1

از حالا باید فردوسی پور را برنده این بخش دانست؟⇐معرفی نامزدهای جایزه بهترین چهره تلویزیونی نوزدهمین جشن حافظ

سینماروزان: نامزدهای بهترین چهره تلویزیونی نوزدهمین جشن سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر معرفی شدند و از حالا میتوان عادل فردوسی پور را برنده این بخش دانست!؟

این نامزدها از برنامه‌هایی انتخاب شده اند که از بعد از نوروز ۹۷ تا نوروز ۹۸ در صدا و سیما یا فضای مجازی پخش شده اند.

فهرست نامزدها عباتند از:

1-  باربد بابایی (تب تاب)

2-  پژمان بازغی (کودک شو)

3-  رامبد جوان (خندوانه)

4-نجمه جودکی(ترانه‌باران)

5-  رضا رشید پور (حالا خورشید)

6-عبدالله روا(ویدیو چک)

7-  علی ضيا (فرمول یک)

8-  احسان علیخانی (عصر جدید)

9- عادل فردوسی پور (نود)

10- محمد رضا گلزار (برنده باش)

برگزیدگان نوزدهمین جشن حافظ بیستم تیرماه معرفی می‌شوند.




امتداد تبعیض در اکران با تخصیص هزار سانس به دو فیلم حاکمیتی-مشکوک المنابع!!/”تگزاس۲″ ۱۹میلیاردی شد/”سرخپوست” ۸میلیاردی شد/”سامورایی…” از ۵٫۵میلیارد گذشت/”زهرمار” ۲میلیارد را رد کرد/”ایکس لارج” از نیم میلیارد عبور کرد+آمار کامل فروش

سینماروزان: واسپاری بخش عمده سانسها به دو فیلم حاکمیتی-مشکوک المنابع سبب شده مابقی فیلمهای روی پرده علیرغم همه تلاشها نتوانند به حق خود از اکران برسند.

در صدر آمار فروش همچنان “متری شش و نیم” قرار دارد که با ازدست دادن بخش عمده سالنها در رقم فروش 27.5 مانده و به دنبالش کمدی “تگزاس2” قرار گرفته که در آخرین روزهای اکران 19میلیاردی شده.

دو فیلم حاکمیتی-مشکوک المنابع که رویهم حدود هزار سانس دارند بعد از یک ماه مجموع فروششان به 20میلیارد هم نرسیده!

“سرخپوست” که هم سالنهای مکفی دارد و هم تبلیغات فراوان 8میلیارد را رد کرده و “سامورایی…” هم آخرین روزهای اکران را با عبور از 5.5میلیارد سپری میکند.

“زهرمار” بعد از دو هفته دومیلیاردی شده و “ایکس لارج” هم در یک هفته نیم میلیارد را رد کرده است.

آمار فروش تا ابتدای جمعه 14 تیر ۱۳۹۸  به شرح زیر است:

(تمامی ارقام به تومان است)

–متری شش و نیم ۲۷ میلیارد و 550میلیون(110روز)

–تگزاس(۲) 19 میلیارد و 50میلیون(79روز)

–شبی که ماه کامل شد 10میلیارد و ۱۰۰میلیون (30روز)

–ما همه با هم هستیم 8میلیارد و 300میلیون(30روز)

–سرخپوست 8میلیارد و 200میلیون(30روز)

–سامورایی در برلین ۵میلیارد و 600میلیون(58روز)

–زهرمار 2میلیارد و 100میلیون(16روز)

–دختر شیطان ۱میلیارد و 50میلیون (30روز)

–ایکس لارج 610میلیون(9روز)

–کارکثیف 20میلیون(2روز)




در تحلیل یک مدیر اسبق رسانه ملی بر شوی مدیران نورس شبکه سه مطرح شد⇐اینکه به جز بانکی که سهامدار اصلیش شستای تأمین اجتماعی است، سازمان هم هزینه ای هنگفت برای تولید «عصرجدید» صرف کرده از کجا نشأت گرفته؟؟؟/مشروعیت «هیئت داوران» برنامه عصر جدید از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ از توانایی آنان در تشخیص «کف و کیف» حاصل از فعالیت‌های شرکت‌کنندگان؟؟/چرا فقط دو نفر از داوران، «دیده» و شناخته شده‌اند؟؟/چرا داور با ظاهر مذهبی نه دیده و نه شناخته شده است؟؟/آیا بناست به واسطه این آقای «سلبریتی بعد از این»(!) قبح تقلید از یک برنامه آمریکایی، پوشانده شود؟؟

سینماروزان: اگر زمانی این شوهای طنین و طپش و ترانه بود که در لس آنجلس ضبط میشد و بصورت قاچاق به خانه های ایرانیان میرسید حالا مدیرانی که وارد رسانه ملی شده اند شوهای مختلفی را در شبکه های مختلف راه اندازی کرده اند.

“عصرجدید” از جمله چنین شوهایی است که بعد از ورود مدیرانی نورس به شبکه سه تولید شده و در کنار کپی برداری از نمونه های آمریکایی به واسطه وارد کردن جوانی لطیف اللحن و گمنام با پسوند “دکتر” به هیأت داوران، پرسش ساز شده است.

عبدالله گیویان که هم سابقه مدیریت در صداوسیما و هم سابقه تدریس در دانشکده صداوسیما را دارد با اشاره به حمایت بانک ملت[ که شستای تأمین اجتماعی از جمله سهامدارانش است] از “عصرجدید” نوشت: حمایت مالی از برنامه «عصر جدید» چگونه اتفاق می‌افتد؟ این رسم نیست که برآورد، هزینه‌ها و سود و دستاورد برنامه‌های تلویزیونی شفاف و اعلام شود. باوجوداین می‌توان ردی از حامیان مالی دید: «به‌پرداخت بانک ملت»؛ بانکی دولتی که 30 بهمن ۱۳۸۷ خصوصی شده است!!

گیویان با اشاره به حمایت تلویزیون از “عصرجدید” ادامه داد: این برنامه با توجه به معیارهای موجود تلویزیون، تولیدی سنگین و پرهزینه است. بنابراین باید پذیرفت که بودجه بسیاری برای تأمین هزینه‌های سنگین تولید این برنامه صرف شده است. علاوه‌براین، تدارکاتی که برای آماده‌سازی داوطلبان شرکت در برنامه مورد نیاز است مستلزم بودجه‌ای سنگین است. تأمین بخش قابل‌توجهی از این مبالغ، بنا بر شنیده‌ها، برعهده سازمان صداوسیما بوده است. این به آن معناست که با توجه به مضایق مالی این سازمان، ساخت این برنامه عملی اندیشیده و عامدانه و هدفمند بوده است و به‌هیچ‌وجه نباید آن را اتفاقی عادی تلقی کرد.

گیویان پیرامون تناقضات داوری “عصرجدید” نوشت: مشروعیت «هیئت داوران» برنامه عصر جدید در تشخیص مقبولیت استعدادهای متنوع، از توانایی ذهنی محاسبات ریاضی تا عملیات آکروباتیک، از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ ظاهرا صلاحیت داوران در تشخیص این فعالیت‌های متنوع به توانایی آنان در تشخیص «کف و کیف» حاصل از فعالیت‌های شرکت‌کنندگان محدود می‌شود و بس.

این استاد دانشگاه ادامه داد: هیئت داوران در برنامه «عصر جدید» از دو هنرپیشه، یک موزیسین و یک دانشگاهی تشکیل شده است؛ یکی با ریش و ظاهر مذهبی، سه هنرمند که دو نفر از ایشان سلبریتی شناخته شده و یکی که کمتر از داور چهارم ناشناخته است. به‌عبارت‌دیگر، داوران برنامه «عصر جدید» چهره‌هایی هستند که دو نفر از ایشان «دیده» و شناخته شده‌اند، یکی از آنان را برخی شنیده‌اند و یکی دیگر که قاعدتا باید شبکه سه خواسته باشد که «دیده» و شناخته شود.

