1

به‌خاطر ارائه تصویری سمپاتیک از «پسر تلگرامی» فراری به ترکیه؟⇐بایکوت «جشن دلتنگی» توسط حوزه و فارابی!!

سینماروزان: «جشن دلتنگی» از جمله آثار روی پرده اکران دوم نوروز است که از همان آغاز نمایش با محدودیت سالن روبرو بود؛ فیلم هرچند در سرگروه زندگی روی پرده رفت اما هیچ گاه حجم سینماهای فول سانسش به ده سالن هم نرسید آن هم درحالی که «بهمن سبز» وابسته به حوزه هنری پخش فیلم را برعهده داشت!

به گزارش سینماروزان در روزهای اخیر نه فقط همان اندک سالنهای فیلم کاهش یافته بلکه «جشن دلتنگی» در سینماهای متعلق به حوزه هنری هم وضعیت نمایش مطلوبی ندارد؛ درنظر بگیرید که پردیس آزادی که مهمترین سینمای فعال حوزه است فقط روزی یک سانس به فیلم داده و سینما بهمن هم فقط دو سانس که یکی از آنها هم 12ظهر است در ماه رمضان!!

در میان سینماهای حوزه در شهرستانها هم «جشن دلتنگی» فقط در سه شهر همدان، اصفهان و بوشهر به نمایش درآمده که در این میان فقط پردیس چارباغ اصفهان بوده که سانسهای نرمالی به فیلم داده است!!

از آن سو سینما فرهنگ منسوب به فارابی هم که پیشتر روزی یک سانس فیلم را نمایش میداد کلا این فیلم را از مدار خارج کرده است.

اوضاع نمایش در دیگر پردیسهایی که «جشن دلتنگی» بنا بوده در آنها به نمایش درآید هم روبراه نیست؛ مثلا پردیس غربی تهران متعلق به سرکرده مافیای اکران در روزهای تعطیل اغلب سانسهای نمایش این فیلم را به کمدیفارسی خودش داده است.

اینکه مافیا علاقمند نمایش فیلمی باشد که پخشش را خودش برعهده دارد به کنار پرسش اینجاست چرا فیلم نباید در سینمایی منسوب به فارابی سانس داشته باشد؟ از آن مهمتر حوزه هنری که خودش پخش «حشن دلتنگی» را برعهده دارد چرا سانسهای مکفی نمایش را برای این فیلم ایجاد نکرده؟

آیا تصویرسازی واقع‌گرایانه ای که «جشن دلتنگی» از پشت پرده زندگی خوره های اینستاگرامی ارائه میدهد و به خصوص شباهت کاراکتری با بازی محسن کیایی با فردی مقیم ترکیه مشهور به «پسر تلگرامی» است که عامل این محدودیت در اکران شده؟؟




حبیب کاووش خطاب به عبدالله اسفندیاری متذکر شد⇐آن زمان که شما معلم حق‌التدریس بودی من فیلمسازی می‌کردم!!/بعد از حضور امثال شما در مدیریت سینما بود که ما ممنوع از کار شدیم!/به هنگام صدارت امثال شما بود که قبله سینما از مردم به سمت جشنواره‌ها تنظیم شد/سینما را از مردم گرفتید و به جشنواره‌های غربی تحویل دادید/با پول ملت تکثیر می‌شوید و جشنواره فجر را دوتکه می‌کنید که چه شود؟

سینماروزان: نامه دو هفته قبل حبیب کاووش به وزیر ارشاد و گلایه از مدیریت سینمایی فعلی با واکنش عبدالله اسفندیاری از مدیران سینمایی سالیان بعد از انقلاب مواجه شد.

به گزارش سینماروزان حبیب کاووش از «دیکتاتوری دلسوزانه»مدیران فعلی سینما گلایه کرده بود و اسفندیاری در پاسخ وی مدعی شد کاووش دو فیلمش را در زمان حضور «دیکتاتورهای دلسوز» در سینما ساخته است.(اینجا و اینجا را بخوانید)

حالا کاووش در نامه ای تازه این بار خطاب به اسفندیاری مروری داشته بر مدیریت سینمای دهه شصت که پایه گزار جدایی سینما از مردم شد.

متن نامه حبیب کاووش را بخوانید:

عبدالله عزیز! علت آشفتگی ات را نفهمیدم بارها متن خودم و خودت را خواندم،من درشتی و یا خدای نخواسته توهینی به شما نکردم،مگر نظرتان اشاره به «دیکتاتوری دلسوزانه» باشد آن هم خودت به زبان ما انداختی و خدا را شكر اخيراً هم بسیار فاضلانه تشریح اش کردی و با گذار از دوران کلاسیک و افلاطون و…«دیکتاتوری دلسوزانه» را به «حکیم حاکم» ترجمه کردی!

من ضمن تشکر و قدردانی از این ترجمان دقیق و منطقی عرض میکنم که عذر تقصیر میطلبم. نادانی مزمن آغشته به کبر سن را کاری اش نمیتوان کرد، مگر حکیم! بزرگی کند. اما من دوست تر دارم بجای حکیم عبدالله اسفندیاری همان آقای عبدالله اسفندیاری خطابتان کنم و جسارتاً پيشوند حكيم را حذف كنم آنچنانكه معمولاً از فردوسى، صناعى و خيام حذف مى كنيم.

پس آقا عبدالله! من دچار کبر سن شده ام، شما چرا دچار فراموشی شده اید من قبل از دوران طلایی! شما هم فیلمک هایی ساخته بودم حتی «آب» را پیش از انقلاب و به آنگاه که شما احتمالا به عنوان آموزگار حق التدریسی در آموزش و پرورش به شغل شریف انبیاء مشغول بودید،ساخته بودم. دیگر بی انصاف چرا این گذشته لاغر و نحیف ما را کتمان میکنی؟

اما فدایت شوم حق با شماست من فیلم «آتش پنهان» را به زمان صدارت شما ساختم اما چگونه؟خاطرتان هست؟

در سینما بر عکس نهادهای دیگر دوبار انقلاب به وقوع پیوست. بار اول در همان بیست و دوم بهمن معروف بود و با جمله طلایی حضرت امام که «ما با سینما مخالف نیستیم،ما با فحشا مخالفیم» که سینما به سرعت شکل گرفت و نضج پیدا کرد و در این سالها یعنی تا سال شصت و دو تقریبا صد فیلم ساخته شد، که مشابه بیشتر آنها ساخت شان در سینمای ایران هرگز و ديگر میسر نشد و به تاریخ پیوست و…

سپس انقلابی دیگر به سال شصت و دو و به هنگام صدارت شما اتفاق افتاد که سینما به مرور قبله اش از مردم جدا و به سمت جشنواره ها تنظیم شد.

سینماى «گلخانه اى»! شرح و تفسیرش را به اندازه وسع ام در گذشته داده ام و چنانچه لازم آید در آینده تکرارش هم خواهم کرد ان شاءالله. در انقلاب شما؟! عناصر نامطلوبی چون حقیر با پیشینه ساخت فیلمکهای پیش پا افتاده و داستان پرداز «آب»، «پرواز در قفس»، «فصل خون» و «دادشاه» كه به دلائلى كه هنوز هم بعد از اين همه سال حداقل براى شخص خود من روشن نشد مغضوب واقع شده و به اصطلاح ممنوع کار گردید.

بسیاری از جمله حقیر تا سال شصت و هشت به هر دری زدیم!اما اجازه کار پیدا نکردیم! شاهدش هم فیلمنامه های اینجانب در شش سال آن زمان آرشيو ارشاد است که با چه دلایل عجیب و غریبی به اصطلاح-رد-میشد.

حال سوال اینجاست که چطور بعد از شش سال ممنوع کاری آن هم با آن شدت که حتی کارت کارگردانی که به راحتی برای همه صادر میشد برای من هرگز صادر نشد-بازهم برابر اسناد خود ارشاد- چطور این بنده توانستم فیلم «آتش پنهان» را آن هم با وام بانک صادرات که البته آنزمان به دلیل مسایل ارزی تقریبا به همه پرداخت میشد،بسازم. که تا ریال آخر آن وام هم همراه با بهره های متعلقه و دیرکردها پرداخت شد.

همينجا گفتنى است از این راز سر به مهر كه برابر قرار، نزدیک به سی سال است در سینه من حبس است و جز من و آن صاحب نیروی توانا که البته به ضرب انتخاب موضوع فلسطین، آن هم اولین بار و با سرمایه شخصی، قدرت خارج کردن موقتی حقیر ، از لیست سیاه آن دوران حکمای حاکم را پیدا کرد کسی مطلع نشد و نیست و ان شاءالله اين راز با من به گور خواهد رفت.

اما تعجبم اینست دوست خوب و دانایم آقای اسفندیاری عزیز که به طور تصادفی و خیلی اتفاقی ،البته کم و بیش،از آن راز مطلع شدند و الحمدالله تاکنون هم آن را سربسته و سر به مهر در سینه حفظ اش کرده اند چرا و چگونه میگویند که حقیر به لطف حاكم آن دوران طلایی!؟ بهترین فیلمم را به قول ایشان البته،ساخته ام؟

امید که همین اشاره ها برای یاد آوری ایشان کافی باشد. آنهم فیلمی بی هیچ پشتوانه تفکری و اداری!از ناحيه ارشاد و فارابى. این فیلم آنقدر غریبانه ساخته شد که گویی «آتش پنهان» را در اسراییل ساخته باشم. طوریکه آقای معاون بعد از تماشای فیلم با تعجب از من پرسیدند:شما کی به لبنان رفتید؟چقدر صحنه ها واقعی و طبیعی درآمده اند!ارز كه كم نياورديد؟!که عرض شد:کسی پاسخی به تقاضاهای ما نداد! همه این صحنه ها که شما فکر میکنید که در لبنان ساخته شده به همت بچه ها همگی در تهران فضا سازی شده است.چه بگويم؟ يا با كه ميتوان گفت كه ساخت «آتش پنهان» به سبک محاسبه سفرهای فضایی اينشتن، حقیر رو پیر و فرسوده کرد. … بگذريم. مهربان!از آقای شمقدری گفته ای و مناصب من !
من ضمن تایید مواضع قبلی ام به قول شما در مصاحبه ها و بیانیه ها ى آن زمان، اما باز هم فکر میکنم دچار خلط مبحث شده ای!من هیچوقت به ویژه در دوره آقای شمقدری منصب دولتی نداشته ام و ان شاءالله تا آینده هم نخواهم داشت وبه شهادت تاریخ هیچ نوع فیلمی هم در آن دوره نساخته ام اما چرا جزو صنف بوده ام آنچنانکه گاه عضو شورای مرکزی، زمانی در شورای داوری، به گاهی عضو و حتی سخنگوی شورای صنفی و یا اکنون عضو ساده شورای مرکزی جامعه صنفی هستم و چنانچه عمر یاری کند عضو و مدافع تشکل های صنفی باقی خواهم ماند.گو اینکه دیری است صنف و صنف کاری در سینمای ایران مرده است و به عوض تعدادی انگشت شمار به جای صنف میدان داری میکنند که فعلا موضوع این مقال نیست.

اما نکته آخر که به شدت دلم را سوزاند!
عین فرموده تان:در حالی كه اگر فیلمسازی بلد هستند به جای پرداختن به حاشیه ها به فیلمسازی بپردازند!
عبدالله عزیز! چرا به من توصيه ميكنى مرد! چرايى نساختن فيلم را از خودت، منظورم از همان حکمای حاکم-بپرس! كه چرا من؟ فقط من هم نه!چرا ما فیلم نمیسازیم؟ فراموشتان شده چه کارگردانها، بازیگران، نویسندگان و فیلمبردارانى را به گاه حکومت تان به قربانگاه به اعتراف اخيرتان – تشخيص كوركورانه بايد ها و نبايدها- قربانيشان نكرديد تا افکارتان پیاده شود؟ که سینما را از مردم بگیرید و به جشنواره های غربی تحویل اش دهید؟ که موفق هم شدید الحمدالله.

