1

پرسش رسانه اصلاح‌طلب: پول‌هایی که توسط سلبریتی‌ها برای زلزله‌زدگان کرمانشاه، جمع شد، به حساب چه کسانی رفت؟؟

سینماروزان: مدتی پس از وقوع زلزله در کرمانشاه بود که برخی چهره‌های مطرح هنر و ورزش شروع کردند به جمع‌آوری کمک برای زلزله‌زدگان و بدین طریق پولهایی هنگفت هم جمع شد با این حال هیچ گزارش شفافی از چگونگی هزینه‌‌کرد این بودجه‌ها مشخص نگردید.

روزنامه اصلاح‌طلب “آفتاب یزد” در گزارشی با مرور این ماجرا نوشت: دو سال قبل بود که پس از زلزله کرمانشاه، تعدادی سلبریتی با اعلام شماره حساب خود برای کمک به زلزله‌زدگان وارد ماجرا شدند و مردم و به عبارتی دنبال‌کنندگان با سرازیر کردن پول به حساب هنرمند، فوتبالیست و استاد دانشگاه مشارکت خود را برای کمک به مصیبت‌دیدگان اعلام کردند. اصولا وقتی بحرانی در کشور اتفاق می‌افتد این سلبریتی‌ها و چهره‌های سرشناس هستند که با استفاده از دنبال‌کنندگان‌شان خود را وسط ماجرا می‌اندازند و به اصطلاح پیش‌قدم کمک می‌شوند اما در نهایت با وجود مبالغ عظیمی ‌که از سوی مردم به حساب‌های آنان می‌رود اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد و مشخص نمی‌شود که پول‌ها صرف چه کاری شده و آیا اصلا هزینه کمک به مصیبت‌دیدگان گردیده است؟

این روزنامه ادامه داد: استاندار کرمانشاه همان زمان گفت: کل پولی که چند سلبریتی برای زلزله‌زدگان جمع‌آوری کرده‌اند حدود 23 میلیارد تومان است که چیزی در حدود 98 درصد در اختیار 3 نفر از این دوستان است. داستان از آنجایی بدتر می‌شود که سرنوشت این پول‌ها مشخص نمی‌شود و هیچ‌کس نمی‌داند که چه اتفاقی برای آن افتاده و برای چه کاری خرج شده است؟

“آفتاب یزد” افزود: در زلزله بم و ورزقان نیز شاهد چنین اتفاقاتی بودیم و هنرمندان و چهره‌ها در آن رویداد هم پا پیش گذاشتند و پول برای کمک جمع‌آوری کردند اما در آخر خروجی مشخص و شفافی از چگونگی هزینه‌کرد پول‌ها به‌دست نیامد.‌بنا به اظهار خود پول جمع‌کن‌ها، به محض آنکه پول‌های میلیاردی کمک‌های مردمی در حساب بانکی قرار گرفته سود بانکی به آنها تعلق گرفته و باز هم بنا به اظهار خود این افراد، سود پول‌ها صرف حل مشکلاتی برای مصیبت‌دیدگان شده است ولی هیچ آمار شفافی در این باره ارائه نشده است‌. چرا؟




پیشنهاد منطقی یک کارگردان سینما پیش‌روی تهیه‌کنندگانی که مدام از گرانی بازیگر می‌نالند⇐به‌جای ریختن بودجه پای بازیگران، برای نگارش سناریوهای جذاب، هزینه کنید

سینماروزان: در سالهای اخیر و با ورود سرمایه‌های مشکوک به سینما و شبکه خانگی، شاهد بالا رفتن جهشی هزینه‌های تولید و گرانی سرسام‌آور قیمت بازیگران بوده‌ایم؛ این مسأله ایست که باعث شده بسیاری از تهیه‌کنندگان و کارگردانان مستقل که پیشتر با هزینه های معقول کار میکردند نتوانند پروژه‌های خود را کلید بزنند. راه حل این معضل چیست؟

ابراهیم وحیدزاده کارگردان قدیمی سینمای ایران با اشاره به اینکه باید به سمت ایجاد جذابیت در تولید رفت، به “جوان” بیان داشت: طبعا اگر به دنبال سفارشی‌سازی نیستیم و میخواهیم برای مردم محصول تولید کنیم باید فیلمهایی بسازیم که مورد علاقه بینندگان است. بیننده ایرانی از دیرباز شنیدن قصه های جذاب و پیش بینی ناپذیر را دوست داشته است و البته که در روایت داستان جذاب باید از بازیگران توانا هم استفاده کرد. البته که توانایی مترادف با اشتهار نیست و چه بسیار بازیگران توانایی داریم که اصلا مشهور هم نیستند.

وحیدزاده ادامه داد: به نظرم ورای بازیگر، این پرداخت شخصیت و ساختار داستانی است که باعث جذب مخاطب میشود. وقتی که ما در ساختن فیلم به خواسته های تماشاچی اهمیت ندهیم، مسلما او هم از دیدن کار لذت نخواهد برد و پیگیر نخواهد شد. بودن سوپراستارها تاثیر چندانی در محبوبیت یک فیلم ندارد. البته برای پروپاگاندای تبلیغاتی و کشاندن اولیه مخاطب به سینما، خیلی هم خوب است که بازیگر مطرح را به کار گیریم ولی به چه قیمتی؟ اگر بنا باشد دوسوم هزینه تولید به حساب بازیگر برود و یک پنجاهمش به نویسنده نرسد چه کاریست که همه چیز را فدای بازیگر کنیم.

کارگردان «مجسمه» و «شام عروسی» خاطرنشان ساخت: برایتان مثالی میزنم، سالها پیش یادم می‍آید همزمان یک فیلم وسترن از جان وین مشهور اکران شده بود و یک فیلم ایتالیایی هم بود که عواملش مشهور نبودند، ولی آن فیلم بیشتر از فیلمی که جان وین بازی کرده بود فروخت. علت، این بود که ارتباط بهتری با تماشاچی برقرار کرده بود چون خط داستانی جذاب و معماگونه‌ای داشت که باعث می‌شد مخاطبانش هفته به هفته بیشتر شوند و در نهایت مخاطبانش بیشتر از فیلم جان وین شد. همین حالا هم اگر نگاهی به گیشه‌ها کنید فیلمهایی را می‌بینید که اتفاقا بازیگر مشهور هم دارند ولی فروش شان نازل است دقیقا به این خاطر که داستان را فدای حضور استار کرده اند.

این کارگردان 74ساله تأکید کرد: به‌جای ریختن بودجه پای بازیگران، برای نگارش داستان‌های جذاب هزینه کنیم. سوپراستار مکمل ماجرا است و اصل ماجرای جذب مخاطب به کیفیت قصه و نوع پرداخت برمیگردد؛ این دو عنصر که درست باشد، بازیگرهای گمنام هم اگر باشند، فیلم دنبال خواهد شد.

کارگردان «معادله» و «تحفه ها» افزود: یک قصه جذاب را با بازیگران توانا و کم نام و نشان میتوان به فیلمی لذت بخش برای تماشا بدل کرد ولی مشهورترین بازیگران هم با فیلمنامه‌های ضعیف و بی کیفیت، ره به جایی نمیبرند. باید تهیه کنندگان سینمای ایران قدری جسارت کنند و سعی کنند جریان تولید فیلمهای جذاب با بازیگران کم نام ونشان را راه بیندازند. فیلمی که داستان پردازی ماهرانه داشته باشد قطعا میتواند حق خود را از اکران هم بگیرد. درست است که باید جلوی گرانی سرسام آور تولید را هم گرفت ولی یک راه مقابله با این جریان همین تمرکز بر تولید متنهای باکیفیت و درجه اول است.




از پدر حبیب “لیسانسه‌ها” تا داداش کوچیکه “پدرسالار” در اکباتان⇐به صرف “مردی بدون سایه” و متعلقاتش+عکس

سینماروزان: اکران مردمی “مردی بدون سایه” پرفروشترین ملودرام روی پرده در پردیس مگامال اکباتان با حضور برخی از چهره‌های سالیان سینما و تلویزیون برگزار شد.

سیامک اطلسی بازیگر نقش برادر کوچکتر محمدعلی کشاورز در “پدرسالار” و عزت‌الله مهرآوران ایفاگر نقش پدر “حبیب” در سریال پرطرفدار “لیسانسه‌ها” از جمله چهره‌های خاطره‌ساز این اکران بودند.

علیرضا رییسیان کارگردام “مردی بدون سایه”، نادر فلاح و به‌آفرید غفاریان از بازیگران فیلم، مهدی رحمانی کارگردان سینما از دیگر حاضران در این اکران مردمی بودند‌.

مخاطبان حاضر در این اکران مردمی پس از تماشای فیلم، بیشترین پرسشی که از کارگردان مطرح کردند درباره سرنوشت کاراکتر محوری فیلم و شباهت زندگی شخصیش به زندگی یکی از کارگردانان سینمای ایران بود.

