سینماژورنال: سه سال بعد از تولید واقعه نگاری هالیوودی “آرگو” از تسخیر سفارت آمریکا موسوم به لانه جاسوسی در سیزدهم آبان 1358 فقط و فقط حجم عمده شعار مدیران فرهنگی درباره پاسخگویی سینمایی به این پروژه است که شنیده شده است.
به گزارش سینماژورنال در این فاصله فقط یک یا دو سینماگر ایرانی بوده اند که به طور جدی برای تصویرسازی واقع گرایانه این اتفاق پیشقدم شدهاند؛ یکی از این سینماگران ایرج تقیپور است.
هنوز از مرحله نگارش سناریو جلوتر نرفته ایم
تقیپور که نخستین تهیه کننده ای بود که استعدادهای اصغر فرهادی را شناخت و تولید دو فیلم ابتدایی او “رقص در غبار” و “شهر زیبا” را برعهده گرفت بیشتر از سه سال است که میخواهد درامی سینمایی با عنوان “دیدار در شرمیتوو” را تولید کند. درامی که نام آن برآمده از فرودگاهی به نام “شرمیتوو” در مسکو است و بناست در آن تحلیلی ریشه ای درباره دلایل تسخیر لانه جاسوسی ارائه شود.
این تهیه کننده درباره تازهترین وضعیت تولید این پروژه به سینماژورنال می گوید: بعد از گذشت سه سال زمان و صرف انرژی فراوان برای راه اندازی پروژه هنوز از مرحله نگارش سناریو جلوتر نرفته ایم.
وی در چرایی این وضعیت بیان میدارد: پروژه های مذهبی یا پروژه هایی تاریخی مانند این گرفتار وضعیتی هستند که تهیه کننده نمیتواند به طور مستقل تولید آنها را به سرانجام برساند چون ریشه های سیاسی کار باعث میشود که به سراغ جلب نظر مراجع مختلف بروید. ما نیز سعی کردیم نظر تمامی مراجع مرتبط با سوژه را جلب کنیم و البته فقط در حرف(!) از ما حمایت شد.
حمایتهای لفظی تا دلتان بخواهد صورت می گیرد اما حمایت عملی، نه
تقیپور خاطرنشان میسازد: ما برای تولید “دیدار در شرمیتوو” نیاز داشتیم که حتما یکی از ارگانهای متنفذ را پشت سر خود داشته باشیم؛ فارغ از دلایل مالی تولید چنین پروژه ای، حضور یک ارگان متنفذ باعث می شود که به لحاظ سیاسی بتوانیم طوری پیش برویم که پس از تولید دردسرهای تفسیرسازیهای مختلف را نداشته باشیم.
تهیه کننده “مواجهه” و “صندلی خالی” با اشاره به کم لطفی ارگانهای متنفذ بیان میدارد: ما در مملکتی زندگی می کنیم که از صدر تا ذیل معتقدند تسخیر سفارت، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بوده است اما وقتی حرف از تولید یک پروژه سینمایی با محوریت آن اتفاق میآید حتی یکی از مسئولین دولتی هم برای کمک به ما پا پیش نمی گذارد. البته حمایتهای لفظی تا دلتان بخواهد صورت می گیرد اما حمایت عملی، نه.
وی ادامه میدهد: تصمیم داشتیم که بدون مشارکت حداقلی مراجع دولتی کار را پیش نبریم تا مطمئن باشیم خطایی در تولید صورت نمی گیرد.
تقیپور بیان میدارد: ما به اهمیت استراتژیک پروژه واقف بودیم و برای همین سعی کردیم درباره تولید با مراجع رسمی درگیر در مقوله، رایزنی هایمان را داشته باشیم و نظرشان را جلب کنیم اما از آن سو انتظار این بود که مراجعی که معمولا ذینفع در حمایت از پروژه های این چنینی هستند مانند وزارت ارشاد یا بنیاد سینمایی فارابی و ارگانهای مشابه به ما کمک کنند که متاسفانه هنوز این اتفاق رخ نداده است.
عافیتطلبی مسئولین باعث شده حمایت عملی از تولید چنین پروژههایی صورت نگیرد
ایرج تقیپور که بیشتر از دو دهه است در سینمای ایران فعالیت دارد درباره اینکه مدیران فرهنگی برخلاف وعده های لفظی در عمل از پروژه ای مرتبط با تسخیر لانه جاسوسی حمایت نمیکنند به سینماژورنال میگوید: تصورم این است که مسئولین ما گرفتار عافیت طلبی هستند و عافیت طلبی باعث می شود خود را درگیر تولید چنین فیلمهایی نکنند و حمایت عملی از تولید چنین پروژههایی صورت نگیرد. البته اخیرا تحرکاتی از سوی بنیاد فارابی برای حمایت از تولید صورت گرفته که مشخص نیست به نتیجه برسد یا نه.
