1

شنای پروانه” ۲.۵میلیاردی شد/”ارتش سری” به ۲.۵میلیارد نزدیک شد/”زنها فرشته‌اند۲” در مرز ۲۰۰میلیون+آمار کامل فروش

سینماروزان: آمار فروش سینماها تعریفی ندارد و متاسفانه نه سینماداران و نه صاحبان آثار هم برنامه‌ای برای افزایش حضور مخاطبان در سینماها ندارند و چشم به‌راه مدیران دولتی هستند که آنها هم مشغول تثبیت بازار ارزند!!!

به گزارش سینماروزان در صدر آمار فروش سینماها “شنای پروانه” قرار دارد که علیرغم توقف اکرانش به‌خواسته صاحب اثر ولی اکران محدودش در تهران و شهرستان ادامه دارد و ۲.۵میلیاردی شده.

به دنبال آن “ارتش سری” قرار دارد که به ۲.۵میلیارد نزدیک شده و پس از آن هم “زنها فرشته‌اند۲” قرار دارد که فروشش را به ۲۰۰میلیون نزدیک می‌کند.

آمار فروش سینماهای ایران تا ابتدای جمعه سوم مرداد ۱۳۹۹ به شرح زیر است:

–شنای پروانه دو میلیارد و ۵۰۰میلیون(۳۰روز)

–خوب بد جلف(۲) دو میلیارد و ۲۰۰میلیون (۳۲روز)

–زنها فرشته‌اند(۲) ۱۵۰میلیون(۹روز)

–یادم تو را فراموش ۱۳۰میلیون (۳۹روز)

–عطر داغ ۲۸میلیون(۳۲روز)

–چهل و هفت ۱۰میلیون(۳۲روز)




رییس انجمن سینماداران بیان کرد⇐چرا تلویزیون به جای اطلاع‌رسانی درباره باز بودن سینماها، مرتب می‌گوید که کسی از مردم به سینما نمی‌رود؟؟/چرا صداوسیما به جای اینکه به سینما کمک کند، مرتب هشدار و اخطار می‌دهد؟/آیا مدیران تلویزیون حواسشان نیست که تعطیلی سینماها به بیکاری هزاران نفر منجر خواهد شد؟؟/در شرایط کنونی خطر رفتن به سوپرمارکت خیلی بیشتر از سینما رفتن است!/سینماهای ایران در زمره کم‌خطرترین اماکن عمومی بوده‌اند!/هنوز یک نمونه پیدا نشده که فردی به سینما رفته و به کرونا مبتلا شده باشد!

سینماروزان: سینماهای ایران هرچند نزدیک به یک ماه است که باز شده‌اند ولی چنان که باید موتور گیشه‌ها گرم نشده و یک دلیل این امر هم عدم حمایت رسانه ملی و شهرداری در تخصیص امکانات تبلیغی موثر برای سینمارفتن مخاطبان است؛ این مساله انتقادات سینماگران مختلف را موجب شده است.

محمدقاصد اشرفی رییس انجمن سینماداران با گلایه از مدیران رسانه ملی به ایلنا اظهار داشت: در شرایط فعلی ۵، ۶ هزار نفر در سینماها مشغول کار هستند؛ باتوجه به مشکلاتی که از نظر بیکاری در کشور ما وجود دارد، در این موقعیت قاعدتا تلویزیون باید به کمک سینما بیاید. ولی تلویزیون به جای اطلاع‌رسانی درستی مبنی بر باز بودن سینماها که باید برای مردم انجام دهد، مرتب می‌گوید که کسی از مردم به سینما نمی‌رود. در صورتی که واقعا هم اینگونه نیست.

اشرفی ادامه داد: قطعا در مرحله اول حفظ سلامتی آدم‌ها برای ما خیلی مهم است. چون به هر ترتیب در آینده می‌توان مسائل مالی را جبران کرد ولی جبرانی برای مسائل جانی وجود ندارد. ولی اگر شما به آمار ابتلای مردم در مکان‌های مختلف نگاه کنید، کم‌خطرترین اماکن عمومی، سینما بوده است.

اشرفی با بیان اینکه اکثر افرادی که به کرونا مبتلا شدند در مراسم‌هایی همچون عروسی و عزا بوده‌اند، عنوان کرد: باتوجه به ایمنی و بهداشتی که در سینما رعایت می‌شود، هنوز یک نمونه پیدا نشده که فردی به سینما رفته و خدای ناکرده به بیماری کرونا مبتلا شده باشد. شخصا فکر می‌کنم واقعا در هیچ کسب و کاری بهداشت مطابق سینما رعایت نشود. یعنی از نظر ضدعفونی کردن سالن‌ها و مرتب بودن و سرویس دهی کلی که هست اتفاق خوبی را شاهدیم. باید بگویم که در شرایط کنونی خطر رفتن به سوپرمارکت خیلی بیشتر از سینما رفتن است.

وی در پایان گفت: متاسفانه صداوسیما به جای اینکه کمک کند، مرتب هشدار و اخطار می‌دهد. آیا مدیران تلویزیون حواسشان نیست که تعطیلی سینماها به بیکاری هزاران نفر منجر خواهد شد؟؟ تلویزیون به جای اینکه بگوید فیلم‌ها اکران شده و سینما باز است؛ می‌گوید کسی به سینما نمی‌رود. این حرف در اصل تعطیل کردن سینماست. باز هم از رییس صداوسیما و افرادی که در بحث اطلاع‌رسانی فعالیت می‌کنند، به خاطر این ۵، ۶ هزار نفری که در سینما مشغول هستند، می‌خواهم کاری نکنند تا این افراد بیکار شوند. سینماهای ایران باز هستند و با حفظ موازین بهداشتی به مخاطبان سرویس می‌دهند.




ادعاها و اظهارات تازه ابراهیم گلستان⇐ فقط شاه، جمله آخر “موج و مرجان و خارا” را فهمید!/حذف شاه به خاطر ضعفِ دستگاه خودش بود!/ در دستگاه شاه، هیچ‌کس طرفدارش نبود؛ مگر بر پایه سوجویی و نفع اندکی که می‌بردند!!/ دو روز قبل از ۲۸ مرداد، با مصدق در اتاقش گفتگو کردم و همان وقت حس کردم که این آدم خواهد افتاد!!/عکسی دیده‌ام که احمدی‌نژاد می‌خواهد با آدم قدبلندی دست بدهد و صندلی گذاشته زیر پایش تا قَدش برسد به آن آدم؛ این عکس گویای وضعیت ماست!!/نمی‌دانم دخترم جایزه فستیوال ونیز را چه کرده؟؟ شاید فروخته و شاید هم داده به موزه‌ای!!/دیدم نمی‌توانم در ایران زندگی کنم، رها کردم آمدم بیرون! در اینجا(انگلیس)هم که مرکز تمدن است، دو سال است که از خانه خودم بیرون نیامده‌ام!!/امیدوارم آدم‌های صالحی که در مملکت هستند خودشان را از چنگ فرمول‌ها دربیاورند و فکر مردم باشند!

سینماروزان: ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز ایرانی که بیش از چهل سال است ایران را ترک کرده و در انگلستان زندگی می‌کند در همه سالهایی که دور از وطن زیسته کوشیده هرازگاه نقطه‌نظرات خود پیرامون اتفاقات و تحولات مختلف سیاسی-فرهنگی را منعکس نیامد.

تازه‌ترین گفتگوی ابراهیم گلستان هم پر است از چنین نقطه‌نظراتی که دامنه‌ای گسترده از شاه مخلوع تا محمد مصدق و محمود احمدی‌نژاد را دربرمی‌گیرد.

ابراهیم گلستان با اشاره به ساخت “موج و مرجان و خارا” به احمد غلامی در شرق گفت: من همیشه به خودم انتقاد دارم. اگر هم از ایران بیرون آمدم، به این خاطر است که همه کارهای ممکن را کردم. هر کاری که فکر کنید. من اصلا رفتم آبادان تا قصه وضعِ خراب آبادان را بنویسم و آنجا کارم را هم کردم و مشغول بودم تا اینکه مرخصی آمدم تهران و آن داستانِ ملی‌شدنِ نفت و این‌ها پیش آمد. من را از شرکت نفت بیرون کردند برای خاطر اینکه مخالفِ سیستم آنها رفتار می‌کردم. اما کنسرسیوم اصرار کرد برایشان فیلمی بسازم که گفتند ما او را از شرکت نفت بیرون کردیم و آنها گفتند این را می‌خواهیم.

گلستان ادامه داد: شرکت نفت که رفتم مطابقِ میل و فکر خودم فیلمِ «موج و مرجان و خارا» را ساختم. وقتی که من گفتار آن فیلم را نوشتم هیچ‌کس ملتفت نشد، فقط فروغ گفت این کار را نکن، به‌ خاطر همین جمله آخر نمی‌گذارند فیلم در‌بیاید. گفتم من این فیلم را ساختم به خاطر اینکه این جمله را آخرش بگویم. من می‌گویم. از من گفتن، از آنها قطع‌کردن! اما نفهمیدند. باور نمی‌کنید تنها یک نفر این جمله را فهمید و او شاه بود. وقتی فیلم را تماشا کرد، به من گفت که این جمله آخر شما درست نیست که گفتید «از این ثروت جز شیاری کف‌آلود نصیب مردم نخواهد شد». با یک مرتبه دیدن ‌فهمید.

گلستان با تاکید بر تزلزل شاه به‌عنوان عاملی برای حذف از ساختار ایران گفت: عقیده من اساسا این است که تمام شکست‌ها به دلیل ضعفِ شکست‌خورده بوده. وقتی آلمان با آن قدرتِ وحشتناک به فرانسه حمله کرد، مقدار اسلحه موجود در فرانسه و قوای مادی که پشت سرش، بیشتر از آلمانی‌ها بود، اما ضعفِ فکری و اخلاقی و سازمانی سبب شد شکست بخورند. اصلا تئوری جنگِ تانک‌ها را دوگلِ بدبخت ساخته بود. وقتی هم ناپلئون همه اروپا را می‌گرفت فقط از قوت عجیب‌وغریب ناپلئون نبود، بلکه از ضعفِ کشورهایی بود که پشت هم شکست ‌خوردند. در مملکت خودمان هم اتفاقی که برای شاه افتاد به خاطر ضعفِ دستگاه خودش هم بود، دستگاهی که هیچ‌کس در آن طرفدارش نبود مگر بر پایه سودجویی و نفع اندکی که می‌بردند و این کافی نبود برای نگه‌داشتنِ یک مملکت. این آدم توان و تحملِ نگه‌داری خودش را نداشت و با تمام قوایی که از آمریکا و دیگر کشورها گرفته بود نتوانست مملکت را نگه دارد. همه از ضعفِ اساسی شاه استفاده کردند تا او برود. از این نمونه‌ها در تاریخ بسیار هست.

ابراهیم گلستان افزود: سید ضیاء طباطبایی و اعضای حزب توده و مصدق هم با فکر خاص خودشان پیش رفتند و شکست‌شان تا حد بسیاری از ضعف‌هایشان بود. من دو روز قبل از 28 مرداد، با مصدق در اتاقش گفت‌وگوی دراز سه‌ساعته داشتم. همان وقت حس کردم که این آدم خواهد افتاد. حرفِ آدم حاصل چیزهایی است که دیده و تجربه کرده است. عکسِ فوق‌العاده‌ای هست که گویای وضعیت ما است، در این عکس احمدی‌نژاد می‌خواهد با آدم قدبلندی دست بدهد، صندلی گذاشته زیر پایش تا قَدش برسد به آن آدم. می‌خواهم بگویم دهن ما برای حرف‌زدن گشاد است و خیلی هم تکان می‌خورد، اما اگر حرفی که از حلقوم ما بیرون می‌آید برخاسته از خرد و عقل باشد یک جور می‌شود و اگر از هوس‌ها و آرزوهای ما باشد جور دیگری می‌شود.

