1

توصیف رسانه اصلاح طلب از فیلم “روسی” که با حمایت سرمایه گذار چندفیلمه تولید شد⇐مثل ظرف ميوه‌اي كه در آن پوست سيب و موز و هسته هلو و تخمه‌هاي هندوانه به چشم مي‌خورد اما ميوه‌اي در كار نيست!!!

سینماروزان: از جمله فیلمهای روی پرده که با حمایت محمدصادق رنجکشان سرمایه گذار چندفیلمه تولید شده “روسی” است که علیرغم تبلیغات فراوان با گذشت بیشتر از یک ماه از اکران هنوز فروشش به یک میلیارد هم نرسیده است.

لحن الکن “روسی” در روایت و کندی بیش از حد ضرباهنگ فیلم از جمله نقاط ضعف اساسی آن است که باعث پس زدن از سوی مخاطبان میشود.

روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” در نقدی بر “روسی” این فیلم را همچون ظرف میوه ای پر از پوست(!) و خالی از میوه دانسته است.

متن نقد “اعتماد” را بخوانید:

امان از روزي كه كارگردان يك فيلم تحت تاثير يكي از المان‌هاي اثر خودش قرار بگيرد. اين المان يا به بيان بهتر يكي از اجزاي فيلم، مي‌تواند چيزهاي زيادي را در بر بگيرد؛ ايده اوليه، روايت، يكي از بازيگران، موسيقي يا هر چيزي ديگري. در اين صورت ما در نهايت با اثري مواجهيم كه در آن يك جنبه از فيلم بسيار پررنگ است و مدام مي‌خورد توي ذوق‌مان و باقي اثر مي‌شود لنگ در هوا. آن جنبه‌اي كه آقاي كارگردان مي‌خواهد بكند توي چشم‌مان كه ببينيد فلان چيز فيلم من چقدر باحال است. هنگام تماشاي فيلم روسي چنين حسي به مخاطب مي‌دهد. اميرحسين ثقفي در فيلم جديدش يك لوكيشن انتخاب كرده كه در ناكجاآباد است و چنان مجذوب اين لوكيشن شده كه همه اجزاي فيلم را بالكل دايورت كرده است. دوربين ثقفي در روسي با نماهاي كارت پستالي از لوكيشن مدام مي‌خواهد به ما قدرت تصويربرداري و قاب‌بندي كارگردان را نشان بدهد. در اين بين نه چيزي از قصه مي‌فهميم نه چيزي از كاراكترها و نه حتي از خود همان جايي كه مدام تصاويرش توي چشم‌مان است. تصاوير روسي بيشتر از اينكه يك فيلم باشد، مي‌تواند يك آلبوم عكس باشد. يا حداكثر يك گالري عكس با تم سرد و خشن. مولف در روسي تقريبا پاي همه ژانرها را به اثر باز مي‌كند و در نهايت به هيچ‌كدام هم نمي‌پردازد. روسي مثل ظرف ميوه‌اي است كه در آن پوست سيب و موز و گلابي و هسته هلو و تخمه‌هاي هندوانه به چشم مي‌خورد اما ميوه‌اي در كار نيست.

بازي‌هاي اگزجره با تاكيدات دوربين روي چهره كه ما را ياد سينماي اكسپرسيونيستي مي‌اندازد، برداشت‌هاي طولاني و تراولينگ‌هاي بي‌دليل دوربين كه مي‌خواهد سينماي شرق اروپا را تداعي كند، مثلث عشقي فيلم كه نشان دهنده وجه رمانتيك اثر است و البته اين سه ضلعي هيچ‌گاه به يك مثلث تبديل نمي‌‌شود و در نهايت سه خط پاره از هم جدا باقي مي‌مانند، گريم‌هاي فتوشاپي بازيگران كه تلاش دارد فضايي شخصي‌سازي شده را خلق كند، حضور يك رفيق با مرام الكلي كه مي‌نشيند كنار رفيقش به عرق‌خوري در حالي كه آهنگ دولدور عدنان شنسس پخش مي‌شود و قرار است سينماي دهه چهل و پنجاه خودمان را تداعي كند و چند نمونه ديگر همگي در نهايت ملغمه‌اي مي‌سازند بي‌سر و ته. آيا اين معجون بدمزه را مي‌توان سينماي متفاوت خطاب كرد؟

آيا اگر مولفي نتواند پرداخت درستي از موقعيت داشته باشد و در وهله اول نسبت خودش را با اثرش مشخص كند، اين مي‌شود خلاف جريان شنا كردن؟ آيا ضعف نويسنده در شخصيت‌پردازي در همين كتگوري جا مي‌گيرد؟ اصرار بازيگران براي بازي‌هاي گل درشت، مثل صداي عجيب صابر ابر يا خدا خدا كردن ميلاد كي‌مرام كه نمي‌دانم كي قرار است يك بازي درست از خودش نشان دهد يا گريه‌هاي خنده‌دار امير آقايي مقابل طناز طباطبايي كه «آه من تو را دوست دارم، من بدون تو مي‌ميرم» خلاقيت است؟

در نهايت بايد پرسيد اگر همه كاراكترها را از فيلم حذف كنيم، روايت را كنار بگذاريم و فقط بنشينيم تصاوير كارت پستالي جناب كارگردان را ببينيم چه اتفاقي مي‌افتد؟ يك ظرف پر از پوست ميوه با يك ظرف خالي چه فرقي دارد؟




داریوش ارجمند روی آنتن زنده شبکه سه ادعا کرد⇐تقوایی مرا برای بازی در نقش “میرزا کوچک خان” انتخاب کرده بود ولی تقوایی را حذف کردند و افخمی جایگزین شد تا بودجه میلیونی “کوچک جنگلی” به خودشان برسد!/تقوایی سریال طنزی نظیر “دایی جان ناپلئون” ساخته که این همه طناز آمده اند و رفته اند ولی یک سکانس به قوت کار او نساخته اند!

سینماروزان: داریوش ارجمند که این شبها با فصل سوم “ستایش” روی آنتن است از جمله بازیگران رشدکرده در سینمای بعد از انقلاب است که شانس همکاری با بزرگانی نظیر ناصر تقوایی و بهرام بیضایی نیز نصیبش شده است.

داریوش ارجمند به تازگی در گفتگویی زنده با برنامه “سلام صبح بخیر” در شبکه سوم مدعی شده گزینه اصلی تقوایی برای بازی در سریال “کوچک جنگلی” او بوده ولی بخاطر جایگزینی بهروز افخمی بجای تقوایی در نهایت این علیرضا مجلل بوده که بازیگر “کوچک جنگلی” شده!!

ارجمند در خصوص سریال «کوچک جنگلی» تصریح کرد: به آقای تقوایی در کوچک جنگلی خیلی ستم شد. من تازه از فرانسه آمده بودم او هنرپیشه اش را انتخاب کرده بود و مرا که دید همه چیز را بهم ریخت و برای نقش میرزا کوچک خان مرا انتخاب کرد. من یک ساعت یا سه ربع آن کار را هم بازی کردم. آن سریال چیز غریبی بود و خود تقوایی می گفت این وصیت نامه من است. او همه وجودش را برای ساخت کوچک جنگلی جمع کرده بود و فکر می کنم اگر فیلمنامه آن چاپ شود که البته خانم ایشان هم دنبال چاپ این فیلمنامه بود یک کلاس فیلمنامه نویسی و سینما به حساب می آید.

وی در این خصوص که آیا سرعت پایین تقوایی باعث جایگزین کردن بهروز افخمی با وی در آن کار شد، گفت: اصلا بحث کند بودن تقوایی مطرح نبود. عده ای میخواستند خودشان این سریال را بسازند و میگفتند ما که می خواهیم 50 میلیون هزینه کنیم، می خواهیم بچه های خودمان (حزب الله) این را بسازند! من این ها را مفصل در خاطراتمان خواهم نوشت و اگر “کوچک جنگلی”تقوایی ساخته می شد تلویزیون زیر و رو می شد. نمی دانم چرا دیگر او را دعوت به کار نکردند و کاری که او برای سینما و تلویزیون کرده است، از سر این دوستان هم اضافه است.

ارجمند در ابتدا گفت: من با خیلی از بزرگان سینمای ایران کار کرده ام؛ چه جوانان چه اساتید بزرگ که در پیشانی آنها استاد ناصر تقوایی است که بزرگترین افتخار من در طول دوران بازیگری ام، کار «ناخدا خورشید» در خدمت ایشان بود؛ نوع کاری که می کرد و شرف، انسانیت، شعور و سوادی را که داشت هرگز فراموش نمی کنم. متأسفانه شرایط اینگونه است و نگذاشتند یا نشد که تقوایی باز هم کار کند. او سریال تلویزیونی طنزی “دایی جان ناپلئون” ساخت که این همه طناز آمده اند اما یک سکانس به قوت کار او نساخته اند.




خروجی تازه ترین شفاف سازی سازمان درباره فارابی⇐ نزدیک به ۸ میلیارد فقط برای ۶ فیلمی که “فاخر” نامیده شده اند!/بیشترین بودجه ها به “ماجرای نیمروز۲” و “غلامرضا…” رسیده/رییس هیأت مدیره خانه سینما هم سهمی خاص از بودجه ویژه آثار فاخر داشته!+جدول

سینماروزان: تازه ترین شفاف سازی سازمان سینمایی درباره فارابی حکایت دارد از صرف نزدیک به 8میلیارد(دقیقا 7میلیارد و 620میلیون) از سوی فارابی برای حمایت از تولید فقط 6 فیلم که پسوند “فاخر” بدانها داده شده است.

بخش عمده این 8میلیارد به دو فیلم “غلامرضا تختی” و “ماجرای نیمروز2: رد خون” رسیده.

“غلامرضا تختی” نزدیک به 4میلیارد(دقیقا 3.9میلیارد) حمایت گرفته برای شراکت 50 درصدی فارابی در این فیلم!! در ارزش این شراکت همین بس که علیرغم کلی حمایت و تخصیص اکران نوروز، فروش “تختی” در اکران به 2میلیارد هم نرسید.

“ماجرای نیمروز2: رد خون” نیز بازای فقط 25درصد شراکت بیش از 2میلیارد(دقیقا 2.2میلیارد) از فارابی گرفته است. جالب اینکه پیشتر مدام بر تولید “رد خون” با حمایت“آی گپ” تأکید میشد و حالا معلوم شده فارابی هم حمایت حسابی از فیلم داشته. “آی گپ” پیام رسانیست متعلق به «توسعه فناوری‌های هوشمند کیان ایرانیان»؛ شرکتی که سهامداران آن متشکل از گروه سرمایه‌گذاری نور دنا (متعلق به همراه اول)، گروه داده‌پردازی بانک پارسیان(منسوب به ایران خودرو) و شرکت تابان آتی داده پرداز هستند.

عجیب آن جاست که “ماجرای نیمروز2” بابت مشارکت 25 درصدی فارابی(!) بیش از 2میلیارد گرفته ولی “سمفونی نهم” بابت همین مقدار شراکت فارابی فقط کمی بیش از یک میلیارد(دقیقا 1.125میلیارد) از فارابی گرفته است. کارشناس تعیین ارزش درصد فیلمها در فارابی کیست؟؟؟

دیگر فیلمهایی که با پسوند “فاخر” حائز حمایت فارابی بوده اند عبارتند از:

— “سرزمین بود و نبود” متعلق به همایون اسعدیان رییس هیأت مدیره خانه سینما که بابت طراحی تولید(!؟) حمایت 225میلیونی فارابی را داشته است.

–“افسانه نیست” متعلق به محمد میرهادی حمایت 100میلیونی فارابی را فقط برای تحقیق و نگارش(!) داشته است.

–“کتیبه آخر” متعلق به سهیل موفق فقط برای تحقیق و نگارش حمایت 70میلیونی فارابی را داشته است.

 

فهرست حمایتهای “فاخر” فارابی




ادعاهای تهیه کننده “روز سوم” درباره ممیزان ارشاد⇐ علیرغم دریافت تأییدیه از حوزه علمیه، به ما مجوز ساخت کمدی ندادند/انگار قول تولید فیلمنامه ما را به دیگران داده بودند!!

سینماروزان: تهیه کننده فیلم جنگی “روز سوم” مدعیست اجازه تولید فیلم طنزش را ندادند تا دیگران سوژه مشابهش را دستمایه تولید کنند!!

به گزارش سینماروزان علیرضا جلالی شریک تولید حمید آخوندی در فیلم “روز سوم” در سالهای اخیر فیلمهایی مانند “ماهورا” و “چاقی” را تولید کرده که هیچ کدام گیشه موفقی نداشته اند.

جلالی با اشاره به اینکه تولید کمدی بی خطرترین روش برای بازگشت سرمایه است از مخالفت ممیزان ارشاد با تولید فیلمنامه طنزش گفته است.

علیرضا جلالی به “مهر” گفت: من فیلمنامه‌ای طنز داشتم ولی به قدری در شورای پروانه ساخت بالا و پایین شد که ما را به فکر فرو برد چون با مقایسه فیلمنامه ما و فیلم‌های کمدی که اکران شدند به این نتیجه رسیدیم که برخی دوست دارند تنها یک عده در این حوزه کار کنند.

جلالی تصریح کرد: جالب اینجاست که به من می‌گویند شما دفاع مقدسی ساز هستید چرا می‌خواهید فیلم طنز بسازید اما همین افراد از فیلم‌های دفاع مقدسی ما هم در اکران حمایت نکردند. حالا همین افراد می‌گویند فیلم طنز نسازید که فکر می‌کنم دلیلش این است که قرار است دیگران چنین فیلم‌هایی بسازند و به تعبیری از قبل زنبیل گذاشته اند و قول ساخت این فیلم‌ها به افراد نظرکرده داده شده است.

