1

وحید جلیلی در یادداشتی بلندبالا و در نقد رسانه ملی اظهار داشت⇐بعد از بیست سال وقت نهی از منکر علنی‌ مدیریت باندی و ناکارآمد سازمان است!/انقلابی که در موشکی، هسته‌ای، نانو، زیست فناوری و هوافضا به رده اول جهان رسیده است، در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد ۱۲ و ۲۶ ساله به فاجعه‌ای چون «عروس تاریکی» می‌رسد!!!/با آن‌ها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید سریال ۱۵ میلیارد تومانی نه یک اتفاق تصادفی بلکه دقیقا و کاملا محصول طبیعی یک نظام برنامه‌ریزی فاسد مدیریتی است!!/چرا تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب سازمان را بین خود دست به دست کرده‌اند همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!؟؟/فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چنان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه بی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند!!؟؟/اینکه جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است، رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟؟/رهبر از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح میگوید و رسانه ملی،  «عروس تاریکی»، «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» میسازد!!!/ هر چه رهبری صریح‌تر و تند‌تر نقدشان می‌کند بی‌محاباتر به جنگ راهبردهایش می‌روند!!

سینماروزان: چندی قبل وحید جلیلی از فعالان فرهنگی اصولگرا که در هسته مرکزی جشنواره ارزشی عمار هم قرار دارد در خلال یک سخنرانی به انتقاد از سریال “بوی باران” پرداخت. انتقادی که واکنش فوری نویسنده سریال را به دنبال داشت.

آن واکنش وحید جلیلی را واداشته در یادداشتی بلندبالا نقدحالی ارائه کند بر اوضاع کیفی محصولات رسانه ملی در همه این سالها.

متن کامل یادداشت جلیلی را بخوانید:

شنبه 19 مرداد 1398 به دعوت بچه‌های انجمن فیلمسازان انقلاب اسلامی خراسان در جشن سالانه‌شان از موفقیت‌ها و چالش‌های فیلمسازی انقلاب اسلامی سخن گفتم، بحثی مفصل در تصویر و تحلیل وضعیت فیلمسازی انقلاب در شرایط امروز.

کمتر از ده درصد از وقت آن سخنرانی به شکایت از یکی از فجایع اخیر رسانه‌ ملی؛ سریالی با نام اصلی «عروس تاریکی» و بدل شده به «بوی باران!»  گذشت.

خبرگزاری‌ها و سایت‌های مختلفی تمام یا بخش‌هایی از آن سخنرانی را بازتاب دادند.

دوستان از داخل صداوسیما خبر دادند که « آب در خوابگه مورچگان ریخته‌ای» و آشفته‌اند حضرات، در آن گفتار از مدیران ارشد رسانه‌ ملی و برخی پشتیبانان با نفوذشان در برخی جاهای مهم نظام سخن گفته بودم و اینکه دیگر بعد از 20 سال کم کم وقت نهی از منکر علنی‌شان رسیده است و بعضی تاریک‌خانه‌‌های مدیریت باندی و ناکارآمد صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید مورد هجوم نورافکن‌ها قرار گیرد.

در آن جلسه «عروس تاریکی» فقط از آن جهت که نمونه نمایانی از کارنامه آن تاریک‌خانه بود به کسری از آنچه سزاوار بود نواخته شد.

اما مدیران همیشه طلبکار، کمترین جزء از آن تاریک‌خانه را پیش انداختند تا با نعل وارونه زدن و نصیحت اخلاقیِ صاحب این قلم، مجموعه پرسش‌هایی را که پیش نهاده بودم نقش بر آب کنند و این موج را نیز به سلامت از سر بگذرانند.

عیبی ندارد،  اگر آن صاحب منصبانِ باند باز، در شأن خود نمی‌بینند که پاسخ وحید جلیلی را بدهند صاحب این قلم اتفاقا در شأن خود می‌داند که جواب نعمتی را که سال‌هاست از آن برخوردارند بدهد، و واقعا که چه نعمتی است برای انحصار طلبان بی‌هنر که خود در تاریک‌خانه پناه گیرند و عمله غَضب را که قبلا میلیاردی پرورانده‌اند پیش بیاندازند.

این معضله را در فقه؛  «تتّرس» نامیده‌اند و آنکه به طوع یا کُره، سپر ظالمان قرار گیرد پیشاپیش حکم خود را امضا کرده است؛ ساب النبی باشد یا نباشد.

ابتدا چند کلمه مختصر راجع به آنکه تا دیروز نعمتی بود برای حاکمان جام جم و امروز نعمتی است برای منتقدان و رسوا کنندگان مافیاهای حاکم در بخش مهمی از رسانه ملی جمهوری اسلامی.

کلماتی چند از نهج البلاغه بر سر نیزه شده است تا تردید در دل مومنانی اندازد که حجت‌شان اتفاقا علی است و اگر نبود عهدی که با علی دارند سال‌ها پیشتر « لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا» را چون لالایی دلنشینی به گوش غفلت گستران می‌خواندند و شرّ خود را از سرشان کم می‌کردند.

در پاسخ حقیر فرموده اند:” فحش ندهید و دروغ نگویید” !

انگار فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چونان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه بی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند و آلاء الهی را تکذیب کنند و دروغ‌های دراماتیزه شده خود را به خورد ذهن و دل خانواده‌های هم وطن بدهند و اگر کسی بر این بیداد، ضجه‌ای زد؛  بانگ برآورند: «اِوا !  پرنسیبت کجا رفته است؟»

یاد باد آن حکایت رسا که کسانی در محراب به فجور مشغول بودند، مسلمانی تف انداخت که وای بر شما چه می‌کنید در مسجد مسلمین و بدهکار شد که «ای بی‌اخلاق! در محراب مسجد تف انداخته‌ای!»

حالا حکایت ماست و مستانی که با هذیان‌های سادیستی‌شان، تلو تلو خوران نه کوچه پس کوچه‌های بلاد، که خانه‌های مسلمانان را به پشتوانه نام رسانه ملی جمهوری اسلامی قرق می‌کنند و چون غارت زده‌ای بانگ بر می‌آورد عسس صدا می‌کنند و نهج البلاغه می‌گشایند و داد سخن از علی می‌دهند! و چه مظلوم است علی!

و حبّذا و مرحبا بر چنین بی‌شرمان و آفرین باد بر تاریک‌خانه نشینانِ مدیریتِ انحصار طلبِ رسانه‌ ملی که عمله غَضب را چنین جسور کرده و پیش انداخته اند مبادا پرده برافتد و معلوم شود که پشت این پلشتی، کدام تیم سیاست بازِ مدعی،  پناه گرفته است.

از کدام تیمِ سیاست باز کم مایه مدعیِ انحصارطلبی سخن می‌گوییم؟

26 سال پیش هاشمی نامی از پس مویه‌های آوینی، غزل خداحافظی را خواند و بعد از 12 سال، سکان بزرگ‌ترین امکان رسانه‌ای جبهه حق در طول تاریخ را به تیمی سپرد که امید بود صدا و سیمای «جمهوری»، «اسلامی» را احیا کنند.

آوینی که نقدهای آتشینش بر «بوق مفلوک» با دشنام‌هایی چون «دروغ گو » و «هتاک» پاسخ داده شد به دنیا نماند که برافتادن قبلی‌ها و بر آمدن بعدی‌ها را ببیند، اما همراهان ذوق زده و به وجد آمده آوینی را هرگز گمان آن نبود که 26 سال پس از ورود کاروانی از مدعیان به دروازه‌های جام جم، وضع رسانه ملی چنین باشد.

«عروس تاریکی» به شایستگی و روشنی محصول برنامه‌ریزی شده جماعتی است که بیش از دو دهه تجربه حاکمیت بر رسانه ملی را دارند.

عروس تاریکی، حتی اگر اولین ساخته این تیم می‌بود سزاوار تندترین سرزنش‌ها و لایق صریح‌ترین گلایه‌ها بود، چه رسد که 26 سال سابقه و تجربه و ادعا را یدک می‌کشد.

اگر کم هوش‌ترین و بی‌عرضه‌ترین مدیران هم از چنین فرصت عظیمی برای تجربه، آزمون و خطا برخوردار می‌شدند قطعا پس از 26 سال، نتیجه به مراتب از فاجعه امروز رسانه ملی بهتر می‌بود به شرط آن که به جای نصیحت اخلاقی دیگران ابتدا خود را از بخل، عجب، حسد و کبر خالی می‌کردند.

انقلابی که در موشکی، هسته‌ای، نانو، زیست فناوری و هوافضا به رده اول جهان رسیده است، در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد 12 و 26 ساله به فاجعه‌ای چون «عروس تاریکی» می‌رسد.

تصور کنید سردار حاجی زاده مثلا در جشن‌های 40 سالگی انقلاب از یک برنو به مثابه دستاورد بزرگ جمهوری اسلامی در فناوری دفاعی رونمایی کند! برنویی که تنها هنرش آن است که در دستان نیروهای خودی منفجر می‌شود! و بعد رسانه ملی 65 شب، هر شب نزدیک یک ساعت در شبکه یک، به تبلیغ این دستاورد بزرگ و شاهکار مدیران جمهوری اسلامی بپردازد!

گشودن پرونده «عروس تاریکی» تأمل در کارنامه تاریک‌خانه‌ای است که 26 سال است دربرخی گلوگاه‌های جام جم خسبیده و خود گوید و خود خندد.

به روم و روس می‌بری، به طبل و کوس می‌بری

نه مام توست این وطن که را عروس می‌بری؟

با آن‌ها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید پروژه 15 میلیارد تومانی «عروس تاریکی» نه یک اتفاق تصادفی، نه یک تپق ساده مدیریتی، نه یک خطای ناگزیر از سوی مدیریتی تازه کار و نو رس که دقیقا و کاملا محصول طبیعی  یک نظام برنامه‌ریزی فاسد در مدیریت رسانه ملی است. نظامی که البته پشتیبانان قاطع و جسوری در بیرون از سازمان و در برخی از جایگاه‌های مهم نظام دارند و به مدد همین پشتوانه پر مدعا، انحصار طلب و در بزنگاه‌ها خشن، توانسته‌اند صدها برابر مهریه این عروس را  از بودجه صداوسیما هزینه کنند تا مبادا ترک بردارد چینی نازک انحصار باند‌های قدرت.

نعمتی که این تیم یا هیأت یا باند یا کارگروه یا مافیا یا مجمع یا گَنگ یا جلسه دعای ندبه یا هر نام مقدس یا کثیف دیگری  که بر آن بگذاریم از آن برخوردارند، فلان عمله غضب یا نویسنده سادیست نیست، بلکه سکوت مصلحت پرستانی است که سال‌ها معاملات باندهای سیاسی در رسانه ملی را به تماشا نشسته‌اند و دم بر نیاورده‌اند به امید آن که شاید کور سویی از تحول بدمد و مباد این که نظام آسیب ببیند؛ و از قضا سرکنگبین صفرا فزود، هرچه بیشتر دم در می‌کشیم و سکوت می‌کنیم وقیح‌تر می‌شوند.

هر چه رهبری صریح‌تر و تند‌تر نقدشان می‌کند بی‌محاباتر به جنگ راهبردهایش می‌روند، حالا دیگر لوله تفنگ‌هایشان را هر شب به سمت خانه‌هایمان می‌گیرند و فرزندان‌مان را نشانه می‌روند.

ملیجک‌های قسطنطنیه که برای لبخند نشاندن بر لب باندهای قدرت، منتقدان حسین محمدی و مرتضی میرباقری و عزت ضرغامی و علی عسگری را با ابن ملجم برابر می‌کنند و برایشان شیشکی می‌کشند، به جمهور مردم که می‌رسند «میرغضب» می‌شوند و ابایی ندارند که مدت‌ها، ملت بی‌پناه را در اوج تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی با سادیسم پنهان و آشکار خود بچزانند و از همان اصحاب قدرت جایزه بگیرند.

دوگانه غریبی است: با قدرتمندان ملیجک و با مردم میرغضب!

بخوانید ضجه‌های ملت بی‌پناه را از ظلمی که مدیران رسانه ملی و پشتیبانان انحصارطلب و باند بازشان بر آن‌ها روا داشته‌اند: ( تمام نظرات از صفحه رسمی سریال بوی باران در اینستاگرام نقل قول شده است)

1. خیلی کشت و کشتار داره تو فیلم، من که کلا نگران آینده بچه‌هام شدم

2. پلیس دقیقا چکارست اینجا؟ یه آدم چاق و خرفت که فقط نشسته پشت میزش چرت میزنه. یعنی پلیسه فرشته رو نبش قبر کرد نفهمید پیمان بی‌گناهه؟!