گلستان درباره بی‌اعتنایی به جوایز جشنواره‌ای گفت: من چهل‌ساله بودم که فیلم «اسرار گنج دره جنی» را ‌ساختم و پیش از آن «خشت و آینه» را ساخته بودم و «موج و مرجان و خارا» را. اما اصلا به فستیوال‌ها و جوایز اعتنا نمی‌کنم. حتی نمی‌دانم جایزه مجسمه طلایی فستیوال ونیز کجاست. دخترم داده به موزه‌ای، شاید هم فروخته باشد؟؟؟ نمی‌دانم. می‌خواهم بگویم مسئله این نیست که من بیشتر خواندم یا بیشتر می‌فهمم. آدم‌هایی بودند که سن‌شان از من هم بیشتر بوده هیچ کاری هم نکردند. آدم‌هایی هم بودند که شاید سن‌شان از من کمتر بوده کارهای بهتری کرده باشند!

ابراهیم گلستان درباره بیقراریش در همه جای دنیا گفت: من دیدم نمی‌توانم ایران زندگی کنم، رها کردم آمدم بیرون، دیگر چه حرفی می‌توانم بزنم. در اینجا(انگلیس)هم که مرکز تمدن است، باور نمی‌کنید من دو سال است که از خانه خودم بیرون نیامدم. نشسته‌ام برای خودم کتاب می‌خوانم و موزیک گوش می‌کنم. حتی نتوانستم به لندن بروم که در فاصله نیم‌ساعتی من است. مسئله این است که رفتار من برخاسته از تفکرم و امکاناتِ کم یا زیاد زندگی من است. این مهم است که در چه دنیایی زندگي مي‌کنیم و مسائل به ما تحمیل نشود یا خوراکِ فکری منحصر نباشد.

گلستان با مخاطب قرار دادن سیاستگذاران گفت: از اوضاع این روزها تأسف می‌خورم. احساس امیدی هم ندارم. خیلی هم ناراحت می‌شوم که وضع مملکت نه خوش‌جور که بدجور عوض شود. امیدوارم آدم‌های صالحی که در مملکت هستند خودشان را از چنگ فرمول‌ها دربیاورند و فکر مردم باشند، به این معنا که فکر مردم آسوده باشد.




حبیب اسماعیلی مدیر رسانه فیلمسازان اظهار داشت⇐فیلم‌های كم‌مخاطب‌، در اكران آنلاین، بهتر از اكران سینما دیده خواهند شد!/اکران آنلاین به موفقیت نخواهد رسید مگر با حمایت رسانه ملی و شهرداری جهت تبلیغات موثر آثار و درعین حال مقابله جدی با قاچاق!/نیاز داریم به راه‌اندازی سامانه‌ای مرکزی که آمار دقیق فروش فیلمها در اکران آنلاین را ارائه کند !

سینماروزان: هرچند سینماها مجددا باز شده با این حال اکران آنلاین نیز به حرکت خود ادامه می‌دهد ولی با وجود اقبال مخاطبان، به دلیل ضعف زیرساختی پلتفرم‌های اکران آنلاین که قاچاق زودهنگام را موجب شده اکران آنلاین هنوز نتوانسته به سودآوری چندانی برسد؛ بماند که هیچ سامانه مرکزی برای ارائه آمار فروش فیلمها در اکران آنلاین طراحی نشده و همین مساله، ابهامات این فضا را بیشتر کرده.

حبیب اسماعیلی مدیر موسسه رسانه فیلمسازان مولود درباره اكران آنلاین به جام‌جم گفت: شیوع كرونا تلنگری به جماعت سینما بود كه به خودشان بیایند و پی به منابعی ببرند كه می‌توانند در كنار سینما سودآور باشد. اكران آنلاین در همه دنیا وجود دارد و حتی در قدیم و به شكل دیگری زمانی كه فیلم‌ها در سالن‌های سینما اكران بودند هم دی‌وی‌دی آن برای تماشا در شبكه نمایش خانگی وجود داشت. اما ما اینجا به دلیل مشكل قاچاق، چنین امكانی نداریم و آن را جدی نمی‌گیریم.

این تهیه‌کننده ادامه داد: پربیننده‌ترین فیلم‌های سینمای ما حدود دومیلیون و 500هزار نفر تماشاگر داشت، یعنی با توجه به جمعیت 80میلیون نفری تعداد تماشاگران سینمای ایران چندان هم بالا نیست یا فیلم‌ها را از طرق‌ دیگری می‌بینند. بنابراین باتوجه به این بی‌میلی غالب نسبت به سینمارفتن، اكران آنلاین خیلی می‌تواند در آشتی مردم با سینما نقش داشته باشد.

مدیر موسسه رسانه فیلمسازان مولود در این زمینه ادامه داد: اكران آنلاین، حتی می‌تواند در زمانی كه سالن‌های سینما باز است و رونق دارد هم موثر باشد. چون خیلی از فیلم‌های كم‌مخاطب‌تر، در اكران آنلاین، بهتر از اكران سینما دیده خواهند شد. این فیلم‌ها آن هزینه‌ای كه باید صرف تبلیغات و سهم سینمادار و … كنند را دیگر نخواهند داشت.

اسماعیلی با اشاره به وضعیت اکران آنلاین گفت: دورادور شنیده‌ام كه وضع اكران برخی فیلم‌ها در اكران آنلاین خوب بود و برخی هم ابراز نارضایتی كرده‌اند ضمن اینکه نیاز داریم به راه‌اندازی سامانه‌ای مرکزی مثل سمفا که آمار دقیق فروش فیلمها در اکران آنلاین را ارائه کند تا صاحبان آثار و مخاطبان همزمان با هم فروش دقیق فیلمها را بدانند.

این پخش‌کننده باسابقه تاکید کرد: در اقبال مخاطبان به آثار به نظرم همه چیز بستگی به كیفیت خود فیلم‌ها دارد. ضمن این‌كه موسسات شبکه خانگی كه از قبل فعال بودند، در این اوضاع كمی بیشتر هوای تهیه‌كننده‌ها را داشته باشند. خیلی از ویدیورسانه‌هایی كه فیلم‌ها را از قبل گرفتند، بدون این‌كه به صاحب فیلم‌ها اطلاع دهند، فیلم‌ها را دوباره منتشر می‌كنند و به بازار مجازی می‌فرستند، بدون این‌كه حقی به تهیه‌كننده پرداخت كنند. درحالی‌كه نباید در این فضا، حقی از تهیه‌كننده‌ها و صاحبان آثار سینمایی ضایع شود.

اسماعیلی در پایان گفت: درمجموع معتقدم اکران آنلاین به موفقیت نخواهد رسید مگر با حمایت رسانه ملی و شهرداری جهت تبلیغات موثر آثار و البته مقابله جدی با قاچاق! اكران آنلاین به‌تدریج و با گذر زمان و به شرط حذف قاچاق و حمایت رسانه‌ملی و دیگر رسانه‌ها و شهرداری در بخش تبلیغات، به موفقیت خواهد رسید.

 




عریان‌گویی به‌سبک فرزاد موتمن ⇐مهم‌ترین اشتباهی که سینمای ایران مرتکب شد، تاسیس خانه سینما بود!!/خانه سینمایی که حتی نمی‌تواند در دوران کرونایی از سینماگران حمایت کند، به درد نمی‌خورد!!/به‌خاطر آرای خانه سینما، چهار سال است که حساب بانکی مرا بسته‌اند!!/چهار تهیه‌کننده فسیل در خانه سینما نشسته‌اند و برای کل سینما تعیین تکلیف می‌کنند!/فارابی به چه دردی می‌خورد وقتی تبدیل شده به جایی که برای یک عده از کسانی که پارتی دارند، شرایطی را فراهم می‌‌کند که فیلم بسازند و دیگران را ایزوله می‌کند؟؟!/مافیا به سینماماشین هم راه پیدا کرده!!!/چرا فقط برای درایوین “خروج” تبلیغ شد و بقیه فیلمها، هیچی!؟؟/اکران خارجی موقعی معنا پیدا می‌کند که کمپانی‌های خارجی توزیع‌کننده در اینجا دفتر داشته باشند و بتوانیم فیلم‌ها را بدون سانسور نمایش دهیم!!/در شرایطی که مخاطب ایرانی، فیلم‌های خارجی را بدون سانسور و با قیمت‌ارزان، در فضای مجازی می‌تواند تهیه کند، آن‌وقت چرا باید برود در سینما و نسخه لت‌وپار آن فیلم را تماشا کند؟/تهیه‌کنندگان ایرانی مثل دلالان آژانس املاک شده‌اند که می‌گویند پول بیاور تا فیلم بسازیم و تازه وقتی پول هم می‌آید، پورسانت خود را برداشته و آورنده سرمایه را دور می‌زنند!!!/اگر درآمد سینمای ایران از اکران بود و نه از تولید، این همه فساد سراسر آن را دربرنمی‌گرفت!!/چرا در مملکتی که سینماگرش حتی یک بیمه بیکاری ندارد، ۵۰ جشنواره ریزودرشت درست کرده‌اند و مدام میلیارد، میلیارد هزینه این جشنواره‌ها می‌کنند؟/چرا حتی با وجود تعطیلی کرونایی جشنواره‌های جهانی، باز مدیران ایرانی به‌دنبال برگزاری جشنواره هستند؟؟

سینماروزان: مشکلات اقتصادی و فقدان امنیت شغلی سینما در ماههای اخیر و به خاطر بروز کرونا چندبرابر شده و متاسفانه مدیران فرهنگی نیز به‌جای تعطیلی جشنواره‌ها و زیرمجموعه‌های بی‌فایده و سوق دادن بودجه‌ها به‌سمت ارتقای اقتصادی سینماگران، فقط نظاره‌گر نشیب اهالی سینمایند. از آن سو در خانه سینما هم مدیران علاقمندی که به سراغ رایزنی با نهادها و ارگانها جهت دریافت تسهیلات برای سینماگران بروند، به چشم نمی‌خورد!

به گزارش سینماروزان در این شرایط فرزاد موتمن کارگردان سینمای ایران در گفتگویی تفصیلی به‌زعم خود به انتقاد از ساختار سینمای ایران پرداخته است.

فرزاد موتمن با اشاره به انفعال تنها صنف سینمای ایران که مدام هم از دولت بودجه می‌گیرد به مجتبی اردشیری در فرهیختگان گفت: در شرایط فعلی که کرونا اقتصاد سینماگران را به استضعاف کشانده، شاید این توقع است که صنوف یا مثلا خانه سینما درکنار اهالی سینما باشد. اما درواقع خانه سینما در ایران هیچ محلی از اعراب و هیچ معنایی ندارد. این خانه زمانی معنا پیدا می‌کند که بتواند به فیلمساز خود در دوران بیکاری‌اش حمایت بدهد. سینمای ایران این اقتصاد را ندارد که بتواند این کار را انجام دهد، به همین خاطر خانه‌ای که نمی‌تواند در دوران کرونایی هم از سینماگران حمایت کند به درد نمی‌خورد و نبودش بهتر است چون لااقل آن زمان یک دفتر کمتر داریم. این دفاتر فقط بروکراتیک هستند، مثل فارابی!!

