1

پرسش رسانه اصلاح‌طلب: چرا حاتمی‌کیا هم مثل کیمیایی از جشنواره انصراف نمی‌دهد؟؟

سینماروزان: بختک “انصراف” بر پیکر جشنواره سی و هشتم فجر افتاده و بعد از مسعود کیمیایی که با فیلمی به سرمایه و تهیه دیگران(!) از جشنواره انصراف داد، شماری از بازیگرانی که برخی در جشنواره فیلم داشتند و برخی هم مدتهاست فیلمی در جشنواره نداشته‌اند، در حال انصراف از جشنواره‌اند.

روزنامه اصلاح‌طلب “شرق” در یادداشتی با مرور رفتار کیمیایی، از ابراهیم حاتمی‌کیا که با فیلم “خروج” از محصولات سازمان ارزشی اوج به جشنواره آمده خواسته که جشنواره را تحریم کند.

“شرق” نوشت: مسعود کیمیایی بدون خودنمایی، با بیان احساس درونی‌اش نسبت به درگذشت تعداد کثیری از هموطنان ایرانی در فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی و همچنین شرایط بد معیشتی مردم در این اوضاع و احوال، از حضورش در جشنواره فیلم فجر اعلام انصراف و به همان مردم تکیه می‌کند. این نقطه انتخاب دلخواه یک فیلم‌ساز باتجربه در ۷۹سالگی است. او درست مثل قهرمانان فیلم‌هایش، ترجیح می‌دهد در این شرایط حساس موضعی به نفع مردم داشته باشد. آیا همین انتظار را از فیلم‌سازی دیگر مثل حاتمی‌کیا در جایگاه قرص و محکم نزد مسئولان نباید داشت که از جشنواره انصراف دهد؟ او که بلد بود قهرمانان قابل باوری در «مهاجر» و «دیده‌بان» خلق کند و سیر تاریخی- اجتماعی بعدی این قهرمانان گمنامش را در دوره‌ای دیگر در «آژانس شیشه‌ای»، «موج مرده» و «بادیگارد» به نمایش گذاشت، او که با «آژانس شیشه‌ای» و «ارتفاع پست» نشان داده دغدغه عدالت اجتماعی دارد، چرا در این شرایط سکوت می‌کند و نسبت به این وضعیت معترض نمی‌شود؟؟




ادعای رسانه صداوسیما درباره حمایت ۸میلیاردی شهرداری از جشنواره فجر!؟+توضیحات دوپهلوی مشاور شهردار در این باره

سینماروزان: جشنواره سی و هشتم فیلم فجر نه فقط به‌خاطر تحریم‌های متوالی بلکه به‌خاطر عملکرد پرسش‌برانگیز هیات انتخاب در حذف فیلمهای کنشگر به‌شدت بر لبه تیغ قرار گرفته است و تنها اتفاقی که می‌تواند اندکی جشنواره را به مدار برگرداند حذف فیلمهای ناتمام متصل و جایگزینی با آثار حذف شده مستقل است.

روزنامه متبوع صداوسیما که “جام جم” باشد بی‌اشاره به کیفیت پایین آثار راه یافته به جشنواره، نقد جشنواره را با ادعای حمایت ۸میلیاردی شهرداری از جشنواره کلید زده است.

این روزنامه نوشته است: به نظر می‌رسد به احتمال فراوان، شهرداری تهران، حامی اصلی مالی سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر باشد. صحبت از اختصاص بودجه حمایتی ۸میلیارد تومانی برای برگزاری مهمترین رویداد سینمایی کشور است.

جالب است که مشاور شهردار هم در گفتگو با این روزنامه ادعای حمایت ۸میلیاردی را نه تایید کرده و نه تکذیب!!!

غلامحسین محمدی مشاور شهردار و رییس مرکز ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری تهران با تایید ضمنی همکاری با جشنواره گفته است: هنوز تفاهم شهرداری با جشنواره قطعی نشده و هنوز یک سری از صحبتها باقی مانده که در حال نهایی کردن هستیم. در حال گفتگو با دوستان در جشنواره فیلم فجر هستیم و بخش عمده‌ای از کار و حدود ۸۰ تا ۹۰درصد کار جلو رفته است.

مشاور شهردار ادعای حمایت ۸میلیاردی از جشنواره فجر را تایید نکرده و فقط وعده شفاف‌سازی در آینده را داده است ولی روزنامه صداوسیما، ادعای قطعی بودن و امضای قرارداد را کرده است؛ ادعایی که دبیرخانه فجر هم هیچ واکنشی بدان نشان نداده است!!




اظهارات تهیه‌کننده یک فیلم ملتهب حذف شده از جشنواره⇐وقتی ترکیب هیات انتخاب فجر به گونه‌ای چیده می‌شود که سهم سینما در این ترکیب کم است، معلوم است که اتفاقات عجیب می‌افتد!!/یعنی سینما آن‌قدر تهی شده است که باید از تلویزیون افرادی را برای انتخاب فیلم‌های سینمایی فجر بیاوریم؟؟!/ واقعاً چه زمانی از سینمایی‌ها برای داوری آثار تلویزیونی استفاده شده است که تلویزیونی‌ها را برای گزینش فجر می‌آورند؟؟/چرا گلوگاه‌های سازمان سینمایی دست بچه‌های متخصص سینما نیست؟؟/چرا به‌خاطر نظر دو نفر آدم ناآگاه فیلم ما را حذف کردند؟؟/بالاخره روند جشنواره فجر کی می‌خواهد درست شود؟؟

سینماروزان: چینش ضعیف هیات انتخاب جشنواره و منتج از آن پر کردن جشنواره با فیلمهای یک ارگان ارزشی و محصولات موسوم به هنروتجربه و حذف برخی محصولات کنشگر از جشنواره، پرسشهای زیادی را نزد مخاطبانی ایجاد کرده که بناست بلیت بخرند و بروند فیلم ببینند.

جواد نوروزبیگی تهیه‌کننده‌ای که دو فیلم “خون شد” و “کشتارگاه” را در جشنواره دارد ولی فیلم ملتهب “عنکبوت”ش -با مضمون زندگی سعید حنایی- از جشنواره حذف شده به تندی عملکرد هیات انتخاب را زیر سوال برده است.

جواد نوروزبیگی به “ایسنا” گفت: متاسفم که چندین سال است با جشنواره‌ای مواجه هستیم که روی حضور یا غیبت یک جناح خاص در این رویداد سینمایی تاکید دارند. گویا فیلم قبل از اینکه بخواهد مورد ارزیابی و داوری قرار بگیرد دچار یک نشانه‌گذاری خاص می‌شود.

نوروزبیگی ادامه داد: می‌دانم دوستان ناراحت می‌شوند اما باید بگویم که وقتی ترکیب هیات انتخاب به گونه‌ای چیده می‌شود که سهم سینما در این ترکیب کم است، این اتفاقات عجیب می‌افتد. یعنی سینما آن‌قدر تهی شده است که باید از جای دیگری افرادی را برای انتخاب فیلم‌های سینمایی بیاوریم!؟؟

نوروزبیگی با اشاره به چینش هیات انتخاب با مدیران تلویزیون و افراد کم‌سابقه افزود: واقعاً چه زمانی از سینمایی‌ها برای داوری آثار تلویزیونی استفاده شده است که تلویزیونی‌ها را برای گزینش فجر می‌آورند؟ چرا گلوگاه‌های سازمان سینمایی دست بچه‌های متخصص سینما نیست؟؟

این تهیه کننده سینما عنوان کرد: اعتراض من مربوط به این رفتار است. هدف ما از برگزاری جشنواره چیست؟ آیا قرار است یک طیف خاص از فیلم‌ها را به جشنواره راه بدهیم؟ آیا قرار است فقط صاحبان فیلم‌ها را بدون کیفیت محصولات مورد ارزیابی قرار بدهیم؟ باید صادقانه رفتار کنیم. من سه فیلم دارم و با عرض پوزش از ۲ کارگردان دیگر، اما به نظرم بهترین فیلمم که “عنکبوت” باشد از جشنواره بازمانده است.

نوروزبیگی در چرایی حذف “عنکبوت” از جشنواره توضیح داد: به خاطر نظر دو سه نفر آدم ناآگاه این اتفاق افتاد و اتفاقا همان‌ها می‌ترسند و فکر می‌کنند اگر «عنکبوت» در این رویداد دیده شود، جامعه به هم می‌ریزد. درحالی‌که مردم این فیلم را دوست خواهند داشت، چون بیان صادقانه‌ای داشته است.

