1

#خوب_بد_جلف۲ ( #پیمان_قاسم_خانی) ؛ درس پژمان به مهران!!/شیلنگ آب به سرتاپای سینمای ایران!/کمدی-امنیتی معیار نظام؟؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:

➕بیخیال داستان قسمت اول شده و داستانی تازه با ناخنک به اتفاقات سیاسی این سالها را محور قرار داده و هرچه جلوتر می‌رود بیشتر با حس تولید یک کمدی-امنیتی روبروییم؛ کمدی-امنیتی معیار نظام همین است و رفتن به سمت مایه‌های امنیتی، ثمره سرنوشت تهیه‌کننده قسمت اول است؟؟

➕ژانر فیلم باعث شده شوخی با ارشاد و نظارت و فجر و کلیت سینمای ایران بی‌واهمه انجام شود و عجبا که همه گوشه و کنایه‌های طنازانه به ساختار سینما در عالم واقع کاملا ملموس است

➕بامزه بودن نماهای فیلم در فیلمی که یادآور #حرامزاده‌های_گمنام تارانتینوست

➕طعنه به ماجرای انتخاب فیلمهای تولیدنشده برای جشنواره؛ انتخاب می‌شوید حتی اگر در پیش‌تولید باشید منتها باید مقاومتی(!) باشید!!

➕بازی خوب و به‌اندازه پژمان جمشیدی که حدش را می‌شناسد و تیپی را بازی می‌کند که بلد است؛ درست مثل #پیمان_قاسم‌_خانی که راه خودش را ادامه می‌دهد ولو با مشاوره برادر اصفهانی؟! نه آن که مثل مدیری خودش را درگیر #درخت_گردو یی کند که به تنش زار بزند

➖ول‌شدگی #علی_اوجی که بعد از سالها هنروری این طرف و آن طرف هنوز بازیگر نشده و پیمان هم لابد در تعارف با او مانده و نقشی بهش داده!

➖احمق جلوه دادن ترامپ!

➕تعریض به هماهنگی طالبان با مقامات؛ علیه ترامپ!

?دیالوگ
–سختترین کار دنیا بعد از کار معدن، بازیگریه!!

–هیتلر میخواست در ایران بمب اتم درست کنه

–سینمای ایران اولین چیزی که دوست داره شماله! فیلمای هنری هم که میرن جنوب

–تگزاس۱ چرا فروخت؟ بخاطر زن بی‌حجاب

–چرا به شیر میگن سلطان جنگل؟؟ بخاطر پشماش

–تو جنگ جهانی دوم به هم میگن حاجی!

–میکنم که میکنم؛ من رییس جمهورم!

–خدایا! بیسکویت هیچ مردیو شل نکن

?سکانس
–رمش دومینووار دکور فیلم در فیلم

–حرکت گلوله از بیخ کلاه خود تا لای پا!

?جوک

–سرمایه‌گذاری به نام #مدنی که دخترش #آنا را بازیگر کرده!! طعنه به ولی‌الله مدنی و دنیا مدنی؟؟؟

–گریم #آنا یی که علی‌الظاهر، پدرش(؟) تحمیلش می‌کند به سینما خیلی شبیه شده به گریم نشمه اشتهاریان در #وقتی_همه_خوابیم!




#تومان ( #مرتضی_فرشباف) ؛ sandy در ترکمن‌صحرا!!؟؟ عکاس سابق پویافیلم محو تکرر ادرار؟؟؟

 

سینماروزان/مسعود احمدی:

➖نیم ساعت می‌گذرد داستان شروع نمی‌شود! یک ساعت می‌گذرد داستان شروع نمی‌شود! فیلم تمام می‌شود و داستان شروع نمی‌شود

➕دلخورید؟؟ نباشید! پول دارد و دلش می‌خواهد همین طوری فیلم بسازد

➕چگونه از بخش مسابقه سربرآورده؟ به‌خاطر تکرر ادرار گاه و بیگاه کاراکتر اصلی؟؟ از عکاس سابق #پویافیلم بپرسید

➕شرط‌بندی و قمار فی‌نفسه آن قدر هیجان‌زاست که روزانه میلیون‌ها نفر را درگیر خود می‌کند ولی

➖ولی مشکل از اوست که بدون پردازش داستانی متکی بر قمار، فیلم می‌سازد

➖چه جراتی دارند که بدون شناخت جغرافیا، لوکیشن می‌تراشند!

➖مرکز اتفاقات گنبد کاووس است که بخش عمده ساکنانش ترکمن هستند ولی آدمهای داستان با لهجه بچه‌های لب‌خط تهران حرف می‌زنند و مدام هم آهنگ #سندی گوش می‌دهند!

?سکانس
–رقاصی عربی جماعت قمارباز بعد از برد میلیاردی

?جوک

–بدن‌نمایی کاراکتر زن بی‌بدن

–تحقیر خودروی ملی با خرد کردن شیشه‌های پراید؛ حق پیگیری برای سایپا محفوظ است؟؟!!

–بدن‌نمایی پسر سفیدروی سوارکار برای دلبری از آن طرف؟؟

?نتیجه سرخوشانه

–حق اعتراض ندارید چون نصف طالقان واس ماس!




#بیصدا_حلزون ( #بهرنگ_دزفولی_زاده) ؛ لال‌بازی در روز روشن!/مناسب برای پخش در ایام سوگواری رسانه ملی

 

سینماروزان/محمد شاکری:

➕داستان‌پردازی با محوریت کم یا ناشنوایان قابل احترام است منوط بر آن که استانداردهای سینمایی لازم برای چنین داستان‌پردازی رعایت شود نه اینکه…

➖نه اینکه کارگردانی با سابقه سالها عکاسی حتی از بستن دو قاب خاطره‌انگیز عاجز باشد

➕بازی روان #مهران_احمدی که تجربیاتش باعث شده خودسرانه کاراکتر یک صاحب آتلیه گرفتار در مشکلات را خوب درآورد

➖ هانیه توسلی و محسن کیایی دست و پا می‌زنند برای ایفای نقش دو کاراکتر ناشنوا ولی بیشتر از شناخت سبک رفتاری ناشنوایان، گرفتار نوعی لال‌بازی خنده‌دار می‌شوند

➕رپورتاژ برای بهزیستی و انجمن‌های حمایت از ناشنوایان اگر بهزیستی و این انجمن‌ها از فیلم حمایت کرده باشد بد نیست ولی…

➖ولی مشکل آنجاست که حمایت موجب تولید تله‌فیلم شده و نه فیلمی سینمایی که به‌درد جشنواره‌ بخورد..

➖هرجا که لنگ می‌ماند یا گوشی تلفن زنگ می‌خورد یا آیفون به صدا درمی‌آید یا موزیک پخش می‌کند

➕نجات کودک ناشنوا از تصادم با مترو توسط مامور شریف(!) مترو، ایده خوبی بود اگر در اجرا هم با قدرت گرفته می‌شد ولی…

➖ولی حیف که اجرای همین سکانس دلهره‌زا نیز به‌شدت باسمه‌ای شده

➖سروصداهای تنش‌زا و عصبی‌کننده‌ای که مثلا منگنه شده تا لحن الکن درام را بپوشند

?جوک
–کم آوردن در روایت و قرار دادن قتل اتفاقی در پایان و سپس شنوا کردن کودک ناشنوا با جراحی برای هپی‌اندینگ!




#شنای_پروانه ( #محمد_کارت) ؛ رونمایی مهیج از عاملان اغتشاشات بنزینی بدون گوشه‌چشم به اتصالات!/همچنان نجات در داستان‌گویی پررکب است

سینماروزان/حامد مظفری:

➕افتتاحیه با نماهایی پراعوجاج از بانویی گرفتار در ماجرای لورفتگی فیلمهای موبایلی و به‌دنبالش نمای انهدام استخر زنانه توسط هاشم لاته و دار و دسته!

➕جاگذاری دوربین در نماهای پراغتشاش بدجوری یادآور فیلمهای تکه‌پاره‌ایست که از اغتشاشات بنزینی دیده‌ایم

➕ رونمایی رسمی از شبکه قدرتمند لمپن‌های حاشیه‌نشین که موتور محرکه بسیاری از اتفاقات اجتماعی هم شده‌اند ولی…

➖ولی حیف که درباره اتصالات سابق و فعلی این شبکه قدرتمند چیزی نمی‌گوید یا شاید نباید بگوید!

➕تلاش برای روایت داستانی معمایی و تنیده در بیغوله‌های حاشیه‌ای با غافلگیری‌های پیاپی

➕بازیهای تصویری متنوع به‌مدد حضور #سامان_لطفیان به‌عنوان فیلمبردار که پیشتر هم #آتلان و هم #دایان را ازش دیده بودیم و ضرباهنگ سریع برای به دنبال کشاندن مخاطب

➕استفاده از نابازیگران نچرال‌فیس به‌جای سلبریتی‌های دماغ سربالا برای نقشهای مکمل

➖بازی تیپیکال امیر آقائی در قالب هاشم لاته! آقایی به‌جای نقش، کاریکاتورش را درآورده و طبیعی هم هست چون مدتها بوده نقشی چنین آس به تورش نخورده بود

➖پدر و مادر هاشم لاته کمترین لهجه آذری ندارند ولی هاشم با ته‌لهجه آذری حرف می‌زند

➕واسپاری نقش همسر حجت(جواد عزتی) به مه‌لقا باقری همسر واقعی خودش برای راحت بودن دستمالی طرفین!!