 

اکران “مردی بدون سایه” در پردیس مگامال/عکسها: عاطفه کاظم

اکران “مردی بدون سایه” در پردیس مگامال

اکران “مردی بدون سایه” در پردیس مگامال

اکران “مردی بدون سایه” در پردیس مگامال

 




کمتر از یک ماه بعد از انتشار پیش‌نویس درجه‌بندی فیلمها توسط سازمان سینمایی و متعاقب انتقادات سینماگران⇐دیوان عدالت اداری، حکم به توقف درجه‌بندی فیلمها، داد!⇐ با این حساب، فیلمهای درجه‌دار باید دوباره پروانه بگیرند؟

سینماروزان: ۲۱ شهریورماه امسال بود که سازمان سینمایی حسین انتظامی، پیش نویس دستورالعمل خود در باب درجه بندی فیلمهای سینمایی را منتشر کرد و به‌دنبال آن نیز گروهی که بسیاری از آنان ربطی به سینما نداشتند را به‌عنوان اعضای شورای درجه‌بندی فیلمها اعلام کرد.

حالا در روز ۲۰ مهر و کمتر از یک ماه بعد از آن ابلاغ و به دنبال اعتراضات سینماگران مختلف در محدودیت عجیب و غریبی که درجه‌بندی برای تماشای فیلمها به وجود آورده، سازمان سینمایی از لغو درجه‌بندی به‌دستور دیوان عدالت اداری خبر داده!

طبق اعلام سازمان سینمایی، دادستانی کل کشور درخواست ابطال دستورالعمل رده‌بندی سنی فیلم‌های سینمایی را به دیوان عدالت اداری داده است و دیوان هم دستور توقف اجرای آن را صادر کرده است.

حالا و با ابطال اولیه دستورالعمل درجه‌بندی، مشخص نیست که تکلیف فیلمهای پروانه گرفته بادرجه از “رد خون” و “کلوپ همسران” گرفته تا “مردی بدون سایه” و و “شاه‌کش” و… چه خواهد شد؟؟؟ آیا مجددا پروانه بدون درجه برای این فیلمها صادر خواهد شد یا کلا جلوی اکران آنها گرفته خواهد شد؟؟؟




با موضوع ارج نهادن به مقام والای مادر⇐دومین دوره جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» برگزار می‌شود

سینماروزان: دومین دوره جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» به منظور ارج نهادن به مقام والای مادر در سال جاری برگزار می‌شود.

موسسه فرهنگی و هنری نیلا فرهنگ به منظور ارج نهادن به مقام والای مادر به عنوان مهد پیدايش، پرورش، تحول و تعالی انسان‌ها و جامعه، دومین دوره جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» را با رویکرد و برنامه‌ای نوین در سال جاری برگزار می‌کند.

جشنواره ملی «مادر» بر اساس این باور که زیرساخت و ریشه هرگونه رشد و توسعه در کشور منوط به پرورش افراد توانمند و متعهد در دامان خانواده ها و به ویژه مادران است، طراحی شده است.

ماموریت اصلی این جشنواره تکریم مقام مادر با توجه به فرهنگ غنی کشورمان، تقویت روح مادرانه برای ایجاد صلح درونی، ارایه راهکارهایی برای آسایش و آرامش بیشتر مادران و تعالی خانواده با تمرکز بر ارتقای سطح معلومات و مهارت مادران و سایر اعضاست.




حمله یک رسانه اصولگرا به کمدی مخاطب‌پسند “کلوپ همسران”⇐افسوس آن که یک کارگردان اجتماعی انتقادی، مشغول ساخت کمدی جنسی و سخیف شده‌!!/چرا هرچه فحش در فیلم است با لهجه بیان میشود؟؟/سینما در هنگام نمایش چنین فیلمی رسماً به لاله‌زار تبدیل می‌شود و کم مانده که مردم برخیزند و همراه با فیلم برقصند!!

سینماروزان: از جمله پرفروشترین آثار هفته‌های اخیر سینماهای ایران، کمدی “کلوپ همسران” بوده که مهدی صباغ‌زاده کارگردان قدیمی سینمای ایران، آن را ساخته است.

“کلوپ همسران” به‌مانند اغلب کمدی‌های روی پرده کوشیده از عنصر موسیقی و شوخیهای خاص(!) و البته توسل به لهجه برای جذب مخاطب، استفاده کند و این به مذاق خبرگزاری اصولگرای “تسنیم” خوش نیامده است‌.

“تسنیم” در تحلیلی با عنوان “پردیس سینمایی یا لاله زار” حمله تند و تیزی را روانه “کلوپ همسران” و سازنده‌اش کرده.

متن تحلیل “تسنیم” را بخوانید:

علت حضور مخاطب در سالن‌های سینما و تماشای فیلم کمدی اصولاً نشاط و سرگرمی است. اما هدف از ساخت فیلم کمدی نباید به صرف خنداندن باشد زیرا کمدی به عنوان یکی از مهم‌ترین گونه‌های ادبی که ریشه در هنر و ادبیات یونان دارد خود مستمسکی برای نقد و ارتقای جامعه است. فیلمسازان کمدی روز ما متأسفانه این معادله را به‌جای آنکه از سمت خود ببینند از سمت مخاطب می‌بینند.

این نکته البته در میان نخستین کمدی‌سازان بعد از انقلاب ما فهم شده بود و عموم فیلم‌های کمدی و حتی مجلات فکاهی کمدی ما مانند «گل آقا» در مسیر نقد و ترمیم معضلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود. اما رفته رفته این مساله کمرنگ شد تا در چندسال گذشته به‌خصوص با اکران و توقیف چند فیلم کمدی مبتذل، این گونه سینمایی، صرفاً برای خنداندن و سرگرمی از هر راه و وسیله‌ای تبدیل شد و کمدی از جایگاه رفیع و مهم خود به پست‌ترین شیوه هنری تنزل یافت. البته دیگر واقعاً به کمدی‌های امروز سینمای کشور، گونه هنری نمی‌توان گفت و  صنعت سرگرمی مبتذل بهترین عنوان برای آن است.

افسوس آنکه برخی از کارگردانان سینمای کشور نظیر مهدی صباغ‌زاده که در دوره‌ای ساخت آثار جنایی، پلیسی، خانوادگی و اجتماعی-انتقادی را در دستور کار خود قرار داده است و در رگ‌های سینمای کشور خون گرمی را به جوشش می‌آوردند، حالا مشغول ساخت کمدی جنسی و سخیف همچون “کلوپ همسران” شده‌اند. فیلم‌هایی که حتی داستان ندارد و به طور رسمی با آب بستن به فیلم 80 درصد فیلم را به شوخی و حاشیه و رقص و آواز می‌گذراند. سینما در هنگام نمایش چنین فیلم‌هایی رسماً به سالن‌های لاله‌زار تبدیل می‌شود و کم مانده است که مردم برخیزند و همراه با فیلم برقصند.

سازندگان این آثار در توجیه کار بد خود به نیاز مردم برای خندیدن در روزگار بد اقتصادی اشاره می‌کنند. البته در این شکی نیست که در وضعیت فعلی به خندیدن نیاز است اما به ایجاد امید و نشاط همراه نقد دولت بیشتر نیاز است. علاوه بر آنکه ما فقط نمی‌خندانیم بلکه شخصیت خود و خانواده و سینما را زیر پا لگد می‌کنیم و حرمت‌های یکدیگر را با ایجاد لودگی‌ها و فضای غیرمحترمانه‌ای که میان شخصیت‌های فیلم قرار می‌دهیم از بین می‌بریم. فیلم ما به‌طور رسمی دارد با فحش دادن و توسری زدن مردم را می‌خنداند.

معلوم نیست واقعاً برای آنکه مخاطبین فیلم خود را از تمام استان‌ها داشته باشیم برای کاراکترها لهجه می‌گذاریم  یا نه؟ زیرا اگر جواب مثبت است پس چرا با لهجه‌ها مسخره‌بازی می‌کنیم و هر چه فحش بلدیم به جای آنکه تهرانی‌ بگوید شیرازی‌ می‌گوید؟ مگر خدای ناکرده برخی از دشنام‌ها با لهجه خنده‌دارتر است؟

سرمایه‌گذاران محترمی، که باید بدن نیمه‌جان سینما را با تولید و حمایت از آثار مهم راهبردی و خانوادگی جان ببخشند، تنها به فکر زراندوزی‌اند و با ریختن پول در چرخه سینمای کمدی و مبتذل سرمایه خود را دوبرابر به جیب مبارک برمی‌گرداند.

البته زمانی که کارگردان فیلمی کمدی، در برنامه تلویزیونی زنده می‌گوید که “ما نباید کاری به پولشویی داشته باشیم”، مشخصاً قرار است با بازیگران نه‌چندان گران‌قیمت که هزینه سرسام‌‌آوری ندارند، فیلمی بسازد که چند سرمایه‌گذار شخصی و شرکتی وارد شوند تا کثافت پول‌های مانده را سریع بشویند. اینگونه است که سینما به عنوان پدیده مهم و اثرگذار فرهنگی به مسلخ تجارت و پول رفته است.




مقارن فصل بازگشایی مدارس، اصغر فرهادی بیان داشت⇐اگر شکل مدرسه‌هاي ما از اين حالت زندان‌گونه درمي‌آمد، قطعا الان با نسل متفاوت‌تري روبه‌رو بوديم!