3. کلا جنگ اعصاب روانه

4. مثلا کارگردان خواسته یه فیلم متفاوت بسازه، احتمالا تا پایان فیلم فقط عوامل پشت صحنه زنده میمونن… حیف وقت که واسه دیدن این فیلم گذاشتیم، خودمون کم تو زندگی مشکلات نداریم می‌خواهیم شب یه سریال ببینیم اونم پشیمون می‌شیم… دیگه دیدن پایان سریال هیچ لطفی نداره جناب کارگردان

5. خدا بکشتتون با این فیلم درست کردنتون. همش کشت و کشتار و قتل… چه وضعشه شورشو دراوردین یه خورده روحیه ی مردمو درک کنین

6. فکر کنم آخرش نویسنده و کارگردانشم کشته شن…

7. جنگ جهانی دوم انقدر کشته نداد که این سریال کشته داد

8. حیف پول و وقت که صرف این سریال شد

9. خب سریال کمدی خوبی بود. هر سری که یکی میمرد می‌خندیدیم. عنقریبه که کارگردانم بمیره. مهدی سلوکی هم که همه ش زندانه. این آخرشم انقدر خندیدیم که نگو، فهمیدیم که اگه یه قاتل بره بیمارستان با گروگان گیری میتونه فرار کنه

10. منتظر بودم آخر فیلم کارگردان یه انتحاری بزنه همه با هم برن هوا

11. علاوه بر کلیت سریال که ضعیف بود پایان بسیار ضعیف تری داشت امیدوارم دیگه شاهد همچین سریالی تو صداوسیما نباشیم. حالا که فکر میکنم چقدر از وقتمو صرف این سریال کردم حالم گرفته میشه

12. فقط یه انتقادن نسبت به اسم این سریال و ژانرش داشتم اونم اینکه اسمش باید بوی کشته ها میذاشتن و ژانرشم کمدی میبود همین

13. عباس کی کشته شد؟؟ تا سرمو برمیگردونم یکی به فنا میره

14. ماشاءا… همه از این سریال راضین با این تبلیغی که از فیلم گذاشتید و نظر مردمو پرسیدید اینایی که انتقاد میکنن زیر کامنتا همه منم!

15. خیلی سریال ضعیفی بود واقعا برای صدا و سیمای کشورمون متاسفم

16. خوب شد تمام شد وگرنه با کلاشینکف میومدن تو خونه هامون همه مون را به رگبار میبستن

17. آشغال ترین سریال تاریخ صدا و سیما بود

18. هیتلر تو جنگ جهانی اینقدر آدم نکشت که شما تو  یه سریال کشتین

19. خداوکیلی دیگه از این همه کشت و کشتار خسته شدیم تمومش کنید بره

20. امشب کسی نمرد خودش جای شکر داره آخه امشب قسمت جدیدی نبود خلاصه بود! فردا منتظر قتل بعدی هستیم

21. چرا انقدر پلیسمونو ضعیف نشون میدید؟

22. پلیس کشور باید شاکی خصوصیتون بشه با این ضعفی که نشون دادید از بازپرس و پلیس

23. سه نفر نویسنده و دو نفر مشاور نویسنده جمعا پنج نفر آنچنان چرت و پرتی نوشتین که خودتون هم قطعا نفهمیدین چیکار کردین! ای کاش یه بار توی عمرتون یه کتاب از آگاتاکریستی میخوندین تا میفهمیدین ژانر جنایی نوشتن چطوریه، ای کاش یه بار تو عمرتون دو صفحه از کتاب‌های وودی آلن میخوندین تا پرداخت داستانی یاد میگرفتین… ای کاش دو خط از کافکا میخوندین تا حداقل تخیلی درست مینوشتین…  یعنی این حجم چرت و پرتی که شما نوشتین خودش یک اثر تاریخی و ادبی محسوب میشه! آقای کارگردان که کلی بودجه گرفتی از صدا و سیما واسه سرگرم کردن مردم! پولو خوب حروم کردی خوب! کارآگاه گجت رو بازسازی میکردی جالب تر بود والا

24. اسم فیلم هیچ ربطی به فیلم نداشت، به نظرم اسم فیلم اگه قتل زنجیره ای بود بیشتر بهش میومد! آخه بوی باران چه ربطی به این فیلم جنایی داره خب؟

25. ظاهرا هدف اصلی ساخت این سریال چیز دیگه ای بوده، چرا تو این سریال پلیس و بازرس هیچکاره ست؟ اصلا ما پلیسی ندیدیم… خلافکارها توی این سریال قهرمان نشون داده شدند

26. اینا چی میگن؟ کجاش آموزنده بود؟ کجاش قشنگ بود؟ اینا فیلمم میبینن؟ تعریف فیلم و سریال رو میفهمن؟ یارو میگه باعث روشنفکریم شد!

27. اینقدر این سریال عالی و محشر بود که اصلا در حد فهم ما نمیگنجه!

28. وا… غیر از بدآموزی چیزی نداشته از بس ترانه قرص خواب آور به آدم و حیوون خوروند

29. من که از رسانه میلی که پول بیت المال رو داره حیف میکنه واسه چنین برنامه سطح پایینی راضی نیستم، ماهواره نداریم دلخوشیمون روزی 3 ساعت تلویزیون دیدنه اینا همونم دارن از ما میگیرن، بعضی پیام های بازرگانی قدیمی از کل قسمتای این فیلم آموزنده تر بود

30. خوب شد تموم شد. منتظر بودیم کارگردان و تهیه کننده هم کشته شن

31. واییی گاندو کجا این سرال مزخرف کجا؟ من گاندو رو دوست نداشتم تموم بشه از بس خوش ساخت بود و مامورها باهوش بودن ولی هرشب دوست داشتم این سریال رو بنویسه. قسمت آخر همه رو گرفتن و فرشته شد همه کاره . مسخره ها

32. شصت و چهار قسمت یه پلیس خرفت با هیکل داغون گذاشتین که همیشه خستس اونوقت قسمت آخر پلیسه از هلیکوپتر تیر میزنه به لاستیک، آخه تضاد تا چه حد؟ بازم جا داره بگم خاک تو سر نویسنده

33. خدا رو شکر شادی و خانم جان به مرگ طبیعی مردن وگرنه اونارم فرشته و مرجان میکشت! فرشته این همه نیومد پیش مادرش دم رفتن دلش تنگ شد

34. تا الان که قسمت شصت و دوم بوده 9 نفر کشته شدن

35. میگم به جای “بوی باران” بهتر نبود اسم سریالو “بوی مرگ” میذاشتین؟

36. واقعا افسرده شدیم آخه این چه طرز فیلم ساختنه؟ حیف باشه اون همه هزینه کردین برای این فیلم و بیشتر از این حییییف که وقتمونو به خاطر این فیلم مزخرف هدر دادیم

37. یکی از بدترین سریالهایی که تا الان دیدم و چرت ترین سریال، یعنی دست فیلم های هندی رو از پشت بسته با این همه قتل و کشتار تو سریال اصلا معلوم نیست نویسنده احمق داستان برای پلیس نقشی گذاشته یا نه، همه پلیس هستند برای خودشون

38. خدا رو شکر خدا رو شکر این سریال مزخرف بالاخره تموم شد. خدا لعنتشون کنه با این فیلم ساختن

39. گندترین سریالی که  میشد ساخت، فقط موندم اون مردمی که توی مصاحبه تعریف میکردن چی بودن؟ بودجه مملکتو حروم میکنین با این فیلماتون، حرومتون باشه

40. قبل از پخش مصاحبه مردم رو پخش کردن. همه گفتن سریال عالی و خوبی بوده!

41. آدم باید واقعا روانی باشه که زا دیدن کشت و کشتار خوشش بیاد، خدا رو شکر که تموم شد

42. با اعصاب و روان مردم بازی نکنید، خدا لعنتتون کنه

43. واقعا فیلم الکی ای بود این همه ماجرا درست کردید آخرش هیچکدوم به پایان نرسید! متاسفم

44. ما کشته نشیم تو این سریال صلوات! چی فکر کردی سریال به این مزخرفی و غیر واقعی ساختی؟

45. به خدا ترسیدم منم بیان بکشن

46. کشت کشت کشت مرگ مرگ مرگ قتل قتل قتل  مرد مرد مرد تا کی مشخص نیست. حتی جنایی هم نیست مثل فرار از زندان که قتل ها داستان رو جذاب کنن نه هر کی خوبه میمیره تا اعصاب بیننده بهم بریزه خجالت داره واقعا

47. خوب مثل اینکه فقط قراره کارگردان بمونه آخر فیلم ی سریال اینقدر قتل و پلیس هیچ

48. کس دیگه ای نموند بکشید؟ حیف بود این همه آدم زنده باشه ها

49. توی این سریال به مردم دزدی و دروغ گویی یاد میده، تف به این فیلم و عواملش با این فیلم نوشتن و بازی کردنش

50. وزیر بهداشت میگه هیأت و روضه باعث خودکشی جوانان میشه، نه آقای وزیر! ائمه باعث خودکشی نمیشن این فیلم‌های مزخرف صداوسیما که روی اعصاب جوانان میرن اینا باعث خودکشی میشن

51. حیف وقتمون که توی این قسمت هایی که دیدیم حروم کردیم. خیلی نکات منفی داره… خواهش میکنم فیلم های مثبت بسازید. فیلم‌های خنده دار با محتوا که وقتی خانواده دور هم هستن لذت ببرن نه اینکه به فهم و شعور خانواده‌های ایرانی توهین بشه. تازه با داشتن فرزند که اصلا نمیشه این فیلم رو دید

52. حالا چون سریال شصت قسمته باید کشت و کشتارش بیشتر باشه

53. خسته شدیم از اینکه همش تو فیلمای ایرانی شوهره میمیره و بدبختیای زنه رو میبینیم

54. همه آقایون افاضه می‌کنند که فرهنگ غرب و بی بند و باری غرب ولی حالا دیگه تو صداوسیمای مملکت خودمون دارن ترویج میکنن که قبل از ازدواج و رفتن زیر یک سقف  با هم رابطه داشته باشید تا بچه هاتونم تو جشن عروسیتون بتونن حضور داشته باشن تا عروسی باشکوهی داشته باشین. واقعا متاسفم که اینقدر ابلهی و ساده لوحی تو نگارش فیلمنامه این سریال بیداد میکنه

55. فیلم به این مزخرفی فقط این صدا و سیما میتونه بسازه، حیف پول حیف وقتمون و حیف این مردم که شعورشونو به بازی گرفتین واقعا که. با این فیلما و این چیزای مزخرف اعتقادات مردمم دارین نابود میکنن

56. کل سریال نفهمیدیم بوی باران برای چه بود …. آخر سریال هم همه افراد مسن سریال عاقبت به خیر و خوشبخت رفتند سر زندگی شون ….ولی همه ی جوانها ناکام وبدعاقبت شدند ….. سهیل برهان عباس و زنش کشتهشدند … مرجان و فرشته وشهاب و آرمان زندان و وبلکه اعدام …. پلیس هم که پت و مت بود

57. این تمام سریال ۷۰ قسمتی نوشته این آقا هست فیلمی سراسر از تزریق ناامیدی و بدبختی برای دو ماه تابستان جوان این مملکت …. بدون درجه بندی سنی با این همه خشونت تصویری و کلامی اف بر نویسنده این سریال

58. کل سریال این بود که نقش منفی ها هیچکس نمرد نقش مثبت ها همه مردن

59. اول فک میکردم فقط تو بانکه که امنیت نداریم یهو دزدی مسلحانه میشه حالا فهمیدم دیگه توبیمارستانم نمیشه امنیت داشت میترسم ازاین به بعدم برم بیمارستان یه دفعه یکی بگیرتم باچاقوی جراحی آمپول هوایی چیزی…مام که شانس نداریم

60. کلامی با نویسندگان و کارگردان مجموعه بوی باران : برنامه امشب که به اسم تحلیل و بررسی سریال از شبکه یک پخش شد را دیدیم. این برنامه تحلیل و بررسی مشکل اعتیاد، پولشویی و فساد و موادمخدر بود. مردم را چه فرض کرده اید؟ جنابان؟ اگر نام خودرا هنرمند گذاشته اید، چرا از جنبه هنری، تحلیل داستان سریال، بازی‌ها، ایرادات و انتقادات بسیار بسیار زیادی که با یک نگاه به همین صفحه سریال، می‌توان آن را دید، به تحلیل سریال نمی‌پردازید؟؟؟ مجموعه‌ای پر از ابهام و پر از کاراکتر که تکه تکه به آنها در سریال پرداخته شده بود و بیشترین تاثیر این مجموعه روی اعصاب مخاطب بود. آقای کارگردان، آیا نیم نگاهی به نظرات مخاطبین انداختید در این مدت زمان نسبتا طولانی پخش سریال ؟؟؟؟؟ برنامه امشب را نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر تهیه می‌کرد بهتر بود تا به اسم یک اثر هنری! !!!!! و نکته دیگر اینکه با تماشای برنامه امشب، می‌توان گفت که با کمال تاسف، وظیفه ی تلویزیون به عنوان رسانه ملی، فقط و فقط ساخت سریال و در ادامه ، تقدیر و تحسین چشم بسته از آن است! !!! عجبا! پس نقش مخاطب چیست از نظر شمایان؟ ؟؟!!!!

