1

اکران آبان “خون شد”کیمیایی؛ فیلمی با طعنه‌های گزنده به اغتشاشات بازار ارز!+اکران عنقریب فیلم قاتل عنکبوتی مشهد

سینماروزان: “خون شد”مسعود کیمیایی که در پایان‌بندی خود طعنه‌هایی گزنده دارد به اغتشاشگران بازار ارز، در آبان ماه روی پرده خواهد رفت؛ بازیگر اصلی این فیلم سعید آقاخانی است که کوشیده شمایلی دیدنی از ضدقهرمان‌های دنیای کیمیایی خلق کند.

امیرحسین حیدری مدیر موسسه نمایش‌گستران که پخش “خون شد” را برعهده دارد با اعلام این خبر به مهر گفت: پخش فیلم سینمایی «خون شد» به کارگردانی مسعود کیمیایی را برعهده داریم که این فیلم سینمایی قرار است آبان ماه روی پرده سینماها برود.

مدیر شرکت پخش نمایش گستران ادامه داد: فیلم‌های «عنکبوت» به کارگردانی ابراهیم ایرج‌زاد{با مضمون زندگی سعید حنایی قاتل سریالی زنان مشهد}، فیلم «مغز استخوان» حمیدرضا قربانی و فیلم «جمشیدیه» به کارگردانی یلدا جبلی را در دست داریم که به زودی برنامه اکران آنها مشخص می‌شود.

حیدری در پایان درباره اکران آنلاین هرکدام از این آثار گفت: در حال حاضر برای این فیلم‌ها گزینه اکران آنلاین نداریم و باید تهیه کننده فیلم برای اکران آنلاین این فیلم‌ها تصمیم بگیرند. البته این را باید بگویم که طبق قراری که در شورای صنفی نمایش گذاشته شده است، فیلم‌ها باید ۲ هفته اکران عمومی شوند و بعد از آن برای اکران آنلاین آن تصمیم گرفته شود.

خون شد+عنکبوت
خون شد+عنکبوت

 




آیا این‌اتفاق، با هماهنگی روسای صنوف هنری صورت گرفته؟⇐افزایش صددرصدی(!) هزینه بیمه تکمیلی هنرمندان!

سینماروزان: افزایش حدودا صددرصدی هزینه بیمه تکمیلی درمان سینماگران با اعتراضات بسیاری از هنرمندانی روبرو شده که انتظار داشتند حداقل در سالی که کرونا اقتصاد هنر را فلج کرده، با تثبیت قیمت یا افزایشی منطقی در اموری مانند بیمه درمانی روبرو باشند.

این افزایش قیمت صددرصدی هزینه بیمه درمانی با واکنش‌های رسانه‌ای مختلف مواجه شده ولی هنوز صدایی از مدیران دولتی عرصه هنر یا مدیران صنفی برنخاسته. آیا این اتفاق با هماهنگی روسای صنوف مختلف هنری صورت گرفته؟

رسانه مستقل “انلی سینما” با نقد این اتفاق نوشت: افزایش صددرصدی حق بیمه تکمیلی هنرمندان در دوران کرونا! معنای حمایت از هنرمندان این است؟ ️فقط چند روز بعد از آن که رییس صندوق هنر روی آنتن تلویزیون و در برنامه‌ای که شکل رپورتاژ؟؟ بود، از دستاوردهای کرونایی خود در حمایت از هنرمندان گفت مشخص گردید که هزینه درمان تکمیلی هنرمندان دو برابر شده

این رسانه ادامه داد: ️متاسفانه دربرابر این افزایش نزدیک به صددرصدی بیمه تکمیلی هیچ گونه افزایش خدمات یا تغییر بیمه‌گزار صورت نگرفته و همچنان بیمه‌ای کم‌نام و نشان که سال گذشته عملکرد ضعیفش، اعتراضات مختلف هنرمندان را موجب شد به‌عنوان پیمانکار انتخاب شده! ️اینکه چرا بین این همه شرکت بیمه فعال و خوشنام باز صندوق هنر و مدیرش به سراغ شرکت مذکور رفته به کنار، اینکه شرکت مذکور حق بیمه هنرمندان را دوبرابر کرده به شدت برخورنده است؟

این رسانه تاکید کرد: ️مگر نه اینکه در دوران رکود اقتصادی ناشی از شیوع کرونا، وضعیت بدنه جامعه هنری به‌مراتب بدتر از قبل شده پس چرا به‌جای ثبات قیمت و لااقل افزایشی ۲۰ تا ۳۰درصدی به‌ناگاه هزینه بیمه صددرصد زیاد شده؟؟

رسانه مستقل “سینماامید” نوشت: افزایش صددرصدی حق بیمه تکمیلی سینماگران و خاموشی کامل هیات مدیره خانه سینما از کجا ناشی می‌شود؟ در روزهای گذشته اغلب سینماگرانی که برای تمدید بیمه تکمیلی درمان خود مراجعه کرده‌اند متوجه افزایش ۱۰۰درصدی حق بیمه شده‌اند.

این رسانه ادامه داد: این افزایش غیرمترقبه هزینه بیمه‌ای که سال گذشته هم کلی گزارش درباره عملکرد ضعیفش منتشر شد با گلایه اهالی سینما به روسای صنوف مواجه شده ولی با این حال تاکنون هیات مدیره خانه سینما حتی در ظاهر و بصورت صوری هم واکنشی درباب پیگیری این افزایش هزینه‌های بی‌منطق ارائه نداده! سوال این است که اگر پیگیری چنین مواردی هم در شمار وظایف هیات مدیره نیست، پس کار هیات مدیره چیست؟ صرف شیرینی و میوه و گرفتن حق‌جلسه؟؟؟

رضا اورنگ روزنامه‌نگار قدیمی در “ملانصرالدین” با طعنه به افزایش قیمت هزینه بیمه تکمیلی درمان نوشت: چنان که گزارش شده خدمات بیمه تکمیلی صندوق اعتباری هنر در قالب سه طرح (امید، آرامش و رفاه) با سه سقف قیمتی از پوشش های متفاوت ارائه می شود. مبلغ پرداختی سهم اعضا برای طرح امید 130 هزار تومان، طرح آرامش 500 هزار تومان و طرح رفاه یک میلیون و 100 هزار تومان است.

ملا نصرالدین ادامه داد: ما که نه امید داریم، نه آرامش و نه رفاه و حتی یک بیمه ساده ، باید کدام را انتخاب کنیم؟!




چگونه مطالعه کتابی از رهبر انقلاب، فخیم‌زاده را واداشت به ساخت سریال امام حسن(ع)؟+عکس

سینماروزان: سریال زندگی امام حسن(ع) با عنوان “تنهاترین سردار‌” به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده اولین‌بار در سال ۷۵ از شبکه یک پخش شد.

به گزارش سینماروزان پیش از آن که فخیم‌زاده به‌عنوان کارگردان سریال انتخاب شود این علاءالدین رحیمی بود که برای ساخت سریال انتخاب شده بود؛

علاء رحیمی در ابتدای انقلاب تجربه ساخت سریال “روایت عشق” با محوریت حوادث کربلا را داشت؛ سریالی که با هنرمندان مشهدی و در گناباد تولید شد و تا قبل از تولید سریال “مختارنامه” بارها از تلویزیون پخش شد.

علاء رحیمی در پیش‌تولید سریال امام حسن(ع) با تهیه‌کننده دچار اختلاف میشود و از کار جدا می‌شود و سیمافیلم به مدیریت محمدمهدی حیدریان از مهدی فخیم‌زاده می‌خواهند کار را بسازد.

فخیم‌زاده ابتدا نمی‌پذیرد ولی چنان که خود در کتاب خاطراتش “من و سینما” آورده بعد از خواندن کتابی با ترجمه رهبر انقلاب می‌پذیرد این کار را به سرانجام برساند.

آنچه می‌خوانید، برداشتی آزاد از کتاب خاطرات مهدی فخیم‌زاده است که به ساخت “تنهاترین سردار” منجر شده:

حیدریان گفت: ‌می‌خوام بری سریال رو ادامه بدی. ‌
با تعجب گفتم: ‌ادامه بدم؟ به چه عنوان؟ ‌
گفت: ‌به‌عنوان کارگردان. ‌
گفتم: ‌مگه کارگردانش چی شده؟ ‌
گفت: ‌چیزی نشده، امروز باهاش تسویه کردن. ‌
گفتم: ‌آقای حیدریان من توی کار تاریخی تجربه‌ای ندارم. ‌
گفت: ‌می‌دونم. غیر از دو، سه نفر هیشکی تجربه‌ای نداره. ‌
گفتم: ‌نمی‌شه از همون دو، سه نفر… ‌
نگذاشت حرفم تموم بشه، گفت: نه نمی‌شه، هرکدوم یه مانع و مشکلی دارن.

بعد ادامه داد: ما با انصاریان و موسوی (تهیه‌کننده سریال) یه لیست از کارگردان‌های مختلف که ممکنه بتونن از عهده این کار بربیان درست کردیم و همه‌رو مورد بررسی قرار دادیم و درنهایت به تو رسیدیم.

بهت‌زده به حیدریان خیره مانده بودم. چند لحظه‌ای به سکوت گذشت. بالاخره حیدریان گفت: خب نظرت چیه؟
گفتم: نظری ندارم. هرجور شما بفرمایید.
بلند شد و گفت: خیلی ممنون. پس میگم انصاریان باهات هماهنگ کنه و تو رو کاملا درجریان کار قرار بده.
دست داد و از اتاق بیرون رفت.

به انصاریان گفتم: حاجی قضیه چیه؟ من چه‌جوری کار علاء رحیمی رو ادامه بدم.
گفت: من این چیزا رو نمی‌دونم. اگه حرفی داری برو به حیدریان بگو.
گفتم: نه حرفی ندارم.
گفت: پس می‌سازی؟
گفتم: آره.
گفت: خوبه. چقدر راجع به امام‌حسن(ع) می‌دونی؟
من که کامل منگ بودم، گفتم: هیچی.
گفت: اصلا چیزی درمورد زندگی ایشون خوندی؟
گفتم: نه.
گفت: می‌دونی چه‌جوری شهید شده؟
یه‌خرده به مغزم فشار آوردم، چیزی یادم نیومد، گفتم: یادم نیست.
انصاریان خندید و گفت: کارگردان مارو ببین! زنش امام رو مسموم کرده.
گفتم: آره راست میگی. حاجی من معلوماتم راجع‌به تاریخ اسلام خیلی کمه.
خندید و گفت: معلومه، پدربیامرز تو حتی نمی‌دونی امام‌حسن(ع) رو کی شهید کرده!

خلاصه فیلمنامه‌ها رو گرفتم و رفتم خونه. ساعت ۹ شب بود که نشستم به خوندن تا پنج صبح، قسمت اعظم دو جلد فیلمنامه رو خوندم، ولی هرچی بیشتر می‌خوندم، بیشتر سرخورده و مایوس می‌شدم. سبک نگارش و چگونگی دیالوگ‌ها و تلفیق صحنه‌ها، ریتم و تمپو قصه‌گویی به‌هیچ‌وجه با من همخونی نداشت. صبح ساعت ۱۰ خودم رو رسوندم به سیمافیلم و رفتم توی اتاق انصاریان. سرش که خلوت شد، گفتم: حاجی عملی نیست. این فیلمنامه با من جور درنمیاد. گفت: یعنی چی؟ بده؟ گفتم: من به بدی و خوبیش کار ندارم، سبکش یه‌جوریه که با سبک فیلمنامه‌نویسی و فیلمسازی من متفاوته. گفت: یعنی می‌خوای نسازی؟ گفتم: نمی‌تونم بسازم.

به انصاریان گفتم: موندم از کجا شروع کنم، اول باید منابع تاریخ رو بگردم و تحقیقات کنم. گفت: لازم نیست، بیا من یه کتاب بهت بدم، بخونی همه‌چی دستت میاد.

رفتیم توی دفترش و از توی کشو، کتابی را درآورد و داد دستم و گفت: این رو بخون و بگو بسم‌الله و شروع کن.
نگاهی به کتاب انداختم، عنوانش این بود صلح‌الحسن(ع) نوشته آل‌یاسین، مترجم سید‌علی خامنه‌ای.

با تعجب گفتم: رهبر انقلاب ترجمه کرده؟ گفت: بله، مبنای تاریخی ما این کتابه. این کتاب رو بخون، هرجا هم سوالی داشتی به من زنگ بزن. وقتی رسیدم خونه، با ولع یه‌دور از اول تا آخر خوندم، خیلی چیز‌ها دستگیرم شد و خیلی صحنه‌ها و شخصیت‌های خوب پیدا کردم. دفعه دوم شروع کردم به یادداشت‌برداری و مشخص کردن سیر داستان و چگونگی حوادث و تداوم ماجراها. بار سوم فقط به قصد شخصیت‌پردازی کتاب را خواندم و شخصیت‌های کلیدی و اصلی و شخصیت‌های فرعی تاریخی رو مشخص کردم و به ساخت‌وساز شخصیت‌های فرضی پرداختم؛ شخصیت‌هایی که جنبه تاریخی نداشتن، ولی واقعیت‌نما بودن و می‌توانستند به وجه نمایشی و داستانی فیلمنامه کمک کنن. این کار‌ها تا بیستم اسفند به طول انجامید…

کتاب "صلح امام حسن"
کتاب “صلح امام حسن”




اعتراف صادقانه کارگردان “…باران میبارد” پیش روی مدعیانی که بخاطر پول، رفقا را هم میفروشند⇐جمشید مشایخی برای بازی در آخرین فیلمش حتی یک ریال هم نخواست!/محمد متوسلانی تمام دستمزد ۱۵۰میلیونی خود را به فیلم بخشید!/در زمانه‌ای که برخی تهیه کنندگان از دو تا هزار تومانی نمی‌گذرند این اساتید به راحتی از حق خودشان به نفع ساخت یک فیلم مستقل گذشتند!!

سینماروزان: آخرین فیلم جمشید مشایخی با عنوان “اینجا هم باران می بارد” با ثبت قرارداد در شورای صنفی نمایش از سی مهر روی پرده خواهد رفت.
به گزارش سینماروزان تهیه کننده “اینجا هم باران میبارد” محمد متوسلانی از جمله فعالان سینما در قبل و بعد از انقلاب بوده است و آن طور که کارگردان فیلم گفته نه مشایخی و نه متوسلانی هیچ کدام برای همراهی با این فیلم دستمزد نگرفته اند!
رفتار مشایخی و متوسلانی میتواند درسی باشد برای جماعتی مدعی رفاقت که بخاطر دو ریال سود بیشتر دین و دنیا را یکجا میفروشند!!

