1

ساخت فیلم زندگی افسانه شجریان؛ متعاقب اکران فیلم زندگی کیمیاخاتون؟؟

سینماروزان: به تازگی و بعد از درگذشت محمدرضا شجریان، ماجرای ازدواج ایشان با همسر دومشان که هم‌سن با دختر دومشان هستند، باجناقی با پسر ارشدشان همایون و اختلافات با استاد پرویز مشکاتیان – که زمانی همسر افسانه دختر استاد بودند و جدا شدند-و حتی زندگی خصوصی همایون شجریان، حاشیه‌های پررنگی را در فضای مجازی به وجود آورد که به نوعی وهن به استاد تازه درگذشته به حساب می‌آمد.

آنچه این حاشیه‌ها را تا حدودی به حاشیه راند دو مورد مهم بود؛ نخست بسیاری از مخاطبان این واقعیت‌های زندگی استاد را باور نکرده و آنرا ساخته و پرداخته دشمنان استاد(!!) دانستند، و دوم اینکه هنرمندان ، فرهیختگان ادبی و هنری جامعه و بسیاری از مومنان به گفته پیامبر اسلام(ص) که از مردگان خود به نیکی یاد کنید، هر یک به گونه‌ای با شماتت توهین‌کنندگان و یا کسانی که بدون هیچ غرض و قصد خاصی واقعیت های زندگی استاد را در قالب عکس و نوشته بازتاب میدادند ، خواستار این شدند که زندگی شخصی استاد را جدا از زندگی حرفه‌ای ایشان دانسته و تنها بر هنر ایشان تاکید کنند.

این گروه دوم که هنرمندان و به نوعی طبقه الیت جامعه هنری را در بر می گیرد ورود به تاریخچه زندگی استاد را وهن ایشان دانسته و مخاطبانی که تشنه دانستن زندگی شخصی ایشان و یا حتی بخشهایی از زندگی حرفه ای ایشان مانند اختلاف با مشکاتیان بود را جماعت مغرض و خاله زنک خطاب کرده و این مطالب را حاشیه های زرد عنوان داشتند.

البته بخشی از جامعه روشنفکر پیشاپیش با اعطای لقب عالیجناب و پروژه قدیس ‌سازی در هر زمانی مخالف بوده اند که نمونه بارز آن صحبتهای احمد شاملو درباره موسیقی به اصطلاح سنتی و خوانندگان آن بوده است. اما این گروه نقاد در جامعه نخبگانی هنری در اقلیتند و اکثریت در انفعال سرسپردگی و پیروی به سر می برند.

از اینرو به زعم آن جماعت موسوم به روشنفکر، زلزله دهه ۷۰ در خانواده شجریان یعنی جدایی استاد از همسر اول، جدایی افسانه دختر شجریان از پرویز مشکاتیان و درنهایت اختلاف و قهر مشکاتیان با شجریان و به‌دنبال آن ایستایی چند دهه‌ای کارنامه هنری شجریان بعد از جدایی از مشکاتیان، اتفافاتی است که هیچ کس درباره‌اش نباید بنویسد و کسی دراین پیرامون نباید چیزی بشنود چرا که بعضی قضاوت ها حتما اسباب وهن استاد را فراهم خواهد ساخت ، از این رو رسانه‌های منسوب به آنها تلاش وافری دارند برای پنهان کردن بخش مهم از زندگی آن استاد مرحوم که البته حتی اگر از نیت خیر هم ناشی شده باشد این روزها سخت در آزمونی سرنوشت ساز قرار گرفته که سنگ محکی خواهد بود بر حرفها و ادعاها و نظریه های این گروه نسبتا مهم از جامعه موسوم به روشنفکری که آیا از حرف خود عدول خواهند کرد و به استاندارد دوگانه تن خواهند داد یا نه از آزمون سربلند بیرون خواهند آمد؟؟؟

و اما آزمون سخت پیش‌روی طیف موسوم به روشنفکر ، واکنش این جماعت در قبال فیلمی با عنوان “مست عشق” است که سال گذشته توسط یک گروه ایرانی درباره شخصی ترین مسائل زندگی مولوی و شمس ساخته شده و قرار است فیلم و سریال آن در ترکیه و ایران به نمایش درآید.

داستان فیلم مقطعی از زندگی شمس و مولاناست که ضمن تاریک بودن به لحاظ روایت‌های تاریخی و عدم قطعیت تاریخی بسیار سیاه و تلخ و تاریک است، روایت ازدواج شمس با دختر خوانده مولانا که سی و‌پنج و به نقلی چهل و پنج سال اختلاف سنی داشته و همزمان عشق علاء الدین پسر مولوی به خواهر خوانده‌اش و دشمنی‌های وی با شمس و سخت گیری‌های شمس بر کیمیاخاتون و درنهایت مرگ مرموز او و ترک خانه ی مولانا توسط شمس متعاقب این مرگ بی سرو‌صدا و وداع ! که گویا مسبب این مرگ بوده است !!

افسانه هایی که پیش از این هم در رمان های عامه‌پسندی چون”کیمیاخاتون”نوشته سعیده قدس منتشر شده ودر مقیاسی کلی‌تر یادآور بسیاری از سریالهای تاریخی ترکی با مضامین مثلث عشقی های نامتعارف است.

پرسش اصلی اینجاست که آیا این بار ،این گروه از جامعه ی فرهنگی هنری، با تمرکز بر فانتزی‌سازی‌ حول زندگی شخصی شمس-مولانا موافقند؟؟ آیا آنها مشکلی با این ندارند که به‌جای بازخوانی جایگاه فرهنگی مولانا در جهان و‌تبیین جهان بینی اش، تخیل‌نگاری‌هایی که اصالت‌شان زیر سوال است، درباره زندگی شخصی شمس-مولانا جا زده شود؟

اگر این گروه همچنان می‌خواهند قضاوت درباره اتفاقات شخصی زندگی استاد مرحوم شجریان را ناپسند قلمداد کنند باید هرچه زودتر تکلیف خود را درباره بازنمایی رسانه‌ای زندگی شخصی مولانا و شمس هم روشن کنند.

اگر حرف زدن از زندگی شخصی بد است، چرا برای مولانا بد نیست؟؟ و اگر ساخت فیلم کیمیاخاتون را به بهانه شمس و‌مولانا زیبنده بدانند نظرشان درباره ساخت فیلم زندگی افسانه شجریان چیست؟؟




هشت پخش‌کننده-تهیه‌کننده با انتقاد از بی‌کفایتی روسای سینما متذکر شدند⇐نزدیک به یک سال است که سینماداران، حق صاحبان فیلمها را نمی‌دهند!/تدابیر ارشاد نه تنها مشکلی را حل نکرده بلکه گره کور را محکم‌تر کرده!/چاره‌ای نمانده جز شکایت به قوه قضاییه جهت مطالبه حقوق پایمال شده!!

سینماروزان: بدقولی سینماداران در عدم بازپرداخت سهم پخش‌کنندگان و تهیه‌کنندگان از فروش فیلمهای پارسال(!!) به معضلی بدل شده که متاسفانه نه هیچ مدیر صنفی و نه هیچ مدیر دولتی سینما نتوانسته آن را حل کند.

به گزارش سینماروزان امتداد این بدقولی و کاهش روزافزون ارزش پول ملی موجب شده هشت تهیه‌کننده-پخش‌کننده به اسامی علی آشتیانی‌پور، امیر آشتیانی‌پور، محمدرضا تخت‌کشیان، امیرحسین حیدری، سعید خانی، محمد شایسته و مصطفی کیایی در نامه‌ای سرگشاده به‌صراحت از شکایت به دستگاه قضا برای بازپس‌گیری حق خود سخن گویند.

متن نامه این هشت تهیه‌کننده-پخش‌کننده را بخوانید:

نزدیک به یک سال شد که بخش زیادی از سرمایه و درآمد اکران فیلم‌ها توسط سینمادارها تصاحب شده و متولیان و صاحبان دولتی و ارگانی و خصوصی سالن‌ها به دلایل واهی حاضر به پرداخت حق صاحبان فیلم و تهیه‌کنندگان نیستند.

تصمیم‌ها و تدبیرهای خام و غلط وزارت ارشاد هم نه‌تنها ‌گره‌گشای این معضل نشده، بلکه با بی‌کفایتی گره کور آن را محکم‌تر کرده است.

اکران این فیلم‌ها پیش از ورود کرونا به کشور به پایان رسیده و فروش حاصل از آن به جیب سینمادارها رفته و عملکرد غیرحرفه‌ای این صنف شرعاً و قانوناً یک حق‌کشی آشکار است که منجر به زیان‌ هنگفت مالی و بی‌انگیزگی در تولید سینما شده است.

امضاکنندگان این متن شامل تهیه‌کنندگان و مدیران پخش فیلم‌ها در ماه‌های اخیر از تمام روش‌ها و فرصت‌های قانونی و روابط و ضوابط حرفه‌ای حاکم بر سینما برای گرفتن سهم خود از فروش استفاده کردند و امید داشتند در فضایی آرام و با پرهیز از تنش در بدنه سینما و دور از جنجال‌های رسانه‌ای حقوق از کف‌رفته‌شان را از سینمادارها دریافت کنند، اما تمام اقدامات بی‌نتیجه ماند و با تورم سرسام‌آور و اوضاع اقتصادی این ماه‌ها عملاً بخش عمده‌ای از سرمایه‌شان از دست رفت.

متاسفانه حتی به‌رغم یکپارچه‌شدن تهیه‌کنندگان، «اتحادیه صنف تهیه‌کنندگان» هم هنوز هیچ قدمی در مسیر حل این مشکل جدی برنداشته و بی‌توجه از کنار موضوع گذشته است.

پس در شرایط کنونی با بی‌اعتنایی بدهکاران و بی‌مسئولیتی متولیان صنفی و دولتی سینما در پرداخت سهم فیلم‌ها، راه و چاره‌ای جز شکایت به قوه قضاییه و مطالبه‌ی حقوق پایمال‌شده همراه با کلیه خسارت‌های ناشی از آن در مراجع قضایی نمانده است.

روند قانونی مطالبه‌ی این بدهی‌ها با احتساب ضرر و زیان‌هایی که در مسیر این دادرسی محاسبه خواهد شد، تنها گزینه‌ی پیشِ روی صاحبان فیلم و‌ موسسه‌های پخش برای مقابله با این چپاول آشکار است.




یک بازیگر پیشکسوت بیان کرد⇐ اگر می‌خواهیم با تعطیلی، مشکل کرونا را حل کنیم باید همه جا را تعطیل کنیم؛ نه اینکه مترو و هایپرمارکت‌ها باز باشند و سینماها، تعطیل!/ در سه ماه تابستان کل مخاطبان سینما به‌اندازه یک روز حضور مسافران در مترو نبوده است ولی مترو بی هیچ ایرادی، باز است و سینماها تعطیل!/وقتی سینما را تعطیل کردیم چطور جشنواره توان برگزاری دارد؟ اگر بودجه برگزاری جشنواره‌ها از جیب روسا می‌رفت باز هم اصرار داشتند به برگزاری در وضعیت قرمز کرونا؟

سینماروزان: مساله تعطیلی سینماهای کم‌مخاطب به بهانه کرونا و همزمان برگزاری جشنواره‌های میلیاردی سینمایی در دل کرونا، به پارادوکسی برای بسیاری از اهالی سینما بدل شده ولی اعضای هیات مدیره و مدیرعامل خانه سینما در اشتراک نظری استثنایی، کلمه‌ای موضع‌گیری در این باره نداشته‌اند.

