می‌گذراند، پوشش کژوال با موهای به هم ریخته و گاهی هم لباس‌هایی به کلی به هم ریخته را شاهد هستیم.

الناز ملک | سیما:

سیما با از دست دادن همسرش و دو فرزندی که بسیار دوستشان می‌داشت از زنی جاه‌طلب و سیاستمدار به زنی غمگین و دل بریده از دنیا تبدیل شد که کینه‌ای از طلوعی به دل دارد و منتظر زمان مناسب برای انتقام است. او در سکانسی برای اینکه احساسات متلاشی شده خود را نشان دهد موهایش را تراشید و تصمیم گرفت با همدستی مالک به بازی برگردد. سیما به عنوان زنی جوان و داغ دیده اکثرا با استایل کژوال ( لباس های غیر رسمی و راحت ) و هر ازگاهی کلاسیک مثل زمانی که همگی به مهمانی طلوعی دعوت شده بودند و کت و شلواری مشکی با بافتنی بر تن داشت و خانمی باوقار را نشانمان داد ظاهر شده است و در هر دو استایل با رنگ‌های تیره شکیل به نظر ‌رسید.

مهراوه شریفی نیا | پانته‌آ:

پانی در فصل سوم به عنوان وارث ریزآبادی‌ها و خواهرزاده خان عمو پس از سال‌ها زندگی در خارج از کشور به ایران برگشت تا به دنبال سهم خانواده ریزآبادی و توسعه اموالشان باشد. برای پانی به عنوان زنی جسور و قوی که در عرصه کسب و کار سال‌ها تجربه دارد. استایلی الگانت (استایل‌های ساده با جزئیات کم و گاهی وینتیج) و کلاسیک با پالت رنگی، از رنگ‌های تیره در نظر گرفته شده است. کت و شلوارهایی با برش‌های ساده و اصولی و پارچه‌های ارزنده از امضای اصلی پوشش پانی در سریال است، تا در کنار سادگی و مینیمال بودن حس اقتدار و زنانگی را از این کاراکتر دریافت کنیم. تزئیناتی مانند انگشتر و دستبند طلا و گل سینه‌های کوچک در حاشیه یقه در واقع ترفند کوچکی است که طراح لباس در کنار استایل رسمی و خاص سعی کرده آن را از یکنواختی در پوشش دور کند.

زخم کاری۳ و مسأله طراحی پوشش
زخم کاری۳ و مسأله طراحی پوشش

کامبیز دیرباز | طلوعی:

طلوعی در جایگاه مردی ثروتمند که مهره افراد بانفوذ و ریاکاری است که در دستگاه‌ها مشغول هستند، استایلی کلاسیک را به عنوان پوشش اصلی در نظر گرفته است. طلوعی که مردی پول‌دوست و در حال ساخت و پاخت با دکتر -که گویا وزیر است؟؟-می‌باشد پوششی را انتخاب کرده است که شاید چندان هم با عقاید خودش سازگار نباشد.  یقه‌های بسته و موهای به یک طرف شانه شده به عنوان یکی از آیتم‌های اصلی پوشش او در نظر گرفته شده است. با این که که ما در اکثر اوقات او را با کت وشلوار‌های تک رنگ و تیره می‌بینیم اما پترن‌ها و طرح‌های متنوع در پارچه‌های لباسش نوعی هماهنگی ایجاد کرده است که همراهیش با اکسسوری‌های تکمیل کننده، لوک‌های فاخر و ارزنده‌ای را برای این نقش ساخته است.

الهه حصاری | کیمیا:

برای منشی کم سن و سالی در نقش کیمیا استایل کژوال منعکس کننده روحیات این شخصیت که دختری پر از شور و شوق جوانی که در بین تمامی سیاهی ‌های دورش به دنبال راه نجات و کمک به مالک است، انتخابی هوشمندانه است. لباس‌های او بیشتر در کنار راحتی و روزمره بودن شیک و ظریف و البته دخترانه انتخاب شده است.

رعنا آزادی ور | سمیرا:

برای مادری غمگین و افسرده که تمام مخیلاتش به هم ریخته اما هنوز قدرت خود را به رخ می‌کشد رنگ مشکی در استایل مونوکرومی نقش اول را بازی می‌کند. سمیرا در بیشتر استایل‌هایش پالتو مشکی بلند و شلوارهای راسته پوشیده است که برای فرم بدن این بازیگر و نقشش در این سریال انتخابی مناسب و کم ریسک است.




…بالاخره تکانی در #زخم_کاری۲+پیشنهادی به نویسندگان سریال

سینماروزان/حامد مظفری: فصل دوم زخم کاری بالاخره بعد از هفت قسمت تکانی به خود داد و با دنبال کردن یک روایت تعقیب و گریزی کمی قابل پیش بینی، جانی دوباره گرفت.

فصل دوم زخم کاری مانند قسمت دوم ماجرای نیمروز بیش از حد بر روی توضیحات واضحات وقت گذاشت؛ توضیح واضحات بدون کنش مهیج و وارد کردن تیپ های تخت بدون رمز و راز همان مسأله رد خون و تا حدودی شهرزاد۲ هم بود با این حال بالاخره در قسمت هفتم زخم کاری۲ و خیلی ساده و با ترتیب دادن ماجرای خروج از کشور آقازاده‌ی مالک و تعقیب و گریز برای قتل و جلوگیری از قتل، سریال تکانی خورد که لابد در آمار بیننده هم تاثیر خود را می‌گذارد.

رعنا آزادی‌ور در قسمت هفتم مجددا به کالبد همان زن وحشی سرخورده پرعقده حریصی فرورفته که خودش هم نمی‌داند چه میخواهد و نیمه‌ای فم‌فتال اغواکننده دارد و نیمه‌ای گرفتار پارانویا با ظن توطئه. سرگردانی کاراکتر سمیرا بین این دو وجه باعث میگردد که مدام بخواهد مردان پیرامونی خود-که عمدتا هوسباز هستند- را بازیچه خود کند ولی اینجا یک مرد که فرزندش است باعث می‌شود خوی مادری گل کرده و در قسمت هفتم مخاطب به جای آن که علیه‌ش باشد کنارش است و دوست دارد این بار او برنده باشد.

زخم کاری۲ از منظر ساختاری در ادامه فصل قبل است ولی گاهی آن لابلا و در جزئیات درخششی هم می‌بینیم و مثلا هادی قمیشی بازیگر باتجربه ای -که اینجا بی اخم و تخم مرسوم در نورسان که حتی یک سیلی جلوي دوربین را برنمی‌تابند- به همه جور تعرض به کاراکترش از طریق استفاده موثر از زبان بدن و بی داد و فریاد، تن داده تا بگوید بازیگری یعنی همین و نه لزوما گادفادرنمایی و نشستن پشت بار و گیلاس پشت گیلاس و هرازگاه زبان به دشنام گشودن و…

...بالاخره تکانه‌ای در #زخم_کاری۲
…بالاخره تکانه‌ای در #زخم_کاری۲

در فصل اول زخم کاری، استفاده از کاظم هژیرآزاد و منوچهر علیپور در نقشهای مکمل هم احیای خاطرات بود و هم ورک‌شاپ بازیگری برای بازیگران جوان‌تر که بدانند بازیگری چیزی است به جز داد و فریاد و عربده جلوی دوربین. حالا در زخم کاری۲ هادی قمیشی به همان اندازه بجا و باورپذیر و بی اغراق ایفاگر مردی است میان‌رده که ترس و لرز مانع فرازش شده. کاش کاراکترش را بیشتر گسترش دهند و داستانی مجزا حول خودش و عقبه‌اش خلق کنند بلکه در این مسیر، جذابیت‌سازی گردد برای مخاطب.