نادر طریقت کارگردان “…باران میبارد” درباره حضور زنده‌یاد جمشید مشایخی در این فیلم به ایلنا گفت: «اینجا هم باران می‌بارد» آخرین حضور آقای مشایخی در سینما است و حدود ۲۵ روز بعد از فیلمبرداری این فیلم فوت کردند. من در ساخت این فیلم با دو جوانمرد واقعی روبرو شدم. یکی از این جوانمردان واقعی در سینمای ایران زنده‌یاد مشایخی بود که با آن همه بیماری وقتی شنیدند که می‌خواهم فیلمی بسازم گفت من هم کنارت هستم و کمکت می‌کنم.

طریقت ادامه داد: مشایخی با آن حال مریضش وقتی در طول فیلمبرداری مجبور بودیم برداشت‌ها را تکرار کنیم، وقتی از ایشان عذرخواهی می‌کردم، می‌گفت: «اشکالی ندارد. درک می‌کنم که گاه اشکالی به وجود می‌آید.»

 

به گزارش سینماروزان طریقت تاکید کرد: جمشید مشایخی واقعا صبورانه در کنار گروه ایستاد و یک ریال هم از من بابت حضورش پول نگرفتند. این رفتار انسانی و شریف ایشان تا قیامت در ذهن من باقی می‌ماند و همیشه از آن به نیکی یاد می‌کنم. 
نادر طریقت با اشاره به تهیه‌کنندگی فیلم توسط متوسلانی گفت: محمد متوسلانی هم در این فیلم بسیار همراه بود و من جوانمردی بسیاری از او آموختم. ایشان همه جوره کنار فیلم بود و در مقام تهیه‌کننده یک ریال پول از پروژه نگرفت و با اینکه در عرف کاری باید ۱۵۰ میلیون تومان پول می‌گرفت تمام آن را به فیلم بخشید.
 

طریقت خاطرنشان ساخت: رفتارهای امثال مشایخی و متوسلانی در روزگاری که نگاه همه به زندگی مادی شده است باید جایی در تاریخ ثبت شود. من نامه‌ای به اتحادیه تهیه‌کنندگان نوشتم و گفتم منش و رفتاری که محمد متوسلانی انجام می‌دهد باید مورد تقدیر قرار گیرد. در زمانه‌ای که برخی تهیه کنندگان از دو تا هزار تومانی نمی‌گذرند این اساتید به راحتی از حق خودشان به نفع ساخت یک فیلم مستقل گذشتند. 

جمشید+مشایخی+اینجا+هم+باران+میبارد
جمشید+مشایخی+اینجا+هم+باران+میبارد




سارا بهرامی؛ معشوقه مهدی بلیغ در فیلم مجهول‌المنابع کیمیایی؟

 

سینماروزان: تازه‌ترین فیلم مسعود کیمیایی با عنوان “خائن‌کشی” درحالی با محوریت زندگی مهدی بلیغ تولید می‌شود که بناست سارا بهرامی نقش اصلی زن فیلم را بازی کند.

امیر آقایی بازیگر اصلی “خائن‌کشی” است که نقش مهدی بلیغ را ایفا خواهد کرد. مهدی پاکدل و پولاد کیمیایی دیگر بازیگران فیلمند ضمن اینکه مهران مدیری هم در فیلم ایفای نقش خواهد کرد.

مهدی بلیغ که به آرسن لوپن ایران مشهور بود خلافکاری بود که فقط در یک فقره کاخ دادگستری را به‌عنوان هتل به دو تاجر آمریکایی فروخته بود. بلیغ دو شریک به نامهای مهدی نظری و هوشنگ مجتبایی داشت که هم‌پیمان شده بودند درصورت گرفتاری هر یک، دو نفر دیگر هوایش را داشته باشند.

بعد از درگیری در یک سرقت، بلیغ به زندان افتاد و دو همدستش نه تنها در تمام طول زندان کمکی به وی نکردند بلکه همسر بلیغ را هم از راه به در کردند؛ حالا سارا بهرامی بناست نقش همسر بلیغ را ایفا کند؟؟

مسعود کیمیایی که گویا در زمان حیات با بلیغ دیداری داشته مدتها دنبال تولید فیلم زندگیش بود؛ فیلمی که علی اوجی تهیه‌کننده آن است.

درباره منبع تولید فیلم جدید کیمیایی حرف و حدیث فراوان است. برخی از حمایت اول‌مارکت مخابرات در تولید سخن گفته‌اند و برخی نیز از دندانپزشکی که در پروژه‌های متاخر اوجی کنارش بوده؟؟ هنوز هیچ شفاف‌سازی رسمی درباره نحوه تامین سرمایه فیلم زندگی بلیغ صورت نگرفته؟

 

سارا بهرامی+مهدی بلیغ
سارا بهرامی+مهدی بلیغ

 

 




علیرضا رییسیان اظهار داشت⇐ رکود ناشی از کرونا باعث شده در همه جای دنیا هم دستمزدها و هم تولید فیلم کاهش یابد ولی در سینمای ایران هم تولید افزایش یافته و هم دستمزدها!/اینکه در وضعیت رکود بازار اکران، تولید پیشی گرفته و دستمزدها جهشی ناگهانی داشته واقعا نشان‌دهنده شکوفایی مدیریتی(!!) است/لازم است این روش مدیریتی سینمای ایران به همه دنیا درس داده شود که یاد بگیرند چگونه در رکود، تولیدات بیشتری داشته باشند!!!

سینماروزان: بروز کرونا تقریبا به شکست گیشه‌‌ای سینماها منجر شده و اکران آنلاین نیز به‌دلیل قاچاق گسترده نتوانسته سودآوری چندانی داشته باشد ولی این رکود مالی، باعث کاهش تولید در سینما نشده و نه تنها هرازگاه کلی پروانه ساخت صادر میشود بلکه بسیاری نیز در نوبت دریافت پروانه ساخت هستند!

علیرضا رییسیان کارگردان سینما با ابراز حیرت از افزایش تولید سینمایی در دل رکود کرونا به همشهری گفت: در روزگاری که بهترین فیلم‌ها نیز در گیشه حتی نتوانسته‌اند به فروش حداقلی دست پیدا کنند و هزینه تولید خود را بازگردانند این افزایش تولید واقعا شگفت است.

رئیسیان ادامه داد: این متد موفقیت‌آمیز را باید در سینمای دنیا آموزش بدهیم. اینکه در وضعیت رکود بازار اکران، تولید پیشی گرفته و دستمزدها جهشی ناگهانی داشته چندان در چهارچوب منطق قابل بررسی نیست.

کارگردان “دوران عاشقی” تاکید کرد: این مفهوم که «سود در تولید است»، بیش از سه دهه در سینمای ایران رایج شده. به این دلیل که سرمایه‌گذاران تولید آثار سینمایی هدف‌شان تصرف اکران سال آینده است. چون امسال با شیوع ویروس کرونا عملا اکران‌ها مختل شده. مسئله این‌جاست که با وجود این، کشورهای توسعه‌یافته هم به اندازه سینمای ایران تولید ندارند. این کشورها معمولا در سیستم آنلاین نمایشی تولیدات زیادی دارند، اما در سینما نه. و عجیب‌تر آنکه دستمزدها در ایران به‌شدت افزایش پیدا کرده. درحالی‌که در دوران بیکاری، بحران اقتصادی و تورم، در همه دنیا دستمزدها کاهش پیدا می‌کند.

کارگردان “چهل سالگی” با طعنه ادامه داد: این پیشی گرفتن تولید در رکود اکران، نشانه شکوفایی در یک چرخه‌ معیوب است که تدبیر مدیران در ایجاد آن بی‌تأثیر نبوده!! شاید لازم باشد این روش مدیریتی سینمای ایران به همه دنیا درس داده شود(!!) که یاد بگیرند چگونه در رکود تولیدات بیشتری داشته باشند. آن دسته که در این سینما بیکارند هم حتما نمی‌دانند چطور باید سرمایه جذب کرده و کار کنند. اصلا چه نیازی به فیلم خوب وجود دارد؟ همین آثاری که در این چند سال، از فروش‌های بالایی برخوردارند، برای سینمای ما کافی است.

به گزارش سینماروزان علیرضا رییسیان در چرایی حمایت دولت از تولید به‌جای حمایت از سینماگران گرفتار در مشکلات معیشتی اظهار داشت: لابد برای جشنواره فجر فیلم نیاز است و دولت همه امکانات را به ‌کار گرفته تا جشنواره چند فیلم برای نمایش داشته باشد. آنها که قرار است مثل سال‌های گذشته جوایز را بگیرند باید با فیلم‌هایشان امسال نیز در جشنواره حضور داشته باشند!!

رییسیان پیرامون ریشه‌های مالی فیلمهای تولیدی گفت: سرمایه‌گذار خصوصی به‌صورت کلان وجود ندارد. همه سرمایه‌گذاران موجود در سینمای ایران که اکنون در حال کار هستند وابسته به نهادی دولتی بوده و به شکل‌های گوناگون وارد سینما شده‌اند. سرمایه خصوصی و سالم کمتر وجود دارد. کارگردانان و تهیه‌کنندگان ممکن است با چند نفر شریک شوند و یک اثر را به تولید برسانند و امید داشته باشند در سال آینده، سینما روزهای بهتری را تجربه کند. اما اینها هم به واقع سرمایه‌گذار محسوب نمی‌شوند، بلکه این شراکت عده‌ای از اهالی سینماست که عموما هم پخش‌کننده، هم سینمادار و هم تولیدکننده هستند. سرمایه‌گذاری به‌معنای آنکه سرمایه‌گذار در سینما یا در فرهنگ، تئاتر، سینما و موسیقی باشد، وجود ندارد و بسیار روشن است که داستان از چه قرار است.

علیرضا رییسیان درباره معضل گرانی بازیگر در ایران بیان داشت: تحلیل من این است که هیچ سینمایی در دنیا وجود ندارد که تعداد بازیگران مطرحش به اندازه انگشتان دو دست هم نباشد. این مسئله در سینمای ایران به بحران بدل شده. این بحران را نیز باید تولیدکنندگان حل کنند. شاید لازم باشد صنوف سینما با یکدیگر متحد شده و 100 بازیگر در سنین مختلف برای این بازار گسترده تربیت کنند. اگر از بحران کرونا عبور کردیم، آیا باید همچنان از همان مسیر 10 سال گذشته عبور کنیم؟ پیشنهاد می‌کنم بازیگران جدید و بازیگران قدیمی به تعادلی با یکدیگر برسند. در این‌باره باید فکر جدی شود تا هم محصولات بهتر و هم مقرون به‌صرفه‌تری در سینما تولید کنیم. کاری که در همه دنیا انجام می‌شود و هر سال تعداد زیادی از بازیگران سینما به این چرخه افزوده می‌شوند. متأسفانه ما همچنان در جا می‌زنیم.




پرسش‌های کلیدی یک رسانه اصولگرا⇐در حالی که آمار فروش روزانه سینماهای کشور، زیر ۱۰ میلیون تومان است چه اصراریست به برگزاری جشنواره‌های متعدد در نیمه دوم سال؟؟/در شرایطی که آمار مبتلایان به کرونا، در رشدی عجیب، به مرز ۴۵۰۰ نفر در روز رسیده است، برگزاری جشنواره‌های بودجه‌خوار جز منفعت مالی برای برگزارکنندگان، چه سودی دارد؟؟/مگر با عدم‌ برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، اتفاق ناگواری رخ داد که حالا با عدم برگزاری جشنواره‌های رنگارنگ رخ دهد؟/آیا تمام کارهای حوزه فرهنگ اجرایی شده و تنها جشنواره‌ها باقی مانده‌اند که باید آن را به سرانجام برسانیم؟/کشوری که پس از هشت ماه نتوانسته ماسک را به‌عنوان یک فرهنگ در میان شهروندانش نهادینه کند و با تحریم دارویی همچنان دست‌وپنجه نرم می‌کند، چگونه ریسک برگزاری جشنواره‌های غیرضروری را به جان می‌خرد؟/چرا به‌جای تاکید مداوم بر تجربه جشنواره ونیز از تجربه تعطیلی جشنواره‌های کن و لوکارنو و کارلووی‌واری و… درس نمی‌گیرید؟/آیا در جلوگیری از شیوع کرونا در رده ایتالیا هستیم که مدام تجربه یک جشنواره ایتالیایی را به رخ می‌کشید؟/چگونه است که جشنواره‌های پرسابقه‌ای همچون کن هم به‌خاطر کرونا تعطیل می‌شوند ولی مدیر فارابی از منطقی نبودن تعطیلی جشنواره‌ها به‌خاطر سابقه‌شان می‌گوید؟؟/ در روزگاری که بسیاری از اهالی فرهنگ با وضعیت اسفباری درحال گذران زندگی خود هستند، برگزاری جشنواره‌های پر از ریخت و پاش مالی، ظن فرهنگ‌دوستان را در قبال مدیران‌ مشوش نخواهد کرد؟؟/بهتر نیست با هماهنگی نهادهای ذی‌ربط، بودجه هنگفت برگزاری جشنواره‌ها را صرف معیشت اهالی سینما کرد؟؟

سینماروزان: عطش برگزاری جشنواره‌های مختلف دولتی در نیمه دوم سال و حتی با اوج گرفتن کرونا ادامه دارد و هفته ای نیست که خبر برگزاری یا انتشار فراخوان جشنواره ای به گوش نرسد آن هم در شرایطی که تقریبا تمامی این جشنواره‌ها به لحاظ مالی بر گرده بیت‌المال سوارند و با هزینه برگزاری تک تک آنها میتوان لااقل برای چند ماه هم که شده اسباب کمک به معیشت بدنه سینما را فراهم کرد.

مجتبی اردشیری در روزنامه فرهیختگان در گزارشی با کنار هم گذاشتن آمار جشنواره‌های مترصد برگزاری پرسش‌هایی کلیدی طرح کرده در چرایی برگزاری جشنواره‌ها در این روزگار.

متن گزارش فرهیختگان را بخوانید:

 

پس از برگزاری جشنواره فیلم مقاومت، تا کمتر از یــک هفــته دیگـــر، سی‌وسومین دوره جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان، در تهران و نصف‌جهان به‌صورت هم‌زمان در 6 روز و به‌صورت فیزیکی و مجازی برگزار می‌شود.

5 روز پس از اختتامیه جشنواره کودک اصفهان، جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران طی 7 روز برگزار می‌شود. یک ماه بعد از اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه تهران، جشنواره سینما حقیقت طی 8 روز از 18 تا 25 آذر آغاز به‌کار خواهد کرد. پنجاهمین دوره جشنواره فیلم رشد که فراخوان آن چند روز پیش منتشر شد نیز احتمالا پس از سینما حقیقت برگزار خواهد شد چون در متن فراخوان، هیچ اشاره‌ای به تاریخ دقیق برگزاری این رویداد نشده است؛ جشنواره‌ای که قرار است علاوه‌بر تهران، در مراکز تمامی استان‌ها و حتی خارج از کشور، نمایش فیلم داشته باشد!

