چرا سعید راد نتوانست نقش “ناخدا خورشید” را بازی کند؟/یک روزنامهنگار قدیمی شرح داد
|
سینماروزان: سعید راد بازیگر تازه درگذشته در دهه شصت و بعد از موفقیت “عقابها” با پیشنهادات مختلف برای بازیگری روبرو بود ولی ممنوعیتکاری ناگهانی و عدم صدور مجوز بازی از سوی مدیریت سینمایی دهه شصت باعث مهاجرت وی شد. ازجمله فیلمهایی که برای سعید راد نوشته شد فیلم معظم “ناخدا خورشید” بود که شاید اگر راد در آن بازی میکرد ممنوعکار کردن راد خیلی سختتر میشد.
مرتضی فرزانه روزنامهنگار باسابقه به رادیویار گفت: نقش اول فیلم ناخدا خورشید برای سعید راد بود. سعید راد مدتها یک دست خودش را می بست و تمرین میکرد تا نقش “ناخدا خورشید” را در فیلم ماندگار ناصر تقوایی بازی کند ولی مدیران سینمایی دهه شصت به او اجازه بازی ندادند و تقوایی مجبور شد که داریوش ارجمند را جای او بگذارد.
وی ادامه داد: نقش ناخدا خورشید را اساسا تقوایی برای سعید راد نوشته بود چون این دو نفر در فیلم “صادق کرده” با هم کار کرده بودند و اگر سعید راد نقش ناخدا خورشید را بازی میکرد شاید این فیلم رکورد “عقابها” را هم میزد.
این روزنامهنگار باسابقه افزود: متاسفانه ممنوع کاری باعث شد سعید راد در اوج پختگی از سینما کنار گذاشته شود و متاسفانه عواقب این ممنوعکاریهای سوء، دامن بسیاری از بازیگران توانای قبل از انقلاب را گرفت و معدودی که مانند ایرج قادری و سعید راد مجددا مجوز فعالیت گرفتند دیگر پا به سن گذاشته بودند و از آن انرژی قبلیشان کم شده بود.
مرتضی فرزانه درباره دو ازدواج سعید راد توضیح داد: نگاه و سام حاصل ازدواج اول سعید راد با فرشته-از هنرمندان فعال در کاباره مولن روژ بود- البته هر دو بچه را نوش آفرین-همسر دوم سعید راد- بزرگ کرد و خوب هم بزرگ کرد. بخش عمده زندگی خانوادگی سعید راد در کانادا گذشت و بچه ها که بزرگ شدند، این دو نفر جدا شدند. نگاه دندانپزشک است و سام هم حقوق خوانده است. سعید راد دو نوه از دخترش دارد که هر دو نوه هم فوتبالی هستند.
این روزنامهنگار قدیمی درباره حضور کوتاه مدت سعید راد در لسآنجلس گفت: سعید راد بعد از جدایی از نوشآفرین به لس آنجلس رفت و مدتی در آنجا اقامت داشت و ازجمله یک کار تئاتر با سپیده افشار -خواننده لس آنجلسی- روی صحنه برد که با وجود موفقیت در جلب مخاطبان ایرانی ولی بروز اختلافات میان سپیده و سعید راد باعث شد اجرای این تئاتر خیلی زود پایان پذیرد و بعد از آن سعید راد به ایران بازگشت و درنهایت دوباره به جریان بازیگری ورود کرد.
مرگ سعید راد؛ بازیگرِ یک شمایل در دو دوران!
|
سینماروزان/حامد مظفری: سعید راد بازیگر برجسته ایرانی در ۷۹ سالگی درگذشت.
احمدسعید حقپرست راد مشهور به سعید راد متولد چهارم آبان ۱۳۲۳ در تهران بود. او دوران تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ نیکی علاء و دوران دبیرستان را در مدرسهٔ شاپور تجریش که محل کنونی موزه سینما است، گذراند.
رشته تحصیلی دبیرستان راد علوم طبیعی (تجربی) بود. پس از پایان تحصیلات متوسطه، مقطع دانشگاهی را در دانشگاه کشاورزی کرج (پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران) ادامه داد ولی آنچه او را به بازیگری کشاند، بازی بولینگ و آشنایی با علیرضا زرین دست و برادرش، محمد زرین دست، در بولینگ عبده(مجموعه چمران فعلی/سینما جوان تهران) بود.