این تهیه‌کننده مدعی شد: ما را بسیار اذیت کردند و در نهایت به کمدی ما مجوز ساخت ندادند حتی ابراهیم داروغه زاده گفته بود ساخت آن فیلم طنز اشکالی ندارد اما باز آقایان قبول نکردند از همین رو ما به سراغ حوزه علمیه رفتیم و از آنها هم نامه گرفتیم ولی باز هم قبول نکردند.

علیرضا جلالی افزود: من فکر می‌کنم انگار قول ساخت مشابه این فیلمنامه طنز به دیگران داده شده بود، به ما مجوز ندادند!!! منی که فیلم دفاع مقدسی می‌سازم می‌توانم فیلم طنز سالم هم بسازم اما به نظر می‌رسد فیلم‌های پرفروش تنها باید توسط عده‌ای خاص ساخته شوند.




رسانه اصولگرا خطاب به سازندگان یک سریال روتین و مدیران رسانه ملی⇐چرا برای توجیه ضعفهای سریال تان از رهبر انقلاب هزینه می کنید؟؟/چه کسی باور می‌کند رهبر انقلاب با آن همه مشغله‌ رهنمود‌هایی داده باشند که نتیجه‌اش سریال “بوی باران” باشد؟؟/مدیران صداوسیما از تکرار این عمل غیرمنصفانه جلوگیری به عمل بیاورند!

سینماروزان: پیش کشیدن پای رهبر انقلاب در اظهارات دست اندرکاران تولید سریال “بوی باران” با انتقاد روزنامه اصولگرای “جوان” مواجه شده که صراحتا به این مسأله خرده گرفته و از سازندگان سریالها خواسته عملکرد غلط خود را به رهبر انقلاب گره نزنند.

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

پس از آنکه نویسنده سریال پرحاشیه «بوی باران» برای تأیید عملکردش در مقابل منتقدان از رهبر معظم انقلاب هزینه کرد، حالا کارگردان این سریال نیز ناجوانمردانه ادعا می‌کند پیش از ساخت آن به طور شفاهی از رهبر انقلاب درباره ساخت این اثر تأییدیه گرفته است.

راحت‌ترین کار برای پایان دادن انتقاد‌ها به عملکرد ضعیف یک مجموعه که نتیجه کارشان از کیسه بیت‌المال به انجام رسیده این است که ادعا کنند به طور مستقیم یا غیرمستقیم رهبری معظم انقلاب کار آن‌ها را تأیید کرده است. وقتی موج انتقاد‌ها از سریال ضعیف و پرحاشیه “بوی باران” در فضای مجازی به راه افتاد هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد که نویسنده این اثر با حضور در یک رسانه اصلاح‌طلب مدعی شود محتوای سریال را با بالاترین مقام کشور هماهنگ کرده و ایشان آن را تأیید کرده‌اند!

چه کسی باور می‌کند رهبر انقلاب با آن همه مشغله‌ای که از آن خبر داریم آنطور که عوامل سریال “بوی باران” مطرح می‌کنند رهنمود‌هایی داده باشند که نتیجه‌اش سریال بوی باران شده باشد. اینکه هر شخص مسئولی در نظام جمهوری اسلامی پس از خراب شدن نتیجه کارش به خود این حق و اجازه را بدهد که خود را پشت مقام معظم رهبری پنهان کند و از ایشان برای دفاع از عملکرد خود هزینه کند به طور قطع رویکردی ناجوانمردانه و کاملاً غیرمنصفانه است و به نظر می‌رسد باید جایی از سوی دلسوزان امر و در این مورد از سوی مدیران صداوسیما جلوی این خرج کردن‌ها از کیسه رهبری گرفته شود.

حدود ۲۰ روز پیش بود که عباس نعمتی نویسنده سریال “بوی باران” در اوج انتقاد‌های مردمی از این سریال به خبرآنلاین دعوت شد و در قالب یک گفت و گوی مفصل نتیجه کار پرانتقادش را به نوعی به توصیه‌های رهبر انقلاب مرتبط کرد؛ «مقام معظم رهبری در یکی از دیدار‌های مسئولان در خصوص آسیب‌های اجتماعی فرمودند شش ماه دیگر جلسه بعدی برگزار می‌شود تا دستگاه‌ها اقدامات فوق‌العاده‌ای که در خصوص آسیب‌های اجتماعی در این مدت انجام داده‌اند را ذکر نمایند. مقام معظم رهبری فرمودند مسئله اساسی کشور این موضوعات است و انتخابات ریاست جمهوری را در کنار این موضوع، فرعی دانستند. ایشان می‌فرمایند همین که مسئولان مشکلات مردم را بیان کنند و توضیح دهند و مردم ببینند مسئولان مشکلات آن‌ها را درک می‌کنند صبر و تحمل جامعه در تحمل سختی بالا می‌رود. حالا با این توصیه ایشان باید درد‌ها و مسائل واقعی مردم را بگوییم یا خیر؟»

نویسنده “بوی باران” با بیان جملات بالا خیلی شیک و راحت ادعا می‌کند که محتوای مورد انتقاد سریالش با رهبری معظم انقلاب هماهنگ شده است. جالب است که کارگردان “بوی باران” نیز در گفت‌وگویی با خبرگزاری مهر که اخیرا منتشر شد تقریباً مشابه همین حرف‌ها را می‌زند: «من ابتدا باید نکته‌ای را به صورت کلی بیان کنم. ما چند سال پیش در جلسه‌ای خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم… بعد از پخش هم خیلی‌ها گفتند قصه ما «سیاه‌نمایی» است و من می‌خواهم شما این واژه را تعریف کنید خدا را شکر. رهبر انقلاب در آن جلسه مواردی را به ما گوشزد کردند که ما از آن‌ها بهره گرفتیم.»

بماند که اساساً اصل انتقاد‌های مردمی درباره سریال “بوی باران” ربطی به واژه دستمالی‌شده سیاه‌نمایی ندارد. در واقع نگاه منتقدان به سریال از جهت مسائل امنیتی نبوده که بخواهند بحث سیاه‌نمایی را مطرح کنند و موضوع اصلی ترویج بداخلاقی در سطح جامعه به واسطه پخش این سریال بوده است. درباره این موضوع زیاد نوشته‌ایم که دست گذاشتن بیش از حد و افراطی روی برخی نقاط منفی جامعه که البته وجود آن‌ها را نیز نمی‌توان انکار کرد سبب ترویج آن‌ها در جامعه می‌شود و تمرکز روی فضایل اخلاقی، خوبی‌ها و نقاط مثبت در تولیدات نمایشی نیز موجب گسترش آن‌ها در سطح جامعه می‌گردد و این استدلال منطقی همواره با پیش کشیدن واژه سیاه‌نمایی از سوی افراد به بیراهه کشیده می‌شود. معلوم نیست چرا عوامل سریال “بوی باران” به خود اجازه هزینه کردن از رهبر انقلاب را می‌دهند؟ خرج کردن از ایشان از سوی افرادی که عملکرد آن‌ها زیر سؤال است را باید اقدامی ناجوانمردانه تلقی کرد و انتظار داشت دست‌کم مدیران صداوسیما از تکرار این عمل غیرمنصفانه جلوگیری به عمل بیاورند.




واکنش حبیب اسماعیلی به درجه بندی تمام فیلمهای دوره تازه اکران⇐آیا این شیوه باعث طرد جوانان و خانواده ها و بی اعتمادی به سینمای ایران نمیشود؟/با آن همه کنترل در زمان تصویب فیلمنامه، باز این همه سختگیری هنگام اکران چه معنایی دارد؟؟/امیدواریم با ورود سینماگران حرفه ای به شورای درجه بندی، شیوه درجه بندی تغییر یابد

سینماروزان: اینکه تمامی فیلمهای سرگروه داری که در دو هفته اخیر روی پرده رفته اند مشمول درجه بندی شده اند و حتی یکی از آنها هم درجه زیر 12 نگرفته اقدامیست که تعجب بسیاری از سینماگران را موجب شده.

حبیب اسماعیلی مدیر رسانه فیلمسازان درواکنش به اتفاق اخیر اظهار داشت: با احترام به سازمان سینمایی و شورای محترم بازبینی فیلم که با درجه بندی سنی به دنبال مراقبت از سلامت جوانان و ‌کودکان است، درجه بندی تمام فیلمهای تازه اکران این سوال را پیش رو میگذارد که آیا تمامی فیلمها باید محدودیت ‌شرایط سنی داشته باشند؟؟ با این حساب برای کودکان وجوانان زیر ۱۲ و۱۵ سال چه کرده ایم که نمیتوانند هیچ کدام از فیلمهای دوره تازه اکران را ببینند؟؟

این تهیه کننده باتجربه ادامه داد: با آن همه کنترل در زمان تصویب فیلمنامه ‌و صدور پروانه ساخت و بعدتر زمان صدور پروانه نمایش- که آن هم میتواند در حد یک تذکر باشد- باز این همه سختگیری هنگام اکران چه معنایی دارد؟؟ آیا این شیوه باعث طرد جوانان وخانواده هاو بی اعتمادی به سینمای ایران نمیشود؟

حبیب اسماعیلی افزود: آیا در دیگر کشورها به استثای صحنه های خشونت بار یا ‌تصاویر جنسی و بی بندوباری( که در سینمای ما وجود ندارد) دیگر فیلمها هم شامل محدودیت سنی می‌شوند؟؟

این پخش کننده مستقل خاطرنشان ساخت: با ورود و حضور ۵ سینماگر حرفه ای ‌سرشناس به جمع ۳۰ نفره شورای درجه بندی، امیدواریم برای جلوگیری از ریزش مخاطب ‌و اعمال صحیح شرایط سنی، شیوه بررسی شرایط سنی تغییر یابد و ‌بتوانیم مخاطبان بیشماری را جذب سینمای ایران نماییم.

درجه بندی تمام فیلمهای دوره اخیر اکران




از علی مصفا و ریحانه پارسا تا دبیر سابق جشنواره فجر و خواهران چینی!⇔همه بودند در اکران «مردی بدون سایه»+عکس

سینماروزان: آیین دیدار بازیگران و عوامل فیلم سینمایی «مردی بدون سایه»‌ با مردم شب گذشته چهارم مردادماه در پردیس سینمایی کورش برگزار شد.

در این اکران مردمی که با استقبال گسترده بینندگان همراه بود عوامل و بازیگران اصلی فیلم از جمله علیرضا رئیسیان، علی مصفا، امیر آقایی، نادر فلاح ، به آفرید غفاریان و آویسا سجادی و همچنین هنرمندانی همچون افشین هاشمی، ریحانه پارسا، محمدرضا عرب و خاطره حاتمی حضور داشتند.

محمد حیدری دبیرسابق جشنواره فیلم فجر و حسین مسافر آستانه مدیر تئاتر ایرانشهر نیز از جمله چهره‌های حاضر در این رویداد سینمایی بودند.

در انتهای مراسم و پس از نمایش فیلم علیرضا رئیسیان ضمن قدردانی از تماشاگران و تشکر از حضور میهمانان، با بینندگان به گفتگو پرداخت و به سوالات آنان پاسخ داد.

علاوه بر این گروهی از خبرنگاران چینی از رادیو-تلویزیون کشور چین که برای تماشای «مردی بدون سایه» به سینما آمده بودند پس از اتمام مراسم با علیرضا رئیسیان در خصوص این ملودرام اجتماعی و همچنین اشتراکات بین سینمای دو کشور گفتگو کردند.

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

خبرنگاران چینی در کنار علیرضا رییسیان در اکران مردمی «مردی بدون سایه»

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

اکران مردمی «مردی بدون سایه»
اکران مردمی «مردی بدون سایه»

عکس: فاطمه تقوی




احمدرضا درویش در موزه سینما بیان کرد⇐ساخت «درخشش» با موضوع فتح خرمشهر، ۱۵ سال طول میکشد!!

سینماروزان: فیلم سینمایی «دوئل» با حضوراحمدرضا درویش نویسنده و کارگردان، بازیگران و عوامل فیلم به مناسبت هفته دفاع مقدس در سالن فردوس موزه سینما به نمایش درآمد.

به گزارش سینماروزان احمدرضا درویش کارگردان فیلم«دوئل» بعد از نمایش این فیلم در نشست گفتگو با مخاطبان با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه و موزه سینما، گفت: مراسم امشب مانند یک مهمانی خوب است که عوامل «دوئل» نیز در آن حضور دارند و بعد از مدت ها و حدود 14 سال که از فضای فیلم «دوئل» خارج شده بودم دوباره امروز ذهنم با یک حال خوب به آن سال ها رفت و خستگی ام درآمد.

وی ادامه داد: حدود 4 سال بود که این فیلم را ندیده بودم و دوست داشتم آن را روی پرده ببینم که خوشبختانه امروز در موزه سینما این اتفاق افتاد. موزه سینما به نوعی خانه ما است و همه فیلمسازهایی که در طی سال های گذشته برای سینمای ایران زحمت کشیده اند و کسانی که عمرشان را برای سینمای ایران گذاشته اند یک جای پا، اسم و یک حقی در این مکان دارند و اسمشان باید ثبت شوند و خوشحالم که امروز نیز به نوعی اسم ما در اینجا ثبت می شود و آیندگان ما را قضاوت خواهند کرد.

درویش همچنین یادآور شد:‌ اسم اینجا موزه سینما است و چیزی در موزه قرار می گیرد که بسیار ارزشمند باشد زیرا کالای فاخر و ارزشمند را در موزه می گذارند. موزه سینما موزه تصویر صدا و احساس است و طبیعی است که «دوئل» نیز به موزه سینمای ایران تعلق دارد.