➕رکب‌های پیاپی به مخاطب بدون آن که داستان حتی در دقایق پایانی لو برود

➕یک افغانی بامزه که فی‌البداهه برای ثانیه‌هایی هم که شده از بار خشونت می‌کاهد

➕بستن کامل پایان‌بندی داستان به گونه‌ای منطقی و البته بر مدار ممیزی‌های معمول

کاراکتر

–حجت برادر قاتل با بازی جواد عزتی

–احمدآقا پدر مقتول با بازی علیرضا داوودنژاد

?سکانس

–عرق‌خوری اراذل حاشیه‌ای توام با آواز خوانی

–شنای کودکان حاشیه‌ای در کامیون خاور پر شده از آب

–جمع کردن اراذل عملی و فرو کردن در صندوق عقب کریسیدا و بازداشت در سگدونی

?دیالوگ
–منو نده بالا درخت! همین جا شقه ت میکنم
—-من خودم یه عمره خونه‌م بالا درخته

–کارتن خواب چجوری می‌میره؟ یا کم میزنه یا بد میزنه یا یخ میزنه




ادعای روزنامه کیهان⇐ تمام اتفاقات جشنواره فجر در دفتری بیرون از ارشاد و توسط مثلث “ر.ح.ت” طراحی شده!

سینماروزان: حتی با وجود آن که تقریبا تمام فیلمهای ارگانی معیار روزنامه “کیهان” وارد جشنواره شده باز این روزنامه دست از نقد جشنواره برنمی‌دارد و در تازه‌ترین گزارش خود از فجر، مدعی مهندسی اتفاقات جشنواره در دفتری بیرون از ارشاد و توسط مثلث “ر.ح.ت” شده است!!

امیرحسین جوانشیر در گفت‌وگو با کیهان گفت: سازمان سینمایی و جشنواره فیلم فجر، توسط «ع،ر»، «م.م. ح» و «ع. ت» در دفتری بیرون از مجموعه وزارت ارشاد «باغ فردوس» طرح‌ریزی و مهندسی می‌شود و حسین انتظامی ‌معاون وزیر و رئیس سازمان سینمایی و ابراهیم داروغه‌زاده دبیر جشنواره فیلم فجر و حتی دیگر مدیران سینمایی در عمل هیچ‌کاره‌اند و تنها مجری تصمیمات و دستورات این عناصر در سایه و کلیدی سینما هستند!

این منتقد افزود:‌ اشخاص هدف نظر، در همه امور و انتصابات و جشنواره‌ها و حتی صدور مجوز فیلم‌ها دخالت مستقیم دارند و تمام مهره‌چینی‌ها در سینما دولتی و تدوین برنامه‌های سینمای دولت به اصطلاح تدبیر و امید از طرف اتاق فکر اصلاح‌طلبان به این عوامل‌شان محول شده است!!

وی همچنین گفت: یکی از مأموریت‌های مهم این‌ اشخاص میدان دادن بیش از حد به تشکیلات مافیایی و کاملاً سیاسی خانه سینما و تقویت همه‌جانبه آنها و دخالت دادن‌شان در کل امور سینمای دولتی و کمرنگ کردن نقش نیروهای ارزشی و انقلابی است که نتیجه آن پر و بال دادن به عده‌ای سلبریتی بی‌شناسنامه و بی‌هویت برای میدانداری و جهت‌دهی در انتخابات‌ها و بزنگاه‌های مختلف سیاسی به نفع جریانی خاص شده است.

جوانشیر ادامه داد: این روزها هم شاهد مانور دستوری این عده قلیل در نمایش‌هایی مثل تحریم جشنواره‌های فجر و یا شرکت هدفمند در تجمع ضدانقلاب رو‌به‌روی در دانشگاه امیرکبیر و دوشادوش اربابشان «سفیر انگلیس» بودیم که نمونه‌های این‌گونه اقدامات به شکل فزاینده‌ای این روزها در حال افزایش است و البته همگی هم به علت عدم همراهی مردم با شکست مواجه شده است!




#درخت_گردو ( #محمدحسین_مهدویان) ؛ محترم در انتخاب سوژه ولی چند پله پایین‌تر از #بازی_بزرگان !/خوش به‌حال پیمان معادی که بالاخره نقشی انگ فیزیکش پیدا کرد!/حیف که مهران مدیری، سردشت را با برره اشتباه گرفته؟؟/برگ برنده‌ای که #حکایت_عاشقی داشت و اینجا نیست

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:

➕افتتاحیه با نماهایی دل‌انگیز از ارتفاعات آذربایجان غربی

➕ارائه تصاویری معقول از بی‌پناهی قربانیان بمباران شیمیایی سردشت؛ قبل، حین و سالها بعد از فاجعه

➕ وفاداری به مستندنمایی #آخرین_روزهای زمستان با این مزیت که اینجا کمتر می‌لرزاند و هرچند با فیلترگذاری، قاب را تنگ کرده تا تداعی ۱۶ شود ولی از آن تکانه‌های عصبی #ماجرای_نیمروز خبری نیست و انگار مهدویان بالاخره فهمیده برای ایجاد حس فاجعه باید بر صحنه‌آرایی تمرکز کند و نه رعشه‌های دوربین

➕شلوار کردی چه برازنده پیمان معادی است؛ به‌خصوص وقتی کردی می‌رقصد!! بالاخره گریمی متناسب با فیزیک، نصیب پیمان شد و همین بهترین نقش کارنامه این بازیگر را موجب شده

➕بازی خوب مینا ساداتی که بی ادعا و ادابازی یک معلم گرفتار در بمباران شیمیایی را ایفا کرده

➖بازی تصنعی و خنده‌دار #مهران_مدیری که با همان نگاههای داخل دوربین #برره و صدای لرزان و اشتباهی #مرد_هزارچهره درون فیلمی آمده که می‌خواهد بگریاند؛ مدیری آن قدر تیپ ثابت کمیکش را این ور و آن ور تکرار کرده که حتی با مکث جلوی دوربین هم نمی‌تواند تیپ و نه حتی شخصیتی دیگر را خلق کند! ای کاش همان مهدی زمین‌پرداز #آخرین_روزهای_زمستان را به‌جای مدیری می‌آورد یا حداقل مدیری را در اکستریم لانگ شات قرار می‌داد و نه کلوزآپ‌های متوالی!

➖بالا بردن دامنه سانتی‌مانتالیزم با اسلو کردن نماهای تراژیک؛ به سبک #ایستاده_در_غبار که در این دومی اسلو کردن تصاویر در خدمت اوج حماسی فیلم بود و اینجا متظاهرانه و برای استحصال چندی آب چشم

➖صحنه‌آرایی دهه شصت با کانادا و کوکای شیشه‌ای!

➕بدبیاری پشت بدبیاری دربرابر جنگ‌زدگان و قربانیان فاجعه‌ای که حالا حالاها سینما و تلویزیون بهشان بدهکار است!

➖کش دادن داستان تا دادگاه لاهه و سفر به اروپا و نمایش بلوندهای اروپایی با سرفه‌های ممتدی که یادآور #از_کرخه_تا_راین است! کش دادن تا آواز خوانی دخترکان جوان ادامه می‌یابد تا تداعی #حکایت_عاشقی احمد رمضان‌زاده شود منتها برگ برنده #حکایت_عاشقی دختر جوان کردی بود که بی‌ادا سکانس‌های موزیکال انتهایی را پیش می‌برد؛ چنین بازیگری در سرتاسر #درخت_گردو یافت می‌نشود

➕رفتن به سراغ گرفتاران شیمیایی سردشت آن قدر به‌ندرت صورت می‌گیرد که همین خودش بهترین عامل برای تشویق کارگردان است ولی همچنان و با اختلاف #بازی_بزرگان کامبوزیا پرتوی است که در این مجموعه در بالاترین نقطه می‌ایستد؛ تازه پرتوی بیش از دو دهه قبل و با دست خالی و بدون حمایت هنگفت مالی فیلمش را ساخته بود و مهدویان با حمایت هنگفت اول مارکت همراه اول مخابرات

➖صد حیف که حمایت اول مارکت و کوشش برای وارد کردن بازیگران سرشناس به فیلم نه به جنس سینمای مهدویان می‌خورد و نه به جنس فیلمی که می‌خواهد بخشی غبارآلود از تاریخ را پیش‌رو بگذارد

➕آغاز و پایان داستان با نمایش بی‌توجهی به مردمان کرد از کمبودهای مادی تا تحصیلی؛ ای کاش اسپانسر متمول فیلم درکنار تولید فیلم، قدری هزینه‌ای کند برای کم کردن از آلام کولبران کرد.

