1

یادداشت جمعی از سینماگران خطاب به وزیر ارشاد⇐ باعث تأسف است که در سیستم نادرست بیمه تکمیلی سینماگران، بیمه‌شونده به کارمند صندوق اعتباری هنر تبدیل شده است!/ چرا به بهانه‌ اتوماسیون، وقت و عمر بیمه‌شدگان را تلف می‌کنند؟؟/چرا زمان پرداخت هزینه‌های درمانی سینماگران با وقفه‌ای طولانی همراه است؟؟؟/آیا هدفِ پنهانِ پشت این شیوه، ایجاد تأخیر و خریدن زمان برای پرداخت تعهدات بدیهی صندوق اعتباری هنر است؟؟/وزیر ارشاد هر چه زودتر نسبت به این داستان آزاردهنده حساسیت نشان بدهند و راه‌کاری برای حل این بحران پیدا کند

سینماروزان: نزدیک به سی سال بعد از راه اندازی خانه سینما همچنان سینماگران از فقدان یک بیمه درمانی جامع رنج میبرند و با وجود تغییر و تحولات متعدد در ساختار صنفی سینما همچنان این مشکل لاینحل باقی مانده است.

در ساختار فعلی بیمه درمانی سینماگران این صندوق اعتباری هنر است که از طریق یک شرکت بیمه واسط  به دنبال اعطای کمک هزینه درمانی به سینماگران است ولی تاخیرات پیاپی این شرکت واسط در پرداخت هزینه درمان موجبات گلایه بسیاری از سینماگران را رقم زده است.

به تازگی کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران که جمع کثیری از سینماگران را دربرمیگیرد در بیانیه ای با مرور مشکلات بیمه تکمیلی سینماگران از وزیر ارشاد خواسته نسبت به حل مشکل اقدام کند.

متن بیانیه کانون فیلمنامه نویسان را بخوانید:

بدقولی‌های مکرر، تأخیر در بازپرداخت هزینه‌های درمانی، قطع بودن بیمه‌ تکمیلی اعضا به مدت تقریباً دو ماه تا اوایل شهریورماه علی‌رغم دریافت کامل وجه اعلام شده و… فقط گوشه‌ای از نحوه‌ عملکرد صندوق اعتباری هنر است که باعث آزار و رنج مضاعف همکاران دردمند ما شده است.

سامانه‌ بیمانو تنها راه ارتباطی اعضا با صندوق اعتباری هنر است. در روال پیشین فرد مدارک خود را به نماینده‌ صندوق در خانه سینما یا راساً به صندوق اعتباری هنر ارائه می‌کرد و منتظر واریز هزینه‌هایش می‌شد.

اکنون باید مدارک را اسکن و در صفحه بیمانو بارگذاری کرد. حداقل دو هفته طول می‌کشد تا پیامک پذیرش یا عدم پذیرش مدارک به دست اعضا برسد. در صورت پذیرش باید اصل مدارک را ظرف یک هفته به صندوق پستی اعلام شده ارسال کنیم، در صورت عدم پذیرش مدارک، باید دوباره اسکن و ارسال شوند و منتظر پیامک بعدی بمانیم.

باعث تأسف است که در این سیستم نادرست، بیمه‌شونده تبدیل به کارمند صندوق اعتباری هنر شده است و باید بخش بزرگی از وقتش را برای کارهایی صرف کند که در اصل وظیفه‌ کارمندان صندوق اعتباری هنر است.

هدفِ پنهانِ پشت این شیوه، ایجاد تأخیر و خریدن زمان برای پرداخت تعهدات بدیهی صندوق اعتباری هنر است؟؟ کمترین بازپرداخت در این مدل کاری دو ماه طول می‌کشد. به بهانه‌ اتوماسیون وقت و عمر بیمه‌شدگان را تلف می‌کنند و زمان پرداخت هزینه‌های درمانی با وقفه‌ای طولانی همراه می‌شود.

هنوز تعداد زیادی از اعضای این انجمن موفق به دریافت وجه درمانی‌شان از دوره‌ بیمه‌ای سال پیش نشده‌اند.

انجمن صنفی فیلمنامه‌نویسان اعتراض شدید خود را به وضع موجود اعلام می‌کند و تردید خود را نسبت به صلاحیت کاری صندوق اعتباری هنر ابراز می‌نماید.
امیدواریم وزیر محترم ارشاد نسبت به این داستان آزاردهنده حساسیت نشان بدهند و راه‌کاری برای حل این بحران هر روزه فیلم‌نهامه‌نویسان پیدا کنند.