وی با بیان اینکه می‌خواهم نقبی به دوران خودم بزنم، بیان کرد: جهان رویا و جهان خیال پردازی بسیار عجیب و غریب و حیرت انگیز است که هر فردی وقتی از این مساله فاصله می گیرد و خود با عینیت و واقعیت می سنجد و مرور می کند خودش را به جا نمی آورد.

درویش ادامه داد: امشب به روزگار گذشته غبطه خوردم، امیدوارم موقعیتی که من به آن گرفتار هستم برای هیچ‌کس اتفاق نیافتد. البته بازهم می گویم اینجا خانه من است به همین دلیل اینقدر احساساتی شده‌ام وگرنه من آدم احساساتی نیستم. ما هنرمندان آدم صحرا هستیم و به آسمان نگاه می کنیم ، لطفا آسمان را از ما نگیرید.

وی ادامه داد: چندین سال است که نقش صنعتگران و تکنوکرات ها در دنیا مهم شده است و سرنوشت حیات انسان بستگی به صنعت، ثروت ، سرمایه داری و کاپیتالیسم پیدا کرده است.

درویش با اشاره به تلاش کشورهای دیگر در این حوزه ، گفت: کارخانه های فیلمسازی کشورهای دیگر تلاش دارند تا این آسمان را بگیرند و ما باید جلوی اینکار را بگیریم.

درویش: آرزوی ساخت فیلمی درباره فتح خرمشهر دارم

احمدرضا درویش در پاسخ به این سؤال که شنیده می شود قصد دارید فیلمی درباره فتح خرمشهر بسازید، گفت: سینمای ما تصویری از بیرون دارد اما داخل خانواده سینما اتفاقات دیگری موج می زند که خیلی باید به آنها توجه کنیم. «دوئل» یک حلقه ای از زنجیره سینمای ایران است و آنچه از قبل در سینمای ما بود مانند دوامدادی در «دوئل» به دست ما رسید و ما نیز باید آنرا به آیندگان بدهیم.

وی ادامه داد: من دو، سه روز در جریان دفاع مقدس و روزهای ابتدایی جنگ در زمانیکه خرمشهر در محاصره بود ،جهان آرا را دیده بودم و همیشه دوست داشتم در فیلم هایی که درباره جنگ می سازم یک اشاره و امضایی از او در فیلم هایم باشد زیرا جهان آرا نماد و اسوه مقاومت در روزهای ابتدایی جنگ بود.

درویش خاطرنشان کرد: از 20 سال پیش دو آرزو در فیلمسازی داشتم یکی اینکه حتما فیلمی درباره حادثه عاشورا و دیگر اینکه فیلمی درباره فتح خرمشهر بسازم. فیلم «رستاخیز» به عنوان آرزوی اولم ساخته شد وحدود 15 سال از پیش تولید آن تا امروز که وضعیت نمایش آن مشخص نیست وقت من را به خود اختصاص داد. در این مدت چند فیلمنامه نوشتم که یکی از آنها فیلمنامه «درخشش» است که مربوط به آرزوی دومم است که درباره فتح و آزادسازی خرمشهر است.

وی ادامه داد: این فیلمنامه هم اکنون کامل شده است اما فکر می کنم ساخت آن نیز  15 سال طول بکشد و امیدوارم عمرم به ساخت این فیلم کفاف بدهد.

درویش با اشاره به اینکه خوشحال است کسانی که با او کار کرده اند امروز در سینما درخشیده اند، گفت: نمی‌دانید چه لذتی دارد وقتی می بینم بازیگری که با من کار کرده در کار دیگری درخشیده است. آن زمان است که سرم را بالا می‌گیرم و احساس می‌کنم من هم سهمی در آن درخشش داشته‌ام.

اثباتی: چالش‌های ساخت «دوئل» برایمان دلپذیر بود

امیرحسین اثباتی طراح صحنه و لباس نیز درباره شرایط ساخت فیلم «دوئل» گفت: این فیلم، اصلاً فیلم سختی نبود چون همدلی و همکاری بسیاری در زمان ساختش وجود داشت و افقی را هر روز برای ما ترسیم می کرد که باعث می‌شد همه بدانیم قرار است چه اتفاقی بیافتد. بنابراین از این نظر ساخت فیلم «دوئل» اصلاً سخت نبود و بسیار دلپذیر بود.

وی ادامه داد: آقای درویش هم محیط بسیار دلنشینی برای همه اعضای گروه به وجود آورده بود اما از نظر مقیاس، کار بسیار بزرگ بود. به طوری که ما برای جابه‌جایی صحنه نیاز به استفاده از لودر داشتیم. فضاهایی را مجبور بودیم بازسازی کنیم که نیاز به ایده‌پردازی داشت و بسیار حساس بود اما این چالش‌ها برای ما مطلوب و دلپذیر بود.

روزبهانی: هیچ فیلمی شبیه به «دوئل» نشد

محسن روزبهانی، مدیر جلوه‌های ویژه نیز گفت: هر فیلمی که کار می‌کنم بعد می‌روم «دوئل» را می‌بینم تا بفهمم شبیه به آن شده است؟! و تا به حال هیچ فیلمی شبیه به آن نشده است. ما زیاد درگیر امکانات و تدارکات نبودیم، همه را خود آقای درویش فراهم کرده بود. هر روز که سر صحنه می‌رفتیم دکوپاژ آماده بود و می‌دانستیم که باید چه کار کنیم اما بازهم کار سختی بود چون با جان آدمیزاد سروکار داشتیم.

بازغی: نباید بگذاریم مسیر سینما تغییر کند

پژمان بازغی با تشکر از داریوش صادقیان و گروه گریم فیلم ، گفت: بگذارید ازاینجا شروع کنم که واقعاً جای انوشیروان ارجمند با بازی فوق‌العاده‌اش اینجا خالی است. من 26 ساله بودم که در فیلم «دوئل» بازی کردم و الان 45 سال دارم. فیلم را که دیدم متوجه شدم چقدر جوان و خام بودم و اصلاً آن روزگار درک نمی‌کردم و تازه متوجه شدم که چه مسئولیتی بر دوش من گذاشته شده است.

وی ادامه داد: قرار بود مجموعه‌ای به نام «پسران آدم» توسط آقای درویش ساخته شود که به دلایلی به سرانجام نرسید. از آنجا ایشان را می‌شناختم. خوب به یاد دارم هفته‌نامه سینما تیتر زده بود؛ «درویش دوئل می‌کند» و با خودم فکر کردم یعنی آقای درویش مرا به یاد دارد. چند روز بعد آقای درویش با من تماس گرفت و فیلمنامه را داد تا بخوانم. بعد که نظرم را پرسید، گفتم بسیار خوب است، فقط نقش زینال را چه کسی بازی می‌کند؟ گفت خودت و بسیار غافلگیر شدم.

بازغی تاکید کرد: مسیرسینمای ایران از آن دورانی که ما در فیلم «دوئل» بازی کردیم بسیار تغییر کرده است. فکر می‌کنم وظیفه هیات انتخاب و داوران جشنواره‌ها این است که مواظب باشند مسیر سینما تغییر نکند. در روزگاری که این فیلم را بازی می‌کردیم فیلم‌ها به شکل ساده‌تری ساخته می‌شدند. ما نزدیک به 10 ماه سر این کار بودیم و همه صحنه‌ها از تیراندازی تا غواصی را خودمان تمرین می‌کردیم. به نوعی تمام صحنه‌های بدل را خودمان بازی کردیم.

وی با اشاره به خاطره‌ای از بازی‌اش در فیلم «دوئل» گفت: یک روز سر صحنه بعد از تحمل دو ساعت و نیم گریم، داریوش صادقیان می‌خواست در چشم من لنز بگذارد که متوجه شد لنز از چشم من بیرون می‌آید. وقتی زیر نور آن را نگاه کردیم دیدم که لنز پاره شده بود. کلی هنرور داشتیم و آفتاب داشت غروب می‌کرد و فرصت نبود تا لنزدیگری جایگزین کنیم. از آقای درویش پرسیدم صحنه‌ای که می‌خواهیم بگیریم چقدر است و ایشان گفتند 15 ثانیه. گفتم باشد بگیریم. من پلک نمی‌زنم. بعدها متوجه شدم اگر پلک می‌زدم و آن لنز به پشت چشم من می‌رفت باید چشمم را تخلیه می‌کردند اما آن روزگار ما شور دیگری داشتیم و الان در سینما بدین شکل نیست.

دیرباز: سینما را با «دوئل» شناختم

کامبیز دیرباز که در فیلم «دوئل» نقش یحیی را بازی می‌کرد، گفت: هر چه من در سینما دارم از اعتماد آقای درویش و بازی در این فیلم است. او نشان داد می‌شود به آدم‌های گمنام اعتماد کرد. هنوز هم بعد از 18 سال هر وقت در انتخابم اشتباه می‌کنم با خودم فکر می‌کنم الان آقای درویش اگر این فیلم را ببیند، چه فکری می‌کند. همیشه فکر می‌کنم وظیفه دارم پرچم این مرد را به خاطر اعتمادش بالا نگه دارم.

وی با بیان اینکه «دوئل» تا مدت‌ها مرا بد عادت کرده بود، گفت: با احترام به تمام کارگردانانی که تا امروز با آنها کار کردم معتقدم سینما را با فیلم «دوئل» شناختم. من که کوچک‌ترین عضو گروه فیلم بودم هر روز دکوپاژ فیلم را می دانستم و بسیار منظم بودیم. حتی یک قطره خون از بینی کسی نیامد. یادم می آید در جشنواره آن سال گروهی از فرانسه آمده بودند؛ وقتی فیلم را دیدند باور نکردند تمام جلوه‌های ویژه فیلم میدانی است و کامپیوتری نیست. سال‌ها گذشت تا من متوجه شدم «دوئل» یک استثنا بود.

اقباشاوی: چرا «دوئل» یک استثنا شد؟!

در ادامه دانش اقباشاوی که در فیلم «دوئل» دستیار کارگردان بود با اهدا نشان کلاه‌خود حضرت عباس به احمدرضا درویش، گفت: من در آن زمان 23 ساله و فیلمساز کوتاه بودم. (البته دوست نداشتم آقای درویش این را بفهمد.) برخلاف کامبیز که خوشحال است در یک اتفاق استثنایی سینمای ایران حضور داشته است، من ناراحت هستم که چرا «دوئل» یک استثنا شد.

رئیس انجمن صفنی برنامه ریزان و دستیاران کارگردان سینمای ایران افزود: این فیلم با دست ساخته شد و روی نگاتیو ثبت شد. سوال این است که چرا این جنس از سینمای جدی تکرار نشد.

در پایان مراسم احمدرضا درویش کارگردان «دوئل»، بازیگران و عوامل فیلم با حضورجمع علاقمندان ‌و مهمانان در ایوان موزه سینما عکس یادگاری گرفتند.

در حاشیه نمایش این فیلم طرحی از چهره بازیگران و کارگردان «دوئل» توسط هنرمندان نقاش حاضر در موزه سینما طراحی و به رسم یادبود به آنها اهدا شد.

در این مراسم افرادی همچون پژمان بازغی، کامبیز دیرباز، محسن روزبهانی، فرزاد رحمانی، مهدی حیدری، داریوش صالحیان، دانش اقباشاوی، رضا رویگری، مهران عباسی مدیرعامل موزه سینما و… حضور داشتند.




بالاخره “زیرنظر” مجوز نمایش گرفت⇔با داستان سوراخی که گشاد میشود!!+صدور یک مجوز دیگر

سینماروزان: شورای صدور پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای دو فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان کمدی “زیرنظر” با بازی رضا عطاران بالاخره بعد از مدتها توانست پروانه نمایش بگیرد. “زیرنظر” که توسط قوم و خویش عبدالرضا کاهانی نگاشته شده داستان سوراخ یک مبل است که تلاش برای استتار آن به گشادتر شدنش می انجامد!!

فهرست کامل پروانه های صادره بشرح ذیل است:

— “زیرنظر” به تهیه کنندگی محمدحسین شایسته، کارگردانی مجید صالحی و نویسندگی ابوالفضل کاهانی با درجه بندی سنی15+

–“دم سرد” به تهیه کنندگی علی سرتیپی، کارگردانی و نویسندگی عباس رزیجی




خاطره خواندنی تهیه کننده “مارمولک” از دیدار با بابک زنجانی!!

سینماروزان: منوچهر محمدی تهیه کننده کمدی پرطرفدار “مارمولک” خاطره ای خواندنی از دیدار با بابک زنجانی ارائه داده است.

به گزارش سینماروزان امتداد حضور سرمایه های مشکوک در وادی هنر و عدم پذیرش مسئولیت از سوی مدیران هنری درباره بررسی عقبه سرمایه گذاران مشکوک شرایطی را ایجاد کرده که بعضا سینماگران منتقد این سرمایه ها نیز وسوسه همکاری با این سرمایه گذاران را پیدا کنند.

بابک زنجانی از مشهورترین سرمایه گذاران مشکوکی بود که با کلی بریز و بپاش سه فیلم “هیچ کجا هیچ کس” و “سیزده” و “نقش نگار” را تولید کرد ولی سرانجامی نداشت جز محکومیت اقتصادی.

منوچهر محمدی تهیه کننده باسابقه با اشاره به دیدار چند سال قبلش با بابک زنجانی به “همشهری” گفت: چندین سال قبل با اصرار یک کارگردان جوان ملاقاتی با بابک زنجانی داشتم. ملاقاتی نیم ساعته در دفترش که درباره علاقه اش به سینما گفت و اینکه جنس فیلمهای تولیدی من را می پسندد. او مدعی بود میخواهد یک کمپانی بسان کمپانیهای هالیوودی بسازد و مدیریت و مسئولیت این بخش را به من بسپارد.