کمدهای فارابی پر از جوایز جور و واجور است. به قبرستانها سری بزنید که خیل قربانی های خود را به خاک خفته ببینید! و يا به آنانکه مردگان متحرک اند! به آنانکه جسم شان تابوت تفکرات شان هست! چرا دور؟ به خيل کارگردانها نگاه کنید كه مثلاً جزو کانون کارگردانان اند که بجای فیلم ساختن فقط آه میکشند و حسرت میخورند! به بازیگران،نویسندگان و…و…به سینمایی که ساختید نگاه کنید آیا هویتی بر آن میبینید؟

هر سالی که میگذرد و به جشنواره فجر که میرسیم موجی از فیلمهای ریز و درشت میآیند بعضی سوار موج میشوند و سال بعد جز چند فيلم قابل اعتناء، بقيه ديگر هيچ! و باد هوا!بی هیچ افقی! روز مرّگی مطلق…به جشنواره ای که پایه گذارش بودید نگاه کنید! آیا در پی این همه سال هیچ تعریف مشخصی پیدا کرده؟ آیا میتوان همانند جشنواره های کن و یا جشن اسکار و یا…از آن توقع تعریف و هویت خاصی داشت؟

اما تکثیر چرا؟ هی با پول ملت تکثیر میشوید که چه شود؟! حالا کودک به کودک و نوجوان!؟ حالا ملی به بین المللی!؟ آیا در جهان، جشنواره ای به بی هویتی جشنواره بین المللی فجر خودمان سراغ دارید؟ آیا جشنواره ملی یا بین المللی ما با تعریفی که جهان -چه غرب و چه شرق-از ایران امروز دارد تناسبی دارد؟…

خودت هم میدانی ما بحث های زیادی را در گذشته در اطراف این بی هویتی با هم داشتیم و یادش به خير، در حضور نفر سومی که بسیار محترم هست و با دانش، افتخار داده بود و در بحث ما شرکت کرده بود تو همراه من بودى! پس دلم را نسوزان! حداقل بیشتر از این نسوزان! ما سینه سوخته «حکیم حاکم»هستیم حكيم! دل مسوزان.




ورود فیلم ارگانی دو سال پشت خط اکران مانده احمدرضا معتمدی-از ممیزان سابق ارشاد- به بخش «جشنواره جشنواره‌ها»ی محفل جهانی فجر!!!⇔این فیلم با مشارکت هنگفت فارابی تولید شد و بدون رونمایی در هر گونه جشنواره‌ای از «جشنواره جشنواره‌ها»ی جهانی فجر سربرآورده!!!

سینماروزان: محفل بین الملل فجر چهارمین دوره برگزاری جداگانه و با بودجه ویژه خود را از انتهای فروردین ماه آغاز خواهد کرد و بعد از حضور بازیگران «دختر»رضا میرکریمی دبیر محفل در هیأت داوران، حالا یک فیلم پشت خط اکران مانده ارگانی وارد بخش «جشنواره جشنواره ها» شده است.

به گزارش سینماروزان بخش «جشنواره جشنواره ها» از دیرباز محفلی بوده برای نمایش آثاری بوده که پیشتر در جشنواره های مطرح به نمایش درآمده اند ولی اعلام نام سه فیلم ایرانی امسال این بخش یک پرسش جدی را در هدف گزاری این بخش ایجاد کرده است.

فیلم های ایرانی «درساژ» ساخته پویا بادکوبه، «راه رفتن روی سیم» ساخته احمدرضا معتمدی و «هندی و هرمز» ساخته عباس امینی سه فیلم ایرانی بخش «جشنواره جشنواره های» محفل97 جهانی فجر هستند و در این بین فیلم «راه رفتن روی سیم» یا همان «بوف کور» پیشتر در هیچ جشنواره ای به نمایش درنیامده است.

«راه رفتن روی سیم» یک فیلم ارگانی است که با حمایت انجمن سینمای دفاع مقدس و مشارکت 630میلیونی فارابی تولید شده است؛ این فیلم دو سال بعد از تولید نه تنها نتوانسته بود در بخش ملی فجر پذیرفته شود بلکه حتی مجالی برای اکران عمومی هم نیافته بود! در این شرایط قرار دادن فیلم در بخش «جشنواره جشنواره ها» چه معنایی دارد؟ آیا بناست توجیهی تراشیده شود برای بودجه هنگفتی که فارابی و انجمن دفاع مقدس صرف تولید این فیلم کردند؟

برای ایجاد این توجیه بهتر نبود فیلم را در بخشی دیگر از جشنواره به نمایش درآورند که ناقض هدف‌گزاری نباشد؟؟ آیا احمدرضا معتمدی که برادر  شهید غلامعلی معتمدی از شهدای هفتم تیر و از نوادگان آیت الله  سیدعبدالحسین لاری است و البته سابقه حضور در شوراهای ممیزی تصویب فیلمنامه وزارت ارشاد اسلامی در  دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰ را دارد خود واقف به بی‌ربط بودن حضور فیلمش در چنین بخشی نیست؟




درخواست شورای مرکزی کانون کارگردانان⇐بعد از فارابی بقیه نهادها و سازمانهای متصل به منابع عمومی هم ریز تسهیلات پرداختی را منتشر کنند⇔نکته: این درخواست باید شامل همه شود؛ از مرکز گسترش و موسسه رسانه‌های تصویری تا تصویرشهر، اوج، حوزه هنری و…

سینماروزان: انتشار لیست تسهیلاتی که فارابی در فاصله سالهای 90 تا 96 بین سینماگران مختلف توزیع کرده در کنار شگفتیهایی که داشت محصولی هم بود از شفاف‌سازی صریحی که در سالهای اخیر توسط رسانه های مستقل و از جمله سینماروزان استارت زده شد و حالا تا فارابی نضج یافته است.

 این اما تازه آغاز راه است چون بعد از فارابی تمامی نهادها و ارگانهای متصل به منابع عمومی از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تا موسسه رسانه های تصویری، هنروتجربه، مدرسه ملی سینما، انجمن سینمای دفاع مقدس، سازمان اوج، تصویرشهر، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، حوزه هنری و… هم باید درباره تسهیلات ارائه شده به سینماگران شفاف سازی کنند؛ این مسأله ایست که شورای مرکزی کانون کارگردانان هم خواستار آن شده است.

شورای مرکزی کانون کارگردانان در پیامی ضمن تشکر از بنیاد سینمایی فارابی برای اعلام شفاف تسهیلاتی که به پروژه‌های سینمایی در سال‌های 90 تا 96 اختصاص داده شده است، خواهان شفاف‌سازی همه نهادها در این امر شد.

در پیام شورای مرکزی کانون کارگردانان آمده است: شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران مراتب قدردانی خود را از اعلام روشن و شفاف میزان وام، تسهیلات، مشارکت و هرگونه کمک نقدی اختصاص داده‌شده به اشخاص و یا پروژه‌های سینمایی در فاصله سال‌های ١٣٩٠ تا ١٣٩٦ ابراز می‌دارد و امیدوار است این رویه مطلوب درباره سال‌های پیش از این هم اعمال شود. شورای مرکزی کانون کارگردانان همچنین  امیدوار است سایر نهادها و سازمان‌هایی که در فیلم‌های سینمایی مشارکت داشته یا تسهیلاتی ارائه داده‌اند به صورت شفاف میزان مشارکت خود را اعلام کنند تا به رشد سینمای ایران کمک شود.




آشنایی با تهیه‌کنندگان محبوب فارابی⇐۴۷ میلیارد ناقابل(؟!) برای این ۲۷ نورچشمی!!+فهرست کامل دریافتیها

سینماروزان: انتشار فهرست تسهیلاتی که در فاصله زمانی 90 تا 96 از طریق فارابی در اختیار سینماگران قرار گرفته در کنار تحلیلهایی مختلف که سینماروزان پیشتاز ارائه آنهاست(اینجا را بخوانید) واقعیات تکان دهنده ای را هم پیش رو می گذارد.

از جمله این واقعیات آن است که 27 تهیه‌کننده که نمیدانیم باید آنها را نورچشمی خطاب کنیم یا نظرکرده بیش از 47میلیارد از بودجه های فارابی را به خود اختصاص داده اند.

بی حرف اضافه با این سینماگران ویژه آشنا شوید:

–تقی علیقلی زاده: 10میلیارد و 100میلیون برای «رستاخیز»احمدرضا درویش(اکران نشده)+400میلیون برای «کارواجار»(اکران نشده)

–منوچهر محمدی: یک میلیارد و 275 میلیون برای «امکان مینا»ی کمال تبریزی+300میلیون برای «اکسیدان»+ 100میلیون برای «بوسیدن روی ماه»+80میلیون برای «فرشته ها با هم میآیند»

–وحید نیکخواه آزاد: 650میلیون برای «گنجشکک اشی مشی»(بدون اکران به شبکه خانگی عرضه شد!)+600میلیون برای «فرزندخوانده»(اکران نشده)+150میلیون برای «یک کیلو و 21گرم»(اکران نشده)

–سعید سعدی: یک میلیارد و 241 میلیون برای «اینجا شهر دیگریست»احمدرضا گرشاسبی+ 630 میلیون برای «بوف کور»احمدرضا معتمدی(اکران نشده)+500میلیون برای «دریاچه ماهی»

–احمدرضا گرشاسبی: 100میلیون برای «راه بی بازگشت»(تولیدنشده)+یک میلیارد و 241 میلیون برای «اینجا شهر دیگریست» به تهیه کنندگی سعید سعدی

–محمدحسین قاسمی: 1میلیارد برای «نفس»+560میلیون برای «آبجی»(اکران نشده)

–بیتا منصوری(همسر ابوالحسن داوودی):840میلیون برای «رخ دیوانه»+ 110میلیون برای «زادبوم»

سعید ملکان: یک میلیارد و 540میلیون برای «ویلاییها»+ 350میلیون برای «در سکوت»(اکران نشده)+270 میلیون برای «برادرم خسرو»+ 130میلیون برای «آسمان زرد کم عمق»

–مهدی کریمی: 6میلیارد و 128میلیون برای «چ»ابراهیم حاتمی کیا+400میلیون «روزی روزگاری افغانستان»(اکران نشده)+17.2 میلیون برای مستند «خواب ابراهیم»

–منیژه حکمت: 350میلیون برای «خماری»

–رضا(سعید) هاشمی: 600میلیون برای «تتل و راز صندوقچه»+300میلیون برای «سال تحویل»(تولید نشده)

–محمد پیرهادی: یک میلیارد برای «روباه»بهروز افخمی

–جعفری جوزانی: یک میلیارد و 230میلیون برای «حکایت عاشقی»+ 500میلیون برای «ایران برگر»+220میلیون برای «در چشم باد»

–ناصر رفایی: 545میلیون برای «فرمول سیزده»(اکران نشده)+ 92میلیون برای «چتر سبز»(اکران نشده)

–محمدحسن نجم: 536میلیون برای «بچگیتو فراموش نکن»+450میلیون برای «تراژدی»

-امیر سماواتی: 522میلیون برای «دربند»+350میلیون برای «حاج علی آقا»(تولیدنشده)+ 140میلیون برای «با دیگران»

–محمد خزاعی: یک میلیارد برای «امپراطور جهنم»(اکران نشده)

–علیرضا جلالی: یک میلیارد و 280میلیون برای «ماهورا»(اکران نشده)+70میلیون برای «پایان خدمت»

–محمود رضوی: 640میلیون برای «خانه ای در خیابان چهل و یکم»+450میلیون برای «ماجرای نیمروز»

–همایون اسعدیان: 550میلیون برای «یک روز بخصوص»+150میلیون برای «بوفالو»

