سینماژورنال: عدم وجود فیلمهای شاخص و سینماگران معتبر خارجی در بین الملل فجری که نام “جهانی” را رویش نهاده اند سبب ساز آن شده است که به تدریج رسانه های مختلف انتقادات سرراستی را به آن ارائه کنند.
به گزارش سینماژورنال تازه ترین رسانه ای که با تیتری طنازانه به انتقاد از بین الملل فجر پرداخته رسانه اصولگرای “مشرق” است.
کیوان امجدیان در گزارشی با تیتر “جولان «گاو» روی پوستر یک جشنواره سوت و کور” و با گردهم قرار دادن برخی از اتفاقات مرتبط با این جشنواره و نقل قولهای برگزارکنندگان کوشیده فضایی را ایجاد کند برای بحث بیشتر درباره بین الملل فجر.
سینماژورنال متن کامل گزارش “مشرق” را ارائه می دهد:
نباید کارهای اصلی فرهنگ را رها کرد
بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر یا به تعبیری جشنواره جهانی فجر، بی سروصدا و در میان استقبال سرد مخاطبان آغاز به کار کرد. استقبالی که اگر به همین شکل ادامه پیدا کند گمان میکنم مسولانش را مجبور کند تا از موسسات تامین جمعیت نفر بیاورند و فضا را کمی شلوغ کنند.
فارغ از گرم و سرد بودن فضا، بعضی چیزها بودنشان خوب است. حتی ممکن است لازم باشد. اما در چه شرایطی؟
طبیعتا همه افراد و بخشها و نهادها و ادارات برای کارهایشان اولویتبندی دارند و بر اساس آن اولویتبندی به انجام امور میپردازند. بر اساس دخل و خرج هم ممکن است بعضی اولویتهای پایینتر حذف شود. جشنواره هم از این قاعده مستثنی نیست. در اینکه فرهنگ اولویت است شک نداریم (دست کم ازسوی همه ما که بهنوعی دخلی به این حوزه داریم) اما در همان فرهنگ هم اولویتهایی داریم و نمیشود کارهای اصلی را رها کرد و به دنبال اولویتهای پایین رفت. مثل سیدرضا میرکریمی- مدیرعامل خانه سینما- که درعوض حمایت از سینماگران و برقراری بیمه، یک میلیارد تومان هزینه صرف کارهای عمرانی خانه سینما و بزک دوزکش کرده است.
در سال اقتصاد مقاوتی چه نیاز است به هدر دادن بودجه؟
اصلا اینکه جشنوارههایمان مستقل باشند و هزار و یک جشنواره داشته باشیم خیلی هم خوب است، اما در شرایطی که همهچیز در شرایط ایدهآل باشد. اگر در سالی که با تاکید، از سوی مقام معظم رهبری به عنوان “اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل” نام گرفته است، بخش بینالملل هم به عنوان بخشی از جشنواره فیلم فجر برگزار میشد، مجموع هزینههای جشنواره به نصف میرسید. این نصفشدن هم یعنی صرفهجویی چندین میلیاردی. صرفهجویی چندین میلیاردی یا به عبارتی واردشدن چندین میلیارد در شرایطی کنونی به چرخه سینما. اتفاقی که میتوانست خون و حیات و شوق تازهای را که به سینما برگشته چندین برابر کند و اقتصاد سینما را تا مدتها تضمین کند. نه اینکه صرف برگزاری یک جشنواره سوت و کور و کم خاصیت شود.
حالا اصلا بهفرض هم که ضرورت وجودی این جداشدن را با هزارویک اما و اگر بپذیریم، آیا واقعا این جشنواره به اهدافش رسیده است یا فقط مدیرانش درحال توجیهکردن بودجه چند میلیاردی هستند که برای آن صرف کردهاند؟
نقد ناپذیری
در جشنواره پرهزینه و سوت کور جهانی، گویی خبری از نقدپذیری نیست. دبیر جشنواره از همان آغاز کار یک کری مفصل میخواند که من دبیرم و مسولیت همه امور مهم با من است و سینمای ما جهانی است و ما پایمان در ایران است و چشممان به جهان و از این قسم حرفهای دهان پرکن. اما بعد صرفا یک پوستر مزین به تصویر فیلم “گاو” که ایده آن کپیبرداری از جشنواره ملی است رونمایی میکنند و چهارتا اسم زیبا برای بخشها انتخاب میکنند که مثلا استعدادیابی بشود دارالفنون و این یکی بشود …
برای افتتاحیه هم خودشان را راحت میکنند و با وجود بودجه خوبی که گرفتهاند بیخیال افتتاحیه میشوند و یکضرب میروند سراغ اینکه سروته جشنواره را با کمترین خرج هم بیاورند و ..هرکه رود خانه خود. بعد هم انتظار دارند نقدی در کار نباشد.
