1

یک منتقد پیشکسوت: آیا رسانه ملی منتظر است تا GEM درباره “ایدز” محتوا تولید کند؟

سینماژورنال: اینکه علیرغم توصیه های کارشناسان پزشکی مدیران رسانه ملی و دست اندرکاران تولید برنامه های نمایشی در سینما و تلویزیون چنان که باید به ایدز نپرداخته اند سوژه کمپینی است به نام “هنر+ایدز” که اخیرا برای پرداختن به چرایی کم کاری سینما و تلویزیون در حوزه مبتلایان به اچ.آی.وی راه اندازی شده است.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سوره سینما” جبار آذین منتقد پیشکسوت و مدرس سینمای ایران از جمله حامیان این کمپین است. آذین با اشاره به افزایش مبتلایان به ایدز در سالهای اخیر گفت: پدیده ایدز امروزه به یک معضل جهانی تبدیل شده و آمارهای رسمی و غیررسمی گواه گسترش خزنده این بیماری در گوشه هایی از کشور است و همین گسترش است که ضرورت توجه همگانی و ملی را می طلبد. در همین راستا رسانه ها از جمله سینما و تلویزیون که وظیفه مهم اطلاع رسانی را برعهده دارند باید به موضوع ایدز ورود کنند و با تولید و ارائه برنامه های مدیریت شده و هدفمند در این عرصه به تکلیف و وظیفه ملی خود عمل نمایند.

آذین ادامه داد: غفلت از توجه به مسأله ایدز و مبتلایانش و جهالت فرهنگی و بهداشتی قشرهایی از مردم و بی توجهی به امور بیماران ایدزی و عدم اطلاع رسانی به موقع و کامل و عرضه خدمات فرهنگی در این حوزه از عوامل سبب ساز گسترش بیماری ایدز در جامعه است لذا صداوسیما باید با برنامه ریزی و آگاهی بخشی و استفاده از کارشناسان و برنامه سازان به مقوله ایدز توجه کرده و در راه گسترش آگاهی عمومی و بهداشت همگانی صبر و نقش مهم خود را ایفا کند.

*رسانه ملی فارغ از شعار به مسأله ایدز ورود کند

این منتقد خاطرنشان ساخت: وورد کارشناسانه رسانه ملی به این بحث باید فارغ از شعار و تولید و ارائه آثار سطحی و زودگذر باشد و علاوه بر کمیت در کیفیت برنامه ها هم نمود یابد. تهیه و تولید برنامه های تخصصی به ویژه سریالهای نمایشی و دعوت از اهالی پزشکان برای کمک به نگارش فیلمنامه های این آثار و انتقال صحیح تجربیات آنها از طریق این آثار روندی است که صداوسیما می تواند آن را دنبال کند.

آذین که از جمله بنیانگذاران انجمن منتقدان سینمای ایران است در ادامه گفتگوی خود با اشاره به اینکه ورود رسانه ملی به سوژه هایی مبتلابه نظیر اچ.آی.وی به مراتب بهتر از تولید برنامه های کپی کارانه است تأکید کرد: توجه و ورود به پردازش معضل ایدز که امری واجب است بسیار بهتر و تأثیرگذارتر از تولید آثار سطحی و ضعیف و غیرفرهنگی و کپی شده از روی برنامه ها و فیلمهای دست چندم خارجی است. رسانه ملی با توجه شایسته به مقوله ایدز می تواند دست کم به یکی از وظایف ملی-مردمی خود عمل نماید و با ارائه برنامه های مناسب زمینه ورود صاحبان علم و خرد و مسئولان فرهنگی-بهداشتی و مقامات کشوری را به این عرصه مهیا نماید تا گامهای ملی برای توجه ملی به موضوع ایدز جامه حقیقی به خود بپوشد.

*رسانه ملی منتظر نماند تا شبکه های ماهواره ای درباره ایدز محتوا تولید کنند

جبار آذین با انتقاد به جاماندگی سینما و تلویزیون از آنچه در جامعه می گذارد و سوءاستفاده شبکه های ماهواره‌ای از این ضعف بیان داشت: مدیران و مسئولان سینما و تلویزیون نباید منتظر بمانند تا رسانه های خارجی و بخصوص شبکه های فارسی زبان ماهواره ای نظیر جم به گونه ای که خود می‌خواهند به مسأله ایدز ورود کرده و سپس آنها تازه یادشان بیفتد در این زمینه محصول تولید کنند.

وی ادامه داد: بجایش بهتر است با یاری متخصصان و کارشناسان رسانه ملی و در کنارش سینمای ایران آغازگر و استمراردهنده تولیدات شاخص فرهنگی-هنری در زمینه اطلاع رسانی پیرامون وضعیت بیماران اچ.آی.وی باشند. اگر این اتفاق بیفتد قطعا در کاهش ابتلایان به این بیماری هم نقش مهمی خواهد داشت.




بهزاد فراهانی خطاب به رییس جمهور: هر کاری که دولت قبل کرد که غلط نبود/یک نظام بیمه‌ای جامع برای هنرمندان راه بیندازید

سینماژورنال: بهزاد فراهانی کارگردان و بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر هرچند در سال 94 یک نمایش به نام “گل و قداره” را روی صحنه برد اما درگیری اش در فعالیتهای صنفی خانه تئاتر سبب ساز این شد که حتی استقبال از این نمایش هم نتواند او را نسبت به دورنمای هنر در سال 94 خوش بین کند.

به گزارش سینماژورنال فراهانی با اشاره به اینکه هنوز اهالی هنر و بخصوص سینما و تئاتر در حل ابتدایی ترین امور صنفی خود ناکام هستند به “نسیم آنلاین” گفت: سال 94 هم در امتداد سال 93 رفتار قابل قبولی را از دولتمردان نسبت به اهالی هنر ندیدیم. متأسفانه دولتمردان ما اهالی هنر را ندیدند و بخصوص در حیطه تئاتر که اوضاع به مراتب بدتر هم بود.

*وزیر ارشاد از توجه به تئاتر گفت اما…
وی ادامه داد: مشکلات بیمه ای هنرمندان سینما و تئاتر همچنان در این سال هم ادامه داشت و احتمالا درسال جدید هم ادامه خواهد داشت.

بهزاد فراهانی با تمرکز بیشتر بر مشکلات حوزه تئاتر بیان کرد: از همه بدتر این بود که قرارداد تیپ را در تئاتر از بین بردند و از آن طرف آیین نامه هایی که برای دستمزدهای عوامل تئاتر بود نیز مورد توجه قرار نگرفت. اما بدترین نقطه ضعف کارنامه فرهنگی دولت یازدهم و به ویژه وزیر ارشاد این بود که آمدند و قانونی را تنظیم کردند که 20 درصد از فروش تئاترهایی که در سالنهای دولتی روی صحنه می رود به حساب دولت واریز شود.

این بازیگر خاطرنشان ساخت: این خیلی بد است که وزیر ارشاد سال 94 را سال تئاتر نامید و از لزوم حمایت از اهالی تئاتر شعارها داد اما به جای کمک بیشتر برای حل مشکلات بر دامنه مشکلات افزوده شد.

*چرا حمایت مستقیم از بیمه هنرمندان را برداشتند؟
بازیگر آثاری چون “ابراهیم خلیل ا..”، “قلبهای ناآرام” و “مظفرنامه” با اشاره به اینکه مشکل بیمه هنرمندان که در دولت قبل و با تخصیص بودجه مستقیم حل شده بود دوباره در سال گذشته عود کرد به نسیم آنلاین گفت: این توقع زیادی نیست که یک بیمه جامع برای بر و بچه های هنرمند ایجاد کنند و همه هنرمندان از سینماگران تا اهالی تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی را تحت پوشش آن ببرند.

وی ادامه داد: این مشکل در دولت قبل با حمایت مستقیم تا حدود زیادی حل شده بود اما در دو سال اخیر آن حمایت مستقیم را به نام تمرکز بر صندوق کمک به هنرمندان برداشتند و نتیجه اینکه نه تنها بخش عمده خدمات درمانی هنرمندان بر دوش خودشان افتاد بلکه هنرمندانی که می‌خواستند خودشان را بیمه کنند هم گرفتار مشکلات فراوانی شدند.

*هر کاری که دولت قبل کرد که غلط نبود
بهزاد فراهانی درباره دورنمای ذهنی اش از سال جدید گفت: این تصور که هر کاری دولت قبل انجام داده غلط بوده و باید جلویش را گرفت آسیبی است که در این سالها مرتب متوجه اهالی هنر شده است. یک بار برای همیشه بیایند و ببینند کدام اقدام دولت قبل درست بوده و کدام، نادرست. اقدامات درست را افزایش دهند و جلوی اقدامات نادرست را بگیرند.

وی خاطرنشان ساخت: دولت حسن روحانی اگر می خواهد واقعا برای هنرمندان در سال جدید کاری کند طی یک اقدام ضربتی کوتاه مدت مشکل بیمه هنرمندان را رفع کند. به سادگی می توان یک نظام بیمه ای جامع برای تمامی هنرمندان راه انداخت و کاری کرد که اگر هنرمند نان شب ندارد در عوض موقع بیماری بتواند به مدد این بیمه مشکلاتش را کمتر کند.

*امسال هم احتمالا باید برای روی صحنه بردن یک نمایش کلی دردسر بکشم
این کارگردان با اشاره به اینکه در زمینه فعالیتهای حرفه ای هم در سال جدید سعی خواهد کرد باز هم بر مدار قبل حرکت کند بیان داشت: اینکه انتظار داشته باشم امسال مواجه شویم با فضای باز و متفاوت برای کار منطقی نیست. طبیعی است که امسال هم اگر بخواهم نمایشی را روی صحنه ببرم باید کلی دردسر و گرفتاری را تجربه کنم؛ از ممیزی گرفته تا پیدا کردن سالن برای اجرا و تأمین خواسته های مالی عوامل.

*خواسته ام از رییس جمهور
وی ادامه داد: با این حال همواره سعی می کنم با دید باز به آینده نگاه کنم زیرا یأس و نومیدی باعث می شود آدمی نتواند حتی اثرگذاری مقطعی هم داشته باشد. باید به امید زندگی کرد و من نیز امیدوارانه به سال جدید می نگرم و تنها یک خواسته از رییس جمهور و وزیر ارشاد دارم و آن هم اینکه به فکر ایجاد بیمه ای جامع برای هنرمندان باشند.




یک هنرمند جانباز: سانسور اجازه نمی‌دهد سرنوشت دردناک بیماران ایدز مصور شود

سینماژورنال: در میان کمپینهایی که در جهت حمایت از بیماران مختلف راه اندازی شده اند اخیرا کمپینی به نام “هنر+ایدز” هم راه اندازی شده که هدف اصلی اش را استفاده از زبان هنر و اهالی هنر برای کمک به مبتلایان به ایدز و پیشگیری از این بیماری قرار داده است.

