1

گزارش لحظه‌به‌لحظه روزنامه اصلاح‌طلب از سرقت “سمفونی نهم” با گوشی روشن در یک سینمای پایتخت ⇐عین آب خوردن داشت از پرده سینما، فیلم می‌گرفت

سینماروزان: مشکل قاچاق فیزیکی-مجازی فیلمهای سینمایی همچنان ادامه دارد و هرازگاه نیز نسخه‌ای پرده‌ای از فیلمهای روی پرده وارد شبکه قاچاق می‌شود و داد سینماگران را به آسمان می‌رساند ولی همچنان نظارتی سختگیرانه برای جلوگیری از این آسیبها لحاظ نمی‌شود.

به تازگی روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” گزارشی ارائه داده از سرقت فیلم روی پرده “سمفونی نهم” با گوشی موبایل در یک سینمای پایتخت!!

متن گزارش را بخوانید:

ساعت پنج عصر از پس روزي پركار، با ذهن و جسمي سرشار از خستگي، راهي سينما شدم. براي تماشاي «سمفوني نهم»، فيلم جديد محمدرضا هنرمند. بعد از طي كردن ترافيك سنگين به سينما رسيدم. در لحظات باقيمانده تا شروع فيلم چند تماشاگر به‌طور پراكنده گوشه كنار سالن نشستند. در تاريكي محض سالن فرو رفتيم. هنوز يك ربع از شروع فيلم نگذشته بود كه پسر جوان بلندقدي وارد سالن شد و از لابه‌لاي صندلي‌ها گذشت و دقيقا در صندلي رديف دوم، جلوي من نشست. دوباره توجهم كه براي لحظاتي پرت شده بود، جلب پرده شد. فيلم به سكانس‌هاي مهم و كليدي رسيده بود كه به يك‌باره متوجه روشنايي موبايل جوان شدم كه مشغول ضبط تصاوير فيلم از روي پرده بود. از آنجايي كه صندلي‌هاي سالن سينما شيب‌دار طراحي شده و من هم در رديف آخر و ته سالن نشسته بودم، حركات جوان رديف دوم، به وضوح قابل ديدن بود. حتي مي‌توانستم زمان فيلمي كه مي‌گرفت را از روي ثانيه‌هاي دوربين تلفن همراهش ببينم. تا اينكه زمان فيلمي كه داشت ضبط مي‌كرد از سه دقيقه گذشت و جوان ضبط را قطع كرد. نفس راحتي كشيدم و با خودم گفتم به خير گذشت. اين‌طور تصور كردم كه انگار همين چند لحظه خوشامد او بود. دوباره حواسم را جمع فيلم كردم. هنوز چند دقيقه نگذشته بود كه او دوباره دوربين را بالا برد و شروع به ضبط تصاوير فيلم كرد.

دوباره سكانس‌هاي مهم تاريخي فيلم و لحظه‌هايي كه شخصيت ملك‌الموت (حميد فرخ‌نژاد) روي پرده بود، داشت ضبط مي‌شد. اين روال ادامه داشت و بي‌اغراق نزديك به پنج بار جوان از تصاوير اصلي فيلم، فيلمبرداري كرد. من مدام به اطراف سالن نگاه مي‌كردم تا مسوول كنترل سينما را ببينم و حداقل به او يادآوري كنم تا جلوي اين عمل غيرقانوني جوان را بگيرد اما كسي را نديدم كه نديدم.

وقتي به نتيجه‌اي نرسيدم از كوره در رفتم و به جوانك آرام گفتم: «آقا چرا فيلم مي‌گيري؟» برگشت و در حالي كه چشم‌هايش متعجب بود، نگاه سرزنش‌آميزي به من كرد و گفت: «به شما ربطي داره؟» با اين حال دوربين موبايل را پايين آورد و من همچنان اطراف را نگاه مي‌كردم كه آيا با اين صداي ما كنترل‌چي ضرورت حضور را در سالن حس مي‌كند يا نه؟ ولي باز كسي را نمي‌ديدم. از طرفي كلافه شده بودم كه سكانس‌هاي مهم فيلم را نتوانسته بودم ببينم. با اين حال خدا را شكر كردم از اينكه دوربين جوان خاموش شده بود.

دقايق پاياني فيلم بود كه مراقب سالن براي اينكه مسير خروج را به تماشاگران نشان دهد وارد سالن شد و در رديف اول كنار من ايستاد. بلافاصله اشاره كردم كه اين جوان از پرده فيلم مي‌گيرد. تعجب كرد و كمي هم عصباني شد و تا انتهاي فيلم كنار صندلي‌ها ايستاد.

بالاخره فيلم تمام شد و تيتراژ فيلم بالا آمد و من كه از فرط خستگي ذهني و جسمي و از سر عصبانيت نتوانسته بودم در آرامش فيلم ببينم از سالن خارج شدم تا حداقل نفس راحتي بكشم. از پله برقي پايين مي‌آمدم كه صداي بلندي مرا به خودش متوجه كرد. برگشتم و ديدم همان جوان دست به دوربين است. با لحني عصبي گفت: «خانوم شما چه كاره بودي كه به طرف گفتي من از پرده فيلم مي‌گيرم؟» خسته بودم، عصبي و كلافه هم شده بودم. با صداي بلند گفتم: «من خبرنگارم. بيا با هم برويم حراست تا ببينيم كار كي غلط بوده.» جوان يقه كاپشن خود را بالا كشيد و رفت.

وقتي از سالن سينما خارج شدم، ساعت از هشت شب هم گذشته بود. با مرور اين اتفاقي كه در سالن سينما برايم افتاده بود نامه سراسر تاسف‌بار كارگردان و تهيه‌كننده فيلم «سرخپوست» مقابل چشمانم بود. آنها در آن نامه از مسوولان خواهش كرده بودند جلوي قاچاق فيلم‌ها را بگيرند. در آن لحظه دلم مي‌خواست به آنها بگويم كه با چشمان خودم ديدم كه چگونه سرمايه و تلاش صدها نفر اهالي سينما به يغما مي‌رود و كسي نيست جلوي آن را بگيرد.

دوستي به طنز در توييتر نوشته بود: يكي از خطير‌ترين وظايف كنترل‌چي‌هاي سينما در دهه شصت راه رفتن در سالن نمايش و تاباندن نور چراغ قوه بين صندلي‌ها بود. وقت تاباندن نور كنترل‌چي جوري راه مي‌رفت كه انگار فاتح لنينگراد است، اما چرا چنين مراقب‌هايي در حال حاضر در سالن‌هاي سينما ديده نمي‌شود؟ قبول دارم اين نوع كنترل خيلي ابتدايي و متحجرانه است، در عين اينكه اصلا اجازه نمي‌دهد آدم فيلم را تماشا كند ولي چطور ممكن است در غياب هر نوع نظارتي آدم‌ها به راحتي از پرده فيلمبرداري كرده و همه جا پخش كنند و در عين حال آب هم از آب تكان نخورد.




یک رسانه اصلاح‌طلب خطاب به وزیر ارشاد⇐آیا براي صدور سريع دستور ساخت ۲ پلاتوي معمولي تئاتر در خرمشهر هم باید در توييتر عكس و فيلم بارگذاري كنيم؟/اگر قرار بر مديريت مجازي بود كاش همان سه سال پيش رسما اعلام مي‌شد بلكه بچه‌هاي محروم خرمشهر و آبادان امروز يك صندلي راحت براي نشستن داشتند!!

سینماروزان: محرومیت نقاط جنگ‌زده ایران، سه دهه پس از پایان جنگ کماکان باقیست و وقتی به وادی فرهنگ می‌رسیم این محرومیت دوچندان می‌شود. کافیست به آمار توسعه زیرساخت‌های فرهنگی در نقاط مختلف ایران نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم مناطق جنگ‌زده چگونه با حداقل‌ها می‌سازند.

روزنامه اصلاح‌طلب “اعتماد” با مرور کمبود امکانات فرهنگی در خرمشهر نوشت: بيست و دومين جشنواره تئاتر فتح خرمشهر روز گذشته به پايان رسيد؛ جايي كه حدود 500 هنرمند از چند شهر كشور آثار نمايشي خود را با كمترين امكانات روي صحنه بردند. وقتي مي‌نويسم با كمترين امكانات، غلو نمي‌كنم چون تمام نمايش‌ها مجموعا در سه سالن اجرا شد كه بي‌تعارف‌ مي‌توان گفت هيچ‌كدام سالن استاندارد نمايش نبودند. سالن «خليج فارس» خرمشهر مانند بسياري از اماكن مشابه در شهرستان‌هاي ايران بيش از آنكه محل اجراي نمايش باشد، مكاني براي سخنراني است كه حالا به منظور نمايش هم استفاده مي‌شود. بايد از نزديك مشاهده مي‌كرديد چطور سِنِ محل سخنراني را براي اجراي نمايش آماده كرده بودند. اگر ‌بخواهم تصوير دقيق‌تري ارايه كنم پيشنهاد مي‌دهم سازه‌ مكعب شكلي را تجسم كنيد كه روي سن سالن همايش ساخته شده و 50 نفر ظرفيت دارد. بدون محل نشستن راحت، بدون تكيه‌گاه، امكانات نوريِ مناسب و كاملا ابتدايي. در مجاورت همين مثلا سالن تئاتر، زميني باير وجود دارد كه از سه سال قبل قرار بوده در آن پلاتوي بلكس باكس – پلاتوي نمايشي خرمشهر- ساخته شود، اما نشد.

این روزنامه ادامه داد: «نگارخانه شهريار» كه قرار بود به «پلاتو غريفي» تغيير نام دهد نيز نمونه ديگرِ اين سه‌گانه عجيب و غريب است. يك جعبه بدون امكانات با كف سنگ! بدون آكوستيك مناسب صدا و امكانات نوري، بي‌آنكه نام و نشان محل اجراي نمايش را بر پيشاني داشته باشد. كافي است غروب در پياده‌راه مقابل مجموعه قدم بزنيد، تاريكي به حدي است كه اصلا متوجه نخواهيد شد جماعت به چه علت در محل ازدحام كرده‌اند. يك لوله آهني از سمت چپ سقف به سمت راست جوش داده شده كه روي آن لوله! دو پروژكتور بسته‌اند تا بازيگر در خفقان و گرما زير نورش به اجرا بپردازد. اينجا هم قرار بوده پلاتوي اجراي نمايش باشد، اما نشد.

