1

واسپاری اقتباس تلویزیونی از “سووشون” به نویسنده‌ای گمنام!!

سینماروزان: اینکه رسانه ملی به دنبال اقتباس تلویزیونی از رمان “سو وشون”سیمین دانشور است فی‌نفسه امری حسنه به شمار می‌رود که در صورت انجام درست می‌تواند راهی باشد برای گریز از تکرارمکررات سریال‌سازی.

با این حال اینکه خبر برسد نویسنده‌ای گمنام به نام نوشا عبدالله‌زاده در حال نگارش فیلمنامه اقتباسی سریال “سو و شون” است پرسش‌برانگیز است.

هرچند ذیل خبر این اقتباس، بر جایزه‌بگیری عبدالله‌زاده از جشنواره کودک تاکید شده ولی واقعیت این است که نه جشنواره کودک این سالها جشنواره مطرحی است و نه بخشی که عبدالله‌زاده از آن جایزه گرفته یعنی بخش اقتباسی، بخشی است که بتوان به‌واسطه آن عاقبت اقتباس از رمان سیمین دانشور را حدس زد.

اینکه این فیلمنامه‌نویس گفته حق اقتباس «سووشون» را از لیلی ریاحی، خواهرزاده و فرزندخوانده مرحوم دانشور دریافت کرده هم چندان نمی‌تواند خیال مخاطبان را از بابت محصول نهایی جمع کند. خیال وقتی راحت بود که در زمان حیات دانشور، حق اقتباس از شخص خودش گرفته می‌شد.

رفتن به سراغ مفاخر ادبی، آدابی دارد که اصلی‌ترین آنها سابقه غنی اقتباس‌کنندگان در حیطه هنرهای تصویری است و اگر این سابقه نباشد ممکن است ذهنیت مثبت مخاطب نسبت به منبع را تحت‌الشعاع قرار دهد‌. آیا درباره اقتباس از “سووشون” این حساسیت‌ها لحاظ شده است؟




ادعای رسانه اصلاح‌طلب درباره رشد پدیده “خودسانسوری” در سایه تولید کمدی‌هایی مثل “چشم و گوش بسته”!

سینماروزان: “چشم و گوش بسته” از جمله کمدی‌های روی پرده است که فروش خوبی هم داشته و در مرز ده میلیاردی شدن قرار گرفته است ولی تلاش کارگردان برای گرته‌برداری از یک کمدی هالیوودی به نام “شر نبین شر نشنو”(۱۹۸۹) از همان ابتدای اکران با انتقاد مواجه شده.

روزنامه اصلاح‌طلب “شرق” در تحلیلی بر “چشم و گوش بسته” بی اشاره به این گرته برداری از نقشی که فیلم در تقویت خودسانسوری دارد، حرف زده است.

متن تحلیل “شرق” را بخوانید:

خودسانسوري پديده‌اي است که معلول يک «دستگاه نظارتي فعال» است و در يک روند سلبي رشد مي‌کند. هرچند اين پديده در معدود آثار هنري سينما و تئاتر ايران کاربردي خلاقانه يافته است، اما در سال‌هاي اخير به ابزاري تبديل شده که هنرمندان ما در تنگناهاي فکري، همواره در تلاشند با استفاده از اين ابزار، لحني انتقادي براي آثارشان برگزينند. اما نکته اينجاست که وقتي اين ابزار به يک اپيدمي دست‌وپاگير تبديل مي‌شود، تنها کاربردش، حرکت در مسيري است که اساسا آن دستگاه نظارتي را به وجود آورده. تلاش نويسنده و کارگردان فيلم «چشم‌وگوش‌بسته» براي طرح «موضوع انتقادي» در يک لفاف مطايبه‌آميز، درواقع دامن‌زدن به اين اپيدمي خطرناک است؛ چيزي که بيشتر باعث ايجاد نوعي سوءتفاهم فرهنگي براي «متفکران سينمايي» مي‌شود و نه يک کنش انتقادي در برابر وضع موجود. اين تلاش نافرجام نويسنده و کارگردان، در کنايه‌هاي به ظاهر ابهام‌آميز فيلم قابل مشاهده است.

تصوير اسلوموشني از گام‌هاي پليس و آميختن اين تصوير به سرود شناخته‌شده «از صلابت ملت و…» و تطبيق به ظاهر هوشمندانه اين صحنه با تکرار زاويه ديد مشابه در نشان‌دادن پاهاي زني که دست‌نشانده رئيس دزدهاست؛ واداشتن آدم‌هاي بازي به گفتن ديالوگ‌هايي مثل: «… با مأمور پليس بايد صادق بود!»، «… من چه بويي مي‌دم؟ رايحه خوش خدمت»، «زندان جاي خوبيه! از بيرون بهتره. غذا ميدن و…»؛ اشاره به ساعت جنگ جهاني در صحنه رانندگي مأمور، طراحي يک موتيف موسيقايي ناکارآمد که بيشتر يادآور علاقه‌مندي کارگردان به تاريخ سينماست و به‌هيچ‌وجه تبديل به روبنايي واحد، زيباشناسانه و سازمند نمي‌شود، اشاره به عنصر زمان از طريق نشان‌دادن ثانيه‌شمار ميان صحنه‌هاي فيلم، از جمله کنايه‌هاي رمزگذاري‌شده موجود در فيلم هستند. ظاهرا اين رويکرد، سعي دارد ابهامي تفکر‌برانگيز را در بافت معنايي فيلم جا دهد و يک نيروي برتر را به چالش بکشد. اما فيلم «چشم‌وگوش‌بسته» برخلاف تلاش سازندگانش، در مسيري متفاوت گام برمي‌دارد.

انتخاب پيرنگي که مبتني‌بر يک جابه‌جايي کميک است، ساختار اصلي روايت فيلم را شکل مي‌دهد. کسي که نمي‌شنود و کسي که نمي‌بيند، به‌عنوان مجرم شناخته مي‌شوند و پليس در پي دستگيري آنهاست (ممکن است صحنه‌هايي از فيلم سانسور شده باشد، اما تأثير چنداني بر نوع شکل‌گيري اين موقعيت نمي‌گذارد). اگر ضعف انتخاب‌هاي نويسنده در طراحي پيرنگ براي قراردادن موقعيت‌هاي کميک در يک شکل منسجم و عدم تناسب زيباشناسي عناصر بصري فيلم را در نظر نگيريم، مي‌شود طرح ساخت اوليه پيرنگ را به نمونه‌هاي شناخته‌شده نمايشي که با مفاهيمي مانند «فانتزي» يا «کمدي موقعيت» پيوند دارد، بازخواني کرد.

اما نتيجه اين بازخواني به علت عدم تناسب زيباشناسانه در طراحي هنري فيلم و ارجاعات ناقص پيرنگ به موضوعاتي بيروني و ارائه اين ارجاعات در لفاف خودسانسوري به مخاطب، پيوند فرم و محتواي فيلم «چشم‌وگوش‌بسته» را با نمونه‌هاي شناخته‌شده خنثي و اين بازخواني را با شکست مواجه مي‌کند (البته برخي از منتقدان سرشناس سينماي ايران اين معايب را ناديده گرفته و کمدي موجود در فيلم را با کمدي موجود در آثار مشابه متفاوت ديده و «چشم‌وگوش‌بسته» را از جمله «کمدي‌هاي کمياب در محدوده سينماي ايران» خوانده‌اند!).

بنابراين با درنظرگرفتن نافرجامي و ناهم‌خواني موقعيت اصلي فيلم با موقعيت‌هاي نمايشي شناخته‌شده و همين‌طور عدم تناسب در ايجاد يک اتمسفر خاص و منحصربه‌فرد سينمايي، تنها مي‌ماند کليشه رايج «خنداندن به هر طريقي» که در روابط ميان تيپ‌هاي کميک به خوبي ديده مي‌شود. نويسنده و کارگردان در طراحي اين لحظه‌ها که درواقع روبناي ظاهري فيلم را مي‌سازند، با واداشتن آدم‌هاي بازي به شوخي‌هاي جنسي و حرف‌هاي رکيک، تماشاگر را به خنديدن و تحريک‌شدن وامي‌دارند. طراحي اين چارچوب اصلي (شايد مبتني‌بر خواسته سرمايه‌گذار)، ضرورت فراخواني مخاطب براي تماشاي فيلم را مشخص مي‌کند.

اگر بپذيريم که ضرورت اين دعوت مبتني‌بر «بهره‌کشي از مخاطب» است و بهره‌کشي از مخاطب کاري است که سازنده اثر را برخلاف خواسته‌اش، در جايگاه يک نيروي مديريتي قرار مي‌دهد، پس پذيرفتن ادعايي مبني‌بر صدور کنايه‌هاي انتقادي از سوي فيلم و به‌چالش‌کشيدن يک نيروي برتر، عملا منتفي است.

بنابراين فرايند طرح موضوعي انتقادي در فيلم «چشم‌وگوش بسته» به سه کاربرد کلي منتهي مي‌شود: جذب تماشاگر، تهيه سرمايه براي سرمايه‌گذار و رشد پديده خودسانسوري؛ جرياني که سال‌هاست هنرمندان ما را دچار سرگرداني براي انتقاد از وضع موجود کرده و بايد پذيرفت که دامن‌زدن به خودسانسوري و تکثير آن به اين شکل، به راحتي مي‌تواند جايگاه «سينماگر دانا» و همچنين «منتقد سينمايي متفکر» را تقليل دهد و برخلاف تصورشان، لباس «دستگاه نظارتي» را به قامت ايشان نيز بپوشاند.




معرفی (?+۱۵) سینما به‌عنوان سینماهای مردمی جشنواره

سینماروزان: جشنواره فیلم فجر تنها جشنواره وطنی است که ارتباطی مستقیم با بدنه مخاطب دارد و در نتیجه آن درآمدی قابل توجه از بلیت فروشی هم عاید جشنواره میشود.

امسال  15 سینمای فعال به همراه تعدادی از سینماهای در آستانه بهره‌برداری به عنوان سینماهای نمایش دهنده آثار جشنواره انتخاب شده اند؛ پردیس سینمایی آزادی، سینما استقلال، پردیس سینمایی ایران‌مال، پردیس سینمایی باغ کتاب، پردیس سینمایی تماشا، سینما جوان، پردیس سینمایی راگا، پردیس سینمایی زندگی، فرهنگ، سینما فجر اسلامشهر (سالن اصلی)، پردیس سینمایی کوروش، پردیس سینمایی کیان، سینما ماندانا، پردیس سینمایی مگامال و موزه سینما در مناطق مختلف شهر تهران، میزبان مخاطبان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر خواهند بود.