61. افتضاح ، چرت ، توهمی ، مزخرفترین فیلمنامه و کارگردانی، تو تاریخ سریال سازی از مزخرف‌ترین باید ثبت بشه بعد جالبه همه ناراضین اما اینا اعلام میکنن که خوب و تاثیر گذار بوده اخه تا کی میخواین هرچی مردم میگن شما برعکس عمل کنین اخه اینکه دیگه مسائل سیاسی نیست که لا پوشونی میکنید کلا کارگردانهای و فیلم نامه نویس‌های خوب بیکارن معلوم نیست این کارگردان و فیلم نامه نویس خودش کدوم مدل موادی و زده که همه ناراضین ولی بازم اصرار دارین بگین مردم دوست داشتن بعد این 5 هزار نفر کامنت گذاشتن از فضا آمدن ؟

62. اینهمه هزینه برای تولید یه سریال با فیلمنامه هندی پر از سیاه نمایی که توش آموزش نقل و انتقال مالی بدون ردیابی میداد

63. تو خود آمریکا هم اینقدر کشت و کشتار نمیشه

64. خجالت نکشین بدین بچه های پشت صحنه رو هم بکشن خودتونو راحت کنین

65. گانگسترهای این فیلم روی تگزاس رو سفید کردن یعنی ما این همه  قتل و قاتل داریم ولی ذره بین دستمونه دیگران رو میپاییم

66. انقدر صحنه های مثبت 14 نذارید تو سریال، نمیشه یهو بچه رو وسط سریال فرستاد دنبال نخود سیاه

67. فیلمنامه تون خیلی نقاط ضعف داره و اصلا مناسب وقت استراحت یه خانواده ایرانی نیست. بسیار نکات منفی و زننده. مخصوصا صحنه های خشن و بدی که به تصویر میکشه. متاسفم

68. شماها یاد گرفتین فقط غصه تحویل مردم بدین

69. نباید اسم سریال رو بوی باران میذاشتن، باید میذاشتن بوی خون

70. تا قبل از فوت سهیل سریال جذاب بود ولی این فوت سهیل گند زد به سریال دیگه انگیزه‌ای برای دیدن ادامه ش نداریم آخه آقای کارگردان و نویسنده سهیل که کشته شد شما درِ هر چی کار خیر و فداکاری رو بستین، دیگه همه میگن پس نباید با خواهر یه متهم ازدواج کنه و نباید کسی کار خیر و فداکاری برای همسر یا دوست انجام بده، سهیل باید خوشبخت میشد به جای اینکه بدبخت شه و کشته شه. روحیه همه و اعصابمون خرد شد من اون شب اشتهام کور شد نتونستم شام بخورم. مردم ایران کم غم و غصه دارن تازه بشینن حرص بخورن برای دیدن یه سریال؟

71. واقعا افتضاح بود بعد از مدت ها اومدیم یه سریال ایرانی ببینیم. ته بدبختی و بیچارگی و ناامیدی. افتضاح افتضاح

72.  بدترین فیلمنامه ای ک دیدم. تمامش بی عدالتی محض.  یه موجود بی ارزش زنده میمونه یه آدم شریف میمیره. واقعا خیلی جاهاش دروغ. بی مزه تر از همه اسم بی ربط با فیلمه

73. هر شخصیت رو که قراره بره جای دیگه بازی کنه تو سریال میکشن تا بره سر پروژه بعدی

74. واقعا کارگردانو درک نمیکنم، چرا همیشه باید فیلمای ایرانی اینجوری باشه؟؟ مثلا اگه سهیل زنده میموند و آخر فیلم تلخ نمیشد چی میشد؟هان؟ خیلی خوشحال میشن غم مردمو ببینن؟

75. تو اون سازمان عریض و طویل یه آدم نبود بگه این خزعبلات صلاحیت فیلم شدن نداره؟ فقط بلدن آه و ناله کنن بودجه نداریم. همون بهتر نداشته باشید

76. یه جوری گند زدین که اگه آخر سریال سه هزار تا عروسی هم بگیرین درست نمیشه، فقط بیاین از مردم تو همین شبکه  نویسنده و کارگردان و مدیر شبکه عذرخواهی کنین

77. جمع کنید فیلم کثیفتون رو. بوی کشتار میاد

78. باز خوبه امشب کشته ندادین، تورو خدا با همین فرمون برین جلو

79. خب سهیل کشته شد ترانه رفت زندان الانم دراومد. که چی؟ چه تاثیری داشت تو روند پرونده؟ چه ربطی داشت غیر از اعصاب خوردی؟

به بحث برگردیم.

مشکل امروز رسانه ملی چیست؟ فلان نویسنده قالتاق یا تهیه کننده کاسب یا کارگردان مریض؟

پاسخ روشن نخواهد شد مگر آنکه  26 سال به عقب برگردیم و چهره این شیفتگان خدمت را که آن روز هنوز این قدر ملیح و جو گندمی نشده بود در نظر آوریم. تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب صدا و سیما را بین خود دست به دست کرده‌اند و به طور کاملا اتفاقی! همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!

بچه تهرون‌هایی که هم قسم شده‌اند نگذارند مدیریت رسانه ملی از چنگ بچه‌های خانی آباد و نازی آباد  خارج شده و به دست دشمنان اسلام بیفتد!

 جالب است 26 سال؛ هزاران میلیارد تومان بودجه را در اختیار داشته باشی و 30 مرکز استانی و دانشگاه و پژوهشگاه بعد از ده‌ها سال تجربه ؛ شاهکاری چون عروس تاریکی تحویل بدهی! و برایش کارناوال هم راه بیندازی!

و اگر کسی دم برآورد بلافاصله میرغضب‌های ملیجک را گسیل کنی که: “کو فیلمنامه نویس‌های شما؟! اصلا می‌دانید سریال را با کدام صاد می‌نویسند؟ هرهرهر…”

نه! آسمان سوراخ شده و شما فرو افتاده‌اید تا این انقلاب عاجز را دست گیرید.

انقلابی که دانشمند هسته‌ای و متخصص موشکی و مخترع ماهواره و پژوهشگر نانو در حد جهانی تربیت کرده از تربیت فیلمنامه‌نویس و سرپرست نویسندگان عاجز بوده است!

یکی نیست بگوید روزهایی که شما سوگلی مدیران رسانه ملی بودید ما در جام جم ممنوع الورود و ممنوع التصویر بودیم و حتی اجازه ورود به یک جلسه‌ ساده‌ دانشجویی در ساختمان دانشکده صدا و سیما را نداشتیم.

درست در همان روزهایی که انتقاد از ضرغامی غیرقابل بخشش بود و گیت صداوسیما وقتِ ورودت آژیر می‌کشید، توهین به اهل بیت مانع از قرار گرفتن در حساس‌ترین گلوگاه رسانه ملی نبود!

رئیس رسانه ملی به خود بنده گفت: ” ارزیابی کارشناسان سازمان این است که بچه مسلمان‌ها در مستند خوبند اما  تا 10-15 سال آینده در حوزه فیلم سازی داستانی و سریال سازی و … حرفی برای گفتن ندارند” !!

می خواستم بگویم: “سازمان؟ منظورتان سازمان مجاهدین خلق ایران که نیست؟”

خشمم را فرو خوردم و گفتم آقای دکتر فقط به جشنواره مردمی فیلم عمار طی  حدود یکسال 700 فیلمنامه رسیده است، بر فرض 690 تایش هم به درد نخور! 10 تایش ارزش بررسی ندارد؟!

یک سال و نیم از آن جلسه می‌گذرد و دریغ از آن که معاونت سیما یکبار سراغ آن فیلمنامه‌ها را گرفته باشد!

تا دربار یا دور و بر حضرات پُر است از این ملیجک‌ها کی نوبت می‌رسد به احمدی روشن‌ها و رضایی نژاد‌هایی که پشت دیوار باندبازی و انحصارطلبی و خشونت ِمشتی میان مایه بی‌هنر مانده‌اند، انحصارطلبانی که منتقدان را به بی‌اخلاقی متهم می‌کنند و از فحش دادن بر حذر می‌دارند.

اینکه جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است، رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟

او از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح بگوید و بر جشن حنابندان و من زنده‌ام و جنگ پابرهنه و پایی که جا ماند و آب هرگز نمی‌میرد و دختر شینا و همپای صاعقه تقریظ بنویسد و رسانه ملی، با مدیران ولایت پذیرش «عروس تاریکی»، «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» بسازد!!

صد سال دیگر در پاسخ این پرسش در نخواهند ماند که رهبری چون خامنه‌ای داشتید و در یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های  تخصصی او که فرهنگ و هنر است به چنین شاهکارهایی رسیدید؟

غیر از این است که آن‌ها که باید شمشیر او باشند، سپر دوستان خودند!

جرأت دارند دبیران بعضی جلسه‌ها که منتشر کنند متن توصیه‌های رهبری را به دوستانشان؟

دوستانی که به پشتیبانی آن‌ها سال‌هاست نگرانند مبادا خروجیشان فقط 179 درجه با تاکیدات رهبری تناقض داشته باشد!

بخوانیم با هم نکات رهبری را راجع به بوی باران؟

« فیلم و نمایشنامه‌ ایرانى را از حوادث آشفته‌کننده و برانگیزاننده‌ ذهن و حالت سوهان براى روح، خالى کنید.

متأسفانه این کار صورت نمى‌گیرد و نمى‌دانم چرا!

با اینکه مکرّراً، هم به جمع آقایان عضو صدا و سیما گفته‌ام و هم به برادرانى که به امور فیلمسازى اشتغال دارند، ولى نمى‌دانم چرا این مسئله مهم رعایت نمى‌شود.

یعنى ممکن است عیب و ایرادى در اینجا وجود داشته باشد که این کار نمى‌شود؟ فیلم ایرانى را وقتى شما نگاه می‌کنید مثل اینکه باید حتماً یک مبالغه در اظهار غصّه، اظهار ناراحتى، اظهار گریه، دعوا و تشنّج اعصاب در آن باشد! کأنّهُ بدون این عناصر، فیلم و نمایشنامه ایرانى چیزى کم دارد!

خوب، آدم به فیلم‌هاى خارجى، از جمله فیلم‌هاى خانوادگى ژاپنى- که فیلم‌هاى خوب ژاپنى است- نگاه مى‌کند، مى‌بیند در ارتباط با مسائل خانوادگى، آنجا هم از این حرف‌ها هست. ولى این همه گریه و ناراحتى در فیلم‌ها رواج ندارد. نمى‌دانم چرا باید فیلم‌هاى ما این طورى باشند! حتماً عیبى در کار هست.

من البته چون به بعضى از جاها و به بعضى از آدم‌ها سوءظن‌هایى دارم که دیر زایل مى‌شود، مى‌گویم لابد تعمّدى در کار است.

بعضى تعمّد دارند براى اینکه ذهن و اعصاب مردم را خراب کنند.

خوب؛ شما در خانه‌تان نشسته‌اید. اگر بچه همسایه بناى گریه کردن بگذارد، اعصابتان ناراحت مى‌شود. این، امرى طبیعى است. لازم نیست بچه‌ خود آدم باشد. تلویزیون هم مثل بچه‌ همسایه است. اعصاب انسان را با دعوا، تشنّج و گریه‌ بى‌خودى خراب مى‌کند. بیایید واقعاً برنامه‌ریزى کنید. هم در کارهاى صدا و قصّه‌هاى شب و بقیه برنامه‌هایش و هم در کارهاى سیمایى. این یک کار اساسى است، این حفظ سلامت اعصاب مردم است، اعصاب آشفته، در محیط کار، در محل کسب، در خیابان و پشت ترافیک، همه جا خودش را نشان خواهد داد.”

البته تاریخ این گفتار  – 1375/01/23 است ولی مانع از آن نیست که مدیران سخت‌کوش  و ولایت پذیر! رسانه ملی آن را از آرشیو در بیاورند و به نویسندگان و کارگردانانشان ابلاغ کنند که دقیقا 180 درجه خلاف این صحبت‌ها را می‌خواهیم!