فخرالدین صدیق‌شریف بازیگر باسابقه با انتقاد از تعطیلی گاه و بیگاه سینماها به میزان بیان داشت: من مخالف تعطیلی سینما نیستم، زیرا جان مخاطب ارزشمند است، اما سوال آنجاست که تنها با تعطیلی سینماها همه چیز حل می‌شود؟ سینما در مدت سه ماهه اخیر که مخاطب نداشته که حال بخواهد با تعطیلی اش تغییری شگرف ایجاد شود.

وی افزود: تا آنجا که می‌دانم شاید در سه ماهه تابستان کل مخاطبان سینما به اندازه یک روز حضور مسافران در مترو نبوده است، اگر می‌خواهیم با تعطیلی مشکلی را حل کنیم باید همه جا را تعطیل کنیم، نه اینکه مترو و هایپرمارکت‌ها باز باشند و سینماها، تعطیل! تعطیل کردن سالن‌های سینما که در شرایط فعلی خود به خود مخاطب نداشتند چیزی را حل نمی‌کند.

بازیگر “روز واقعه” و “مریم مقدس” درباره برگزاری برخی جشنواره‌های سینمایی طی روزهای اخیر و آتی اظهار کرد: وقتی سینما را تعطیل کردیم چطور جشنواره توان برگزاری دارد، مگر مخاطب سینما و جشنواره با هم فرقی دارند؟اگر بودجه برگزاری جشنواره‌ها از جیب روسا می‌رفت باز هم اصرار داشتند به برگزاری در وضعیت قرمز کرونا؟ واقعیت امر به نظر من برای حل مشکلی همچون کرونا سعی و کوششی جمعی لازم است، نمی‌توان با تصمیمات سطحی و مقطعی و منفعت‌طلبانه، مشکلی را حل کرد.

 




امتداد خاموشی بی‌دلانه(؟؟) هیات مدیره و تکلم وحده مدیرعامل روی آنتن زنده⇐منوچهر شاهسواری هم به کم‌کاری خود اعتراف کرد و هم اذعان کرد به شرکت بدون شناسه صنف کارگردانان در انتخابات هیات مدیره!!/شاهسواری هم به وزرای ارشاد و رفاه تاخت و هم مدعی بی‌اهمیتی مدیرعاملی‌اش بر خانه سینما شد!!

سینماروزان: خانه سینما بعد از پشت سر گذاشتن انتخابات هیات مدیره، انتخابات مدیرعامل را هم پشت سر گذاشت و بر سر برگزاری هر دو انتخابات، شبهه‌های قانونی وارد بود.

در انتخابات هیات مدیره، شبهه ورود بدون شناسه کانون کارگردانان در انتخابات وارد بود و در انتخابات مدیرعامل، شبهه‌ای اساسنامه‌ای ناظر بر عدم وجه قانونی سه‌باره یک فرد به مدیرعاملی.

حداقل انتظار از اعضای هیات مدیره خانه سینما آن بود که بلافاصله بعد از برگزاری هر کدام از انتخابات درباره صلاحیت قانونی آ ابرازنظر کنند یا لااقل نظر صریح خویش را از طریق سخنگو منعکس کنند.

تاکنون هیچ اظهارنظری از هیات مدیره یا سخنگو را شاهد نبودیم تا منوچهر شاهسواری که باز مدیرعامل خانه سینما شده به شبکه خبر برود و روی آنتن زنده این شبکه متکلم وحده باشد درباره اتفاقات اخیر خانه سینما.

در ادامه فرازی از حرفهای شاهسواری در این برنامه را مرور کرده‌ایم در کنار واکنش‌هایی که یک‌ هیات مدیره دلیر می‌توانست بر سخنان ایشان وارد کند.

–منوچهر شاهسواری درباره شبهه‌های وارده به وجه قانونی انتخاب مجددش به‌عنوان مدیرعامل خانه سینما بیان داشت: سینمای این روزها آن قدر موضوع پراهمیت‌تر دارد که وجه مدیرعاملی من دربرابر این همه موضوعات، هیچ است!

یکی در هیات مدیره نیست که از شاهسواری بپرسد اگر مدیرعاملی ایشان دربرابر مشکلات سینمای ایران اهمیتی ندارد اصلا برای سومین بار چرا کاندیدای مدیرعاملی شد؟؟

–شاهسواری درباره شرکت بدون شناسه صنف کارگردانان در انتخابات هیات مدیره گفت: در مقطع انتخابات خانه سینما در مردادماه ۲۰ صنف در مرحله دریافت شناسه بودند، ۱۹ صنف شناسه گرفتند ولی کانون کارگردانان به دلیل ایراد در یک بند نتوانست شناسه بگیرد ولی حین انتخابات، شناسه‌اش در حال ارسال(!!) بود و در نهایت در فرجه زمانی تایید انتخابات، شناسه آمد و شاکی(!) هم از شکایت صرفنظر کرد.

یکی در هیات مدیره نیست که از شاهسواری بپرسد وفتی خودش تایید می‌کند که کانون کارگردانان حین انتخابات هنوز شناسه نداشته چه اصراری بوده به کاندیداتوری این صنف و زیر سوال رفتن انتخابات؟

–شاهسواری در پاسخ به این پرسش که بهتر نبود جای خود را به یک نیروی جوان میداد گفت: با ساختار فعلی خانه سینما انتقال تجربه به درستی صورت نمی‌گیرد و باید به لحاظ ساختاری به طور کامل خود را جوان کنیم وگرنه اصلا امکان ادامه کار وجود ندارد. ساختارها باید طوری تغییر کند که نمایندگان جوان صنوف مختلف صاحب کرسی در هیات مدیره باشند تا انتقال تجربه صورت گیرد.

یکی در هیات مدیره نیست که از شاهسواری بپرسد در دو دوره مدیرعاملی چه کرده برای اصلاح این ساختار به‌زعم خودش نادرست؟

–منوچهر شاهسواری بیان داشت: از نظر اقتصادی در وضعیت بسیار بدی به سر می‌بریم و تا وقتی که کرونا باشد و اختلال در نظام توزیع ادامه داشته باشد اوضاع بهتر نخواهد شد و حالا در همین وضعیت جدلی شکل گرفته بر سر مالکیت شبکه خانگی! وزارت ارشاد وظیفه قانونی خود در مالکیت شبکه خانگی را تعطیل کرده تا نیروی انسانی این حیطه برود کنار خیابان مسافرکشی کند؟؟!

یکی در هیات مدیره نیست که از شاهسواری بپرسد در این هشت ماهی که کرونا آتش زده به زندگی سینماگران برای حل مشکلات اقتصادی اهالی سینما و ازجمله مساله شبکه خانگی چه کرده و پیش کدام مدیران و کدام نهادها رفته بلکه کمکی بیابد برای بهبود اوضاع؟

–شاهسواری در چرایی بروز مشکل در تقسیم تسهیلات میان سینماگران بیان داشت: تصمیم‌گیرنده اصلی درباره ارائه تسهیلات روسای صنوف هستند و آنها هستند که به ما می‌گویند به چه کسی سبدکالا بدهیم و به چه کسی کارت هدیه دهیم!! ولی درنهایت منابع، محدود است و باید بین ضعیف و ضعیف‌تر یکی را انتخاب کرد.

یکی در هیات مدیره نیست که از شاهسواری بپرسد از کجا معلوم که روسای صنوف در توزیع منابع، به عدالت رفتار کنند و از کجا معلوم که دوست و رفیق خود را ارجح ننهند؟ و اساسا الگوریتم تعیین ضعیف و ضعیف‌تر را چه کسی طراحی و اجرا می‌کند؟

یکی در هیات مدیره نیست که از شاهسواری بپرسد چرا برای جلوگیری از هرگونه شک و شبهه هرچه تسهیلات از دولت میگیرد را به مساوات میان تمام اعضای صنوف تقسیم نمی‌کند؟؟

یکی در هیات مدیره نیست که از او بپرسد چرا به‌مانند تمام فعالان سندیکایی دیگر به جای گذران وقت در این شورا و آن کارگروه، تمام‌وقت به دنبال جذب تسهیلات برای صنف نمی‌رود؟

–مدیرعامل خانه سینما با اشاره به نظام بیمه‌ای عقب افتاده اهالی سینما گفت: نظام بازنشستگی اهالی سینما به شدت توهین‌آمیز است چون به خاطر یک سنگ بنای غلط بدترین نوع بیمه را که مشاغل آزاد است برای اهالی سینما برگزیده‌اند؛ در این بیمه، سینماگر از هیچ نوع بیمه بیکاری نمی‌تواند برخوردار شود و با حداقل دستمزد بازنشسته می‌شود. بالاخره وزرای ارشاد و رفاه باید برای اصلاح بیمه عقب‌افتاده سینماگران چاره‌ای بیندیشند. اصلا همه اهالی هنر به ۱۰۰ هزار نفر هم نمی‌رسند؛ چرا وزرای ارشاد و رفاه برای اصلاح بیمه عقب‌افتاده سینماگران و ارتقای وضعیت بازنشستگان هنری چاره‌ای نمی‌اندیشند؟؟

یکی در هیات مدیره نیست که از شاهسواری بپرسد چرا این قدر دیر و در آخرین روزهای حیات دولت مطبوع(!!) تازه یادش آمده حرف بیست سال قبل سینماگران مستقل را بزند؟؟

–شاهسواری افزود: فضای مجازی فرصت‌های غریبی را در حیطه‌های مختلف ایجاد کرده ولی متاسفانه بهره سینمای ایران از آن ناچیز است و خودم به‌شخصه در خانه سینما کم کار کرده‌ام؛ مسئولیت بقیه با خودشان است!

حالا که شاهسواری به کم‌کاری خود اعتراف کرده بد نیست یکایک اعضای هیات مدیره هم بیایند و از مسئولیت خود در مشکلات فعلی سینمای ایران بگویند.

 

 

 

 




صدور پروانه نمایش برای علی سرتیپی+صدور دو پروانه دیگر

 

سینماروزان: شورای صدور پروانه نمایش برای سه فیلم پروانه نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان شناخته‌شده‌ترین نامی که پروانه نمایش گرفته علی سرتیپی است که اخیرا بخش عمده‌ای از سهام سامانه ویدیوی درخواستی فیلمنت را از آن خود کرده است. سرتیپی برای فیلمی به نام “عروسی مردم” پروانه نمایش گرفته است.

فهرست کامل پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

— «پدران» به تهیه کنندگی شهرام مسلخی، کارگردانی سالم صلواتی

–«تعارض» به تهیه کنندگی امیر سیدزاده، کارگردانی محمدرضا لطفی

–«عروسی مردم» به تهیه کنندگی علی سرتیپی و کارگردانی مجید توکلی

 




عواقب اصرار بیهوده بر صرف هزینه برای برگزاری جشنواره کودک در اوج شیوع کرونا ⇐رخوت عمیق و خالی بودن سالن به‌هنگام نمایش آثار!+فقدان بازتاب رسانه‌ای چشمگیر!+عدم اکران آنلاین آثار رقابتی علیرغم وعده قبلی!+محدود شدن سهم اصفهان در جشنواره+…

سینماروزان: شاید کمتر کسی فکرش را هم می‌کرد که در روزهای اوج پیک سوم کرونا که منجر به تعطیلی تهران و برخی کلانشهرها شده، جشنواره فیلم کودک و نوجوان با صرف هزینه‌‌ای هنگفت-که می‌شد آن را صرف معیشت سینماگران کرد- در دو شهر تهران و اصفهان برگزار شود.

به گزارش سینماروزان و به‌نقل از گزارش مجتبی اردشیری در روزنامه فرهیختگان، تا پیش از جشنواره کودک، تنها جشنواره فیلم مقاومت به‌صورت کاملا محدود برگزار شد که آن هم کاملا مهجور و بی‌‌بازخورد جدی بود اما برگزاری جشنواره‌ای مانند کودک در روزهایی که تمام سینماهای تهران تعطیل است آن‌هم با اعلام الگوبرداری از جشنواره ونیز، حقیقتا تعجب‌آور است.

