1

طعنه تند پرويز كيمياوي به دست اندركاران “هنر تجربه”⇐تنها ترجمه عنوان گروه‌تان از  اصل فرانسوي‌اش، كافي نيست

سینماژورنال: ماجرای اتفاقات انتقادبرانگیر در گروه سینمایی هنروتجربه تمامی ندارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از اعلام خبر اکران مجدد فیلم “ساکن طبقه وسط” ساخته شهاب حسینی در این گروه که با ادعای نادرست جبران بی مهری صورت گرفته به این فیلم در جریان اکران رسمی اش انجام می‌شود(اینجا را بخوانید) و البته واکنش پخش کننده اثر به این ماجرا را به دنبال دااشت(اینجا را بخوانید) حالا یکی از فیلمسازان ایرانی خارج نشین هم به نمایش فیلمش در این گروه سینمایی اعتراض کرده است.

این فیلمساز ایرانی پرویز کیمیاوی است که به شدت به نمایش “ایران سرای من است” در هنروتجربه اعتراض کرده است و جالب است که ایشان در خلال گلایه های خود از این گفته است که در فرانسه عضو هنروتجربه است!!!

و انگار مدیران سینمایی دولت یازدهم در کنار همه عشق و علاقه خود به الگوی سینمای فرانسوی، حتی نام هنروتجربه را هم از گروهی به همین نام در فرانسه عاریه گرفته اند.

این فیلم من نیست

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” فیلم “ایران سرای من است” قرار است پس از ۱۸ سال همزمان با عید فطر در گروه سینماهای “هنر و تجربه” به نمایش محدود برسد، اما کیمیاوی که در پاریس زندگی می‌کند، در گفت‌وگو با “رادیوزمانه” از مخالفت جدی خود با نمایش فیلم‌اش می‌گوید: “این فیلم ادیت نهایی من را ندارد و در واقع فیلم من نیست. باید من را دعوت کنند تا به ایران بروم و مونتاژ نهایی را انجام دهم. بعد از آن و با کمال میل خوشحال می‌شوم که فیلم به نمایش دربیاید.”

فیلم درباره فرهنگ و شاعران مملکت است
‎”ایران سرای من است” در سال ۱۳۷۹ ساخته شد و در جشنواره هفدهم فیلم فجر جایزه ویژه هیات‌ داوران را دریافت کرد. فیلم درباره یک جوان نویسنده کرمانی است که می‌خواهد کتابی درباره حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و خیام بنویسد. او در راه سفرش به تهران برای دریافت مجوز -که با مشکل روبرو شده- در کویر گم می‌شود و شاعران کتاب‌اش بر او ظاهر می‌شوند. کیمیاوی می‌گوید: “فیلم درباره فرهنگ مملکت و شاعران مملکت است تا جوان‌های ما، آن‌ها و شعرهای‌شان را بیشتر بشناسند.”

‎پس از نمایش “ایران سرای من است” در جشنواره فیلم فجر، میان پرویز کیمیاوی و محمدرضا سرهنگی، تهیه کننده فیلم اختلاف‌هایی به وجود آمد. به گفته کیمیاوی اختلافات بر سر مسائل مالی بود: “نه فارابی و نه ارشاد نتوانستند آن را حل کنند، به خانه سینما هم رفت و آنجا به نفع مرحوم سرهنگی رأی دادند.” محمدرضا سرهنگی از تهیه کننده‌‌های سینمای مستند و فرهنگی ایران بود که در سال ۱۳۸۳ درگذشت و حالا حق پخش “ایران سرای من است” به ورثه او منتقل شده.

خودم در فرانسه از اعضای “هنر و تجربه” هستم
كيمياوي در ادامه توضيحات خود مي گويد: “چون من و مرحوم سرهنگی با هم اختلاف داشتیم، ایشان بدون اجازه من در زمان مونتاژ تغییراتی در فیلم ایجاد کرد که مورد تأیید من نیست. دو سه ماه پیش شنیدم که گروه هنر و تجربه می‌خواهد این فیلم را اکران کند. بلافاصله با آقای علم‌الهدی تماس گرفتم و گفتم این فیلم من هنوز ادیت کامل نشده و من اجازه نمایش نمی‌دهم. ایشان هم جواب دادند که شما را درک می‌کنیم و این فیلم را مسکوت نگه می‌داریم تا با خانواده سرهنگی تماس بگیریم. اما دیگر خبری نشد. نمی‌دانم. ممکن است به خاطر پخش همین فیلم‌ در مونیخ سوءتفاهم پیش آمده باشد. باید بگویم این همان فیلم نیست و اصلاح شده است.

به گفته کیمیاوی نسخه ادیت شده “ایران سرای من است” به همراه سایر فیلم‌های او از ۹ تا ۱۲ ژوئن در موزه فیلم مونیخ به نمایش گذاشته می‌شود:”یک نسخه دی وی دی از این فیلم دارم که هنرپیشه نقش اول‌ام برای من فرستاد و شخصا آن را ادیت کردم. من خودم در فرانسه از اعضای “هنر و تجربه” هستم. باید بگویم تنها ترجمه عبارت “هنر و تجربه” کافی نیست. سندیکاها در اینجا سال‌ها در برابر تهیه‌کننده‌ها ایستادند تا به حقوق مؤلفین و کارگردان‌ها احترام گذاشت.




بزرگترین هدیه شهاب به مسلمانان جهان

سینماژورنال/سمیه دهقان‌زاده: شصت و نهمین دوره جشنواره فیلم کن، بیشتر از فرانسوی ها و باقی هنردوستان هنر هفتم، در ذهن هر ایرانی باقی خواهد ماند چراکه حس خوشایند موفقیتی جهانی برای ایران آن هم در عرصه سینما را نمی توان به راحتی از ذهن هنردوستان ایرانی پاک کرد.

و البته نقطه عطف این داستان، «سیدشهاب‌الدین حسینی» است؛ کسی که با نقش آفرینی هایش بارها و بارها من و شما با نقشش هم ذات پنداری کردیم؛ لبخند زدیم و اشک ریختیم. این بار داوران جشنواره ای بین المللی بازی وی را دیدند و نه تنها نتوانستند نادیده‌اش بگیرند بلکه به نظر بازی شهاب حسینی آنقدر چشمگیر بوده که جایزه بهترین بازیگری را از آن او بدانند و انتخابش کنند.

تقدیم با خلوص
حال در اواخر بهار زمین، شکوفایی دیگری شکل می گیرد و همه دل در دلشان نیست که ببینند شهاب حسینی موقع دریافت جایزه چه می کند و چه می گوید.شهاب از پله های سن بالا می رود و جایزه اش را به همه مردم سرزمینش تقدیم می کند. کوتاه و سلیس حرف می زند و با همان وقار همیشگی در اذهان می ماند.
حسینی، فرهادی و علیدوستی به ایران می آیند و در نشستی خبری، این بار سیدشهاب‌ حسینی جایزه اش را با تمام خلوص به دلیل تقارن تاریخش با نیمه شعبان به ساحت مقدس حضرت امام زمان(عج) تقدیم می کند که البته اگر این تقدیم کردن در اختتامیه کن صورت می گرفتن به مراتب اثرگذارتر بود.

حسی رویایی
با این حال همین میزان خلوص نیت هم باعث تزریق حس عجیب خوشایندی، در بسیاری از مخاطبان می شود. چرا که نه تنها جایزه ای که شهاب گرفته بی سابقه است بلکه مدل تقدیمی وی آن هم به باارزش ترین با ارزش ها؛ حضرت مهدی موعود برای بسیاری، حسی رویایی ایجاد می‌کند و برای برخی نیز نامانوس است و خوشایند نیست.
و در همین نقطه است که هجمه ها آغاز می شود و سیبل این حمله ها، اعتقاد قلبی بازیگری است که هرگز اعتقاداتش را پنهان نکرده و همیشه به آنها افتخار کرده است.

قدردانش باشیم
روی دیگر سکه اما بعد جهانی این تقدیم است که روزنامه «فیگارو» چاپ فرانسه و از معروف ترین نشریات جهان به آن می پردازد و می گوید بهترین بازیگر مرد جشنواره کن جایزه اش را به امام پنهانشان تقدیم کرده و البته مهم تر از همه در ادامه مطلبش در مورد اعتقادات شیعه و انتظار و منجی نیز می نویسد، همه دنیا به واسطه این تقدیم بی واسطه نام امام زمان(عج) را می شنوند و به نظر نگارنده، این بزرگترین هدیه ای است که شهاب حسینی به مسلمانان جهان داده است، معرفی دین اسلام و مفهوم انتظار؛ آن هم در بعد جهانی. وی شخصیت هنری اش، به صورتی ناگسستنی با شخصیت مذهبی‌اش، گره خورده. چیزی که کمتر حتی در نخبگان هموطنمان پررنگ دیده ایم. وی نه برهنه شده، نه وطن فروشی کرده،

بلکه تنها و تنها با هنرش فرصتی که می توانست هزاران اما و اگر داشته باشد را هوشمندانه قدر دانسته، باشد که ما نیز قدردانش باشیم و حامی اش.




روایت حجت‌الاسلام شهاب مرادی از تلاشهایش برای رفع ممنوعیت شجریان، اشک ریختن برای “شهرزاد” و “قباد”، دربست کردن سینما برای تماشای فیلم و…

سینماژورنال: حجت الاسلام شهاب مرادی که با نام کارشناس خانواده، ازدواج و جوانان شناخته می شود، از جمله روحانیون رسانه ملی است که همواره سعی می‌کند نظرات خود را در بسته‌بندی‌های شیک و متفاوتی به مخاطب عرضه کند.

به گزارش سینماژورنال همین ارائه حتی ثقیل‌ترین محتوا در یک بسته بندی به‌روز است که باعث می شود اغلب برنامه‌هایش در رسانه ملی با اقبال مخاطبان روبرو شود.

این روحانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “تماشاگران امروز” انجام شده کوشیده برخی از علایق هنری خود را فاش کند.

سینما را دربست می گیریم و فیلم می بینیم

مرادی با اشاره به اینکه معمولا در سینما فیملها را می بیند گفته است: با خانواده و دوستانم به سینما میروم. بعضی وقتها که یک فیلم را خیلی دوست باشیم که سینما را دربست کردیم و رفتیم فیلم را دیده ایم.

وی ادامه داده است: یک بار “ردکارپت” را هفت هشت نفری با دوستانم رفتیم و دیدیم. خیلی هم خسته بودیم ولی گفتم من این فیلم را ندیده ام و باید ببینم…اغلب فیلمهای اسکاری 2015 را دیده ام.

