1

معاون تازه نظارت زودتر از حد تصور در بن‌بست قرار گرفت⇐ “خانه پدری” با حکم دادسرای رسانه توقیف شد

سینماروزان: محمدمهدی طباطبایی‌نژاد معاون تازه نظارت امید زیادی داشت که دستاورد ابراهیم داروغه‌زاده در رفع توقیف و اکران بی‌دردسر فیلمهای توقیفی را امتداد دهد ولی با توقیف دوباره “خانه پدری”، زودتر از حد تصور در بن‌بست قرار گرفت.

نسخه پالایش‌شده “خانه پدری” از ابتدای آبان روی پرده رفت و در سه روز نخست اکران خود هم نزدیک به نیم میلیاردی فروش داشت ولی در ششم آبان ماه و با دستور دادسرای رسانه توقیف شد.

سازمان سینمایی اعلام کرد با ابلاغ دستور قضایی بازپرس شعبه 16 دادسرای فرهنگ و رسانه تهران به سازمان سینمایی اکران فیلم «خانه پدری» متوقف شده است و مشخص نیست مجددا بتواند روی پرده برود یا نه؟؟

داروغه‌زاده معاون پیشین نظارت توانسته بود در دوران مدیریتش آثاری توقیفی همچون “خانه دختر”، “عصبانی نیستم”، “آشغالهای دوست داشتنی” و “پارادایس” را روی پرده بفرستد ولی طباطبایی‌نژاد در اولین گام از اکران “خانه پدری” بازماند!




تهیه‌کننده “آژانس شیشه‌ای” و “چ” مطرح کرد⇐سالهاست که در حسرت رکورد نمایش دهه‌های شصت و هفتاد هستیم!/با وجود رشد دوبرابری جمعیت کشور، در جلب مخاطب برای سینما، عقب افتاده‌ایم!!/برای خودشان جشن می‌گیرند که امسال نسبت به سال قبل رشد درآمدی داشته‌اند؛ اگر این رشد، واقعی بود این همه افراد از بدنه سینما دچار بیکاری مفرط نبودند!!

سینماروزان: تلاش وافری که مدیران دولتی سینما برای بالا نشان دادن آمار فروش فیلمها به خرج می‌دهند بدون آن که بگویند این بالا رفتن، نتیجه افزایش قیمت بلیت سینماست و نه نتیجه افزایش مخاطب، مدتهاست که جریان دارد و حتی اگر در سردترین فصل اکران باشیم باز به‌ناگاه آماری از مدیران دولتی سینما می‌رسد مبنی بر افزایش آمار فروش!!

مهدی کریمی تهیه‌کننده باتجربه سینما، با انتقاد از این رویه مدیران سینما به “باشگاه خبرنگاران جوان” گفت: نباید خودمان را با آمارهای کمی و اعداد و ارقامی که منتشر می‌شود، گول بزنیم. با همه توسعه‌هایی که ادعا کرده ایم، در جذب مخاطب پسرفت داشتیم و با وجود رشد دوبرابری جمعیت هنوز نتوانستیم رکورد نمایش دهه شصت و هفتاد را بشکنیم و در جلب مخاطب برای سینما، عقب افتاده‌ایم. ما خودمان را با عدد گول می‌زنیم و این آفت بزرگی است برای من در بدنه سینما و مدیر فرهنگی که می‌خواهد درباره عملکردش شعار بدهد.

تهیه کننده «چ» افزود: پسرفت و ضرر ما این نیست که چرا ۸۰۰ میلیارد فروش نداریم؛ بلکه این است که با همه‌ تولیدات در چهار دهه همواره پسرفت کردیم و برای خودشان جشن می‌گیرند که امسال نسبت به سال قبل رشد درآمدی داشته‌اند. اگر این رشد که برخی مدعی آن هستند، درست باشد؛ چرا الان شاهد بیکاری عوامل سینما هستیم. اگر رشد واقعی بود این همه افراد از بدنه سینما دچار بیکاری مفرط نمی‌شدند.

تهیه کننده “آژانس شیشه‌ای” گفت: واقعیت آن است که بخشی از سینماروها که در سنوات گذشته محصولات یک هنرمند یا شرکت را دنبال می‌کردند، ریزش شدیدی پیدا کرده اند. برخی فیلمسازها خودشان اعداد و ارقام فیلم را بالا می‌برند؛ اگر فیلم منِ تهیه کننده مورد اقبال واقع نشود و بروم با روش‌های پست و فرومایه در ذهن مردم ایجاد رونق و فروش بکنم، چند جانبه به سینما لطمه زده ام.

این تهیه کننده ادامه داد: در سینما همیشه چند عنصر باید در کنار هم قرار بگیرد که یک فیلم و محصول هنری مانا و گیرا شود؛ اول اینکه محصول، نوگرا و همراه با حرف جدید باشد. دوم اینکه محصول از تبلیغات مناسب بهره ببرد و سوم وقتی مخاطب فیلم را می‌بیند، مبلغ کار شود. اگر این سه مورد توام با یکدیگر نباشد، مثل خیلی از فیلم ها که تبلیغات صد در صدی دارند، اما فروش صد در صدی ندارند؛ مخاطب ناراضی خواهد بود و نمی‌گذارد بقیه این فیلم را تماشا کنند. فیلم باکیفیت روی زمین نمی‌ماند و مشتری خودش را سینه به سینه پیدا می‌کند. خلاصه اینکه وقتی از محتوای غنی فاصله گرفتیم و خودمان را به اقیانوسی ۲ یا ۳ سانتی قانع کردیم، از سطح فکری مخاطب عمومی، پایین‌تر فیلمسازی می‌کنیم.




روی آنتن زنده بیان شد⇐ رییس سینما برای اردوغان توییت می‌زند ولی به اعتراضات بدنه سینما نسبت به عملکرد غلط صندوق هنر کمترین واکنشی نشان نمی‌دهد!!/چه کسی باید مشکل بیمه تکمیلی درمان سینماگران را حل کند؟؟

سینماروزان: دامنه اعتراضات نسبت به کم‌کاری صندوق اعتباری هنر درباره حل مشکل بیمه تکمیلی درمان سینماگران کماکان ادامه دارد ولی هنوز نه وزیر ارشاد و نه رییس سازمان سینمایی و نه مدیرعامل خانه سینما-که عضو هیات امنای صندوق هم هست- کمترین واکنشی به این اعتراضات نشان نداده‌اند.

سینماگران معترضند به انتخاب یک شرکت بیمه‌ای گمنام به‌عنوان متصدی بیمه تکمیلی درمان خود و بوروکراسی نفسگیر این شرکت برای ارائه خدمات و از این می‌گویند که بسیاری از مراکز تحت قرارداد این بیمه به سینماگران سرویس نمی‌دهند.

این اعتراضات به رسانه ملی هم کشیده شد و پژمان کریمی روزنامه‌نگار سینما روی آنتن زنده “هفت” بیان داشت: وزیر ارشاد یک‌چهره دوست داشتنی است ولی از اتفاقاتی که در سازمان سینمایی می افتد بی خبر است و انگار نمی‌داند سینماگران چه مشکلاتی دارند.

این روزنامه‌نگار ادامه داد: رئیس سازمان سینمایی کشور برای اردوغان توییت میرند ولی به اعتراضات بدنه سینما نسبت به عملکرد غلط صندوق هنر کمترین واکنشی نشان نمی‌دهد! چه کسی باید مشکل بیمه درمانی سینماگران را حل کند؟ کاش رییس سینما به نامه صنوف سینمایی که به دنبال بیمه تکمیلی خود هستند بها می‌دادند و از سینماگرانی که گرفتار عملکرد فشل یک شرکت بیمه گمنام هستند، حمایت میکردند.




اشاره معاون فرهنگی دهه شصت فارابی به آشفتگی اکران⇐این روزها اگر «مادر»علی حاتمی و «ناخداخورشید»ناصر تقوایی هم روی پرده روند، شکست می‌خورند چون بهشان سانس نمی‌دهند!!!

سینماروزان: نابسامانی اکران در سینماها که یکی از اصلی‌ترین دلایل آن وقوع تبعیضهای مختلف است، مدتهاست وجود دارد و با تغییر و تحولات در مدیریت سینمایی هم نه‌تنها این تبعیض‌ها برطرف نشده بلکه فقدان نیروی نظارتی برای جلوگیری از این تبعیضات، مشکلات را توسعه داده.

عبدالله اسفندیاری معاون فرهنگی فارابی در دهه شصت، دو سال قبل فیلمی با عنوان “نرگس مست” را تولید کرد ولی این فیلم هنوز نتوانسته شرایط اکران پیدا کند.

اسفندیاری با نقد اوضاع حاکم بر اکران به “مهر” گفت: در حال حاضر اکران در اختیار فیلم‌های کمدی است؛ فیلم‌هایی که البته عنوان «کمدی» را یدک می‌کشند اما در حقیقت مسخره هستند و برای فروش بیشتر در آن‌ها کارهایی انجام می‌شود که نمی‌شود نام آنها را فیلم گذاشت؛ فیلم‌هایی که نه قصه دارند و نه محتوا اما به بهانه یک سری حرکات ژانگولر تبدیل به فیلم‌های کمدی شده‌اند، با این وجود همین فیلم‌ها اکران را در اختیار گرفته‌اند و نمی‌گذارند فیلم‌های جدی اکران شوند، یعنی فرصت نمایش را از فیلم‌های جدی گرفته‌اند و فیلم‌های جدی در محاصره فیلم‌های کمدی هستند. به همین دلیل هم انتظار برای اکران «نرگس مست» تا به این حد طول کشیده است.

اسفندیاری توضیح داد: هرچند برخی از فیلم‌های جدی استثنائاً به فروش خوبی می‌رسند، اما فیلم‌های کمدی میدان بیشتری در اختیار دارند و در این میان فیلم‌های جدی آسیب می‌بینند. برای مثال پیش از این فیلم‌های جدی‌ای روی پرده آمدند که ما تصور می‌کردیم بتوانند به فروش مناسبی برسند اما یک فروش و اکران معمولی را پشت سر گذاشتند.

این تهیه کننده اظهار کرد: مدیریت کلان فرهنگی باید به گونه‌ای عمل کند که در کنار آن فیلم‌های به اصطلاح کمدی، آثار جدی هم به فروش خوبی برسند اما در این فضایی که ایجاد شده یقین بدانید اگر الان فیلم «مادر» به کارگردانی علی حاتمی و «ناخداخورشید» ساخته ناصر تقوایی هم اکران می‌شد، نمی‌توانستند به فروش خوبی برسند چون اصلا بهشان سانس نمیرسید یعنی بسیاری از فیلم‌های تاریخ ما در چنین شرایطی با استقبال مواجه نمی‌شدند چون این روزها سینماداران با یک سری معیارهای کلیشه‌ای مثل حضور بازیگران معروف و… تکلیف اکران را مشخص می‌کنند.

اسفندیاری تأکید کرد: ما ۲ جور اکران داریم یکی اکران هجومی و کوتاه‌مدت که برای همین فیلم‌های کمدی است و دیگری اکران تدریجی و بلندمدت که در طول زمان به موفقیت می‌رسد. بنابراین در حال حاضر ما مهندسی درست اکران نداریم تا همه نوع فیلمی در سبد سینماروها وجود داشته باشد.

وی در پایان گفت: در این میان برخی از فیلم‌هایی که حمایت جدی دارند، می‌توانند به فروش خوبی برسند که به نظرم باید این موضوع اصلاح شود تا همه فیلم‌ها اکران خوبی را پشت سر بگذارند.




بعد از اعتراض نزدیک به ۲۰صنف سینما به صندوق اعتباری هنر بابت عملکرد فشل بیمه تکمیلی سینماگران⇐حالا افشاگری دست‌اندرکاران فیلم تازه مهرجویی از بی‌حرمتی این صندوق به کارگردانی که امام(ره)، فیلمی از او را به‌عنوان الگوی سینمای پس از انقلاب معرفی کرد

سینماروزان: این روزها اعتراضات به صندوق اعتباری هنر بابت عملکرد ضعیف بیمه تکمیلی درمان سینماگران به اوج خود رسیده و نزدیک به ۲۰ صنف سینما، صندوق را به‌خاطر انتخاب یک شرکت بیمه ضعیف زیر سوال برده‌اند.

حالا دست‌اندرکاران تولید فیلم تازه داریوش مهرجویی با نام “لامینور” نیز در خلال جوابیه‌ای که برای گردانندگان یک خبرگزاری اصولگرا نگاشته‌اند، به افشاگری درباره این مساله پرداخته‌اند که صندوق هنر، صدور حمایت برای فیلم تازه داریوش مهرجویی را منوط به بررسی سوابق سازنده این کارگردان کرده‌!

کیست که نداند مهرجویی همان کارگردانیست که امام خمینی(ره) در ۲۳اردیبهشت۵۹ با ذکر نام فیلم “گاو”ش به‌عنوان الگویی از سینمای منهای فحشا بیان داشت: ما بحمدالله گویندگان و نویسندگان خوب داریم. ما همه چیز داریم. من غالباً فیلمهایی که‏ خود ایرانیها درست می‏کنند به نظرم بهتر از دیگران است مثلا فیلم «گاو»  آموزنده بود.

متن جوابیه دست‌اندرکاران “لامینور” را بخوانید:

در پی درج مطلبی در خبرگزاری فارس با عنوان «تهیه‌کننده «لامینور» چرا وام ۴۰۰ میلیون تومانی را نگرفت؟» با توجه به اینکه ظاهرا نقش سخنگوی بنیاد سینمایی فارابی به بخش فرهنگی خبرگزاری شما واگذار شده و منت حمایت خیالی فارابی را بر سر پروژه «لامینور» و آقای مهرجویی میگذارید، تعجب می کنیم که چطور اطلاعاتی دارید که آقای درمیشیان تهیه کننده فیلم «لامینور» از آن بی خبر است اما از نامه آقای درمیشیان به آقای تابش مدیر محترم بنیاد سینمایی فارابی بی اطلاعید؟

آقای درمیشیان در تاریخ ٢٢ مرداد در نامه ای به شماره ثبت۲۵۲۱ خطاب به آقای تابش نوشته اند: « من برای فیلم خودم نه از شما درخواستی داشته ام و نه انتظاری دارم، اما فکر می کردم حمایت از بزرگانی چون داریوش مهرجویی وظیفه بنیاد سینمایی فارابی است. عدم حمایت حضرتعالی و بنیاد فارابی را از یاد نخواهم برد و بی صبرانه منتظر تماشای تولیدات فاخرتان هستم.»