محمدی ادامه داد: شانسی که آوردم دو تماس تلفنی بود که حین ملاقات با زنجانی گرفته شد. او در گوشه ای از اتاق با کسانی که تماس گرفته بودند صحبت کرد و به طور طبیعی ما که در اتاق بودیم صدایش را می شنیدیم. از اینکه چه کسی پشت خط بود بی اطلاعم ولی در هر دو تماس دستوراتی برای انجام معاملات داد. در تماس اول بحث پرداخت چهل میلیون دلار بود و در تماس دوم دستور پرداخت 36میلیون یورو را صادر کرد.

تهیه کننده “میم مثل مادر” و “ارتفاع پست” افزود: به زنجانی گفتم به پیشنهادش فکر میکنم ولی به آن کارگردان جوان گفتم کلا این دیدار را فراموش کند. از نگاه من زنجانی جوانی 28 ساله بود که با دو تلفن میلیونها دلار و یورو جابحا میکرد و همین باعث شد برایم قابل اعتماد نباشد. هرقدر هم پس از آن دیدار از دفتر زنجانی پیگیری کردند سرباز زدم!!

تهیه کننده “مسافر ری” و “بازمانده” خاطرنشان ساخت: پرونده محکومان اقتصادی نشان میدهد ورودشان به سینما کاملا گشاده دستانه بوده. بابک زنجانی و محمدهادی رضوی به همین صورت وارد سینما شدند و براحتی قابل شناسایی بودند. همکاران نباید فریب این جماعت را بخورند. قانون کشور هم باید به گونه ای باشد که این افراد ردیابی شوند و اگر فردی فعالیت شبهه ناکی انجام میدهد ورود اطلاعاتی کنند و جلوی او را بگیرند.




حمله همه جانبه رسانه شبه اصولگرا به احمدرضا درویش و محمدمهدی حیدریان⇐آقای درویش در ایران زندگی نمی‌کند و از بدیهیات بی اطلاع است؟/اگر در نظام پهلوی، روحانیت چنین گاردی نسبت به فیلمی همچون “رستاخیز” داشت، نظام شاهنشاهی جرأت اکرانش را داشت؟/وقتی حتی آیت الله سیستانی هم صریحا اعلام کرده در جریان ساخت “رستاخیز” نبوده پس چرا درویش به صراحت نام مرجع تقلید حامی “رستاخیز” را اعلام نمی کند؟/وقتی  درویش جرات ندارد به صراحت بگوید: «نظر مراجع اهمیتی ندارد و باید فیلم اکران شود؟!»، چرا توقع دارد دولت جرأت عملی کردن چنین اقدامی را داشته باشد؟!/چرا سازمان بازرسی سراغ محمدمهدی حیدریان رئیس پیشین سازمان سینمایی نرفته تا بپرسد با چه استدلالی بابت ۶۰درصد “رستاخیز” نزدیک به ۱۷میلیارد به صاحبان فیلم پرداخت شده؟!/ چرا درویش و همکارانش به جای آنکه بابت مسئولیت حقوقی انتشار نسخه عربی “رستاخیز” تحت تعقیب قرار بگیرند، در مقام طلبکار و مدعی ظاهر شده‌اند؟/چرا کپی رایت بین الملل “رستاخیز” را ثبت نکرده بودند؟/چرا سازمان سینمایی از سازندگان این فیلم بابت انتشار این فیلم و عدم حفافظت از امانتی که در اختیار داشته‌اند و منجر به تضییع ۱۷ میلیارد تومان از بیت المال شده، شکایت نکرده‌اند؟!

سینماروزان: بلاتکلیفی شش ساله فیلم “رستاخیز” و به دنبالش قاچاق نسخه عربی فیلم احمدرضا درویش را واداشت که بعد از صدور بیانیه هایی درباره ماجرای گریبانگیر فیلمش روی آنتن زنده شبکه سه به انتقاد از مدیران اعتدال بپردازد که نتوانستند شرایط اکران “رستاخیز” را فراهم کنند.

رسانه شبه اصولگرای “تابناک” با نقد حرفهای درویش حملات تندی را کرده هم به او و هم به آنهایی که بابت خرید 60درصد از سهام این فیلم توقیفی هزینه ای بالا برای بیت المال ایجاد کردند.

متن گزارش تابناک را بخوانید:

احمدرضا درویش پس از یک دوره سکوت همزمان با پرداخت رقم‌های نجومی از سوی سازمان سینمایی به مالکین این فیلم در قالب خرید مالکیت این فیلم و انتشار نسخه‌ای از این فیلم در یوتیوب پس از پرداخت این رقم سنگین، در برنامه هفت حضور یافت و به همراه برخی دیگر ادعاهایی مطرح کرد که قابلیت نقد جدی دارد؛ ادعاهایی که می‌توانست با حضور یک منتقد مسلط به موضوع به چالش کشیده شود اما در تریبون یک طرفه بیان و به نوعی جای طلبکار و بدهکار عوض شد.

 فیلم سینمایی «رستاخیز» آخرین ساخته احمدرضا درویش ـ که از مقطع تاریخی مرگ معاویه تا شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا را روایت می‌کند ـ پس از یک دوره طولانی توقیف، از یک هفته پیش در یک کانال عربی یوتیوب منتشر شد و بلافاصله در کانال‌های تلگرامی و دیگر بسترهای مجازی، این نسخه بارگذاری و دسترسی عمومی‌تر برای آن فراهم شده است. نسخه قاچاق منتشر شده از کیفیت بالایی برخوردار است و به زبان عربی دوبله شده و درباره منشأ انتشار  آن گمانه‌های متفاوتی مطرح می‌شود.

انتشار این نسخه با پیگیری حقوقی بنیاد سینمایی فارابی به عنوان مالک 60 درصد آن همراه شد و سکوت احمدرضا درویش که پس از شروع پرداخت رقم کلان از سوی دولت با مالکان این فیلم شروع شده بود نیز شکسته و او با صدور بیانیه‌ای در مقام طلبکار ظاهر شد. اتفاق عجیب اما حضور این کارگردان در برنامه «هفت» و ارائه تریبون یک طرفه به او بود که با طرح‌های ادعاهایی پیش رفت.

سالن اصلی برج میلاد، از ساعت 10:05 روز 16 بهمن 1392 فیلم رستاخیز میزان نمایش فیلم سینمایی رستاخیز بود؛ نخستین اکران برای اهالی رسانه و منتقدین در پنجمین روز جشنواره فیلم فجر. پس از نمایش چهره حضرت عباس در فیلم، تماس‌ها با حجت الله ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی شروع شد و همان گونه که انتظار می‌رفت با مسئولین ارشد کشور نیز تماس گرفتند و به شدت نسبت به این اتفاق انتقاد کردند و با لحن قاطع با اکران این فیلم مخالفت کردند. واکنش دولت چه می‌توانست باشد؟

چالش اصلی برای اکران فیلم رستاخیز، به تصویر کشیدن چهره حضرت عباس (ع) در دقایق فراوانی از این فیلم است. پرسش اساسی این است که چرا امام حسین (ع) به تصویر کشیده نشده است؟! آیا برای اولی مجوزی از سوی مراجع صادر شده بود و برای دومی مجوز وجود نداشت؟ پاسخ منفی است. اساساً مشخص بود که نمایش چهره حضرت عباس (ع) با مخالف مراجع همراه است و این امر بدیهی می‌توانست در زمان ساخت فیلم رعایت شود. البته درویش به گونه‌ای مبهم در این زمینه سخن گفت و پاشنه آشیل عدم نمایش فیلمش را پوشش داد.

احمدرضا درویش در «هفت» گفت: «فیلم با سرمایه گذاری سرمایه گذارانی از دو کشور ساخته شد. ما برای اینکه فیلم را بر مبانی تاریخی و فقهی صریح حرکت کنیم، زمینه اعتماد یکی از مراجع بزرگ جهان شیعه را جلب کردیم. آن تشکیلات آکوا فالز که شرکت هستند در فیلم، بخش بین الملل یکی از مراجع بزرگ جهان است، در سرمایه گذاری فیلم مشارکت کردند و در واقع فیلم متبرک به وجوهاتی شد که مردم به مراجع محترم می‌پردازند. از این نظر که هم فیلم بتواند متبرک شود و هم در حوزه تاریخی و مشورتی بتواند تضمین بدهد و درست حرکت کند.» این مرجع تقلید که درویش از او نام نمی‌برد کیست و چرا به صراحت نامش برده نمی‌شود؟

اگر منظور از ان مرجع تقلید بزرگ جهان شیعه، آیت الله سیستانی است که ایشان در استفتایی صراحتاً تأکید کرده‌اند، در جریان ساخت این فیلم نبوده و فیلمنامه را تأیید نکرده‌اند. اگر منظور شخص دیگری است و حتی یکی از مراجع شیعه مطرح از این فیلم حمایت کرده، بهتر است درویش این موضوع را بیان کند.

درویش در بخشی دیگر از اظهارات خود در هفت گفت: «آن چیزی که باعث شده من صبر پیشه کنم، یک نصیحت است. یک توصیه است و یک امر بزرگ است که برای من احترامش از اوجب واجبات است. یک کسی در ملاقات حضوری. بنده را احضار کرده در همان یک هفته اول که فیلم از اکران پایین کشیده است. حرف‌های به من زده ایشان و به من یک جمله فرمودند: شما به خداوند توکل کن و بر باور خودت ایستادگی کن. ایشان مقام معظم رهبری بودند. من خدمت ایشان رسیدم. موضوع را مطرح کردم. ما بر اساس فتوای رهبری عمل کردیم. ما بر اساس فتوای ولی فقیه عمل کردیم… در این چهار سال برای من عجیب است مسئولین فرهنگی کشور که از استفتای رهبری و از ملاقات من خبر داشتند. من امروز دارم این را رسانه‌ای می‌کنم… من این را هیچ‌جا رسانه‌ای نکردم، برای اینکه نمی‌خواستم از رهبری خرج شود… ولی من را به جایی رساندند که…»

درویش از فتوای رهبر انقلاب سخن می‌گوید، در حالی که رهبری یک فتوای کلی صادر کردند و در آن تأیید بر نمایش چهره حضرت معصومین در «فیلم» یا نمایش چهره حضرت عباس نکرده‌اند. این واضح است که اگر چنین امری ممکن بود میرباقری چهره حضرت علی (ع) و چهره حضرت عباس (ع) را در سریال‌هایش به نمایش می‌گذاشت؛ اما چنین اتفاقی رخ نداد و اگر کسی بگوید موضع تشیع را در این زمینه نمی‌داند، باید نسبت به صداقت در اظهاراتش شک کرد.

از سوی دیگر، علاوه بر آنکه ولی فقیه هیچ حکم صریحی در مشروعیت نمایش صادر نکرده‌اند -که اگر صادر شده بود، فیلم علی‌رغم مخالف سایر علما اکران می‌شد- دیگر مراجع با این فیلم مخالف هستند. آیت الله وحید خراسانی، آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله مکارم شیرازی تأکید کرده‌اند حتی تماشای این فیلم نیز جایز نیست! آیت الله سیستانی نیز حاضر به تایید این فیلم نشده‌اند.

منوچهر محمدی در این برنامه هفت تعبیر عجیبی به کار برد و گفت: «ناهیان رستاخیز. کسانی که نمایش رستاخیز را نهی کردند، قطعاً باید در روز محشر در محضر باری تعالی جواب دهند.» این ناهیان چه کسانی هستند؟ مراجع تقلید! نه در نظامی که مشروعیت آن برآمده از دین است، بلکه اگر در نظام پهلوی نیز روحانیت چنین گاردی نسبت به یک فیلم سینمایی می‌شد، نظام شاهنشاهی اجازه اکران آن فیلم را می‌داد یا جرأت اکرانش را داشت؟! آقای درویش در ایران زندگی نمی‌کند و از بدیهیات بی اطلاع است؟

احمدرضا درویش در این برنامه می‌گوید، علی جنتی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همکارانش را در وزارت فرهنگ و ارشاد به دست بریده حضرت عباس حواله که جواب آنها را می‌دهد و آنها جواب نیز گرفته‌اند؛ اما آیا واقعاً جنتی و وزرای بعدی فرهنگ و ارشاد اسلامی دست روی دست گذاشتند و درویش را با فیلمش تنها گذاشتند؟ قطعاً چنین نیست و روایتی که این کارگردان بیان می‌کند، غیرمنصفانه است.

با وجود آنکه مشخص بود نمی‌توان چهره حضرت عباس را نشان داد و وزارت فرهنگ و ارشاد می‌توانست این فیلم را مثل دیگر آثار توقیف کند و به اعتراضات کارگردانش نیز وقعی ننهد، پس از مشخص شدن مخالفت صریح مراجع با اکران این فیلم، حجت الله ایوبی، علیرضا رضاداد (دبیر وقت جشنواره فیلم فجر) و برخی دیگر از مسئولان ارشاد به ملاقات مراجع رفتند و سعی کردند مراجع تقلیدی که ایشان را پذیرا شدند قانع کنند؛ اما این مراجع از جمله آیت الله مکارم در نهایت با نمایش چهره حضرت عباس (ع) چه در آن جلسات خصوصی و چه به صورت عمومی موافقت نکردند.