جشنواره فیلم فجر نیز چندی پیش با انتخاب دبیر جدید (محمدمهدی طباطبایی‌نژاد)، رسما برای سال‌جاری اعلام موجودیت کرد تا وزارت ارشاد در بهمن‌ماه امسال هم جشنواره سینمایی داشته باشد. حسن‌ختام جشنواره‌های سینمایی ارشاد در سال 99، جشنواره بین‌المللی پویانمایی تهران است که قرار است طی 5 روز، از 10 تا 14 اسفند برگزار شود. احتمالا طی روزهای آینده باید منتظر انتشار فراخوان جشنواره جهانی فجر نیز باشیم تا زنجیره برگزاری جشنواره‌های سینمایی کشور، در ابتدای سال آینده نیز ادامه پیدا کند. البته باید به این مهم نیز اشاره کرد که در این فهرست، تنها جشنواره‌های سینمایی که وزارت ارشاد متولی آنهاست قید شده وگرنه لیست

جشنواره‌هایی که طی 6 ماه دوم امسال برگزار می‌شوند و مدیریت دولتی ندارند، بسیار بیشتر از این تعداد است. از سوی دیگر، آمار و ارقام مبتلایان این روزهای کرونا، رو به فزونی است و در رشدی عجیب، به مرز 4500 نفر در روز رسیده است. آماری که از ورود کشور به پیک سوم این بیماری خبر می‌دهد؛ پیکی که قرار است با سرد شدن هوا طی هفته‌های آتی و فرارسیدن میهمان‌های ناخوانده‌ای چون آنفلوآنزا، وضعیتی به‌مراتب بغرنج را برای مردم به‌وجود بیاورد.

با این دورنما اما آنچه بسیار عجیب می‌نماید، اصرار وزارت ارشاد و مدیران دولتی در برگزاری تمامی جشنواره‌هایشان است. فارغ از آمارهای نگران‌کننده‌ای که احتمالا قرار است طی ماه‌های آتی از تعداد مبتلایان و قربانیان کرونا بشنویم، این سوال مطرح می‌شود که این جشنواره‌ها، با کدام پشتوانه مردمی قرار است برگزار شوند؟ وقتی آمار فروش روزانه کشور در شرایط کنونی، زیر 10 میلیون تومان است، آیا برگزاری فیزیکی این همه جشنواره که از قضا تمامشان نمایش فیلم هم دارند، امر عجیب و متناقض با فضای این روزهای عرضه و تقاضای سینمای ما نیست؟

در اینجا بر آن شدیم تا یک رمزگشایی و واکاوی میان خواست مدیران سینمایی کشور، آنچه آنها را به امر برگزاری جشنواره قانع می‌کند و حقایقی که گویا از سوی آنها دیده نمی‌شود، داشته باشیم.

این همه اصرار مدیران دولتی برای برگزاری جشنواره‌ها از کجا آب می‌خورد؟

علیرضا تابش چند روز پیش در گفت‌وگویی اعلام کرد که «در شرایطی که جشنواره‌های مختلفی در دنیا با رعایت پروتکل‌های بهداشتی برگزار شده‌اند، تعطیلی یک رویداد معتبر و قدیمی مثل جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، منطقی نیست.» وی همچنین در ادامه این گفت‌وگو، برگزاری این دوره جشنواره کودک را تصمیمی توام با «ریسک» عنوان کرده است.

سری به سایت جشنواره کودک زدیم. نام‌نویسی‌ها پایان یافته و در مرحله بررسی و صدور کارت قرار دارد. قرار است خبرنگاران تهرانی در سینما فرهنگ و اصفهانی‌ها هم در سیتی‌سنتر به تماشای فیلم بنشینند. ضمن اینکه برای بخش‌های دیگر این رویداد نظیر داوران کودک و نوجوان یا حضور در بخش کارگاه‌ها نیز همچنان ثبت‌نام می‌شود.

به صفحات و سایت‌های مجازی جشنواره‌های دیگر هم سر زدیم و در کمال تعجب مشاهده کردیم که آن جشنواره‌ها نیز برنامه‌های خود را به مانند سالیان گذشته در دست اجرا دارند و تمام این ظرفیت‌ها با یک پسوند «رعایت پروتکل‌های بهداشتی» مجاز شده و روال کار به شیوه معمول در حال انجام است.

بگذارید کمی به عقب‌ برگردیم. به اسفند 99 و زمانی که ویروس منحوس کرونا، رعب‌ و وحشتی عجیب را در دل مردمان جهان به‌وجود آورده بود. ویروسی که خیلی زود همه‌گیر شد و از آن زمان به بعد بود که مدیران جشنواره‌های سینمایی، یک‌به‌یک خبر از تعطیلی و لغو رویدادهای تحت مدیریت‌شان ‌دادند؛ از جشنواره‌های مهمی چون کن، لوکارنو و کارلووی‌واری بگیرید تا جشنواره‌های معمولی‌تری چون مونیخ، ترابیکا، ادینبورگ، پراگ، تلوراید، سیاتل و… همگی لغو شدند اما آنچه در این بین خیلی عجیب به‌نظر می‌رسید، اصرار مدیران سینمایی برای برگزاری جشنواره جهانی فجر در آخرین روزهای فروردین‌ماه بود.

در نیمه‌های اسفندماه بود که جشنواره جهانی فجر اعلام کرد به‌عنوان «مهم‌ترین رویداد بین‌المللی سینمای ایران»، این جشنواره با تغییر زمان و به امید فروکش کردن تب کرونا در کشور، در نیمه دوم خرداد 99 برگزار می‌شود. تصمیمی که موجی از انتقادها را با خود به‌همراه آورد. انتقادها از این بابت بود که اصرار مدیران دولتی در برگزاری جشنواره‌ای که در شرایط معمول خود نیز مخاطبان چندانی نداشته است، چه آورده‌ای برای روزگار کرونایی ایران به‌همراه دارد و اینکه حالا که جشنواره‌های رده بالای جهانی، به‌دلیل حفظ سلامت هنرمندان و مردم سرزمین‌شان، از لغو سخن می‌گویند، چرا مدیران دولتی، جشنواره جهانی را تعطیل نمی‌کنند؟

این زمزمه‌ها تا جایی پیش رفت که بالاخره محمدمهدی عسگرپور به‌عنوان دبیر جدید این رویداد، در 18 اردیبهشت، از لغو جشنواره جهانی و برگزاری آن در خرداد 1400 سخن گفت.

این اصرار مدیران برای برگزاری جشنواره‌های سینمایی، حالا و با وخیم‌تر شدن اوضاع، همچنان ادامه دارد با این تفاوت که حالا کمتر کسی از لغو یا تاخیر در برگزاری سخن می‌گوید و همه‌چیز در لوای «حفظ پروتکل‌های بهداشتی» پنهان شده است.

اینکه چرا مدیران سینمایی کشور اینچنین به برگزاری جشنواره‌های ریز‌ودرشت سینمایی مصمم هستند، پرسشی است که هنوز پاسخ درخوری به آن داده نشده است. جشنواره‌هایی که عمده آنها در روزگار عادی نیز نتوانسته بودند مخاطبی برای خود دست‌وپا کنند، حالا بر چه اساس و منطقی، تصمیم به برگزاری می‌گیرند؟

حداقل آنکه تاکنون تابش به‌عنوان مدیرعامل فارابی، صریح‌ترین پاسخ را داده است؛ جایی که وی «منطقی نبودن تعطیلی جشنواره‌ها» را با توجه به سابقه‌شان عنوان کرد حال آنکه تمامی جشنواره‌های سینمایی که در جهان تعطیل شدند، از سابقه‌ای تاریخی و نسبتا طولانی برخوردار بوده‌اند اما تعطیل شدند. ضمن اینکه اگر بخواهیم با این گزاره جلو برویم، به این نتیجه می‌ر‌سیم که تعطیلی جشنواره‌هایی چون کن، لوکارنو، کارلووی‌واری و حتی جهانی فجر خودمان در روزهایی که تعداد مبتلایان و حتی قربانیان، بسیار پایین‌تر از رقم کنونی امروز بود، کاری اشتباه بوده است. بنابراین در خلأ نبود پاسخ مشخصی برای اصرار مدیران سینمایی کشور برای برگزاری تمام رویدادهای سینمایی، به این کلیدواژه مدیرعامل فارابی بسنده می‌کنیم که «منطقی نیست‌»!

آیا ونیز و تورنتو می‌توانند الگوی درستی  برای فجر باشند؟

البته این تمام ماجرا نیست. اگر اخبار سینمایی را طی ماه‌های اخیر دنبال کرده باشید، با یک نخ تسبیح عجیب مواجه شده‌اید و آن اینکه برخی از مدیران سینمایی، جشنواره ونیز را به‌عنوان نمونه‌ای موفق از جشنواره‌هایی که در روزگار کرونایی برگزار شده، عنوان کرده‌اند و تلویحا این منظور را به مخاطب منتقل کرده‌اند که «ونیز» سرلوحه ما برای برگزاری جشنواره‌هاست.

اگر دقت کنیم درمی‌یابیم که پس از اعلام دبیر جشنواره ونیز در اوایل خرداد امسال که این رویداد در سال 2020 در همان تاریخ از پیش‌تعیین‌شده خود برگزار می‌شود، فراخوان‌های جشنواره‌های سینمایی ایران نیز در تابستان رشد کرده و برنامه‌ریزی‌ آنها برای اجرا، از همان زمان آغاز شده است.

نخستین زنگ جدی برگزاری جشنواره فیلم فجر به‌عنوان پرمخاطب‌ترین جشنواره سینمایی کشور را ، سازمان سینمایی به‌صدا درآورد. جایی که از جشنواره ونیز به‌عنوان تجربه‌ای خوب برای برگزاری جشنواره‌ها در دوران کرونا نام برد و برای محکم‌کاری، از جشنواره تورنتو هم نام برد که امسال به‌صورت حضوری برگزار شد و این‌طور نتیجه گرفت که بنابراین احتمال برگزاری حضوری جشنواره فجر در سال 99 نیز هست. تخمینی که در کمتر از یک‌ماه، با اعلام نام دبیر از سوی رئیس سازمان سینمایی، رنگ واقعیت به‌خود گرفت تا جشنواره فیلم فجر در حضور دیگر جشنواره‌های سینمایی کشور برای سال 99، برگزار شود؛ فستیوالی که دبیر جدید آن نیز ونیز را الگوی خوبی برای این رویداد عنوان کرده است. اما آیا جشنواره‌هایی چون ونیز و تورنتو، مثال‌ها و مرشدهای خوبی برای فجر ملی ما هستند؟

در همین ابتدا باید اعتراف کنیم که تقریبا هیچ خبری مبنی‌بر کمون و بروز کرونا در دو جشنواره ونیز و تورنتو مخابره نشد. هرچند باید بپذیریم موارد ابتلای احتمالی در این رویدادها، طی روزهایی مشخص می‌شود که این جشنواره‌ها به پایان رسیده‌اند. اما قدرمسلم آنکه خبری مبنی‌بر بدحال شد میهمانی در حین برگزاری این دو رویداد، رسانه‌ای نشد که این خود می‌تواند مرتبط با سیاست‌های آن جشنواره‌ها نیز باشد.

ایتالیا و کانادا، دو سیاست متفاوت اما موفق را در قبال پیشگیری از کرونا پیاده کردند. ایتالیا در روزهای نخستین شیوع این ویروس، هم به لحاظ مبتلا و هم در تعداد قربانیان، برای حدود دو ماه در صدر فهرست جامعه جهانی قرار داشت. حال آنکه این کشور امروز در ردیف 20 تا 25 بیشترین تعداد مبتلا و قربانی قرار دارد. کانادا که وضعیت به‌مراتب بهتری را نسبت به ایتالیا داشت نیز با یک سیاست نه‌چندان سخت‌گیرانه توانست عملکرد درخشانی را در این حوزه از خود به نمایش بگذارد.

فارغ از اینکه، این دو کشور، قواعدی را هم برای جشنواره‌هایشان در نظر گرفتند. مثلا ایتالیا عنوان کرد استفاده از ماسک برای تمامی شهروندان و میهمانان جزیره لیدو به‌عنوان مقر اصلی جشنواره ونیز، الزامی است و با خاطیان، برخوردی جدی می‌شود. ضمن اینکه تمامی مدعوین این جشنواره باید از کشور خود، تست کرونای معتبر خود را برای این جشنواره ارسال می‌کردند. آنها حتی در بدو ورود به ایتالیا و جزیره لیدو نیز مجددا تست‌های کرونایی را انجام می‌دادند.

ونیز امسال با نهایت 100 نفر در هر سالن، فیلم‌ها را نمایش داد اما در عوض تعداد سانس‌های هر فیلم را افزایش داد تا مخاطبان بتوانند به‌راحتی تمامی فیلم‌ها را تماشا کنند.چرا به‌جای تاکید مداوم بر تجربه جشنواره ونیز از تجربه تعطیلی جشنواره‌های کن و لوکارنو و کارلووی‌واری و… درس نمی‌گیرید؟ آیا در جلوگیری از شیوع کرونا در رده ایتالیا هستیم که مدام تجربه یک جشنواره ایتالیایی را به رخ می‌کشید؟

در تورنتو، قوانین سختگیرانه‌ای تا قبل از ورود به جشنواره بود و زمانی که مدعوین، از مراحل سخت تست‌های چندباره کرونا با برگه منفی عبور می‌کردند، دیگر محدودیت عجیبی متوجه آنها نبود. به جز محدودیت در تعداد نفرات سالن‌ها، جشنواره تورنتو حتی استفاده از ماسک را برای میهمانان و سایر مدعوینش اختیاری اعلام کرد اما چون از پیش، نظارت و پالایش خوبی بر سلامتی مدعوینش داشت، هیچ خبر ابتلایی از 10 روز برگزاری این جشنواره مخابره نشد. حالا وضعیت این دو کشور را با امکانات بهداشتی و البته سینمایی ایران مقایسه می‌کنیم تا دریابیم آیا می‌توان ونیز و تورنتو را الگویی برای فجر قلمداد کرد؟

جشنواره فیلم ونیز تماما حضوری بود اما جشنواره فیلم تورنتو به دو شکل مجازی و حضوری برگزار شد. بنابراین نگاه فجر بیشتر به جشنواره ونیز است چون امکان نمایش آنلاین فیلم‌های جشنواره در ایران اصلا وجود ندارد و این رویداد «حتما» باید به صورت تماما حضوری برگزار شود.