سعید راد بازیگری را با فیلم “فاتحین صحرا” ساخته محمد زرین دست -در کنار رضا بیک ایمان وردی، عزیز اصلی، جلال پیشواییان-استارت زد و به دنبال آن در “خداحافظ رفیق”امیر نادری، نقش اصلی گرفت.
از همین جا بود که سعید راد شمایل جوان خوش تیپ لجوجی را به خود گرفت که در چندین و چند فیلم دیگر و ازجمله “کافر”، “صبح روز چهارم” و حتی “صادق کرده” بازنشر شد و درنهایت با “تنگنا”ی امیر نادری و در قالب علی خوشدست کاملا پرورانده شد.
شمایل خوش تیپ لجوج عاصی و طغیانگر سعید راد در مایه های آلن دلونِ آثاری مثل “سامورایی” بود و هرچند مانند شمایل متنوع بهروز وثوقی، سمپات نبود ولی در سینمای متصف به دوبله ایران خیلی خوب جا افتاد و مسعود کیمیایی با زیرکی این شمایل کلهشقطور را به “سفر سنگ” برد و مجوز ورود سعید راد به دوران بعد از انقلاب را گرفت.
سعید راد را بعد از انقلاب در نقش خلبان یکدنده “عقابها” و در قامت مردان لجوج در “فرمان”کوپال مشکات ، “دادشاه”حبیب کاوش و بعد “عبور از میدان مین”جواد طاهری دیدیم.
سعید راد به مانند بسیاری دیگر از چهره های سینمای قبل از انقلاب با وجود همراهی با فیلمهای انقلابی-جنگی، گرفتار بغض مدیران دهه شصتی شد، ممنوعکار گردید و به همراه همسرش نوش آفرین عبدی، ایران را ترک و ابتدا به پاکستان و بعد هندوستان و سپس کانادا و درنهایت آمریکا مهاجرت کرد. در سالهای هجرت چنان که خودش گفته بود، برای گذران زندگی حتی مجبور به رانندگی شده بود…
سعید راد در دهه هفتاد از نوشآفرین جدا شد، در دهه هشتاد به ایران بازگشت و یکی از نقشهای محوری “دوئل”احمدرضا درویش را گرفت. حسن رجبعلی بنا -دوست قدیمی سعید راد و از سرمایهگذاران این بیگ پروداکشن پرهزینه-برای دریافت مجوز بازیگری سعید راد خیلی تلاش کرد و مجوز را هم گرفت ولی فریز شدن در شمایل مرد خوش تیپ لجوج و یکدنده ای که حالا میانسال هم شده، نتوانست وجه تازه ای به کارنامه راد بیفزاید.
در همین “دوئل” امثال پژمان بازغی و کامبیز دیرباز بودند که با هدایت درویش، شمایلی تازه از آدمهای متناقض جنگ خلق کردند ولی سعید راد همچنان همان علی خوشدست بود که حالا گرفتار طوفان آخرالزمانی یک جنگ نابرابر شده. البته که در تکرار مکررات سعید راد عنصر صدا هم موثر بود، او از “دوئل” به بعد دوبلوری کنارش نداشت و صدای خودش هم آن قدرها جان نداشت برای شخصیت سازی.
سعید راد در “چ”ابراهیم حاتمی کیا، نقش تیمسار فلاحی را نیز به شکل یک مرد لجوج عاصی درآورد که مدام میگوید: ارتش منم! اما قدرت اجرایی یک دسته را ندارد و باز این کمبود عملیاتی تیمسار در نقش درنیامد.
یکی از شاهنقشهایی که به سعید راد بخاطر سعید راد بودن رسید ایفای نقش رضاشاه در سریال “در چشم باد”مسعود جعفری جوزانی بود. تیپ یاغی لجوج راد خیلی خوب بود برای رضاشاهی که در اوج قدرت است ولی از بد حادثه حالا جوزانی میخواست جامپکات از پهلوی اول به دوم را دربیاورد و رضاشاهی را بنمایاند که یکشبه همه چیز را از دست میدهد.
در آن نماهای کلیدی “در چشم باد” خیلی خوب سعید راد را با ابهت رضاشاه دیدیم و حتی جوزانی دوربین را پایین گذاشت و نماهای او را از بالا گرفت تا آن شمایل قهرمانی در خاطرمان باقی بماند ولی اثری از سقوط کامل رضاشاه در آن لحظات -که تکیه کلام خاطرهنگاری همراهان آن دورانش بود- در بازی راد ندیدیم.