–محمد احمدی: 800 میلیون برای «گهواره ای برای مادر»+535میلیون برای «جنجال در عروسی»+450میلیون برای «رقص پا»+ 450میلیون برای «به دنیا آمدن»(اکران نشده)+45میلیون برای «دو ساعت بعد مهرآباد»+40میلیون برای «آزمایشگاه»

–مهرداد فرید: 650 میلیون برای «دعوتنامه»+250میلیون برای «بن بست وثوق»(اکران نشده)+ 100میلیون برای «بیتابی بیتا»

–اکبر ثقفی: 560میلیون برای «همه چیز برای فروش»+490 میلیون برای «مردی که اسب شد»+420میلیون برای «روسی»(اکران نشده)

–جواد نوروزبیگی: 750 میلیون برای «مروارید»+500میلیون برای «ربوده شده»+300میلیون برای «جاودانگی»+ 100 میلیون برای «من و زیبا»+85میلیون برای «اعترافات ذهن خطرناک من»

–وحید موسائیان: 2میلیارد و 377 میلیون برای «فرزند چهارم»+200میلیون برای «وقتی برگشتم»

–علی رویین تن: 360میلیون برای «قلب سفید قاصدکها»(کم مخاطب ترین فیلم تاریخ سینمای ایران)+ 360میلیون برای «باغ بهشت»(اکران نشده)

–محمدرضا عرب: 700میلیون برای «پری دریایی»(اکران نشده)




یک رسانه مستقل خطاب به مدیرعامل فارابی⇐قدم اول حضور در بورس، شفاف‌سازی مالی است/قبل از حضور در بورس، فهرستی شفاف از وامها و تسهیلات ارائه شده را منتشر کنید

سینماروزان: ادعاهای تازه علیرضا تابش مدیرعامل فارابی درباره همکاری بخش دولتی سینمای ایران در بورس و عرضه سهام سینما به مردم، به مانند اغلب اظهارات این مدیر با پرسشهای کلیدی مواجه شده است.

تابش که در دولت اعتدال از خواهرزادگی رییس دولت اصلاحات تا مدیرعاملی فارابی پیش رفته مدعی ایجاد صندوق سرمایه گذاری سینما در بورس و تأمین سرمایه تولید فیلمها از طریق مشارکت مردم شده بدون اینکه بگوید درحالی که حتی سرمایه گزاران بیرونی هم اغلب به دلایلی غیر از بازگشت سرمایه(!!!) وارد این حیطه میشوند چگونه امکان دارد مردم عادی را ترغیب کرد به خرید سهام محصولاتی که حتی تکلیف اکرانشان هم مشخص نیست؟؟

رسانه مستقل «سینمامثبت» در یادداشتی در این باره به مدیرعامل فارابی توصیه کرده اولین قدم حضور در بورس که شفاف سازی مالی است را اجرایی کند و سپس به فکر عرضه سهام سینما بیفتد.

متن یادداشت «سینمامثبت» را بخوانید:

 سخنان اخیر «علیرضا تابش» مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی درباره حضور سینمای ایران در بورس با اقبال فراوانی مواجه شد اما این ایده و جنبه های مختلف آن توسط رسانه ها تحلیل نشد تا مشخص شود شرایط فعلی سینمای ایران تا چه اندازه مستعد پذیرش در بورس است؟

در طول سال های گذشته بخش عمده ای از تولیدات سینمایی با اتصال به «بدنه قدرت»، اقدام به جذب سرمایه و ساخت فیلم کرده اند. در تمامی این موارد دستمزدهای سازندگان این آثار اعم از کارگردان، بازیگر، فیلم نامه نویس و… محرمانه بوده و حتی افشای برخی از این موارد در رسانه ها با واکنش های شدید اهالی سینما مواجه و کار به «تهدید» و «شکایت» کشیده است! واقعا کسی آیا می داند چند فیلم پُرهزینه سال های اخیر سینمای ایران با چه رقمی تولید شده است؟ فروش آن چقدر بوده است؟ چه میزان ضرر و زیان داشته است؟اختلاف رقم صرف شده برای تولید با فروش اندک فیلم ها چطور جبران شده و چگونه در چنین شرایطی سال هاست فیلم سازانی آثار «نفروش» می سازند و همچنان به فیلم سازی ادامه می دهند؟

سینمای ایران به دلیل عدم وجود «شفافیت» و عدم امکان انتشار «اطلاعات با اهمیت» اولین و مهم ترین ویژگی حضور در بورس را ندارد!

علیرضا تابش در سخنان خود اعلام کرده «با همکاری بورس برای نخستین‌بار امکان سرمایه‌‌گذاری جسورانه در سینما فراهم می‌شود.» صندوق جسورانه نوعی از سرمایه گذاری است که در آن سرمایه گذاران یا سود کلانی می کنند یا اینکه متضرر می شوند! یک جور سرمایه گذاری پُرخطر که سرمایه گذاران باید تضمین هایی برای سودآوری فعالیت خود داشته باشند. این نوع سرمایه گذاری این روزها در زمینه «استارت آپ ها» با اقبال مواجه است اما بعید است در سینمایی که فیلم سازان به طور غریزی در مواجه با «پول مفت دیگران» فیلم های بد می سازند، نتیجه ای داشته باشد.

سخن آخر اینکه مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی که خود برخاسته از خانواده ای اقتصادی و «بانکدار» است، بهتر است در همین ابتدای کار فهرستی شفاف از وام ها و تسهیلات پرداختی به فیلم سازان از سوی فارابی  و حتی اعداد و ارقامی که در این بنیاد در جریان است را اعلام رسانه ای کند تا مشخص شود با قواعد و اصول «بورس» آشنا است و می تواند مرجع مطمئنی برای جلب اعتماد سرمایه گذاران باشد.




«کیهان» خطاب به مدیرعامل فارابی⇐ آیا با هزینه شخصی به سفرهای خارجی می‌روید؟

سینماروزان: انتشار خبر و عکس از حضور برخی مدیران سینما در سفرهای اروپایی در روزگار ریاضت اقتصادی بدنه مستقل سینما، به شدت برخورنده است و شاید همین مسأله بوده که باعث شده روزنامه «کیهان» با طرح پرسشی از یکی از مدیران دولتی در این باره خواستار توضیح شود.

در متن «کیهان» آمده است: برخی سینماگران در تماس با کیهان مدعی سفر شخصی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی به کشور اتریش با حکم مأموریت شدند! جای سؤال است که آیا سفر اروپایی علیرضا تابش با حکم و هزینه مأموریت بوده یا با هزینه شخصی؟ اگر برای مأموریت است، با توجه به اینکه هیچ برنامه و جشنواره‌ای در کار نیست و سایت خبری این بنیاد نیز در این زمینه اطلاع‌رسانی نکرده، پس دلیل این سفر چیست؟  امید است که با توجه به شبهاتی که بین سینماگران ایجاد شده، مدیریت بنیاد فارابی برای تنویر افکار عمومی پاسخگوی این پرسش‌ها باشد.

سینماروزان آماده است پاسخ مدیرعامل فارابی به این گونه پرسشها را بی سانسور حتی یک واژه منتشر کند.




در پاسخ به پرسشی مبنی بر کمک ۱۳میلیاردی فارابی به «رستاخیز»⇐احمدرضا درویش بودجه تولید «رستاخیز» را فاش کرد⇔کمی بیش از ۱۵٫۵ میلیارد!!!که ۴۵ درصدش می‌شود کمی بیش از ۷میلیارد⇔پرسش کلیدی: فارابی بابت حمایت ۴۵درصدی خود چقدر به «رستاخیز» کمک کرده؟ ۱۳میلیارد یا ۷میلیارد؟

سینماروزان: ماهها بعد از افشای ماجرای کمک فارابی به فیلم توقیفی «رستاخیز» همچنان این پرسش کلیدی مطرح است که چطور میشود فیلمی محصول بخش خصوصی باشد و فارابی 45 درصد در تولید آن شراکت کند؟؟؟

به گزارش سینماروزان پیش از این و منطبق با داده های مرتبط با تولید 30 میلیاردی «رستاخیز» پرسشهایی طرح شده بود درباره کمک 13میلیاردی فارابی به «رستاخیز» و جالب آنجاست که احمدرضا درویش در گفتگویی با «ایلنا» وقتی مخاطب این پرسش قرار گرفته که ماجرای کمک 13میلیاردی فارابی به «رستاخیز» چه بوده مدعی شده فیلم در زمان خودش 13 میلیون یورو هزینه برداشته است.

درویش درباره چگونگی ماجرای  کمک 13میلیارد تومانی از طرف فارابی به فیلم رستاخیز بیان داشت: سازندگان «رستاخیز» به خاطر این فیلم همچنان به سرمایه‌گذاران خارجی، سیستم بانکی و افراد حقیقی و حقوقی بدهکار هستند. فارابی برای جبران بخشی از خسارتی که وزارت ارشاد به این فیلم وارد کرده، به تعهد 10 سال پیش خود عمل کرده و براساس قراردادی قانونی بخشی از هزینه مربوط به سهام خود را پرداخت کرده، با این هدف که بخشی از بدهی‌های فیلم به بانک‌ها و مؤسسات پرداخت شود. هزینه ساخت این فیلم نه با ریال بلکه با یورو صورت گرفته زیرا پروژه، شریک خارجی داشته است. این فیلم حدود 13میلیون یورو هزینه داشته است، البته آن زمانی که فیلم را می‌ساختیم، یورو 1200 تومان بود.

با یک ضرب ساده میشود فهمید که برمبنی همان قیمت یوروی 1200 تومان بودجه تولید «رستاخیز» نزدیک به 15.6 میلیارد بوده است!!! طبیعی است که 45 درصد این رقم که بنا بوده فارابی به این فیلم کمک کند هم چیزی حدود 7 میلیارد میشود.

پرسش اصلی همین جا حادث می‌شود؛ فارابی بابت سهم 45 درصدی خود دقیقا چقدر به سازندگان «رستاخیز» پرداخت کرده است؟ 13 میلیارد یا 7میلیارد؟؟




افشاگری اخوی منوچهر محمدی روی آنتن زنده «سینمادو»: شورای راهبردی کودک ۵-۶ فیلم کودک ساخت!!!⇔پیشنهاد: رییس معزول سینما که شورای راهبردی را راه انداخت و در کنار ایشان، مدیرعامل فارابی که در شورای راهبردی کودک حضور داشته، نام این ۵-۶ فیلم را اعلام کنند و بگویند براساس کدام معیارها این فیلمها حمایت دریافت کرده‌اند؟ میزان حمایت هم اعلام شود که چقدر بوده؟

سینماروزان: در این دو سال و نیم بعد از راه اندازی شورای سیاستگذاری و راهبردی سینمای کودک توسط رییس معزول سینما هیچ گاه به شفاف سازی درباره دستاوردهای این شورا و اینکه این شورا چه حاصلی برای سینمای کودک داشته اشاره نشده است.

به گزارش سینماروزان مهدی ارگانی، مسعود کرامتی، حمید جبلی، جواد حاتمی،  محسن چینی‌فروشان، فرشته طائر‌پور، مرضیه برومند، مهدی یزدانی مدیرعامل اخیر موسسه رسانه های تصویری و البته علیرضا تابش مدیرعامل فارابی اعضای شورای راهبری سینمای کودک بودند که در این میان البته طائرپور خودش مدتی بعد از حضور در این شورا فیلمی کودک با نام «خاله قورباغه» را ساخت که درباره منابع مالی تولید آن پرسش فراوان است.