گیویان در تشریح داور لطیف اللحن آورد: اتفاقا این فرد اخیر کسی است که با ظاهر مذهبی بیشتر از دیگر داوران مقوله‌های اخلاقی و ایدئولوژیک را نمایندگی می‌کند نه دیده و نه شناخته شده است ولی تلاش می‌کند با تکیه‌کلام‌های گروه‌های جوان‌تر جامعه، مثل «کف و کیف»، لذت‌بردن و سرگرم‌شدن را امری مشروع معرفی کند.

عبدالله گیویان در چرایی چینش عجیب داوری در “عصرجدید” نوشت: کسانی که این داوران را ذی‌صلاح می‌دانند، احتمالا بر این گمانند که می‌توانند با استفاده از «محبوبیت» و «مشروعیت» سلبریتی‌های حاضر (که زاویه‌ای با تلویزیون ندارند و بلکه برای آن و در آن کار می‌کنند و از زمره کارمندان هنری کم‌مسئله نیز به حساب می‌آیند)‌ و در نتیجه جلب مخاطب و تظاهر به «جدیدبودن»، حضور داور موردنظر خود را توجیه کنند و تدریجا او را به‌عنوان «سلبریتی طراز شبکه سه» جا بیندازند.

گیویان ادامه داد: به‌این‌ترتیب، سلیقه مخاطب درباره «سلبریتی»ها قالب زده می‌شود و در کنار چهره‌های دیگر، جایی هم برای چهره مطلوب شبکه باز می‌شود. اینها (آن سلبریتی‌های بالفعل و این سلبریتی بعد از این) در موجی از هیاهو، قبح تقلید از یک برنامه آمریکایی و یک برنامه متکی بر کالایی و نمایشی‌کردن و فروش استعدادها را می‌پوشاند و تلویزیون به جلب مخاطب نائل می‌آید؟؟؟




رهایی داروغه زاده از معاونت نظارت+حذف طباطبایی نژاد از مرکز گسترش و ورود به اداره نظارت+انتصاب یک فعال مطبوعاتی(!) بر موزه سینما+انتصاب یک کارمند رسمی تلویزیون(!) بر مرکز گسترش+تمدید حکم دبیری فجر برای داروغه زاده

سینماروزان: بالاخره جدی ترین تغییرات سازمان سینمایی بعد از ریاست حسین انتظامی بر این سازمان صورت پذیرفت.

به گزارش سینماروزان رییس سازمان سینمایی طی احکامی سیدمحمد‌مهدی طباطبایی‌نژاد را به عنوان معاون ارزشیابی و نظارت، ابراهیم داروغه زاده را به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر، محمد حمیدی مقدم را به عنوان مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و مهران عباسی انارکی را به عنوان مدیرعامل موزه سینما منصوب کرد.

حذف طباطبایی نژاد از مرکز گسترش در شرایطی صورت میگیرد که حین شش سال حضور در این سمت بارها با انتقادات مستندسازان در چگونگی توزیع تسهیلات مواجه شده بود.

به جای طباطبایی نژاد یک کارمند رسمی تلویزیون به نام محمد حمیدی مقدم به مدیریت مرکز گسترش رسیده است.

ابراهیم داروغه زاده بعد از رهایی از معاونت پرحاشیه نظارت به عنوان دبیر جشنواره فجر مسئولیتش تمدید شده است.

انتظامی برای مهران عباسی انارکی که بخش عمده سوابقش مربوط به حیطه مطبوعات بوده(!!!) نیز حکم مدیریت موزه سینما را صادر کرده است.

سیاهه سوابق مدیران تازه سازمان را در ادامه بخوانید:

سید محمد مهدی طباطبایی نژاد متولد 1349 در تهران دارای مدرک کارشناسی ارشد برنامه‌ریزی شهری از دانشگاه تبریز و مدرس دانشگاه پیام نور است.

از سوابق اجرایی او می توان به مدیر گروه فرهنگ، تاریخ و هنر شبکه اول سیما، مدیر طرح و برنامه شبکه اول سیما، مدیر هفتمین تا دوازدهمین دوره جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت و مدیرعاملی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی (از 1392 به بعد) اشاره کرد.

طباطبایی نژاد به عنوان تهیه‌کننده ارشد سیمای جمهوری اسلامی ایران ساخت برنامه ها و مجموعه های متعددی را بر عهده داشته است.

ابراهیم داروغه زاده که پیش از این به عنوان معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی و در دو دوره اخیر جشنواره فیلم فجر به عنوان دبیر مسئولیت داشته است متولد ۱۳۴۹ در تهران و دارای مدرک دکتری پزشکی عمومی و نیز کارشناسی ارشد روابط بین الملل است.

از دیگر سوابق مدیریتی داروغه زاده می توان به ریاست پخش شبکه چهار سیما، مدیریت گروه اجتماعی شبکه اول سیما، مدیر عاملی موسسه رسانه‌های تصویری، مدیر عاملی موسسه تصویر شهر و مدیریت موسسه آوای سلامت اشاره کرد.

تهیه کنندگی برنامه ها و مجموعه های متعدد تلویزیونی از فعالیت های او به عنوان تهیه کننده ارشد صداوسیما محسوب می شود.

محمد حمیدی مقدم متولد 1347 در همدان دارای مدرک کارشناسی ارشد سینما از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر، فعالیت فیلمسازی را از اواخر دهه 1360 در انجمن سینمای جوانان ایران آغاز کرد که با ساخته هایش موفق به دریافت جوایزی از جشنواره های داخلی و خارجی شده است.

او به عنوان تهیه کننده و کارگردان رسمی صدا و سیما فعالیت حرفه ای در حوزه برنامه سازی تلویزیونی را از سال 1376 با طراحی و تهیه کنندگی مجموعه سینمادو آغاز کرد و از دیگر برنامه های او می توان به سینماچهار، سینمایک، مستند چهار (85-94) و آنسو اشاره کرد.

مهران عباسی انارکی متولد 1350، دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت شهری است.

مشاور اجرایی معاون وزیردر امور مطبوعاتی، مدیرعامل و ریس هیات مدیره موسسه نشر آوران، مدیر راه اندازی واجرایی مرکزنظارت وارزیابی سازمان صداوسیما، معاون اجرایی شبکه جهان بین صدا و سیما، مدیر طرح بانک اطلاعاتی هنرمندان و عوامل تولیدسازمان صدا وسیما، مدیر خانه خبرنگاران آزاد روزنامه جام جم، عضو هیات مدیره موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران، معاون مرکز روابط عمومی و بین الملل شهرداری تهران، مدیرعامل و عضو هیات مدیره شرکت پیام رسا شهرداری تهران، عضو هیات مدیره شرکت چاپ و توسعه روزنامه همشهری و نماینده شهرداری تهران بعنوان حامی برگزاری جشنواره فیلم از جمله سوابق اجرایی و مدیریتی عباسی انارکی محسوب می شود.




از “بانوی عمارت” تا “ممنوعه”؛ معرفی بهترینهای تلویزیون جشن حافظ

سینماروزان: نامزدهای بخش تلویزیون نوزدهمین جشن حافظ معرفی شدند.

نامزدهای بهترین مجموعه تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی امسال جشن سینمایی و تلویزیونی «حافظ»از میان مجموعه‌هایی انتخاب شده اند که از بعد از فروردین سال 97 تا فروردین 98 روی آنتن تلویزیون رفته یا در شبکه نمایش خانگی منتشر شده‌اند.