محمدحسین مهدویان از برآمدگان روایت فتح و شاگردان محمد آوینی با همان آخرین روزهای زمستان و بعد ایستاده در غبار، تبحری نشان داد در ماکیومنتری(مستندنمایی) و هرجا که مانند نیمروز۱ و لاتاری وامدار به آن ساختار پیش رفت به واسطه هیجان ایجاد شده برای مخاطب موفق بود‌‌. حالا در فصل دوم زخم کاری و با گذر از آن لحن روتین ابتدایی، در قسمت هفتم بالاخره رجوع کرد به همان کاری که بلد است. همین هیجان و تعقیب و گریز و حادثه پردازی در هر اپیزود به اندازه یک فیلم بلند است که می‌تواند نجات‌‌دهنده #زخم‌کاری۲ باشد. پیشنهادی به نویسندگان زخم‌کاری که فصل سومش هم در راه است نگاه انداختن به همان سبک کاری مهدویان در مستندنمایی است. مستندنمایی یک سری فکت رئال می‌خواهد و حالا در ماجرایی پدرخوانده‌ای، نویسندگان تا می‌توانند باید بروند دنبال پرونده‌های واقعی آقازادگان و فرض کنند که می‌خواهند آنها را مستندنمایی کنند. الحمدلله ردپای چنین ژن خوب‌هایی در سینما هم که پررنگ است و یکی از آن‌ها فیلمی هم روی پرده دارد! پس بیخیال بیخیال کلاسیک‌سازی و شکسپیرنمایی باشید و همین ردّ مستندنمایی آقازادگان را پی گیرید و دلیلی هم ندارد وقتی بازیگری را کم یا میان‌بنیه می‌بینید نقش او را توسعه دهید‌. گاهی داستان سازی برای یک بازیگر مکمل حرفه ای خیلی بیشتر جواب می‌دهد…




نجات زوج کُرد!/ده نکته اختصاصی از مینی‌سریال #سقوط(خلاصه داستان+تیم بازیگران+بودجه تولید+…)

سینماروزان: با خروج از کشور ناگهانی حمید فرخ‌نژاد و متن اجتماعی مناقشه‌برانگیزش -که با پاسخی چکشی از سوی روح‌الله سهرابی معاون نظارت عرضه مواجه شد- به ناگاه آخرین پروژه‌ای که در ایران، کار کرده بود در کانون توجه قرار گرفت.

فرخ‌نژاد پیش از خروج از ایران در مینی‌سریالی با عنوان #سقوط بازی کرده بود؛ سریالی با مضمون نجات که درباره آن حرف و حدیث فراوان است.

محمدرضا منصوری تهیه‌کننده مینی‌سریال سقوط و سجاد پهلوان‌زاده کارگردان آن است و محمدحسین مهدویان به عنوان مشاور کارگردان در سریال حضور دارد.

سینماروزان برای اولین بار داده‌هایی اختصاصی درباره این پروژه ارائه میدهد.

اول. مینی‌سریال سقوط، قصه‌ نجاتِ دختر و پسری کُرد است که گرفتار داعش می‌شوند. ابتدا گرفتاری و مصائب آن و سپس تلاش ماموران امنیتی برای نجات آنهاست که به تصویر کشیده می‌شود.

دوم. به غیر از حمید فرخ‌نژاد، عباس جمشیدی و سجاد بابایی در این مینی‌سریال بازی کرده اند.
فرخ‌نژاد پیشتر در لاتاری در نقش مامور امنیتی با مهدویان همکاری داشت. عباس جمشیدی در شیشلیک، مرد بازنده و زخم کاری سابقه همکاری با مهدویان را داشته. سجاد بابایی هم در مرد بازنده مهدویان در نقش فرزند جواد عزتی بازی کرده بود.

سوم. بازیگر زن اصلی مینی‌سریال سقوط یک چهره تازه با نام الناز ملک است که پیشتر سابقه کارهای تئاتر با امیر دژاکام را داشته.

چهارم. حمید فرخ نژاد حدود یک ماه پیش یعنی اواخر آبان کارش در سقوط تمام شده بود و البته کل دستمزدش را برای بازی در فیلم گرفته بود.

پنجم. سقوط، مینی سریالی است در ده قسمت که هیچ برنامه‌ای برای ارائه نسخه سینمایی و رونمایی در جشنواره نداشته است.

ده نکته اختصاصی درباره مینی سریال سقوط ساخته سجاد پهلوان زاده
ده نکته اختصاصی درباره مینی سریال سقوط ساخته سجاد پهلوان زاده

ششم. بودجه مینی سریال ده قسمتی سقوط تقریبا معادل بودجه معمول سریال سازی در پلتفرم‌ها که اپیزودی دو تا دو و نیم میلیارد است، تخمین زده می‌شود.

هفتم. داستان سقوط در دو بخش ایران و عراق می‌گذرد و به تبع آن فیلمبرداری در ایران و عراق صورت گرفته. بخش عمده سکانس های ایران در استان کردستان فیلمبرداری شده و بخش عمده سکانس‌های عراق در استان موصل.

هشتم. هادی بهروز فیلمبردار ثابت اغلب آثار مهدویان در سقوط به عنوان مدیر فیلمبرداری حضور دارد ضمن اینکه بهزاد جعفری طراح صحنه متبوع مهدویان نیز در این کار حضور دارد.

نهم. برخلاف آثار مستندنمای مهدویان همچون ماجرای نیمروز، ایستاده در غبار و آخرین روزهای زمستان که برخی شخصیت‌های حقیقی از محسن رضایی تا اسدالله لاجوردی و محسن وزوایی در بخش‌هایی از کار حضور داشتند در مینی‌سریال سقوط تقریبا هیچ معادل سازی برای شخصیت های حقیقی به چشم نمی‌خورد.

دهم. سرمایه‌گذار مینی سریال سقوط، سامانه فیلیمو است که پیشتر در سریال زخم کاری با مهدویان همکاری داشت.




نجات گیشه با #شیشلیک؟! ⇐ درخواست کارگردان برای تعیین وضعیت اکران!

سینماروزان: حرفهای اخیر روح الله سهرابی مدیرکل نظارت بر عرضه سینما مبنی بر تلاش دولت برای پرهیز از توقیف فیلمها با واکنش کارگردان #شیشلیک مواجه شده.
محمد حسین مهدویان نوشت: چرا فیلم سینمایی شیشلیک را که همه مجاری قانونی را طی کرده و یک سال پیش پروانه نمایش گرفته از بلاتکلیفی و به قول خودتان انسداد خارج نمی‌کنید؟
کمدی #شیشلیک با بازی رضا عطاران و پژمان جمشیدی که نقدی دارد بر ساختارهای پادگانی دو سال قبل در جشنواره فجر39 نمایش داده شد.
#شیشلیک که پخش آن را شایسته فیلم برعهده دارد ازجمله متقاضیان اکران سینماهاست و امید دارد بتواند به لطف ترکیب بازیگران و فضای مفرح خود رونقی مجدد به گیشه ها دهد.

کارگردان فیلم شیشلیک خواستار اکران این کمدی شد
کارگردان فیلم شیشلیک خواستار اکران این کمدی شد

 

 




اکران کوبیده به‌جای شیشلیک؟⇔گزارشی عجیب از اعمال ۶۱ اصلاحیه بر #شیشلیک!