اعضای شورای راهبردی سینمای کودک هیچ گاه درباره خروجی این شورا به صراحت شفاف سازی نکردند و هیچ گاه درباره حمایت از تولید آثار سینمای کودک هم اطلاع رسانی نکردند با این حال به تازگی ایرج محمدی تهیه کننده فیلمی با نام «شکلاتی» که اخیرا روی پرده رفته و پرسشهایی طرح شده درباره شباهتهای آن به «چارلی و کارخانه شکلات سازی»تیم برتون به افشاگری درباره حمایت این شورا از تولید چند فیلم کودک پرداخته است.

ایرج که اخوی منوچهر محمدی تهیه‌کننده و مدیر پردیس مگامال است روی آنتن زنده «سینما2» و در گفتکویی تفصیلی با حامد عنقا بیان داشت: شورای راهبردی کودک وزارت ارشاد همت کرد و 5، 6 فیلم کودک ساخت و این آثار بعد از جشنواره کودک اصفهان به کانادا و هند و… راه یافتند، اما متاسفانه فرصت نمایش دقیق و درست به این آثار تعلق پیدا نکرد.

سخنان محمدی اصلی‌ترین پرسشی را که ایجاد میکند آن است که به غیر از «شکلاتی» نام دیگر فیلمهای کودکی که با حمایت شورای راهبردی کودک ساخته شده‌اند چیست؟؟ و از آن مهمتر اینکه ملاک حمایت از تولید چنین آثاری چه بوده است و اصلا این حمایت از کانال کدام ارگان سینمایی صورت گرفته؟

به نظر میرسد مدیرعامل فارابی که نامش در میان اعضای شورای راهبردی سینمای کودک دیده میشود بهتر از هر شخص دیگری بتواند در این باره شفاف سازی کند.




واکنش مهدی فخیم‌زاده به طرح پرسش سینماروزان در چرایی پاک کردن انتقاد از دولت روحانی⇐ده‌ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟/صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم/پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد/نه فارابی و نه هیچ یک از مراکز سینمایی قولی به من نداده!

سینماروزان: طرح پرسشی از سینماروزان در چرایی پاک شدن متن انتقادی مهدی فخیم زاده از حسن روحانی و طرح سوال درباره ارتباط این پاک شدن با وعده حمایت از سوی فارابی(اینجا را بخوانید) با واکنش مهدی فخیم‌زاده مواجه شد.

مهدی فخیم‌زاده با ارسال یادداشتی برای سینماروزان به صراحت از این گفته که نه از فارابی و نه از هیچ کدام از مراکز سینمایی دولتی یا غیردولتی قولی به او داده نشده که به خاطرش متنش را پاک کند؛ او دلیل پاک شدن متن را صرفا انبوه کامنتهای متناقضی دانسته که نثار صفحه اجتماعیش شده است.

متن یادداشت مهدی فخیم زاده برای سینماروزان را بخوانید:

سلام. نه والله! نه فارابی و نه هیچیک از مراکز سینمایی دولتی و غیردولتی با بنده تماسی نگرفته‌اند و هیچ قولی ردو بدل نشده. بنده سابقه‌ام در سینما مشخص است و نشان میدهد که به قول آن سیاستمدار بزرگ «نه فندق دارم که به کسی بدهم و نه دندان فندق شکستن دارم.»

پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد و بنده خیال دارم آن قدر صبر کنم تا سرمایه‌گذار و تهیه کننده‌ای در بخش خصوصی پیداکنم و یا فرجی پیش بیاید و شخصا بتوانم سرمایه ساختش را فراهم سازم.

ازاین گذشته من تغییری در مواضعم ندادم؛ من در متن اول فقط یک کلمه نوشته بودم و فکر می‌کردم همین یک کلمه از طرف آدمی مثل من با سوابق کاری مشخص، برای خواننده کافی است که دریابد از چه پشیمانم. من که سیاستمدار و عضو حزب و جناح دسته و گروه خاصی نبودم جامعه شناس و اقتصاددان هم نیستم پس وقتی می‌گویم پشیمانم مشخص است که معنی اش چیست، معنیش اینست که از اوضاع فرهنگی و اختصاصا سینما ناراضی هستم.

اما به محض اینکه مطلب انتشار پیدا کرد هرکسی از ظن خود یار ما شد. یکی میگفت چرا پشیمانی؟ یکی میگفت اصلا بیخود از اول حمایت کردی! دیگری عقیده داشت که اصولا نباید در انتخابات شرکت میکردی و نفر بعد معترض بود که چرا به جای روحانی از فلان کاندیدا حمایت نکردی و الی اخر…

البته تعدادشان به نسبت کسانی که تائید میکردند اندک بود ولی به هر حال بودند و صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم و همان مطلب را با توضیح و تفصیل و تفکیک جایگاه خودم در جامعه و سینما جایگزین سازم.

جالب این بود که در همان چند لحظه جایگزینی، ده ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟ در حالیکه هیچکدام از اینها نبود.

خود من این تصمیم را گرفته بودم و هیچ گونه مداخله و تماسی در کار نبود.

به هرحال چاره ای نیست؛ این شرایط فعلی جامعه ماست؛ ما به همه چیز معترضیم و به همه کس با شک و تردید و بدبینی نگاه میکنیم!امیدوارم این دوره نیز به سر آید و همه امور به روال طبیعی خودش باز گردد. انشاءالله.




چرا فخیم‌زاده اعتراض خود به روحانی را پاک کرد؟؟ آیا فارابی برای حمایت از «مشت در وقت اضافه» چراغ سبز نشان داده؟؟

سینماروزان: روز گذشته مهدی فخیم‌زاده با انتشار عکسی از حضور خود در یک همایش انتخاباتی با انتقاد از دولت روحانی نوشت: همراه تعدادی از سینماگران به مشهد رفته بودیم تا در مراسم سخنرانی آقای روحانی حضور داشته باشیم و برای ایشان تبلیغ کنیم. راستش را بخواهید الان پشیمانم.

فخیم زاده البته ساعاتی بعد، این متن اجتماعی را حذف کرد و در توضیحاتی اعلام کرد که در زمینه مسائل سیاسی صاحبنظر نیست و منظورش از این نوشته، این بوده که از وضعیت فرهنگ و هنر و سینما ناراضی است.

آن متن اعتراضی و سپس حذف سریع آن گمانه‌هایی را درباره جعلی بودن صفحه منسوب به فخیم‌زاده را شکل داد ولی فخیم زاده این گمانه را رد کرد و از تعلق این صفحه به خودش سخن گفت.

در این میان برخی هم به طرح پرسش درباره تغییر موضع ناگهانی فخیم‌زاده پرداختند و اینکه اصلا چرا او اول بار متن انتقادی نوشته که بخواهد پاکش کند؟

به مانند همیشه این طرح پرسش با پرسشهایی تازه امتداد یافت مبنی بر آن که آیا فارابی که پیشتر برای حمایت از تولید «مشت در وقت اضافه»فخیم زاده کمک نکرده بود بعد از متن انتقادی، به خود ادامه داده و به او برای حمایت چراغ سبز نشان داده؟؟




بعد از انتقادات مهدی فخیم‌زاده و کیومرث پوراحمد از فارابی⇐محمد نیک‌بین: مشخص نیست فارابی چرا به فیلمی ۵۰میلیون می‌دهد و به فیلمی دیگر ۵۰۰میلیون؟!/نبود ضابطه و قانون‌مندی آسیبهای فراوانی را وارد کرده!

سینماروزان: سیاست تازه ای که در فارابی برای حمایت از تولید صورت گرفته و در این مسیر به جای اعطای وام، نوعی مشارکت در تولید البته در قبال گرفتن وثیقه صورت می گیرد با انتقادات مهدی فخیم زاده و کیومرث پوراحمد مواجه شد.

به گزارش سینماروزان فخیم زاده با ارائه روایتی از تلاشهایش برای دریافت حمایت از فاربی، رویه جدید را همچون قرارداد ترکمانچای دانسته بود و پوراحمد به گلایه از این پرداخته بود که چرا فارابی فقط از نورچشمیها حمایت می کند.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به تازگی محمد نیک بین تهیه کننده محجوب سینمای ایران که همچنان «ملی…» را روی پرده دارد درباره وضعیت حمایت فارابی از فیلمسازان به «شرق» گفت: یکی از مسائلی که این روزها در سینمای ایران مطرح شده، ‌بحث چگونگی عملکرد بنیاد سینمایی فارابی درباره اعطای وام به تهیه‌کنندگان در چرخه تولید فیلم‌‌های سینمایی است. قبل از هر چیزی، ‌واقعیت این است که اصلا نمی‌دانیم سیاست‌های جدید بنیاد دقیقا چیست! چندان مشخص نیست که می‌خواهند به چه نوع فیلم‌هایی وام بدهند و این وام‌ها قرار است مشمول چه نوع فیلم‌هایی شود!

این تهیه کننده ادامه داد: آیا قرار است به فیلم‌های دفاع مقدس توجه شود، ‌یا فیلم‌اولی‌ها یا ژانر کودک و… . از همه مهم‌تر، نحوه تقسیم وام‌هاست؛ مثلا می‌خواهند به فیلمی ٥٠ میلیون تومان وام بدهند یا به فیلم دیگر ٥٠٠ میلیون تومان! اصلا مبنای انتخاب فیلم‌ها بر اساس چه معیاری خواهد بود. به ‌همین ‌دلیل وقتی سیاست‌ها ‌شفاف بیان نمی‌شود، در نتیجه معیاری دیگر وجود ندارد و فقط سلیقه‌ها اعمال خواهند شد!

نیک بین خاطرنشان ساخت: اصلا حسن اینکه سیاست‌ها شفاف بیان شود، ‌این است که هر کسی در جایگاه خودش قرار می‌گیرد و دست آخر انتظارات بی‌جا از بنیاد سینمایی فارابی نخواهیم داشت. نکته مهم بعدی این است که اصولا اعطای وام برای تداوم فعالیت سینمای مستقل امری ضروری است؛ چون سال‌هاست بنیاد سینمایی فارابی به چنین کاری مشغول بوده و با زیروبم‌های کار تولید فیلم کاملا آشناست؛ وگرنه غیر از فارابی هیچ جای دیگری وجود ندارد که چنین کاری انجام دهد. از آن گذشته، ‌گرفتن وام از بانک‌ها و بازگشت آنها با سود‌های ٢٠ درصد، کمر بخش خصوص را می‌شکند و در درازمدت هم با توجه به بالارفتن هزینه‌های تولید، به‌صرفه نخواهد بود.

این تهیه کننده تأکید کرد: باید بپذیریم در همه این سال‌ها مشکلات مهم در بخش فرهنگ و هنر، نبود قانون‌مندی و ضابطه‌مندی است که آسیب‌های فراوانی وارد کرده است؛ چون اصولا در ایران هیچ نهادی از کسانی که کارآفرین هستند و اصولا سودآوری می‌کند، حمایت نمی‌کند. اغلب هم دولت‌ها به دلیل اینکه از موضع قدرت هستند، کمتر به سرمایه این بخش از جامعه توجه می‌کنند و به دلیل حمایت‌نکردن و نبود امنیت اقتصادی این بخش رها می‌شود و طبیعتا کسی در این بخش نمی‌تواند ریسک کند. به ‌همین ‌دلیل بی‌‌دلیل نیست که این روزها صدای برخی از تهیه‌کنندگان سینمای ایران درآمده است.




کیومرث پوراحمد در محفلی کاملا دولتی بیان کرد⇐فارابی به نورچشمی‌ها سرمایه می‌دهد و به ما می‌گوید برای خودت سرمایه پیدا کن/وقتی آدم باخاصیت را برمی‌دارند و آدم بی‌خاصیت می‌گذارند، سازمان از حیز انتفاع ساقط می‌شود/«فامیل بازی» و «معامله کردن پست» در مدیریت سینما نضج یافته!