موتمن افزود: ما الان به بنیاد فارابی احتیاجی نداریم، فارابی به چه دردی می‌خورد؟ بنیاد فارابی تبدیل شده به جایی که برای یک عده از کسانی که پارتی دارند، شرایطی را فراهم می‌‌کند که فیلم بسازند و دیگران را ایزوله می‌کنند. ما چنین جایی را برای چه می‌خواهیم؟

فرزاد موتمن با اشاره به ضعف صنفی سینما تاکید کرد: خانه سینما را هم نمی‌خواهیم؛ این خانه به درد هیچ‌چیزی نمی‌خورد. خانه سینما باید بتواند وقتی که من بیکارم، ماهانه به من حمایت بدهد. نمی‌‌تواند بدهد پس به درد نمی‌خورد. سندیکا و تشکل صنفی، فرهنگ دارد که ما آن فرهنگ را نداریم. در فرانسه کارگرها از انقلاب فرانسه به بعد شوراهای کارگری داشتند، به‌همین‌خاطر سینمایش هم حالا سندیکا دارد و مشغول کار است. در کشوری که چنین سابقه سندیکایی وجود ندارد، شما هر دفتری به هر اسمی‌ که بگذارید، فقط یک تشکل بروکراتیک است برای بدبخت کردن همه. شورای داوری خانه سینما بزرگ‌ترین ظلم را به من کرده. این شورا چهار سال زندگی مرا از بین برده؛ دیوان بلخ است. چهار تهیه‌کننده که هیچ‌فیلمی نمی‌سازند، چهار فسیل برای ما تعیین تکلیف می‌کنند و قراردادهایی را که قانونی هستند، به‌رسمیت نمی‌شناسند.  ما به هیچکدام اینها احتیاجی نداریم.

موتمن ادامه داد: بعد از «آخرین‌بار کی سحر را دیدی» تا الان من هنوز حساب بانکی‌ام بسته است؛ به‌خاطر رای‌های خانه سینما چون رای فاجعه دادند. بازیگری که تولید فیلم را شانتاژ کرده، میلیون‌ها لطمه زده، روزها تولید فیلم را خوابانده، به او حق می‌دهند که پول بیشتری از دستمزدش را طلب کند و آن‌وقت تهیه‌کننده اصلی، آن پول را نمی‌دهد و چون پروانه‌ساخت به نام من بود، من گرفتار شدم و شورای داوری قرارداد مرا با آن تهیه‌کننده به‌رسمیت نشناخت. من هم این شورای داوری را به‌رسمیت نمی‌شناسم که به زندگی‌ام رحم نکرد. مخصوصا اینها را می‌گویم تا ببینید سیاست‌هایی که طی 13 سال اخیر به‌وجود آمده، چه‌اندازه ایجاد نفرت کرده!!

این کارگردان خاطرنشان ساخت: اینها پدر همه را درآورده‌اند. مهم‌ترین اشتباهی که سینمای ایران مرتکب شد، تاسیس خانه سینما بود. برای اینکه از همان ابتدا فقط تبدیل به یک مانع شد. من برای یک بیمه، چرا باید به خانه سینما مراجعه کنم؟ می‌روم در یکی از این دفاتر و بیمه می‌شوم. من بیمه شما را نمی‌خواهم هرچند با 64 سال هنوز بیمه نیستم. من نه بیمه هستم، نه زمینی گرفته‌ام، نه خانه‌ای گرفته‌ام، نه عیدی گرفته‌ام، نه سبد کالایی گرفته‌ام و… کلافه‌ام، کلافه.

این کارگردان با طرح ایرادات نظام تهیه‌کنندگی ایران بیان داشت: وقتی شرکت‌های فیلمسازی خودشان پول نمی‌گذارند و مثل معاملات ملکی دارند عمل می‌کنند، شرایط همین می‌شود. معاملات ملکی که خودش پول نمی‌دهد، بلکه به مشتری می‌گوید چهار خانه اینجا دارم و می‌رود نشان می‌دهد بعد قرارداد می‌بندد و پورسانتش را می‌گیرد. تهیه‌کنندگان ما الان همین کار را می‌کنند. می‌گویند پول بیاور که فیلم بسازیم. حالا 15 درصدش هم مال من است، چون من تهیه‌کننده‌ام. درآمد اینجاست و تازه وقتی پول می‌آید، آورنده را هم دور می‌زنند! چرا؟ چون درآمد در اکران نیست، درحالی‌که درآمد سینما باید در اکران باشد، این فساد می‌‌آورد، این باعث همه مشکلات شده، این باعث شده عده‌ای بیکار شوند، این باعث شده خانواده‌هایی متلاشی شوند، در سینمای ایران جنایت شده. این باعث شده عده‌ای بی‌دلیل خیلی باد کنند و این باعث شده برای فیلم‌های بعضی هر پارتی‌بازی ممکنی را انجام دهند و بعضی از فیلم‌ها را واقعا سرکوب کنند. اوضاع سینما خراب شده است خصوصا  طی 10 سال اخیر. ما الان در شرایط خیلی خیلی بدی هستیم، کرونا برای سینما موهبت بود، فقط سینما از آن درس نگرفت.

فرزاد موتمن با انتقاد از تبعیض در سینماماشین‌ها گفت: بدبختانه مافیا به سینماماشین هم راه یافته!! ما سه درایوین داریم که اغلب در جاهای پرت‌وپلا هستند و مردم حتی آدرس‌هایشان را هم نمی‌دانند و این خیلی دارد سختش می‌کند. درایوین راه انداختیم اما با همه قوا حمایتش نکردیم که بین مردم جا بیفتد. در این مدت فقط برای درایوین فیلم «خروج» تبلیغ شد و برای فیلم‌های دیگر هم اصلا هیچی؛ اکران در سکوت مطلق.

این کارگردان درباره اکران‌های محدود خارجی که اخیرا بدون رعایت کپی‌رایت راه افتاده، اظهار داشت: در شرایطی که ما داریم، نمایش فیلم خارجی بی‌معنی است. اکران فیلم خارجی موقعی معنا پیدا می‌کند که کمپانی‌ها بتوانند همزمان با اروپا، در اینجا دفتر داشته باشند و ما بتوانیم همزمان با آنها، فیلم‌ها را بدون سانسور نمایش دهیم. این اتفاق هم به‌لحاظ تحریم غیرممکن است و هم به‌لحاظ ممیزی، با این شرایط چرا باید نشان دهیم. درعین اینکه معتقدم باید فیلم خارجی نمایش داده شود و اصولا تماشای فیلم خارجی، حداقل برای کسی که می‌خواهد فیلمساز شود مهم‌تر از تماشای فیلم ایرانی است و درعین‌حال من مخالف نمایشش هم هستم! در شرایطی که مخاطب ایرانی، فیلم‌های خارجی را بدون سانسور و با قیمت‌ارزان، در فضای مجازی می‌تواند تهیه کند، آن‌وقت چرا باید برود در سینما و نسخه لت‌وپار آن فیلم را تماشا کند؟

فرزاد موتمن با گلایه از هزینه‌کرد بی‌حاصل برای برگزاری جشنواره‌های مختلف در ایران بیان داشت: من اصلا با جشنواره‌ها مخالفم. چرا در مملکتی که این همه مشکل دارد و سینماگرش حتی یک بیمه بیکاری ندارد، ۵۰ جشنواره ریزودرشت درست کرده‌اید و مدام میلیارد، میلیارد هزینه این جشنواره‌ها می‌کنید؟ چرا حتی با وجود تعطیلی جشنواره‌های جهانی به‌خاطر کرونا باز مدیران ایرانی به‌دنبال برگزاری جشنواره هستند؟؟ جشنواره‌ها به چه دردی می‌خورند و اصلا چه برآیندی داشته‌اند؟  جامعه ما جشنواره نمی‌خواهد، بگذارید اول صنعت داشته باشیم. ما ادا هستیم؛ فقط ادای همه‌چیز را در می‌آوریم و مدیران ما به جای صنعت سینما به فکر جشنواره‌اند!!

موتمن درباره پیشنهادش برای حل مشکلات سینمای ایران گفت: راهکار درست در ایران، تعطیلی سینماست. سینما را باید تعطیل کنند چون همه‌چیز درست می‌شود. بگویند سینما نمی‌خواهیم. حداقلش این است با این شرایط، نمی‌شود. مگر امارات سینما دارد؟ خیر؛ خب ما هم نداشته باشیم. چون از این چیزی که الان به اسم سینما داریم، بهتر است.




انتقاد “کیهان” از گاف درشت رسانه‌های موسوم به انقلاب در حمایت از یک سریال مصری!⇐احتمالا خود اسرائیل پشت تولید سریال قرار داشته!!!

سینماروزان: حمایت تمام‌عیاری که برخی رسانه‌های جبهه انقلاب از سریالی مصری با عنوان “النهایه” داشته‌اند بدون آن که تمام سریال را مرور کنند با انتقاد روزنامه کیهان مواجه شده است.

روزنامه کیهان با زیر ذره‌بین بردن سریال مصری “النهایه” و مرور کامل داستان آن به این احتمال رسیده که احتمالا مراکز و موسسات متعددی از کشورهای عربی و اروپایی و آمریکایی و حتی خود اسرائیل پشت تولید این سریال قرار داشته‌اند!!

متن تحلیل کیهان بر سریال “النهایه” را بخوانید:

اوایل ماه رمضان امسال بود که یک دفعه خبر و گزارشی درباره یک سریال تلویزیونی در اغلب رسانه‌های دیداری و نوشتاری و خبرگزاری‌های داخلی به خصوص رسانه‌های جبهه انقلاب پیچید که از آن تفسیرهای تقریبا مشابهی ارائه شد و براساس آن، تحلیل‌های اغلب یکسانی بیرون آمد.
اینکه سریالی به نام «النهایه» یا «پایان» با عنوان انگلیسی «The End» از شبکه‌های «أون دراما» و «أون إي» تلویزیون مصر در حال پخش است. اما این خبر آنگاه جنجالی‌تر شد که در دنباله اخبار و گزارش‌های یاد شده آمده بود در همان اوایل نخستین قسمت این سریال (که زمان آن در سال 2120 میلادی می‌گذرد یعنی به 100 سال دیگر مربوط است) در یک کلاس درس اعلام می‌شود رژیم صهیونیستی اسرائیل در جنگی به نام «جنگ آزادی بیت‌المقدس» نابود شده و ایالات متحده آمریکا که متحد اصلی آن رژیم بود، در همان جنگ، به قطعات و دولت‌های کوچکتر تقسیم شده است.

همین دو خط خبر که در واقع مربوط به 10 دقیقه ابتدایی قسمت اول سریال «النهایه» بود، باعث شد که بسیاری از خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری و رسانه‌های دیداری و شنیداری یاد شده که اغلب متعلق به دوستان انقلابی و متعهد بودند، سر از پا نشناخته و توجه نداشتند 10 دقیقه ابتدایی حتی یک فیلم کوتاه یا داستانی بلند هم نمی‌تواند مقصود و منظور و محتوای اصلی آن را بازگوید چه برسد به یک سریال 30 قسمتی که هنوز معرفی کاراکترهای اصلی و ماجراهای اولیه‌اش هم شکل نگرفته است.
اگر اینگونه بود که با 10 دقیقه ابتدایی یک فیلم یا سریال می‌توانستیم، حتی به موضوع و داستان و جهت‌گیری و سمت و سوی آن پی‌ببریم، در این‌صورت مثلا پس از 10 دقیقه تماشای فیلم «دراکولای برام استوکر» نتیجه می‌گرفتیم که کنت دراکولای خون‌آشام در واقع یک سلحشور و رزمنده شجاع و دلیر بوده یا از همان اوایل فیلم «پدر خوانده»، مایکل کورلئونه را یک آدم دست و پاچلفتی ارزیابی می‌کردیم و یا مثلا برداشتمان از شخصیت رضا خوشنویس سریال «هزاردستان» در قسمت اول، به جز یک مرد آرام و هنرمند و متین نبود که در عمرش حتی به یک مورچه هم آزار نرسانده است!
به هر حال، اغلب تحلیل‌هایی که براساس همان 10 دقیقه نخست قسمت اول سریال «النهایه» صورت گرفت، این بود گویا با یک سریال جدی ضد صهیونیستی مواجه هستیم که یک پیشگویی کاملا انقلابی را به تصویر کشیده است. برخی از همان رسانه‌های خودی هم همین 10 دقیقه را چماقی کرده و بر سر رسانه ملی کوبیدند که حتی مصری‌ها در ماه رمضان چه سریال‌هایی می‌سازند و تلویزیون ما چه می‌سازد! (البته قصد ندیده گرفتن تسامح و کوتاهی رسانه ملی در ساخت سریال‌های تلویزیونی منطبق بر آرمان‌ها و ارزش‌ها و باورهای مردم از جمله تولید آثار ضد صهیونیستی را ندارم.)