بهترين مجموعه:

بانوی عمارت (به تهیه‌کنندگی مجید مولایی)

پدر (به تهیه‌کنندگی حامد عنقا)

حوالی پاييز (به تهيه کنندگی سعيد پروینی)

دلدادگان (به تهیه‌کنندگی ایرج محمدی)

ممنوعه (به تهیه‌کنندگی علی اکبر نجفی)

بهترين فيلمنامه :

بانوی عمارت (احسان جوانمرد)

پدر (حامد عنقا و سیدحسین امیر جهانی)

دلدادگان (مهدی محمدنژادیان و بابک کایدان)

ممنوعه (علی اصغری و مهرداد کوروش¬نیا)

بهترين کارگردان:

همایون اسعدیان (لحظه‌ی گرگ و میش)

بهرنگ توفیقی (پدر)

عزیزالله حمیدنژاد (بانوی عمارت)

حسین نمازی (حوالی پاییز)

منوچهر هادی (دلدادگان)

بهترين بازيگر مرد کمدي:

حمیدرضا آذرنگ (نون خ)

سعید آقاخانی (نون خ)

علیرضا استادی (آرماندو)

محمد بحرانی (گلشیفته)

امین حیایی (ساخت ایران 2)

محمدرضا گلزار (ساخت ایران 2)

بهترين بازيگر زن کمدي:

نسیم ادبی (گلشیفته)

مهناز افشار (گلشیفته)

نازنین بیاتی (گلشیفته)

بهاره کیان افشار (گلشیفته)

مرجانه گلچین (زوج و فرد)

ناهید مسلمی (زوج و فرد)

بهترين بازيگر زن درام:

خاطره اسدی (ممنوعه)

ریحانه پارسا (پدر)

پانته‌آ پناهی ها (بانوی عمارت)

الهه حصاری (ممنوعه)

المیرا دهقانی (لحظه گرگ و میش)

مریم مومن (بانوی عمارت)

بهترين بازيگر مرد درام:

هادی حجازی‌فر (ممنوعه)

مجید سعیدی (بانوی عمارت)

مهدی سلطانی (پدر)

میلاد کیمرام (ممنوعه)

حسام منظور (بانوی عمارت)

سینا مهراد (پدر)

برگزیدگان نوزدهمین جشن سینمایی و تلویزیونی حافظ بیستم تیرماه معرفی خواهند شد.




نقطه نظرات تهیه کننده “ناخدا خورشید” پیش روی ارگانی سازانی که همراستا با پرویز ثابتی ساواکی از خودکشی تختی گفتند ولی سیلی سنگینی از مخاطب خوردند⇐اینکه بگوییم تختی خودکشی کرده چه فایده ای دارد؟؟/زیر سوال بردن همسر تختي، توهين به خود تختي است!!/تختی اسطوره ملی است و شرافت سیاسی-اجتماعی اش است که باید نمایش داده شود

سینماروزان: فیلمی ارگانی که با صرف میلیاردها از پول ملت و همراستا با تئوری پرویز ثابتی از سران ساواک برای جاانداختن خودکشی تختی ساخته شده بود هرچند یکی از بهترین زمانهای اکران را به خود اختصاص داد ولی با شکست مطلق در اکران سیلی سختی از مخاطبانی خورد که علاقه ندارند بی حرمتی به اسطوره های خویش را تماشا کنند.

تقریبا همزمان با آن فیلم ارگانی شکست خورده که صدها سالن و کلی بیلبورد و تیزر نصیبش شد ولی نفروخت مستندی درباره تختی با نام “شهسوار” هم به صورت محدود و با حداقل تبلیغات روی پرده رفت. مستندی که نام هارون یشایایی تهیه کننده پیشکسوت سینمای ایران را به عنوان تهیه کننده بر خود داشت و بخاطر حفظ حرمت تختی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.

هارون یشایایی در تشریح مشی خود در روایت زندگی تختی و با نقد نگاهی که بدنبال تأکید بر خودکشی تختی است به “اعتماد” اظهار داشت: تكه تكه كردن جزييات مرگ تختي چه فايده دارد ؟ اينكه ساواك او را كشته يا خودش چگونه خودش را كشته نباید براي ما اهميت داشته باشد. اینکه بگوییم تختی خودکشی کرده چه فایده دارد؟  در مستند “شهسوار” در مورد مرگ تختي خيلي با احتياط پيش رفتيم و نظرات مختلف را لحاظ كرديم. واقعا نمي‌خواستيم به شخصيت اين اسطوره دست‌درازي كنيم.

تهیه کننده “ناخدا خورشید” ادامه داد: نكته مهمي كه دوست دارم اينجا مطرح كنم اين است كه چگونگي مرگ تختي مهم نيست، آن چيزي كه اهميت دارد اين است كه در دنياي امروز با وجود اينكه تعداد قهرمان زياد شده چرا اينقدر پهلوان كم داريم. البته دنياي امروز اقتضائات خاص خود را دارد اما هيچ قهرماني تا پول نگيرد به زمين ورزش وارد نمي‌شود. قانونش در همه جا همين است اما آن زمان پهلواني صفتي بود كه هر قهرماني نمي‌توانست پهلوان باشد ولي هر پهلواني مي‌توانست قهرمان باشد.

هارون یشایایی با نقد بی احترامی وارده بر همسر تختی از سوی ارگانی سازان گفت: به نظر من زير سوال بردن همسر تختي، توهين به خود تختي است برای همین در مورد ايشان هم در مستند “شهسوار” محترمانه رفتار كرديم و براي شهلا خانم در اين فيلم احترام زيادي قائل شديم!!

تهیه کننده “اجاره نشینها” و “هامون” تأکید کرد: مفهوم اخلاقي تختي در جريان فكريش معني پيدا مي‌كند. شرافت سياسي- اجتماعي اوست که باید نمايش داده شود. اينها بخش‌هايي از شخصيت تختي هستند كه بايد گفته مي‌شد. باید در تعريف شخصيت تختي راستگو باشيم. تختي اسطوره ملي است. امروز هر جا برويد، صحبت از اوست. به همين جهت او يك فرد نيست، شخصيتي ملي است و ما بايد به اين نكات توجه مي‌كرديم. تختي مصداق كامل شرافت بود. اينكه به فقرا كمك مي‌كرد و خيلي به مردم توجه داشت، بحث من نيست. منظورم اين است به معناي واقعي و كلاسيك مرد شريفي بود. در همه زمينه‌ها صفت شرافت درباره او معنا پيدا مي‌كرد.




به دنبال گزارش سینماروزان پیرامون شبهه های متعدد برخی از سرگروههای اکران۹۸، حالا یک سینماگر قدیمی بیان کرد⇐چطور تمام فیلمهای محمدصادق رنجکشان سرمایه گذار تازه وارد به سینما به تناوب در سرگروه‌های آستارا یا باغ کتاب روی پرده رفته یا قرارداد اکران‌شان منعقد شده؟؟؟

سینماروزان: دو روز قبل بود که در گزارشی تحلیلی به مرور عملکرد شبهه دار برخی سرگروههای سینمایی اکران98 و از جمله آستارا و باغ کتاب پرداختیم و از شورایعالی اکران و بالاخص رییس اش که وعده بازبینی سرگروهها در تابستان را داده بود خواستیم فکری کند بر این شبهه ها.(اینجا را بخوانید)

به دنبال آن گزارش تحلیلی یکی از سینماگران قدیمی که فیلمش علیرغم حضور در بخش مسابقه ذجشنواره فجر هنوز فرصت اکران نیافته هم به انتقاد از شبهه های گروه بندی اکران98 پرداخته است.

این سینماگر با اشاره به تاثیرگذاری بیش از حد یک سرمایه گذار نورس بر اوضاع اکران به “سینماپرس” گفت: این سرمایه گذار که معلوم نیست این پول های کلان و مشکوک را از کجا آورده در سهام سینما آستارا به عنوان یکی از سرگروه های سینمایی هم شریک است و به تازگی حتی به عرصه تئاتر هم ورود پیدا کرده و مالکیت برخی از سالن های خصوصی تئاتر را هم خریده است! ‌ این افراد رسما اجازه نفس کشیدن و دیده شدن به دیگر فیلمسازان و تهیه کنندگان را نمی دهند و به نوعی در سالن های خود سایر فیلم ها و فیلمسازان را بایکوت کرده اند و مسئولان سازمان سینمایی هم دست روی دست گذاشته و مشغول تماشای این جریانات شوم و ناپسند هستند.

این سینماگر افزود: سوأل اینجا است که چطور تمام فیلمهای محمدصادق رنجکشان سرمایه گذار تازه وارد به سینما به تناوب در سرگروه‌های آستارا یا باغ کتاب روی پرده رفته یا قرارداد اکران‌شان منعقد شده؟ فیلم هایی مانند «متری شش و نیم» و یا «سرخپوست»؟ چرا حالا مجدد قرارداد اکران «سرکوب» در گروه آستارا منعقد شده و «روسی» برای اکران در باغ کتاب در انتظار است؟ این ها سوألاتی است که احتمالا جواب آن را مدیران سینمایی می دانند و باید پاسخگوی این سوألات باشند.