?کاراکتر
قادر با بازی پیمان معادی

?سکانس
–ضجه‌های کودکان شیمیایی و فریادهای “سوختم سوختم” زیر دوش آب سرد

–دف نوازی به‌هنگام دفن طفلان شیمیایی و به خواب رفتن پدر کودکان بر سر قبر تا خود صبح

☑️نتیجه فنی
مهدویان خودش هم فهمیده بهترین راه برای ادامه حیاتش در فیلمسازی رجعت به مستندنمایی است که محمد آوینی در روایت فتح بهش آموخت؛ پس بیخود و بی‌جهت نباید به سراغ منگنه چهره‌های گران به اثرش برود حتی اگر برای چنین الصاق‌هایی، درآمدی چندبرابری داشته باشد! چون با این منگنه کردن‌ها، تیشه به ریشه مستندنمایی می‌خورد و…




#عامه_پسند ( #سهیل_بیرقی) ؛ تشبث به بازی‌های مونتاژی برای فرار از ضعف روایت/لزبازی جواب نداد، روی آوردند به گی‌بازی؟!/ربط #مادرزن_سلام با شراکت #خانه_فیلم در این پروژه؟!/اگر تریلوژی این است باید دعا کنیم که به همان دستیاری برگردند مباد چشم‌مان به تترالوژی‌شان روشن شود

سینماروزان/حامد مظفری:

➕تاکید بر اکت به‌جای حرف در سکانسهای ابتدایی و درجهت معرفی روحیات کاراکترهای مختلف ولی

➖ولی از دقیقه پنج به بعد باز حرف و حرافی است که فیلم را پیش می‌برد…

➖بازی‌های مونتاژی و عقب و جلو بردن‌ها برای گریز از ضعف درام است؟

➖بازی باران که یادآور #کوچه‌_بی‌نام است؛ منتها لهجه‌دار!

➖گم کردن مدام لهجه شهرضایی توسط باران ! یک نابازیگر شهرضایی می‌آوردید ارژینال‌تر نمی‌شد؟

➖فیلمبرداری شلخته و طراحی صحنه آشفته یادآور تله‌فیلمهای شبکه شما!

➖مدام ساختار پیش‌رو، زن داستان را می‌ترساند از ورود به بیزنس؛ در اجتماع بیرونی عکس این رویه را شاهد نیستیم؟ در هر اداره و آفیسی که می‌روید بیشتر از مردان، زنان را سرکار نمی‌بینیم و مردان بخت‌برگشته خیلی که هنر کنند نمی‌شوند راننده اسنپ! ؟

➖در فیلم قبل به لزبازی پناه برد ولی دریغ از ورود به یک جشنواره مطرح خارجی و حالا به سراغ گی‌بازی رفته؛ باز لابد برای پرزنت در آن ور ولی دریغ که حتی یک تیپ دگرباش منطقی را هم در نیاورده!!

➖#هوتن_شکیبا واقعا نومیدکننده است و عاجز از ایفای یک ترنس تیپیکال! بهتر نبود یک ترنس را برای بازی در این تیپ، از پارک دانشجو می‌آوردند؟

➕استفاده از #بیخودی_خانه به‌جای …خانه !!

➕نمایش قومیت‌گرایی مخالف با رشد مهاجرین در شهرستان‌ها ولی…

➖ولی این قومیت‌گرایی، مرد و زن نمی‌شناسد و قومیت‌گرایان اتفاقا به‌خاطر ترحم بدوی با زن بیشتر کنار می‌آیند تا مرد!

➖با این حجم خامدستی و بی‌مایگی که از فرم گرفته تا محتوا را دربردارد، ادعای تریلوژی شان هم می‌آید! امید که به همان دستیاری کارگردان برگردند که چشم‌مان به تترالوژی‌شان روشن نشود!

➖ نوری پیکچرز(کتی شهابی) و خانه فیلم و لوگوهای سایپا+سردر دانشگاه آزاد(؟) همراهی کرده‌اند برای ساخت فیلمی با یک خرده‌پیرنگ مستعمل، حقیقتا که هنر می‌خواهد داشتن همه اینها کنار هم و ناتوان از روایت یک داستان ساده!

➖ مگر #عرق_سرد از همین کارگردان گیشه گرمی داشت که خانه‌فیلم باز شریک شده؟؟ پروسه #مادرزن_سلام که نقشی ندارد در این شراکت؟

?دیالوگ
–اینستا هم شریه؛ همه زندگیا رو به هم میریزه

–حواست به دختر مخترا باش؛ همه تو کار مرد مسن ان
—-چی میگن بهش؟ شوگر ددی یا ددی شوگر؟

–تخفیف میدی؟
—-نه
–چرا؟
—-مدلمه!

?جوک
–پیژامه‌هایی که مدام در سکانس‌های داخلی در پای معتمدآریا به چشم می‌خورد

☑️نتیجه اخلاقی
–با فامیل لهجه‌دار شراکت کن و سفره‌خانه پرقلیان راه بنداز؛ شراکت با دگرباش برای راه‌اندازی کافه نتیجه‌ای ندارد جز پلمب کافه!




#قصیده_گاو_سفید ( #بهتاش_صناعیها) ؛ تدارکات #شکوفافیلم چه ربطی دارد به انتلکت‌بازی؟!/آموزش سینمارفتن با قضات خطاکار در سه‌شنبه‌های نیم‌بها؟!/سمپات بازیگر معترض با دستگاه قضا!؟؟

 

سینماروزان/محمد شاکری:

➕خط داستانی که اعدام به‌خاطر اشتباه قضایی است می‌تواند نوآوری محسوب شود؛ منوط به اینکه حس نشود که این اشتباه مربوط به قبل از تغییر و تحول در دستگاه قضاست

➖اجرای ضعیف و دم‌دستی سوژه‌‌ای بکر! تلاش برای روشنفکرنمایی سوژه‌ای رئال آن هم توسط یک تدارکاتچی سابق #شکوفافیلم ! #شکوفافیلم را چه به ژست انتلکت؟؟

➖اغراق بر نمایش استیصال یک قاضی با حکم اشتباه؛ لابد برای ایجاد همذات‌پنداری با قاضی ولی مشکل آنجاست که این قاضی هیچ شباهتی ندارد با قضاتی که در دنیای واقعی دیده‌ایم!

➖ایستا بودن تصاویر و تمرکز بیش از حد بر تثبیت دوربین هیچ ربطی ندارد به موقعیت متشنجی که برای قاضی مرکزی فیلم ایجاد شده

➖بارش مداوم باران برای جلوگیری از کسالت!؟؟ چه کاریست آخر؟؟ هیچ مفری جز باراندن باران برای کمک به صحنه‌آرایی نیست؟

➖فقدان منطق در رفتار زن مرکزی فیلم که بلافاصله جلب ناشناسی می‌شود که مدعیست رفیق همسر اعدامیش بوده و بلافاصله هم با مرد ناشناس که یک قاضی خطاکار است به سینما میرود؛ آن هم در سه‌شنبه‌های نیم‌بها !!

➕نمایش دار مکافاتی که همه در آن اسیریم؛ قاضی خطاکاری که عامل اعدام اشتباهی شده، فرزندش را بخاطر اوردوز از دست می‌دهد!

➖پایان‌بندی کمیک؛ قتل قاضی خطاکار با شیر مسموم!

➖حضور #مریم_مقدم بازیگری که سابقه نامه‌نگاریش به ارکان هنری دولت در ذهن‌مان است در فیلمی که بوی سمپاتی با قضات از جای‌جای آن به مشام می‌رسد حقیقتا که جلوه‌ای دگرباشانه به بخش مسابقه فجر داده!

?دیالوگ

–یکی مواد میزنه، یکی عرق میخوره، یکی هم مثل من ماهواره می‌بینه!

–وقتی همه قضات با هم اشتباه کردن لابد حکمتی توشه!

?سکانس
–تماشای قاضی خطاکار به خواب‌رفته توسط سگی پشمالو به نام #پنبه !

?جوک
–طرف در انتهای گرفتاری‌های اقتصادی، شماره کارت بانکی‌اش را ندارد و دنبال دفترچه حساب است!

–گرفتن طرف به‌خاطر نگه داشتن تعدادی فیلم کلاسیک در خانه؟؟!!

–همچنان افاغنه هستند که مدام برای ایرانیان کارگری می‌کنند بی‌توجه به بازگشت به وطن صدها افغان بعد از پایین آمدن دفعتی ارزش پول ایران و واسپاری پروژه‌های میلیاردی به برادرون افغان!

–رنگ کردن موی زن همزمان با کلاه به سر بودن!

–بچه ۷ساله با لذت به تماشای #بیتا ی #هژیر_داریوش نشسته؛ انگار که دارد باب اسفنجی تماشا می‌کند!

–تین‌ایجر دهه هشتادی عشق بیس، آهنگ موردعلاقه‌اش #آینه فرهاد مهراد است!

☑️نتیجه اخلاقی
–خطر مرگ؛ هیچ قاضی حتی مستفعی با کیس پرونده‌هایش روی هم نریزد!




#سه_کام_حبس (برادران #سالور) ؛ افتتاحیه #جشنواره با سوژه‌ای دمده و پر از رکاکت کلامی به‌اشتراک عیال پوستیژ به سر

 

سینماروزان/مسعود احمدی:

➕گزارش بدبختی طبقه پایین که هرچه فلاکت است نصیبشان می‌شود و همه هم گرفتاری اقتصادی ولی…

➖ولی باز مشکل آنجاست که به ریشه‌های این فلاکت اشاره نمی‌شود و در آستانه چهل سالگی انقلاب فقط حجمی بالای رکاکت کلامی-بصری است که بر پرده نقش می‌بندد.