رسیدن به نسخه نهایی سناریو به سه عامل شرایط زمانی تولید، کارگردان انتخابی و میزان بودجه ای که در اختیار کار قرار می گیرد بستگی دارد
فرهاد توحیدی فیلمنامه نویسی بود که مسئولیت نگارش فیلمنامه “دیدار در شرمیتوو” به وی واگذار شده بود. تقی پور در پاسخ به این سوال که آیا نگارش به پایان رسیده است به سینماژورنال میگوید: فیلمنامه تقریبا کامل شده است اما رسیدن به نسخه نهایی به سه عامل شرایط زمانی تولید، کارگردان انتخابی و میزان بودجه ای که در اختیار کار قرار می گیرد بستگی دارد.
تقیپور ادامه میدهد: فضای سناریو نشان می دهد که چگونه کارگردانی باید آن را بسازد و در این زمینه ما با همایون اسعدیان توافقات لازم را انجام داده ایم و اگر در برهه ای که کار کلید می خورد ایشان درگیر پروژه دیگر باشد باید سراغ گزینه های جایگزین برویم.
- محوطه جلوی سفارت در روزهای تسخیر
“آرگو” بلحاظ تکنیکی فیلمی فوق العاده درخشان اما بلحاظ محتوایی فوق العاده مزخرف بود
یکی از اصلی ترین وجوه “آرگو” تصویرسازی مستندوار و البته مهیجی بود که در یک ربع ابتدایی آن ارائه شده بود و بدین لحاظ توانسته بود حتی مخاطبان ایرانی را هم تحت تأثیر قرار دهد.
وقتی از تقی پور می پرسیم که آیا “دیدار در شرمیتوو” هم تصویرسازی مهیج منجر به تسخیر سفارت را در خود دارد وی اظهار میدارد: اول باید بگویم “آرگو” بلحاظ تکنیکی فیلمی فوق العاده درخشان اما بلحاظ محتوایی فوق العاده مزخرف بود. مشکل “آرگو” این بود که سازندگانش شناختی از ایران و مردم آن نداشتند و فقط می خواستند مخاطبان را به هیجان وادارند.
ماجرای تسخیر سفارت اصلا ماجرای از دیوار بالا رفتن چند دانشجوی جوان نیست بلکه ماجرا ریشهدارتر از این حرفهاست
وی ادامه میدهد: بن افلک و همراهان آمریکاییش شناختی از مردم ایران نداشتند و طبیعی بود که نتوانند بار محتوایی غنی برای محصولشان تدارک ببینند اما “دیدار در شرمیتوو” کاملا به ریشه های تسخیر سفارت که ذهنیت مردم ایران نسبت به آمریکا است می پردازد.
تقیپور در توصیف این فضا بیان میدارد: ماجرای تسخیر سفارت اصلا ماجرای از دیوار بالا رفتن چند دانشجوی جوان نیست بلکه ماجرا ریشه دارتر از این حرفهاست و به کودتای آمریکایی 28 مرداد 32 بازمی گردد. بعد از کودتا دولتمردان ایالات متحده چهره ای از خود پیش مردم ایران ساختند به شدت تاریک و همین تصویرسازی ذهنی بود که باعث شد اعتراض دانشجویان منتج شود به تسخیر کامل سفارت.
این سینماگر که آن دوران را کاملا درک کرده میافزاید: دانشجویان پیرو خط امام(ره) بنا بود در اعتراض به سیاستهای آمریکا نهایتا چند روز در برابر سفارت تحصن کنند اما اعتراض دانشجویان گره خورد با اعتراض مردمی که می خواستند به دخالتهای سالیان طولانی این کشور در سیاستگذاری مملکتشان واکنش نشان دهند.
- ایرج تقی پور
به جای ساخت تریلر می خواهیم مخاطبان را به تفکر واداریم
تقیپور تأکید میکند: در “دیدار در شرمیتوو” ابدا به مانند “آرگو” به دنبال ایجاد هیجان های فانتزی در مخاطب نیستم و بجایش او را به فکر وامیداریم که بیندیشد بر این موضوع که چرا ایرانیان چنین واکنش تندی را علیه آمریکاییان نشان دادند؟
وی خاطرنشان میسازد: ما تحلیل ریشه های تسخیر سفارت را تصویرنگاری می کنیم و در یک کلام به جای ساخت تریلر می خواهیم مخاطبان را به تفکر واداریم.
آیا توافق هسته ای به تغییر مسیر فیلمنامه منجر خواهد شد؟
ایرج تقیپور پیرامون اینکه آیا فضای سیاسی پیش آمده بعد از توافق هستهای منجر به تغییر مسیر فیلمنامه “دیدار در شرمیتوو” نخواهد شد به سینماژورنال بیان می دارد: امیدوارم این اتفاق نیفتد چون فیلمنامه برمبنای تحلیلی نگاشته شده که یک تحلیل دائمی است درباره اتفاقات منجر به تسخیر سفارت. بر این اساس فکر نمی کنم ماهیت محتوایی اثر تناقضی با فضای سیاسی اخیر داشته باشد. تحلیل دراماتیک ما یک تحلیل دائمی است و ربطی به ماجرای توافق هستهای ندارد.