“اعتماد” افزود: در همين اثنا كه مشغول بازديد از امكانات كه نه، فقر كامل زيرساخت بچه‌هاي تئاتر خرمشهر بودم، از پايتخت خبر رسيد تماشاگري در يكي از سالن‌ها هنگام خروج دچار حادثه‌اي شده است. ظواهر امر نشان مي‌داد چند نفري هم طبق معمول دست به تلفن شده‌اند و نتيجه هم كه روشن، فضاي مجازي و خود خبرنگارسازي و درخواست توييتريِ يك اكانت بي‌نام و نشان خطاب به وزير ارشاد كه، آقا اين چه وضعي است؟ رسيدگي كنيد. سيدعباس صالحي هم در حركتي جالب بي‌فوت وقت به اكانت بي‌هويت پاسخ نوشت كه بله! همين حالا دستور دادم مديركل هنرهاي نمايشي پيگيري كنند. اينجا شد!

این روزنامه خاطرنشان ساخت: حال جا دارد از وزير فرهنگ بپرسيم كه لازم است براي صدور سريع دستور ساخت 2 پلاتوي معمولي تئاتر در خرمشهر در توييتر عكس و فيلم بارگذاري كنيم؟ اگر قرار بر مديريت مجازي بود كاش همان سه سال پيش رسما اعلام مي‌شد تا ما خبرنگاران جاي گزارش مكتوب و تصويري در روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها زودتر دست به موبايل و توييتر شويم، بلكه بچه‌هاي محروم خرمشهر و آبادان امروز يك صندلي راحت براي نشستن داشتند.




آقازاده دو عضو گروهک منافقین؛ تصویربردار مستند جنسی مطبوع(!) رسانه‌های دست راست!؟

سینماروزان: در ادامه تولید مستندهای جنسی توسط جوانان نورس دست راستی، به تازگی مستندی با نام “ایکسونامی” از همین جوانان رونمایی شده؛ مستندی که با تبلیغ گل‌درشت بر سر استفاده از یک پورن‌استار به دنبال جلب مخاطب است!!!

با این کاری نداریم که چرا در دل افشاگری‌های منتج از مفاسد اقتصادی و تاثیر آن بر بیکاری و بدکاری بسیاری از جوانان ایرانی، نورسان راستی به دنبال بازنمایی روند انقلاب جنسی آن هم در آمریکا و از زبان یک پورن‌استار هستند؟؟

مساله اینجاست که رسانه‌های دست راستی که اغلب کمدی‌های بفروش سینماها را به‌خاطر استفاده از شوخی‌های اروتیک می‌نوازند نه تنها کمترین نقدی به “ایکسونامی” وارد نکرده‌اند بلکه به طور دنباله‌دار هم رپورتاژهایی را برای این فیلم رفته‌اند.

عجبا که این اتفاق در شرایطی افتاده که کارگردان جوان این مستند در گفتگو با “جام جم” اعتراف کرده به استفاده از آقازاده دو عضو گروهک منافقین به‌عنوان تصویربردار “ایکسونامی”.

محسن آقایی کارگردان “ایکسونامی” میگوید: بالا رفتن قیمت دلار به ما اجازه نمیداد یک گروه حرفه‌ای آمریکایی را برای تولید جمع کنیم و برای همین گشتیم دنبال ایرانی‌هایی که در آمریکا زندگی می‌کنند تا اعتماد حداقلی شکل گیرد.

کارگردان “ایکسونامی” ادامه داد: یک دختر جوان ایرانی پیدا کردیم که هم تصویربردار بود و هم کارگردان و هم حاضر بود اجاره دوربینش را خیلی کمتر از ما بگیرد. فقط یک مشکل کوچک داشت؛ پدر و مادرش عضو سازمان مجاهدین خلق بودند و ما تازه اواخر آشنایی مان، این را فهمیدیم!!




جمشید مشایخی میزبان “ادیپوس”

سینماروزان: نمایش «ادیپوس» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی صفری از سوم آذر ماه در سالن استاد جمشید مشایخی روی صحنه می‌رود.

نمایش «ادیپوس» بر اساس طرحی از نمایشنامه “ادیپ شهریار” اثر سوفوکل به نویسندگی و کارگردانی مرتضی صفری، از روز یکشنبه 3 آذرماه در سالن استاد جمشید مشایخی به روی صحنه می رود. در این نمایش 70 دقیقه ای، شایان قنادزاده، مهشید عرفان، مهسا ریاحی، سحرناز عمرانی، فریبا طاهری و دنیا بابالو به ایفای نقش می پردازند.

از دیگر عوامل این گروه می توان به مدیر اجرایی: شایان خاکبازان، دستیار کارگردان: محمد زارعی، طراح گریم: دلبر کولیوند ، طراح نور و صدا: حمید کشف نما، ساخت دکور: مسعود صداقتی، طراحان گرافیک: محمد رضوانی و محمد زارعی، آهنگساز: مرتضی پورعلی، هنروران: ملینا دلخواسته، محدثه احمدی، فاطمه سلمانی، فرزانه فرامرزی، عکاس: محمد رضوانی و مدیر روابط عمومی: زهراسادات مصطفوی اشاره کرد.

نمایش «ادیپوس» از روز یکشنبه 3 اذر ساعت 17:30 در تالار استاد جمشید مشایخی روی صحنه می‌رود و پیش فروش آن به زودی در سایت تیوال آغاز می شود.




حمید ماهی‌صفت یا همان مستربین ایران در یک گفتگوی تفصیلی اظهار داشت⇐در داخل کشور متهم بودم به لس‌آنجلسی بودن و در خارج از کشور مرا بسیجی خطاب می‌کردند!/تندروهایی که در دهه هفتاد جلوی برنامه‌های مرا می‌گرفتند حالا به دفترمان می‌آیند و برای اجرا در جشن عروسی فرزندان‌شان از ما وقت می‌گیرند!/هم در نیروی انتظامی اجرا داشته‌ام و هم در وزارت اطلاعات/در ماه‌های محرم و صفر حتی در خارج از کشور هم برنامه نمی‌گذارم!/سه ماه قبل از فوت، نزد هاشمی رفسنجانی رفتم و گفتم از عشاق ۴۰ ساله شما هستم و حلالم کن که ادایت را درآوردم!!/شوخی با احمدی‌نژاد باعث شد اجراهای شهرستان ما به هم بخورد!!/شوخی‌ام با روحانی، برایش بد نشد!!/برای هر اجرا بیشتر از ده میلیون نمی‌گیرم!!

سینماروزان: حمید ماهی‌صفت که به مستربین ایران هم شهره است مدتها قبل از آن که چیزی به نام استندآپ در تلویزیون ایران باب شود به اجرای استندآپ می‌پرداخت و البته گهگاه نیز اخباری درباره مشکلاتش بابت این اجراها به گوش می‌رسید.

ماهی‌صفت که در سالهای اخیر همچنان به اجرای استندآپ‌های نمکین ادامه می‌دهد در گفتگویی تفصیلی با “فرهیختگان” به روایت فراز و فرود کارهایش پرداخته است.

متن گفته‌های حمید ماهی‌صفت را بخوانید:

نزدیک به نیم قرن است که من جوک می‌گویم. آن زمان کلمه مرکبی به نام استندآپ کمدی وجود نداشت، منتها چون بچه بودم، اشخاصی مانند سیدکریم که الان آمریکا است، علی‌بابا و منوچهر نوذری که فوت کرده‌اند، به این کار مشغول بودند. مثلا مرحوم منوچهر نوذری فیلم هم بازی می‌کرد، اما جوک‌گو بود یا تابش هم جوک‌گو بود. اینها برای قبل از انقلاب است، اما بعد از انقلاب چند سالی به خاطر جنگ متوقف شد و بعد از آن من که بزرگ شده و از دوران بچگی خارج شده بودم، استارت این کار را زدم. در یک سفره‌خانه که مربوط به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود، یک شب برنامه‌ای اجرا کردیم که خیلی استقبال شد، اما دیدگاه خیلی‌ها مانند الان نبود. آن زمان دیدگاه‌ها خیلی بسته بود. فکر می‌کردند مثلا این آدم از لس‌آنجلس آمده که فرهنگ ما را خراب کند، ماموریتی را انجام دهد و برگردد. کم‌کم مردم و مسئولان دیدند من در برنامه خودم حدیث و دعا می‌خوانم و از صحبت‌های امام و بچه‌های جنگ می‌گویم. کم‌کم من را باور کردند. در چند شهر ایران هم سال‌های 70 تا 80 تشنج‌هایی از سوی برخی به‌وجود آمد که نمی‌دانم اسم آنها را تندرو بگذارم یا حزب‌اللهی، اما تقریبا 20 سالی هست که همه حاشیه‌ها و حرف و حدیث‌ها درباره من تمام شده و حتی خود مخالفان صددرصد من دم در دفتر آمده‌اند که نوبت عروسی ما است، پسرم جشن دارد، شرکت ما جشن دارد، برنامه ایران‌خودرو است، جشن وزارت اطلاعات است و همه اینها در آرشیو روابط‌عمومی ارگان‌های جمهوری اسلامی هم هست.

 برنامه‌های خارج از کشور

مثلا در دو شهر از سوئد و سه‌، چهار شهر از کانادا، چه سلطنت‌طلب‌ها و چه منافقین برنامه‌های ما را دیده بودند و حتی من را تهدید به ترور کردند. آنها فکر می‌کردند من بسیجی و اطلاعاتی و آدم روحانیت هستم، چراکه در برنامه‌های خود نکات اخلاقی و دینی و ارزشی بیان می‌کردم. بعد این سبک کلا شکسته شد تا سه، چهار سال پیش که به‌طور رسمی و علنی و قانونی بنیان نهاده و مثلا خندوانه و کلاس‌های استندآپ کمدی برگزار شد.