بیش از دو ماه از این نامه می گذرد و تا این لحظه آقای تابش هیچ گونه پاسخي به آن نداده اند که نشان از احترام ایشان به سینمای آقای مهرجویی باشد.
البته پیش از این صندوق اعتباری هنر هم به عنوان بازوی اجرایی فارابی با بی احترامی کامل حمایت از فیلم «لامینور» را به بررسی سوابق کاری آقای مهرجویی موکول کرده بودند!

برای ما جای تاسف است که چطور صندوقی که برای حمایت از هنر و هنرمندان شکل گرفته از سوابق و رزومه یکی از بنیانگذاران موج نوی سینمای ایران بی خبر است!!

تاسف دیگر این که خبرگزاری فارس با انتشار مضمون و محتوای فیلمنامه لامینور اقدام به جوسازی علیه فیلمی در مرحله ساخت کرده که این مساله خود شبهه و ظن عدم رعایت اصل امانتداری توسط بنیاد فارابی در حفظ محتوای فیلمنامه ها را به ذهن متبادر می سازد.

در پایان تاکید می شود مطلب مندرج درخصوص اختصاص وام به این پروژه و عدم اقدام آقای درمیشیان تهیه کننده فیلم برای دریافت، کذب محض است و حق پیگرد قانونی برای تهیه کننده محفوظ است، شایسته است خبرگزاری هایی که از جایگاه خبرنگاری به خبرسازی تنزل پیدا میکنند با الفاظ و معانی آنها آشنایی داشته و تفاوت عباراتی چون «دریافت وام» با «تشکیل پرونده» و «اختصاص وام» با «معرفی به شرط بررسی سوابق» را بدانند.

«لامینور» فیلمی است که کاملا بدون حمایت دولتی، بنیاد سینمایی فارابی و سازمان سینمایی تولید می‌شود و عدم حمایت فارابی نشان دهنده عدم وابستگی و استقلال سازندگان فیلم است.




آمار رسمی سینماشهر حکایت دارد از اقبال شگفت مخاطبان به نسخه پالایش شده فیلم عیاری⇐«خانه پدری» با درجه ۱۵+ فقط ۱۵ سالن تهران نصیبش شده و بدون تیزر تلویزیونی و تبلیغات محیطی، در یک روز نزدیک به ۶۰میلیون فروخته است!⇔«…رد خون» با درجه ۱۲+ نزدیک به ۲۰۰ سالن در تهران و شهرستان نصیبش شده و با انبوه تبلیغات تلویزیونی و محیطی و فوق‌برنامه(!) در یک روز فقط ۷۰میلیون فروخته!!

سینماروزان: اکران فیلم «خانه پدری»کیانوش عیاری بعد از ده سال توقیف و با کیفتی پالایش‌شده  از اول آبان ماه آغاز شده است آن هم در شرایطی که به لحاظ ظرفیت اکران «خانه پدری» از محدودیت وافر سالن رنج می‌برد.

فکر میکنید «خانه پدری» در روز ابتدایی اکران چقدر فروخته؟ آمار رسمی سینماشهر حکایت دارد «خانه پدری» در روز اول آبان فقط با 15 سالن در تهران نزدیک به 60 میلیون فروش داشته است.

برای آن که بتوان ارزش فروش «خانه پدری» را درک کنیم، کافیست آمار فروش فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» که علاوه بر تهران در کلی شهرستان هم روی پرده رفته و کلی سالن هم دراختیار دارد را در همان روز اول آبان مرور کنیم.

باز طبق آمار رسمی سینماشهر «…رد خون» در روز اول آبان با نزدیک به 200 سالن، در تهران حدود 40میلیون و در شهرستانها حدود 30 میلیون فروخته است.

هرچند هم «خانه پدری» و هم «…ردخون» با درجه بندی سنی روی پرده رفته‌اند ولی فارغ از تفاوت بعید میان حجم سالن‌هایشان، در امکانات تبلیغی هم تفاوت عمده ای دارند.

«…رد خون» نه تنها حمایت گرم حوزه هنری و تخصیص سالنهای مختلف این ارگان در تهران و شهرستانها را کنار خود داشته بلکه کلی تیزر تلویزیونی و تبلیغ محیطی و البته تبلیغات اجباری از نوع پاپ‌آپ در سامانه مرجع بلیت‌فروشی داشته است!

«خانه پدری» بدون تبلیغات محیطی اکران شده و حتی یک تیزر تلویزیونی هم نصیبش نشده است، سینماهای حوزه هنری بدان تعلق نگرفته است و حتی تبلیغات مجازی آن نیز به صورت چراغ خاموش انجام شده بود و آن هم بدون ذکر نام فیلم!

چرا این همه تفاوت است میان ظرفیت اکران دو فیلم درجه‌دار؟؟ مقایسه بالا نشان می‌دهد مخاطبان در همین شرایط محدود اکران هم از «خانه پدری» استقبال کرده‌اند پس چرا نباید برای اندکی هم که شده اوضاع اکرانش بهتر شود تا تصویری اندکی عادلانه‌تر از اکران برای مخاطبان رقم بخورد؟

 

آمار اول آبان «رد خون» در سینماشهر
آمار اول آبان «رد خون» در سینماشهر

آمار اول آبان «خانه پدری» در سینماشهر
آمار اول آبان «خانه پدری» در سینماشهر

 




یک رسانه اصولگرا خطاب به همایون شجریان و علیرضا قربانی⇐ برای ایران می‌خوانید یا ایران‌مال!؟/چگونه غزل‌های عارفانه تاریخ ایران زمین را در یک «مال» می‌خوانید؟/اگر برای مردم می‌خوانید، بروید در جنوب شهر بخوانید نه در جایی که نماد ثروت بی‌حساب و کتاب است!

سینماروزان: همایون شجریان و علیرضا قربانی کلیپ آهنگ مشترک خود را در «ایران‌مال» ضبط کردند؛ انتشار این خبر با واکنش‌های متفاوتی از سوی مخاطبان مواجه شده و برخی آن را امری طبیعی و ناشی از حمایت مالی مجموعه مذکور دانسته‌اند و برخی نیز دور از شان همایون.

روزنامه اصولگرای “جوان” در تحلیلی انتقادی بر این امر از همایون و قربانی پرسیده که چرا به‌جای ضبط کلیپ در ایران‌مال در یکی از مناطق جنوب شهر کلیپ‌سازی نکرده‌اند؟؟؟

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

فلسفه هنری که در مسیر راه‌پله‌های ایران‌مال، گام بر‌می‌دارد، همان است که توده‌های مردم و طبقات پایین اجتماع را از درک و فهم هنر عاجز و مخاطب هنر را فقط طبقه بالا و سرمایه‌داران و خرده سرمایه‌داران می‌داند؛ طبقه‌ای که ثروت و شهرت دو ویژگی آن است و تحقیر و تحمیق توده‌های مردمی، کار آن.

بی‌گمان همایون شجریان نخبه هنری و چکیده موسیقی ایران است، اما ایران نه «ایران‌مال»!

مردم ایران قرن‌هاست که «هنر نزد ایرانیان است و بس» را که نشانه جاری بودن هنر در میان عموم مردم است، به رخ نظام‌های سرمایه‌داری که هنر را در سالن‌های لاکچری محبوس کرده‌اند، کشیده‌اند و هنر مردمی را به هنر اشرافی برتری داده‌اند.

هنرمندان ایرانی معمولاً از مردم زیاد دم می‌زنند و کمتر در مقابل مردم از «مایه و مال» سخن می‌گویند، اما مایه اصلی هنر در ارتباط صحیح، محترمانه و خلاقانه با مخاطبان هنر است. شما برای در و دیوار آواز نمی‌خوانید، اگر برای مردم می‌خوانید، بروید در جنوب شهر، بروید در نازی‌آباد، بروید جایی که صدای شما در همهمه و هیاهوی صدای مشتاق مردم بپیچد نه در جایی که انعکاس صدای شما از دیوار‌ها و ستون‌های بلند «ایران‌مال» نغمه «ثروت انباشته شده» را ساز کند!

نگویید که این صرفاً یک «لوکیشن لوکس» بود که می‌توانست جای دیگری باشد. شما به مقبره سعدی و حافظ نرفته‌اید، در یک سالن اختصاصی موسیقی اجرا نکرده‌اید، شما نماد ابتذال سرمایه و انفعال اخلاق و سمبل مصرف و مصرف‌گرایی و یک «دکان به تمام معنا» را برای ترانه‌سرایی و آوازخوانی از غزل‌ها و ترانه‌های عرفانی انتخاب کرده‌اید! این پارادوکس مشمئز‌کننده، هنر زیبای شما را به تمامی تخطئه کرد.

چگونه غزل‌های عارفانه تاریخ معرفتی ایران زمین یا ترانه‌های عاشقانه شاعران معاصر را در یک «مال» می‌خوانید؟! لابد از سعدی می‌خوانید که «ما گدایان خیل سلطانیم»؟! یا از حافظ می‌خوانید که «حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم»؟! آن هم در جایی که خود حجاب عالم امکان است! یا از احمد شاملو، «درد مشترک» را می‌خوانید؟! کدام درد؟! مشترک با که؟!

نه این «کنسرت‌های همایونی» جایی برای مردم نمی‌گذارد و جایی برای اخلاق! بیایید برای مردم بخوانید. قرار بود در خیابان و مقابل مردم اجرا کنید، چه شد که سر از «مال» در آوردید؟!




اعتراض به بی‌کفایتی ارگان متولی بیمه تکمیلی درمان سینماگران بالا گرفت/شورای‌عالی تهیه‌کنندگان، انجمن مدیران تولید، کانون بازیگران، انجمن فیلمبرداران، انجمن تدوین‌گران، انجمن آهنگسازان، انجمن نویسندگان و چند صنف فعال دیگر سینما خواستار برخورد با مدیران صندوق اعتباری هنر شدند

سینماروزان: از همان زمان که صندوق اعتباری هنر، یک شرکت بیمه‌ای نه‌چندان شناخته‌شده را به‌عنوان ارگان متولی بیمه درمانی سینماگران معرفی کرد، کم نبودند سینماگرانی که نسبت به این مساله اعتراض کردند و خواستار انتخاب یک شرکت قدرتمند و شناخته‌شده به‌عنوان بیمه‌گذار هنرمندان شدند.

با این حال مدیران صندوق اعتباری اعتراضات سینماگران را جدی نگرفتند تا عملکرد فشل شرکت بیمه مذکور با واکنش کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران موجب شود که روال بازگشت هزینه‌های درمانی سینماگران از سوی این شرکت بیمه را زیر سوال ببرد.

به دنبال آن بدنه سینماگران هم معترض شدند به اینکه برخی مراکز درمانی که نامشان در وبسایت بیمه مذکور به‌عنوان طرف قرارداد آمده، از ارائه تسهیلات به بیمه‌شدگان صندوق اعتباری هنر سرباز میزنند.

هیچ کدام از این اعتراضات با واکنش عملیاتی مدیران صندوق اعتباری هنر مواجه نشد تا حالا از یک سو شورایعالی تهیه‌کنندگان و از سوی دیگر چندین صنف فعال سینما با انتشار بیانیه‌هایی از وزیر ارشاد و مدیران خانه سینما بخواهند با بی‌کفایتی مدیران صندوق برخورد کنند.

شورایعالی تهیه کنندگان سینمای ایران با اعلام “وضعیت غیرقابل قبول بیمه هنرمندان” نامه‌ای سرگشاده خطاب به وزیر ارشاد نوشتند.

در متن نامه سید ضیاء هاشمی دبیر شورایعالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران خطاب به دکتر سیدعباس صالحی وزیر ارشاد آمده است: متاسفانه صندوق اعتباری هنر در زمینه‌ی درمانی هنرمندان ، سال جاری را به یکی از بدترین سالها بدل کرده است. به گونه‌ای که هنرمندان برای استفاده از بیمه تکمیلی ( بیمه سرمد ) کاملاً زمین گیر شده و قادر نیستند از بدیهی‌ترین خدمات درمانی متعارف بهره بگیرند. این در حالی است که فلسفه‌ی وجودی صندوق اعتباری هنر نه فقط حمایت از هنرمندان بلکه حفظ قدر و منزلت رفیع اجتماعی آنهاست. با توجه به اینکه هنوز از عمر بیمه تکمیلی مشارالیه هشت ماه باقی است، مستدعی است در خصوص رفع این ستم آشکار که کاهنده‌ی ارج و قرب هنرمندان در محضر افکار عمومی است، دستورات لازم را صادر نمایید.

به دنبال شورایعالی تهیه‌کنندگان، جمعی از صنوف دیگر خانه سینما نیز نسبت به روند “عملکرد صندوق اعتباری هنر” اعتراض‌شان را مطرح کردند و درخواست کردند تا مدیران خانه سینما این روند را پیگیری کنند.

انجمن ‌صنفی فیلم‌نامه‌نویسان سینمای ایران – انجمن ‌صنفی فیلم‌برداران سینمای ایران – انجمن ‌صنفی تدوین‌گران سینمای ایران – کانون آهنگسازان سینمای ایران – انجمن ‌مدیران تولید سینمای ایران – انجمن ‌صنفی منتقدان و نویسندگان آثار سینما – انجمن‌ صنفی برنامه‌ریزان و دستیاران کارگردان سینما – انجمن جلوه‌های بصری سینما – انجمن‌ صنفی طراحان فنی و مجریان صحنه سینما – انجمن ‌صنفی دستیاران فیلمبردار سینما – انجمن ‌صنفی مدیران و دستیاران تدارکات سینما – انجمن ‌صنفی بازیگران و بدل‌کاران سینما از جمله صنوفی هستند که با انتشار یک بیانیه سرگشاده به اعتراض نسبت به بی‌کفایتی مدیران صندوق اعتباری هنری پرداخته‌اند.