همچنین مقرر شده تا پردیس‌هایی که در تهران، در حال آماده‌شدن نهایی و افتتاح تا پایان دی ماه هستند، در صورت تأیید نهایی به این لیست اضافه شوند.




انتشار سکانسی بنیادی از تازه‌ترین اثر بهرام بیضایی⇒ متعاقب مخالفت اکید این کارگردان با برگزاری مراسم تولدش توسط ارگان‌های بودجه‌خوار

سینماروزان: در آستانه تولد ۸۱سالگی بهرام بیضایی، کم نبودند ارگانها و نهادهایی متصل به منابع عمومی که قصد کرده بودند برای بریز و بپاش به‌بهانه تولد وی و در عین حال اعتباربخشی برای ساختار فشل خود؛ با این حال بیضایی که ده سال است در آمریکا به سر می‌برد، دو روز قبل از تولدش با ارسال پیامی صریح خواستار جمع کردن بساط این جشن‌های بی‌فایده شد.

بهرام بیضایی در پیام خود به نهادهای بودجه‌خوار نوشت: تولد اتفاقى من در پنجم دى سالها پيش با مرگ اكبر رادى نمايشنامه نويس سياه شد و سپس با فاجعه ى قربانيان زلزله ى بم سياه تر، و در همزمانى با چهلم قربانيان وقايع خونبار و باورنكردنى اخير جايى براى سياه تر شدن در آن نمانده است. آن را با هيچ مراسمى به نام من سرپوشى بر واقعيت پيش چشم هايمان نكنيد – من اين روزها هيچ شركتى در هيچ جشن و آيينى ندارم!

متعاقب این پیام، بهرام بیضایی سکانسی از تازه‌ترین نمایشنامه خود “داش آکل به گفته مرجان”-که روایتی تازه است از اثر مشهور صادق هدایت-را منتشر کرده؛ سکانسی بنیادی و کاملا زنانه در توصیف داشاک یا همان داش آکل.

متن این سکانس را بخوانید:

مرجان: مادرجانم مرا صدا زد اتاق نشیمن صحبت یومیه!
مهبانو: گفتم مرجان سیاه نپوش؛ پدرت اگر تو را به خواب ببیند دلش میگیرد! مجبور نیستی بیش از چهلش!

مرجان: گفتم به این زودی؟ شما خودتان چی؟
مهبانو: گفتم من منم-زنش-یادت نیست؟ و چرا این همه پرهیز میکنی از داشاک که برای زندگی ما میدود؟

مرجان: نپرسید-سختم است مادرجان-بهم سنگین می‌آید جای پدر!
مهبانو: دیدم مرجان-دیدم؛ همان روز اول که به این خانه پا گذاشت! و راستی چه سکوتی شد میان حرف وقتی پرده پس زدی!

مرجان: دلم ریخت-بد کردم؟
مهبانو: گفتم حق داری مرجان-بی‌خبر نباید باشی! اما کاش ندیم آقا ندیده باشد-یا خاله دلخوش یا عمه‌ها-آنچه را که من دیدم!

مرجان: دلم تپید و گفتم مگر شما چی دیدید مادرجان؟
مهبانو: انگار صاعقه زد! چشم‌تان به هم افتاد و جوری به نظرم رسید که هر دو تکان خوردید!

مرجان: ترسیدم-هیچوقت این طایفه قداره‌بند را از نزدیک ندیده بودم! صورتش مادرجان-چه بریدگی‌هایی!
مهبانو: جای قداره-بدجور جوش خورده؛ جاهایی زیاده و کم-چه زشتش کرده مگر با نگاه دیگری!

مرجان: خواستم ببینم کیست این لوتی که اسمش همه جا هست! هیچ شباهتی نداشت به کسی که قرار است جای پدرم باشد!
مهبانو: به قدر یک دقیقه چشم از هم برنداشتید؛ مرجان! برقی در چشم‌هایتان دیدم که تازگی داشت!

مرجان: یکباره دیدن، چندش‌آور بود!
مهبانو: قسم می‌خورم که صدای قلب‌ات را شنیدم!

مرجان: چرا مادرجان امتحانم می‌کنی؟
مهبانو: نه مرجان! چرا از او بترسی؟؟ هرچه باشد این لوتی به دستبرد که نیامده و هدفش پاک است.

مرجان: گونه‌هایم از آن نگاه غریبه آتش گرفت-[یکهو میگوید] مادرجان! من بدگل‌ام؟؟
مهبانو: بیخود نگو-دست‌کم چشمهای تو گیراست!
از این به بعد او را در این خانه زیاد می‌بینی و بالاخره روزی را می‌بینی که وقتی پرده پس بزنی سکوتی نمی‌افتد میان حرف!

مرجان: [برمیخیزد] مادرجانم چه میخواست بگوید که نگفت؟؟

[صحنه یاران به چوب کوفتن آوای بدبده بیرون می‌آورند]
صحنه‌یاران: بدبده! بدبده!بدبده!بدبده!




ورود “مجبوریم”درمیشیان به برلین۲۰۲۰!!؟

سینماروزان: در حالی که تازه ترین ساخته رضا درمیشیان با نام “مجبوریم” متقاضی حضور در جشنواره فجر است، شنیده‌ها حاکیست از راهیابی فیلم به جشنواره برلین.

درمیشیان پیش از این با “عصبانی نیستم” در برلین۲۰۱۴ حضور داشت ضمن اینکه با “لانتوری” هم به برلین۲۰۱۶ راه یافت و حالا با “مجبوریم” در برلین۲۰۲۰ حضور خواهد داشت.

“مجبوریم” فیلمی پربازیگر است و به‌مانند دیگر فیلمهای درمیشیان اثریست درباره طبقه آسیب‌پذیر اجتماع ایران که در سالهای اخیر و به‌دلیل التهابات اقتصادی، متحمل گرفتاری‌های فراوانی شده‌اند.

پردیس احمدیه نقش اصلی “مجبوریم” است و کنار وی چهره‌هایی متعدد و ازجمله فاطمه معتمدآریا و همسرش احمد حامد، بهمن فرمان آرا، نگار جواهریان، پارسا پیروزفر، مجتبی پیرزاده، بابک کریمی، همایون ارشادی، پریوش نظریه، رضا بهبودی، مریم بوبانی، راموناه شاه، هوشنگ قوانلو و ژاله علو ایفای نقش داشته‌اند.

“مجبوریم” متقاضی حضور در جشنواره فجر هم هست و یحتمل به بخش مسابقه جشنواره هم راه خواهد یافت و با توجه به ملی شدن این جشنواره در سالهای اخیر، بعید است مشکلی برای نمایش همزمان در برلین و فجر داشته باشد؛ کمااینکه دو فیلم قبلی درمیشیان همزمان با برلین در فجر هم رونمایی شدند.

باید منتظر ماند و دید حضور “مجبوریم” در برلین، درمیشیان را به خرس طلا یا نقره خواهد رساند یا آن که این سیمرغهای فجر است که در آخرین سالهای دولت اعتدال نثار درمیشیان می‌شود؟




صدور پروانه برای مهرجویی+صدور دو پروانه دیگر

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای سه فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

داریوش مهرجویی پروانه “لامینور” را گرفته و محمدرضا مصباح تهیه‌کننده‌ای که دو فیلم شکست‌خورده در گیشه “برمودا” و “پیلوت” و چندین فیلم اکران‌نشده را در کارنامه دارد پروانه نمایش فیلمی تازه با نام “پروا” را گرفته.

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح ذیل است:

–” لامینور” به تهیه کنندگی رضا درمیشیان ، کارگردانی داریوش مهرجویی و نویسندگی مشترک داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر

— “تورنادو 2 ” به تهیه کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی سید جواد هاشمی

–“پروا” به تهیه کنندگی محمدرضا مصباح، کارگردانی و نویسندگی مهران مهدویان




این دو جوان دهه هفتادی، ۳ ماه تمام شب و روز به‌دنبال‌معتمدآریا بودند!+فیلم

سینماروزان: فاطمه معتمدآریا در سالهای اخیر به غیر از درگیری در فعالیتهای صنفی در انجمن بازیگران و حضور در هیات مدیره خانه سینما، تلاش داشته در دامنه‌ای متنوع از فیلمهای مختلف ایفای نقش کند.

معتمدآریا در تجربه‌های اخیر خود از کار با فیلمسازان جوان هم استقبال کرده و این روزها فیلم “جاندار” با بازی او روی پرده است.

حسین امیری و پدرام پورامیری دو جوان متولد ۱۳۷۳ نویسندگی و کارگردانی “جاندار” را برعهده داشته‌اند که اقبال مخاطبان به آن هم خوب بوده است.

این دو کارگردان جوان درباره سختیهای تولید “جاندار” گفته‌اند: تقریبا نصف آدمهایی که ما را می‌شناختند می‌گفتند این فیلم در تولید می‌خوابد و ناتمام می‌ماند و اغلب میخواستند ترمز ما را بکشند ولی از هر که میگفت نمیشود، بیشتر و بیشتر انرژی می‌گرفتیم.

این فیلمسازان ادامه دادند: سه سال دغدغه فکری داشتیم تا کار به نتیجه برسد و کلی دردسر کشیدیم تا فیلم به سرانجام برسد. شاید باورش سخت باشد ولی سه ماه تمام شب و روز به دنبال فاطمه معتمدآریا بودیم تا بازیگر فیلم شود.

این دو جوان افزودند: آن قدر شرایط تولید سخت بود که روزی از روزها حسین(امیری) پشت مانیتور غش کرد و این غش‌کردگی دقیقا مقارن سکانسی از بازی معتمدآریا به هنگام خروج از بیمارستان بود! “جاندار” دریچه‌ایست برای تماشای زندگی بحرانی خانواده‌ای که هیچ کدام از ما جرات قرارگیری به‌جایشان را نداریم.

برای تماشای گفته‌های این دو کارگردان اینجا را ببینید.