➕فساد تنیده در ساختار بوروکراتیک از بیمارستان تا نیروی انتظامی را خوب نشان می‌دهد ولی…

➖ولی مشکل آنجاست که سرهنگ را خوب و سرباز را نابکار و سرپرستار را خوب و پرستار را نابکار نشان می‌دهد و البته خیلی زود هم توجیهاتی برای نابکاری این نیروهای دون پایه ارائه می‌دهد

➕شاید هم می‌خواسته بگوید بدی از ماست و نه از مافوق! پلیدی از کف است و نه از سقف!

➖ایفای نقش اوردوزکرده توسط #تنابنده که همان نقی است که نیمه‌فلج شدنش بعد از اوردوز به‌جای تراژیک شدن، کمیک می‌شود.

➖داستان تکراری اعتیاد مگر چقدر کشش دارد که بعد از چهل سال، باز کلی خرج می‌کنند برای فیلمسازی درباره‌اش!؟؟

➖پناه بردن به کلیشه زن سرطانی پوستیژ به سر ناراضی از دوست‌پسر برای پیشبرد روایت؛ پناه به تکرار برای گریز از تکرار؟؟ تفاوت فقط بازیگر نقش است که به عیال کارگردان سپرده شده

➕نمایش لهیدگی خودرویی وطنی(؟) که قیمت صفرش ۶۰تا را رد کرده

?سکانس
گرفتگی چاه آشپزخانه همزمان با ورود پلیس به خانه!

?دیالوگ
–یارو میلیاردی میدزده کاری باهاش ندارن؛ سر موتوربگیری ما که میشه اینجا میشه سوییس

–ترشی میخوای؟ …اش داری؟ شارژر میاری؟

–نمیدونم اون خالکوبیتو باور کنم یا جلسه قرآنتو؟!

–میدونی چرا این جوونا سکته میکنن؟؟ چون آت و آشغالها رو میزنن به بدنشون و بعد میرن دکتر که فنر بزنه و رگا باز بشه

–اعصابت خرابه؟ شیرت خشک شده؟ من، جفت سینه‌هامو بریدن!

–گفتم بری درآری که پلیس درنیاره!

?جوک
تلاش برای شیشه‌کشی در بیمارستان و با خالی کردن لامپ صد؛ لابد برای احیای خاطرات دلاویز دربند؟




این است عاقبت “تحریم” را تحریم کردن؟؟⇐یک عضو هیات انتخاب جشنواره، دولت را مفلوک خواند و یک عضو هیات داوران، مدعی نشناختن شورای سیاستگذاری جشنواره شد!

سینماروزان/حامد مظفری: سیکل اتفاقات عجیب و غریب حول جشنواره سی و هشتم فجر همچنان ادامه دارد و اگر تا قبل همه حواشی را به تحریم کنندگان نسبت میدادند حالا این افرادی از هسته مرکزی جشنواره اند که برایش حاشیه سازی میکنند.

محمود رضوی عضو هیات انتخاب فجر از جمله افرادی است که اظهاراتش در زیر سوال بردن مستقیم دولت حاشیه ساز شده است. رضوی نوشته است: بزرگترین خطر هشت سال یکبار حاکمیت ملی، دولتهایی بودند که در دو سال آخر خود، کار نمی‌کنند و با چانه می‌خواهند ادامه دهند، دولت تشریفات هم که مفلوک‌ترین دولت جمهوری اسلامی است و یک سال می‌شود مرده و صرفا حیات نباتی دارد. تقابل دولت بی‌کارنامه با حاکمیت فرار به جلو برای عدم پاسخگویی به مردم است!

فرشته طائرپور عضو هیات داوران دیگر فرد حاضر در هسته برگزاری فجر است که با انتشار نامه ای مطول به سیاستگذاران فجر حاشیه ساخته است.

طائرپور در نامه خود به سیاست‌گذاران فجر نوشته است: اعضای محترم شورای سیاست‌گذاری جشنواره فیلم فجر شما را به نام نمی‌شناسم؛ زیرا تاکنون نام‌تان در جایی اعلام نشده؛ یا شده و من نخوانده‌ام. حدس می‌زنم که تعدادی از شما مدیران موظف سینمایی باشید و تعدادی دیگر از سینماگران مورد وثوق همان مدیران سینمایی. امیدوارم انتخاب شما که از میان جمع سینماگران کشور برای این مسئولیت صورت گرفته، به استناد موفقیت‌های حرفه‌ای‌تان در ادوار مختلف این جشنواره و سایر جشنواره‌های ملی و جهانی، سوابق داوری‌تان در مجامع سینمایی و هنری، و شناخت‌تان نسبت به موقعیت سینما در نسبت با مسائل روز و حاد جامعه باشد؛ چون روی صحبتم بیشتر با شماست. من به عنوان یک تهیه‌کننده، یک فعال صنفی و یک عضو از تشکل‌ها و داوری‌های مختلف سینمایی، هنوز نمی‌دانم که شورای شما چه آیین‌نامه و ضوابطی برای انتخاب داوران، انتخاب چهره‌هایی برای بزرگداشت، اتخاذ روش‌های سنجیده برای مدیریت تبلیغات و حواشی هر دوره از جشنواره فیلم فجر (این تنها رویداد سینمایی که قرار است با بودجه دولت اما مدیریتی سینمایی و صنفی برگزار شود) دارد؛ و بعید می‌دانم تعداد قابل اعتنایی از همکاران من نیز چنین سوال بی‌جوابی به ذهنشان نرسیده باشد. هر که هستید امیدوارم صاحب تشخیص حساسیت‌های مرسوم و مقطعی جامعه نسبت به هر دوره از جشنواره‌ای که برگزار می‌شود، باشید. برایتان مهم باشد که این جشنواره در کدام حال و احوال جامعه برگزار می‌شود. سینماگران همدل با حال عمومی جامعه، چه توقعی از شما و کارهایتان دارند. آیا اینکه در سالی به سر می‌بریم که جماعتی از ترور سردار سلیمانی، جماعتی از سانحه سقوط هواپیما و جماعت بزرگ‌تری از هر دوی این حوادث خشمگین و غمگین هستند، در تصمیمات شما و اتخاذ روشی متناسب جهت رعایت این وضعیت، تاثیری داشته است؟! آیا اینکه سیمرغ شما امسال باید با بال‌های سوخته، یا در آسمانی آتش‌گرفته، اوج بگیرد از ذهن‌تان عبور کرده است؟! آیا حواستان بوده که پوستر امسال جشنواره شما، نباید تفاوتی با دوره‌های قبل نداشته باشد و نمادی از این احوالات در آن دیده نشود؟ آیا حواس‌تان بوده برای انتخاب داوری که قرار است فضیلتِ سعه صدر را در شما بیان کند- نه به سوابق قدیم او- بلکه به اظهارنظرهای اخیرش درباره سینمای ایران و بازیگران سینمای ایران مراجعه کنید و از وی بخواهید که ابتدا به خاطر سخنان ناروایی که در رادیوی رسمی ایران گفته و جریانی را برای تحریک جامعه به تحقیر تولیدات و چهره‌های محبوب سینمای ایران به راه انداخته، عذرخواهی کند؟ (بحث مقایسه او با سایر هنرمندانی که سال‌هاست در انتظار چنین سعه صدری هستند بماند برای مجالی دیگر). آیا برای توجیه این واقعیت که جشنواره فیلم فجر، صرفاً یک مسابقه سینمایی جهت معرفی تولیدات صنعت سینماست و برخلاف نامش، عمدتاً معنایی از جشن نداشته و ندارد (به خصوص امسال)، مطلبی را منتشر کرده‌اید؟‌امثال من، با اعتقاد و تعهد به حراست از جام بلورین «سینما» و عبور دادن آن از میدان مین‌های آماده انفجار با فیلم‌هایمان، حیثیت‌های فردی‌مان، تعارض‌های منطقی‌مان، زلف به زلف بقای این جشنواره گره می‌زنیم و از خودی و بیگانه سخنان روا و ناروا می‌شنویم، تا «سینما» بماند و تولید و نمایش و جشنواره‌اش بمانند و چهره‌هایش محترم شمرده شوند… امثال من به احترام همان مردمان نجیبی که یک‌شبه بلیت‌های این جشنواره را پیش‌خرید می‌کنند، در برگزاری این آیین حرفه‌مان که سیاست‌گذاری‌اش دست شماست مشارکت می کنیم…امثال من به احترام همان فیلمسازانی که امیدوارانه به میدان این مسابقه سینمایی قدم می‌گذارند و مانند ورزشکارانی که با انجام مسابقات، نقش اجتماعی خود را در پاسخ به دلخوشی‌های کوچک هم‌وطنان‌شان خلاصه می‌کنند، داوری جشنواره‌ای را که شما در اتاق فکرش نشسته‌اید می پذیریم.و خدا کند که شما از دانایان سینمای ایران باشید و بلد باشید که چگونه بر دل‌های زخمی آنانی که جشنواره را تحریم کرده‌اند مرهم بگذارید. خدا کند شما به معنای واقعی سیاست‌گذار فرهنگی باشید و مهارت هویت بخشی به این دوره از جشنواره فیلم فجر را داشته باشید.هر که هستید کار امسال‌تان سخت است؛ خدا کند مردانِ کار سخت باشید.