سینماروزان: خبرگزاری آنا منسوب به دانشگاه آزاد از اعمال بیش از شصت اصلاحیه بر کمدی #شیشلیک خبر داده. آنا گزارش داده که کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم، هفته هنر انقلاب را مجالی کرده‌اند برای رایزنی با مدیران نظارتی سینما و حل مشکلات #شیشلیک.

آنا گزارش داده: در نخستین شب هنر انقلاب، محمدحسین مهدویان به همراه محمدرضا منصوری (تهیه‌کننده شیشلیک) و حبیب والی‌نژاد (به عنوان همراه) یک به یک به سراغ مدیران سینمایی می‌رفتند تا بلکه بتوانند مشکلات مربوط به این اثر را برطرف کنند. محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در صحبت‌های کوتاهی که با مهدویان داشت، به او پیشنهاد کرد اصلاحات مورد نظر را انجام دهد تا فیلم بدون مشکلی به روی پرده برود. او چند باری هم به مهدویان تأکید کرد که فعلا تمرکزش را روی اکران «مرد بازنده» بگذارد و خودش را وارد حاشیه نکند.

آنا ادامه داد: مهدویان در صحبت‌هایش با محمدرضا فرجی با اشاره به اینکه فیلمش پروانه نمایش دارد، از اصلاحیه‌های فراوانی که به «شیشلیک» خورده گلایه کرد. طبق ادعای این کارگردان فیلمش تا کنون ۳۶ اصلاحیه را برطرف کرده اما اخیراً ۲۵ مورد اصلاحی دیگر برای آن در نظر گرفتند!! این در حالی است که فرجی مدعی بود اصلاحیه‌های جدید زیاد نیست و با دو سه مورد کوچک تمام مشکلات برطرف می‌شود. مهدویان بر خلاف فرجی مدعی بود این اصلاحیه‌های جدید از همان دقایق ابتدایی فیلم وجود دارد و به چند مورد خاص مربوط نمی‌شود.

آنا افزود: اگرچه این صحبت‌ها با شوخی و خنده همراه بود و خیلی‌ها (از جمله خود کارگردان) با نام فیلم شوخی می‌کردند و به خاطر طولانی شدن روند اعطای مجوز آن را به جای «شیشلیک»، «کوبیده» می‌نامیدند! اما در چهره محمدحسین مهدویان می‌شد ناراحتی را به وضوح دید، ناراحتی از عدم اکران فیلمی که زیر دست مدیران مختلف در رفت و آمد است تا شاید پس از انجام بیش از ۶۰ اصلاحیه، نهایتا بتواند روی پرده سینماها برود.

سازندگان شیشلیک به دنبال مذاکره با مسئولان نظارتی برای حل مشکلات اکران فیلمند...
سازندگان شیشلیک به دنبال مذاکره با مسئولان نظارتی برای حل مشکلات اکران فیلمند…




فقط در یک هفته؛ #مرد_بازنده میلیارد را رد کرد

سینماروزان: درام جنایی #مرد_بازنده ساخته محمدحسین مهدویان در هفته اول اکران خود میلیاردی شد.

#مرد_بازنده که با پخش #شایسته‌فیلم روی پرده رفته علیرغم مهجوریت در تبلیغات تلویزیونی با اقبال مخاطبان خاص سینمارو مواجه شده.

جواد عزتی نقش اصلی فیلم را بازی کرده و  رعنا آزادی‌ور، بابک کریمی، آناهیتا درگاهی، مهدی زمین‌ پرداز، مجید نوروزی، امیرحسین هاشمی، امیر دژاکام، سجاد بابایی، منوچهر علی‌پور، شبنم قربانی، ونوس کانلی و ملیکا پازوکی در کنارش ایفای نقش کرده‌اند.

#مرد_بازنده به تهیه کنندگی امیر بنان و کامران حجازی، داستان ماموری را روایت می‌کند که در یافتن سرنخ‌های مرتبط با یک پرونده قتل به افراد عجیبی برخورد کرده و به انحای مختلف تحت فشار قرار می‌گیرد…

فیلم مرد بازنده در هفته اول اکران، میلیاردی شد
فیلم مرد بازنده در هفته اول اکران، میلیاردی شد




حرفهای #محمدحسین_مهدویان کارگردان #مرد_بازنده روی آنتن زنده⇐در #زخم_کاری به جنبه‌های نمایشی پرداختم ولی در #مرد_بازنده به جنبه‌های استنادی توجه کردم!/ترجیح می دهم فریاد نزنم و آرام باشم!!/حاکمیت از من فیلم استراتژیک می‌خواهد و بازار توقع #زخم_کاری دارد!!/در ساخت #مرد_بازنده گرفتار نظارت‌های سختگیرانه مقامات شدیم!/ تلویزیون باید تیزر تمام فیلم‌های نوروز را به یک اندازه پخش کند!/چرا تلویزیون بعد از ۳ هفته پیگیری فقط تعداد معدودی تیزر به ما داد آن هم در شبکه‌های فرعی!؟؟

سینماروزان: سینما نه رقیب تلویزیون است و نه رقیب پلتفرم های نمایشی؛ یک صنعت کوچک است که در این سال‌های اخیر روز به روز کوچک تر شده و حداقل انتظار این است که از آن حمایت کنیم و تلویزیون هم باید از سینما حمایت کند و تیزرهای فیلم ها را پخش کند.

محمدحسین مهدویان با بیان مطلب فوق در برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو بیان داشت:

ما ۷ فیلم در اکران نوروزی داریم اما شیوه پخش تیزرهای تلویزیونی فیلم‌ها در شأن سینمای ایران نیست. ای کاش رسانه ملی در کنار هنرمندان قرار گیرد. بعد از سه هفته پیگیری به ما تعداد انگشت‌شماری تیزر در شبکه شما، آموزش و یکی دو شبکه فرعی داده‌اند که هیچ کمکی به فیلم ما نمی‌کند!

مهدویان مدعی شد: در ساخت #مرد_بازنده گرفتار نظارت های سختگیرانه مقامات نیروی انتظامی شدیم؛ از شکل گیری فیلمنامه تا زمان نمایش، هر چه جلوتر آمدیم فشارها بیشتر شد و در دو سه نوبت از وزارت ارشاد به ما کمک کردند تا اینکه بعد از نمایش فیلم در جشنواره، ناجا خیلی جدی و مصمم تلاش کرد مانع نمایش فیلم شود و اشکالات عجیبی به فیلم وارد می‌کردند از جمله خشونت پلیس و مناسبات خانوادگی کاراکتر احمد خسروی و ….

وی ادامه داد: امیدوارم فشارهای بیرونی تاثیری در نظر داوران جشنواره نگذاشته باشد هرچند که اکران و دیده شدن فیلم برایم مهمتر از جایزه جشنواره بوده است.

مهدویان گفت: #مرد_بازنده نگاه رادیکال با لحنی مینیمال دارد و انتخاب این لحن خواسته شخصی خودم بوده که دوست داشتم با این لحن فیلم بسازم و به همین خاطر است عده ای می گویند فیلمم رادیکال است و عده ای دیگر من را متهم به محافظه کاری می‌کنند.