روال عرفی مجوز برای کنسرت‌های خنده

آن سال‌های اول که در تهران برنامه داشتم، شورای تامین در روز نیمه‌شعبان صلاح دانست این برنامه به‌هم بخورد و من هم با جان و دل پذیرفتم. به خاطر اینکه قدری ماهواره‌‌ها برنامه‌های ما را پخش می‌کردند و مردم دوست داشتند ما را ببینند. آن زمان از شورای تامین کرمان کسی گفت این ماهی‌صفت به معنی هجوم مردم است و در نتیجه به من گفتند نیمه‌شعبان برنامه نباشد و دو تا سه روز قبل‌تر یا بعدتر بیایید. ما هم قبول کردیم. به جز مجوزهای ارشاد و اماکن الان نظر امام‌جمعه، شورای تامین و نظر شورای شهر خیلی مهم است. خیلی زیرجلدی و خزنده و کاملا غیرمستقیم به شرکت‌های برنامه‌گزار می‌گویم که از مسئول شهر بپرسید شاید صلاح نباشد. کسانی که به‌طور رسمی باید درباره این برنامه‌ها نظر بدهند، امام‌جمعه، شورای تامین و سپس ارشاد و اداره اماکن است.

 روال قانونی

باید از ارشاد و اماکن سوال شود. البته اماکن به جهت شناختن محل، امنیت و… است. جاهایی که بیش از 500 نفر هستند، مثلا در شهرستان‌هایی که ورزشگاه‌های سه تا پنج هزار نفری دارند باید آمبولانس و آتش‌نشانی هم باشد و این طبیعی است. هرچه جمعیت بیشتر باشد، حساسیت مسئولان شهر روی این برنامه بیشتر است و بیشتر از همه اصفهان و مشهد حساسیت دارند.

 نحوه نظارت

اولا در مجوز ما نوشته شده که این جوک‌ها نباید به نیت تحقیر و استهزا گفته شود. ثانیا گفته شده که در روزهای عزاداری و ماه‌های عزا مانند محرم و صفر و دهه‌های فاطمیه اجازه اجرا نداریم. ما هم مسلمان هستیم و خودمان این را می‌دانیم. چه بسیار اجراها (حتی در خارج کشور)، نه در محرم که اواخر ماه صفر برای من پیش آمده؛ مثلا 15-10 هزار دلار بوده، ولی گفتم نمی‌آیم و نمی‌خواهم اجرا داشته باشم. اما ادعای من این است که فوق‌تخصص مخاطب‌شناسی دارم؛ یعنی وقتی وارد جشنی می‌شوم، آنجا می‌فهمم باید درجه شادی آن جشن چقدر باشد و یک لحظه مغزم مطالب را سورت می‌کند؛ مثلا چه چیزی را باید کجا بخوانم و کجا نباید بخوانم و بگویم سرما خورده‌ام و نمی‌توانم. من به‌شخصه به خاطر پایداری خودم خیلی ملاحظه‌کار هستم. به‌عنوان مثال از دو روز گذشته تا پس‌فردا هفت جشن در نیروی انتظامی چه گذرنامه، چه حوزه امنیت، چه نیروی انتظامی مرکز و چه بخش اماکن دارم. وقتی نیروهای انتظامی انتخاب ماهی‌صفت را دارند، از مقامات بالاتر استعلام کرده‌اند و چراغ سبز شده است.

 مجوز سه‌ماهه ارشاد

مجوزهایی که ارشاد به ما می‌دهد، سه‌ماهه است. مواردی پیش می‌آید -که البته برای شخص حمید ماهی‌صفت اتفاق نیفتاده- کسی بوده که رفته مجوز بگیرد، به او گفته‌اند فعلا نمی‌شود، چون نامه آمده شما کارهای غیراخلاقی در برنامه‌های خود داشتید. طرف چون در کیش برنامه دارد، فکر می‌کند چون اسم آنجا منطقه آزاد است، همه چیز آزاد است. آنجا منطقه آزاد اقتصادی است، منطقه آزاد فرهنگی و اخلاقی که نیست. مثلا یک ماه مجوز طرف را تمدید نکردند. البته آن چیزی که شما می‌خواهید بدانید، کمرنگ است. جواب من این است که آن نظارت کمرنگ است.

 ترکیب «کنسرت خنده»

رسیتال یعنی یک نفر تنها پیانو بزند، دونوازی ساز مثلا یک نی و یک ضرب باشد یا یک سنتور و یک چیز دیگر، اسم آن دونوازی است، دو به بالا را همنوازی می‌گویند و سه، چهار به بالا را کنسرت موسیقی سنتی یا کنسرت فلان خواننده می‌گویند. کلمه کنسرت خنده فقط خودش خنده‌دار است، چون به هیچ وجه این دو با هم سنخیت ندارند. کنسرت برای چیزی است که فقط ساز باشد، گفتار جوک نباشد. این کلمه من‌درآوردی است.

گردش مالی برنامه‌های طنز

من بلیت‌فروشی نمی‌کنم، ولی داستان آنهایی که بلیت‌فروشی می‌کنند، متفاوت است. مثلا همکاری داشتم که در کرج برنامه برگزار کرده، تا دو روز مانده به مراسم 100 تا بلیت فروخته، ولی سالن 1300 نفره بوده و یک‌باره 70 درصد آف گذاشته یا به شرکت واحد یا غیره بلیت رایگان فروخته تا تمام شود. نمی‌توان آن دو هزار نفر را در 250 هزار تومان ضرب کرد. 300-200 فقط قیمت ردیف جلو است. من خودم بلیت‌فروشی نمی‌کنم، صادقانه مطالب را بیان می‌کنم.اگر با مجانی‌ها در نظر بگیرید 60-50 هزار تومان است. 70 هزار تومان را قبول ندارم، ولی شما 70 هزار تومان بگیرید. مجانی زیاد دارد و خود کنسرت‌گذار محبت می‌کند 50 بلیت به اداره ارشاد و 50 بلیت به اداره اماکن به‌عنوان هدیه می‌دهد، نه اینکه این مراکز بلیت بخواهند. آنها چیزی به‌عنوان باج و رشوه ندارند، ولی هدیه‌ وجود دارد که 50 بلیت می‌دهند. بیشتر سود کنسرت‌ها برای شرکت کنسرت‌گذار است که متاسفانه در آنها آدم‌‌های نادرست زیاد است. همواره ادعا می‌کنند ضرر کردیم و به اختلاف می‌خورند. آن زمان من برنامه‌های کنسرت را کلا کنار گذاشتم و فقط اجراهای خصوصی را می‌پذیرم که دریافتی من مثلا حدود 10میلیون تومان است.

 حفظ اخلاق و تعهد در اجرا

وارد مقوله کنسرت و خواننده‌ها نمی‌شویم که افتضاحی وصف‌ناشدنی است، پسر تتو می‌کند و زیرابرو  برمی‌دارد و آستین کوتاه می‌پوشد و سرتاسر بازوی او خالکوبی است و شلوار تنگ می‌پوشد و یک جفت کفش کالج رنگ‌به‌رنگ هم می‌پوشد و یک حلقه در گوش دارد؛ اینها در ایران نبوده است. اینها وارداتی است و در ماهواره دیده‌اند و هیچ‌کس هم نیست جلوی اینها را بگیرد. تمام اشعار در یک مفهوم خلاصه می‌شود که با من بودید و من را رها کردید و دنبال کس دیگری رفتید.

 شوخی با مسئولان کشور

بازخوردها خوب بود. من سه ماه قبل از فوت آقای هاشمی خدمت ایشان رفتم و گفتم از عشاق 40ساله شما هستم و از بچگی شما را دوست داشتم، ولی چند سال پیش دو، سه جا ادای شما را درآوردم و خدمت رسیدم از شما حلالیت بطلبم. ایشان سرشان پایین بود، ولی همین که گفتم آمدم حلالیت بطلبم، سر خود را بالا کرد و خندید و گفت پس شما بودید و من خوشم آمد و قشنگ بود. عکس این دیدار در اینستاگرام هست و می‌توانید ملاحظه کنید. مثلا یک بار تلفنی برای حاج صادق آهنگران با صدای خودشان خواندم. خوش‌شان آمد. دوست ایشان سرداری بود که گفتند گوشی را می‌دهم و عین این را برای آقای آهنگران بخوانید. او هم خندید و خوشش‌ آمد. شوخی با آقای روحانی کردم که در انتخابات هم برای ایشان بد نشده است. این شوخی بازخورد بدی نداشته است. یک بار در خارج کشور یک شوخی در حضور مسئولان جمهوری اسلامی، سفیر و نماینده رهبری و حراست با آقای احمدی‌نژاد کردم که برای مدت کوتاهی باعث شد اجراهای شهرستان‌های ما به مشکل خورد و بعد توضیح دادم و گفتم اصل قضیه این بود و فیلم هم موجود بود.

 کتاب درباره نماز

بله، سه بار اسم من در کتاب رکوردهای جهانی ثبت شده است. یک بار به‌دلیل انتشار کتاب درباره نماز بود. سه میلیون تیراژ سال 2011 داشت. سال 2013 به چهار میلیون و سال 2015 به پنج میلیون رسید و روی این پنج میلیون ایستادیم و توان مالی برید و اجازه نداد.




آقازاده‌های متنفذ علیه «آقازاده»؟!+عکس/امتداد مشکلات قابل پیش‌بینی برای سریال ملتهب حامد عنقا!!

سینماروزان: در یکی دو ماه گذشته درز برخی اخبار غیررسمی درباره سریال خانگی «آقازاده» موجب واکنش‌هایی از سوی نویسنده و تهیه کننده سریال و ذکر توضیحاتی دوپهلو درباره محتوای ملتهب سریال گردید.

با این حال این توضیحات هم نه تنها از حجم شایعات حول سریال کم نکرد بلکه باعث شکل‌گیری حساسیت‌های بیشتری حول سریال و درونمایه آن شده؛ حساسیت‌هایی که هسته اصلی تولید را هم متحمل فشارها و ایجاد موانع جدی برای ادامه کار کرده.