در این بیانیه آمده است: بی‌اعتنایی شگفتِ «صندوق اعتباری هنر» به اعتراض‌ها در باره شیوه‌ی خدمت رسانی‌اش نشان از این پدیده‌ی زشت دارد که مدیران صندوق برای سلامت و جان و روان افراد تحت پوشش‌اش ارزشی قائل نیستند. ریال‌ریال دستمزد ماهانه مدیران صندوق اعتباری هنر برای این است که خدمتی در خور به هنرمندان ارایه دهند و بدون انجام این‌ خدمت علتِ وجودی ندارند.
انجمن صنفی فیلم‌نامه‌نویسان سینمای ایران در بیانیه‌ی پیشین، نارضایتی اعضایش از بیمه تکمیلی و روند بازپرداخت هزینه‌های درمانی را اعلام کرد. انتظار داشتیم مدیران صندوق اعتباری هنر ناکارآمدی‌هایشان را اصلاح کنند که تا الان تغییری مشاهده نکرده‌ایم.
این‌بار به همراه صنوف دیگر و همدلی هیات‌مدیره و مدیرعامل خانه‌سینما منتظریم با اقدام سریع مدیران خانه‌سینما این بی‌اعتنایی غیرقابل تحمل صندوق اعتباری هنر به پایان رسد. حداقل ۹ ماه تا اتمام این دوره‌ی قراردادِ بیمه تکمیلی باقیمانده است. راهی پیدا کنید که بیش از این اعضای خانه سینما تحت فشار و بی‌پناه نباشند.

کانون کارگردانان سینمای ایران از دیگر صنوفی است که با نگارش نامه ای خطاب به وزیر به عملکرد صندوق اعتباری هنر این گونه اعتراض کرده است: جناب آقای دکتر سیدعباس صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی! متاسفانه عملکرد صندوق اعتباری هنر باعث اعتراضات گسترده بسیاری از اهالی محترم سینما شده است. صندوق اعتباری هنر نه اعتباری برای هنرمندان قائل است و نه هنرمندان را به رسمیت می‌شناسد که جای تاسف بسیار دارد. کانون کارگردانان سینمای ایران ضمن همدلی با تمامی صنوف سینمایی معترض، خواستار تغییرات جدی در رویه این صندوق در برخورد و ارائه خدمات به سینماگران است. لطفا شرایطی به وجود آورید تا قفل صندوق اعتباری هنر باز شده و رسیدگی سریع به مشکلات سینماگران در اولویت قرار گیرد.

در ادامه اعتراض‌ها به عملکرد صندوق اعتباری هنر در قبال سینماگران، انجمن صنفی فیلم کوتاه و انجمن صنفی فیلمسازان انیمیشن نیز به وضعیت بیمه تکمیلی و خدمات درمانی صندوق اعتباری هنر اعتراض کردند.

این دو صنف اعلام کردند که متاسفانه صندوق اعتباری هنر در زمینه درمانی هنرمندان سال جاری را به یکی از بدترین سال‌ها بدل کرده است. به گونه‌ای که هنرمندان برای استفاده از بیمه تکمیلی (بیمه سرمد) کاملاً زمینگیر شده و قادر نیستند از بدیهی‌ترین خدمات درمانی متعارف بهره بگیرند.

۶ صنف سینمایی شامل انجمن صنفی صدای سینمای ایران، انجمن صنفی منشیان صحنه، انجمن صنفی جلوه‌های ویژه میدانی، انجمن صنفی عکاسان سینما، انجمن صنفی کارکنان لابراتوار و انجمن صنفی کارگردانان مستند سینما از دیگر صنوفی هستند که طی بیانیه‌ای به عملکرد صندوق اعتباری هنر درباره خدمات بیمه تکمیلی اعتراض کردند.

در بیانیه این ۶ صنف ضمن اعلام همبستگی و حمایت از خواسته ۱۳ صنف دیگر خانه سینما که روز گذشته اول ابان ۱۳۹۸ بیانیه مشترکی را منتشر کرده بودند، تاکید شده است که متاسفانه صندوق اعتباری هنر در زمینه درمانی هنرمندان، سال جاری را به یکی از بدترین سال‌ها بدل کرده است به گونه‌ای که هنرمندان برای استفاده از بیمه تکمیلی (بیمه سرمد) کاملاً زمینگیر شده و قادر نیستند از بدیهی‌ترین خدمات درمانی متعارف بهره بگیرند.




تناقضات رخ‌داده مقارن با اکران “خانه پدری” ⇐ ممنوعیت نمایش در سینماهای حوزه هنری دربرابر نمایش با سانس‌های متعدد در پردیس منسوب به بنیاد ۱۵خرداد+حمله تند یک رسانه اصولگرا به ارشاد بابت صدور مجوز اکران دربرابر منطقی خواندن اکران به‌صورت محدود از سوی یک رسانه دیگر اصولگرا

سینماروزان: درست در روز نخست اکران “خانه پدری”کیانوش عیاری- که بالاخره بعد از ده سال و توسط فیلمیران روی پرده رفته-از یک طرف شاهد تفاوت سیاستگذاری نهادهای حاکمیتی در روی پرده بردن فیلم هستیم و از طرف دیگر شاهد واکنش‌های متفاوت دو رسانه اصولگرا به فیلم.

با تعابیر خاصی که از همان اولین رونمایی‌ها از فضای روایی فیلم ارائه شد و بخصوص منتسب کردن اسباب تعزیه به پدری دخترکش، توقیف “خانه پدری” توسط حوزه هنری قابل پیش‌بینی بود؛ اتفاقی که اکنون رخ داده و فیلم در هیچ کدام از سینماهای حوزه اکران نشده با این حال پردیس چارسو منسوب به بنیاد ۱۵خرداد، فیلم را در برنامه نمایش خود قرار داده است.

از آن سو علیرغم حمله تند رسانه اصولگرای “تسنیم” به ارشاد بابت اکران فیلم ولی رسانه اصولگرای “جوان” تلویحا نمایش محدود فیلم بدون سرگروه را منطقی دانسته است.

این تفاوت خط مشی‌ها و دیدگاه‌ها را کنار هم که بگذاریم درمی‌یابیم که حتی میان آنها که زمانی برای پایین کشیدن آثاری مثل “خانه پدری” اشتراک نظر داشتند نیز به‌مانند گذشته اتفاق نظر وجود ندارد.

“تسنیم” نوشت: آیا سازمان سینمایی صرفاً با اندکی تغییر در صدای صحنه اصابت دسته هاون به سر دختر و بدون حذف این تصویر، و همچنین قید ۱۵+ راضی به اکران آن شده؟! اگر چنین است، اکنون که طرح رده‌بندی سنی فیلم‌های سینمایی با شکایت دادستانی کل کشور و حکم دیوان عدالت اداری متوقف شده، شورای صنفی نمایش باید در ارائه مجوز به «خانه پدری» تجدید نظر کند. کیانوش عیاری پس از ساخت «خانه پدری» فیلم دیگری با عنوان «کاناپه» ساخت که آن فیلم هم به دلیل حضور زنان بی‌حجاب (با کلاه‌گیس) در حال حاضر توقیف است اما با همین دست‌فرمان مدیران، باید به زودی منتظر اکران آن فیلم هم باشیم. به نظر می‌رسد سیدمحمدمهدی طباطبایی‌نژاد معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی که از تابستان امسال بر این مسند تکیه زده است، مأموریت اکران فیلم‌های توقیفی را ادامه خواهد داد.

“جوان” با نقد محتوای خشن “خانه پدری” بر اکران کاملا محدود آن تاکید کرد و نوشت: اکران محدود خانه پدری با ۱۵ سالن در پایتخت پس از سال‌ها توقیف با هشدار سنی ۱۵ سال می‌تواند برای فیلمسازانی که فیلمشان را برای مردم می‌سازند این پیام را داشته باشد که متولی امر سینما در کشور به هیچ وجه با آثاری که می‌تواند موجب جریحه‌دار کردن احساسات عمومی شود مماشات نخواهد کرد و با سیاستگذاری‌های مختلف از جمله محدود کردن سالن و گیشه مقابل ترویج چنین آثاری خواهد ایستاد.




محمد بهشتی ادبیات مطنطن را کنار گذاشت و رک و راست، حرف دلش را زد⇐ چرا بازجويي ما به‌عنوان مدیران سینمای دهه ۶۰ تمام نمي‌شود و بايد همچنان محاکمه شويم؟/انگار کس دیگری نیست که دشنام بخورد و همه دشنامهای مدیریتی دهه ۶۰ باید نثار ما شود!!/آنها که فیلم “نار و نی” را نقد می‌کنند اصلا این فیلم را دیده‌اند؟؟!!/”نار و نی” بدون حمایت فارابی و در بخش خصوصی تولید شد!!!/ در دهه ۶۰ کساني که به طور سمبليک، يادآور «متن» سينماي قبل از انقلاب بودند(مثل مرحوم فردين، ملک‌مطيعي، بيک‌ايمانوردي، ايرج قادري و امثالهم) باید به حاشیه رانده می‌شدند!!/آن زمان سينما غالبا متبادرکننده فحشا بود و اتفاقا کساني که متأسفانه سمبل اين سينما بودند، افرادي بسيار شريف بودند!!/وقتی موزه سینما راه افتاد حتی امثال حسن حبیبی(معاون اول رییس جمهور) هم نمی‌دانستند نخل طلا چیست؟؟؟/همان‌ها که در حوزه هنری دهه ۶۰ علیه ما فشار آوردند بعدها از من حلاليت طلبيدند!/در بیست سال اخیر سینمای جدی، حاشیه‌نشین شده و سینمای مبتذل به متن آمده!!/در دولت روحاني، همچنان «متن»، سينماي مبتذل است و «حاشيه»، سينماي جدي ما شده؛ هرچند بظاهر با عنوان سينماي «هنر و تجربه» از آن حمايت مي‌شود اما در حاشيه نگه داشته شده!!/چرا سينماگران جدي ما درون فضاي موش و گربه‌بازي که از دوره احمدي‌نژاد شروع شد گير افتاده‌اند؟؟!/چرا سينماي جدي ما به ابتذال ژورناليسم افتاده؟/عجبا که بزرگان سینمای فعلی، مدعیند مشکل فرهنگ ندارند و مشکلشان، تراولینگ است؛ درست مثل او که در حال دمر، آب می‌خورد!!!/سرمایه‌گذاری عظیم برخی نهادها، سینما را از مسیر واقعی خودش خارج کرده!/این نهادها مانند باغبانی هستند که به‌جای کمک به رشد گل و میوه، خودش گل و میوه می‌سازد!!!

سینماروزان: محمد بهشتی -که چه بخواهد و چه نخواهد- از او به‌عنوان معمار سینمای گلخانه‌ای پس از انقلاب و دلیل رشد و نمو سینمایی ضدمخاطب موسوم به جشنواره‌ای یاد می‌شود در یک دهه اخیر بیش از هر زمان دیگری با نقد کارنامه مدیریتی روبرو بوده؛ به‌خصوص که علیرغم عدم حضور مستقیم در بطن سینما همچنان برخی از رشدیافتگان در دستگاه مدیریتی وی، زمام سینما را در دست دارند.

کمتر پیش آمده که محمد بهشتی جز با کلامی مطنطن و در قالب دلنوشته‌هایی نمادین به این نقدها پاسخ دهد با این حال تازه‌ترین گفتگوی تفصیلی بهشتی با روزنامه اصلاح‌طلب “شرق” را میتوان شروع مسیری تازه برای گفتگوی این مدیر با مخالفانش دانست؛ مسیری رک و راست که با تلاش برای توجیه عملکرد همراه است.

بهشتی با دلخوری از نقدهایی که به کارنامه مدیریتی سینما در دهه شصت میشود بیان داشت: دقت کنيد که ما در دهه 60 در سينما مسئوليت داشتيم و شايد اين جرم ما بود! يکي اينکه ما فقط در سينما بوديم و ‌درباره کتاب، نقاشي و موسيقي جرمي مرتکب نشديم. جرم ما درباره سينماي دهه 60 بوده. بعد‌از‌آن اگر جرمي اتفاق افتاده، گردن ما نگذاريد. نکته ديگر اين است که اگر جرم قتل هم بوده، مشمول مرور زمان مي‌شد! حالا چرا بازجويي ما تمام نمي‌شود و بايد همچنان محاکمه شويم؟ آخر چقدر کار بدي کرديم که هنوز همه فکر مي‌کنند بايد نگاه انتقادي به ما داشته باشند؟!

بهشتی ادامه داد: مشکل اين است که انگار کسي ديگر نيست که دشنام بخورد. بهشتي‌نامي وجود دارد که به نمايندگي از جمهوري اسلامي و دهه 60 و مديريت فرهنگي مستحق دشنام است. آنها که کارنامه مدیریتی دهه شصت و فیلمی مثل “نار و نی” را نقد می‌کنند اصلا اين فيلم را ديده‌اند؟ بعيد مي‌دانم؛ چون الان اصلا در دسترس نيست. فقط درباره آن يک کليشه شنيده‌اند…فيلم «نار و ني» را بخش خصوصي بدون حمايت بنياد فارابي ساخت. به دو جشنواره هم فرستاديم. سينماي محترمي است و بايد اين کار را مي‌کرديم.