قول رئیس رسانه ملی برای افزایش ۵۰ درصدی بودجه شبکه مستند

سینماروزان: مراسم اختتامیه سومین جشنواره ملی فیلم، عکس و مستندنگاری مستند تلویزیونی شامگاه سه شنبه 3 دی ماه با حضور جمع کثیری از مسولان و اهالی سینما در مرکز همایش‌های صدا و سیما برگزار شد.

در این مراسم دکتر عبدالعلی علی‌عسگری رئیس رسانه ملی ضمن برشمردن ویژگی‌های حوزه مستندسازی ایران، این حوزه را در سطح منطقه به عنوان یک نقطه عطف معرفی کرد و در ادامه بیان داشت:جشنواره مستند تلویزیونی در نوع خود یک نقطه عطف نه تنها در منطقه بلکه در جهان است و تاکنن برگزاری چنین رویدادی سابقه نداشته است و این رویداد در سال‌های بعدی می‌تواند بصورت بین‌المللی برگزار شود.
رئیس رسانه ملی در ادامه با اشاره به اضافه شدن بخش جدید مستندنگاری به جشنواره مستند تلویزیونی خاطرنشان کرد: بخش مستندنگاری یک بخش جدید بود که خوشبختانه به جشنواره اضافه شد که کاری هوشمندانه و عالمانه و محققانه بود و به شخصه از این اقدام برگزار کنندگان تقدیر می‌کنم چرا که هرچند یک اثر مستند برپایه تصویر و صدا شکل می‌گیرد اما درونمایه و جان آن نگارش و تحقیق است که در این دوره مورد توجه ویژه قرار گرفت.
وی در ادامه با اشاره به جایگاه بالای شکله مستند در میان نخبگان و مردم ادامه داد: شبکه مستند شبکه فوق‌العاده‌ای است و تک تک شما در این افتخار سهیم هستید و نخبگان جامعه از این شبکه استفاده می‌کنند؛ البته مردم عادی هم بیننده شبکه مستند هستند، اما این مهم است که شبکه مستند مورد توجه نخبگان و اساتید و محققان و دانشمندان کشور هم قرار می‌گیرد.

دکتر علی‌عسگری همچنین با اشاره به اینکه مستندسازان سرمای‌های رسانه ملی هستند افزود: حدود ۲۸۰ مستندنگار و مستندساز در زمینه‌های مختلف مشغول به کار هستند. این عزیزان ستاره‌های درخشان رسانه در این دوره زمانی خواهد بود و به نظر بنده یک نقطه عطفی برای آینده تاریخ رسانه ملی در تاریخ رسانه کشور عزیزمان محسوب می‌شوند.

رئیس رسانه ملی گفت: حوزه مستند در حال رشد و توسعه است، بودجه و امکانات زیادی را هر سال براساس لیاقت و شایستگی به بخش مستند دادیم، بودجه اجرایی و تولیدی شبکه مستند را با همه سختی‌هایی که ما داریم ۵۰ درصد دیگر اضافه خواهیم کرد.

وی ادامه داد: تراز ما در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه در برترین تراز قرار دارد و این هنوز محرز است و کشور‌های اطراف ما هیچ کدام از توانایی و تراز جمهوری اسلامی در مستند ندارند و این افتخارات بزرگ باید ادامه داشته باشد. من معتقدم به دلیل نیروی توانا هنرمند، کوشا، جهادی، انقلابی و متعهد به نظام و کشور که ما زیاد داریم، در آینده ما در تراز جهانی خواهیم بود.

رئیس رسانه ملی گفت: مستند به دلیل اینکه با واقعیات و مستندات سر و کار دارد متعهد‌ترین گونه تولیدی در قبال واقعیات و حقیقت هاست، امروز با فناوری‌هایی که ایجاد شده مردم جهان با نگاه زیبایی شناسانه و هنرمندانه مستندسازان به جهان نگاه می‌کنند.
علی عسگری بیان کرد: مستندسازان شجاعانه با قبول خطرات برای شکار لحظه‌ها و واقعیت‌ها مخاطرات را می‌پذیرند و لحظات را در می‌یابند و زیباترین صحنه‌ها را برای انسان‌ها تهیه می‌کنند که اعجاب انگیز و بسیار زیباست و با هنر در آمیخته می‌کنند با یک دیدگاه و عقبه تحقیقاتی و پژوهشی و ایمانی و اعتقادی و حس زیبای خودشان را ترکیب می‌کند بسته زیبا را به انسان‌ها تحویل می‌دهند.
رئیس رسانه ملی در خاتمه صحبت‌های خود با اشاره به بیانیه گام دوم رهبر انقلاب اسلامی و تشویق مستندسازان برای کار بر روی این بیانیه مهم اظهار داشت: بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی رهبر انقلاب سرشار از نکات مهم و قابل توجه است که تک تک بندهای آن قابلیت ساخت مستند را دارد و از مستندسازان دعوت می‌کنم با مطالعه دقیق این بیانیه آنرا به تصویر بکشند و به اهالی مستند این قول را می‌دهیم که بودجه شبکه مستند برای سال آینده و سال‌های بعد با افزایش 50 درصدی مواجه شود.

* شبکه مستند پربیننده ترین شبکه تخصصی تلویزیون است

در بخشی دیگری از این مراسم دکتر مرتضی میرباقری معاون سیما با اشاره به جایگاه مطلوب شبکه مستند در میان اقشار مختلف مردم اظهار داشت: امروز و بعد از چهار دهه در تمامی ساختار‌ها در رسانه ملی در طراز بسیار خوبی قرار گرفته‌ایم، در صنعت سریال سازی، انیمیشن، مستند و برنامه‌های ترکیبی و مسابقات از رشد قابل اعتنایی برخوردار هستیم و فاصله خودمان را با کسانی که در جهان سابقه طولانی‌تر داشته اند، خیلی سریعتر طی کرده ایم و از ظرفیت انسانی فوق العاده‌ای برخوردار هستیم و نه تنها در کشور بلکه در منطقه هم چشم اساسی به این دوخته‌اند.
میرباقری افزود: ساختار و قالب مستند از جمله قالب‌هایی است که به دلیل هزینه، تاثیر و چابکی که در وجود دارد از کاندید‌های مهم برای جاری بودن پیام‌ها و معارف مصادیق دین و انقلاب ما است.
وی عنوان کرد: در رسانه ملی در زمینه مستند سرمایه‌گذاری قابل اعتنایی شد و شبکه مستند ایجاد شد که علاوه بر کار‌هایی که مرکز مستند انجام می‌داد بتواند آنتن هم در اختیار داشته باشد و تمامی شبکه‌های دیگر ما به عنوان اقمار منظومه شبکه مستند در حوزه مستند عملیات انجام می‌دهند و در کنار همدیگر برنامه سازی می‌کنند و در حوزه تامین و پخش برنامه را انجام می‌دهند.
معاون سیما اظهار کرد: خیلی خوش حال هستم که این نکته را عرض کنم که در بین شبکه‌های تخصصی ملی موفق‌ترین و پربیننده‌ترین شبکه، شبکه مستند است و شبکه مستند در عین حال که در زمینه ساختار فیلم و سریال برنامه‌ای ندارد در حوزه ورزش برنامه ندارد که همه این برنامه می‌تواند مخاطب را جذب کند، اما در شبکه مستند چنین ساختاری ندارد و توانسته موفق‌ترین شبکه در جذب مخاطب باشد.
وی افزود: در نظرسنجی اخیر در بین برنامه‌های غیر نمایشی یکی پربیننده‌ترین برنامه شبکه مستند بودو دیگری چهارمین برنامه پربیننده در بین ۲۰ برنامه پربیننده شبکه مستند بود.
میرباقری بیان کرد: خوشبختانه اقبال عمومی مردم فرهیختگان نسبت به این شبکه فراوان است و در نظرسنجی ملی و مرکز تحقیقات انجام داده است در سراسر کشور اولین شبکه‌ای که مردم برای انتخاب برنامه علمی آموزشی تحقیقی انتخاب می‌کنند شبکه مستند است. ما در فیلم و سریال گاهی می بینیم که شبکه سه و گاهی شبکه یک یا شبکه آی فیلم اول هستند، اما در حوزه مستند شبکه مستند شبکه اول است.
وی تصریح کرد: خوشبختانه با حمایت‌هایی رییس رسانه ملی داشتند. عنایت ویژه‌ای به شبکه مستند وجود داشت وما علارغم تمامی مشکلات هر سال۵۰ درصد بودجه شبکه مستند اضافه کردیم و امیدواریم امسال هم محقق شود.
معاون سیما عنوان کرد: در جشنواره مستند برای اینکه کسانی که علاقه داشتند و تلاش‌هایی داشته باشند آنتن در اختیارآن‌ها قرار بگیرد.
وی گفت:علیرغم همه مشکلات در دو جشنواره پیشین با حمایت دوستان در سازمان هنری رسانه‌ای اوج و خانه مستند این مسیر طی شد و رشد پیدا کرد و هنوز هم حامی است. ما مسیر را جدی‌تر ادامه خواهیم داد. خوشبختانه امروز در مناسبت‌های مختلف علاوه بر مطالبات برنامه‌های فرهنگی و مناسبتی الان در تمامی مناسبت‌ها یکی از جدی‌ترین مطالبات مردم ساختار و غالب مستند است که این مستند‌ها از عهده پیام‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… برمی آید.

* تلویزیون بهترین قاب برای نمایش مستند است

براساس این گزارش، در بخش دیگری از مراسم سیدسلیم غفوری مدیر شبکه مستند سیما و دبیر سمین جشنواره مستند تلویزیونی در سخنانی کوتاه ضمن اشاره به اینکه جشنواره تلویزیونی مستند برگزار می‌شود تا ارتباط دو سویه بین مخاطبان و هنرمندان مستند شکل بگیرد و بستری باشد برای دیده شدن بهتر آثار مستند در قاب تلویزیون؛ مهمترین و اصلی‌ترین جایگاه برای دیدن شدن آثار مستند را تلویزیون عنوان کرد.
وی ادامه داد: در همه دنیا تلویزیون خانه مستند و مستند سازان است و مهمترین فضایی که مستند سازان تلاش می‌کنند پیام آثار را مخاطبان برساند، تلویزیون است. برای ارتباط مستند سازانی که شاید از فضای تلویزیون دورتر بودند و این بستر برای نشان دادن آثارشان وجود نداشت، این جشنواره را برگزار کردیم.
مدیر شبکه مستند عنوان کرد: امسال در سومین دوره جشنواره مستند۷۲۰ اثر به دبیر خانه ارسال شد و از بین این آثار ۶۷ اثر انتخاب شد و در قالب ۵۰ برنامه تلویزیونی در شبکه مستند به نمایش در آمد و مخاطبان آثار را دیدند و داوری کردند و علاوه بر این، ما در جشنواره عکس مستند چهار هزار عکس دریافت کردیم که در بین آن‌ها ۱۱ مجموعه وارد بخش رقابتی شد.