با توجه به اینکه کاخ جشنواره در پردیس ملت است، امکان نمایش فیلم‌ها با حداکثر 50 درصد ظرفیت سالن‌ها، امر دشواری است چون پردیس ملت، با بهره‌برداری جدید، به پردیس 12 سالنه با حدود 2000 صندلی تبدیل شده که اگر نیمی از این ظرفیت را درنظر بگیریم به عدد 1000 می‌رسیم که این تعداد برای اهالی رسانه و جامعه منتقدان مناسب نیست. بنابراین یا باید به مانند جشنواره فیلم کن، سانس‌های بیشتری را برای هر فیلم در نظر گرفت یا تعداد پردیس‌های نمایش فیلم را برای اصحاب رسانه بیشتر کرد. ضمن اینکه این برنامه‌‌ریزی باید در مقیاس بسیار بزرگ‌ترش برای سینماهای مردمی در تهران و شهرستان‌ها درنظر گرفته شود.

ایران از آغاز شیوع کرونا تا به امروز، همواره جزء یکی از کشورهای با ابتلا و البته قربانی بالا در فهرست جهانی بوده است. کشوری که 8 ماه پس از شیوع این ویروس، هنوز مشکلات بسیاری در مسیر فرهنگ‌سازی از ماسک و دستکش(پروتکل‌های بهداشتی) دارد و به همین جهت به ابزارهای عجیبی هم‌چون جریمه شهروندان خاطی روی آورده تا بلکه از این طریق، رویه فرهنگ‌سازی را با سرعت بیشتری طی کند.

از سوی دیگر تحریم مواد اولیه و دارویی کشور، شرایط متفاوتی از ایران 99 را در قیاس با ایتالیا و کانادا نشان می‌دهد. بنابراین نگرانی از بابت رشد افسارگسیخته کرونا و آنفلوآنزا و دیگر بیماری‌های ویروسی در یکی از سردترین ماه‌های سال، چندان بیراه نیست. بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که شاید مدیران سینمایی بتوانند به لحاظ سخت‌افزاری، محیط امن و مناسبی را برای تماشای فیلم‌ها درنظر بگیرند اما فضای جامعه، حداقل تا به امروز، آمادگی لازم برای برگزاری جشنواره‌ای چون فجر را ندارد. کشوری که پس از 8 ماه نتوانسته ماسک را به‌عنوان یک فرهنگ در میان شهروندانش نهادینه کند و با تحریم دارویی همچنان دست‌وپنجه نرم می‌کند، نمی‌تواند ریسک برگزاری جشنواره‌های غیرضرور را به جان بخرد. این‌طور به نظر می‌ر‌سد که مدیران سینمایی از الگوسازی جشنواره ونیز برای فجر، تنها به ایمن‌سازی سینماها و محوطه برگزاری این فستیوال توجه کرده‌اند و شرایط جامعه و برخورداری آنها از برخی فرهنگ‌ها و امکانات و قیاس آن جوامع با ایران را یا به دست فراموشی سپرده‌اند یا آن را به دولت و وزارت بهداشت سپرده‌اند و با این گزاره که ما برحسب وظیفه، تنها محوطه جشنواره را ایمن می‌کنیم، به چنین الگوسازی روی آورده‌اند. و نکته مهم‌تر آنکه آیا مدیران سینمایی خواهند توانست به مانند ونیز و تورنتو، تست‌های معتبر کرونایی را روی مدعوین خود به‌کار گیرند؟ یا تنها به همان تب‌سنجی در ورودی پردیس‌ها بسنده می‌کنند؟

به همین دلایل به نظر می‌رسد الگوسازی جشنواره‌هایی مانند ونیز و تورنتو برای فجر، نوعی آدرس اشتباهی دادن از روی ناآگاهی یا شتابزدگی و البته قیاس مع‌الفارق باشد.

دور تسلسل هزینه جشنواره‌هایی که اگر برگزار هم نشوند، باز هم به اهالی سینما نمی‌رسد!

حالا می‌خواهیم به یکی از مهم‌ترین ارجاعات موافقان و مخالفان برگزاری جشنواره‌ها در سال 99 اشاره کنیم. بحث «هزینه» از همان اسفندماه سال گذشته مطرح شد و اینکه وزارت ارشاد، هزینه چند10 میلیاردی برگزاری جشنواره‌های سینمایی را به اهالی سینما که بسیاری از آنها مشکلات فراوانی در مسیر ارتزاق روزانه خود دارند، اختصاص دهد.

این مطالبه در طول ماه‌های اخیر به شکلی عمومی، میان اهالی سینما مطرح شد؛ مخصوصا از زمانی که مشخص شد وزارت ارشاد، برنامه چندان مدونی برای روزهای کرونایی جامعه نه‌چندان پرشمارش ندارد. این مطالبه البته هیچ‌گاه از سوی مدیران سینمایی پاسخ داده نشد. البته ردپای کمرنگی از پاسخ به این مطالبه در گفت‌وگوی اخیر «علیرضا تابش» به چشم می‌خورد. جایی که مدیرعامل فارابی ضمن «مغلطه» خواندن این مطالبه‌عنوان کرد که «اصولا بودجه برپایی یک جشنواره، از محل اعتبارات مربوط به جشنواره‌ها تامین می‌شود و اگر جشنواره‌ای برپا نشود، براساس قانون، بودجه به همان محل برمی‌گردد.»

البته که اهالی فرهنگ به‌عنوان مطرح‌کنندگان این مطالبه به‌خوبی واقف هستند که در صورت عدم‌برپایی یک جشنواره‌، هزینه آن به محل برگشت داده خواهد شد، اما سوال اصلی اینجاست که آن هزینه عودت‌داده‌شده به محل اعتبارات، صرف چه مساله‌ای خواهد شد و آیا این‌طور است که در صورت عدم‌برگزاری جشنواره، هزینه برگزاری آن در پایان سال به خزانه عودت داده خواهد شد یا صرف موارد دیگری در همان وزارت ارشاد می‌شود؟ و اینکه آیا مدیران سینمایی برای خرج‌کرد این هزینه و جلوگیری از واسپاری آن است که اصرار به برگزاری جشنواره‌ها دارند؟

طبیعتا در هر حالتی که مدنظر مدیران سینمایی کشور است، این اتفاق، چندان برای اهالی سینما خوشایند نیست. دولت و در راس آن وزارت ارشاد نتوانسته حمایت حداقلی از این جامعه محدود را داشته باشد و خیلی طبیعی است که در چنین وضعیت غیرطبیعی و عجیبی، روال بودجه به مانند سنوات گذشته عمل نکرده و هزینه برگزاری جشنواره‌ها، با هماهنگی نهادهای ذی‌ربط، خارج از چارت معمول و اداری، به اهالی آن برسد. بودجه‌ای که نه قرار است به دست اهالی سینما برسد و نه وزارت ارشاد از آن منتفع شود، به چه دلیل باید راکد شده و مسترد شود؟

و اینکه در سالی که سهم ارشاد در بودجه امسال، زیر 3 هزار میلیارد تومان است و تقریبا معادل با بودجه این نهاد در سال 98 است، آیا باز هم می‌توان به چارت‌های معمول حسابداری استناد کرد و بودجه عدم‌برگزاری جشنواره را به همان محل اعتبارات بازگرداند که در ادامه مشخص نیست هزینه‌کرد آن در چه مورد و مقطعی خواهد بود؟

بنابراین اینجا با یک دور تسلسلی مواجه هستیم که حداقل برای سال عجیب و غریبی که در آن به سر می‌بریم، باطل است. این چارت‌بندی در سال 99 سبب شده تا بسیاری از اهالی سینما، در مقابل مدیران دولتی سینما و حتی جشنواره‌ای که لزوم چندانی به برگزاری امسالش نمی‌بینند، بایستند و خواهان تقسیم بودجه آن به نحوی در زندگی خود باشند.

در پایان اینکه برگزاری جشنواره‌هایی نظیر فجر و دیگر جشنواره‌ها، در شرایط عادی خود، پروسه دشوار و طاقت‌فرسایی بود که پرسنل و نیروهای بسیاری را در شکل اجرایی و برنامه‌ریزی به مدت طولانی به خود می‌دید. حالا این همه نیرو باید در چنین وضعیت خطرناکی، چند ماه برای جشنواره‌ها برنامه‌ریزی کرده و مدیران آن جشنواره‌ها نیز در محیط‌هایی به مراتب امن‌تر از این نیروها، به راندمان کار مدیریتی خود فکر کرده و در مواقعی چون اختتامیه یا گزارش عملکرد، نحوه احتمالا مطلوب مدیریت خود را به سمع‌ونظر مدیران بالادستی خود برسانند؛ این گزاره، غیراخلاقی و اشتباه است.

ضمن اینکه برگزاری هر جشنواره دولتی، همواره برخی شائبه‌ها در زمینه ریخت‌وپاش‌های مالی و بحث دستمزدها را با خود به همراه دارد. این گزاره در مورد تمام جشنواره‌هایی که امسال برگزار می‌شوند، به شکل پررنگ‌تر و با حساسیت بالاتری وجود دارد. در روزگاری که بسیاری از اهالی فرهنگ با وضعیت اسفباری درحال گذران زندگی خود هستند، با ترویج عملی چنین شائبه‌هایی، فضا را بیش از این مسموم نکرده و ظن فرهنگ‌دوستان را در قبال مدیران‌شان مشوش نکنیم.

این اشتباه است که بپذیریم نقشه‌راه محوریت فرهنگ جامعه امروز، در برگزاری جشنواره‌ها خلاصه شده است. جشنواره‌های حداقل سینمایی کشور همواره با این ادعا بدرقه شده‌اند که محلی برای دیدوبازدیدهای محفلی هستند و آن کارکرد حرفه‌ای خود را ندارند. این گزاره در سال جاری، خیلی جدی‌تر دنبال می‌شود. چرا باید بپذیریم تمام کارهای حوزه فرهنگ اجرایی شده و حالا تنها جشنواره‌ها باقی مانده‌اند که باید آن را به سرانجام برسانیم؟ با عدم‌برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر یا نمایشگاه کتاب تهران، نه‌تنها اتفاق ناگوار خارق‌العاده‌ای رخ نداد بلکه جان ده‌ها و صدها ایرانی از شر کرونا مصون ماند، بنابراین با قلمداد قرار دادن این گزاره که کسی منتظر جشنواره‌هایی چون رشد، فیلم کوتاه، سینما حقیقت، کودک و… نیست، ضمن اینکه اتفاق ناگواری را رقم نمی‌زنیم بلکه جان صدها هموطن را از خطری واقعی و نزدیک نجات می‌دهیم و وقتی کسی منتظر وقوع چنین رخدادهایی نیست و قرار است از برگزاری چنین فستیوال‌هایی، جان ده‌ها و صدها هموطن به خطر بیفتد، باز به همان چرای ابتدای بحث بازمی‌گردیم که واقعا چه اصراری به برگزاری جشنواره‌ها در ایران کرونایی 99 است؟!

آیا مدیری هست که به‌جز «منطقی نبودن عدم‌برگزاری»، پاسخی منطقی و محکمه‌پسند برای این اصرار تاریخی داشته باشد؟ تاریخ، این‌بار موشکافانه‌تر و بی‌رحم‌تر از هر زمان دیگری درباره این تصمیم‌گیری‌ها قضاوت خواهد کرد. ‌




نخستین اظهارات تازه‌ترین معاون نظارت⇐مادام که مقررات تغییر نکند، صدور پروانه‌های ساخت و نمایش ادامه خواهد داشت!/باید بانوان هنرمند و صاحب‌نظر در شوراهای نظارتی سینما حضور داشته باشند!!/ رای قطعی درباره فیلمهای توقیفی را شورای عالی اکران صادر خواهد کرد!/ساترا در فرایند صدور انبوه مجوزهای وی‌او‌دی، هیچ نقشی برای سازمان سینمایی قائل نشده!!/زعامت وی‌او‌دی‌ها را باید به مرکز ملی فضای مجازی سپرد

سینماروزان: سعید رجبی‌فروتن آخرین معاون نظارت ساختار سینمای اعتدال است؛ ساختاری که تاکنون سه رییس را به خود دیده ولی هیچ کدام از این روسا نتوانسته‌اند بدنه سینما را از مشکلات کلانی که سالهاست با آن دست به گریبان است، رها کنند.

به گزارش سینماروزان سعید رجبی‌فروتن در نخستین اظهاراتش بعد از تصاحب معاونت نظارت درباره برخی مسائل حوزه‌اش توضیح داده.

سعید رجبی‌فروتن پیرامون سرنوشت فیلمهای توقیفی به مهر گفت: مرجع تصمیم‌گیری درباره فیلمهای توقیفی، شوراهای پروانه نمایش هستند و معاون ارزشیابی و نظارت می‌تواند به درخواست تهیه‌کنندگان این فیلم‌ها، از شورا تقاضای بازبینی مجدد آن‌ها را بکند. با این توجیه که مثلاً در فیلم اصلاحات تازه‌ای اعمال شده و یا گذشت زمان و تحولات اجتماعی امکان طرح موضوع فیلم بی‌آنکه سوء‌تفاهمی ایجاد کند یا خطوط قرمزی را به چالش بکشد، فراهم کرده است.

وی با اشاره به حکمیت شورای عالی اکران در حل مشکل فیلمهای توقیفی ادامه داد: احکام شورای عالی اکران به‌عنوان یک ظرفیت پیش‌بینی شده در مقررات، به‌زودی از سوی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می‌شود تا در صورت دریافت تقاضای تجدیدنظر از سوی تهیه‌کنندگان، شورای مذکور فیلم مردود اعلام شده را بازبینی و رای قطعی را صادر کند.

به گزارش سینماروزان معاون تازه نظارت با رد شایعه حذف پروانه ساخت بیان داشت: مادام که مقررات تغییر نکند، صدور پروانه‌های ساخت و نمایش ادامه خواهد داشت و اگر در آینده به اتکای مطالعات کارشناسی صورت گرفته، لزوم تجدیدنظر در این زمینه که البته بیشتر معطوف به «حذف پروانه ساخت» است، احساس شود، فارغ از سیاست‌زدگی تصمیم لازم اتخاذ خواهد شد. به عنوان مثال پدیده پلتفرم‌های آنلاین نشان داد که با ساز و کار سنتی نظارت پیشینی، نمی‌توان به بازبینی هزاران ساعت فیلم و سریال اقدام کرد بلکه مرجع نظارتی باید با روزآمدسازی مقررات و نصب و راه‌اندازی تجهیزات پیشرفته، استفاده از فناوری هوش مصنوعی و جذب کارشناسان آموزش‌دیده، همزمان با بارگذاری عناوین تازه و حسب مورد، اصلاحات مورد نظر خود را به سامانه منتشرکننده محصول منتقل و ابلاغ کند.