فیلم “جاذبه” را ایستاده دیدم

این کارشناس مذهبی درباره علایق سینمایی اش بیان داشته است: بازی و ساخت خوب در انتخاب فیلم برایم اهمیت بسیار دارد. مثلا فیلم اتاق ROOM را دیدم و از وسطهای داستان فیلم می افتد و آن جذابیت لازم را ندارد ولی مثلا بخشی از فیلم جاذبه GRAVITY را ایستاده می دیدم. من دوست دارم خودم را به فیلم بسپارم و اینکه مدام دنبال این باشم که این بخش را کروماکی بدانم و آن بخش را جلوه های ویژه کامپیوتری نرمال نمی‌دانم.

حین تماشای “شهرزاد” گریه کردم

به گزارش سینماژورنال وی با اشاره به علاقه اش به سریال “شهرزاد” خاطرنشان ساخته است: سه چهار بار طی دیدن فصل اول “شهرزاد” به گریه افتادم. یکی دو بارش برای “قباد” بود.

مرادی افزوده است: “شهرزاد” تاریخ آن مقطع را صرفا سیاسی و در جهت مصدق و فاطمی نشان می داد.. به نظرم الان برای مخاطب مصدق و کاشانی و فداییان اسلام خیلی فرق ندارد و حساسیتهایی که در گذشته بوده الان زیاد وجود ندارد.

بعد از دیدن “ملکه”…

حجت الاسلام مرادی با اشاره به یکی از بهترین آثار سینمای دفاع مقدس در سالهای اخیر بیان داشته است: فیلم “ملکه” را در سینما ندیده بودم. تلویزیون آن را پخش کرد و وقتی تمام شد. ساعت یک و نیم شب به میلاد کیمرام زنگ زدم و گفتم واقعا کیف کردم بازی تو عالی بود.. کیمرام هم گفت تبریک تو از برای من از هزار سیمرغ بهتر است.

چیزی که دشمن بابت آن منت بگذارد مایه مباهات نمی دانم

این روحانی با اشاره به اینکه “درباره الی” فرهادی از “جدایی…”اش بهتر بوده با بیان اینکه “جدایی…” را کمی سیاه تر دیده درباره فرهادی اظهار داشته است: نسبت به آقای فرهادی مسأله ای ندارم ولی این موضوع نباید مرا از اظهارنظر بازدارد. نباید بگویم حالا که تب اسکار است پس من هم تبریک بگویم و بگویم البته یک سری ملاحظاتی هست که بعدا میگویم و آن بعداد هیچ وقت پیش نیاید. من چیزی را که دشمن ما بابت آن سر ما منت بگذارد مایه مباهات نمی دانم. ولی اگر مردم فقط در یک سینما برای فیلمساز دست بزنند آن موفقیت را به او تبریک می گویم.

حاتمی کیا را بیشتر از آثارش دوست دارم

مرادی درباره حاتمی کیا چنین نظر داده است: خودش را بیشتر دوست دارم و “چ” بهتر از “بادیگارد” بود. “آژانس شیشه ای” از همه فیلمایش بهتر است.

شهاب مرادی پیرامون “یتیم خانه ایران” ابوالقاسم طالبی هم اظهار داشته است: دیالوگهای فیلم در بعضی جاها خوب نبود ولی به نظرم این فیلم همین قدر که بتواند این موضوع یک خطری را در ذهن جا بیندازد که نیمی از جمعیت ایران در یک قحطی از بین رفته اند و این از تاریخ ما پاک شده، کافی است.

تلاش برای حل مشکل شجریان

یکی از جالبترین بخشهای گفته های مرادی جایی است که از علاقه دیرین خود به صدای محمدرضا شجریان و تلاشهایش برای حل مشکل ممنوعیتهای حرف زده است. به گزارش سینماژورنال مرادی با اشاره به شنیدن آثار شجریان گفته است: آن زمان که ما شجریان گوش می کردیم خیلی ها که الان از او طرفداری می کنند می گفتند اینها چیست گوش می کنید؟ یاد بدهکاری و بدبختی هایمان می افتیم.

وی ادامه داده است: واقعا شجریان به نظرم یک اتفاق بی تکرار است. آواز را در نقطه ای قرار داده که دیگر دست کسی به آن نمی رسد. سالهای متمادی طلبگی در موسیقی داشته است.

مرادی درباره تلاشهایش برای حل مشکل شجریان اظهار داشته است: ابتدای بروز مسائل تلاش کردم و می دانم افراد دیگری هم سعی خود را کرده اند اما احساس میکنم طرفین خودشان هم باید بخواهند.

منبر در مجلس ختم شکیبایی، پاشایی و…

حجت الاسلام شهاب مرادی در پاسخ به این سوال که در مجلس ختم چه چهر هایی منبر رفته است گفته است: خسرو شکیبایی، چهلم قربانیان زلزله بم در این شهر، آیدین نیکخواه بهرامی، مرتضی پاشایی، محمدعلی اینانلو و…

معلم آشپزی موسیقی درس می داد

به گزارش سینماژورنال ابراز تعلق خاطر مرادی به شجریان و منبر رفتن ایشان در مجلس ختم مرتضی پاشایی در حالی صورت گرفته که خودش زمانی که ریاست سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران را برعهده داشت، آموزش موسیقی در فرهنگسراها را تعطیل کرد. خودش دلیل این امر را برآمده از تخصصی نبودن آموزش دانسته و گفته است: همان موقع سازمان مورد نقد موسیقیدانان مسئول هم بود که معلم آشپزی در فرهنگسرا موسیقی درس می دهد.

وی ادامه داده است: ما مقرر کردیم آموزشهای تخصصی هنر از جمله موسیقی را برنامه ریزی و اجرا کنند کنند با نگاه حمایتی و بدون درآمدزایی مانند مکتب آواز تهران که مقدمات آن انجام شده بود.

مرادی خاطرنشان ساخته است: نکته دیگری که به آن به عنوان یک اصل معتقد هستیم عدم رقابت با بخش خصوصی بود است که باید همیشه و همه جا جدی گرفته شود. خیلی از آموزشگاهها اعتراض می کردند و این اعتراض آنها به حق بود که سازمان فرهنگی هنری با فضای رایگان و کلاسهای ارزانتر  عرصه را بر 300 آموزشگاه خصوصی تهران تنگ کرده است.




دفاع تمام قد “کیهان” از شهاب حسینی

سینماژورنال: روزنامه اصولگرای “کیهان” به انتقاد از هجمه هایی پرداخته است که طی روزهای اخیر نصیب شهاب حسینی شده است.

به گزارش سینماژورنال این روزنامه با انتقاد از رویه غلطی که در فحاشی به هنرمندان دارای تمایل به ارزشهای مذهبی صورت می‌گیرد این گونه رفتارها را زیر سوال برد.

سینماژورنال متن گزارش “کیهان” را ارائه می دهد:

توهین و فحاشی در فضای مجازی

 گروهی از کاربران ضدانقلاب در فضای مجازی، باز هم کمپین فحاشی به «شهاب حسینی» را احیا کردند!  پس از اینکه شهاب حسینی، جایزه خود به عنوان بهترین بازیگر شصت و نهمین جشنواره فیلم کن را به آستان مقدس امام زمان(عج) تقدیم کرد، گروهی از شبه روشنفکرها و افراد ضدانقلاب، فضای مجازی را پر از توهین و فحاشی علیه این بازیگر کردند!

این افراد که البته عادت دارند که به هر هنرمندی که نسبت به ارزش‌های مذهبی و انقلابی ابراز تمایل کند، فحاشی کنند، این بار هم در سایت‌ها و شبکه‌های مختلف اینترنتی، شهاب حسینی را به خاطر تقدیم جایزه‌اش به امام دوازدهم شیعیان، با انواع اهانت‌ها، نواختند!

همانهایی که کمپین راه انداخته بودند

این جریان، در سال 89 و پس از حضور حسینی در دیدار هنرمندان سینما و تلویزیون با رهبر انقلاب اسلامی نیز کمپین «من از شهاب حسینی متنفرم» را در فضای مجازی راه انداخته بودند.

شهاب حسینی هم در واکنش به این اقدامات تخریب آمیز در گفت وگویی اظهار داشت: کوچکترین اهمیتی به این موضوعات نمی‌دهم؛ اگر خداوند بخواهد آتش خشم و غضب و حسد تبدیل به گلستان می‌شود، همان گونه که برای ابراهیم شد.وی در ادامه بیان کرد: نه تایید این افراد من را خوشحال و نه تکذیبشان من را ناراحت  می‌کند.




پخش‌کننده “ساکن طبقه وسط” در واکنش به ادعای سیاستگذاران هنروتجربه⇐بی‌مهری واقعی این است که واقعیات را نادیده می‌گیرید

سینماژورنال: اکران “ساکن طبقه وسط” نخستین تجربه کارگردانی شهاب حسینی در گروه هنروتجربه را سیاستگذاران این گروه با ادعای بی‌مهری نسبت به اکران ابتدایی این اثر ترتیب داده اند.

به گزارش سینماژورنال با این حال مسأله اینجاست که “ساکن…” نه تنها در اکران سراسری آن که پاییز 93 برگزار شد بی‌مهری ندید که اتفاقا اقبال مخاطبان به آن باعث شد در ردیف 10 فیلم پرفروش جدول فروش سالانه قرار گیرد.(اینجا را بخوانید)

به تازگی حبیب اسماعیلی تهیه‌کننده باسابقه، پخشکننده باتجربه و مدیر شرکت پخش رسانه فیلمسازان که پخش “ساکن طبقه وسط” را برعهده داشته در گفتگو با “صبح نو” به ادعای سیاستگذاران هنروتجربه واکنش نشان داده است.

“ساکن…” همزمان با ماه محرم روی پرده رفت و جزو ده فیلم پرفروش سال بود

حبیب اسماعیلی گفته است: اینکه گفته‌اند «ساکن طبقه وسط» که اولین تجربه کارگردانی شهاب حسینی بود در اکران رسمی خود مورد بی‌مهری واقع شده درست نیست. اگر نگاهی به جدول فروش سال 93 بیندازند و آمار فروش فیلم در تهران و شهرستانها را رصد کنند خواهند دریافت که اتفاقا این فیلم جزو فیلمهای پرمخاطب بوده است.

این پخش کننده ادامه داده است: «ساکن طبقه وسط» تقریبا همزمان با ماه محرم روی پرده رفت و در همه این سالها این ماه به عنوان ماهی شناخته می شده که اکران فیلمها در آن زیاد مخاطب نداشته است اما «ساکن طبقه وسط» از آن فیلمهایی بود که به دلیل اطلاع رسانی کافی چه در تلویزیون و چه از طریق تبلیغات محیطی و از آن مهمتر کیفیت استاندارد فیلمنامه محمدهادی کریمی و کارگردانی شهاب حسینی توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند.

اسماعیلی افزوده است: «ساکن طبقه وسط» از 23 مهر 1393 در گروه سینمایی آزاد و با دارا بودن 18 سالن در تهران روی پرده رفت و به تدریج اکران آن در شهرستانها هم گسترده شد و البته هفته به هفته فروش اش بالاتر رفت تا در زمان پایان اکران به نزدیکی رقم 1 میلیارد و نیم رسید و با همین فروش در میان ده فیلم پرفروش جدول سالانه قرار گرفت.