محمود رضوی که عملکردش به عنوان عضو هیات انتخاب فجر به شدت محل مناقشه است از فلاکت دولت می‌گوید ولی نمی‌گوید چرا به‌عنوان متصدی انتخاب فیلم در جشنواره این دولت به کار مشغول شد؟ اگر این دولت مفلوک است چرا رضوی در شورای صنفی نمایش این دولت مشغول به کار بوده؟؟اگر این دولت مفلوک است چرا از بنیاد فارابی سازمان سینمایی این دولت حمایتهای هنگفت میلیاردی گرفته است؟؟؟ چه کسی مفلوک‌تر است؟ دولت یا او که در یک دولت به‌زعم خودش مفلوک، تصدی‌گری هیات انتخاب جشنواره‌ای کاملا دولتی را می‌پذیرد؟؟

فرشته طائرپور عضو هیات داوران فجر مدعی نشناختن سیاستگذاران فجر شده؟؟ طائرپور چطور سیاستگذاران فجر را نمیشناسد؟ مگر حسن خجسته از اعضای سیاستگذار فجر امسال، دو سال پیش با ایشان در هیات داوران فجر نبود؟ اصلا اگر طائرپور واقعا سیاستگذاران فجر را بلحاظ فکری نمی‌شناسد چرا داوری را می‌پذیرد؟

از آن طرف طائرپور با طعنه به سعید راد حمله میکند که چرا داور فجرش کرده‌اند؟ این حمله از چه بابت است؟ به خاطر ایفای نقش سعید راد در فیلم “گیرنده” از محصولات دولت دوم احمدی‌نژاد؟ یا به‌خاطر ممنوعیت فعالیت سعید راد در دوران مدیریت سینمایی محمد بهشتی شوهرخواهر ایشان؟؟ یا شاید هم به‌خاطر عدم تعلق راد به دارودسته بالایی خانه سینما؟؟

جالب است که طائرپور حتی در نقد جشنواره از این نمی‌گوید که این چه جشنواره‌ایست که جریان اصلی سینمای کنشگر را بیرون می‌گذارد و جشنواره را پر می‌کند از دوقطبی ارگانی-هنروتجربه ؟؟  طائرپور نمی‌گوید چرا داوران این جشنواره، افراد تکراری یک حلقه‌ منسوب به بالادست خانه سینمایند که بعضا از اتاق پایین دفتر جشنواره(!!) به اتاق بالا آمده‌اند و بجایش به سعید راد بخاطر زیر سوال بردن سینمای تجاری طعنه میزند؟ چرا طائرپور درکنار سعید راد بر فریدون جیرانی(دیگر داور امسال) خرده نمی‌گیرد که زمانی مسعود فراستی را وارد “هفت” کرد که همچنان آرایش درباره بخش اعظم تولیدات سینما، اسباب ناراحتی اصحاب سینماست؟

یعنی طائرپور نمی‌داند که چرا امسال به‌جای هفت نفر، نه نفر را به هیات داوران آورده‌اند؟؟ و جز این است که خواسته‌اند نزول کیفیت را با افزایش کمیت پوشش دهند؟؟ پس چرا طائرپور در این باره چیزی نمی‌گوید؟

هم این عضو هیات داوران و هم آن عضو هیات انتخاب، آگاه تر از آن هستند که نادانسته مدعی نشناختن هیات داوران و مفلوک بودن دولت برگزارکننده فجر شوند پس چرا گرفتار پارادوکس رفتار و گفتار شده اند؟

به خاطر آن که بتوانند نپیوستن به تحریم کنندگان شاخصی همچون تهمینه میلانی یا علی مصفا و مصطفی خرقه پوش و رضا درمیشیان و محمدعلی سجادی و فریدون شهبازیان و بسیاری دیگر را توجیه کنند؟؟؟ و لابد بعدها به خاطر همکاری در برگزاری جشنواره تحریم شده، نواخته نشوند؟؟




در نشست خبری دبیر جشنواره فجر مطرح شد⇐از ماجرای بدهی محسن امیریوسفی به فارابی تا چرایی رد “عنکبوت”/از ادعای حضور کیمیایی در جشنواره علیرغم تحریم تا تایید ۸میلیاردی بودن بودجه جشنواره!!/از تکذیب تحریم جشنواره توسط پیمان معادی تا بی‌ایرادی گرین‌کارت داشتن داوران فجر و…

سینماروزان: نشست جشنواره سی و هشتم فیلم فجر درحالی برگزار شد که در اقدامی بدیع(!) نمایندگان شهردار و میراث فرهنگی از جمله سخنرانان نشست خبری جشنواره سی و هشتم فجر بودند؛ یکی به بهانه حمایت شهرداری از جشنواره فجر و دیگری به‌خاطر رونمایی از نخستین سیمرغ تولید داخل!

ابراهیم داروغه‌زاده دبیر فجر در این نشست مدعی شد: در انتخاب فیلمها هیچ نهادی جز هیات انتخاب دخیل نبود!! مگر آن که فیلمی مرتبط با قوه قضاییه باشد{ “عنکبوت” ؟} که باید برود با قوه هماهنگ کند که همین { عنکبوت ؟} را هم هیات انتخاب رد کرد و رد شدنش ربطی به قوه نداشت!

ابراهیم داروغه‌زاده دبیر فجر گفت: درباره بدهی محسن امیریوسفی به فارابی خودش باید جواب دهد ولی فیلمش طبق آیین نامه نمی‌تواند در جشنواره باشد.

ابراهیم داروغه‌زاده دبیر فجر مدعی شد: تحریم ناشی از فضاسازی خارج از کشور بود و فقط تعدادی از هنرمندان به‌دلیل غلیان احساسات(!!) نخواستند در #جشن شرکت کنند و البته ما هم به دنبال جشن نیستیم.

ابراهیم داروغه‌زاده مدعی شد: کیمیایی همان طور که تهیه‌کننده فیلمش گفته در جشنواره حضور خواهد یافت!! کیمیایی چون گفته همیشه با مردم بوده حتما همراهی خواهد کرد و با مردم(!!) در جشنواره فجر خواهد بود.

ابراهیم داروغه‌زاده مدعی شد: برخلاف تصورات نه تنها کسی پیشنهاد داوری را رد نکرد که اتفاقا تعداد بیشتری(۹نفر) داوری را پذیرفتند!!

داروغه‌زاده دبیر فجر گفت: بودجه جشنواره با توجه به قرارداد با شهرداری(!) ۸میلیارد است ولی سعی می‌کنیم کمتر هزینه کنیم!!

ابراهیم داروغه‌زاده درباره ادعای فرشته طائرپور داور فجر درباره نشناختن شورای سیاستگزاری فجر گفت: طائرپور ممکن است شورای سیاستگزاری را نشناسد!!

داروغه‌زاده درباره تحریم فجر توسط پیمان معادی بازیگر فیلم ارزشی “درخت گردو” گفت: معادی نگفته(!) جشنواره را تحریم می‌کند و احتمالا در نمایش فیلمش در جشنواره حضور خواهد داشت!

ابراهیم داروغه‌زاده دبیر فجر درباره حضور ۴ داور دوتابعیتی در جشنواره با بیانی شبیه اینکه انگار گرین‌کارت داشتن داوران مورد ندارد(؟) مدعی شد: ما از دوتابعیتی بودن داوران خبر نداریم و بعید است که فردی در هیات داوران باشد که شهروند آمریکا باشد!!

ابراهیم داروغه‌زاده درباره تقاضای برخی از کارمندان و مدیران صداوسیما برای دریافت کارت خبرنگاری جشنواره گفت: افرادی که حائز شرایطند یعنی برنامه مرتبط با جشنواره دارند، کارت دریافت می‌کنند و لاغیر!

ابراهیم داروغه‌زاده دبیر فجر گفت: وقتی کانون کارگردانان خانه سینما افرادی که فیلم ویدیویی ساخته‌اند را عضو نمی‌کند چه انتظاری است که جشنواره سینمایی فجر، فیلمهای ویدیویی را احتساب کند!

ابراهیم داروغه‌زاده دبیر فجر از پاسخ به سوالی درباره چرایی حضور یک مدیر درسایه در جشنواره این سالها سرباز زد!

ابراهیم داروغه‌زاده دبیر فجر درباره شاخص انتخاب مجریان نشست‌های فجر مدعی شد: اینها بهترین‌ها هستند و ما بهترین‌ها را انتخاب کردیم!

ابراهیم داروغه‌زاده دبیر فجر درباره حضور عسکرپور دبیر بین‌الملل فجر در هیات داوران جشنواره ملی فجر گفت: حضور عسکرپور در هیات داوران ، حسن است و چرا نباید باشد و این داوری از ارزشهای ایشان کم نمی‌کند!




رفتن به سراغ ریشه‌های عبری “خروج” از کجا نشات گرفته؟؟ فرعون فیلم حاتمی‌کیا کیست؟؟

سینماروزان/محمد شاکری: ابراهیم حاتمی‌کیا که در کنار مجید مجیدی ازجمله مدعیان جشنواره‌ای است که حتی یک نفر هم‌سنگ این دو در هیات داورانش وجود ندارد به تازگی از پوستر “خروج” رونمایی کرده.

در میان آثار متعلق به اوج که سرمایه‌گذار فیلمهای اخیر حاتمی‌کیا باشد، پوستر “خروج” سروشکلی استانداردتر دارد که بلاشک ناشی از حساسیت‌های خود کارگردان است با این حال آنچه بر پوستر جلب نظر می‌کند برگردان انگلیسی عنوان فیلم است.