گفتند سریال «النهایه» خشم صهیونیست‌ها را برانگیخته و اطلاعیه نمایشی وزارت‌خارجه اسرائیل را بهانه همین تحلیل کردند. حتی برخی شبکه‌های تلویزیونی در بخش‌های مهم خبری خود، قسمتی را به تحلیل این سریال اختصاص دادند!
اما بعضی دوستان هوشمند هم اگرچه به آغاز جنجالی سریال «النهایه» و خبر نابودی رژیم صهیونیستی ‌اشاره کرده و آن را در یک سریال مصری، مثبت تلقی کردند اما برای اظهار نظر قطعی، دعوت به صبر تا پخش آخرین قسمت آن نمودند. خصوصا اینکه سریال «النهایه» توسط کمپانی «سینرجی» Synergy، نزدیک به هیئت حاکمه مصر و شخص ژنرال السیسی تهیه شده بود و در شبکه «أون إي» نمایش داده می‌شد که یک شبکه تفریحی مصری است که توسط طارق بن عمار تونسی و نجیب ساویرس مصری ایجاد شد و در سال 2016 میلادی «احمد ابو هشیمه» از نزدیکان نظامیان کودتاگر مصری، سهم این دو شخص را خریداری کرد.

اما در همان قسمت اول سریال «النهایه» (اگر دوستان عنایت می‌کردند و بدون تعجیل در ارائه تحلیل، لااقل این قسمت را تا به انتها ملاحظه می‌فرمودند) اگرچه گفته می‌شود که رژیم صهیونیستی به صدمین سال خود نرسیده، نابود شد و آمریکا هم تجزیه شده اما جهان بدون اسرائیل و آمریکا که در شهر قدس و به خصوص بخش شرقی آنکه مسجدالاقصی هم در آن قرار دارد، مشاهده می‌کنیم، جهانی مملو از پلیدی و جنایت و خباثت و دنائت است که شاید بهترین موجود آن، رباتی به نام «عزیز» است که از قتل‌عام 30 سال قبل ربات‌ها، جان سالم به در برده.

سریال "النهایه"
سریال “النهایه”

دو کمپانی جهانی به نام «انرژی کو» (که بسته‌های کوچک مکعبی حاوی انرژی می‌سازد) و «گرین کو (که مواد غذایی تولید می‌کند) بر کلیت این جهان حاکم هستند و آدم‌های دیگر را مثل برده در چنگال استثمار خود گرفته‌اند. وضعیت و ساختار شهر اگرچه ناشی از جنگ هسته‌ای که اتفاق افتاده به خرابه‌ای می‌ماند اما تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی فوق پیشرفته‌ای از نوع سایبورگ برآن تسلط دارد و با الغای کاربرد پول و بانک و… همه چیز با همان مکعب‌های کوچک انرژی معامله می‌شود که هر یک 3 نقطه (واحد انرژی مذکور) ظرفیت دارد.
شخصیت اصلی فیلم یک مهندس انرژی به نام «زین» است که در همان کارگاه‌های «انرژی کو» کار می‌کند، با همسری به نام «رضوه» (که مدیر کارگاهی از «گرین کو»ست) و بچه‌ای به نام «یحیی» که بعدا به دنیا می‌آید. زین به دلیل نبوغش، مکعبی از انرژی ساخته که 30 نقطه ظرفیت انرژی آن است یعنی 10 برابر سایر مکعب ها.
در این شهر قدس،یک سازمان امنیتی وجود دارد که یکی از مدیران ارشد آن به نام «مونس»، نقش بیشتری ایفا می‌کند. سازمان امنیتی که از «گرین کو» باج می‌گیرد تا به باندهای قاچاق که بیرون شهر و یا در قسمت غربی قدس هستند باج دهد تا آنها به شهر حمله نکنند!
عاشق قدیمی مهندس زین به نام «صباح» که به دلیل شدت عشق، درصدد ساخت رباتی از زین است و این کار را با کمک یک متخصص به نام «عزیز» و شاگردش «سعاده» انجام می‌دهد که بعدا متوجه می‌شویم «عزیز» یک ربات بوده و از قضا مثبت‌ترین شخصیت این سریال به شمار می‌رود. ولی زین رباتیک وقتی حافظه زین اصلی بر رویش بارگذاری می‌شود به یک ترمیناتور تبدیل شده که قصد دارد همه چیز و همه کس را نابود کند.
هر نوع آموزشی برای کودکان ممنوع است و در همان ابتدای سریال مشاهده می‌کنیم که مونس و گروهی از ماموران امنیتی به یکی از مراکز مخفی آموزشی حمله کرده و عده‌ای از جمله یک بچه را کشته و بقیه را هم به تبعید در مناطق آلوده به مواد هسته‌ای می‌فرستند.
رشوه‌گیری و دزدی و غارت و شارلاتان بازی در این شهر قدس بیداد می‌کند و همه البته با نام‌ها و عناوین و اسم‌های اسلامی، به شنیع‌ترین و بدترین کارها و اعمال دست می‌زنند، حتی معدود بازماندگان جنگ علیه اسرائیل ناگزیر با دزدی و دروغ و فریب دادن دیگران زندگی می‌گذرانند.
نبوغ مهندس زین، او را به شهر دیگری به نام «واحه» می‌کشاند که ظاهرا مخفی است و البته برخلاف قدس، بسیار مدرن و با معماری قرن بیست و دومی! و گویا مثل تئوری «دکتر استرنج لاو» و یا زیر دریایی فیلم «2012» به مکان زندگی دانشمندان و نخبگان تبدیل شده است. او که توسط یکی از دوستان سابقش به نام «ادهم» به آن شهر آمده، با ماموریت و موقعیت جدیدی مواجه می‌شود که گویا باید با استفاده از تخصص‌اش و همان مکعب‌های 30 نقطه‌ای، زرهی برای «واحه» بسازند تا در مقابل حمله عنقریب «انرژی کو» مصون بمانند. اهالی «واحه» و سرپرست گروه مهندسین آن به نام «شاکر»، این موضوع را هدفی مقدس دانسته که باید با فداکاری و ایثار بدان رسید.
«یاسر سامی» که براساس فیلمنامه «آمر سمیر عاطف» (نویسنده فیلم «فرار از تل‌آویو») ، سریال را کارگردانی کرده، مهندس زین در واحه و زین رباتیک در قدس را به طور موازی وارد ماجراهای متعددی می‌کند و تقریبا از قسمت 22، آنها را به یک فضای آرماگدونی می‌برد با همان فرمول‌های رایج آرماگدون اوانجلیستی یعنی ویرانی جهان و کشته شدن اکثریت مردم جهان در یک جنگ هسته‌ای و بازگردانده شدن دنیا به زندگی بدوی و سپس ظهور منجی آخرالزمان و حاکمیت او که در اینجا ویژگی‌های مسیحاگونه هم برای خودش قائل است از جمله اینکه صدها سال با یک هیبت و شکل و قیافه زندگی کرده و حالا می‌خواهد در مقابل مردم، مرده را زنده کند!

تنها تفاوتی که آرماگدون سریال «النهایه» با فرمول‌های آرماگدون اوانجلیست‌ها یا مسیحیان صهیونیست دارد، اسم عربی و اسلامی منجی است که «صدیق» نامیده می‌شود! و مریدانش از قاسم و شاکر و سلیمه گرفته تا شیلا و ادهم و فارس و…. همگی هویت اسلامی و عربی دارند.
البته این جناب منجی با همه نقشه‌چینی و طرح عظیم چند صد ساله و نیروی عجیب و غریب و عملیات بزرگ و بعد از نارو زدن به همه مریدان و یک برنامه احمقانه و آبکی، خودش با سفینه‌اش مثل انتهای فیلم «سیاره میمون‌ها» (فرانکلین جی شافنر-1967) مثل دست مجسمه آزادی از زیر خاک بیرون می‌زند!

یاسر سامی، سریال «النهایه» را به شکل هالیوودی ساخته که رد پای بسیاری از فیلم‌های به اصطلاح علمی تخیلی و آخرالزمانی را در آن مشاهده می‌کنیم؛ از «هوش مصنوعی» ساخته استیون اسپیلبرگ گرفته تا «ترمیناتور 2» به کارگردانی جیمز کامرون (که حتی جنگ نابودگر خوب و بد را مثل T-800 و مرد جیوه‌ای بازسازی کرده) و «روزهای عجیب» ساخته کاترین بیگلو و «دکتر استرنج لاو» اثر استنلی کوبریک و «2012» و «جنگ‌های ستاره‌ای» (با آن شهرهای پست مدرن) و…