حبیب اسماعیلی
حبیب اسماعیلی

“ساکن…” اثری بود که هم مخاطب را سرگرم کرد و هم او را به فکر واداشت

این پخش کننده که در این سالها سهم مهمی در اکران آثار با درونمایه های متفاوت داشته است خاطرنشان ساخته است: یادتان باشد که در همان سال فیلمهایی که درونمایه طنز و کمدی داشتند به سقف جدول اکران چسبیده بودند اما «ساکن…» که تجربه‌ای فلسفی در سینمایی بود که قصد دارد هم مخاطب را سرگرم کند و هم او را به فکر وادارد در رقابت با این کمدی ها نه تنها کم نیاورد که اتفاقا مورد توجه مخاطب واقع شد.

حبیب اسماعیلی تأکید کرده است: سالها تجربه پخش این نکته را برایم آشکار کرده که آثار سینمایی فارغ از زمان اکران شان به یک دلیل عمده مخاطب را جلب می کنند و آن هم کیفیت بالای متن و اجراست و خوشبختانه «ساکن…» هر دو نکته را داشت؛ به جز آن تیم بازیگران ارزنده ای هم در کار حاضر بودند و به خصوص خود شهاب که بیشتر از 30 نقش را در فیلم بازی کرده بود.

اعضای شورای نمایش هم این فیلم را الگویی دانستند برای محصول استانداردی که در هر زمان مخاطب دارد

این پخش کننده که علاوه بر بازیگری، سابقه تولید محصولات سینمایی هم داشته است با اشاره به شگفت زدگی اعضای شورای نمایش از فروش این فیلم بیان داشته است: «ساکن طبقه وسط» از آن آثاری بود که حتی دوستان شورای صنفی نمایش هم بارها فروش بالای آن را الگویی می دانستند برای اثبات ابن فرضیه که جلب توجه مخاطب ربطی به این ندارد که فیلم در کدام گروه اکران شود. فیلمی که استاندارد باشد و به مخاطب احترام بگذارد می تواند حتی در گروه آزاد هم توجه مخاطبان را به خود جلب کند.

بی مهری واقعی آن است که واقعیات را نادیده بگیریم

اسماعیلی در پایان تأکید کرده است: باز هم می گویم «ساکن…» در اکران کمترین محدودیتی که از آن با نام «بی‌مهری» بشود یاد کرد و نداشت و همه چیز از تعداد سینما گرفته تا وضعیت تبلیغات و اقبال رسانه‌ها به خصوص رسانه های تخصصی مثبت و در خدمت فیلم بود. بی‌مهری آن است که این واقعیات را نادیده می گیرند و قضایا را وارونه جلوه می دهند.




یک مجری تلویزیون: شهاب حسینی اگر در تلویزیون می‌ماند بعید بود به جایی برسد

سینماژورنال: امیرحسین مدرس از رفقای قدیمی شهاب حسینی که نزدیک به دو دهه قبل همزمان با او کار اجرا در رسانه ملی را شروع کرد در این سالها همواره ارتباط خود را با شهاب داشته است.

به گزارش سینماژورنال در آن روزگار مدرس برنامه “نیم رخ” را برای شبکه اول اجرا می‌کرد و شهاب برنامه‌هایی نظیر “اکسیژن” و “آفتابگردان” را برای شبکه‌های دو و جام‌جم و البته که همین حضورهای تلویزیونی بود که باعث شد دیده شدن شهاب شده و محمدهادی کریمی فیلمنامه‌نویس و کارگردان، او را برای بازی در “رخساره” به امیر قویدل معرفی کند.

مدرس و حسینی در برهه ای از زمان درگیر راه اندازی یک گروه موسیقی به نام “هفت” هم شدند و آلبومهایی هم دادند.

مدرس که در این سالها کم و بیش با رسانه ملی همکاری داشته در گفتگو با “تماشاگران امروز” به صراحت از این گفته که شهاب اگر در تلویزیون می‌ماند بعید بود به جایی برسد.

بعید می دانم الان جای خوبی ایستاده بود

مدرس در پاسخ به این سوال که اگر شهاب در تلویزیون می ماند الان کجا بود گفت: بعید می دانم الان جای خوبی ایستاده بود یا به جای خوبی می‌رسید.

این مجری در پاسخ به این پرسش که آیا تلویزیون بخاطر خالی شدن از امثال شهاب افت کرده بیان داشت: این یکی از مهمترین دلایل افت تلویزیون است. من کاری به رویکرد سیاسی تلویزیون ندارم اما خوب می دانم تلویزیون در سالهای اخیر در مدیریت و تقسیم منابع مالی دچار مشکل شده است.

وقتش را صرف زن و بچه اش می کند
امیرحسین مدرس در جایی دیگر از گفتگوی خود درباره دوری شهاب از فضای مجازی اظهار داشت: شهاب وقتی را که می خواهد برای فضای مجازی که در کشور ما کمی هم خاله زنکی است بگذارد و ببیند فالوئرهایش چقدر بالا و پایین شده اند مطالعه می کند، به زن و بچه اش می‌رسد، کافه اش را اداره می کند و با آدمهایی که دوست دارد رفت و آمد می‌کند و می‌نویسد.




قلب واقعیتی دیگر در گروه سینمایی تازه تأسیس⇐آقایان هنروتجربه! اولین تجربه کارگردانی شهاب جزو ۱۰ فیلم پرفروش سال ۹۳ بود

سینماژورنال: موفقیت شهاب حسینی در جشنواره کن و دریافت جایزه بهترین بازیگری از این جشنواره سبب ساز آن شده است که دست اندرکاران هنروتجربه اقدام به اکران مجدد اولین تجربه کارگردانی وی با عنوان “ساکن طبقه وسط” کنند.

به گزارش سینماژورنال مدیران هنروتجربه که در روزهای اخیر و به سبب انتقاداتی از یکی از آثارشان با نام “دونده زمین” صورت گرفته به شدت هم تحت فشار هستند در اقدامی غیرمنتظره به ناگاه از “ساکن طبقه وسط” به عنوان یکی از محصولاتی که در این گروه اکران خواهد شد نام برده اند.

 اعضای سیاستگذاری گروه “هنر و تجربه” با این ادعا که “ساکن طبقه وسط” فیلمی کاملا “هنری و تجربی” است و متاسفانه در زمان خود با بی مهری هایی مواجه شده است تصمیم به اکران مجدد این فیلم گرفته اند.

این اتفاقی در حالی رخ می دهد که “ساکن طبقه وسط” که فیلمنامه آن را محمدهادی کریمی کارگردان آثاری نظیر “برف روی شیروانی داغ” یک دهه و نیم قبلتر نوشته بود، اواخر مهر 93 به صورت گسترده در تهران و شهرستانها اکران شده بود و البته با توجه به مضمون فلسفی آن اقبال مخاطبان به آن هم مثبت بود.

آقایان! “ساکن طبقه وسط” جزو ده فیلم پرفروش 93 بود

جالب است که در آمار سالانه فروش فیلمها در سینماها نیز این فیلم با فروشی نزدیک به 1/5 میلیارد جزو ده فیلم اول پرفروشهای سال بود!

 “ساکن…” در جدول فروش 93 بالاتر از کمدی هایی نظیر “خواب زده ها”، “فرشته‌ها با هم می‌آیند” و آثاری همچون “آرایش غلیظ”، “ملبورن”، “چند متر مکعب عشق” و “مهمان داریم” و البته نماینده اسکاری ایران “امروز” قرار گرفته بود ولی بانیان هنروتجربه ادعا کرده‌اند در اکران، این فیلم مورد بی مهری واقع شده است!

بهتر نیست اسباب رونق اکران فیلمهای خودتان را فراهم کنید؟

اینکه دست اندرکاران یک گروه سینمایی تازه تأسیس که در هفته های اخیر به دلیل عدم تخصیص سالن کافی به فیلمهای مختص خودشان و از جمله “تابو”ی خسرو معصومی مورد نقد قرار گرفته‌اند، قصد دارند بخشی از سرانه سالنهای خود را به “ساکن طبقه وسط” ارائه دهند به شدت غیرمنطقی و سوءاستفاده‌گرانه به نظر می‌رسد به خصوص که این اقدام بلافاصله بعد از دریافت جایزه شهاب حسینی صورت می گیرد.

 البته که این اقدام هنروتجربه مسبوق به سابقه است و پیشتر و با نمایش آثاری نظیر “باشو غریبه کوچک” بهرام بیضایی سعی شده بود تلاشی صورت گیرد برای ایجاد اعتبار برای این گروه ولی تفاوت این بود که فیلمی مانند “باشو” سه دهه قبل اکران شده بود اما “ساکن طبقه وسط” کمتر از دو سال پیش.

تلاش برای گریز از نقدهای “دونده زمین”؟

تازه همین روزهاست که دی.وی.دی “ساکن…” هم به شبکه نمایش خانگی عرضه شود و در این شرایط اکران آن درست همزمان با نقد گریبانگیر این گروه بخاطر اکران “دونده زمین” فقط می‌تواند مجالی تلقی شود برای گریز از نقدها و البته خرید اعتبار برای یک گروه سینمایی تازه تأسیس که حتی با حمایتهای دولت هم نتوانست چنان که باید در بدنه مخاطبان پایگاه کسب کند.

سینماژورنال از توجه دوباره به اولین تجربه کارگردانی شهاب حسینی استقبال می کند اما نه با تحریف واقعیتهای تاریخی.

هنروتجربه ایها پیشتر و در جهت تبلیغ برای آثارشان یک آگهی تبلیغاتی را به برخی رسانه های مطبوع داده و ادعا کرده بودند “رکورد طولانی ترین زمان نمایش فیلم در تاریخ سینمای ایران متعلق به آنهاست”!

در همان زمان سینماژورنال درباره این چنین تحریفاتی به آنها تذکر داد(اینجا را بخوانید) و پیش بینی می شد دیگر از این دست ادعاها نشنویم اما ماجرای اخیر بار دیگر این فرضیه را پیش رو گذاشت که سیاستگذاران این گروه در تنظیم اخبار خود هوشمندی کافی به خرج نمی دهند.

ساکن طبقه وسط
شهاب حسینی در نمایی از “ساکن طبقه وسط”/شهاب در این فیلم در 38 نقش متفاوت بازی کرده است



پرسش عجیب یک رسانه اصولگرا⇐چرا بعضی‌ها نباید به اصغر فرهادی و شهاب حسینی تبریک بگویند؟!‏

سینماژورنال: موفقیت “فروشنده” فرهادی در جشنواره کن سبب ساز شکل گیری یک سلسله پیامهای تبریک شد؛ پیامهایی که از شخصیتهای هنری تا سیاسی-اجتماعی را دربرمی گرفت.