این سینماگر ادامه داد: حرف بنده این است که ابراهیم داروغه زاده بعنوان رییس شورایعالی اکران حالا که قرار است به زودی از سازمان سینمایی بروند باید پاسخگوی اعمال و رفتارشان در چیدمان اکران باشند.




صدور پروانه نمایش ۱۲+ برای “مسخره باز”، “درخونگاه” و دو فیلم دیگر+فهرست کامل پروانه های صادره

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی برای هفت فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان 4 فیلم “ماجرای نیمروز2″، “مسخره باز”، “جمشیدیه” و “درخونگاه” با درجه 12+ پروانه گرفته اند. “تصویرم در آینه نیست” با درجه 9+ پروانه گرفته و مابقی فیلمها بدون درجه اند.

صدور پروانه قسمت دوم “ماجرای نیمروز” در شرایطی رخ داده که کارگردان فیلم مدعی مشکلات پیش روی صدور پروانه فیلم بود. ادعایی که حالا معلوم شده کاملا بی منطق بوده!

فهرست آثاری که پروانه نمایش گرفته اند بشرح ذیل است:

— ” مسخره باز” به تهیه کنندگی علی مصفا،کارگردانی و نویسندگی امیر (همایون) غنی زاده با درجه بندی سنی 12+

–“خداحافظ دختر شیرازی” به تهیه کنندگی فرشته طائر پور، کارگردانی و نویسندگی افشین هاشمی

–“ماجرای نیمروز 2” به تهیه کنندگی محمود رضوی مجد و کارگردانی محمد حسین مهدویان و نویسندگی حسین تراب نژاد با درجه بندی سنی 12+

–“تصویرم در آیینه نیست” به تهیه کنندگی ناهید دل آگاه ،کارگردانی محمد رضا خاکی و نویسندگی مهرنوش عبدی منفرد با درجه بندی سنی 9+

–“برنده ها” به تهیه کنندگی محسن مسافرچی، کارگردانی حسن ناظر و نویسندگی محمد امید

–“درخونگاه” به تهیه کنندگی منصور سهراب پور، کارگردانی ونویسندگی سیاوش اسعدی با درجه بندی سنی 12+

–“جمشیدیه” به تهیه کنندگی محمد صادق آذین و کارگردانی و نویسندگی یلدا جبلی با درجه بندی سنی 12+




متعاقب افشای بودجه ۳میلیاردی “کلاه قرمزی”(۹۷)، کیهان مدعی شد⇐صدور حکم توقیف اموال تهیه کننده “کلاه قرمزی” بخاطر بدحسابی!!+داده هایی درباره این تهیه کننده و دوپاسپورته ای که او را وارد سینما کرد

سینماروزان: دو روز قبل بود که روزنامه “کیهان” در گزارشی مرتبط با وضعیت سریال “کلاه قرمزی” از دریافتی 3میلیاردی تهیه کننده این سریال بابت تولید فصل آخر این سریال خبر داد. فصل مذکور با یک سال تأخیر در نوروز97 روی آنتن رفت و قاعدتا پروسه تولید در روزگاری که دلار کمتر از 4200 بود انجام پذیرفته بود.

حالا “کیهان” در خبری تازه مدعی توقیف اموال تهیه کننده “کلاه قرمزی” بخاطر بدحسابی با عوامل شده!!!

“کیهان” نوشت: درپی انتشار خبری درباره وضعیت مجموعه تلویزیونی «کلاه قرمزی» برخی از عوامل این پروژه در تماس با «کیهان» از شکایت خود از تهیه‌کننده این مجموعه خبر دادند. براساس این گزارش، این عوامل اعلام کردند که پس از گذشت دو سال و نیم از تولید آخرین قسمت از مجموعه «کلاه قرمزی» هنوز مطالبات خود برای همکاری با این پروژه را دریافت نکرده‌اند و به همین دلیل هم اقدام به شکایت قضایی کردند. دستگاه قضایی نیز حکم توقیف اموال به میزان مبلغ مطالبه شده در شکایت شاکیان را صادر کرده است. حکم توقیف اموال تهیه‌کننده «کلاه قرمزی» در روزنامه کیهان محفوظ است.

بد نیست بدانید حمید مدرسی تهیه کننده “کلاه قرمزی” بواسطه برادرش مجید وارد کار تولید سینما شد و تنها پروژه سینمایی که حمید مجزا از برادرش تولید کرد فیلم “کلاه قرمزی و بچه ننه” است یعنی به غیر از مجموعه تلویزیونی “کلاه قرمزی” ایشان فقط یک فیلم را بصورت انفرادی تولید کرده و با همین رزومه به جایی رسیده که سازمان در یک قلم 3میلیارد بابت تولید “کلاه قرمزی”(97) بهشان تخصیص دهد؟؟!!

برادران مدرسی از بستگان محمد مهدی دادگو مدیرتولید و تهیه کننده دوپاسپورته ای هستند که بیش از یک دهه است فعالیت سینمایی ندارد ولی آنها که بواسطه وی وارد سینما و تلویزیون شدند همچنان بر صدر نشینند و قدر بینند!

سینماروزان آماده است توضیحات تهیه کننده “کلاه قرمزی” درباره ادعاهای اخیر را منعکس کند.




سینماگران مستقل در انتظار جلسه تازه شورای عالی اکران⇐آیا داروغه زاده به وعده اش عمل خواهد کرد و سرگروههای مناقشه برانگیز را تغییر خواهد داد؟؟/آیا داروغه زاده پاسخی خواهد داد به این پرسش که چطور میشود رنجکشان هنوز حضورش در سینما به دو سال نرسیده قادر است دو فیلمش را در گل اکران روی پرده بفرستد و همزمان با اکران آن دو فیلم،   قرارداد اکران دو فیلم دیگر را هم ببندد!!!؟؟؟/آیا داروغه زاده خواهد گفت که دفتر پخش تازه تأسیس یکی از یاران مدیرعامل چندشغله، چگونه هم اکران نوروز و هم اکران عیدفطر یک سرگروه خاص را از آن خود کرده؟؟؟

سینماروزان/محمد شاکری: نیمه دوم اسفند سال قبل و بعد از اعلام نام هفت سرگروه سینمایی اکران نوروز،  ابراهیم داروغه زاده با تأکید بر فسادبرانگیز بودن ثبات سرگروههای سینمایی از تغییر دو سرگروه دیگر در تابستان 98 گفت ولی شاید خود داروغه زاده هم باورش نمیشد که فقط سه ماه بعد از آغاز سال دو سرگروه تازه سینماها یعنی آستارا و فرهنگ چنان عملکرد مناقشه برانگیزی داشته باشند که قبل از تغییر دیگر سرگروهها باید فکری به حال همین دو کرد.

حذف دو سرگروه کوروش و ماندانا و افزوده شدن سرگروههای فرهنگ و آستارا صورت گرفت تا شک و شبهه های اکران کاهش یابد! جز این است؟؟ ولی نه تنها شک و شبهه ها کاهش نیافته که با قرارگیری سرگروه باغ کتاب در کنار سرگروههای آستارا و فرهنگ، دوز شبهه بالا رفته!

کافیست نگاهی بیندازیم به چیدمان اکران در سال جدید؛ تمام فیلمهای محمدصادق رنجکشان سرمایه گذار چندفیلمه تازه وارد به سینما به تناوب در سرگروههای آستارا یا باغ کتاب روی پرده رفته یا قرارداد اکرانشان منعقد شده. “متری شش و نیم” اکران نوروز گروه آستارا را گرفته، “سرخپوست” اکران عیدفطر گروه آستارا را به خود اختصاص داده،

قرارداد اکران “سرکوب” برای گروه آستارا منعقد شده و قرارداد اکران “روسی” برای گروه باغ کتاب بسته شده است و لابد بزودی قرارداد اکران فیلمهای دیگر ایشان و از جمله “بی حسی موضعی” منعقد خواهد شد؟؟

دقت کردید؟؟؟ رنجکشان هنوز حضورش در سینما به دو سال نرسیده قادر است دو فیلمش را در گل اکران روی پرده بفرستد و همزمان با اکران آن دو فیلم قرارداد دو فیلم دیگر را ببندد!!! ناگفته پیداست که در تسهیلات ویژه اکران برای فیلمهای رنجکشان سرگروههای آستارا و باغ کتاب هستند که نامشان در کانون توجه است.