احمدرضا درویش در واکنش به قاچاق اینترنتی فیلم توقیفی «رستاخیز» بیان داشت⇐«رستاخیز» گروگان گرفته شده توسط دولت تدبیر و اُمید، توسط دست‌های آلوده در آن‌سوی مرزها(!) به تاراج رفته!!/بر اثر آنچه به «رستاخیز» تحمیل شده است، هموطنان من از تماشای آن محروم و مخاطبان خارجی بر آنان رجحان پیدا کرده‌اند! /متأسفانه وزارت ارشاد و سازمان سینمایی با فرافکنی و انفعال، به مکاتبات و مطالباتِ اینجانب و سازندگان «رستاخیز» بی‌اعتنا بوده و هستند/وزارت ارشاد در مقابل حکم بدوی دیوان عدالت اداری و اعتراض‌ها و مطالباتِ مُکرّر نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به رفع توقیف «رستاخیز» وقعی ننهاده است!!/از همه‌ نهادهای انتظامی و اطلاعاتی، وزارت امور خارجه، وزارت کشور، معاونت حقوقی رئیس جمهور و دیگر دوائرِ مرتبط، درخواست می‌کنم که نسبت به کشفِ منشأ این سرقتِ فرهنگی اقدام کنند!!/از دو قوه­‌ قضائیه و مقنّنه درخواست می‌کنم که در دفاع از حقوق معنوی و سرمایه‌های هنری و فرهنگی، حساسیت نشان دهند!

سینماروزان: قاچاق نسخه عربی “رستاخیز” در اینترنت و ادعاهای یک رسانه اصلاح طلب درباره اینکه به غیر از تقی علیقلی زاده تهیه کننده فیلم هیچکس به نسخه ای از این فیلم دسترسی نداشته با واکنش احمدرضا درویش کارگردان این فیلم مواجه شد.

احمدرضا درویش با نگارش بیانیه ای سرگشاده بی اشاره به آنها که نسخه هایی از فیلم در اختیارشان بوده به گلایه از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی پرداخته که انفعال آنها در ماجرای توقیف “رستاخیز” در نهایت موجبات قاچاق فیلم را رقم زده است.

متن بیانیه احمدرضا درویش را بخوانید:

نازنین‌تر زِ قدت در چمن ناز نَرست

خوش‌تَر از نقش تو در عالم تصویر نبود

(حافظ)

پس­ از بیست سال حسرت و آرزوی تولید اثری با الهام از حماسه‌ی عاشورا، بالاخره در شب شامِ غریبانِ سال 1384،(همزمان با امضاء قرارداد هسته‌ای «برجام») انتظار به سرآمد و با استعانت از الطاف الهی و توسل به ائمۀ اطهار­(ع) تَشرُّف به آسمانِ ملکوتیِ امام حسین­(ع) آغاز شد.

گامِ اول

برای تولید فیلم سینمایی «رستاخیز»، با عزمِ راسخِ عواملِ سازنده و بهره­‌گیری از سرمایه‌های معنوی و مادی در بخش خصوصی (در ایران و خارج از کشور) و حمایتِ‌ نهادهای مرتبط، ده سال زمان صرف شد.

گامِ دوم

فیلم «رستاخیز» در سال 1392 و در سی و دومین جشنواره‌ی فیلم فجر، با کسب 8 سیمرغ بلورین در بخش داخلی، یک سیمرغ بلورین در بخش بین‌الملل و جایزه‌ی ویژه (نشان مصطفی عقاد)، به عنوان بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی صحنه، بهترین موسیقی و … معرفی شد.

گامِ سوم

فیلم «رستاخیز» با تکیه بر مبانی فقهی و مجوزهای قانونی در تاریخ 24/4/1394، اکران و پس از چند ساعت به دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت از پرده‌ی اکران پایین کشیده شد. سازمان امور سینمایی پس از توقیف فیلم رستاخیز، در اقدامی سؤال‌برانگیز، پروانه­‌ی نمایش داخلی فیلم را باطل و پروانه نمایش بین­‌المللی آن را صادر کرد!