به گزارش سینماژورنال این سلسله پیامهای تبریک وقتی از سوی برخی افرادی ابلاغ شد که در همه این سالها سعی می کردند اندیشه های فکری جریان همراه با فرهادی را نقد کنند، با مخالفت برخی مخاطبان مواجه شد که در فضای مجازی به صراحت این پیام تبریک را نوعی رنگ عوض کردن قلمداد می کردند.

این اتفاق سبب ساز آن شده است که یک رسانه اصولگرا به نام “حلقه وصل” در گزارشی با طرح این پرسش که “چرا بعضیها نباید به اصغر فرهادی و شهاب حسینی تبریک بگویند؟” به آسیب شناسی ماجرا بپردازد.

سینماژورنال متن کامل گزارش “حلقه وصل” را ارائه می دهد:

واکنشهای مختلف

اعلام نام اصغر فرهادی و شهاب حسینی به عنوان برگزیدگان جشنواره کن، واکنش‌های بسیار زیاد و بعضا متفاوتی را از سوی مسئولان، هنرمندان و اقشار مختلف مردم در پی داشت. برخی چون حسن فتحی از این اتفاق به عنوان پیروزی تاریخی برای مردم ایران یاد کردند و برخی دیگر مثل کیارستمی داغ دلشان تازه شد که چرا وقتی آنها «نخل طلا» گرفتند کسی تحویلشان نگرفت. بعضی‌ها هم مثل شمقدری اینگونه اظهار نظر کردند که :«اگر کسی فکر کند این جایزه‌ها صرفاً بر اساس شاخص‌های هنری داده می‌شود، عقب‌مانده است».

اما در میان همه این خوشحالی‌ها، بی‌تفاوتی‌ها و بعضا دلواپسی‌ها نسبت به بذل و بخشش جشنواره «کن» به سینمای ایران، به نظر می‌رسد موضوعی از نظرها مغفول مانده است.

به خودمان اجازه می‌دهیم به جای دیگران فکر کنیم

حکایت مردمان امروز ما، حکایت عجیبی است. به خودمان اجازه می‌دهیم به جای دیگران فکر کنیم، به جای دیگران تصمیم بگیریم. به خودمان حق می‌دهیم درون فکر دیگری برویم و هرطور که ما دلمان می‌خداهد فکر او را تغییر دهیم! یک لحظه خود را جای دیگری نمی‌گذاریم که هیچ، تازه از آنجایی که خود را حق مطلق می‌دانیم، هر کسی که خلاف تفکر ما اندیشه کند را به باد تخطئه می‌گیریم. حکایت عجیبی است، حکایت این روزهای مردمان ما …

گویی حق، مفهوم مرده‌ای برای مردمان روزگار ما شده است. فضای مجازی هم که خود معضلی شده برای بیشتر آسیب‌دیدن حوزه‌ی خصوصی افراد. از هنرمندان گرفته تا ورزشکاران و از همه مهمتر سیاستمدران بایستی یا از این فضا دور باشند (که به هیچ عنوان نمی‌شود) و یا خود را بر مبنای سلیقه‌ی مخاطبان تغییر دهد، حتی بر خلاف عقیده واقعی خود.

نمی توانی پست بگذاری چون ممکن است برخی خوششان نیاید

نمی‌توان یک پست از فرد، موضوع و… مورد علاقه‌ات در صفحه شخصی خود (البته به ظاهر شخصی) گذاشت، چون احتمال دارد به مذاق عده‌ای خوش نیاید و تازه آنجاست که در کمال خودخواهی، آن عده به خود اجازه می‌دهند تو را آماج حملات بی‌رحمانه خود قرار دهند که چرا این طور فکر کردی، از شما بعید است!(محترمانه‌ترین شکلش)، با مطالعه بیشتری پست بگذارید! پست را پاک کن، به فلان آرمان خیانت کردی، به فلان شخص خیانت کردی و … تو گویی قالبی وجود دارد که هرکس باید درون آن قالب قرار گیرد، اگر فردی درون آن قالب جا نگیرد و از بعضی جاهای قالب سرریز کند و یا بعضی جاهای قالب را پر نکند، باید به او حمله کرد یا در بهترین حالت سعی در روشن نمودن او نمود. اگر هم خود را اصلاح نکرد حتما باید حذف شود!

نمی‌دانم کی قرار است جامعه‌ی احساساتی و جوزده‌ی ما به بلوغ برسد؟ نمی‌دانم کی یاد می‌گیریم درک کنیم کسی هم می‌تواند دوست ما باشد و هم صد در صد مثل ما فکر نکند؟ نمی‌دانم کی یاد می‌گیریم به حوزه‌ خصوصی و ذهن افراد احترام بگذاریم؟نمی‌دانم کی می‌فهمیم یک فرد هم می‌تواند پایبند به ارزش‌ها باشد و هم می‌تواند علایق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص خودش را داشته باشد و وظیفه‌ی ما این است که صرفا به آن علایق احترام بگذاریم و نه چیزی بیش از آن؟




پرسش بازیگر زن “تایتانیک” بعد از دیدن اشکهای ترانه عليدوستي هنگام اهداي جايزه شهاب حسيني+عکس

سینماژورنال: دریافت جایزه بهترین بازیگری جشنواره کن از سوی شهاب حسینی اشک شوق را بر چشمان همبازی او در “فروشنده” یعنی ترانه علیدوستی که در “شهرزاد” هم با یکدیگر همبازی بودند نشاند.

به گزارش سینماژورنال این اشک شوق و آن جایزه بازیگری سبب ساز آن شده که در صفحه اجتماعی منسوب به کیت وینسلت بازیگر زن فیلم جاودانه “تایتانیک”  جیمز کامرون پرسشی جالب طرح شود.

صفحه منسوب به وینسلت با قرار دادن تصویری چهار بخشی که در بالای آن خودش به هنگام اسکار گرفتن لئوناردو دی کاپریو دیده می شود و در پایین ترانه علیدوستی در هنگام جایزه گرفتن شهاب حسینی این پرسش را طرح کرده است که “آیا این دوست‌داشتنی نیست؟

این پرسش سبب شده است تعداد زیادی از کاربران ایرانی به این صفحه هجوم آورده و هم لایک بزنند و هم به نوبه خود پاسخی دهند بر پرسش وی.

متن اجتماعی صفحه منسوب به کیت وینسلت
متن اجتماعی صفحه منسوب به کیت وینسلت



فصل دوم “شهرزاد” چه زمانی کلید خواهد خورد؟

سینماژورنال: محمد امامي، تهيه‌كننده سريال پرمخاطب «شهرزاد» گفت: از عوامل موفقيت اين سريال مي‌توان در درجه اول به فيلمنامه اين سريال اشاره كرد كه بارها نگارش و بازنويسي شده بود. ما روي ذائقه مخاطب مطالعه كرديم و به يك استاندارد نسبي رسيديم.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “تسنیم” وي افزود: علاوه بر متن، سريال «شهرزاد» تمام پارامترهاي موفقيت را داشته است و محتوا، فيلمنامه، بازيگران، كارگردان، گروه توليد و تهيه از ديگر عوامل موفقيت اين سريال محسوب مي‌شوند.

امامي با بيان اينكه جامعه ما نسبت به مجموعه نمايش خانگي بي اعتماد شده بود، گفت: ما با ساخت سريال «شهرزاد» توانستيم اين اعتماد را بار ديگر به مردم و مخاطبان بازگردانيم.

وي درباره ساخت فاز دوم اين سريال توضيح داد: «شهرزاد» در سه فصل به توليد مي‌رسد كه فصل دوم آن ۲۲ قسمت دارد.

تهيه‌كننده «شهرزاد» اضافه كرد: در حال حاضر فيلمنامه اين سريال توسط حسن فتحي و نغمه ثميني در حال نگارش است و ۱۴ قسمت اول اين سريال نگارش شده است.

امامي گفت: با برنامه‌ريزي انجام شده تا پايان خرداد ماه، نگارش فيلمنامه «شهرزاد۲» به پايان مي‌رسد.

تهيه‌كننده «شهرزاد» گفت: با برنامه‌ريزي انجام شده فصل دوم سريال«شهرزاد» از اواسط و يا پايان تير ماه آغاز مي‌شود.



بی‌خوابی پوران درخشنده در شب درخشش شهاب که برای دیده شدن یک نابازیگر سندروم‌دان از جان مایه گذاشت

سینماژورنال: موفقیت شهاب حسینی در جشنواره فیلم کن و دریافت جایزه بهترین بازیگری(اینجا را بخوانید) سبب‌ساز آن شده است که پیامهای تبریک فراوانی برای این بازیگر فرستاده شود؛ پیام‌هایی که عموما ادبیاتی تکراری و کلیشه‌زده دارند.

پوران درخشنده کارگردان سینمای ایران اما این موفقیت را مجالی کرده برای نام بردن از یکی از ویژگیهای حرفه‌ای این بازیگر. درخشنده با اشاره به همکاری های سه‌گانه‌اش با شهاب به سینماژورنال بیان داشت: “شمعی در باد”، “بچه‌های ابدی” و “هیس دخترها فریاد نمی‌زنند” سه همکاری مشترکی بود که با شهاب داشتم و تقریبا از همان “شمعی در باد” که به نوعی در کانون توجه قرار گرفتن تواناییهای بازیگری او بود به موفقیت آتی اش ایمان پیدا کردم.

وی ادامه داد: مهمترین ویژگی شهاب در کار حرفه‌ای عشق به همکار و وقت گذاشتن برای دیده شدن بازیگران مقابلش است. او اساسا در بازیگری به دنبال مطرح کردن خودش نیست و همین باعث می‌شود بیشتر دیده شود.

برای یک نابازیگر سندروم دان از جان مایه گذاشت

درخشنده با اشاره به همکاری با شهاب حسینی در “بچه های ابدی” بیان داشت: وقتی که شهاب برای علی احمدی‌فر نابازیگر سندروم دان این فیلم گذاشت و اعتماد به نفسی که به احمدی‌فر داد تا بازی این پسر دیده شود کم‌نظیر است. شهاب از جان مایه گذاشت تا این پسر باور کند که می‌تواند به خوبی بدرخشد و دیدیم هم که چنین شد.

این کارگردان که بیش از دو دهه است در سینمای ایران فعالیت دارد خاطرنشان ساخت: نیما صفایی نابازیگر کودک فیلم “هیس…” هم برای اولین بار بود که جلوی دوربین می رفت و شهاب در این کار هم وقت گذاشت تا بازی این نابازیگر دیده شود.

پوران درخشنده با اشاره به اینکه بسیاری از بازیگران وقتی فیلمنامه ای بهشان پیشنهاد می‌شود بیش از هر چیز به کمیت نقش فکر می کنند خاطرنشان ساخت: شهاب حسینی وقتی جنس کار را بشناسد با دل و جان وقت می گذارد. در “هیس…” هم با اینکه نقش اش کوتاه بود اما با کمال میل آمد و با خودش اعتماد به نفس را آورد.