و بعد دستور بدهند که در اوج جنگ نرم و در شرایطی که 64 میلیون تومان پول کلیپ‌های اقتصاد مقاومتی که به اندازه یک سریال 52 قسمتی پخش کردند را تا یک سال و نیم بعد نمی‌دهند، 15 میلیارد بودجه  صرف کنند که مبادا تاکیدات صریح رهبری بی‌جواب بماند!!! عجب تجاوبی، این همه اعتماد به نفس و شجاعت از کجا می‌آید؟

غیر آن است که مطمئنند سامانه‌های اس سیصدی دارند که تند‌ترین تاکیدات رهبری را هم می‌تواند خنثی کند!

دوستانی دارند که در حالی که قرار بوده شمشیر رهبری باشند، سپر رفقا از کار در آمده‌اند!

مشکل کجاست؟

کاسبان سادیست یا مدیران رسانه ملی یا کمی بالاتر؟

از دست این انحصار طلبان میان مایه بی‌هنر به کدام دعای ندبه پناه ببریم؟

گیریم با لطایف الحیل، با متهم کردن منتقدان به افراطی‌گری و هتاکی (تهمتی که فرهنگیان انقلاب از آل احمد تا آوینی با آن آشنایند) این موج را هم از سر گذراندید و سعه صدر و کظم غیظ رهبری را دستمایه شاهکارهای بعدی خود کردید؛ با بهت سرشار ازپرسش ده‌ها هزار فعال فرهنگی آتش به اختیار چه خواهید کرد که می‌پرسند چند گاندو قربانی عروس تاریکی شده و هزینه فرصت این سادیسم افسار گسیخته چه بوده است؟

دم خروس را  باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

ما در اوج جنگ نرمیم؟

رهبری به بسیج حداکثری در برابر تهاجم همه جانبه تبلیغاتی، رسانه ای، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرمان داده است؟

صداوسیما قرارگاه جنگ نرم است؟

اگر عروس تاریکی یک خبط تصادفی است، اگر از دستتان در رفته است چرا با یک عذرخواهی ساده «مرّوا کراما» نمی‌کنید؟ چرا اصرار دارید برای این شاهکار کارناوال راه بیاندازید، چرا اصرار دارید اعلام کنید که عروس تاریکی را به سفارش شخص رهبری ساخته‌اید و حتی جزئیاتش را هم با شخص ایشان هماهنگ کرده‌اید و تایید گرفته‌اید؟ “در دیدار آقا با مسؤولان در خصوص آسیب‌های اجتماعی ایشان می‌فرماید توقع دارند بحث آسیب‌های اجتماعی در صداوسیما گفتمان‌سازی شود و می‌گویند در گونه‌های موثر مثل سریال.

کارگردان ما خدمت آقا می‌رسند و می‌گوید سریالی با محوریت آسیب‌های اجتماعی داریم و در آن موضوعات حاشیه‌نشینی، اعتیاد، طلاق و خانواده زندانیان را کار کردیم و  توضیح می‌دهند و اینکه  زاویه دیدمان این است آسیب‌های اجتماعی را از زاویه کسانی که کمک می‌کنند ببینیم مثل کاراکتر سیاوش، ترانه،  سهیل و سیمین در مدرسه و نه صرفا به عنوان عامل جذابیت. آقا هم این روش و مسیر را تایید می‌کنند” !!(گفت‌وگوی نویسنده سریال با خبرآنلاین)

ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید

کی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟

از این پس آن‌ها که به قدرت سامانه‌های اس سیصدشان غره‌اند بدانند دوران بزن در رو گذشته است و  آتش به اختیاران جبهه فرهنگی از خطوط قرمز رد شده‌اند، در دفاع از انقلاب اسلامی در برابر باندهای انحصارطلب‌؛ خطا نخواهند کرد و رفاقت آن‌ها را به مصلحت انقلاب ترجیح نخواهند داد.

بعدالتحریر:

برای دوستانی که ممکن است در ذهنشان باشد که کاش ابتدا در خفا این تذکرات داده می‌شد می‌گویم همه مراتب نهی از منکر در طی نزدیک به دو دهه طی شده و بی‌اغراق در صدها مواجهه شفاهی و مکتوب حجت بر دوستان تمام شده است.




ادعای بازیگر “مختارنامه”: به خاطر دو رکعت نماز که میخوانیم به ما نقش نمیدهند!!!

سینماروزان: درباره ارتباطات پشت پرده توزیع نقشهای آثار سینمایی و تلویزیونی حرف و حدیث فراوان است. از گلایه های پیشکسوتان بابت نادیده گرفته شدن تا گلایه های جوانان بابت خرید و فروش نقشها و ارجحیت دادن بازیگر-اسپانسرها بر آنها.

انوش معظمی بازیگر نقش حرمله در سریال «مختارنامه» و بازیگر نقش شمر در “رستاخیز” از جمله بازیگران توانمندیست که در این سالها چنان که باید بهش نقش نمیرسد.

معظمی با تأکید بر عشقش به سیدالشهداء به “تسنیم” گفت: قبلاً هم امام حسین(ع) به ما آبرویی داده بود و در هیئت فعالیت می‌کردیم و مورد توجه بودیم. اما با ایفای این نقش، کانون توجهات هزار چندان شد. همین قدر که خیلی از هیئت‌ها با دیدن این نقش به یاد من می‌افتند و به هیئت‌های مختلفی دعوت می‌شوم. در آن چند دقیقه حضور به من کرامت می‌کنند و احترام می‌گذارند. من همه‌چیز را از نوکری امام حسین(ع) دارم.

معظمی درباره وجود مافیا در عرصه بازیگری هم اظهار داشت: یک زمانی یکی دو نفر را به‌عنوان مافیای بازیگری و انتخاب بازیگر معرفی می‌کردند ولی امروز آن دو نفر در حاشیه قرار گرفته‌اند و باندها جزیره جزیره و فامیلی، اداره می‌شوند. آن‌قدر ماجرا پیچیده شده که حد و حساب ندارد. هرکس را می‌بینیم اقوام و آشنایان خودش را آورده و جزیره‌ای برای خودش درست کرده است. تخصص و شایسته‌سالاری اصلاً ملاک نیست. عمق فاجعه اینجاست که همان بازیگر سفارشی ناکارآمد در یک جشنواره مهم، جایزه هم می‌گیرد. حیرت‌زده می‌شوم که چطور آن بازیگر که هیچ بار حرفه‌ای ندارد؛ هیئت داوران جایزه بازیگری به او می‌دهند؛ اینجاست که می‌گویم مافیا و باندبازی حقیقت دارد.

معظمی با اشاره به اعتقادات مذهبی اش ‌تصریح کرد: در طول سال نقش‌ها بین عده خاصی تقسیم می‌شود و به ما برچسب می‌زنند. وقتی نام من می‌آید به‌خاطر دو رکعت نماز که می‌خوانیم ما را زیر سؤال می‌برند و به ما کار نمی‌دهند!! اصلاً نماز خواندن من چه ربطی به سینما و بازیگری‌ام دارد؟؟!!




نماینده اصولگرای چهار دوره مجلس شورای اسلامی بعد از تماشای یک مستند بیان داشت⇐این سیستم، نشتی دارد!!/فساد، بدتر شده!/ما مسلمان خوبی نیستیم!/ وقتی فساد سیستمی می‌شود، فاسدها همدیگر را پیدا میکنند، شبکه درست می‌کنند و وقتی وقتی می‌خواهیم با آنها مبارزه کنیم نمی‌گذارند!/خیلی از کمیسیون‌های مجلس، وضعشان بد است و امید که رییس تازه قوه قضاییه اینها را سرجایشان بنشاند

سینماروزان: هرچند بهترین راه نقد فسادهای کلان موجود در هر سیستم تولید محصولات سینمایی مستقل در نقد این فسادهاست ولی تا اینجای کار این مستندهای ارگانی هستند که کوشیده اند بخاطر تسویه حسابهای سیاسی هم که شده به نقد فساد بپردازند.

«روزگار یک چهل ساله» از جمله چنین مستندهایی است که با حمایت حوزه هنری تولید شده و سعی کرده تا جایی که اجازه میدهد به نقد فسادهای اقتصادی این روزهای ایران بپردازد.

احمد توکلی از سیاستمداران منتسب به جریان اصولگرایی بعد از تماشای این مستند در حوزه هنری گفت: این بحث که ساختار اقتصادی کشور از پایه اشکال دارد بحث ظریفی است که مقام معظم رهبری طبق تعریف خودشان می‌فرمایند فساد سیستمی نیست و تعریفی که ایشان از فساد ارائه دادند این بود که چون ما داریم با فساد مبارزه می‌کنیم و همین پتانسیل را داریم پس کل سیستم فاسد نیست.

وی افزود: برخی مسئولین اصلی نظام به فساد اقتصادی مبتلا شدند مثل این که سیستم دفاعی و گلبول‌های سفید بدنی خود آلوده شود. اگر سازمان بازرسی کل کشور، مجلس شورای اسلامی، کمیسیون اصل ۹۰ و … خودش بیمار نباشد و از خودش دفاع کند، سیستم خود به خود نمی‌تواند از خودش دفاع کند
، پس این سیستم نشتی دارد. اگر این تعریف را بپذیریم فساد سیستمی است. اختلاف ما به غیر از فهم بیرونی در مقدمات است وقتی فساد سیستمی می‌شود فاسدها همدیگر را پیدا میکنند شبکه درست می‌کنند و وقتی می‌خواهیم با آنها مبارزه کنیم نمی‌گذارند.

توکلی که چهار دوره نماینده مجلس بوده عنوان کرد: الان مهم‌ترین قسمت کار آقای رئیسی رئیس قوه قضائیه همین است و اگر موفق شود این بخش از کار را انجام دهد راه برای اصلاح کار باز می شود. الان خیلی از کمیسیون‌های مجلس، وضعشان بد است و امید که آقای رئیسی رییس تازه قوه قضاییه خیلی از آنها را سر جایشان بنشاند.

توکلی ادامه داد: ما ضعیف‌تر از دزدها هستیم ولی خدا در این مبارزه بی‌طرف نیست و در نص صریح قرآن می‌گوید ای بسا گروهی کوچک بر گروهی بزرگ به اذن خدا پیروز شوند.

وی افزود: در مبارزه با فساد ما کم هستیم ولی اوضاع بهتر شده چون مردم سیر پیشرفت مبارزه با فساد را دارند می‌بینند وگرنه فساد بدتر شده است اگر ما از طرف مردم پشتیبانی شویم پیروز می‌شویم و جای نگرانی نیست. البته نقش رسانه‌ها را قبول دارم و قطعا اگر رسانه ها کار کنند قدرت ما بالاتر می‌رود.

در پایان نیز توکلی عنوان کرد: اسلام بايد طرف مردم را بگيرد اما متاسفانه ما مسلمان خوبي نيستيم چرا كه به ظاهر افراد اكتفا كرده و جايگاه‌هاي مديريتي را پر مي‌كنيم. من قبول دارم در نحوه مديريت‌ها و انتخاب افراد ضعف‌هايي وجود دارد ولی امیدوارم که اوضاع بهتر شود.




افشاگری فرزاد موتمن درباره جشن اخیر خانه سینمایی که هنوز مشخص نشده بودجه برگزاریش در برج میلاد چگونه تأمین شده؟؟⇐هـمه فیلم‌هـا توسط همه اعضا مشاهـده نمی‌شوند!/فیلم‌هـایی که در جشنواره فجر جایزه گرفته‌اند یا اکران موفقی داشته‌اند، بیشترین توجه را جلب می‌کنند!!/حین نمایش باقی فیلم‌هـا، سالن بسیار خلوت است/بسیاری از اعضا واقعاًً رأی نمی‌دهـند بلکه لیستی را از یک سرگروه می‌گیرند و کپی می‌کنند!!

سینماروزان: برگزاری تازه ترین دوره جشن خانه سینما در تالار گران برج میلاد و از آن سو حال حسابی این جشن به آثاری از یک سرمایه گذار جدیدالورود به سینما و حتی برگزاری جشن تولد بازیگر زن متبوع آثار همین سرمایه گذار در این جشن، شک و شبهه هایی را درباره نحوه تأمین سرمایه این جشن شکل داده است.

در این اوضاع اصلی ترین اتفاقی که باید بیفتد شفاف سازی درباره چگونگی تأمین هزینه برگزاری این جشن است که تاکنون محقق نشده. به جز این شیوه انتخاب برگزیدگان این جشن هم به مانند همیشه با حرف و حدیثهایی روبروست.