اصرار بر‌ برگزاری جشنواره در دل کرونا عواقب منفی خاص خود را داشته است؛ از رخوت عمیق و خالی بودن سالن به‌هنگام نمایش آثار تا فقدان بازتاب رسانه‌ای چشمگیر! و از عدم اکران آنلاین آثار رقابتی علیرغم وعده قبلی تا عدم شراکت جدی اصفهان در جشنواره و…

امسال که سینماهای مردمی رخت بربسته، تنها دو سینما مسئولیت نمایش فیلم‌ها را برعهده دارند. پردیس سیتی‌سنتر اصفهان که درواقع بزرگ‌ترین پاساژ نصف‌جهان است و از امکاناتی نظیر هایپراستار بزرگ، شهربازی، فودکورت و رستوران، شهر کتاب، چندصد باب مغازه و پارکینگ رایگان برخوردار است، خالی‌تر از دوره‌های گذشته بوده و استقبال چندان چشمگیری از آن به عمل نیامد.

در سینما فرهنگ تهران نیز اوضاع چندان خوشایند نیست. برخی از رسانه‌ای‌ها در چهارمین روز جشنواره اعلام کرده‌اند هنوز کارت جشنواره آنها صادر نشده است. بنابراین در غیاب تماشاگران عادی و احیانا برخی رسانه‌ها، تنها عوامل فیلم‌ها هستند که می‌توانند به این سینما تردد داشته باشند که این عوامل نیز برای تماشای فیلم خود و حضور در نشست خبری بعد از فیلم در سینما فرهنگ حاضر می‌شوند. خالی‌بودن سالن نمایش فیلم در فرهنگ به‌اندازه‌ای توی ذوق می‌زند که وقتی «سیدجواد هاشمی» برای تماشای فیلم خود (تورنادو 2: جزیره فضایی) به این سینما رفت، از تعداد زیاد صندلی‌های خالی فرهنگ متعجب شد و این نکته را در نشست خبری بعد از فیلم نیز به زبان آورد. در نظر بگیرید فیلم هاشمی را می‌توان جزء شاخص‌ترین اثر جشنواره این دوره دانست که در بخش رقابتی هم حضور دارد و خاطره خوبی از قسمت اول این فیلم، همراه تماشاگر است اما با این حال، اهالی رسانه و دیگر حاضران کم‌تعداد سینما فرهنگ بازهم استقبالی از آن به عمل نیاوردند. حالا در نظر بگیرید اوضاع برای فیلم‌های گمنام بخش رقابتی و دیگر بخش‎های جنبی و آثار کوتاه و پویانمایی به چه وضع اسفباری ختم خواهد شد.

یعنی یک جشنواره جهانی(؟؟) که عمده تیم خبری و رسانه‌ای آن در تهران متمرکز است و هر فیلم نیز عوامل بسیاری داشته و درکنار این، چندین مدعو خارجی هم دارد، از پرکردن سالن نمایش یک فیلم در منطقه خوش‌آب‌وهوای تهران مستاصل است. اگر در ادوار قبلی جشنواره بود، این ادعا مطرح بود که سینماهای مردمی با مشکلاتی درجهت پرکردن تمام صندلی‌هایش مواجه هستند اما اکنون که تمام امکانات جشنواره تنها در یک سینما فرهنگ خلاصه شده، چرا جشنواره نتوانسته حتی یک سالن این سینما را به‌صورت یکی‌درمیان برای تماشای فیلم پر کند؟

علاوه‌بر سالن‌های خالی جشنواره در تهران و اصفهان، بازتاب این رویداد فرهنگی که درحال حاضر، مهم‌ترین رویداد فرهنگی کشور طی روزهای اخیر است، در مطبوعات و دیگر رسانه‌ها بسیار اندک است. رسانه‌های ولو سینمایی، اشارات چندانی به این اتفاق ندارند و در اتفاقی کم‌سابقه، رسانه ملی هم ترجیح داده موضعی چراغ‌خاموش درقبال برگزاری جشنواره داشته باشد. در ادوار گذشته برخی سرمایه‌های گروه کودک تلویزیون ازجمله عموپورنگ، ململ و… ویژه‌برنامه‌هایی به‌مناسبت جشنواره کودک تهیه و حتی لوکیشن و استودیوی کار خود را به اصفهان منتقل می‌کردند اما این برنامه‌ها امسال، همان روال عادی خود را دنبال کرده و انگارنه‌انگار که جشنواره‌ای درحال برگزاری است.

در سطح شهر نیز نشانه چندانی از نمادهای جشنواره کودک به چشم نمی‌خورد. تنها در برخی خیابان‌های مرکزی اصفهان، برخی المان‌های مربوط به جشنواره کودک نصب شده و دیگر هیچ خبری از حیات شهری جشنواره را نمی‌توان مشاهده کرد.

در دوره‌ای که به‌دلیل کرونا، می‌شد تمام تمرکز را روی دو سالن محدود سینما و برنامه‌های تبلیغاتی تلویزیونی گذاشت، بازهم شاهد رخوت عمیقی در این دو بخش هستیم تا همان گزاره تاریخی عدم جذب مخاطب توسط جشنواره کودک، این‌بار قوی‌تر از همیشه مطرح شود که چطور جشنواره، لااقل در این دوره نتوانست تهدید را تبدیل به فرصت کرده و از امکان کوچک‌شدن اجتناب‌ناپذیر جشنواره، به‌نفع خود و انتقادهایی که هرساله از این رویداد می‌شود، بهره ببرد؟

یکی از محورهایی که مسئولان جشنواره امسال تا پیش از برگزاری، خیلی روی آن مانور دادند، بخش آنلاین جشنواره امسال بود. صحبت آنها این بود که آثار جشنواره امسال روی پلتفرم‌های نماوا، فیلیمو و تلویزیون تعاملی تیوا نمایش داده می‌شود و اگرچه سینماهای مردمی نخواهند داشت اما دوستداران سینمای کودک می‌توانند آثار این دوره را در خانه تماشا کنند.

اقدامی در ظاهر مثبت که مخاطرات بسیاری نیز داشت. اصلی‌ترین دغدغه چنین طرحی، قاچاق فیلم و لو رفتن آن در فضای مجازی بود. برخی رسانه‌های غیررسمی حتی ادعا کردند با صاحبان آثار موافقت شده درصورت قاچاق آثارشان تا 35میلیون تومان خسارت به صاحبان آن آثار تعلق خواهد گرفت؛ گزاره‌ای که به‌دلیل مسجل‌نبودن، نمی‌توان راجع به آن سخن گفت.

اما با آغاز جشنواره مشخص شد نمایش آنلاین شامل 11فیلم مهم بخش رقابتی نمی‌شود و تنها فیلم‌های بلند سینمایی که در بخش مسابقه حضور ندارند، فیلم‌های کوتاه، انیمیشن‌ها و برخی فیلم‌های خاطره‌انگیز سالیان قبل جشنواره کودک در این پلتفرم‌ها قابل نمایش هستند. فیلم‌های بلند 10هزار تومان و دیگر آثار نیز 5هزار تومان قیمت‌گذاری شده‌اند. فرصت تماشای آثار نیز 8ساعت خواهد بود.

اینکه آثار بخش مسابقه جشنواره کودک، در اکران آنلاین حضور ندارد، اتفاقی عقلانی و درجهت پرهیز از قاچاق است اما چرا مسئولان جشنواره مدام پیش از آغاز این رویداد عنوان می‌کردند آثار این دوره از جشنواره به‌صورت اینترنتی هم قابل مشاهده است؟ وقتی مهم‌ترین بخش جشنواره در اکران آنلاین حضور ندارد، نمایش دیگر بخش‌ها که در اکران حضوری ولو با بلیت رایگان نیز کسی را به سالن‌ها نمی‌فرستاد، چه محلی از اعراب می‌تواند داشته باشد؟ تازه مخاطب برای تماشای این بخش‌ها، باید بلیت‌های 5 و 10هزار تومانی خریداری کند.

این شکل تبلیغات که منحصرا برای این دوره از جشنواره کودک در نظر گرفته شد، چندان درست بیان نشد و سطح انتظارات را از نمایش آنلاین آثار این دوره بالا برد که اگر آثار بخش مسابقه نمایش داده می‌شد و آن آثار مورد قاچاق واقع نمی‌شد، آن زمان می‌توانستیم از این اتفاق به‌عنوان دستاورد مهم جشنواره این دوره نام ببریم اما درحال حاضر این اتفاق تنها به آیتمی تبدیل شده برای پرکردن رزومه اقدامات این دوره.

خیلی جالب است که این جشنواره به‌نام اصفهان است و به گفته مسئولان برگزاری، تمام سینماگران جهان، این جشنواره را به‌نام اصفهان می‌شناسند اما تمام تصمیم‌گیری‌ها و حالا امسال فرآیند اجرایی آن در تهران و توسط فارابی درحال انجام است.

تا سال گذشته، به‌واسطه حضور سینماگران در اصفهان و وجود سینماهای مردمی در این شهر، این‌طور تصور می‌شد که بخشی از امور اجرایی توسط اصفهانی‎ها درحال انجام است اما امسال که ماهیت حقیقی جشنواره کودک نمایان شده، دست فارابی به‌عنوان مالک تمام‌عیار صفرتاصد این جشنواره از سیاستگذاری تا اجرا عیان گشته است. حتی کاخ جشنواره نیز به‌جای سیتی‌سنتر اصفهان، فرهنگ تهران درنظر گرفته شده و فیلم‌های جشنواره با حضور کارگردان و عوامل اجرایی در این سینما نمایش داده شده و حتی نشست‌های خبری فیلم‌ها نیز در سینما فرهنگ انجام می‌شود. سهم اصفهان هم یک سالن برای اصحاب رسانه و هنرمندان این شهر است که با کارت جشنواره می‌توانند بروند و فیلم‌های این دوره را تماشا کنند!

این مساله سال‌هاست که توسط مدیریت فرهنگی اصفهان مورد اعتراض واقع‌شده و به‌جایی هم نرسیده است. سهم اصفهان در برگزاری جشنواره، تنها به‌لحاظ جغرافیایی محدودشده و در موارد کمرنگی چون داوران نوجوان و مواردی از این‌دست، سهم چندانی در پروسه اجرایی و مخصوصا سیاستگذاری جشنواره نداشته و تمام تصمیم‌گیری‌ها و حتی تیم خبری جشنواره در دست تهران و فارابی است.

با این توصیف‌هایی که از جشنواره امسال به عمل آوردیم، باز به همان پرسش کلیدی می‌رسیم که ضرورت برگزاری چنین جشنواره‌ای چه بود؟ وقتی مردم قرار نیست تولیدات جدید سینمای کودک کشور را ببینند، وقتی سینماگرانی بیرون از آثار شرکت‌کننده در این رویداد حضور ندارند، وقتی هیچ جریان‌سازی از این اتفاق در محدوده کشور و حتی پایتخت رقم نخورده، پس برگزاری جشنواره کودک امسال چه منفعتی داشت؟

اینکه چنین رویدادی باید در تاریخ مقرر خود برگزار شود و قرار نبود هیچ دستاوردی از این محل برای سینمای کودک به دست بیاید، پس چه الزام و اصراری به برگزاری آن بود؟ سینماهای پایتخت هم‌اکنون حدود 20روز است که تعطیل هستند، در این بین آمدند و برای برگزاری جشنواره در این شرایط حاد کرونایی، یک سینما را باز کردند؛ آیا چنین الزامی ضروری بود؟ با این حرکت چه حمایتی از سینمای کودک به عمل آمد؟ تا پیش از این، یکی از انتقادهایی که به جشنواره کودک می‌شد، عدم حمایت از پروسه تولید در این ژانر بود؛ اتفاقی که هنوز هم از سطح همکاری فارابی در تولید که آن‎‌هم شامل بسیاری از فیلم‌ها در تمامی ژانرها می‌شود، فراتر نرفته است.