سینماروزان: کیومرث پوراحمد کارگردانی که دو سال بعد از «کفشهایم کو؟» هنوز نتوانسته فیلمی را بسازد تازه ترین حضورش در هیأت داوران جشنواره کاملا دولتی رشد را مجالی کرد برای گلایه از سیکل مدیریت سینما در کشور.

به گزارش سینماروزان پوراحمد که عضو هیات داوران بخش فیلم داستانی بلند جشنواره فیلم رشد است با اشاره به دوران مدیریت علیرضا زرین در کانون پرورش و فکری کودکان و نوجوانان در اوایل انقلاب گفت: وقتی آدمی را که خاصیت داشته باشد برمی‌دارند و انسانی بی‌خاصیت می‌گذارند، سازمان از حیز انتفاع ساقط می‌شود. کانون در گذشته خیلی فعال بود و فیلم‌هایش در سراسر ایران نمایش داده می‌شد اما الان به سازمانی تبدیل شده که هرچند سال یک فیلم می‌سازد.

او همچنین اظهار کرد: برخی از آنهایی که پشت میزها نشسته‌اند، مشغولیت دیگری دارند و دغدغه سینما ندارند،  درحالی که ما با سینما زندگی می‌کنیم و نفس می‌کشیم اما آنها با سینما مدیریت و کاسبی می‌کنند.

پوراحمد با مطرح کردن اینکه مسائلی مثل «خاله‌بازی» و «فامیل‌بازی» و «معامله کردن پست» در سیکلهای مدیریتی سینما نضج یافته ابراز عقیده کرد: پست‌ها را به افرادی می‌دهند که شایسته نیستند و فقط میزشان را چسبیده‌اند و دلشان  نه برای ایران، نه برای کودک ایران و … نمی‌سوزد. باید شرایطی مهیا شود که فیلم‌سازان فیلم بسازند. آنهایی که دغدغه دارند، امکانات ندارند، حمایت نمی‌شوند و یا سرمایه آنها جور نمی‌شود.

او با بیان این‌که «بنیاد فارابی گفته خودم برای ساخت فیلم‌نامه‌ام سرمایه بیاورم و این در حالی است که به بعضی‌ها که نور چشمی‌ هستند سرمایه می‌دهند» درباره اینکه چرا مثل همیشه شاداب و سرحال نیست گفت: در حال حاضر زمین خورده‌ام و مهره‌هایم آسیب دیده‌اند و درد دارم. علاوه بر این موضوع، یک زمانی سالی یک فیلم می‌ساختم اما الان هر پنج یا شش سال یک فیلم می‌سازم. طبیعتا کلا حالم خوب نیست.

پوراحمد همچنین بیان کرد: با عرض پوزش از برگزارکنندگان جشنواره فیلم رشد باید بگویم کلا جشنواره‌ها اعم از جشنواره رشد، فجر و … هیچ تاثیری بر بدنه سینما نداشته‌اند، ندارند و نخواهند داشت.




تابش با طرح ایراد از معاونت بین‌الملل فارابی، مسئولیت جدید ایل‌بیگی را اعلام کرد!!

سینماروزان: معاونت بین الملل بنیاد سینمایی فارابی در همه این سالها به یک دلیل مهم و آن هم عدم نوزایی و تثبیت چنددهه‌ای افرادی ثابت در رأس آن مدام با انتقاد کارشناسان بین الملل روبرو بوده است.

به گزارش سینماروزان علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد فارابی در تازه ترین گفتگوی خود که با «شرق» انجام شده در کنار تلاش برای تعریف و تمجید از معاونت بین الملل تعریضی هم زده به یکی از ایرادات این معاونت. تابش بیان داشت: معتقدم هر زمان تغییروتحولی لازم باشد، باید با درک اقتضائات زمان، مدیریتی پویا، در چارچوب برنامه‌ای مدون و در چند گام و مرحله به سمت تغییر مأموریت‎‌ها و اهداف حرکت کرد. ایراد اصلی من به همکاران بین‌الملل بنیاد، شاید همین باشد که کمتر تمایل داشته‌اند در باب فعالیت‌های خود، آنچنان که بایدوشاید، اطلاع‌رسانی کنند.

تابش در جایی دیگر از این گفتگو هم از مسئولیت جدید حبیب ایل بیگی معاون معزول نظارت چنین گفت: با تقسیم کاری که در بنیاد صورت پذیرفته، قائم‌مقام بنیاد، حبیب ایل‌بیگی، مسئولیت حمایت از سینمای کودک و نوجوان و این نوع از فیلم‌هایی را که مخاطبان زیادی دارد، برعهده گرفته‌اند که امیدواریم به‌زودی، جدا از مباحث جشنواره‌ای، موارد مربوط به تولید آثار متنوع در این ژانر و اکران عمومی آنها نیز در قالب برنامه‌ای مدون پیش‌روی مخاطبان آن قرار گیرد.




روایت مهدی فخیم‌زاده از قرارداد ترکمانچایی که فارابی در سازوکار تازۀ مشارکت پیش‌روی فیلمسازان می‌گذارد⇐فارابی ابتدا گفت بیشتر از ۲۰۰ میلیون نمی‌شه به شما وام داد!/بعد از حضور ایل‌بیگی در فارابی گفتند ۴۰۰ میلیون وام می‌دهیم اما هم ۳۲درصد شراکت می‌خواهیم و هم بابت شراکت چک می‌گیریم!! حق هم نداری شریک ثالث بگیری!/معلوم نیست فارابي چرا يهو همچين ويراژي داده و از وام به شراکت سوييچ کرده/آیا این شراکت، یک جور رانت تازه است؟/آیا فارابی می‌خواهد به اسم شراکت به هنروتجربه و ناقلان ژن خوب، پول برساند؟/تابش گفته هميني هست که هست!/باعث تأسف است که سینما شده خوکچه آزمایشگاهی!/خوشحالم که با طناب پوسیده فارابی در چاه مشارکت نرفتم!

سینماروزان: بنیاد سینمایی فارابی به عنوان مهمترین نهاد زیرمجموعه سازمان سینمایی سالهاست که براساس ضوابط خاص خود از فیلمسازان به گونه های مختلف از شراکت در تولید یا اعطای وام حمایت میکند.

به گزارش سینماروزان در هفته های اخیر علیرضا تابش مدیرعامل متأخر این نهاد که با حداقل رزومه سینمایی موثر، سر از مدیریت در این نهاد درآورد و البته که این دریافت منصب هم هیچ ربطی به خویشاوندی شان با رییس دولت اصلاحات نداشت(!!) از ضوابط تازه در اعطای حمایت به فیلمسازان سخن گفت؛ ضوابطی که جز فیلمسازانی که پیه دریافت آن را به تن مالیده‌اند کسی از جزییات آن باخبر نیست.

مهدی فخیم زاده فیلمساز صریح اللهجه سینما و تلویزیون از جمله آنهاست که مترصد بود با دریافت حمایت فارابی کمدی «مشت در وقت اضافه» را بسازد اما در نهایت این امر میسر نشد.

فخیم زاده در یادداشتی با درونمایه طنز با مرور تلاشهای ناکامش برای دریافت حمایت از فارابی سازوکار جدید این ارگان در اعطای حمایت را شبیه به قرارداد ترکمانچایی دانسته که بیش از آن که به نفع فیلمسازان مستقل باشد به ضرر آنهاست.

سینماروزان متن کامل یادداشت مهدی فخیم زاده را ارائه میدهد:

والله من يه تجربه شخصي دارم که اگه اونو توضيح بدم ممکنه خيلي چيزا براي خوانندگانتون مشخص بشه. من طي اين سي‌و‌سه چهارسال که از عمر فارابي مي‌گذره هيچ وقت براي گرفتن وام يا تسهيلات فيلمسازي سراغ فارابي نرفتم، يعني دوطرفه بود، نه فارابي‌چي‌ها مارو تحويل مي‌گرفتن، نه ما خودمونو سنگ رو يخ مي‌کرديم. فارابي جاي آدم‌هاي خاص با نوع فيلمسازي خاص و روابط خاص بود، بگذريم.

اواخر سال‌گذشته من براي فيلمنامه‌اي پروانه‌ساخت گرفتم. ولي اين روز‌ها پيدا کردن تهيه‌کننده و سرمايه‌گذار براي هر نوع فيلمنامه‌اي کارآسوني نيست. چون تهيه‌کننده‌هاي ما فعلا به يک نوع کمدي بخصوص از نوع لودگي تمايل پيدا کردن. (البته حق دارن بيچاره‌ها‌، چون درحال‌حاضر به‌هر دليلي اين نوع فيلم مورد استقبال مردم قرارگرفته، تهيه‌کننده بخش‌خصوصي هم که مثل موسسه اوج و حوزه هنري و نورتابان سرگنج ننشسته) قصه من از اون نوع نبود، تهيه‌کننده بخش دولتي هم با من و امثال من پالوده نمي‌خورن، اونا مشتري‌هاي خاص خودشون و سوژه‌هاي خاص خودشونو مي‌طلبن.

درنتيجه فکر کردم بهتره خودم سرمايه فيلمو جور کنم، ولي من که يک‌ميليارد و پانصد‌ميليون تا دوميليارد تومن پول نقد نداشتم. چه کنم چه نکنم به‌فکر فارابي افتادم، به‌خودم گفتم خدا رو چه ديدي شايد براي يه‌دفعه‌‌ام که شده ازاين نمد فارابي يه کلاهي هم واس ما درست بشه. شال و کلاه کردم و تو ارديبهشت امسال فتوکپي شناسنامه و کارت ملي و اصل و خلاصه فيلمنامه و فيش ثبت بانک فيلمنامه وکوفت و زهره‌مارو… بردم تحويل بخش فرهنگي فارابي دادم، گفتن خبر ميديم. يک‌ماه گذشت خبري ندادن. زنگ زدم گفتن منتظرباش خبر ميديم، يه‌ماه ديگه گذشت بازم خبري نشد دوباره زنگ زدم خلاصه چه دردسرتون بدم بعد از دوماه‌نيم يه آقايي تماس گرفت وگفت ما بيشتر از دويست‌ميليون به‌شما نمي‌تونيم وام بديم، گفتم خيلي‌ممنون دست شما درد نکنه به‌درد من نمي‌خوره.

ول کردم و بي‌خيالش شدم. گفتم عجله‌اي نيست باشه ببينيم چي ميشه. پونزده، بيست روز بعد آقاي ايل‌بيگي که تازه شده بود قائم مقام فارابي زنگ زد وحال واحوال کرد و گفت فلاني تو يه تقاضا‌نامه اينجا داري، مي‌خواي دوباره به‌جريان بندازيم؟ گفتم نيکي و پرسش. يه ماه‌و نيم ديگه گذشت باز خبري نشد اين‌بار من يه اس‌ام‌اس فرستادم وگفتم آقاي ايل‌بيگي…

خلاصه تو اواخر شهريور يا اوايل مهر بود که خبردادن بيا براي عقد قرارداد. شال و کلاه کردم، رفتم. مسئول بخش مالي گفت :«کشتي‌بان را سياستي دگر آمد، فارابي ديگه به کسي وام نميده، ما مشارکت مي‌کنيم.» يه قرارداد پونزده بيست صفحه‌اي گذاشت جلوم. قرارداد رو ورداشتم آوردم خونه و نشستم خوندم، ديدم نوشته ما چهارصد‌ميليون به‌شما وام مي‌ديم در عوض به نسبت 32‌درصد از فيلم شريک مي‌شيم و هراتفاقي که براي فيلم بيفته 32درصدش مال ماست. درضمن قيد کرده بود که طبق اين قرار‌داد گرفتن شريک ثالث قدغنه. همچنين بابت اين قرارداد همون اول يه چک چهارصد‌ميليوني بدون تاريخ بايد بدي.