رجبی‌فروتن درباره اختلاف ارشاد و صداوسیما بر سر زعامت وی‌او‌دی‌ها بیان داشت: سازمان امور سینمایی از تابستان سال ۹۷ صدور مجوز «رسانه‌های برخط عرضه فیلم و سریال» را به رغم آیین‌نامه و مقررات موجود، به درخواست مراجع بالادستی متوقف کرد. از آن زمان تاکنون بی‌آنکه مراجع بالادستی به تقسیم کار ملی در این زمینه مبادرت ورزند، مرکز دیگری، خارج از دولت{ساترا؟} اقدام به صدور انبوه مجوز به متقاضیان این حوزه {وی‌او‌دی} کرد و در فرایند صدور مجوزهای خود، نقشی برای سازمان امور سینمایی قائل نشد. حتی این ضرورت را احساس نکردند که برای نظارت بر محتوای آثاری که در این سامانه‌ها بارگذاری می‌شود، رونوشتی از مجوزهای صادره را برای سازمان سینمایی ارسال کنند و به دارندگان مجوز، وظیفه قانونی سازمان سینمایی در امر نظارت بر محتوا را گوشزد کنند.

معاون نظارت ادامه داد: این اقدام معنایی جز این را به ذهن متبادر نمی‌کند که مرجع صدور مجوز فعالیت رسانه‌های برخط صوت و تصویر، اصولاً اعتقادی به مشارکت دیگر دستگاه‌ها در این امر مهم ندارد و انحصار آن را از صفر تا صد در حوزه اختیارات خود می‌پندارد. حال آنکه انتظار می‌رود جدا از لوایح و گزارش‌های حقوقی و فنی ارائه شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نقد اینگونه رفتارها، مطالبه جامعه صنفی و خانواده بزرگ سینمای ایران مورد توجه تصمیم‌گیران قرار گیرد و از آنجا که بین مردم و انقلاب اسلامی رابطه کاملاً معناداری وجود دارد، انفکاک و جدایی بین این ۲ جزء وجود ندارد و هیچ‌یک به تنهایی معنایی ندارند. خواسته اهالی سینما و تمایل تولیدکنندگان محتوای نمایشی و سرگرم‌کننده مبنی بر اینکه چه سازمانی نظارت بر آن‌ها را برعهده بگیرد، نباید مورد غفلت قرار بگیرد.

رجبی‌فروتن تاکید کرد: اهمیت موضوع سرویس‌های انتشار محتوای صوتی و تصویری و نتایج مطالعات آینده‌پژوهی، گواه آن است که باید فارغ از تعصبات سازمانی و غیرت‌های ارگانی، افق توسعه رسانه‌های تصویری را مدنظر قرار داد و شاید اگر لازم باشد همانند بسیاری از کشورها امر سیاستگذاری و نظارت عالیه آن را به نهاد ثالثی مثلاً مرکز ملی فضای مجازی سپرد و آن مرکز با شناختی که از ظرفیت‌های نظام رسانه‌ای کشور دارد، بی‌آنکه تزاحم منافعی بین تولیدکنندگان محتوا و سازمان‌های حاکمیتی پدید آید، و یا ریسک سرمایه‌گذاری افزایش پیدا کند و ضوابط تنگ‌نظرانه ممیزی، مانع از بروز خلاقیت برنامه‌سازان و فیلمسازان در این حوزه شود، به تقسیم کار ملی در این زمینه اقدام کند. بدون شک ثمره این نگاه فرادستگاهی به باروری و پویایی رسانه‌های برخط و پلتفرم‌های موجود منتهی می‌شود و ای بسا در درازمدت حجم و وزن محتوای ایرانی آن‌ها از عناوین خارجی پیشی بگیرد.

رجبی‌فروتن درباره تغییر و تحول در شوراهای نظارتی سینما گفت: زود است دست به ترکیب شوراها بزنیم اما ممکن است حسب ضرورت جابه‌جایی‌هایی صورت گیرد. همانطور که حسین انتظامی اعلام کردند از این پس نماینده تشکل واحد تهیه‌کنندگان در شورای پروانه ساخت حضور می‌یابد. شخصاً احساس می‌کنم بانوان هنرمند و صاحب‌نظر باید در شوراهای نظارتی همانند ادواری در گذشته حضور داشته باشند!




تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐بالا بردن بهای بلیت به‌دلیل فروش نازل فیلمهای روی پرده؟؟+دستور اکران آخرین فیلم جمشید مشایخی و یک فیلم دیگر

سینماروزان: در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد از اول آبان ماه بهای بلیت سینماها به صورت کامل دریافت شود؛ این افزایش قیمت بلیت در شرایطی است که در ماههای اخیر و به‌دلیل شیوع کرونا، فروش سینماها علیرغم نیم‌بها شدن بلیت باز به شدت نازل بود و حالا با بالا بردن قیمت بلیت، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار گیشه‌هاست؟؟

شورای صنفی نمایش در توجیه تعطیلی ارائه بلیت نیم‌بها این توجیه را آورده که از اول هم قرار بود طرح نیم‌بها تا آبان ماه باشد!

شورا همچنین دستور داد تمامی سینماهای کشور باید عضو سامانه سمفا باشند و دفاتر پخش مکلف هستند به سینماهایی که در سیستم سمفا نیستند فیلم ندهند.

به جز این شورای صنفی نمایش مقرر کرد از هفته آینده ۳۰ مهرماه فیلم سینمایی «اینجا باران می‌بارد» به کارگردانی نادر طریقت در گروه بهمن و «مردن در آب مطهر» ساخته برادران محمودی در گروه ایران اکران شود.

“اینجا باران می‌بارد” از حضور شماری از بازیگران پیشکسوت سینما و ازجمله جمشید مشایخی، احمد نجفی، احمدرضا اسعدی، بیوک میرزایی، محمد برسوزیان، رسول نجفیان، اسدالله یکتا و  فاطمه شکری سود می‌برد.




گلایه‌های لیلی رشیدی از تناقض‌های حیرت‌انگیز دوران کرونا⇐تعطیلی چند باره تئاتر و سینما جای تاسف دارد!/چرا متوجه نیستند تئاتر و سینما شغل ماست؟!/ نمی‌توانند بازار تهران را که لبریز از جمعیت است، تعطیل کنند ولی مدام سینما و تئاتر را تعطیل می‌کنند!/آیا تئاتر و سینما از مترو و بی‌آر‌تی خطرناک‌ترند؟

سینماروزان: تمدید تعطیلی سینما و تئاتر به‌خاطر افزایش شیوع کرونا بی آن که هیچ همراهی معیشتی جدی با اهالی سینما و تئاتر از سوی روسا صورت گیرد با انتقاد لیلی رشیدی بازیگر تئاتر و سینما مواجه شد.

رشیدی با انتقاد از تعطیلی دوباره تئاتر و سینما خطاب به مدیران فرهنگی و تصمیم‌گیرندگان تاکید کرد: شغل ما تفریح و تفنن نیست که مدام تعطیل شود.

این بازیگر مشغول بازی در نمایش «در انتظار گودو» بود که به دلیل تعطیلی تئاتر و سینما، از اجرای این نمایش باز ماند. این در حالی است که این نمایش در فضای باز باغ کتاب اجرا می‌شد.

به گزارش سینماروزان رشیدی در گفتگو با ایسنا انتقادات خود را درباره کم‌توجهی به تئاتر و سینما و هنرمندان آن در دوران کرونایی مطرح و تاکید کرد مدیران فرهنگی باید به وظایف خود عمل کنند و راه چاره‌ای برای این وضعیت بیندیشند. او توضیح داد: در اینکه شرایط خاص است و کرونا تمام مشاغل را تحت تاثیر قرار داده، هیچ شکی نیست ولی در این وضعیت، تعطیلی چند باره تئاتر و سینما جای تاسف و تعجب دارد.

او با اشاره به ویژگی‌های تئاتر به عنوان هنری زنده اضافه کرد: بسیاری از مشاغل نمی‌توانند خود را با وضعیت کرونایی تطبیق دهند ولی تئاتر این مزیت را دارد که می‌تواند خود را با شرایط روز و وضعیت اجتماعی هماهنگ کند.

این بازیگر با ارایه توضیحاتی درباره مراحل تمرین و آماده سازی نمایش«در انتظار گودو» که با کارگردانی امیررضا کوهستانی اجرا می‌شد، یادآوری کرد: از همان ابتدا که تصمیم به اجرای این نمایش گرفتیم، شرایط کرونایی را مد نظر قرار دادیم و اجرای‌مان را در فضای باز طراحی کردیم. نمایش ما با رعایت همه پروتکل‌های بهداشتی اجرا می‌شد؛ فاصله اجتماعی، الزام ماسک زدن و اجرا در فضای باز، سلامت گروه و تماشاگران را تضمین می‌کرد.

رشیدی تاکید کرد: تئاتر و سینما شغل ماست و باید بتوانیم مانند دیگر مشاغل، به فعالیت‌مان ادامه بدهیم و واقعا این پرسش در ذهن همه هنرمندان تئاتر وجود دارد که آیا تئاتر و سینما از مکانی مانند مترو یا اتوبوس بی‌آرتی خطرناک‌تر است؟

او با بیان اینکه افراد زیادی از راه تئاتر و سینما گذران زندگی می‌کنند، افزود: عوامل تئاتری و سینمایی بسیار پرشمار هستند. گرچه فقط بازیگران به واسطه حضور روی صحنه دیده می‌شوند ولی پشت صحنه تئاتر و سینما هم، افراد زیادی مشغول به کار هستند و حالا شغل همه آنان به خطر افتاده و منبع درآمدشان رو به نابودی است.

رشیدی که پیش‌تر هم از بی‌توجهی وزیر بهداشت به هنرمندان تئاتر به عنوان یکی از مشاغل آسیب‌دیده از کرونا ابراز شگفتی کرده بود، یادآوری کرد: بی ‌انصافی است که تئاتر را جزو مشاغل آسیب‌دیده در دوران کرونایی به حساب نیاوردند و نمی‌آورند. همان زمان که وزیر بهداشت نامی از ما نیاورد، باید می‌فهمیدیم از نظر مسئولان تئاتر و سینما تفنن است.

بازیگر “عرق سرد” خاطرنشان کرد: چرا متوجه نیستند تئاتر و سینما شغل ماست و چگونه است که مدام و براحتی آن را تعطیل می‌کنند؟؟ مگر می‌توان مثلا بازار تهران را که لبریز از جمعیت است، تعطیل کرد و مانع کسب درآمد بازاریان شد و حال آنکه بازار نمی‌تواند خود را با شرایط کرونا تطبیق بدهد. نمیتوانند بازار را تعطیل کنند ولی مدام سینما و تئاتر را تعطیل می‌کنند.

لیلی رشیدی با ابراز تاسف از کم‌توجهی مسئولان به معیشت هنرمندان تئاتر ادامه داد: آنقدر حمایت نشده‌ایم که این موضوع را به عنوان یک اصل پذیرفته‌ایم. اصلا حمایت نمی‌خواهیم ولی جلوی کارمان را هم نگیرید. این وضعیت سبب می‌شود که گاهی فکر کنیم شاید دوست ندارند تئاتر و سینما داشته باشیم و دنبال بهانه می‌گردند.

کارگردان نمایش «اسم» با بیان اینکه لازم است تجربیات دیگر کشورها را در دوران کرونا مطالعه کنیم، اضافه کرد: چرا مسئولان ما برسی نمی‌کنند که کشورهای دیگر در این دوره چه می‌کنند. به هر حال تئاتر و سینما بودجه دولتی دارد و این بودجه می‌تواند صرف ساخت سالن‌های سرباز شود. خوب است یک بار هم مسئولان پیشنهاددهنده باشند و راهی برای نجات از این وضعیت بیابند چرا که به عنوان مسئولان فرهنگی کشور وظیفه رسیدگی به این وضعیت را دارند.

او به اشاره به هزینه‌ای که گروه اجرایی نمایش «در انتظار گودو» برای آماده‌سازی فضای باز باغ کتاب متقبل شده است، ادامه داد: ما سکو زدیم و تمهیدات دیگری اندیشیدم تا گروه اجرایی و تماشاگران‌مان در امان باشند ولی چرا مسئولان به جای اینکه کمک کنند و در هوای سرد دست‌کم گرمایش این فضا را بر عهده بگیرند، اجرای ما را تعطیل کرده‌اند.

لیلی رشیدی ابراز تاسف کرد: در هیچ موردی در جریان کرونا نه تنها به تئاتر و سینما کمکی نشد، بلکه جلویش را هم گرفتند و این پرسش جدی وجود دارد که چگونه است باشگاه‌های ورزشی بسیار بزرگ در همین هفته‌های محدودیت‌های کرونایی به فعالیت خود ادامه می‌دهند ولی سینما و تئاتر تعطیلند؟؟ باشگاه‌های ورزشی بزرگ که قوطی کبریت نیستند که پنهانی فعالیت کنند. این تناقض‌ها واقعا حیرت‌انگیز است!!

 




چه کسی “حرف آخر” را می‌زند؟

 

سینماروزان: ابراهیم شفیعی «حرف آخر» را به تهیه‌کنندگی علی شاه حاتمی می سازد.

با صدور پروانه ساخت فیلم سینمایی «حرف آخر» به کارگردانی ابراهیم شفیعی و تهیه کنندگی علی شاه حاتمی؛ این پروژه سینمایی بزودی وارد مرحله پیش تولید خواهد شد.

«حرف آخر» به نویسندگی ابراهیم شفیعی درامی است اجتماعی که سوژه ای متفاوت دارد و برای نمایش در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر ساخته خواهد شد.

ابراهیم شفیعی پیش از این دستیار کارگردان هایی همچون رسول صدر عاملی، جمال شورجه، علی شاه حاتمی را بر عهده داشته و چندین فیلم کوتاه موفق ساخته و در بیش از ۴۰ جشنواره حضور داشته است.




پرسش‌های قابل تامل خبرگزاری اصلاح‌طلب⇐آنان که برخلاف تاکیدهای ستاد ملی کرونا بر برگزاری حضوری جشنواره‌ها، اصرار دارند، بیشتر دغدغه‌ اقتصاد هنر را دارند یا منافع شخصی؟؟/آیا تنها نسخه‌ شفابخش برای حوزه‌هایی چون سینما، برگزاری جشنواره‌های متعدد است؟/اگر برگزاری رویدادهایی همچون جشنواره‌ فیلم و نمایشگاه کتاب، منتفی شود، هیچ ایده‌ دیگری در مدیریت فرهنگی کشور- با وجود یک لشگر مشاور، مدیر و پرسنل- برای حوزه‌ فرهنگ و هنر وجود ندارد؟

 

سینماروزان: وضعیت متناقض پیش‌روی اهالی سینما در روزگار کرونا روزبروز در حال افزایش است. از یک طرف مدام سینماها را به‌خاطر جلوگیری از شیوع کرونا تعطیل می‌کنند و از طرف دیگر مدیران سینمایی اصرار بی‌سابقه‌ای نشان داده‌اند برای برگزاری جشنواره‌های مختلف.