حاتمی‌کیا واژه exodus را به‌عنوان معادل خروج انتخاب کرده بی آن که چرایی این انتخاب مشخص باشد.

داستان خروج”حاتمی‌کیا درباره دهاقینی است که گرفتار سیل شده و کارد به استخوانشان رسیده و برای تظلم‌خواهی روانه مرکز می‌شوند؛ با شباهت‌های این خط داستانی با درام‌های روستایی متعدد و از آثار تبلیغی برای انقلاب سفید شاه مخلوع گرفته تا نمونه‌هایی به‌یادماندنی مثل”بلوچ” و “خاک” کیمیایی کاری نداریم و فعلا به‌دنبال کشف دلیل استفاده از exodus به‌عنوان معادل “خروج” هستیم؟

متبادرترین تلقی از exodus ، خروج بنی‌اسرائیل از مصر و رفتن به سمت فلسطین است! آیا “خروج”حاتمی‌کیا هم خروج از زیر یوغ فرعون و رسیدن به ارض موعود است!؟؟ اگر این طور باشد و دهاقین حاتمی‌کیا معادل بنی‌اسرائیل قرار داده شوند در آن صورت فرعون “خروج” کیست؟ دولت روحانی یا…؟

اساسا اینکه در ترجمه “خروج” به سراغ ریشه‌های عبری رفته‌اند از کجا نشات گرفته؟ از ترس ورود به ریشه‌های خروج در فقه اسلامی؟ در فقه اسلام، “خارجی” کسی یا جریانی است که از حکومت خروج کرده و از این منظر، “خارجی” یا “خروج‌کننده” بار معنایی کاملا منفی دارد.

آنچه از “خروج”حاتمی‌کیا پیداست نگاهی همدلانه با خروج‌کنندگان است. همین تفاوت شگرف معنای خروج‌کنندگان حاتمی‌کیا با خروج‌کنندگان در فقه است که موجب شده از exodus به‌عنوان معادل فیلم حاتمی‌کیا استفاده شود؟؟

یعنی از ترس مقایسه شدن خروج‌کنندگان فیلم با خوارج صدراسلام؟؟ یا از واهمه قیاس‌سازی با آنها که امام سوم(ع) را خروج‌کرده و خارجی قلمداد کردند، از ریشه‌های عبری خروج برای معادل‌سازی استفاده شده؟؟

اگر این فرض، درست باشد آن گاه حاتمی‌کیا چه پاسخی خواهد داشت بر معادل‌سازی فرعون؟؟

به‌مانند “آژانس شیشه‌ای” فرعون و فرعونیان همان دولت و دولتیان ناکارآمد هستند و باز آتش به اختیاران هستند که بناست با حکم حکومتی به داد دهاقین برسند؟؟

 

پوستر “خروج” و برگردان exodus بر پوستر




پرسش یک کارگردان از مدیران تلویزیون⇐ ملت عزادار ساعت ۱۰ تلویزیون می‌بینند و ساعت۱۱ می‌خوابند؟؟

سینماروزان: تغییر مکرر ساعت پخش مجموعه تلویزیونی “زیر هم‌کف” که موجبات ریزش مخاطبان را موجب شده با انتقاد کارگردان این مجموعه و طرح پرسش در چرایی این تغییر مواجه شده است.

بهمن گودرزی کارگردان “زیر هم‌کف” با اشاره به ریزش مخاطب مجموعه‌اش به‌دلیل تغییر زمان پخش به “هفت صبح” گفت: صددرصد تغییر زمان پخش به حجم مخاطبان مجموعه ضربه می‌زند. همین موضوع که خیلی از مخاطبان نمی‌دانند که ساعت پخش تغییر کرده خود نشان از تصمیم‌گیری اشتباه است. بعد مدام صحبت از ریزش مخاطب تلویزیون می‌شود و مدیران می‌گویند، کار خوب بسازید تا بیننده به تلویزیون برگردد.

گودرزی ادامه داد: از آن سو یک سریال که مخاطبش را پیدا کرده به‌خاطر این تغییر ساعت پخش، از نیمه‌راه، ریشه‌اش زده می‌شود. اصلا سوال اساسی این است که چه فرقی می‌کند؟؟ سریال ساعت ۱۰ پخش می‌شد چه ضربه‌ای به چه موضوعی وارد می‌کرد که حالا با پخش در ساعت۱۱ آن ضربه وارد نمی‌شود؟؟ ملت عزادار ساعت ۱۰تلویزیون می‌بینند اما ساعت ۱۱ می‌خوابند؟؟

گودرزی تاکید کرد: به هرحال این تصمیم بدون هیچ دلیل منطقی و قابل پذیرشی، پس از کلی اتفاقات تلخ در جامعه، خستگی را به تن ما گذاشت.




ممنوعیت نقد جشنواره به‌خاطر مخالفت با تحریم!!؟؟

سینماروزان/حامد مظفری: در کمال تعجب و در هفته‌های اخیر جریانی عجیب در رسانه‌های سیاست‌زده و نه رسانه‌های مستقل راه افتاده است و آن هم حمایت همه‌جوره از جشنواره فجر در راستای مخالفت با تحریم‌کنندگان است.

شگفتا که به‌مانند تمام بزنگاه‌های سیاسی-اجتماعی-اقتصادی-بنزینی-هواپیمایی این بار هم همپوشانی کاملی میان راست و چپ پدید آمده در حمایت حداکثری از جشنواره برای به خاک مالیدن تحریم‌کنندگان!

اینکه این روند چقدر کمک می‌کند به مردمی شدن جشنواره را می‌توان با پیدا کردن مصادیقی دیگر از همپوشانی‌های چپ و راست در همین اواخر حدس زد.

زیاد هم دور نمی‌رویم؛ در جریان سقوط هواپیمای اوکراینی تمام رسانه‌های سیاست‌زده کوشیدند به مخاطب القا کنند که سقوط صرفا به‌دلیل نقص فنی بوده و لاغیر!! نتیجه چه شد؟؟ بعد از مشخص شدن دلیل اصلی ماجرا، جریان رسانه‌ای سیاست‌زده بیش از پیش اعتبار خود را نزد مخاطب از دست داد.

حالا و دربرابر جشنواره هم هر تصمیمی که هیات انتخاب و هیات داوران و دبیرخانه می‌گیرد جز همراهی رسانه‌های سیاست‌زده را شامل نمی‌شود.

اینکه افرادی فاقد کارنامه روشن وارد هیات انتخاب می‌شوند، اینکه چندین فیلم کنشمند از جشنواره حذف می‌شوند، اینکه از فروش بخش عمده بلیتها در یازده دقیقه می‌گویند ولی نمی‌گویند جشنواره‌ای با این سودآوری چه نیازی دارد به رفتن زیر بلیت شهردار و شهرداری، اینکه چندین دوتابعیتی وارد هیات داوران جشنواره می‌شوند و نمی‌گویند چگونه است جمع داور تبعه آمریکا با جشنواره‌ای که بناست به جایزه سردار سلیمانی افتخار کند، اینکه از بیانیه‌های حامیانه یک سلبریتی دوتابعیتی که رفتارش یادآور رفتار انتخاباتی تتلوهاست، ذوق می‌کنند و اینکه حتی یک چهره در حد و اندازه امثال مجیدی و حاتمی‌کیا در هیات داوران برای داوری آثار اینها نیست فقط بخش‌هایی از ایرادات این جشنواره است.

البته که جریان رسانه‌‌ای مستقل سینمایی به‌موقع و بسیار روشنگرانه چنین ایراداتی را بیان کرده‌اند بلکه از اشتباهات بزرگتر جلوگیری کنند ولی عجبا که رسانه‌های سیاست‌زده همچون فردی که خود را به خواب زده، کلمه‌ای نقد را در دستور کار قرار نمی‌دهند مبادا آب به آسیاب تحریم‌کنندگان بریزند!

مگر تحریم‌کنندگان جشنواره چه کسانی هستند که این قدر از آنها می‌ترسند؟؟ فهرست نزدیک به ۱۵۰نفره تحریم‌کنندگان امثال علی مصفا، تهمینه میلانی، جعفر پناهی، محمد رسول‌اف، محمدعلی سجادی، رضا درمیشیان، حمید فرخ‌نژاد، ژیلا ایپکچی، محمدرضا مویینی، فریدون شهبازیان، جمیل رستمی، مرضیه وفامهر، اشکان اشکانی، مصطفی خرقه‌پوش، زینت رضا و حتی کارمند فرهنگی فارابی و برادرزاده یک مدیر سینمایی را دربرمیگیرد که اغلب کارنامه‌شان مشخص است.

اینکه علی مصفا و تهمینه میلانی، جشنواره را تحریم کرده‌اند باید به بسیج رسانه‌‌های سیاسی برای ندیدن ایرادات جشنواره منجر شود؟؟

شاید دبیرخانه جشنواره-به‌دلیل یک سنت قدیمی و نه‌چندان کارآمد- این سیاست را پیش‌رو گذاشته باشد که در تریبون‌های رسمی‌اش هیچ ایرادی را برنتابد ولی آیا رسانه‌های چپ و راست غالبا غوطه‌ور در بیت‌المال هم شعبه‌هایی از دبیرخانه جشنواره‌اند که جز به مدح و ثنای جشنواره، نمی‌نگارند؟؟

وظیفه رسانه دیدن نقاط قوت و ضعف کنار یکدیگر است و نه توجیه‌تراشی برای ندیدن نقاط ضعف. همان طور که باید سخن تحریم‌کنندگان و دلایل‌شان بر تحریم را انعکاس داد همان طور هم باید به ارزیابی کیفی جشنواره‌ای پرداخت که به‌زودی چهل ساله می‌شود ولی در شاکله، رفتار محافل یکی دو ساله را بروز می‌دهد.