سینماروزان: مقارن مهرماه که فصل بازگشایی مدارس است، اصغر فرهادی فیلمساز اسکاری سینمای ایران در نشستی مرتبط با معماری(!!) از شکل زندان‌گونه مدارس ایرانی گفت ولی نگفت چرا این زندان‌گونگی را محوریت یکی از آثارش نکرده.

به گزارش سینماروزان اصغر فرهادي در نشست ارتباط معماري و آثارش در پردیس چارسو گفت: من درباره معماري به‌عنوان کسي که صاحب اين علم است، صحبت نمي‌کنم. در واقع به‌عنوان تماشاگر يا شايد مصرف‌کننده درباره آن حرف مي‌زنم؛ اما قطعا مي‌توان شباهت‌ها يا حتي تفاوت‌هايي را بين اين دو شکل کار هنري پيدا کرد. شايد به نظر بيننده، تأثير سينما به‌مراتب عميق‌تر و سريع‌تر است و به نظر مي‌آيد معماري فضاي آرام‌تر و ساکت‌تر و کم‌هياهوتري است. در طول زمان به نظر مي‌آيد اين سينماست که تأثيرات بيشتري مي‌گذارد؛ اما بدون اينکه ارزش‌گذاري کنم، تصور خود من اين است که هميشه فکر مي‌کنم معماري در طول زمان تأثير بيشتري در زندگي ما مي‌گذارد.

فرهادی ادامه داد: مقصودم از تأثير عميق‌تر، تأثيري است که زود فراموش نمي‌شود. فکر مي‌کنم معماري در طول زندگي هر‌کدام از ما تأثير‌گذار بوده است و يک شکلي از زندگي را پيدا مي‌کنيم و ما از افراد به‌عنوان شخصيت‌هاي داستان در فيلم‌ها استفاده مي‌کنيم؛ يعني پيش از اينکه ما آنها را انتخاب کنيم، معماري تأثير خودش را روي آدم‌ها گذاشته. به نظر مي‌آيد در کشور ما تأثير معماري و مکاني که در آن زندگي مي‌کنيم يا به مکان‌هايي رفت‌وآمد داريم، خيلي جدي گرفته نمي‌شود؛ مثلا فکر کنيد اگر شکل مدرسه‌هاي ما از اين حالت زندان‌گونه درمي‌آمد، قطعا الان با نسل متفاوت‌تري روبه‌رو بوديم!!!




علیرضا رییسیان در «شب سینما» اظهار داشت⇐بعد از چهل سال به سینمایی آشفته و به‌هم‌ریخته رسیده‌ایم که نه دولتی است و نه بازار آزادی!!/هنوز و بعد از سالها معلوم نشده فارابی در حمایت از پروژه‌ها جنبه هنری برایش مهم است یا جنبه اقتصادی یا جنبه ارتباطی؟؟؟/در اروپا و آسیا و حتی استرالیا نیز دولتها سوبسید به سینماگران می‌دهند ولی در کار فیلمساز دخالت نمی‌کنند!!/ این چه کاریست که سازمانهای پرخرج درست کرده‌اند برای تولید فیلمهای سفارشی؟؟/ اگر میخواهید فیلم سفارشی بسازید خیلی راحت و بدون واسطه‌ کردن سازمانهای پرخرج با سینماگران متبوع خود روبرو شوید و بهشان سفارش بدهید تا برایتان هر آنچه میخواهید بسازند!/اگر سرانه سینماروی ما به ده درصد جمعیت هم برسد شاهکار کرده ایم ولی این هم برایمان رویاست!/ اولین و آخرین گام برای حل مشکلات متعدد سینمای ایران این است که هیأت دولت، سینما را به صنعت تبدیل کند 

سینماروزان: با شفاف‌سازیهای اخیر، واسطه‌گری پرهزینه زیرمجموعه‌های سازمان سینمایی بیش از پیش مورد انتقاد واقع شده است و درباره بودجه‌های هنگفتی که در این سازمانها صرف «پشتیبانی» شده است، نیز کلی حرف و حدیث شکل گرفته؛ ماجرا این است که برای حمایت از سینماگران، سازمانها و ارگانهایی راه افتاده اند که به غیر از مشخص نبودن دلایل شان برای حمایتهای هنگفت از حلقه‌ای معدود، به دالان‌هایی بودجه‌خوار بدل شده اند.

علیرضا رییسیان با اشاره به مشکلات ناشی از صنعتی نشدن سینمای ایران اظهار در برنامه «شب سینما»شبکه چهار سیما اظهار داشت: اولین و آخرین گام برای حل مشکلات متعدد سینمای ایران این است که سینما به صنعت تبدیل شود و البته اگر بخواهند، انجام این امر، کار دشواری نیست. سینما باید در هیات دولت به صنعت سینما بدل شود؛ درست همان طور که گردشگری به صنعت بدل شد و کلی تحول در این صنعت ایجاد شد میتوان با صنعتی کردن سینما هم رشدش را دید.

رییسیان ادامه داد: اگر سینما، خدمات باشد که اقتصادش اهمیتی ندارد و باید نگاه صنعتی را بر سینما حاکم کنیم تا اقتصادش هم رشد کند.

کارگردان «چهل سالگی» و «دوران عاشقی» تأکید کرد: در ابتدای انقلاب که دولت برای بازسازی سینما، خودش متولی تولید شد، مجبور بود بحث هدایت-نظارت-حمایت را در قالب گلخانه ای پیاده کند ولی حالا و بعد از چهل سال به سینمایی رسیده ایم که نه مطلقا دولتی است و نه مطلقا بازار آزادی و دچار یک وضع آشفته و بهم ریخته شده است.

علیرضا رییسیان با اشاره به ضعفهای پایه‌ای سینمای ایران گفت: در مجموعه سینما هم در حیطه تولید و هم در حیطه پخش دچار ضعف هستیم. از منظر فروش، سینمای ایران رشد داشته ولی از منظر مخاطب چطور؟ اساسا فعالیتهای هنری در ایران استراتژیک نیست و همین است که دردسرساز شده. وقتی مقامات بالادستی فرهنگ را الویت خود نمیکنند بدیهیست هر اتفاقی هم که در فرهنگ بیفتد تفاوتی برای بالادستیان ندارد.

کارگردان «ریحانه» و «ایستگاه متروک» بیان داشت: در هالیوود بانکها هستند که برای تولید فیلم، وامهای کم بهره به کمپانیها میدهند؛ البته با داشتن پروپوزالهای قانع کننده! در اروپا و آسیا و حتی استرالیا نیز دولتها مدام سوبسید به سینماگران میدهند ولی در کار فیلمساز دخالت نمیکنند ولی در اینجا برای یک وام حداقلی کلی وقت فیلمساز را میگیرند و کلی در متن اش دخل و تصرف میکنند.

این کارگردان 64ساله با انتقاد از اتلاف بودجه های هنگفت برای راه اندازی سازمانهای تولید فیلم اظهار داشت: این چه کاریست که سازمانهای پرخرج درست کنند برای تولید فیلمهای سفارشی؟؟ آخر چه کاریست؟؟ اگر میخواهید فیلم سفارشی بسازید خیلی راحت و بدون واسطه کردن سازمانهای پرخرج با سینماگران متبوع خود روبرو شوید و بهشان سفارش بدهید تا برایتان هر آنچه میخواهید بسازند. این چه کاریست که کلی هزینه و بودجه صرف میشود برای ارگان سازی؟؟ یعنی واسطه ای میتراشند بین سفارش دهنده و تولیدکننده و این میان کلی هم هزینه تلف میشود. این بوروکراسیها فایده‌ای هم ندارد جز پر کردن جیب واسطه ها.

علیرضا رییسیان با بیان اینکه حمایت ارگانهای دولتی از سینماگران بی ضابطه است گفت: هنوز و بعد از سالها معلوم نشده فارابی در حمایت از پروژه‌ها جنبه هنری برایش مهم است یا جنبه اقتصادی یا جنبه ارتباطی؟؟؟ چرا گرفتار چنین وضعی شده ایم چون نگاه صنعتی بر سینما حاکم نشده است. دولت نباید در اعطای تسهیلات روابط را مقدم برشمارد. دولت باید بسترسازی کند و ابدا نباید به فکر رقابت در تولید باشد. اگر سرانه سینماروی ما به ده درصد جمعیت هم برسد شاهکار کرده ایم ولی این هم برایمان رویاست. تا سینما در قوانین کشور به عنوان صنعت شناخته نشود همینی هست که می بینید.

ِ




ادعاهای گزنده مسعود جعفری جوزانی روی آنتن زنده⇐تولید فیلم را دستهایی گران کردند که یک سرشان در وزارت ارشاد است!!!/شاید اگر ده سال پیش بود، اتحاد تهیه‌کنندگان ممکن بود ولی در شرایط فعلی، ایجاد انسجام میان تهیه‌کنندگان، غیرممکن است!!!/سرقت محصولات سینمایی را نمیتوان حل کرد چون صنوف تهیه‌کنندگی همدیگر را قبول ندارند!!