وی ادامه داد: اگر «عنکبوت» فیلم ضعیفی بود، حرفی نمی‌زدم و اصلا آن را به جشنواره ارایه نمی‌دادم. بالاخره بعد از این همه سال کار در سینما من یک شخص صاحب تشخیص هستم و فکر می‌کنم سنوات کاری من نسبت به برخی از اعضای هیات انتخاب خیلی بیشتر است. واقعاً متاسفم که با روحیه یک کارگردان و یک جمع فیلمساز بازی شده است. واقعاً روند جشنواره فجر کی می‌خواهد درست شود؟ کی قرار است مبنای قضاوت ما، آدم‌ها نباشند؟




درخواست رسانه اصولگرا از ارگانهای انقلابی⇐به‌جای نقد دائمی کمدی‌های روی پرده، بر تولید کمدی‌های تمیز و مخاطب‌پسند سرمایه‌گذاری کنید

سینماروزان: تقریبا تمام کمدیهایی که در سالهای اخیر روی پرده رفته‌اند با انتقاد جریان موسوم به ارزشی مبنی بر دوز بالای ابتذال و اباحه‌گری مواجه شده‌اند و مدام هم مدیران ارشاد به‌خاطر صدور مجوز نمایش برای چنین آثاری نواخته شده‌اند.

در این اوضاع روزنامه اصولگرای “جوان” در تحلیلی بر روند تولید سینمای کمدی از ارگانهای ارزشی خواسته بر تولید کمدی‌های تمیز و مخاطب‌پسند سرمایه‌گذاری کنند.

متن گزارش “جوان” را بخوانید:

سال‌های اخیر مدام گلایه کارشناسان و منتقدان را پیرامون کیفیت پایین کمدی‌های روی پرده شنیده‌ایم؛ اینکه اغلب کمدی‌ها بازسازی فیلمفارسی‌ها هستند و اغلب آن‌ها پر شده از دیالوگ‌های قبیح و اینکه شخصیت‌پردازی در این کمدی‌ها هیچ جایی ندارد و همه مملو از تیپ‌های دستمالی‌شده هستند.

درست است که انتقاد و برشمردن ایرادات راهی است برای ارتقای سطح کیفی تولیدات کمدی ولی بهتر از آن، تولید کمدی‌های الگو در سینماست.

در سال‌های اخیر برخی ارگان‌های انقلابی کوشیده‌اند با به خدمت گرفتن جوان‌تر‌ها فضایی را فراهم کنند برای ساخت محصولاتی مرتبط با تاریخ انقلاب؛ اتفاقی که نتیجه‌ای قابل دفاع هم داشته است.

حالا اگر برنامه‌ای هم برای تولید کمدی‌های سرگرم‌کننده و کاملاً خانوادگی، وجود داشته باشد راه دوری نمی‌رود. این کاریست که ده‌نمکی دست‌تنها و با تولید سه‌گانه “اخراجیها” و اخیرا “زندانیها” انجام داده و تا حدودی هم موفق بوده.

همان طور که با ساخت فیلم‌هایی مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس کاری کردند که سینمای جدی ما رونق گیرد، چرا نباید تولید کمدی‌های پاک هم استارت زده شود؟

وقتی رسانه ملی می‌تواند با یک سریال کمدی خانوادگی نظیر «پایتخت» سال‌های سال هم پیام بدهد و هم مردم را سرگرم کند چرا نباید همین جریان کمدی‌سازی در سینما رواج یابد؟

ارگان‌های متنفذ سینمای انقلاب برای ایجاد ارتباط بیشتر با مخاطب هم که شده باید روی تولید کمدی‌های تمیز سرمایه‌گذاری کنند، البته این یک شرط دارد و شرط آن این است که در مقابل نامداران این عرصه منفعلانه عمل نشود و مضمون و محتوا و پیام را نبازند، چون صرفاً با پول نمی‌توان اثر مطلوب تولید کرد.

فرقی نمی‌کند؛ چه حوزه باشد چه اوج، چه انجمن دفاع مقدس، همه وظیفه دارند در قبال جریان کمدی‌سازی مبتذلی که این سال‌ها رواج پیدا کرده انفعال را کنار بگذارند و وارد میدان شوند. خیزش کمدی‌سازی پاک را راه بیندازند و بکوشند با حمایت از تولید و اکران کمدی‌های تمیز، شرایط برون‌رفت سینمای کمدی از بن‌بست ابتذال را فراهم کنند.

اگر بتوانیم سالی فقط سه کمدی الگوی پاک بسازیم یقیناً هم قدرت انتخاب مخاطب را بالا برده‌ایم و هم در آن زمان برای نقد کمدی‌های مبتذل مجبور نخواهیم بود از مصادیق کمدی‌سازی دو یا سه دهه قبل‌تر مثال بیاوریم.




فیلم ضدملکه آزاد شد؟!!

سینماروزان: تنها محصول ضدملکه سینمای ایران در سالهای اخیر با عنوان “دیدن این فیلم جرم” است همچنان اجازه اکران در سینماها را ندارد و مالک فیلم که حوزه هنری باشد علیرغم تمام رایزنی‌ها هنوز نتوانسته مجوز اکران رسمی فیلم را بگیرد.

در این شرایط ولی مجوز اکران‌های دانشگاهی فیلم صادر شده و تهیه‌کننده فیلم اعلام کرده نظر به درخواست‌های مکرر محافل دانشجویی و دانشگاه‌های کشور برای اکران فیلم، تصمیم گرفته اکران‌های دانشگاهی «دیدن این فیلم جرم است» را آغاز کند.

بر این اساس دانشگاه‌های متقاضی اکران فیلم «دیدن این فیلم جرم است» می‌توانند از طریق سامانه اکرانت به نشانی https://www.ekranet.ir/jorm/ نسبت به ثبت نام اکران دانشگاهی فیلم اقدام کنند. بازه زمانی احتمالی اکران‌های دانشگاهی ابتدای ترم جدید خواهد بود.

 “دیدن این فیلم جرم است” با مضمونی ضدبریتانیا داستان گروگانگیری یک وابسته ملکه توسط یک جوان آتش به اختیار را روایت میکند و در داستانی پرشخصیت، اسرار وابستگی بسیاری از مقامات را برملا می‌کند.

اینکه چرا ارشاد به این فیلم مجوز اکران رسمی نداده هیچ گاه به شفافیت روشن نشده ولی جالب است که فیلم بدون اکران رسمی، فرصت یافته به طور گسترده در تمام دانشگاه‌های کشور و در فضای دانشجویی عرضه شود.

زمانی بود که دانشجویان را تشویق می‌کردند که فضای سیاسی و ملتهب دانشگاه را رها کرده و به سینما بروند تا حال و هوایشان عوض شود و حالا برعکس شده و توقیف اکران یک فیلم ملتهب ضدملکه در سینماها، زمینه اکرانش در دانشگاهها را فراهم کرده!!




انصراف مسعود کیمیایی از جشنواره فجر با فیلمی که سرمایه‌اش تمام و کمال از جیب دیگری است!! +فیلم⇔راهی بهتر برای همدردی نبود رییس؟!

سینماروزان: مسعود کیمیایی به‌بهانه روزگار سخت مردم و تسلیت به مسافران پرواز اوکراین از این گفته که دلش نمی‌خواهد فیلم اخیرش “خون شد” در جشنواره فجر باشد!

اگر “خون شد” فیلمی بود که کیمیایی آن را به تهیه‌کنندگی خودش و با سرمایه شخصی تولید می‌کرد این انصراف، منطقی می‌نمود ولی وقتی تهیه‌کننده فیلم جواد نوروزبیگی است و سرمایه تولید “خون شد” را محمدصادق رنجکشان فراهم کرده، این انصراف چه کارکردی می‌تواند داشته باشد؟؟

مسعود کیمیایی کارگردانی است که حتی بعد از حوادث۸۸ هم نه تنها جشنواره را تحریم نکرد که به تهیه‌کنندگی خودش فیلم “جرم” را ساخت و در جشنواره هم حضور به‌هم رسانید ولی حالا که تهیه‌کننده فیلم، دیگری است و سرمایه‌گذارش، یکی دیگر، یاد مردم افتاده و دم از انصراف می‌زند؟؟

نیک آن بود که کیمیایی ابتدا سرمایه تولید را پس می‌داد و سپس تهیه‌کنندگی را به خودش منتقل می‌نمود و آن گاه به فکر بیرون کشیدن فیلم خودش-و نه فیلم دیگران- از جشنواره می‌افتاد!

فیلم حرفهای کیمیایی را ابنجا ببینید.




صدور پروانه برای پروژه فروغ+صدور پروانه برای تهیه‌کننده “معمای شاه”

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر با دو فیلمنامه موافقت کرد.

جهانگیر کوثری پروانه ساخت فیلمی درباره فروغ فرخزاد با عنوان “رگهای آبی” را گرفته که بناست خودش آن را بسازد.

علی لدنی تهیه‌کننده “معمای شاه” هم پروانه “تنفس مصنوعی” را گرفته است که یک فیلم اولی آن را خواهد ساخت.