چنین پروداکشن عظیمی که با امکانات تولید و ابزار کامپیوتری سطح بالا امکان‌پذیر شده و نیاز به بودجه هنگفت داشته قطعا از سطح و توان تلویزیون مصر و سایر نهادهای فرهنگی و هنری این کشور خارج به نظر می‌رسد. احتمالا مراکز و موسسات متعددی از کشورهای عربی و اروپایی و آمریکایی و حتی خود اسرائیل پشت تولید این سریال قرار داشته‌اند تا نشان دهند که دنیای بدون اسرائیل با یک آمریکای تجزیه شده و با حاکمیت مسلمانان چگونه دنیای بی‌رحم و فاجعه باری خواهد بود.
«یاسر سامی» اگرچه پیش از این بیشتر با کلیپ‌هایش معروف شد و به جز چند کار کوتاه ویدئویی و یک سریال گمنام به نام «ناصر السعید»، اثر دیگری در کارنامه‌اش به چشم نمی‌خورد، در سریال «النهایه» با ریتمی مناسب و شخصیت‌پردازی مفصل و تاکید بر جزئیات توانسته کاری قابل قبول ارائه دهد اگرچه برخی بازیگران اصلا مناسب نقش نبوده و برخی دیالوگ‌ها، شعر و شعاری است، در برخی بخش‌ها، داستان‌های موازی متعدد و بعضا داستانک‌های بی‌ربط ایجاد شده که قصه اصلی را از یاد می‌برد، بخش‌های متعددی کاریکاتور نمونه‌های هالیوودی شده و ‌اشتباهات فاحشی هم در روایت و ساختار به چشم می‌خورد اما به هرحال پیش بردن چندین داستان پر فراز و نشیب در طول 30 قسمت به طوری که تماشاگر زده نشود و در پایان هر قسمت با تمهید مناسبی، انگیزه خود را برای دیدن قسمت بعد حفظ نماید، کار دشواری بوده که «یاسر سامی» البته با فیلمنامه حجیم و جزیی نگر «آمر عاطف»، از پس آن برآمده است.
اما به نظر می‌آید سطحی کردن تشکیلات شبه‌ماسونی فیلم تحت عنوان جلسات «محبت» و لوث نمودن تفکر آرماگدونی (که مثلا در فیلم‌هایی مثل «آگاهی» و «رمز داوینچی» و «ترمیناتور» و حتی «جنگ‌های ستاره‌ای» و «ارباب حلقه‌ها» و… بسیار جدی و تکان دهنده نشان می‌دهد) از ندانم کاری و آماتوریسم سازندگان سریال «النهایه» نبوده بلکه آنها با هوشمندی به سفارش سرمایه‌گذاران عمل کرده‌اند.
شاید نیازی به ‌اشاره نباشد که تشکیلات فراماسونری در طول حیات چندین و چند قرنی خود، همواره از سری‌ترین و نهان روش‌ترین تشکل‌های تاریخ به شمار آمده که این نهان روشی حتی تعجب سرویس‌های جاسوسی و اطلاعاتی غرب را نیز برانگیخته است اما همین تشکیلات با عوامل و عناصر خود، آثار بسیاری اعم از کتاب و فیلم و نمایش و… برای روایت گوشه‌هایی از فعالیت‌ها و کارنامه و تاریخ و روش‌های خود تولید و انتشار داده که در زمینه سینما می‌توان به فیلم‌های «رمز داوینچی» و «فرشتگان و شیاطین» و «جهنم» و «گنجینه ملی» و «جمجمه و استخوان‌ها» و «چشمان باز بسته» و… و فیلم‌های مستند متعددی ‌اشاره نمود که تقریبا در همه آنها، کمپانی‌ها و موسسات و مراکز و نهادهای وابسته به فراماسونری حضور جدی داشته و طبعا در اغلب آثار فوق نیز به اصطلاح رازهای خود را پنهان نگاه داشته و در واقع اسرار سوخته خود را اگر چه مخوف به نمایش درآورده‌اند. اسراری که دیگر پنهان نبوده و سازمانی که شکل و شمایل دیگری یافته است.
از طرف دیگر، تشکیلات فراماسونری همواره درصدد بوده که خود را تشکلی ساده و معمولی و بدون برنامه‌ریزی‌های دقیق و ساده‌لوح و گیج و گول نشان دهد که هیچ ارتباطی با توطئه‌های جهانی و فجایعی که خیلی برنامه‌ریزی شده در طول تاریخ حداقل ده قرنی هزاره دوم اتفاق افتاده، نداشته است! و تنها گروهی از بنایان آزاد بوده‌اند که برای تحقق برابری و برادری گردهم آمده اند!
در سریال «النهایه»، هم در مورد تشکیلات شبه‌ماسونی «محبت»، چنین حکایاتی را مشاهده می‌کنیم و هم در مورد «آرماگدون» که در طرح و سناریوی غرب صلیبی/صهیونی جایگاهی دیرین و محکم و تعیین‌کننده داشته و دارد و به شهادت تاریخ و اسناد معتبر آن ، نتیجه و ماحصل بیش از 20 قرن تکاپوی کانون‌های جهان وطن معلوم‌الحال است و البته سریال «النهایه» این هدف درازمدت و آخرالزمانی ریشه‌دار را نیز در حد یک دیوانه‌بازی و یک منجی کاریکاتوری بی‌اصل و نسب مالیخولیایی به نام «صدیق» خلاصه کرده است!
در سینمای امروز غرب و به خصوص آمریکا، هالیوود دیگر به هیچ‌وجه قصد بر تبرئه کردن آمریکا و غرب از جنایات و خبائث و ظلم‌های تاریخی ندارد، چون دیگر اظهر من‌الشمس بوده و قابل انکار به نظر نمی‌رسد. بنابراین به جای انکار واقعیات، آنها را با جعلیات درهم می‌آمیزند تا مناسب‌ترین بسته‌های رسانه‌ای جعلی را تولید کنند.
آنها خود را ظالم و دیکتاتور و حتی نژادپرست و ستمکار نشان می‌دهند اما در مقابل، دشمنانشان را بسیار بدتر از خود به تصویر می‌کشند مانند آنچه در امثال فیلم‌های «بازی‌های گرسنگی» و همین فیلم «جوکر» نشان دادند که آری، سرمایه‌داری و کاپیتالیسم، جبار و استثمارگر و برده‌کش بوده و هست اما دشمنان این سرمایه‌داری و کاپیتالیسم اگر به حکومت برسند بسیار ستمکارتر و جبارتر از آنها خواهند بود مانند وقتی در «بازی‌های گرسنگی»، منطقه 13 و مبارزان و آزادیخواهان علیه «کاپیتول» به حکومت رسیده و یا اعمال خشونت‌بار و مخرب جوکر و دار و دسته نقاب بر صورتش در گاتهام سیتی و علیه توماس وین و اعوان و انصارش، روی همه جنایات سرمایه‌داران را سفید می‌کند. یعنی در واقع این دسته از فیلم‌ها و سریال‌ها، مخاطب را در برابر یک انتخاب ذهنی میان بد و بدتر قرار می‌دهند به نحوی که حتی به طور غیر محسوسی در مقابل بدتر، طرفدار بد شود.
متاسفانه در این‌گونه موارد اغلب برخی از دوستان دچار توّهم شده و همین که فیلم یا سریالی نقاطی منفی از غرب و آمریکا نشان می‌دهد، ذوق زده شده و بدون توجه به ادامه و غایت و نهایت آن، نتیجه‌گیری‌های مورد نظر خود را ارائه می‌دهند!
در سریال «النهایه» نیز چنین استدلال حاکم است و دنیای بدون اسرائیل و آمریکا را به شدت وحشی و خونخوار و ظالم و فریبکار نشان می‌دهد حتی در سطح منجی‌ها و نجات‌دهنده‌ها و آزادی‌بخش‌ها…




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐تعلیق مجدد اکران فیلم سیروس الوند!+واسپاری تصمیم‌گیری درباره اکران آنلاین به شورا!!!

سینماروزان: در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد از این پس سازندگان فیلم‌هایی که پروانه ساخت و نمایش سینمایی دارند، برای اکران آنلاین باید درخواست خود را به شورای صنفی ارائه کنند تا در آنجا موضوع طرح و بررسی شود.

به گزارش سینماروزان پس از تایید اکران آنلاین فیلمها توسط شورای صنفی نمایش است که شرایط اکران آنها در سامانه‌های وی.او.دی محقق خواهد شد!!

شورای صنفی نمایش همچنین دستور به تعلیق مجدد اکران «آنجا همان ساعت» داد؛ این فیلم بنا بود هفته پیش اکران شود که با تغییر زمان، قرار شد این هفته اکران شود ولی درنهایت با توجیه تغییرات و اقدامات فنی(!) اکران آن باز به تعویق افتاد!!




محمدهادی کریمی روی آنتن زنده اظهار داشت⇐نمی‌خواستم نود دقیقه داستان پرتعلیق “پسرکشی” در سایه یک سکانس خاص پسرکشی قرار بگیرد!/ممیزی و سانسوری که امروز داریم پیش از اینکه به مسئولان بازگردد، ریشه در سرمایه‌هایی دارد که اهمیتی به فردیت هنرمندان نمی‌دهد!/سرمایه نه‌تنها ایده‌هایش را خودش می‌آورد بلکه مجریان ایده‌ها را هم خودش به سینما تحمیل می‌کند!/به حاشیه رفتن سینمای فرهنگی ناشی از سرگردانی سینمای ایران در دوقطبی “کمدی‌های سبک-فیلمهای ارگانی” است!

سینماروزان: درام معمایی “پسرکشی” ازجمله آثار خوش‌ساخت سینمایی اخیر است که مستقیما راهی اکران آنلاین شده و تاکنون هم اقبال به آن چنان مثبت بوده که سارقان ماهواره‌ای، روزی چند بار این فیلم را روی آنتن می‌فرستند!!

محمدهادی کریمی کارگردان”پسرکشی” در برنامه زنده سینمامعیار در گفتگو با امیرعباس صباغ با اشاره به نگاه سینمایی‌اش گفت: برای مخاطبی فیلم می‌سازم که میان سینما و رسانه یا صفحه حوادث روزنامه فرق قائل است.

کریمی درباره شالوده “پسرکشی” و چرایی گذر از یک سکانس دلخراش گفت: به عمد نخواستم سکانس هولناک و دلخراش پسرکشی را در فیلم با همه جزئیات و تفصیل به تصویر بکشم چراکه نمی‌خواستم نود دقیقه داستان پرتعلیق فیلم در سایه یک سکانس خاص قرار بگیرد!

این کارگردان و نویسنده سینما افزود: متاسفانه جریان اصلی سینما سالهاست به یک جریان نحیف و ضعیفی بدل شده که میان دو دسته کمدی‌های سبک و فیلم‌های ارگانی، سرگردان است و درنتیجه سینمای فرهنگی روزبه‌روز بیشتر به حاشیه رانده می‌شود.

محمدهادی کریمی در پاسخ به این پرسش امیرعباس صباغ که چرا دیگر متن‌های ماندگاری نظیر “رخساره”، “مارال”، “شمعی در باد”، ” دختران انتظار” ،انعکاس” و “رستگاری در هشت و بیست دقیقه” و…، را برای دیگر سینماگران نمی‌نویسد، بیان داشت: آنها آثاری بودند که نسلی از مخاطبین آگاه هنوز به یاد دارند و بخشی از نوستالژی سینمایی‌شان شده است چون در عین سینما بودن آینه‌ای از زندگی مخاطب و اجتماع‌شان بودند. متاسفانه دیگر چنین آثاری فرهنگی و درعین حال مخاطب‌پسند تولید نمی‌گردد یا کمیاب شده‌اند چون در دوقطبی “کمدی‌سبک-ارگانی” نمی‌گنجند!

خالق “پسرکشی” با اشاره به سرمایه‌سالاری در سینما گفت: این یک حکم کلی است و شوربختانه حقیقت دارد که همیشه سرمایه ایده‌هایش را خودش می‌آورد و تازه مجریان این ایده‌ها را هم خودش به سینما تحمیل می‌کند! ممیزی و سانسوری که امروز داریم پیش از اینکه به سازمانی دولتی و مسئولان بازگردد، ریشه در دل همین سرمایه‌ای دارد که اهمیتی به فردیت هنرمندان نمی‌دهد و با سری دوزی میخواهد منافع کوتاه مدت خویش را پیش ببرد

کریمی تاکید کرد: این سرمایه‌سالاری به خاطر به رسمیت نشناختن تکثر در تولیدات مختلف -که خود ناشی از بی‌اعتنایی به فردیت‌های هنرمند و سلیقه‌های مخاطب است- در درازمدت به موفقیتی نخواهد رسید!

 

بهاره کیان افشار در نمایی از "پسرکشی"
بهاره کیان افشار در نمایی از “پسرکشی”




حرف‌های تند کارگردان یکی از سریالهای نوروزی تلویزیون⇐چند سالی است هر فیلمساز و برنامه‌سازی که وارد تلویزیون می‌شود موفق نیست!/برخلاف تصورات در تلویزیون پول زیادی خرج می‌شود ولی بودجه را درست هزینه نمی‌کنند!!/چطور میشود که از میان چهار سریال شب عید، بودجه یکی ۲۵میلیارد باشد و بودجه دیگری ۴میلیارد!!/ تخصیص بودجه سریالها براساس رفاقت است؟!!/هر سریال‌سازی که رفیق داشته باشد ارزیابی مثبت می‌گیرد و هر کسی رفیق نداشته باشد ارزیابی منفی می‌گیرد؟!/بهتر است اسم مدیران تلویزیون را در تیتراژ سریالها بزنند چون از تولید تا پخش هزار نظارت و ممیزی اعمال می‌کنند

سینماروزان: کیفیت پایین سریالهای اخیر تلویزیون و در عین حال تلاشهایی که برای تصاحب شبکه خانگی توسط تلویزیون صورت گرفته، انتقادات مختلفی را نه فقط از جانب مخاطبان بلکه از سوی کارگردانان و تهیه‌کنندگان مختلف موجب شده است.