این کارگردان گفت: #مرد_بازنده کاملترین فیلمی ست که تا امروز ساخته ام و در جزئیات، فضاسازی، صحنه، مونتاژ و … همه آن چیزی ست که می خواستم و به عنوان یک کارگردان همه آن چیزی را که در فیلم های قبلی ام نتوانسته بودم به آن برسم را در این مقام رسیدم

مهدویان ادامه داد: #مرد_بازنده شباهت هایی با #زخم_کاری دارد؛ از جمله در ترکیب بازیگران و هم موضوع فیلم که درباره فساد و قدرت است اما در اجرا تفاوت های زیادی دارند، از جمله اینکه در مرد بازنده تصویری از این سال‌های جامعه ایران داشتم و تلاش کردم این تصویر سال‌های بعد قابل رجوع باشد و جنبه های استنادی قدرتمندی در فیلم قرار دادم که در زخم کاری این وجه کمتر بود و بیشتر به جنبه های نمایشی کار پرداختیم.

وی افزود: به تدریج دارم به یک لحن جمع و جور و مینیمال می رسم که ترجیح می دهم فریاد نزنم و در لحن آرام باشم و بیشتر به دنبال گسترش مفاهیم فیلم بوده و در عمق داستان بروم و به همین خاطر فکر نمی کنم دیگر قهرمانی مانند #لاتاری بسازم چون دیگر اینگونه اقناع نمی شوم. البته این حس امروز من است و ما فیلمسازیم و شاید چند سال بعد اتفاقات دیگری افتاد.

مهدویان متذکر شد: امروز بیشتر از هر زمان دیگری احساس می کنم پیرامونم می خواهد روی من اثر بگذارد و از من چیزی بسازد که خودش مطالبه می کند. بازار سینمای ایران فقط مخاطب را در نظر دارد و از من می خواهد تجربه ای مانند #زخم_کاری را تکرار کنم! حاکمیت از من فیلم استراتژیک می خواهد! و منتقدان هم که بسیاری از آنها دوستان من هستند می‌خواهند من را در چارچوب های ذهنی خودشان قرار دهند و هر حرکتی خارج از این چارچوب را نمی پذیرند!

او تاکید کرد: ترجیح می دهم به جای توجه به جزئیات این نظرات مختلف به برایند نظرات توده مردم نگاه کنم و این برآیند را در مسیر فیلمسازی خود لحاظ کنم ، ما فیلمسازان به دلائل مختلف هر آنچه بخواهیم را لزوما نمی توانیم بسازیم و این نتوانستن از عدم وجود شرایط تولید هست تا محدودیت های معمول و… در هر حال من فیلمسازی را  با همین معیار  ادامه می دهم.

این کارگردان گفت: بخشی از جنگ و تقابلی که در همه فیلم هایم می بینید به فضای دوقطبی جامعه امروز برمی گردد که وقتی شما راجع به هر چیزی صحبت می کنی یک فضای دوقطبی شکل می گیرد و بخش دیگرش جنگی ست که درون خودم وجود دارد. من در خیلی از مفاهیم،  باورهای متناقضی درونم هست که همین تناقض به من انرژی کشف و حرکت می دهد و هر فیلمی می سازم تلاش برای حل این تناقض درونی ست و می خواهم ناظر این جنگ باشم و علاقه ای هم ندارم طرف کسی را بگیرم.

#سینمامعیار با اجرا و سردبیری امیرعباس صباغ و تهیه کنندگی محمدجواد طالبی پنجشنبه ها ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۵:۴۰ بصورت مستقیم از رادیو گفتگو پخش می شود.

محمدحسین مهدویان: تلویزیون فقط ده تیزر به #مرد_بازنده داد آن هم در شبکه های فرعی!
محمدحسین مهدویان: تلویزیون فقط ده تیزر به #مرد_بازنده داد آن هم در شبکه های فرعی!




#مرد_بازنده؛ یک ربع دندان‌گیر و مابقی برف پاک‌کن!

سینماروزان/حامد مظفری:

-فیلمبرداری شلخته و پربارش بر مدار همان نظارت بیرونی که از #نیمروز تا #لاتاری تجربه‌اش کرده

-کارآگاهی خسته، عبوث و پیگیر یادآور آل پاچینوی #مخمصه یا فرامرز قریبیان #گناهکاران

– دندان درد کارآگاه یادآور پادرد کارآگاه #پرده_آخر

+جواد عزتی خیلی سعی کرده کندی و پابه سن گذشتگی کارآگاه کهنه کار را تداعی کند

– ولی نه گریم روی صورتش نشسته و نه اصلا فیزیک و جثه عزتی منطبق بر کارآگاهی باران‌دیده(!!!)است و جاهایی هم که می‌شود همان عزتی بلرزون #هزارپا

+بازی خوب مجید نوروزی که بی اداست و شکل همه ماموران معذور که طرفین را دارند!

+بازی به‌اندازه منوچهر علی‌پور که خودِ واقعیش را بند زده به کاسب متشرع

– نقش جواد عزتی انگ #فرامرز_قریبیان بود که هم سن و سالش به نقش می‌خورد و هم فرم چهره‌اش همخوانی داشت با این همه سبعیت بیرونی و رحم درونی و از همه مهمتر کلی سابقه داشت در این گونه نقشها

+تُک زدن به ماجرای شرکت‌های صوری متکی بر آقازادگان مدعی لابد برای انحراف اذهان و…

– سپس ول کردن این ماجرا و افتادن در دام همان خرده جنایت‌های زناشویی و بعد منگنه آقازاده بعنوان سرشبکه و پایان در اتوبان

– درگیری های پدر-پسری #زخم_کاری اینجا هم هست ولی به ناگاه ماجرا ختم به خیر می‌شود…

-انبوه بارش و چتر و برف پاک کن و دادوفریاد یعنی درام جنایی؟

-یک ساعت و خرده‌ای طول می‌دهد تا راه بیفتد و یک ربعی خوب هم جلو می‌رود ولی باز کردن پای عشق‌بازی‌های جنایت‌بار جم‌وار، آب سردی است بر آتشی که تازه علو گرفته بود

-حتی نکرده بعضی نماهای داخل خودرو را در استودیو نگیرد؟

-تیپ دمُده کارآگاه ناراضی که عزل میشود و باز میخواهد کار را ادامه دهد و دهد و دهد و…

-ساده لوحی کارآگاه که بعد از سالها کار تازه گمان دارد اگر این پرونده را تمام کند فتح الفتوح کرده

–شباهت بالادست حوله‌بسته با #قاتل_اهلی؛ آنجا پرویز پورحسینی و اینجا بابک کریمی

دیالوگ

—-مشکل تو اینه که فکر می‌کنی اونی که تابلوی توقف ممنوع علم کرده،خداست

–خیلی خوب موندم؟
—-نه! خیلی زود شروع کردی

سکانس
–مالاندن تیبا به پراید برای توقف مظنون
–بستن مظنون به ریل برای اعتراف گیری

کاراکتر
— #رئوفی؛ وردست کارآگاه با بازی مجید نوروزی

جوک
–هرچه لبوفروش و سوپور است یا سمپات است یا کمک سمپات ؛ بیرون بیا از #ماجرای_نیمروز

نتیجه اخلاقی
–وقتی زمان لازم برای تکمیل فیلم نداری، برای یک سال قید جشنواره را بزن و استراحتی کن و بعد برو سراغ کار بعد

–اگر به‌موقع به ترکیب برنده، دست نزنید و ولو با ریسک‌های‌ پرخطر، آن را ارتقا ندهید درنهایت می‌رسید به فیلمی که نه فقط در عنوان بلکه در اجرا نیز کاملا بازنده است!  ترکیب مهدویان-عزتی دیگر برنده نیست!