سینماروزان: هر قدر که دستگاه قضا در برخورد با مجرمان سایبری، شدت عمل نشان میدهد و هر قدر هم که ارشاد بودجه صرف کمیته صیانت میکند باز هم مشکل سرقت مجازی محصولات سینمایی حل نمیشود.

مسعود جعفری جوزانی کارگردان قدیمی سینمای ایران، دلیل اصلی این عدم حل مشکل را چنددستگی تهیه کنندگان دانست و روی آنتن زنده شبکه خبر گفت: سرقت محصولات سینمایی به همه لطمه زده و نمیتوان حلش کرد. چون هر کدام از صنوف تهیه کنندگی که به دستگاه قضا مراجعه میکند، گروه دیگر زیر پایش را خالی میکند و میگوید اینها نماینده ما نیستند!!!

جعفری جوزانی با اشاره به معضل بالا رفتن هزینه تولید بیان داشت: چه کسانی تولید فیلم را رسما و عامدانه گران کردند؟؟ دستهایی که یک سرش در وزارت ارشاد است و سر دیگرش در میان تهیه‌کنندگانی که به یک سری منابع خاص دسترسی دارند؛ منابعی مشکوک که از ارگانها تا نهادهای شبه‌خصوصی را دربرمیگیرد. گرانی بی‌ضابطه تولید، حل نمیشود مگر زمانی که تهیه کنندگان یکدست شوند.

کارگردان «شیر سنگی» و «در مسیر تندباد» با لحنی گزنده تأکید کرد: شاید اگر ده سال پیش بود امکان اتحاد تهیه کنندگان وجود داشت ولی حالا دیگر نمیشود تهیه کنندگان را یکدست کرد. اتحاد تهیه کنندگان غیرممکن است! چرا؟ چون تهیه کنندگان چنددسته شده اند و دسته هایی خرد از تهیه کنندگان بخاطر منافعی که دارند به سراغ اتحاد نمی‌آیند. این دسته های خرد آب را گل آلود میکنند و نمیگذارند انسجام ایجاد شود.




کاهش فاصله «سرخپوست» با ۱۵میلیارد/«ایکس لارج» به ۷میلیارد نزدیکتر شد/«کلوپ همسران» در مرز ۲میلیارد/«مردی بدون سایه» مماس با ۱٫۵میلیارد/«شاه کش» در نزدیکی میلیارد/«درخونگاه» نیم میلیارد را رد کرد/«مسخره‌باز» دوروزه در مرز ۳۰۰میلیون قرار گرفت+آمار کامل فروش

سینماروزان: صدرنشین آمار فروش «شبی..» است که آخرین روزهای اکرانش را با عبور از 19میلیارد و با فاصله از 20میلیارد میگذراند. به دنبال آن «سرخپوست» قرار دارد که آمار فروش خود را به نزدیکی 15میلیارد رسانده و بعد از آن «ایکس لارج» قرار گرفته که فاصله اش را با 7میلیارد کمتر کرده است.

«ایده اصلی» از 4میلیارد عبور کرده و «قسم» به نزدیکی 3میلیارد رسیده و «رد خون» با انبوه سالن و تبلیغ محیطی و تیزر تلویزیونی 2.5میلیارد فروش داشته است.

«تپلی و من» تنها فیلم کودک روی پرده هنوز 2میلیاردی نشده و «کلوپ همسران» نیز به نزدیکی 2میلیارد رسیده است. «مردی بدون سایه» با حداقل تبلیغات محیطی به نزدیکی 1.5میلیارد رسیده و «شاه کش» هم در آستانه میلیارد است.

«درخونگاه» فقط در یک هفته از نیم میلیارد عبور کرده، «پیلوت» بعد از دو هفته فقط 300میلیون فروش داشته و «کوروکودیل» به مرز 300میلیون رسیده است.

«مسخره باز» فقط در دو روز 250میلیون فروش داشته. «شکستن همزمان بیست استخوان» و «سال دوم دانشکده من» که بلحاظ عنوان جزو حجیم‌ترین فیلمهای روی پرده‌اند(!) در فروش 230میلیون مشترکند.

کمدی «برمودا» هم همچنان بعد از یک ماه و نیم فروشش به 50میلیون هم نرسیده است.

آمار فروش تا ابتدای جمعه 19 مهر ۱۳۹۸  به شرح زیر است:

(تمامی ارقام به تومان است)

–شبی که ماه کامل شد ۱۹میلیارد و 350میلیون (128روز)

–سرخپوست ۱۴میلیارد و 900میلیون (128روز)

–ایکس لارج ۶میلیارد و 750میلیون(107روز)

–ایده اصلی 4میلیارد و 50میلیون(65روز)

–قسم ۲میلیارد و 910میلیون(72روز)

–ماجرای نیمروز: رد خون 2میلیارد و 500میلیون (16روز)

–تپلی و من ۱میلیارد و 800میلیون(79روز)

–کلوپ همسران ۱میلیارد و 700میلیون(23روز)

–مردی بدون سایه ۱میلیارد و 240میلیون(23روز)

–شاه کش 900میلیون(23روز)

–درخونگاه 530میلیون(9روز)

–پیلوت 310میلیون (16روز)

–کوروکودیل 290میلیون(23روز)

–مسخره باز 250میلیون(2روز)

–شکستن همزمان ۲۰استخوان 230میلیون(28روز)

–سال دوم دانشکده من 230میلیون(9روز)

–برمودا 45.5میلیون(44روز)




تهیه‌کننده «هور در آتش» و «اشک سرما» مطرح کرد⇐چرا از ماجرای «ب. ز» و «م. ه. ر» و «ح. ه» و «الف. د» درس نمی‌گیرند و همچنان برای سارقان بیت‌المال فرش قرمز پهن می‌کنند؟؟/تهیه‌کننده‌های حرفه‌ای منزوی و خانه‌نشین شده‌اند تا یک عده نوکیسه با بریز و بپاش وارد سینما شوند و کارت تهیه‌کنندگی بگیرند و بعد از مدتی هم در دادگاه‌های اقتصادی رؤیت شوند!؟/به جای آنکه سینماگران حرفه‌ای، زمام سینما را در دست داشته باشند داماد فلان سیاستمدار، تهیه‌کننده شده و برادرزاده بهمان مدیر، مشغول اداره بین‌الملل سینما و ارسال فیلم به اسکار است؟!/سرمایه‌گذارانی ظهور کرده‌اند که چندین فیلم اکران‌نشده دارند ولی باز به آنها پروانه ساخت می‌دهند که فیلم جدید بسازند!/روسای خدوم(!) سینما معتقدند پیگیری فساد‌های اقتصادی برعهده قوه قضائیه است ولی بررسی صلاحیت آن‌ها که پروانه تهیه‌کنندگی می‌گیرند بر عهده کیست؟ بررسی رزومه سرمایه‌گذاران مشکوک فعال در سینما بر عهده کیست؟؟

سینماروزان: ورود بی‌ضابطه صاحبان سرمایه‌های هنگفت به سینما و شبکه خانگی و متعاقب آن صدور کارت تهیه‌کنندگی برای برخی از افراد گمنام در این سال‌ها مدام تکرار شده ولی هنوز از سوی مدیران سینمایی راهکاری برای برخورد با آن اتخاذ نشده است.

امیرحسین شریفی تهیه‌کننده باتجربه سینما با بیان مطلب بالا و با اشاره به لزوم ضابطه‌مند کردن ورود سرمایه به این عرصه به «جوان» گفت: تولید مستقل محصولات هنری به شدت دشوار شده و متأسفانه ارگان‌های دولتی هم به جای تخصیص تسهیلات براساس ضابطه همچنان بر پایه روابط امور خود را پی می‌گیرند. حرفه‌ای‌ترین سینماگران هم باید رابطه داشته باشند تا کارشان پیش برود و حتی در تخصیص جوایز اغلب جشنواره‌ها هم همین است. در نتیجه این وضعیت انزوا و دلسردی بسیاری از تهیه‌کنندگان حرفه‌ای را شاهدیم.

تهیه‌کننده آثاری نظیر «هور در آتش» و «اشک سرما» ادامه داد: دولت باید امکانات تولید را براساس پیشینه سینماگران توزیع کند ولی این اتفاق نمی‌افتد و در مقابل یکسری نوکیسه را می‌بینیم که با بریز و بپاش وارد سینما می‌شوند و کارت تهیه‌کنندگی هم می‌گیرند ولی بعد از مدتی در دادگاه‌های اقتصادی رؤیت می‌شوند! این جماعت هزینه‌های تولید را هم با بریز و بپاش بالا برده‌اند و متأسفانه همچنان قوانین محکمی برای برخورد با آن‌ها وجود ندارد.