گفتم عجب قراردادي، مي‌خوان شريک بشن بعد چکم مي‌گيرن. تا حالا شريک اينجوري ديدين؟ به‌هرحال چاره‌اي نبود، مي‌خواستم فيلمو بسازم. ولي هرچي فکر کردم ديدم با چهارصد‌ميليون فارابي و نقدينگي خودم نمي‌تونم فيلمو تموم کنم. دوباره بلند شدم و رفتم فارابي و گفتم آقاي مسئول مالي، اين قرارداد ترکمنچايي قبول، ولي من اگه اينجوري فيلمو شروع کنم نيمه‌کاره مي‌مونه، شريک ديگه‌اي هم نمي‌تونم بگيرم، مي‌گي چيکار کنم؟ نمي‌شه پنجاه پنجاه بشيم؟ گفت شرمنده، مامورم و معذور. آقاي تابش گفته هميني است که هست، بيشتر از اين مقدور نيست. منم ول کردم و اومدم.

دوباره بي‌خيال ساختن فيلم شدم تا ببينم مزاج سينما کي تغيير مي‌کنه و شرايط براي ساختن فيلمي که لوده نباشه کي آماده مي شه. تب و تاب ساختن فيلم که ازسرم افتاد تازه فرصت کردم که بشينم و سَکيس دوقوز کنم و به اين خط ومشي جديد فارابي خوب دقيق بشم. اين ديگه چيه؟ کدوم شير پاک خورده‌اي نشسته و يه همچين فکرِ بکري کرده؟ فارابي تاحالا وام مي‌داد و مي‌گفت مي‌خوام فيلمسازي رو تسهيل کنم و نقدينگي بچه‌هاي فيلمسازو تامين کنم که بتونن فيلمي که مي‌خوان در ژانرهاي مختلف و متنوع بسازن، حالا بگذريم که چي مي‌شد و چيکار مي‌کردن و به کيا مي‌دادن، کدومش درست درمي‌اومد و کدومش غلط، ولي صورت مسئله اين بود. ولي صورت مسئله مشارکت چيه؟ کي حاضر مي‌شه با اين شرايط با فارابي شريک بشه؟ اگرکسي قصد داشته باشه يه فيلم حرفه‌اي و جذاب و پرمخاطب بسازه چرا بايد با فارابي شريک بشه؟ خوب خود بچه‌ها و تهيه‌کننده‌ها و دست اندرکاران سينما مي‌تونن باهم شريک بشن، يا سرمايه‌گذاري از بيرون جورکنند و فيلم بسازن، همون کاري که الان خيلي‌ها دارن مي‌کنن، چرا برن فارابي‌؟ فارابي که معلومه چي‌کار مي‌کنه و قدرالسهمش رو چطوري پرداخت مي‌کنه. مگه درطي اين سال‌ها وام‌هاشو چطوري پرداخت کردن؟ به‌قسط‌هاي حلوا جوزي. يه قسط اول، يه قسط وسط، يه قسط آخر، يه قسط بعد از صداگذاري… الي آخر. تو پيش‌نويس قرارداد منم همينجوري نوشته‌ بودن.

تازه همه مي‌دونن فارابي هيچ‌وقت سر موقع پرداخت نمي‌کنه، يه‌سال يه‌سال عقب مي‌ندازه، مي‌گه ندارم، بودجه‌ام نرسيده، مقدور نيست… کاريش نمي‌شه کرد. فارابي که تهيه‌کننده بخش‌خصوصي نيست که دلش شورسرمايش رو بزنه، بخش دولتيه، با يک نهاد دولتي کاري نمي‌شه کرد. اگه کسي رو شراکت و قول و قرار فارابي حساب کنه و فيلم‌برداري رو شروع کنه، ته‌حسابش با کرام‌الکاتبينه. اگه وسط فيلم مطابق معمول فارابي سهمشو پرداخت نکرد و به‌تعويق انداخت چي‌کار بايد کرد؟ فيلم‌برداري رو که نمي‌شه تعطيل کرد تا فارابي پول براش بياد و احتمالا سهمش رو بده يا نده. شريک ديگه‌اي هم که طبق قرار‌داد نميشه گرفت. فعل‌وانفعال مالي ديگه‌اي هم رو فيلم نمي‌توني بکني و از جايي هم نمي‌توني پول بگيري چون اول بايد موافقت شريکت يعني فارابي رو جلب‌کني، جلب کردن چنين موافقت‌هايي هم از يه‌ نهاد دولتي مثل فارابي کار حضرت فيله و باهزار اگر و اما روبه‌رو مي‌شي.
به هرحال از هرطرف که نگاه مي‌کني نمي‌توني بفهمي که فارابي چرا يهو همچين ويراژي داده  و از وام به شراکت سوييچ کرده. ازمن که گذشت، من چهارصد‌ميليون فارابي‌رو نگرفتم و از خير وام و شراکتشم گذشتم. ولي آقاي تابش‌جون ما بگو اين فکر بکر از کجا به کله شما افتاده؟ والله من که چهل‌ساله تو اين سينمام و از دور و نزديک فعل‌وانفعالات سينما رو رصد مي‌کنم هرچي فکر مي‌کنم نمي‌تونم بفهمم قضيه چيه‌؟ اگه راستشو بخواي، ببخشيدا! تنها منطقي که به‌نظرم مي‌رسه اينه که اين شراکت يه جور رانت تازه است. وام‌هايي که تا حالا به بعضي فيلم‌ها و آدم‌ها دادين سروصدا راه‌انداخته و اينور اونور نوشتن و بازخواست کردن‌، حالا فارابي مي‌خواد به اسم شراکت به فيلم‌هاي خاص که هيچگونه امکان فروش ندارن و از همون اول معلومه که نمي‌تونن مخاطب‌رو به سالن بکشه و به قصد جشنواره و «هنروتجربه» ساخته مي‌شه و سازنده و تهيه‌کننده‌‌اش هم احتمالا از ژن خوب برخورداره به اسم شراکت يه‌پولي برسونه و يه ژن خوب به سينما تزريق کنه. بعدم هر کي بگه چرا يه‌همچين پولي به يه‌همچين آدم و يه‌همچين فيلمي دادين، بگن وام قرض‌الپس‌نده که نداديم، شريک شديم، پول بيت‌المال‌و پس مي‌گيرم. ولي کدوم پول؟ از کي پس مي‌گيري؟ پدربيامرز، شما که به‌قول خودتون از فيلم‌هايي که فروش کردن نمي‌تونين وام‌هاي کلوني رو که دادين پس بگيرين و به قول خودتون يه اطاق چک برگشتي از بچه‌هاي سينما دارين، حالا چطوري مي‌خواين سهم شراکتتون ‌رو از فيلمي که نفروخته بگيرين؟ از کي پس بگيرين؟ فيلمي که نفروخته و با خاک يکي شده و زير صد‌ميليون فروخته پولش کجا بود که به‌شما پس بده؟
به ‌هرحال سال‌هاست که سينما شده خوکچه آزمايشگاهي، هرکي هرچي به فکرش مي‌رسه رو اين سينماي بدبخت پياده مي‌کنه و نفر بعدي مياد و مي‌گه اشتباه بود، خراب مي‌کنه و دوباره يه چيز جديد راه ميندازه. من به شما قول مي‌دم که اين شراکت فارابي هم از همون کار‌هاست، امکان نداره پا بگيره و جواب بده، من مرده و شما زنده، خواهيد ديد که بعد از مدتي يا خودشون کنسل مي‌کنن و مي‌گن جواب نداد يا جانشينشون اينکار رو مي‌کنه. فقط چيزي که مي‌مونه اينه که : اجر خود مي‌برن و زحمت ما مي‌دارن.
درپايان لازمه يه ‌تشکري از جناب تابش داشته باشم، چون ايشون با عدم‌موافقت پنجاه‌درصدي باعث شدند که من با فارابي شريک نشم و يه ‌بلاي گنده از سرم برداشته بشه، چون اگه موافقت کرده بود و من با طناب پوسيده فارابي تو چاه فيلمسازي رفته بودم الان يه فيلم نيمه‌کاره رو دستم مونده بود. ولي حالا مي‌تونم صبرکنم تا اين موج لوده‌بازي تو سينما بخوابه و من يه تهيه‌کننده يا شريک درست وحسابي پيدا کنم و فيلمم‌رو بسازم…




ادعاهای فرشته طائرپور: برای تولید «خاله قورباغه» بیش از ۳میلیارد و ۴۰۰ میلیون هزینه شد!/هیچ اسپانسری نداشتیم/ناچار به تشکر از هیچ مقام یا سازمانی دولتی یا خصوصی نخواهم بود!!⇔پرسش: پس سوله نهاد ریاست جمهوری چه می‌شود؟/پس وام فارابی چیست؟

سینماروزان: در حالی که در هفته های گذشته برخی رسانه ها پرسشهایی را طرح کردند درباره حمایت بانکی منسوب به یکی از سیاستمداران اخیرا بازداشت شده از تولید تازه ترین فیلم فرشته طائرپور با نام «خاله قورباغه»، اما حالا طائرپور با ردّ هر گونه حمایت بانکی از این فیلم عروسکی، اظهارات متناقضی را درباره این فیلم بیان کرده است.

به گزارش سینماروزان طائرپور با اشاره به شایعات مرتبط با حمایتهای دولتی تولید «خاله قورباغه» به «ایسنا» گفت: برخلاف تمام شایعاتی که تاکنون دشمنان دانا و دوستان نادان درباره بودجه‌های حمایتی تولید «خاله قورباغه» انتشار داده‌اند، این پروژه سینمایی که حدود سه سال زمان و بیش از سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان صرف تولید آن شده و بی‌آنکه بانکی یا اسپانسری به حمایتش آمده باشند، تاکنون صرفا از یک وام حدودا ۱۵ درصدی سینمایی در بنیاد فارابی استفاده کرده، خیلی بنیه صبوری تا  تابستان سال بعد را ندارد و طبیعی است که به محض آماده شدن برای اکران عمومی آن، در چارچوب ضوابط شورای صنفی نمایش اقدام کنم.

طائرپور اظهار کرد: تنها سرمایه حمایتی من در این پروژه تا این لحظه، همدلی و مدارای حدود ۴۰ نفر از بهترین هنرمندان سینمای این کشور بوده که غالبا پذیرفته‌اند در ازای کار سخت و فشرده و عاشقانه‌ای که طی سه سال انجام داده‌اند، تمام یا بخش بزرگی از دستمزدشان را در مرحله اکران فیلم دریافت کنند. در واقع با بزرگ‌منشی این همکاران که اعتمادشان بزرگترین تفاخر اعتباری من  در سابقه کاری‌ام به حساب می‌آید، فیلم «خاله قورباغه» برای بچه‌های این سرزمین و بزرگترهایشان ساخته شده و برای همین است که می‌توانم ادعا کنم «خاله قورباغه» به معنای واقعی کلمه یک کار گروهی است. چند وقت پیش به شوخی به یکی از مسئولان سینمایی گفتم خوشحالم که در تیتراژ این فیلم ناچار به تشکر از هیچ مقام یا سازمانی دولتی یا خصوصی به‌عنوان حامی مالی یا اسپانسر نخواهم بود.

⇓⇓⇓

فارغ از بروز تناقض در دو پاراگراف از گفته های اخیر فرشته طائرپور که یک جا از وام فارابی می گوید و جای دیگر از اینکه از هیچ سازمانی بابت حمایت تشکر نخواهد کرد، اگر گفته های ایشان را در کنار گفتگوهای قبلی که درباره «خاله قورباغه» داشت بگذاریم تناقضاتی رخ میدهد آشکار.

مدعای طائرپور درباره عدم تشکر از هیچ مقام یا سازمان دولتی یا خصوصی با مدعایی دیگر از خودشان در گفتگویی مربوط به یک سال قبل زیر سوال می رود.