فرزاد موتمن از جمله اعضای آکادمی جشن خانه سینما به افشاگری درباره پشت پرده رأی گیری این جشن پرداخته است و آن را یک بازی ناجوانمردانه توصیف کرده است.

فرزاد موتمن، درباره نحوه انتخاب برگزیدگان جشن خانه سینما اظهار داشت: مشکل اصلی جشن خانه سینما، نحوه فیلم دیدن و رأی دادن اعضای آکادمی است که من هـم یکی از آن‌هـا هـستم. هـمه فیلم‌هـا توسط همه اعضا مشاهـده نمی‌شوند. فیلم‌هـایی که در جشنواره فجر جایزه گرفته‌اند یا اکران موفقی داشته‌اند، بیشترین توجه را جلب می‌کنند و حین نمایش باقی فیلم‌هـا، سالن بسیار خلوت است، مواردی پیش می‌آید که فیلمی بر‌خلاف انتظار در یکی دو رشته کاندید می‌شود و آنگاه در مرحله دوم، تعداد بیشتری از اعضای آکادمی آن را می‌بینند و احساس می‌کنند که این فیلم می‌توانست در رشته هـای بیشتری کاندید شود، در واقع سایه فجر و گیشه از هـمان ابتدا بر تصمیم‌گیری‌هـا سنگینی می‌کند، اما مسئله به این ختم نمی‌شود.

این فیلمساز در ادامه تصریح کرد: تعداد اعضا، بسیار زیاد است و این به این معنی است که آرای هـر فرد، چندان تصمیم گیرنده و پررنگ نیست، به هـمین دلیل اغلب شاهـدیم که بسیاری از اعضا واقعاًً رأی نمی‌دهـند. برخی از اعضای صنوف، لیستی را از یک سرگروه می‌گیرند و کپی می‌کنند. هـر‌طور که به این شرایط نگاه می‌کنی چندان «بازی جوانمردانه»‌ای به نظر
نمی‌رسد…




صرف تمام و کمال عبارت “همه چی آرومه” در کلام پرواز همای⇐موسیقی ایران زنده است!/موسیقی ایران شکوفا شده!/همه بخش‌های موسیقی ایران به بهترین شکل فعالیت می‌کنند/ به همه بخشهای موسیقی رسیدگی شده!!/ موسیقی‌ سنتی با استقبال بسیار بالایی روبه‌رو است!!/موسیقی پاپ به شکل خیلی خوب دارد فعالیت می‌کند!!/ همه‌چیز خوب است!/مافیا اصلا در ایران وجود ندارد/حرف زدن از مافیای موسیقی کار یک سری خواننده‌ متوهم است که نمی‌توانند کاری ارائه دهند!!!

سینماروزان: سعید جعفرزاده احمد سرگورابی که با نام “پرواز همای” در موسیقی ایران فعالیت میکند اخیرا اجراهایی موسوم به “اپرای حلاج” را روی صحنه داشته است. اینکه این اجراها چقدر با یک اپرای استاندارد فاصله دارند، به کنار؛ اینکه پرواز همای در گفتگویی تفصیلی که به بهانه اجرای این کنسرتها داشته صنعت موسیقی ایران را در بهترین حالت توصیف کند، جالب به نظر میرسد.

پرواز همای درباره اوضاع موسیقی ایران به مهدی موسوی تبار در “فرهیختگان” گفت: موسیقی ایران زنده است. موسیقی ایران شکوفا شده است. همه بخش‌های موسیقی ایران به بهترین شکل فعالیت می‌کنند. به همه بخش موسیقی باید رسیدگی می‌شد که شد و الان فضا و بستر ایجاد شده که موسیقی‌ پاپ و دیگر موسیقی‌ها دارند فعالیت می‌کنند. موسیقی‌های سنتی با استقبال بسیار بالایی روبه‌رو هستند. موسیقی‌های نمایشی وارد شده است. نمایش‌های موزیکال فعالیت می‌کند. اپرا را ما اضافه کردیم که دارد فعالیت می‌کند. موسیقی پاپ به شکل خیلی خوب دارد فعالیت می‌کند، کم‌کم دارند رشد می‌کنند. دانشکده‌های موسیقی پر از دانشجویان موسیقی است. نوازنده‌های سازهای ایرانی در تمام آموزشگاه‌های ایران دارند آموزش می‌بینند و تعداد شاگردهای سازهای ایرانی فوق‌العاده است. سازهای کلاسیک دارند کار می‌کنند. عده‌ای در توهم هستند که موسیقی دارد آسیب می‌بیند، یک سری شو و نمایش برای خبرسازی است. همه‌چیز خوب است. همه‌چیز آرام است و هیچ جای نگرانی نیست.

پرواز همای با رد وجود دستهای پشت پرده و مافیا در بازار موسیقی بیان داشت: ادعای وجود مافیا حرف یک عده از خواننده‌هایی است که موفق نمی‌شوند. صدایشان به گوش مردم خوش نیست و مردم علاقه‌ای به اینها ندارند، بنابراین اینها هم فکر می‌کنند حق‌شان خورده شده است. اینها یک سری آدم‌های متوهم هستند که فکر می‌کنند حق‌شان خورده شده است!!

این خواننده ادامه داد: مافیا اصلا در ایران وجود ندارد. این بیزینسی نیست که مافیا در آن اثر داشته باشد. دو تا سه کنسرت‌گذار هستند که حالا بیشتر از بقیه، خواننده‌ها را می‌آورند و از آنها در‌آمد کسب می‌کنند. هم پول به خواننده‌ها می‌رسانند و هم ایجاد شغل می‌کنند. در هر کنسرت بالای 100 نفر آدم هستند که فعالیت می‌کنند، اینکه نمی‌تواند مافیا باشد. این‌هم باز صحبت یک سری خواننده‌های متوهم است که نمی‌توانند کاری را ارائه دهند تا مردم خوش‌شان بیاید و فروش‌شان بالا برود. آن خواننده‌ها فکر می‌کنند یک سری کنسرت‌گذارها آمده‌اند و حق اینها را خورده‌اند. هر‌کسی که کارش خوب باشد، فروش می‌کند. هرکسی هم که کارش خوب نباشد، شخصیتش خوب نباشد، نه. اصلا این موارد مهم نیست. موفقیت آدم‌ها به اقبالی است که خداوند به آنها می‌دهد. این ربطی نه به مافیا دارد نه به مورد دیگری. اینها همه چرت و پرت است، تا خدا نخواهد، کسی به شهرت یا موفقیت نمی‌رسد. اقبال هدیه‌ای است که هستی به انسان می‌دهد و اینها همه صحبت است.




حمله تازه “کیهان” به “رستاخیز”ی که شش سال بعد از رونمایی همچنان توقیف است⇐به روایتی ۴۰ میلیارد هزینه تولیدش شده ولی ضعیف است و پر از تحریفات تاریخی!!/بسیاری از ماجراها و تصاویرش، زائد هستند!!/داستان فیلم دچار اغتشاش است و میان ماجراهای مختلف روایت، ارتباط دیالکتیک برقرار نشده!!

سینماروزان: شش سال بعد از رونمایی فیلم “رستاخیز” در جشنواره فجر همچنان این فیلم عاشورایی توقیف است و با تغییر و تحولات چندباره در سازمان سینمایی، هنوز که هنوز است بهبودی در وضعیت این فیلم رخ نداده.

با ورود به ماه محرم 1441 قمری روزنامه “کیهان” در تحلیلی بر “رستاخیز” نگاشت: یکی از فیلم‌هایی هم که به طور مستقیم به تاریخ قیام امام حسین(ع) و جزئیات و اصلیات و فرعیات آن می‌پردازد، «رستاخیز» است. اما این فیلم علاوه‌بر اینکه به خاطر نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) هنوز امکان نمایش عمومی نیافته، فیلمی ضعیف و پر از تحریفات تاریخی است.

“کیهان” ادامه داد: برای این فیلم ده‌ها میلیارد (به روایتی 40 میلیارد تومان) پول و سال‌ها زمان و انرژی هزینه شده است. مشکل بزرگ فیلم «رستاخیز» فقدان انسجام در روایت است. داستان فیلم دچار اغتشاش است و میان ماجراها، فصول و بندهای مختلف روایت، ارتباط دیالکتیک و ارگانیک برقرار نشده است. از همان ابتدا، سیر داستانی فیلم، خودش را از مخاطب جدا می‌کند.

“کیهان” افزود: بسیاری از ماجراها و تصاویر ابتدایی فیلم، زائد هستند و بی‌خود و بی‌جهت زمان فیلم را طولانی کرده‌اند. به نظر می‌رسد که حتی اگر همه فیلم تا قبل از خواندن نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع) حذف شود هم هیچ خللی بر فیلم وارد نمی‌شود و حتی به آسان شدن ورود داستان به ذهن مخاطب هم کمک شایانی خواهد کرد.




سرتیپی باز هم پروانه ساخت گرفت+برادرزاده معاون سابق سیما هم تهیه کننده شد!!+صدور دو پروانه دیگر  

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت با تولید چهار فیلم موافقت کرده است.

علی سرتیپی که به تازگی پروانه ساخت فیلم “روزی دو میلیون” را گرفته بود که با حمایت عمارت دانیال تولید میشود دوباره پروانه ساخت گرفته است. این بار برای “ستاره بازی” به کارگردانی هاتف علیمردانی.

حسین پورمحمدی برادرزاده اصغر پورمحمدی معاون سابق سیما هم پروانه ساخت “مغز استخوان” را گرفته به کارگردانی حمیدرضا قربانی که پیشتر “در سکوت” را ساخته بود.

برادران محموی که هیچ کدام از آثار سینمایی شان گیشه پررونقی نداشته باز پروانه ساخت گرفته اند. این بار برای “مردن در آب مطهر”.

فهرست تمام پروانه های صادره به شرح زیر است:

–«وثیقه» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی حسین قاسمی جامی و نویسندگی مهدی معمارزاده

–«مغز استخوان» به تهیه‌کنندگی حسین پورمحمدی، کارگردانی حمیدرضا قربانی و نویسندگی علی زرنگار

–«مردن در آب مطهر» به تهیه‌کنندگی جمشید محمودی، کارگردانی و نویسندگی نوید محمودی

— «ستاره بازی» به تهیه‌کنندگی علی سرتیپی، کارگردانی و نویسندگی هاتف علیمردانی

 




واکنش یک بازیگر پیشکسوت به شائبه ادغام موسسه هنرمندان پیشکسوت⇐اگر بنا بر چابک‌سازی اساسی است چرا از رأس هرم وزارت ارشاد شروع نمی‌کنند که این همه نیرو در آنجا وجود دارد؟ /این وزارتخانه مثل زمان قاجار شده که هر کسی بیکار است پست مدیریتی برایش درست کرده‌اند!!/اگر قرار بر ساماندهی است از معاونتهای پرتعدادی شروع کنند که هر کدام هم کلی مدیرکل دارند!!!

سینماروزان: موضوع ادغام مؤسسه‌های وزارت ارشاد و اینکه بناست، مؤسسه‌های مرتبط به معاونت هنری ارشاد به دو مؤسسه کاهش یابد شائبه ادغام برخی انجمنها و موسسات و از جمله ادغام موسسه هنرمندان پیشکسوت را شکل داده است.

محمود عزیزی بازیگر پیشکسوت با انتقاد از ادغام موسسه هنرمندان پیشکسوت به “ایسنا” گفت: اگر قرار بر چابک‌سازی یا ساماندهی است باید گفت، یک وزارتخانه احتیاج به این‌ همه معاونت ندارد.  معاونت‌ها هم احتیاج به این تعداد مدیرکل ندارند. پس چرا چابک‌سازی را از همین جا شروع نمی‌کنند؟

عزیزی ادامه داد: مگر قبل از انقلاب این همه معاون و مدیرکل و زیرمجموعه مدیریتی داشتیم؟  آن هم برای کاری که به دست خود هنرمندان هم می‌تواند انجام شود. فقط این مسئله یک قانون می‌خواهد که آن قانون وجود ندارد و اگر باشد به هیچ کدام از این مدیریت‌ها احتیاج نیست. ما باید یک مدیریت در هنر داشته باشیم تا چند زیرشاخه موسیقی، تئاتر، تجسمی، سینما و … داشته باشد. اصلا اگر سینما را صنعت می‌بینند مدیریت حمایتی آن معنی ندارد. در وضعیت این‌ها مشکلاتی هست که اشکالش از فهم مدیریتی برای مسائل فرهنگی است.