ساعتها خواب به چشمم نیامد

درخشنده با بیان اینکه امیدوار است در کار جدیدش “زیر سقف دودی” با شهاب حسینی همکاری داشته باشد به سینماژورنال گفت: برگزیده شدن شهاب در جشنواره کن شبی فراموش نشدنی را برایم رقم زد به طوری که ساعتها خواب به چشمم نیامد.

وی تأکید کرد: موفقیت شهاب از عشق واقعی اش به حرفه اش و مردمش نشأت می گیرد.  این عشق است که مسیر او را در بازیگری هموار کرد و فکر می کنم باز هم در بازیگری پیشرفتش ادامه داشته باشد.




تبریک به فرهادی و شهاب حسینی از سوی دبیر جشنواره سلامت

سینماژورنال: دکتر ابراهیم داروغه زاده دبیر نخستین جشنواره فیلم سلامت در پیامی موفقیت اصغر فرهادی و شهاب حسینی را تبریک گفت.

به گزارش سینماژورنال در پیام تبریک داروغه زاده آمده است:

درخشش هنرمندان سینماگر ایران زمین، به حدی طی سالهای گذشته در رویدادهای هنری جهان تکرار شده است که چنانچه اگر در جشنواره یا مناسبتی از سینمای پرافتخار ایران سخنی نباشد شگفت آور است.

موفقیت سازندگان فیلم سینمایی”فروشنده” در شصت و نهمین جشنواره معتبر فیلم کن در کشور فرانسه بار دیگر ثابت کرد که زبان گویای سینما میتواند در هر مقطعی از تاریخ، حلقه اتصال میان تمدن ها، تفکرات و در نهایت بشر امروز از سراسر دنیا باشد.

جشنواره ملی فیلم “سلامت” که در صدد جلب مشارکت هنرمندان در جهت تولید آثاری ارزشمند با محوریت ترویج فرهنگ سلامت روانی و جسمانی آحاد مردم در کشور است، افتخار دریافت دو نخل طلایی جشنواره مزبور از سوی اصغر فرهادی بزرگوار و سید شهاب حسینی محبوب را خجسته دانسته و خود را در شادی و سرور مردم هنرپرور و هنردوست سرزمینمان شریک می داند.




چرا پیام تبریک نیکی کریمی به شهاب حسینی سانسور شد؟+عکس

سینماژورنال: موفقیت شهاب حسینی و اصغر فرهادی در جشنواره کن و دریافت جایزه های بهترین بازیگری و بهترین فیلمنامه سبب ساز آن شد که چهره های مختلفی به آنها تبریک بگویند؛ از مدیران سینمایی گرفته که این جور موفقیتهای انفرادی را ناشی از برنامه ریزی های کارشناسانه خود می‌دانند تا کپی‎‌برداران از مجموعه‌های هندی.

به گزارش سینماژورنال در این بین نیکی کریمی بازیگر ایرانی هم خیلی زود پیام تبریک ویژه ای برای شهاب حسینی و اصغر فرهادی فرستاد. پیامی که دو بخش بود؛ بخش ابتدایی آن اختصاص داشت به تبریک به شهاب حسینی، اصغر فرهادی و “فروشنده” و البته کتایون شهابی که یکی از هیأت داوران بود.

نیکی کریمی در بخش دوم پیام خود هم به دریافت نخل طلا توسط کن لوچ اشاره کرده بود و از این گفته بود که او هیچ گاه به دام هالیوود نیفتاده است.

اما جالب و تعجب برانگیز بود که بخش دوم پیام نیکی کریمی ساعاتی بعد از انتشار اولیه حذف شد.

در بخش حذف شده پیام نیکی کریمی چنین آمده بود: نخل طلا هم که به کن لوچ فیلمساز کهنه کار انگلیسی رسید که تابحال جوایز زیادی را از جشنواره کن برده و تا اونجایی که یادم میاد این دومین باره نخل طلا میبره. سالهاست که ادامه میده به ساختن فیلم برای طبقه کارگر و مشکلات اونا و روابطشون و هیچ وقت هم به دام هالیوود و وسوسه ساخت فیلم پرفروش نیفتاد.

پیام تبریک اصلی
پیام تبریک اصلی

پیام تبریک اصلی

پیام تبریک سانسورشده
پیام تبریک سانسورشده




“کن لوچ” نخل طلای جشنواره کن را به خانه برد/شهاب حسینی بهترین بازیگر مرد شد/اصغر فرهادی بهترین سناریست+فهرست کامل برندگان و حواشی اختتامیه

سینماژورنال: اختتامیه جشنواره شصت و نهم کن در حالی برگزار شد که بسیاری از ایرانیان منتظر بودند نخل طلای بهترین فیلم به “فروشنده” اصغر فرهادی برسد.

به گزارش سینماژورنال با این حال این کن لوچ بریتانیایی تبار بود که نخل طلای بهترین فیلم را به خانه برد اما در عوض فرهادی جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت و شهاب حسینی جایزه بهترین بازیگر مرد را.

فهرست کامل برندگان کن 2016 را در ادامه بخوانید:

–بهترین فیلم: من دانیل بلک/کن لوچ/انگلیس

–بهترین کارگردان: فارغ التحصیل/کریستین مونجیو/رومانی+خریدار شخصی/الیویه آسایاس/فرانسه

__بهترین فیلمنامه: اصغر فرهادی/فروشنده/ایران

–بهترین بازیگر مرد: شهاب حسینی/فروشنده/ایران

–بهترین بازیگر زن: ژاکلین ژوزه/ماروسا/فیلیپین

–جایزه ویژه هیئت داوران: خاویر دولان/این فقط پایان دنیاست/کانادا و فرانسه

–جایزه ویژه هیات داوران: آندره‌آ آرنولد/عسل آمریکایی/آمریکا و فرانسه

–جایزه بهترین فیلم کوتاه : خوانجو خیمنز/تایم کد/اسپانیا

–جایزه دوربین طلایی برای بهترین فیلم اول: هدا بنیامینا/دیواینز/فرانسه و قطر

حواشی اختتامیه

کن لوچ برنده نخل طلا، سخنرانی بعد از دریافت جایزه خودش را به وضعیت سیاسی و اقتصادی جهان امروز اختصاص داد و گفت: ما باید بگوییم که تغییر دنیا امکان‌پذیر است.

اصغر فرهادي بعد از دریافت جایزه گفت: فيلم هاي من فيلم هاي شادي نيستند اما خوشحالم كه با جوايزم مردم ايران يا لاقل بخشي از آنها را شاد مي كنم.
فرهادي همچنین بیان داشت: روزي به همراه فيلمبردارم براي تماشاي نسخه نهايي “فروشنده” به سينمايي رفتيم مسئول سالن گفت بيست دقيقه براي آماده شدن فيلم لازم است و در اين فاصله فيلمي برايتان بگذارم؟ گفتم اگر خسته كننده نيست بگذار و آن فيلم “مد مكس” جورج ميلر بود؛ همان موقع گفتم اين نشانه خوبي است.

فرهادی در کنفرانس مطبوعاتی بعد از اختتامیه از فیلم “گاو” یاد کرد و گفت جایزه‌ش ادای دینی‌ست به شاهکارهای ادبی و سینمایی که او را تحت تأثیر قرار داده است.

ژاکلین خوزه بازیگر فیلیپینی بعد از دریافت جایزه بهترین بازیگری در حال اشک ریختن گفت: من فقط آمده بودم تا همراه دخترانم بر روی فرش قرمز راه بروم.

شهاب حسيني بعد از دریافت جایزه گفت: مطمئنم روح پدرم الان نظاره گر من است؛ از فرهادي و عليدوستي تشكر مي كنم؛ اين جايزه را از مردم دارم پس اين جايزه را با تمام وجود و از اعماق قلبم به آنها تقديم مي كنم.

شهاب حسینی در کنفرانس مطبوعاتی بعد از اختتامیه گفت: فرهنگ و هنر جایگزین خوبی برای جنگ است و امیدوارم روزی مسائل جهان از طریق هنر حل شود.

–“ورایتی” توجه کن به فیلم جدید فرهادی را از نشانه‌های پسابرجام در سینمای ایران خواند.

–برخی منتقدان نادیده گرفتن فیلم‌هایی چون «سیرانوادا»، «تونی اردمن» و «پترسون» در اختتامیه را غیرمنطقی خواندند اما اعضای هیأت داوران از تصمیمات خود دفاع کردند.

کن لوچ برنده نخل طلای بهترین فیلم
کن لوچ برنده نخل طلای بهترین فیلم
اصغر فرهادی اختتامیه کن
اصغر فرهادی برنده جایزه بهترین فیلمنامه

شهاب حسینی برنده جایزه بهترین بازیگری
شهاب حسینی برنده جایزه بهترین بازیگر مرد

ژاکلین خوزه
ژاکلین خوزه برنده جایزه بهترین بازیگر زن



نظرات كاملاً متفاوت درباره “فروشنده” فرهادي كه شباهت عميق به “حقايق درباره ليلا دختر ادريس” بيضايي دارد⇐از “نخل طلا را به اين فيلم بدهيد” تا “كم‌رمق‌تر از هميشه است و به سختي مي‌تواند تأثير بگذارد”+سیناپس فیلم

سینماژورنال: بالاخره تازه ترین فیلم اصغر فرهادی “فروشنده” در جشنواره کن به نمایش درآمد.

به گزارش سینماژورنال فیلم تازه فرهادی که داستان سکنی گزیدن یک زوج جوان در خانه زنی بدنام  است، بعد از اولین نمایش در کن مواجه شد با اظهارنظرات متنوعی از نمایندگان رسانه های حاضر در نمایش فیلم.

این اظهارنظرات دامنه متفاوتی را هم شامل می شود و از لایق نخل طلا بودن تا کم رمقی را دربرمی‌گیرد.

نکته ای که در خلال این نظرات وجود دارد این است که بازی شهاب حسینی بازیگر مرد “فروشنده” مورد توجه قرار گرفته و هیچ بعید نیست جایزه بهترین بازیگری جشنواره به او برسد.

ابتدا سیناپس “فروشنده” را بخوانید:

آ‍پارتمانی در تهران در حال فرو ریختن است و ساکنان آن از جمله زوج متاهلی که شخصیت‌های اصلی داستان اند، عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی)، برای نجات جان خود با عجله در حال فرار از خانه اند.  در پایان خانه سر جایش ثابت می‌ماند، با ترکی عمیق بر روی دیوار که منجر به نشت گاز می‌شود.

عماد و رعنا مجبور می‌شوند که خانه‌ تازه‌ای پیدا کنند. آنها سریعا می‌روند به واحد بزرگ ولی قدیمی خانه‌ای که در نزدیکی همان‌جا واقع است. اما ظاهرا ردپای ناخوشایندی از گذشته‌ی خانه هنوز باقی مانده. مستأجر قبلی نیمی از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان بیاید.