گامِ چهارم

تلاش‌ها برای رفع مشکل «رستاخیز» کلید خورد. از مکاتبه‌ها و ملاقات‌های حضوری با مقام‌های کشوری و لشکری گرفته تا مکاتبه با رییس جمهور محترم و پاسخ حیرت‌انگیز ایشان! و ملاقات با بالاترین مقام عالی کشور، رهبر معظم انقلاب که تأکید کردند:

… شما به خدا توکل و بر باور خود ایستادگی کنید … و حُجّت را بر سازنده‌ی رستاخیز تمام کردند.

گامِ پنجم

اکنون پس از سپری شدن بیش از چهار سال از توقیف فیلم «رستاخیز» و همزمان با شام غریبان شهدای کربلا (1398) نسخه‌ی معیوب این فیلم با نام «القربان» در اقدامی غیراخلاقی و غیرقانونی به فضای مجازی و سایت‌های اینترنتی راه یافته است. راهزنانِ عرصه‌ی هنر و فرهنگ با بستن قاب تصویر (کادر)، نشانِ حک شده (واترمارک) بر روی تصاویر و عنوان‌بندیِ (تیتراژ) انتهای فیلم که حاوی اسامی عوامل و سرمایه‌گذاران فیلم بوده است را حذف کرده‌اند. متأسفانه چهار روز از این سرقتِ فرهنگی سپری شده، صدها هزار نفر فیلم «القربان» را دیده‌اند و بنا بر قرائن موجود، میلیون‌ها نفر با پرداخت هزینه به شبکه‌های اینترنتیِ خارجی به تماشای آن نشسته‌اند!

***

بیش از پانزده سال از شب آغازینِ عاشورای 1384 و تولید فیلم «رستاخیز» سپری شده است. توصیف و توضیح در خصوص هر یک از گام‌های این فیلم، کتابی قطور است که گرچه دانستن آن، عبرت‌های گران­بهایی را برای افکار عمومی و دست‌اندرکارانِ عرصه‌ی فرهنگ و هنر به همراه دارد، لکن اشاره به جزئیات آن در این مقال نمی‌گنجد. جسمِ به گروگان گرفته شده‌ی فرزند من «رستاخیز»، توسط دولت تدبیر و اُمید، در حالی توسط دست‌های آلوده به جهل و تباهی در آن‌سوی مرزها به تاراج رفته است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از شروع تولید این فیلم تاکنون، چندین وزیر را به خود دیده است!

اینجانب، ضمن توصیه به خود و مسئولان محترم، به رعایت موازین منطبق بر اخلاق، انصاف و عدالت، توجه همگان را به موارد ذیل جلب می‌کنم.

1. فیلم رستاخیز با هدف ترویج فرهنگ اهل بیت­(ع) در بخش‌‌ خصوصی ساخته شده و حق‌الناس است. گرچه پس از محکوم شدنِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دادگاه بدویِ دیوان عدالت اداری، بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه‌ی رسانه‌های تصویری برای جبران بخشی از دیونِ سازندگان، به سهامدارانِ آن پیوسته‌اند.

2. با توجه به ظرفیت­‌های نامحدود در عصر ارتباطات و نقش بی‌­بدیل آثار هنری در ترویج ارزش­های فرهنگی؛ از محضر علما و مراجع عالیقدر، دانشمندان و روشنفکرانِ علوم دینی و علوم اجتماعی­، ذاکرانِ اهلِ بیتِ عصمت و طهارت­(ع) و اصحاب گرانقدر رسانه درخواست می­‌کنم، با تأکید و تکیه بر پویایی فقه شیعه و سیره­ی نبوی­(ص) بستر مناسب را برای تشویق اصحاب هنر و ترغیب آنان به تولید آثارِ متأثر از معارف دینی و تاریخی فراهم کنند و امکان سوءاستفاده‌­ی معاندان و کج‌اندیشان را از ذخایر نابِ فرهنگی سلب نمایند.

3. از دو قوه­‌ی محترمِ قضائیه و مقنّنه درخواست می‌کنم که در دفاع از حقوق معنوی و سرمایه‌های هنری و فرهنگی، همچون دفاع از بیت‌المال و حق‌الناس حساسیت نشان دهند. گرچه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقابل حکم بدوی دادگاه دیوان عدالت اداری و اعتراض‌ها و مطالباتِ مُکرّر نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به رفع توقیف «رستاخیز» وقعی ننهاده است، لکن بی‌توجهی مسئولانِ ذی‌ربط، از مسئولیت این دو قوه­‌ی مهم نمی‌کاهد.