 

مرد بازنده؛ یک ربع دندان گیر و مابقی...
مرد بازنده؛ یک ربع دندان گیر و مابقی…




رونمایی از سیمای بازنده جواد عزتی!+عکس

سینماروزان/زهرا دمزآبادی: نخستین عکس از فیلم سینمایی «مرد بازنده» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه‌کنندگی مشترک امیر بنان و کامران حجازی منتشر شد.

همزمان با انجام آخرین مراحل فنی «مرد بازنده»، بازیگران فیلم تازه مهدویان معرفی شدند:
جواد عزتی، رعنا آزادی‌ور، بابک کریمی، آناهیتا درگاهی، مهدی زمین‌ پرداز، مجید نوروزی، امیرحسین هاشمی، امیر دژاکام، سجاد بابایی، منوچهر علی‌پور، شبنم قربانی، ونوس کانلی، ملیکا پازوکی

فیلمنامه «مرد بازنده» براساس طرحی از حسین حسنی، توسط ابراهیم امینی، حسین حسنی و محمدحسین مهدویان به نگارش درآمده است و برای نخستین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درخواهد آمد.

جواد عزتی در فیلم "مرد بازنده"
جواد عزتی در فیلم “مرد بازنده”

عکاس: سمیه جعفری




صدور پروانه برای عناوینی یادآور حمید جبلی، بهرام بیضایی و قاسم جعفری!!

سینماروزان/کیوان بهارلویی: شورای صدور پروانه ساخت با تولید سه فیلمنامه موافقت کرد.

مهدی فرجی از مدیران سالیان تلویزیون در همکاری با جلیل شعبانی تهیه‌کننده فیلم‌های ارگانی “منصور” و “سوءتفاهم” پروانه “پسر مریم” را گرفته که یادآور فیلمیست به همین نام ساخته حمید جبلی!!

حمید جبلی بیش از دو دهه قبل فیلم “پسر مریم” را ساخته بود که مضمونی درباره نزدیکی ادیان داشت.

روح‌الله برادری و فرزندش سمیرا که فیلم تحسین‌شده “زالاوا” را آماده اکران دارند پروانه ساخت “اشغال” را گرفته‌اند که نامش یادآور فیلمنامه تولید‌شده شناخته شده‌ای از بهرام بیضایی است.

فیلمنامه “اشغال”بیضایی همچون “کلاغ” مضمونی درباره گم‌شدگی دارد؛ پس از گم شدن یک اداره‌جاتی با نام فکرت، عالیه-همسرش که هنرپیشۀ تئاتر است-در تلاش برای یافتن او به جای­جای دنیای جنگ­زدۀ سال­های ١٣٢٠ تا ١٣٢٥ شمسی سر می­کشد و بسان “سگ‌کشی” در پایان چنان همه تصورات خویش را واژگون می‌یابد که نگو و نپرس!

“مرد بازنده” سومین فیلمنامه پروانه ساخت گرفته است که بناست محمدحسین مهدویان آن را بسازد. عنوان فیلم تازه مهدویان هم یادآور عنوان “بازنده” ساخته قاسم جعفری است. قاسم جعفری “بازنده” را که از تیپ فیلم‌های جوانانه پسادوم خردادی بود نزدیک به دو دهه قبل ساخت.

اینکه در سینمای ایران آن قدر حافظه تاریخی وجود ندارد که برای نامگذاری عناوین، دست به دامن نامهای تکراری نشوند را شورای پروانه ساختی باید جواب دهد که یکی از تازه‌ترین اعضای آن مدعی بالا بودن دوز محفوظات سینمایی خویش است و در گفتگوهایش تا می‌تواند از هیچکاک و تیم برتون و… نقل قول می‌آورد ولی انگاری ایشان میانه‌اش با تاریخ سینمای وطنش چندان مطلوب نیست؟؟

فهرست فیلمنامه‌های پروانه گرفته به شرح زیر است:

–«پسر مریم» به تهیه کنندگی مشترک مهدی فرجی برزگر و جلیل شعبانی، کارگردانی و نویسندگی علی جعفر آباد

–«مرد بازنده» به تهیه کنندگی مشترک امیر بنان و سیدمحسن حجازی دهاقانی، کارگردانی محمدحسین مهدویان و نویسندگی مشترک حسین حسنی، ابراهیم امینی و محمدحسین مهدویان

–«اشغال» به تهیه کنندگی مشترک سمیرا برادری و روح الله برادری، کارگردانی و نویسندگی حامد رجبی




#درخت_گردو ( #محمدحسین_مهدویان)؛ سوختیم!!!/چرا صدایشان هرگز شنیده نشد!؟

 

سینماروزان/روح‌الله حسینی:

➕استفاده به‌جا از زوم‌های رفت و برگشت برای ورود به سکانس‌های فاجعه‌آمیز و بالعکس خروج از فاجعه؛ اگر خروجی از این مصیبت در کار باشد

➕خلق تصاویر دیدنی و تکان‌دهنده از عمق فاجعه به‌جای آویزان شدن به دیالوگ برای توصیف فاجعه! تصاویر مستندگونه بحران بیشتر از ده‌ها سخنرانی، گرفتاریهای جنگ برای مردمان محروم دورافتاده را تشریح کرده

➖غم سراسر فیلم را گرفته و کورسویی هم اگر هست از یک دالان تاریک است که باز مشخص نیست انتهایش به کجاست؟

➕هزینه سنگینی برای برگردان تصویری اتفاقات سردشت صرف شده! در بریز و بپاش‌های تلف‌شده ارگان‌های ارزشی اینکه #اول_مارکت به کمک این برگردان پر سوز آمده جای خرسندی است

➖ای کاش مدیری به‌جای بازیگری به‌عنوان تهیه‌کننده دوم یا شریک تولید، نامش روی فیلم بود؛ هم برندش را ارتقا می‌داد و هم سازی ناکوک نبود بر این سمفونی مصیبت!

➕ذوب پیمان معادی در شخصیت #قادر ؛ معادی خودش را رها کرده در دنیای مصیبت‌زده کردها تا جزیی از کل باشد و این رهاشدگی بیشتر از تمام بازی‌های اغراق‌زده قبلیش به چشم می‌آید! پروتزی که وارد دهان معادی کرده‌اند تا گویش ناز کافه‌ایش اصلاح شود خیلی کمک کرده به افزایش باورپذیری کاراکتر.

➕واسپاری نقش‌های فرعی مختلف به نابازیگرانی که دوربین را می‌شناسند، کمک بزرگی بوده به روایت تراژدی؛ فی‌المثل استفاده از دستیار کارگردانی نظیر حسین فلاح به‌عنوان ایفاگر یک مدیر بیمارستان.

➖افسوس به حال اوج و فارابی که در تولید چنین تراژدی هیچ نقشی نداشته‌اند!

?دیالوگ
–صدایمان هرگز شنیده نشد!