تجلیل از یار شهید آوینی و جهادگر شهید
در ادامه این مراسم از محمدعلی فارسی مستند ساز پیشکسوت با حضور سلیم غفوری، سیدمرتضی میرباقری و سیدرضی و خانواده جهادگر شهید حسین علیمرادی با حضور رئیس رسانه ملی تجلیل شد و علی‌عسگری این وعده را به حاضران داد که با حمایت رسانه ملی طرح‌های جهادی نیمه تمام این شهید جهادگر در سیستان و بلوچستان به تکمیل خواهد شد.

برگزیدگان سومین جشنواره مستند تلویزیونی به شرح ذیل هستند:

*** مجموعه عکس

نفر اول: پلاک برگ زرین جشنواره، دیپلم افتخار و مبلغ ۵ میلیون تومان جایزه نقدیِ نفر اولِ بخش مجموعه عکس مستند به محسن کابلی برای مجموعه عکس «آت اوغلان»

نفر دوم: دیپلم افتخار و مبلغ ۳ میلیون تومان جایزه نقدیِ نفر دومِ بخش مجموعه عکس مستند به محمد حسین مهیمنی برای مجموعه عکس «غرق در زباله»

نفر سوم: دیپلم افتخار و مبلغ ۲ میلیون تومان جایزه نقدیِ نفر سومِ بخش مجموعه عکس مستند به عرفان سامان فر برای مجموعه عکس «رد پای انسان در طبیعت»

*** برگزیدگان تک عکس

هیئت داوران جشنواره ضمن تقدیر از سه عکاس، در بخش تک عکس هیچ کدام از آثار را شایسته احراز رتبه اول تا سوم ندانست: نسیم همتی ـ علی اسدالهی سوته و مهدی حسین خانلو.

*** مستند نگاری

نفر اول: تندیس برگ زرین جشنواره، دیپلم افتخار و مبلغ ۳ میلیون تومان جایزه نقدی به سامان رحمتیان برای گزارش مستند «بازار گرم اسلحه»

نفر دوم: دیپلم افتخار و مبلغ ۲ میلیون تومان جایزه نقدی به زهرا روزبروزی برای گزارش مستند «اینجا مرادآباد، هفت کیلومتر تا بهشت»

نفر سوم: دیپلم افتخار و مبلغ ۱ میلیون تومان جایزه نقدی نفرِ سوم بخش مستند نگاری به راضیه عباسی برای گزارش مستند «سونامی ترسناک زباله»

*** ویژه داوری

جایزه ویژه ۱: هیئت داوران جشنواره به پاس پژوهش بصری و استفاده درست و به جای تصاویر آرشیوی جایزه ویژه‌ای شامل دیپلم افتخار و مبلغ ۵ میلیون تومان به جعفر صادقی برای مستند «فرشاد آقای گل»

جایزه ویژه ۲: دیپلم افتخار و مبلغ ۵ میلیون تومان جایزه ویژه تحقیق و پژوهش به میلاد محمدی برای مستند «عشق شمعدانی‌ها»

*** داوری فیلم

برنده بلند داوری: تندیس برگ زرین جشنواره، دیپلم افتخار، مبلغ ۱۲ میلیون تومان جایزه نقدی و ۴۰ میلیون تومان حمایت از تولید فیلم به امیر باشتی برای مستند «مهرآباد ـ ناریتا»

برنده کوتاه داوری: تندیس برگ زرین جشنواره، دیپلم افتخار؛ مبلغ ۵ میلیون تومان جایزه نقدی و ۱۵ میلیون تومان حمایت از تولید فیلم به آقای آرمان قلی پور دَشتَکی برای مستند «استشهادی برای خانعلی»

برنده نیمه بلند داوری: تندیس برگ زرین جشنواره، دیپلم افتخار، مبلغ ۷ میلیون تومان جایزه نقدی و ۲۵ میلیون تومان حمایت از تولید فیلم به محمدرضا خوش فرمان برای مستند «توتیا»

*** مردمی فیلم

برنده بلند مردمی: تندیس برگ زرین جشنواره، دیپلم افتخار، مبلغ ۱۲ میلیون تومان جایزه نقدی و ۴۰ میلیون تومان حمایت از تولید فیلم به مهدی زمان پور کیاسری برای مستند «پاپِلی»

برنده کوتاه مردمی: تندیس برگ زرین جشنواره؛ دیپلم افتخار، مبلغ ۵ میلیون تومان جایزه نقدی و ۱۵ میلیون تومان حمایت از تولید فیلم به اسماعیل اکسیری فرد برای مستند «چشم به راه»

برنده نیمه بلند مردمی: تندیس برگ زرین جشنواره، دیپلم افتخار، مبلغ ۷ میلیون تومان جایزه نقدی و ۲۵ میلیون تومان حمایت از تولید فیلم به بهناز رَفائیل زاده و مالک شیخی برای مستند «خارجی»

دکتر معصومه ابتکار، سردار احمد نوریان، مهندس محمدرضا جعفری جلوه،دکتر رضا پورحسین، احسان محمدحسنی، حسین افشار، محمد حمیدی مقدم، مرتضی رزاق‌کریمی، پژمان لشگری‌پور، حسین تراب‌نژاد، دکتر احمد ضابطی جهرمی،محمد سلوکی، محمدرضا شفیعی از جمله مسولان و هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

سومین جشنواره فیلم،عکس و مستندنگاری تلویزیونی تابستان 98 با نمایش 67 اثر برگزیده از میان 700 اثر ارسالی با حمایت سازمان هنری رسانه‌ای اوج و خانه مستند انقلاب اسلامی توسط شبکه مستند سیما برگزار شد.




حوزه و تلویزیون همزمان با هم “زیرنظر” عطاران را تحریم کردند!+روایت تهیه‌کننده از مشابهت این تحریم با تحریم ظالمانه آمریکا علیه مردم ایران!!

سینماروزان: کمدی تازه رضا عطاران با عنوان “زیرنظر” درحالی از چهارم دی ماه روی پرده رفته که هیچ کدام از سالن‌های حوزه فیلم را اکران نکرده‌اند.

نه سینماهای تهران حوزه و نه سینماهای شهرستان این نهاد این کمدی را در برنامه نمایش خود قرار نداده‌اند و این معنایی ندارد جز تحریم.

از آن سو تاکنون هیچ تیزر تلویزیونی از این کمدی هم روی آنتن تلویزیون نرفته است.

اینکه چرا حوزه هنری که خود زخم‌خورده توقیف فیلم ضدملکه “دیدن این فیلم جرم است” می‌باشد به‌دنبال توقیف یک کمدی رفته جای سوال است؟؟

محمد شایسته تهیه‌کننده “زیرنظر” که برای روی پرده فرستادن این فیلم مدتها انتظار کشید درباره تحریم حوزه به سینماروزان گفت: وقتی حوزه فیلم را حتی در سینماهای دورافتاده‌اش اکران نمی‌کند یعنی تحریم شده‌ایم.

شایسته در چرایی مشکل حوزه با “زیرنظر” گفت: هرچند با رایرنی به دنبال حل مشکل بوده‌ایم ولی گویا اساسا با کل فیلم مشکل دارند و نه سکانسهای خاص چون حتی یک سالن هم به “زیرنظر” نداده‌اند!

شایسته تاکید کرد: همان طور که به مدیران حوزه هم گفته‌ام حالا هم می‌گویم تحریم کار ظالمانه‌ایست که از آمریکا بر مردمان مظلوم اعمال می‌شود و از حوزه بر سینماگران مستقل و غیرمتصل!!

تهیه‌کننده “زیرنظر” درباره ممنوعیت پخش تیزر تلویزیونی فیلمش به سینماروزان اظهار داشت: تلویزیون تاکنون که به ما تیزر نداده و نمیدانم در روزهای آینده چه خواهد شد ولی تجربه می‌گوید وقتی در ابتدا تیزر نمی‌دهند اینکه در آینده نزدیک تیزر بدهند هم چندان ممکن نیست!!




خانه سینما در کما؛ رسانه دولت در حسرت خانه سینما!

سینماروزان: خانه سینما به‌لحاظ اصلی‌ترین زیربنای تاسیس‌اش که رسیدگی به امور رفاهی صنوف باشد، روزهای خوبی را نمی‌گذارد.

کیفیت پایین بیمه تکمیلی درمان سینماگران و اعتراضات چندماهه به این بیمه، عدم توزیع منصفانه عیدی میلیاردی ارشاد میان تمامی اعضای خانه و فقدان تلاش برای ارائه تسهیلاتی ابتدایی همچون سبدکالا یا بن ارزاق به اعضا سبب‌ساز شده کمتر کسی از اهالی سینما باشد که از صنفش به نیکی یاد کند.

در همین اوضاع، روزنامه رسمی دولت که انگار حتی اخبار روز خانه سینما را پیگیری نکرده از حسرتش برای نبودن صنوف مختلف روزنامه‌نگاری سخن گفته و نوشته است: چرا مثل انجمن‌های متعدد خانه سینما در دنیای رسانه و روزنامه‌نگاری انجمن‌های متعدد نداریم؟؟؟

اینکه تعدد صنف چه کمکی به حل مشکلات صنفی خانه سینما کرده که حالا بشود این الگو را برای جامعه رسانه پذیرفت، بر ما معلوم نیست؛ یک فقره‌اش تعدد صنوف تهیه‌کنندگی که به اذعان خود تهیه‌کنندگان با نوعی به‌هم‌ریختگی در این صنف مواجه شده!

از آن گذشته مگر قدرت عمل صنوفی مانند پزشکان که در مواقع حساس به‌شدت پشت هم هستند و حتی کوچکترین شوخی ولونقادانه‌ای را برنمی‌تابند، به تعدد صنوف است؟؟ یک سازمان نظام پزشکی دارند و بس. درست مثل جامعه مهندسان که یک سازمان نظام مهندسی دارند یا جامعه کارگران که فقط یک خانه کارگر دارند و بس.