به گزارش سینماروزان مسعود اطیابی کارگردانی که نوروز امسال سریال “کامیون” را روی آنتن داشت و سریالش به خصوص در قسمتهای ورود به زندگی زنان فوتبالیست گرفتار سانسور بی‌سابقه شد به شدت از مدیریت تلویزیون انتقاد کرده است.

مسعود اطیابی با اشاره به سختیهای کار در تلویزیون به فرهیختگان گفت: تلویزیون فراگیری بیشتری نسبت به شبکه نمایش خانگی دارد. ظاهرا برای مردم هم هزینه ندارد و بدون انتخاب، سریال‌ها را تماشا می‌کنند. مخاطب تلویزیون انبوه‌تر است. سریال در شبکه نمایش خانگی انتخاب می‌شود و رقابت سخت‌تر است، سریال‌سازی در نمایش خانگی هم سخت‌تر خواهد بود و هم باید کیفیت بهتری داشته باشد؛ اما اینکه چه تفاوتی با هم دارند بخشی‌ از آن در ممیزی‌هاست، یعنی وقتی در تلویزیون قرار است سریال نمایش داده شود قطعا مخاطب انبوه آن را انتخاب نمی‌کند و باید کمترین چالش را با مردم داشته باشد. این امر درستی است. اینکه آیا تلویزیون در بخش سریال‌های نمایشی خوب عمل می‌کند، سوال ویژه است. چند سالی است شاهد هستید هر فیلمساز و برنامه‌سازی که وارد تلویزیون می‌شود موفق نیست. ریشه این مساله را باید بررسی کرد.

اطیابی ادامه داد: موفق نبودن ربطی به هزینه ندارد. اتفاقا برخلاف تصورات در تلویزیون پول زیاد خرج می‌شود. دورریز پول آنها زیاد است و زیاد به بودجه برنمی‌گردد. درست است که بودجه را به درستی هزینه نمی‌کنند و در تلویزیون عدالت رعایت نمی‌شود. در عید چهار سریال نمایشی داریم یکی 25 میلیارد برآورد دارد، دیگری 10میلیارد برآورد دارد و دیگری 6 و دیگری 4 میلیارد برآورد دارند. اینها تناسبی باهم ندارند. نه 25میلیاردی درست است و نه 7-6 میلیاردی درست است. این اختصاص بودجه‌ها براساس رفاقت است. یک مشکل عمده تلویزیون مدیریت متمرکز است. مدیریت از بالا به پایین است و این اجازه کار را به هیچ فیلمسازی نمی‌دهد. تجربه تلخی را دارم. کاری که کیفیت آن را مدیران تلویزیون پایین آوردند. به‌شدت تلویزیون از مدیریت لطمه می‌خورد؛ از ناظر گرفته که نمی‌دانست چه کار می‌کند و چرا این مسیر را طی می‌کند. بالاتر از آن تجمیع نظری در تلویزیون وجود دارد که متاسفانه اجازه کار نمی‌دهد. اگر جمع‌بندی نظرات بود، خیلی بهتر می‌شد. شوراهایی دارند که هرکسی نظری دارد و آن نظرات صورتجلسه می‌شود. جمع‌بندی نمی‌شود که بگوییم هفت‌نفر هستند و هرکسی یک نظری دارد و مثلا کدام نظر پنج رای دارد. اصلا این‌طور نیست. نظر هر هفت نفر باید اجرا شود. این امکان کار خوب ساختن را نمی‌دهد. هیچ یک از سریال‌های تلویزیون را نباید به اسم فیلمساز بزنید. اسم مدیران تلویزیون را باید بزنند که از تولید تا پخش هزار نظارت می‌کنند. کیفیت کار در تلویزیون مربوط به سازندگان نیست. این را باید همه بدانند. مسئول کیفیت کار خود تلویزیون است و وقتی مسئول کیفیت کار کارگردان و تهیه‌کننده است که اختیار داشته باشد کار کند، نه اینکه سناریو بنویسند و سناریو را چپ و راست کنند و نفهمیم سریال چه وضعی دارد. 10سکانس از قسمت 27 را گرفتند و بدون اینکه بدانید یک چیز دیگری چسباندند و موقع پخش هزار نظارت انجام می‌شود. همان کسانی که خودشان گفتند دوباره نظارت چندلایه‌ای می‌کنند. نظارت چندلایه خوب است به شرطی که یک جمع‌بندی از نظرات نظارتی باشد نه اینکه هرکسی هر چیزی گفت باید عمل شود و درنهایت با انبوهی از سریال‌ها مواجه می‌شوید که چند مورد را باکیفیت برای مردم می‌بینید؟

اطیابی افزود: موقع ارزیابی هر کسی رفیق داشته باشد ارزیابی مثبت می‌گیرد و هر کسی رفیق نداشته باشد ارزیابی منفی می‌گیرد. این درست نیست. باید هزینه‌ای که صرف کردید و همچنین ارزیابی را در کنار این عوامل در نظر بگیرید. در مقایسه با هم ارزیابی شود. یک سریال بدآموزی داشت و سروصدا کرد، ارزیابی مثبت می‌دهید چون رفیق‌شان است و یک سریال بدآموزی نداشته و به آن ارزیابی منفی می‌دهید. در کارهای خرد دخالت می‌شود، در انتخاب بازیگر دخالت می‌کنند، بازیگر تحمیل می‌کنند بدون اینکه درکی داشته باشند.

اطیابی گفت:  تلویزیون اگر می‌خواهد کار خوب ارائه دهد مدیر شبکه اختیار صفر تا صد کار خود را باید داشته باشد. فرض کنید به من ایراد می‌گیرند چرا این دختر و پسر با هم در یک ماشین نشسته‌اند و این را باید از سریال دربیاورید. شما مفهوم زندگی و اجتماع را باید بدانید و بعد خود شما کجا زندگی می‌کنید؟ چه کسی هستید که به من این ایرادات را می‌گیرید؟ کجای کار هستید؟ در تلویزیون این اتفاق رخ می‌دهد. تلویزیون به صورت سریال نمایشی متمرکز در یک جاست و آن یک جا هم به همه امور نمی‌رسد و مدیر شبکه هم اختیاری ندارد. نه اختیار تصویب دارد، نه اختیار کنترل دارد، نه اختیار نظارت دارد، نه اختیار مشاوره دارد. هیچ اختیاری ندارد. اختیار مدیر شبکه صفر است. می‌گوییم این چه چیزی است که نوشته‌اید می‌گوید این را به مدیر شبکه بیان کردیم و باید انجام دهد. اینجور که پشت‌سر مدیر شبکه حرف می‌زنید کسی  آن را تحویل نمی‌گیرد.

اطیابی با اشاره به موفقیت شبکه خانگی بیان داشت: در شبکه خانگی فیلمنامه را ارائه می‌دهید و مصوب می‌شود. کارگردان و تهیه‌کننده با هم توافق می‌کنند و فیلم را می‌سازند و نظارت روی آن می‌شود و نهایتا دو سانسور به آن می‌خورد. مشخص است که کیفیت در آنجا بالا می‌رود. حداقل در ساختار و محتوایی هم بخواهند مخاطب انبوه در رقابت داشته باشند سعی می‌کنند برای محتوا کاری کنند اما در رسانه ملی با بودجه دولتی این حساسیت وجود ندارد. بنابراین باید منصف باشیم نسبت به تیمی که چهار، پنج ماه در شرایط سخت کار می‌کنند، مخصوصا کسانی که در شرایط کرونا کار می‌کنند. این چیز عجیب و غریبی است. نمی‌دانید با چه مصیبتی فیلم را می‌سازند. این مدیران زیر کولر گازی نشسته‌اند و متوجه این سختی‌ها نیستند.

این کارگردان خاطرنشان ساخت: در تلویزیون ما تا سیستم مرکزی آن از بین نرود فایده‌ای ندارد. مدیران هر شبکه‌ای باید اختیار تام داشته باشند و پاسخگوی برنامه‌های خود نیز باشند. اگر برنامه‌ای بد بود پاسخگو باشند. کیفیت کار من بد باشد پاسخگو نیستم چون ناظر داشتم و لحظه به لحظه نظارت می‌کرد. پخش هم برای خود سریال را بالا و پایین کرده و حتی مونتاژ آخر را خودشان زدند و اصلا نفهمیدیم چه کاری کردند. با چیزی مواجه شدیم که خودمان هم نفهمیدیم چطور به هم چسباندند و پس و پیش کردند. با این شرایط چه کسی می‌تواند کار کند؟ مسئولیت چه چیزی را می‌خواهید برعهده بگیرید؟ من باشم به‌خاطر 15-10 سریال پخش شده از عید تاکنون، از رئیس سازمان تا پایین را اخراج می‌کردم. تا پایین‌ترین آدمی که ناظر یک پروژه است را بازخواست می‌کردم که این سریال‌ها چیست؟

 

مسعود+اطیابی+سریال+کامیون
مسعود+اطیابی+سریال+کامیون




داوری فیلم‌ساز جوان ایرانی در ایتالیا

 

سینماروزان: جاوید سبحانی فیلمنامه‌نویس و فیلم‌ساز جوان ایرانی به عنوان داور جشنواره مستند Faito  ایتالیا انتخاب شد.

جاوید سبحانی فیلمنامه‌نویس و فیلم‌ساز جوان ایرانی به همراه شنتال فیشر (تهیه‌کننده از فرانسه)، وویچک استارن (فیلم‌بردار از لهستان)، سیمون مسترونی (فیلم‌ساز از ایتالیا) و ایزابلا ری (نویسنده و کارگردان از سوئیس) فیلم‌های بخش مسابقه سیزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم مستند Faito ایتالیا را داوری می کنند.

سیزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم مستند Faito ایتالیا به دلیل شیوع ویروس کرونا در تاریخ 3 تا 8 آگوست (13 تا 18 مرداد) به صورت آنلاین برگزار می‌شود.

از آخرین آثار جاوید سبحانی می‌توان به ساخت فیلم کوتاه «لالایی»محصول انجمن سینمای جوانان ایران و همچنین نگارش فیلمنامه  فیلم سینمایی «اژدر» که به تازگی در سینماهای کشور به نمایش در آمده است اشاره کرد.

 




کارت‌ هدیه‌های یک تومانی بنیاد میان کدام سینماگران توزیع شده؟؟

سینماروزان: پس از توییت پرویز فتاح رییس بنیاد مستضعفان درباره کمک به کولبران بود که برخی رسانه‌ها و سینماگران مستقل به روسای خانه سینما پیشنهاد دادند حالا که در جلب حمایت مکفی از مدیران فرهنگی عاجزند به سراغ رییس بنیاد رفته و از ایشان برای کمک به سینماگران استمداد جویند.

خوشبختانه مدیران خانه سینما این پیشنهاد را با گوش جان(!) شنیدند و بلافاصله به سراغ بنیاد رفتند و حدودا دومیلیاردی کارت هدیه بانک سینا گرفته و وعده توزیع آن میان سینماگران مستضعف را دادند.

در روزهای گذشته اخبار متناقضی درباره توزیع این کارت‌های هدیه شنیده شده و ازجمله اینکه شماری از روسای صنوف مختلف خانه سینما و شماری از سینماگران کارمند در مجموعه‌های دولتی هم از این کارت هدیه‌ها سهم داشته‌اند؟!

درستی این اخبار تایید نخواهد شد مگر آن که روسای خانه برای یک بار هم که شده شفاف‌سازی را پیشه کرده و فهرست کامل دریافت‌کنندگان کارت هدیه‌های بنیاد را منتشر کنند!