بماند که سرگروه باغ کتاب تسهیلات ویژه ای قائل شده برای فیلمهای دفتر پخشی تازه تأسیس به مدیریت علی آشتیانی پور از یاران مدیرعامل خانه سینما به گونه ای که این دفتر پخش تازه تأسیس بعد از تصاحب اکران نوروز باغ کتاب با فیلم “ژن خوک” قرارداد اکران عیدفطر باغ کتاب را نیز به خود اختصاص داده آن هم با فیلمی به نام “نیوکاسل” که اصلا معلوم نیست ویدیویی است یا سینمایی و چه زمانی پروانه ساخت گرفته؟؟؟

چرای اتفاقات سرگروههای آستارا و باغ کتاب را ما نمی دانیم ولی داروغه زاده حتما باید بداند.

این مشتی نمونه خروار از اتفاقاتی است که فقط در دو سرگروه اکران98 میگذرد.

درباره مابقی میخواهید بدانید؟؟

کافیست بدانید سرگروه فرهنگ بخاطر مدیریت ضعیف فارابی در چینش فیلمها عملا تاثیرگذاریش را از دست داده و بلحاظ جذب مخاطب تبدیل شده به یکی از ضعیفترین سرگروهها!

سرگروههای ارگانی آزادی و استقلال نیز تبدیل شده اند به پاتوق فیلمهای حاکمیتی-مشکوک المنابع!!

و در یک کلام سهم سینماگران مستقل از این سرگروهها به نزدیکی صفر رسیده!

در جلسه تازه شورایعالی اکران چه خواهد گذشت؟ آیا داروغه زاده بعنوان رییس شورایعالی اکران به وعده اش عمل خواهد کرد و برای حذف شبهه های پیش آمده فکری عاجل خواهد کرد برای سرگروههایی که عملکرد شبهه زا داشته اند؟؟؟




صدور پروانه برای همکاری تهیه کننده “دورهمی” و کارگردان فیلم ۳ارگانی+صدور پروانه برای رامبد جوانی که کانادا تشریف دارد+صدور پروانه برای الهام غفوری بدون اکران فیلم قبلیش+صدور پروانه برای تهیه کننده “سن پطرزبورگ”+فهرست کامل هشت پروانه صادرشده

سینماروزان: شورای پروانه ساخت آثار سینمایی با ساخت هشت فیلمنامه موافقت کرد.

در میان فیلمنامه های پروانه گرفته بیش از همه نام مصطفی احمدی که با حمایت اول مارکت مخابرات به تهیه کنندگی “دورهمی” رسیده بود جلب توجه میکند. احمدی که معلوم نیست چگونه به تهیه کنندگی سینما ارتقا یافته پروانه “داستان درخت گردو” را گرفته که بناست محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم 3ارگانی “ماجرای نیمروز” آن را بسازد!!

رامبد جوان پروانه “سال نو” را به تهیه کنندگی خودش گرفته و الهام غفوری بدون اکران فیلم قبلیش “قسم” پروانه ساخت “زیرزمین” به کارگردانی شوهرش سیروس مقدم را گرفته!!!

حمید اعتباریان تهیه کننده “سن پطرزبورگ” نیز پروانه ساخت “ملاقات با جادوگر” را گرفته به کارگردانی جمشید بهرامیان.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح ذیل است:

–“چراغ خاموش” به تهیه‌کنندگی کیان بابائیان، کارگردانی شاهد احمدلو و نویسندگی مهیار شاهرخی اصل

— “به دستانم نگاه کن” به تهیه‌کنندگی یوسف صمدزاده، کارگردانی و نویسندگی بیژن موسوی کاشانی

–” سال نو” به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی رامبد جوان”

— “بی نشان ها” به تهیه‌کنندگی امیر سماواتی، کارگردانی احسان صدیقی و نویسندگی عباس صالح مدرسه ای

— “داستان درخت گردو” به تهیه‌کنندگی سیدمصطفی احمدی، کارگردانی محمدحسین مهدویان و نویسندگی مشترک ابراهیم امینی و حسین حسنی

–“شما اینجا هستید” به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی عادل یراقی

–“زیرزمین” به تهیه‌کنندگی الهام غفوری، کارگردانی سیروس مقدم و نویسندگی مشترک محسن طنابنده و خشایار الوند

— “ملاقات با جادوگر” به تهیه‌کنندگی حمید اعتباریان، کارگردانی جمشید بهرامیان و نویسندگی پیمان عباسی




یک رسانه اصلاح طلب در نقد رفتار عوامل فیلم لرزان قتل زن داداش ریگی⇐از خلق یک شخصیت عاجزند و دايما قصد دارند با حرف‌هاي فرامتني براي خود امتياز بگيرند!!/اینکه “حبیب”لیسانسه ها لهجه بلوچ یاد گرفته که نشد امتیاز!!/کمردرد الناز شاکردوست حین بازی که نشد مزیت!!/ فيلمبرداري آزاردهنده‌ ای که جز سردرد عايدي ديگري ندارد، امتیاز است؟/اینکه بهره هوشی خانواده شهدای منصوری را فوق العاده پایین نشان میدهند، مزیت است؟

سینماروزان: فیلم لرزان قتل زن داداش عبدالمالک ریگی با انبوه سانس و کلی تبلیغات محیطی و حجم بالایی از تیزرهای تلویزیونی روی پرده است بلکه توجیه گر حمایتهای مادی-معنوی باشد که حاکمان سینما از آن داشته اند؟!

در این میان دست اندرکاران فیلم نیز تا میتوانند سعی میکنند با گل درشت کردن سختیهای تولید از کار ویژه خود بگویند بدون آن که پاسخی دهند بر مهمترین گاف فیلم که بی منطق بودن دگردیسی عبدالحمید ریگی است.

روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” با نقد عملکرد عوامل این فیلم لرزان(!) تأکید آنها بر فرامتن را گریزی خوانده برای عدم پاسخگویی به مشکلات ساختاری-محتوایی فیلم.

متن تحلیل “اعتماد” را بخوانید:

فيلم‌هايي كه براساس واقعيت ساخته مي‌شوند با اينكه معمولا مردم از قصه‌اش آگاهند، جذابيت‌هاي خاص خود را دارند. اين فيلم‌ها بناست روايت سينمايي آن رويداد باشند و جذابيت‌شان از همين ناشي مي‌شود. حالا نرگس آبيار در تازه‌ترين فيلمش قصه‌اي را برگزيده كه سال‌ها سوژه روز اخبار ايران بود. مخاطب طبعا بايد بداند ريگي كيست و از داستان فائزه منصوري هم بي‌خبر نباشد.

اين داستان پرتلاطم و دهشتناك را آبيار با نگاهي زنانه و از منظري عاشقانه آغاز مي‌كند و از همين رو اصلي‌ترين چالش فيلم چگونگي تبديل شدن پسري عاشق‌پيشه، اهل شعر و موسيقي است به يك تروريست تكفيري. فيلم اما در همين مهم‌ترين چالشي كه براي خود طراحي كرده، باز مي‌ماند.

آنچه ما مي‌بينيم چند سخنراني متحجرانه و پس‌زننده از عبدالمالك ريگي است كه حتي موفق نمي‌شود در درام قصه مخاطب را با خود درگير كند. حالا همين حرف‌ها چنان به جان عبدالحميد مي‌نشيند كه او را از اين رو به آن رو مي‌كند. در واقع آبيار اصلي‌ترين ماموريتي را كه خودش براي فيلم تعريف كرده به انجام نمي‌رساند و به نظر مي‌رسد اين حجم از همراهي با فيلم بيش از آنكه مرهون دلايل سينمايي باشد مديون زندگي تلخ خانواده منصوري است. در واقع مخاطب عام چنان در آن قصه حل مي‌شود كه ارزش‌هاي سينمايي يا برايش خالي از اهميت مي‌شود يا صرفا به چند صحنه بزرگ، گريم‌ها و لهجه‌هاي خاص تقليل مي‌يابد.