–هر روز بلا…

?سکانس

–کولبری کودکان کفن‌پیچ شده توسط پدر برای دفن در خاکی که به‌خاطر آلودگی هیچ احدی جرات ورود بدان را ندارد؛ چه دردناک است که کولبری کفن‌پیچ‌شدگان آن روزگار به کولبری اجناس قاچاق توسط کردها در این روزگار ارتقا یافته!!!؟؟




#درخت_گردو ( #محمدحسین_مهدویان) ؛ محترم در انتخاب سوژه ولی چند پله پایین‌تر از #بازی_بزرگان !/خوش به‌حال پیمان معادی که بالاخره نقشی انگ فیزیکش پیدا کرد!/حیف که مهران مدیری، سردشت را با برره اشتباه گرفته؟؟/برگ برنده‌ای که #حکایت_عاشقی داشت و اینجا نیست

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:

➕افتتاحیه با نماهایی دل‌انگیز از ارتفاعات آذربایجان غربی

➕ارائه تصاویری معقول از بی‌پناهی قربانیان بمباران شیمیایی سردشت؛ قبل، حین و سالها بعد از فاجعه

➕ وفاداری به مستندنمایی #آخرین_روزهای زمستان با این مزیت که اینجا کمتر می‌لرزاند و هرچند با فیلترگذاری، قاب را تنگ کرده تا تداعی ۱۶ شود ولی از آن تکانه‌های عصبی #ماجرای_نیمروز خبری نیست و انگار مهدویان بالاخره فهمیده برای ایجاد حس فاجعه باید بر صحنه‌آرایی تمرکز کند و نه رعشه‌های دوربین

➕شلوار کردی چه برازنده پیمان معادی است؛ به‌خصوص وقتی کردی می‌رقصد!! بالاخره گریمی متناسب با فیزیک، نصیب پیمان شد و همین بهترین نقش کارنامه این بازیگر را موجب شده

➕بازی خوب مینا ساداتی که بی ادعا و ادابازی یک معلم گرفتار در بمباران شیمیایی را ایفا کرده

➖بازی تصنعی و خنده‌دار #مهران_مدیری که با همان نگاههای داخل دوربین #برره و صدای لرزان و اشتباهی #مرد_هزارچهره درون فیلمی آمده که می‌خواهد بگریاند؛ مدیری آن قدر تیپ ثابت کمیکش را این ور و آن ور تکرار کرده که حتی با مکث جلوی دوربین هم نمی‌تواند تیپ و نه حتی شخصیتی دیگر را خلق کند! ای کاش همان مهدی زمین‌پرداز #آخرین_روزهای_زمستان را به‌جای مدیری می‌آورد یا حداقل مدیری را در اکستریم لانگ شات قرار می‌داد و نه کلوزآپ‌های متوالی!

➖بالا بردن دامنه سانتی‌مانتالیزم با اسلو کردن نماهای تراژیک؛ به سبک #ایستاده_در_غبار که در این دومی اسلو کردن تصاویر در خدمت اوج حماسی فیلم بود و اینجا متظاهرانه و برای استحصال چندی آب چشم

➖صحنه‌آرایی دهه شصت با کانادا و کوکای شیشه‌ای!

➕بدبیاری پشت بدبیاری دربرابر جنگ‌زدگان و قربانیان فاجعه‌ای که حالا حالاها سینما و تلویزیون بهشان بدهکار است!

➖کش دادن داستان تا دادگاه لاهه و سفر به اروپا و نمایش بلوندهای اروپایی با سرفه‌های ممتدی که یادآور #از_کرخه_تا_راین است! کش دادن تا آواز خوانی دخترکان جوان ادامه می‌یابد تا تداعی #حکایت_عاشقی احمد رمضان‌زاده شود منتها برگ برنده #حکایت_عاشقی دختر جوان کردی بود که بی‌ادا سکانس‌های موزیکال انتهایی را پیش می‌برد؛ چنین بازیگری در سرتاسر #درخت_گردو یافت می‌نشود

➕رفتن به سراغ گرفتاران شیمیایی سردشت آن قدر به‌ندرت صورت می‌گیرد که همین خودش بهترین عامل برای تشویق کارگردان است ولی همچنان و با اختلاف #بازی_بزرگان کامبوزیا پرتوی است که در این مجموعه در بالاترین نقطه می‌ایستد؛ تازه پرتوی بیش از دو دهه قبل و با دست خالی و بدون حمایت هنگفت مالی فیلمش را ساخته بود و مهدویان با حمایت هنگفت اول مارکت همراه اول مخابرات

➖صد حیف که حمایت اول مارکت و کوشش برای وارد کردن بازیگران سرشناس به فیلم نه به جنس سینمای مهدویان می‌خورد و نه به جنس فیلمی که می‌خواهد بخشی غبارآلود از تاریخ را پیش‌رو بگذارد

➕آغاز و پایان داستان با نمایش بی‌توجهی به مردمان کرد از کمبودهای مادی تا تحصیلی؛ ای کاش اسپانسر متمول فیلم درکنار تولید فیلم، قدری هزینه‌ای کند برای کم کردن از آلام کولبران کرد.

?کاراکتر
قادر با بازی پیمان معادی

?سکانس
–ضجه‌های کودکان شیمیایی و فریادهای “سوختم سوختم” زیر دوش آب سرد

–دف نوازی به‌هنگام دفن طفلان شیمیایی و به خواب رفتن پدر کودکان بر سر قبر تا خود صبح

☑️نتیجه فنی
مهدویان خودش هم فهمیده بهترین راه برای ادامه حیاتش در فیلمسازی رجعت به مستندنمایی است که محمد آوینی در روایت فتح بهش آموخت؛ پس بیخود و بی‌جهت نباید به سراغ منگنه چهره‌های گران به اثرش برود حتی اگر برای چنین الصاق‌هایی، درآمدی چندبرابری داشته باشد! چون با این منگنه کردن‌ها، تیشه به ریشه مستندنمایی می‌خورد و…




به هم ریختگی اکران، صدای رفیق جینگ نایب رییس شورای اکران را هم درآورد!!

سینماروزان: اگر در سالهای قبل چند ماه از سال میگذشت و آن گاه تراکم فیلمهای روی پرده و عدم توزیع منصفانه سالن با انتقاد سینماگران مواجه میشد امسال از همین ابتدای سال است که تراکم اکران گریبان فیلمهای ماه رمضان را گرفته است.

شورای صنفی نمایش در روندی شائبه برانگیز و با تمدید نمایش بی دلیل فیلمهای اکران نوروز تا میانه اردیبهشت و به ناگاه روی پرده فرستادن شش فیلم مختلف از ابتدای رمضان کاری کرد که این روزها سیزده فیلم همزمان روی پرده باشند و لااقل به نیمی از آنها که همان فیلمهای رمضان باشند هم سانس مکفی نرسد.

این تراکم اکران با انتقاد محمدحسین مهدویان کارگردان پروژه های حاکمیتی “ماجرای نیمروز”، “ترور سرچشمه” و “آخرین روزهای زمستان” مواجه شده است.

مهدویان که هر سه فیلم داستانی بلند خود را به تهیه کنندگی محمود رضوی نایب رییس شورای صنفی نمایش ساخته(!) در یادداشتی پیرامون زمان نامعلوم اکران “نیمروز 2” از به هم ریختگی اکران گفته است بدون اینکه از رفیق جینگ خود بپرسد برای حل این به هم ریختگی چه کرده؟؟

مهدویان نوشت: سوالاتی در مورد زمان اکران فیلم سینمایی”ماجرای نیم‌روز، رد خون” می‌پرسید. جواب خیلی کوتاه این است که هم تراکم فیلم‌های متقاضی اکران در نوروز و عید فطر بسیار زیاد بوده و هست و هم این‌که یک به‌هم‌ریختگی‌ در فضای اکران و قوانین وجود دارد که تصمیم‌گیری در مورد زمان نمایش فیلم‌ها را سخت می‌کند. برای همین ما هنوز نتوانستیم تصمیم دقیق و مشخصی بگیریم!!