از جمله این موانع به اعمال فشار از سوی برخی گروه‌های اقتصادی خاص برمی‌گردد که در روزهای گذشته از در اختیار قرار دادن لوکیشن‌هایشان به این پروژه سرباز زده‌اند و با بدقولی مشکلات مختلفی را برای تولید سریال در جهت تغییر مسیر داستان ایجاد کرده اند.

فشار برخی وزارتخانه‌های خاص و نامه‌نگاری‌های متعدد برای تغییر بخش‌هایی از خط اصلی داستان، از دیگر مشکلات شکل گرفته حول “آقازاده” است که افزایش حساسیت وزارت ارشاد و پیشنهاد برای حذف برخی از بخشها را نیز به دنبال داشته است.

یکی از عوامل پروژه که نخواست نامش اعلام شود فاش کرده به غیر از توصیه‌ برای اعمال تغییرات ده‌ها سکانس اصلی این سریال، کارشکنی‌هایی هم در روند تولید صورت گرفته و فی‌المثل برای یکی از سکانسهای خیلی مهم مرتبط با نمایش اتصالات ژن‌های خوب، به هلی‌کوپتری احتیاج بوده که علیرغم هماهنگی‌های قبلی، به پروژه نرسیده است.

آقازاده
آقازاده

از داستان «آقازاده» به طور رسمی چیزی منتشر نشده ولی آن طور که نویسنده و تهیه‌کننده‌اش حامد عنقا گفته با سریال تند و تیزی درباره پدیده «آقازاده»ها و فسادهایشان در ایران و بالاخص مفاسد اقتصادی‌شان روبرو هستیم.

فشارها فقط از بیرون نیست چون عنقا حتی از مجموعه‌ای که در آن مسئولیت دارد هم تحت فشار است. حامد عنقا مشاور هنری رییس هیات امنای دانشگاه آزاد است ولی به واسطه عنوان سریال که “آقازاده” است و حساسیتها و فشارهای موجود، رییس یکی از زیرمجموعه‌های این دانشگاه نیز از دراختیار قرار دادن لوکیشن به سریال سرباز زده!!

این اتفاقات در شرایطی رخ داده که هنوز پخش سریال شروع نشده چون با توجه به شمایلی که در قسمتهای ابتدایی از برخی آقازادگان خاص(!) و بخصوص ژن‌های خوب مشغول حال و حول در سینما و موسیقی، ارائه شده، هیچ بعید نیست «آقازاده»های مدنظر این سریال برای جلوگیری از افشای پشت پرده زندگی‌شان، اقداماتی موثرتر(!!) انجام دهند.

سینماروزان به دنبال آن بود که در گفتگو با تهیه کننده و کارگردان سریال درباره سرنوشت این سریال، شفاف‌سازی کند ولی هیچ کدام از این دو صحبت در شرایط فعلی را به صلاح سریال ندانستند و جز کلماتی مختصر در این باره حرف نزدند.

یکی از پرسشهای سینماروزان از کارگردان، شایعه پیشنهاد مشارکت یکی از سرمایه‌گذاران متمول فعال در سینما در پروژه “آقازاده” بود. بهرنگ توفیقی ضمن تایید این شایعه از پاسخ منفی به این سرمایه‌گذار بخاطر درخواست اعمال نظرات سوء در متن فیلمنامه خبر داد!

پرسش دیگر از توفیقی پیرامون ربط اعمال فشارهای وارده به سریال با شرکای سازمان‌هایی بود که در این سریال کنار تهیه‌کننده هستند. آیا همراهی برخی ارگانهای فیلم و سریال‌ساز به عنوان سرمایه گذاران این سریال اسباب اعمال فشار شده؟؟

توفیقی با ذکر آیه “یوم تبلی السرائر” ، پاسخگویی درباره این پرسش را به آینده محول کرد…

آقازاده
آقازاده




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش ⇐ثبت قرارداد “مشت آخر”فخیم‌زاده

سینماروزان: در جلسه اخیر شورای صنفی نمایش قرارداد فیلم سینمایی «مشت آخر» به کارگردانی مهدی فخیم زاده در گروه فرهنگ بعد از فیلم «لیلاج» به کارگردانی داریوش یاری ثبت شد.

همچنین در جلسه اخیر کف فروش فیلم‌ها بررسی شد و دستور داده شد به اینکه اکران تمام آثار همچنان ادامه داشته باشد.




جواد هاشمی با اشاره به آشفتگی اکران پاییز بیان داشت⇐اکران همزمان سه فیلم کودک با حداقل سانس و تبلیغات، به ضرر سینمای کودک است!!/تلویزیون به دلیل “موزیکال”بودن فقط ۴۰ تیزر به “تورنادو” داده!/برنامه‌ریزی ارشاد برای سینمای کودک در حداقل ایده‌آل‌ها قرار دارد/فیلمبرداری «شهر گربه‌ها» را به زودی تمام می‌کنم ولی هنوز پروانه ساختش صادر نشده!!/سرعت تولید از سرعت تصویب پیشی گرفته!!/وقتی رییس سینما در مراسم تقدیر از فعالان سینمای کودک شرکت نمی‌کند، معلوم است که سینمای کودک برایش اهمیتی ندارد!/به انتظامی هشدار می‌دهم که اگر به سینمای کودک توجه نشود، آینده سینمای ایران تعطیل می‌شود

سینماروزان: گره اکران با شروع فصل پاییز و افزایش مدام فیلمهای روی پرده، کورتر شده است. چینش نامناسب فیلمها و اکران همزمان سه فیلم کودک با حداقل سانس درحالی‌که بخش عمده سانس‌ها در اختیار یک کمدی بزن و بکوب قرار گرفته بر آشفتگی اکران افزوده است.

جواد هاشمی کارگردان یکی از سه فیلم کودک روی پرده با عنوان “تورنادو” با اشاره به آشفتگی اکران به “ایسنا” گفت: معتقدم برنامه‌ریزی وزارت ارشاد برای سینمای کودک در حداقل ایده‌آل‌ها قرار دارد و این نوع برنامه‌ریزی فقط به سینمای کودک ضربه می‌زند. باید توجه می‌شدند که سه فیلم مهم جشنواره کودک همزمان با هم اکران نشوند چون به هر حال از نظر همه، فصل مدارس بهترین زمان برای اکران فیلم کودک است ولی وقتی حداقل سانس و تبلیغات به فیلمهای کودک میرسد معلوم است که ضرر خواهیم کرد.

او با اشاره به اینکه خودش تمایل داشت در تابستان فیلمش را اکران کند، تاکید کرد: شرایط برای این کار فراهم نشد در حالی که سینماها باید بیشتر کمک می‌کردند. من خودم همین الان در ترافیک اکران هستم چون «تورنادو 2» را هم برای اکران آماده دارم و مراحل فنی آن تقریباً تا 15 روز دیگر تمام می‌شود. ضمن اینکه فیلمبرداری «شهر گربه‌ها» را هم به زودی تمام می‌کنم.

هاشمی ادامه داد:‌ این ایده‌ال است که در تابستان هم فیلم کودک اکران شود، اما متاسفانه خانواده‌های ما هنوز چندان مشتاق نیستند که بچه‌های خود را به سینما ببرند. در واقع بردن بچه‌ها به سینما در کشور ما دچار خدشه شده است. البته من سعی می‌کنم فیلم‌هایم را برای خانواده‌ها بسازم تا بچه‌ها و بزرگترها با هم لذت ببرند اما با این وضعیت اکران جوابی نمی‌گیریم.

کارگردان «پیشونی سفید» گفت: برای سینمای کودک باید برنامه‌ریزی درستی شود چون این شرایط آینده خوبی را برای سینما به همراه ندارد، اما متاسفانه وزارت ارشاد عقب‌تر از تولید است در حدی که هنوز مجوز ساخت «شهر گربه‌ها» را نگرفته‌ام چون انگار فیلمنامه خواندن در این وزارتخانه خیلی طول می‌کشد و  سرعت تولید سریع‌تر از سرعت تصویب است. با این حال قصد ندارم بگویم وزارت ارشاد به طور کامل به سینمای کودک بی‌توجه بوده اما انتظار ما بیشتر است. سینمای کودک می‌تواند آینده سینمای ایران را تضمین کند و اگر سینما رفتن برای بچه‌ها به عادت تبدیل نشود سینمای ما آینده خوبی نخواهد داشت.

جواد هاشمی در ادامه به مراسمی که برای تقدیر از فعالان سینمای کودک برگزار شده بود اشاره و اظهار کرد:‌ روزی که قرار بود در بنیاد فارابی فعال‌ترین تهیه‌کننده، موفق‌ترین کارگردان و پخش‌کننده در حوزه سینمای کودک تقدیر شوند، انتظار داشتم رئیس سازمان سینمایی کشور هم که دعوت شده بود، در آن جلسه شرکت می‌کرد چون حداقل به عنوان یک سینماگر متوجه می‌شدم که این سینما برایشان اهمیت دارد و دست‌کم درددل و حرف‌های اهالی سینمای کودک را می‌شنیدند، اما به نظرم برای آقای انتظامی این مسئله اهمیتی نداشت. از این بابت خیلی متاسفم و از همین طریق به ایشان هشدار می‌دهم اگر به سینمای کودک توجه نکنند، آینده سینمای ایران تعطیل می‌شود.