وقتی که علتش را می‌پرسند، در جواب معلوم می‌شود خانم مستاجر، آن طوری که در بیان مردم تهران رایج است، با مردهای زیادی پریده، به بیان دیگر روسپی بوده. نق‌ نق‌ها شروع می‌شود و بعد از آن اتفاقی می‌افتد که سبب نادیده گرفتن موضوعی سیاه‌تر می‌شود. رعنا در خانه تنها است و می‌شنود که کسی وارد خانه شده. به تصور این که عماد است شروع می‌کند به حرف زدن، اما عمادی در کار نیست.

شب همان روز عماد به خانه برمی‌گردد و وقتی که از پله‌ها بالا می‌رود، ردپای خونی در راه‌پله‌ها به چشمش می‌خورد و همسرش را در حالی می‌بیند که وقتی زیر دوش بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه خورده. در بیمارستان سرش را بخیه می‌زنند و معلوم می‌شود که مشکل جسمی خاصی ندارد.

به غیر از این که اوضاع کلا خوب نیست. چنین اتفاقاتی پیش می‌آید و آدم‌های خوب در شهرهای بزرگ ممکن است که مورد حمله قرار بگیرند. اما آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. رعنا وحشت کرده…حالت تدافعی هم بهش دست داده.

از عماد که معلم ادبیات دبیرستان است می‌خواهد تا کارش را رها کند و در خانه پیشش بماند… اما از طرف دیگر هم می‌خواهد که تنها باشد. رعنا مجموعه‌ای از تنش‌ها و فراتر از آن مجموعه‌‌ی تناقضات است. از سر تنش و استرس شروع می‌کند به پرخوری.

عماد در قالب جوانمردی تمام عیار ظاهر می‌شود که فقط به دنبال آرامش و حمایت از همسرش است. اما اوضاع وقتی به هم می‌ریزد که احساسات زنانه‌ غیرمنطقی رعنا این اجازه را به او نمی‌‌دهد و عماد هم طاقتش تمام می‌شود و همین است که اتفاقات تازه ای را شکل می دهد…

فروشنده اصغر فرهادی
ترانه علیدوستی و شهاب حسینی در نمایی از “فروشنده” اصغر فرهادی

حالا بخشی از نظرات کوتاه نسبت به “فروشنده” را به نقل از “دنیای تصویر آنلاین” مرور کنید:

متیو اندرسون از بی‌بی‌سی: درام اخلاقی پرتنش اصغر فرهادی را دیدم. نخل طلا را بدهید به این فیلم.

جردن فرلی از توتال فیلم: نمایش اخلاقگرایانه‌ تکان‌دهنده‌ای از ایران که به پای «جدایی» نمی‌رسد.

ربکا لاورنس، معاون دبیر سرویس فرهنگ بی‌بی‌سی: «فروشنده» فوق‌العاده بود. مدعی دیرهنگام برای نخل طلا.

هالیوود السور: «فروشنده» درباره‌ شک، خشم، مالکیت، انتقام، گناه و ترحم است. اما تمام این‌ها را زیرمجموعه‌ شووینیسم(میهن پرستی افراطی) قرار می‌دهد.

پیتر بردشاو از گاردین: «فروشنده‌» اصغر فرهادی محصولی فریبنده‌ای با مایه‌هایی از هانکه و دنیس ویلونوا است.

گریگوری الوود، موسس هیتفیکس: «فروشنده» یک ملودرام خوش‌ساخت و باز هم یک درام اخلاق‌گرایانه‌ دیگر از اصغر فرهادی است. ترجیح می‌دهم چیز تازه‌تری ببینم.

جردن رویمی از ایندی وایر: فکر می‌کنم که کاملا مشخص است که «فروشنده» با «جدایی» فرق دارد. اما یک بار دیگر باید بپرسیم که این چیست؟ یک فیلم عالی که بعد از فیلم شان پن بدجوری بهش نیاز داشتیم.

الکس بیلینگتون از فرست شوئینگ: فیلم جدید فرهادی حرف ندارد. یک درام انتقامی فریبنده با لایه‌های فراوان. ولی تا جایی که امیدوار بودم پیش نمی‌رود. تا همین جا هم خوب است.

تیم گریرسون از اسکرین اینترنشنال: سرگردانی اخلاقی و کنایه‌های دراماتیک سرراست فرهادی این بار کم‌رمق‌تر از همیشه است و به سختی می‌تواند تاثیر بگذارد.

شهاب حسینی، اصغر فرهادی، ترانه علیدوستی، بابک کریمی و محمد حقیقت در جشنواره کن
شهاب حسینی، اصغر فرهادی، ترانه علیدوستی، بابک کریمی و فرید سجادی حسینی در جشنواره کن

نیکولا گروژاندوویچ از پلی‌لیست: «فروشنده» شگفت‌انگیز است. نه به خوبی «جدایی» ولی بهتر از «گذشته». مدعی خیلی جدی برای بهترین بازیگر مرد.

واکنش رسمی توتال فیلم: ابهامات اخلاقی به شدت تکان‌دهنده، این فیلم را از «جدایی» فراتر برده. بازی‌های درجه یک.

رنه نارانخو، خبرنگار اسپانیایی: در «فروشنده»، اصغر فرهادی فیلمسار ایرانی، شخصیت‌های قدرتمندی را خلق کرده و تنش‌های موجود در یک چارچوب اخلاقی و مذهبی را آشکار ساخته است.

آلخاندرو جی کالوو ناشر اسپانیایی: اصغر فرهادی در «فروشنده» نسبت به «گذشته» پیشرفت کرده اما همچنان درامی بیش از حد مهندسی شده دارد.

سم سی مس از مجله اسلنت: «فروشنده» یا مرگ عقاید تلقین شده به یک مرد ایرانی در باب عدالت اجتماعی. بالاخره کارگردانی فرهادی به پای نویسندگی‌اش رسید.

ترویس کولرویس از مجله فرهنگی منسل: فیلم فرهادی تشریح کامل احساس تحقیر و گناه است.

استفان لو بلانک روزنامه‌نگار فرانسوی: «فروشنده» داعیه‌ای پرشور علی انتقام‌جویی است.

⇓⇓⇓

 پی نوشت سینماژورنال

فارغ از طیف گسترده نظراتی که نسبت به “فروشنده” وجود دارد شباهت عحيب داستان فيلم فرهادي با یکی از فیلمنامه‌های شناخته‌شده بهرام بیضایی یعنی “حقايق درباره ليلا دختر ادريس” بخصوص تا نيمه فيلم، شگفتي آور است، هرچند خود آن فيلمنامه نیز به نوعی به “مستأجر” رومن پولانسكي شبيه بود.

در “حقایق درباره لیلا دختر ادریس” با دختری به نام “لیلا” روبروییم که پدر و مادر خود را از دست داده و كسي را ندارد، او به دنبال يك زندگي مستقل  در یکی از محله‌های فقیرنشین به زحمت خانه اي براي  اجاره می يابد؛ خانه‌ای که او  به آنجا نقل مكان می‌کند پيش از اين متعلق به زنی روسپی به نام اعظم بوده است و از اینجا به بعد اتفاقات اين خانه، مشکلات تازه اي را براي ليلا رقم می‌زند، يعني رجوع مشتري‌هاي اعظم به خانه اي كه حالا ليلا در آن زندگي مي كند باعث بروز احساسات متضاددرون ليلا مي شود.

تفاوت “حقایق درباره لیلا دختر ادریس” با “فروشنده” در اين است كه ليلا برخلاف رعنا همسري ندارد و تنها یک نامزد دارد که هرازگاه او را بخاطر زندگی مستقل سرزنش می‌کنند.

به نظر مي رسد براي نشان دادن غربت اين زن كه مستاجر جديد اين خانه بدنام است تصميم بيضايي براي تنها بودن زن، انتخاب درست تري است تا نسخه فرهادی كه زن همسري همراه و همدل هم دارد.

حقایق درباره لیلا دختر ادریس
“حقایق درباره لیلا دختر ادریس” بهرام بیضایی

در “مستأجر” رومن پولانسکی هم با مردی به نام “تروکوفسکی” روبروییم که وارد آپارتمانی می شود که پیشتر دختری با گذشته نامعلوم در آن زندگی کرده است؛ دختری که گفته می شود خود را از پنجره ساختمان به بیرون پرت کرده و به این ترتیب به زندگی خود پایان داده است.

همین گذشته آپارتمان است که باعث تعارضات تروکوفسکی و همسایه‌هایش می شود و سرانجام تقدير مستأجر قبلي بر سرنوشت مستاجر جديد سايه مي افكند.

هر چند بهرام بيضايي نتوانست “حقايق درباره لیلا دختر ادریس” را جلوي دوربين ببرد و به چاپ آن در نهايت اكتفا كرد اما حالا فيلمي با تقريبا همان خط داستاني نماينده رسمي ايران در كن است؛ اتفاقي كه شايد سالها پيش و پس از نمايش “چريكه ي تارا” در بخش نوعي نگاه كن در سال ١٩٨٠ مي‌توانست با ” حقايق درباره لیلا دختر ادریس” بيفتد، فيلمي درباره سايه  شوم مستأجر قبلي بر مستأجر فعلي كه بالاخره ساخته شد.

مستأجر رومن پولانسکی
“مستأجر” رومن پولانسکی



پرسش یک رسانه اصولگرا⇐چرا الگوبرداری از “شهرزاد” می‌تواند خطرناک باشد؟

سینماژورنال: سریال “شهرزاد” جزو معدود سریالهای شبکه خانگی بود که توانست توجه مخاطبان را به قدر کفایت جلب کند و همین عاملی شده است برای آن که برخی رسانه ها این موفقیت را یک اتفاق ویژه و منحصربفرد قلمداد کنند.

به گزارش سینماژورنال با این حال روزنامه “صبح نو” از روزنامه های تازه تأسیس اصولگرا با دیدی واقع نگرانه به خطرات تحسین بیش از حد این سریال پرداخته است با طرح این پرسش که چرا الگوبرداری از این سریال می تواند خطرناک باشد؟

این روزنامه با ذکر مثال از آثاری همچون “مختارنامه”، “کیف انگلیسی” و “مدار صفر درجه” و تأکید بر فقر اقتصادی سالهای اخیر رسانه ملی که منجر به عدم توانایی تولید محصول نمایشی ویژه شده است یکی از دلایل توجه بیش از حد به “شهرزاد” را عدم امتداد سنت تولید سریالهایی فاخر نظیر “مختارنامه” در رسانه ملی دانسته است.