به گزارش سینماژورنال این کمپین قصد دارد درباره چرایی عدم ارائه تصویری واقعی از ایدز و مصائب آن در عرصه های نمایشی ایران اطلاع رسانی کند.

*بیمارانی که با مشکلات فراوان روبرویند

رضا ایرانمنش بازیگر سینما و تلویزیون درباره چرایی عدم توجه کارگردانان سینما و تلویزیون به ساخت محصولاتی درباره بیماری ایدز به “برنا” گفت:  اول باید بگویم چون خودم در دوران جنگ شیمیایی شده ام و مرتب با عوارض این بیماری روبرویم می دانم بیماران لاعلاج چه دردسرهایی را متحمل می شوند و گاهی برایشان راه رفتن عادی هم چقدر مشکل ساز و پرخطر است. بیماران ایدز یا هپاتیت و ام.اس که بیماری شان در جمله خطرناکترین بیماری ها قرار دارد هم مرتب با مشکلات فراوان روبر هستند؛ از مشکلات مربوط به تأمین هزینه های درمان گرفته تا مشکلات مربوط به عدم آگاهی شهروندان با نوع بیماری آنها.

این بازیگر ادامه داد: متأسفانه سینما و تلویزیون ما جز کلیشه پردازی کاری با محوریت آشنا کردن مخاطبان با بیماری ایدز انجام نداده اند. البته در سینما آثاری مانند “شمعی در باد” را داشته ایم که در بخشی از آنها به این بیماری و سرنوشت بیماران آن پرداخته اند اما این گونه آثار هم بیشتر محصول خلاقیت ذهنی نویسندگان آنها بوده و به مانند جرقه هایی بوده اند که به جریان تبدیل نشده اند.

*در تصویرسازی زندگی بیماران اچ.آی.وی گرفتار سانسور می شویم

ایرانمنش که سابقه نویسندگی فیلمنامه و کارگردانی هم دارد در پاسخ به این سوال که آیا خودش هیچ گاه به دنبال آن نبوده که سوژه بیماران اچ.آی.وی را در دستور کار قرار دهد بیان داشت: ببینید اگر بخواهیم درباره بیماران ایدزی فیلم و سریال بسازیم سوژه زیاد است. کافیست یک صبح تا عصر به بیمارستان مبتلایان به اچ.آی.وی سری بزنیم و تا دلتان بخواهد داستانهای دراماتیک را ثبت کنیم که بار نمایشی دارند اما در تصویرسازی زندگی یک بیمار ایدزی قطعا باید منشأ ابتلا به ایدز را هم نشان داد که چون نمی توان در این باره صریح سخن گفت به سانسور دچار می شویم و در نهایت محصولی باقی می ماند الکن که نمی تواند توجه مخاطب را به خود جلب کند.

ایرانمنش که بخاطر بازی در درام جنگی “سجاده آتش” کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر بوده است خاطرنشان ساخت: ما سالهاست بازگویی شفاف خطرات روابط جنسی کنترل نشده را به خط قرمز رسانه های مختلف چه سینما چه تلویزیون چه تئاتر و حتی رادیو بدل کرده ایم. در صورتی که جوانان ما باید بدانند روابط بی قید و بند جنسی چه خطراتی را به دنبال دارد.

بازیگر مجموعه هایی چون “ستایش” و “داستان یک شهر” ادامه داد: مدیران سینما و تلویزیون ما باید در زمینه اطلاع رسانی درباره ایدز به کمک مدیران وزارت بهداشت بیایند. آنها باید خط قرمزهای دردسرسازی که در این باره ایجاد شده را بردارند و اتفاقا از فیملنامه هایی که با مضمون آشنایی جوانان و خانواده ها درباره منشأ ابتلا به اچ.آی.وی است استقبال کنند.

*زندگی دردناک دو بانویی که به دلیل عدم آگاهی گرفتار شده اند

این هنرمند جانباز 49 ساله با ذکر خاطره ای از یکی از همکاران فیلمساز خود گفت: همین چند وقت پیش یکی از دوستان فیلمساز طرحی را برایم فرستاد  درباره ابتلای دو خواهر جوان به ایدز از طریق همسران شان. دلیل اصلی این ابتلا هم عدم آشنایی آنها با روشهای پیشگیری از این بیماری بود و طرح چند صفحه ای این همکار هم قصد داشت در جهت افزایش آگاهی در این زمینه به پایان برسد.

وی ادامه داد: با این حال این طرح نتوانست از سد ممیزی رد شود در صورتی که هسته اصلی داستان برآمده از اتفاقی بود کاملا واقعی و دردناک بخصوص که هر دو خواهر مبتلا به ایدز باردار هم شده بودند و قطعا فرزندان شان هم ناقل اچ.آی.وی. بوده اند! سوال اینجاست چرا مدیران هنری اجازه نمی دهند سرنوشت دردناک این مبتلایان به ایدز تصویری شود؟

*لزوم تولید محصولات سینمایی و تلویزیونی در جهت پیشگیری از بیماری ایدز

رضا ایرانمنش در انتهای گفتگوی خود با مخاطب قرار دادن مدیران سینما و تلویزیون اظهار داشت: مدیران برای پیشگیری از شیوع ایدز هم که شده وظیفه دارند در زمینه تولید پروژه هایی واقعا حساب شده در زمینه این بیماری برنامه ریزی کنند.

وی تأکید کرد: مدیران فرهنگی از نمایش منشأ آلودگی به این ویروس نهراسند و اتفاقا یادشان بماند همین نمایش صریح است که می تواند مردمان را نسبت به این مسأله آگاه و هوشیار کند. مدیران فرهنگی از طرحهای سینمایی و تلویزیون با موضوع بیماران اچ.آی.وی حمایت کنند.




جمشید مشایخی خطاب به مجید مجیدی⇐ لابد قبل از انقلاب دریای مازندران نبوده/درخت هم نبوده/حافظ نبوده/سعدی هم نبوده+عکس و فیلم

سینماژورنال: جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر ایران که طی این سالها همواره سعی کرده بی دوری از تزویر صادقانه سخن گوید شب گذشته مهمان هشتمین برنامه “صفرصفر” رضا رشیدپور بود؛ برنامه ای که در ایام نوروز از شبکه سوم سیما روی آنتن می رود.

به گزارش سینماژورنال در بخشی از این برنامه رشیدپور به طرح سوالات مخاطبان برنامه از مشایخی پرداخت.

یکی از سوالات از جانب مخاطبی بود به نام امین نظری که از مشایخی خواسته بود درباره این اظهارنظر منسوب به مجید مجیدی که “سینمای قبل از انقلاب، هیچ نبوده” توضیح دهد.

مشایخی هم با لحنی محترمانه و تأمل برانگیز گفت: ما می توانیم بگوییم لابد قبل از انقلاب، ایرانی هم در ایران نبود. خیلی چیزهای دیگر هم می توانیم بگوییم؛ مثلا اینکه قبل از انقلاب درخت نبود، دریای مازندران نبود.

وی ادامه داد: ما می توانیم خیلی راحت همه چیز را رد کنیم اما یادمان نرود خیلی از آثار غیرسینمایی هم مال گذشته است.

این بازیگر بااخلاق خاطرنشان ساخت: می توانیم بگوییم فردوسی هم پیشتر نبوده؟ یا حضرت حافظ به آن بزرگی قبلتر نبوده؟ سعدی بزرگ نبوده؟ و در این 37 سال همه چیز داریم؟ اینها را قبول ندارم.

رشیدپور هم در ادامه سخنان مشایخی از مشکلات برآمده از حکم کلی صادر کردن سخن گفت و به فیلمی مثل “گاو” اشاره کرد که  دهه 40 روی پرده رفت و البته تئاتری به همین نام که روی صحنه رفت.

رشیدپور این را هم گفت که البته باید به متن اصلی سخنان مجیدی هم پرداخت.

برای دیدن فیلم مربوط به این صحبتها اینجا را کلیک کنید و به دقیقه 47 ویدیو بروید.

جمشید مشایخی در برنامه صفرصفر
جمشید مشایخی در برنامه صفرصفر
جمشید مشایخی در برنامه صفرصفر
جمشید مشایخی در برنامه صفرصفر



بعد از فوتبالیستهای آبی و قرمز ایرانی⇐پای مرد سال فوتبال جهان هم به سینمای ایران باز شد+عکس

سینماژورنال: عزیز اصلی، مهراب شاهرخی، علی پروین، جواد زرینچه، احمدرضا عابدزاده، نیما نکیسا، خداداد عزیزی، پژمان جمشیدی و آتیلا حجازی از جمله فوتبالیست‌های ایرانی هستند که به عنوان بازیگر در فیلم‌های سینمایی مقابل دوربین رفته‌اند و با حضور ریوالدو بازیکن مشهور فوتبال برزیل و مردس ال فوتبال جهان در سال 1999 در فیلم «من سالوادور نیستم» پای بازیکنان خارجی هم به فیلم‌های ایرانی باز شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “ایسنا” سینما و فوتبال همیشه رابطه نزدیکی باهم داشته است، فیلم‌های سینمایی و سریال‌های زیادی با موضوع فوتبال ساخته شده یا فوتبالیست‌هایی که همیشه به سینما ابراز علاقه کرده‌اند و پیگیر جشنواره‌ها بوده‌اند و یا کری‌خوانی‌هایی که همیشه بازیگران سینما بر سر طرفداری از یک تیم داشته‌اند.

گاهی هم این دو قشر سرکی هم به کار هم کشیده‌اند، مثلا فوتبالیست‌هایی که فعالیت بازیگری داشته‌اند و بازیگرانی که در قالب تیم‌های مختلف فوتبال بازی کرده‌اند.

عزیز اصلی دروازه‌بان مشهور دهه 40 “پرسپولیس” و “دارایی”، اولین فوتبالیستی است که وارد دنیای هنر شد. او علاقه زیادی به بازیگری داشت و سال 44 بود که با پیشنهاد ساموئل خاچیکیان در فیلم «بی‌عشق هرگز» بازی کرد.

مرحوم خاچیکیان درباره انتخاب اصلی برای فیلمش گفته بود: «او چهره‌ای سینمایی داشت. من هم خیلی به فوتبال علاقه داشتم. زمانی که تیم رومانی به ایران آمد، تیم ایران در نیمه اول 3 یا 4 گل خورد، دروازبان ما بیاتی بود ولی نیمه دوم عزیز اصلی درون دروازه قرار گرفت. من به او پیغام دادم اگر گل نخورد از او در فیلم بعدی‌ام استفاده می‌کنم. او هم با شیرجه‌های معروفش کاری کرد که ایران در نیمه دوم گل نخورد و من هم به قولم وفا کردم و در فیلم «بی‌عشق هرگز» به او بازی دادم».

اصلی از سال 44 تا 50 در هشت فیلم سینمایی بازی ‌کرد و به خاطر چهره‌اش معمولاً در نقش‌های منفی ظاهر می‌شد.