4. صیانت از سرمایه‌های معنوی، هنری و فرهنگی وظیفه‌ی ذاتیِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی است. متأسفانه این دو نهاد دولتی در مسئله‌ی رستاخیز، با فرافکنی و انفعال، به مکاتبات و مطالباتِ اینجانب و سازندگان «رستاخیز» بی‌اعتنا بوده و هستند. اکنون وقت آن است که آنان از خواب غفلت بیدار شوند و در برابر هویتِ به یغما رفته‌ی فیلم عاشورایی رستاخیز، از خود عکس‌العملی معنی‌دار نشان دهند.

5. از همه‌ی نهادهای انتظامی و اطلاعاتی، وزارت امور خارجه، وزارت کشور، معاونت حقوقی رئیس جمهور و دیگر دوائرِ مرتبط، درخواست می‌کنم که ضمن واکاوی و پیگیری موضوع از مجاری داخلی و خارجی، نسبت به کشفِ منشأ این سرقتِ فرهنگی اقدام کنند و هرچه سریع‌تر از انتشارِ این عملِ حرام و گستاخانه جلوگیری نمایند.

6. از سهام­دارانِ داخلی و خارجی فیلم «رستاخیز» درخواست می‌کنم همچون گذشته بر صیانت از حقوق معنوی و مادی این فیلم پافشاری و با پیگیری و مطالبه‌ی مجدانه، از به تاراج رفتن حیثیت مولود خود جلوگیری کنند. در این خصوص گرچه بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه‌ی رسانه‌های تصویری که پس از حکم بدوی دادگاه دیوان عدالت اداری به سهام­داران فیلم پیوسته‌اند، دو نهاد وابسته به دولت هستند و متأسفانه برای دفاع از مطالبه‌ی مؤلف و سازندگان فیلم «رستاخیز» و رفع توقیف فیلم اقدامی نکرده‌اند؛ لکن این نهادها، هم به دلیل وظایف ذاتی خود در صیانت از همه‌ی آثار سینمایی و هم به عنوان سهام­دار، نسبت به پیگیری‌ حقوقیِ موضوع فوق، مسئولیت مضاعفی برعهده دارند.

7. بسیار متأسفم که بر اثر آنچه به «رستاخیز» تحمیل شده است، هموطنان من از تماشای آن محروم و مخاطبان خارجی بر آنان رجحان پیدا کرده‌اند! به دلیل برخورداری فیلم «رستاخیز» از مضمون بلند حماسه‌ی عاشورا و همچنین حاشیه‌های پس از توقیف آن توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عطشِ فراوانی در مخاطبان محترمِ داخلی و خارجی، به خصوص جوانان برومند، برای دیدن این فیلم بوجود آمده است. اینجانب به­ عنوان عضوی کوچک از خانواده‌­ی بزرگِ سینمای ایران از عموم مردم ارجمند، به ­خصوص ارادتمندان به ساحت مقدّس حضرت اباعبدالله الحسین­(ع) که به رعایت امور شرعی و قانونی شهره هستند، تقاضا می‌کنم که از دیدن، کپی‌برداری و انتشار فیلم «رستاخیز» اجتناب کنند و دیگران را نیز از این فعل حرام و غیرقانونی پرهیز دهند.

به اُمید آنکه با درایت و تدابیر منطبق بر اخلاق و عقلانیت، هیچ مخاطبی از دیدن، شنیدن و درک آثار هنری محروم نشود و «رستاخیز» با عبور از موانع و رضایت سازندگانِ آن، در معرضِ دیدگانِ عمومی قرار گیرد.

نخستین بار، در روز رستاخیز درباره خون‌ها دادرسی خواهد شد.

پیامبر اکرم (ص)




چرا گفتگوی تلویزیونی رییس سازمان در روز سینما، بوی سفارش میداد؟؟

سینماروزان/حامد مظفری: این قابلیت اصلی رسانه های دیداری مخاطب پسند در تمام دنیاست که میکوشند در برنامه های گفتگومحور خود یک گام جلوتر از رسانه‌های متنی باشند و به طرح مباحثی بپردازند که جریان ایجاد کند؛ رسانه‌ای دیداری که به جای جلو بردن مباحث صرفا به بازنشر محتواهایی بپردازند که پیشتر در رسانه های متنی عرضه شده‌اند فقط و فقط اتلاف منابع را رقم زده است.