خانه سینما زمانی می‌توانست الگوی صنوف دیگر شود که جلسه سرانش با رییس سینما در آخرین ساعات قبل از برگزاری به‌دلیل بی‌رغبتی صنوف، لغو نشود. خانه سینما زمانی می‌توانست الگو باشد که بعد از نزدیک به سه دهه هنوز در برطرف کردن اصلی‌ترین نیازهای اولیه صنف که یک بیمه درمانی جامع باشد تا این حد فشل نبود؟

بله، خانه سینما سه ساختمان و کلی صنف دارد ولی هنوز یک بیمارستان که هیچ، یک درمانگاه که هیچ، حتی یک یونیت دندانپزشکی برای خدمت‌رسانی به اعضایش ندارد!!

بله، خانه سینما در صنوف متعددش اعضای مشهوری دارد که زینت‌المجالس انتخاباتی سران راست و چپ‌اند ولی خانه سینما بعد از سی سال هنوز نتوانسته بسان خانه کارگر، نمایندگانی در مجلس داشته باشد که پیگیر حقوق اعضایش باشند.

لطف کنید و حتی اگر به‌دنبال الگوسازی برای بهبود کارکرد انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران به ریاست عباس عبدی هستید به سراغ الگوهای موفق‌تر بروید.




بازیگر “آژانس شیشه‌ای” خطاب به دولتمردان⇐ “زنده باد زاپاتا” را حتما ببینید!!

سینماروزان: مشکلات اقتصادی جامعه برای همه اقشار است و هنرمندان را هم درگیر کرده ولی کو گوش شنوا و کدام مدیری را دیده‌اید که برای همدلی هم که شده خانه‌ و زندگیش را به مناطق حاشیه‌ای ببرد؟

قاسم زارع بازیگر سینما با بیان مطلب فوق به “جوان” گفت: سینما و تلویزیون روزهای خوبی را نمی‌گذراند چون سرمایه‌های پاک کم شده و صاحبان سرمایه‌های مشکوک هم اغلب به سمت تولید محصولاتی می‌روند که کارکرد فرهنگی‌شان پایین است.

بازیگر کاراکتر “احمد کوهی” در درام ماندگار “آژانس شیشه‌ای” ادامه داد: این حجم از گرانی و مشکلات اقتصادی پیرامون جامعه را ببینید؛ چرا این مشکلات نمود چندانی در سینما و تلویزیون و شبکه خانگی ما ندارد؟؟ جز این است که تولیدکنندگان ما خودشان لاکچری شده‌اند و عطش بالایی نشان می‌دهند برای نمایش طبقه لاکچری؟؟؟

قاسم زارع افزود: متاسفانه در نبود رسانه‌های قدرتمند سراسری، ثبات اقتصادی جامعه هم روزبروز کمتر می‌شود و جز تعدادی معدودی که به تعداد انگشت های یک دست هم نمی رسند، بقیه هنرمندان هم به شدت مشکل دارند.

بازیگر “آواز قو” و “اخراجیها” خاطرنشان ساخت: این وظیفه سینما و تلویزیون است که تولیداتشان را با نقد اختلاسها و رانتها، پیش ببرند. اگر سالی پنج فیلم مستند-داستانی قوی درباره اختلاسگران و رانتخواران‌ تولید شود یقین بدانید که هم دستگاه قضا در برخورد با رانتخواران دلگرمتر خواهد شد و هم مردم انگیزه بیشتری در برخورد با فسادهای قابل مشاهده پیدا خواهند کرد.

این بازیگر ۶۲ ساله تاکید کرد: ضربه ای که مفسدان اقتصادی به ملت و دولت و نظام می زنند از ضربات تحریم خارجی ها بدتر است. اینها دشمنان واقعی هستند و کاری کرده‌اند که داشتن یک شغل مناسب برای جوانان ، یک رویای دست نیافتنی شده است.

بازیگر “فرزند خاک” و “مزرعه پدری” خاطرنشان ساخت: من فقط یک خواهش از مسئولان دارم و آن هم اینکه فقط به مدت چهارسال قیمت ارزاق عمومی را ثابت نگه دارند و اگر قادر به چنین کاری نیستند خیلی سریع جایشان را به مدیران جهادی باانگیزه دهند.

قاسم زارع با اشاره به تاثیرپذیری سینمای مطرح دنیا از اتفاقات اجتماعی گفت: من به عنوان یک هنرمند یک توصیه به مسئولین دارم و آن هم اینکه حتما فیلم “زنده باد زاپاتا” را نه یک بار بلکه چند بار ببینند.

زارع افزود: فیلمهایی که اتفاقات اجتماع را بی سانسور بازتاب دهند نیاز تمام جوامع سالم و از جمله ایران است. سینماگران ایرانی فقط به دنبال کلیشه ها نروند و دوربین‌های خود را به دل اجتماع امروز ببرند و داستان جوانانی را بگویند که التهابات اقتصادی، زمین‌گیرشان کرده! فقط در این صورت است که سینما کارکرد فرهنگیش را حفظ خواهد کرد.




بحران ارتباط دخترک لال و پدرش!!/”پنجره ” به‌دنبال حضور در كن!!+عکس

سینماروزان: فیلم کوتاه «پنجره» پس از پايان مراحل فني براي حضور در جشنواره کن اماده خواهد شد.

فیلمبرداری فیلم کوتاه «پنجره» به عنوان دومين فيلم آمین صحرايي، به تازگی به پایان رسیده و در حال حاضر این فیلم در مراحل فنی قرار دارد.

افشین غیاثی، پرستو قائد رحمت و رژینا میر سيد و حسن خان حسینی نقش هاى اصلى دومین فیلم کوتاه صحرایی را برعهده داشته اند.

فیلم «پنجره» در مدت زمان ۱۵ دقیقه و در لوکیشن های پامنار و امامزاده یحیی و نیز خانه ای تاریخی در خیابان انقلاب فیلمبرداری شده و روایتگر روابط بین دختربچه ای لال و پدرش است.

عوامل «پنجره» عبارتند از: نویسنده و کارگردان: آمین صحرایی،
مجري طرح و مشاور پروژه: جعفر گودرزي
دستیار یک و برنامه ریز: علی آشتیاني
تدوین: رضا تاریوردی،ایمان فراهانی ،مدیر فیلمبرداري: مهدی رضایی، صدابردار: محمدرضا شیبانی، طراح گریم: محسن دهقانی، مدیر تولید: الناز فاطری، عکاس: پرستو عادل، تهیه کننده: آمین صحرایی.
آمین صحرایی چندي پيش با ساخت اولين فيلمش با عنوان مر گ تدريجي جایزه بهترین فیلم جشنواره بین‌المللی فیلم اوراسیای روسیه را در دو بخش فیلم‌ های زیر ۱۵دقیقه و بهترین فیلم ماه در بین تمام بخش‌ های کوتاه داستانی، مستند و سینمایی از آن خود کرد.
جشنواره بین‌المللی ماهانه فیلم اوراسیای روسیه جشنواره‌ ای مستقل برای فیلم‌ سازان مستقل است که تابستان در مسکو برگزار شد.

«مرگ تدریجی» همچنین به چهل‌ و دومین جشنواره Film Festival, California  Mill Valley آمریکا راه پیدا کرد و در ۵ و ۸ اکتبر ٢٠١٩نمایش داده شد.
انتظار مي روز با توجه به جشنواره هاي مختلف و جوايز متعددي كه صحرايي با اولين ساخته خود به دست آورده است ،فيلم پنجره هم با توجه به مضمون و ساختار جذابش مورد توجه جشنواره هاي مختلف جهاني قرار گيرد.

پنجره

 




تولید فیلم اردشیر زاهدی توسط مدیر سابق تلویزیون!! ⇐با بودجه کجا؟ معلوم‌نیست!

سینماروزان: سازمان‌ها و ارگان‌های ارزشی که ردیف بودجه خوبی هم دارند در سالهای اخیر تلاش زیادی کرده‌اند برای تولید مستندهایی ارگانی درباره آدمها و اتفاقات دوران پهلوی؛ این قبیل مستندها هرچند به‌لحاظ خط فکری اغلب نتیجه‌گیری واحدی دارند ولی به‌خاطر امتیاز بهره‌مندی از آرشیو فیلمهای باکیفیت بجامانده از آن روزگار- که پیشتر فقط نصیب شبکه‌های ملون ماهواره‌ای می‌شد- مورد توجه قرار می‌گیرند.

امیر تاجیک مدیر سابق شبکه مستند تلویزیون مشغول ساخت مستندی درباره دوران پهلوی و با محوریت اردشیر زاهدی است. اینکه این مستند هم یکی از همان پروژه‌های ارگانی است یا نه را نمی‌دانیم ولی اینکه در دوران التهابات ارزی تاجیک برای تولید این مستند، گفتگوهایی رودررو با اردشیر زاهدی در سوییس(!) داشته جالب توجه است.

امیر تاجیک درباره چرایی رفتن به سراغ اردشیر زاهدی به “شرق” گفت: حدود يک سال است که درگير توليد مستندی پرتره از آقاي اردشير زاهدي با عنوان «آخرين ديپلمات» هستم. شخصيت فيلم، فرزند فضل‌الله زاهدي (نخست‌وزير منصوب شاه پس از سقوط دولت دکتر مصدق) و داماد محمدرضا پهلوي است. او در دوران نخست‌وزيري هويدا، سکان‌دار وزارت امور خارجه بود و هنوز هم در مسائل بين‌المللي با يادداشت‌ها و مقالاتش درباره مسائل ايران اظهارنظر مي‌کند. پس از مدت‌ها تحقيق درباره آقاي زاهدي، تصميم گرفتم فيلمي از او با هدف روايت شفاف‌تر از دوران حکومت پهلوي دوم و جزئيات ناگفته‌اش توليد کنم. بنابراين در دو نوبت و به فاصله پنج ماه کار تصويربرداري فيلم را در شهر مونتروي سوئيس، محل سکونت آقاي زاهدي، انجام دادم. فيلم 70 دقيقه است و تيزر آن به‌زودي رونمايي مي‌شود.