مهراب شاهرخی، بازیکن سال‌های دور تیم ملی ایران و پرسپولیس دیگر فوتبالیستی است که وارد عرصه سینما شد. البته حضور شاهرخی برخلاف اصلی روی پرده‌ها تنها به یک فیلم خلاصه شد. شاهرخی که به خاطر شوت‌های سرکش و نفوذهای بی‌امانش شناخته شده بود، شیفته سینما بود و سرانجام سال 55 بود که به آرزویش رسید و در فیلم «علف‌های هرز» نقش آفرینی کرد. این اولین و آخرین حضور مدافع قدیمی پرسپولیس و تیم ملی در عرصه سینما بود.

جواد زرینچه کاپیتان دهه 70 استقلال هم سال 78 بود که با بازی در فیلم «مثلث آبی» نامش در ردیف فوتبالیست‌هایی قرار گرفت که روی پرده سینما رفته‌اند. در این سال فیلم «مثلث آبی» با سرمایه‌گذاری علی فتح‌الله زاده، مدیر عامل وقت استقلال جلوی دوربین رفت و زرینچه در این فیلم نقش خودش را بازی کرد.

این فیلم ماجرای نوجوان علاقه‌مند به استقلال است که به او ممدآبی می‌گویند. محمد که همراه خانواده‌اش زندگی فقیرانه و نجیبی دارد در یک فروشگاه ورزشی با جواد زرینچه آشنا می‌شود و مدافع آبی‌ها که از فداکاری این نوجوان خوشش آمده سعی می‌کند به خانواده او نزدیک شود و مشکلات آنها را حل کند.

«فوتبالیست‌ها» به کارگردانی علی اکبر ثقفی، فیلمی بود که علی پروین و حمید استیلی در سال 79 در آن بازی کردند تا آنها هم حضور جلوی دوربین را تجربه کرده باشند. در این فیلم پروین نقش سرمربی تیم بچه‌های بی‌سرپرست و استیلی نقش یک مددکار و عضو افتخاری سازمان بهزیستی را بازی کردند.

احمدرضا عابدزاده از جمله فوتبالیست‌هایی بود که همواره مورد توجه کارگردان‌های سینما برای بازیگری بود تا اینکه سرانجام سال 78 جلوی دوربین کاظم معصومی رفت و با بازی در فیلم «ازدواج غیابی» پا به عرصه بازیگری گذاشت.

البته حضور دروازه‌بان سابق استقلال و پرسپولیس و تیم ملی تنها به همین یک فیلم خلاصه شد و پس از آن دیگر عابدزاده دور سینما را خط کشید.

ماجرای فیلم «ازدواج غیابی» یک داستان خیالی است که مبنای واقعی ندارد و زندگی شخصی و خصوصی عابدزاده را روایت می‌کند. البته بازی عابدزاده در این فیلم چندان هم برای سازندگان آن بی‌دردسر نبود و اواسط فیلمبرداری بود که عابدزاده به خاطر اختلاف مالی‌اش با تهیه‌کننده از بازیگری در این فیلم انصراف داد و بقیه داستان بدون حضور عابدزاده فیلمبرداری شد.

نیما نکیسا دیگر دروازبانی است که بازیگری را با فیلم کمدی «مامان بهروز منو زد» تجربه کرد که در گیشه موفقیتی به دست نیاورد. او بعد از آن در فیلمی ویدیویی به نام «ایرانی» در نقش یک رزمنده ظاهر شد که در نهایت در طول فیلم به شهادت می‌رسد.

حسین یار‌یار یازیکن تیم فوتبال بانک ملی و برق شیراز که این روزها مدیریت تیم فوتبال هنرمندان را عهده‌دار است در سال 75 با فیلم «چووش» به کارگردانی ساموئل خاچکیان وارد سینما شد و در ادامه در فیلم‌هایی چون «مردی در آینه»، «بلوف»، «دام» و «شب روباه» به ایفای نقش پرداخت.

پژمان جمشیدی از فوتبالیست‌هایی است که حضور متفاوتی را در دنیای بازیگری تجربه کرده است. او بعد از پایان دوران فوتبالش توسط محراب و پیمان قاسم خانی به سریال «پژمان» آمد و نام خود را به عنوان بازیگر هم مطرح کرد.

جمشیدی بازیگری‌اش را ادامه داد و در فیلم ویدئویی «شرف خانواده فاضل» مقابل دوربین رفت و حتی در چندین تئاتر هم به روی صحنه رفت و با «آتش بس2» به سینما آمد و اخیرا هم بازی در «خوب، بد، جلف» اولین ساخته پیمان قاسم‌خانی را به پایان برده است.

موفقیت این فوتبالیست در بازیگری علی انصاریان بازیکن سابق پرسپولیس و استقلال را نیز ترغیب کرد، دوباره وارد این فضا شود که از طریق سرمایه گذاری در تله فیلم هایی به عنوان بازیگر هم مقابل دوربین رفت و چندی پیش در سریال «کیمیا» نیز حضور داشت. او سال 78 در مجموعه «زیر آسمان شهر» برای دقایقی به ایفای نقش پرداخته بود.

محمد برزگر دیگر بازیکن پرسپولیس، فرزادمجیدی، هافبک آن روزهای استقلال هم دیگر فوتبالیست‌هایی بودند که در کنار انصاریان در این مجموعه جلوی دوربین مهران غفوریان رفتند. انصاریان همچنین به همراه علیرضا نیکبخت واحدی در یکی از قسمت‌های سری دوم مجموعه «زیر آسمان شهر »که سال 80 پخش شد، هم بازی کرد و در «نقطه چین» نیز حاضر شد.

در این سریال خداداد عزیزی هم در قسمتی حاضر شد و سالها بعد در یک پلان از فیلم «خوابم می آد» رضا عطاران در نقش خودش بازی کرد. نقشی که در یک صحنه آسانسور ایستاده بود و شخصیت اصلی داستان وارد آسانسور می شود و او را می دید.

در سریال «به سوی افتخار» که با موضوع فوتبال در اوایل دهه هفتاد از تلویزیون پخش شد، هم چند فوتبالیست قدیمی در آن به ایفای نقش پرداختند. مرحوم مجید سبزی و غلام فتح‌آبادی دو بازیکن سابق پرسپولیس بودند که سال‌های 74 و 75 جلوی دوربین سیروس مقدم رفتند.

کریم باقری و آرش برهانی دیگر فوتبالیست‌هایی هستند که با پیشنهاد حسن فتحی جلوی دوربین سریال «در مسیر زاینده رود» رفتند و نقش خودشان را در این مجموعه بازی کردند که برای آزادی یک فوتبالیست محکوم به اعدام، تلاش می‌کردند.

وحید شمسایی ،اسماعیل فرهادی، محمد صلصالی، فرشید طالبی، احمد جمشیدیان و مهدی جعفرپور هم در این سریال برای دقایقی بازی کردند.

بهروز رهبری فر، محمد محمدی، حمید درخشان و علی موسوی دیگر بازیکنانی بودند که در سریال «پژمان» مقابل دوربین رفتند.

آتیلا حجازی – فرزند مرحوم ناصر حجازی – و بازیکن سابق استقلال از آخرین فوتبالیست های ایرانی است که بازیگری را تجربه کرد و در فیلم «شیفت شب» ساخته نیکی کریمی در چند سکانس کوتاه حضور داشت.

او گفته بود: در مجموع بازیگری را دوست دارم. جزو کارهایی است که به آن علاقه‌مند هستم. به همین دلیل هم پیشنهاد خانم کریمی را قبول کردم.

زنده یاد ناصر حجازی بدلیل ظاهر و اندامش پیشنهادات زیادی برای بازیگری داشت که برخلاف پسرش هیچکدام از آنها را نپذیرفت.

او در روزهای آخر حیاتش در حضور جمشید مشایخی در خانه‌اش به پیشنهادهای زیادی که برای بازی در سینما داشته، اشاره و گفته بود: آخرین آن پیشنهاد ایرج قادری در اولین فیلم پس از شروع به کار دوباره‌اش بود و از من خواست تا در فیلمی ساخته او جلوی دوربین بروم ولی من این پیشنهاد را رد کردم. از راه ورزش به شهرت رسیده بودم. اسم و رسمی برای خودم به هم زده بودم و دیگر نیازی نداشتم بخواهم از راه سینما معروف و بزرگ بشوم. شاید به خاطر چهره‌ام می‌توانستم، اسم در بکنم ولی این کار برایم وسوسه کننده نبود. دست آخر هم برای این که قادری قبولم نکند، به او پیشنهاد دستمزد یک صد میلیونی را دادم. او هم از پیشنهادش منصرف شد.

اماریوالدو که در فیلم در حال اکران «من سالوادور نیستم» حضور کوتاهی در نقش خودش دارد اولین فوتبالیست خارجی است که در یک فیلم ایرانی حضور پیدا می کند.

مرد سال فوتبال جهان در سال ۱۹۹۹ در این فیلم به کارگردانی منوچهر هادی در مقابل رضا عطاران حضور دارد.

من سالوادور نیستم
رضا عطاران و ریوالدو در نمایی از “من سالوادور نیستم”



افشاگري رسانه مبتوع یک عضو هیأت انتخاب⇐امتناع حاتمی‌کیا از دریافت سیمرغ نگاه ملی، این جايزه را ناگزير به “نفس” رساند

سینماژورنال: در حالی که عدم توجه هیأت داوران جشنواره سی و چهارم فیلم فجر به “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا به شدت با ناراحتی طیف نزدیک به وی مواجه شده حالا رسانه متبوع فریدون جیرانی به یک افشاگری درباره جوایز اختتامیه دست زده است.

به گزارش سینماژورنال روزنامه “سینما” که به سردبیری فریدون جیرانی منتشر می شود از طریق کانال رسمی خود فاش کرده که ظاهرا سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی به “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا رسیده بود اما نپذیرفتن حاتمی کیا این سیمرغ را به “نفس” رساند.

سیمرغ نگاه ملی ربطی به هیأت داوران جشنواره فیلم فجر ندارد و جایزه ای مدیریتی است که مستقیما از سوی وزیر ارشاد به یکی از فیلمهای جشنواره که  ناظر بر نگاه ملی و مفاهیم مرتبط با ارزشهای ملی باشد اهدا می شود.

طبق ادعای رسانه جیرانی که امسال عضو هیأت انتخاب جشنواره فجر بوده گزینه اول وزیر ارشاد برای اهدای سیمرغ ملی “بادیگارد” بوده که به علت آگاهي از امتناع حاتمي كيا از پذيرش این جايزه، سیمرغ اين بخش را بر شانه های محصولی نه چندان خوش اقبال به نام “نفس” نشانده است.

حاتمی کیا دو سال قبل و در جشنواره سی و دو فیلم فجر هم با فیلم “چ” برنده سیمرغ نگاه ملی شده بود اما نارضایتی اش از نحوه داوری و اینکه نامش در فهرست بهترین فیلم یا بهترین کارگردانی جشنواره نیست باعث شد در اختتامیه جشنواره حاضر نشود و برای گرفتن سیمرغ ملی روی سن نرود.