این هنرمند با سابقه تئاتر، سینما و تلویزیون در ادامه به موسسه هنرمندان پیشکسوت که جمع زیادی از  900 هنرمند عضو آن مخالف طرح ادغام هستند، اشاره کرد و افزود: موسسه هنرمندان پیشکسوت مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را دارد و موسساتی که زیر مجموعه ارشاد هستند و با مجوز  این وزارتخانه ایجاد شده‌اند نمی‌توانند از نظر قانونی هر بالادستی داشته باشند یعنی موسسه دیگری نمی‌تواند بالادست این موسسه قرار گیرد اما در مملکت ما چون برای همه چیز باید یک جایی باشد که از آنجا نظارت بشود این موسسه را به تالار (بنیاد) رودکی وصل کردند، در حالی که موسسه هنرمندان پیشکسوت از چند دستگاه و وزارتخانه مختلف نماینده دارد. این موسسه با امکانات کم ۹۰۰ نفر را وارد مناسبات اجتماعی کرده؛ آن هم افرادی که قریب به اتفاق‌شان با تلخی از بدنه جامعه هنری جدا شده بودند، حال این موسسه را می‌خواهند چابک سازی یا ساماندهی کنند که چه بشود؟! مثلا الان که با چند نفر محدود اداره می‌شود را بدهند دست یک نفر؟ این نوع برنامه‌ریزی‌ها بیشتر کودکانه است و برای پُر کردن بیلان کاری است چون هر کدام از این کارها را قبلا هم دیده‌ایم و نه تنها نتیجه نداشته بلکه تخریب هم داشته است.

عزیزی ادامه داد: برای اجرای هر طرحی باید بررسی کارشناسی شود. اینکه با بعضی دوستان متخصص در هر کدام از حوزه‌ها صحبت و مشورت نشده را، نمی‌گویم بی‌ادبی است اما بی‌خردی است. نشناختن موضوع است. مثلا درباره موسسه هنرمندان پیشکسوت باید از بدنه هنرمندان چند نفر را انتخاب می‌کردند تا مشکلات و نظرات را از زبان آن‌ها بشنوند و در راستای طرحشان از نظرات آن‌ها استفاده کنند ضمن اینکه جای تعجب دارد وقتی یک نفر خوب کار کرده و مشکلی نداشته، به جای تشویق کردن با چنین برخوردها و تصمیم‌هایی هم مواجه شود.

محمود عزیزی تأکید کرد: مهم‌ترین مسئله این است که چرا وقتی یک چیزی وجود دارد باید آن را داغان کنیم و به اجبار چیز دیگری را ایجاد کنیم که هنوز تجربه نشده و نمی‌دانیم مفاد آن چیست. کاش فردی که این پیشنهاد را در این مجموعه به این شکل داده با دلایل مشخص توضیح دهد که چه می‌خواهند، آن وقت شاید همگان حمایت کنند اما اگر بنا بر چابک‌سازی اساسی است پس چرا از رأس هرم وزارت ارشاد شروع نمی‌شود که این همه نیرو در آنجا وجود دارد؟ این وزارتخانه مثل زمان قاجار شده که هر کسی بیکار است پست مدیریتی برایش درست کرده‌اند.




پیشنهاد “کیهان”: از طریق قراردادهای نجومی برخی بازیگران خاص، رد مفاسد اقتصادی را بزنید!

سینماروزان: بریز و بپاشهای میلیاردی در برخی پروژه های سینمایی همچنان وجود دارد و از آن سو مدیران سازمان سینمایی همچنان اصرار دارند بر اینکه قدرت تشخیص پولشویان سینمایی را ندارند.

در این اوضاع روزنامه “کیهان” به نهادهای بالادستی پیشنهاد داده از طریق بررسی قراردادهای نجومی برخی بازیگران خاص، رد پولشویان را بزنند.

“کیهان” نوشت: عقد قرارداد‌های نجومی برخی از بازیگران، موضوعی است که قوه قضائیه نباید به سادگی از کنار آن عبور کند.روز گذشته برخی از رسانه‌ها از قرارداد یک سریال شبکه نمایش خانگی با بازیگری خبر دادند که به موجب این قرارداد، بازیگر مذکور ماهیانه 700 میلیون تومان دستمزد دریافت خواهد کرد.

“کیهان” ادامه داد: این اولین بار نیست که بازیگرانی صرفا به واسطه شهرت خود چنین مبالغی را مطالبه می‌کنند، اما سؤال مهم این است که منبع پرداخت چنین دستمزدهایی چیست؟ به‌طور طبیعی، با توجه به هزینه این پروژه‌ها افراد عادی از راه‌های قانونی قادر به تأمین سرمایه این آثار نیستند.  بنابراین، چرایی و چگونگی تعیین دستمزدهای نجومی برای بازیگران در برخی پروژه‌ها، می‌تواند راه نفوذی برای ردیابی برخی مفاسد اقتصادی باشد.




انتقاد رسانه اصولگرا از واسپاری کارگردانی یک سریال تلویزیونی به نویسنده ای که علاقمند تصویرسازی عشق عروس به پدرشوهر است!!!

سینماروزان: واسپاری کارگردانی مجموعه تلویزیونی “زمین گرم” به نویسنده ای که اظهارات صادقانه اش(!) درباره علاقمندی به نگارش آثاری با مضامین خاص حاشیه ساز شده بود با انتقاد روزنامه اصولگرای “جوان” مواجه شده است.

سعید نعمت الله کارگردان سریال “زمین گرم” چند ماه قبل در خلال گفتگو با “اعتماد” اظهار داشته بود: شايد دوست داشته باشم يك روزي قصه عشق عروسي به پدر شوهرش را بنويسم! اگر سوييس بودم حتما مي‌نوشتم، اما مي‌دانم اينجا نمي‌شود سراغ چنين داستاني رفت!

حالا روزنامه اصولگرای “جوان” به انتقاد از واسپاری تولید سریال “زمین گرم” به سعید نعمت الله پرداخته است.

متن تحلیل روزنامه “جوان” را بخوانید:

در دوره‌ای که بسیاری از نویسندگان و کارگردانان شناخته‌شده سینما و تلویزیون، به دلایلی، چون نداشتن بودجه صداوسیما بیکار مانده‌اند، چهره‌هایی هم هستند که حضورشان در تلویزیون به یک عادت مضر تبدیل شده است.

در ماه رمضان گذشته سریال «برادر جان» به نویسندگی سعید نعمت‌الله از تلویزیون پخش شد. این سریال که در بهترین زمان ممکن روی آنتن می‌رفت، قرار بود داستانی از حق‌الناس را روایت کند ولی آنقدر در این کار ناتوان بود که در عمل نتیجه عکس داد و فردی که حق‌الناس را زیر پا گذاشته بود به قهرمان سریال تبدیل شد.

در این سریال که انواع و اقسام بدآموزی‌ها را داشت حتی به عزاداری امام حسین (ع) نیز رحم نشد و به مدد قلم نویسنده فیلمنامه دسته عزاداری امام حسین (ع) که جزو شعائر مذهبی شیعه است به نمادی از دشمنی و کینه تبدیل شد!

بعد از نقد‌هایی که به سریال “برادرجان” وارد شد، این احتمال می‌رفت که تلویزیون همکاری با افرادی را که کارنامه قابل دفاعی ندارند کنار بگذارد و سراغ افرادی برود که حداقل پایبندی‌شان به اخلاق و مذهب را اثبات کرده‌اند، اما در کمال تأسف شاهد آن هستیم که بار دیگر تلویزیون روی خوشش را به نویسنده برادر جان نشان داده و در حالی که برای بسیاری از پروژه‌های تلویزیونی، بی‌پولی را بهانه می‌کنند، برای سعید نعمت‌الله با گشاده‌دستی عمل کرده و سریال دیگری را به وی سپرده‌اند.

«زمین گرم» به نویسندگی و کارگردانی سعید نعمت‌الله تولید خواهد شد. نعمت‌الله در گفت‌وگویی اعلام کرده این سریال تکمیل کننده سه‌گانه اختلاف‌های خانوادگی میان برادرهاست که از سریال «جراحت» آغاز شده و در «برادر جان» ادامه پیدا کرده است.

نعمت‌الله به لطف دایره تنگ همکاری در تلویزیون که فقط برای بعضی از فیلمسازان وجود دارد، وارد دنیای کارگردانی نیز شده است. وی پیش از این در مصاحبه‌ای از علاقه‌اش به خلق سریالی که در آن پدر شوهر با عروسش رابطه داشته باشد(!) ابراز تمایل کرده بود و در مصاحبه دیگری از بی‌اعتنایی‌اش به حجاب گفته بود.

سؤال این است که اگر تلویزیون قرار است سریال بسازد چرا فقط روی چند چهره خاص تمرکز کرده است و عده زیادی از هنرمندان متعهد نمی‌توانند در آن فعالیت کنند؟؟ در مقابل پول بیت‌المال در اختیار افرادی قرار می‌گیرد که اگر چه پر کار هستند ولی پرونده کاری‌شان هیچ کار قابل دفاعی از نظر محتوا ندارد؟؟




صدور پروانه نمایشی تازه برای فرزاد موتمن بدون اکران فیلم قبلی+صدور یک پروانه برای محمدحسن(محسن) امیریوسفی که در دولت اعتدال تا ریاست شورای صنفی نمایش ارتقا یافته!

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی برای دو فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان فرزاد موتمن کارگردان پرکار سینما پروانه نمایش فیلم “چشم و گوش بسته” را گرفته در حالی که یک فیلم اکران نشده به نام “سراسر شب” را هم در کارنامه دارد.

محمدحسن معروف به محسن امیریوسفی رییس شورای صنفی نمایش هم پروانه نمایش “سوم آذر شهر” را گرفته به کارگردانی کامبیز صفاری.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح ذیل است:

— “چشم و گوش بسته” به تهیه کنندگی امیر حسین آشتیانی،کارگردانی فرزاد موتمن و نویسندگی هما بذرافشان

–“سوم آذرشهر” به تهیه کنندگی محمدحسن(محسن) امیریوسفی، کارگردانی کامبیز صفاری خوزانی و نویسندگی ایثار ابومحبوب




حسین انتظامی روی آنتن زنده اظهار داشت⇐شفاف سازی مالی زیرمجموعه ها، نسبت بالای هزینه های پشتیبانی به هزینه های تولیدی را فاش ساخت!!/از حالا به بعد تلاش خواهد شد برای منطقی کردن هزینه های پشتیبانی/متخصص شناخت پولشویان نیستیم ولی بهتر است تمام پروژه های فیلمسازی لیست هزینه ها و درآمدهای خود را اعلام کنند!!/برای شفافیت در شبکه خانگی هم برنامه داریم!+ابراز بی اطلاعی رییس سینما از وضعیت اکران فیلم ضدملکه “دیدن این فیلم جرم است”!!!

سینماروزان: در آستانه روز ملی سینما قرار داریم و در چنین روزهایی حسین انتظامی رییس سینما بیش از هر زمان دیگری با پرسشهای مرتبط با عملکردش مواجه میشود.

حسین انتظامی در تازه ترین گفتگوی خود روی آنتن زنده شبکه سوم و در برنامه “سلام صبح بخیر” درباره اصلاح رویه های منتج از شفاف سازی مالی زیرمجموعه ها گفت: مهم تر از شفاف سازی مالی، اصلاح رویه ها است. یکی از انتقادات به سازمان سینمایی بعد از این که ما فهرست های مالی را منتشر کردیم نسبت بالای هزینه های پشتیبانی به هزینه های تولیدی و حمایتی بود.  از حالا به بعد که هزینه ها منتشر می شود آن انتقاد درست اثر خود را در اصلاح روش ها نشان خواهد داد و تلاش خواهد شد هزینه های پشتیبانی منطقی شود.

رییس سازمان سینمایی درباره پولهای کثیف و منشأ این پولها تصریح کرد: شفافیت یک امر دو طرفه است و غلط است که فقط از دستگاه های حکومتی انتظار داشته باشیم همه ضوابط اسناد و قراردادهای خود را اعلام کنند و وقتی این جواب می دهد که ترکیب دوطرفه ای وجود داشته باشد. فعالان صنفی و احزاب و رسانه ها باید اعلام کنند مخارجشان را از کجا می آورند کاندیدها هزینه کمپین انتخاباتی را اعلام کنند و…

انتظامی تأکید کرد: این باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شود که تمام پروژه های فیلمسازی لیست هزینه ها و درآمدهای خود را اعلام کنند. مثلا قرارداد تیپ داشته باشند. اهالی سینما معتقدند که سرمایه های بادآورده نظامات سینما را به هم ریخته و مثلا شرایطی پیش آورده که یک فیلمنامه نویس فقط 5 درصد یک هنرپیشه دستمزد میگیرد و این در کجا مرسوم است؟؟ اینها باید اصلاح شود.