نمونه نقدش هم موجود است: تا پیش از تعطیلی سینماها، فیلم «پیشی‌میشی» روی پرده بود که با تعطیلات فعلا 20روزه سینماها، به محاق رفت. جشنواره کودک چه تدبیری برای احیای این فیلم انجام داده یا می‌دهد؟  مدیرعامل فارابی پیش‌تر در گفت‌وگویی و در انتقاد به عدم تخصیص هزینه‌های جشنواره کودک به بحران معیشتی هنرمندان عنوان کرده بود: «هزینه این جشنواره‌ها از محل جشنواره تامین می‌شود و وقتی جشنواره‌ای برگزار نشود معنایش آن نیست که آن بودجه را بگیریم و در بخش دیگر هزینه کنیم.» همین چند روز پیش بود که برخی اخبار غیررسمی از جشنواره فیلم کوتاه تهران سخن گفتند و اینکه قرار است بخشی از بودجه این جشنواره به معیشت سینماگران این حوزه اختصاص یابد. بنابراین چطور آن جشنواره می‌تواند از محل برگزاری جشنواره به رفاه سینماگرانش برسد اما جشنواره‌ای مانند کودک یا فجر نمی‌توانند؟

فارغ از اینکه چقدر این سخن مدیرعامل فارابی درست است و آیا واقعا نمی‌شود چنین هزینه‌ای را در بخش دیگر هزینه کرد، باید به این حقیقت رجوع کنیم که برگزاری جشنواره در چنین روزهایی و با این ابعادی که در اصفهان و تهران برشمردیم، چه آورده‌ای برای سینمای ایران، هنرمندان حوزه سینمای کودک و اصلا همان فیلم‌های حاضر در جشنواره دارد؟ جز یک سلسله‌کارهای کلیشه‌ای از افتتاحیه تا اختتامیه که میان چند فیلم بدون تماشاگر برگزار می‌شود و در روز پایانی هم چند فیلم جایزه می‌گیرند و عده‌ای هم به فرآیند داوری اعتراض می‌کنند.

اگر استدلال برگزارکنندگان، الزام به برگزاری سالانه این رویداد تحت هر شرایطی است که هیچ، اما اگر بخواهند از درون آن به‌دنبال آورده‌ای برای سینمای ایران، سینمای کودک یا حتی مخاطبان این سینما باشند، خیلی حرف وجود دارد چون اصلا آورده‌ای از این محل به هیچ‌کدام از این طرف‌ها حواله نشده که حالا مسئولانش بخواهند ژست آن را بگیرند.

منتقدان پرتعداد این جشنواره به کارکرد و راندمان این جشنواره اشاره کرده و آن را در اندازه محفلی برای دورهمی و خرج بی‌دلیل بودجه‌های دولتی متهم می‌کنند. بودجه‌هایی که به اعتقاد بسیاری از منتقدان، می‌تواند در بخش‌های دیگری از سینمای کودک نظیر فرآیند تولید، اکران و… هزینه شده و دستاوردهای به‌مراتب بهتر و ارزشمندتری از جشنواره به دست آورد.




بدون شرح از اظهارات تئوریکال ایرج طهماسب ⇐فیلمنامه مانند نامه نوشتن است!!!/کسی در فیلمسازی موفق می‌شود که هرچه از کودکی دیده را تبدیل به فیلم کند!!!/به سینمایی که بین کمدی و تراژدی قرار می‌گیرد، “درام” می‌گویند!!!/هر فیلمی که شما را به فکر می‌اندازد، سینمای “درام” است که در ایران بسیار تولید می‌شود!!!/ژانر به مشاغل برمی‌گردد(!!!) و به تعداد مشاغل، گونه‌های مختلف فیلمسازی داریم!!!/فیلمی که در آن نظامی‌ها باشند، فیلم “جنگی” است!!!/ اگر کابوی‌ها در فیلم حضور داشته باشند، “وسترن” است!!!/وقتی ژانرهای فیلم باهم ترکیب می‌شوند به آن “گروتسک” گفته می‌شود!!!

سینماروزان: ایرج طهماسب که نامش پای برند ماندگار “کلاه قرمزی” آمده است به تازگی در ورک‌شاپی مجازی اظهاراتی تئوریکال درباب سینما خطاب به نوجوانان مطرح کرده؛ اظهاراتی که بدون هیچ گونه شرحی فقط باید آنها را از نظر گذراند.

طهماسب ‌در صحبت‌های خود در این نشست گفت: دو شکل سینما داریم؛ یکی از اشکال آن مستند است که به مسائل واقعی می‌پردازد، مورد بعدی سینمای داستانی است. همچنین سینمای رایج هم داریم که واقعی نیست و بیشتر به نکات موجود در زندگی‌مان اشاره دارد. شما به عنوان یک فیلمساز باید مسیر حرکت‌تان را به سمت هرکدام از آن‌ها تغییر دهید. یکی از کارهای شما این است که روش و راه خودتان در شکل قصه گفتن را پیدا کنید.

او در تشریح انواع سینما توضیح داد: گونه‌های فیلمسازی بسیار ساده به وجود آمده است. سینمای تراژدیک، سینمایی است که به سمت بدی‌ها حرکت می‌کند. در سینمای کمدی همه چیز خوب است و به سینمایی که بین این دو قرار می‌گیرد، درام می‌گویند!!! سینما از حال انسان‌ها شکل گرفته است. اگر می‌خواهیم فیلم بسازیم باید ببینیم حالمان چطور است وچه چیزی را می‌خواهیم انتقال بدهیم. هر فیلمی که شما را به فکر می‌اندازد، سینمای درام است که در ایران بسیار تولید می‌شود!!! برای فیلمساز شدن مهم است که از قبل راجع به آن فکر کنیم.

طهماسب با اشاره به انواع ژانر بیان کرد: ژانر به مشاغل برمی‌گردد!!! فیلمی که در آن نظامی‌ها باشند، فیلم جنگی است!!! اگر کابوی‌ها در آن حضور داشته باشند، وسترن است!!! به تعداد مشاغل گونه‌های مختلف فیلمسازی داریم. وقتی ژانرهای فیلم باهم ترکیب می‌شوند به آن گروتسک گفته می‌شود!!!

او در توصیه‌ای به نوجوانان علاقمند به فیلمسازی بیان کرد: برای نوشتن به شما پیشنهاد می‌کنم که مانند نویسنده‌های بزرگ ننویسید. فیلمنامه مانند نامه نوشتن است(!!!) که  در آن شرح حال برای دیگران عنوان می‌شود و سناریو نام حرفه‌ای آن است که برای گروه تولید نوشته می‌شود!!! توصیه می‌کنم راجع به کسی یا چیزی بنویسید که آن را می شناسید. اصل کار شما به عنوان هنرمند دادن پیام یا آموزش نیست بلکه به این فکر کنید، چیزی که می‌نویسید برای مخاطب جالب باشد. مخاطب به دنبال سرگرمی است. فیلمنامه خوب چیزی است که با خواندن آن لذت ببرید و تمام تصویرهایش را تداعی کنید. هنرمند به کسی می‌گویند که خودش است. اگر خودتان باشید فیلمساز موفقی می‌شوید. نباید ادای کسی را دربیاورید. قهرمان فیلم شما باید در زندگی واقعیتان وجود داشته باشد.

ایرج طهماسب اظهار داشت: کارگردانی یکی از کارهای سخت است و کارگردان بد می‌تواند یک فیلمنامه را خراب کند. کارگردان باید در تمام موارد متخصص بوده و با صدا و تصویر به شکل عالی آشنایی داشته باشد. شما باید راجع به افراد در فیلمتان حرف بزنید. همه نکات در فیلمسازی مهم است. سینما تلفیق تصویر و صداست و اگر به این دو مسلط شوید، موفق می‌شوید. فیلمسازی را از دنیای اطرافتان شروع کنید. همچنین کار عروسکی نیاز به دوره‌ و کلاس‌ دارد و باید یاد بگیرید که عروسک با انسان فرق داشته و دنیای خودش را دارد.

او ادامه داد: آخرین نفری که در پروژه فیلمسازی وجود دارد، ادیتور است. او کسی است که پازل چیدن را خوب می‌داند. کارگردانی که پازل فیلمسازی را بلد نباشد، سراغ ادیتور می‌رود. شما باید برای شخصیتی که می‌سازید، تلاش کنید تا شخصیتتان ماندگار شود.

طهماسب تاکید کرد: دنیای انیمیشن خیال‌انگیز است. کارتونی که تلاش می‌کند تا شبیه  فیلم شود، وقت خودش را تلف کرده است. فرق فیلم کوتاه و بلند در این است که موضوع فیلم کوتاه کم است. مقصد و یا هدفی که انتخاب می‌کنید، بلندی و یا کوتاهی فیلم شمارا تعیین می‌کند. همانطور که یاد گرفته‌ایم حرف بزنیم، باید فیلم بسازیم و  به این مقوله نگاه جدی نداشته باشیم. موضوع فیلمسازی در اطرافمان زیاد است اما به آن توجه نمی‌کنیم. البته که نداشته‌های‌مان می‌تواند موضوع فیلمسازی باشد. هدف این است که شما خودتان باشید و شبیه دیگری نشوید.

او با اشاره به نکاتی در فیلمسازی افزود: فیلم صنعتی جزو سینمای مستند است و فیلم‌های تجاری در گروه سینمای سرگرمی قرار می‌گیرند. شما باید ایده اولیه را در دفتر بنویسید. هر نکته‌ای که شما را ذوق زده می‌کند، یادداشت کنید و آن را پرورش دهید.  موضوع بعدی توجه به «پیرنگ» است که رنگ و لعاب فیلم را تشکیل می‌دهد. همچنین به یاد داشته باشید که بهترین فیلم این است که هرچند وقت یک بار جزئیاتش یادتان بیاید. کسی در فیلمسازی موفق می‌شود که هرچه که از کودکی دیده را تبدیل به فیلم کند!!!




واسپاری ریاست بزرگترین هلدینگ نشر کشور به حمزه‌زاده!/یک اصولگرای نورس مدیریت سینمای حوزه را برعهده گرفت

سینماروزان: با امتداد تغییر و تحول در سازمان تبلیغات، شنیده شده رییس سازمان سینمایی این نهاد بناست به‌ مدیریت بزرگترین هلدینگ نشر کشور منصوب شود.

محمد حمزه‌زاده از مدیران باسابقه حوزه هنری به زودی به‌عنوان معاون حجت‌الاسلام محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، مدیر بزرگترین هلدینگ کتاب و نشر کشور می‌شود.

دوره مسئولیت حمزه‌زاده بر مرکز نشر سوره حوزه هنری دوره‌ای نسبتا فعال بود؛ دوره ای که کتابهای مختلف ادبی، تاریخی، دفاع مقدس و آثار پژوهشی فراوانی توسط این ناشر منتشر شده و بارها از سوی رهبر انقلاب تمجید شد.

حمزه‌زاده در دوران مدیریت سازمان‌ سینمایی حوزه هنری هم سعی کرد با تسریع در بازسازی و نوسازی سینماهای فرسوده حوزه هنری به‌نوبه خود مثمرثمر باشد ضمن اینکه با الویت دادن به مستندسازی و درکنارش تولید آثار داستانی تابوشکن همچون “دیدن این فیلم جرم است” تلاش نمود روبه‌جلو حرکت کند.