این موضوع به جلسه هیأت دولت نیز کشید و دقایق طولانی از نشست هیأت دولت با حضور شخص رئیس جمهور به بحث درباره این فیلم پرداخته شد؛ اما وقتی مراجع تقلید به صراحت مخالف نمایش چهره حضرت عباس هستند و فتوایی به صراحت مبنی بر نمایش چهره حضرت عباس در فیلم و سریال از سوی مراجع بالادستی نیز صادر نمی‌شود، چگونه توقع داریم دولت یا حسن روحانی مقابل مراجع تقلید بایستند و این فیلم را اکران کنند؟! آیا درخواست چنین اقدام انتحاری از سوی نظام یا دولت منطقی است؟ وقتی آقای درویش جرات ندارد به صراحت این درخواست را مطرح کند و بگوید: «نظر مراجع اهمیتی ندارد و باید فیلم اکران شود؟!»، چرا توقع دارد دولت جرات عملی کردن چنین اقدامی را داشته باشد؟!

با وجود آن، به واسطه برخی توصیه‌ها، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به اکران این فیلم کردند اما این اکران بی حاشیه نبود. همزمان با نخستین اکران این فیلم در 24 تیر 1394 گروهی مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سینما شکوفه اعتراض کردند و یکی از زنان معترض اقدام به قمه زنی در این جمع کرد. مسئولان و سازندگان این فیلم سینمایی نیز مورد تهدید قرار گرفتند. جو به حدی ملتهب شد که مسئولان سازمان سینمایی تا تصمیم گیری درباره این فیلم با در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی، دستور توقف اکران این فیلم را دادند و در نهایت اساساً اکران فیلم ناممکن شد.

همان روز و در اوج این اعتراضات خیابانی، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد وقت حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی وقت را به اتاقش فرامی‌خواند و از او می‌پرسد که مگر آقای درویش نگفته که فتاوای سه تن از مراجع از جمله یکی از مراجع مهم قم را دارد؟ ایوبی تایید می‌کند. جنتی دفتر آن مرجع تقلید را می‌گیرد و پسر آن مرجع تقلید می‌گوید که ایشان می‌گوید اگر این فیلم اکران شود، عمامه بر زمین می‌کوبم، کفن می‌پوشم و روز عید فطر پابرهنه به همراه مقلدینم به خیابان می‌آیم!

دولت به واسطه صدور پروانه نمایش یک فیلم سینمایی با موضوع قیام عاشورا از سوی گروه‌های مذهبی در معرض اتهام اقدام علیه تشیع قرار گرفت! علاوه بر مراجع تقلید شماری از مداحان دارای پایگاه مردمی در هیأت‌های مذهبی و یا در قالب نگارش نامه‌هایی با لحن تند نسبت به اکران این فیلم اعتراض کردند. شماری از روحانیون در یادداشت‌هایی، اشکالات اساسی به محتوای فیلم وارد کردند و گفتند، این فیلم تطابق با حادثه عاشورا ندارد و بحث را فراتر از نمایش چهره حضرت عباس بردند.

در این شرایط دولت باید مجدداً دستور نمایش فیلمی را درباره امام حسین (ع) می‌داد که اگر اکران می‌شد، متهم به حمله به ارزش‌های شیعی می‌شد و اگر اکران نمی‌شد از سوی کارگردانش به دست بریده حضرت عباس حواله داده می‌شد! البته فقط این مسئله نبود و نگرانی‌هایی درباره رفتارهایی از جنس همان قمه زنی نسبت به سازندگان یا مسئولان سینمایی وجود داشت و بعید نبود برخی متعصبین دست به اقداماتی بزنند که اصل اکران این فیلم را یک بحث حاشیه‌ای نماید!

در اواخر دوران حضور حجت الله ایوبی رئیس پیشین سازمان سینمایی، ابتدا شایعه پرداخت 13 میلیارد تومان به سازندگان این فیلم مطرح شد. تهیه کننده این فیلم چنین پرداختی را تکذیب کرد. رئیس وقت سازمان سینمایی در نشست‌‌های خصوصی این رقم را تأیید کرد؛ اما گفت زیر بار پرداخت چنین رقمی نمی‌رود، چرا که این رقم منطقی نیست. مگر «رستاخیز» -با تجربه فیلم‌های پیشین از جمله موفقیت‌ترین‌شان در اکران یعنی فیلم «محمد»- چقدر ظرفیت فروش در اکران عمومی داشت که 13 میلیارد تومان بابت 60 درصد آن توسط سازمان سینمایی پرداخت شود و مشکل سازندگان فیلم رفع شود؟!

در دوره محمدمهدی حیدریان این قرارداد عجیب امضا شد و بنابراین، سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون بابت 60 درصد این فیلم هفده میلیارد تومان وجه نقد رایج مملکت را پرداخت کرده است! آیا ارزش این فیلم 28 میلیارد تومان در نظر گرفته شده که 60 درصد آن، معادل 17 میلیارد تصور شده است؟ مگر تصور می‌شد این فیلم در اکران عمومی چند میلیارد تومان بفروشد که برای 60 درصد رایت این فیلم 17 میلیارد تومان پرداخت شد؟ چرا سازمان بازرسی سراغ حیدریان رئیس پیشین سازمان سینمایی نرفته تا بپرسد با چه استدلالی با چنین درخواستی که سلفش به رضایت نداده بودند، موافقت کرده است؟!

برای بازگشت همین هفده میلیارد تومان با در نظر گرفتن سهم 60 درصد سازمان سینمایی از فروش (متناسب با سهمش از فیلم) رستاخیز باید بیش از 84 میلیارد تومان می‌فروخت تا حدود 28 میلیارد تومان آن به عنوان درآمد فیلم به سازندگان می‌رسید (حدود 33 تا 35 درصد قیمت بلیت به مالکین فیلم می‌رسد و مابقی سهم سالن سینما، پخش و… است) و در نهایت از این حدود 51 میلیارد حدود 17 میلیارد به عنوان سهم دولت به بیت المال بازمی‌گشت. آیا این فیلم ظرفیت 84 میلیارد تومان فروش را داشت؟! واضح است که نداشت. پس چرا از منابع دولت 17 میلیارد تومان منابع مملکت به سازندگان رستاخیز رسید؟!

با این بودجه سازمان سینمایی که دقیقاً از محل «منابع تولید» در چند سال اخیر بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه رسانه‌های تصویری تامین شد، چند فیلم سینمایی در ایران قابل تولید بود؟! یکی از دلایلی که دست سازمان سینمایی در تامین بودجه برای سایر پروژه‌های سینمایی طی چند سال اخیر بسته بود، چاه ویل «رستاخیز» بود که به 17 میلیارد رسیده و امیدواریم در واکنش به اظهارات درویش به 20 یا 30 میلیارد تومان نرسد! وقتی آقای درویش از راهزنی فرهنگی سخن می‌گوید، دقیقاً از چه سخن می‌گوید؟!

«تدارک بسیار وسیعی در عرصه بین المللی دیده شده بود تا فیلم به دست مظلومین شیعه در آفریقا و چین برسد، در پاکستان، هندوستان و جاهای مختلف دنیا. فیلم به سه زبان عربی، فرانسوی، آذری دوبله شد و زیرنویس. انواع و اقسام ابتکارات، قراردادها، توافق نامه‌های داخلی و خارجی… حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی توزیع ملی این فیلم را در سطح کشور برعهده گرفت. اشاره به اینها به این دلیل است که این فیلم زیرزمینی ساخته نشد…» این بخشی از اشاره درویش به تدارک برای اکران بین المللی رستاخیز بود که در ادامه با گلایه نسبت به توقیف فیلم در داخل ایران بدون اطلاع او همراه شد.

اکنون باید این پرسش را مطرح کرد که چرا این فیلم از شانزدهم بهمن 1392 که در جشنواره فجر رونمایی شد، تاکنون اکران بین المللی نشده است؟! چه چیزی مانع شده که این فیلم در سطح بین المللی اکران شود و مردم به تماشای این اثر بنشینند؟! خیلی واضح است که این اقدام مانعی نداشته و اگر واقعاً سازندگان این فیلم به دنبال اکران این فیلم بودند، می‌توانستند اکران بین المللی را بدون توجه به اکران داخلی پیش ببرند. اصغر فرهادی شماری از فیلم‌هایش را ابتدا در خارج از ایران و سپس با فراهم شدن شرایط در ایران اکران کرده و مجید مجیدی نیز آخرین ساخته‌اش را ابتدا در هند و سپس در ایران اکران کرد.

آیا اساساً زمینه فروش گسترده بین المللی برای این فیلم وجود داشت؟ اگر چنین است که چرا این اتفاق رخ نداد و فیلم نگه داشته شد و در نهایت به شکلی مشکوک پس از دریافت رقمی نجومی از سازمان سینمایی، به زبان عربی منتشر شد؟ اکنون مقصر اینکه این فیلم در سطح بین المللی اکران نشده نیز متولیان داخلی هستند یا درویش و مالکان که چند سال فیلم را نگه داشتند و چانه زنی برای دریافت رقمی نجومی از دولت را در قالب فروش رایت فیلم به دولت پیش بردند؟! آیا اگر این فیلم اکران می‌شد و در دنیا فروش اندکی داشت یا اساساً استقبال بین المللی موفقی نمی‌شد، باز هم می‌شد رایت داخلی فیلم را به این قیمت به سازمان سینمایی فروخت؟!

نسخه فیلم رستاخیز توسط هر شخصی منتشر شده باشد، مسئولیت آن بر عهده سازندگان فیلم است، چرا که مسئولیت حفظ امنیت این نسخه بر عهده آنها بوده است. درویش و همکارانش که امروز باید پاسخگو باشند که چرا مراقبت نکرده‌اند تا فیلمی که بابت 60 درصدش، 17 میلیارد تومان از بودجه این مملکت را دریافت کرده‌اند، سر از یوتیوب در نیاورد و چرا امروز به جای آنکه بابت مسئولیت حقوقی این موضوع تحت تعقیب قرار بگیرند، در مقام طلبکار و مدعی ظاهر شده‌اند؟ چرا سازمان سینمایی از سازندگان این فیلم بابت انتشار این فیلم و عدم حفافظت از امانتی که در اختیار داشته‌اند و منجر به تضییع 17 میلیارد تومان از بیت المال شده، شکایت نکرده‌اند؟!

چرا بلافاصله پس از انتشار این فیلم در یوتیوب، عوامل آن دست به کار نشدند و در چند دقیقه زمینه حذف آن را فراهم نکردند؟! مگر با توجه به زمینه سازی برای اکران بین المللی این فیلم، این اثر در سطح بین الملل ثبت نشده بود و کپی رایت نداشت؟! منوچهر محمدی در بخشی از این برنامه تاکید کرد که با 10 تا 15 هزار دلار امکان ثبت بین المللی فیلم برای عدم امکان چنین اتفاقی وجود داشت اما احمدرضا از این موضوع گذشت و پاسخ نداد چرا کپی رایت چنین فیلم ثبت نشده بود و پس از عرضه در یوتیوب نیز اقدام سریعی برای حذف در ساعت اولیه رخ نداد؟

یا این تعلل اتفاقی بود یا دوستان با توجه به هفده میلیاردی که گرفته بودند، برای پیگیری کم انگیزه بودند؟! مزرعه‌ای که امروز می‌سوزد برخلاف گفته درویش، رستاخیز نیست که این فیلم امروز در فضای مجازی به لطف دست‌های پنهان منتشر شده و عجیب اینکه زبان فارسی نیز منتشر نشده است! مزرعه‌ای که امروز در حال سوختن است، منابع عمومی بودجه است که این طور دود می‌شود و هوا می‌رود!




واکنش قابل تأمل یک رسانه اصولگرا به مشکل پیش آمده برای یک بازیگر زن در نتیجه عدم تأمین هزینه های درمان⇐چرا مدیران فرهنگی مملکت برای بهبود وضعیت این هنرمند بیمار و ده ها هنرمند سرشناس دیگر که از تأمین هزینه های درمان عاجزند تصمیمی بنیادی نمیگیرند؟؟/واسپاری تأمین هزینه های درمان هنرمندان به شرکتهای بعضا گمنامی که میخواهند با الصاق خود به هنرمندان برای خویش رزومه سازی کنند چقدر در ایجاد وضعیت فعلی برای هنرمندان بیمار موثر بوده است؟/چرا بخش عمده جامعه هنری همچنان از فقدان یک بیمه درمانی جامع رنج میبرند؟/چرا یک بیمارستان یا کلینیک فوق تخصصی جامع به هنرمندان اختصاص داده نمیشود؟؟/چرا وزارت ارشاد مستقیما در تعامل با وزارت بهداشت شرایط ارائه خدمات کاملا ارزان در چند بیمارستان و کلینیک جامع را برای هنرمندان فراهم نمیکند؟؟/ چرا مدیر صندوق اعتباری هنر بجای عکس گرفتن با بازماندگان هنرمندان مرحوم، شرایطی را فراهم نمیکند برای راه اندازی یک بیمارستان جامع برای هنرمندان؟؟/مدیران ارشاد و خانه سینما و خانه موسیقی و صندوق اعتباری هنر تا کی میخواهند فقط نظاره گر دردها و گلایه های هنرمندان بیمار باشند؟؟

سینماروزان: خبر ابتلای بازیگری به نام ماندانا سوری به ام.اس و ناتوانی نامبرده در تأمین هزینه های درمان زودتر از حد تصور در فضای رسانه ای پیچید و واکنشهای دردمندانه مخاطبان را به دنبال داشت ولی عجبا که هیچ واکنش مستقیمی از سوی مدیران فرهنگی در پیگیری وضعیت این هنرمند را شاهد نبودیم.