سینماژورنال متن کامل گزارش “صبح نو” را ارائه می دهد:

«شهرزاد» حد بالایی از سریال سازی است یا صرفا یک موفقیت نسبی در شبکه خانگی؟

در ماههای اخیر و با موفقیت نسبی که سریال «شهرزاد» در شبکه خانگی داشته است با تحلیلهای مختلفی روبروییم در نقد رسانه ملی با این رویکرد که چرا «شهرزاد» می تواند موفق باشد و رسانه ملی، نه!

اگر دوز احساسی چنین تحلیلهایی را کنار بگذاریم و بخواهیم به لحاظ منطقی درستی چنین تحلیلهایی را به بررسی کنیم چقدر می توانیم آنها را کاربردی بدانیم؟

در کیفیت استاندارد «شهرزاد» به خصوص در تصویرسازی بصری تاریخی خاص شکی نیست اما آیا «شهرزاد» حد بالایی از سقف آرزوهایمان در سریال سازی است یا صرفا یک موفقیت نسبی در شبکه خانگی؟

طبیعی است که درستی فرض دوم بیشتر است. «شهرزاد» سریال استانداردی است آن هم در شبکه خانگی که عموما کارها با بزن دررویی کامل در آنها پیش می رود و سازندگان بیشتر از آن که به دنبال جلب مخاطب در این مدیوم باشند به دنبال جلب اسپانسر برای تولید محصولند.

«شهرزاد» را چه کسی ساخته؟ حسن فتحی کارگردانی که محصول تلویزیون است و تمامی تجربیات موفقش در ژانر تاریخی از «پهلوانان نمی میرند» تا «شب دهم» و «مدار صفر درجه» را مرهون فضایی است که رسانه ملی برای رشد و نمو در اختیار او گذاشت.

فتحی تکنیسینی محصول رسانه ملی است

اگر بخواهیم «شهرزاد» را موفق بدانیم باید سهمی از آن را برآمده از سیاستهای رسانه ملی بدانیم. اما کدام سیاستها؟ سیاستهایی لااقل مربوط به یک دهه قبل که وجود منابع مالی کافی این شانس را پیش روی امثال حسن فتحی قرار می داد که بتوانند درونیات ذهنی خود از تاریخ را در قالب داستانهایی جذاب به مخاطب عرضه کنند.

حتی اگر براساس رگه های سیاسی-اجتماعی «شهرزاد» بخواهیم قضاوت کنیم کفه کیفیت در آثاری مانند «مدار صفر درجه» خیلی سنگین تر به نظر می رسد چون سریال اخیر فتحی برخلاف سریالهای قبلی اش با حداقلی از مابه ازای تاریخی پیش رفته و بیشتر این روایات عشق و فراغ و مایه های تبهکارانه بوده که به اثر شکل داده است.

اما فتحی چون تکنیسینی است محصول رسانه ای که زمانی واقعا ملی بود و سبد سرگرم سازی مخاطبان را شکل می داد دقیقا فهمیده حتی با فاکتور گرفتن یا کمرنگ کردن اتفاقات تاریخی از درامی که در دل تاریخ می گذرد چگونه باید درامی پرکشش خلق کند.

«شهرزاد» سقف توانایی های فتحی نیست

همین است که «شهرزاد» در دوره فقدان محصول سرگرم کننده نمایشی در رسانه ملی به شدت به چشم می آید و کار تا جایی می رسد که کارشناسان ما هم مرتب بر تنور الگوبرداری از «شهرزاد» می دمند….

ولی اشتباه دقیقا همین جا رخ می دهد چراکه «شهرزاد» نه تنها سقف توانایی های فتحی نیست که تجربیاتش نشان داده وقتی او به صراحت به سراغ نگارش اثری تاریخی منطبق با داده های سیاسی مشخص می رود نتیجه ای نظیر «مدار صفر درجه» رخ می دهد که در عین سرگرم سازی می تواند یک منبع مطالعاتی درباره دوره ای خاص از تاریخ هم باشد.

نتیجه چیست؟ نتیجه آن است که منطقی ترین رویکرد در قبال موفقیت «شهرزاد» این است که به جای تکرار کلیدواژه الگوبرداری از این سریال که قطعا جز کلیشه پردازی را به دنبال نخواهد داشت بر پروسه بازگشت امثال حسن فتحی به رسانه ملی تأکید کنیم.

پرسشی که روسای جدید باید به آن پاسخ دهند

باید مروری داشته باشیم بر سریالهای پرمخاطب تلویزیون در دو دهه اخیر و مثلا مقایسه ای کنیم میان «مختارنامه»، «کلاه پهلوی» و «کیف انگلیسی» با «معمای شاه» که چطور قبلی ها توانستند ذهن مخاطبان علاقمند به تاریخ را تا حد زیادی غرق لذت کنند و اثر فعلی نمی تواند آن گاه باز هم به این نتیجه می رسیم که مدیوم تلویزیون کارکشته های خودش را می خواهد.

سیدضیاءالدین دری بعد از سالها سعی و خطا و کسب تجربه در سینما و تلویزیون بود که با ساخت «کیف انگلیسی» به مرور برهه ای حساس از تاریخ پرداخت اما او نیز چند سالی است از تلویزیون فاصله گرفته.

این وضعیت درباره داوود میرباقری هم صادق است. چرا میرباقری بعد از صرف سالهای فراوان از زندگی اش و زمانی که به شکوفایی کاملی رسیده بود که نتیجه اش می شد «مختارنامه» به ناگاه از رسانه ملی فاصله گرفت و به تولی سریالهای روتینی مانند «شاهگوش» و «دندون طلا» رسید.

انصافا اگر بخواهیم «مختارنامه» یا «کیف انگلیسی» و حتی «مدار صفر درجه» را با «شهرزاد» مقایسه کنیم به کدام یک رأی خواهیم داد؟

خیلی جرأت می خواهد که یکی از این سه سریال را به لحاظ کیفی پایین تر از «شهرزاد» بدانیم.

پس چرا سنت تولید «مختارنامه»ها امتداد نیافته؟ این پرسشی است که مدیران تازه رسانه ملی باید به طور جدی به دنبال یافتن پاسخ آن باشند.




از “فروشنده” تا “مشتري”⇐تغيير يك نام يا يك ايده؟

سینماژورنال: 16 اردیبهشت ماه خبری از سوی محمد حقیقت منتقد مقیم فرانسه منتشر شد مبنی بر اینکه فیلم تازه اصغر فرهادی با تغییر نام از “فروشنده” به “مشتری” در جشنواره کن به نمایش درخواهد آمد.

این خبر تحلیل سینماژورنال را در پی داشت که با زیر ذره بین بردن مضمون این فیلم که در بخشی از آن ماجراهای پیرامون یک زن بدنام روایت می شود، تغییر چند باره نام این فیلم از “برسد به دست آهو” تا “بدنام”، سپس “فروشنده” و در نهایت “مشتری” را به نوعی تردید کارگردان در عدم توانایی انتخاب نامی قطعی برای فیلم نسبت داد.(اینجا را بخوانید)

ساعاتی بعد از گزارش سینماژورنال خبری از سوی روابط عمومی فیلم فرهادی منتشر شد مبنی بر اینکه به دلیل تولید فیلمی همنام فیلم فرهادی در فرانسه ، نام فیلم فرهادی در این کشور از “فروشنده” به “مشتری” تغییر ماهیت داده است.

در خبر روابط عمومی فیلم فرهادی چنین آمده است: پخش‌ جهانى اين فيلم بر عهده كمپانى ممنتو است که این فیلم را با عنوان انگلیسی The Salesman اکران می‌کند. عنوان فرانسوی این فیلم، به دلیل آنکه اخیرا فیلمی با نام “فروشنده/LE VENDEUR” در فرانسه ساخته شده است به “مشتری/ LE CLIENT” تغيير كرده است. 

فارغ از اینکه روابط عمومی “فروشنده” عقب‌تر از یک روزنامه نگار ایرانی مقیم فرانسه است و ابتدا باید محمد حقیقت خبر تغییر نام را به مخاطبان بدهد و تازه چند ساعت بعد و البته پس از گزارش سینماژورنال درباره شبهه‌های گریبانگیر فرهادی در تغییر چندباره عنوان فیلم است که روابط عمومی فیلم به ذکر توضیح در این باره می پردازد نکاتی دیگر هم درباره این توجیه خبری حائز اهمیت است.

از همه مهمتر اینکه می گویند چون اخیرا فیلمی به نام “فروشنده” در فرانسه ساخته شده پس نام فیلم فرهادی باید بشود “مشتری”!

این توجیه البته عقلانی نیست زیرا از یک طرف فیلم فرهادی زودتر از فیلم موردنظر ساخته شده است و از طرف دیگر اهمیت نام فیلمی که در جشنواره کن رونمایی می‌شود قاعدتا باید بیشتر از فیلمی باشد که در مرحله ساخت است و هنوز مشخص نیست می تواند در یک جشنواره الف رونمایی شود یا نه.

“مشتری” حتی در فرانسه هم نام ارژینال نیست

 اگر مبنا، انتخاب نام ارژینال باشد هم که “مشتری” ابدا نمی تواند یک عنوان تازه باشد چون سالها پیش و در ابتدای دهه نود یک درام جنایی با همین عنوان و با بازی “تامی لی جونز” و “سوزان ساراندون” در هالیوود تولید شده بود.

این درام جنایی در بسیاری از کشورهای اروپایی و از اسپانیا گرفته تا آلمان و ایتالیا و انگلستان گرفته تا مجارستان، بلغارستان، روسیه، نروژ و البته  فرانسه هم با همان نام “مشتری” اکران شد. پس حتی در خود فرانسه هم این اولین بار نیست که فیلمی با عنوان “مشتری” روی پرده می رود.

 اگر بخواهیم به سابقه عنوان “فروشنده” هم اشاره کنیم که بنا شده فیلم فرهادی با این عنوان اکران شود باز هم حداقل نیم قرن قبل چنین عنوانی برای مستندی آمریکایی ساخته آلبرت و دیوید مایسلس به کار رفته است.

در کن “مسئول خرید شخصی” هم هست اما “فروشنده” نه!

البته در بخش اصلی جشنواره کن امسال فیلمی محصول فرانسه وجود دارد به نام PERSONAL SHOPPER  ساخته “الیویر آسایاس” که معادل فارسی آن می تواند “مسئول خرید شخصی” باشد که این هم نمی تواند قرابت چندانی با “فروشنده” داشته باشد و اتفاقا به “مشتري ” شبيه تر است.

سوژه ای که در ایران بدعت چندانی ندارد

در سينماي ايران چه پرداختن به آن كسي كه در لباس تردامنانه يك بدنام فروشنده است و چه مشتري هايي كه به عمل او رونق مي بخشند چندان بداعت و طراوتي ندارد.

به بیان بهتر مرور زندگی زنان بدنام اتفاق تازه ای در هنرهای تصویری ایران نیست و به روزگار تولید فیلمفارسیها بازمی گردد. در آن روزگار فراوان آثاری یافت می شد که با محوریت عشق زنان بدنام به کلاه مخملیها یا بالعکس داستان خود را روایت می کردند که شاید در این بین “آقای هالو”ی داریوش مهرجویی یک نمونه آشنا باشد.