فهرست تمام پروانه‌های صادره به شرح ذیل است:

–“رگ‌های آبی” به تهیه‌کنندگی و کارگردانی جهانگیر کوثری و نویسندگی مشترک جهانگیر کوثری و نعیمه اسلامی

–“تنفس مصنوعی” به تهیه‌کنندگی علی لدنی ، کارگردانی و نویسندگی مهدی اصغری ازغدی




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐شروع اکران “اولین امضاء…” و “امیر” از همین هفته

سینماروزان: در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد که فیلم سینمایی «اولین امضا برای رعنا» به کارگردانی علی ژکان از چهارشنبه ۲۵ دی ماه در گروه سینمایی فرهنگ اکران شود.

به جز این شورا مقرر کرد فیلم سینمایی «امیر» به کارگردانی نیما اقلیما نیز از همین چهارشنبه ۲۵ دی ماه در گروه سینمایی آستارا روی پرده سینما رود.




اظهارات پرسش‌برانگیز یک عضو هیات انتخاب فجر که پیشتر در هیات رییسه انجمن کارگری منتقدان تهران حضور داشته⇐آسان ترین کار ممکن در این هیات انتخاب اتفاق افتاد/برای انتخاب کردن، فیلم، کم داشتیم!!!/این آسان‌ترین دوره من در این چهل دوره‌ای است که در جشنواره‌های مختلف مسئولیت انتخاب و داوری را برعهده داشتم!!/تمام فیلمهای رزرو حداقل ۵ رای را کسب کرده‌اند!/مشکل فیلمهای انتخاب‌نشده{و از جمله فیلمهای درمیشیان و تبریزی}فقط در کیفیت آثار است!⇔پرسش اول: اساسا فرد مذکور چگونه و با کدام رزومه از عضویت در انجمن منتقدان کارگری تهران پرش کرده‌ به هیات انتخاب فجر؟؟ حداقل ده محتوای تولیدی راهبردی از این منتقد در یک سال اخیر منتشر شود تا عیار ایشان پیش‌روی مخاطبان قرار گیرد/پرسش دوم: این چهل دوره‌ای که این عضو هیات انتخاب مدعیست در جشنواره‌های مختلف به‌عنوان داور یا گزینشگر در آنها حضور داشته‌ مربوط به کدام چهل سال است؟ چهل سال قبل از انقلاب یا چهل سال بعد از انقلاب؟/پرسش سوم: آیا کیفیت تله‌فیلم‌های تولیدشده توسط یک ارگان حاکمیتی که مستقیم به جشنواره راه یافته‌اند، از “مجبوریم” و “دست انداز” بالاتر است؟؟/ پرسش چهارم: چطور است که این هیات انتخاب، فیلم کم داشته ولی پنج فیلم رزرو اعلام کرده؟؟/پرسش پنجم: اگر تمام فیلمهای رزرو، بزرگترمساوی ۵ رای داشته‌اند پس فیلمهای سینماگران فعال در سالن‌های خالی(!) هنروتجربه، ۶رای یا ییشتر آورده‌‌اند که مستقیم وارد جشنواره شده‌اند؟؟

سینماروزان: نحوه عملکرد هیات انتخاب فجر سی و هشتم در گزینش فیلمهای بخش اصلی جشنواره و توجه بیش از حد به فیلمهای متصل به ارگانهای حاکمیتی که برخی از آنها همچنان در مسیر تولید قرار دارند به‌جای ایجاد مجال برای سینمای مستقل با انتقادات فراوانی مواجه شده است.

وزن پایین هیات انتخاب و عدم شفافیت درباره رزومه آنها اصلی‌ترین دلیل این چینش است؛ هیات انتخابی بدون اعتماد به نفس است که همه فیلمهای یک ارگان حاکمیتی را ولو به قیمت اینکه کیفیتشان درحد تله‌فیلم باشد یا در نیمه‌های تولید باشند وارد جشنواره می‌کند بدون توجه به ضربه‌ای که به این‌واسطه به برند جشنواره وارد می‌شود.

فردی به نام رضا درستکار از اعضای هیات انتخاب جشنواره سی و هشتم فجر در دفاع از عملکرد هیات انتخاب به قدس گفت: در عین این که همه می‌گویند کار هیئت انتخاب بسیار سخت است اما من معتقدم آسان ترین کار ممکن در این دوره اتفاق افتاد(!!) زیرا اصلا فیلم های عجیب و غریبی وجود نداشت و حتی می‌توانم بگویم فیلم هم برای انتخاب کردن کم داشتیم!!

این عضو هیات انتخاب ادامه داد: چه بسا بسیاری فیلم‌ها متقاضی حضور بودند و بدون هیچ غرض ورزی رأی نیاورند. با تمام این اوصاف این آسان‌ترین دوره داوری برای من در این چهل دوره‌ای که در جشنواره‌های مختلف مسئولیت انتخاب و داوری را برعهده داشتم، بود.

درستکار درباره فیلمهای رزرو گفت: این فیلم‌ها به این دلیل در لیست رزرو قرار گرفتند که چنانچه فیلمی به جشنواره نرسید و از بخش مسابقه خارج شد فیلم‌های اعلام شده در بخش رزرو به ترتیب ذکر شده جایگزین شوند. البته امیدوارم دبیر جشنواره فرصتی را حداقل برای اصحاب رسانه فراهم کند تا این فیلم‌ها را تماشا کنند. ما به عنوان هیئت انتخاب از این موضوع استقبال می‌کنیم و همه به این فیلم‌ها رأی دادیم و هرکدام از این آثار حداقل 5 رای را کسب کرده‌اند اما نمایش این فیلم‌ها در اختیار و چارچوب جشنواره است که به تعداد 22 فیلم افزوده شود یا خیر.

درستکار در پاسخ به سوالی در چرایی حذف فیلمهای “محبوریم”رضا درمیشیان و “دست‌انداز”کمال تبریزی گفت: زمانی که یک فیلم انتخاب نمی‌شود به این دلیل است که جمیع آرا و اتفاق نظر بر نبود آن فیلم است و به ضرس قاطع می‌گویم که مشکل فقط در کیفیت آثار است. در عین این که همه می‌گویند کار هیئت انتخاب بسیار سخت است اما من معتقدم آسان ترین کار ممکن در این دوره اتفاق افتاد، زیرا اصلا فیلم های عجیب و غریبی وجود نداشت و حتی می‌توانم بگویم فیلم هم برای انتخاب کردن کم داشتیم. من فکر می کنم اگر گروه دیگری به غیر از این هیئت انتخاب مسئولیت گزینش فیلم ها را برعهده داشتند، نهایتا با یکی دو مورد تغییر همین لیست انتخاب می شد. بر همین اساس معتقدم کار هیئت انتخاب آسان و بدون دردسر بود.

اصلی‌ترین پرسش‌های ناظر به ادعاهای این عضو هیات انتخاب چنین است:

پرسش اول این است که اساسا فرد مذکور چگونه و با کدام رزومه از عضویت در انجمن منتقدان کارگری تهران پرش کرده‌ به هیات انتخاب فجر؟؟ دبیرخانه فجر حداقل ده محتوای تولیدی راهبردی از این منتقد در یک سال اخیر را منتشر کند تا عیار ایشان پیش‌روی مخاطبان قرار گیرد.

پرسش دوم آن است که این چهل دوره‌ای که این عضو هیات انتخاب مدعیست در جشنواره‌های مختلف به‌عنوان داور یا گزینشگر در آنها حضور داشته‌ را به ترتیب سال اعلام کند؟

پرسش سوم آن است که اگر فیلمهای امثال درمیشیان و تبریزی به‌دلیل کیفیت پایین رد شده باشد آن گاه باید کیفیت تله‌فیلم‌های تولیدشده توسط یک ارگان حاکمیتی که مستقیم به جشنواره راه یافته‌اند، از “مجبوریم” و “دست انداز” بالاتر باشد. آیا واقعا همین طور است؟؟

پرسش چهارم اینکه چطور میشود که هیات انتخاب هم فیلم، کم داشته‌ باشد و هم پنج فیلم رزرو اعلام کند؟

پرسش پنجم درباره ادعای ۵رای یا بیشتر بودن فیلمهای رزرو است. اگر تمام فیلمهای رزرو، بزرگترمساوی ۵ رای داشته‌اند یعنی فیلمهای سینماگران فعال در سالن‌های خالی(!) هنروتجربه، ۶رای یا ییشتر آورده‌ باشند. واقعا همین طور است؟؟ اگر همین طور است چرا در فراخوان الویت را با فعالین هنروتجربه قرار ندادید؟؟




احمد میراحسان خطاب به ابراهیم حاتمی‌کیا⇐با خطاي بزرگت در “به وقت شام” و پنهان كردن ريشه جنايت و موجوديت داعش، موافق نيستم ولی عزاداری را کنار بگذار و فیلم “سردار” را بساز!