این تهیه‌کننده خاطرنشان ساخت: وظیفه دولت است که از تولیدات مؤثر فرهنگی- هنری حمایت کند و بودجه‌هایی را که مربوط به فرهنگ است در اختیار سینماگران باتجربه بگذارد و از آن‌ها کار خوب و ماندگار بخواهد ولی خیلی از تهیه‌کننده‌های حرفه‌ای خوب داریم که الان متأسفانه منزوی و خانه‌نشین هستند. چرا باید این طور باشد؟

شریفی که سابقه تولید برخی آثار ماندگار کارگردانانی شاخص نظیر «ضیافت» مسعود کیمیایی و «پری» داریوش مهرجویی را در کارنامه دارد، تأکید کرد: به جای آنکه سینماگران حرفه‌ای زمام سینما را در دست داشته باشند آقازاده و داماد فلان سیاستمدار تهیه‌کننده شده و برادرزاده بهمان مدیر مشغول اداره بین‌الملل سینما و ارسال فیلم به اسکار است؟! در همین اوضاع است که به ناگاه سرمایه‌گذارانی ظهور می‌کنند که چندین فیلم اکران‌نشده دارند و باز ارشاد به آنها پروانه ساخت می‌دهد که فیلم جدید بسازند!

امیرحسین شریفی تأکید کرد: مدام درباره رویکرد مخاطبان به رسانه‌های بیگانه هشدار می‌دهیم ولی یک بار از مدیران فرهنگی نمی‌پرسیم چرا کاری کرده‌اند که حرفه‌ای‌ها بیکار شوند و آقازادگان بی‌سواد و صاحبان پول‌های مشکوک وارد سینما شده و روزبه‌روز هم پروارتر شوند.

شریفی با نقد نگاه مدیرانی که از بررسی صلاحیت سرمایه‌گذاران مشکوک سر باز زده‌اند، اظهار داشت: رؤسای خدوم(!) سینما می‌گویند پیگیری فساد‌های اقتصادی برعهده قوه قضائیه است. بله کاملاً درست است ولی بررسی صلاحیت آن‌ها که پروانه تهیه‌کنندگی می‌گیرند بر عهده کیست؟ بررسی رزومه سرمایه‌گذاران مشکوک فعال در سینما بر عهده کیست؟ اینکه برخی سرمایه‌گذاران فعال در سینما در دادگاه‌های مفاسد اقتصادی محکوم شوند آبروی سینما را برده و مدیران سینما منفعلانه مشغول راه‌اندازی شورا و کمیته هستند!

تهیه‌کننده «سیب سرخ حوا» با تأکید بر لزوم به کارگیری متخصصان در تولید محصولات سینمایی گفت: چرا از ماجرای «ب. ز» و «م. ه. ر» و «ح. ه» و «الف. د» درس نمی‌گیرند و همچنان برای سارقان بیت‌المال فرش قرمز پهن می‌کنند که به سینما بیایند و قواعد را به هم زنند؟ وقتی پیشکسوتانی کارکشته در تولید داریم چرا نباید ازشان استفاده کرد؟ مدیران سینمایی باید با اتخاذ تصمیمات ضربتی روند تولید در سینما را کاملاً قاعده‌مند کنند و اجازه ندهند سینما و شبکه خانگی به محل جولان سرمایه‌های مشکوک بدل شود.




انتقاد سازندگان “شاه‌کش” از مدیریت حاکم بر سینما⇐تنها چیزی که در مدیریت سینمایی وجود ندارد، سیاستگذاری است/آنچه برای مدیران ارشاد مهم است فقط بحث فروش است/در راهروهای ارشاد شنیدیم که فروش نازل سینماها در ماههای اخیر را به نبود کمدی نسبت داده‌اند اما هرگز نمی‌گویند بخشی از این وضعیت، ناشی از بها ندادن به فیلم‌های اجتماعی است/”شاه‌کش” اجازه نداشت از تصویر مهناز افشار در بیلبوردهای شهری و تبلیغات تلویزیونی استفاده کند درحالیکه فیلم پیش از این فیلم{قسم؟} براحتی این کار را انجام داد!!/ارشاد مجوز اجرای حمید صفت برای “شاه‌کش” را صادر نکرد بدون اینکه بگوید رفتار شخصی یک بازیگر چه ارتباطی دارد با محصولی که با آن همراهی کرده؟؟

سینماروزان: آن طور که از خروجی مدیریت سینمای ایران برمیاید، علاقه بالا به آماردهی است. اینکه مدام فروش امسال سینماها با سال قبل مقایسه میشود و از افزایش فروش می‌گویند بدون آن که از کاهش مخاطب بگویند از جمله مصادیق مدیریت عشق آمار است.

اینکه یک نظام جامع و حساب شده برای ایجاد عدالت در اکران ایجاد نمیشود و فقط در انتهای هر سال پز تولید صدها فیلم را میدهند از دیگر مصادیق مدیریت عشق آمار است.

وحید امیرخانی کارگردان”شاه کش” با انتقاد از مدیران سینمایی به “ایلنا” گفت: درباره سیاست‌گذاری صحبت نکنیم بهتر است زیرا تنها چیزی که در حوزه سینما و مدیریت سینمایی در کشور وجود ندارد؛ سیاست‌گذاری است زیرا فیلم‌نامه‌هایی در سینما نوشته می‌شود که کاملا بر اساس ذائقه و سلیقه فیلمنامه‌نویس است و بعد نویسنده فیلمنامه، تهیه‌کننده اثر؛ کارگردانی را پیدا می‌کنند تا بتواند اثرشان را بسازد اما وقتی فیلم‌ها ساخته می‌شود کیفیت آنها نیست که باعث می‌شود فیلمی اکران خوبی بگیرد یا در جشنواره فیلم فجر انتخاب شود بلکه آنچه مهمتر است و جلوتر از کیفیت حرکت می‌کند، روابط و اتفاقاتی است که خارج از فیلم و محصول نهایی اتفاق می‌افتد.

عباس نادران تهیه کننده “شاه کش” با اشاره به محدودیتهای اکران بیان داشت: وضعیت فروش فیلم‌ها به صورت کلی خوب نیست و طبعا “شاه‌کش” نیز تابعی از این وضعیت است اما آنچه ما را بیشتر از دیگران اذیت می‌کند اجازه ندادن به ما برای استفاده از همه ظرفیت‌های تبلیغاتی‌مان است. ما اجازه نداشتیم از تصویر مهناز افشار در بیلبوردهای شهری و تبلیغات تلویزیونی استفاده کنیم درحالیکه فیلم پیش از ما{قسم؟؟} براحتی این کار را انجام داد یا برای حمید صفت؛ خواننده تیتراژ فیلم؛ مجوز صادر نشد و نمی‌دانیم چرا ارشاد اینقدر درباره استفاده از مهناز افشار و حمید صفت سخت‌گیری می‌کند! هر فیلمی که ساخته می‌شود از زمان ساخت تا اکران فاصله زیادی را طی می‌کند مانند فیلم “شاه‌کش” که دو سال اکران آن طول کشید در این بین ممکن است هزار و یک اتفاق برای عوامل و بازیگران آن رخ بدهد. چرا باید ارشاد به خاطر رفتار یک بازیگر کل فیلم را نادیده بگیرد و اصولا رفتار هنرمندان در زندگی شخصی‌شان چه ارتباطی به محصولی دارد که آنها در آن بازی می‌کنند؟!

تهیه کننده “شاه‌کش” ادامه داد: برخلاف ادعایی که مدیران وزارت ارشاد دارند که می‌گویند سینما برای آنها به عنوان یک عنصر فرهنگی کاملا مهم است و باعث ارتقای سطح فرهنگی جامعه می‌شود، در عمل می‌بینیم که آنچه برای مدیران وزارت ارشاد مهم است فقط بحث فروش و استقبال مخاطبان از گیشه است و به نوعی به سینما به عنوان یک بنگاه اقتصادی نگاه می‌کنند و شاهد مثال آن اکران راحتِ کمدی‌هایی است که بسیاری آنها را کمدی‌های سطح پایین اعلام می‌کنند و حتی در تولید و روند گرفتن مجوز نیز سختی زیادی ندارند، درحالیکه وزارت ارشاد باید کمک کند تا گونه‌های مختلف سینمایی اکران شود.

این تهیه کننده جوان ادامه داد: مثلا چرا بنیاد سینمایی فارابی باید روی فیلم‌هایی سرمایه‌گذاری کند که هیچ ارتباطی به ماموریت‌هایش ندارد؟ و من تهیه‌کننده که می‌خواهم ژانر متفاوتی را در سینما تجربه کنم و فیلم غیرکمدی بسازم؛ از یکسو مواجه می‌شوم با‌سینمادارانی که به اکران کمدی علاقه دارند و از سوی دیگر مجوزم را باید از وزارت ارشادی بگیرم که تمایلی به حمایت از گونه‌های دیگر سینما به جز کمدی ندارد؟؟ اگر فیلم‌های غیرکمدی همچون فیلم‌های اجتماعی و پلیسی اکران شدند و موفق بودند؛ هیچ ارتباطی به وزارت ارشاد ندارد بلکه به تلاش‌های کارگردان و تهیه‌کننده اثر برای ساخت و اکران چنین فیلم‌هایی ارتباط دارد و به نوعی آنها با کیفیت اثرشان؛ خودشان را به سینما تحمیل کردند. شاهد مثال این قضیه این است که وقتی مثلا در تیر و مرداد تابستان امسال فروش فیلم‌ها ضعیف بود در راهروهای ارشاد می‌شنیدیم که مدیران دلیل اکران ضعیف را نبود فیلم‌های کمدی می‌دانند اما هرگز نمی‌گفتند ما به فیلم‌های اجتماعی بها ندادیم و آنها را اکران نکردیم درنتیجه فروش فیلم‌ها کاهش پیدا کرد. پس این ارشاد است که به تهیه‌کننده و کارگردان می‌گوید تا کمدی بسازند.