شنیده می‌شود به زودی مراسم معارفه حمزه‌زاده در حوزه کتاب سازمان تبلیغات اسلامی برگزار می‌شود تا از این به بعد وی رییس بنیاد کتاب سازمان تبلیغات باشد ولی اینکه چه کسی جای حمزه‌زاده را در سازمان سینمایی حوزه می‌گیرد؟

حمیدرضا جعفریان از نیروهای نورس جریان اصولگرایی و ازجمله گردانندگان وی‌او‌دی منسوب به حوزه (فیلمگردی) جای حمزه‌زاده را گرفته و رییس سازمان سینمایی حوزه هنری شد.

 

 




ادامه تعطیلی‌ بی‌منطق سینماها⇐”سازهای ناکوک” را به اکران آنلاین واداشت

سینماروزان: ادامه تعطیلی بی‌منطق سینماها، سازندگان “سازهای ناکوک” را واداشت که قید اکران در سینماها را بزنند و فیلم خود را مستقیما روانه اکران آنلاین کنند.

به گزارش سینماروزان سینماها به خاطر کم بودن مشتری حتی در دوران بازگشایی غالبا به یک‌سوم ظرفیت خود هم نمی‌رسیدند با این حال انفعال مدیران سینمایی موجب شده که مدام به بهانه کرونا سینماها را ببندند و در این میان سرنوشت بسیاری از فیلمهای آماده اکران هم نامعلوم باشد.

“سازهای ناکوک” بنا بود ۱۶ مهرماه روی پرده برود ولی تعطیلی هفته به هفته سینماها و نامشخص نبودن وضعیت بازگشایی سینماها موجب شد که سازندگان کلا بیخیال اکران در سینماها شوند و بخت خود را در اکران آنلاین بیازمایند.

“سازهاي ناكوك” که علی حضرتی به تهیه‌کنندگی فرشته طائرپور آن را ساخته، فیلمی با مایه‌های روانشناسانه و قصه زندگي دو خواهر است كه با ورود مردي عاشق، وارد چالش جديدي مي‌شود؛ چالشي كه به برملا شدن رازهاي اين دو خواهر مي‌انجامد.

در اين فيلم هنگامه قاضياني در نقش هليا و غزل شاكري كاراكتر هديه را بازي مي‌كنند ضمن اينكه حامد كميلي به اتفاق مرتضي ضرابي و احمد عرباني (كاريكاتوريست مشهور)، كاراكترهاي اصلي و مكمل اين فيلم را برعهده دارند.

اصغر عبداللهی نویسنده “عینک دودی” و “مرسدس” که خودش “قناری و کلاغ” را به تهیه‌کنندگی حضرتی ساخته بود، نویسنده متن “سازهای ناکوک” بوده است و مسعود امینی تیرانی هم مدیریت فیلمبرداری اثر را برعهده داشته است.

هنگامه قاضیانی در "سازهای ناکوک"
هنگامه قاضیانی در “سازهای ناکوک”

 




حرف حساب یک کارگردان سینما⇐چطور است که فیلم کودک را به بهانه کرونا از پرده پایین می‌کشید ولی جشنواره پرهزینه کودک را در دل کرونا برگزار می‌کنید؟/چرا سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی به‌جای صرف بودجه برای برگزاری جشنواره، بودجه خود را صرف حمایت از معیشت اهالی سینما نمی‌کنند؟؟

سینماروزان: تعطیلی سینماها به بهانه کرونا و درعین حال برگزاری جشنواره پرهزینه کودک در دل کرونا، تناقضی را شکل داده که همچنان مدیران سینمایی از پاسخگویی به آن عاجزند.

به گزارش سینماروزان اصغر نعیمی کارگردان سینما با گوشزد گردن این تناقض اظهار داشت: جشنواره پرهزینه فیلمهای کودک و نوجوان درحالی در دل کرونا برگزار می‌شود که در همین ایام، نمایش فیلم “پیشی میشی” که در ژانر کودک و در بخش خصوصی تولید شده فقط بعد از چند روز اکران و علیرغم اقبال مخاطبان، به بهانه کرونا، از پرده پایین می‌آید؛ فیلمهای دیگر هم همین سرنوشت را یافته‌اند.

این کارگردان ادامه داد: در همین اوضاع شاهدیم که هزاران نفر از دست‌اندرکاران سینمای ایران از تولید تا کارکنان سینماها گرفتار مشکلات معیشتی فراوان هستند. واقعا چرا سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی به‌جای صرف بودجه برای برگزاری جشنواره یا تولید فیلمهای جدید، بودجه خود را صرف حمایت از معیشت اهالی سینما نمی‌کنند؟؟




مبارکِ تک‌تک اعضای این هیات مدیره کاملا خاموش⇐شاهسواری برای سومین دوره، مدیرعامل خانه سینما شد

سینماروزان: انتخاب مجدد منوچهر شاهسواری به‌عنوان مدیرعامل خانه سینما این ظن را متبادر می‌کند که بخش عمده حرف‌هایی که درباره مخالفت بخشی از اعضای هیات مدیره با ایشان وجود داشته، توهم است.

منوچهر شاهسواری در انتخاباتی که با حضور تمام اعضای هیات مدیره خانه سینما و البته رمضانعلی حیدری خلیلی(نماینده ارشاد) برگزار گردید برای سومین بار به‌عنوان مدیرعامل خانه سینما انتخاب شد.

برخلاف تبصره ۳ ماده ۳۷ اساسنامه خانه سینما هیچ فردی نمی‌تواند بیش از دو دوره مدیرعامل خانه سینما شود ولی منوچهر شاهسواری، شد؛ در حالی که هیچ کدام از اعضای هیات مدیره چه قبل و چه بعد از انتخابات کلمه‌ای اظهارنظر رسمی درباره وجه قانونی این انتخاب نداشته‌اند!

نه محمدعلی نجفی رییس هیات مدیره، نه علیرضا نجف‌زاده نایب‌رییس و نه حتی علی قائم‌مقامی سخنگوی هیات مدیره خانه سینما که متصف است به سخنگویی، کلمه‌ای درباره کیفیت قانونی انتخاب سه‌باره شاهسواری به‌عنوان مدیرعامل سخن نمی‌گوید تا این گزاره به اذهان ورود یابد که همه شایعات مرتبط با دودستگی هیات مدیره بر سر این انتخاب، چیزی درحد توهمات فیلمهای سری “هنگ اُور” است؟

وقتی اعضای هیات مدیره خانه، کاملا خاموش صرفا نظاره‌گر پرسشی کلیدی درباره این انتخابات هستند چه انتظاری از نماینده ارشاد دارید که حرفی بزند؟
وقتی متولیان اصلی صنف سینمای ایران در اندازه یک توییت ده کلمه‌ای درباره وجه قانونی انتخابات موضع نمی‌گیرند چرا رمضان‌علی حیدری خلیلی باید موضع بگیرد؟

 

منوچهر+شاهسواری+هیات+مدیره+خانه+سینما
منوچهر+شاهسواری+هیات+مدیره+خانه+سینما




با شمایلی تازه از میرطاهر و یوسف صیادی⇐اقبال مخاطبان کودک به “گل مهربونی”+عکس

سینماروزان: با رونمایی از بخش‌های فانتزی فیلم کودکانه “گل مهربونی” ، این فیلم در جشنواره کودک عرضه شد.

“گل مهربونی” که یک فیلم شاد و موزیکال است، در سی و سومین دوره جشنواره فیلم کودک و نوجوان به صورت آنلاین در پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا به نمایش درآمده و مورد توجه مخاطبان کودک قرار گرفته و جزو دو فیلم محبوب مخاطبان بوده است.

اقبال به این فیلم کودکانه درحالی رخ داده که جشنواره کودک به دبیری علیرضا تابش در اقدامی سوءتفاهم‌زا این فیلم را در بخش مسابقه فیلمهای بلند راه نداده!!!؟؟

میرطاهر مظلومی و یوسف صیادی به همراه جمعی از بازیگران کودک در این فیلم به عنوان بازیگر حضور دارند.

داستان این فیلم درباره 5 کودک است که برای کشف گل مهربانی سفری را آغاز می‌کنند.

کارگردانی “گل مهربونی” را داریوش احمدیان برعهده داشته و مهدی کارآمدتبریزی و محمد نجفی‌زاده تهیه‌کنندگان این فیلم کودکانه هستند.

گل مهربونی
گل مهربونی




واکنش وزیر ارشاد به چرایی ورود سرمایه‌های مشکوک به سینما⇐در همه بخش‌ها چنین اتفاقاتی هست!!/نباید به شکلی به آن پرداخت که سرمایه‌گذار خصوصی از ورود به عرصه فرهنگ و هنر بترسد!

سینماروزان: مدتهاست درباره ورود سرمایه‌های مشکوک به سینما حرف و گمانه و شایعه مطرح است و بازار این گمانه‌ها در روزهای اخیر بیشتر هم شده است چراکه در عین رکود ناشی از تعطیلی کرونایی سینماها همچنان مدام پروانه ساخت صادر می‌شود و همچنان تقاضا برای تولید سینمایی وجود دارد.

به تازگی عباس صالحی وزیر ارشاد مخاطب پرسشی در چرایی ورود سرمایه‌های آلوده و مشکوک به سینما بوده است.

به گزارش سینماروزان وزیر ارشاد در پاسخ به پرسشی مبنی بر چرایی ورود سرمایه‌های کثیف به سینما به جام‌جم اظهار داشت: … باید درصدد اصلاح بود نه حذف. مثلا در حوزه سینما اکنون مسئولان سازمان سینمایی به این سمت حرکت می‌کنند که تهیه‌کنندگان پروانه مالکیت پیدا کنند و در کنارش منابع مالی‌شان هم مشخص باشد. طبیعتا با چنین تمهیداتی می‌توان کم‌کم شرایط را اصلاح کرده و کنترل بیشتری را هم بر آن اعمال کرد.

عباس صالحی تاکید کرد: به خاطر داشته باشیم دهه‌های ۶۰ تا ۸۰ را که بخش خصوصی برای ورود در بخش فرهنگ و هنر هیچگونه رغبتی نداشت. در کنار این بی رغبتی، دولت هم امکانات محدودتری داشت و گرفتار شرایط به مراتب سخت بودیم اما امروزه با ورود بخش خصوصی، سرمایه‌گذاری به آرامش بیشتری رسیده است. بنابراین ما باید از ورود بخش خصوصی حمایت کنیم، اما به همان میزان هم مراقب باشیم پول سالم وارد چرخه اقتصاد فرهنگ و هنر شود تا بتوان از آنچه پیش می‌آید حمایت کرد و شرایط بهتری را برای امروز و آینده این حوزه رقم زد.

وزیر ارشاد درباره ورود پولهای کثیف به سینما بیان داشت: طبیعتا در هر حوزه‌ای می‌تواند وارد شود. در این مساله شکی نیست اما گاهی تصور می‌کنیم در حوزه سینما پول خیلی زیادی در حال جابه‌جایی است.

عباس صالحی افزود: کل اقتصاد سینمای ما با بخش خانگی‌اش ۵۰۰ میلیارد تومان است و ۳۰۰ میلیارد آن متعلق به فضای سینمای اکران است. حالا شما این مبلغ را به دلار حساب کنید، ببینید چقدر می‌شود! اصلا قابل مقایسه نیست با ارقامی که در حوزه‌های دیگر اقتصادی جابه‌جا می‌شود. حالا این پولشویی‌ها و ورود پول‌های کثیفی که از آن حرف زده می‌شود در حداکثر ۵ تا ۱۰ درصد آن ۵۰۰ میلیارد رخ می‌دهد، نمی‌خواهم بگویم این اتفاق، درست و قابل دفاع است.