تئاتر از سینما جلو می‌افتد؟⇐اجرای عمومی آثار برجسته خارجی از سال آینده

سینماژورنال: در سالهای اخیر سبد رسمی اکران در سینماهای ایران به طور کامل به آثار ایرانی اختصاص یافته و بلحاظ قانونی هنوز برای اکران فیلمهای خارجی در کشور محدودیت وجود دارد.

به گزارش سینماژورنال البته داشته ایم برخی پردیسهای سینمایی را که انیمیشنهای خارجی را با دوبله همزمان روی پرده می فرستند یا سینماتکهایی که به بهانه نقد و بررسی، آثار هالیوودی را اکران می کنند اما این اکرانها هیچ گاه نمی توانند شکل و شمایل اکران رسمی که باید از کانال شورای صنفی نمایش بگذرد را داشته باشند.

البته که هر مدیر سینمایی که سر کار می آمده است از قابلیت بررسی موضوع اکران فیلمهای خارجی در سینماها سخن گفته است اما در نهایت چیزی نصیب مخاطب نشده است جز همان اکرانهای معدود.

این وضعیت البته در تئاتر ایران هم وجود داشته است و به جز موسم جشنواره فجر و برخی اجراهای مشترک، خبر چندانی از اجرای آثار خارجی در کشور نبوده است. با این حال انگار بناست اتفاقات تازه‌تری در این باره بیفتد.

دبيركل مركز هنرهاي نمايشي: به دنبال اجراي عموم آثار برجسته خارجي باشيم

مهدي شفيعي، دبيركل مركز هنرهاي نمايشي در گفتگویی با “اعتماد” که پیرامون جشنواره تئاتر فجر صورت گرفته از برنامه خود برای تسهیل شرایط اجرای گروههای تئاتری خارجی در ایران سخن گفته است.

شفیعی می گوید: برنامه ما براي سال آينده اين است كه انشاءالله به دنبال اجراي عموم آثار برجسته خارجي باشيم.

وی ادامه می دهد: آثاري كه هم با شرايط و فضاي كشور ما تناسب فرهنگي داشته باشند و هم آورده‌اي براي تئاتر ما داشته باشند. چه آثاري كه امسال در جشنواره هستند، چه آثار ديگر.

آیا دبیرکل مرکز هنرهای نمایشی می تواند هزینه حضور گروههای خارجی در ایران را پرداخت کند؟

به گزارش سینماژورنال اگر اجرای گروههای تئاتری خارجی در ایران عملی شود می‌تواند نوعی پیشروی برای تئاتر ایران نسبت به سینمایش باشد؛ البته اگر مدیران تئاتری بتوانند جلوی انتقادات احتمالی که از سوی کارگردانان ایرانی به تخصیص فضا برای اجراهای خارجی صورت می‌گیرد بایستند و البته هزینه ای که گروههای مطرح خارجی برای حضور در ایران می‌گیرند را پرداخت کنند.




سينماي ايران پشت ديوار چين

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: گسترش همكاري‌ها ميان ايران و چين و حضور رئيس‌جمهور اين كشور در ايران با امضاي تفاهمنامه‌هاي فرهنگي، مانند همكاري رسانه‌اي همراه بوده است.

حجت‌الله ايوبي، رئيس سازمان سينمايي چند روز پيش از سفر رئيس‌جمهور چين طي گفت‌و‌گو با رسانه‌هاي اين كشور از زمينه‌هاي همكاري دو كشور در حوزه سينما سخن گفت و ابراز اميدواري كرد 2 درصد از سينماهاي چين در اختيار سينماي ايران قرار گيرد.

جاده ابريشم فقط رؤيا بود!
اوايل سال 91 هيئتي از چين به ديدار جواد شمقدري، رئيس وقت سازمان سينمايي آمدند. آن روز‌ها «جدايي نادر از سيمين» حرف اول سينماي ايران و شايد جهان را مي‌زد. چيني‌ها آمده بودند تا با دعوت از شمقدري از وي بخواهند با خودش «جدايي» را به چين بياورد تا اين فيلم در افتتاحيه فستيوال فيلم پكن اكران شود. چيني‌ها كه در بنياد فارابي فيلم سينمايي «راه آبي ابريشم» را ديده بودند به شمقدري پيشنهاد دادند فيلم مشترك ايران و چين با موضوع «جاده ابريشم» ساخته شود. اين پيشنهاد با استقبال رئيس سازمان سينمايي روبه‌رو شد. دو سال پيش از اينكه چيني‌ها شمقدري را در ساختمان وزارت ارشاد ببينند و پيشنهاد ساخت فيلم را به وي بدهند، شمقدري و محمدرضا عباسيان به چين رفته بودند و در شانگهاي به چيني‌ها پيشنهاد همكاري مشترك و مبادلات سينمايي داده بودند. اما نه وعده ايراني‌ها و نه پيشنهاد چيني‌ها هيچ وقت عملي نشد، «جاده ابريشم» هم همچنان به عنوان جاده‌اي تاريخي ماند و به سينما نرسيد.
در اواخر سال 91 زماني كه سي و يكمين جشنواره فيلم فجر به دبيري عباسيان برگزار شد، باز هم ايده همكاري سينمايي ايران و چين مطرح شد. اين بار جشنواره فجر ميزبان چيني‌ها شد. اين كشور به عنوان مهمان ويژه جشنواره فجر 10 فيلم براي نمايش به ايران آورد.
مهمان‌نوازي ايراني‌ها از دوستان چشم‌بادامي هم باعث نشد كه همكاري‌هاي وعده داده شده از مرحله حرف گذشته و به عمل نزديك شود. شمقدري در اواخر دوران رياستش بر سازمان سينمايي سفر ديگري به چين داشت و در آنجا حتي توافق بر سر توليد مشترك نيز به وجود آمد. آن زمان گفته مي‌شد شمقدري مي‌خواهد براي روزهايي كه ديگر رئيس سازمان سينمايي نيست پروژه‌اي بين‌المللي با چيني‌ها شروع كند، شايعه‌اي كه گويا فقط براي خراب كردن وجهه مدير سابق سازمان سينمايي پراكنده شد!
در اين سال‌ها، اما فرانسه مستقل‌ترين و پركارترين سينماي اروپا پيشنهاد‌هايي عملي براي چيني‌ها داشت. فرانسوي‌ها علاوه بر پيشنهاد توليد مشترك فيلم، زمينه را براي حضور فيلم‌هاي فرانسوي در سينماي چين فراهم كردند. اما سينماي چين چه مزيتي دارد كه كشورهايي مانند ايران، فرانسه، ايتاليا، استراليا و كانادا براي حضور در آن علاقه از خودشان نشان داده‌اند؟

چين صاحب هزاران سينما
بعد از سفر شمقدري، حجت‌الله ايوبي هم به عنوان رئيس سازمان سينمايي، به چين سفر كرد. ايوبي از زمان تصدي پست رياست سازمان سينمايي چند بار علاقه خود را براي مشاركت ايران در سينماي چين عنوان كرده بود. وي ابتدا در ديدار سفير چين در ايران خواستار تعلق گرفتن يك بيستم سينماهاي ايران به فيلم‌هاي چيني و يك بيستم سينماهاي چين به سينماي ايران شد. با اين پيشنهاد چيني‌ها حدود 10 سالن سينما و ايراني‌ها حدود هزار و 100 سالن به دست مي‌آوردند. اين پيشنهاد هيچ وقت از سوي چيني‌ها با استقبال روبه‌رو نشد. بعد از آن چين و ايران قرارداد توليد فيلمي با عنوان «راه شائولين» را امضا كردند كه كمدي رزمي به شمار مي‌رود. ايوبي به رسانه‌ها گفت قرارداد اين فيلم توانست هزينه‌هاي برگزاري بخش بين‌الملل جشنواره فيلم فجر را تأمين كند. بعد‌ها ايوبي پيشنهاد يك‌بيستم(4 درصد) را به 2 درصد تقليل داد و از چيني‌ها خواست اجازه حضور 2 درصدي ايران را در چين بدهند. اين پيشنهاد هم فعلاً عملي نشده است، اما هاليوود تنها در يك فقره توانست با فيلم جاذبه در چين فروشي 57 ميليون دلاري را كسب كند. سينماي چين با داشتن 27 هزار سالن سينما و 50 هزار سينماي سيار و جمعيت ميلياردي بازار بزرگي براي سينما به شمار مي‌رود، به طوري كه سال گذشته درآمد سينماي اين كشور از 3 ميليارد دلار نيز گذشت. اين درحالي است كه درآمد سينماي چين در سال 2010 زير 2 ميليارد دلار بوده است. چيني‌ها در طول سال اجازه حضور 20 فيلم خارجي را در سينماهاي كشورشان مي‌دهند و رقابت اصلي براي سهم خواهي از اين ظرفيت ميان امريكا و فرانسه است. فرانسوي‌ها براي سهم‌خواهي بيشتر شروع به توليد فيلم مشترك با چيني‌ها كرده‌اند و پارسال فيلم سينمايي «بلبل» محصول مشترك اين دو كشور به عنوان نماينده چين در اسكار حضور يافت.
فرانسوي‌ها سال گذشته فيلم «لوسي» را در چين اكران كردند. اين فيلم نه‌چندان شاخص توانست در 9 هزار سالن سينماي چين اكران شود و چين را به دومين بازار فيلم‌هاي فرانسوي تبديل كند. فرانسوي‌ها توانستند سال گذشته 520 فيلم را در جهان به نمايش بگذارند و 700ميليون دلار از اين بابت درآمد به دست آورند.

ما چرا به فرانسه نمي‌رسيم؟!
پيشنهاد‌هاي 4 درصدي و 2 درصدي رئيس سازمان سينمايي به چيني‌ها زماني عملي مي‌شود كه سينماي ايران توانايي‌هاي بين‌المللي خود را در سينماي تجاري به نمايش بگذارد. اگر موفقيت جهاني «جدايي» نبود قطعاً چيني‌ها براي حضور اين فيلم در افتتاحيه جشنواره‌شان به ايران سفر نمي‌كردند. سينماي ايران با سينماي تجاري كه بتواند مردم عادي سراسر جهان را به سينماها بكشاند فاصله دارد. زماني كه ما فقط به چيني‌ها درخواست مشاركت مي‌داديم اين فرانسوي‌ها بودند كه گام‌هاي عملي را برداشتند و توانستند سهم خود را از سينماهاي چين به دست آوردند. پخش بين‌المللي كه سينماي فرانسه و امريكا در دست دارد هنوز در كشورمان شكل نگرفته و ايران به غيراز معدود فيلم‌هايي مانند «جدايي» فيلم‌هايي مي‌سازد كه صرفاً مصرف داخلي دارد و حضور بين‌المللي نيز اگر باشد محدود به جشنواره‌هاي خاص است.
تمايل چيني‌ها براي گسترش همكاري با كشورمان مي‌تواند همانطور كه طي قرن‌ها در مسير جاده ابريشم شكل گرفته بود، اين بار در حوزه سينما خود را بروز دهد. به شرط آنكه سينماگران ايراني بدانند كه شهروندان چيني چه فيلم‌هايي را بيشتر مي‌پسندند و اينكه چه موضوعاتي براي يك ميليارد و خرده‌اي چيني جذابيت دارد. حضور هيئت‌هاي اعزامي از چين فرصت خوبي براي آشنايي بيشتر سينماي دو كشور است. آشنايي‌هايي كه به همكاري بينجامد نه مانند ديدار‌هاي قبلي صرفاً به بيان ايده‌هاي بلندپروازانه محدود شود.