توجیهات مرضیه برومند در چرایی برخورداری از حمایت ۲۲۵میلیونی فارابی برای فیلمی که به اذعان خودش هنوز به پیش‌تولید هم نرسیده!

سینماروزان: شفاف سازی سازمان سینمایی درباره عملکرد مالی فارابی، هویدا ساخت که همایون اسعدیان رییس هیات مدیره خانه سینما برای طراحی تولید “سرزمین بود و نبود”به کارگردانی مرضیه برومند، حمایت ۲۲۵میلیونی فارابی را داشته است‌.

مرضیه برومند با اذعان به اینکه پروژه مذکور حتی به پیش تولید هم نرسیده به “ایسنا” گفت: ما در مرحله قبل از پیش تولید هستیم. باید فرصت‌ها و موقعیت‌ها را ارزیابی کنیم تا بتوانیم درباره جریان کلی تولید فیلم و عوامل تصمیم بگیریم.

برومند در توجیه برخورداری از حمایت ۲۲۵میلیونی فارابی برای طراحی تولید فیلم مذکور بیان داشت: به پیشنهاد بنیاد سینمایی فارابی(!!) و استقبال ما(!!) این مرحله در دست انجام است. ما به عنوان  سازندگان فیلم نیازمند پیش بینی هستیم و باید بدانیم که با چه حجم کار روبرو هستیم و چه امکاناتی را برای ورود به مرحله تولید نیاز داریم. در واقع این مرحله یک تخمین کلی درباره شکل فیلم، نحوه تولید و همچنین برآورد زمانی و مالی پروژه است. اگر در فیلم «شهرموشها2»  طراحی تولید داشتیم، قطعا فیلمبرداری شش ماهه گروه ما، در سه ماه انجام می‌شد!!!

مرضیه برومند توجیهاتش را در چرایی حمایت فارابی از پروژه‌ای که حتی به پیش‌تولید نرسیده بیان کرده ولی نگفته آیا منظورش این است که فارابي ٢٢٥ ميليون خرج طراحی تولید كرده تا تازه تصميم بگيره فيلم را بسازد يا نسازد؟؟ به بیان بهتر آیا دست اندرکاران “سرزمین بود و نبود” بابت ارائه طرح و اصطلاحا پروپوزال، مشمول حمایت ٢٢٥ ميليونی فارابی شده‌اند؟؟ و آيا اين شامل همه سینماگران علاقمند به داشتن حمایت فارابی می‌شود یا خیر؟؟
سینماروزان خوشحال می‌شود توضیحات مقامات فارابی درباره این ابهامات را منعکس کند.




گلایه خالق “کلاه قرمزی” و ده‌ها عروسک خاطره‌ساز دیگر از فقدان امنیت شغلی⇐چه کسی از ما حمایت می‌کند که عروسکهای ماندگار بسازیم؟؟

سینماروزان: خالق عروسک خاطره‌ساز “کلاه قرمزی” به غلبه نگاه سیاسی در تولید فرهنگی انتقاد کرده و از فقدان حمایت از هم‌صنفانش گفته.

به گزارش سینماروزان فقدان امنیت شغلی فقط برای هنرمندان گمنام نیست و بسیاری از هنرمندان کارکشته هم از ضعف امنیت شغلی رنج می‌برند. مساله اینجاست که در ساختار محفل‌گرای مدیریت فرهنگی ، بخش عمده بودجه‌های فرهنگی صرف محافل و دورهمی‌های بی‌خاصیت می‌شود و در این مسیر، میلیاردهایی که می‌تواند صرف کمک به ارتقای امنیت شغلی هنرمندان شود عملا تلف می‌گردد.

مرضیه محبوب عروسک‌ساز پیشکسوت که خالق عروسکهای ماندگار “کلاه قرمزی” و “پسرخاله” است در گفتگو با “فرهیختگان”، یک دلیل اصلی عدم رونق عروسک‌سازی ایران را فقدان حمایت از عروسک‌سازان دانسته است.

مرضیه محبوب با اشاره به عدم حمایت از عروسک‌سازان وطنی گفت: الان اگر بخواهم عروسکی را طراحی کنم تا به‌عنوان اینکه این عروسک به کشورهای دیگر صادر شود، اول باید آن عروسک برای بچه‌ها شناخته شود، او را در فیلم یا سریالی دیده باشند و انیمیشن و برنامه‌ای از آن ساخته شده باشد. من بسیار دیده‌ام که بچه‌ها عروسک‌های خارجی را که به این شکل شناخته‌اند، ارتباط خوبی با آن دارند. شب‌ها عروسک را بغل می‌کنند و با همان عروسک می‌خوابند، چرا؟ چون دائم در حال دیدن انیمیشن آن عروسک هستند. بدیهی است برای ساختن انیمیشن این عروسک هم سرمایه‌گذاری و هم تبلیغ درستی شده است. قبل از اینکه عروسک وارد بازار شود، کارهای تبلیغاتی روی آن انجام گرفته است، بعد هم عروسک می‌آید و بچه‌ها به‌خوبی از آن استقبال می‌کنند و دوستش دارند. حالا چه کسی این حمایت را از من می‌کند که یک عروسک ماندگار را بسازم و این کاراکتر را خلق کنم؟؟

این طراح عروسک ادامه داد: یک سری محدودیت‌هایی وجود دارد که اگر برداشته شوند، می‌توان کارهایی انجام داد. اگر خیلی همه چیز را به شکل سیاسی ببینیم، باعث می‌شود خیلی دست‌وپای ما برای کار بسته شود و نتوانیم به‌راحتی کار کنیم. خیلی ساده است؛ وقتی آزادانه و راحت فکر کنی، کارها هم زیبا و هم جذاب خواهند شد.




افشای جزییات داستانی سریال “۸۷متر”کیانوش عیاری از زبان بدمن سریال!!+عکس

سینماروزان: کیانوش عیاری به اعتراف خودش برای رفع و رجوع نیازهای مالی به ساخت سریال “۸۸متر” با عنوان اصلاح شده به “۸۷متر” مشغول است و در این میان بازیگر نقش منفی سریال، جزییات داستانی “۸۷متر” را عیان ساخته است.

علی سلیمانی بازیگر نقش منفی “۸۷متر” درباره جزییات داستانی این سریال به “ایسنا” گفت: یک آدم کلاه‌برداری خانه‌ای را به دو نفر می‌فروشد و رفته رفته در قصه متوجه می‌شویم که به دو نفر نفروخته بلکه به چند نفر فروخته است. در قصه با دو نفر مواجهه داریم؛ یکی آقای مهران رجبی و خانواده اش و دیگری آقای علی دهکردی و خانواده‌اش.

سلیمانی ادامه داد: سریال “۸۷متر” کاملا جدی است و کمی رگه‌های طنز اجتماعی هم دارد. اینکه کلاهبرداری را تمسخر و نقد اجتماعی می‌کند. حضور من و تاثیری که نقش دارد به گونه‌ای است که این کاراکتر که منفی و به‌نوعی دزد میباشد، قرار است حق برادر ساده لوحش را بگیرد اما در میانه راه با کلاهبردار شریک می‌شود و برادرش را دور می‌زند!!

 

۸۷متر




ادعای مجری پیشکسون تلویزیون⇐ شهاب حسینی را من کشف کردم ولی هنگام بیماری، هیچ‌کس به سراغم نیامد!

سینماروزان: یک مجری و گزارشگر قدیمی تلویزیون به تازگی مدعی شده او بوده که شهاب حسینی را کشف کرده و وارد اجرا برای تلویزیون کرده است؛ این مجری که اخیرا بیماری سختی را پشت سر گذاشته به گلایه از دوستانی هم پرداخته که هنگام بیماری حالی هم ازش نپرسیده‌اند.

بهروز مقدم مجری و گزارشگری که بیش از نامش، چهره‌اش برای مخاطبان تلویزیون آشناست با اشاره به نوآوریهایش برای تلویزیون به “جام جم” گفت: می‌توانم بگویم من ابداع‌کننده نوعی از گزارش‌ها در تلویزیون بودم. چون آدمی که با مجموعه‌ای از هنر‌ها آشنایی دارد، قطعا ریتم و فن بیان را هم می‌شناسد. به همین دلیل می‌تواند در کار خود خلاقیت داشته باشد. من گزارشگر جدی نبودم و با مردم شوخی می‌کردم و به نوعی بازی هم می‌کردم. به همین دلیل مردم اجرا و گزارش‌های من را دوست داشتند. من هم سر ذوق می‌آمدم و کلی در گزارش‌ها خلاقیت پیدا می‌کردم. اتفاقا خیلی از گزارش‌هایی که می‌گرفتم، پربیننده بود. سال ۱۳۷۰ اولین گزارش را درباره آوارگان عراقی گرفتم و برای آن‌ها کمک جمع کردیم. می‌توانم بگویم که جشن نیکوکاری را من و دوستانم در رادیو و تلویزیون راه‌اندازی کردیم و خیلی هم شلوغ می‌شد و مردم می‌آمدند.