سینماروزان: شهادت سردار قاسم سلیمانی را به تازگی پشت سر گذاشتیم و برخی از سینماگران هم معتقدند باید چند سالی از شهادت سردار بگذرد و پژوهش‌های مرتبط با ایشان به تکامل برسد تا بشود فیلمی جامع درباره سردار ساخت.

احمد میراحسان جزو آن دسته است که صبر نمی‌شناسد و از همین روست که با نگارش یادداشتی
در “اعتماد” از ابراهیم حاتمی‌کیا خواسته هرچه زودتر کار تولید فیلم سردار را شروع کند.

متن یادداشت احمد میراحسان را بخوانید:

برادر عزيز، ابراهيم حاتمي‌كيا. سلام خدا را برايت مي‌خواهم. اما بعد…

خلاصه نامه‌ام به تو، اين است كه اداي دينت ب ه پروردگارت و نه به حاج قاسم، ساختن بي‌درنگ يك فيلم سينمايي در عصر پرده‌پوشي و دوران شرك است؛ فيلمي كه نمايشگر چهره يك بنده ناب باشد؛ نمايشگر چهره يك موحد خالص، يكي از صديقين، يكي از شاهدين، يكي از شهدا، يكي از حواريون مسيح نه در بيست و يك قرن پيش بلكه در ميان ما و حتي فراتر از آن، فيلمي درباره حضور عيني كسي از كسان و ياران منجي موعود ما و يكي از رجعت‌كنندگان به عصر نبوي و عدل جهاني وليعصر كه بدون انتظار ظهورش چه ياوه مي‌نمايد زيستن در اين دنياي سراسر ظلمات و رنج و ملال و دروغ و جهل و تفرعن و درندگي دنياي ما. دنيايي است كه در آن شيطان بزرگ با همراهي مرتجعان سرمايه‌داري‌اش و با رييس‌جمهوري كه جرثومه زشتي‌ها و حرص و خشونت و بي‌آزرمي و درندگي است و هزاربار بدتر از بهايم وحشي قدرت‌نمايي و زندگي را به كام بندگان صالح خدا تلخ مي‌كند. در اين دنيا اگر معصومان و حضور مطمئن‌شان و نشانه‌هاي عيني پيروان پاك‌شان نبود، چگونه چشم‌هاي ما خدا را مي‌ديد؟ كساني كه لحظه به لحظه حيات و ممات‌شان، گواه كنش بي‌خلل الهي و نشان حساب و كتاب دقيق رفيق اعلي است. نشان آن كه هستي ذره به ذره مملو از اوست و هيچ‌چيز نيست كه خالي از او باشد. ابراهيم عزيز، فيلمت درباره حاج قاسم اگر چنين باشد، كدام اثرت تاكنون عابدانه‌تر از آن خواهد بود؟ ترديدهاي نفساني را دور بريز و خود را رها كن در به تصوير كشيدن بندگي تا متوجه خشنودي خدا شوي. نگو عزاداري، بگو عزم كاري داري كارستان. از خود شهيد درس بياموز. يكي از معاونان آقاي ظريف خاطره‌اي دارد از حاج قاسم كه به دردت مي‌خورد: روزي گرهي در كار وزارت خارجه بود كه تنها به دست حاج قاسم گشوده مي‌شد. با او تماس گرفتند اما او با گريه‌هايي نهان نشدني‌اش پاسخ تلفن را داد. به حاج قاسم گفتند ظاهرا حال‌تان مساعد نيست، بعدا تماس مي‌گيريم. حاج قاسم گفت كارتان را بگوييد، گفتند و پذيرفت و اطلاع داد مي‌سپرد سريع كارتان را راه بيندازند. گوشي را كه گذاشت طولي نكشيد كه با وزارت خارجه تماس گرفتند و گفتند كارتان انجام شد. آقاي معاون پرسيد حاج قاسم چرا مي‌گريست؟ گفتند مگر نمي‌دانيد يار ديرينش احمد شهيد شد؟ خبر شهادت شهيد كاظمي به او رسيده بود… يعني تو هم اگر در درياي اندوه و اشك غوطه‌ور باشي بايد كه به تكليفت بدون هيچ سستي عمل كني. اگر امروز به آن لبيك نگويي فردا نمي‌گويم بي‌فايده، اما كم‌فايده است.

ما ديده‌ايم اگر به وقت پاسخ ندهيم چه حسناتي را از دست مي‌دهيم. امروز جهان مي‌خواهد دريابد اين سليماني كه بود و چه چيز محبتش را چنين در قلوب پاك مردم كشورها تبديل به آتشفشان كرد. تو بايد رها از جداره جعلي حذف عالم غيب، در اثرت دريچه‌اي به باطن رخداد بگشايي. لحظه به لحظه حيات طيبه حاج قاسم مشحون از راز عبوديت در موجوديت ظاهري انسان است. براي انجام اين امر واجب، دارايي ملت، تو هستي. اينجا فرمانده و كارگردان تويي. اين حرف را نمي‌زنم كه خدا نكرده خودبينت كنم. من جاهايي با روايت و نگاه و ساختار آثارت موافق نيستم، از گرايش‌هاي ليبرال‌مآبانه، از خطاي بزرگت در به وقت شام و پنهان كردن ريشه جنايت و موجوديت داعش يعني امريكا پشت ريش قرمز چچني و با آن شخصيت منفعل واداده غيرانقلابي كه معرفت ندارد موافق نيستم اما تو دارايي ملتي. تو جزو سرمايه‌هاي كشوري. حالا كه دارم نامه مي‌نويسم قصد مجيزگويي ندارم. نيازي هم به مجيزگويي ندارم ان‌شاءالله. از صميم دل گفته‌ام را بر زبان مي‌رانم و مي‌گويم فقط تو مي‌تواني فيلم حاج قاسم را بسازي. مسلما حاج قاسم مثل مربي‌اش حضرت عباس عليه‌السلام فقط علمدار نبود، بلكه او هم با بر زمين افتادن خود بدل به يك علم بركشيده تا ملكوت شد.

بگذار ضرورت‌ها و فوايد چشم‌پوشي‌ناپذير ثبت جامع سيماي حقيقي يك قهرمان الهي و فيلمي درباره شهيد سليماني را يكايك برايت برشمرم. فيلمي كه در اصل همان دفاع از مصداق تربيت اسلامي راستين و اسلام ناب محمدي (ص) و دفاع انقلابي از توحيد و عبوديت و پاكي و عدالت و صلح و جهاد در راه حق و خدمت به انسانيت و مقاومت و مبارزه است.

ابراهيم عزيز! شكي نيست تو هم واقفي كه در ژرفاي اين ماجرا و اشك‌ها و سوگ‌ها و جوشش شكوهمند، ما نيازمند شناخت درست علت جلال و جمال حاج قاسم و عمل به آگاهي و درس‌هاي حيات طيبه او و زدودن علل بيماري‌ها و ويراني‌هاي دروني و بيروني و فردي و اجتماعي خود هستيم و از جمله نيروهاي ياري‌دهنده، همين نمايش نوع زيست و عمل حاج قاسم و نمايش علم افراشته اوست و شرح آنكه چرا او نكشتني است. سينما نيروي عظيمي در زنده نگه داشتن تصوير راه و حقيقت او دارد. مستند و داستاني و هر گونه فيلمي، تنها مي‌تواند اندكي از او را به نمايش بگذارد اما همان اندك باور كن كه جهان را تكان خواهد داد. و جز تو – به ياري خدا – چه كسي مي‌تواند نور عبوديت و لطافت عظمت جلال و جمال او را در جزييات ساده زندگي پيش چشم جهان به تماشا بگذارد و ما را دل گرم نگه دارد؟ ذكر او ياد خدا است.