براي همين كساني كه از نظر سينمايي فيلم را تاييد مي‌كنند، دايما از همين موارد حرف مي‌زنند، حال اينكه سينما اصلا به اين چند المان محدود نمي‌شود. گرچه مي‌توان براي دشواري ساخت يك اثر عوامل ساخت آن را تحسين كرد اما اين عوامل بيروني به خودي خود امتيازي براي فيلم محسوب نمي‌شوند. براي مثال اينكه يك كارگردان زن به جاي ساختن فيلمي آپارتماني سراغ چنين فضايي رفته و به اصطلاح فيلم بيگ پروداكشن ساخته، مزيتي نيست كه به فيلم امتياز بدهد!

يا اينكه هوتن شكيبا چند لهجه و زبان بلوچ را ياد گرفته مي‌تواند براي او به عنوان يك بازيگر قابل تحسين باشد اما براي فيلم امتياز نيست چون قطعا هركسي اين نقش را بازي مي‌كرد موظف بود از عهده آن برآيد.

كمر درد خانم شاكردوست حین بازی هم همين‌طور، دايما تاكيد مي‌شود كه ايشان در شرايط جسمي و روحي بدي اين فيلم را بازي كرده و حتي ممكن بود قطع نخاع شود! الان اين امتياز فيلم است؟! بعدها مي‌توان هنگام بررسي كارنامه بازيگري شاكردوست درنظر گرفت كه او براي فاصله گرفتن از فيلم‌هاي گيشه‌اي و ارتقاي خودش در بازيگري، حاضر شد از جانش مايه بگذارد. اين براي شخص شاكردوست شايد امتياز باشد اما دليلي بر خوب بودن فيلم نيست! فيلم اما دايما قصد دارد با اين حرف‌هاي فرامتني براي خود امتياز بگيرد. درحالي در سالن سينما از تصوير كردن گزارش‌هاي مكتوب آن حادثه شوم فراتر نمي‌روند و از همه مهم‌تر براي ما یک شخصيت خلق نمي‌كنند و مدام به فرامتن استناد میکنند. ضمن احترام فراوان به خانواده شهدای منصوري و ابراز همدردي براي رنج بي‌پاياني كه متحمل شده‌اند معلوم نيست چرا در فيلم آنها را با بهره هوشي‌اي فوق العاده پايين نمايش مي‌دهند.

دختر تقريبا از فرداي ازدواجش مي‌فهمد در چه مخمصه‌اي افتاده اما هي صبوري مي‌كند، از جايي به بعد در دل فاجعه است ولي باز هم باردار مي‌شود و… برادرش هم همه رفتارهايش سرخوشانه و كودكانه است و براي همين آن سكانس نفسگير آن‌قدر كه بايد و شايد بر مخاطب اثر نمي‌گذارد.

همه‌چيز درباره خانواده منصوري چنان در سطح برگزار مي‌شود كه منهاي صحنه آخر كه به خودي خود تكان‌دهنده است، موفق به اثرگذاري جدي نمي‌شود. مثلا معلوم نيست فائزه چرا حاضر نمي‌شود با نيروهاي امنيتي ايران برود و به خاطر برادرش مي‌ماند، مي‌ماند كه چه كند؟! مگر اصلا ما از ابتداي فيلم از او كنشي ديده‌ايم؟! سير تحول عبدالحميد نيز چنان گنگ است كه انگار بايد بپذيريم كه هركسي برادرش جانيست، جاني مي‌شود!

يعني جز اين منطق، فيلمساز چيز ديگري پيش روي ما نمي‌گذارد. به اينها اضافه كنيد زمان بي‌جهت طولاني فيلم، فيلمبرداري آزاردهنده‌اي كه مثلا قرار است التهاب و اضطراب را به بيننده منتقل كند اما جز سردرد عايدي ديگري ندارد؟؟! در اين ملغمه از شاكردوستِ خوشگلِ قرباني و حبيب «ليسانسه‌ها»اي كه قرار است مخاطبانش را در نقش يك جاني غافلگير كند و صحنه‌هاي انفجار و ايجاد رعب و وحشت داعشي‌وار فقط فرشته صدرعرفايي دقيقا هماني است كه بايد باشد. به اندازه، درست، دقيق و همان ميزان اثرگذار و به يادماندني. او قرار نيست با پزهاي فرامتني امتياز بگيرد. بازي بي‌كلامش، حضور نگران و پريشانش و بي‌عملي انتخاب‌نشده‌اش به‌قدري در صورت صدرعرفايي ديده مي‌شود كه آدم فكر مي‌كند كه شايد آن گريم سنگين روي صورت او ننشسته و او واقعا مادر عبدالحميد است كه دارد رنجش را مقابل دوربين با ما تسهيم مي‌كند.

بعد از فروكش كردن احساسات و پس از گذشت سال‌ها وقتي دلايل فرامتني اهميت خود را از دست مي‌دهد بايد ديد آيا اثري از «شبي كه ماه كامل شد» خواهد ماند يا خير؟




فقط ۲۴ ساعت بعد از گزارش تحلیلی سینماروزان⇐ شورای صنفی نمایش ارائه بی قاعده بلیت نیم بها در پردیسهای ارگانی را ممنوع کرد!!/فروش بلیت نیم بها، فقط در روزهای سه شنبه مجاز است و لاغیر!

سینماروزان: 24 ساعت قبل بود که در گزارشی با محوریت مرور عملکرد مدیر تازه کار تصویرشهر، نیم بها کردن بلیت پردیسهایی درجه دوی شهرداری مانند رازی را پوششی خواندیم برای عدم توجه به مشکلات کیفی این پردیسها.

نیم بها کردن بی ضابطه بلیت در پردیسهای درجه دو بجای ارتقای کیفی آنها از یک طرف اعتراض شورایعالی تهیه کنندگان را به دنبال داشته و از طرف دیگر دستورالعمل شورای صنفی نمایش را.

شورای صنفی نمایش در جلسه تازه خود با بررسی تخلف بعضی از سینماهای ارگانی درجه دو در ارائه بلیت نیمه بها در تمام ایام هفته که اعتراض شورای‌ عالی تهیه‌کنندگان را هم به دنبال داشته مقرر کرده که هیچ سینمایی بجز روزهای سه شنبه نمیتواند بلیت نیم بها بفروشد.

شورا تصویب کرد بهای بلیت فقط بر اساس دستورالعمل وزارت ارشاد تعیین میشود و بر همین اساس فروش بلیت نیم‌بها در همه روزهای هفته به جز سه‌شنبه ممنوع است و تخلف محسوب می‌شود و سینماهایی که تا امروز علاوه بر روزهای سه‌شنبه، روزهای شنبه نیز بلیت نیم بها عرضه می‌کردند باید از این کار جلوگیری کنند.




تازه ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐ثبت قرارداد “سرکوب” در گروه آستارا+آغاز اکران “کار کثیف” از همین هفته

سینماروزان: در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش قرارداد فیلم سینمایی «سرکوب» به کارگردانی رضا گوران در گروه سینمایی آستارا بعد از پایان فیلم «سرخپوست» ثبت شد.

شورا همچنین مقرر کرد اکران فیلم سینمایی «کار کثیف» از چهارشنبه ۱۲ تیر در گروه سینمایی فرهنگ آغاز شود ولی نمایش فیلم«دختر شیطان» در زیر گروه ادامه یابد.




ادعای مداحی که “رستاخیز” را در روز نخست اکران از پرده پایین کشید⇐سازندگان کمدی “زهرمار” عامل بهاییت هستند!!!

سینماروزان: کمدی “زهرمار” از همان رونمایی در جشنواره بخاطر تصویرسازی از ارتباط ناخواسته یک مداح و زنی بدنام با ادعاهای مختلف و از جمله هماهنگی جامعه مداحان با تولید فیلم مواجه شد.

جواد نوروزبیگی تهیه کننده این کمدی از هماهنگی با برادر مداحش مجید در تولید خبر داد ولی مجید نوروزبیگی مدعی شد فیلم با هماهنگی مجید بنی فاطمه تولید شده!