اين عضو هيأت انتخاب، يك روزنامه سينمايي را به تنبلي و پول خرج نكردن متهم كرد؟!

سینماژورنال: تا سه سال قبل فقط یک روزنامه سینمایی داشتیم و شاید همین انحصار بود که باعث می‌شد بسیاری از اخبار و اطلاعات دست اول از طریق این روزنامه رسانه‌ای شود.

به گزارش سینماژورنال اما افزایش تعداد روزنامه‌های سینمایی در ماههای اخیر و البته رقابتی که میان آنها شکل گرفته است سبب ساز آن شده است که در دست یافتن به اخبار رقابتی نسبی میان این رسانه‌ها شکل گیرد.

شبهات برآمده از حضور جیرانی در هیأت انتخاب

حضور فریدون جیرانی سردبیر روزنامه تازه تأسیس “سینما” در هیأت انتخاب جشنواره فجر سبب ساز این شده بود که در برهه ای از زمان و به خصوص بعد از انتشار برخی اخبار جشنواره از طریق این روزنامه، شبهاتی شکل گیرد درباره ارتباط این نشر اخبار با حضور جیرانی در هیأت انتخاب.

بخصوص چاپ دومی که این روزنامه روز گذشته و با انتشار فهرست فیلمهای بخش مسابقه روی جلدش روی کیوسکها فرستاد سبب ساز افزایش دامنه شبهات گردید.

انتقاد اولین روزنامه سینمایی کشور

ابن شبهات باعث شد که اولین روزنامه سینمایی کشور “بانی فیلم” یکی از مطالب امروز خود را به این ماجرا اختصاص دهد و با تیتر “پیرامون انحصارگرایی ناخواسته در فستیوال 34” و روتیتر “شخصیت رسانه ای یا شخصیت سینمایی؛ مسأله این است” به نقد این حضور بپردازد.

تنبل خطاب کردن رسانه رقیب و تقاضا برای پول خرج کردن

البته که این انتقادات واکنش جیرانی را به دنبال داشته که با انتخاب تیتر “اندر فواید تنبلی نکردن و حرفه ای بودن” برای سرمقاله خود پاسخ انتقادات را داده و البته ساعاتی بعد نیز متنی به ضمیمه دو تصویر از چاپ اول و دوم روزنامه در روز اعلام فهرست سودای سیمرغ در صفحه اجتماعی روزنامه متبوعش آمده که پاسخ شبهات مربوط به چاپ دوم را هم به صراحت داده است.

در این متن که با تیتر “عصبانيت تنبل ها/باختن بازى و زير ميز زدن!” منتشر شده آمده است: يك روزنامه سينمايى بعد از جاماندن از چاپ خبر فيلم هاى سوداى سيمرغ مدعى شد بقيه روزنامه ها چاپ دوم نزدند و خبر ها را به اصطلاح از لابى هاى پنهان گرفتند؛ محض اطلاع دوستان رسانه اى اين هم عكس دو نسخه چاپى روزنامه تا نشان دهيم براساس وظيفه حرفه اى حتى تا ساعت ١ نيمه شب هم اگر خبر داغى برسد پيش بينى چاپ دوم را كرده ايم و جا نخواهيم ماند چه برسد به اين بار كه ساعت ١١ شب جشنواره ليست فيلم ها را منتشر كرد و اين طبيعى بود كه بايد چاپ دوم ميرفتيم؛ پس اميدواريم دوستانمان از خواب بيدار شوند و بفهمند كه ديگر تنها روزنامه سينمايى نيستند و فقط كمى زحمت به خود دهند و البته كمى هم پول خرج كنند و در چنين مواقعى چاپ دوم بروند و در مواقع باخت به جاى زير ميز زدن به فكر اصلاح خود باشند..

حق فریدون جیرانی و آینده رقابت…

گفتني است پيش از اين رییس سازمان سینمایی به هنگام ديدار از  نمایشگاه مطبوعات با حضور در غرفه روزنامه جیرانی،  با نوشتن مطلبي در صفحه  يادبود اين غرفه عنوان كرد: اگر سینمای ایران قرار باشد فقط یک روزنامه داشته باشد بی‌تردید آن روزنامه حق فریدون جیرانی نازنین خواهد بود!

 




اعلام وضعیت تعطیلی سینماهای کشور در دهه اول محرم+اعلام اسامی فیلمهایی که بعد از دهه اول محرم روی پرده می‌روند

سینماژورنال: طبق دستورالعملی که از سوی وزارت ارشاد اعلام شده است، تمام سینماهای کشور به دلیل شرکت در مراسم سوگواری سالار شهیدان از روز پنج شنبه 30 مهر ساعت 17 تعطیل می‌شوند.

به گزارش سینماژورنال این تعطیلی تا روز شنبه دوم آبان ماه ادامه خواهد داشت و در روز یکشنبه سینماها می توانند فعالیت خود را از سر بگیرند.

در روز دوشنبه چهارم آبان‌ماه به دلیل شهادت امام سجاد (ع) دوباره سینماها تعطیل خواهند بود.

فیلمهایی که بعد از دهه اول محرم روی پرده می روند

به گزارش سینماژورنال فعالیت سینماها از روز سه‌شنبه پنج آبان‌ماه از سر گرفته می‌شود و البته که از این روز فیلمهای جدیدی به سبد اکران افزوده خواهند شد.

این فیلمهای جدید عبارتند از:

–«پدر آن دیگری» ساخته یدا.. صمدی در گروه استقلال

–«ماهی سیاه کوچولو» ساخته مجید اسماعیلی در گروه ماندانا

–«ارغوان» ساخته کیوان علیمحمدی-امید بنکدار در گروه سینما کورش

–«عاشق‌ها ایستاده می‌میرند» ساخته شهرام مسلخی در گروه اریکه ایرانیان

–«چهارشنبه 19 اردیبهشت» ساخته وحید جلیلوند در گروه آزاد




دلنوشته نویسنده سینماژورنال برای بازیگری که با بدترین توهین‌ها از پاسخ به یک سوءتفاهم طفره رفت/ بازیگر عزیز! دست مریزاد!

سینماژورنال/علی کیانی‌موحد: وقتی جلوی من نشستی و جمله ای نخ نما شده را گفتی با این مضمون که “محبوبیت با شهرت فرق داره” فکر کردم واقعا به آن اعتقاد داری. فکر نمی کردم حتی در یک گفتگوی صمیمی هم در حال نقش بازی کردن باشی.

دست مریزاد بازیگر جان که از عهده نقشت خوب بر آمدی اما حیف که ایفای نقشت تا آخر گفتگو ادامه نداشت.

از بزرگان نام بردی و همیشه حرف از استاد مشایخی و محبوبیتش زدی. به احتمال زیاد خودت را هم با وی مقایسه می کنی اما مشایخی ها کجا و تو کجا؟! تویی که این روزها راه کاسبی را خود فرا گرفته ای!

جناب بازیگر به لطف همان  دو سریال تاریخی دهه شصت و چند بازی اخیر در سریالهای مناسبتی تولیدشده توسط رفقایی که جشن های درجه سه را مدیریت می کنند، دکانت حسابی گرفته واقعا چقدر خود را محبوب می دانی؟!

چرا تا بحث به خروجی آموزشگاهتان رسید رگ غیرت تان بیرون زد؟
نمی دانم چرا تا حرف از آموزشگاه و خروجی آموزشگاهتان شد به ناگاه یقه خود را پاره کرده و با بدترین الفاظ به ما تاختی که در حال چرت گفتنیم و دستگاه رکوردمان را پرت کرده و ما را از دفتر خود بیرون کردی؟ مگر چه حرفی زدیم؟! یعنی یک سوال ساده درباره آموزشگاهی که شهریه هر ترمش پنج میلیون تومان است، جزو خطوط قرمز شماست؟!

من را به فکر فرو بردی که در این سالها چقدر از علاقمندان سینما کاسبی کردی و چند نفر آنها از قبال بودن در کنارت به موفقیت رسیدند؟! تنها سی نفر! آن هم به ادعای خودت. پس بقیه چه شدند؟!

اجازه نقد سیستم آموزشی دولتی را داری اما کسی نباید سیستم شما را نقد کند!!!
امروز دانشگاههای ایران را کوبیدی که چرا خروجی ندارند اما زمانی که حکم شد مست گیرند، برآشفته شدی.

چطور است که شما می توانی تمامی سیستم آموزش هنر در کشور را با تندترین الفاظ تحقیر کنی اما کسی نباید از شما درباره برخی سوءتفاهمات پیرامون سیستم آموزشی خودتان پرسش کند.

دلم به حال علاقمندانت می سوزد وگرنه…

آقای بازیگر! دست مریزاد! الحق نشان دادی شهرت متفاوت است با محبوبیت. نه به استقبال اولیه ات که برای گفتگو سراغت آمدیم و نه به حرف آخرت که وقتی الان مشغول به کار نیستی، چرا ازت مصاحبه گرفته ایم؟!
تناقضهای رفتاریت را چگونه توجیه کنم؟؟ با چه معیاری می توان آن همه درشتی و ناسزا را قضاوت کرد؟
دلم به حال علاقمندانت می سوزد که برخی از آنها تو را می پرستند وگرنه فایل صوتی توهین هایت زودتر از اینها رسانه ای می شد.

اگر کسی استعداد نداشته باشد بهش حقیقت را می گویی یا…؟

کاش کمی هم صفا و صمیمیت را از چهره هایی چون فرهاد آییش یاد می گرفتی. یاد حرفش افتادم که گفت به خاطر عذاب وجدان دیگر تدریس نمیکند چراکه خیلی از جوانهایی که سراغش رفته اند، استعداد این کار را نداشتند و به خاطر پول نمی توانست سر آنها را کلاه بگذارد.
راستی اگر فردی در کلاسهای تو استعداد نداشته باشد، به وی راستش را می گویی یا از خیر پنج میلیون تومان نمی توانی بگذری.

ای کاش..