صالحی تاکید کرد: یک ریال پول کثیف هم نباید در کار باشد اما در همه بخش‌ها چنین اتفاقاتی هست و نباید به شکلی به آنها پرداخت که سرمایه‌گذار بخش خصوصی از ورود به عرصه فرهنگ و هنر بترسد. این همه حرف و حدیث، اول از همه به ضرر خود فرهنگ و هنر تمام می‌شود و به افرادی با نیت‌های خیر غیراقتصادی یا اقتصادی خوب و سالم، فضایی کدر نشان می‌دهد که از آن بگریزند، آن وقت سرمایه‌گذار سالم می‌رود کنار و سرمایه‌گذار ناسالم می‌ماند وسط ماجرا.




فروش نزدیک به ۲میلیاردی “زنها فرشته‌اند۲” در اکران آنلاین

سینماروزان: همزمان با ورود به شبکه نمایش خانگی فروش اکران آنلاین “زن‏ها فرشته ‏اند۲” اعلام شد.

به گزارش سینماروزان کمدی “زن‏ها فرشته ‏اند ٢” به تهیه‌کنندگی حسین فرحبخش، با فروش ٧٨ هزار و٣٨٢ بلیت جزء پرفروش ترین ‌های اکران آنلاین در دو پلتفرم فیلیمو و نماوا قرار گرفت.

فیلم کمدی “زن ها فرشه‌اند ۲” که علیرغم اکران در وضعیت نیمه‌بسته سینماها و با محدودیت تبلیغات محیطی و توقیف تیزر تلویزیونی ، نزدیک به یک میلیارد در سینماها فروش داشت در اکران آنلاین هم حدود ۲میلیارد فروش داشت.

“زنها فرشته‌اند۲” که هفدهمین کار آرش معیریان در مقام کارگردان است دقیقا یک میلیارد و ۵۶۷ میلیون و ۶۴۰ هزار تومان در اکران آنلاین فروخته است.

در این فیلم محمدرضا شریفی نیا، علی صادقی، نیوشا ضیغمی، سحر قریشی، نسرین مقانلو، میرطاهر مظلومی، سیروس همتی، مریم سعادت، مهتاج نجومی، شهین تسلیمی و صدیقه کیانفر به هنرمندی پرداخته‌اند.

در خلاصه داستان “زنها فرشته اند ” آمده است : چند زوج در رده‌های سنی مختلف در سال ۲۰۲۰ به‌دنبال آن هستند که تعریفی بیست از زندگی خود ارائه دهند غافل از آن که بدجوری از تعارضات ذهنی رنج می‌برند.




محمد آفریده مطرح کرد⇐مشكل اصلي امروز سينماي ایران تحمل نكردن يكديگر و گزينشي كردن ظرفيت‌ها توسط اغيار است!

سینماروزان: سیطره دولت بر سینمای ایران حتی بعد از شیوع کرونا و عیان شدن کامل بی کفایتی نهادهای سینمایی دولتی در رفع و رجوع مشکلات اولیه سینماگران همچنان ادامه دارد.
ساختار دولتی سینما چنان سنگین وزن و درعین حال وقیح شده که حتی تعطیلی یک جشنواره میلیاردی بی مخاطب و صرف بودجه اش برای ارتقای معیشت سینماگران را برنمی تابد.
محمد آفریده از معدود مدیران خوشنام سینمای ایران در توصیف مشکل اصلی سینمای ایران به اعتماد گفت: سينما با حضور همه طيف‌ها و سليقه‌ها، سينمايي بالنده، تاثيرگذار و پررونق مي‌شود.

آفریده ادامه داد: دراين سينما كسي جاي كسي را تنگ نمي‌كند و همه مي‌توانند در همه ابعاد در ‌آن فيلم بسازند. مشكل اصلي وضعيت فعلي سينماي ما تحمل نكردن يكديگر و گزينشي كردن ظرفيت‌هاي خلاق اين عرصه توسط اغيار است.

نظر آفريده بر اين است كه در دوران رکود ناشی از کرونا ساخت فيلم‌هاي كم هزينه شاید راهکاری موقتی برای عبور از بحران باشد. آفریده گفت: در سينماي دنيا مرسوم است و اساسا فيلمسازاني كه مي‌خواهند وارد سينماي بلند شوند يا حرفي براي گفتن دارند اما امكانات مالي يا شرايط مناسبي براي آنان وجود ندارد به‌ناچار به اين جريان توليد كه بودجه كمتري دارد نزديك مي‌شوند.

آفريده افزود: حتي بعضي از تهيه‌كنندگان سينما نيز براي اهداف خود از اين سينماي كم بودجه بهره مي‌برند. در هاليوود بعد از هر دوره‌اي كه تهيه‌كنندگان حرفه‌اي سينما متوجه مي‌شوند، سينماي تجاري ديگر به تكرار رسيده است در كنار توليدات انبوه‌شان، جوانان خلاق و باتجربه را حمايت مي‌كنند كه با بودجه‌هاي كم و جسورانه، انرژي تازه‌اي به سينما وارد كنند، اسپيلبرگ يكي از همين تازه‌وارد‌هاي جوان سينماست كه با بودجه كم تهيه‌كننده با فيلم دوئل به سينماي تجاري رونق داد.

آفريده تمام جوانب سينما را در نظر مي‌گيرد كه وقتي صحبت از سينماي اكران مي‌شود بايد الزامات اين نوع سينما را هم ديد. از نظر او نمي‌شود انتظار داشت با پول بخش خصوصي دنبال تجربه‌هاي صرف سينمايي يا موضوعي رفت اما تهيه‌كنندگان با تجربه براي حيات خلاقانه سينما چاره‌اي جز ميدان دادن به بخشي از اين سينما ندارند هر چند كه وظيفه اصلي دولت‌هاست كه بستر را براي ورود نسل خلاق و تجربه‌هاي تازه ايجاد كنند.

آفريده آمار را به زمان مسووليتش در مركز گسترش ارجاع مي‌دهد كه با بودجه‌اي حدود دو يا سه فيلم سينمايي معمولي با همين نگاه از بيش از 70 فيلم سينمايي اول و تجربه‌هاي گوناگون و متنوع فيلمسازان حمايت كرده است و مي‌گويد:در حال حاضر با شرايط كرونايي همچنين اقتصاد ضعيف و تورم، توليد يك فيلم معمولي نزديك به 4 ميليارد تومان هزينه دارد-كه ممكن است در آينده بيشتر هم بشود- اما سازندگان مي‌توانند با مديريت منابع با شرايط محدود‌تري فيلم توليد كنند كه هزينه به دو ميليارد تقليل پيدا كند اما مشكلات بعدي اين فيلم‌ها اين است كه بايد در چرخه رقابت قرار بگيرد و آنجا تازه آغاز ماجراست.

او در عين حال ساخت فيلم لوباجت براي زمان كرونا به خصوص شرايط اكران آنلاين را مناسب و لازم مي‌داند و عقيده‌اش بر اين است كه شرايط جديدي كه كرونا تحميل كرده نيازمند نگاه جديد در توليد وپخش و مديريت سينماست تا حيات سينما ادامه پيدا كند و حيات سينما هم فقط به دست، دست اندركاران آن مربوط نمي‌شود بلكه دولت‌ها بايد حمايت جدي از آن بكنند.

تهيه‌كننده واپسين ساخته كمال تبريزي «دست‌انداز» در ادامه به رونق‌بخشي فيلم‌هاي آنلاين اشاره مي‌كند و در همين راستا يادآوري کرد: دو سال پيش زماني كه عضو هيات داوري جشنواره فيلم فجر بودم با پرس و جويي كه كردم، متوجه شدم بالغ بر 100 فيلم ويديويي با هزينه كم فرم حضور در جشنواره را پر كرده بودند كه بازيگران چهره هم داشتند اما به دليل پروانه ساخت ويديويي در جشنواره پذيرفته نشدند.  الان زمان بسيار خوبي براي نمايش بخش زيادي از اين فيلم‌ها در سينماي آنلاين است به شرط اینکه ضمن برخورد با قاچاق آثار کاری کنیم که اکران آنلاین به سوددهی برسد.

 




چگونه بودجه جشنواره‌ها را صرف معیشت هنرمندان‌ کنیم؟⇒یک نماینده مجلس راهکار داد

سینماروزان: اصرار بر برگزاری جشنواره‌های مختلف دولتی در دورانی که سینماها به‌خاطر شیوع کرونا تعطیلند با انتقادات و پرسش‌های متعددی روبرو است؛ وقتی سینما تعطیل است چه نیاز به برگزاری جشنواره‌های بودجه‌خوار سینمایی؟

چرا در رکود اقتصادی حاکم بر کشور که ریاضت اهالی سینما را چند برابر کرده، بودجه هنگفت این جشنواره‌ها صرف کمک به معیشت سینماگران نمی‌شود؟؟

مدیران سینمایی مدعیند امکان تغییر مسیر بودجه جشنواره‌ها وجود ندارد و اگر جشنواره برگزار نکنند اصلا بودجه‌ای وجود نخواهد داشت!

غلامرضا منتظری نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این ادعای مدیران به‌صراحت از این گفته که اگر دولت واقعا قصد آن را دارد که بودجه جشنواره‌ها را صرف معیشت هنرمندان کند، کافیست طرحی فکرشده به مجلس ارائه کند.

غلامرضا منتظری در چگونگی تغییر مسیر بودجه‌های جشنواره‌ای به ایلنا گفت: در مواقعی که دستگاه‌ها از لحاظ اجرایی با موانعی روبرو هستند و یا قوانین متضاد یکدیگر باشند و ایجاد اشکال کنند و یا قوانین آن مجموعه نیازمند تجدیدنظر در اجرا است مجلس شورای اسلامی آماده پذیرش پیشنهادها در قالب طرح‌هایی از سوی دستگاه‌های دولتی است.

این نماینده مجلس ادامه داد: مجلس راسا نمی‌تواند در این کار دخالت کند و باید این پیشنهاد از سوی دولت مطرح شود تا مورد بررسی قرار گیرد. مجلس در مواقعی که احساس می‌کند مشکلی در جامعه وجود دارد برای رفع آن با همکاری دستگاه‌های اجرایی چاره‌جویی می‌کند.

نایب‌رییس کمیسیون فرهنگی مجلس در چگونگی خرج بودجه‌های جشنواره‌ای برای معیشت هنرمندان بیان داشت: در مورد موضوع مطرح شده اگر دولت فکر می‌کند ایده‌ای مفید جایگزین مصوبات قبلی برای طرح در مجلس دارد که این ایده به صلاح جامعه هنری است کافیست آن ایده را در قالب یک طرح قابل دفاع و هوشمندانه تنظیم کنند و به کمیسیون فرهنگی مجلس ارائه بدهند تا نمایندگان نسبت به آن چاره‌جویی کنند. 




در آستانه ده‌ سالگی⇐شفاف‌سازی مالی و اندیشه‌های مستقل به اوج خواهند رسید؟

سینماروزان: سازمان هنری-رسانه ای اوج از سال نود کار خود را رسما شروع کرد که دایره فعالیتش شامل ساخت فیلم سینمایی، سریال ، مستند ، انیمیشن ، طراحی و … می‌شود.

با این حال آنچه اوج را بیش از همه در معرض توجه عموم قرار می‌دهد، فیلم و سریال های آن است و آنچه در همه این سالها به پاشنه آشیل این سازمان بدل شده آن است که فقط با حلقه‌ای بسته از افراد همکاری می‌کند.