تجربه نشان داده بدترین آفت برای محافل متصل به دولت، تعریف و تمجید همه‌جانبه از آنهاست. حتی اگر دست‌اندرکاران نخواهند باز در ساختار چنین محافلی به قدر کفایت نیروی مجیزگو برای ندیدن ایرادات نفوذ می‌کنند و دیگر نیازی نیست رسانه‌ها و آن هم رسانه‌هایی که از جیب ملت خرج می‌کنند نقش آن مجیزگویان را بازی کنند.




خروجی تازه‌ترین شفاف‌سازی سازمان سینمایی درباره هنروتجربه⇐یک میلیارد برای اجاره سالن!!+بیش از ۸۰۰میلیون هزینه پشتیبانی!!+۴۰۰میلیون برای انتشار مجله+بیش از صدمیلیون برای سایت+۱۵۰میلیون برای انتشار برنامه اکران!

سینماروزان: در روال منتج از مدیریت حسین انتظامی بر سازمان سینمایی تازه‌ترین گزارش عملکرد مالی هنروتجربه منتشر شده است.

طبق این شفاف‌سازی مالی معلوم شده که در این گروه فقط یک میلیارد صرف اجاره سالن میشود؛ اینکه چقدر از این یک میلیارد هزینه اجاره سالن، از طریق جلب مخاطب برمی‌گردد نامعلوم است؟!

بیش از ۸۰۰میلیون(دقیقا ۸۳۱/۲میلیون تومان) در این گروه صرف پشتیبانی(!) شده است!

۴۰۰ میلیون از بودجه هنروتجربه برای انتشار مجله‌ای صرف شده که تیراژ و تک‌فروشی‌اش مشخص نیست؟

در هنروتجربه ۱۵۰میلیون برای انتشار برنامه اکران صرف شده است! آن هم در روزگار غلبه صفر و یک بر زندگی آدمیان و درحالی‌که فضای مجازی بر همه چیز سایه افکنده است!!

در عملکرد مالی هنروتجربه با رقم ۱۴۰میلیونی بابت محتوا برای سایت و نشر اخبار هم مواجهیم! آیا این گروه برای نشر اخبارش در رسانه‌ها هزینه پرداخت می‌کند؟؟؟

گزارش تازه‌ترین کامل عملکرد مالی هنروتجربه را اینجا ببینید‌.




ضرب شست(!!) داروغه به شایعات فقدان داور برای فجر گرفتار تحریم؟⇐معرفی ۹(!) داور برای فجر با حضور دو سینماگر دوتابعیتی+یک مدیر سالیان سیما+طراح صحنه پروژه‌های ارگانی+فیلمبردار بهمن قبادی+منتقد میانه+یک سیاستگزار فجر+دبیر بین‌الملل فجر+ البته جیرانی

سینماروزان: با حکم ابراهیم داروغه‌زاده، اعضای هیأت داوران بخش «سودای سیمرغ» سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.

در واکنش به همه حرف و حدیثهای مرتبط با فقدان کافی سینماگر علاقمند برای حضور در تیم داوران، داروغه‌زاده ۹ نفر را به عنوان داور معرفی کرده تا ضرب شستی باشد به همه آن حرفها؟؟

سرلیست هیات داوران نرگس آبیار است که همزمان عضو شورای سیاستگزاری فجر هم هست. نرگس آبیار پیشتر و در جریان جشنواره شبهای سیاه تالین و متعاقب اعتراضات بنزینی از همراهی با مردم گفته بود و اینکه حالا ایشان درخلاف جهت سینماگرانی که به‌خاطر مردم، جشنواره را تحریم کرده‌اند، حضور در هیات داوران را پذیرفته جای پرسش دارد.

سعید راد بازیگری که مدتها مقیم کانادا بود و در سالهای اخیر جز ایفای نقشی کوتاه در “چ”، نقش‌آفرینی قابل توجه در آثار سینمایی نداشته شناخته‌شده‌ترین چهره هیات داوران است.

عباس بلوندی طراح صحنه و لباس پروژه‌های ارگانی مختلف از دیگر اعضای هیات داوران است.

تورج اصلانی فیلمبردار “فصل کرگدن”بهمن قبادی هم در هیات داوران حاضر است!!

محمدمهدی عسکرپور دبیر بین‌الملل جداشده از فجر و مازیار میری از کارگردانان متبوع حلقه بالادستی خانه سینما از دیگر داوران جشنواره امسال هستند. در این بین میری ازجمله سینماگران دوتابعیتی محسوب می‌شود.

طهماسب صلح‌جو منتقد میانه و رضا پورحسین از مدیران سالیان سیما از دیگر اعضای هیات داوران هستند.

 فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان سینما عضو نهم هیات داوران است؛ عضوی که بیش و پیش از تمام اعضای دیگر حضورش در میان داوران قطعی بود.




بخشی از آرای کارگردانی که زندگی آرشیویست بزرگ سینما را فیلم کرده ⇐ دوران طلايي سينمای ايران متعلق به دهه چهل و پنجاه است!/جرياني كه در دهه شصت توسط مديران پايه‌ گذاشته شد، سينما را اخته كرد!/جوایز جشنواره‌ای بعد از انقلاب، بيشتر بعد سياسي داشت نه فرهنگي!/ چند تا از فيلم‌هاي دهه شصت را مديران حاضرند دوباره ببينند؟/كدام يك از فيلم‌هاي امروز، تاثير فيلم‌هاي نامتعارف دهه چهل يا پنجاه را دارد؟/اصغر فرهادي جريان‌ساز نيست/فرهادی می‌خواهد در فضای ایزوله حرف بزند؛ در چنین سینمایی آزادی و رهایی نیست!!/در کل سینمای ایران فيلمسازي نبوده كه به اندازه بهرام بيضايي، امير نادري، مسعود كيميايي يا فريدون گله فيلم تاثیرگذار بسازد!

سینماروزان: سازنده فیلم زندگی بزرگترین آرشیویست سینمای ایران به تندی سینمای جشنواره‌ای و به‌خصوص اصغر فرهادی را نواخته است.

“آرشیو متروک” نام فیلمی است که به زندگی احمد جورقانیان بزرگترین آرشیویست سینمای ایران می‌پردازد و می‌کوشد از عشق به سینما به‌عنوان اصلی‌ترین عنصر موردنیاز برای هر کار هنری سخن گوید.

مهرشاد کارخانی کارگردان این مستند با انتقاد از اوضاع روز سینماها به تینا جلالی در “اعتماد” گفت: معتقدم دوران طلايي سينما، ادبيات، شعر، موسيقي در ايران متعلق به دهه چهل و پنجاه بوده است.

کارخانی ادامه داد: به نظر من آن دسته از منتقدان{که دهه شصت را دوران طلایی می‌دانند} در دوران قبل زندگي نكرده‌اند. اگر آنها در آن فضا و دوران زندگي نكرده باشند نمي‌توانند تحليل درستي از فضاي آن دوران ارايه بدهند و حتي به نظرم بعضي از آنها فيلم‌هاي جدي و غيرمتعارف و ترانه‌ها و موسيقي تاثيرگذار آن دوران را عميق مطالعه نكرده‌اند.

کارخانی افزود: از نظر من فيلم‌هاي دهه شصت هم مثل فيلم‌هاي امروز منفعل است. جرياني كه در دهه شصت توسط مديران پايه‌گذاري شد سينما را اخته كرد، شايد به لحاظ هنري و ساختاري فيلم‌هاي محدودي وجود دارند و در جشنواره‌ها موفق شدند اما اين اهميت بيشتر بعد سياسي داشت نه فرهنگي. چند تا از فيلم‌هاي دهه شصت را مديران حاضرند دوباره ببينند؟ من از شما سوال مي‌پرسم. كدام يك از فيلم‌هاي امروز به دور از فضاي نوستالژيك، تاثير فيلم‌هاي نامتعارف دهه چهل يا پنجاه را دارد؟ كدام يك از فيلم‌هاي امروز تاثير فيلم‌هاي «گاو»، «گوزنها»، «طبيعت بي‌جان» يا «كندو» را دارد؟

این کارگردان با انتقاد از آثار اصغر فرهادی و بخصوص “درباره الی” و “جدایی نادر از سیمین” گفت: با اين جنس سينماموافق نيستم چون از نظر من اين فيلم‌ها ماندگاري ندارند. در اين نوع سينما كه در فضاي فكري ايزوله مي‌خواهد حرفش را بزند آزادي و رهايي در آن نمي‌بينم و نمي‌تواند جريان‌ساز باشد. از نظر من فرهادي جريان‌ساز نيست.