سعید راد تنها بازیگری بود که توانست با شمایل قبل از انقلاب در بعد از انقلاب هم کار کند و خلاء کارنامه او، القای شمایل خوشتیپ لجوج رمانتیک بود. سعید راد استاری درست برای سینمای قهرمانی بود اما صحنههای عاطفی را نمی توانست دربیاورد.
در “خط قرمز”مسعود کیمیایی که احساسیترین فیلم کارنامه اوست، سعید راد نتوانست نماهای احساسی و رمانتیک را القا کند. سعید راد بازجوی تیپیکال عصبی را خیلی خوب درآورد اما متن فیلمنامه از عشق میگفت ولی در فیلم ساخته شده معلوم نیست امانی -با بازی سعید راد- بالاخره عاشق فریماه فرجامی هست یا نه؟ درست نقطه مقابل فیلمنامه منبع یعنی “شب سمور”بهرام بیضایی که بازجو واقعا عاشق است و اصلا بیضایی تناقض را در همین جدال عشق و وظیفه شکل میدهد! شاید اگر بجای سعید راد، خسرو شکیبایی یا بهروز وثوقی در نقش قرار میگرفت، روند فیلم طوری دیگر رقم میخورد.
سعید راد علیرغم تیپ شدن، استاری درست برای سینمای قهرمانی بود ولی مشکل آنجا حادث شد که در سالهای بعد از انقلاب، آن سینما را اخته کردند و چسبیدند به تصاویر متحرکهای که جایش تلویزیونهای ۱۴ اینچ توشیبا بود. همین شد که با وجود ثبت چند فیلم و سریال در کارنامه دو دهه اخیر سعید راد، راد در بازگشت به بازیگری بیشتر نوعی تجدید خاطره برای علاقمندانش بود و نه توانا در ایجاد کاراکترهای متفاوت.
دو فرزند؛ ثمرهی ازدواج اول
نگاه و سام حاصل ازدواج اول سعید راد با فرشته-از رقاصهای کاباره مولن روژ بود- البته هر دو بچه را نوش آفرین-همسر دوم سعید راد- بزرگ کرد و خوب هم بزرگ کرد. بخش عمده زندگی خانوادگی سعید راد در کانادا گذشت و بچه ها که بزرگ شدند، این دو نفر جدا شدند.
نگاه دندانپزشک است و سام هم حقوق خوانده است. سعید راد دو نوه از دخترش دارد که هر دو نوه هم فوتبالی هستند.
دست تنهایی که به نتیجه نرسید
حدود یک دهه قبل و وقتی خبری رسید که مسعود کیمیایی بناست با سعید راد فیلمی به نام “دست تنها” را بسازد، سعید راد در دیداری با نگارنده از انرژی بالا و تمرینات فیزیکی سنگین برای اجرای این نقش میگفت. سعید راد خیلی امیدوار بود یک نقش اصلی کنار رفیق قدیمی اش کیمیایی برایش آمد داشته باشد ولی از بد حادثه آن فیلم توسط کیمیایی ساخته نشد و اخیرا توسط آقازاده نگارندهاش به فیلم “کوچه ژاپنیها” بدل شده که جزو قعرنشینان اکران ۱۴۰۳ است!
واقع بینی پیشه کنیم حتی اگر کیمیایی آن فیلم را با سعید راد میساخت باز چیزی بیش از مرد عصبی لجوج و یکدندهی انتقامجو برای سعید راد در آن فیلم نبود؛ تفاوت فقط در این بود که جوان یاغی در “دست تنها” تبدیل شده بود به پدر یاغی!
در آن زمان سعید راد را بازیگری دیدم در حال خاطره بازی با گذشته و گوشزد کردن مداوم این قضیه که با ناصر تقوایی و ساموئل خاچیکیان و امیر نادری و فریدون گله و…، کار کرده.
طعم قهوهای که سعید راد در آن دیدار مهمانم کرد نه تلخ بود و نه شیرین و شاید بهتر است بگویم هم تلخ و هم شیرین ! درست مثل شمایلی که برای سینما آفرید؛ بیروح و تلخ اما جسمانی و شیرین.