تاجیک درباره منابع مطالعاتی تولید فیلم اردشیر زاهدی گفت: بنده با علاقه‌اي که به موضوع فيلم داشته‌ام، وقت و انرژي زيادي صرف کار کرده‌ام. سعي داشتم اسناد جذاب، ديده‌نشده يا کمتر ديده‌شده‌اي را جمع‌آوري کنم. از مهم‌ترين منابع فيلم، آلبوم‌ها و اسناد شخصي آقاي زاهدي بود که ايشان در اختيارم گذاشت. در فيلم با تصاويري جالب از زندگي ايشان مواجه مي‌شويم که تقريبا پيش از اين در جايي منتشر نشده است. علاوه بر تهيه و خريد تصاوير آرشيوي از مؤسسات داخلي و خارجي، به آرشيوهاي شخصي افراد در داخل و خارج از کشور دسترسي پيدا کردم که در مجموع مي‌توان گفت وجود اين اسناد و تصاوير تاريخي، روايت سومي از تاريخ را در فيلم به نمايش خواهد گذاشت.

تاجیک افزود: زاهدی زندگي پرحادثه‌اي داشته‌اند. در کنار پدرش، در مهم‌ترين رويدادهاي سياسي و اجتماعي ايران و جهان در دهه‌هاي 30 تا 60  شمسي حاضر بوده‌اند؛ از جدايي بحرين از ايران که زاهدي خودشان را مقصر مي‌دانند تا دفاع از جزاير سه‌گانه که براي حفظ آن تا رويارويي نظامي هم پيش رفتند! امروز ايشان از سياست‌هاي کشورمان در حوزه‌هاي بين‌الملل، علوم، دفاعي، کشاورزي و آموزشي دفاع مي‌کند و براي اينکه اعتراض خود را به زورگويي‌هاي کشورهايي همچون آمريکا نشان دهد، با هزينه خود مقاله نوشته و در روزنامه‌هاي کثيرالانتشار بين‌المللي  چاپ کرده‌اند. زاهدي گرچه يکي از مشاوران عالي و امين شاه مخلوع بود، اما آشکارا از اشتباهات و رفتارهاي محمدرضا پهلوي انتقاد مي‌کند. با استناد به اسناد، برخي روايات تاريخي را براي اولين بار در فيلم بازگو مي‌کند. به نظرم داستان زندگي فردي اين‌چنيني، ارزش ديدن دارد.

تاجیک درباره ‌مشکلات ساخت اين مستند گفت: توليد هر مستندي در داخل و خارج از کشور، مراحلي دارد که سخت و زمان‌بر است. شايد سخت‌ترين بخش کار، اقناع آقاي زاهدي بود. ايشان طبق روال با افراد مختلفي که درخواست مصاحبه‌هاي خبري داشته باشند، همکاري مي‌کند اما بنده براي اينکه بتوانم اعتمادشان را جلب و اجازه ورود به اندروني‌شان را پيدا کنم، زمان قابل توجهي صرف کردم. در نهايت تهيه آرشيو زمان زيادي را به خود اختصاص داد. اميدوارم ماحصل زحمات بنده و همکارانم در اين پروژه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و زواياي جديدي از تاريخ کشورمان را آشکار کند.

تاجیک تاکید کرد: مثل هر مستندساز ديگري، بنده هم مايل به ديده‌شدن فيلم از مديوم‌هاي مختلف هستم. اميدوارم رسانه ملي در ديده‌شدن بهتر اين فيلم کمک کند. در کنار اين، با توجه به پژوهش کامل و منحصربه‌فردي که همکارانم براي توليد فيلم داشتند، مايلم فيلم به عنوان سندي تاريخي – پژوهشي امکان اکران در دانشگاه‌ها و مراکز مطالعاتي را پيدا کند و در نهايت از فضاي مجازي براي بهتر ديده‌شدن فيلم کمک خواهم گرفت.




در نبود کمیته انضباطی اکران رخ می‌دهد⇐ادامه اکران فیلم مطبوع(!) رسانه ملی در سرگروه استقلال تا هفته هشتم!

سینماروزان: تراکم فیلمهای روی پرده در آغاز زمستان به بالاترین حد رسیده و از آن طرف فهرست فیلمهای متقاضی اکران هم روزبروز افزایش می‌یاید.

شورای صنفی نمایش تلاش کرده با تزریق مدام فیلم به چرخه اکران ولو به قیمت فیلمسوزی(؟) از حجم فیلمهای متقاضی اکران کم کند ولی نبود کمیته انضباطی اکران برای توزیع منصفانه سانس‌ها و تعویض به‌هنگام فیلمها بر آشفتگی اکران افزوده است.

پیشتر از طولانی شدن حضور فیلم “رد خون” متعلق به نایب رییس شورای صنفی نمایش در گروه آزادی نوشتیم و حالا باید از دیگر گروه متعلق به حوزه یعنی استقلال بگوییم.

“…پرواز ممنوع” وارد هفته هفتم اکران خود شده با این حال نه تنها سرگروه استقلال را از دست نداده بلکه با تمدید مجدد اکران، سرگروه استقلال را برای هفته هشتم نیز دراختیار خواهد داشت. این روند هرچند برای بالا بردن آمار فروش فیلمی است که کلی تیزر تلویزیونی و حمایت رسانه‌های دست راستی را داشته و عوامل سازنده‌اش هم مدام مهمان برنامه‌های تلویزیونی هستند، ولی به ضرر فیلمهایی است که در نوبت اکران گروه استقلال قرار دارند.

کمدی “جهان با من برقص” از جمله فیلمهای درانتظار اکران این گروه است که بخاطر پیش‌بینی اکران در انتهای آذر، تبلیغات محیطی‌اش هم مدتیست شروع شده ولی تداوم اکران “…پرواز ممنوع”، موجبات تاخیر اکران فیلم را فراهم کرده.

به تبع تاخیر اکران “…برقص”، بقیه فیلمهای درانتظار اکران گروه استقلال و از جمله “عطر داغ” هم دچار تاخیر اکران خواهند شد به خصوص که جشنواره فجر را هم درپیش داریم و بخش عمده سینماها در آن برهه درخدمت جشنواره خواهند بود.

شورای صنفی نمایش حتی اگر بخواهد به فیلمی خاص کمک کند می‌تواند دستور به اکران بیشتر فیلم در زیرگروه دهد نه اینکه یک سرگروه را مدام دراختیار یک فیلم قرار دهد تا عملا ضرر فیلمهای بعدی دوچندان شود.

شورا این رویه را درپیش نمی‌گیرد و کمیته انضباطی اکران هم که در محاق است و نتیجه می‌شود افزایش ضرردهی فیلمهای مستقل که حمایت‌های حاکمیتی را در اکران ندارند.




قابل توجه یونسکو، میراث فرهنگی و شورای کتاب کودک⇐نخستین “کودک گوینده برنامه کودک در دنیا” یک ایرانی بوده!+عکس

سینماروزان/هومن ظریف: در مستند “یمینی شریف” و مستند “پیرنیا باغبان گلها” و ویژه برنامه رادیویی هفتاد و چهارسالگی رادیو ایران که با اجرای شاهرخ نادری و فریبرز گلبن برگزار شد، بیژن پیرنیا با تاکید اعلام می کند که او«نخستین گوینده برنامه کودک در دنیا» است.

قبول این واقعیت‌ با اینکه بیژن پیرنیا«آقا بیژن»، چندین بار روی آن تاکید داشت،سخت بود،اما متاسفانه با مرگ وی‌و اعلام خبر مرگ نخستین گوینده کودک در ایران،کنجکاوی برای یافتن نخستین گوینده کودک در دنیا،واقعیت های غرورانگیزی از تاریخچه موسیقی آموزشی و برنامه هدفمند آموزشی در تاریخچه رادیو ایران را آشکار کرد.

می دانیم که نخستین ایستگاه منطقه ای رادیویی، پخش خود را در کالیفرنیا در سال ۱۹۰۹ آغاز کرد ولی در تاریخ دوم نوامبر ۱۹۲۰ -مطابق با ۱۲۸۹ خورشیدی -در پنسیلوانیا آمریکا رادیو به معنای فراگیر خود،کار خود را آغاز کرد و بعد از سی سال یعنی در سال ۱۳۱۹ نخستین فرستنده رادیویی به ایران آمد؛‌برنامه ای درباره کودک،نه برای کودک!

قدیمی ترین برنامه رادیویی ویژه کودک در انگلستان،برنامه‌ای به نام «ساعت بچه ها» شبکه سی بی اس،بود که از سال ۱۹۲۶ مطابق با 1305 خورشیدی آغاز شد.

اما هنرپیشگان این برنامه ویژه کودک و نوجوان، که در ساعت ۵ تا ۶ عصر پخش می شد، جوانان هنرمند و موزیسین با متوسط سن 20 ساله بودند که در واقع هیچکدام گویندگی برنامه را برعهده نداشتند.

متوسط سن شنوندگان برنامه نیز بین ۵ تا ۱۵ ساله بود ،زیرا بر اساس استاندارد مقطع سنی آموزشی در بریتانیا،افراد ۱۵ ساله هم کودک شناخته می‌شوند!

بنابراین، نمی‌توان این برنامه را برنامه ای مختص کودک و با گویندگی و حضور کودکان یعنی محدوده سنی خردسال و کودک دبستانی در نظر گرفت،درواقع «ساعت بچه ها» درباره کودک بود،نه برای کودک!

در سال ۱۹۴۵ میلادی یا ۱۳۲۳ خورشیدی در کالیفرنیا ،گوینده دوازده ساله ای به نام «چارلز کورالت»،از شبکه سی بی اس (CBS) به صورت هفتگی یعنی یکشنبه ها صبح، فقط بازی های ورزشی بیسبال ویژه کودکان و کنسرت های جز و کانتری نوجوانان را گزارش می کرد.

البته پیشتر از آن،در سال ۱۹۳۱ مطابق با ۱۳۱۰ خورشیدی «جورج آنسپرو» ۱۶ ساله، اخبار شبکه ان بی اس (NBS )را می خواند،که این برنامه از جمعه ۱۸ ماه می ۱۹۳۴ شروع شده بود .