کارخانی توضیح داد: به عقيده من سينماي جريان‌ساز آن هم با اما و اگر يك‌بار اواخر دهه چهل تا نيمه دهه پنجاه اتفاق افتاد، با سينماگراني همچون شهيدثالث، گلستان، مهرجويي، كيميايي، تقوايي، بيضايي، كيمياوي، نادري، گله و… به واسطه آنها موج نو به وجود آمد و فيلم‌هاي‌شان هنوز هم همچنان عميق و گويا است و من هم تحت تاثير اين سينما و آن فيلمسازان هستم.به نظر من هيچ كدام از فيلمسازان بعد از انقلاب نتوانسته‌اند جريان‌ساز باشند و حداقل روي من تاثير نگذاشته‌اند. نگاه كنيد ببينيد بعد از فرهادي و كيارستمي خيلي‌ها تلاش كردند اداي اين دو فيلمساز را دربياورند اما نتيجه‌اش چه شد؟ فيلم‌هايي كه بيشتر ملغمه و مزخرف هستند. پرسشي كه برايم مطرح است اين است كه آيا سينمايي از جنس اصغر فرهادي در آينده مي‌تواند ماندگار باشد به نظر من اين نوع سينما ماندگار نخواهد بود. مگر اينكه جوايز اسكار اين فيلمساز در خاطرمان بماند وگرنه جريان‌‌ساز نمي‌تواند باشد و فيلم‌هايش موجي است كه بعد از يك دوره‌اي فروكش مي‌كند!

این کارگردان تاکید کرد:به نظر من فيلمسازي نبوده كه به اندازه بهرام بيضايي، امير نادري، مسعود كيميايي يا فريدون گله فيلمي بسازد كه نسل جديد از آنها تاثير بگيرد.

کارخانی با رد مجدد ماندگاری فرهادی گفت: زمان مشخص مي‌كند چه آثاري مي‌ماند. يك فيلمساز به تنهايي نمي‌تواند جريان‌ساز باشد. در جريان موج نوي فرانسه تروفو، گدار، شابرول و… در كنار هم قرار مي‌گيرند و جريان‌ساز مي‌شوند يا در ايتاليا روسليني، دسيكا، و ويسكونتي در كنار هم جنبش سينماي نئورئاليسم را به وجود مي‌آورند. در ادبيات و شعر و موسيقي همين بوده.

مهرشاد کارخانی خاطرنشان ساخت: به لحاظ فني سينماي ايران به‌شدت پيشرفت كرده اما به لحاظ تفكر اين سينما عميق نيست و در بخش تجاري به كل مبتذل است. در بدترين شرايط سينما نفس مي‌كشيم. هنوز هم مي‌گويند سياه‌نمايي نكنيد، ديگر لازم به سياه‌نمايي نيست… كابوس عجيبي‌ست!




ادعای رهبر تازه ارکستر سمفونیک درباره فرار شهرداد روحانی از ایران به‌خاطر حمله آمریکا!!

سینماروزان: حواشی تازه‌ترین اجرای ارکستر سمفونیک تهران که با رهبری نیمه‌کاره منوچهر صهبایی انجام شده موجب گشته حتی آنها که یک بار هم به عمرشان نام ارکستر را نشنیده‌اند کنجکاو اتفاقات ارکستر شوند.

منوچهر صهبایی رهبر تازه ارکستر سمفونیک تهران که بعد از جدایی شهرداد روحانی جایش را در ارکستر سمفونیک گرفته هرچند بنا بود به‌جای وی ارکستر را رهبری کند ولی بعد از اظهاراتی تند علیه روحانی، اجرای تازه ارکستر را نیمه‌کاره گذاشت و از بیمارستان سربرآورد!

صهبایی در چرایی انتقاد از شهرداد روحانی به جام‌جم گفت: شهرداد روحانی از وقتی گمان کرد ممکن است آمریکا به ایران حمله کند در فکر فرار از کشور بود! من در اجرای اخیر ارکستر سمفونیک و روی سن هم گفتم ایشان فرار کرده!! من از این ناراحتم که چرا بنیاد رودکی درباره فرار روحانی دروغ گفته است؟؟

منوچهر صهبایی ادامه داد: شهرداد روحانی در آمریکا مطربی میکرد و یک‌دفعه به ایران آمد و رهبر ارکستر شد!!

صهبایی افزود: من هر وقت میخواهم موسیقی مطربی گوش کنم آثار انوشیروان روحانی را گوش می‌دهم که اتفاقا کارش را هم بلد است و شهرداد هم با استعدادی بسیار کمتر از او به موسیقی مطربی(تفریحی) تعلق دارد و نمی‌دانم چطوری رهبر ارکستر سمفونیک شد.




سخنگوی شورایعالی اکران خبر داد⇐در آیین‌نامه جدید اکران، سرگروهها نقش چندانی در اکران ندارند/کل نظام تازه اکران برمبنای قرعه‌کشی است به‌جز اکران عید(!) که با نظر ارشاد چیده خواهد شد!

سینماروزان: مطابق پیش‌بینی‌ها، آیین‌نامه تازه اکران با حذف سرگروه‌ها و راه‌اندازی قرعه‌کشی بجای گروه‌بندی برای چینش اکران تنظیم شده است و البته در روندی شبهه‌برانگیز اکران عید برمبنای قرعه‌کشی نخواهد بود!!

علی سرتیپی سخنگوی شورای عالی اکران با تاکید بر اینکه آیین‌نامه جدید اکران بر مبنای عدالت است ابراز امیدواری کرد این آیین‌نامه هر چه زودتر و نهایتا پیش از پایان جشنواره فیلم فجر تصویب و ابلاغ شود.

علی سرتیپی که مدتی قبل از تدوین پیش‌نویس آیین‌نامه اکران با تغییرات زیاد و ارائه آن به صنوف مرتبط خبر داده بود، در گفت‌وگویی با ایسنا بیان کرد: این آیین‌نامه برای صنوف مرتبط یعنی شورای عالی تهیه‌کنندگان، کانون پخش کنندگان، انجمن سینماداران و کانون کارگردانان فرستاده شده و آن‌ها تمام نقطه نظرات خود را به سازمان سینمایی مطرح و ارسال کرده‌اند. امیدوارم این کار امسال با حمایت آقای انتظامی سریع‌تر پیگیری شود تا پیش از شروع جشنواره فجر یا حین برگزاری آن، قطعی شود و آیین نامه سال آینده را مصوب کنیم تا اکران عید هم براساس آن دنبال شود.

او درباره برخی ویژگی‌های این آیین‌نامه گفت: مهم‌ترین تغییرات آن که البته هنوز تصویب نشده، بیشتر بر این مبنا است که سرگروه‌ها دیگر نقش اساسی در انتخاب فیلم‌ها نداشته باشند و نظام اکران بجز عید(!!) بیشتر بر مبنای قرعه‌کشی است، یعنی کلا آیین‌نامه بر پایه عدالت و مساوات برنامه‌ریزی و تدوین شده ولی قطعا دوباره تغییراتی در آن ایجاد خواهد شد.

وی با اشاره به چیدمان اکران عید با نظر ارشاد توضیح داد:‌  هر سال به صورت عرفی و با نظر ارشاد(!!) فیلم‌هایی که در جشنواره بودند بیشتر شانس برای اکران داشتند و امسال این موضوع به طور رسمی در آیین‌نامه دیده شده تا اکران نوروز با اولویت فیلم‌های جشنواره باشد.

سرتیپی خاطرنشان کرد:‌ همچنین برای اکران فیلم‌های کودک تمهیدات ویژه‌ای در آیین‌نامه در نظر گرفته شده است.




تکرار حرف سینماروزان در “هفت”⇐ تحریم جشنواره چه ربطی دارد به بازیگران ارگانی؟؟

سینماروزان: هفته گذشته و بعد از ادعای تحریم جشنواره توسط بابک حمیدیان بازیگر فیلم ارگانی “روز بلوا”ی اوج و به‌دنبال آن موضع‌گیری خنثای بهروز شعیبی کارگردان فیلم نسبت به خط و ربط محصولش، این تناقض را زیر سوال بردیم.(اینجا را بخوانید)

حالا در برنامه تازه “هفت” نیز ژست تحریم جشنواره توسط بازیگران ارگانی به چالش کشیده شده و در بخش میز رسانه گفته شد: بازیگرانی که در فیلمهای ارگانی بازی کردند چرا باید بیایند جشنواره را تحریم کنند؟؟!!

به غیر از بابک حمیدیان، پیمان معادی بازیگر فیلم “درخت گردو” که جزو آثار مطلوب ارزشیون در جشنواره است نیز جزو تحریم‌کنندگان جشنواره است. “درخت گردو” را مصطفی احمدی تهیه‌کننده متبوع اول مارکت همراه اول مخابرات تولید کرده است.

مابقی تحریم‌کنندگان شاخص جشنواره افرادی هستند نظیر علی مصفا، تهمینه میلانی، جعفر پناهی، محمد رسول‌اف، محمدعلی سجادی، رضا درمیشیان، حمید فرخ‌نژاد، ژیلا ایپکچی، محمدرضا مویینی، فریدون شهبازیان، جمیل رستمی، مرضیه وفامهر، اشکان اشکانی، مصطفی خرقه‌پوش، زینت رضا و… که هرچند بعضا حمایت‌های فارابی و تلویزیون را داشته‌اند ولی هیچ‌گاه به‌صورت گل‌درشت حمایت ارگانهای متمول ارزشی و رسانه‌های اینها را نداشته‌اند.