از آنطرف، منتقدها باوجودیکه حرفهای نهچندان منطقی دبیر و بقیه ماجراها به عید و تعطیلی خورد بازهم سکوت نکردند و نقدهایی جدی به این ماجرا مطرح شد.
چند نقد نهچندان تند و تیز
روزنامه جوان مینویسد: بخش بینالملل فجر مهمترین عنصر حیات یک جشنواره را که رونمایی آثار مطرح است، ندارد،َ اما هزینه گزافی صرف راهاندازی یکسری ورکشاپ و کارگاه برای آن شده است. جالب است کسی را هم به مدیریت این بخش کارگاهی گماردهاند که همواره یک فیلمساز متوسط بوده و ابداً تجربه شایانی در امر آموزش ندارد.
در همین بخش کارگاهی هم به جای آنکه شرایط کنار هم قرار گرفتن جوانان ایرانی در کنار جوانان چهار گوشه جهان فراهم شود، تعدادی علاقهمند از کشورهایی که حرفی در صنعت سینمای جهان ندارند، انتخاب شدهاند تا احتمالاً توجیهی باشد بر ردیف بودجه جهانی(!) که برای ایجاد این بخش درنظر گرفته شده است.
علیرضا رییسیان کارگردان “دوران عاشقی”هم در گفتگو با “باشگاه خبرنگاران” میگوید: جداشدن بخش جهانی جشنواره فیلم فجر از بخش داخلی مثل این میماند که دوقلوهای به هم چسبیده را از هم جدا کنیم. نود درصد این اتفاق لطمه زننده است و در بهترین حالت فقط ده درصد امید به حیات باقی میماند. پس از آنجا که بخش بین الملل محملی برای تربیت سینمای داخلی و خارجی بود، جداکردنش امر پسندیدهای نیست.
اینکه میگویند با جداسازی اتفاق مهمی را رقم زدیم، باید منتظر خروجی آن در پایان جشنواره باشیم و قضاوت نکنیم؛ اما فکر میکنم از لحاظ مفهومی کار اشتباهی است. از طرفی به دلیل مسائل متعدد از جمله محدودیتهای نمایشی نمیتوانیم شاهد جشنوارهای جهانی در بخش رقابتی و مسابقه ملی به معنای واقعی باشیم؛ چون آنهایی که نام جشنواره جهانی را به معنای اصلی آن یدک میکشند، اجازه پخش فیلمهایی را میدهند که در دنیا تراز اول و اکران اولشان باشد، در نتیجه فلسفه این نامگذاری (جهانی شدن) مورد پرسش قرار میگیرد و محدودیتهای جشنواره جهانی فجر امکان ارسال فیلمهای تراز اول دنیا را به وجود نمیآورد.
فضای عمومی این جشنواره در سینمای ایران دیده و حس نمیشود ؛ یعنی مانند جشنواره داخلی فجر و دیگر جشنوارههایی که شاهد فضایی گرم در اجرا و قبل از اجرا هستیم، اشتیاق و حرارت را در بین اهالی سینما نمیبینیم.
نکته آخر اینکه اگر قرار است جشنواره جهانی فیلم فجر از هر جهت به ارتقاء سینمای ملی کمک کند، نیاز به دوگانگی، جداسازی و صرف هزینههای جداگانه نبود.
از آنطرف هم کافه سینما مینویسد: بعد از دعوت از یک فیلمساز روس حالا حضور یک فیلمساز از چین که به مانند روسیه در روزگار تحریم جزو متحدان سیاسی ایران به شمار میرفت و البته بازار محصولات داخلی را هم قبضه کرد، در بینالملل فجری که جزو محصولات فرهنگی پسابرجام است، تأمل برانگیز به نظر میرسد.
سینماژورنال هم مینویسد: بخش بین الملل فجر در حالی از امروز نمایش فیلمها را برای اهالی رسانه کلید زد که در سانس اول نمایش فیلم که به اکران فیلمی محصول ترکیه اختصاص داشت این صندلیهای خالی بود که بیش از هر چیز دیگر رخ مینمود.