روزنامه اصولگرای “جوان” در تحلیلی پیرامون این ماجرا پرسشهای قابل تأملی را پیش روی مدیران فرهنگی گذاشته و از آنها خواسته به کم کاری خود در برابر بیمه درمانی هنرمندان پایان دهند.

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

مشکلات بدنه هنرمندان با تأمین هزینه های درمانی خود یا خانواده شان سالهاست که وجود دارد و متاسفانه علیرغم تمام شعارهایی که مدیران فرهنگی میدهند همچنان این مسأله لاینحل باقی مانده است. سازمان صداوسیما از طریق خانه بهداشتی که سالها پیش راه اندازی شده کوشیده به زعم خود بخشی از دغدغه های درمانی هنرمندان همکار این سازمان را حل کند ولی بخش عمده جامعه هنری از سینماگران تا فعالان موسیقی و هنرهای تجسمی و فعالان ادبیات همچنان از فقدان یک بیمه درمانی جامع رنج میبرند.

به تازگی خبری از ابتلای یک بازیگر سریالهای مهران مدیری به بیماری ام.اس و عدم توان در تأمین هزینه های درمانش منتشر شده و متعاقب آن هم برخی مخاطبان از مهران مدیری خواسته اند که به کمک وی بشتابد.

اینکه دستگیری از همنوع و در اینجا همکار از ریشه دارترین توصیه های اخلاقی بزرگان دین ماست و همین توصیه هم مخاطبان را واداشته از مهران مدیری بخواهند به کمک همکارش برود کاملا منطقی است ولی سوال اینجاست که چرا مدیران فرهنگی مملکت برای بهبود وضعیت این هنرمند بیمار و ده ها هنرمند سرشناس دیگر که از تأمین هزینه های درمان عاجزند تصمیمی بنیادی نمیگیرند؟؟

واسپاری تأمین هزینه های درمان هنرمندان به شرکتهای بعضا گمنامی که میخواهند با الصاق خود به هنرمندان برای خویش رزومه سازی کنند چقدر در ایجاد وضعیت فعلی برای هنرمندان بیمار موثر بوده است؟

وزارت ارشاد همه ساله از بودجه ای میگوید که برای تأمین هزینه های بیمه درمانی هنرمندان هزینه میکند. البته مدیران ارشاد هم راست میگویند چون واقعا بودجه ای هنگفت برای هزینه بیمه تکمیلی هنرمندان پرداخت میشود ولی مسأله آن است که شرکتهای بیمه واسطی که این بودجه ها را دریافت میکنند از حداقل کیفیت خدمات دهی برخوردارند.

چه باید کرد؟؟

به نظر میرسد یک الگوی امتحان پس داده حذف واسطه ها از مسیر درمان هنرمندان بیمار است.

فی المثل چرا یک بیمارستان یا لااقل کلینیک فوق تخصصی جامع برای هنرمندان اختصاص داده نمیشود؟؟ یا حداقل چرا وزارت ارشاد مستقیما در تعامل با وزارت بهداشت شرایط ارائه خدمات کاملا ارزان در چند بیمارستان و کلینیک جامع را برای هنرمندان فراهم نمیکند؟؟

در شرایط فعلی با صندوق اعتباری هنر هم مواجهیم که سالانه بودجه ای قابل توجه از ارشاد دریافت میکند برای خدمات رسانی به هنرمندان. آیا در ماجرای پیش آمده برای یک بیمار مبتلا به ام.اس کمترین واکنشی از سران همین صندوق دیدید؟؟ یادمان نمیرود که مدیر همین صندوق بلافاصله بعد از درگذشت یک هنرمند مشهور در خانه آن هنرمند مرحوم ظاهر شده بود و کلی هم عکس یادگاری گرفته بود با بازماندگان مرحوم.

سوال اصلی این است که چرا به جای تسلی دادن به بازماندگان هنرمندان مرحوم فعالیتهایی جامع و درجه اول صورت نمی پذیرد برای کمک به هنرمندان در قید حیات اما بیمار؟؟؟

چرا صندوق اعتباری هنر در قالب یک طرح پنج ساله و با صرفه جویی در بودجه دولتی شرایطی را فراهم نمیکند برای راه اندازی یک بیمارستان جامع برای هنرمندان؟؟

پول تأسیس بیمارستان را هم نداشته باشند یعنی قادر نیستند یک درمانگاه مجهز برای هنرمندان فراهم کنند که هنرمند بیمار لااقل دلخوش باشد به اینکه اگر بیمار شود درمانگاهی هست که با روی باز و بی چشمداشت پذیرش اش کند؟؟؟

انجام این کارها به شدت ساده و شدنی است اگر بخواهند که این کارها انجام شود به خصوص که الگوهایی مانند وزارتخانه هایی مانند نفت یا شهرداری ها و بانکها را داریم که با یک برنامه ریزی ساده کاری کرده اند که پرسنل شان به هنگام بیماری مشکلی در تأمین پرداخت هزینه های درمان نداشته باشند. چرا مدیران ارشاد و خانه سینما و خانه موسیقی و صندوق اعتباری هنر به فکر الگوبرداری از این الگوها نیستند؟؟؟ آقایان تا کی میخواهند فقط نظاره گر دردها و گلایه های هنرمندان بیمار باشند؟؟




آقای انتظامی! این اکران، نظارت نمیخواهد؟؟⇐اکران قسمت دوم فیلم ۳ارگانی یک روز زودتر از تاریخ مصوب!!⇒آیا چون تهیه کننده این فیلم، نایب رییس شورای صنفی نمایش است، این تخلف، مجاز است؟؟

سینماروزان: بلیت فروشی برای اکران مردمی قسمت دوم “ماجرای نیمروز” یک روز زودتر از تاریخ مصوب برای اکران این فیلم چه معنایی دارد؟؟ آیا چون محمود رضوی تهیه کننده فیلم، نایب رییس شورای صنفی نمایش است چنین اتفاقی رخ داده؟؟

به گزارش سینماروزان مدتهاست تبعیضهایی همه جانبه در توزیع سانس میان فیلمهای روی پرده وجود دارد و مدتهاست سینماگران مستقل به گلایه از اوضاع و احوال اکران میپردازند ولی عجبا که همان کمیته انضباطی اکران که پیشتر مرجعی بود برای دادخواهی سینماگران، هم مدتهاست به محاق رفته است.

در همین اوضاع است که به ناگاه می بینیم صاحبان قسمت دوم فیلم 3ارگانی “ماجرای نیمروز” یک روز زودتر از تاریخ مصوب برای اکران، مبادرت به بلیت فروشی برای اکران مردمی کرده اندِ

تاریخ مصوب برای شروع اکران این فیلم، سوم مهرماه بوده ولی اکران مردمی فیلم در پردیس هویزه مشهد در روز دوم مهرماه تنظیم شده و بلیت فروشی برای این اکران هم یک روز زودتر انجام شده است!!

آیا چون محمود رضوی تهیه کننده فیلم، نایب رییس شورای صنفی نمایش است چنین اتفاقی رخ داده؟؟ مگر نه اینکه حرمت امامزاده به متولی آن است پس چرا نایب رییس شورا برای اینکه پیرامون سوءاستفاده از جایگاه حقوقی اش حرف و حدیث پیش نیاید سعی نکرده اکران مردمی را همزمان با تاریخ مصوب اکران قرار دهد؟؟؟

همین امروز بود که حسین انتظامی به معرفی سه معاون برای نظارت بر تولید و نمایش و موسسات پرداخت. آیا بهتر نیست انتظامی ناظری هم برای تمرکز بر اکران و جلوگیری از تخلفات اکران قرار دهد؟؟؟

یادمان نمیرود ضعف در نظارت بر اکران باعث شد که ابتدای سال فیلمی روی پرده برود که نسخه اکرانش با نسخه پروانه گرفته متفاوت بود. آیا همان اتفاق نباید باعث میشد زودتر از اینها یا کمیته انضباطی اکران احیا شود یا ناظرانی بی طرف از سوی سازمان برای رصد اتفاقات اکران گمارده شوند؟؟؟

اعلان اکران مردمی زودتر از موعد “ماجرای نیمروز2”




به تهیه کنندگی مجری طرح “رحمان۱۴۰۰″(!) ، با حضور بازیگر اصلی “رحمان…”، همراهی بازیگر ده نمکی” و با بودجه سرمایه گذار چندفیلمه(!!)⇐مسعود کیمیایی فیلم تازه اش را کلید زد

سینماروزان: مسعود کیمیایی فیلم تازه‌اش با عنوان «خون شد» را جلوی دوربین برد.

سازنده «قیصر» و «گوزن ها» این روزها فیلمبرداری بیست و نهمین فیلمش را در خیابان‌های تهران آغاز کرده است. علیرضا زرین‌دست در ششمین همکاری‌اش با کیمیایی مدیریت فیلمبرداری «خون شد» را بر عهده دارد.

نکته عجیب درباره فیلم تازه مسعود کیمیایی تهیه کنندگیش توسط جواد نوروزبیگی مجری طرح “رحمان1400” و تأمین بودجه اش توسط محمدصادق رنجکشان سرمایه گذار چندفیلمه جدیدالورود به سینماست!!

محمدصادق رنجکشان علاوه بر سرمایه گذاری به عنوان مجری طرح در این پروژه حضور دارد.

بازیگر اصلی فیلم تازه مسعود کیمیایی هم سعید آقاخانی است یعنی همان بازیگر اصلی “رحمان…”. هومن برق نورد بازیگر اصلی آخرین کار سینمایی مسعود ده نمکی با عنوان “زندانیها” نیز در “خون شد” آقاخانی را همراهی میکند.

سیامک انصاری، لیلا زارع، نسرین مقانلو، سیامک صفری و … دیگر بازیگران فیلم را تشکیل می‌دهند.




در نتیجه تغییر ساختار نظارتی سازمان سینمایی رخ داد⇐ محمدرضا فرجی=مدیرکل نظارت بر نمایش/بهمن حبشی=مدیرکل نظارت بر تولید/مصطفی سماوات=مدیرکل نظارت بر مشاغل و مراکز و موسسات

سینماروزان: در نتیجه تغییر ساختار معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، طی احکامی از سوی رئیس سازمان سینمایی مدیران کل این معاونت معرفی شدند.

به گزارش سینماروزان در ساختار جدید نظارتی دو اداره کل تولید و نظارت وجود دارد که وظیفه نظارت بر تولید و نمایش همه گونه محصول اعم از سینمایی تا شبکه خانگی و ویدیوی درخواستی برعهده آنهاست.

در کنار اینها اداره کل مشاغل هم وجود دارد که وظیفه اش نظارت بر فعالیت موسسات مختلفی است که کار تولید و عرضه را انجام میدهند.

بنا به پیشنهاد معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، حسین انتظامی محمدرضا فرجی را به عنوان «مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم»، بهمن حبشی را به عنوان «مدیرکل دفتر نظارت بر تولید فیلم» و مصطفی سماوات را به عنوان «مدیرکل دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع» منصوب کرد.

همچنین طی احکام دیگری توسط سید محمد مهدی طباطبایی نژاد معاون ارزشیابی و نظارت، افشین اسدزاده به عنوان «معاون دفترعرضه و نمایش فیلم»، مهدی رنجبر به عنوان «معاون دفتر نظارت بر تولید فیلم» و شهرزاد راستانی به عنوان «معاون دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع» معرفی شدند.

بعد از موافقت سازمان اداری و استخدامی کشور با اصلاح وظایف معاونت ارزشیابی و نظارت، ماموریت های این سه اداره کل به شرح ذیل اعلام شد.

–دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم: برنامه ریزی و سیاست گذاری عرضه و نمایش پخش آثار سینمایی و غیر سینمایی، تدوین ضوابط و مقررات عرضه و نمایش آثار و محصولات سینمایی و غیرسینمایی، ارزشیابی و نظارت بر عرضه و نمایش آثار سینمایی و غیرسینمایی، تهیه و تدوین ضوابط و مقررات نحوه بازبینی و صدور پروانه نمایش سامانه های برخط ویدئویی، همکاری و نظارت در تعیین قیمت نمایش فیلم در سینماها، محصولات شبکه نمایش خانگی و خدمات سامانه برخط ویدئویی، تهیه و تدوین ضوابط و دستورالعمل عرضه محصولات خارجی در کشور و نحوه ارائه محصولات سمعی و بصری داخلی در خارج از کشور، برنامه ریزی و اداره شوراهای صدور پروانه نمایش و انجام امور مربوط به دبیرخانه آنها، صدور پروانه نمایش و گواهی مالکیت فیلم های سینمایی و غیرسینمایی، صدور پروانه نمایش برای عرضه یا نمایش فیلم در جشنواره های داخلی و خارجی، هفته های فیلم و اکران های خصوصی، صدور مجوز مواد تبلیغاتی و نظارت بر حسن اجرای آن، حمایت از فعالان حوزه عرضه و نمایش فیلم و نظارت بر عملکرد آنها، ساماندهی و نظارت بر امر اکران فیلم های سینمایی و تدوین دستورالعمل اجرایی با هماهنگی صنوف سینمایی ذی ربط و انجام سایر امور حسب دستور مقام مافوق.