به تازگی حسین سازور مداحی که چند سال قبل و در روز اول اکران “رستاخیز” به همراه برخی همفکرانش اسباب توقیف این فیلم را فراهم کرده بود مدعی ارتباط عوامل کمدی “زهرمار” با بهاییت شده است!!

حسین سازور با انتقاد از تصویرسازی یک مداح در کمدی “زهرمار” به “ایرناپلاس” گفت: نقش جامعه ذاکر و مداح در کشور ما آنقدر برجسته است که با این چیزها خدشه‌دار نمی‌شود، اما این کسانی که به این شکل هجمه می‌کنند به نظرم خواسته یا ناخواسته دو هدف را دنبال می‌کنند! یکی اینکه دامن بزنند به فرهنگ غرب که ما سال‌هاست با آن در حال مبارزه‌ایم. ما نه تنها کار مداحی به عنوان وظیفه بر عهده‌مان است بلکه فرهنگ سازی هم کار ماست، آن هم فرهنگ ناب اهل‌بیت (ع). اگر این‌ها توانستند خدشه‌ای به جامعه مداح و ذاکر وارد کنند این خدمت به آمریکاست. شک نکنید. چون مقام معظم رهبری درباره مداحان و اثر کارشان در جامعه فرموده‌اند، گاهی یک بیت شعر شما کار یک منبر را انجام می‌دهد.

حسین سازور که جزو نزدیکان حاج منصور ارضی به حساب می‌آید و سال‌هاست هیأت «موج الحسین» را برگزار می‌کند با اشاره به نگاه طنازانه کمدی “زهرمار” اظهار کرد: وقتی شما فیلمی درست کنید که مسخره و طنز باشد، کمک به آنهایی است که می‌خواهند ریشه را بزنند. به نظر من اصل و ریشه این حرکات دست آمریکا و بهائیت است. از بهائیت غافل نشوید. آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها هستند ولی عامل اصلی بهائیت است.




کمال تبریزی: وقتی “آشغالها…” مجوز اکران میگیرد باید حتما مجوز نمایش “خیابانهای آرام” هم صادر شود+اولین توضیحات این کارگردان درباره ساخت یک کمدی به تهیه کنندگی محمد آفریده

سینماروزان: کمال تبریزی این روزها کمدی “ما همه با هم هستیم” را روی پرده دارد که بخاطر پرسشهای فراوان پیرامون عقبه سرمایه گذارش به شدت در کانون توجه است.

تبریزی که یک فیلم توقیفی مرتبط با حوادث88 با نام “خیابانهای آرام” را در کارنامه دارد در تازه ترین گفتگوی خود با خبر آنلاین و با تأکید بر اکران بی حاشیه “آشغالها…” اظهار داشت: “خیابان‌های آرام” متفاوت‌ترین تجربه فیلمسازی من است و از آن بچه‌های شیطان و دوست داشتنی است! اخیرا به فکر امکان نمایش عمومی آن افتادم، چون وقتی فیلم «آشغال های دوست داشتنی» در سینماها به نمایش درآمد به نمایش این فیلم هم که در محاق توقیف است، امیدوار شدم و باید حتما مجوز نمایش آن هم صادر شود.

کمال تبریزی که به تازگی پروانه یک کمدی با عنوان “درکمال بی شعوری” را به تهیه کنندگی محمد آفریده دریافت کرده درباره این پروژه گفت: الان فیلم بعدی که روی فیلمنامه آن مشغول کار هستیم یک نوع کاملا متفاوت است که کماکان فضای آن با تمامی کارهای قبلی من متفاوت است و از الان دارم فکر می‌کنم که چه ساختاری باید داشته باشد، از چه بازیگرانی استفاده کنم، فیلمبرداری‌اش چطور باشد و … درست مانند یک تجربه تازه است با اینکه من نزدیک ۲۰ فیلم سینمایی ساخته‌ام و وقتی فیلمنامه جدید را تصور می‌کنم احساسم می‌گوید حتما و باید یک تجربه جدید در راه باشد.




لذت نقدِ فیلم هم‌زمان با تماشا در “فیلیمو شات”

سینماروزان: فيليمو جهت رقابت در بازارهاي داخلي از خدمت جديد خود به نام ” فيليمو شات” رونمايي كرد.

به گزارش سینماروزان فیلیمو شات قصد دارد تخصصی‌ترین مسائل و مفاهیم سینمایی را با زبان عام توضیح بدهد تا تجربه تماشاي فيلم و سريال را به يك لذت عميق برای بینندگان خود تبديل بكند…

گفتنی است بررسی مسائل و فیلم‌ها و سریال‌های روز و بااهمیت سینمای ایران و جهان از تمام زوایا و داشتن رویکرد یکپارچه از اهداف فیلیمو شات است و این مسائل را در قالب پرونده به مخاطبان عرضه خواهد کرد.

همچنین فیلیمو شات تا کنون دو پرونده “سینمای ابرقهرمانی” و “انیمیشن” را از زوایای متنوع و گاهی متضاد با هم بررسی کرده است.

علاقه‌مندان برای استفاده بهتر و بیش‌تر از فیلیمو شات می‌توانند به نشانی الکترونیکی (یا سایت) http://www.shot.filimo.comمراجعه بکنند.

فلیمو سرویس VOD (Video On Demand)است که به مشترکان این امکان را میدهد که فیلم ، سریال یا … درخواستی خود را از طریق خرید اشتراک بصورت آنلاین دریافت و تماشا کنند.




یک تهیه کننده باسابقه سینما بیان داشت⇐بخش عمده پولهای مشکوک واریزی به سینما صرف جذب بازیگر می‌شود!!/همین پولهای مشکوک است که هزینه تولید را چند برابر کرده!/برای مقابله با سرمایه های مشکوک باید قوانین سفت و سخت تصویب کرد/هر تهیه کننده ای که از این قوانین سرپیچی کند باید ممنوع الفعالیت شود!

سینماروزان/مسعود احمدی: حتی اگر برخی از سینماگران و جریان‌های وابسته رسانه‌ای به دلیل منافع مالی حاضر نباشند وجود پول مشکوک و عوارض آن بر سینما را قبول کنند، بخش عمده‌ای از بدنه سینمای ایران به خاطر آسیب‌هایی که تزریق این پول‌ها به سینما به دنبال داشته است، خواستار برخورد با جریان ورود این سرمایه‌های مجهول‌الهویه شده‌اند. اکنون بحث اصلی در سینما این است که آیا قوه قضائیه باید برای پاکسازی سینما از پول‌های مشکوک ورود پیدا کند یا اینکه سینماگران خودشان به یک بلوغ فکری و انسجام برای مبارزه با پول‌های آلوده خواهند رسید؟؟؟

به گزارش سینماروزان محمد احمدی تهیه‌کننده سینما، درباره آسیب‌های ناشی از پول‌های مشکوک بر سینما می‌گوید: پول‌های مشکوک تاثیر بدی بر سینما دارد و این سرمایه‌ها که بی‌رویه توسط برخی سرمایه‌گذار‌ها به سینما آورده می‌شود، بیشترین ضرر را به جریان مستقل سینما وارد می‌کند.

احمدی می‌افزاید: بیشتر حجم پول مشکوک صرف جذب بازیگر می‌شود و همین پولهای مشکوک است که هزینه تولید را چند برابر میکند. آدم‌های خاص با این پول‌ها قرارداد‌هایی می‌بندند که بعد از آن تهیه‌کنندگان مستقل سینما توان انجام کار را از دست می‌دهند، زیرا بازیگری که دستمزدی بالاتر از حد خودش گرفته حاضر نیست دوباره با دستمزد عادی و عرف بازی کند.

تهیه‌کننده فیلم “به دنیا آمدن” با اشاره به اینکه بهتر است مبارزه با پول‌های مشکوک در سینما از خود سینماگران شروع شود تا نیازی به حضور قوه قضائیه نباشد، ادامه می‌دهد: سینماگران باید روی موضوع پول‌های مشکوک حساس شوند و کنترل این موضوع از طریق صنف سینمایی انجام شود. با این کار می‌شود جلوی ورود این گونه پول‌ها را گرفت.