از یک طرف مدیران سینمایی مدام کمبود بودجه را بهانه عدم کمک به سینماگران بیکار درنتیجه کرونا می‌کنند و ازطرف دیگر میلیاردها تومان صرف برگزاری جشنواره می‌کنند.

این تناقضات اسباب ارائه تحلیلی از سوی خبرگزاری اصلاح‌طلب ایسنا و طرح پرسشهایی جدی در این باره شده است.

خبرگزاری ایسنا نوشت: متولیان جشنواره‌های زیرمجموعه‌ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با تاسی به جشنواره‌ی «ونیز» است که از مدتی پیش، تاکید بر برگزاری به شکل حضوری دارند. هرچند که در برخی اظهار نظر های مسؤولان جشنواره‌های ما آمده که ما به “دنیا” نشان خواهیم داد که کار فرهنگ تعطیل‌بردار نیست، اما معلوم نیست که چرا چراغ راه مدیران فرهنگی ما که می‌خواهیم به دنیا درس بدهیم، شده است تجربه‌ی جشنواره‌ی فیلم ونیز که در حد یک پیامبر در این حوزه برایشان اهمیت یافته است.

این خبرگزاری ادامه داد: به هر حال، همان‌گونه که در دنیا اقتصاد شاخه‌هایی چون سینما با بروز هیولای کرونا به‌شدت تحت تاثیر و تهدید قرار گرفته است، این وضعیت در کشور ما نیز با توجه به فشارهای تحمیلی و شرایط اقتصادی این سال‌ها، دوچندان بوده است و خواهد بود. از سویی، این پرسش هم مانند همیشه مطرح است که آیا آنان که بر برگزاری حضوری جشنواره‌ها، برخلاف تاکیدهای ستاد ملی کرونا اصرار دارند، بیشتر دغدغه‌ی اقتصاد هنر را دارند یا منافع شخصی خود را؛ چرا که همواره در رویدادهای گوناگون، حرف و حدیث‌هایی براساس قراردادهای برون‌سپاری حاصل از برگزاری جشنواره‌ها مطرح بوده است.

ایسنا افزود: حال باید دید که متولیان مدیریت فرهنگی ایران، از سه راه موجود، کدام را انتخاب می‌کنند؛ تعطیلی مطلق برنامه‌ها، برگزاری حضوری با ریسک بهداشتی بالا یا برگزاری منظم و مهندسی‌شده‌ی آنلاین تا اطلاع ثانوی را؟

این خبرگزاری اصلاح‌طلب تاکید کرد: دیگر اینکه آیا تنها نسخه‌ی آرامش‌بخش یا شفابخش برای حوزه‌هایی چون سینما، تئاتر، موسیقی، نشر و هنرهای تجسمی، نزد مدیریت فرهنگی کشور، تنها برگزاری حضوری رویدادهای سالیانه مثل برگزاری جشنواره‌های متعدد است؟ و آیا وقتی برگزاری رویدادهایی چون جشنواره‌ی فیلم فجر و نمایشگاه کتاب تهران که هر کدام از آنها مشغولیت حدود دو سوم از سال معاونت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به خود اختصاص می‌دهند، منتفی شود، هیچ ایده‌ی دیگری در مدیریت فرهنگی کشور، با وجود یک لشگر مشاور، مدیر و پرسنل، برای حوزه‌ی فرهنگ و هنر وجود ندارد؟




مدیرعامل فارابی بیان کرد⇐ماجرای خرید “گزارش یک جشن” در دوران مدیریتی من رخ نداده!/”گزارش یک جشن” اگر وارد اکران آنلاین شود مورد استقبال قرار می‌گیرد!/۶۰درصد مالکیت فیلم توقیفی “رستاخیز” برای فارابی و مابقی(۴۰درصد) برای رسانه‌های تصویری است/حدود ۱۷میلیارد بابت ۶۰درصد مالکیت “رستاخیز” به صاحبان اثر پرداخت شده!/اگر تهیه‌کننده “رستاخیز” حرف ما را گوش می‌داد، در عرضه اکران آنلاین درآمد خوبی کسب می‌کرد!!/اگر توقیف دیگر فیلم‌ها، به دلایلی شبیه به “رستاخیز” باشد، آنها هم می‌توانند انتظار خرید سهام توسط فارابی را داشته باشند

سینماروزان: “گزارش یک جشن” و “رستاخیز” ازجمله فیلمهای توقیفی هستند که سهام آنها از سوی فارابی خریداری شده و همین مساله، حل معضل اکران آنها را مرتبط کرده با تصمیم‌گیری مدیران فارابی که به مالکان اصلی فیلم بدل شده‌اند.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی درباره وضعیت فیلم‌های توقیفی «رستاخیز» و «گزارش یک جشن» که سهام آن‌ها توسط بنیاد سینمایی فارابی خریداری شده است روی آنتن شبکه پنج سیما توضیح داد: ماجرای خرید «گزارش یک جشن» در دوران مدیریتی من رخ نداده است و طبیعی است که توضیح درباره چرایی خرید به همکاران سابق بازمی‌گردد.

تابش ادامه داد: در مورد فیلم «رستاخیز» به دلیل توقف اکران، ارشاد، این جمع‌بندی را کرد تا در سهام فیلم شریک شود و درنهایت ۶۰ درصد مالکیت این فیلم (نزدیک به ۱۷ میلیارد تومان) تعلق گرفت به بنیاد سینمایی فارابی.

تابش ادامه داد: فیلم، هزینه‌های تولید بالایی داشت و سرانجام سازمان سینمایی تصویب کرد که بخشی از سهام را بنیاد سینمایی فارابی(۶۰درصد) و بخشی را موسسه رسانه‌های تصویری(۴۰درصد) به مالکیت خود درآورد.

به گزارش سینماروزان این مدیر سینمایی در پاسخ به این سوال که آیا خرید سهام مالکیت برای دیگر فیلم‌هایی که به‌دلیل توقیف رنگ اکران را ندیده‌اند، توقع ایجاد نمی‌کند، بیان کرد: اگر توقیف اکران دیگر فیلم‌ها، دلایلی شبیه به فیلم «رستاخیز» داشته باشد، می‌توانند چنین توقع و انتظاری را مطرح کنند.

تابش در واکنش به اظهارات تهیه‌کننده “رستاخیز” که خواستار راه‌اندازی یک وی.او.دی اختصاصی برای اکران آنلاین شده بود، گفت: اگر تهیه‌کننده «رستاخیز» حرف ما را گوش می‌داد، در عرضه اکران آنلاین درآمد خوبی کسب می‌کرد. «رستاخیز» ازجمله آثاری است که می‌تواند طی سال‌ها از طرق مختلف درآمد کسب کند، اما درآمد فوری ندارد.

مدیر فارابی درباره وضعیت فیلم توقیفی «گزارش یک جشن» که آن هم مالکیتش توسط فارابی از تهیه‌کننده خریداری شده بیان داشت: فیلم حاتمی‌کیا هم اگر وارد اکران آنلاین شود، مورد استقبال قرار می‌گیرد!!

 




اکران شهرستان‌های “جنایت بی‌دقت” جهت ارسال فیلم به اسکار

سینماروزان: تازه‌ترین فیلم شهرام مکری با عنوان “جنایت بی‌دقت” که فیلمی درباره سینما و درعین حال آتش‌سوزی سینما رکس است ازجمله گزینه‌های ایرانی برای معرفی به اسکار است.

“جنایت بی‌دقت” بعد از رونمایی در جشنواره ونیز بزودی راهی جشنواره شیکاگو میگردد و درعین حال پخش‌کننده‌ای فرانسوی با نام دمندفیلمز دارد که می‌تواند کمک کند به افزایش دیده شدن فیلم در خارج از ایران.

امیرحسین حیدری مدیر موسسه پخش «نمایش گستران» که پخش داخلی فیلم را برعهده دارد درباره اکران فیلم سینمایی «جنایت بی دقت» به مهر گفت: در تلاش هستیم بعد از دریافت پروانه نمایش «جنایت بی‌دقت» به کارگردانی شهرام مکری را در اولین فرصت در سینماها اکران کنیم. مقدمات اکران «جنایت بی‌دقت» در حال انجام است و فکر می‌کنم این فیلم در اکران عمومی موفق باشد. البته فرض بر اینکه شرایط کشور به ثبات رسیده باشد و اتفاقات دیگری درباره شیوع ویروس کرونا رخ ندهد.

مدیر شرکت پخش «نمایش گستران» با اشاره به تعطیلی سینماها در تهران، بیان کرد: گویا به غیر از سینماها و باغ وحش‌ها همه جا باز است، البته سینماها در شهرستان‌ها هنوز تعطیل نشده است.

وی تاکید کرد: اگر سینماها در تهران همچنان تعطیل باشد، حتماً “جنایت بی دقت” را در شهرستان‌ها به صورت محدود اکران می‌کنیم تا فیلم این شانس را داشته باشد در لیست گزینه‌های نماینده ایران در اسکار باشد.

این مدیر پخش در پاسخ به اینکه آیا احتمال اکران آنلاین فیلم در صورت استمرار تعطیلی سینماها وجود دارد هم توضیح داد: با توجه به اینکه «جنایت بی‌دقت» قرار است همچنان در جشنواره‌های بین‌المللی نمایش داده شود، پخش‌کننده بین‌المللی فیلم اجازه اکران آنلاین را به ما نداده است چون امکان قاچاق بالاست.

حیدری گفت: این فیلم در ادامه کارهای شهرام مکری است، البته تفاوت‌هایی نسبت به آثار قبلی دارد و مانند کارهای قبلی این کارگردان تجربی نیست و در این فیلم نگاهی به مخاطب عام نیز داشته است.

وی درباره ظرفیت فیلم برای نمایندگی سینمای ایران در مراسم اسکار امسال هم توضیح داد: معتقدم این فیلم می‌تواند گزینه مناسبی برای اسکار باشد، با توجه به سابقه این کارگردان و موفقیتی که در جشنواره فیلم ونیز داشته و جشنواره‌های بین‌المللی که پیش رو خواهد داشت، می‌تواند جزو شانس‌های خوب برای حضور در اسکار باشد.

حیدری تأکید کرد: خوشبختانه این فیلم پخش‌کننده بین‌المللی خوبی دارد و فکر می‌کنم که یکی از مولفه‌هایی که فیلم‌ها می‌توانند شانس حضور در اسکار را داشته باشند، یک پخش‌کننده بین‌المللی خوب است.

 

 




پرسش‌های رسانه اصولگرا از معاون تازه سیما⇐آیا معاون جدید سیما فکری برای مدیر شبکه دو خواهد کرد که به‌خاطر بیماری بخشی از سال جاری را در منزل یا بیمارستان بوده؟/آیا فکری خواهد شد برای مدیران شبکه‌هایی مثل نسیم یا قائم‌مقام معاونت، که تبصره سوابق هیات علمی، مانع بازنشستگی‌شان شده؟

سینماروزان: انتصاب حمید شاه‌آبادی( آقازاده آیت‌الله مهدی شاه‌آبادی و برادرهمسر عبدالعلی علی‌عسکری) به‌عنوان معاون جدید سیمای رسانه ملی و حذف مرتضی میرباقری از معاونت، باعث شده بار دیگر برخی مشکلات موجود در ساختار مدیریتی سازمان مورد توجه قرار گیرد.

روزنامه اصولگرای صبح‌نو منسوب به رییس مجلس در تحلیلی درباره این انتصاب، به طرح پرسش درباره امتداد حضور مدیران پابه‌سن‌گذاشته سازمان پرداخته است.

صبح‌نو خطاب به حمید شاه‌آبادی نوشت: بالاخره چه زمانی قرار است یک مدیر جوان برای معاونت سیما تربیت شود؟ آقایان پورحسین، پورمحمدی و کرمی سال‌ها به عنوان قاِئم‌مقام سیما جابه‌جا شده‌اند. تعارف با بازنشسته‌ها با حضور شاه‌آبادی در جام‌جم تمام می‌شود؟

این روزنامه ادامه داد: آیا وقت آن نرسیده که این تعارف کنار گذاشته شود؟ دکتر پورحسین به‌لحاظ سنی بازنشسته است اما از آنجایی که سوابقش در دانشگاه محاسبه نشده، اجازه فعالیت در سیما را یافته است. با احترام به زحمات دکتر پورحسین تا به امروز، آیا ایشان دیگر ایده‌ای نو برای رسانه دارند؟

صبح‌نو با اشاره به حسین کرمی قائم‌مقام سازمان افزود: جناب کرمی هم همین‌طور است. به خاطر سوابق هیات علمی او اجازه فعالیت خواهد داشت؟؟؟ این موضوع هیات علمی شبیه یک راه فرار از بازنشستگی نشده؟؟؟ برخی از مدیران تلویزیون برای ادامه حیات در چرخه مدیریتی صداوسیما از این مورد استفاده می‌کنند که مدعی می‌شوند هیات علمی دانشگاه هستند و کارمند سیما محسوب نمی‌شوند. جناب احسانی شبکه نسیم هم بدون در نظر ‌گرفتن سوابق هیات علمی، بازنشسته به حساب می‌آیند.

این روزنامه تاکید کرد: آقای جعفری‌جلوه مدیر شبکه دو به واسطه بیماری و درمان، مدت زیادی از سال جاری را در منزل یا بیمارستان بوده‌اند؛ آیا معاون جدید سیما فکری برای این مساله خواهد کرد؟

صبح‌نو در نتیجه‌گیری این مورد آورد: موتور محرکه رسانه، مدیران آن هستند. وقتی مدیری سال‌ها در یک مجموعه باشد، از یک جایی به بعد دچار کرختی شده و اشباع می‌شود. دیگر نه توان فیزیکی کار دارد و نه چشمه جوشان فکری برای پیشبرد سازمان. طبیعی است که چنین مدیری منجر به کند شدن حرکت کارکنان و روند کلی مجموعه خواهد شد؛ پس باید این مساله حل شود و مدیران جوان تربیت شوند؛ البته صرفا جوان‌گرایی موفق نخواهد بود و باید انتخاب‌ها هم درست باشند.




محمدرضا شجریان در آخرین گفتگوی پیش از فوت مطرح کرده بود⇐از سال ۸۷ تا الان – یک ریال از بابت کنسرت و آلبوم در این مملکت- درآمد نداشتم!/به ممیزان ربطی ندارد که یک نفر بخواهد غذای مسموم بخورد!/متاسفم که در ایران از آرد نانوایی تا دعای ربنا را “سیاسی” کرده‌اند!/خیلی آدم‌های بیچاره و بی‌مایه‌اند آن هنرمندانی که به دنبال قدرت و سیاست هستند!/من وظیفه ندارم جواب‌گوی آنهایی باشم که مدعیند میان همایون با بقیه فرق گذاشته‌ام!!/هر وقت دیگران توانستند روی صحنه خوب کار کنند آن وقت می‌توان آنها را با همایون مقایسه کرد!/به همایون گفته‌ام اگر بخواهد دائما با یک فرد کار کند خیلی یکنواخت می‌شود!/برای خیلی‌ها سنگین بود که از ایرج تعریف کنم اما این وظیفه من بود که نکات مثبت ایرج را بگویم!