گفتگوی اخیر حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی در برنامه «شهرفرنگ» شبکه خبر سیما را چگونه باید ارزیابی کرد؟ یک گفتگوی پیش‌رو که به طرح مباحثی تازه در سینما منجر خواهد شد(1) یا گفتگویی واپسگرایانه که بوی سفارشی بودن بر کلیت آن سایه انداخته؟؟(2)

اگر بارها و بارها گفتگوی اخیر انتظامی را مشاهده کرده و متن آن را بخوانیم فقط و فقط مثبت بودن فرض دوم است که به ذهن خطور میکند. حسین انتظامی نه تنها حرف تازه ای درباره برنامه های سینماییش نزد بلکه مجری برنامه هم جز گردآوری محتواهای پیشتر بیان شده توسط رسانه‌های متنی و بخصوص رسانه های مستقل، حتی یک پرسش تازه را پیش روی رییس سازمان قرار نداد.

شاید اگر یکی مثل فریدون جیرانی یا حتی بهروز افخمی مقابل رییس سازمان می‌نشستند به واسطه اعتماد به نفس بالایی که دارند میتوانستند دقایقی کوتاه از این گفتگوی تلویزیونی را چالشی کنند ولی متأسفانه محافظه کاری بیش از حد حمیدرضا مدقق باعث شد برنامه‌ای که میتوانست چالشی باشد به برنامه ای بدل شود با رنگ و بوی سفارشی که انگاری توسط روابط عمومی سازمان سینمایی ضبط شده!

حسین انتظامی به واسطه سابقه مطبوعاتی که دارد ذاتا آدمی نیست که از طرح پرسشهای چالشی عصبی شود. او شاید به واسطه حشر و نشر با سیاسیون با سیّاسیت از پاسخ دهی به پرسشهای دردسرساز پرهیز کند ولی تجربه نشان داده حتی تندترین پرسشها را نیز بی پاسخ نمی گذارد. این ویژگی انتظامی این شانس را پیش روی مجری برنامه «شهرفرنگ» گذاشته بود که با طرح لااقل یکی دو پرسش کلیدی، رنگی تازه به برنامه اش زند ولی امان از نگاه کارمندی تنیده شده بر ساختارهای متصل به بیت المال که باعث میشود حتی گفتگو با رییس سازمان در روز ملی سینما هم جز تکرار مکررات، چیزی عاید مخاطبان سینما نکند.

 وقتی پرسشی تازه برای طرح وجود ندارد چه اصراریست که حتما رییس سازمان را در روز سینما روی آنتن ببریم تا شائبه سفارشی بودن برنامه قوت گیرد؟؟

عین این سوال مقابل رییس سازمان هم هست که به عنوان فردی دارای عقبه مطبوعاتی چرا اجازه میدهد وقتش صرف برنامه هایی شود که هیچ حرف تازه ای برای مخاطبان ندارند و رنگ و بوی سفارش بر کلیت آنها سایه انداخته؟ آیا بهتر نیست بالاترین مقام سینمایی کشور قبل از ترتیب دادن این گونه گفتگوها ابتدا به محک زدن عیار ترتیب دهندگان گفتگو پرداخته و سپس روی آنتن رود؟؟




رامسین کبریتی مقارن با رونمایی فصل سوم “ستایش” گفت⇐اگر فصل سوم زودتر ساخته میشد هیچ گاه ایران را ترک نمیکردم!/اگر فصل چهارم “ستایش” تولید شود قطعا در سریال خواهم بود!

سینماروزان: فصل سوم سریال “ستایش” در شرایطی روی آنتن میرود که رامسین کبریتی بازیگر کاراکتر “صابر فردوس” این سریال فرسنگها دور از ایران و در کانادا به سر میبرد.(اینجا را بخوانید)

رامسین کبریتی در اظهارنظری نسبت به روی آنتن رفتن فصل سوم سریال به سینماروزان گفت: راستش خیلی دلم میخواست در ایران بودم و در فصل سوم “ستایش” کار میکردم بخصوص که دوستان و همکاران خوبی در این سریال داشتم ولی نشد که بشود…

کبریتی ادامه داد: چهار سال از فصل دوم گذشته و حالا من از کانادا فصل سوم را پیگیری خواهم کرد. شاید اگر فصل سوم زودتر ساخته میشد هیچوقت ایران را ترک نمیکردم و الان در کانادا نبودم و مسلما در ایران بودم و در آن صورت شرایط خیلی فرق میکرد.