بهشتی در پاسخ به چرایی ممنوع‌الفعالیت شدن بسیاری از چهره‌های سینمای قبل از انقلاب در دوران مدیریتش گفت: بعد از انقلاب تلاش مي‌کرديم آنچه قبلا در حاشيه بود، به متن بيايد و آنچه در متن بود، به حاشيه برود که کار سختي بود. بايد يک جور رژيم مي‌ساختيم مثل رژيم غذايي. اتفاقا چيزهايي که يادآور متن‌بودن آن سينما بود، بايد به حاشيه رانده مي‌شد.‌‌ اين کار بايد انجام مي‌شد تا آن يکي روي پاي خودش بايستد. همه کساني را که در سينماي قبل از انقلاب فعاليت مي‌کردند، نگفتيم حضور نداشته باشند. تعداد بسيار معدودي بودند. کساني که به طور سمبليک، يادآور «متن» سينماي قبل از انقلاب بودند؛ مثل مرحوم فردين، ملک‌مطيعي، بيک‌ايمانوردي، ايرج قادري و امثالهم. با بسياري از آنها صحبت کرديم. با مرحوم فردين مفصل صحبت کردم و توضيح دادم که شرايط جديد چيست. شما امروز راحت مي‌گوييد چرا ملک‌مطيعي حضور نداشت. اما اگر در دهه 60  اين حرف را بيان مي‌کرديد، مؤاخذه مي‌شديد! بايد حواسمان باشد آن زمان سينما غالبا متبادرکننده فحشا بود و اتفاقا کساني که متأسفانه سمبل اين سينما بودند، افرادي بسيار شريف بودند؛ مثل فردين که بسيار جوانمرد و خانواده‌دوست بود. آقاي ملک‌مطيعي در خاطراتش مي‌گفت کلاه را که بگذاري و نقش جاهل را بازي کني، 50 تومان بيشتر دستمزد مي‌گيري. حالا در اين تغيير و تحول نمي‌توانستيم نسبت به کل موجوديت سينما بابت حضور مثلا آقاي فردين ريسک کنیم. من تا خيالم راحت نمي‌شد که به سينما صدمه نمي‌زنند، مانع مي‌شدم. البته نقش من نظارتي و حمايتي بود.

این مدیر دهه شصتی که سایه نیروها و وابستگانش بر سر سینمای چند نسل بعد هم سنگینی می‌کند خاطرنشان ساخت: وقتي سينماي ما در جشنواره‌ها حضور پيدا کرد و موفق شد، موزه سينما را در دو مرحله برپا کرديم. يک مرحله در لاله‌زار بود. آن زمان از مرحوم حبيبي که معاون‌اول رئيس‌جمهور بودند دعوت کرديم که از نزديک ببينند. زمان بازديد روي يک ديوار دو تابلو نصب شده بود. به دکتر حبيبي گفتم به نظرتان اينها چيست. ايشان سر درنياورد. گفتم اين جايزه نخل طلاي جشنواره کن است که آقاي کيارستمي برنده شده و ديگري نامه‌نگاري مربوط به 50 سال قبل است که جنگ جهاني دوم تمام شد و جشنواره کن قرار است دوباره فعال شود. آن زمان براي همه سفارتخانه‌ها نامه نوشتند که اگر فيلمي داريد براي جشنواره بفرستيد. نامه به سفارت ايران رسيد. سفارت ايران نمي‌دانسته نامه را بايد به کجا بفرستد. در نتيجه نامه را به وزارت خارجه مي‌فرستد. وزارت خارجه هم اين نامه را براي وزارت کشور ارسال مي‌کند. بعد به وزارت معارف وقت فرستادند و آنها هم متوجه نشدند و به وزارت دربار ارجاع دادند. دست‌آخر براي وزير خارجه نوشتند به ترتيبي که آبروي کشور حفظ شود اعلام کنيد آمادگي شرکت در جشنواره کن را نداريم و در اولين فرصت حضور خواهيم داشت! 50 سال بعد از آن اتفاق جايزه کن را گرفتيم که مهم‌ترين رويداد بين‌المللي سينماي جهان است. پس ما مي‌توانيم.

بهشتی با مرور خاطرات حملات امثال مخملباف و حوزه هنری بر مدیریتش گفت: آن زمان حوزه هنري خيلي به ما فشار مي‌آورد. خودش را تافته جدابافته مي‌دانست. بسياري از کساني که در حوزه هنري کار مي‌کردند بعدها از من حلاليت طلبيدند. چون از ما خيلي بدگويي شد. از جاهاي ديگر هم فشار بود. اما نکته اينکه ما با همه وارد گفت‌وگو و تعامل مي‌شديم. به حرف و رفتار خودمان اعتقاد داشتيم. خيلي وقت‌ها هم بر اثر گفت‌وگو مسائل حل‌وفصل مي‌شد، چون گاهي سوءتفاهم بود.‌ در دهه 60  کساني که عليه ما هيجان داشتند خوشبختانه «اعتقاد» داشتند اما متأسفانه کساني که اين روزها هيجان دارند «اعتقاد ندارند»، «مأموريت» دارند.

محمد بهشتی با اشاره تغییر مسیر سینمای پس از خودش ادامه داد: در 20 سال اخير متأسفانه شاهد هستيم که دوباره حاشيه و متن جابه‌جا شده! يعني سينماي مبتذل به «متن» آمده و سينماي اصيل باز به «حاشيه» رفته است. در چنين فضايي که سينماي جدي به حاشيه رفته و سينماي مبتذل به متن آمده، شما حرف از ستاره مي‌زنيد؟! اتفاقا اگر بخواهيم کاري کنيم که حال سينما خوب شود، بايد مدتي اين خانم‌ها و آقايان به‌اصطلاح بازيگر به مرخصي بروند. مدتي استراحت کنند، مشغول مطالعه شوند و ببينند مي‌توانند در سينماي جديد حضور مؤثر داشته باشند یا نه! البته آن زمان هم ما مؤاخذه مي‌شويم که چرا فلان خانم و آقا مدتي اجازه بازي‌کردن نداشته‌اند!

بهشتی افزود: عقيده من اين است که در دولت روحاني عملا ريل‌گذاري قبل ادامه پيدا کرده است. به‌اين‌صورت که همچنان «متن»، سينماي مبتذل است و «حاشيه»، سينماي جدي ما شده. هرچند بظاهر با عنوان سينماي «هنر و تجربه» از آن حمايت مي‌شود؛ اما در حاشيه نگه داشته شده. مثل اين است که شما قبلا با اين ريل به مشهد مي‌رفتيد و الان به تبريز تغيير مسير داده‌ايد. کاملا دو مسير متفاوت است. ما چنين مسيري را طراحي نکرديم!!

بهشتی نظرش پیرامون کیفیت آثار بظاهر انتقادی سالیان اخیر را چنین بازگو کرد: متأسفانه سينماگران جدي ما درون فضاي موش و گربه‌بازي که از دوره احمدي‌نژاد شروع شد تا امروز گير افتاده‌اند! به شکلي که همه هنرشان شده سينمايي که به ژورناليسم اجتماعي پهلو مي‌زند! فکر مي‌کنند هرچه ناخن روي شيشه بکشند، چون از مخاطب واکنش مي‌بينند، پس مؤثر است. آيا سينمايي که وضعيت اعتياد را با اين شدت تصوير مي‌کند، کمکي کرده که وضعيت اعتياد بهتر شود يا خانواده‌هاي معتادان وضعيت بهتری داشته باشند؟ اين سينما نبايد يک‌ جا تأمل کند؟ من مي‌گويم فيلم «کازابلانکا» چه چيزي دارد که مي‌شود صد بار آن را تماشا کرد؟ آيا فيلم امروزي ما را مي‌شود دو بار ديد؟ اما هنوز مي‌توان «ناخدا خورشيد»، «باشو غريبه کوچک» و «خانه دوست کجاست» را صد بار ديگر ديد. چرا سينماي جدي ما از اين فضا دور شد و به ابتذال ژورناليسم افتاد؟ ژورناليسم مبتذل نيست، اما شأن سينما، ژورناليسم نيست. مثل اينکه به حافظ بگوييم چون خوب مي‌نويسي بيا در روزنامه گزارش بنويس. شأن حافظ که اين نيست. بعد از 600 سال، شعر حافظ را که مي‌خوانيد، حالتان عوض مي‌شود. شأن سينما را در حد مقالات ژورناليستي پايين آورده‌اند که يک بار بيشتر نمي‌شود ديد. سينمايي که سريع مستعمل مي‌شود، به اين دليل است که دنيا ديگر قبولش نمي‌کند. اين بر عهده مديريت سينمايي نيست. سينماي ما در روشنفکري هم مبتذل شد. با يک‌سري از بزرگان سينما درباره نسبت فرهنگ و سينما صحبت کرديم و اينکه خوب است سينما به فرهنگ و انديشه جدي‌تر نگاه کند و با اهل فرهنگ حشر و نشر بيشتري داشته باشند. همه آن بزرگان مي‌گفتند مشکل ما «تراولينگ» است، و الا مسئله تفکر و انديشه نداريم! مصداق آن، مثلي است که مي‌گويند کسي در حالت دمر آب مي‌خورد، به او گفتند اين‌طور نخور، عقلت کم مي‌شود. گفت عقل چيست. گفتند بخور.

محمد بهشتی درباره ارگان‌سازی‌های حاکمیتی برای تولید آثار سفارشی گفت: الان با سرمايه‌گذاري عظيمي که برخي نهادها مي‌کنند، سينما را از مسير واقعي خودش خارج کرده‌اند! کاش همچنان سينما مورد توجه و حمايتشان واقع نمي‌شد. البته اگر بخواهيم «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» در هر رشته‌اي اتفاق بيفتد، دولت وظيفه حمايت دارد اما حمايتش بايد در راستاي استقلال و آزادي باشد. يعني اهرمي که در اختيار دارد، اهرم حمايتي است و براي اينکه «استقلال» محقق شود، بايد کمک کند از قيدوبندهايي که مي‌تواند استقلالش را مخدوش کند، آزاد شود. مثل باغباني که از گل و گياهان مراقبت مي‌کند تا آنها بهتر بتوانند ظرفيت ذاتي خود را آشکار کنند. اگر درخت ميوه مي‌دهد، ميوه‌هاي آبدار بدهد. اگر گل است، گل‌هاي زيبا توليد کند. اما در نهايت باغبان، گل و ميوه نمي‌سازد!!!




دختر فراری به‌دنبال دختر فراری!⇐ لوگوی«لیلاج» رونمایی شد+عکس

سینماروزان: لوگوی رسمی فیلم سینمایی «لیلاج» به کارگردانی داریوش یاری و تهیه کنندگی علیرضا ابوالقاسمی نژاد رونمایی شد.

«لیلاج» سومین فیلم سینمایی داریوش یاری است که نگارش آن به صورت مشترک توسط سارا خسروآبادی و داریوش یاری انجام شده است و طراحی لوگوی این اثر بر عهده بهزاد طهماسبی است.

مهران احمدی، حامد کمیلی، محیا دهقانی، رضا اخلاقی راد، نسرین بابایی، مجید پتکی و کیمیا مرادیان از بازیگران فیلم هستند.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: رعنا نوازنده ساز در شرف برگزاری کنسرتی در اروپاست که باخبر می‌شود دخترش برای نجات پدرش به زادگاه رعنا رفته‌است. جایی که رعنا شانزده سال پیش درست در سن دخترش از آنجا فرار کرده‌است. رعنا کنسرت را رها می‌کند…

سایر عوامل این فیلم عبارتند از: مدیرفیلمبرداری: حمید مهرافروز، تدوین: عماد خدابخش، طراح چهره‌پردازی: شهرام خلج ، صدابردار: مجید هاشمی پور، صداگذار: آرش قاسمی، موسیقی: فردین خلعتبری، طراح صحنه و لباس: حمید شهیری، عکاس: محمدرضا اصفهانی، مدیر تبلیغات و رسانه : سپیده آماده، سرمایه‌گذاران: علیرضا ابولقاسمی نژاد، داریوش یاری، بنیاد سینمایی فارابی، پخش: موسسه سینمایی راه عرفان.

 

لیلاج




همزمان با استقبال بینندگان در ایران؛ رقابت “مردی بدون سایه” با آثار پناهی و رسول‌اف در لندن

سینماروزان: “مردی بدون سایه” به کارگردانی علیرضا رئیسیان که این روزها در سینماها روی پرده رفته و مورد استقبال قرار گرفته است در دهمین دوره از جشنواره فیلم های ایرانی لندن حضور خواهد داشت.

 در این جشنواره که با تمرکز روی سینمای خاورمیانه از ۲۵ تا ۳۰ اکتبر در پایتخت انگلستان برگزار خواهد شد ۱۰ فیلم بلند و منتخبی از فیلمهای مستند و کوتاه از کشورهای مختلفی همچون ایران، افغانستان، مصر، عراق و ترکیه حضور دارند.

در این جشنواره علاوه بر عاشقانه رمزآلود علیرضا رئیسیان آثاری همچون شکستن همزمان بیست استخوان(جمشید محمودی)، سه رخ (جعفر پناهی)، لرد( محمد رسول‌اف)، بی وزنی( مهدی قادری فرد)، آوا (صدف فروغی)، رادیو آرزوها (بابک جلالی)، بستنی ترکی( کن اوکلی)، آخرین روزهای شهر (تامر السعید) و زاگرس( سهیم عمر خلیفه) به نمایش در می‌آیند.

سینماهای Cine Lumiere و Everyman نمایش دهنده آثار این رویداد سینمایی خواهند بود که با هدف نمایش فرهنگ و هویت ایرانی از طریق آثار سینمایی و به دبیری پژمان دانایی برگزار می شود.

علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت جشنواره مراجعه نمایند: www.ukiff.org.uk




فرزند خالق پرمخاطب‌ترین فیلم بعد از انقلاب⇐ بعد از “عقابها” و “یوزپلنگ”، پدرم را منزوی کردند تا آلزایمر بگیرد و فوت کند!!

سینماروزان: هرچقدر هم کمدیهای موزون و درام‌های پر از رگ گردن(!) بکوشند با ترفندهای مختلف فروش خود را بالا ببرند باز هم به پای مخاطب که می‌رسیم دربرابر “عقابها” کم می‌آورند.