اکران اولین فیلم بنا بود از ساعت ۱۵ روز ۳۱ فروردین آغاز شود که به دلیل روی سن رفتن دبیر بین الملل فجر و قدری سخنرانی حدودا یک ساعتی در آغاز نمایش فیلم تأخیر به وجود آمد. اولین فیلم “جنون” بود که فارغ از ریتم کند و خسته کننده با زیرنویسی نه چندان متعارف که برآمده از ترجمهای ناقص بود اکران شد. در جریان نمایش این فیلم کمتر از ۲۰ مخاطب در سالن حضور داشتند.
یا رسانه دیگری که مینویسد: علیرضا شجاع نوری وقتي به عنوان دبير نشست فيلم انتخاب ميشود به صراحت نبود فيلمهاي مطرح در جشنواره را توجيه ميكند و از اين ميگويد كه هدف بينالملل فجر برگزاري جشنوارهاي سوت و كور است! كسي هم نيست به اين بنده محترم خدا بگويد اگر قرار بود جشنوارهتان سوت و كور باشد ديگر چه نيازي داشت به اين همه دبير، مشاور و معاون و اصلاً چه نيازي داريد كه مرتب اخبار جشنوارهتان را براي رسانهها ارسال ميكنيد.
پاسخ های عجیب سیدرضا ویارانش
از همان ابتدا که میرکریمی مدعی بود همه چیز را خودش انجام خواهد داد معلوم بود کار به اینجا میرسد. وقتی میگفت ما جهانی هستیم معلوم بود روزی مجبور میشود برای توجیه خلوتی دستپختش بگوید: سوت و کور بودن امتیاز جشنواره است.
اما دبیری میرکریمی هر عیبی که داشت یک حسن بزرگ هم دارد و آن به قطعیت رساندن این موضوع برای همه که: بخش بینالملل جشنواره دوباره باید ذیل جشنواره فیلم فجر قرار گیرد.
علیرضا شجاع نوری که حالا جشنوارهها برایش بازار گرمی درست کردهاند و بهتازگی در فضای رسانهای هم از اجرای خوبش در یک برنامه تلویزیونی گفته میشود و هم از گافهای عجیب و غریبش، در مورد سردی و نبودن استقبال از جشنواره توجیه منحصر بهفرد و بامزهای دارد. او معتقد است: اگر ما فیلمهایی را که در جشنوارههای دیگر درخشیدهاند نمایش بدهیم، از سوت و کوری خارج میشویم در حالی که این ماموریت جشنواره ما نیست. جشنواره جهانی فیلم فجر محل تبادل اندیشه و دانش است پس باید فیلم کشف کنیم و کشفمان را با دیگران سهیم شویم.
عاشق عکس گرفتن نیستیم
مازیار میری هم که اینبار آمده تا سهم عمدهای در این اتفاق شیرین داشته باشد درعوض جواب دادن انتقادهای معقول و منطقی منتقدان از این میگوید که دغدغه ندارند عکسشان روی جلد برود. میری میگوید:
امروز در جایی صحبتی شد، حساب و کتاب کردیم و گفتیم این گروه ۴۰۰ سال سابقه برگزاری جشنواره دارند، یا سینماگرند، یا مدیر سینمایی و فرهنگی بودهاند. این جشنواره یک دبیر تهیهکننده و کارگردان دارد و در کنار او سینماگران قرار دارند. پس او و گروهش، دغدغه این را ندارند که عکسشان روی جلد روزنامهها باشد، یا روی سن بروند و تشویق بشوند. این دبیر و این تیم، این فضاها را تجربه کردهاند.
دبیری که آمده تا آخرین دوره جشنواره جهانی را برگزار کند
وقتی خبرگزاری ایسنا از میرکریمی میپرسد: “سایتهایی این روزها علیه شما مینویسند که به عنوان مدیر خانه سینما، به حضورتان به عنوان دبیر جشنواره معترض هستند!” میگوید: «فکر میکنید این سایتها چقدر مخاطب دارند؟! به هر حال مخالفِ زیادی خوب نیست ولی دو، سه مخالف، لازم است. اگر اینها نباشند تنور فضای تبلیغاتی جشنواره گرم نمیشود. باید از این دوستان تشکر کنم که هزینه ما را پایین آوردند و به تبلیغات ما کمک کردند بدون اینکه برای ما هزینهای داشته باشد.”