این مجری پیشکسوت با گلایه از آنها که هنگام بیماری، فراموشش کردند اظهار داشت: هر سال در برخی مراسم‌ها به کمک مردم و خیرین ۱۵۰ زندانی را آزاد می‌کردیم و خوشحالم یکی از افرادی بودم که در این کار‌های خیر همکاری می‌کردم. وقتی بیمار شدم و در بیمارستان بستری شدم، فکر می‌کردم دعای همان خانواده‌ها باعث شد که سلامتی‌ام را به دست بیاورم.

بهروز مقدم افزود: من شهاب حسینی را در یکی از کار‌هایی که ساختم کشف کردم اما متاسفانه خیلی از دوستان من را فراموش کردند و هیچ کسی در مدتی که بیمار بودم سراغی از من نگرفت با این حال دعای خیر مردم، نجاتم داد.




سه پرسش قابل بحث یک رسانه شبه‌اصولگرا از هیات مدیره خانه سینما⇐درحالی‌که سازمان سینمایی، از خانه سینما به عنوان یکی از موسسات تابعه خود نام برده است، چرا روسای خانه سینما، هیچ واکنشی به این اقدام نشان نداده‌اند؟؟/مگر همه دعوای روسای خانه سینما با دولت احمدی‌نژاد بر سر آفات تبدیل خانه سینما به زیرمجموعه سازمان نبود؟؟؟/چرا اتفاقی که روسای خانه سینما اجازه ندادند در دولت احمدی نژاد رخ دهد، در دولت اعتدال بی‌سروصدا انجام شده؟؟

سینماروزان: اینکه سازمان سینمایی به‌خاطر بودجه هنگفتی که همه ساله در اختیار حلقه بالادستی خانه سینما قرار میدهد، در سایت رسمی خود این سازمان را در فهرست موسسات تابعه و بودجه‌بگیر خود آورده از منظر مدیران سازمان، عجیب نیست ولی اعجاب از روسای خانه سینماست که با وجود آن همه شعار استقلالی که همواره و بخصوص در دولت دوم محجود احمدی‌نژاد سر دادند، تن داده‌اند به اینکه بودجه‌بگیر دولت باشند ولو به قیمت اینکه سازمان آنها را در حد توابع بودجه‌بگیر خود بنگرد.

رسانه شبه‌اصولگرای “تابناک” با طرح چند پرسش قابل بحث از روسای خانه سینما، این تناقض را زیر ذره‌بین برده است.

متن گزارش “تابناک” را بخوانید:

سازمان سینمایی به بهانه اعلام اسامی اعضای شوراها و موسسات تابعه خود، ترکیب هیات مدیره خانه سینما را نیز به عنوان یکی از موسسات تابعه خود معرفی کرده است؛ اقدام معناداری که با وجود گذشت زمان قابل توجه اصلاح نشده و این پرسش را پیش آورده که آیا واقعاً سازمان سینمایی از یک نهاد صنفی مستقل به یک موسسه تابعه دولت تقلیل یافته و طرحی که دولت احمدی نژاد با مقاومت اهالی سینما اجرا نشد، در حال پیاده سازی است؟!

سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چندی پیش اقدام به انتشار لیستی تحت عنوان «اعضای شوراها، هیات مدیره، هیات امنا سازمان سینمایی و موسسات تابعه» نمود که در راستای شفاف‌سازی اقدام قابل توجهی بود. با این حال این لیست یک نکته داشت که از نظرها پنهان ماند و آن نکته، قرار دادن خانه سینما در کنار دیگر موسسات تابعه سازمان سینمایی نظیر بنیاد سینمایی فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است.

ظاهراً از نظر سازمان سینمایی، «خانه سینما» مجموعه‌ای شبیه به موزه سینما با موسسه هنر و تجربه است. این در حالی است که مدیریت این مجموعه‌ها مستقیماً با حکم رئیس سازمان سینمایی منصوب می‌شوند اما خانه سینما یک نهاد صنفی است که هیات مدیره‌اش بر اساس آرای نمایندگان صنوف سینمایی در مجمع عمومی جامعه اصناف انتخاب می‌شود و ترکیب مدیریتی، تصمیمات و روند سیاست گذاری و اجرایش در همه امور به کلی مستقل از سازمان سینمایی است.

شاید حضور مدیرعامل خانه سینما در نشست‌های متعدد سازمان سینمایی که مشخص نیست آیا برای این موضوع مصوبه‌ای از هیات مدیره خانه سینما وجود دارد یا نه، باعث ایجاد چنین تصوری نزد مدیران سازمان سینمایی شده و آنها به چشم کارمندان و مدیران زیرمجموعه‌شان به مدیرعامل خانه سینما نگاه می‌کنند. البته اگر انتظامی و همکارانش چنین نگاهی نیز داشته باشند و حتی شاهسواری قصد تبعیت نیز داشته باشد، این نگاه واقع بینانه نیست؛ چرا که بر اساس اساسنامه خانه سینما تصمیم گیرنده تمامی امور خانه سینما هیات مدیره است و مدیرعامل فاقد اختیار و صرفاً مجری تصمیمات هیات مدیره است.

در این شرایط انتظار می‌رفت هیات مدیره خانه سینما ورود کند و خواستار اصلاح اطلاعات منتشر شده از سوی سازمان سینمایی و ارائه توضیح در این زمینه شود اما متاسفانه مجموعه هیات مدیره خانه سینما با وجود گذشت زمان قابل توجه هیچ واکنشی نسبت به این اقدام سازمان سینمایی نشان داد؛ رویکردی که ممکن است برای مدیران سازمان سینمایی، اهالی سینما از جمله صنوف سینما و افکارعمومی چنین متبادر سازد که هیات مدیره خانه سینما مشکل با تبدیل شدن به یکی از موسسات تابعه سازمان سینمایی ندارد.

این در حالی است که خانه سینما پیش از این برای حفظ استقلال خود در دوره ریاست جواد شمقدری بر سازمان سینمایی و دولت محمود احمدی نژاد، درگیر تنش‌های تحمیلی شد و تا مرز تعطیلی پیش برده شد و در نهایت پس از تغییر دولت و روی کار آمدن دولت روحانی، خانه سینما که توسط دولت پیشین پلمب شده بود، رفع پلمب شده و فعالیتش را از سر گرفت.
مگر همه دعوای روسای خانه سینما با دولت احمدی‌نژاد بر سر آفات تبدیل خانه سینما به زیرمجموعه سازمان نبود؟؟؟ بنابراین وقتی صنوف سینمایی برای حفظ استقلال‌شان چنین هزینه‌هایی را پرداخته کرده‌اند، منطقی نیست بدون کوچک‌ترین هزینه‌ای این استقلال به محاق برود یا به چالش کشیده شود.

اساساً اگر قرار بود خانه سینما به عنوان یک موسسه تابعه سازمان سینمایی تقلیل یابد و استقلالش مخدوش شود، چرا مدیران خانه سینما همان زمان در کنار مدیران سازمان سینمایی دولت احمدی نژاد حضور نیافتند و نپذیرفتند جزوی از سازمان سینمایی باشند؟! مشخص است که استقلال و حریم خانه سینما یک خط قرمز جدی بود که جامعه سینما نیز برای حفظ آن با دو تجمع بزرگی که مقابل خانه سینما داشت، از آن دفاع کرد. بنابراین نمی‌توان پذیرفت هیات مدیره خانه سینما در مقابل امانتی که جامعه سینمایی به آنها سپرده‌اند، بی‌تفاوت باشند و عملاً اتفاقی که اهالی سینما اجازه ندادند در دولت احمدی نژاد رخ دهد، در دولت روحانی بی‌سروصدا پذیرفته شود.

انتظار می‌رود شاهد توضیح شفاف در این زمینه از سوی مدیریت خانه سینما باشیم که آیا هیات مدیره کنونی خانه سینما پذیرفته که جزو موسسات تابعه سازمان سینمایی تلقی شود و یا این تفسیر سازمان سینمایی است. همچنین اگر این تفسیر سازمان سینمایی است، این توقع وجود دارد که سازمان سینمایی در همین مقطع نسبت به رفع و رد این تفسیر وارد عمل شود و یا سازمان سینمایی را برای بازنگری در ادعایشان متقاعد نمایند و یا به صورت علنی این تفسیر را رد کنند.

روابط عمومی سازمان سینمایی در پاسخ به تناقض فوق، در پاسخی کوتاه، تاکید کرده خانه سینما را جزو موسسات تابعه خود می‌داند. در جوابیه کوتاه روابط عمومی سازمان سینمایی آمده است: ضمن قدردانی از نکته بینی تابناک، منظور از موسسات تابعه هر موسسه ای است که مستقیما از سازمان سینمایی بودجه دریافت می کنند. خانه سینما جزو موسساتی است که از طریق انعقاد توافقنامه با سازمان سینمایی مورد حمایت واقع می شود و به همین دلیل اطلاعات مربوط به عملکرد و اقدامات شفاف سازی می شود. پیرو این تذکر اصلاح لازم در سایت سازمان سینمایی صورت گرفت.