طائرپور در آن گفتگو به صراحت از یک طرف از این گفته بود که نهاد ریاست جمهوری بخشی از لوکیشنهای فیلم را تأمین کرده است و از طرف دیگر از سرمایه گذاری یکی از رفقایش در بخش خصوصی در تولید فیلم سخن گفته بود.(اینجا را بخوانید)

این معنایی دارد جز آن که ایشان هم باید شاکر آن بخش خصوصی(!) حامی در تولید باشند و هم سپاسگزار قوه مجریه  به خاطر حمایت سخت افزاری از تولید این فیلم عروسکی؟

 

 




کارگردان ذوق‌زده یک فیلم ۲ارگانی: ترامپ «نفس» را ببیند تا با فرهنگ اصیل ایرانی آشنا شود!⇔پرسش اول: ترامپ باید «نفس» را ببیند که دریابد در ایران چگونه یک کودک توسط مادربزرگی متشرع مدام کتک می‌خورد؟/ پرسش دوم: ترامپ باید «نفس» را ببیند تا بفهمد چطور آموزگار قرآن برای تعلیم به کودکان، بدترین روش را انتخاب می‌کند؟!!/پرسش سوم: ترامپ باید «نفس» را ببیند تا دریابد چگونه اثرگذاری فرهنگی هالیوود باعث شده یک مرد روستایی در بیغوله‌های ایران، موهایش را همانند قهرمان یهودی «سامسون و دلیله» آرایش کند؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: اینکه در روزهای نزدیک به انتخاب گزینه ایرانی اسکار دست اندرکاران فیلم 2ارگانی «نفس»- که با حمایت فارابی و نورتابان وابسته به بنیاد مستضعفان تولید شده- تلاش زیادی کردند که با انتشار رپورتاژهایی متکی بر سیاهه حضورهای جشنواره ای فیلم، پاشنه آشیلی به نام نداشتن پخش کننده معتبر نه در اروپا و نه در آمریکا را کاور کنند آن قدرها خنده دار نبود.

به هر حال رقبایی همچون «وارونگی» و «مالاریا» که یکی در اروپا و مثلا در فرانسه و سوئد پخش کننده داشت و دیگری تا حضور در جشنواره ای همچون ونیز پیش رفته آن قدر مطرح بودند که تلاشهای دست اندرکاران «نفس» برای تاکید حضور در مثلا جشنواره ایرانیان استرالیا(!) خنده دار به نظر نرسد.

اما اینکه بعد از درآمدن نام این فیلم از قوطی هیات انتخاب اسکار- که یک کارمند شریک تولید یعنی معاون فارابی هم در آن حضور داشت- دست اندرکاران همچنان بکوشند به جای پیدا کردن پخش کننده معتبر پناه ببرند به رپورتاژ برای هموار کردن مسیر، زیاده از حد خنده دار است به خصوص اگر یکی از این رپورتاژها خطاب به دونالد ترامپ باشد و آن هم در قالب تقاضای کارگردان «نفس» از وی.

کارگردان فیلم 2ارگانی «نفس» از ترامپ میخواهد تا فیلمش را ببیند بلکه با فرهنگ اصیل ایرانی آشنا شود و وجه کمدی ماجرا هم همین فرهنگ اصیل ایرانی است که هرچه فیلم را زیر و رو کنیم جز نقیض اش را در آن نمی یابیم.

ترامپ باید «نفس» را ببیند که دریابد در ایران چگونه یک کودک توسط مادربزرگ متشرع اما نامهربان مدام کتک میخورد و توهین می‌شنود و تحقیر می‌شود و چطور آموزگار قرآن برای تعلیم قرآن بدترین وجنون آمیزترین  رفتار را با کودکان دارد؟!!

ترامپ باید «نفس» را ببیند تا دریابد چطور تأثیر فرهنگی کشورش از کانالی به نام هالیوود تا بیغوله های ایران آمده و یک مرد روستایی با دیدن فیلم «سامسون و دلیله» موهایش را به مانند قهرمان یهودی فیلم آرایش می کند و چارچوب در خانه را همچون معبد هیکل سلیمان فرض  می نماید!

ترامپ باید «نفس» را ببیند تا متوجه شود حتی شهرنشینان ایرانی نیز جز درگیریهای خاله‌زنک‌گونه حرف دیگری برای گفتن ندارند؟؟

اگر بناست در جهت پیدا کردن پخش کننده، تبلیغات کنید، تقاضا به تماشای مفاهیم غیرموجود و بازنشر آن در کانالهای آگهی بگیر(!!) عبث ترین کار ممکن است.

اگر هم دست اندرکاران «نفس» در حال رونویسی از ترانه و ماجرای توییت تحریم آمیز سال قبلش درباره اسکار هستند- که مستقیما رفتاری خاص از ترامپ را نشانه رفته بود- باید بدانند کارگردان فیلمشان تاکنون یک جایزه حتی فرعی از فستیوالهایی چون کن و برلین و ونیز دریافت نکرده چه برسد به اینکه یک اسکار قبلی در کارنامه داشته باشد تا رفتارهای آنتی ترامپش برای آن‌وری‌ها توی ذوق نزند و عمیق جلوه کند و بهانه ای برای طرح خود نباشد.

اگر هم این گونه رفتارها مصرف داخلی دارد که الحمدالله  کارگردان و تهیه کننده فیلم از این حیث صبغه پرو پیمانی دارند و نیازی به این پروپاگانداها نیست.

پس چه بهتر که حتی برای تبلیغات هم بر روی داشته ها کار شود و نه شعارهایی که نقیض شان آشکارا در فیلم رژه می رود.

نفس-ساره نورموسوی
نفس-ساره نورموسوی



تهیه‌کننده «رستاخیز» گفته‌های منسوب به وزیر درباره پرداخت خسارت بخاطر توقیف را تکذیب کرد⇔سینماروزان: این تهیه‌کننده کاملا درست می‌گوید! وزیر از پرداخت بخاطر مشارکت گفته و لاغیر! اما پرسش اصلی چیست؟ اینکه چطور بعد از سالها پروپاگاندا پیرامون خصوصی بودن منابع مالی «رستاخیز» به ناگاه سروکله فارابی به‌عنوان شریک ۴۵درصدی تولید پیدا شد؟

سینماروزان: عباس صالحی وزیر ارشاد در اولین نشست خبری خود در توضیح وضعیت فیلم «رستاخیز» از انعقاد قرارداد میان سازمان سینمایی و سازندگان فیلم و انجام قرارداد و حتی پرداخت مبلغی به تهیه کننده سخن گفته بود.

صالحی اظهار داشته بود: سازمان سینمایی گفت‌وگویی با تهیه کننده فیلم داشته و به جمع بندی رسیده‌اند. الان هم مثل هر قراردادی که امضا می‌کنند بر آن مبنا عمل می‌کنند. در واقع آنچه اتفاق می‌افتد براساس این گفتگو میان سازمان سینمایی و تهیه کننده در ماه‌های آخر دولت یازدهم است و این قرارداد در حال اجرا است. به عنوان مشارکتی که از قبل داشتند، مبلغی به تهیه‌کننده فیلم پرداخت شده و الان هم نمایش خارجی‌اش را انجام می‌دهند ولی برای نمایش داخلی هنوز اقدامی انجام نمی‌شود.

به گزارش سینماروزان پرداخت مبلغ به سازندگان که به اعتقاد برخی به واسطه طرح شکایتی بود که بخاطر توقیف فیلم مجوزدار «رستاخیز» در دوران رییس معزول سینما در دیوان عدالت اداری صورت گرفته بود چندان هم غیرمنطقی نبود.

به هر حال دیوان عدالت اداری حق طرح شکایت در قوه قضاییه را برای سازندگان قائل شده بود. چرا؟ چون در ساختاری آماتورانه فیلمی که برایش پروانه نمایش صادر شده بود به ناگاه ساعاتی کوتاه بعد از اکران توقیف شده بود و صدالبته که در این میان بیش از همه رییس سازمانی مقصر بود که هم پروانه نمایش صادر میکند و هم فیلم پروانه دار را توقیف میکند!

با این حال تقی علیقلی زاده تهیه کننده «رستاخیز» در تازه ترین واکنش خود بی آن که درباره حق قانونی مبنی بر دریافت خسارت بخاطر توقیف محصول مجازش سخن گوید از این گفته که هیچ گاه موضوع پرداخت خسارت مادی برایش مطرح نبوده و بر این امر تأکید کرده که در گفتار وزیر هم چیزی درباره پرداخت خسارت نیامده.

 علیقلی زاده سینماگری رند است و میداند چگونه بگوید که تناقض‌آمیز نباشد. ایشان پربیراه هم نگفته چون وزیر درباره پرداخت مبلغ به سازندگان به واسطه مشارکت قبلی گفته و نه به خاطر توقیف و هر که جز آن بگوید مصداقی جز تحریف نمیتوان برایش قائل شد.

اما این سینماگر باهوش این را نمی‌گوید چطور می‌شود فیلمی را قبل و پس از تولید و حتی زمان رونمایی در جشنواره محصول بخش خصوصی معرفی کرد اما به ناگاه دو سال بعد از توقیف ناگهانی، سروکله فارابی به عنوان شریک تولید پیدا شود؟!؟ آن هم شریک 45 درصدی!(اینجا را بخوانید)

متن یادداشت تقی علیقلی زاده را بخوانید:

پس از تعلیق و توقف اکران فیلم  «رستاخیز» در تیر ماه ۱۳۹۴، اصحاب رسانه و کنشگران در عرصه‌ی  فرهنگ و هنر عاشورایی به سنت هر ساله و همزمان با ایام  شهادت سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) علاوه بر مرور آثار مختلف، به انعکاس آخرین وضعیت و رویدادهای مربوط به سرنوشت این فیلم نیز می‌پردازند، که نشان‌دهنده‌ی عمق تعهد و رسالتی است که بر عهده‌ی آنان است.

براستی هرچقدر از تصمیم مسئولان سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در توقف و تعلیق اکران فیلم «رستاخیز» سپری می‌شود، تبعات و زیان‌های عمیق مادی، معنوی و فرهنگی آن، بیش از پیش بر همگان آشکار می‌شود.

پس از سخنان جناب آقای دکتر صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه‌ی نشست رسانه‌ای‌ مورخ ۱۳۹۶/۷/۴ در خصوص وضعیت فعلی فیلم «رستاخیز» برداشت‌های متفاوتی از سخنان ایشان در افکار عمومی منعکس گردید که ابهام‌ها و سوءتعبیرهایی همچون “پرداخت خسارت به سازندگان رستاخیز”را به همراه داشت.

لازم به ذکر است که نه در متن سخنان وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و نه در گفت‌وگوهای مشترک و تعهدات حقوقیِ مکتوب بین سازندگان این فیلم با مسئولان محترم، هیچ‌گاه موضوع پرداخت خسارت مادی و تعیین و اعلان ارقامی برای آن، مطرح نبوده و این مسأله صرفاً گمانه‌زنی‌هایی است که از اصل صحیح نمی‌باشد.

ضمن تشکر و قدردانی از تلاش و عزم جناب آقای دکتر صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و جناب آقای مهندس حیدریان، ریاست محترم سازمان سینمایی در تلاش برای حل و فصل مشکلات حقوقی فیلم فوق، سازندگان این فیلم امیدوارند با توکل به الطاف الهی و تعامل سازنده با مدیران محترم و خدمتگزار، بستر مناسب برای عبور از موانع پیش رو فراهم گردد.

همچنین ضمن تشکر و قدردانی از بروز حساسیت‌ها و توجه فعالان محترم در عرصه رسانه، خود و همگان را به پرهیز از هر نوع پیش‌داوری و گمانه‌زنی در خصوص روند مسائل مربوط به فیلم رستاخیز توصیه می‌نمایم.