سینماروزان: محمدرضا شجریان خواننده موسیقی سنتی ایران بعد از مدتها دست و پنجه نرم کردن با سرطان در آخرین ساعات روز اربعین ۱۳۹۹ درگذشت.

شجریان که اظهاراتش بعد از انتخابات ۸۸ از یک طرف شهرتش را چند برابر کرد و از طرف دیگر به ممنوعیت نشر آثارش در رسانه ملی منجر شد مدتی کوتاه پیش از بیماری در گفتگویی تفصیلی با حمیدرضا عاطفی در شرق درباره موضوعات مختلفی صحبت کرده بود.

شجریان درباره آلوده کردن سیاست به هنر گفت: سیاست به تمام ارکان زندگی اجتماعی مردم ورود کرده است. در ایران متاسفم که همه چیز را سیاسی کرده‌اند. حتی اگر در دکان نانوایی به وضعیت آرد هم اعتراضی بشود می‌گویند کار سیاسی انجام شده است. حتی «ربنا» را یک دعای سیاسی کردند. این سیاست است که به حق و حقوق هنرمندان ورود کرده است وگرنه هنرمندان کاری به سیاست ندارند. ابدا اغلب هنرمندان دوست ندارند وارد سیاست شوند و سیاست است که به هنرمندان کار دارد و جلوی کارشان را می‌گیرد.

این خواننده ادامه داد: من دیگر درباره این سیاسی‌بازی‌ها حرف نمی‌زنم. مردم باید در این باره تصمیم بگیرند چه کار می‌کنند. یا آن کسانی که حق ندارند در کار مردم دخالت کنند باید بفهمند که نباید سیاست را وارد همه ارکان زندگی مردم کنند. در آخر هم خودشان خسته می‌شوند و هم مردم را از کار و زندگی می‌اندازند. همه چیز سیاسی شده، موسیقی، ورزش، کتاب، فرهنگ و… . سیاست و دولت باید در خدمت اینها باشد.

شجریان درباره هنرمندانی که در خدمت سیاست هستند، اظهار داشت: خیلی آدم‌های بیچاره و بی‌مایه‌اند آن هنرمندانی که به دنبال قدرت و سیاست هستند. مسئله این است که یک بار شما در مبارزه با سیاست هستید و همه چیز را به نفع خودتان و به نفع افکارتان دارید سیاسی می‌کنید. این کار خوبی نیست. بعد سیاست کاری می‌کند که مردم را به مقابله با خودش دعوت می‌کند. چرا باید سیاست طوری در زندگی مردم دخالت کند که مردم و هنرمند را به دعوا در مقابل خودش بطلبد.

شجریان افزود: یک وقت هست مردم زندگی عادی دارند و شما اگر بیایید حرف سیاسی بزنید می‌خندند. وقتی سیاست برای مردم باشد حرف دیگری است؛ یعنی همه کار برای زندگی‌دادن به مردم انجام می‌دهد. هنرمند هم چون جزئی از مردم است، از برنامه‌هایی که سیاست برای مردم و رفاه جامعه دارد بهره‌مند می‌شود.  آنجایی که هنرمند تشخیص می‌دهد کاری به نفع مردم است، وظیفه دارد حرف مردم را در مقابل سیاست بزند. بعضی از هنرمند‌ها هم حاضر نیستند این کار را انجام دهند و البته عیبش نیست؛ می‌گوید دلم نمی‌خواهد این کار را بکنم، دوست دارم زندگی خودم را داشته باشم. برخی دیگر هم نمی‌توانند تحمل کنند و می‌گویند ما می‌خواهیم حرف مردم را بزنیم.

فقدان کپی‌رایت در ایران مساله‌ایست که بسیاری از مولفان هنری را رنج می‌دهد. به گزارش سینماروزان با اشاره به ضربات اقتصادی نبود کپی‌رایت گفت: امروز mp3 همه آثار را به یغما می‌برد و هیچ‌چیز برای تهیه کننده‌ها و هنرمندان باقی نمی‌گذارد. این یک خطر است که هنر موسیقی را تهدید می‌کند، چون از نظر مالی تأمین نمی‌شود.

شجریان ادامه داد: مردم باید این مسائل را مورد توجه قرار دهند. امروز بسیاری از شرکت‌های تولید‌کننده سی‌دی تعطیل شده‌اند. یک mp3 به بازار می‌آید و خیلی‌ها هم که از ضرر آن بی‌خبرند، خوشحال می‌شوند که 20 ساعت از کارهای فلان هنرمند را با پنج هزار تومان خریده‌اند. این مسئله بزرگ‌ترین لطمه را به هنرمندان و تولید‌کنندگان می‌زند. وقتی تولید‌کننده نتواند هزینه‌های خود را تأمین کند، به هنرمند نمی‌تواند دستمزد دهد، وقتی هم دستمزد هنرمند کفاف زندگی‌اش را ندهد، دیگر هنر را رها می‌کند. جامعه باید حواسش به این مسئله باشد. خودم هم دارم این مسائل را حس می‌کنم. من پنج سال است – از سال 87 تا الان – یک ریال از بابت کنسرت و آلبوم در این مملکت درآمد نداشتم. حالا تا جایی می‌توانم خودم را اداره کنم، اما خطر این مسائل وجود دارد، ولی یک جوان تازه‌کار نمی‌تواند خود را اداره کند.

برخی مدیران، ممیزی هنری را شبیه دانسته‌اند به غربالگری برای جلوگیری از سرو غذای مسموم. به گزارش سینماروزان محمدرضا شجریان با رد این نگاه گفت: باید به آنها بگویم به شما ربطی ندارد که غذا مسموم باشد، شاید یک نفر بخواهد غذای مسموم بخورد و خودش را بکشد. اما همه که این کار را نمی‌کنند. حالا اینکه مگر توانسته‌اند جلوی غذای مسموم را بگیرند؟ موسیقی زیرزمینی از کجا درآمده؟ چون نگذاشتند مردم کارشان را بکنند و جلوگیری کردند موسیقی زیرزمینی بیرون آمده و جلویش را هم نمی‌توانند بگیرند. امروز دنیا دنیای دیگری است.

خیلیها گمان دارند هرچه همایون شجریان دارد از پدرش است و برخی هم مدعیند شجریان بزرگ میان پسرش با بقیه شاگردان تفاوت قائل شده است. به گزارش سینماروزان محمدرضا شجریان با رد این ادعا گفت: من وظیفه ندارم جواب‌گوی آنهایی باشم {که مدعیند میان همایون با بقیه شاگردان فرق گذاشته‌ام}! همایون از روزی که خوانندگی را شروع کرد روی پای خودش بود. تمام کارهایش را خودش انجام می‌دهد و از من هیچ کمکی نمی‌گیرد. از روز اول هم من گفتم خودت کارت را بکن هر جا نیاز داشتی نظری می‌دهم اما در نهایت بگذار کار برود در جامعه و نقد شود.

شجریان ادامه داد: البته که همایون تحت نظر من تعلیم دیده و از 10، 12‌سالگی تعلیم آواز همایون شروع شد و با او تکنیک آواز کار کردم. صدا‌سازی را با همایون تجربه کردم که خیلی هم جواب داد و الان مثل تکنیک من می‌خواند. خیلی از بچه‌های گروه من هم به همین تکنیک می‌خوانند.

شجریان در پاسخ به این سوال که آیا شاگردی همسطح همایون داشته بیان کرد: هیچ دو نفری را با هم مقایسه نمی‌کنم. البته تکنیک‌های خوبی در آنها هست اما خوانندگی، تیزهوشی و اعتماد‌به‌نفسی می‌خواهد که باید آن را داشته باشند تا بتوانند از چیزی که دارند استفاده درست کنند. من نمی‌خواهم به‌عنوان پدر از همایون تعریف کنم ولی الحق چون تیز‌هوش است می‌تواند خودش را به‌ویژه در صحنه خوب ارائه کند. هنوز این بچه‌ها نمی‌توانند در صحنه خوب کار کنند، هر وقت دیگران توانستند این کار را بکنند آن وقت می‌توان آنها را با همایون مقایسه کرد.

شجریان افزود: اگر لازم باشد گاهی اوقات همایون را نقد می‌کنم. مثلا می‌گویم اگر خواسته باشد با یک فرد دائم کار کند خیلی یکنواخت می‌شود. گاهی صحبت‌هایی با هم داریم. درباره آواز باید بیشتر روی بداهه‌خوانی‌اش کار کنم. وقتی تصمیم بگیرد بخواند، کارش را می‌کند اما هرچه در کار هنر بیشتر کار کند، بیشتر به دردش می‌خورد. جا دارد همایون بیشتر کار کند. بگذاریم راه خودش را برود تا ببینیم تا کجا می‌رود. فعلا همایون را گذاشته‌ام به عهده خودش تا تصمیم بگیرد. هیچ کاری به کارش ندارم. خودش تصمیم می‌گیرد. اگر بخواهد من راهنمایی می‌کنم، فعلا آزادش گذاشته‌ام تا خودش تصمیم بگیرد. به‌هر‌حال او خوانندگی را خوب بلد است، ولی اینکه آواز را چقدر دنبال کند، بستگی به علاقه‌اش به آواز دارد درحالی‌که شرایطش را دارد.

محمدرضا شجریان پیرامون تعریف و تمجیدی که از ایرج خواجه‌امیری در مراسم بزرگداشتش داشته ییان کرد: من درباره صدا و چهچهه‌ها نظر دادم. ببینید موارد مختلفی در کار خوانندگی وجود دارد. «هزار نکته در این کار و بار دلداریست» و من فقط دو نکته آن را گفتم، سعی هم کردم این دو نکته درست را بگویم.‌ این صدا و چهچهه هم ذاتی است و هم بخشی از آن تمرینی و به‌دست‌آوردنی است. باید تارهای صوتی مناسب هم داشت. اینکه چه چیزی ارائه می‌کند و دیدگاهش چیست، یک بحث دیگر است. من در آن مراسم در مورد دو اصل مهمی که وجود دارد و مشهود است صحبت کردم. این دو اصل خیلی ارزش دارد و باعث می‌شود همه را به طرف خودش بکشد. اگر آن دو نکته [صدا و چهچهه‌ها] وجود نداشته باشد، کسی دیگر به بقیه آواز گوش نمی‌کند. آن دو نکته باید باشد، بعد باید ببینیم با آن دو، چه چیزی می‌خواهیم بیان کنیم و این نکته‌ای دیگر است. اینکه چه چیزی ارائه می‌کنید، عطر صدا چگونه است، شخصیت چگونه است، مسائلی جدا از تکنیک تحریر و چهچهه است. من درباره دو بخشی صحبت کردم که همه به آن اذعان دارند.

‌ شجریان ادامه داد: اینکه بگوییم صدا و تکنیک در خدمت چه چیزی است، آن هدف چیز دیگر است. برخی این‌طور می‌گویند که وقتی آن صدای بسیار خوب و ارزنده در خدمت یک چیز درست و حسابی نیست، ارزش ندارد. شاید هم حرفشان درست باشد؛ این بحث از نظر فرهنگی است. به‌هر‌حال اگر هم این توانایی در کنار نکات دیگر باشد، تأثیر آواز خیلی زیاد می‌شود. وقتی درباره جنس صدا و تکنیک و چهچهه صحبت می‌کنم همه می‌دانند درست می‌گویم. برخی دوست ندارند و برخی هم دوست دارند که آن انتخاب جامعه و فرهنگ است که چه چیزی دوست داشته باشد. من در کار و زندگی‌ام سعی کردم که همه اینها در خدمت هدف خیلی بالا باشد و جامعیت را در نظر گرفتم و دنیای دیگری برای خودم داشتم و آن را دنبال کردم. ولی وقتی از من می‌خواهند درباره یک شخص صحبت کنم، به‌دنبال کاستی‌ها و عیب آدم‌ها نمی‌گردم. نکات خوب و مثبتش را در نظر می‌گیرم و آنها را بیان می‌کنم.

شجریان با اشاره به بازخورد تعریف و تمجید از ایرج گفت: برای خیلی‌ها سنگین بود که فلانی چنین حرفی را زد و از ایرج تعریف کرد اما این وظیفه من بود که این نکات مثبت را بگویم. منتهی این مردم باهوش هستند و می‌فهمند که ما تا کجایش گفته‌ایم. افکار بسته طور دیگری فکر می‌کنند. انسان باید فکرش را باز کند و همه جوانب را در نظر بگیرد و درباره هر چیزی سر جای خودش صحبت کند.




یک سکانس سینمایی⇐مواجهه حمید استیلی با آقازاده صدام حوالی کربلا!

سینماروزان: انقلاب که پیروز شد و صدام که دستور حمله به ایران را صادر کرد و جنگ که شروع شد، راه‌ رفتن ایرانیان به کربلا و زیارت هم بسته شد.

به گزارش سینماروزان و به‌نقل از جام‌جم، از سال 57 تا سال 74 هیچ ایرانی‌ای برای زیارت به عراق نرفت. جنگ که تمام شد، مراودات دیپلماسی و گردشگری در خم اما و اگرهای زیادی بود و کربلارفتن شده بود آرزو، چه در ایام محرم و تاسوعا و عاشورا و اربعین و چه ماه‌های دیگر سال. کم‌کم اما راه‌های ارتباط و رفت‌وآمد باز شدند و اولین آنها فوتبال بود.

سال 74 تیم بهمن ایران خورد به تیم الطلبه عراق. بازیکنان این تیم آمدند تهران و بازی کردند و تیم بهمن  یک- هیچ بازی را واگذار کرد و در بازی برگشت، تیم بهمن که آن زمان حمید استیلی هم یکی از بازیکنان آن بود به عراق رفت. بعد از جنگ اعضای تیم بهمن، اولین ایرانی‌هایی بودند که به عراق رفته و در حاشیه این بازی به زیارت نجف و کربلا هم رفتند و وقتی برگشتند عزت دیدند و احترام. هرچند باخته بودند، اما بوی کربلا داشتند و حرم امام‌حسین‌(ع).