این بار با دفعات قبل تفاوت دارد و شفاف‌سازی باید حتما انجام شود چون این کارت‌های هدیه از بنیادی دریافت شده که پسوند “مستضعفان” را به‌دنبال خود دارد و حتی یک عدد از این کارت‌ها نباید به سینماگرانی برسد که در زمره مستضعفان نیستند!

البته که پرویز فتاح رییس بنیاد با نیت کمک به سینماگران مستضعف، شماری کارت هدیه دراختیار روسای خانه گذاشته ولی عدم شفاف‌سازی روسا درباره چگونگی توزیع این کارت‌ها ممکن است حسن نیت روسای نهادهایی نظیر بنیاد نسبت به کمک از طریق خانه سینما را از بین برده و در دفعات بعد حتی اگر بخواهند کمک کنند قید روسای خانه را زده و از مسیری دیگر وارد شوند.

پس روسای خانه برای حفظ اعتبار خود هم که شده هرچه زودتر شفاف‌سازی کنند که کارت‌های هدیه بنیاد را براساس چه مکانیزم و میان کدام دسته از سینماگران توزیع کرده‌اند؟




عریان‌گویی درباب اکران آنلاین روی آنتن زنده⇐چرا مدیران فرهنگی به‌جای توجه به نقدها، مدام شورا تشکیل می‌دهند؟؟/معضل قاچاق را حل نمی‌کنند چون از قدرتمند شدن بخش خصوصی واهمه دارند؟؟/وقتی فروش آنلاین سه فیلم روی‌هم کمی بیش از یک میلیارد شده معلوم است که کمیت اکران آنلاین، لنگ است!!/وقتی تنها مرجع ارائه آمار فروش اکران آنلاین، وی.او.دی‌هایی هستند که خودشان ذینفع اکران آنلاین‌اند مشخص است که حالا حالاها نمی‌توان امید داشت به سوددهی اکران آنلاین!!/حل مشکلات اکران آنلاین نیاز به متخصصین به‌روز دارد و با افراد بازنشسته و مدیران پشت‌میزنشین نمی‌توان آن را به سامان رساند!/ شاید یک متخصص نرم‌افزار ۱۸ساله خیلی بیشتر از مدیرانی با ۴۰سال سابقه بتواند مشکلات زیرساختی اکران آنلاین را حل کند!!/نمی‌شود که مدیر سالخورده یک زیرمجموعه منحله ارشاد را بگذاریم بالای سر یک وی.او.دی ثروتمند و بعد انتظار تحول داشته باشیم!!

سینماروزان: بروز کرونا و تعطیلی سینماها موجب شد سینمای ایران به‌مانند کودکی که فقط آب‌بازی را یاد گرفته و نه شنا، به ناگاه پرتاب شود در استخر عمیق اکران آنلاین و نتیجه این پرتاب هم که شکست اغلب آثاری است که روانه اکران آنلاین شده‌اند.

اینکه چرا اکران آنلاین به نتیجه نرسید موضوع برنامه زنده سینمامعیار رادیوگفتگو بود و حین برنامه رضا اورنگ و حامد مظفری از منتقدان مستقل سینما، آرای خود پیرامون اکران آنلاین را بیان داشتند.

رضا اورنگ منتقد پیشکسوت و سردبیر اسبق بانی‌فیلم با انتقاد از بی‌توجهی به نظرات منتقدان در مباحث مربوط به اکران آنلاین گفت: چرا در بحث اکران آنلاین نظر کارشناسان یا منتقدان مستقل را لحاظ نمی‌کنند؟ هرچه رسانه‌های مستقل، طرح سوال می‌کنند پاسخی نمی‌بینیم. به هر حال رسانه‌ها و منتقدان مستقل به‌دنبال کمک به سینما هستند و برای همین طرح پرسش می‌کنند ولی از آن سو مدیران فرهنگی به‌جای توجه به نقدها، مدام شورا تشکیل می‌دهند.

اورنگ ادامه داد: اکران آنلاین، متخصص خودش را می‌خواهد و به‌خصوص در بحث ارتقای امنیتی پلت‌فرم‌های اکران آنلاین به‌شدت نیاز داریم به جوانان متخصص در حیطه فناوری. نمی‌شود که مدیر سالخورده یک زیرمجموعه منحله ارشاد را بگذاریم بالای سر یک وی.او.دی ثروتمند و بعد انتظار تحول را داشته باشیم.

حامد مظفری روزنامه‌نگار مستقل و مدیرمسئول سینماروزان با اشاره به قاچاق گسترده در فضای مجازی گفت: وقتی فیلمی ساعت ۸شب اکران آنلاین می‌شود و ساعت ۱۰شب شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان بی هر گونه ممانعت به نمایش فیلم می‌پردازند معلوم است که اکران آنلاین به نتیجه نمی‌رسد. وقتی فروش آنلاین سه فیلم روی‌هم کمی بیش از یک میلیارد شده معلوم است که کمیت اکران آنلاین، لنگ است!! وقتی تنها مرجع ارائه آمار فروش اکران آنلاین، وی.او.دی‌هایی هستند که خودشان ذینفع اکران آنلاین‌اند مشخص است که حالا حالاها نمی‌توان امید داشت به سوددهی اکران آنلاین!!

مظفری ادامه داد: به نظر می‌رسد مدیران، قاچاق را به‌طور جدی پیگیری و حل نمی‌کنند چون از قدرتمند شدن بخش خصوصی واهمه دارند؟؟ به هر حال اگر اکران آنلاین به سوددهی برسد بخش خصوصی رشد خواهد کرد و وقتی بخش خصوصی واقعی شکل گیرد، بخش دولتی به محاق خواهد رفت!!

حامد مظفری ادامه داد: اگر بنا به حل مشکلات و حرکت روبه‌جلو بود مدیر یک زیرمجموعه منحله ارشاد نمی‌توانست به‌راحتی مدیریت یک وی.او.دی ثروتمند را برعهده گیرد. جالب است که همین وی.او.دی آمده بود که رقیب یک وی.او.دی قدیمی شود و کلی هم هزینه تبلیغاتی کرد ولی با ورود این مدیر جدید به آن، اساسا همه چیز رنگ باخت.

رضا اورنگ با تاکید بر آن که کپی‌رایت باید دوطرفه باشد اظهار داشت: همان طور که در اینجا فیلمهای خارجی را خیلی راحت کپی و تکثیر می‌کنیم آنها هم در شبکه‌های ماهواره‌ای، فیلمهای ما را پخش می‌کنند و نمی‌توانیم جلویشان بایستیم. ابتدا باید کپی‌رایت را به رسمیت بشناسیم و بعد به سراغ کارشناسانی خبره برای حل مشکل قاچاق آنلاین برویم.

این منتقد ادامه داد: بحث فضای مجازی نیاز به متخصصین به‌روز دارد و با افراد بازنشسته و مدیران پشت‌میزنشین نمی‌توان آن را به سامان رساند. شاید یک متخصص نرم‌افزار ۱۸ساله خیلی خیلی بیشتر از مدیرانی با ۴۰سال سابقه بتواند مشکلات زیرساختی اکران آنلاین را حل کند.

حامد مظفری با تایید حرفهای اورنگ بیان کرد: هر کاری، خبره خودش را می‌خواهد و فضای مجازی هم همین‌طور. اگر بناست مشکل قاچاق فرهنگی را حل کنند باید به سراغ خبرگان این کار بروند. همان طور که پلیس فتا با به‌کارگیری جوانانی مستعد توانست قدرت یابد برای حل مشکل قاچاق مجازی هم باید به سمت استفاده از جوانان بااستعداد و خبره فضای مجازی بروند وگرنه اکران آنلاین هیچ گاه رشد نخواهد کرد.

 

حامد مظفری+رضا اورنگ
حامد مظفری+رضا اورنگ

 




رقابت نزدیک “شنای پروانه” و “ارتش سری” در عبور از دومیلیارد/شروع ولرم”زنها فرشته‌اند۲”+آمار کامل فروش

سینماروزان: انتشار خبر پایان قریب‌الوقوع اکران “شنای پروانه” توسط تهیه‌کننده فیلم باعث شد در دو روز گذشته اقبال مخاطبان برای تماشای فیلم بیشتر شود و تکانی بخورد به گیشه فیلم.

“ارتش سری” فیلمی است که رقابتی نزدیک با “شنای پروانه” داشته و توانسته از رقم فروش ۲میلیارد عبور کند.

“زنها فرشته‌اند۲” که به تازگی به چرخه اکران پیوسته توانسته فقط در دو روز نزدیک به 50 میلیون فروش کند.

آمار فروش سینماهای‌ ایران تا ابتدای جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۹ به شرح زیر است:

–جهان با من برقص ۷میلیارد و ۵۵۰میلیون (۷۰روز)

–شنای پروانه دو میلیارد و ۳۰۰میلیون(۲۳روز)

–خوب بد جلف(۲) دو میلیارد و ۱۰۰میلیون (۲۵روز)

–یادم تو را فراموش ۲۷۰میلیون (۳۲روز)

–عطر داغ ۲۲۰میلیون(۲۵روز)

–چهل و هفت ۶۲میلیون(۲۵روز)

–زنها فرشته‌اند(۲) 50میلیون(۲روز)

 




صدور پروانه نمایش “بیصدا حلزون”

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای یک فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی در جلسه اخیر که با حضور اکثریت اعضا برگزار شد، با مجوز نمایش برای فیلم «بی صدا حلزون» به تهیه کنندگی مرتضی شایسته و کارگردانی بهرنگ دزفولی زاده موافقت کرد.




چرا “همسران در آفریقا” ساخته نشد؟⇒بیژن بیرنگ توضیح داد

سینماروزان: سریال “همسران” ازجمله سریالهای تولیدی رسانه ملی است که همچنان بازپخش‌هایش نیز مورد توجه ومحبوب است. بیژن بیرنگ که همراه با مسعود رسام فقید، کارگردانی این سریال را برعهده داشت به‌تازگی از برنامه‌هایش برای تولید نسخه سینمایی این مجموعه با عنوان “همسران در آفریقا” سخن گفته است.

به گزارش سینماروزان بیژن بیرنگ با اشاره به نگارش ورسیون سینمایی مجموعه به جام‌جم گفت: اتفاقا نسخه سینمایی سریال را هم با عنوان “همسران در آفریقا” نوشتیم و داستانی مهیج داشتیم با محوریت سقوط هواپیمای کمال و زنش و خواهرزاده و شوهرش در آفریقا!

بیرنگ ادامه داد: داستان با سقوط هواپیما در آفریقا شروع می‌شد و در ادامه با حضور کمال و همراهان در قبیله‌ای بدوی، اتفاقات متعدد و غریبی برای آنها رخ می‌داد؛ اتفاقاتی پر از طنازی و شیرینی که می‌شد کلی هم مخاطب جلب کند.

بیرنگ در چرایی عدم تولید “همسران در آفریقا” گفت: چند نکته مهم باعث ساخته نشدن این فیلم شد. در وهله اول فردوس کاویانی تمایلی نداشت که دوباره در نقش کمال بازی کند و بین مردم با این نقش شناخته شود. هر چند که مخاطبان او را با این نقش می‌شناختند ولی خودش از نقش خسته شده بود و به‌دنبال نوآوری بود. بحث مهم دیگر بحث رایت سریال بود که مدیران آن زمان تلویزیون اجازه چنین کاری یعنی ساخت نسخه سینمایی را نمی‌دادند ولی همچنان هم معتقدم اگر مدیران موافقت کنند می‌شود آن طرح را با قدری پالایش به جریان انداخت.

 

همسران+در+آفریقا
همسران+در+آفریقا




یک منتقد قدیمی هشدار داد⇐تقوايي اين روزها حال خوشي ندارد!/می‌دانم چه کسی مانع تدریسش شد!!/پیش از آن که برای تقوایی اتفاقی بیفتد به سراغش بروید!