کاش اینطور نمیشدنکته عجیب این بود که بعضی از فیلمسازان وقتی نام فیلمهایشان را در لیست فیلمهای جشنواره دیدند به سرعت و با بهانههای مختلف فیلمشان را از جشنواره خارج کردند. بعضیها هم حتی به نبود فیلمشان در سینما افتخار میکردند. اتفاقی که که میرکریمی در توجیهش میگوید:
«افتخاری نیست که متقاضی جشنواره نبودهاند. افتخاری نیست که آدم کشور خود را دست کم بگیرد بنابراین باید در این نگاه تجدید نظری صورت گیرد. من و همکارانم برای خودمان مسئولیتی قائل هستیم و قصد داریم کاری کنیم که دیگر کسی جرأت نکند این گونه درباره جشنواره و کشور خودش صحبت کند و برعکس فکر کند که با نبودن در جشنواره، فرصتی را از دست داده است.»
فرافکنی زیر نور ماه
سیدرضا میرکریمی وقتی انتقادات زیاد میشود و میبیند هنوز اتفاقی نیفتاده در مرکز سیبل قرار گرفته است به سرعت با فرافکنی تلاش میکند تا مسیر نقدها را عوض کند. او میگوید:
«دبیری جشنواره فیلم به مهمانداریاش نیست که غذا به همه برسد، کاتالوگ به موقع منتشر شود یا بلیت هواپیما به موقع رزرو شود. این را میگویند مهمانداری! هویت کاری در دبیری جشنواره این است که باید یک شخصیت هنری و یک سلیقه حاکم باشد که بتواند جشنواره را به سمت اهداف بلندش ببرد. به نظرم باید یک مسئولیت را کامل قبول کرد، نصفه و نیمهاش به درد نمیخورد.»
دست انداز جهانی سینمای ایران
جشنواره همیشه و در همه سالهای قاعده قانونی را حاکم کرده است که حالا گویا جشنواره جهانی دارد بهکل آن قواعد را به هم میریزد. قواعدی که یکیش شور و حال دادن به سینمای ما و گرم کردن تنورش بوده است. حتی در بعضی سالها وقتی سینما نیمه جان میشد و به اغما میرفت با شوک جشنواره جان دوباره میگرفت و از کما در میآمد. اتفاقی که حالا (اگرچه هنوز برای قطعی گفتنش زود است) گویا دارد بهعکس عمل میکند و جشنواره برای سینما دست انداز میشود.
اوضاع فروش فیلمهای نوروزی امسال تا حالا به لحاظ گیشه خوب بوده و فروش فیلمها امیدواره کننده بوده است. با این حال و در شرایطی که گیشهها رونق دارد، حالا انگار جشنواره جهانی دارد شور و شوق مردم را برای سینمارفتن کمتر میکند. اتفاقی که علائمش توی همین یکی دو روز هم قابل مشاهده بوده است. البته هنوز برای تایید شدن این ادعا زود است و انشاالله که درست نباشد اما درصورت صحت باید چارهای جدی برایش جست.
بعضی چیزها خوبند اما…
دست آخر اینکه در این جشنواره حتی برای سادهترین مشکلاتی که ممکن است در اجرا بوجود آید راه حلی اندیشیده نشده است. مشکلاتی که یکیش بحث اختلاف فرهنگی احتمالی فیلمها با اعتقادات و فرهنگ ایرانی اسلامی است. موردی که شاید در شرایط عادی با ممیزی و استانداردسازی بشود حلش کرد اما در جشنوارهای با این تعریف و این شمایل، باید راه دیگری برایش جست. اگرچه راهی که میرکریمی برایش برگزیده است بیشتر به شوخی شبیه است. سیدرضا میرکریمی میگوید: «دخلوتصرف در تصوير فيلم را دخلوتصرف در كار فيلمساز ميدانم. اتفاقا ترجيح ميدهم تصویری را كه نميتوانم نشان دهم، فلو كنم تا اينكه براي بازیگران لباس بپوشانم. حتی جشنوارههای دوبي، پكن و قاهره هم چنین کاری میکنند.»
کاش سازمان سینمایی که در این چند سال (با وجود همه ضعفها و انتقاداتی که به آن وارد است) انصافا کارنامه خوبی برایش دست و پا کرده است، در مورد این جشنواره ، یکبار برای همیشه وضعیت را اصلاح کند و با برگرداندن آن به زیرمجموعه جشنواره فجر، اجازه ندهد تا پولهای میلیاردی با این شکل صرف شود.