اين فيلم مي‌تواند آينه شكوه عبدي خالص باشد كه خلوص محبت الهي سبب شده در قلب‌هاي ميليون‌ها انسان جاگيرد و بايد آينه حقيقت نظم وحشي جهاني و وحشيگري امريكا باشد. البته بي‌ترديد آينه او بودن كار ساده‌اي نيست. حتي براي عالمان و فرماندهان شجاع و مومنان خالص هم دشوار است اما ضروري است به تو ترديد‌ها را رها كني و فقط بخواهي بي‌مداخله ميل خودت، او را نمايش دهي. تو آينه به دست داري، توانايي‌هايي براي بازتاب شخصيت او داري از اينها مهم‌تر تو همان كسي هستي كه سر بر شانه او نهاده‌اي، پس وفادار باش و بار سنگين آينگي را بر دوش بكش. بي‌ملاحظه كسان و ناكسان. امروز هيچ‌كس به اندازه تو صلاحيت حمل اين امانت را ندارد. فيلم تو درباره حاج قاسم داستان‌هاي سرشار از كشمكش‌ها و هيجان‌ها و قهرماني‌هاي بي‌نظير را مي‌تواند روايت كند. هر جاي زندگي او دست بگذاري از جذاب‌ترين فيلم‌هاي دنيا پر كشش‌تر است. با جزيياتي دراماتيك. اما ظلم است اگر كه بنده نابش را در حد يك قهرمان سينماي افسانه‌سراي هاليوود، پايين بياوريم. آنچه مهم است باطن ماجراي فردي و اجتماعي اوست، سراپا عشق و بندگي و يقين و خلوص. در جهاني كافرانه و دروغ‌وار و بي‌رحم اين آميزه شجاعت و مقاومت و پاكي و مهر در متن توحيد و عشق به معبود يگانه، حرف بزرگي در دل دارد. اين تصوير بايد ثبت شود. حاتمي‌كياي عزيز! خدا وقتي مي‌خواهد كسي را بالا ببرد براي او فرصت خدمت‌هاي بزرگ و مخلصانه فراهم مي‌كند، خدا بخواهد اين فيلم يكي از آن فرصت‌ها براي توست. اين اثر آميزه‌اي از رويداد‌هاي معرفت‌بخش مي‌تواند باشد، پاره‌كننده نقاب قدرت به غايت ارتجاعي وحشي و سلطه‌جو و متكبر غرب و به ويژه امريكا و جذابيت داستاني واقعگرا… داستاني كه مي‌تواند جنايات شيطاني ديو جهانخوار را رازگشايي كند، در سوريه، فلسطين، افغانستان، عراق، لبنان، يمن، پاكستان، بحرين و… اين فيلم با دروغ دنائت‌آميزي كه اذناب مزدور شيطان تكرار مي‌كنند مي‌تواند مقابله كند. اين فيلم نشان خواهد داد كه او برابر قاتلان مردم و درندگان مزدورشان براي صلح و نابودي قاتلان متجاوز جهاني به سود حق آزادي مردم و ملت‌ها ايستادگي كرد و آنان را شكست داد و نخ تسبيح جنايت امريكا نفتخوار و گاوهاي شيرده او را فاش كرد و گسست.

آقاي حاتمي‌كيا از همين حالا به تدارك اين فيلم اقدام كنيد، با بهترين فيلمنامه‌نويسان وفادار به نگاه الهي.

ابراهيم عزيز، بركات ساختن بي‌درنگ اما باحوصله و سرشار از زيبايي و تفكر و جذابيت بي‌حساب است. امروز اين كاري است كه زيبايي روح جهاد جهاني ايران را براي خشنودي حق، برابر نظام سلطه و كفر گرد مي‌آورد و به تماشا مي‌نهد. اين پا و آن پا نكن و از اينكه شهروندي از تو آن را مطالبه كرده، آزرده مشو كه اين آزردگي از شيطان و نفس سوء است. به نداي خدا در دلت گوش كن و با اين فيلم از قاتلان حاج قاسم انتقام بگير.

عزيز حاتمي‌كيا!

حالا مي‌خواهم آخرين كلامم را با تو در ميان بگذارم. اميدوارم خود را معصوم نداني. اميدوارم اخلاق متكبر بوروكرات‌هاي نشسته در قدرت تو را دچار احساسات منفور مديران گسسته از مردم نكرده باشد كه به عنوان نوكر مردم جامه خدمت و داعيه رضاي خدا پوشيدند اما زندگي روزمره آنان نه در ميدان رنج‌هاي خلق‌الله و تماس روزمره با آنان بلكه در كاخ‌هاي‌شان رقم مي‌‌خورد و هيچ حس واقعي جز تفاخر و البته سخنراني‌هاي بي‌روح و بي‌باور در چنته ندارند و نه مردم آنها را باور دارند نه آنان مردم را. همه فكر و ذكر و دانش و نگاه و خواست‌شان بردگي تمدن طاغوتي مدرن است، نه معرفت راه كلام‌الله صامت و ناطق و عقل الهي و مسير ظهور عدل جهاني و آغاز تاريخ آدميت و رهايي از آدمخواري و جهانخواري و توحشي به نام سرمايه‌سالاري بين‌المللي و عقل خود بنياد مدرن و پشت‌كرده به پروردگار عقل.




اعلام اسامی فیلمهای مسابقه جشنواره از شبکه خبر(!!؟؟) به اشتراک چهار فیلم اولی!⇐با حضور پررنگ سازمان ارزشی+تهیه‌کننده متبوع مخابرات+فرمانداری خوی+برادران افغان دائم‌الحضور در جشنواره+چندی هنروتجربه‌ای‌ساز+یک تهیه‌کننده شکست‌خورده پرکار+البته یک گریمور سابقا تهیه‌کننده و حالا کارگردان!

سینماروزان: در روندی پرسش‌برانگیز فیلمهای بخش مسابقه جشنواره سی و هشتم فجر به‌جای اعلام از سوی ستاد خبری جشنواره، از طریق شبکه خبر(؟) اعلام شد!!

اینکه چرا جشنواره فجر سعی کرده با نان قرض دادن به شبکه خبر، اعلام اسامی فیلمها را به این شبکه واگذار کند، مشخص نیست ولی مطابق پیش‌بینی‌ها این سازمان هنری-رسانه‌ای اوج است که سهمی پررنگ‌ از بخش مسابقه فجر دارد.

سه فیلم “آبادان ۱۱/۶۰”، “خروج” و “روز بلوا” همه از محصولات اوج به‌همراه فیلم “خورشید” که امیر بنان از نیروهای متبوع اوج آن را تهیه کرده از جمله فیلمهای بخش مسابقه هستند.

مصطفی احمدی تهیه‌کننده متبوع اول‌مارکت همراه‌اول مخابرات با فیلم “درخت گردو” در بخش مسابقه حاضر است.

دو برادر افغان که هرچه بسازند علیرغم عدم اقبال گیشه‌ها راهی به جشنواره‌های وطنی می‌یابد با فیلمی به نام “مردن در آب مطهر” در بخش مسابقه حاضرند.

نیکی کریمی با فیلم “آتابای” که با حمایت فرمانداری خوی تولید شده به جشنواره می‌آید.

محمدرضا مصباح تهیه‌کننده پرکاری که همین امسال دو فیلم شکست‌خورده “برمودا” و “پیلوت” را روی پرده داشت و چندین فیلم اکران نشده هم در کارنامه دارد با فیلم “پوست” در بخش مسابقه فجر حاضر است.

شماری از فیلمسازان هنروتجربه‌ای‌ساز و از جمله مرتضی فرشباف، مجید برزگر و بهتاش صناعیها هم وارد بخش مسابقه جشنواره فجر شده‌اند!!

سعید ملکان گریمور باسابقه که در سالهای اخیر به تهیه‌کنندگی روی آورده حالا با فیلم اول خود در مقام کارگردان به نام “روز صفر” به جشنواره آمده.

فیلمهای “خون شد” و “شنای پروانه” که با حمایت مستقیم محمدصادق رنجکشان تولید شده‌اند از دیگر فیلمهای بخش مسابقه‌اند.

جالب و عجیب آن که چهار فیلم اولی “آن شب”، “پوست”، “روز صفر” و “شنای پروانه” که در بخش نگاه نو هم بوده‌اند به بخش مسابقه هم راه یافته‌اند؛ اینکه چرا با کاهش این فیلمها فرصت برای حضور چند فیلم دیگر فراهم‌ نشده، جای سوال است؟؟

فهرست فیلمهای بخش مسابقه جشنواره سی و هشتم فیلم فجر به شرح زیر است:

–آبادان ۱۱/۶۰ (مهراد خوشبخت/حبیب والی نژاد)

–آتابای (نیکی کریمی)

–آن شب (کوروش آهاری/محمد درمنش)

–ابر، بارانش گرفته (مجید برزگر)

–پوست (برادران ارک/محمدرضا مصباح)

–تومان (مرتضی فرشباف/سعید سعدی)

–خروج (ابراهیم حاتمی کیا)

–خوب بد جلف۲( پیمان قاسم خانی/محسن چگینی)

–خورشید (مجید مجیدی/امیر بنان)

–خون شد(مسعود کیمیایی/جواد نوروزبیگی)

–درخت گردو(ممدحسین مهدویان/مصطفی احمدی)

–دوزیست( برزو نیک نژاد/سعید خانی)

–روز بلوا (بهروز شعیبی/محمدرضا تخت کشیان)

–روز صفر (سعید ملکان)

–سه کام حبس (برادران سالور)

–سینماشهرقصه( کیوان علیمحمدی)

–شنای پروانه(محمد کارت/رسول صدرعاملی)

–عامه پسند(سهیل بیرقی)

–قصیده گاو سفید( بهتاش صناعیها/غلامرضا موسوی)

–مردن در آب مطهر( برادران محمودی)

–مغز استخوان(حمیدرضا قربانی/حسین پورمحمدی)

–من میترسم( بهنام بهزادی)

فیلمهای رزرو جشنواره به شرح زیر است:

پسرکشی+زنبور کارگر+بیصدا حلزون+عروسی مردم+عنکبوت




«مطرب» ۳۲میلیارد را رد کرد/«زیرنظر» بدون سینماهای حوزه، مماس با ۴میلیارد/«جاندار» به ۳میلیارد نزدیک شد/«جهان…» ۵روزه، میلیاردی شد+آمار کامل فروش

سینماروزان: تعطیلی چهارروزه هفته اخیر سینماها موجب شده بسیاری از فیلمها نتوانند به فروشی که درحدانتظار بود برسند. صدرنشین آمار فروش همچنان «مطرب» است که 32میلیارد را رد کرده و به دنبال آن «چشم و گوش بسته» است که 10میلیاردی شده است. «…پرواز ممنوع» با انبوه سالن و تیزر و بعد از دو ماه تازه 5میلیاردی شده است.