«رستاخیز» به عنوان اثری برآمده از سینمای نجیب ایران، هدیه‌ای ناقابل به پیشگاه عاشقان و شیفتگان فرهنگ عاشوراست که امید است با همت بلند همه‌ی دلسوزان و مدیران محترم، گره از مشکلات آن گشوده شود.ان‌شاءالله.




گلایه‌های یک فرزند شهید که فیلمش مشارکت فارابی را داشته اما قعرنشین اکران است⇐فقط روزی چند سانس مرده به ما داده‌اند /در مقابل ما فیلم «نگار»رامبد جوان قرار دارد که کارگردانش تریبونی ۷۰ میلیونی برای تبلیغ دارد/امثال احمد مسجدجامعی و جواد حق‌شناس فیلم ما را پسندیده‌اند/اگر معيار خوب بودن، فحش دادن كاراكتر‌ها به همديگر است كه ما حرفی برای گفتن نداریم/از همان زمان جشنواره نشانه رفته بودند که دیده نشویم!

سینماروزان: اگر آمار فروش سینماها در روزهای اخیر را مرور کرده باشیم با فیلمی به نام «دریاچه ماهی» روبروییم که قعرنشین جدول فروش است و در ده روزی که از اکران آن میرسد به زحمت به فروش ده میلیون تومان رسیده است!!!

به گزارش سینماروزان این فیلم که مشارکت ویژه فارابی را در تولید داشته توسط مريم دوستي ساخته شده که فرزند شهید مسلم دوستی است.

مریم دوستی در گفتگو با «جوان» از اجحاف و تبعيض در اكران فيلمش گلايه دارد و معتقد است فيلمش اگر در شرايط عادلانهاي از اكران برخوردار ميشد، ميتوانست مخاطب بيشتري را جذب كند؛ گلایه های دوستی درباره شرایط اکران به این منتهی شده که از همان زمان جشنواره بنا بوده فیلم دیده نشود بدون پاسخگویی به این پرسش که اگر بنا بود فیلم بایکوت شود اصلا چرا در زمره معدود فیلمهای مشارکتی فارابی قرار گرفت؟ مشارکتی که هر ساله فقط شامل 4 تا 5 فیلمساز خاص می شود و بسیاری از کارکشته های سینمای ایران بعد از دو دهه، در حسرت یکی از این مشارکتها هستند.

متن گفتگوی این کارگردان جوان را بخوانید:

از وضعيت اكران چقدر رضايت داريد؟

بايد بگويم كه از شرايط اكران نارضايتي كامل دارم، فيلم درياچه ماهي با دو سانس اكرانش را آغاز كرد و اين شكل از اكران از همان ابتدا نفس فيلم را ميگيرد. چند سانس تقريباً مرده را به فيلم «درياچه ماهي» اختصاص دادهاند، آن هم همزمان با سانسهايي كه فيلمهاي كمدي بفروش در حال نمايش هستند و اين وضعيت به طور كامل به ضرر فيلم است. سانس 10 صبح و ساعت 13 جزو بدترين سانسهاي اكران هستند و اين جور برنامهريزي به فيلمهايي كه صرفاً براي گيشه ساختهنميشوند، لطمه ميزند. ما فقط يك سانس سينما آزادي را داريم كه خوب است. البته سانس عصر هم داريم، ولي همزماني با فيلمهاي كمدي اجازه نميدهد تماشاگر انتخاب ديگري داشته باشد. اين شرايط واقعاً ناجوانمردانه است، برخي فيلمها روزي 20 تا 40 سانس دارند و «درياچه ماهي» اصلاً در رقابتي برابر با آنها قرار ندارد.

اگر معيار خوب بودن آثار سينمايي كمدي و فحش دادن كاراكترها به همديگر است كه اصلاً حرفي باقي نميماند، به نظرم آنقدر سطح ذائقه سينماگران را پايين آوردهايم كه اساساً مردم براي تماشاي شوخي و خنده به سينما ميروند، چون ديگر فكر نميكنند كه ممكن است فيلمهاي جدي و سينماي داراي انديشه هم حرفي براي گفتن داشته باشد. وقتي مردم را عادت ميدهيم به اينكه فيلمهاي سطحي ببينند، ديگر نبايد انتظار داشته باشيم دنبال مفاهيم جدي در سينما باشند. البته از ماست كه بر ماست، خود فيلمسازان سطح ذائقه مخاطب را پايين آوردهاند. من قصد عقبنشيني ندارم و تا آخرين لحظه سعي ميكنم از فيلمم در اكران حمايت كنم. ما در مقابل فيلم «نگار» آقاي جوان با تريبون 70ميليوني كه ايشان در اختيار دارند، واقعاً چقدر ميتوانيم رقابت كنيم، ضمن اينكه از تبليغات مؤثري هم برخوردار نيستيم.

خودتان فكر ميكنيد چقدر مولفههاي عامهپسند بودن را براي جذب مخاطب عام رعايت كردهايد؟

من به دنبال مؤلفههاي رايج عامهپسند بودن در فيلمم نبودم.

بالاخره سينما هنر عامهپسند است و بايد به مردم تا حدي حق داد كه در وهله اول براي سرگرم شدن به سينما بروند و فيلمساز هم الزاماً بايد پيام و انديشه و حتي فلسفهاش را از كانال سرگرمي به مخاطب ارائه دهد.

بله. اگر منظور شما رعايت قواعد قصهگويي، شخصيتپردازي و اصول كارگرداني است كه به نظرم تا حد قابلقبولي اين مؤلفهها در فيلم رعايت شده است. البته من ادعا نميكنم كه فيلمي درخشان ساختهام، ولي از بازخوردهايي كه تا به حال براي نمونه از سوي افرادي چون آقاي احمد مسجد جامعي، محمدجواد حق شناس و حتي برخي نمايندگان مجلس و مديران سينمايي داشتم، به نظرم فيلم توانسته رضايت مخاطب را برآورده كند.

چقدر خلق قهرمان برايتان اهميت داشت؟

زياد به قهرمانپروري در سينماي دفاع مقدس اعتقاد ندارم.

مگر ميشود قهرمان را از ژانر دفاع مقدس حذف كرد؟ مخاطب بايد با چه چيزي ارتباط برقرار كند؟

«درياچه ماهي» بيشتر فيلمي قصهمحور است و بار اصلي روي داستان قرار دارد.

يعني قصد نداشتيد شخصيت «رضا روشن» قهرمان فيلم باشد و مخاطب را درگير كند؟

نه. چنين قصدي نداشتم. شخصيت رضا بيش از اينكه قهرمان باشد، آگاهيدهنده است و قصه را پيش ميبرد، به نظرم اگر قهرمان در فيلم پررنگ بود، بايد اتفاقات ديگري رقم ميخورد و فيلم قدري مردانه ميشد.

قهرمان الزاماً نبايد مرد باشد، مثلاً قهرمان فيلم «شيار 143» يك زن است.

من خيلي به اين قائل نيستم كه آنجا هم قهرمان زن است، داستان فيلم «درياچه ماهي» دو شخصيت محوري دارد، رضا و فروغ در كنار هم قصه را پيش ميبرند.

فكر نميكنيد پر و بال دادن به داستانكها قدري به انسجام داستاني فيلم لطمه وارد كردهاست؟

ما دو تا داستان بيشتر نداريم و به نظرم به شكل كاملي هم به سرانجام ميرسند. در واقع ما داستانك اضافي نداريم.

در فيلم «درياچه ماهي» از امروز به زمان جنگ پل زدهايد، زمان حال و گذشته چقدر دست شما را در پرداختن به موضوع دفاع مقدس باز گذاشت؟

من سعي كردم معضلاتي كه خانوادههاي شهداي گمنام در جامعه امروز با آن دست به گريبان هستند، در فيلم «درياچه ماهي« در قالب يك ملودرام نشان بدهم. جنگ بالاخره آثار اجتماعي زيادي دارد. دوست داشتم انگشت روي تنهايي بازماندگان جنگ بگذارم و براي اين منظور كوشيدم به زندگي چند خانواده بپردازم. البته فيلم داستاني زنانه دارد. به نظرم سنگيني و بار اصلي درام روي تم عاشقانه داستان است، البته ما در فيلم معدود صحنههاي اكشن هم داريم.

فكر ميكنيد در مقايسه با آثار فاخر سينماي دفاع مقدس چقدر «درياچه ماهي» حرف براي گفتن دارد؟

من سعي كردم نگاهي تازه به سينماي جنگ داشته باشم و براي زدن حرفم هم تقريباً مستقل عمل كردم و از ارگانها كمك نگرفتم و فقط فارابي به ما كمك مالي كرد.

از ساخت فيلم دفاع مقدسي پشيمانيد يا باز هم در اين ژانر فيلم خواهيد ساخت؟

اصلاً پشيمان نيستم و قرار است فيلم دومم هم دفاع مقدسي باشد.

در جشنواره فيلم فجر هم به راهنيافتن «درياچه ماهي» به بخش سوداي سيمرغ اعتراض داشتيد.

بله. چون ميديدم كه آثاري به مراتب كماهميتتر و پايينتر از درياچه ماهي به بخش مسابقه راه پيدا كردهاند، عملكرد هيئت انتخاب فيلمها به نظرم قابل انتقاد بود، چون «درياچه ماهي» ميتوانست با فيلمهاي ديگر رقابت كند. از همان ابتدا به نظرم نشانه رفته بودند تا فيلم ديده نشود. فيلم «درياچه ماهي» يك فيلم فرهنگي است و بايد به آن به عنوان كالايي فرهنگي نگاه شود و لازمه اين مسئله حمايت است. به خصوص اينكه فيلمساز اثر يك زن است و بايد از زنان فيلمساز حمايت بيشتري صورت بگيرد. همينطور فيلمسازان اول كه نشان دادهاند ميتوانند حرفهاي زيادي براي گفتن داشته باشند.




خیالمان راحت؛ امسال خبری از اسکار نیست⇐فیلم ۲ارگانی فارابی گزینه ایرانی اسکار شد

سینماروزان: بعد از حذف «وارونگی» از فهرست 4فیلم نهایی اسکار و ورود دو فیلم از محصولات مشارکتی فارابی در میان 4 فیلم نهایی، می‌شد حدس زد که بناست امسال یک محصول کاملا دولتی به اسکار معرفی شود.

به گزارش سینماروزان همین اتفاق هم افتاد و در نهایت فارابی نام فیلم 2ارگانی «نفس» را به عنوان گزینه ایرانی اسکار معرفی کرد تا از همین حالا بشود پیش‌بینی کرد که حتی در میان گزینه های ابتدایی بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان آکادمی هم جایی برای سینمای ایران نیست.

«نفس» که با مشارکت ویژه فارابی و با حمایت مالی نورتابان وابسته به بنیاد مستضعفان تولید شده نه فقط نتوانست به هیچ کدام از جشنواره های مطرح جهانی و از جمله کن، ونیز و برلین راه یابد بلکه در بیشتر از یک سالی که از تولیدش میگذرد هم اکرانهای جهانی قابل توجهی نداشته است؛

بماند که اکران داخل آن نیز چنان که باید در جلب مخاطب موفق نبود و علیرغم حمایتهای تبلیغاتی، فروش کل آن به 2 میلیارد هم نرسید!!!

با چنین اندوخته‌ای حتی راهیابی به فهرست ابتدایی کاندیداهای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان هم دور از دسترس است چه برسد به دریافت اسکار مگر آن که به مانند دوران رییس اسبق سازمان سینمایی فردی را پیدا کنیم تا لابی کند برای دریافت اسکار!!!

این نامها را به خاطر بسپارید؛ امیر اسفندیاری، سیروس الوند، مجید انتظامی، محمد بزرگ‌نیا، کمال تبریزی، سیدجمال ساداتیان، رسول صدرعاملی، جواد طوسی و رضا کیانیان.

«نفس» حاصل انتخاب هیأتی است که اینها در آن حضور داشتند.