۳۰مهرماه سالگرد درگذشت ساموئل خاچکیان کارگردان “عقابها” است؛ فیلمی که با اکران طولانی مدتش و عبور تعداد مخاطبان از مرز ۸میلیون نفر جایگاهی یکتا را برای خود در سینمای ایران رقم زده است ولی افسوس که کارگردان این فیلم پس از “عقابها”، قدر ندید و به انزوا سوق داده شد.

ادوین خاچکیان فرزند ساموئل خاچکیان با انتقاد از شرایط مدیریتی سینمای ابتدای انقلاب که به انزوای پدرش منجر شد، به “جام جم” گفت: سینما بیرحم است و سینمای ایران با پدرم مهربان نبود. او عمرش را برای سینما گذاشت و فیلمی مثل “عقابها” را ساخت که همچنان پرمخاطب‌ترین فیلم بعد از انقلاب است ولی بعد از “عقابها” و “یوزپلنگ”، بی‌مهری‌ها به پدرم شروع شد.

فرزند خاچکیان ادامه داد: پدر آماده شده بود که پشت سر هم فیلمهای ناب و خوب در ژانرهای مهیج بسازد ولی منزوی و گوشه‌گیرش کردند و برای ساخت فیلمهایش آن قدر اذیتش کردند که بیمار شد.

فرزند خاچکیان خاطرنشان ساخت: برای یک هنرمند بدترین عذاب و برخورد، منزوی کردن و جلوگیری از فعالیت دلخواهش است. پدرم برای سینمای ایران کم نگذاشت ولی آزار و اذیت‌ها و سنگ‌اندازی‌ها در مسیر فیلمسازی موجب شد دچار آلزایمر شود و در نهایت خیلی زود فوت کند.




سریال کارگردان “قلاده‌ها…” با درجه “الف فاخر”(!!) از شبکه‌ خانگی به تلویزیون منتقل شد!

سینماروزان: در حالی که پیشتر کارگردان “قلاده‌های طلا” مدعی تولید سریال تازه‌اش برای شبکه خانگی شده بود، ولی این سریال درجه “الف فاخر” گرفت تا با حمایت تلویزیون برای پخش در رسانه ملی تولید شود!

سریال «طلاق» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی چندی است وارد تولید و تصویربرداری شده است. طالبی سال گذشته درباره این سریال گفته بود که از خردادماه سال ۹۵ مشغول تحقیق و نگارش فیلمنامه یک سریال با نام موقت «طلاق» بوده است که داستانی به‌روز دارد.

طالبی پیش از این در گفت‌وگو با مهر تأکید کرده بود که این مجموعه را برای تلویزیون تولید نمی‌کند و برای ارائه در شبکه نمایش خانگی آن را کلید خواهد زد.

حالا قرارداد این سریال که مدتی است پروسه تولید آن آغاز شده به‌عنوان یک پروژه «الف فاخر» در سیما فیلم ثبت شده است و برای تلویزیون ساخته می‌شود.

این سریال در حدود ۳۵ قسمت ساخته می‌شود و خود طالبی تهیه‌کنندگی آن را برعهده دارد.

ابوالقاسم طالبی به غیر از کار در سینما، دو سریال با نام‌های «به کجا چنین شتابان» و «بازگشت پرستوها» را داشته است که یکی در دهه ۷۰ و دیگری در دهه ۸۰ ساخته شده است و حالا این سومین سریال اوست که در دهه ۹۰ برای سیما ساخته می‌شود.




یک ctrl+z کامل؟!⇐انتشار فراخوان جشنواره سی و هشتم فجر با وارد کردن بخش‌های کم‌مخاطب مستند و کوتاه به بخش اصلی

سینماروزان: فراخوان جشنواره سی و هشتم فیلم فجر که از دوازدهم تا ۲۲ بهمن ماه سال جاری برگزار میشود، منتشر شد.

این سومین جشنواره فجری است که به دبیری ابراهیم داروغه‌زاده برگزار می‌شود ولی از منظر تصمیم‌گیری، دورترین جشنواره به آرای اولیه داروغه‌زاده در جشنواره سی و ششم است.

داروغه‌زاده در اولین جشنواره فجری که برگزار کرد کوشید متاثر از جشنواره‌های مطرح خارجی فقط یک بخش اصلی مشتمل بر ۲۲ فیلم در جشنواره داشته باشد؛ این ۲۲فیلم چکیده برگزیدگان سینمای ایران از بلند و فیلم اولی تا مستند بودند.

در دومین جشنواره داروغه‌زاده، فیلم اولیها با ۱۰ فیلم به بخش اصلی بازگشتند و حالا در سومین جشنواره داروغه‌زاده، نه فقط بخش مستند که بخش کوتاه هم به دامنه بخشهای اصلی افزوده شده.

هرچند این تغییرات نه فقط ناشی از حضور داروغه‌زاده که ناشی از شورای سیاستگذار بعضا فرتوتی است که برای جشنواره فجر چیده شده ولی اینکه مهمترین جشنواره وطنی ولو برای یک دوره سه ساله هم فراخوان ثابتی ندارد جای افسوس دارد.

در جشنواره سی و هشتم فجر چهار بخش اصلی داریم مشتمل بر سودای سیمرغ(۲۲فیلم)+نگاه نو(۱۰فیلم)+مستند(۱۰فیلم)+کوتاه(۱فیلم).

۳۰ آبان آخرین مهلت ثبت‌نام فیلمها برای حضور در جشنواره است، ۱۰آذر آخرین مهلت ارائه نسخه بازبینی است و ۲۵دی آخرین مهلت ارائه نسخه نهایی فیلمها به دبیرخانه است.

متن فراخوان جشنواره سی و هشتم به قرار زیر است:

با استعانت از خداوند متعال، سی و هشتمین جشنواره‌ی فیلم فجر با هدف معرفی و تقدیر از آثار برگزیده‌ی یک سال تلاش سینماگران ایرانی، اعتلای تولیدات ملی، صیانت از هویت ملی مبتنی بر آموزه‌های دینی و ایرانی، تقویت و حمایت از سینمای خلاق، تبیین نسبت سینما و توسعه‌ی پایدار و اهمیت اقتصاد سینما از تاریخ 12 تا 22 بهمن ماه 1398 در تهران برگزار می‌شود.

بخش‌های اصلی:

الف- مسابقه سینمای ایران

1- سودای سیمرغ (فیلم‌ّهای سینمایی داستانی / پویانمایی)

2- نگاه نو (فیلم اول کارگردان: داستانی / پویانمایی)

3- مستند بلند

4- کوتاه داستانی

ب- مسابقه تبلیغات سینمای ایران

ج- مسابقه تجلی اراده ملی

الف- 1- سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران)

فیلم‌های بلند داستانی که دارای پروانه ساخت یا نمایش از سازمان سینمایی باشند و تا قبل از بهمن 1398 اکران عمومی نشده و در هیچیک از رویدادها و جشنواره‌ّهای سینمایی داخلی و خارجی به نمایش در نیامده باشند مجاز به حضور در این بخش خواهند بود.

تبصره 1: جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان از این قاعده مستثنی است.

تبصره 2: هیئت انتخاب از میان فیلم‌های متقاضی حداکثر 22 فیلم که در دوره‌های قبلی، مورد بازبینی هیئت‌ّهای انتخاب قرار نگرفته باشند، برای بخش سودای سیمرغ انتخاب خواهند کرد.

الف- 2- نگاه نو (ویژه فیلم اول کارگردانان)

فیلمساز یا کارگردان اول، به هنرمندی اطلاق می‌شود که برای ساخت یا نمایش فیلم سینمایی خود برای نخستین بار، مجوزهای لازم و قانونی را از سازمان سینمایی کسب کرده باشد و پیش از این اثری از وی به عنوان فیلم سینمایی اکران و یا در رویدادهای داخلی یا خارجی معرفی نشده باشد .

تبصره:

هیئت انتخاب از میان فیلم‌های متقاضی، حداکثر 10 فیلم را انتخاب می‌کنند.

الف- 3- فیلم مستند بلند

هیئت انتخاب فیلم‌های مستند بلند از میان آثار متقاضی که تولید آن‌ها بعد از سال 1397 بوده و در دوره‌ّهای قبل متقاضی حضور در جشنواره فجر نبوده‌اند حداکثر 10 فیلم را که مدت زمان آن حداقل 70 دقیقه است، انتخاب می‌کنند.

الف- 4- فیلم کوتاه داستانی

هیأت داوران از میان نامزدهای فیلم‌های کوتاه داستانی در بخش‌های مختلف جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشن مستقل فیلم‌های کوتاه خانه سینما که به نمایش در نیامده و در دوره‌های قبل متقاضی نبوده‌اند (حداکثر 10 فیلم که مدت زمان هر فیلم حداقل 3 و حداکثر 15 دقیقه باشد) یک فیلم را به عنوان فیلم برگزیده انتخاب خواهند کرد.

جوایز:

* اعضاء هیئت داوری جشنواره متشکل از سینماگران و صاحب‌نظران فرهنگی-هنری، از میان آثار معرفی شده توسط هیئت انتخاب، جوایز را به شرح ذیل اهداء خواهند کرد.

سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی

سیمرغ بلورین بهترین فیلم

سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی

سیمرغ بلورین جایزه‌ ویژه‌ هیئت داوران

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی

سیمرغ بلورین بهترین بازیگرِ نقش اصلی زن

سیمرغ بلورین بهترین بازیگرِ نقش اصلی مرد

سیمرغ بلورین بهترین بازیگرِ نقشِ مکملِ زن

سیمرغ بلورین بهترین بازیگرِ نقشِ مکملِ مرد

سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری

سیمرغ بلورین بهترین تدوین

سیمرغ بلورین بهترین موسیقیِ متن

سیمرغ بلورین بهترین صدا

سیمرغ بلورین بهترین طراحیِ صحنه و لباس

سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی

سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌هایِ ویژه میدانی

سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌هایِ بصری‌

سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول

سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه

سیمرغ بلورین ویژه‌ هیئت داوران به بهترین فیلم پویانمایی

سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند بلند سینمایی

سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه داستانی

تبصره 1: سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی بنا به پیشنهاد هیئت داوران، با تایید دبیر اهدا خواهد شد.

تبصره 2: سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران با مراجعه به آراء مردمی به تهیه‌کننده فیلم منتخب اهداء خواهد شد.

تبصره 3: سیمرغ بهترین فیلم اول به کارگردان فیلم اهدا خواهد شد.

تبصره 4: سیمرغ بلورین بهترین فیلم پویانمایی به تهیه‌کننده و کارگردان فیلم اهدا خواهد شد.

تبصره 5: سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند بلند به تهیه‌کننده و کارگردان فیلم اهدا خواهد شد.

مقررات عمومی مسابقه سینمای ایران

آغاز ثبت‌نام؛ از اول تا 30 آبان ماه 1398.

تهیه کنندگان حقیقی و حقوقی می‌توانند با مراجعه به سایت جشنواره مراحل ثبت نام خود را تکمیل و اطلاعات فیلم را به همراه عکس در سامانه جشنواره ثبت کنند. (ارائه پروانه ساخت یا نمایش سینمایی الزامی است).

تاریخ تولید فیلم‌های سینمایی بخش‌های مسابقه نباید قبل از سال 1396 باشد.

آن دسته از آثاری که در شبکه‌‌ّهای سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه نمایش خانگی (DVD,VOD,IPTV) و بازارهای فیلم داخلی و خارجی به نمایش درآمده باشند مجاز به ثبت نام در این جشنواره نخواهند بود.

فیلم‌های سینمایی با مدت زمان کمتر از 75 دقیقه و فیلم‌های مستند سینمایی کمتر از 70 دقیقه و فیلم‌های کوتاه داستانی کمتر از 3 دقیقه و بیش از 15 دقیقه پذیرفته نمی‌شوند.

تهیه کنندگان باید حداکثر تا 10 آذر ماه 1398 نسخه بازبینی هیئت انتخاب به صورتDCP یا DVD ، عکس‌های‌ صحنه و عکس کارگردان بر روی CD و تیزر یا سه دقیقه از فیلم برای استفاده تبلیغاتی به دبیرخانه تحویل دهند. ‌این امر به منزله قبول کامل مقررات و سایر ضوابط تولید و نمایش فیلم در ‌ایران از سوی صاحبان قانونی فیلم ها است.

آخرین مهلت تحویل نسخه نهایی فیلم (انتخاب شده توسط هیئت انتخاب) با استاندارد فنی، (DCP) و پوستر مربوطه روی لوح فشرده، ۲۵دی ماه 1398 است. در صورت ارائه نکردن کپی نهایی فیلم تا تاریخ مقرر، دبیرخانه جشنواره به احترام مخاطبان، فیلم را از جشنواره (داوری و نمایش عمومی) خارج می‌کند.

تعیین تاریخ و زمان نمایش فیلم‌ها به عهده دبیرخانه جشنواره است.

پس از اعلام نظر هیئت انتخاب، امکان خارج کردن فیلم از جشنواره وجود ندارد.

هیئت داوران جشنواره، حداقل 24 ساعت قبل از مراسم پایانی (پس از آخرین نمایش در سینمای رسانه‌ّها) نامزدهای دریافت جوایز را معرفی خواهند کرد.

هیچ جایزه‌ای در بخش رقابتی به طور هم‌ارزش میان دو یا چند اثر تقسیم نمی‌شود.

همه فیلم‌های پذیرفته شده در بخش‌های جشنواره، گواهی شرکت دریافت خواهند کرد.

دست اندرکاران اصلی تولید فیلم‌های بخش های رقابتی نمی توانند عهده دار مسئولیت انتخاب و یا داوری فیلم های آن بخش باشند.

نمایش فیلم‌ها در جشنواره، مطابق با ضوابط و مقررات سازمان سینمایی خواهد بود.

تفسیر و رفع ابهام از مقررات و اخذ تصمیم نهایی درباره موضوعات پیش‌بینی نشده به عهده دبیر جشنواره است.