احمدی در چرایی همکاری برخی تهیه کنندگان با سرمایه گذاران مشکوک ادامه می‌دهد: خیلی از تهیه‌کننده‌ها فکر می‌کنند فقط باید فیلمشان را بسازند و برای همان فیلم سرمایه جذب کنند، به همین دلیل با چنین سرمایه‌گذار‌هایی وارد مذاکره می‌شوند. تا زمانی که همبستگی میان تهیه‌کننده‌ها برای مبارزه با پول مشکوک به وجود نیاید، کاری از پیش نمی‌رود.

این تهیه‌کننده سینمای ایران پیشنهاد می‌کند: باید صنف سینمایی تصمیم بگیرد تا ضوابطی ایجاد شود که سرمایه ورودی به سینما از چه منبعی است و دستمزد‌های عوامل و بازیگران در چه حدی باشد و کسی هم از این حد متعارف دستمزد‌ها تخطی نکند.

احمدی تأکید می‌کند: باید قوانین سفت و سخت درباره دستمزد عوامل تصویب شود و اگر تهیه کنندگانی از این مقررات سرپیچی کنند، سینما باید برای آن‌ها مجازات در نظر بگیرد و حتی آن‌ها را ممنوع‌الفعالیت کند.

احمدی با اشاره به اینکه ورود پول‌های مشکوک باعث می‌شود تهیه‌کنندگان مستقل از سینما دور شوند، توضیح می‌دهد: با کم شدن تعداد تهیه‌کنندگان فعال بخش خصوصی، عده‌ای که هنوز می‌خواهند کار کنند، سراغ فیلم‌های کمدی ضعیف می‌روند.




واکنش “کیهان” به تهیه کننده “کلاه قرمزی” که مدیران سازمان را عامل عدم تولید فصل تازه آن دانسته بود⇐بودجه تولید فصل قبل “کلاه قرمزی” بیش از ۳میلیارد بوده؛ در دورانی که دلار کمتر از ۴هزار تومان بود!! /تهيه‌كننده “کلاه قرمزی” دستمزد و سود خود از بیت‌المال را صرف زندگی در هلند نموده!!  

سینماروزان: گلایه های حمید مدرسی تهیه کننده “کلاه قرمزی” از مدیران سازمان بابت عدم همراهی در تولید فصل تازه “کلاه قرمزی” با واکنش روزنامه اصولگرای “کیهان” مواجه شده است.

روزنامه “کیهان” با طرح این ادعا که بابت تولید آخرین فصل “کلاه قرمزی”(که با یک سال تأخیر در نوروز 97 روی آنتن رفت) نزدیک به 3 میلیارد( در دورانی که دلار کمتر از 4000 تومان بود) هزینه شده است عدم تولید فصل تازه سریال را به زیاده خواهی تهیه کننده نسبت داده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

تهیه‌کننده برنامه «کلاه قرمزی» پس از حمله به صداوسیما، مديران اين ‌سازمان را عامل متوقف شدن ادامه این پروژه دانسته است.

اما بررسي چند نكته، درست بودن این ادعا را با تردیدهایی همراه می‌کند:

١- مرتضي ميرباقري معاون سيما در نشست خبري اسفند پارسال از مذاكره با تيم كلاه قرمزي و سفارش ساخت اين مجموعه براي نوروز و حتي ديگر مناسبت‌هاي سال ٩٨ خبر داده بود.

اين بدان معناست كه تلويزيون از ساخت سري جديد استقبال كرده و پيگيري‌هاي لازم را داشته است پس منطقي به نظر نمي رسد با وجود صحبت اين مقام عالي، تلويزيون قيد برنامه پُرمخاطب را بزند.

٢- تهیه‌کننده مجموعه تلویزیون «کلاه قرمزی» در يادداشت خود به‌طور مستقيم مدیرکل مالکیت فکری و حقوق بین‌الملل ‌سازمان صداوسیما را خطاب قرار داده‌اما اصل صحبت معيني،مدیرکل مالکیت فکری صداوسیما چه بوده است؟ وي تنها درخصوص روند پيگيري‌هاي حقوقي و در نهايت مصالحه براي ثبت مالکيت معنوي «كلاه قرمزي» به‌عنوان سرمايه اين ‌سازمان مطالبي را مطرح كرده بود.

اينكه تهیه‌کننده برنامه «کلاه قرمزی» كه در گذشته بارها موضوع مالي را شرط ادامه همكاري عنوان كرده و اين بار هم حقوق مسلم صداوسيما را برنتابيده، آيا به معني نمك خوردن و نمكدان‌شكستن نيست و زياده خواهي از تلويزيون را در اذهان تداعي نمي كند؟

٣- شنيده شده دستمزد ساخت سري قبلي كلاه قرمزي که در نوروز 97 روی آنتن رفت بيش از سه ميليارد تومان بوده است؛ بودجه‌اي چشمگير كه نشان‌دهنده توجه ویژه صداوسيما براي ساخت اين اثر بوده است.

در حالي كه تهيه‌كننده اين مجموعه دستمزد و سود خود را كه از محل بودجه بیت‌المال تأمین شده صرف زندگی در خارج از کشور (هلند) نموده است، آيا رضايت تمامي عوامل كلاه قرمزي به ميزان سهمشان از بودجه را هم تامين كرده است؟!




آیا واقعا این فیلم تولید شده و به اکران خواهد رسید؟⇐خبرنگار لبنانی: فیلمی درباره جشنواره جهانی فجر میسازم

سینماروزان/حامد مظفری: هلا بوسعب خبرنگار لبنانی که در تلویزیون المیادین کار می‌کند برای تهیه فیلمی مستند درباره جشنواره جهانی فیلم فجر به ایران سفر کرد.

 هلا بوسعب مدیر تولید، مستندساز و خبرنگار لبنانی که در تلویزیون المیادین کار می‌کند یکی از مهمانان جشنواره سی و هفتم جهانی فیلم فجر بود و مدعی شده که بناست فیلمی درباره جشنواره جهانی بسازد.

اینکه یک مستندساز لبنانی قصد کرده فیلمی درباره جشنواره جهانی بسازد و آن فیلم را هم در جشنواره های جهانی به نمایش درآورد خیلی جالب است. باید دید این اتفاق رخ خواهد داد یا آن که در حد یک اظهارنظر باقی خواهد ماند؟؟

این مستندساز گفته است: من تهیه‌کننده و کارگردان یک مستند یک ساعته درباره جشنواره جهانی فیلم فجر هستم. می‌خواهیم به مردم دنیا نشان بدهیم که تحریم‌ها تأثیری بر جشنواره جهانی فیلم فجر نگذاشته است. هنوز هم فیلم‌ها در جشنواره حضور پیدا می‌کنند. من سال گذشته برای اولین بار به جشنواره جهانی فیلم فجر آمدم و با سینمای ایران آشنا شدم. تحت تأثیر قرار گرفتم بنابراین امسال دوباره آمدم تا فیلمی درباره جشنواره بسازم. این مستند پیام خاصی دارد.

هلا بوسعب درباره نمایش این مستند گفت:در تمام دنیا این مستند را نشان میدهیم. ما از شبکه المیادین آمده‌ایم. دفتر مرکزی‌مان در لبنان است، اما همه جای دنیا دفتر داریم. در کوبا، در آفریقا و…من مسیحی هستم. وقتی دعوت‌نامه به دستم رسید. فکر کردم شاید سفر به ایران گرفتن ویزا از اروپا را سخت کند. شاید دلیلش این باشد که شما خوب بلد نیستید برای خود تبلیغ انجام بدهید. همه ایرانی‌ها شگفت‌انگیز هستند. این نکته مثبتی است. مثلاً اگر آمریکایی‌ها فیلمی بسازند، برای آن به شدت تبلیغ انجام می‌دهند. شما فیلم‌های خوبی می‌سازید و در زمینه سینما مدعی هستید. به همین خاطر دلم خواست کار بیشتری برای سینمای شما انجام بدهم. به‌خصوص به دنیا نشان بدهم که بیایند و فیلم‌های ایرانی را ببینند. ایران یک مدرسه سینمایی به‌خودی‌خود است