وی درباره احتمال پولشویی در سینما و شبکه نمایش خانگی و اینکه آیا به گفته رییس پلیس مواد مخدر ممکن است عرصه هنر مجالی برای پولشویی باشد تاکید کرد: ما متخصص شناخت پولشویان نیستیم و مراقبت می کنیم تحت تاثیر شایعات قرار نگیریم. برای شفاف سازی که امری دو طرفه است و با خودمان آن را شروع کرده ایم، در تولیدات شبکه نمایش خانگی هم برنامه داریم.

رییس سازمان سینمایی در پاسخ به پرسشی پیرامون وضعیت اکران فیلم ضدملکه “دیدن این فیلم جرم است” بیان داشت: این را باید از همکاران در معاونت ارزشیابی سوال کنم! خودم اطلاعی ندارم ولی آنها باید پاسخگو باشند.




ناتوان از تولید قسمت دوم فیلم سینمایی “ملک سلیمان”؟⇐شهریار بحرانی در دوران بی پولی تلویزیون به دنبال ساخت سریال “ملک سلیمان” برای تلویزیون است!!

سینماروزان/مسعود احمدی: نزدیک به یک دهه بعد از تولید فیلم مذهبی “ملک سلیمان” و در شرایطی که در همه این ده سال حرف از ساخت ادامه این فیلم با محوریت کرامات سلیمان نبی(ع) بود درنهایت عدم تأمین سرمایه موجب شد شهریار بحرانی طرح “ملک سلیمان” را به تلویزیون ببرد و در روزهای بی پولی سازمان(!) به دنبال تولید سریال “ملک سلیمان نبی(ع)” باشد!!

سریال “ملک سلیمان نبی (ع)” به تهیه‌کنندگی محمدرضا رمضانی تولید می‌شود. رمضانی سابقه مدیریت در رسانه ملی داشته و به هنگام ساخت فیلم “ملک سلیمان” هم بنا بوده درکنار مجتبی فرآورده تهیه کننده مشترک کار باشد ولی درنهایت این اتفاق رخ نداده است تا حالا که به دنبال تولید سریال است.

رمضانی در تولید از محمدصادق آذین و محسن علی اکبری بهره خواهد برد و چنان که خود مدعی شده به دنبال آن است که با ساخت “سلیمان لند” لوکیشنهای موردنیاز کار را تدارک ببیند.

داستان سریال مستقل از نسخه ساخته شده روایت می‌شود که از زمان کودکی سلیمان نبی آغاز می‌شود و تا پایان حیات ایشان را در بر می‌گیرد و در خلال آن به صورت فلاش‌بک موضوع ملک‌های سه‌گانه از زمان طالوت و داوود (ع) تا پایان حیات سلیمان (ع) به تصویر کشیده می‌شود.

گروه تولید سریال “ملک سلیمان نبی(ع)” یک سال برای نگارش و چهار سال برای تولید وقت خواهند گذاشت و یقینا این حجم از کار هزینه هنگفتی را میطلبد.

در دورانی که پروژه هایی نظیر “موسی(ع)” و “سلمان” سالها بعد از تأیید اولیه همچنان به دلیل مشکلات مالی به تولید نرسیده اند چقدر می توان امیدوار بود به تولید سریال “ملک سلیمان نبی(ع)”؟؟؟




واکنش دو کارگردان جوان به معرفی یک شورای سی نفره برای درجه بندی فیلمها⇐ آقای انتظامی! شما گفته بودید راه را هموارتر خواهید نه اینکه دست انداز جدیدی ایجاد کنید/از راه‌اندازی شوراهای کودک و جشنواره و… چه فایده‌ای حاصل شد که باز شورایی تازه راه انداختید؟/چرا اکثر این سی نفری که معرفی شده‌اند به لحاظ سینمایی ناآشنا هستند؟!/چرا حداقل يك نماينده از نسل جديد سينما در اين شورا نيست؟/ يعني از ميان اهالي سينما يك روانشناس و جامعه‌شناس پيدا نمي‌شد كه ميان اين افراد قرار بگيرد؟/این درجه‌بندی، سینمای مستقل را نشانه خواهد گرفت تا مافیای قدرت و ثروت با خیال راحت به نمایش آثار سطح پایین خود بپردازد!؟

سینماروزان: اعلام نام سی فرد بی ربط با یکدیگر که بخش عمده آنها نیز هیچ سابقه ای در سینما ندارند به عنوان اعضای شورایی برای درجه بندی فیلمهای سینمایی(اینجا را بخوانید) با واکنش دو کارگردان مستقل سینمای ایران مواجه شده است.

پدرام علیزاده کارگردان جوان سینمای ایران از جمله منتقدان راه اندازی این شورای تازه است. علیزاده که سابقه ساخت آثاری مستقل همچون «آخرین سرقت» و «خشکسالی و دروغ» را در کارنامه دارد گفت: درجه بندی سنی فیلمهای سینمایی قطعا عملی شایسته در جهت آگاهی بخشی به خانواده ها خواهد بود اما محدود کردن نمایش فیلمهای سینمایی که درجه بندی های مختلف خواهند گرفت قطعا سینمای اجتماعی و مستقل ایران را هدف قرار خواهد داد تا هرچه بیشتر دست سانسورگران بازتر شود و مافیای قدرت و ثروت با این حربه به نمایش فیلمهای سطح پایین خود بپردازند و حذف سینمای دغدغه مند را با قدرت بیشتر ادامه دهند.

علیزاده با مخاطب قرار دادن رییس سینما تأکید کرد: جناب آقای انتظامی! این قرار ما در جلسه مشترک با فیلمسازان جوان و نسل نو سینما نبود و شما فرمودید که راه را هموارتر خواهید کرد نه اینکه دست انداز جدید دیگری سر راهمان بگذارید.

مجیدرضا مصطفوي دیگر کارگردان جوانی است که به نقد شورای درجه بندی پرداخته است. مصطفوی به «اعتماد» گفت: سي نفر در اين هيات قرار گرفتند كه اكثر آنها به لحاظ سينمايي ناآشنا هستند و بيشتر اين افراد از رسانه و ادبيات انتخاب شدند. آيا به نظر آقاي انتظامي تركيب 30نفر براي رسيدن به اجماع نظر كمي زياد نيست؟ چرا حداقل يك نماينده مورد وثوق خودشان از نسل جديد سينما در ميان اين هيات نيست ؟ يعني از ميان اهالي سينما يك روانشناس و جامعه‌شناس پيدا نمي‌شد كه ميان اين افراد قرار بگيرند؟ اين تعدادافراد آيا فيلم بين‌هاي حرفه‌اي سينما هستند و مناسبات روز سينما را كاملا مي‌شناسند؟

کارگردان “انارهای نارس” و «آستیگمات» تأکید کرد: بعضي وقت‌ها شاهديم و مي‌شنويم كه در يك جلسه و شوراي پنج نفره اتفاق نظر وجود ندارد و كار به درگيري مي‌انجامد! حالا اتفاق نظر بين 30 نفر چگونه حاصل مي‌شود؟ آن چيزي كه در سينما به تعداد زياد وجود دارد شوراهايي است كه تجربه‌هاي شكست خورده در پي دارند. شوراي كودك، شوراي گروه‌هاي ارزشي، شوراي جشنواره و…!!! باور كنيد خروجي مفيد و مثبت اين تعداد زياد شوراها به اندازه انگشتان يك دست نيست! آخر به چه كاري مي‌آيد اين حجم بالاي شوراها؟




راهیابی «سرکوب» و نمادهای متعددش(!) به بخش مسابقه آسیاپاسیفیک

سینماروزان: فیلم سینمایی «سرکوب»رضا گوران به بخش مسابقه جوایز سینمایی آسیا پاسیفیک راه یافت.

به گزارش سینماروزان «سرکوب»  از سوی مسئولان جوایز سینمایی آسیا پاسیفیک (APSA) برای بخش مسابقه رویداد سینمایی انتخاب شد.

این فیلم به تهیه کنندگی حبیب اسماعیلی و پخش بین المللی شرکت ایریماژ ، با توجه به اکران عمومی در ایران، حائز شرایط لازم برای حضور در این رویداد معتبر سینمایی شده است.

«سرکوب» که داستان اعضای یک خانواده مردسالار را در بستری نمادین به تصویر کشیده است علیرغم ایجاد محدودیت نمایش در برخی پردیسهای ارگانی با اقبال مخاطبان روبرو است.

گفتنی است، نامزدهای جوایز پس از بررسی های شورای نامزدی در نیمه ماه اکتبر معرفی خواهند شد و از کلیه نامزدها برای حضور در مراسم اهداء جوایز که در روز پنجشنبه 21 نوامبر سال 2019 ( 30 آبان 1398) در شهر بریزبن در کشور استرالیا برگزار می شود دعوت به عمل خواهد آمد.




تولید قسمت دوم «دموکراسی تو روز روشن» با مضمون شهدا و جانبازان

سینماروزان: پیش تولید قسمت دوم کمدی «دموکراسی تو روز روشن» با مضمون شهدا و جانبازان آغاز شد.

به گزارش سینماروزان پیش تولید فیلم سینمایی «سلفی با دموکراسی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی علی عطشانی آغاز شد.

فیلم «سلفی با دموکراسی»، فیلمی راجع به جانبازان و شهدای هشت سال دفاع مقدس و داستان فیلم تقریبا در ادامه داستان فیلم «دموکراسی تو روز روشن» است.

این کارگردان فیلم‌های سینمایی «کاتیوشا»، «اولین تولد»، «یادم تو رو فراموش»، «پارادایس»، «نقش نگار»، «آقای الف»، «تلفن همراه رئيس‌جمهور» و «در امتداد شهر» را نیز در کارنامه خود دارد.

عوامل و بازیگران این فیلم به زودی معرفی می‌شوند.




پایان بازی فرزاد فرزین و لیندا کیانی در سریال «مانکن»

سینماروزان: همزمان با نزدیک شدن پخش قسمت دوم سریال «مانکن» به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی ایرج محمدی در شبکه نمایش خانگی، بازی فرزاد فرزین و لیندا کیانی در این مجموعه به پایان رسید.

فرزاد فرزین که دومین حضورش در یک سریال نمایش خانگی را تجربه کرده چند قطعه نیز برای این سریال خوانده که با استقبال مخاطبان رو به رو شده است.

“مانکن” به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی ایرج محمدی، نویسندگی بابک کایدان و سرمایه گذاری علی طلوعی می باشد.

محمدرضا فروتن، مریلا زارعی، نازنین بیاتی و امیرحسین آرمان، فرزاد فرزین، حسین پاکدل، بهشاد شریفیان، نفیسه روشن، علی فرهنگی، رابعه مدنی، پانته‌آ کیقبادی، بهزاد محسنی،گلبرگ طهران زاد، بهزاد خلج و با حضور الهام پاوه نژاد، رضا توکلی و همایون ارشادی و با هنرمندی لیندا کیانی و شبنم قلی خانی و معرفی محمد صادقی و عارفه معماریان در این سریال نقش آفرینی دارند.

مانکن توسط موسسه تصویر دنیای هنر توزیع و تماشای آنلاین آن نیز از طریق فیلیمو و نماوا انجام خواهد گرفت. همچنین برای دانلود قانونی سریال به سایت هابینا مراجعه کنید.




حسین انتظامی در تازه ترین گفتگویش بیان داشت⇐راهی جز شفاف سازی نداریم و مدیرانی که در برابر شفاف سازی مقاومت دارند، جای خود را به مدیرانی می‌دهند که به این حرف‌ها و رویکردها باور دارند!/ظرف کمتر از یک سال برخی جشنواره ها به صنوف واگذار خواهد شد و برگزاری سایر جشنواره ها منوط خواهد شد به جذب حامی مالی!!/ظرف هفت ماه گذشته، دو مؤسسه سازمان سینمایی منحل شده‌اند و تا سه ماه دیگر تغییرات ساختاری را نهایی می‌کنیم تا حتما کوچکتر شویم!!/در ساختار جدید سازمان فقط دو اداره نظارت خواهیم داشت؛ یکی برای نظارت بر تولید آثار و دیگری برای نظارت بر نمایش آثار/از پایان شهریور فقط یک پروانه ساخت و یک پروانه نمایش داریم که همه شاخص‌ها و از جمله بستر عرضه در آن ذکر می‌شود!!

سینماروزان: حسین انتظامی رییس تازه سازمان سینمایی در مدت حضورش در سازمان تلاش زیادی کرده که پیشتاز شفاف سازی مالی در زیرمجموعه های سازمان باشد؛ تلاشهایی که اگر استمرار یابد و حیاط خلوت درآمدی مدیران سازمان را هم هدف گیرد قطعا مثمرثمرتر خواهد بود.