ب- مسابقه تبلیغات سینمای ایران

این بخش با هدف تشویق، تقویت و بکارگیری روش‌های خلاقانه و مؤثر در عرصه بازاریابی و پخش آثار سینمایی و جذب حداکثری مخاطبین برگزار می‌‌شود.

مقررات مسابقه «تبلیغات سینمای ایران»

سی‌ و هشتمین جشنواره فیلم فجر در جهت اعتلای سینمای ایران و ارتقاء سطح کیفی تبلیغات و اطلاع‌رسانی و همچنین ترغیب و تشویق هنرمندان این عرصه، اقدام به برگزاری مسابقه در بخش‌های عکس، پوستر، آنونس و تیزر فیلم‌های سینمایی ایرانی می‌کند.

متقاضیان می‌توانند جهت شرکت در بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران تا 10 دی ماه 1398 از طریق مراجعه به سایت رسمی جشنواره به آدرس fajrfilmfestival.com، نسبت به ثبت ‌نام و تکمیل فرم شرکت و بارگذاری نمونه‌های آثار خود مطابق بند شرایط اختصاصی مقررات اقدام کنند.

شرایط عمومی تبلیغات سینمای ایران

 متقاضیان می‌توانند با مراجعه به درگاه اینترنتی جشنواره، پس از عضویت در سایت جشنواره در قسمت ثبت‌نام فرم شرکت در مسابقه را تکمیل نمایند.

 تمام فیلم‌های بلند سینمایی (داستانی، پویانمایی و مستند) که بعد از 10 دی ماه سال 1397 تا 10 دی ماه سال 1398 در داخل کشور به نمایش عمومی درآمده باشند، می‌توانند در مسابقه شرکت کنند.

محدودیتی در تعداد عناوین آثار ارسالی وجود ندارد.

آثار ارزیابی شده در دوره گذشته، در این دوره پذیرفته نمی‌شوند.

تفسیر مقررات، رفع ابهامات و اخذ تصمیم نهایی در خصوص موضوعات پیش‌بینی نشده به عهده‌ دبیر جشنواره است.

دبیرخانه مجاز به استفاده از آثار ارسالی در بخش‌های مختلف جشنواره (کتاب، کاتالوگ، تیزر، فضای مجازی و…) خواهد بود.

شرایط اختصاصی

بخش عکس:

1- آثار آنالوگ ملزم به اسکن تصاویر و ارائه بر روی لوح فشرده در فرمت TIF یا JPG، با حداقل کیفیت DPI300 و در اندازه حداقل 50 *70 سانتی‌متر است.

2- آثار دیجیتال ملزم به ارائه فایل تصاویر بر روی لوح فشرده در فرمت TIF یا JPG، با حداقل کیفیت 6 مگاپیکسل است.

3- در صورت تعدد آثار، عکس‌های هر فیلم می‌بایست به صورت جداگانه در لوح فشرده ذخیره و ارائه گردد.

4- تعداد آثار ارسالی از هر عنوان، 5 عکس صحنه و 3 عکس پشت صحنه است.

5- هرگونه دخل و تصرف در عکس‌ها به شکلی که اصالت عکس را مخدوش کند، مجاز نیست.

بخش پوستر:

1- ارائه پوستر بر روی CD یا DVD با فرمت TIF یا JPG، با کیفیت DPI300 و در قطع 70*100 ضروری است.

2- پوسترهای ارائه شده باید از میان آثار رسمی و استفاده شده در تبلیغات فیلم دارای مجوز سازمان سینمایی باشد.

3- در این بخش تنها پوستر فارسی فیلم ها مورد ارزیابی قرار می گیرند.

بخش آنونس و تیزر:

1- هریک از نسخه‌های موردنظر می‌بایست به‌صورت مجزا، روی یک لوح فشرده و با فرمت 4MPبه دبیرخانه ارسال شود.

2- ارائه نامه رسمی تهیه کننده و یا موسسه پخش مبنی بر تایید استفاده از نسخه ارائه شده در تبلیغات برای هر عنوان الزامی است.

جوایز:

* سیمرغ بلورین به بهترین عکس

* سیمرغ بلورین به بهترین پوستر

* سیمرغ بلورین به بهترین آنونس و تیزر

شروع ثبت‌نام و ارسال آثار از تاریخ 20 آذر و آخرین مهلت ارائه آثار 10 دی ماه است. علاقه‌مندان می‌توانند آثار خود را از طریق سامانه جشنواره بارگذاری فرمایند.

ج- تجلی اراده ملی

1- سازمان‌های دولتی و خصوصی می‌توانند ضمن بررسی آثاری که در بخش مسابقه سودای سیمرغ جشنواره پذیرفته شده‌اند، به فیلم‌های منتخب از نگاه خود با توجه به اولویت‌های موضوعی سازمان متبوع جوایزی اهدا کنند.

2- هیئت داوران هر سازمان مشتمل بر سه نفر از کارشناسان فرهنگی و هنری است که حضور یک نفر از داوران از میان کارگردانان، بازیگران، تهیه کنندگان، مدرسان و منتقدان سینما و یا یکی از مشاغل اصلی فنی در سینما با صلاحیت علمی و هنری و دو نفر از کارشناسان سازمان مذکور خواهد بود.

3- پس از درخواست تقاضا از سوی سازمان‌ها، چگونگی مشارکت از سوی جشنواره بررسی و حداکثر 12 سازمان انتخاب و اعلام خواهد شد. همچنین پس از توافق فرم تکمیل شده به همراه معرفی نماینده تام‌الاختیار، یک نسخه لوح فشرده حاوی آرم سازمان و عکس و رزومه هیات داوران می‌بایست در اسرع وقت به مدیریت این بخش ارائه شود.

4- سازمان‌های منتخب ضروری است نسبت به تکمیل فرم شرکت و مشخصات نماینده تام‌الاختیار و بارگذاری مشخصات سازمان ذیربط با آرم سازمان و رزومه هیئت داوران در سامانه جشنواره اقدام نمایند.

5- در مراسم اهدای جوایز بخش تجلی اراده ملی که به صورت جداگانه و با حضور مقامات و روسای سازمان‌ها و نهادها برگزار خواهد شد، نماینده هیئت داوران یا بالاترین مقام سازمان برای اهدای جایزه در جایگاه حضور خواهند یافت و بیانیه‌های هیئت داوران، تنها از طریق روابط عمومی جشنواره در فضای رسانه‌ای منتشر خواهد شد.

6- آخرین مهلت درخواست و تکمیل فرم تقاضا 30 آذر ماه 1398 است و این تاریخ تمدید نخواهد شد.

بخش جنبی:

در این بخش برنامه‌ّهایی از قبیل: برگزاری آیین‌ها، بزرگداشت‌ها، نکوداشت‌ها، مرور بر آثار، نمایش‌های ویژه، رویدادهای مناسبتی و … به پیشنهاد دبیر و تایید شورای سیاستگزاری، اجرا خواهد شد.




فرازهایی از اظهارات و ادعاهای مدیر نورس گروه فیلم و سریال شبکه سه⇐تلویزیون از پس دستمزد کمدی‌سازانی مانند مهران مدیری و پیمان قاسم‌خانی برنمی‌آید/بازیگری برای عطاران آنقدر به‌صرفه است که خودش هم بخواهد کارگردانی کند باز نمی‌شود!/برخی از این چهره‌ها حتی اگر کار نکنند و فقط فروشگاهی را افتتاح کنند یا در صفحه اینستاگرام‌شان تبلیغ بگذارند، هم کلی درآمد دارند!!/ “حوالی پاییز” از “نجوا”ی سعید شهسواری یا  “بازی نقاب‌ها”ی حسن‌پور بهتر بود!!!/ما تصمیم‌‌مان درباره متن “بانوی عمارت۲” را گرفته‌ایم و اینکه متن فصل دوم را برای حمیدنژاد بفرستیم و او نتیجه را در رسانه اعلام کند، اتفاق خوبی نیست؛ جلوی کارگردان‌‌سالاری می‌‌ایستم!!/ ستاره اسکندری هیچ وقت در تلویزیون ممنوع‌‌الفعالیت نبوده و سریال “گیله‌وا” با بازی ایشان بلافاصله بعد از “ستایش۳” روی آنتن می‌رود!/ حتی اگر عکس رامسین کبریتی در “ستایش۳” نشان داده می‌شد باز عده‌ای انتقاد می‌کردند!!/شاید گذر زمان مشکل پخش[ آثار گلشیفته] از تلویزیون را حل کند!!/برنامه‌ای برای حذف تهیه‌کنندگان قدیمی نداریم به جز تهیه‌کنندگانی نظیر تهیه‌کننده “دیوار به دیوار” که بدنامی مالی داشته‌اند

سینماروزان: مهدی آذرپندار از نویسندگان رسانه اصولگرای افراطی رجانیوز، پس از ورود علی فروغی به شبکه سوم تا مدیریت گروه فیلم و سریال این شبکه پیش رفته؛ آن هم با سابقه نگارش متن فیلمی انتقادبرانگیز با نام “ماه گرفتگی” که هنوز که هنوز است تهیه‌کننده‌اش موفق به اکرانش نشده!

با این حال این رزومه لاغر موجب نشده آذرپندار در گفتگوها و اظهاراتش پس از تصدی مدیریت در شبکه سه اعتماد به نفس خود را از دست دهد و گفتگوی اخیرش با رسانه اخیرا اصولگرای “فرهیختگان” هم پر است از مصادیقی بر این اعتماد به نفس!

مهدی آذرپندار در توجیه کمبود کمدی خوب در رسانه ملی گفت: واقعا پرداختن به کمدی در تلویزیون سخت‌تر شده است. به هر حال در شرایطی هستیم که سینمای ما به سمت کمدی رفته و کمدی‌ها خیلی می‌فروشند، نمایش خانگی و حتی تئاترهای ما به سمت کمدی رفته است و اینها، عدد و رقم‌هایی به کمدین‌ها پرداخت می‌کنند که اصلا نمی‌شود با آنها رقابت کرد. یعنی سال‌ها تلویزیون روی عده‌ای کمدین سرمایه‌گذاری کرده، اما حالا یا به دلایل مالی، نمی‌تواند با آنها کار کند و از عهده هزینه‌های بالای دستمزدهای آنها در برابر عددهای نجومی شبکه نمایش خانگی و سینما برنمی‌آید، یا آنکه به هر دلیلی نمی‌خواهد با برخی از آنها کار کند؛ از مهران مدیری گرفته تا پیمان قاسم‌خانی. در نتیجه می‌بینیم تعداد کمدی‌ها کمتر و تعداد ملودرام‌ها بیشتر می‌شود.

این مدیر نورس ادامه داد: کمدی‌های موفق تلویزیون روی دوش چه کسانی بوده، می‌بینید که خیلی از متن‌ها را پیمان قاسم‌خانی نوشته، خیلی‌ها را مهران مدیری کارگردانی کرده و رضا عطاران و اصغر فرهادی هم بوده‌اند. برخی از اینها، رابطه‌شان با تلویزیون قطع شده است. برخی مثل مهران مدیری دیگر نمی‌تواند سریال 90 شبی بسازد، نه در تلویزیون ما، بلکه در نتفلیکس هم که باشد، نمی‌تواند. چون توان سابق را برای انجام این کارها ندارد. یعنی ناگهان می‌بینید از میان گزینه‌های قبلی، آدمی که  90 شبی کار کند، وجود ندارد. درباره «رضا عطاران» هم در سینما به جهت مالی موقعیت‌هایی دارد که خیلی به‌صرفه‌تر است؛ یعنی بازیگری برای عطاران آنقدر به‌صرفه است که او خودش هم که بخواهد کارگردانی کند، باز نمیشود و نوبت به خودش دیر می‌رسد! یا اصغر فرهادی که موقعیت او تفاوت کرده است. شما نگاه که ‌بکنید می‌بینید کار کردن با کمدین‌های چهره سخت شده است. بقیه هم همه موقعیت‌هایی در سینما، اجرا، تئاتر و… دارند. برخی از این چهره‌ها کار نکنند و فقط فروشگاهی را افتتاح کنند یا در صفحه اینستاگرام‌شان تبلیغ بگذارند، هم کلی درآمد دارند. حالا شما در چنین فضایی می‌خواهید با ملودرام‌‌زدگی مقابله کنید و به سمت کمدی بروید. آن هم نه به دلایل ایدئولوژیک، چون واکنش مردمی داریم که ژانر کمدی در تلویزیون کم‌رنگ شده و همه‌چیز سمت ملودرام رفته است، بنابراین باید به سمت ساخت کمدی آن هم با چهره‌های جدید رفت.

آذرپندار درباره گلایه‌‌های عزیزالله حمیدنژاد از کیفیت متن فصل دوم “بانوی عمارت” گفت:‌ وقتی کاری موفق می‌‌شود، به‌‌نظرم برای تولید فصل‌‌های بعدی آن، باید روال تولید آن درنظر گرفته و حتی‌‌المقدور بنا‌‌به همان روال، ادامه‌‌ ماجرا پیش برود. اینجا هم ما کاری برخلاف روال سابق نکرده‌‌ایم. درمورد «بانوی عمارت یک» روال اینچنین بود که متن کاملا زیر نظر تهیه‌‌کننده نوشته شده و بعد از اتمام نگارش، در اختیار آقای «حمید‌‌نژاد» قرار گرفته است. روال فصل دو هم به همین منوال پیش رفته و خواهد رفت.

آذرپندار درباره عدم هماهنگی با حمیدنژاد برای نگارش فصل دوم گفت: اصلا دلیلی نمی‌‌بینم هماهنگی باشد. “بانوی عمارت۱” هم همین منوال بوده است. ما تصمیم‌‌مان درباره متن را گرفتیم و اینکه متن را برای کارگردان بفرستیم و او نتیجه را در رسانه اعلام کند، به‌‌نظرم اتفاق خوبی نیست… جلوی کارگردان‌‌سالاری می‌‌ایستم!!

مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه با رد شایعات توقیف سریال “گیله‌وا” بدلیل ممنوع‌الفعالیت شدن ستاره اسکندری اظهار داشت: “گیله وا” پخش می‌‌شود و ستاره اسکندری هیچ وقت در تلویزیون ممنوع‌‌الفعالیت نبودند. “گیله‌وا” بعد از ستایش روی آنتن می‌‌رود.

آذرپندار در چرایی توقیف فیلمها و سریالهای بازیگران مهاجر نظیر‌ گلشیفته فراهانی و زهرا امیرابراهیمی گفت: تعداد زیادی رسانه وجود دارد که اگر آثار اینها روی آنتن برود خیلی اعتراض شدید خواهند کرد. چیزی نیست که بتوان درباره آن تصمیم واحدی گرفت و اینها از موضوعاتی است که شاید گذر زمان آن را حل کند.

این مدیر جوان درباره تفاوت وضعیت میان بازیگران همکار جم گفت: درباره رابعه اسکویی این ماجرا اتفاق افتاده و به بازیگری بازگشته و به‌نظر می‌‌رسد کار قابل دفاعی بود. به این جهت که اینها به دلایلی رفتند، بخش عمده‌‌ای مربوط به همان گپ و فاصله‌ایست که دو سال در سریال‌‌سازی ما اتفاق افتاد. همین تعدادی که رفتند، با تلویزیون زندگی خود را می‌‌گذراندند و به‌یک‌باره که سریال‌‌سازی متوقف شد، اینها رفتند. کسی اصرار بر رفتن خود دارد و فکر می‌‌کند که کار درستی انجام می‌دهد، موضعی درباره او اتخاذ می‌شود و کس دیگری است که همان اوایل آمد و گفت من اشتباه کرده و متوجه شدم اشتباه کردم و برگشته و می‌‌خواهد کار کند. این فرصت به‌نظرم به درستی باید در اختیار او قرار بگیرد. درباره آقای رامسین کبریتی این اتفاق نیفتاد که به این تحلیل برسیم که الان باید ایشان بازگردد.

آذرپندار پیرامون اینکه چرا حتی در مراسم ختم کاراکتر صابر(رامسین کبریتی) در “ستایش۳” تصویری ازش نبود بیان داشت: عده‌‌ای اگر عکس بود انتقادهایی داشتند چون تلویزیون موقعیت حساسی دارد.

مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه با دفاع از سریال انتقادبرانگیز “حوالی پاییز” گفت: من به‌عنوان کاری که یک تیم جوان آن را انجام دادند و مخاطب خوبی هم داشت، از این سریال کاملا راضی بودم. البته اگر به ضعف‌ها اشاره می‌کنید، من هم برخی ضعف‌های آن را قبول دارم. کارگردان سریال خودش بیان کرد این سریال برایش کلاس درس بود. اما شما کار را با کارهای مشابه خودش در شبکه‌های دیگر که همزمان روی آنتن بودند، مقایسه کنید؛ مثل سریال «نجوا» که سعید شهسواری تهیه کرده وابراهیم شیبانی ساخته یا  “بازی نقاب‌ها”  که  آقای حسن‌پور  کار کرده بود. خب «حوالی پاییز» آیا در مقایسه با کار استخوان خردکرده‌های فوق‌الذکر، کمتر بود و مخاطب کمتری داشت؟ همین سریال با این موضوع به این مهمی که با هزینه پایینی هم ساخته شد، در جشن حافظ نامزد جایزه شده بود…

آذرپندار با رد حذف برخی تهیه‌کنندگان قدیمی در ساختار تازه شبکه سوم مدعی شد: ما هیچ برنامه‌ای نداریم کسی را کنار بگذاریم. واقعا برنامه‌ای برای حذف نداریم به جز یکی، دو تهیه‌کننده که در سال‌های اخیر بدنامی مالی داشتند. نمی‌دانم اسم ببرم صحیح است یا خیر، ولی با تهیه‌کننده “دیوار به دیوار”(رحیمی نادی) به جهت مالی کار نمی‌کنیم، ولی حذف اینچنینی نداشتیم.




انتقادات همزمان رسول صدرعاملی از “خندوانه” و “هفت” و تلویزیون⇐بخش‌هاي مختلفي از حرف‌هايي كه درباره مسائل جامعه زدم از “خندوانه” حذف شد!/در “خندوانه” گفتم که مجرم‌كردن جوان‌هاي ما به دلیل بدحجابي كار درستي نبوده ولی متأسفانه حرفهایم را قیچی کردند!/حرف من در “خندوانه” این نبود که امام(ره) نگفته آب و برق مجانی دهید؛ حرف من این بود که امام گفته آب و برق مجانی بدهید ولی به فکر انسان‌سازی و آزادیخواهی هم باشید/چرا در “هفت” به همه فیلمها به‌طور منصفانه پرداخته نمی‌شود؟!/چرا محمدحسین لطیفی در “هفت” فقط از یک سری فیلم خاص حمایت می‌کند؟؟/تلویزیون به ما تیزر نمی‌دهد و حتی جواب تلفن ما را هم نمی‌دهد درحالی‌که سه فیلم رایگان برایشان ساختم!!

سینماروزان: تازه‌ترین فیلم رسول صدرعاملی با عنوان “سال دوم دانشکده من” که امتداد علایق این کارگردان در همکاری با دختران نوجوان نابازیگر است فروش بالایی نداشته و البته که در این فروش پایین، فارغ از مضمون نه‌چندان بکر اثر، بایکوت فیلم توسط تلویزیون هم بی‌تاثیر نبوده است.

رسول صدرعاملی به تازگی در گفتگو با “اعتماد” و در خلال نقد مدیریت میانی جامعه نقدهای تند و تیزی را نثار رسانه ملی و برنامه هایی نظیر “هفت” و “خندوانه” کرده است.

صدرعاملی با نقد مدیریت میانی جامعه گفت: مشكلات جامعه امروز ما، نتيجه مديريت برخي مديران مياني است و كساني كه در جاي مناسب خود به عنوان مدير قرار نگرفته‌ بودند. آنها سمت‌هايي را قبول كردند و مسووليت‌ها و ماموريت‌هايي را پذيرفتند كه يا از عهده‌‌اش برنمي‌آمدند يا ظرفيت آن مسووليت را نداشتند. به نظر مي‌رسيد كشور در چهار دهه پيش، بيشتر نياز به مديران قابل اعتماد داشت نه مديران كاملا متخصص و كاربلد و شايد حالا بتوان اين مساله را آسيب‌شناسي كرد و گفت اي ‌كاش در انتخاب مسوولان در همه زمينه‌ها، از كشاورزي، صنعت، سياست و … گرفته تا آموزش و پرورش، دقت بيشتري به عمل مي‌آمد.

صدرعاملی ادامه داد: به همه وزارتخانه‌ها و تشكل‌ها، از فرهنگ و ارشاد خودمان گرفته تا مثلا جهانگردي اين نقد وارد است كه خيلي كارها در اين مراكز انجام نشده و تازه آدرس‌هاي غلط هم به افكار عمومي داده شده است. حالا اين عملكرد ذره‌اي با مباني و باورهايي كه نسل ما به‌خاطرش انقلاب كرد، مرتبط به نظر نمي‌رسد. من مصداق اين ماجرا را در گفت‌وگو با برنامه «خندوانه» عنوان كردم اما خب، در آن برنامه بخش‌هاي مختلفي از حرف‌هايي كه درباره مسائل جامعه زدم حذف شد و فقط يك جمله‌اش (آن هم كات خورده و مغشوش) پخش شد!

رسول صدرعاملی درباره حذفیات حرفهایش از “خندوانه” اظهار داشت: من در بخش عمده آن گفت‌وگو كه پخش نشد، در واقع مي‌خواستم به سياست‌گذاري‌هاي مساله برخورد با جوانان و نوجوانان – مثلا در زمينه حجاب- در طول چهل سال گذشته، نقد جدي داشته باشم و اين هم حرفي نيست كه امروز زده باشم. از بيست‌واندي سال قبل تا به حال دارم مي‌گويم كه جرم‌انگاري و مجرم‌كردن جوان‌هاي ما به دلايل پيش‌پا افتاده‌اي مثل بدحجابي كار درستي نبوده است. ما انبوهي از بچه‌هاي خودمان را متهم و آنها را مجرم تلقي كرديم و حالا كه به آن سال‌ها نگاه مي‌كنيم، براي‌مان سوال است كه چه كسي مي‌خواهد از آن نوع نگرش و آن سياست‌ها دفاع كند؟ ما يا باحجاب داريم يا بي‌حجاب. كسي كه ما به او مي‌گوييم بدحجاب، كسي است كه حجاب را در باور يا تربيت خودش نپذيرفته ولي به احترام قانون و بقيه افراد جامعه و قوانين اجتماعي آن را به شيوه خودش رعايت مي‌كند. پس بايد به او احترام گذاشت، نه اينكه او را مجرم تلقي كرد.

صدرعاملی ادامه داد: اينكه من در آن برنامه “خندوانه” گفته بودم: «امام خميني نگفته كه من آب و برق مجاني به مردم مي‌دهم» در حالي كه حرف من اين نبود! حرفم در آن برنامه اين بود كه شادروان «عباس اميرانتظام» سخنگوي دولت وقت (بعد از پيروزي انقلاب و نه قبل از آن و نه در بهشت زهرا) اعلام مي‌كند ما مي‌خواهيم تلاش كنيم به افراد آسيب‌پدير و فقير جامعه آب و برق مجاني بدهيم. تاريخش هست. چند روز پس از اين اعلام، امام خميني طي يك سخنراني اعلام كرد كه؛ «مساله ما آب و برق مجاني نيست. آب و برق مجاني بدهيد اما مساله ما انسان‌سازي است.». اين نگاه درستي است چرا كه نسل ما به خاطر آب و برق مجاني انقلاب نكرد و حرف من اين بود. اما وقتي همه حرف‌هاي من حذف شد و فقط همان يك جمله باقي ماند، آن موقع من دچار مشكلات جدي شدم. انسان‌سازي از نگاه من يعني همان آزاديخواهي، آرمانگرايي و تعريف درست از استقلال. اينكه هر كس آيين و مرام خودش را داشته باشد و عقيده و نظرش نزد قانون محترم باشد. همه اين آمال نه تنها در بيشتر موارد به بار ننشست، بلكه مثل همان ماجراي «مجرم‌سازي» كه اشاره كردم، يك نوع بدبيني و بددلي هم در بين اعضاي خانواده به وجود آورد. من معتقدم نسل من در اين مورد به نسل‌هاي بعد خود بدهكار است و حتي مي‌توان گفت گنهكار! ما هرگز ياد نگرفتيم اصلاح را از خودمان شروع كنيم و رياكاري و دروغ را ترويج كرديم.

رسول صدرعاملی با انتقاد از تلویزیون که تیزرهای فیلم “سال دوم…” را پخش نمی‌کند اظهار داشت: من سه فيلم با موضوع زاير به همراه مرحوم «سيدكمال طباطبايي» براي شبكه يك ساختم. من و آقاي طباطبايي يك ريال دستمزد هم بابت‌شان نگرفتيم. فيلم ساختيم تا باب فيلمسازي براي تقويت اعتقادات در سينما باز شود. همه عوامل اين سه فيلم با كمترين دستمزد با ما كار كردند. حالا همين صداوسيما، كمترين حمايت را از فيلم‌هاي من نمي‌كند و حتي جواب تلفن من را نمي‌دهد.

صدرعاملی افزود: واقعيت اين است كه تلويزيون تمام تيزرها را به فيلم‌هاي منطبق با سليقه سياسي مديرانش مي‌دهد. اما ‌اي كاش مسوولان تلويزيون بدانند فيلم «سال دوم دانشكده من» و فيلم‌هايي شبيه به آن، جايگاه اجتماعي خاص خود را دارند. اين نوع فيلم‌ها هم نياز به حمايت دارند و بايد به مخاطب معرفي شوند. اگر در برنامه «هفت»، «محمدحسين لطيفي» و «مسعود فراستي» برنامه نقد فيلم برگزار مي‌كنند، بايد به همه فيلم‌ها، بي‌طرفانه و به‌طور مساوي بپردازند. اين براي رسانه ملي و سازندگان و مجريان اين برنامه خيلي بد است كه فيلم‌ها را انتخاب مي‌كنند، به يك فيلم زياد مي‌پردازند و فيلم ديگر را ناديده مي‌گيرند. وقتي همكار عزيز من، آقاي لطيفي در برنامه‌اش از يك‌سري فيلم‌ خاص حمايت مي‌كند و از فيلم‌هاي ديگر اسمي برده نمي‌شود، كاملا مشخص مي‌كند كه گردانندگان «هفت» فعلي، با بعضي فيلمسازان خوب نيستند. اين براي رسانه ملي بد است.

صدرعاملی با اشاره به پیشنهادی که برای اجرای “هفت” داشته گفت: واقعا فرصت اجرای “هفت” را ندارم. يك سال همزمان برپايي جشنواره فيلم فجر، ده روز فريب «بهروز افخمي» را خوردم كه مهمان آن برنامه شدم. (مي‌خندد) قبل از آغاز برنامه «هفت» در دوره جديد، «مسعود فراستي» اصرار داشت با هم برنامه را اجرا كنيم. شوق اين كار را ندارم. اجراي برنامه را بر عهده گرفتن، قبول يك مسووليت است. بايد وقت بگذاري و زحمت بكشي تا هفته‌اي يك‌بار براي مخاطبان تحليل ارايه دهي. اين نبايد باشد كه فراستي وقتي قرار است از «جان فورد» حرف بزند، تصويري از يك فيلم ديگر در برنامه پخش شود و او عصباني شود كه اين تصوير پخش شده مد نظر من نبوده. او نبايد در قبال مخاطبان برنامه‌اش كم‌فروشي كند و بايد براي مخاطبش احترام قايل شود. خطاب به او مي‌گويم؛ تويي كه فيلم فيلمسازان داخلي را نقد مي‌كني، بپذير كه ما هم برنامه تو را نقد كنيم. پس براي برنامه‌ات زحمت بكش و كم‌فروشي نكن!