«ماجرای نیمروز: رد خون» (محمد حسین مهدویان)⇐آن قدر به فکر زدن هاشمی است که از یک دیالکتیک ساده بازمیماند!/عقبتر از “پناهنده”، سطحی تر از “فیلم ناتمام برای دخترم سمیه”!

«ماجرای نیمروز: رد خون» (محمد حسین مهدویان)⇐آن قدر به فکر زدن هاشمی است که از یک دیالکتیک ساده بازمیماند!/عقبتر از “پناهنده”، سطحی تر از “فیلم ناتمام برای دخترم سمیه”!

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: 75 دقیقه میگذرد تا بالاخره داستان آغاز شود! این ناشی از حرفهای بی ربط علیه هاشمی رفسنجانی و ارائه کاریکاتوری از سعید امامی است!! خراب کردن رفسنجانی با طعنه به دلار 99 تومانی و انداختن قبول قطعنامه به گردن رفسنجانی!! کنارش یک سعید امامی-نما داریم که بسیار بد توسط جواد عزتی ایفا میشود تا القا کند همه دار و دسته هاشمی، ریگی به کفش دارند و هرچه میکشیم از دست اوست؟؟

منفی: مدام منتظریم که دیالوگی بین نیروهای امنیتی و منافقان شکل گیرد بلکه دیالکتیک منتج از آن، موتور محرکه درام باشد ولی این دیالوگ نه تنها نیست بلکه هرچه بیشتر پیش میرویم خاله زنک بازیست که گل درشتتر میشود و منتهی الیه آن هم، دیالوگ انتهایی افشین است که به زن بازگشته اش میگوید: چرا در زندان بعثیها نماندی و به منافقان پیوستی؟

منفی: کمال هم که کلا از مدتها پیش قید دیالوگ را زده و از ابتدا تا انتها به فکر زدن است!!

منفی: حتی وقتی اعدام پاسداران را نشان میدهد رعب آور نیست چون دیالکتیک شکل نمیگیرد و درام عمق ندارد!! کافی بود سازندگان نگاهی به “پناهنده”رسول ملاقلی پور می انداختند و فقط عمق “زاپاتا”یی را درک میکردند که مدام کشته میشود و باز زنده میماند و…

مثبت: باورپذیری نظربازی جماعت ولو در پادگان اشرف!! برآمده از تجربیات سازندگان؟؟

منفی: اعتراف گیری سران منافقین از نیروهای زیردست چقدر باسمه ای است! ار آن باسمه ای تر رفتار دخترکیست که از آمستردام به پادگان اشرف آمده!! یعنی کارگردان حتی مستند “فیلم ناتمام برای دخترم سمیه” را هم ندیده؟؟

منفی: کدام نیروی امنیتی است که بخاطر تبریک پایان جنگ یا کرمانشاه خواندن باختران با کف جامعه دربیفتد؟؟ این نیرویی است که نزدیک یک دهه تحت تعلیم بوده ولی سرانجام با یک بلوف منافقی به نام عباس زریباف، همان کاری را میکند که او میخواهد!!؟؟

مثبت: چشم اصلاحاتچیان روشن که آقازاده معاون روزنامه ملون شان شده است هنرور!!

منفی: تیپ پادرهوای افشین با بازی کیایی که اصلا تفهیم نشده درباره درونمایه فیلم!! انگار از “بارکد” آمده تنگه چهارزبر!! ایضا کمال و صادق که در رقابتند با یکدیگر برای تیپ شدن!!

منفی: تصویرسازی تیپیکال از منافقان! بازیهای کلیشه ای منافقان از هستی مهدوی تا بهنوش طباطبایی!

منفی: مسعود با آن روحیه لطیف و شکننده چرا قید بازجویی را نمیزند؟ و مدام در رثای خائنان اشک میریزد؟؟

*گاف
-قطعه “عروسی”ستار سال 69 ریلیز شده ولی در سال 67 در عروسی پخش میشود

-عرب بلد کمال با ته لهجه ترکی حرف میزند

-کمال چگونه از حلقه محاصره منافقین جامپ کات میکند به کامیون پر از گاو!!؟؟

-پرستار بیمارستان 3سوت هویت “افشین” که نیروی امنیتی است را فاش میکند

-دختر منافق پایش قطع شده و بجای بیهوش شدن از شدت درد مشغول کل کل با شوهرش و سیگار چاق کردن است

*جوک
-کمال در چارزبر روی بیسیم خواهر منافقش میاید و به ترکی میگوید باید بمیری!!

-“محمدحسن بسیجی” نام منافق دستگیرشده در مرصاد است!

-کمال از تهران تا چهارزبر مدام تخمه ژاپنی میجود و تخمه تمام نمیشود

-وینستون آمریکایی کنار سیمینوف روسی کمال چه ترکیب همگونی است؟؟!!

-وسط چارزبر درباره دانشگاه رفتن و نرفتن زنان بحث میکنند!!

*دیالوگ
-چهار تا منافق که ریش زدن نداره! ایشالا فتح قدس!

-بو سیگار میدی
–اینم گزارش کن

?نتیجه 3ارگانی
-اگر کاندیدای 4درصدیمان حتی بعد از مرگ هاشمی نتوانست رییس جمهور شود باز تقصیر هاشمی است؟؟




در نقش توّابی که در مرصاد به شهادت می‌رسد؟⇐ایفای نقش الناز شاکردوست در قسمت دوم فیلم ۳ارگانی-لرزان «ماجرای نیمروز»

سینماروزان: تهیه‌کننده و کارگردان فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» بعد از دریافت پروانه ساخت قسمت دوم این فیلم، این روزها وارد پیش تولید این پروژه شده‌اند؛ پروژه ای که مشخص نیست به مانند فیلم قبل از حوزه و تصویرشهر تا فارابی در تولید آن مشارکت خواهند داشت یا نه؟؟

در همین اوضاع رسانه مستقل «سینما ایده‌آل» خبر داده که الناز شاکردوست که در گریز از سینمای تجاری در فیلم «خفگی»فریدون جیرانی ایفای نقش کرده بود نقش اصلی زن «ماجرای نیمروز2» را ایفا خواهد کرد!!

 داستان «ماجرای نیمروز2» چند سال بعد از قسمت اول به عملیات مرصاد و به هلاکت رسیدن منافقین در جریان این عملیات می پردازد. آیا شاکردوست در این فیلم ایفاگر دختر منافق توّابی خواهد بود که در این عملیات به شهادت می رسد؟؟

«سینما ایده‌آل» از محسن کیایی بازیگر آثار غالبا کمدی به عنوان دیگر بازیگر «ماجرای نیمروز2» نام برده! محمدحسین مهدویان در قسمت قبلی فیلم علاقه زیادی نشان داده بود به وارد کردن بی ربط یک ماجرای عاشقانه به دل فیلم لرزانش!!

اینکه نردعشق فیلم جدید بین کاراکترهای کیایی و شاکردوست رخ میدهد یا نه مشخص نیست اما احتمالا باز لرزشهای مدام دوربین است که از ابتدا تا انتها رخ میدهد مبادا بعد سوم میزانسن و گافهای طراحی صحنه مشخص شود.




در نشست گروهی از مستندسازان با محمدمهدی حیدریان بیان شد⇐مگر رییسی رییس جمهور شده که عماریون برای مستند تصمیم گیری می‌کنند؟/چرا برای تولید مستندی سفارشی توسط کارگردان فیلم ۳ارگانی بودجه‌ای هنگفت تصویب شده؟

سینماروزان: دوازدهم خردادماه و بعد از مدتها رایزنی گروهی از مستندسازان سینمای ایران که برخی از آنها سابقه روزنامه نگاری هم دارند دیداری با محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی داشته و کوشیدند گلایه های خود از مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که بازوی مستند سازمان است را به گوش حیدریان برسانند.