–دفتر نظارت بر تولید فیلم: برنامه ریزی و سیاست گذاری به منظور ارتقای محتوایی فیلمنامه ها و تولید آثار سینمایی و غیرسینمایی، تهیه، تدوین، تصویب و نظارت بر اجرای نظام‌نامه حمایت از فیلمنامه و تولید فیلم های سینمایی و غیرسینمایی با هماهنگی مراجع ذی ربط، تهیه و تدوین ضوابط و مقررات شورای صدور پروانه ساخت و نظارت بر حسن اجرای آن، صدور پروانه ساخت تولید فیلم های سینمایی و غیرسینمایی و نظارت بر اجرای آن با توجه به ضوابط و مقررات مربوطه، ارزشیابی و نظارت بر روند تولید آثار سینمایی و غیرسینمایی با هدف ارتقای کیفیت آنها و بر اساس ضوابط و مقررات مورد عمل، برنامه ریزی و اداره شوراهای صدور پروانه ساخت و انجام امور مربوط به دبیرخانه آنها، تدوین ضوابط و معیارهای احراز صلاحیت تهیه کنندگی و کارگردانی با همکاری صنوف مرتبط سینمایی، تدوین و اجرای ضوابط و مقررات تولید مشترک با سایر کشورها، حمایت از فعالان عرصه تهیه و تولید فیلم و نظارت برعملکرد آنها و انجام سایر امور حسب دستور مقام مافوق.

دفتر نظارت بر مراکز، مشاغل و مجامع: تهیه و تدوین ضوابط و دستورالعمل های صدور مجوز تاسیس، تمدید و انحلال موسسات تحقیق، پژوهش و نگارش فیلمنامه، تهیه و تولید فیلم سینمایی و غیرسینمایی، ویدئورسانه، تکثیر و پخش فیلم و موسسات عرضه بین المللی فیلم و نظارت بر حسن اجرای آن، تهیه و تدوین و اجرای ضوابط و مقررات اداره فعالیت سالن های نمایش فیلم و انحلال آنها، تهیه ، تدوین و اجرای دستورالعمل های لازم برای نظارت بر عملکرد سالن های نمایش فیلم با همکاری دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم، نظارت و ارزیابی عملکرد انجمن ها و تشکل های حوزه تولید، تکثیر، توزیع و عرضه نمایش فیلم و ارائه گزارش به مراجع مربوطه، برنامه ریزی جهت برگزاری جلسات صدور و تمدید مجوز فعالیت موسسات تحقیق، پژوهش و نگارش فیلمنامه، تهیه و تولید فیلم سینمایی و غیرسینمایی، ویدئورسانه، تکثیر و پخش فیلم و موسسات عرضه بین المللی فیلم با توجه به ضوابط و مقررات مربوطه، انجام بررسی ها و اقدامات لازم به منظور صدور و تمدید پروانه سالن نمایش فیلم و کارت مدیریت سینما با توجه به ضوابط و مقررات مربوطه، بررسی و ارزشیابی صلاحیت هنری سینماگران به منظور صدور گواهینامه هنری بر اساس ضوابط و مقررات مربوطه، حمایت و هدایت تشکل ها و صنوف سینمایی با توجه به سیاست ها و خط مشی های مصوب، صیانت از عرضه آثار و محصولات سینمایی و سمعی بصری با همکاری صنوف سینمایی و نهادهای ذی ربط، انجام اقدامات لازم به منظور تعیین قیمت بلیت سینماهای کشور و نظارت بر اجرای آن، برنامه ریزی و نظارت بر اداره و نحوه فعالیت سالن های نمایش فیلم بر اساس ضوابط مورد عمل، تهیه و تدوین دستورالعمل انضباطی و نظارت بر عملکرد سالن های نمایش فیلم و ارائه گزارش به مراجع ذی صلاح و انجام سایر امور ارجاعی حسب دستور مقام مافوق.




همکاری مهتاب کرامتی با مجید صالحی ثانی در “پیتوک”

سینماروزان: مهتاب کرامتی به عنوان اولین بازیگر فیلم سینمایی ” پیتوک ” با این پروژه قراداد بست.

به گزارش سینماروزان پیش تولید فیلم سینمایی “پیتوک” به انتها نزدیک شده و بزودی کلید می خورد.

مهتاب کرامتی اولین بازیگری است که با این فیلم قرارداد بسته و جلوی دوربین می رود. کارگردانی “پیتوک” را سیدمجید صالحی برعهده دارد که همنام یک بازیگر طناز شهیر است.

در خلاصه داستان “پیتوک” با موضوع اجتماعی آمده ؛ وقتی میز بیلیارد از توپ ها خالی میشه ، پیتوک وسط اون میز تنها می مونه ، تنهای تنها … .

” پیتوک ” اولین فیلم بلند سینمایی سید مجید صالحی است که لوکیشن های آن در تهران است و با هدف حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر تولید می شود.

تهیه کنندگی این فیلم سینمایی بر عهده سید محمد قاضی است و نویسندگی آن را امیر رضا نوری پرتو و صادق خوشحال انجام داده اند.




پاره ای از تناقضات پیرامونی از منظر بهمن فرمان آرا⇐در سال ۱۹۴۷ در آمريکا دستور دادند که افراد نمي‌توانند هم‌زمان، هم صاحب سينما، هم تهيه‌کننده و هم پخش‌کننده باشند، ولی سینمای ما الان[در سال ۲۰۱۹] گرفتار مونوپل افرادی شده که هم صاحب سینما هستند و هم تهیه کننده و هم پخش کننده!!/مزاري هم براي فيلم‌هاي هنري درست کرده اند با نام «هنر و تجربه»!!/مهندسی اکران به نفع یک اقلیت مثل این است که سینماگر مستقل را در رينگ بوکس بگذاريد، ‌يک دستش را از پشت ببنديد و بوکسور ديگر هر دو دستش آزاد باشد!!/مردم حالشان از اقتصاد و کم‌شدن ۸۰ درصدی ارزش پول ملی، بد است نه از تماشای فیلم های جدی!/صداوسيما و مديريت اشتباهش باعث شد GEM درست شود!/به جای این همه خرج کردن برای فیلمهای دولتی  چرا يک سينما در پاريس نمي‌خريم تا فقط فيلم‌هاي ايراني نشان دهيم؟! چرا بودجه های هنگفت را صرف خرید سینما در لندن و رم نمی کنیم؟؟/حتی نتوانستیم از مارکت افغانستان یا پاکستان برای صادرات فیلمهایمان استفاده کنیم!!/تا زمانی که کیارستمی زنده بود به فیلمهایش اکران نمیرسید و از زمانی که فوت شده  دست‌كم هشت فيلم به من پيشنهاد شده ببينم که راجع به عباس ساخته شده است!!/در آسيا مونتاژ خودرو را تقریبا هم‌زمان با کره‌جنوبي شروع کرديم ولی حالا کره‌جنوبي به جایی رسیده که هشت درصد مارکت جهان را دارد و ما هم دلخوشیم به صادرات تعدادی سمند به ونزوئلا يا پاکستان!!!/تهيه‌کننده‌هاي ما دلال پول شده اند و فیلم ۴۰روزه را شش، هفت ماه طول میدهند!!/ چهار ماه است پروانه ساخت «سوختن در آب، غرق‌شدن در آتش» را داده اند ولی اعلام رسانه ای نکرده اند!!!

سینماروزان: بهمن فرمان آرا از جمله کارگردانان بازمانده از سینمای قبل از انقلاب اسلامی است که همچنان سعی کرده بی وقفه فیلمسازی را ادامه دهد و تراوشات ذهنی خویش را از طریق فیلمهایش به مخاطب ارائه دهد.

بهمن فرمان آرا در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود با “شرق” شماری از تناقضات موجود در ساختار سینمای ایران را مرور کرده است و البته پیشنهاداتی را نیز برای حل این تناقضات ارائه کرده است.

بهمن فرمان آرا با انتقاد از مافیای اکران که از سالن تا تولید و پخش را در اختیار گرفته اظهار داشت: متأسفانه پخش فيلم در ايران در يک مدار بسته مي‌چرخد. کساني فيلم مي‌سازند که از روز اول مي‌دانند فيلمشان در عيد اکران خواهد شد؛ به دليل شرکتي که سرمايه‌گذار و پشتيبان اوست و مسائل ديگر. ما در ايران گرفتار چيزي شده‌ايم که سال 1947 در آمريکا دستور دادند که افراد نمي‌توانند هم‌زمان هم صاحب سينما، هم تهيه‌کننده و هم پخش‌کننده باشند، چون چنين موقعيتي مونوپلي است، بنابراين قانون گذاشتند هر کسي مي‌تواند يکي از شغل‌ها را داشته باشد. ما الان[سال 2019] گرفتار همان شده‌ايم؛ يعني صاحبان سينماها و کساني که با سالن سينماهاي مهم در ايران قرارداد دارند، خودشان تهيه‌کننده هستند و بهترين زمان اکران به فيلمشان تعلق دارد. اين يک مشکل است. اشکال عمده ديگر اين است که سينماها حق اين را پيدا کرده‌اند که زمان پخش فيلم من، به‌جاي 12 سانس نمايش، آن را به يک سانس تقليل دهند، اما فيلم ديگري را تا سانس 23 در يک روز اکران مي‌کنند، ولي فيلم من را فقط يک سانس و معمولا 11 صبح قرار مي‌دهند که نفروشد! درواقع در چنين مسئله‌اي دخل‌وتصرف مي‌شود. پس کسي که در فيلم من سرمايه‌گذاري مي‌کند (که هميشه کسي هست) چه گناهي کرده که اولا فيلم من اکرانش به تأخير بيفتد و بعد هم زمان اکران چنين بلايي سرش بياورند. به فلان آقا گفتم چرا چنين کاري مي‌کنيد که پاسخ داد سينماها دست ما نيست! درحالي‌که سينماها دست خودشان است و سانس‌هاي ۱۷ و ۱۹ و ۲۳ که بيشترين تماشاگر را دارند به فيلم‌هايي که خودشان مي‌خواهند میدهند!

فرمان آرا در توصیف مهندسی اکران به نفع یک اقلیت بیان داشت:  مهندسي در پخش و فيلم‌ساختن و حتي بودجه درست‌کردن است. با کساني که بودجه‌هاي دولتي مي‌گيرند کاري ندارم. ولي زماني که برخی فيلم‌ها از اول اکرانشان در نوروز و عیدفطر مشخص مي‌شود مثل اين است که شما سینماگر مستقل را در رينگ بوکس بگذاريد، ‌يک دستش را از پشت ببنديد و بوکسور ديگر دو دستش آزاد باشد. خب معلوم است سینماگر مستقل بازنده خواهم بود. اين سيستم مهندسي‌شدن به اين شکل است.

این کارگردان با گلایه از نگاه اقتصادی حاکم بر اکران گفت: هميشه «اقتصاد» نقش مهمي در چنين اتفاقاتي داشته. به اين بهانه مزاري هم براي فيلم‌هاي هنري درست کرده اند به نام «هنر و تجربه»!!

فرمان آرا با رد نگاهی که اعتقاد دارد به دلخوری مخاطبان از آثار جدی گفت: مردم از فيلم‌هاي من اوقاتشان تلخ نيست. به اقتصاد و کم‌شدن 80 درصد ارزش پولمان نگاه کنيد. مردم حالشان از اين نظر بد است. فيلمي که موضوعي جدي را مطرح مي‌کند، حال ملتي را بد نمي‌کند بلکه کاهش مدام ارزش پول ملی است که حال مخاطب را بد کرده!

بهمن فرمان آرا با بیان اینکه پروانه ساخت فیلمی را گرفته که سازمان سینمایی رسانه ایش نکرده گفت: آخرين فيلم‌نامه‌ام که پروانه ساخت گرفته، «سوختن در آب، غرق‌شدن در آتش» نام دارد که از شعر چارلز بوکوفسکي(شاعر آمریکایی-آلمانی) گرفته شده؛ اما جالب اين است که چهار ماه است به آن پروانه ساخت داده‌اند! اما به دلايلي – که به من نمي‌گويند – اعلام رسانه‌اي نکرده‌اند! …اعلام نکرده‌اند ديگر! من هم خيلي در‌اين‌باره عجله نکردم. هر زمان بودجه اين فيلم فراهم شود- با بودجه کنترل‌شده – شروع مي‌کنم!

فرمان آرا با انتقاد از بریز و بپاش برای تولید فیلمهای دولتی گفت: اين همه خرج مي‌کنيم؛ چرا يک سينما در پاريس نمي‌خريم تا فقط فيلم‌هاي ايراني نشان دهيم؟؟ حتی در لندن و رم و… هم میتوانیم اين کار را انجام دهيم.

این کارگردان در جایی دیگر از حرفهایش گفت : مارکت پاکستان و افغانستان مي‌توانست سينماي ما باشد. در خانه سينما افرادي هستند که مي‌خواهند اين کار انجام شود اما آنها يک رأي در بين 50 رأي ديگر هستند.

بهمن فرمان آرا در انتقاد از کیفیت محصولات تلویزیون اظهار داشت: صداوسيما و مديريت اشتباهش باعث شد GEM درست شود؛ چون در داخل جواب تماشاگر را نمي‌دهند. چرا بايد اين همه تلويزيون شبکه‌هاي خارجي داشته باشيم که مردم براي اخبار واقعي داخل ايران به آنها گوش کنند؟

فرمان آرا با اشاره به مورد عباس کیارستمی بیان داشت: فيلم‌هاي کيارستمي را تا دو، سه سال اخير در ايران نمايش نمي‌داديم؟ به‌خاطر اينکه مي‌گفتند نمي‌فروشد!!…از زماني که عباس فوت کرده دست‌كم هشت فيلم به من پيشنهاد شده ببينم که راجع به عباس ساخته شده است!!

این کارگردان با اشاره به عقب ماندگی صنعتی کشور اظهار داشت: در آسيا مونتاژ ماشين را زمان رژيم قبلي تقریبا هم‌زمان با کره‌جنوبي شروع کرديم. کره‌جنوبي هشت درصد مارکت جهان را دارد و ما دلخوشیم به صادرات تعدادی سمند به ونزوئلا يا پاکستان!!