او در پایان با ابراز ناراحتی از وضعیت اکران فیلم «تورنادو» گفت: این فیلم خیلی مظلوم اکران شده و حتی در شبکه‌های سراسری نتوانستیم بیشتر از 40 تیزر بگیریم چون می‌گویند فیلم موزیکال است و تقریباً همین اندازه تیزر را هم در شبکه پویا به ما دادند. من 30 سال معلم بودم، بچه مسلمانم، فیلم موزیکال هم می‌سازم، کجا باید آن را تبلیغ کنم؟ سینمای کودک شاد و مفرح است، آیا باید فیلم غمگین بسازم که بتوانم فضای تبلیغاتی برایش بگیرم؟




فراهم کردن زمینه برای بازگشت به وطن؟⇐حمله تند و تیز محسن نامجو به ” من و تو”+فیلم

سینماروزان: محسن نامجو خواننده‌ مهاجر ایرانی که تنها آلبوم مجاز داخلیش “ترنج” با حمایت حوزه هنری منتشر شده بود به تازگی حملات تندی را نثار شبکه “من و تو” کرده؛ بهانه این حمله، استفاده بی‌اجازه “من و تو” از یکی از قطعات او با نام “نامه” بوده ولی نامجو حین این حمله به ارائه تصویری جعلی از گذشته ایران در این شبکه که مورد انتقاد رسانه‌های اصولگرا هم بوده نیز انتقادات تندی را وارد کرده؛ آیا حرفهای اخیر نامجو پیش‌زمینه‌ایست برای بازگشت به وطن؟؟

نامجو گفت: شبکه “من و تو” یکی از قطعات بنده به نام “نامه” را با تعییر شعر در یکی از سطح پایین ترین کارهایش استفاده کرده است. این قطعه را سال ۲۰۰۹ برای همسرم ساختم و برای همین به این قطعه علقه عاطفی دارم و اخیرا نیز بعد از سالها در روز فوت مادرم، بازخوانیش کردم که ناگهان وایرال شد.

نامجو ادامه داد: دوره، دوره “من و تو” است! “من و تو” در ساختن گذشته جعلی از اتفاقات پیش از انقلاب ایران و خراب کردن آینده در ذهن زندگی جوانان امروز ایران نقش مهلک داشته است. در این دوران سخیفی که بشریت در آن به سر میبرد “من و تو” باید هم بتازد ولی حق خودم میدانم که به خاطر حرمت کار فرهنگی هم که شده رفتار اخیر “من و تو” را پیگیری کرده و از گردانندگان این شبکه بخواهم دست از سر موسیقی بردارند.

برای تماشای گفته‌های نامجو در نقد “من و تو” اینجا را ببینید.




چرا معاون نظارت به پشت صحنه آثار فقرا نمی‌رود؟؟

سینماروزان: اینکه در بحبوحه ماجراهای منتج از توقیف مجدد “خانه پدری” به ناگاه خبر می‌رسد که معاون تازه نظارت به پشت صحنه یکی دو پروژه سینمایی رفته و با عوامل این پروژه‌ها، عکس یادگاری گرفته عجیب نیست؟؟

به پشت صحنه فیلمها رفتن بدعت نیست؛ چراکه پیش از محمدمهدی طباطبایی‌نژاد، محمد احسانی از معاونان نظارت دولت اول اعتدال هم هرازگاه به پشت صحنه پروژه‌ها می‌رفت ولی هیچ گاه مشخص نشد رفتن به پشت صحنه از سوی ایشان چه سودی برای سینما دارد؟؟
از جمله پروژه‌هایی که احسانی در پشت صحنه‌اش حضور یافت “نهنگ عنبر”ی بود که کلی تعدیل متحمل شد که مبادا توقیف شود و بتواند روانه اکران شود.
“آوازهای سرزمین من” از دیگر پروژه‌هایی بود که احسانی به پشت صحنه‌اش رفت ولی عجبا که هنوز هم مجال اکران نیافته و به‌گونه‌ای ناگفتنی در توقیف به‌سر می‌برد.
“اسب سفید پادشاه”، “ماهی سیاه کوچولو” و “این سیب هم برای تو” که جملگی از آثار شکست‌خورده گیشه‌ها بودند از دیگر فیلمهایی بودند که احسانی به پشت‌صحنه‌شان سر زده بود.

رفتار احسانی در عزیمت به پشت صحنه فیلمها اخیرا از سوی طباطبایی‌نژاد معاون تازه نظارت پی گرفته شده و ایشان هم سر زدن به پشت صحنه فیلمهای در حال تولید را در دستور کار قرار داده. جالب است که طباطبایی‌نژاد اخیرا به پشت صحنه دو فیلم “درخت گردو” و “خون شد” رفته که هر دو چهره‌هایی متمول را به‌عنوان تولیدکننده کنار خود دارند.

“درخت گردو” را مصطفی احمدی تهیه‌کننده مطبوع(!) اول مارکت همراه اول مخابرات تولید میکند و “خون شد” هم حمایت محمدصادق رنجکشان سرمایه‌گذار متمول جدیدالورود به سینما را کنار خود دارد!!

طباطبایی‌نژاد پیشتر هم به پشت صحنه دو پروژه “لباس شخصی”امیرعباس ربیعی و “عنکبوت”ابراهیم ایرج‌زاد رفته بود که پروژه اول متعلق به سازمان ارزشی متمول اوج و پروژه دوم هم باز از آن رنجکشان است!!!

آیا عجیب نیست که معاون نظارت به‌جای پروژه‌های مستقل و لوباجت متعلق به سینماگران کم‌بنیه به سراغ پروژه‌های متمکنین رفته؟؟ اینکه از بین چهار پروژه‌ای که طباطبایی‌نژاد در همین ماههای ابتدایی حضورش در معاون نظارت به پشت صحنه آنها رفته، دو پروژه متعلق به رنجکشان، یک پروژه متعلق به اوج و دیگری متعلق به تهیه‌کننده متبوع اول مارکت است چه معنایی دارد؟؟

جای سینماگران مستقلی که لوباجت فیلم می‌سازند کجای دایره دیدارهای معاون نظارت است؟؟




رسانه متبوع دانشگاه آزاد مطرح کرد⇐ برخلاف تبلیغات دولتی، سینمای ایران در شش ماهه اول امسال، ریزش یک میلیونی مخاطب را تجربه کرده!/در پاییز امسال هم، سینماها با ریزش بیشتر از یک میلیونی مخاطب، مواجه بوده‌اند/مسئولان، کاهش مخاطب سینماها را به‌‌ کیفیت پایین فیلم‌‌ها نسبت می‌‌دهند درحالی‌که تهیه‌کنندگان برای نجات گیشه‌ها به سراغ تولید کمدی‌های مبتذل رفته‌اند!!!

سینماروزان: نمی‌دانیم چه دلیلی هست برای آماردهی گاه و بیگاه مدیریت دولتی سینما درباره فروش فیلمها و بالیدن به خود بابت بالا رفتن رقم کمی فروش؟؟ وقتی قیمت بلیت سینما افزایش می‌یابد معلوم است که آمار کلی فروش هم ارتقا می‌یابد و اینکه مدیران در باد این افزایش فروش بخوابند، خودفریبی است.

روزنامه متبوع دانشگاه آزاد “فرهیختگان” در گزارشی با مقایسه میزان مخاطبان سینماها در دو سال۹۸ و ۹۷ از ریزش میلیونی مخاطب در سال جدید گفته.

متن گزارش “فرهیختگان” را بخوانید:

طبق آماری که سامانه جامع فروش سینمای ایران ارائه کرده، در 6 ماه نخست امسال، چیزی حدود 180 میلیارد تومان، فروش گیشه سینماهای سراسر کشور بوده است. این میزان فروش با 15 میلیون و 650 هزار مخاطب محقق شده است. اما اگر فقط به آمار فروش فیلم نگاه کنیم و این رقم فروش با آمار 6 ماه اول سال 97 مقایسه شود که حدود 145 میلیارد تومان بوده است؛ به‌‌نظر می‌‌رسد فروش تا حدود 30 میلیارد تومان بهتر شده است. این در حالی است که تعداد مخاطبان 6 ماه نخست سال 97، بیشتر از یک‌‌ میلیون نفر به نسبت امسال بالاتر بوده است.

به‌‌عبارت ساده‌‌تر، سینمای ایران طی 6 ماه اول امسال با آنکه به‌‌لحاظ ریالی، بیشتر از سال گذشته فروخته، اما یک ‌‌میلیون مخاطب کمتر از سال گذشته دارد. این هشداری است برای سازندگان فیلم‌‌ها که دلخوش به آمار فروش، از رکوردهایی سخن می‌‌گویند که توسط آنها شکسته شده، اما شاخص مهم این رکوردها، میزان فروشی است که به میمنت افزایش 20 تا 25 درصدی سالانه بلیت به‌‌دست آمده است.

فروش بالای سینماها، به سپری تبدیل شده که اجازه دیده شدن واقعی صورت مساله را نمی‌‌دهد و امروز به‌‌جای اینکه نگران کاهش تعداد مخاطبان سینما باشیم، سرخوشانه از ارتقای فروش سینمای امسال به نسبت سالیان قبل سخن گفته می‌‌شود. با نگاهی به وضعیت فروش 40 روز ابتدای فصل پاییز، شاهد ادامه همین رویه افت مخاطبان سینما هستیم.

به گواهی بلیت‌‌های فروخته شده در 40 روز ابتدایی پاییز، تعداد مخاطبان امسال حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر نسبت به مدت مشابه در سال ۹۷ کاهش یافته است. این در‌‌حالی است که سال گذشته نسبت روزهای اکرانی که در ماه محرم و صفر بود هم بیشتر از امسال بود. با این حال براساس بالا رفتن قیمت بلیت سینماها، شاهد این هستیم که افت فروش آنچنان نبوده است و تنها در حدود پنج میلیارد تومان فروش بلیت کم شده است.

وقتی صحبت از کاهش تعداد مخاطب سینما می‌‌شود، برخی مسئولان ذهن‌‌ها را به‌‌سمت کیفیت پایین فیلم‌‌ها می‌‌برند، در‌‌حالی‌‌که سیاستگذاری‌‌ها و مهندسی معقول اکران، نیمه ‌‌دوم این پارامتر است که آن را کامل کرده و می‌‌تواند وضعیت استقبال مخاطبان از فیلم‌ها را از این اوضاع نگران‌‌کننده، خارج کند.در چنین شرایطی است که تهیه‌‌کنندگان برای نجات وضعیت سینمای بی‌مخاطب سراغ کمدی‌‌های گاه مبتذل می‌‌روند تا به‌‌قول خودشان بتوانند به چرخه فروش در سالن‌‌های سینمایی رونق ببخشند.




“یک کامیون غروب” با پژمان بازغی و روشنک گرامی+پوستر

سینماروزان: پوستر فیلم “یک کامیون غروب” سومین فیلم ابوالفضل صفاری رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان “یک کامیون” غروب به نویسندگی سجاد افشاریان و کارگردانی ابوالفضل صفاری ساخته شده و پوسترش توسط محمد روح الامین طراحی شده است.