در دهه های بعد هم بسیاری دیگر از آثار تصویری و از جمله مستند “فقر و فحشا” مسعود ده نمکی، “ده” عباس کیارستمی، “زیر پوست شهر” رخشان بنی‌اعتماد مستقیم یا غیرمستقیم موضوع زنان بدنام را دستمایه کار کردند پس کاری که فرهادی در “فروشنده” انجام داده آن قدرها هم بدیع نیست.

نمونه جشنواره ای چنین سوژه ای هم یک دهه قبل تولید شد..

اگر در مقیاس آثار جشنواره ای هم بسنجیم نمونه هايي چون ” دايره” جعفر پناهي را داریم که بيش از يك دهه قبل ساخته شده و جوايز شان را هم از اكثر جشنواره ها گرفته اند.

مي ماند نگاه روانشناختي به موضوع كه نه در علايق فرهادي است و نه قابليت هاي سينماي او كه همواره اجتماعي است و نه آمادگي كلي در سينماي ايران براي طرح اين موضوع از اين منظر!

حال سوال این است این همه تردیدی که در مسیر انتخاب نهایی نام این فیلم که ظاهرا نام زن بدنام آن “آهو” است چیست؟ ایجاد فضای تبلیغاتی پیرامون اثر و ایجاد کنجکاوی در ذهن مخاطب يا سردرگمي فيلمساز از اينكه كانسپت اصلي اش در طراحي داستانش چه بوده است.

تغییر نام، متداول است اما استفاده از عنوان متضاد، نه

این را هم نباید فراموش کرد که هرچند تغییر عنوان فیلمها برای اکران در کشورهای مختلف امری بدیهی است که شاید نمونه ای قابل ملاحظه برای آن “رنگ خدا”ی مجید مجیدی باشد که با عنوان “رنگ بهشت” پخش جهانی شد اما سابقه نداشته که برگردان عنوان خارجی فیلم به مانند مورد فرهادی کاملا متضاد با عنوان اصلی آن باشد!

 




“فروشنده” فرهادی در فرانسه به “مشتری” بدل شد!⇔با پوستری که یادآور “شهرزاد” است+عکس

سینماژورنال: “فروشنده” ساخته اصغر فرهادی که یک هفته بعد از اعلام نام سایر فیلمهای بخش مسابقه، نامش به عنوان فیلم اضافه شده به بخش مسابقه جشنواره کن معرفی شد با تغییر نام در این جشنواره به نمایش درخواهد آمد.

به گزارش سینماژورنال خبر این تغییر نام را محمد حقیقت منتقد و روزنانه نگار ساکن پاریس به “بانی فیلم” داده و از این گفته که در آفیش تبلیغاتی این فیلم که توسط شرکت پخش کننده طراحی و منتشر شده نام “مشتری” است که به چشم می خورد.

ابتدا گزارش محمد حقیقت در این باره را بخوانید:

“فروشنده” آخرین ساخته اصغر فرهادی که به عنوان نماینده سینمای ایران در بخش مسابقه شصت و نهمین دور جشنواره کن، حضور دارد، در آفیش تبلیغاتی اش که توسط شرکت پخش کننده طراحی و منتشر شده با نام “مشتری” در سینماهای فرانسه به نمایش در می آید.

 اصغر فرهادی با “فروشنده” برای دومین بار است که به بخش مسابقه جشنواره کن راه یافته است.

“فروشنده” با نام “مشتری” از روز دوم نوامبر ۲۰۱۶ در سینماهای فرانسه به نمایش عمومی در خواهد آمد. کمپانی ممنتو و اصغر فرهادی به طور مشترک این فیلم را تهیه کرده اند.

مدت زمان “فروشنده” دو ساعت و پنج  دقیقه است و امتیاز فروش بین المللی این فیلم همچون چند فیلم اخیر اصغر فرهادی در اختیار کمپانی ممنتو است.

اخیرا آفیش فرانسوی به همراه تعداد زیادی عکس در اختیار مطبوعات فرانسوی قرار داده شده که عنوان “مشتری” برای فیلم آمده است. آیا در نهایت اسم فیلم «فروشنده» خواهد بود یا “مشتری”؟ آیا “فروشنده” بهتر می فروشد یا “مشتری” طرفداران بیشتری به خود جلب خواهد کرد؟

به همه این پرسش ها در ماه نوامیر آینده پاسخ داده خواهد شد.

از ورای خلاص داستان ارائه شده از سوی پخش کننده و عکس های منتشر شده،  صحنه ها در آپارتمان است و به نظر می آید آخرین فیلم اصغر فرهادی از نظر فضا سازی نزدیک به “جدائی نادر ازسیمین” است.

پوستر "مشتری" یا همان "فروشنده"
پوستر “مشتری” یا همان “فروشنده”

در رابطه با یک “بدنام” اینجا “فروشنده” است که اهمیت دارد و آنجا “مشتری”

نکته جالب پیرامون تغییرنام “فروشنده” آن است که شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که فیلم داستان زندگی زوجی را بیان می کند که وارد مجتمعی می شوند که یک زن بدنام هم در آن زندگی می کند و تعارضات با همین زن بدنام است که بخشی از درام را شکل می دهد.

شاید یک دلیل اینکه در برهه ای از زمان فرهادی بدش نمی‌آمد این پروژه را “بدنام” بنامد تعبیری بود که واژه “بدنام” می توانست برای کارگر جنسی حاضر در داستان ایجاد کند؛ با این حال به دلیل اشتهار بیش از حد تریلر “بدنام” آلفرد هیچکاک او ترجیح داد به سراغ عنوان “فروشنده” برود.

حالا با تغییر نام فیلم از “فروشنده” به “مشتری” این حس به مخاطب دست می دهد که گویا برخلاف اینجا که فرهادی بدنام را به فروشنده تشبیه کرده بود ممنتوفیلم ترجیح داده برای اکران خارج از کشور، مشتری را معادلی بداند برای مضمون مرتبط با یک زن بدنام! به عبارت بهتر از دید فرهادی بدنامی برای “فروشنده” بود اما خارج از کشور انگار این “مشتری” ها هستند که بدنام قلمداد می شوند!

طراحی ساده انگارانه پوستر

فارغ از تغییر ماهیت چندباره عنوان فیلم از “برسد به دست آهو” تا “بدنام” و “فروشنده” و حالا “مشتری” که نشان دهنده تردیدهای فراوان اصغر فرهادی است، درباره طراحی پوستر فرانسوی “مشتری” هم نکته ای وجود دارد و آن هم طرح به شدت ساده انگارانه و دم دستی آن است که به نظر می رسد بیشتر مناسب عرضه فیلمی سوپرمارکتی در شبکه خانگی باشد نه ارائه محصول در جشنواره کن.

به خصوص که بازیگران اصلی فیلم فرهادی، شهاب حسینی و ترانه علیدوستی هستند که طی ماههای اخیر با سریال “شهرزاد” مهمان شبکه خانگی بوده اند و البته طراحی پوستر “مشتری” فعلی یا “فروشنده” قبلی بی شباهت به پوسترها و بنرهای این سریال هم نیست.

یادآوری فیلمی از تامی لی جونز

به گزارش سینماژورنال عنوان “مشتری” یادآور محصولی دهه نود در هالیوود هم هست؛ یک درام جنایی با بازی “تامی لی جونز” و “سوزان ساراندون” ساخته “جوئل شوماخر” از محصولات برادران وارنر با این حال آن درام ربطی به بدنامی(!) به شکل مدنظر فرهادی نداشت.

“مشتری” هالیوودی داستان کشته شدن وکیلی را روایت می کرد که وکالت خلافکاران را برعهده می گیرد. مظنون بودن یکی از مشتریان این وکیل به قتل یک سناتور و گره خوردن آن با ماجرای کشته شدن وکیل بود که درام را پیش می برد.

پوستر فیلم دهه نودی "مشتری"
پوستر فیلم دهه نودی “مشتری”

 




“شهرزاد” دم آخري گاف داد

سینماژورنال: در قسمت‌هاي قبلي سريال شهرزاد، بينندگان بيشتر روي گاف‌هاي عادي مانند لباس يقه اسكي پوشيدن شهرزاد در مرداد ماه سال 32 كه اوج گرما است و اينكه چرا بازيگر زن اين سريال در دهه 30 كيف چرم مارك خارجي مدل سال جديد را دارد، مطرح مي‌كردند و كمتر پيش مي‌آمد سوتي‌هاي اين سريال از اين موارد بيشتر شود.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “جوان” ولي در قسمت 26 يعني دو قسمت باقي مانده به پايان سريال که اتفاقاً از جذاب‌ترین و به لحاظ دیالوگ‌ها از به یادماندنی‌ترین قسمت‌های شهرزاد است، يك گاف اساسي در شهرزاد ديده شد.

بحث شرعي محرميت ميان داماد و مادر زن كه محرميتي ابدي به شمار مي‌رود و از نظر شرع حتي بعد از جاري شدن صيغه طلاق ميان زن و شوهر محرميت عروس به پدر شوهر و محرميت داماد به مادر همسرش تا ابد باقي مي‌ماند.

اين درحالي است كه وقتي قباد داماد سابق‌ مادر شهرزاد  مي‌خواهد دستش را ببوسد، مانع اين كار مي‌شود و خطاب به داماد سابقش مي‌گويد، «آقا قباد اين چه كاريه محرمي گفتند نامحرمي گفتند!»

اضافه شدن دو قسمت ديگر به سريال “شهرزاد” در ميانه‌هاي كار و شايعاتي درباره اختلاف ميان تيم سازنده اين سريال باعث شده تا در قسمت‌هاي انتهايي اين مجموعه نمايشي، شاهد افت داستان باشيم.




بالاخره “فروشنده” فرهادی وارد کن شد+ فهرست کامل هفت فیلم اضافه شده به کن ۲۰۱۶

 سینماژورنال: یک هفته بعد از اعلام رسمی فیلمهای جشنواره کن امشب نام “فروشنده” اصغر فرهادی به عنوان تنها فیلم اضافه شده به بخش مسابقه اعلام شد.

به گزارش سینماژورنال البته که این تنها فیلم اضافه شده به جشنواره نیست و فیلمهایی از مصر، انگلیس، آمریکا، تونس و فرانسه به بخشهای مختلف کن اضافه شده اند.

–فیلمهای اضافه شده به نگاه نو عبارتند از: “برخورد” محصول مصر و “جهنم یا پرآبی” محصول انگلیس

–فیلمهای اضافه شده به نمایشهای ویژه: “عناصر اشتباه محصول آمریکا، “جنگل مبهوت”محصول فرانسه، “شوف” محصول فرانسه و تونس

–فیلم اضافه شده به نمایشهای نیمه شب: “خون پدری” محصول فرانسه