«زیرنظر» که هم حوزه توقیفش کرده و هم ممنوعیت پخش تیزر تلویزیونی دارد از رقم 4میلیارد فروش عبور کرده است؛ آن هم فقط در دوازده روز. انیمیشن «بنیامین» بعد از دو ماه اکران 3.5میلیاردی شده است و «جاندار» بعد از کمتر از یک ماه در آستانه 3میلیارد قرار گرفته است.

کمدی «جهان با من برقص» فقط در 5روز توانسته رقم فروش یک میلیارد را رد کند و «23نفر» بعد از نزدیک یک ماه و کلی تیزر و تبلیغ تلویزیونی تازه یک میلیاردی شده است.

کمدی «اژدر» تازه ترین فیلم اکران شده است که فقط با ده سالن فول سانس روی پرده رفته و تاکنون 30میلیونی فروش داشته است.

آمار فروش تا ابتدای جمعه 20 دی ۱۳۹۸ به شرح زیر است:

(تمامی ارقام به تومان است)

–مطرب 32میلیارد و 400میلیون(61روز)

–چشم و گوش بسته ۱۰میلیارد و 400میلیون(61روز)

–منطقه پرواز ممنوع 5میلیارد و 80 میلیون(61روز)

–زیرنظر 4میلیارد و 100میلیون(12روز)

–بنیامین ۳میلیارد و 500میلیون(61روز)

–جاندار ۲میلیارد و 700میلیون(26روز)

–جهان با من برقص 1میلیارد و 100میلیون(5روز)

–بیست و سه نفر 1میلیارد و 50 میلیون(26روز)

–آشفتگی 460میلیون(19روز)

–خداحافظ دختر شیرازی 420 میلیون(33روز)

–سونامی 200میلیون(12روز)

–مشت آخر 165میلیون(19روز)

–اژدر 30میلیون(2روز)




ادعاهای یک بانوی کارگردان درباره پروژه‌ای ناتمام مرتبط با سردار⇐قاسم سلیمانی از فیلمنامه ما خوشش آمد و ابومهدی المهندس قبول کرد در فیلم بازی کند ولی در فارابی به ما گفتند آمریکا به این بدی که نوشتید، نیست!!/در بنیاد فارابی، گفتند وقتی مردم کف خیابان فریاد میزنند “نه غزه نه لبنان…” ما نمی‌توانیم حمایت کنیم که چنین فیلمی بسازی!!+پاسخ یک معاون گمنام(!؟) فارابی!

سینماروزان: به دنبال شهادت سردار قاسم سلیمانی، کم نبودند هنرمندانی در شاخه‌های مختلف که وعده تولید محصول هنری با محوریت سردار را دادند و برخی نیز از لزوم فاصله‌گیری با زمان شهادت سردار برای تولید یک محصول فراگیر هنری سخن راندند.

یکی از معدود پروژه‌های مرتبط با جنگ عراق و حضور سردار قاسم سلیمانی در منطقه، “به کودکان شلیک نکنید” نام دارد که انسیه شاه‌حسینی پنج سالی به دنبال تولید آن است ولی به جایی نمیرسد.

شاه‌حسینی با اشاره به حمایت سردار از این فیلم به “جام جم” گفت: پنج سال مدام در حال رفت و آمد به عراق بودم و به نوعی آنجا زندگی کردم تا فیلمنامه “به کودکان شلیک نکنید” را بنویسم و حتی سردار قاسم سلیمانی، فیلمنامه را خوانده بود و دستور همراهی سخت‌افزاری داده بود و از آن طرف ابومهدی المهندس نیز قبول کرد در فیلم بازی کند با این حال نتوانستیم فیلم را تولید کنیم.

این کارگردان در چرایی عدم تولید فیلم گفت: هیچ ارگانی از فیلم حمایت نکرد. در بنیاد فارابی به من گفتند وقتی مردم کف خیابان فریاد میزنند “نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران” ما نمی‌توانیم حمایت کنیم که بروی در عراق فیلم بسازی؛ مردم نمی‌گویند چرا بودجه فرهنگی دادی راجع به عراق فیلم ساخته شود؟ همچنین در فارابی به من گفتند آمریکا به این بدی که در فیلمنامه‌ات نوشتی، نیست!!

یک معاون فارابی که نخواسته نامش فاش شود(!) با رد ادعاهای شاه‌حسینی به “جام جم” گفت: این کارگردان یا دچار اشتباه شده یا ناراحت است!فارابی از فیلمهای ضدآمریکایی و آثار مقاومت استقبال میکند و هدف اصلیش مبارزه فرهنگی با استعمار است!

اینکه شاه‌حسینی ادعاهایی طرح کرده و فارابی هم آنها را تکذیب کرده امری تازه نیست و مسبوق به سابقه است. پرسش آنجاست چرا معاونی از فارابی که وظیفه پاسخگویی به شاه‌حسینی را برعهده گرفته، ناشناخته است؟؟ چرا این معاون با ذکر نام حرفش را نزده؟؟ یعنی دیالوگ با یک کارگردان این قدر دشوار است؟؟




فریدون جیرانی اعتراف کرد⇐ میخواستم “آشفتگی” را با محوریت دو خواهر بسازم و لیلا حاتمی هم قصه را خواند و دوست داشت ولی…+حرفهای جیرانی درباره ضدچپ بودن “فروشنده” و دوپارگی “متری شش و نیم”

سینماروزان: “آشفتگی” تازه‌ترین فیلم فریدون جیرانی است که با بازیگرانی گران همچون بهرام رادان و مهناز افشار ساخته شده و اخیرا روی پرده رفته ولی در رقابت با کمدی‌های تجاری نتوانسته قدعلم کند تا گواهی باشد بر این ادعا که در این سینما نه رادان تضمین فروش است و نه مهناز.

فریدون جیرانی به تازگی در گفتگویی تفصیلی با “شرق” اعتراف کرده به اینکه دوست داشته به جای دو برادر و یک زن اغواگر، دو خواهر- و لابد یک مرد اغواگر(؟)- را محور “آشفتگی” کند ولی ترسیده مجوز نگیرد.

فریدون جیرانی با اشاره به اینکه قصد داشته “آشفتگی” را با محوریت دو خواهر بسازد گفت: خط قصه‌اي که از ابتدا در ذهنم بود، شخصيت برديا خيلي توضيح داده نمي‌شد. برديا فقط لحظه ابتداي قصه بود و بعد از قصه خارج مي‌شد و کم‌کم باربد متوجه مي‌شد که برديا چه آدم کثيفي بوده. البته قصه اوليه براساس دو خواهر بود و ليلا حاتمي هم قصه را خواند و دوست داشت ولی احساس کردم با قصه اين دو خواهر پروانه ساخت گرفتن مشکل مي‌شود. شايد اگر قصه دو خواهر بود، تمام ايده‌هايي که براي اجرائي‌کردن قصه بود، بهتر پيش مي‌رفت.

فریدون جیرانی با طعنه به فقدان گفتمان در سینمای موسوم به اجتماعی این سالها بیان داشت: گفتمان چپ، روشن است. حرفش عدالت اجتماعي و دفاع از محرومان و فقراست. کساني که براساس اين گفتمان فيلم مي‌سازند، مي‌دانند به دنبال چه چيزي هستند اما وقتي از مطرح‌کردن انديشه چپ فرار مي‌کني نتيجه چيز ديگري مي‌شود. «فروشنده» آرتور ميلر نيز براساس انديشه چپ نوشته شده اما در «فروشنده»اصغر فرهادی، انديشه چپ کنار گذاشته شده تا همه چيز اين‌طور تعبير شود که به زندگي شخصي تجاوز شده است و بايد از زوايه ديگري به موضوع نگريست. 