سازمان اوج طی ۹ سال گذشته بیش از ۲۰ فیلم و سریال ساخته که بسیاری از آن ها فاقد کیفیت هستند و توفیقی پیش مخاطب بدست نیاوردند. به‌غیر از یکی دو استثناء، موفقیت اوج هم فقط زمانی بوده که با چهره‌هایی که پیشتر امتحان خود را پس داده‌اند، کار کرده.

نخستین اقدام مهم سازمان اوج ، رفتن سراغ ابراهیم حاتمی کیا بود. اوج تا پیش از آن روی فیلم هایی هپچون “زیباتر از زندگی” انسیه شاه حسینی سرمایه گذاری میکرد اما این بادیگارد حاتمی کیا بود که فعالیت سینمایی اوج را در کانون توجهات قرار داد. اوج میدانست به نام معتبر ابراهیم حاتمی کیا نیاز دارد؛ از آن طرف حاتمی کیا بعد از دعوت و گزارش یک جشن دلخوری اش را از فراهم نبودن شرایط فیلمسازی مطلوب خود، بیان کرده بود. بنیاد فارابی امکانات ساخت چ را در اختیارش گذاشت و اوج زمینه ساخت بادیگارد را فراهم کرد. بعد از این فیلم، همکاری اوج و حاتمی کیا در قالب فیلم های به وقت شام و خروج ادامه یافت.

در سال 94 که “بادیگارد” ساخته شد، سازمان اوج از فیلم “ایستاده در غبار” هم رونمایی کرد. جسارت نهفته شده در فیلم ، تحسین‌ها را برانگیخت و نشان داد اوج برای انجام کارهای «متفاوت» قد علم کرده است. محمدحسین مهدویان پیشتر با ساخت مستند “آخرین روزهای زمستان” توانایی اش را به اثبات رسانده بود اما این اوج بود که جسارت کرد و پروژه مهم زندگی حاج احمد متوسلیان را به او سپرد. فیلم سینمایی “ایستاده در غبار” یک دستاورد مهم دیگر داشت و آن هموار شدن مسیر فیلمسازی مهدویان است.

هشت سریال تاکنون با مشارکت سازمان اوج ساخته شده. “آسمان من” اولین سریال اوج است که می توان آن را اثری قابل قبول دانست؛ هر چند تبدیل به سریالی جریان ساز نشد. “پایتخت 5” به همراه “آقازاده” شاخص‌ترین سریال های اوج هستند که هر دو جزو آثار استراتژیک محسوب می‌شوند.

صف سریالهای شکست خورده اوج اما طولانی تر است؛ “سر دلبران”، “در میان خاکستر”، “مینو” و “گیله وا” آثاری هستند که در زمان پخش مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار نگرفتند. سریال نوجوانانه اوج با اسم “محرمانه” دیگر تلاش شکست خورده اوج است. این سریال قرار بود خلا آثار نمایشی برای نوجوانان را پرکند اما به دلیل ضعف فیلمنامه ، کارگردانی و بازیگری عملا شکست خورد.

سازمان اوج در سریال‌سازی کارنامه ای شکست خورده دارد. برای همین سال ۹۵ چاره را در همکاری با یک «بِرند» دید. “پایتخت” سریالی محبوب بود و اوج می‌توانست از این ویژگی بهترین نفع را ببرد. اوج سرمایه ساخت سریال را تامین کرد و نتیجه ای که در نهایت به دست آمد هم به سود سازندگان پایتخت بود و هم سازمان اوج. از یک طرف سازندگان اجازه یافتند تا برخی خطوط قرمز را به خدمت جذایبت سریال در بیاورند. از آن طرف منویات اوج درباره داعش برآورده شد.

تازه ترین تصمیم اوج مشارکت در ساخت سریال خانگی “آقازاده” بوده است. آن طور که حامد عنقا (تهیه کننده سریال) گفته، او سال 97 سراغ سریالی با موضوع مفاسد اقتصادی می رود و سازمان اوج در ادامه با سریال “آقازاده” همراه می شود. عنقا در گفتگو با فرهیختگان شیوه تعامل اوج و آقازاده را این گونه روایت کرده است: « همراهی و مشارکت ما با سازمان اوج یک مشارکت فکری درباره موضوع مبارزه با مفاسد بود و اینکه مخاطب حرف هایمان را فقط یک قشر خاص قرار ندهیم.»

همکاری اوج در همراهی با سریالی ضد فساد البته برایش خالی از هزینه هم نبوده است. با این حال “آقازاده” با وجود همه نقدها، نسبتا مورد پذیرش مخاطب قرار گرفته و همزمان برای مخاطب خاص، باب تازه ای درباره لزوم مبارزه جدی با مفاسد مختلف گشوده است. اینکه این روند سریال‌سازی را اوج ادامه دهد یا نه معلوم نیست.

در میان تولیدات سینمایی سازمان اوج هم آثار شکست خورده زیاد دیده می شود. شرایط وقتی وخیم است که بدانیم آن چه این سازمان در یک سال اخیر ساخته با انتقاد همگانی مواجه بوده اند. حتی “خروج” ابراهیم حاتمی کیا یکی از بدترین فیلم های او لقب گرفته است.
“روز بلوا” دیگر محصول جدید اوج است که سال پیش در جشنواره فجر رونمایی شد و نقدهای منفی منتقدان را به خود دید.
نظرها درباره “لباس شخصی”( که در جشنواره سال پیش رونمایی شد) به تند و تیزی روز بلوا نبود؛ با این حال این فیلم هم کپی دست چندم ماجرای نیمروز لقب گرفته است.
اوج سال پیش “آبادان یازده 60” را هم در جشنواره داشت که چندی پیش روی پرده سینماها رفت. این فیلم که از حجم بالای دیالوگ شبیه به نمایشهای رادیویی شده بود نیز نتوانست نظر منتقدان را جلب کند.
از دیگر فیلم های شکست خورده اوج می توان به “هیهات”، “سوء تفاهم” و انیمیشن سینمایی “فهرست مقدس” اشاره کرد. این آثار هم از سوی منتقدان پس زده شده اند و هم مخاطبان.

سازمان اوج حضوری پررنگ در برنامه سازی دارد که بیشتر آنها در قالب مستند روی آنتن رفته اند. اگر بخواهیم به موارد موفق اشاره کنیم ، فقط به مستند “خانه ما” می‌رسیم. این مسابقه مستند البته بعد از شش فصل دچار تکرار شده اما در هر حال مخاطب خاص خود را داشته است.
“خانه ما” با هدف تربیت ذهن مخاطبان برای رسیدن به سبک زندگی مبتنی بر صرفه جویی ساخته شد.

در مقابل، مسابقه های “فرمانده” و “ضد گلوله” برغم پروداکشن پرهزینه مورد استقبال بیننده قرار نگرفتند. یا برنامه “اقیانوس آرام” نتوانست پاسخی درخور به نیازهای نوجوانان بدهد. ساختار خشک و حرف های کلی و کلیشه ای، مهم ترین عوامل شکست برنامه هستند.

اوج بنا شد که بازوی مدرن ارزشیون در تولید محصول هنری باشد ولی درنهایت اشتباه ارگانهای ارزشی پیشین در دسته‌بندی افراد و واسپاری پروژه فقط به حلقه‌ای بسته از افراد و درعین حال عدم شفاف‌سازی مالی درباره عملکرد، دامن اوج را هم گرفته.

اوج می‌توانست خرق عادت کند و هم با باز کردن فضا برای اندیشه‌های مستقل و هم با شفاف‌سازی مالی عملکردش، مسیری نو گشاید در کارنامه ارزشیون. آیا مدیران بالادست اوج در شرف ده‌سالگی و تغییر و تحول احتمالی در این ارگان، این دو مهم را از منصوبین خویش خواهند خواست؟




درحالی‌که تعطیلی سینماها تا ابتدای آبان تمدید شده⇐شورای صنفی نمایش باز تشکیل جلسه داد!!+تازه‌ترین خروجی شورا

سینماروزان: درحالی که تعطیلی سینماها به هفته سوم کشیده شده و بناست تا دوم آبان همچنان سینماها تعطیل باشند، شورای صنفی نمایش باز تشکیل جلسه داد.

در تازه‌ترین جلسه شورای صنفی نمایش فیلم «تهران شهر عشق» به تهیه‌کنندگی محمد احمدی و «آن شب» به تهیه‌کنندگی محمد درمنش اعلام وصول شد.

همچنین تکلیف اکران فیلم‌های سینمایی «تومان» به کارگردانی مرتضی فرش‌باف، «سازهای ناکوک» به کارگردانی علی حضرتی، «مردن در آب مطهر» به کارگردانی نوید محمودی و «اینجا هم باران می‌بارد» به کارگردانی نادر طریقت که پیشتر درخواست اکران داشتند، هفته آینده مشخص خواهد شد.

شورای صنفی نمایش همچنین مقرر کرد سقف فروش و بازه زمانی اکران فیلم‌هایی که اکرانشان به تأخیر افتاده است از زمان بازگشایی مجدد سینماها محاسبه شود.

 




واکنش خسرو معتضد به ساخت فیلم ضدایرانی “تومیریس” توسط یک قزاق برنده سیمرغ فجر(!)⇐وقتی خودمان درباره اساطیرمان فیلم نمی‌سازیم باید هم قزاقستان علیه ما فیلم بسازد!/هیچ بعید نیست که به‌زودی امارات هم علیه ما فیلمی بسازد!/دولت‌های کوچک و ضعیف منطقه مدام دارند علیه ما تبلیغ می‌کنند اما دولت ما وسواس و حساسیتی در این زمینه خرج نمی‌کند!/بعید است که وزرای کابینه هم فهرست کامل سلسله‌های ایرانی را بدانند!؟/همسایگان علیه ایران و کوروش فیلم می‌سازند و ما به‌دنبال تولید “تگزاس” هستیم!/باید خدا را شکر کنیم که سعدی را عرب جا نزدند!!/خوشحالم که عمر صدام به این روزها نرسید وگرنه می‌دیدید آنها علیه ما چه چیزها که نمی‌ساختند!!

سینماروزان: به تازگی در قزاقستان فیلمی با نام “تومیریس” تولید شده که سرمایه هنگفت تولید آن(نزدیک به ده میلیون دلار) توسط آلیا نظربایف، آقازاده نورالسلطان نظربایف(رییس جمهور پیشین قزاقستان) تامین شده است!

به گزارش سینماروزان “تومیریس” در تحریف آشکار تاریخ نه تنها ایرانیان را وحشی نشان داده بلکه کوروش را هم فردی خونریز نمایش می‌دهد و درعین حال زبان فارسی تکلم شده در فیلم نیز پر از غط و مملو از عبارات عربی است که اصلا قبل از حمله اعراب، جایی در واژگان نداشتند.

این فیلم ضدایرانی را آکان ساتایف ساخته که برنده سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری از جشنواره سی و یکم فجر هم بوده برای فیلمی با نام “جنگجویان جلگه”!!

خسرو معتضد مورخ باسابقه و فیلم‌بین ژانر تاریخی با اشاره به تولید این فیلم ضدایرانی به فرهیختگان گفت: از ماست که بر ماست. من در عجبم و باید خدا را شکر کنیم که تا امروز سعدی را عرب جا نزدند. مردم ما خیلی تاریخ را دوست دارند و این‌گونه حرف‌ها برای مردم ما جالب است. الان دولت‌های کوچک و ضعیف منطقه دارند علیه ما تبلیغ می‌کنند اما دولت ما وسواس و حساسیتی در این زمینه خرج نمی‌کند. الان وزرای کابینه را در نظر بگیرید و از آنها بپرسید سلسله حکومت‌های ایران را نام ببرند، بعید است که بتوانند پاسخ دهند؟؟؟ همین می‌شود که کشورهای منطقه برای ما شاخ‌وشانه می‌کشند؛ شوروی از بین رفت و آمدند یک‌سری کشورهای جعلی تاسیس کردند.