حسین انتظامی به تازگی با تأکید بر ادامه شفاف سازی مالی در حیطه دولتی سینما به “ایران” گفت: در سایه شفافیت، هزینه‌های نظارت هم به حداقل می‌رسد. شفافیت یعنی پیش‌بینی‌پذیری. یعنی فرد قبل از مراجعه به ما و با مطالعه مقررات بالادستی و شیوه‌نامه‌هایی که منتشر شده، بتواند پاسخ ما به درخواست خودش و درخواست شبیه خودش را که از سوی فردی دیگر داده می‌شود حدس بزند. مطمئن شود تبعیضی رخ نمی‌دهد یا یک‌شبه، ضابطه ساخته نشده است. بداند حمایت‌های ما با چه فرمول‌هایی صورت می‌گیرد. حتی برخی مکاتبات عادی ما جنبه حمایت دارد. وقتی می‌بیند این نامه را منتشر کرده‌ایم، حق دارد عین همان را برای خودش، در صورتی که شرایط مشابه دارد، بخواهد. البته کار سختی است. در کشوری که به دلایل تاریخی و یا نفت‌پایه بودن اقتصاد آن، معمولاً نهاد دولت پاسخگو نبوده و مخاطب هم به لحاظ فرهنگی هیچ‌وقت حق خودش نمی‌دانسته این مطالبات را پیگیری کند، شکستن یک پنداره قدیمی و تثبیت‌شده، سخت است. اما راهی جز این نداریم و مدیرانی که مقاومت دارند، اگر قابل اصلاح یا رشد نیستند، قاعدتاً جای خود را به مدیرانی می‌دهند که به این حرف‌ها و رویکردها باور دارند.

انتظامی با تأکید بر کیفی گرایی در برگزاری جشنواره های فیلم اظهار داشت: سازمان سینمایی ظرف کمتر از یک سال، برگزاری بعضی جشنواره‌های خود را به صنوف واگذار می‌کند تا از آنها حمایت شود. ضمن اینکه حتی در مواردی که خودش جشنواره ای برگزار می‌کند، به سمت جذب حامی مالی حرکت می‌کند تا سهم کمتری از منابع محدودی که در اختیار سازمان سینمایی است برای این موارد هزینه شود تا بتوانیم سهم بیشتری به آموزش و تولید به ویژه توجه به جوانان فیلمساز و استعدادیابی در همه مناطق کشور و حمایت از اکران آثار فرهنگی اختصاص بدهیم.

رییس سازمان سینمایی پیرامون برنامه هایش برای تعطیلی زیرمجموعه های بی فایده سازمان گفت: مقاومت‌هایی در داخل وجود دارد که رفتار سریع، ولو درست، به ناکارآمدی ایده ضروری چابک‌سازی منجر می‌شود. ظرف شش، هفت ماه گذشته، دو مؤسسه سازمان سینمایی(رسانه های تصویری و مدرسه ملی سینما) منحل شده‌اند و در کارویژه‌های بقیه هم در حال بررسی هستیم. تا دو سه ماه دیگر تغییرات ساختاری را نهایی می‌کنیم تا حتما کوچکتر شویم و هزینه‌هایی که تاکنون می‌شده در اختیار خود سینما قرار بگیرد. ما هر چقدر به سیاستگذاری نزدیکتر شویم بهتر عمل کرده‌ایم.

حسین انتظامی در پاسخ به سوالی درباره یکپارچه سازی شوراهای ممیزی سینما گفت: در شیوه جدید، هر اثری صرف‌نظر از این که در کدام بستر نمایشی قرار می‌گیرد و صرف‌نظر از اینکه داستانی یا مستند یا قالبی دیگر است، به اداره کل نظارت بر تولید مربوط می‌شود و از آنجا مجوز می‌گیرد. موضوع نمایش هم صرف‌نظر از بستر نمایش، به اداره کل نظارت بر نمایش مربوط می‌شود. مطابق ساختار جدید، فیلمی که برای اکران مجوز می‌گیرد برای عرضه در شبکه نمایش خانگی نیازمند مجوز دیگری نیست، مگر آن که شورای پروانه نمایش در صورتجلسه خود تفاوت‌های دو نسخه را با ذکر مصادیق تصریح کرده باشد که معمولا خیلی نادر است. در حال حاضر دو نوع پروانه ساخت داریم و دو پروانه نمایش. چون هر اداره کل موجود، پروانه ساخت و پروانه نمایش جداگانه صادر می‌کند. از پایان شهریور فقط یک پروانه ساخت و یک پروانه نمایش داریم که همه شاخص‌های اطلاعاتی لازم و از جمله بستر عرضه در آن تصریح می‌شود. اقدامات دیگری هم در حال انجام است که نگرانی کارگردانان جوان در پیدا کردن تهیه‌کننده و چالش‌هایی که الان وجود دارد را تقریباً مرتفع خواهد کرد.




مدیر فارابی در دوران بریز و بپاشهای فاخرسازی هم به منتقد آفات ناشی از بریز و بپاشهای اخیر سینما بدل شده⇐چه کسی پولهای بادآورده را وارد سینما کرده؟/چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی مجلس، سینما را به حال خود رها کرده اند؟/چرا خانمهای بازیگر در سینما امنیت ندارند؟؟

سینماروزان: هر روز حرفی تازه درباره ورود پولهای مشکوک به سینما میشنویم و مدیران سینما هم به بهانه اینکه ضابط قضایی نیستند همچنان در موضعی منفعلانه نسبت به صاحبان این پولها به سر میبرند.

اگر سابقه بریز و بپاش در پروژه های سینمایی را کندوکاو کنیم به جز بریز و بپاشهای اخیر، باید از طرحی موسوم به فاخر سازی در دولت دوم احمدی نژاد و در دوره مدیریت احمد میرعلایی بر فارابی نیز یاد کنیم. در دوران مدیریت میرعلایی آثاری پرهزینه همچون “استرداد”، “راه آبی ابریشم”، “ملکه” و “فرزند چهارم” با صرف بودجه های میلیاردی در فارابی تولید شد که در همان زمان هم به خاطر بالا بردن دستمزد برخی بازیگران با انتقاد مواجه شدند.

حالا احمد میرعلایی خودش منتقذ بریز و بپاشهای اخیر سینما شده است.احمد میرعلایی با نقد ورود بی حساب و کتاب سرمایه های مشکوک به “جام جم” گفت: اگر شفافیت مالی در قراردادهای سینمایی نیست مربوط به کسانی است که پول بادآورده، آورده اند و با بریز و بپاش یکشبه تهیه کننده شدند.

میرعلایی افزود: چه کسی پولهای بادآورده را وارد سینما کرده؟ در سینما باز است و هیچ اصولی برای تهیه کنندگی و سرمایه گذاری وجود ندارد و هرکه با خود پول میآورد به خود اجازه میدهد تهیه کننده شود درحالیکه تهیه کنندگی یک تخصص است و طرف باید انگیزه فرهنگی داشته باشد.

میرعلایی ادامه داد: با سرمایه گذارانی مواجهیم که نمیدانند هنر و سینما چیست و توقعات دیگری از این حوزه دارند. چرا نباید خانمهای بازیگر در سینما امنیت داشته باشند و به پشت صحنه فیلمها مشکوک باشیم؟

مدیر اسبق فارابی افزود: همه انتظار دارند سینما بهترین پیام رسان فرهنگی باشد ولی چرا نهادهایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی مجلس و وزارت ارشاد سینما را به حال خود رها کرده اند؟

میرعلایی خاطرنشان ساخت: تهیه کننده ای که به شکل بادآورده پنج میلیارد گیرش آمده خیلی راحت یک میلیارد را هم به یک بازیگر میدهد و بازیگر هم خودش را توجیه میکند که در این اوضاع نباید یک میلیارد گیر من بیاید؟؟ الان فقط پول در سینما تعیین کننده شده و وقتی این گونه هست اینکه به فکر شفاف سازی رقم قراردادها باشیم، پیچیده تر از این حرفهاست.




پرسشهای یک رسانه اصولگرا از معاون منابع سازمان⇐این “سینمای امید” چیست که این قدر تبلیغش را میکنید؟/آیا تجهیز پارکها و آمفی تئاترها جای خالی سالنهای استاندارد را پر میکند؟؟؟/چرا از ماجرای هزینه ای هنگفت که صرف “سینمای سیار” کردند درس نمی گیرید؟!/آیا بهتر نیست بودجه توسعه ناوگان سینمایی را صرف احداث سالن‌هایی مدرن کنید که حداقل تا ۵۰ سال آینده بتوانند ظرفیت سینمای ایران را بیمه کنند؟

سینماروزان: یادمان نمیرود که در دوران رییس معزول سینما تلاشهای فراوانی شد برای تبلیغ بر سر واردات سینماسیار به ایران! آن رییس رفت و دو رییس بعدش آمدند و اخیرا تلاشهایی شده برای تبلیغ بر سر “سینمای امید”!

روزنامه اصولگرای “جوان” با زیر ذره بین بردن این طرح هم سوالاتی را پیرامونش طرح کرده و هم پیشنهادی را پیش روی سازمان قرار داده.

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

در هفته‌های اخیر رمضانعلی حیدری خلیلی معاونت توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی تلاش‌هایی برای عقد قرارداد‌های استانی برای طرحی به نام «سینما امید» انجام داده است.

دقیقاً شرح نداده‌اند که سینمای امید چیست و چه کارکردی دارد. جایی از تجهیز مجتمع‌های فرهنگی شهرستان‌ها برای اکران فیلم گفته‌اند و جایی دیگر از تجهیز پارک برای شهر‌های بی‌سینما به همین منظور حرف زده‌اند و در جایی نیز از تجهیز آمفی‌تئاتر‌ها برای اکران فیلم سخن گفته‌اند.

تبلیغات سازمان سینمایی حول «سینماامید» بیش از هر چیز یادآور تبلیغات رئیس اسبق سازمان سینمایی حول «سینماسیار» است. اینکه عاقبت سینمای سیار چه شد و به رغم هزینه‌هایی که برای واردات آن کردند چقدر به توسعه ظرفیت سینما و سینمارو کمک کرد نامعلوم است. چرا از آن ماجرا درس نمی گیرند؟

حالا هم جز خبر امضای پروتکل‌های متعدد میان معاون منابع سازمان و مقامات استانی برای اجرای «سینماامید» هیچ خروجی مشهودی از این طرح ارائه نمی‌شود. چرا؟

توسعه ناوگان سینمایی کشور یک مسیر کاملاً سرراست و مستقیم دارد و آن هم ساخت سالن‌های مدرن یا بازسازی سالن‌های مستعمل است. در جای جای ایران و به خصوص شهر‌های دورافتاده کم نداریم سینما‌های سوخته یا مستعملی که بازسازی حساب شده آن‌ها ورای کمک به افزایش ظرفیت اکران می‌تواند کارکرد اشتغالزایی هم داشته باشد. این روشی است که حوزه هنری به عنوان مالک صد‌ها سینمای فرسوده شهرستان‌ها در حال پیمودنش است.

آیا بهتر نیست سازمان سینمایی هم بودجه توسعه ناوگان سینمایی را صرف احداث یا بازسازی سالن‌هایی کند که حداقل تا ۵۰ سال آینده بتوانند ظرفیت سینمای ایران را بیمه کنند؟ لازم هم نیست برای بالا بردن بیلان به دنبال سالن‌سازی در همه جای ایران بود.

همین که سازمان سینمایی بتواند تا پایان دوره خویش چند پردیس سینمایی مدرن در نقاطی محروم همچون سیستان و بلوچستان یا کهگیلویه و بویراحمد ایجاد کند کافی است.

این روند اگر پیگیری شود استارت مسیری است که با ادامه یافتن توسط رؤسای آینده سازمان سینمایی چشم‌اندازی امیدبخش را پیش روی صنعت سینمای ایران قرار می‌دهد.

معنای واقعی سینمای امید هم همین گونه است که محقق می‌شود. ایرانیان در همه جای ایران نیازمند پردیس‌های سینمایی مدرن و باکیفیت هستند و نباید با تغییر صورت مسئله و رفتن سراغ سینماسیار یا نمایش فیلم در سالن‌های غیراستاندارد حسرت فیلم دیدن در سالن‌های استاندارد را از ایرانیان گرفت. اگر به دنبال بالا بردن آمار سینمارو‌ها هستیم یک راه داریم؛ ایجاد سالن‌های مدرن و درجه یک در تمام ایران ضمن اینکه سینمای امید قرار بود در محتوای آثار به چشم بیاید ولی الان صرفاً پیگیری این واژه به سخت‌افزار سینمایی محدود شده است.