سینماژورنال/حامد مظفری: سعید ابراهیمی فر در اواخر دهه شصت و در اوج قدرت جریان فیلمسازی گلخانه ای فیلمی ساخت با نام “نار و نی”؛ اثری که گفته می شد تحت آموزه های سینمای تارکوفسکی تولید شده و البته تا مدتها نیز منبع الهامی بود برای سینماگرانی که می خواستند از حمایتهای دولتی برای فیلمسازی بهره مند باشند.
به گزارش سینماژورنال با این حال بعد از “نار و نی” و طی حدودا دو دهه و نیم بعد، ابراهیمی فر فقط دو فیلم دیگر با نام “تک درختها” و “مواجهه” را هم ساخت که هیچ کدام از این آثار به اندازه “نار و نی” مطرح نشدند. درباره آن کالت شدن و این کم کاری سالهای بعد حرف و حدیثهای فراوانی گفته میشود بخصوص که ابراهیمی فر همواره فیلمنامه های خاص خود را هم برای کار داشته است.
از جمله این حرف و حدیثها تمرکز بیش از حد بر “نار و نی” به عنوان اثری استثنایی و سوق دادن کارگردانش به سمت نوعی خاص از سینما بود اما ابراهیمی فر خودش اصلی ترین کم کاریش در سینما را پرهیز از مجیزگویی مدیران وقت سینمایی می داند.
فقط شعار می دهند که برای نجات محیط زیست به ما کمک کنید
ابراهیمی فر که تقریبا از زمان روی کار آمدن مدیریت جدید سینمایی به دنبال ساخت فیلمی با محوریت خشکسالی دریاچه ارومیه بود درباره دلایل عدم تولید این فیلم به سینماژورنال می گوید: تولید “روزی روزگاری دریاچه” متوقف شد چون حمایتی از جانب هیچ ارگانی ندیدم. از مدیران سینمایی تا مسئولان سازمانهای حمایت از محیط زیست مرتب در حمایت از آثار هنری مرتبط با تخریب زیست محیطی شعار می دهند اما در برخورد با پروژه خودم فهمیدم این شعارها فقط شعار است و کسی حال حمایت از محصول فرهنگی مرتبط با این موضوعات را ندارد.
اسفند 92 از رییس سازمان سینمایی وقت ملاقات خواستم اما هنوز به من وقت نداده اند
این کارگردان با اشاره به اینکه برای فراهم آوردن مقدمات تولید این کار حتی تقاضای دیدار با حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی را داشته ادامه می دهد: اسفند 92 از مسئول دفتر ریاست سازمان سینمایی خواستم که شرایط ملاقاتی نیم ساعته با ایشان را فراهم کند اما بعد از یک سال و چند ماه هنوز به من وقت نداده اند. نامه ای هم برای ایشان فرستادم که جوابی برایم نیامد.
اگر پاچه خواری را چاشنی کار خود می کردم اوضاعم بهتر بود
وی با اشاره به پرهیزش از ریاکاری برای گرفتن پروژه خاطرنشان می سازد: من هم به مانند بعضیها نمی توانم در مراسم و مناسبتهای مختلف سراغ مسئولان رفته و با مجیزگویی، نظر آنها را نسبت به پروژه های خود جلب کنم این می شود که حتی جواب نامه ام را هم نمی دهند. شاید اگر من هم مقداری پاچه خواری را چاشنی کار خودم می کردم اوضاعم بهتر بود.
نویسنده فیلمنامه کمدی “ماموریت” می افزاید: یافتن نقدینگی تولید برای بعضی از همکاران مانند پیدا کردن جرعه ای آب برای نوشیدن است و کافیست اراده کنند تا بودجه فراهم شود اما ما باید کلی له له بزنیم و در انتها هم فقط وعده است که نصیب ما می شود.
برای یک وام دو میلیونی باید سند ببرم…
این کارگردان درباره اینکه چرا به مانند برخی سینماگران به سراغ حمایت بانکها و موسسات مالی-اعتباری نمی رود به سینماژورنال می گوید: اگر تخصیص اعتبار به پروژه های مختلف براساس قواعد بود که این همه پرونده اختلاس بانکی نداشتیم. بارها شده که برای دریافت یک وام جزیی به سراغ این بانکها رفته ام اما کسی نبوده است که بهشان بگوید من هم رزومه خاص خود را در سینما دارم و همه چیز براساس روابط پیش رفته است. راحتتان کنم؛ من اگر بخواهم یک وام دو میلیون تومانی بگیرم باید سند ازدواج پدر و مادرم و چند ضامن را ضمیمه کار کنم ولی برخی هستند که بدون وجه الضمان با ارقام میلیاردی حمایت می شوند.