بهمن فرمان آرا با نقد ساختار تهیه کنندگی در سینمای ایران گفت: بايد تهيه‌کننده داشته باشيم که نداريم. تهيه‌کننده‌هاي ما دلال پول هستند چراکه ساخت هيچ‌کدام از اين فيلم‌ها نبايد شش، هفت ماه طول بکشد. «بن‌هور» که نمي‌سازيم. زماني که هيچ چيز درباره سينما نمي‌دانيد، (فقط پول را مي‌شناسيد) مجبوريد نوکر دست‌به‌سينه کارگردان باشيد. فيلمي را که مي‌توان در 40 روز ساخت، چرا بايد شش ماه طول بکشد؟! و خيلي موارد ديگر. با عباس کيارستمي، بيضايي، اصلاني و خسرو هريتاش کار کرده‌ام اما هيچ‌کدام از اين فيلم‌ها 90 روز و صد روز طول نمي‌کشيد. چون برنامه‌ريزي بود.




اکران نسخه فول اچ.دی “دوئل” در موزه سینما

سینماروزان: نسخه فول اچ.دی درام جنگی «دوئل» به مناسبت هفته دفاع مقدس در موزه سینما نمایش داده خواهد شد.

به گزارش سینماروزان به مناسبت هفته دفاع مقدس پنجشنبه چهارم مهرماه فیلم سینمایی «دوئل» طی برنامه ویژه ای در موزه سینما به نمایش درمی آید.

بر این اساس، «دوئل» از ساعت 17:00در سالن فردوس موزه سینما  نمایش داده می شود و بعد از نمایش فیلم  نشست نقد و بررسی با حضور سازندگان وعوامل فیلم برگزار خواهد شد.

دوئل فیلمی به کارگردانی و نویسندگی احمدرضا درویش و تهیه‌کنندگی تقی علیقلی‌زاده و حسن رجبعلی‌بنا است که در سال ۱۳۸۲ موفق به دریافت ۸ سیمرغ بلورین از بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر شد.

سعید راد، پژمان بازغی، پریوش نظریه، کامبیز دیرباز،انوشیروان ارجمند، پرویز پرستویی و هدیه تهرانی در این فیلم نقش آفرینی دارند.

علاقمندان برای تهیه بلیت و حضور در این نمایش ویژه می توانند به موزه سینما مراجعه کنند.




حذف رقبا برای بالا کشیدن فیلم نایب رییس شورای صنفی نمایش؟⇐حمله تمام عیار رسانه اصولگرا به “شاه کش” همزمان با باز کردن نوشابه برای قسمت دوم فیلم ۳ارگانی!!

سینماروزان: دوره جدید اکران سینماها آغاز شده و تا اینجا رقابت میان هر چهار فیلمی که روی پرده رفته اند رقابتی نزدیک است و توزیع نسبتا منصفانه سانسها موجب شده هر چهار فیلم که هر کدام هم در یک ژانر خاص هستند سهم مطلوب خود از گیشه را داشته اند.

در این اوضاع اینکه به ناگاه یک رسانه اصولگرا با متوسط خواندن هر چهار فیلم و حمله به یکی از این فیلمها که “شاه کش” باشد نوید اکران قسمت دوم فیلم 3ارگانی “ماجرای نیمروز” را دهد- که ازقضا تهیه کننده اش قائم مقام شورای صنفی نمایش است- چه معنایی دارد؟؟

آیا بناست از حالا شرایط برای پیشبرد آتی اکران به نفع “رد خون” فراهم شود؟؟ آیا بناست بسان برخی آثار حاکمیتی بخش عمده سالنهای پاییزی هم در اختیار این فیلم قرار گیرد تا همه چیز به نفع نایب رییس شورای صنفی نمایش باشد؟؟

رسانه “جوان آنلاین” با استقبال از اکران “رد خون” نوشت: بعد از یک تابستان نه چندان داغ، فیلم‌های جدید به اکران اضافه شدند تا در رگ سینما‌ها خون تازه‌ای جریان پیدا کند، در واقع تعدادی فیلم متوسط و یک اثر مهم استراتژیک به نام “رد خون” ترکیب پاییزی سینما را شکل داده‌اند. قسمت دوم فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» با عنوان اختصاصی «رد خون» از سوم مهرماه اکران می‌شود. ردخون را می‌توان مهم‌ترین فیلمی دانست که این روز‌ها به اکران اضافه می‌شود. «ماجرای نیمروز» یک اثر دفاع مقدسی است که در حوزه سینمای استراتژیک تعریف می‌شود. این روز‌ها در فضای مجازی با انتشار پوستر و تیزر تلفیقی این فیلم، مخاطبان سینما در جریان آمدن «رد خون» قرار گرفته‌اند؛ فیلمی که بار دیگر به حضور گروهک تروریستی منافقین در دوره جنگ تحمیلی و نقش آن در ایجاد ترور و کمک به دشمن را به نمایش گذاشته است. برای افرادی که قسمت اول «ماجرای نیمروز» را دیده‌اند، «رد خون» به نوعی تکمیل‌کننده و بازکننده گره‌های قبلی است. این فیلم برای اولین بار در سینمای ایران ماجرای عملیات مرصاد را به تصویر می‌کشد. یکی از حواشی‌ای که در چند ماه اخیر درباره «رد خون» وجود داشت، صحبت‌ها درباره ممیزی و سانسور «ماجرای نیمروز ۲» بود.

این رسانه اصولگرا در نقد “شاه کش” آورد: فیلم مبتذل فقط مختصِ سینمای کمدی نیست بلکه این واژه برای تمامی ژانر‌ها کاربرد دارد، اگر چه فیلم «در مدت معلوم» اولین اثر سینمایی وحید امیرخانی در ژانر کمدی نیز یک مبتذل تمام‌عیار به حساب می‌آمد، اما «شاه‌کش» که این روز‌ها اکران شده است قطعاً یک اثر مبتذل دیگر است که جایی در سینما ندارد زیرا هر جور به آن نگاه کنید نمی‌تواند یک فیلم سینمایی باشد. چند بازیگر دور هم جمع شده‌اند و دیالوگ می‌گویند و قطعاً خودشان هم نمی‌دانند موضوع از چه قرار است، ۶۰ دقیقه از فیلم می‌گذرد و مخاطب هنوز گیج و مبهوت است که این چند بازیگر می‌خواهند چه بگویند، اساساً نمی‌شود ضعف فیلم را در عناصر مختلف تفکیک کرد زیرا شاه‌کش از ایده یا طرح تا اجرا با ضعف‌های عجیبی مواجه است.

این رسانه ادامه داد: واقعاً جای سؤال دارد که فیلمساز چگونه به این حجم از ندانستن رسیده یا با چه نگرشِ سینمایی این فیلم را ساخته است. شاه‌کش بیش از آنکه یک فیلم سینمایی باشد یک شوخی بی‌مزه با مخاطب است. هیچ نکته مثبتی در آن دیده نمی‌شود که قابل تحلیل باشد، ابتذال نگرشی فیلمساز در نما به نمای فیلم قابل احساس است. فیلم به هیچ به عنوان نمی‌تواند مخاطبش را نگه دارد چراکه تا پایان اطلاعاتی در اختیار مخاطب نمی‌گذارد، با کوه و برف و یک هتل قطعاً نمی‌شود یک فیلم حادثه‌ای یا معمایی ساخت. یک جنازه زن داریم که در کوه پیدا شده است. شوهر زن مُرده که دلیل مرگش هم مشخص نمی‌شود چند نفر را در هتل گروگان می‌گیرد، چرا؟ نمی‌دانیم! بازیگران فیلم که بدترین بازی کارنامه‌شان است انگار دیالوگ‌ها را از روی کاغذ می‌خوانند یا بداهه دیالوگ می‌گویند؛ دیالوگ‌هایی که بی‌ربط و بی‌منطق است، منصور چند نفر را گروگان گرفته که یک پلیس درجه‌دار و سرباز هم حضور دارند، منصور اسلحه‌اش را به سمت سرباز گرفته و بعد از چند دقیقه منصرف می‌شود و به سرباز می‌گوید برو، سرباز برمی‌گردد به منصور می‌گوید می‌خواهی دست همه را ببندم؟ و منصور هم قبول می‌کند، چند سکانس جلوتر سرباز می‌خواهد منصور را بکشد. چرا؟ نمی‌دانیم! آیدا چیز‌هایی از مارال همسر فوت شده منصور تعریف می‌کند، اما هیچ کدام واقعی به نظر نمی‌رسند، چرا؟ نمی‌دانیم! پلیس جوان در یک سکانس برای رهایی از مخمصه می‌گوید جنازه زن نیست بلکه مرد است، همان لحظه کات می‌خورد و داستان ادامه پیدا می‌کند، مگر می‌شود!

منصور به دام می‌افتد و اسلحه از او گرفته می‌شود، بعد از چند دقیقه منصور چیزی از جیبش در می‌آورد و مدعی می‌شود در کوله پشتی‌اش تی‌ان‌تی دارد! در سکانس‌های آخر دختری که به هتل برگشته است دستانش باز است، اما در نمای بعد دستانش بسته است، چه کسی دستان او را بسته؟ آیا فیلم منشی صحنه نداشته؟ اصلاً شاه‌کش یعنی چه؟ چه چیزی در جیب آن دختر جوان بود که به آن شاه‌کش می‌گویند؟ مخاطب باید در اینترنت جست‌وجو کند تا بفهمد شاه‌کش یک اسلحه کوچک است که فقط یک تیر دارد که برای افراد سیاسی مهم به کار می‌رود، واقعاً راه دیگری برای کشتن منصور وجود نداشت؟

این رسانه اصولگرا افزود: فیلم با چرا‌ها و علامت سؤال‌های متعددی سروکار دارد و از سوی دیگر از نداشتن فیلمنامه، روایت، لحن، فرم، بازیگری و کارگردانی رنج می‌برد. هیچ کدام از بازیگران نتوانستند قسمتی از هنرشان را به نمایش بگذارند. هادی حجازی‌فر که مثل همیشه بدخلق و بی‌اعصاب با همان شیوه همیشگی‌اش دیالوگ می‌گوید و مهناز افشار که فقط چند دیالوگ می‌گوید آن هم با سختی انگار دیگر توان بازی کردن ندارد، مخاطب قبل از به پایان رسیدن فیلم سالن سینما را ترک می‌کند، سازمان سینمایی باید پاسخگو باشد که چرا چنین فیلم‌هایی باید ساخته یا اکران شوند و با توجه به قیمت ۲۰ هزار تومانی بلیت سینما چرا مخاطب باید وقت و پولش را با دیدن “شاه‌کش” هدر بدهد.




واکنش طراح گریم سریال “مختارنامه” به گریم حاشیه ساز نرگس محمدی در “ستایش۳″⇐میخواهند کار را ارزان تمام کنند!

سینماروزان: فصل سوم سریال “ستایش”سعید سلطانی در حالی روی آنتن رفته که فارغ از کندی بیش از حد خط داستانی این گریم بازیگر نقش “ستایش” است که سوژه مخاطبان شده.

نرگس محمدی در “ستایش3” با گریمی جوانانه ظاهر شده که بیش از همه یادآور گریمش در سریال “بوی باران” است و نه در ادامه گریمش در “ستایش2” و همین است که سوژه خنده مخاطبان در فضای مجازی شده.

مسعود ولدبیگی طراح چهره پردازی “مختارنامه” در خلال گفتگویی با “جوان” درباره کیفیت چهره پردازی “مختار” پاسخگوی سوالاتی پیرامون طراحی گریم “ستایش” هم بوده است.

ولدبیگی درباره طراحی چهره ضعیف در برخی سریال‌های تلویزیونی و از جمله سریال “ستایش” گفت: بستگی به تهیه‌کننده کار دارد. بعضی‌ها می‌خواهند کار را ارزان تمام کنند و به جای گریمور و طراح حرفه‌ای سراغ مبتدی‌ها می‌روند و کار به درستی انجام نمی‌شود. از طرف دیگر خیلی از بازیگران هستند که دوست ندارند چهره‌شان بد نشان داده شود و تصویر بدی در ذهن بیننده باقی بماند، برای همین تلاش می‌کنند روی مواردی مانند پیر شدن مقاومت کنند و سعی دارند زیبایی صورت‌شان را حتی بیشتر نشان دهند. بازیگرانی داریم که بعد از گریم، به گوشه‌ای می‌روند و در خلوت آرایش می‌کنند و بعد جلوی دوربین می‌آیند.

ولدبیگی درباره اینکه چرا بازیگر نقش یک زن جاافتاده در “ستایش3” هیچ اثری از پیری ندارد، گفت: این هم به نظر کارگردان و تهیه‌کننده باز می‌گردد. کارگردانی داریم که روی طراحی چهره انجام شده پافشاری می‌کند، مثلاً قرار است چهره بازیگر پیر و شکسته شود یا سوخته شود یا اینکه روی آن اثر اسیدپاشی گذاشته شود، اگر بازیگر حاضر نشود چنین گریمی داشته باشد، کارگردان به او می‌گوید اگر قبول نکنی از کار کنار گذاشته می‌شوی و بازیگر دیگری می‌آورد که آن طراحی را قبول کند ولی می‌بینیم بعضی از تهیه کننده‌ها و کارگردان‌ها خیلی ضعیف هستند و اجازه می‌دهند بازیگر با طراحی انجام شده مخالفت کند، برای همین است که می‌بینیم در بعضی کار‌ها فقط با گذاشتن عینک می‌خواهند بازیگر را پیر نشان دهند یا اینکه قرار است کاراکتر پیرتر شود، اما بازیگر جوان‌تر از نقش می‌شود!!