«آندرو کرایسل» نویسنده کتاب «درک رادیو» معتقد است: در سال‌های دهه ۳۰ خورشیدی شبکه بی‌بی‌سی شنوندگان اش را به خاطر گسترش برنامه تلویزیون از ۹ میلیون نفر به ۳ میلیون نفر از دست داد و دلیل این کاهش شدید شنوندگان ، افت کیفیت برنامه‌ها بود.

این در حالی است که در همین سال‌ها ،یعنی از سال 1334 خورشیدی،به مدت ۹ سال ممتد با مشاوره هدفمند حقوقدان یعنی دکتر منوچهر معین افشار و داوود پیرنیا، برنامه روزانه ای از شبکه ایران،طراحی و پخش می‌شد!

داريوش پيرنيا برادر «آقا بيژن» قبل از دكتر معين افشار و از ابتدا برنامه را می‌نوشت وآقا بيژن كه بسيار خجالتي هم بود، برنامه را تنها در استودیو، فقط با كمك آقاي «محنك» صدا بردار برنامه کودک، اجرا مي‌كرد.

جالب اینجاست که به خاطر تنبیه های بدنی رایج در دهه ۳۰ خورشیدی که مثلاً در مدرسه ای در کرمان به قتل کودکی با ضربات زنجیر منجر شده بود، برنامه کودک در ماه های ابتدایی با سخنان «دادستان کل کشور» که تنبیه بدنی در مدارس را اعلام جرم کرد، آغاز شد.

مدت زمان این برنامه در ماه اول ۵ دقیقه و سپس به مدت ۱۵ دقیقه ادامه پیدا کرد.

زمان پخش این برنامه هم،هوشمندانه معین شده بود زیرا از ساعت 7و پانزده دقیقه تا 7و سی دقیقه صبح بود ،به این منظور که کودکان و خردسالان، در هنگام آماده شدن برای رفتن به مدارس،کمی با حقوق خود آشنا شوند.

آقا بیژن پیرنیا،که تنها مجری ده ساله رادیو کودک تاریخ رادیو دنیاست،روی این جمله در همه برنامه ها،تاکید داشت:کودک شخصیت دارد.

به گفته شاهدان و برنامه‌سازان وزارت آموزش و پرورش وقت، مدارس را با بخشنامه ای،مجبور کرده بود که هنگام صف صبحگاهی دانش آموزان، «برنامه کودک رادیو ایران» از بلندگوی مدارس پخش شود.

علاوه براین،‌‌ در زمانه ای که تلویزیون باعث کاهش استقبال از رادیوهای منطقه ای دنیا شده بود، «داریوش پیرنیا»، فرزند «داوود پیرنیا»، پیش از پیوستن دکتر منوچهر معین افشار،به برنامه رادیو کودک، نویسندگی برنامه کودک را برعهده داشت.

در واقع نه تنها آقا بیژن پیرنیای 10 ساله،نخستین گوینده «کودک»برنامه کودک رادیو تهران بود،بلکه این برنامه نخستین برنامه کودک رادیودر دنیا به حساب می آید که خوانندگان و مجری آن،کودکان و خردسالان بودند و نویسندگان آن،به صورتی هدفمند،از تریبون کودک و خردسال،مشکلات تربیتی وحقوق کودک را با گفتار و موسیقی بیان می کردند.

 

بیژن پیرنیا




از شهردار تهران تا کارگردان “خوب بد جلف” و وحید جلیلی(!)در بخش مسابقه مستند جشنواره فجر

سینماروزان: اسامی فیلم‌های مستند سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر درحالی اعلام شد که هم شهردار تهران و هم کارگردان “خوب بد جلف” در این بخش حضور دارند!!

پیروز حناچی شهردار تهران هرچند تاکنون در مهار آلودگی هوای پایتخت موفق نبوده ولی با مستند “زمستان است” با محوریت مرور تاریخچه لاله‌زار(!) در بخش مسابقه مستند فجر حاضر است.

پیمان قاسم‌خانی نویسنده‌‌ای که اخیرا فیلد کارگردانی را با ساخت دو قسمت از “خوب بد جلف” تجربه می‌کند با مستندی به نام “کامی” به بخش مسابقه مستند فجر راه یافته است. “کامی” درباره زندگی کامیار شاپور شاعر و نقاش ایرانی است.

مرکز گسترش با مستند “پروژه ازدواج” در بخش مسابقه مستند فجر حاضر است. حوزه هنری فارس با مستند “عالیجناب” در جشنواره فجر حاضر است.

شماری از مستندهای مطلوب رسانه‌های اصولگرا و از جمله “مهدی عراقی را بکش”، “خسوف”، “زندگی میان پرچم‌های جنگی” و “بانو”- که این آخری محصول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب به مدیریت وحید جلیلی است– هم به جشنواره فجر راه یافته‌اند.

هیات انتخاب بخش مستند متشکل از بابک بهداد، رامین حیدری‌فاروقی و مرتضی شعبانی پس از بازبینی فیلم‌های مستند بلند متقاضی حضور در بخش مستند، 10 فیلم زیر را به ترتیب حروف الفبا برای حضور در جشنواره فیلم فجر برگزیدند:

1- بانو- ‌کارگردان: محمد حبیبی منصور- تهیه‌کننده: محمد حبیبی منصور با حمایت جبهه فرهنگی انقلاب

2- پروژه ازدواج- کارگردان: حسام اسلامی، عطیه عطارزاده- تهیه‌کننده: مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی

3- جایی برای فرشته‌ها نیست- کارگردان: سام کلانتری- تهیه‌کننده: محمد شکیبانیا و محسن شاه محمد میراب

4- خسوف- کارگردان: محسن استادعلی- تهیه‌کننده: محسن استادعلی، مسعود زارعیان

5- خط باریک قرمز- کارگردان: فرزاد خوشدست- تهیه‌کننده: نگار اسکندرفر و فرزاد خوشدست

6- زمستان است- کارگردان: مهرداد زاهدیان- تهیه‌کننده: پیروز حناچی

7- زندگی میان پرچم‌های جنگی- کارگردان: محسن اسلام‌زاده- تهیه‌کننده: محسن اسلام‌زاده

8- عالیجناب- کارگردان: سجاد ایمانی- تهیه‌کننده: رضا دانش‌پژوه، سجاد ایمانی با حمایت حوزه هنری فارس

9- کامی- کارگردان: میترا ابراهیمی- تهیه‌کننده: پیمان قاسم‌خانی

10- مهدی عراقی را بکش- کارگردان: عبدالرضا نعمت‌اللهی- تهیه‌کننده: عبدالرضا نعمت‌اللهی




سهم جشنواره بین‌المللی(!) فیلم کوتاه از بلیت‌فروشی: کمتر از ۵۰ میلیون!!!⇐بودجه جشنواره چقدر بوده؟ بیش از ۲میلیارد!!

سینماروزان: طبق آمار منتشره سازمان سینمایی، درآمد جشنواره فیلم کوتاه تهران از بلیت‌فروشی، کمتر از ۵۰میلیون تومان بوده است!!

از مجموع بلیت‌های صادر شده توسط سایت سینماتیکت برای سانس‌های نمایش سی‌و‌ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، 9440 بلیت در مجموع به مبلغ 472،000،000 ریال (معادل ۴۷.۲میلیون تومان) ‌فروش رفته است!

باز طبق آمار رسمی منتشره توسط سازمان سینمایی، بودجه‌ای بالغ بر ۲میلیارد و ۴۰۰میلیون تومان برای برگزاری جشنواره کوتاه منظور شده است.

با یک حساب و کتاب ساده مشخص میشود فقط نزدیک به ۲درصد از بودجه مصروفه برای جشنواره کوتاه، از بلیت‌فروشی بازگشته است! این معنایی دارد جز ضرر اقتصادی هنگفت این جشنواره؟؟

اشتباه نشود؛ درباره یک جشنواره محلی با ردیف بودجه اندک حرف نمی‌زنیم بلکه روبروی‌مان جشنواره‌ایست که پسوند بین‌المللی را به نامش چسبانده‌اند و برگزارکنندگان، مدام پز انبوه مخاطبان جشنواره را داده‌اند.

کدام جشنواره بین‌المللی و به‌زعم برگزارکنندگان پرمخاطب جهانی را سراغ دارید که آمار بلیت‌فروشی‌اش حدود دو درصد هزینه مصروفه باشد؟؟؟




رونمایی “کیهان” از امیدهای خود در جشنواره فجر!⇐همه راه‌ها به اوج ختم می‌شود؟؟!!

سینماروزان: هنوز هیات انتخاب جشنواره سی و هشتم فجر، فهرست فیلمهای بخش‌های مختلف جشنواره را اعلام نکرده با این حال بازار گمانه درباره فیلمهای اصلی جشنواره داغ است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” هم به زعم خود و با الصاق صفت “موج نوی سینمای انقلاب” از امیدهای خود در جشنواره فجر رونمایی کرده است.

“کیهان” نوشت: در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر، باز هم چهره‌های جدیدی به موج نوی سینمای انقلاب خواهند پیوست؛ همچون دوره‌های اخیر، باز هم آثاری با موضوعات مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس در این جشنواره به نمایش درخواهد آمد که چشمان بسیاری را به خود خیره کنند. علاوه‌بر محمدحسین مهدویان(درخت گردو) و بهروز شعیبی(روز بلوا) که قبلا شناخته شده بودند، برای اولین بار کارگردان‌های جوانی چون امیرعباس ربیعی(لباس شخصی)، سیاوش سرمدی(اوج ۱۱۰)، مهرداد خوشبخت(آبادان ۶۰/۱۱) و… نیز در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، خودنمایی خواهد کرد و احتمالا از امیدهای این رقابت در بخش نگاه نو خواهند بود.

جالب است که تقریبا تمام آنهایی که “کیهان” به عنوان امید خود نام برده با حمایت سازمان هنری-رسانه‌ای اوج مشغول فیلمسازی هستند!! “روز بلوا”، “لباس شخصی”، “اوج۱۱۰” و “آبادان ۶۰/۱۱” همه محصول اوج هستند و فقط “درخت گردو” خارج از این قاعده است که آن هم با حمایت تهیه‌کننده مطبوع اول مارکت همراه‌اول مخابرات تولید می‌شود. جالبتر اینجاست که برخی از امیدهای کیهان اصولگرا آثاری هستند نظیر “لباس شخصی” که برخی اصلاح‌طلبان، به پشت صحنه تولید آنها سر زده‌اند.(اینجا را بخوانید)


آیا راه موج نوی سینمای انقلاب فقط از یک سازمان خاص می‌گذرد؟ و امکان این وجود ندارد که فیلمسازی پیدا شود که بدون حمایت چنین سازمانی، محصولی بسازد به‌مراتب انقلابی‌تر از آثار ارگانی مرسوم؟؟ 




مرضیه برومند در یک مراسم رسمی اظهار داشت⇐ایرج طهماسب، بداخلاق و «لایتچسبک» است!!