مهدی صبا‌غ‌زاده در واکنش به چرایی استفاده مکرر از دیالوگ “… خوردی” در کمدی “کلوپ همسران”⇐این عبارت، اصلا فحش نیست چون در دهان یک کاراکتر لمپن تریاکی قرار گرفته!!

سینماروزان: حمله یک رسانه اصولگرا به کمدی مخاطب‌پسند “کلوپ همسران” و طرح این پرسش که چرا یک کاراکتر زن فیلم(با بازی گوهر خیراندیش) مدام در دیالوگهایش از عبارت “… خوردی” لا لهجه شیرازی استفاده کرده است با واکنش مهدی صبا‌غ‌زاده کارگردان این کمدی مواجه شده است.

مهدی صباغ‌زاده در پاسخ به این انتقادات به “مهر” گفت: «کلوپ همسران» محتوای بسیار سالمی دارد و یک فیلم خانوادگی و مورد پسند مردم است، اگر این فیلم مشکلی داشت وزارت ارشاد اجازه اکران «کلوپ همسران» را نمی‌داد.

وی درباره اینکه چرا باید یک فحش به طور مکرر در «کلوپ همسران» تکرار و تبدیل به شوخی کلامی شود، اظهار کرد: به نظرم آن عبارت اصلا فحش نیست. فحش به چیزهای دیگری گفته می‌شود که از تربیت و عرف خارج هستند اما این عبارت به طور مکرر در میان مردم عادی هم استفاده می‌شود. چطور می‌شود که دوستان با کمدی‌هایی که به‌طور مستقیم به مسایل جنسی اشاره می‌کنند، کاری ندارند و اتفاقا از آن‌ها حمایت می‌کنند اما وقتی در فیلم ما یک کاراکتر لمپن و تریاکی از یک عبارت مصطلح استفاده می‌کند، نسبت به آن خشمگین می‌شوند؟

این کارگردان تأکید کرد:‌ چه ایرادی دارد چنین شخصیتی از این عبارت استفاده کند؟ ضمن اینکه استفاده از چنین عبارت‌هایی جزو شخصیت و عادت اوست. البته منظور این کاراکتر از این عبارت این است که به طرف مقابل بگوید حرف نزند.

صباغ‌زاده توضیح داد: شما در این شرایط نباید این موضوعات را بزرگ کنید. البته در برخی از سکانس‌ها این کلمه سانسور شده است و به جای آن از بوق استفاده می‌شود ولی سوال من این است که حتی با وجود این کلمه چه اشکالی دارد؟ تماشاگر بخندد آیا خندیدن مخاطب یک ظلم است؟

این کارگردان در پاسخ به این سوال که چرا باید با چنین مسایل مبتذلی از مخاطب خنده گرفت، گفت: اینطور نیست. باید براساس کلیت فیلم قضاوت کرد نه یک دیالوگ خاص. این در حالی است که مردم فیلم را دوست دارند به نظر من هم «کلوپ همسران» به نسبت فیلم‌های کمدی دیگر سالم تر است و اشکالی ندارد از یک عبارت ناسزایی که در میان مردم عادی هم رایج است در فیلممان استفاده کنیم.

وی مطرح کرد: مسایل اجتماعی به طور مرتب در فیلم‌های ما تکرار می‌شود در حالی که مردم به اندازه کافی مشکلات و گرفتاری دارند و ممکن است وضعیت روحی مردم تلخ‌تر شود. چرا نسبت به آنها ایراد نمی‌گیرید و نسبت به فیلمی که خنده‌ای بر لب مخاطب می‌آورد ایراد می‌گیرید؟ ما چقدر باید مسایل اجتماعی را بر سر مردم بکوبیم؟ زندگی مردم دردآور است و گرفتاری‌های مالی زیادی دارند بنابراین به نظرم باید آنها را خنداند و این ایرادی ندارد.

صباغ‌زاده گفت: مردم در حال حاضر وضعیت خوبی ندارند و دوست دارند لحظاتی در سینما شاد باشند و با خانواده از فیلم لذت ببرند، اگر قرار باشد مدام مشکلات اجتماعی را برایشان یادآوری کنیم استقبالی از آثار نمی‌کنند. اصلا یکی از دلایلی که من این فیلم را ساختم این بود که مردم برای لحظه‌ای مشکلات خود را فراموش کنند بنابراین نیاز است که چنین فیلم‌هایی در سینمای ما ساخته شود.

کارگردان «کلوپ همسران» درباره شرایط نامناسب اکران و فروش پایین آن هم گفت: با همه تحریم‌هایی که علیه این فیلم صورت گرفته اما استقبال خوبی از آن شده است و مردم رضایت دارند. تلویزیون هیچ حمایتی از ما نکرده و هیچ تیزری در اختیار ما قرار نداده با این حال ما فروش خوبی داشته‌ایم.




تحلیل تند یک رسانه اصلاح‌طلب بر “مسخره‌باز”ی که یک تنه در برابر تهیه‌کننده حاکمیتی “بلیت‌خر” ایستاده ⇐ تدوین نهایی مشکل دارد وگرنه از “هشتگ” و “آینه بغل” جلو می‌زد!/ به‌منظور “تخدیر” و نه “تغییر” به نوستالژی پناه برده!!/تکرار قاب‌ها و كلوزآپ‌های دلربا، آزار‌دهنده است/بزرگ‌ترين مشكل از فيلمنامه و قبل‌تر از آن از ايده و فقدان دال مركزي براي اين همه كولاژ است

سینماروزان: “مسخره باز” از تازه‌ترین فیلمهای اکران شده در سینماهاست که فروش قابل قبولی داشته و یک‌تنه توانسته دربرابر فیلمی حاکمیتی که تهیه‌کننده‌اش سعی داشته با خرید بلیت فله‌ای، آمار فروشش را بالا ببرد، بایستد.

روزنامه اصلاح‌طلب “اعتماد” در تحلیلی تند بر این فیلم، هم نوستالژی‌بازی کارگردان را شماتت کرده و هم تکرار مکررات دامنگیر فیلم را.

متن تحلیل “اعتماد” را بخوانید:

بازگشت به نوستالژي و امر نوستالژيك آنتي‌تزي است در برابر وضعيت {اكنون}. سوژه نوستالژي‌باز يا با وضعيت اكنون‌اش مشكل دارد و يا اينكه به لحاظ آبجكتيويتي در بند گذشته موهوم مانده است؛ كه البته آن‌ هم بي‌فهم وضعيت عيني سوژه و نسبتش با تكنولوژي‌هاي قدرتي كه بر او سيطره دارند، نمي‌توان فهم كرد. رجوع به امر نوستالژي از هر سو كه باشد، عملي منفعلانه نسبت به وضعيت موجود است؛ به اين معنا كه سوژه هم با وضعيت موجود مشكل دارد و هم اينكه در خود توان تغيير نمي‌بيند و يا ميل به رهايي ندارد. در غياب اين توان و ميل، سوژه به امر نوستالژي نه براي {تغيير} بلكه براي تخدير پناه مي‌برد. از ديگر سو دنياي جديد تكنولوژيك رجوع به امر نوستالژيك را هم دگرگون كرده است. يعني اگر مثلا مردم 100 سال پيش با مردمان 700 سال پيش و قبل‌تر، نوستالژي‌هاي مشترك بسياري داشتند دنياي اكنون به‌ دليل ازدياد توليد محتوا و شتاب گرفتن زمان، فواصل امور نوستالژيك را بسيار كوتاه كرده است؛ به ‌همين دليل «همايون غني‌زاده» كه به ‌نظر مي‌رسد از اكنون زماني و جغرافيايي در اولين فيلمش و پيش‌تر از آن در نمايشش (مي‌سي‌سي‌پي نشسته مي‌ميرد) گريزان است؛ هم «كازابلانكايي» را كه 80 سال پيش ساخته شده است نوستالژيك مي‌داند و هم «لئون» كه 25 سال پيش. البته اين دو تنها مواد خام كارگردان تئاتر فيلم‌باز نيست؛ «سوئيني‌تاد»، «كيل‌بيل»، «شاينينگ» و «هزاردستان» هم ديگر مواد خام و نه پخته‌اي هستند كه غني‌زاده در كشكول مسخره‌باز مي‌ريزد؛ همه آثاري كه هر فيلم‌بازي در ابتداي راه با اين اسامي آشنا مي‌شود و اگر اين راه را هم ادامه دهد احتمالا به اين نتيجه مي‌رسد كه با شاهكارهايي هم طرف نبوده است!

كل داستان «مسخره‌باز» در آرايشگاهي كه در لامكان و لازمان است مي‌گذرد، انگار غني‌زاده بيش از همه چيز ميل به چالش كشيدن بي‌جهت خود را دارد، شايد به‌ همين دليل است كه ماشين، هواپيما و يك لشكر آدم را در نمايشش روي سن تالار وحدت مي‌آورد و وقتي به سينما مي‌رسد، اصرار دارد كه در يك لوكيشن بماند و تمام ذهنياتش را به ميانجي جلوه‌هاي بصري به عينيات تبديل كند. نيمچه داستان فيلم در همان مواجهه اول لو مي‌رود و با همان كليشه هميشگي «ريشه در كودكي‌اش دارد» قصد توجيه شدن دارد.

قاب‌ها و كلوزآپ‌ها ابتدا دلربا به سبك فانتزي‌هاي خوش‌ساخت غربي جلوه مي‌كند اما بعد از تكرار و هي تكرار بي‌آنكه در خدمت چيزي باشد تنها آزار‌دهنده مي‌شود مانند هورت كشيدن‌هاي مدام كاركترها كه جز كول‌بازي، توجيه ديگري ندارد. فارغ از اينها بزرگ‌ترين مشكل فيلم از فيلمنامه و حتي قبل‌تر از آن در ايده و فقدان دال(راهنما) مركزي براي اين همه كولاژ، نيمچه داستان اصلي و يكي دو پيرنگ است (كه هيچ‌كدام نه خود را پيش مي‌برند و نه در خدمت كليت فيلم است). دنياي واقعي- فانتزي بيروني و دنياي درون شخصيت اصلي و ارجاعات نوستالژيكش هيچ انسجام و كاركردي جز خلق قاب‌هاي قشنگ ندارد.

با همه اينها فيلم غني‌زاده يكي از خيرالموجودين امسال سينمايي ايران است كه نه به سينماي تجربي بلكه به سينماي تجاري و به اصطلاح بدنه مي‌تواند كمك كند.
زمان اولين اجراي «مي‌سي‌سي‌پي..» يكي از دوستان كه ميل مبهمي به تئاترهاي لوكس دارد، بارها به ديدن اين نمايش رفت. از قضا چندي پيش علت را جويا شدم، صادقانه جواب داد كه پخش آن موزيك‌هاي جذاب در آن حجم صدا و با آن دكوپاژ در تالار وحدت برايش بسيار لذت‌بخش بوده است. مسخره‌باز هم با كمي تغيير ادامه همان تئاتر لوكس و طبقه مثلا متوسط پسند غني‌زاده است. اين فيلم اگر در تدوين نهايي مي‌توانست با اگوي(من تقلبی) خودش مبارزه كند و ميل به حفظ تمام سكانس‌ها را از بين ببرد، تصوير و موسيقي كشش‌داري روي پرده عرضه مي‌كرد (با بليت‌هايي ارزان‌تر از نمايش مي‌سي‌سي‌پي البته) و توده‌هايي كه خوراك سينمايي‌شان در اين چند سال «هشتگ» و «آيينه بغل» شده را با سينمايي استاندارد، چشم‌نواز و زحمت‌ كشيده مواجه مي‌كرد. “مسخره‌باز” وراي اين، مازادي براي سينما و مشخصا سينماي ايران ندارد. اين كولاژكاري‌ها كه خلاف فيلم غني‌زاده كاركردي هم داشته‌اند بسيار پيش‌تر در سينماي جهان به خاطره تبديل شدند و براي كساني كه اندكي با سينما آشنا هستند چيز تازه‌اي نيست.




انتقاد پروانه معصومی از فقدان عفت کلام در محصولات سمعی-بصری⇐چه معنی دارد که در یک سریال تلویزیونی، زن به شوهرش بگوید: تو غلط کردی!!؟

سینماروزان: اینکه هنرمندان دور از تلویزیون به نقدهای تند و تیز از این رسانه بپردازند چندان عجیب نیست ولی اینکه بازیگرانی مثل پروانه معصومی که در همه این سالها مشغول بازی در سریالهای مختلف تلویزیون بوده‌اند به‌صراحت به انتقاد از آن بپردازند عجیب است.

پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگویی مرتبط با چرایی درجه‌بندی محصولات سینمایی و تلویزیونی به “کیهان” اظهار داشت: اگر دقت کنید در برخی از فیلم‌ها و سریالها چیزی به اسم عفت کلام وجود ندارد؛ بنده در یکی از شبکه‌های پربیننده تلویزیون سریالی را تماشا می‌کردم که زن به شوهرش می‌گفت: تو غلط کردی! تو نمی‌فهمی!» من تعجب می‌کنم که از تلویزیون این مسائل مطرح می‌شود.

وی با‌ اشاره به قید محدودیت سنی در محصولات نمایشی، گفت: وقتی قید محدودیت سنی مطرح می‌شود، دیگر آزاد می‌شوند هر کاری دلشان می‌خواهد انجام بدهند؛ ضمن اینکه وقتی محدودیت سنی در جایی قید می‌شود، افراد بیشتری برای دیدن فیلم علاقه نشان می‌دهند؛ چون معمولا افراد به چیزهایی که منع می‌شوند، رغبت بیشتری نشان می‌دهند.

این بازیگر سینما و تلویزیون ادامه داد: به‌نظرم باید ابتدا فرهنگ‌سازی شود که خانواده‌ها محدودیت سنی را در تماشای فیلم‌ها رعایت کنند. چون وقتی کودک و نوجوان پای فیلم‌های ضدفرهنگی می‌نشینند، تحت تأثیر قرار می‌گیرد و این مسائل می‌تواند به فرهنگ جامعه لطمه بزند.