- سعید ابراهیمی فر
برای بازیگری یک ریال هم نگرفته ام
سعید ابراهیمی فر که در سالهای اخیر تجربه بازیگری در فیلمهایی چون “ماهی و گربه” و “جینگو” را هم پشت سر گذاشته درباره اینکه آیا در روزهای دوری از کارگردانی، می تواند به بازیگری به عنوان منبع درآمد بنگرد اظهار می دارد: راستش را بخواهید تجربه های بازیگری من بیشتر از سر رفاقت با کارگردان بوده است و هیچ گاه انتظار دریافت دستمزد را نداشته ام. اخیرا هم که در کار کوتاه چند جوان بازی کردم باز هم یک ریال دستمزد نگرفتم.
تدریس نمی کنم چون تدریس هنر به صورت آکادمیک حماقت است
وی ادامه می دهد: از سال 90 و بعد از انجام یک کار تلویزیونی، هیچ درآمدی از حرفه ام نداشته ام و مرتب مشغول خرج از پس اندازم هستم اما در ماههای اخیر بدجوری کف گیرم به ته دیگ خورده است. البته پیشنهاداتی برای تدریس داشته ام اما چون موافق این گفته چخوف هستم که یکی از حماقت بارترین کارهای دنیا تدریس هنر به صورت آکادمیک است سراغ تدریس نرفته ام چون فکر میکنم هنر باید جوشش باشد و از درون رخ دهد و نه از بیرون.
با تغییر مدیریت اتفاق تازه ای نیفتاده اما نومید نیستم
این کارگردان 59 ساله ایرانی با تشریح اینکه با تغییر مدیریت در سینما هم اتفاق تازه ای در بیزنس این هنر-صنعت راه نیفتاده است به سینماژورنال می گوید: واقعا برای شخص من به عنوان کارگردان اتفاق تازه ای نیفتاده است. ته تهش این است که فیلمنامه ای داشتم به نام “روزی روزگاری دریاچه” که سه بار هم بازنویسی شد اما در نهایت نتوانستم بسازمش. این عین وضعیتی است که در مدیریت سابق هم برایم وجود داشت. با این حال هنوز هم به نومیدی کامل نرسیده ام و باز هم تلاش می کنم.
مدیری که از جوانگرایی در سینما حرف میزند چرا صندلیش را به یک مدیر جوان نمی دهد؟
سعید ابراهیمی فر با انتقاد از برخی مدیران سینمایی که مرتب دم از جوانگرایی می زنند ادامه می دهد: سینما با فوتبال فرق دارد که مرتب بخواهیم سینماگر جوان واردش کنیم. در فوتبال و ورزشهای دیگر جوانگرایی لازم است و البته منطقی اما در هنری مثل سینما شرایط فرق می کند. اینکه می گویند در جشنواره فجر 60 فیلمساز جوان درخواست حضور داده اند در شرایطی که جوانان سابق در صحنه حضور ندارند یک ضعف است.
وی می افزاید: چرا کسی نمی گوید جوانانی که در دهه 60 فیلمسازی می کردند الان کجایند؟ کارگردانی یک جور مدیریت صحنه است و اتفاقا هر چه سن بالاتر برود و تجربه بیشتر شود توانایی مدیریتی بیشتر می شود. مدیری که بی توجه به وضعیت فیلمسازان نسل قبل مرتب از جوانگرایی دم می زند آیا حاضر است خودش هم صندلیش را به یک جوان تازه از راه رسیده بدهد؟ مطمئنا نه! چون مدیریت نیاز دارد به تجربه.
خانه سالمندان فیلمسازان بیکار را راه بیندازید
این کارگردان در انتهای گفتگوی خود با سینماژورنال با بیانی طنزآلود از مدیران سینمایی خواست یا در بهره مندی از امکانات شرایط یکسانی را برای فیلمسازان فراهم کنند یا آن که خانه سالمندان فیلمسازان را راه بیندازند. ابراهیمی فر بیان می دارد: برای اینکه از شر فیلمسازان قدیمی و جوانان دهه های قبل راحت شوند خانه سالمندان فیلمسازان بیکار را راه بیندازید تا در آنجا اقامت کنیم و از معاشرت با همکاران بیکار، لذت ببریم. در این خانه سالمندان می توانیم در کنار همکاران سابق به خاطره گویی پرداخته و درباره فیلمسازی حرف بزنیم. این طوری حوصله مان هم سر نمی رود.