به گزارش سینماروزان معتضد با نقد کم‌کاری داخلی در تولید فیلم تاریخی گفت: در این بین، خیلی از فیلمسازان ما هم در جریان نیستند. کارگردانان و تهیه‌کنندگان ما الان دنبال تگزاس 1 و تگزاس 2 و … هستند؛ فیلم‌هایی که حتی لباس‌های نظامی آن را هم اشتباهی پوشیده‌اند؛ واقعا اینها چطور جرات می‌کنند این چیزها را بسازند؟ چند شب پیش فیلم «سقوط» را دیدم که از هر نظر عالی بود آن‌وقت در فیلم‌های ما حتی لباس‌های نظامی ارتش آلمان را اشتباهی می‌پوشند وای به حال داستان آن. خوشحالم که عراق، کارگردان و سینمای آنچنانی نداشت و عمر صدام هم به این روزها نرسید وگرنه می‌دیدید آنها علیه ما چه چیزها که نمی‌ساختند.

خسرو معتضد گفت: در زمان هخامنشیان، در اطراف دریای خزر، اقوام وحشی زندگی می‌کردند که یکی از این اقوام‌ها، ماساگت‌ها یا ماساژت‌ها بودند. اینها در آن زمان برای کشتی‌های ایرانی مزاحمت ایجاد می‌کردند. چون در آن زمان تجار ایرانی و حکومت مرکزی، ترددهای بسیاری در دریای خزر انجام می‌دادند و این قبایل برای کشتی‌های ایرانی مزاحمت‌های زیادی را رقم می‌زدند. مانند یونانیان که در آن زمان، مزاحمت‌هایی را برای کشتی‌های ایرانی به وجود می‌آوردند. کوروش برای تنبیه این اقوام به سمت شمال دریای خزر لشکرکشی کرد و آن جنگ معروف رقم خورد.

معتضد با رد تصویری که از کوروش در «تومیریس» نشان داده شده، ادامه داد: کوروش یک انسان جهان‌گشا بود اما این جهان‌گشا بودن با آن تصوری که همه در ذهن دارند فرق دارد. آشوریان هم در تاریخ جهان‌گشا بودند اما به وسیله آدمکشی و جنایت می‌توانستند بر کشور یا منطقه‌ای تسلط پیدا کنند اما کوروش نمی‌کشت و تلاش می‌کرد کنار بیاید و به همین دلیل نامش به نیکویی در تاریخ جاودانه ماند. مثلا زمانی که بابل را گرفت، به خدایان آنها احترام گذاشت؛ همین کار را داریوش در مصر انجام داد. همین کمبوجیه که نام نیکویی از او در تاریخ ثبت نشده، به گاو آپیس که مورد احترام مصری‌ها بود احترام می‌گذاشت. به همین دلیل این‌طور نیست که بخواهیم آن فتوحات را در نتیجه آدمکشی و طمع‌ورزی این حاکمان تصور کنیم.

این تاریخ‌شناس با اشاره به داستان «تومیریس» می‌گوید: ماساژت‌ها، حکومت مرکزی را اذیت می‌کردند و مانند یونانی‌ها، به کشتی‌های ما حمله می‌کردند. کوروش چون اهل خونریزی و کشتن نبود، خواست با اینها کنار بیاید و به همین دلیل، پیام پرمهری برای ملکه آنجا فرستاد و خواست که با ازدواج با او، به این مزاحمت‌ها پایان دهد. چون آن مزاحمت‌ها در آن ناحیه از دریای خزر ریشه‌دار شده بود همچنان که این ناحیه از خزر، هنوز هم محل تشویش است چراکه همین چند روز پیش بود که ترکمنستان، برای قایق‌های ایرانی ایجاد مزاحمت کرد. کوروش برای مردم این ناحیه پیام مهر فرستاد اما پسر ملکه که شجاع بود، خود را به جنگ زد و توسط سربازان ایرانی کشته شد، درحالی که کوروش از این موضوع اطلاع نداشت و همین سبب شد تا تومیریس قسم بخورد کوروش را زنده نگذارد. این اطلاعاتی است که هرودت به ما می‌دهد وگرنه مورخان ما تنبلی کردند و نوشته‌هایی از این دوران به جا نگذاشتند یا اگر گذاشتند، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.

معتضد در پاسخ به این پرسش که دلیل این همه تاختن به تاریخ باستان و حتی معاصر امروز ایران از سوی کشورهای کوچک و کم‌قدرت منطقه چه چیزی است، می‌گوید: تقصیر خودمان است آن هم به چند دلیل. اول اینکه الان محتوای تمام سریال‌های ما مربوط به تاریخ پس از اسلام است و من نمی‌دانم که ما چه امتناعی از پرداختن به تاریخ قبل از اسلام داریم که اگر ما روایت نکنیم بقیه بیکار ننشسته‌اند. در سال 1950، دو پروفسور سرشناس ازجمله «جرج کامرون» در ایران بودند که کشف عجیبی را رقم زدند. آنها استخوان‌هایی را پیدا کردند که در آمریکا مورد آزمایش کربن 14 قرار دادند و مشخص شد که قدمت این استخوان‌ها، 100 هزار سال پیش است یعنی قدمت ایران را 100 هزار سال پیش عنوان کردند. این کشف سروصدای زیادی کرد و مطبوعات آن زمان نیز این خبر را پوشش دادند. پس باید به تمام زوایای این تمدن پرداخته شود.

وی ادامه داد: دوم آنکه نباید تعجب کنیم که کشوری مانند قزاقستان علیه ما فیلم ساخته است. برخی  کشورها سریال‌هایی به اسم خلفا ساخته‌اند و در آن به ایرانی‌ها توهین کرده‌اند. ترکیه، آتاتورک ساخته و جالب آنکه تمام اینها بعد از ما آغاز به‌کار کرده‌اند. «ملک فاروق» آدم فاسدی بود اما 30 قسمت درباره او تهیه کرده‌اند. وقتی خودمان درباره اساطیرمان فیلم نمی‌سازیم باید هم قزاقستان علیه ما فیلم بسازد
این گناه ماست که درباره اساطیرمان نمی‌سازیم نه اینکه بیاییم و از قزاقستان تعجب کنیم که چرا علیه ما فیلم ساخت. ببینید همین آذربایجان چقدر علیه ما تبلیغ می‌کند. ما تبلیغات‌مان ضعیف است. فردا هم اصلا متعجب نشوید که امارات فیلمی علیه ما بسازد چون آنجا هم برای سال‌هایی در اختیار دولت ایران بود و هیچ بعید نیست که آنها هم فیلمی علیه ایران بسازند.

 

تومیریس
تومیریس




گلایه کیهان از ارشاد به خاطر صدور مجوز برای یک زندانی حوادث ۸۸+عکس

سینماروزان: صدور پروانه نمایش برای فیلمی با عنوان “مادر-پسر” که توسط مهناز محمدی از بازداشتیهای حوادث انتخاباتی88 ساخته شده با گلایه روزنامه کیهان مواجه شده است.
به گزارش سینماروزان محمدی سابقه ساخت مستندهایی مثل “زنان بدون سایه”، “کوچنامه” و “بچه های خاک” را در کارنامه دارد.

فیلم تازه محمدی “مادر-پسر” داستان زندگی یک مادر به نام لیلا و پسرش را روایت می‌کند که در مقابل پیشنهاد ازدواج مجدد دچار تردید می‌شود. در نهایت، لیلا ناچار می‌شود میان مسائل مالی و جدایی از خانواده‌اش تصمیم بگیرد…

متن گزارش کیهان درباره صدور مجوز برای محمدی را بخوانید:

مهناز محمدی در گفت‌و‌گویی با رادیو فردا (وابسته به سازمان سیا) اعلام کرد فیلم جدیدش به نام «مادر- پسر» از سازمان سینمایی وزارت ارشاد، هم مجوز ساخت دریافت داشته بود و هم پروانه نمایش دریافت داشته است.
محمدی که به دلیل فعالیت‌های ضدانقلابی در فتنه 88 به پنج سال زندان محکوم شد، پس از آزادی از زندان، به تحریک و تشویق و تهیه‌کنندگی محمد رسول‌اف (که خود به‌دلیل فعالیت‌های ضدانقلابی دو بار در دادگاه انقلاب محکوم شده بود) و با فیلمنامه‌ای از او، فیلم «مادر- پسر» را ساخت، در حالی که پیش از آن هیچ تجربه‌ای در ساخت فیلم‌های بلند داستانی نداشت. فیلم یادشده علی‌رغم ضعف ساختاری به جشنواره‌های خارجی فرستاده شد و در برخی از جشنواره‌های درجه دو و سه اروپایی، به نمایش درآمد.

 

فیلم «مادر- پسر» مثل آثار رسول‌اف علاوه ‌بر ساختار بسیار ضعیف، برای اینکه در جشنواره‌های خارجی مورد توجه قرار بگیرد، تصویری سیاه و کدر و جعلی از جامعه ایرانی و موقعیت زنان در این جامعه به تصویر کشیده و مردان ایرانی را ظالم و ستمکار نشان داده بود.

 

محمدی در گفت‌و‌گویش با رادیوی سازمان سیا، ضمن توهین به سینماگران ایرانی که اغلب آنها را وصل به «شیر نفت و رانت» خوانده بود، تنها خودش و یکی دو نفر دیگر را مستقل از این فضای آلوده به‌شمار آورد. وی در پایان این گفت‌و‌گوی فرمایشی، پروانه نمایش وزارت ارشاد را فاقد ارزش دانست و آن را به خواست نیروهای مسلح کشور منوط کرد.

 

قاعدتا اداره‌ای یا دایره و یا معاونتی در سازمان سینمایی وزارت ارشاد بایستی وجود داشته باشد که برای فیلم‌ها پروانه نمایش صادر می‌کند و شگفت آنجاست که چگونه برای چنین اثر ضدایرانی و سیاه و چرک از دو نفر با سابقه محکومیت امنیتی که هر دو در مصاحبه‌هایشان با رسانه‌های وابسته به سرویس‌های امنیتی و جاسوسی غرب، ایران و مردم ایران و هنرمندان و سینماگران ایرانی را مورد اهانت و هتاکی قرار داده‌اند، مجوز ساخت و پروانه نمایش صادر می‌کند؟!

 

چندی پیش گروهی از سینماگران در بیانیه‌ای خواستار حذف پروانه فیلمسازی از پروسه ساخت فیلم شدند. حالا با این انفعال و فشل بودن شوراهای به اصطلاح صدور مجوز ساخت و نمایش، آیا اساساً دلیلی برای بقا یا انحلال چنین نهادهایی که بود و نبودشان با صفر تفاوتی ندارد، به چشم می‌خورد؟!!

 

نکته قابل تأمل اینکه همین فرد به‌عنوان یکی از به اصطلاح «افتخارآفرینان سینمای ایران» در عرصه بین‌المللی در روز ملی سینما و از سوی جشنواره دولتی فیلم فجر و از کیسه ملت مورد تجلیل قرار گرفت. به‌راستی این چه ظلمی ‌است که ملتی، هم باید مورد توهین و تحقیر این جماعت قرار بگیرند و هم به‌دلیل حضور مدیرانی بی‌مسئولیت در امانت داری بیت‌المال، هزینه تجلیل از آنها را بپردازند؟!

مهناز محمدی+پشت+صحنه+پسر+مادر
مهناز محمدی+پشت+صحنه+مادر+پسر