این اثر سینمایی اکران خود را از شنبه در گروه هنر و تجربه آغاز کرده است.

پژمان بازغی، نادرفلاح، روشنک گرامی، سامان صفاری، خسرو بامداد، منظر لشگری پور، مسعود مهرگان، محمدصادق یزدانی، سیدضیاء مدیر طاهری، مرتضی نسیم سبحان، محمد جباری، مهردادمهرکیش، میترا شیرکوند، امیررضا وزیری، محمدرضا اسکندری و مرحوم حسن رشیدقامت در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

یک کامیون غروب
یک کامیون غروب




گزارش رسانه اصلاح‌طلب از تلاش نافرجام فریدون گله برای ساخت دو فیلم⇐ یکی قسمت دوم “کندو” و دیگری فیلمی درباره دفاع مقدس!!

سینماروزان: سی‌ام مهرماه چهاردهمین سالمرگ فریدون گله بود؛ فیلمسازی که آثاری همچون “دشنه”، “کافر”، “زیر پوست شب” و “کندو” را در سینمای پیش از انقلاب ساخته بود ولی تلاشهایش برای فیلمسازی در دوران بعد از پیروزی انقلاب به نتیجه نرسید. او تمایل زیادی داشت که در اواخر دهه هفتاد و با باز شدن فضای سیاسی، مجددا فیلمسازی کند ولی نتوانست.

روزنامه اصلاح‌طلب “اعتماد” با اشاره به تلاشهای ناکام فریدون گله برای فیلمسازی بعد از انقلاب نوشت: چندين فيلمنامه آماده كرده بود و علاقه‌مند بود كه در شرايط سياسي و اجتماعي سال‌هاي پاياني دهه ۷۰ فضايي ايجاد شود كه او بتواند دوباره پشت دوربين برود. بنابراين پس از مدتي به تهران آمد و دفتري در شهرك غرب اجاره كرد و ياران قديم و جديد جمع شدند. داوود رشيدي، عليرضا زرين‌دست، داريوش ارجمند و حميد مجتهدي، فيلمبردار قديمي‌اش آمدند. پس از ۲۰ سال او به جريان افتاده بود و جوان‌ها دور او را گرفته بودند.

این رسانه با اشاره به فیلمنامه‌های در دستورکار گله ادامه داد: فریدون گله در اوايل سال ۸۰ سه فيلمنامه به ارشاد ارايه داد كه يكي از آنها ادامه‌اي بود بر فيلم “كندو” و ديگري در مورد دفاع مقدس و حواشي جنگ و يك سناريوي اجتماعي كه بسيار دقيق و مبتني بر شرايط همان سال‌ها نوشته شده بود.

“اعتماد” افزود: اوايل تابستان ۸۴ شنيده شد كه طرحي از گله در مرحله پيش‌توليد است و زرين‌دست و داريوش ارجمند و داوود رشيدي با او قرارداد بستند و همه اميدوارانه به اميد جديدترين نمايش فيلم جديد فريدون گله در جشنواره آن سال بودند. با این حال مهرماه ۸۴ در سفري به ويلاي كوچكش در متل‌قو با چهره داغان و درهم ريخته گله مواجه شدیم.او به‌ شدت از شرايط و از كج‌انديش‌هايي كه در مورد اسم او در ارشاد هست و سناريوهايش به بايگاني رفته بودند ناراحت بود. هيچ‌كس جواب او را نمي‌داد!! و در نهایت‌ ديدار بعدي با جسم بي‌جان فريدون گله در غسالخانه بهشت زهرا بود.




سنگ تمام جواد نوروزبیگی-که دو فیلم مختلف را با حمایت رنجکشان تولید میکند-برای این سرمایه‌گذار چندفیلمه⇐از افرادي که براي سينما زحمت مي‌کشند، تقدير کنيم!!/رنجکشان، سينما را شروع کرده است و به درستي ادامه مي‌دهد!!/همه به فکر بازگشت سرمایه‌اند ولی رنجکشان از فیلم خوب صحبت می‌کند!!!/اگر رنجکشان نبود فیلم کیمیایی ساخته نمی‌شد!!

سینماروزان: محمدصادق رنجکشان از جمله سرمایه‌گذاران جدیدالورود به سینماست که در مدت کوتاه حضورش در سینما چندین پروژه مختلف را حمایت کرده و به همین خاطر به سرمایه‌گذار چندفیلمه شهره شده.

رنجکشان این روزها نیز همزمان سه پروژه “خون شد”مسعود کیمیایی، “عنکبوت”ابراهیم ایرج‌زاد و “شنای پروانه”محمد کارت را در مسیر تولید دارد و عجبا که تهیه‌کنندگی دو پروژه اول را همزمان با هم جواد نوروزبیگی برعهده گرفته(!!) و تهیه‌کننده پروژه سوم هم رسول صدرعاملی از شرکای فیلمیران است!!

نوروزبیگی که زمانی با حمایت بانک پاسارگاد چند فیلم و ازجمله “…دیه گو مارادونا”، “اعترافات ذهن خطرناک من” و “بهمن” را تولید کرده بود و زمانی دیگر با حمایت یکی از آقازادگان صنف جواهرفروشان فیلم “سلام بمبئی” را تهیه کرده بود حالا به حمایت از سرمایه‌گذار چندفیلمه‌ای پرداخته که حمایتی مستقیم دارد از تولید دو فیلم تازه ایشان!!

جواد نوروزبيگي درباره سرمايه‌گذار ساخت فيلم اخير مسعود کيميايي با نام “خون شد” به “شرق” گفت: آقاي محمدصادق رنجکشان ازجمله افرادي است که در يک سال اخير حواشي بسياري حول چرايي و چگونگي حضورش در سينما ايجاد شد. اما در اين مدت همه ما متوجه شديم که او يکي از علاقه‌مندان سينما خصوصا سينماي اجتماعي است.

نوروزبیگی ادامه داد: همه ما که در سينما کار مي‌کنيم مي‌دانيم که بسياري از سرمايه‌گذاران به دنبال بازگشت سريع سرمايه‌شان هستند و اکثر آنها بعد از حضور در مقام سرمايه‌گذار به سراغ فيلم کمدي مي‌روند و خواهان همکاري با بازيگران مشخصي هستند که برگشت سرمايه‌شان را تا حد زيادي تضمين کنند. اما آقاي رنجکشان از فيلم خوب صحبت مي‌کند و کيفيت است که برايش اولويت دارد. او انتخاب مي‌کند و اين کار را با وسواس انجام مي‌دهد. اگر حضور آقاي رنجکشان نبود، قطعا فيلم «خون شد»کیمیایی ساخته نمي‌شد. او در اين مدت از بسياري از فيلم‌سازان نسل جوان حمايت کرده و مهم‌تر از آن اين است که سينماي اجتماعي را حمايت مي‌کند.

نوروزبيگي در‌ ادامه تعریف و تمجیدهای خود از رنجکشان اظهار داشت: به نظرم بهتر است به جاي مطرح‌کردن حرف‌هاي تکراري از افرادي که براي سينما زحمت مي‌کشند، تقدير کنيم. يا اگر از آنها سپاسگزاري نمي‌کنيم، دست‌کم ناسزا نگوييم و سکوت کنيم. همه کساني که من را مي‌شناسند مي‌دانند اعتقاد و باوري دارم و تا صحت مسئله‌اي به خودم ثابت نشود به راحتي آن را نمي‌پذيرم. مدتي است کنار آقاي رنجکشان هستم و موضوع شبهه‌داري نديدم. به‌راحتي تهمت‌زدن کار پسنديده‌اي نيست. يک‌سال‌ونيم از ورود آقاي رنجکشان به سينما گذشته است. حاصل اين حرف‌ها چه شد؟ آقاي رنجکشان فيلم نساخته؟ دادگاهي شد؟ او در حال طي‌کردن مسيرش است. او ديگر ميهمان نيست. همکارمان شده. سينما را شروع کرده است و به درستي ادامه مي‌دهد.




ابوالقاسم طالبی همزمان با روی آنتن رفتن “آقای رییس جمهور” اظهار داشت⇐مشکل ما، هاشمی عدالت طلب نماز جمعه نبود! مشکل ما، هاشمی مک فارلین بود/ خاتمی ابدا روزنامه نگار نبود و فقط نماینده امام در یک روزنامه بود!/منوچهر محمدی به شرط جذب تیم تولید حرفه ای، پروانه ساخت”آقای رییس جمهور” را صادر کرد ولی تلویزیون نزدیک به بیست سال فیلم را آرشیو کرد!/اگر یک فیلم از آن طرف فقط یک سال توقیف شود، کلی سروصدا میکنند ولی فیلم من بیست سال توقیف بود و حتی نویسنده روزنامه کیهان هم، فیلم را زیر سوال برد!/”یتیم خانه ایران” را از جشنواره بیرون کشیدم چون دبیرش دوتابعیتی بود و یک دوتابعیتی را هم مشاورش کرده بود!/در تمام تظاهراتهای بعد از انتخابات ۸۸، با چفیه داخل سبزها بودم و تا مرا میدیدند علیه صداوسیما شعار میدادند!!/اگر سفارت انگلیس از فیلم شما خوشش بیاید هم در داخل جایزه میگیرد و هم در خارج ولی امان از وقتی که خیانتهای انگلیس را بازگو کنید…/بچه های دهه شصت فهمیده اند که نه خیلی از دکترها سواد دارند و نه بسیاری از آیت الله ها!/چطور میشود فردی متهم باشد و در زندان به سر ببرد ولی تشکیلاتش مشغول به کار باشد و همچنان فیلم و سریال تولید کند؟؟/اوج از تولید سریالم درباره مفاسد اقتصادی حمایت نکرد !!

سینماروزان: همزمان با پخش فیلم سالها در محاق “آقای رییس جمهور” از رسانه ملی، ابوالقاسم طالبی کارگردان این فیلم نیز در گفتگویی تلویزیونی به بیان پاره ای از دیدگاه هایش هم نسبت به این فیلم و هم نسبت به اوضاع سیاسی-اجتماعی ایران پرداخت.