جیرانی با نقد “متری شش و نیم” بیان داشت: سعيد روستايي نمونه خوبي براي بررسي سينماي اجتماعي است. در «متري شيش‌و‌نيم» نيمه اول قهرمان پليس و نيمه دوم قهرمان يک قاچاقچي است. اگر قهرمان پليس را براساس گفتمان چپ زمان سابق پيگيري مي‌کرديم، بايد با پايان ديگري مواجه مي‌شديم اما الان فيلم دوپاره است!!

جیرانی ادامه داد: کيميايي مي‌دانست که در «گوزن‌ها» قرار است چه بگويد. شخصيت سيد در “گوزن‌ها” وقتي وارد قصه مي‌شود تا انتهاي قصه مسيرش طبيعي است. ابي در فيلم “کندو” مسيرش كاملا روشن است. اتفاقا پيچيده‌تر از شخصيت ابي اصلا پيدا نمي‌کنيد اما در “متري شيش‌ونيم” نمي‌داني بايد قاچاقچي را دوست داشته باشي يا نه؟ اينها نکاتي است که به نظر من از دل گفتمان‌ها بيرون مي‌آيد ولی وقتی گفتمانی نداری، محصولت به بار نمی‌نشیند. امکان دارد فيلم‌ساز خوبي باشي، تکنيک بداني و حس و حال را خوب بلد باشي اما گفتمان است که حرف اصلي را مي‌زند.




ادعای یک بازیگر⇐ چک سفید امضاء روی میز علی حاتمی گذاشتند که خودکشی تختی را فیلم کند!!/حاتمی آن پیشنهاد را رد کرد ولی بهرام توکلی مشکل را حل کرد و گفت تختی خودکشی کرده!

سینماروزان: هفدهم دی ماه امسال، میشود پنجاه و دومین سالمرگ غلامرضا تختی؛ جهان پهلوانی که علی حاتمی نتوانست فیلمش را بسازد تا بهروز افخمی جوری دیگر آن فیلم را به پایان ببرد و بگذرد و بگذرد تا فیلمی به نام “غلامرضا…” با تاکید موکد بر خودکشی تختی با حمایت هنگفت فارابی تولید شود و البته در اکران شکست بخورد!

امید روحانی پزشک-منتقدی که در سالهای اخیر درگیر بازیگری هم شده اخیرا در گفتگو با روزنامه”ایران” به یک افشاگری درباره علی حاتمی پرداخته است.

امید روحانی گفت: ماجرای فیلم “تختی” متفاوت است از تمام کارهای علی حاتمی و برمیگردد به دلیلی که او را مجبور به ساخت فیلم کرد.

امید روحانی در تشریح ماجرا ادامه داد: اولین بار که برای ساخت “تختی” سراغ حاتمی آمدند من هم اتفاقا در خانه اش بودم. افرادی(!؟) به همراه یکی دو چهره سیاسی آمده بودند. آن روزها درست منظورشان را نفهمیدم اما دیدم که یک چک سفید گذاشتند روی میز علی حاتمی تا “تختی” را آن طوری که میخواهند بسازد!

امید روحانی با اشاره به اینکه سفارش دهندگان به دنبال نمایش خودکشی تختی بوده اند و حاتمی زیربار نرفته تأکید کرد: حاتمی دچار تردید و مشکل شده بود که با پیشنهاد چه کند؟؟!! حاتمی آن پیشنهاد را رد کرد و زیربار نمایش خودکشی تختی نرفت ولی بهرام توکلی مشکل را حل کرد و گفت تختی خودکشی کرده!

این منتقد سینما افزود: حاتمی برای ساخت “تختی” به این نتیجه رسید که اصلا لزومی ندارد که سراغ مرگ تختی برود. حاتمی میخواست دغدغه های تختی از 1300 تا 1320 و در دل تلاطمات سیاسی را فیلم کند که در نهایت سرطان اجازه نداد و در کوران شیمی درمانی مرحوم شد و نتوانست “جهان پهلوان…” را بسازد.




تهیه‌کننده اولیه “شهرزاد” هم کارگردان شد/ بابک حمیدیان، مجوز تهیه‌کنندگی گرفت!/صدور پروانه همکاری عطاران با برزو نیک‌نژاد!+فهرست تازه‌ترین پروانه‌های صادره

سینماروزان: شورای پروانه ساخت با تولید سه فیلمنامه تازه موافقت کرد.

اسماعیل عفیفه تهیه‌کننده باسابقه تلویزیون که تهیه‌کننده اولیه سریال “شهرزاد” هم بود مجوز کارگردانی گرفته به تهیه‌کنندگی علیرضا شجاع‌نوری.

بابک حمیدیان هم مجوز تهیه‌کنندگی “پیرپسر” را گرفته که اکتای آقازاده رضا براهنی آن را میسازد.

برزو نیک‌نژاد پروانه ساخت کمدی “زودپز” را گرفته که گویا نقش اصلیش را رضا عطاران برعهده خواهد گرفت.

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح ذیل است:

–“زودپز” به تهیه‌کنندگی منصور سهراب پور ، کارگردانی برزو نیک‌نژاد و نویسندگی مهدی نادری نجف‌آبادی

–“همراه با رگبارهای پراکنده” به تهیه‌کنندگی علیرضا شجاع نوری ، کارگردانی و نویسندگی اسماعیل عفیفه

–“پیر پسر” به تهیه‌کنندگی بابک حمیدیان ، کارگردانی و نویسندگی اکتای براهنی




آشفتگی اکران، صدای تهیه‌کننده فیلم ارگانی را هم درآورد ⇐چیزی به نام اکران گسترده فیلم نداریم و فقط فیلمیران و حوزه را داریم که پخش را در دست گرفته و با هم رقابت می‌کنند!/با شیوه‌های غیراخلاقی از اتوبوسی آوردن مخاطب تا کارت کشیدن برای حفظ کف فروش استفاده می‌کنند و هیچ‌کس هم کاری به کارشان ندارد!/چرا اجازه می‌دهند بلیت‌های ارگانی برای برخی آثار توزیع شود؟/این مناسبات غلط، به اکران ضربات سختی زده!

سینماروزان: آشفتگی‌های اکران در نیمه دوم سال به بالاترین میزان رسیده و در این بین روسای سینما هم با وعده اصلاح آیین ‌نامه اکران برای سال آینده، اجازه داده‌اند اکران امسال فعلا به حال خود رها شود بلکه سال بعد اتفاقی نو بیفتد.

مجتبی فرآورده تهیه‌کننده پیشکسوت سینما که این روزها فیلم ارگانی “۲۳نفر” را هم روی پرده دارد با انتقاد از شرایط اکران به “ایسنا” گفت: آیین نامه شورای صنفی نمایش دو صفحه کاغذ است با ۱۰ تا ۱۵ ماده؛ سالی یک بار هم ماده‌ای را حذف و ماده دیگری را اضافه می‌کنند و این می‌شود تغییرات آیین نامه! درواقع نیازی به سرگروه نداریم همین‌که من به عنوان صاحب فیلم با سینماداری برای اکران فیلمم قرارداد می بندم کافی است. به شورایی برای نظم دهی نیاز است ولی نباید کارکرد تصمیم گیری داشته باشد ، باید فقط ثبت قرار داد توسط آنها شکل بگیرد این درحالی است که الان اعمال شیوه و روش هم انجام می‌شود.

این تهیه‌کننده ادامه داد: عموما سرگروه فقط برای کف فروش در نظر گرفته می‌شود. همین چیزی که الان هیچ کس به آن تن نمی‌دهد یا با شیوه‌های غیر اخلاقی برای حفظ آن از اتوبوسی آوردن مخاطب به سینما تا کارت کشیدن برای حفظ کف فروش انجام می‌شود و هیچ کس هم کاری به کارشان ندارد.

فرآورده افزود: وقتی سرگروه برداشته شود عملاً رانت هم از بین خواهد رفت زیرا ما توزیع گسترده فیلم نداریم و تنها دو گروه بخش خصوصی یعنی فیلمیران و در مقابل حوزه هنری در رقابت با هم هستند و در حقیقت نظام آزادی وجود ندارد که این رقابت سالم باشد. وقتی نزدیک به ۴۰ درصد از تولیدات سال ۹۸ فیلم اولی هستند یعنی سینما بیمار است؛ از این مقدار ۹۰ درصد نه برای سال آینده فیلم خواهند ساخت و نه سالهای بعد. این سینما اشکالات زیادی دارد و یک مجموعه زنجیره‌ای به پیوسته است که باید اصلاح شود.

این تهیه‌کننده گفت: ما در سینما یک بازارمکاره تعریف کردیم که هر کسی یک محصول را بیاورد و هر چقدر زورش رسید بفروشد. در این فضا قطعاً همه با هم مسابقه میدهند و فرق نمی‌کند بخش خصوصی باشد یا دولتی. همه تلاش می‌کنند تا پول بیشتری بدست آورند.