بازیگر عزیز! آموزشگاه دار محترم! فعال صنفی گرامی! کاش تا آخر گفتگو به بازی ادامه می دادی و این چهره مغرور و بی تعقل را به ما معرفی نمی کردی.گفتنی زیاد است اما…




اجرای طرح افطار تا سحر در ماههای ذی القعده و ذی الحجه برای فیلم مجیدی

سینماژورنال: در حالی که در سالهای اخیر طرح اکران افطار تا سحر فقط مخصوص ماه رمضان بود در یک بدعت این طرح در ماههای ذی القعده و ذی الحجه نیز اجرا خواهد شد.
به گزارش سینماژورنال امسال و بعد از پایان ماه رمضان برخی سینماداران از امتداد این طرح صحبت کردند که شورای نمایش این تصمیم را منوط به نظر نیروی انتظامی دانست.
به تازگی سردار سعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا با اجرای این طرح به دلیل اقبال مخاطبان به فیلم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی موافقت کرد.

سخنان منتظرالمهدی در این باره شب گذشته از اخبار ساعت 22 شبکه سوم بصورت سراسری پخش شد.
بر این اساس سینماهایی که فیلم مجیدی را نمایش می دهند می توانند سانسهای فوق العاده تا سحر را در دستور کار قرار دهند.




روایت رییس سازمان سینمایی از فیلمنامه‌ای که رهبری خوانده بود و وی نخوانده بود

سینماژورنال: مقام معظم رهبری حضرت آیت ا.. خامنه ای همواره نسبت به مقولات فرهنگی و هنری با دیدی باز و جامع نگریسته است.

به گزارش سینماژورنال این دید جامع در حوزه سینما هم وجود دارد و همواره نیز ایشان در دیدار با سینماگران مختلف سعی کرده است پیشنهادات خویش برای بهبود اوضاع سینما را در میان بگذارد.

دغدغه های رهبری را می دانیم

حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی در تازه ترین گفتگوی خود که با “مهر” انجام شده با اشاره به اینکه همواره سعی کرده از نظرات رهبری در پیشبرد امور سینما استفاده کند گفته است: ما دغدغه های مقام معظم رهبری و نگاهشان به سینما را به طور کلی می دانیم. من تمام صحبت های ایشان درباره مسایل فرهنگی را خوانده ام و حتی برخی از سخنان ایشان که به صورت عمومی منتشر نشده است از دفتر ایشان گرفته و خوانده ام.

سینمای ایران اگر وجود دارد به دو دلیل است

وی ادامه داده است: بنده نگاه ایشان به سینما را می دانم و بارها هم این را گفته ام که سینمای امروز ایران اگر وجود دارد و هست به دلیل دو عامل مهم بعد از انقلاب است؛ یکی بنیانگذار انقلاب اسلامی که وقتی سینماها را آتش می زدند امام از یک فیلم تعریف کرد. ایشان اولین مرجع تقلید تشیع بود که از یک فیلم سینمایی تعریف کرد. در حقیقت ایشان دستور شروع به کار دوباره سینما را داد.

ایوبی افزوده است: پس از درگذشت حضرت آیت الله خمینی و در این سال ها نیز همه در بدنه سیاسی و فرهنگی کشور حمایت شخص مقام معظم رهبری را دیده اند. برای من جالب است در شرایطی که رهبر انقلاب امور زیادی را به طور فشرده مدیریت می‌کنند و حتی خیلی از وزرا در صف دیدار با ایشان هستند، مقام معظم رهبری عوامل جوان فیلم «شیار ۱۴۳» را به حضور می‌طلبند و درباره این اثر صحبت مفصلی می‌فرمایند. همچنین در همین ماه‌های گذشته از دفتر ایشان از ما تعدادی فیلم خواسته شد و ایشان فیلمنامه‌هایی را هم خوانده‌اند.

فیلمنامه را آقا خوانده بود اما من فرصت نکردم بخوانم

رییس سازمان سینمایی سپس به بیان خاطره از فیلمنامه ای پرداخته که رهبری آن را خوانده بود و وی نه پرداخته و گفته است: یکی از دوستان نزدیک بنده که شما هم می‌شناسید چندی پیش فیلمنامه‌ای را برای من آورد تا بخوانم که من فرصت نکردم بخوانم. چند ماهی گذشت و وی گفت فیلمنامه‌ را برای آقا فرستاده‌ و ایشان خوانده‌اند. جامعه سینمایی ما قدردان نگاه ایشان به هنر و سینما است.

وزیر ارشاد شخصا مجموعه‌ای از سخنرانی‌های رهبری را خوانده

ایوبی در ادامه گفتگوی خود به اشراف وزیر ارشاد بر بیانات رهبری اشاره کرده و گفته است: علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سال گذشته شخصا مجموعه‌ای از سخنرانی‌های رهبری را خوانده و ۲۰ محور از نگاه رهبری به سینما را با قلم خودش درآورد و برای من فرستاد و خواست آن را به مدیران زیرمجموعه هم بدهم.

اعتقاد قلبی به مقام ولایت داریم

وی در پایان گفته های خود در این مبحث گفته است: ما در سازمان سینمایی کسانی هستیم که اعتقاد قلبی به مقام ولایت داریم و سینمای ایران را مرهون توجهات شخص رهبری می‌دانیم. ما هم نگاه ایشان را صائب و درست می‌دانیم و هم خود را مقید می‌دانیم که به منویات رهبری التزام عملی داشته باشیم و نگاه و دغدغه‌هایشان را دنبال کنیم. این سابقه ما در جاهای دیگری هم که مشغول به خدمت بوده‌ایم وجود داشته است. همچنین عملکرد چند سال اخیر علی جنتی، من و مدیران زیرمجموعه نیز موید این گفته است.




دو گروه کمر سینما را شکستند؛ روشنفکرنمایان وابسته و ارزشی‌نمایان متظاهر…

سینماژورنال/حمید لازمی: فیلم خوب داریم و فیلم بد که خود همین مقوله نیز تعریفی است نسبی و بستگی به دیدگاه نظردهنده دارد.

با این حال در ادبیات سینمایی ما دو جریان که کاملا ریشه های سیاسی دارند می کوشند بی توجه به کیفیت فیلمها و صرفا براساس وابستگیهای سیاسی یا شبه سیاسی تولیدکنندگان آثار به اظهارنظر درباره آنها بپردازند.

برای متفاوت جلوه کردن عجیب و غریب ترین فیلمها را مطرح می کنند

آنها که در روزگار ما به نام منتقد پیشکسوت شناخته میشوند و البته چند نفری از آنها کنار هم قرار گرفته و گعده ای را هم برای امتیازگیری به نفع کل منتقدان راه انداخته اند(!) سعی می کنند خلاف آنچه که عموم می گویند نظر دهند تا خاص و متفاوت و برجسته جلوه کنند.

سعی می کنند در بین علائق خود اسم عجیب و غریب ترین فیلمها را از گوشه گوشه دنیا نام ببرند که بگویند ما فیلمهای معمولی و پروپاگاندا و تبلیغات شده نمی بینیم.

اصطلاح “سینمای مستقل” را به ادبیات سینمایی اضافه کرده و به هر آنچه با نگاه سیاسی حامی شان نزدیک تر باشد لقب مستقل می دهند.

روشنفکرنمایانی که اظهار فضل می کنند

البته که این گروه از منتقدین اصولا به جریانی که خودشان باید به آن اظهار ارادت کنند و در چارچوب آن حرکت کنند جریان روشنفکری می گویند! و البته به واسطه حمایتهای دولتی و شبه دولتی سالیان سال است این جریان در بخشی از سینما از آموزش تا تولید هم رخنه کرده است و منافع مالی کلانی هم عایدش شده!

استفاده متظاهرانه از امور ارزشی

در برابر این روشنفکرنمایان، عده ای راه دیگری انتخاب کرده اند که طی آن ظواهری از امور ارزشی را رعایت می کنند و جریان متظاهرانه بدون دین را ملاک قرار داده اند و سعی می کنند از جنبه سیاسی خود را قدرتمند نموده و با لابی و روابط پشت پرده و یک سری حمایت شدن های غیرسینمایی مفاهیم ارزشی را نان‌دانی خود قرار دهند و در چارچوب اسلوبی خاص حرکت کنند تا بتوانند ارتباطات خود را حفظ کنند.

به زور سرمایه و حمایت سیاسی و دیگر مسلکهای ریاکارانه، فیلمسازی ارزشی را دستمایه قرار می دهند و بودجه های هنگفت هزینه می کنند تا شاید اثری قابل قبول ارگانهای متبوع بسازند که اغلب نمی توانند بسازند. چون سینماگری مراحلی دارد که هر کس برای فتح قله آن و فیلمساز نامیده شدن باید از آنها عبور کند.

جنگ زرگری هم راه می اندازند تا مخاطب را تحمیق کنند

هر دو طیف ارزشی‌نما و روشنفکرنما طیفهای وابسته و غیرمستقل هستند که بدون یادگیری اصول ابتدایی سینما، وارد گود شده اند و با شانتاژ و حمایتهای پشت پرده، خودشان را مطرح می کنند و اغلب نیز اسم بزرگان حقیقی هم طیف خود را خراب می کنند.

هر چند وقت یک بار جنگی هم بین خودشان راه می اندازند و همدیگر را مثلا کتک می زنند تا بتوانند عمرشان را با این جنجال ها استمرار ببخشند و در صدر تیتر ها و رسانه ها باشند!

سینما زمانی نجات می یابد که سینماگرانش برای مردم محصول تولید کنند

سینما تنها زمانی نجات می یابد و از دست این قبایل نجات خواهد یافت که فقط و فقط برای مردم محصول تولید کند. در جهت رعایت این مقوله هر فکر و ایده ای مجاز است هنرمندانه ارزش ها را فریاد بزند، هنرمندانه روشنفکرانه فیلم بسازد، هنرمندانه اعتراض کند، هنرمندانه انتقاد کند، هنرمندانه معضلات اجتماعی را به تصویر بکشد و بداند قبل از هر چیز باید هنرمند باشد ولاغیر.




سفارشی‌ساز و سفارشی‌نساز هر دو در گرداب ریاکاری یا چرا فیلمسازان ایرانی مدام غر می‌زنند و بودجه می‌خواهند؟

سینماژورنال/حمید لازمی: دغدغه تامین بودجه لازم برای ساخت فیلم یک دغدغه جهانی است و برای آنان که قرار است کار اول خود را بسازند یک دغدغه سختکوشانه هم محسوب می شود.

شاید فکر کنیم چون اینجا ایران است و سینمایمان بسیار به هم ریخته و بی نظم است مقوله تامین بودجه فیلمسازی وضع اسفبارتری نسبت به سینمای جهان دارد ولی جالب است بدانید که اصلا اینگونه نیست. اتفاقا ایران ارزانترین سینما را دارد و برای ساخت فیلمهایش هزینه بسیار اندکی صرف می شود و اصطلاحا فیلمسازی در ایران به صرفه تر است.