به گزارش سینماروزان ابوالقاسم طالبی در چرایی ساخت “آقای رییس جمهور” گفت: اتفاقات دولت دوم هاشمی جرقه تولید را زد. مشکل ما هاشمی عدالت طلب نماز جمعه نبود. مشکل ما هاشمی مک فارلین بود. برخلاف تصوراتی که شخصیت اصلی “آقای رییس جمهور” را مشابه رییس اصلاحات میدانند باید بگویم خاتمی ابدا روزنامه نگار نبود و فقط نماینده امام در کیهان بود. هر آنچه در دل هاشمی بود به صورت عملی در دولت خاتمی تجلی یافت! یکی از نمودهای عینی این ماجرا همراهی دختر هاشمی با خاتمی بود. در همان زمان بود که امام را گذاشتند در موزه و رییس اصلاحات را کردند بت!!
طالبی ادامه داد: سیف الله داد معاون سینمایی وقت فیلمنامه را خواند و ازم پرسید واقعا میخواهی بسازی؟ و وقتی اصرارم را دید گفت پس برو بساز. به دنبال وی منوچهر محمدی منوچهر محمدی صدور پروانه ساخت “آقای رییس جمهور” را منوط کرد به جذب تیم تولید حرفه ای و با هزار زحمت فیلم را ساختیم ولی در اکران دچار فیلمسوزی شد و تلویزیون هم با وجود خرید رایت فیلم بیست سال فیلم را آرشیو کرد!!

طالبی افزود: وقتی وارد پیش تولید شدیم یک دفعه در سینما پیچید که میخواهند فیلمی علیه خاتمی بسازند و همین برایمان کلی حاشیه ساز شد. تلویزیون بیست سال بود رایتش را خریده بود و هرگاه گفتیم چرا پخش نمیکنید میگفتند به رییس جمهور برمیخورد. امیدوارم حالا که پخش شده به روحانی برنخورد.

ابوالقاسم طالبی با اشاره به تناقضات جریان موسوم به روشنفکر گفت: اگر یک فیلم از آن طرف فقط یک سال توقیف شود کلی سروصدا میکنند ولی فیلم من بیست سال توقیف بود و حتی نویسنده روزنامه کیهان هم وقتی برای مصاحبه آمد همان ابتدا فیلم را زیر سوال برد!

این کارگردان با انتقاد از محافل سینمایی گفت: وقتی مدیر جشنواره ات دوتابعیتی شود معلوم است که نمیشود در جشنواره شرکت کرد. خودم “یتیم خانه ایران” را از جشنواره بیرون کشیدم چون مدیرش دوتابعیتی بود و یک دوتابعیتی را هم مشاورش کرده بود!! اگر سفارت انگلیس از فیلم شما خوشش بیاید هم در داخل جایزه میگیرد و هم در خارج ولی امان از وقتی که خیانتهای انگلیس را بازگو کنید. بیزنس جشنواره ای اخیرا به فیلم کوتاه هم رخنه کرده و هرچه فیلم چرک و ضد ایرانی است در جشنواره های خارجی بر صدر می نشانند.
طالبی درباره ساخت “قلاده های طلا” بیان داشت: در تمام تظاهراتهای بعد از انتخابات 88 با چفیه داخل سبزها بودم و تا مرا میدیدند علیه صداوسیما شعار میدادند ولی به شخص خودم توهین نکردند.

اینکه با گذر زمان طالبی فیلم “آقای رییس جمهور” را کهنه میداند یا نه موضوع پرسش بعدی از وی بود. به گزارش سینماروزان ابوالقاسم طالبی در این باره گفت: فضا عوض شده و جامعه رشد یافته تر شده است. بچه های دهه شصت فهمیده اند که نه خیلی از دکترها سواد دارند و نه بسیاری از آیت الله ها! البته فراموش نکنیم خیلی از کنشهای امروز را ماهواره ها هدایت میکنند و مخاطبان حتی نماز جمعه را از ماهواره رصد میکنند چون به آن طرف اعتماد ایجاد شده.

طالبی با اشاره به مفاسد اقتصادی اخیر گفت: چطور میشود فردی متهم باشد و در زندان به سر ببرد ولی تشکیلاتش مشغول به کار رسانه ای باشد و همچنان فیلم و سریال تولید کند؟؟
طالبی درباره تولید سریال الف ویژه “طلاق” برای رسانه ملی گفت: سریالی میسازم درباره مفاسد اقتصادی بخصوص که عزراییل با استیدی کم دنبالم است پس تا قبل مرگ باید حتما این سریال را بسازم. اول بنا بود این سریال را برای شبکه خانگی بسازم ولی نشد و به دنبالش اوج قرار گذاشت پای کار بیاید که نیامد و حمایت نکرد و مجبور شدم با سیمافیلم کار کنم.




انتقاد اسکندر کوتی از علی انصاریان!!

سینماروزان: اسکندر کوتی از گزارشگران قدیمی فوتبال از واسپاری اجرای برنامه به افرادی همچون علی انصاریان، انتقاد کرده است.

اغلب گویندگان و مجریان قدیمی تلویزیون از ورود بی‌ضابطه چهره‌ها به حیطه اجرا گلایه می‌کنند با این حال همچنان حامیان مالی برنامه‌ها، اصرار دارند به استفاده از چنین چهره‌هایی برای اجرا.

به تازگی اسکندر کوتی گزارشگر قدیمی فوتبال هم به انتقاد از اجرای چهره‌ها در تلویزیون پرداخته.

کوتی که مدتهاست به غیر از رادیو در تلویزیون حضور نداشته با انتقاد از اجرای چهره های ورزشی به “جام جم” گفت: استفاده از ورزشکارانی مانند علی انصاریان در حیطه اجرا کار درستی نیست چون هر کس باید در حیطه خود کار کند. یک مجری به قدری گویندگی کرده که زیر و بم میکروفن را می‌شناسد ولی در حال حاضر هر کسی که چهره شده را بعنوان مجری انتخاب میکنند.

اسکندر کوتی ادامه داد: مجری باید حرفه ای باشد که از پس اجرا برآید. اینکه چهره ها را مجری میکنند درست نیست و دلیل این انتخاب ها هم فقط و فقط حامیان مالی هستند.




واکنش حسین فرحبخش به توییت رییس سینما⇐خیلی بد است که صاحبان ۷ سرگروه برای کل اکران تصمیم می‌گیرند/سانسی کردن اکران فیلمها در پردیسها، خیانتی بزرگ در حق سینما بوده!/اوضاع اکران در شهرستانها به‌مراتب بدتر از تهران است چون در یک سالن، روزی ۵ فیلم نشان می‌دهند!!/در بلبشوی اکران، فیلمهای ضعیف لگدمال شده‌اند و فیلمهای متوسط هم به‌خاطر محدودیتها، نابود می‌شوند!/کسی که صاحب سینماست و به شورای صنفی نمایش می‌آید نباید هیچ منافعی در پخش و تولید داشته باشد!!/افق اصلاح نظام‌نامه اکران باید کمک به بهبود اکران آثار متوسط باشد

سینماروزان: توییت حسین انتظامی رییس سازمان مبنی بر لزوم اصلاحات در نظام‌نامه اکران با واکنش حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما مواجه شد.

حسین فرحبخش با تائید نظر انتظامی برای ایجاد اصلاحات در نظام‌نامه اکران به مرور برخی از مهمترین مشکلات نظام‌نامه فعلی اکران پرداخته است.

حسین فرحبخش به “جام جم” گفت: اینکه در نظام‌نامه اکران، هفت سرگروه را برای نمایش فیلم‌های سینمایی تعیین کرده‌اند و هفت نفر برای اکران کل آثار تصمیم می‌گیرند خیلی بد است. یکی از خیانتهایی که در نظام‌نامه اکران کرده‌اند و سالهاست که اعمال میشود، سانسی کردن فیلمهاست که هم خیانتی بزرگ به سینماست و هم به فیلمها و در درازمدت سینما را نابود میکند. متاسفانه برخی سودجویان در پردیسهای سینمایی، این سانسی کردن را عاملی میکنند که به برخی از فیلمها روزی فقط دو سانس دهند تا فیلمهای رفقای خود را به روزی ده سانس برسند؛ در حالیکه تمام فیلمها باید حداقل روزی شش سانس داشته باشند و به طور پیوسته دو هفته روی پرده باشند و اگر فروش نکرد تعویض شوند.

این تهیه کننده درباره پیشنهاد خود برای بهبود اوضاع اکران اظهار داشت: باید یک مجموعه ۱۵تایی برای اکران فیلمها قرارداد ببندند و این مجموعه در مدت دوهفته فیلم را به صورت فول سانس اکران کند و اگر فروش، خوب بود، اکران ادامه یابد.

تهیه‌کننده “کما” و “آواز قو” خاطرنشان ساخت: افق اصلاح نظام‌نامه اکران باید حمایت از فیلمهای متوسط باشد چون هیچ حمایتی نمیتوان از فیلم ضعیف کرد جز اینکه جلوی تولیدش را گرفت! این فیلم متوسط است که اگر نظام‌نامه اکران درست تدوین شود، اکران موفقتری خواهد داشت.

حسین فرحبخش در انتقاد از اوضاع فعلی اکران بیان داشت: الان وضعیت اکران چطور است؟ در بلبشوی اکران، فیلمهای ضعیف که لگدمال هستند، فیلمهای قوی که میفروشند و فیلمهای متوسط بخاطر محدودیتها کاملا نابود میشوند.

فرحبخش افزود: وضع اکران در شهرستانها به مراتب بدتر از تهران است چون یک سالن سینما از صبح تا شب، پنج فیلم نشان میدهد یعنی هر فیلم فقط یک سانس و این، فاجعه است در حالیکه این سینماها باید حداقل هر فیلم را یک هفته اکران کنند و اگر نفروخت جایگزین کنند.

کارگردان “زندگی خصوصی” و “مستانه” خاطرنشان ساخت: کسی که صاحب سینماست و به شورای صنفی نمایش میآید نباید هیچ منافعی در پخش و تولید داشته باشد و تا این منفعت‌طلبی باشد اوضاع اصلاح نخواهد شد.