سینماروزان:  بدحسابی بر سر تسویه حساب کامل با عوامل آخرین فصل مجموعه «کلاه قرمزی»، تولید فصلی تازه از این مجموعه را با کلی اما و اگر مواجه کرده است و در عین حال بازپخش فصول قدیمی «کلاه قرمزی» به بهانه‌های مختلف، همچنان مخاطب پسند است.

در این اوضاع اینکه یکی از قدیمی‌ترین همکاران ایرج طهماسب کارگردان «کلاه قرمزی» از وی به عنوان بازیگری بداخلاق یاد کند عجیب است؟؟ خیر! مرضیه برومند کارگردانی که تجربه همکاری با طهماسب را در «آرایشگاه زیبا» داشته در اختتامیه جشنواره قصه‌گویی در کنار ویژگیهای مثبت طهماسب از جدیت وی در کار سخن گفت.

مرضیه برومند که به دنبال تولید «سرزمین بود و نبود» با حمایت فارابی است، در اختتامیه جشنواره قصه گویی در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بیان داشت: امیدوارم عدالت بهتر در کشور ما رعایت شود و مردم ما مسئولان دلسوزتری داشته باشند و مسئولان از مردم فاصله نگیرند. این‌جا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و من کارم را از این‌جا با رضا بابک و بهرام شاه‌محمدلو شروع کردم.

برومند با اشاره به طهماسب ادامه داد: جوانی محجوب در آن سال‌های کانون، در کلاس‌های تئاتر شرکت می‌کرد و امروز یکی از بزرگترین هنرمندان این مملکت است. او در «مدرسه موش‌ها» عروسک‌گردان و صداپیشه بود و در سریال «آرایشگاه زیبا» با هم همکاری کردیم. این بازیگر بداخلاق و «لایتچسبک» است، اما برایم عجیب است که مردم تا این حد او را دوست دارند. اکنون هم خبر ندارد که قرار است از او تقدیر شود.

در خلال شرح ویژگیهای طهماسب توسط برومند، صداپیشگان مجموعه پرمخاطب «کلاه‌قرمزی» از جمله احسان کرمی و کاظم سیاحی در قالب صدای عروسک‌های «عزیزم ببخشید» و «جیگر» با برومند هم‌صحبت شدند. سپس با پخش موسیقی فیلم «کلاه‌قرمزی»، ایرج طهماسب روی صحنه آمد و با لبخندی همیشگی، فقط این سه جمله را گفت: خجالت می‌کشم که روی صحنه می‌ایستم و شما تشویقم می‌کنید و از این بابت بسیار ممنونم.




ادعای رسانه دانشگاه آزاد درباره قرارداد اعجاب‌انگیز سری جدید “دورهمی” ⇐ برای هر قسمت: ۳۵۰ میلیون تومان+ ۳۰ درصد تبلیغات برنامه!؟!

سینماروزان: برنامه گفت‌وگومحور دورهمی با اجرای مهران مدیری از شب یلدا مجددا روی آنتن رفت و البته بدعت چندانی هم در برنامه یلدایی مشاهده نشد و سطح برخی شوخی‌ها نظیر “سنگ‌اندازی در برنامه زنده” هم این برنامه را شبیه کرد به آثار خالتور سینماها.

به تازگی روزنامه “فرهیختگان” متعلق به دانشگاه آزاد که سمپاتی خاصی هم با محتواهای تولیدی شبکه سه دارد ادعاهایی را طرح کرده درباره هزینه هنگفتی که صرف تولید فصل جدید “دورهمی” شده.

این رسانه با اشاره به مصطفی احمدی تهیه‌کننده مطبوع اول مارکت همراه اول مخابرات ادعا کرد: مصطفی احمدی، تهیه‌کننده دورهمی ابتدا برای ساخت این فصل از برنامه مبلغ یک‌میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان برای هر قسمت را پیشنهاد داد که با موافقت مرتضی میرباقری، معاون سیما همراه بود. پس از آن مسئولان رده‌بالاتر سازمان صداوسیما نسبت به بالا رفتن نرخ برنامه‌سازی در این مجموعه، متعاقب عقد چنین قراردادی، حساسیت نشان دادند و قرار شد این مبلغ یا حتی مبلغی بالاتر از آن به شکلی دیگر در اختیار سازندگان دورهمی قرار بگیرد.

ابن رسانه ادامه داد: شنیده‌ها حاکی از این است که قرارداد ساخت فصل تازه “دورهمی” در معاونت سیما به شکلی تنظیم شده است که برای هر قسمت حدودا ۳۵۰ میلیون تومان به تهیه‌کننده پرداخت شود و علاوه‌بر آن، ۳۰ درصد از درآمد تبلیغات بازرگانی قبل، حین و بعد برنامه هم به آنها تعلق بگیرد. حالا سوال مهم این است که عقد چنین قرارداد سنگینی برای «دورهمی» که برنامه‌ای هزینه‌بر نیست با چه معیاری صورت گرفته است؟ این جابه‌جایی، سقف قراردادهای تلویزیون برای برنامه‌ای با ایده‌ها و آدم‌های تکراری کار خود تلویزیون را برای ساخت دیگر برنامه‌ها سخت‌تر خواهد کرد.

“فرهیختگان” با انتقاد از عقد چنین قراردادب افزود: فضاسازی‌ها برای رساندن مسئولان صداوسیما به مرحله عقد چنین قراردادی از مدت‌ها پیش آغاز شده است. ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ بود که مصطفی احمدی، تهیه‌کننده دورهمی اعلام کرد تصمیمی برای ادامه ساخت این مجموعه وجود ندارد. در اواخر سال گذشته اعلام شده بود دورهمی در ایام نوروز روی آنتن می‌رود ولی این اتفاق رخ نداد و تنها به پخش یک تک‌قسمت ویژه در شب سیزدهم فروردین بسنده شد. در همان برنامه از دکور جدید دورهمی هم رونمایی شد که نشان از تصمیم جدی مدیران سیما برای پخش این برنامه می‌داد، چنانکه به گفته مهران مدیری قرار بود این برنامه از اردیبهشت‌ماه به‌صورت ثابت در کنداکتور پخش شبکه نسیم قرار بگیرد. سوا از موضعی که احمدی گرفت، تصمیم‌ها برای پخش برنامه از طرف خود مهران مدیری و البته مدیران سازمان جدی بود اما موانعی به‌لحاظ سخت‌افزاری جلوی پخش آن را گرفته بودند که به سرمایه‌گذار مجموعه مرتبط می‌شد. مهران مدیری که با اطلاع از این وضع می‌دانست برنامه‌اش ممکن است در موعدی که اعلام کرده بود به پخش نرسد، یکی از قدیمی‌ترین ترفندهایی را که مخصوص برخورد شخصیت‌های معروف با فضای رسانه‌ای ایران است، به کاربرد.او در استندآپ‌کمدی آن برنامه تک‌قسمتی، چنان کنایه‌های تندی به مدیریت مسئولان کشور در قبال سیل نوروزی ۹۸ زد که واکنش‌های بسیاری را برانگیخت. به‌عبارتی، او که می‌دانست تا مدت‌ها امکان حضور با دورهمی روی آنتن تلویزیون را ندارد، سعی کرد طوری رفتار کند که به‌نظر برسد این غیبت به‌دلیل انتقادهای شجاعانه‌اش بوده، در حالی که نه کسی به این نتیجه رسید و نه اساسا این حرکات در یاد کسی ماند.

این رسانه خاطرنشان ساخت: به هر حال پس از کش‌و‌قوس‌هایی که هیچ‌کدام ارتباطی با سانسور و سیاست و حرکات قهرمانانه مهران مدیری نداشتند، قرار شد دورهمی مجددا در شب یلدا روی آنتن تلویزیون برود. مصطفی احمدی که از مدیریت «اول‌مارکت» به تهیه‌کنندگی برنامه دورهمی و سریال «هیولا» رسیده است، ظاهرا به دو دلیل مشخص، این موضع را اتخاذ کرده بود؛ اول آنکه تبلیغات ارزش افزوده در صداوسیما ممنوع شده و طبعا این حامی مالی دیگر نمی‌تواند درآمدزایی مستقیمی از این تبلیغات داشته باشد. دوم آنکه این روزها «خندوانه» به‌عنوان دیگر برگ‌برنده شبکه نسیم روی آنتن نمی‌رود و معلوم نبود سرنوشت آن به چه سمتی خواهد رفت و حالا احمدی احساس می‌کرد می‌شود از این انحصار، برای امتیازگیری از تلویزیون استفاده کرد و همین‌ها مدیران سیما را به امضای چنین ترکمانچایی رساند.

رسانه دانشگاه آزاد خاطرنشان ساخت: مدیران سیما قطعا موجی را که طی چندوقت اخیر در واکنش به معافیت مالیاتی سلبریتی‌ها به راه افتاده بود، در یاد دارند. معترضان به این معافیت غیرعادلانه مالیاتی می‌گفتند که وضع این مالیات‌ها هم می‌تواند افراد مشهور را مجبور به ارائه صورت‌های شفاف و قابل پیگرد مالی کند و جلوی وقوع پولشویی و اتفاقاتی از این دست را بگیرد و هم از بازی‌ها و بده‌وبستان‌های نامشروع سیاسی-جناحی جلوگیری کند. با این حال، این مدیران در حالی که حتی کارمندان قراردادی مجموعه تحت امر خودشان با حقوق زیر یک‌میلیون تومان، باید قبل از دریافت دستمزد مالیات بپردازند، اقدام به عقد چنین قرارداد غیرمعقولی با تعدادی سلبریتی کرده‌اند، قراردادی که اگر ذره‌ای جای دفاع داشت، مدیران مجموعه سیما یا عوامل دورهمی، اینقدر در پنهان‌کردن جزئیاتش تلاش نمی‌کردند.