استیلی می‌گوید: آن سال‌ها هنوز صدام و حزب بعث بر سر کار بودند و باب نشده بود که ایرانی‌ها ایام محرم و اربعین به زیارت کربلا و نجف بروند. ما برای مسابقه به عراق رفتیم اما راستش را بخواهید اصلا حواس‌مان به بازی نبود، بیشتر دل‌مان پر می‌زد که برویم زیارت امام‌حسین(ع)، حضرت عباس(ع) و امام علی(ع). قبل مسابقه با نماینده عراق، با ازبکستان بازی داشتیم و همه تلاش‌مان را کردیم که ببریم و بخوریم به نماینده عراق و برویم عراق برای زیارت. شور و حال عجیبی داشتیم. سال‌ها بود که ایرانی‌ها برای زیارت به کربلا نرفته بودند و ما که عازم شدیم انگار مهم‌ترین اتفاقات آن سال‌ها رقم خورد. همه از ما می‌خواستند برایشان از کربلا تبرکی بیاوریم. ما هم تا جایی که می‌توانستیم مهر و تسبیح و پارچه سبز و تربت کربلا آوردیم.

استیلی ادامه داد: یادم هست پارچه سبزی آوردم و دادم از آن برایم مچ‌بند سبزی دوختند و سال‌ها آن مچ‌بند دور دستم بود، یادگار کربلا بود و حس خوبی بهم می‌داد. هیات داشتیم و از همان سابق بچه هیاتی بودم. وقتی از کربلا برگشتم، رفتم هیات و استقبالی شد از من که بی‌نظیر بود. بازی و مسابقه رفته بود در حاشیه و مهم ما بودیم که حرم امامان معصوم را زیارت کرده و به کربلا رسیده بودیم.

حمید استیلی درباره مواجهه با پسر صدام گفت: آن سال‌ها هنوز صدام روی کار بود و پسرش هم یکی از آدم‌های فوتبال عراق بود و جو سنگینی در ورزشگاه حاکم بود. نیمه اول را که بردیم، پسر صدام آمد در رختکن و تهدید کرد… یک، یک مساوی کردیم و اما چون در تهران یک-صفر باخته بودیم برایمان زیاد نتیجه مهم نبود. پسر صدام هم بر اساس همان خوی دیکتاتوری که در خونش بود فکر می‌کرد با تهدید کارش راه می‌افتد، نمی‌دانست که هدف ما از این سفر مسابقه نیست؛ زیارت است.

استیلی افزود: آن سال یادم هست مردم عراق خیلی خوب با ما رفتار می‌کردند. یک گروه نظامی همراه ما بود برای حفاظت، هرجا که می‌رفتیم آنها هم همراهمان بودند. آن زمان هنوز ساخت‌وساز حرم‌ها دست ایرانی‌ها نبود و شکل و ظاهرشان مثل الان نبود. اول رفتیم زیارت حرم امام حسین؟ع؟ و بعد رفتیم حرم حضرت عباس(ع). بین‌الحرمین را قدم‌زنان رفتیم که حس‌وحال عجیبی داشت. یادم هست وقتی به حرم امام حسین(ع) رسیدیم قبل از ورود سجده شکر به جای آوردیم.در گودال قتلگاه را هم برایمان باز کردند و ما به زیارت آنجا رفتیم. عزاداری کردیم و نوحه خواندیم. تا قبل از آن روایت تاسوعا و عاشورا را از زبان روضه‌خوان‌ها و مداح‌ها شنیده بودیم، وقتی پا به گودال قتلگاه گذاشتیم و همه اتفاقات مانند تصویر از ذهن‌مان عبور می‌کرد، انگار خودمان در آن روز تاریخی در کربلا بودیم و همه چیز را دیدیم بدون این‌که بتوانیم کاری بکنیم. فقط حسرت برایمان ماند و اشک. تل زینبیه را هم زیارت کردیم. آنجا هم حس و حال عجیبی داشت.

حمید استیلی بیان داشت: نجف هم یکی از شهرهای عجیب دنیاست. مغناطیس معنوی این شهر بالاست و اثر عمیقی بر آدم می‌گذارد. مسابقه در بغداد بود. اول ما را به کاظمین بردند و زیارت حرم موسی‌الکاظم. بعد به نجف رفتیم. حتی حیاط حرم، حال و هوای خاصی داشت. در کوفه سر چاهی رفتیم که شنیده‌ایم امام علی(ع) سر در آن می‌کرد و حرف‌هایش را با چاه در میان می‌گذاشت. نجف شهر پر‌ابهتی بود، درست مانند ابهت امام علی‌(ع). ما ورزشکاران همیشه به حضرت علی‌(ع) اقتدا می‌کنیم به جوانمردی و پهلوانی‌اش. به زیارت حرم امیرالمومنین‌(ع) که رفتیم انگار همه خصائل ایشان برایمان زنده شد و با خودمان عهدی تازه بستیم که تا جایی که می‌توانیم همانند مولایمان باشیم و همیشه به ایشان اقتدا کنیم. یادم هست در حرم، مداحی که همراهمان بود از معصومیت و مظلومیت حضرت فاطمه‌(س) برایمان گفت.

مواجهه حمید استیلی با آقازاده صدام حوالی کربلا
مواجهه حمید استیلی با آقازاده صدام حوالی کربلا




طعنه عبدالله علیخانی به انفعال مدیران فرهنگی در حمایت جدی از اهالی سینمای کرونازده⇐پدری کردن به این نیست که هر شب بیایی خانه و گوش بچه‌ات را بپیچانی که چرا نمره‌ات کم شده!!!

سینماروزان: بیشتر از هفت ماه از رکود کرونایی دامنگیر سینما و اهالی آن گذشته ولی با وجود شمار اندک اهالی سینما نسبت به بسیاری از صنوف دیگر همچنان سازوکاری برای حمایت جدی و مداوم از اهالی سینما اتخاذ نشده.

کل اعضای خانه سینما به پنج هزارنفر نمی‌رسد ولی از ابتدای سال تاکنون جز یک سبدکالای حداقلی که آن هم با حذف هزاران سینماگر در نقطه‌ای دورافتاده، اعطا شد هیچ بسته ارزاق دیگری نصیب سینماگران نشده؛ این اتفاق درحالیست که خانه کارگر با حدود دو میلیون عضو در شش ماه اخیر به طور مرتب مشغول اعطای سبدکالا به تمام اعضا است.

عبدالله علیخانی از تهیه‌کنندگان‌ و پخش‌کنندگان‌ کهنه‌کار سینمای ایران با انتقاد از اهمال‌های مدیریتی در حمایت از سینماداران به ایلنا گفت: وقتی برای نگهداری سالن سینما ماهانه ۲۵ میلیون تومان هزینه می‌کنم، سازمان سینمایی می‌خواهد ۲۰ میلیون تومان به من کمک کند یا ۱ میلیون تومان؟ اگر قرار است رقم‌هایی پرداخت شود که در مقابل هزینه‌های نگهداری سالن سینما ناچیز است همان بهتر که پرداخت نشود.

علیخانی ادامه داد: با این رقم‌های ناچیز، کدام بخش از هزینه‌های ما جبران می‌شود؟ من از عید امسال که سینماها تعطیل است تا امروز بیش از ۲۰۰ میلیون تومان هزینه کردم. با کمک‌های یک میلیون تومانی کجای این هزینه‌ها جبران می‌شود؟ آن رقم‌ها را هم نمی‌گیرم تا منتی سرم نباشد.

مدیرعامل موسسه سینمایی پویافیلم متذکر شد: هر سینمایی در اندازه خودش باید سنجیده شود. سینمای عصر جدید در روزهای عادی و زمانی که کرونا نبود روزانه یک میلیون تومان به طور میانگین فروش داشت که با شیوع کرونا و شرایطی که وجود دارد روزانه ۴۰ هزار تومان در گیشه بلیت می‌فروشیم یعنی بیشتر از ۵ یا ۶ مشتری وارد سینما نمی‌شود.برای سالن سینما فرقی نمی‌کند کل ظرفیت ۶۰۰ نفری آن پر شود یا ۵ نفر پای یک فیلم بنشیند.وقتی چراغ سالن سینما روشن می‌شود باید تمام خدمات ارائه شود. از روشن کردن تهویه سالن‌ها تا حضور پرسنل و آپاراتچی و مسئول گیشه و … باید آماده شود. لامپ‌های پروژکتور تاریخ و ساعت مصرف دارد. هر بار که روشن می‌شود از عمر آن کم می‌شود و باید در یک بازه زمانی تعویض شود. این هزینه‌های جاری یک سالن سینما است که باید در نظر گرفته شود.

این تهیه‌کننده باسابقه خاطرنشان ساخت: پدری کردن به این نیست که هر شب بیایی خانه و گوش بچه‌ات را بپیچانی که چرا نمره‌ات کم شده است. پدری کردن یعنی اینکه تمام امکانات را برای فرزندانت فراهم کنی.وزارت ارشاد و سازمان سینمایی چه حمایت‌هایی در این مدت از سینماگران کردند؟ نمی‌شود این جاده بین سینماگران و مدیران یک‌طرفه باشد و تنها از سینماگران توقع داشته باشند که در این مسیر همراهی کنند و هیچ‌گونه حمایتی از سوی مدیریت دولتی نباشد.

علیخانی تاکید کرد: ما تمام نیروهایمان را حفظ کردیم چون به سرمایه نیروی انسانی اعتقاد داریم.تمام افرادی که برای سینمای عصر جدید کار می‌کنند همگی در حوزه کاری خودشان متخصص هستند و نمی‌توان به راحتی آن‌ها را از کار کنار گذاشت و بعد که سینما رونق گرفت دوباره به سراغشان رفت.تخصص در سینما با سال‌ها حضور و تجربه به دست می‌آید و به راحتی نباید آن را از دست داد.

 




مرگ مهمترین کمدین سینمای پیش از انقلاب+عکس

سینماروزان: نصرت الله وحدت کمدین شناخته شده سینمای قبل از انقلاب به‌دلیل ابتلا به ذات‌الریه در ۹۵ سالگی از دنیا رفت.

به گزارش سینماروزان نصرت الله وحدت که از پایه‌گزاران تئاتر اصفهان بود در بیش از ۴۳ فیلم حضور داشت؛ فیلمهایی که بخش عمده آنها کمدی بود.

این بازیگر قدیمی که تجربه کارگردانی هم داشت، برای فیلم “عروس فرنگی”(۱۳۴۳) بسیار مورد توجه قرار گرفت و در برخی فستیوال‌های خارجی نیز تقدیر شد.

وحدت بسان اغلب بازیگران سرشناس سینمای قبل از انقلاب، بعد از انقلاب ممنوع‌الفعالیت شد به‌گونه‌ای کع تنها فعالیتش در چهل سال اخیر محدود به اجرای دو، سه نمایش خارج از ایران بود.

وحدت در سال‌های انزوا مشغول نوشتن خاطرات خود شد؛ خاطراتی که به زودی منتشر خواهد شد.

“یک اصفهانی در نیویورک”، “شوهر جونم عاشق شده”، “فرار از بهشت”، “ناخدا باخدا”، “تولدت مبارک”، “ماجرای شب ژانویه”، “آسمان جل” و “تاکسی عشق” ازجمله آثار وحدت هستند.

 

نصرت الله وحدت(چپ) در کنار رضا ارحام صدر
نصرت الله وحدت(چپ) در کنار رضا ارحام صدر




اندرزهای یک تهیه‌کننده فعال تلویزیون به مدیران تلویزیون+ذکر نقل‌قول از رهبری جهت توصیف وضعیت سازمان  

 

سینماروزان: محمدرضا شفیعی تهیه کننده فعال تلویزیون در ماههای اخیر سریال‌هایی مثل «سرباز»، «شاهرگ» و «زمین گرم» را روی آنتن داشته که انتقاداتی متعدد روانه آنها شده ولی درعین حال این تهیه کننده خودش هم منتقد برخی سیاست ورزی های مدیران تلویزیون است و ازجمله سیاست افزایش کمی سریالها بدون ارتقای کیفی لازم.

محمدرضا شفیعی خطاب به مدیران تلویزیون به فاطمه ترکاشوند در صبح نو گفت: مدیران تلویزیون اول باید درک کنند که تولید یک اثر نمایشی با کارهای دیگر مثل تاک‌شو فرق دارد. کار نمایشی زمان‌بر است و اصلاً یکی از فاکتورهای مهم کیفیت، زمان‌بری است. اما عمر مدیریت‌ها از مدیر شبکه تا مدیران گروه‌ها در تلویزیون ما کوتاه است و معنایش این است که مدیر می‌خواهد در این فرصت کوتاه، دوان دوان چند پروژه را به نام خودش بزند. در حوزه نمایشی این اتفاق نمی‌تواند بیفتد چون کارها سرعت می‌گیرد و از کیفیت می‌افتد.

شفیعی تاکید کرد: سریال فست‌فود نیست که شما ظرف دو سه ماه آن را به آنتن برسانید. البته من آن‌ها را هم درک می‌کنم. بالاخره خصوصاً در این شرایط کرونایی پر کردن آنتن سخت است، ولی باید بپذیریم که کار با کیفیت بستگی زیادی به زمان و پول دارد.

محمدرضا شفیعی خاطر نشان ساخت: تلویزیون باید بپذیرد که به‌عنوان یک رسانه اگر چند بار محتوای بیخود تولید کند، بالاخره مخاطب آن را کنار خواهد گذاشت. این مسأله شاید تا 15‌سال قبل شوخی بود چون رقیبی وجود نداشت و تلویزیون خیالش جمع بود اما حالا رقیب هست. نمی‌شود فقط کنداکتور را پر کرد. چه کسی گفته است این سه شبکه سراسری هر شب باید سریال اورجینال داشته باشند، پول ندارید شبی یک سریال اورجینال بسازید! چون مهم‌ترین مشکلی که این روزها سازمان می‌گوید که درگیرش است، پول است.

شفیعی در ادامه با ارائه یک نقل قول از رهبری گفت: یک بنده‌خدایی برایم تعریف می‌کرد که چند سال پیش مدیر یک نهاد فرهنگی شدمبعد به دیدار آقا رفتم. ایشان دو سؤال از من پرسیدند. گفتم چه سوالی؟ گفت اول پرسیدند نهاد متبوعت، چقدر بودجه دارد؟ گفتم مثلاً 100‌میلیارد تومان بودجه‌مان است و داریم تلاش می‌کنیم آن را به 110‌تومان برسانیم. بعد سؤال دوم را پرسیدند که از این 110میلیارد تومان، چقدرش هزینه‌های جاری و حقوق و این بحث‌هاست؟ گفتم حدوداً باید 95‌‌میلیارد تومان را برای حقوق و هزینه‌ها بگذاریم. ایشان گفتند من برای دستگاه فرهنگی که فقط 15‌تومان برای تولید اثر فرهنگی بودجه دارد، رهنمودی ندارم! آنجا راه افتاده تا شما حقوق بدهید اینکه تولید فرهنگی داشته باشید.

شفیعی با نقد کارمند پروری سازمان بیان داشت: متاسفانه الان میزانسن تلویزیون هم همین است و خود مدیران هم می‌دانند. 80‌درصد بودجه سازمان صرف هزینه‌ها و حقوق‌ها می‌شود.