این در حالی است که اساساً سازمان سینمایی نه به خانه سینما بودجه می‌دهد و نه می‌تواند مطابق با قانون به یک مجموعه مستقل از دولت بودجه دولتی دهد و آنچه تا به امروز از سوی دولت‌ها به خانه سینما پرداخت شده، تحت عنوان «کمک» بوده است. بنابراین اگر قرار باشد این تعریف را در نظر بگیریم، هزار شخص و موسسه‌ای که از دولت کمک دریافت کردند، موسسات تابعه دولت محسوب می‌شوند! آیا هیات مدیره خانه سینما تعریف سازمان سینمایی را قبول دارد؟!




خروجی تکان دهنده شفاف سازی حسین انتظامی⇐۱۵میلیارد هزینه پشتیبانی فقط در ۳ زیرمجموعه سازمان سینمایی!!

سینماروزان: شفاف سازی مالی حسین انتظامی در باب زیرمجموعه های سازمان سینمایی، برخی حفره های مدیریت دولتی سینما در این چهل سال را به خوبی عیان میکند. از جمله این حفره ها بودجه های کلانیست که در زیرمجموعه های سازمان تحت عنوان “هزینه پشتیبانی” خرج میشود.

در تازه ترین دوره شفاف سازی و فقط برای سه زیرمجموعه سازمان سینمایی هزینه پشتیبانی به نزدیکی 15میلیارد رسیده که رقمی هنگفت است!

طبق آخرین شفاف سازی سازمان سینمایی در بنیاد سینمایی فارابی، 6 میلیارد و 393میلیون صرف پشتیبانی شده است. در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، 4میلیارد صرف پشتیبانی شده و در انجمن سینمای جوان هم 3میلیارد و 200میلیون صرف هزینه های جاری و پشتیبانی شده است.

اینکه با این بودجه های میلیاردی پشتیبانی که همه ساله در سازمانهای زیرمجموعه مدیریت دولتی سینما هزینه میشود، چه‌ها که میشود کرد بماند! آنچه الان مهم است اینکه این بودجه های پشتیبانی دقیقا کجا خرج میشود؟؟ آیا در جداول بعدی شفاف‌سازی، این پرسش، پاسخ داده خواهد شد؟؟ 




بخشهایی خواندنی از تازه‌ترین گفتگوی اسدالله یکتا⇐ من ‏سواد ندارم و باید یک نفر دیالوگ‌ها را برایم بخواند تا بتوانم آنها را حفظ کنم/مهرجویی به شکیبایی گفته بود: این کوچولو خیلی قشنگ بازی میکنه!/پرستویی بغلم کرد و گفت خوشحال است که با من همبازی شده/صابر رهبر به فردین با آن عظمتش، سیلی زد و کم مانده بود که کتک مفصلی هم به من بزند!!/نمیدانم چرا به‌موقع دستمزدم را نمی‌دهند؟/ بعد از پنجاه سال کار هنری، اسم “صندوق اعتباری هنرمندان” را هم نشنیده‌ام!!

سینماروزان: اسدالله یکتا از بازماندگان سینمای قبل از انقلاب در سالهای بعد از انقلاب، شرایط خوبی را تجربه نکرد و کارش به سیگارفروشی کشید؛ با این حال چند سالی میشود که به یکتا بیشتر نقش میدهند و این شبها هم با سریال “ستایش” روی آنتن است.

اسدالله یکتا با اشاره به علاقه اش برای کار با کارگردانان این دوران به “شهروند” گفت: من کارگردان‌های نسل جدید ‏مثل سعید سهیلی را خیلی دوست دارم و کار کردن با او خیلی خوب است. به‌هرحال من دوست دارم با همه ‏کارگردان‌های نسل جدید کار کنم، ولی خب آنهایی که مرا دعوت نکردند حتما نقشی برای من نداشتند. ضمن این‌که من ‏سواد ندارم و باید یک نفر دیالوگ‌ها را برایم بخواند تا بتوانم آنها را حفظ کنم. به همین دلیل فکر می‌کنم ‏همه کارگردان‌هایی که با آنها کار کردم واقعا به من لطف داشتند. شاید بیشترین سختی که دیدم به ‏دستمزدم برگردد. معمولا سر پرداخت پول اذیت می‌شدم. ‏نمیدانم چرا به‌موقع دستمزدم را نمی‌دهند؟

یکتا با ذکرخیر داریوش مهرجویی که در “هامون” برایش رلی کوتاه بازی کرده بود بیان داشت: مهرجویی به کار خودش خیلی مسلط بود. در کار هم خیلی جدی بود، اما هیچ‌وقت بی‌احترامی نمی‌کرد. یک بار مرحوم ‏خسرو شکیبایی به من گفت که مهرجویی درباره من گفته بود: «این کوچولو خیلی قشنگ بازی می‌کنه ‏انگار قبل از این‌که به دنیا بیاد این کاره بوده!»‏

اسدالله یکتا با اشاره به همبازی بودن با پرویز پرستویی گفت: نقشی که در فیلم “عشق شیشه‌ای” داشتم و لباس جاهلی تنم کردند و صورتم زخمی بود خیلی به دلم نشست. نقش مقابلم هم ‏پرویز پرستویی بود و یادم است مرا بغل کرد و گفت خوشحالم که با تو کار کردم.‏

یکتا با بیان اینکه اختلافات میان بازیگر-کارگردان از سالها پیش در سینمای ایران وجود داشته اظهار داشت: دیده‌ام که بعضی وقت‌ها بازیگر و کارگردان با هم درگیر می‌شوند و این مربوط به امروز و دیروز نیست. مثلا صابر ‏رهبر کمی کارگردان عصبانی بود؛ یادم است که به مرحوم محمدعلی فردین با آن عظمتش سیلی زد. سر ‏فیلم “مراد و لاله” هم نزدیک بود کتک مفصلی به من بزند(می‌خندد). چون یک صحنه داشتم از تیرآهن پایین ‏می‌آمدم که افتادم و صورتم خونی شد. آقای رهبر متوجه نشده بود و برای این‌که درحال ضبط بودیم داد می‌‏زد که برگرد به سمت دوربین. ولی من نمی‌توانستم تکان بخورم برای همین با عصبانیت به سمتم آمد، ولی ‏بعد که دید صورتم پر از خون است عذرخواهی کرد و مرا به بیمارستان رساند.‏

اسدالله یکتا با اشاره به مشکلات جسمیش و عدم برخورداری از امکانات درمانی و اینکه آیا صندوق اعتباری هنر به او کمکی کرده یا نه، گفت: صندوق چی؟! اولین‌بار است اسم این صندوق را می‌شنوم! مدیران این صندوق، وام هم می‌دهند؟!‏حالا باید پرس‌وجو کنم، ببینم جریان این صندوق چیست که من بعد از 50‌سال کار هنری از آن بی‌خبرم!!!؟؟؟




پیش‌زمینه‌ای برای ادغام بین‌الملل در جشنواره‌ اصلی فجر؟⇐حذف میرکریمی و صدور حکم دبیری محفل جهانی(؟) فجر برای عسکرپور+معرفی شورای سیاستگذاری این محفل با استفاده از آلترناتیو وزیر، مدیر دفتر شهردار و سخنگوی وزارت خارجه!!!

سینماروزان: پرهیز از برگزاری هزینه زای بخش بین الملل جشنواره فجر، از اصلی ترین درخواستهای بخش عمده صنوف سینمایی از حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی بود و البته که انتظامی در همان اوان حضورش در سینما هم تلویحا وعده تحقق درخواست صنوف را داد.

حذف رضا میرکریمی دبیر چهار دوره اخیر بین الملل و جایگزینی با محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل اسبق خانه سینما توسط حسین انتظامی را چطور باید تحلیل کرد؟ بخصوص که همزمان با این اتفاق، شورای سیاستگذاری محفل جهانی(؟) فجر با حضور عباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه یا مصطفی کاظمی مدیر دفتر شهردار یا ابوذر ابراهیمی ترکمان رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات که زمانی از جمله گزینه های جانشینی عباس صالحی وزیر ارشاد بوده، بسته شده است!

به غیر از روح الله حسینی(مدیر مدرسه سینمای منحله)، محمد حمیدی مقدم(مدیر مرکز گسترش)، رائد فریدزاده(معاون بین‌الملل فارابی) و البته به جز میرکریمی و عسکرپور، فقط دو سینماگر در شورای سیاستگذاری این محفل هستند؛ یکی نادر طالب‌زاده و دیگری علیرضا شجاع‌نوری که یحتمل اولی را باید نماینده جریان راست در این شورا بدانیم.

این چینش شورای سیاستگذاری در کنار حضور عسکرپور در دبیری، بناست پیش زمینه ای باشد برای ادغام بین‌الملل در فجر و تحقق خواسته بدنه صنف سینما؟؟