اگر حاشیه ها و بخوربخورهای ضد سینمایی را حذف کنیم، به واقع می بینیم بیگ پروداکشن ترین فیلمهای ایرانی -به غیر از “محمد(ص)” مجیدی- هزینه ناچیزی خواهند داشت و شاید اگر رونق اکران را موجب شویم خواهیم دید که تمام فیلمهای ایرانی با سودهای خوب و امیدوار کننده روبرو خواهند شد و نیازی هم به دولت و سرمایه گذاری نهاد ها نخواهند داشت و اقتصاد خود سینما با اکران درست و پخش علمی و مدون تامین خواهد شد.

از بلیت فروشی اسپیلبرگ تا پولهایی که آرنوفسکی از خویشاوندان قرض کرد

اصل اول سینما ریسک و جسارت است که باید رخ دهد و نمی توان تمام سال را به ساخت فیلمهای آپارتمانی و کوچک بسنده کرد و بی تنش پیش رفت.

غول های اقتصادی سینمای هالیوود را اگر جیمز کامرون و اسپیلبرگ بدانیم متوجه می شویم که سختی های وحشتناکی را متقبل شده اند و همه می دانند که “تایتانیک” در صورت شکست، دو کمپانی پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم را ساقط می کرد و یا اگر “ترمیناتور 2” موفق نمی شد ممکن بود جیمز کامرون از سینما خداحافظی کند.

اسپیلبرگ برای شروع کارهایش بلیط فروشی برای بچه محل‌ها کرد تا فیلم کوتاههایش را در آپارات زیر زمین خانه شان نشان دهد و به مرور و پس از عبور از مشقت های فراوان به این درجه از بزرگی رسید.

“دارن آرنوفسکی” را که نابغه جدید سینما می دانیم برای ساخت اولین فیلمش “پی” کمک های مالی 100 دلاری از هر یک از خویشاوندانش دریافت کرد و با جلب اعتمادی که کرده بود آنان را سهامدار کرد و موفق هم شد. (در ایران اغلب فیلمسازان جوان، هنوز خانواده خودشان را نیز برای کاری که می کنند توجیه نکرده اند.)

الکساندر پین هفت سال منتظر ماند و آلفونسو کوارون پنج سال

در سینمای اصیل آن سوی آب ها حتی آنهایی که مطرح تر شده اند و رزومه کاری دارند برای تامین بودجه شان مشکلات عدیده دارند و اصلا اینطور نیست که چون مثلا در سینمای هالیوود فعال می باشند هر وقت اراده کننده همه امکانات برایشان مهیا باشد.

“پل توماس اندرسون” که “خون به پا می شود”ش مطرح جهانی شد برای ساخت “مرشد” چند سال به التماس افتاد که تامین بودجه کند که بالاخره صاحب یک ثروت موروثی به دادش می رسد .

“بنت میلر” بین ساخت “کاپوتی” و “مانیبال” شش سال بیکار بود و اصلی ترین دلیل بیکاری اش نداشتن بودجه بود .

“الکساندر پین” مجبور شد بعد از “راه های فرعی” هفت سال صبر کند تا شرایط ساخت “نوادگان” مهیا شود.

“آلفونسو کوارون” بعد از “فرزندان بشر” تا پنج سال فیلمی نساخت تا فیلم اخیرش با نام “جاذبه” را ساخت و چه شکوهمند هم ساخت و چقدر فیلم سرشار از نبوغ و دغدغه تکنیکی است که نشان می دهد سازنده صرفا فیلم نمی سازد که فیلم ساخته باشد. خیلی به راهی که آمده اند و به اثری که می خواهند خلق کنند معتقدند و در زمان خودش و ایجاد شرایط لازم مشغول به تولید می شوند…

“گیلرمو دل تورو” که نبوغش را با “هزار توی پن” اثبات کرد برای ساخت فیلم بعدی اش مشکلات فراوانی را تجربه کرد.

اسکورسیزی 20 سال تلاش کرد تا سرمایه گذار پیدا کند

مارتین اسکورسیزی بزرگ که پرکار هم هست و آخرین اثرش “گرگ وال استریت” بود هم اینک مشغول فیلمبرداری فیلمی شخصی است به نام “سکوت” که با وجود این همه اعتبار و وجه کاریزماتیک در حوزه کارگردانی 20 سال بود تلاش می کرد تا سرمایه گذار برایش پیدا کند و نشد و حالا به کمک دو کمپانی فرعی و کوچک به نام های “شارپ سورد فیلم” و “فابریکا دسینه” مضامین محبوبش را در قالب فیلمی که دلش می خواهد بسازد بیان می کند.

سفارشی‌ساز و سفارشی‌نساز هر دو در گرداب ریاکاری

و خلاصه اینکه کاملا امیدوارانه به سینمای ایران بنگریم و توقعمان را بیش از لیاقت هایمان بالا نبریم و اگر با دغدغه وارد این کار شده باشیم راه باز است و هر که فعالتر باشد برد بیشتری دارد و البته مباحث دیگری هم وجود دارد که در این مقال نمی گنجد و اینکه آیا به کاری که می کنیم اعتقاد داریم یا نه ؟

به چه دلیل سفارشی ساز و سفارشی نساز هر دو در گرداب ریاکاری در تولید اثر گیر کرده اند و آثار هنری به چه دلیل از دل هنرمند برون نمی تراود تا به دل بیننده بنشیند؟

بی رودربایستی به اعتبار و رزومه کاری خود نگاه کنید، بعد غر بزنید

و از همه مهمتر چرا این قدر بعضی دوستان غر می‌زنند؟ بی رودربایستی به اعتبار و رزومه کاری خود نگاه کنید. چقدر مستحق حمایت هستید و چه کرده اید که این همه توقع دارید و این همه معترض هستید؟

سینما خصوصیت بارزی که دارد این است که برای فعالیت در آن برای هیچ احد الناسی فرش قرمز پهن نمی کند و نجات دهنده هر کسی در راه موفقیتش کسی نیست جز خودش .




رهبر انقلاب: هرچه فیلم خارجی خوب هست بیاورید؛ اشکالی ندارد/صرف نقش اول داشتن محمد(ص) در یک فیلم هرگز به معنای اسلامی بودن آن نیست/همه موضوعات می‌تواند اسلامی و غیراسلامی باشد

سینماژورنال: رهبر معظم انقلاب همواره دیدی باز و روشن نسبت به تحولات فرهنگی-هنری کشور داشته اند.

این دید باز همواره از سوی هنرمندانی که با ایشان دیدار داشته اند مورد تاکید قرار گرفته است.

به گزارش سینماژورنال به تازگی نشریه “راه” متن کامل پاره ای از نظرات رهبر انقلاب درباره سینما که از دل گفتگویی که در میانه دهه شصت خورشیدی بیرون کشیده شده را منتشر ساخته و “کیهان” نیز آن را بازنشر داده است.

تمرکز بر این نظرات و البته دقت بر ظرف زمانی بیان آنها چند نکته را روشن می کند؛ یکی آن که رهبر انقلاب به شدت قائل به ارتقای همزمان محتوایی-تکنیکی سینمای ایران هستند دیگر آن که ایشان نه تنها امروز که حدود سه دهه قبل نیز با دقت امور هنری و بخصوص سینمای کشور را رصد می کرده اند و از همه مهمتر اینکه ایشان نیز به شدت از استفاده ابزاری سینما نسبت به مفاهیم مذهبی گلایه دارند تا جایی که به صراحت گفته اند حتی فیلمی که نقش اولش حضرت محمد(ص) است اگر جوری ساخته شود که تلقین کننده ارزشهای اسلامی نباشد بی فایده است.

سینماژورنال با ارائه سخنان رهبر انقلاب این امیدواری را دارد که این سخنان بخصوص از جانب مدیران فرهنگی کشور مورد توجه دقیق قرار گیرد.

احترام به سینمای مطلوب
برای رسیدن به ایده‌آل‌های نظام جمهوری اسلامی، برای همه شعبه‌های فرهنگ به خصوص سینما در حد کارایی آنها به عنوان یک وسیله برتر ارزش فراوان قائلیم؛ البته برای آن سینمایی که مقصود مورد تصدیق و تایید اسلام و انقلاب را حاصل می‌کند احترام قائلیم؛ و برای آن سینمایی که در جهت ضد این مقصود حرکت می‌کند هیچ ارزشی قائل نیستیم. و در مورد فیلم‌های به اصطلاح خنثی باید گفت چون کمتر می‌شود فرض کرد که یک فیلم هیچ پیامی نداشته باشد -ولو به صورت غیرمستقیم- آن هم حکمش همان است که عرض شد. بنابراین سینما اگر سینمای مطلوب باشد، خیلی برایش ارزش قائلیم.

 محتواهای جذاب
جاذبه در فیلم یک عنصر اصلی است؛ اگر فرض کنیم فیلمی برترین پیام‌ها را داشته باشد، اما جاذبه لازم را نداشته باشد، گویی هیچ کار انجام نشده است.
منتهی یک اشتباه در ذهن عده‌ای وجود دارد که خوب است این اشتباه را برطرف کنیم. بعضی خیال می‌کنند اگر قرار شد پیام – در اینجا مقصود ما و آنچه به‌نظر ما محترم و ارزشمند است، پیام انقلاب اسلامی است – در یک فیلم باشد، این فیلم باید به همان اندازه پیه بی‌جاذبگی را به تنش بمالد! خیال کرده‌اند که جاذبه داشتن یک فیلم و پیام داشتن آن منافات دارد. یعنی اگر اسلامی و انقلابی نبود، حتما با جاذبه است! این معادله درستی نیست. گاهی خود پیام جاذبه می‌بخشد؛ یعنی محتوا، تکنیک را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ یک محتوای خیلی خوب، ضعف تکنیک فیلم را هم گاهی اوقات می‌پوشاند و بیننده حرفی را که دوست می‌دارد و چیزی را که برایش دلنشین است می‌گیرد و آنقدر برایش جالب و جاذب است که حتی ضعف تکنیک را هم متوجه نیست.
بنابراین، آنچه در فیلم و سینما برای ما اصل، پیام است. یعنی شما به عنوان یک فرد انقلابی اصلا چرا برای سینما کار می‌کنید؟ اگر چنانچه قرار باشد این سینما محتوای انقلابی یا محتوای اسلامی نداشته باشد، باز هم برای سینما کار خواهید کرد؟ روشن است که نه. پس کسی که با انقلاب همساز و همدل است، سینما را برای محتوایی می‌خواهد که از این انقلاب الهام گرفته است. در این شکی نیست. منتهی می‌دانیم اگر این سینما بخواهد این پیام را هم برساند، لازم است که یک جاذبه‌ای داشته باشد. اگر چنانچه بهترین مضامین در یک شعر بد ریخته شود، اثر مطلوب را نخواهد داشت؛ اما مضمون در درجه اول است. منتهی مضمون خوب، بدون تکنیک خوب شعری، فایده‌ای ندارد.