سینماروزان: نزدیک دو دهه است که ناصر تقوایی نتوانسته فیلم بلندی بسازد، مدتهاست هیچ جایی در کرسی‌های دانشگاهی ندارد و سالهاست هیچ نوشته‌ای از او به صورت رسمی منتشر نشده است با این حال ناصر تقوایی، زنده است و نفس می‌کشد و علیرغم همه بی‌توجهی‌ها به زندگی در انزوای خویش ادامه می‌دهد.

احمد طالبی‌نژاد منتقد سینما با مرور اوضاع این سالهای تقوایی، هشدارهایی نگران‌کننده داده درباره عاقبت بی‌توجهی به تقوایی.

متن یادداشت طالبی‌نژاد را بخوانید:

مي‌خواهيم درباره ناصر تقوايي صحبت كنيم؛ فيلمساز، كارگردان و مولف كه سينما و تلويزيون ايران به او مديون است. اما از كدام ناصر تقوايي صحبت كنيم؟
از سازنده «آرامش در حضور ديگران»، « نفرين»، «ناخدا خورشيد» و سريال جاودانه «دايي‌جان ناپلئون» يا ناصر تقوايي داستان‌نويس، مدرس سينما و ادبيات. يا ناصر تقوايي عزلت‌گزيني كه تمام درها را به روي خود بسته يا به رويش بسته‌اند. اينكه چه كسي مقصر عزلت‌نشيني ناصر تقوايي است بحث مفصلي مي‌طلبد، مردي كه مي‌توانست به عنوان يكي از خلاق‌ترين و آگاه‌ترين هنرمندان اين مملكت همچنان در كار ساختن و نوشتن باشد اما گرفتاري‌هايي كه براي خودش درست كرد يا برايش درست كردند او را از متن جامعه جدا كرده است.
گرچه درست نيست به اين صراحت بگويم اما بگذاريد، بگويم اين روزها ناصر تقوايي حال خوشي ندارد چون حال خوش از خلق كردن و كار كردن ناشي مي‌شود. ناصر تقوايي الان هيچ كاري نمي‌كند مگر اينكه اطرافيانش مدعي باشند او مي‌نويسد، بله او سال‌هاست كه مي‌نويسد اما براي كشوي ميز و نوشته‌هايش را انبار مي‌كند.
سال‌هاست كه تقوايي حتي تدريس هم نمي‌كند و شاگردان و مشتاقانش را از اين نعمت بزرگ محروم كرده است. اما پرسش اينجاست كه چه كسي مانع تدريس او شد؟ آن‌كس كه مورد‌نظر من است خودش مي‌داند چرايش را از خود او بپرسيد. تقوايي به عنوان معلم فيلمنامه‌نويسي و سينما يكي از بهترين‌ها بود اما اين گنج بزرگ در كنج خانه پنهان شده و كسي به او دسترسي ندارد. 
امروز ديگر خيلي‌ها از تقوايي نااميد شده‌اند اما با وجود همه نشدن‌ها و بيهودگي‌ها كه همه هم‌نسلانش را فرا گرفته، ناصر تقوايي در ذهن نسل ما يعني نسل بعد از خودش همچنان تقوايي خلاق و تاثيرگذاري است كه كم فيلم ساخته ولي به قول خودش فيلم بد نساخته است.
كاري كه برخي از هم‌نسلانش كردند و براي بقا، فيلم بد ساخته‌اند ولي تقوايي براي بقا فيلم بد نساخت.
در واقع غرور جنوبي‌اش به او اجازه نداد، فيلم بد بسازد. او كه به قول خودش از مرحله جنيني با سينما آشنا بوده، حرمت سينما را مثل يك امامزاده معتبر نگه داشت و مخدوش نكرد. گرچه ممكن است به مرور زمان ناصر تقوايي از يادها برود كه گمان نمي‌كنم چنين اتفاق بدي بيفتد اما سريال «دايي‌جان ناپلئون» و فيلم «ناخدا خورشيد» او براي جاودانه كردن نام اين فيلمساز در يادها و كتاب‌ها و دل‌ها كفايت مي‌كند.
ما عادت نكرده‌ايم پيش از آنكه اتفاقي بيفتد به داد آدم‌ها برسيم. اگر خداي ناكرده فردا روزي فرا برسد كه براي تقوايي اتفاقي بيفتد، آن وقت است كه همه آه و فغان‌شان بلند مي‌شود پس بايد پيش از آنكه دير شود و برایش اتفاقی بیفتد به سراغش بروید تا اين گنج از نهانخانه به درآيد. 




ادعای شگفت‌انگیز دبیر جشنواره مقاومت⇐افرادی عادی با نیت “نذر…” بخشی از بودجه جشنواره را تقبل می‌کنند!!

سینماروزان: اصرار به برگزاری جشنواره در روزگاری که شیوع کرونا بسیاری از جشنواره‌های مطرح فرنگی را به تعطیلی کشانده و رییس‌جمهور ایران هم به‌صراحت از “مضر”بودن برگزاری جشنواره در ایران گفته، واقعا پرسش‌برانگیز است.

با این حال دست‌اندرکاران برگزاری جشنواره مقاومت اصرار دارند به برگزاری این جشنواره و هرازگاه نیز ادعاهایی شگفت درباره جشنواره را مطرح می‌کنند.

پیشتر دبیر جشنواره مقاومت در توجیه برگزاری جشنواره ادعا کرده بود مصداق آن آیه‌ای است که می‌گوید “چه بسا تعداد نیروی کم بر نیروی بسیار فائق می‌شود”!!!(اینجا را بخوانید) و حالا نیز دبیر جشنواره ادعایی شگفت‌انگیز طرح کرده درباره چگونگی تامین بودجه جشنواره!!

مهدی عظیمی میرآبادی دبیر جشنواره مقاومت بدون شفاف‌سازی درباره میزان بودجه جشنواره‌اش به مهر گفت: اگر در کل بخواهم بگویم بودجه جشنواره از نظر رقم نسبت به دوره قبل بیشتر شده است اما از نظر کیفی با توجه به افزایش قیمت دلار واقعاً افت کیفیت بودجه‌ای داشته‌ایم. از این منظر می‌توان گفت بودجه جشنواره امسال یک سوم یا لااقل یک دوم بودجه جشنواره دوره قبل شده است.

دبیر جشنواره مقاومت مدعی شد: البته باید بگویم منابع دیگری برای تأمین بودجه در نظر گرفته‌ایم. یکی از این منابع که فکر می‌کنم فضای جشنواره ما را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد، «نذر برای شهدا» است. جمله معروف حضرت آقا که می‌فرمایند کار کردن برای شهدا، کمتر از شهادت نیست، انگیزه‌ای برای افراد عادی شده تا با نیت «نذر برای شهدا» بخشی از بودجه جشنواره را تقبل کنند. این برای اولین دوره جشنواره است که این اتفاق رخ می‌دهد و بخشی از کمبود بودجه جشنواره هم از طریق همین نذرها جبران شده است.

البته دبیر جشنواره مقاومت درباره این “افراد عادی” شفاف‌سازی نکرده و نگفته درشرایطی که در میان اهالی سینما، گرفتاران بسیاری را داریم که ماههاست اجاره خانه‌شان عقب افتاده، چرا این “افراد عادی” به کمک این گرفتاران نمی‌روند و بناست هزینه کنند برای جشنواره‌ای که اصرار بر برگزاریش در دل کرونا، پرسش‌ساز شده؟؟




ابراز تاسف احترام برومند از نام‌گذاری خیابانی بی‌ربط به نام همسرش داوود رشیدی

سینماروزان: بیش از یک سال از تصمیم شورای شهر تهران برای نامگذاری خیابان معارف واقع در محدوده اوین به نام داوود رشیدی گذشته است و بناست به زودی سردیسی از داوود رشیدی را هم در این خیابان نصب کنند.

احترام برومند همسر داوود رشیدی از این نامگذاری ناخرسند است و با ابراز تاسف از نامگذاری خیابانی نامناسب به نام داود رشیدی به ایسنا گفت: پیش‌تر از طرف سازمان زیباسازی و بخش فرهنگی شهرداری که موضوع نامگذاری خیابان به نام هنرمندان را پیگیری می‌کنند، درباره نامگذاری خیابانی به نام آقای رشیدی سوال کردند. ما هم چند خیابان را پیشنهاد کردیم و نهایتا قرار شد با نظر خانواده، خیابانی را نامگذاری کنند اما متاسفانه چنین نشد.

برومند تاکید کرد: وقتی خیابانی را به نام کسی می‌کنند، باید ارتباط و شأن نزولی داشته باشد. یا منزل آن فرد در آن خیابان یا محلی هنری باشد ولی متاسفانه در انتخاب خیابانی که برای نامگذاری آقای رشیدی در نظر گرفته‌اند، به این موضوع توجهی نشده است.

او اضافه کرد: در چند ماه گذشته تلاش بسیاری کردم تا مساله را با آقای حق‌شناس رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای  شهر تهران پیگیری کنم ولی موفق نشدم.

برومند تاکید کرد: نمی‌گویم خدای نکرده سوءنظر بوده. به هر حال زحمت کشیدند و با وجود مخالفت‌هایی که برای این نامگذاری‌ها وجود دارد، این کار را به انجام رساندند ولی نباید تنها به نامگذاری بسنده کنیم بلکه لازم است تناسب و شأن نزول این نامگذاری را هم مورد توجه قرار بدهیم!!




تکذیب خبر تعطیلی سینماهای تهران توسط سازمان سینمایی⇐تمام سینماها باز است و بلیت‌فروشی ادامه دارد

سینماروزان: درحالی‌که سازمان پیشگیری و مدیریت شهر تهران دستور به تعطیلی یک‌هفته‌ای سینماها داده بود ولی سازمان سینمایی از باز بودن سینماها خبر داد.

مسعود نجفی مدیر کل روابط عمومی سازمان سینمایی اعلام کرد: هرگونه تصمیم گیری در خصوص تعطیلی سینماها در سراسر کشور از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا به استانداری ها تفویض اختیار شده است و تصمیمات از این طریق اعلام می شود.

مسعود نجفی ادامه داد: بلیت فروشی در درگاه های اینترنتی ادامه دارد و سینماها با رعایت پروتکل های بهداشتی فعال هستند.




تعطیلی مجدد سینماها و مراکز هنری تهران به‌خاطر کرونا!/این تعطیلی تا انتهای ماه صفر ادامه خواهد داشت؟؟

سینماروزان: درپی مصوبه ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا، شهرداری تهران اعمال محدودیت‌های یک هفته‌ای برای شهر تهران به دنبال اوج گیری کرونا در پایتخت و قرار گرفتن تهران در وضعیت هشدار را اعلام کرد.

بر اساس اعلام سازمان پیشگیری و مدیریت شهر تهران، همه دانشگاه‌ها، مدارس، مدارس شبانه روزی، حوزه‌های علمیه، آموزشگاه‌های فنی و حرفه‌ای، زبانسراها و سایر آموزشگاه‌ها و کتابخانه‌ها و همچنین سینماها، تئاتر و مراکز مشابه، موزه و باغ موزه‌ها، تالارهای پذیرایی، آرایشگاه‌های زنانه و سالن‌های زیبایی، مساجد و مصلی‌ها به مدت یک هفته تعطیل هستند.

همچنین برگزاری هرگونه مراسم اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و همایش‌ها ممنوع است.

با تعطیلی مجدد سینماها هیج بعید نیست که کلا سینماها تا انتهای مراسم سوگواری محرم و صفر به تعطیلی بروند و اگر این اتفاق رخ دهد ضرری مهلک‌تر از آسیبهای تعطیلی چهارماهه قبلی بر پیکر سینما وارد خواهد آمد.