فرآورده خاطرنشان ساخت: بازار اکران ما تابعی از متغیرهای بالاسری خود است که این فضا را ایجاد کرده است. یعنی قبل از اینکه فرهنگ مهم باشد بازار بهره گیری از آن تعریف پیدا میکند. به این جهت در وضعیتی که فیلم ما دارد تعداد سینماهای کمی به آن اختصاص پیدا کرده و حوزه هنری هم مدعی است که اکنون سالن‌هایش با فیلم‌های دیگری پر است. ما هم نمی‌خواهیم فیلمی را از سینما بردارند ولی تقاضای غیرمعقولی هم نداریم. ما حتی شاهد بودیم سانس مربوط به« ۲۳ نفر» را در یکی از شهرستانها حذف می‌شود زیرا بلیت‌های ارگانی برای اثری فروخته شده است! چرا؟ این مناسبت‌هاست که به اکران سالم لطمه و ضربات سختی می‏زند!!




پیام تسلیت سینماروزان به پخش‌کننده مستقل سینمای ایران

سینماروزان: درگذشت برادر حبیب اسماعیلی مدیر موسسه پخش رسانه فیلمسازان با پیام تسلیت مدیرمسئول و همکاران سینماروزان مواجه شد.

در پیام تسلیت سینماروزان آمده است: جناب حبیب اسماعیلی! سینماگر خوش طینت ایرانی! رنج از دست دادن برادرتان جز با صبر کاهش نخواهد یافت. از پروردگار بخشنده تقاضای آرامش روح ایشان و آرزوی صبر برای بازماندگان را داریم.

حامد مظفری مدیرمسئول سینماروزان، روح الله نشیبا مدیر مدیاژورنال،  روزنامه نگاران همکار مجموعه و از جمله مسعود احمدی، مهدی فلاح صابر، محمد شاکری، پیمان اسماعیلی، کیوان بهارلویی، مهدی کشاورز، محمدرضا ماهینی و احمد محمداسماعیلی نامشان پای پیام تسلیت به حبیب اسماعیلی آمده است.




مرور بخش‌هایی از اظهارات خواندنی سردار قاسم سلیمانی درباره محصولات جنگ⇐چرا به دروغ می‌گویند رزمندگان ما بدون هیچ ابتکاری، روی مین می‌رفتند و تکه‌تکه می‌شدند؟؟!/اینکه همه رزمندگان در جنگ با عنوان “حاجی” خطاب می‌شوند یک تحریف است؛ در جنگ همه با اسم کوچک یکدیگر را صدا می‌کردند!/برخی فیلمهای جنگ شبیه یک دکان است!/چگونه به خود جرات داده‌اند فرمانده گردانی را نشان دهند که با عراقیها در تماس بود؟؟/مثل سریال تاریخی “امام علی (ع)” بر تولیدات جنگی موثر سرمایه‌گذاری کنند!

سینماروزان: شهادت سردار قاسم سلیمانی، بازار حرف و حدیث درباره ایشان را داغ داغ کرده است و کار به جایی رسیده برخی از منتقدان دیروز قاسم سلیمانی هم مشغول مرثیه‌سرایی برایش هستند.

در این اوضاع بهترین روش برای نمایاندن تصویری واقعی از سردار مرور گفته‌های خودش است و نه گوش سپردن به نقل قولهای اطرافیان.

سردار سلیمانی در یک گفتگوی تلویزیونی در شبکه مستند درباره محصولات جنگ گفته بود: بعضی موارد در صحنه جنگ، وقتی می‌خواهیم ایثار را نشان دهیم آنقدر ناقص و غلط نشان می‌دهیم که همه ارزش‌ها را زیر سؤال می‌بریم که این یک تهمت و دروغ بستن به جنگ است…. فیلمی را دیدم که یک فضای آرامی از جنگ را نشان می‌داد که چند تا بسیجی پشت میدان مین دست به گردن هم انداخته بودند و همدیگر را می‌بوسیدند و‌گریه می‌کردند؛ تصور این طور بود که در میدان مین گیر کرده‌اند؛ بدون هیچ تیراندازی و صدایی…. در ادامه فیلم نشان می‌دهد که این بسیجیان با یکدیگر خداحافظی می‌کردند و یکی پس از دیگری خود را در میدان مین پرت کرده و تکه‌تکه می‌شدند؛ این دروغ و تهمت است…بچه‌های ما همان قدر که با معنویت بودند به همان میزان هم با ابتکار بودند؛ ما برای گرفتن یک تپه که یک شب طول می‌کشید سه ماه تلاش می‌کردیم و اینها را باید در فیلمها نشان دهند.

سردار قاسم سلیمانی در کتاب “حاج قاسم” گفته بود: این عنوان «حاجی» که باب شده، من واقعاً می‌گویم که یک تحریفی دارد انجام می‌شود نسبت به جنگ ما و ما هم خودمان خوش‌مان می‌آید. می‌نشینیم نگاه می‌کنیم، گوش می‌دهیم.

وی ادامه داد: زمان جنگ «حاجی» نبود که، من و احمد و حسین بودیم، و اصلاً و ابداً «حاجی» نمی‌گفتند، [تکه کلام همه «برادر» بود، مثل] «برادر حسین»، «برادر قاسم». اصلاً این چیزها نبود. اصلاً «برادر»‌ هم کم کاربرد داشت و فقط اسم گفته می‌شد.

سردار سلیمانی با اشاره به برخی آثار دفاع مقدسی اظهار داشت: من وقتی این فیلم‌های جنگ را نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم که آنجا یک دکانی است. روزنامه‌ها را می‌خوانیم، می‌بینیم پر از خاطرات دروغ، دروغ محض نسبت به شهید؛ من با شهید رفتم آنجا، من با شهید چه و چه، همه‌‌اش دروغ، چیزهایی را که آدم می‌داند که واقعیت ندارد. لذا آن فرمانده گردان را درست کردند که با عراقی‌ها در تماس بود. چطور به خود جرات داده‌اند؟؟ اصلاً یک سناریوی عجیب و غریبی. این همه ما در جنگ‌‌مان سناریو داریم، قهرمان داریم، آن وقت این طوری!

سردار سلیمانی البته مثالی هم زده از آثار مطرح و بیان داشته است: بیایند مثل سریال تاریخی “امام علی (ع)” بر تولیدات جنگی موثر سرمایه‌گذاری کنند. مثلاً فرض کنید «حسن باقری» را سریال کنید؛ من در کنگره همین کار را کردم. کتاب‌های حسن باقری را بخوانید، حسن باقری این نیست که تاکنون شنیده‌ایم. حسن واقعاً مثل بهشتی بود برای جنگ و هیچ وقت هم خلاء حسن پر نشد.




آقازاده شهلا ریاحی خطاب به سلبریتی‌های خارج کشور⇐ای کاش مادرم را پنج سال زودتر به خانه سالمندان می‌سپردم!!

سینماروزان: مرگ شهلا ریاحی نه فقط به‌خاطر کارنامه‌اش در بازیگری، بلکه به‌خاطر فوت در خانه سالمندان(!) مورد توجه قرار گرفت و بسیاری از چهره‌های آن طرف آب به فرزند ریاحی تاختند که چرا مادر را به خانه سالمندان سپرده بود‌.

منوچهر ریاحی، تنها پسر این هنرمند در مراسم خاکسپاری وی گفت: من به هر جایی رسیدم و مثلا اینکه دکترا گرفتم همه را مدیون مادرم هستم. امروز می‌خواستم از خیلی سازمان‌ها گله کنم ولی همسرم گفت اخلاق مادرم را ادامه دهم که همیشه حتی اگر ناراحت بود با خوش برخوردی رفتار می‌کرد.‌

او با اشاره به مرگ خواهرش پریچهر افزود: “پریچهر” ما پنج سال قبل درگذشت و مادرم به دلیل آلزایمر متوجه نبود دخترش فوت کرده است و پس از آن مجبور شدیم مادر را به خانه سالمندان بسپاریم.

وی با قدردانی از مرکزی‌که مادرش را برای نگهداری به آنجا سپرده بود گفت: خیلی ها از جمله سلبریتی‌های خارج از کشور به من بدو بیراه گفتند که چرا مادرم را به سرای سالمندان برده‌ام چون از این مراکز غول ساخته شده در حالی که ای کاش پنج سال زودتر می‌بردم تا بهتر به او رسیدگی می‌شد بلکه بیماریش شدت نیابد.

پسر شهلا ریاحی با انتقاد از مدیران صداوسیما افزود: از صدا و سیما گله‌مندم که هیچ سراغی از مادر نگرفتند درحالی‌که مادرم سریالهای خاطره‌ساز فراوانی داشت.