 فیلم خوب و فیلم بد
اگر ما «باید»های فیلم را بدانیم، «نباید»ها برای ما روشن می‌شود. و در مورد «نباید»ها می‌توانم همین اندازه بگویم هر چیزی که ضدارزش‌های سینمای فارسی گذشته را احیا کند یا تشدید کند، یکی از نبایدهاست. هر فیلمی که به معارضه با ارزش‌های اسلامی برخیزد، یک فیلم بد به حساب می‌آید. پس معارضه با ارزش‌های اسلامی، فطرت سالم انسانی و ارزش‌هایی که برای مردم و تکامل آنها مفید و لازم است، از منفی‌ترین خصوصیات یک سینماست و چنین سینمایی را ما قبول نداریم. از اینها که بگذرد ما به هر فیلمی یک نمره موافق می‌دهیم؛ منتهی نگاه می‌کنیم که در چه مرحله‌ای قرار دارد، نمره را با آن حساب می‌کنیم.

آیت ا.. خامنه ای
رهبر معظم انقلاب

 برای آینده بهتر
مهمتر از همه مسایل، میدان دادن به عناصر جوان و جدید و انقلابی و کسانی که فکر می‌کنند انقلاب، قدرت این را پیدا کرده است که حتی سینما را هم متحول کند. این‌ها میدان پیدا کنند و بیایند تا ما آینده بهتری داشته باشیم.

نمیشود سینما را بدهیم دست کسانی که با انقلاب آشتی نیستند
دولت باید در مسایل مربوط به سینما حضور فعال داشته باشد. این به معنای چند چیز است؛ اول به معنای تشویق حقیقی هنرمند انقلابی است؛ کمک کند و امکانات در اختیارش بگذارد. برای آموزش او از هر امکان مفیدی استفاده کند. برای رشدش صحنه را از عناصری که مانع رشد او می‌شوند خالی کند. همچنین در مقابل آن کسانی که از فیلم و سینما ابزاری علیه جمهوری اسلامی می‌توانند بسازند، هوشمندانه برخورد کند و مانع شود و نگذارد. این نمی‌شود که ما سینما را بدهیم دست کسانی که با انقلاب آشتی نیستند. یعنی ایمان عمومی مردم که برایش حاضرند جانشان را فدا کنند و انقلابی که براساس مترقی‌ترین هدف‌ها در دنیای امروز شکل گرفته، اختیار بخش عظیم و برجسته‌ای از تغذیه فرهنگی مردمش را به دست کسانی بدهند که این ایده‌آل‌ها را قبول ندارند. این مردم و این انقلاب را قبول ندارند. دولت بایستی در این زمینه حضور داشته باشد. البته این بدین معنی نیست که همه سرمایه‌گذاری‌های سینما را باید دولت کند.

هر چه فیلم خوب خارجی هست بیاورید
ما با فیلم خارجی خوب مخالفتی نداریم؛ هرچه فیلم خارجی خوب هست بیاورید؛ اشکالی ندارد. اما فیلم خارجی خوب چقدر هست؟ «خوب» با معیارهای انقلاب چقدر دارید؟ آن فیلمی که توی آن بدآموزی نباشد و از نظر محتوا و ارزش‌های اسلامی فیلمی باشد که قابل قبول باشد، چقدر در اختیار شماست؟ هر چقدر دارید بیاورید و مطرح کنید و نشان بدهید! اما بدانید که اگر همه فیلم‌های خوب آنچنانی را بیاورید باز شما خلأ خواهید داشت که باید آن خلأ را با فیلم ایرانی پر کنید. در مورد فیلم ایرانی ایده‌آل‌هایمان، یعنی مطلوب ایده‌آل‌هایمان را در حد بالاتر قرار بدهیم. البته با توجه به واقعیت‌هایی که وجود دارد توقعات کنونی را کم کنیم. یعنی فیلم ایرانی که محتوای خوب و مطلوبی دارد و لو تکنیک ضعیفی هم دارد، ما این را رد نکنیم.

 برای رشد سینما
اگر می‌خواهید سینما رشد کند باید دو چیز را در نظر بگیرید: یکی میدان دادن به عناصر با استعداد و نسبت به کشور و انقلاب حقیقتا خودی، و نه غریبه؛ دوم ایجاد یک تحول؛ بیننده را سوق بدهید در فیلم یک هنر حقیقی را دنبال کند و دنبال یک پیام حقیقی و دلنشین بگردد. اگر این کار انجام گرفت، تحول حقیقی در سینما انجام شده است. سینما متعلق به تماشاگر است و شکی نیست که نمی‌تواند خودش را از تماشاچی جدا و منقطع کند. اما ضمنا نباید فراموش کرد که نقش هدایتگر هم دارد؛ مثل همه کسانی که مستمعی دارند و وجودشان برای مستمع است. پس نمی‌توانند نظر مستمع را ندیده بگیرند. اما فلسفه وجود آنها هدایت مستمع است. بین این دو یک، خط مستقیم وجود دارد که می‌توان با ظرافت آن خط را تعقیب کرد.

نقش اول داشتن محمد(ص) در یک فیلم هرگز به معنای اسلامی بودن آن نیست
همه موضوعات می‌تواند اسلامی و غیراسلامی باشد. حتی فیلم محمد(ص)؛ یعنی شرح زندگی پیغمبر می‌تواند جوری ساخته شود که ضداسلامی باشد. پس نام فیلم محمد(ص) و نقش اول داشتن محمد(ص) در یک فیلم هرگز به معنای اسلامی بودن آن نیست. همه موضوعات می‌توانند اسلامی روایت شوند. ما در مورد اسلامی بودن یک فیلم دو چیز را می‌خواهیم؛ یکی اینکه ارزش‌هایی که فیلم تلقین می‌کند اسلامی باشد. ارزش‌های اسلامی یک عرض عریضی دارد. البته تعلیم دادن نماز از ارزش‌های اسلامی است، اما تعلیم دادن راستی و درستکاری و شجاعت و مقاومت هم از جمله ارزش‌های اسلامی است. پس هر چیزی که این ارزش‌ها را آموزش دهد در حقیقت یک محتوای اسلامی را آموزش داده است. جهت دوم اینکه فیلم با نمودارها و نمادهای غیراسلامی همراه نباشد. گاهی فیلمی نماز خواندن را نشان می‌دهد، ولی بازیگران فیلم با رفتارشان و با وضع نامناسب نگاهشان یک ضدارزش اسلامی را در حقیقت متجلی می‌کنند. این نکته هم قدر نکته اول اهمیت دارد. یعنی محتوا و حاشیه محتوا هر دو باید اسلامی باشد.

 جشنواره سینمایی مطلوب
جشنواره‌ها می‌توانند خیلی خوب باشند. البته بیشتر تابع این است که چه ارزش‌هایی را بر این جشنواره حاکم کنید و چگونه آن را اداره کنید. اما می‌تواند خیلی خوب باشد. اگر در این جشنواره‌ها راهی بیابیم برای تشویق هنرمندان مستعد، یا راهی پیدا کنیم برای همکاری و تکمیل اطلاعات یکدیگر به وسیله هنرمندان ایرانی، یا وسیله‌ای پیدا کنیم برای آموختن شگردهای فیلمسازی به عناصر علاقمند و تازه‌کار و جوان، یا مطرح کردن و معرفی کردن عناصری که می‌توان به آنها تکیه کرد خیلی خوب است. اگر چنانچه چنین آثاری داشته باشد، این جشنواره طبعا نتایج خوب خودش را داشته و به نظر من مفید بوده است. در برخورد با اداره این جشنواره‌ها، بی‌شک باید هوشمندانه عمل کرد. یعنی گاهی ممکن است یک نفر را بخواهیم در همین جشنواره چهره کنیم و معروف کنیم که اصلا -بر طبق معیارهای جمهوری اسلامی- جایز نباشد.




کلاهبرداری تهیه‌کننده قدیمی سینما از یک کارگردان جوان

سینماژورنال: در تمامی حوزه هایی که با پول یا سرمایه نقدی سروکار دارند هرازگاه کلاهبرداریهایی رخ می دهد که دلیل اصلی آنها پای بند نبودن یکی از طرفین معامله به اصول قرارداد بوده است.

به گزارش سینماژورنال حیطه هنر و بخصوص سینما نیز از این قاعده مستثنی نیست و در طی ادوار مختلف همواره بوده اند چهره هایی که با زیرپا گذاشتن اصول و قواعد حرفه ای به سوء استفاده مالی دست زده اند.

در تازه ترین مورد یکی از تهیه کنندگان قدیمی سینمای ایران که سابقه ای پر و پیمان در تولید آثار تجاری داشته است به سوء استفاده مالی از کارگردانی دست زده است که بنا بوده فیلم اولش را کارگردانی کند.

سوءاستفاده از اعتماد

این کارگردان خود سرمایه لازم برای تولید اولین کار بلندش را فراهم کرده اما از آنجا که برای صدور پروانه ساخت نیاز به این بوده که نام یک تهیه کننده حرفه ای پای کار باشد به سراغ تهیه کننده مذکور رفته و این تهیه کننده نیز در ابتدای کار با سخن گفتن از صداقت و دوستی و البته اینکه پول برایش کمترین ارزشی ندارد اعتماد کارگردان را جلب کرده!

توزیع بیشتر از 200 میلیون میان فرزندان

با این حال کمی بعد از شروع پیش تولید و در حالی که بیشتر از 200 میلیون وجه نقد در اختیار تهیه کننده قرار داده شده تا برای جلب عوامل پشت صحنه قراردادهای لازم را منعقد کند وی طی چند قرارداد با فرزندان و اقوامش و سپردن اموری مانند مدیریت تولید، دستیاری کارگردان و جانشینی تهیه کننده به آنها، بخشی از این مبلغ نقدی را میان آنها تقسیم کرده و مابقی را هم به عنوان دستمزد خود برداشته است!

همین امر موجب شده که کارگردان متوجه سوءاستفاده مالی او شده و علاوه بر حذف وی از پروسه تولید، شکواییه ای را علیه این تهیه کننده تنظیم کند.

تهیه کننده متخصص در کمدیهای مرتبط با ازدواج

به گزارش سینماژورنال درباره این تهیه کننده کلاهبردار همین قدر بدانید که علاوه بر تهیه کنندگی کمدیهای سطحی پیرامون مراسم مختلف ازدواج از خواستگاری گرفته تا بله برون(!) سالهاست به عنوان بازیگر نقشهای فرعی در سینمای ایران مشغول به کار است.

همبازی حامد بهداد در یک درام ماجرایی

ایشان همان کسی است که نیمه ابتدایی امسال نیز شاهد اختلافشان با تهیه کنندۀ فیلمی با بازی حامد بهداد بودیم. این تهیه کننده که به عنوان بازیگر، حضوری افتخاری در فیلم مذکور داشت به دلیل اینکه بواسطه این حضور افتخاری دستمزد نگرفته با تهیه کننده فیلم اختلاف پیدا کرد.