فرار رو به جلوی “هفت” برای رهایی از پاسخگویی به گافهای متعدد؟!

سینماروزان: فصل تازه برنامه سینمایی “هفت” به لحاظ کیفیت، در زمره انتقادبرانگیزترین فصول این برنامه است. کمبود نیروهای مجرب سینمایی-رسانه ای در هسته تولید این برنامه موجب شده مدام گافهایی مختلف در این برنامه روی دهد. گافهایی که از معرفی یک نیروی تولید به عنوان تهیه کننده سینما تا طرح ادعایی مبنی بر جایزه بری “خانه پدری” از جشنواره فجر(!) تا انتشار توام با اغلاط املایی محتوای برنامه در کانال رسمی برنامه را شامل میشود.

تازه ترین مناقشه حول این برنامه بر سر بیانیه ای صورت گرفته که از سوی سازمان سینمایی و در تشریح روند دریافت مجوز “خانه پدری” منتشر شده است. سازمان سینمایی در بیانیه ای با نقد اظهارات ارائه شده درباره این فیلم در برنامه “هفت” به صراحت از بلامانع اعلام شدن نمایش فیلم در جلسه ۹۰/۹/۷  شورای پروانه نمایش یعنی مقارن دولت دوم احمدی نژاد پرده برداشت.

دست اندرکاران “هفت” متعاقب این بیانیه، در اطلاعیه ای متقابل بی کمترین اشاره ای به ادعای نادرست کارشناس(!) برنامه شان در جایزه بری “خانه پدری” از جشنواره فجر و بی کمترین اشاره به اینکه اولین بار نمایش این فیلم توسط شورای مستقر در سازمان سینمایی دولت مهرورزی بلامانع تشخیص داده شده است، خواستار این شده اند که رییس سازمان بجای بیانیه دادن در برنامه زنده حاضر شود!!

اینکه گردانندگان “هفت” از انتظامی خواسته اند به جای مکتوب و مستند کردن حرفهایش به “هفت” برود مثل این است که یکی هم پیدا شود و به گردانندگان “هفت” بگوید چه نیازی است به صرف کلی هزینه برای ارائه برنامه عمدتا شفاهی تان به صورت تصویری؟ فایل صوتی حرفها را در کانالتان بگذارید و تمام.

همان طور که گردانندگان “هفت” خود را مختار میدانند که در اوضاع بغرنج اقتصادی حاکم بر رسانه ملی، بودجه ای دراختیار گیرند برای تولید یک برنامه تصویری باید این اختیار را برای رییس سینما هم قائل باشند که  مختار باشد به چگونگی ارایه نظراتش! بخصوص که در پیاده کردن صحبتهای مهمانان برنامه “هفت” و ارائه آنها در کانال این برنامه عموما اغلاطی املایی به چشم میخورد که طبیعتا واهمه هر مهمانی نسبت به حضور را موجب خواهد شد و طبیعتا اگر این مهمان، یک منصب فرهنگی هم داشته باشد این واهمه بیشتر هم خواهد شد. فقط تصور کنید که مهمانی در “هفت” اخیر از “اغماض” سخن رانده و در برگردان متنی، همین واژه را با “قاف” در کانال برنامه قرار داده اند!!

از اینها گذشته حسین انتظامی به واسطه سوابق رسانه ایش از همان ابتدای حضورش در سازمان سینمایی مانیفست رسانه ای خویش را منتشر نمود. برطبق این مانیفست که در سایت سازمان هم موجود است تمام خبرنگاران میتوانند بلااستثناء هر سوالی که از رییس یا زیرمجموعه های سازمان دارند را به صورت شفاف برای روابط عمومی ارسال کنند تا طبق پروتکل اعلامی حداکثر در 6 ساعت اداری به سوالات پاسخ داده شود. روندی که طی این مدت اجرا شده و مصاحبه های متعددی از رییس سازمان و مدیران منتشر شده و حضور آنها را نیز در برنامه های مختلف تلویزیونی از برنامه صبحگاهی شبکه سه تا برنامه شامگاهی شبکه خبر را رقم زده است.

پس چرا دست اندرکاران “هفت” هم به مانند دیگر فعالان رسانه ای اگر سوال یا سوالاتی از انتظامی دارند منطبق با همین مانیفست پیش نمیروند؟؟ آیا “هفت” تافته جدابافته است یا اصلا دست اندرکاران “هفت” از وجود چنین مانیفستی بی خبرند؟؟




ادعای شگفت‌انگیز مشاور جشنواره کوتاهی که تا قبل از ورود به انجمن، هیچ سابقه مشهود فیلمسازی نداشته⇐مردمی کردن فیلم کوتاه به فاجعه‌ای ختم می‌شود که سال های بعد اثرش را خواهیم دید!!

سینماروزان: اینکه در سینمای ایران مدام افرادی بدون سابقه مشهود سینمایی مناصب مدیریتی را اشغال می‌کنند یک طرف قضیه است و اینکه همین افراد بی‌عقبه سعی می‌کنند بعد از ورود به سینما، تصورات ابتر ذهنی خود را در محافل رسمی با صدای بلند جار بزنند، طرف دوم ماجراست.

اینکه آرش عباسی مشاور جشنواره فیلم کوتاه با کدام عقبه در فیلم و سینما به‌مجرد حضور صادق موسوی در انجمن وارد انجمن سینمای جوان شده بر ما نامعلوم است ولی اینکه ایشان نشست خبری جشنواره فیلم کوتاه را مجالی می‌کند برای طرح ادعاهایی که حتی رییس‌اش هم جرات تایید آنها را ندارد جای سوال دارد.

آرش عباسی فرموده است: فیلمساز کوتاه فیلمش را برای مخاطب عام نمی‌سازد و مردمی کردن فیلم کوتاه اشتباه فاحشی است که در چند وقت اخیر اتفاق افتاده است. در یکی دو سال گذشته اکران فیلم کوتاه سیاست قابل نقدی است که این موضوع را از جانب خودم می گویم. بحث اقتصادی و مردمی کردن فیلم کوتاه به فاجعه‌ای ختم می شود که سال های بعد اثرش را خواهیم دید.

عجیب نیست؟؟ در حالی که تلاش اغلب سینماگران کوتاه، پیدا کردن مجالی برای دیده شدن آثار است و اساسا از همین رهگذر است که جشنواره‌ای با نام کوتاه با بودجه هنگفت دولتی برگزار می‌شود آن وقت مشاور جشنواره کوتاه مدعی فاجعه‌بار بودن مردمی کردن فیلم کوتاه است!

اگر مردم نباید فیلم کوتاه، ببینند پس چرا فیلم کوتاه ساخته می‌شود و اصلا چرا انجمن سینمای جوان راه افتاده و اصلا چرا بودجه‌های هنگفت دولتی صرف دیوان‌سالاری انجمن می‌شود؟؟ آقای آرش عباسی به ما بگویند اگر بنای فیلم کوتاه، دیده شدن توسط مردم نیست چه اصراری است بر پابرجایی انجمن سینمای جوانی که در یک فقره و طبق شفاف‌سازی اخیر سازمان سینمایی بیش از ۳میلیارد فقط هزینه پشتیبانی‌اش شده!؟؟

به‌نظر می‌رسد نه تنها تلاش درست و اصولی برای مردمی کردن فیلم کوتاه، فاجعه‌بار نباشد بلکه فاجعه اصلی آنجاست که علیرغم همه هزینه‌ها برای تولید فیلم کوتاه، حتی مخاطبان پیگیر سینمای ایران هم حداقل شناختی از موفق‌ترین آثار کوتاه هم ندارند.

آیا بودجه‌های عمومی در اختیار انجمن سینمای جوان قرار میگیرد که صرفا سالانه تعدادی فیلم تولید شده و در جشنواره کوتاه به نمایش دربیاید و تمام؟؟؟ اگر هدف غایی، چنین است چه نیازی است به واسطه‌گری انجمن؟؟ میتوان با حداقل هزینه، اپلیکیشنی جامع طراحی کرد و و بدون اتلاف هزینه‌های میلیاردی برای پشتیبانی(!) و صرفا براساس سوابق افراد، بودجه تولید را توزیع کرد و خلاص. نمی‌شود؟؟؟




جنجالی‌ترین مدیر کل نظارت همه ادوار ارشاد؛ تنها دانشجوی سینمایی خط امام در روز اول تسخیر لانه جاسوسی!!+عکس

سینماروزان: هرچند در چهار دهه اخیر برخی عناصر درجه دوم تسخیر سفارت آمریکا به کمال لفت و لیس از آن ماجرا نائل آمده‌اند و تا توانسته‌اند از نمد آن ماجرا برای خود پروژه‌های نان و آب دار سینمایی و تلویزیونی جور کرده‌اند ولی شاید خیلی‌ها ندانند یکی از عناصر اصلی تسخیر سفارت کسی نبود جز حمید‌ خاکبازان !

به گزارش سینماروزان حمید خاکبازان تنها دانشجوی سینمایی خط امام بود که دقیقا از اولین روز و نخستین ساعات تسخیر سفارت در بطن ماجرا حضور داشت.

سالعا بعد از تسخیر سفارت، خاکبازان در دوران معاونت سینمایی عزت ضرغامی، مدیرکل نظارت و ارزشیابی شد و از همان ابتدای حضورش در این منصب به شدت در تقابل با بانیان سینمای گلخانه‌ای یعنی محمد بهشتی و اعوانش قرار گرفت!!

خاکبازان در نهایت به‌دلیل پای‌بندی سفت و سختی که بر اصول خود داشت توسط ضرغامی برکنار شد و به‌جایش حبیب کاسه‌ساز مدیر نظارت شد که البته از آن مرحوم هم به‌اندازه خاکبازان، خاطرات مختلف در اذهان سینماگران باقیست!

خاکبازان بعد از حذف از اداره نظارت هیچ گاه دیگر در سینما آفتابی نشد و در سالهای اخیر هم دور از هر منصب دولتی، گذران زندگی می‌کند.

حمید خاکبازان(نفر اول از راست)
حمید خاکبازان(نفر اول از راست)