در این دیدار که مسئولین مرکز نیز حضور داشتند نسبت به بوروکراسی حاکم بر مرکز برای تصویب طرح ها  و آثار در 5 سال گذشته انتقادات فراوانی شد و هرکدام از فیلمسازان حاضر درباره مصیبت هایی که دراین چند سال  اخیر برای تصویب آثار خود در مرکز کشیده اند و روند اجرایی غلطی که بر مرکز حکمفرما شده، گله‌های شدیدی به رییس سازمان سینمایی داشتند. در این دیدار گلایه های تند و تزی هم بیان شد درباره چرایی تصویب بودجه ای هنگفت برای ساخت مستندی توسط کارگردان فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز».

مرتضی جذاب مستندساز از مصائبی که در چند سال اخیر متحمل شده مثالهای زیادی زد و ضمن انتقاد از ترکیب اعضای شورای تولید که هیچ نسبتی با مردمی که روحانی را به عنوان رییس جمهور انتخاب کردند ندارند درباره خروجی مرکز و فراری دادن مستندسازان مستقل توسط مدیران فعلی به رییس سازمان سینمایی نکاتی را خاطرنشان ساخت.

 مرتضی جذاب گفت: مطمئنا هر دوره مدیریتی انتقاداتی به همراه دارد اما دوره مدیریت فعلی مرکز اکثر مستندسازان مستقل را از مستند سازی واداشته است و اگر این رویه های غلط تعدیل نشود عطای فیلمسازی را به لقایش خواهد بخشید.

در ادامه این جلسه هومن ظریف مستندساز و روزنامه نگار از اینکه مسئولین مرکز اجازه نمی دهند درباره مفاخر ادبیات و هنر این سرزمین اثری ساخته شود و اولویت شان موضوعات خنثی و بی خطر است انتقادات مستدلی را به حیدریان بیان داشت. ظریف گفت: ساده ترین سیاست فرهنگی که مورد تایید همه افراد ایرانی است، توجه به چهره های فرهنگ و هنر و ادب است یعنی باید چهره های مهم ملی از کوروش گرفته تا قاسم غنی و میرزاحسن رشدیه و… به صورت پروژه‌های ملی مورد توجه قرار گیرد و در ساحت اصالت تاریخ، پروژه ها به گونه ای نباشد که جامعه دوقطبی شود!

ابوالفضل کریمی از مستندسازان و محققان مستقل سینمای مستند از دیگر حاضران در این جلسه بود و با ذکر مصایبی که در 5 سال اخیر بواسطه سوءمدیریت فعلی مرکز کشیده است گفت برای امرار معاش مجبور شده خانه کوچک خود را در تهران بفروشد تا ادامه حیات  خود و خانواده اش به خطر نیافتد!!

امیر فرض‌اللهی نیز از دیگر حاضران در این جلسه بود که از رویه های غلط حاکم بر مرکز انتقاد کرد و خطاب به حیدریان گفت: مگر رییسی رییس جمهور این مملکت شده است که عماریون در شورای تولید مرکز سیاست گذاری می کنند و سینمای مستند را به بیراهه برده اند؟ 

وی در ادامه ضمن بیان مصایبی که در عدم تصویب چندین اثر و طرح خود در مرکز بواسطه حضور افراد غیر متخصص و وابسته به جریان های خاص افراطی صورت گرفته گله های فراوانی ابراز داشت. فرض اللهی با انتقاد از اختصاص بودجه هنگفت به فیلم «ترور سرچشمه» به کارگردانی محمدحسین مهدویان بدون آن که  در شورای تولید به تصویب برسد و کمکهای چندصدمیلیونی به آثاری که سرمایه اش از مراکز دیگری فراهم شده به حیدریان نسبت به این همه کم لطفی و تاراندن مستندسازان باهویت این سرزمین از مرکز هشدار داد.

امیر فرض اللهی به نقل از شهرام درخشان خاطر نشان ساخت که مسئولین مرکز پنج سال است که او را به مرکز راه نداده اند و از شخص رییس سازمان سینمایی درخواست کرد فکری اساسی برای حل معضل سوءمدیریت مرکز انجام دهد.

در انتهای جلسه رییس سازمان سینمایی به مسئولین مرکز نکاتی از جمله برگزاری جلسات ماهانه برای گفتگو با فیلمسازان منتقد و تعدیل ترکیب شورای تولید و کاهش بوروکراسی در تصویب آثار بیان داشت و از مسئولین مرکز خواست از این پس بودجه حمایتهای تولیدی را شفاف اعلام کنند.




حمایت تمام‌قد «کیهان» از «لاتاری»⇐این رسانه در چرایی علاقه وافر مربی به پسرک موقارچی و بی‌غیرت نشان دادن پدر ایرانی چیزی نگفته!

سینماروزان: نمایش «لاتاری» در جشنواره فجر هرچند مواجه شده با پرسشهای بسیاری در سیر علت-معلولی فیلم و همین طور ساختار لرزان آن اما روزنامه «کیهان» به حمایت از این فیلم پرداخته است.

«کیهان» با انتقاد از رسانه‌های سیاسی که این فیلم را نقد کرده اند آن را یک درام مهیج درباره غیرت دانسته است(!!!) بدون اینکه به پرسشهای کلیدی مخاطبان درباره چرایی علاقه وافر یک مربی به نام «موسی» به پسرکی موقارچی و دلیل بی‌غیرت نشان دادن پدر ایرانی و تزریق غیرت به دوست‌پسر مورنگ کرده پاسخ دهد.

متن «کیهان» را بخوانید:

نمایندگان برخی از رسانه‌های زنجیره‌ای فیلمی که درباره مجازات قاچاقچی‌های انسان در دوبی ساخته شده است را «تهدید امنیت ملی» می‌دانند!
فیلم «لاتاری» ساخته جدید محمدحسین مهدویان به خاطر نمایش یک درام مهیج درباره غیرت، با استقبال و تحسین بسیاری از تماشاگران در جشنواره فیلم فجر مواجه شده است. این فیلم، روایت تعقیب یک قاچاقچی انسان در دوبی و مجازات وی است. با این حال پرداختن به چنین موضوعی باعث دلواپسی رسانه‌های اصلاح‌طلب شده است!
در نشست پرسش و پاسخ فیلم «لاتاری» که یکشنبه شب در پردیس سینمایی ملت برگزار شد، نمایندگان رسانه‌های به اصطلاح اصلاح‌طلب، حملات تندی را علیه این فیلم مطرح کردند. برخی از خبرنگاران رسانه‌های زنجیره‌ای این فیلم را به خاطر طرح جنایاتی که علیه زنان و دختران در «دوبی» صورت می‌گیرد، «تهدید امنیت ملی» دانستند! برخی از آنها نیز، مجازات این افراد فاسد در فیلم را توجیه افراطی‌گری و تروریسم در خارج از مرزها توصیف کردند!
به نظر می‌رسد که همان اتفاقی که برای فیلم سینمایی قبلی مهدویان یعنی «ماجرای نیمروز» افتاد و به خاطر نمایش جنایت‌های گروهک تروریستی منافقین با تخطئه برخی جریان‌ها مواجه شد برای فیلم «لاتاری» نیز تکرار شود.