این بازیگر درباره دورنمایش نسبت به فصل سوم اظهار داشت: در مورد قصه سریال چیزی نمیدانم و خبر ندارم که برای شخصیت های سریال چه اتفاقاتی میافتد اما برای تک تک عوامل سازنده و بازیگران سریال آرزوی موفقیت میکنم تا سریال مثل گذشته پربیننده باشد.

رامسین کبریتی در پاسخ به این سوال سینماروزان که اگر فصل چهارمی هم برای “ستایش” ساخته شود چقدر امکان دارد در سریال باشد گفت: اگر فصل چهارم ساخته شود و من در ایران باشم- که قطعا هستم- حتما در سریال خواهم بود. حتی اگر “صابر”ی هم در فصل چهارم وجود نداشته حتما در فصل چهارم خواهم بود ولو به قیمت اینکه شخصیت دیگری را بازی کنم.




«سرخپوست» در آستانه ۱۴٫۵میلیارد/«ایده اصلی» در مرز ۳میلیارد/«قسم» در حسرت ۳میلیاردی شدن/«روسی» به زحمت از نیم میلیارد گذشت/«چاقی» به ۲۰۰میلیون هم نرسید+آمار کامل فروش

سینماروزان: با آغاز ماه محرم و حذف فیلمهای کمدی از سبد اکران، رکودی عظیم گریبانگیر اکران شده است و یک دلیلش میتواند عدم برنامه‌ریزی برای روی پرده فرستادن محصولاتی مرتبط با ماه محرم در این موعد سال باشد.

ممنوعیت اکران آثار کمدی موجب شده در میزان فروش آثار کمدی سینماها تغییر چندانی ایجاد نشود و این فیلمهای غیرکمدی باشند که بر فروش خود بیفزایند؛ البته به دلیل تعطیلی چندروزه سینماها در هفته گذشته، فروش فیلمهای غیرکمدی هم چندان محسوس نبوده است.

آمار فروش تا ابتدای جمعه 22 شهریور ۱۳۹۸  به شرح زیر است:

(تمامی ارقام به تومان است)

–تگزاس(۲)۲۵ میلیارد و 100میلیون(149روز)

–شبی که ماه کامل شد ۱۸میلیارد و 600میلیون (100روز)

–سرخپوست ۱۴میلیارد و 350میلیون (100روز)

–ما همه با هم هستیم ۱۰میلیارد و ۸۴۰ میلیون(100روز)

–زهرمار ۶میلیارد و ۴۰۰میلیون (86روز)

–ایکس لارج ۶میلیارد و ۳۰۰ میلیون(79روز)

–قصرشیرین ۳میلیارد و 200میلیون(51روز)

–ایده اصلی ۲میلیارد و 700میلیون(37روز)

–قسم ۲میلیارد و 300میلیون(44روز)

–نیوکاسل ۱میلیارد و ۸۴۵میلیون(58روز)

–تپلی و من ۱میلیارد و 540میلیون(51روز)

–سرکوب ۱میلیارد و 130 میلیون(51روز)

–روسی 600میلیون(23روز)

–جانان 380میلیون(37روز)

–چاقی 190میلیون(16روز)

–برمودا ۱۶میلیون(16روز)

–صدای منو میشنوید ۲میلیون و نیم(16روز)




صدور پروانه۱۲+ برای همکاری بازیگر زن ایرانی و بازیگر مرد ترک+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان: شورای صدو پروانه نمایش فیلمهای سینمایی برای دو فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان امیرشهاب رضویان کارگردانی که مدتی مدیریت پردیس کوروش را هم برعهده داشته، برای کارگردانی دیگر به نام مهرداد غفارزاده پروانه نمایش “ترانه ای عاشقانه…”را گرفته است.

“ترانه ای عاشقانه…” فیلمی محصول مشترک ایران و ترکیه است که افسانه پاکرو بازیگر زن ایرانی و یوسف چیم بازیگر مرد ترک در آن ایفای نقش داشته اند.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح ذیل است:

–“ترانه ای عاشقانه برایم بخوان” به تهیه کنندگی امیر شهاب رضویان، کارگردانی و نویسندگی مهرداد غفارزاده با درجه بندی سنی12+

— “آدم نمی شوند” به تهیه کنندگی عباس اکبری ، کارگردانی و نویسندگی اکبر منصور فلاح.




انتقاد تهیه کننده «ناخدا خورشید» از آثار متأخر اصغر فرهادی⇐«همه می‌دانند» جالب نبود!!/ «فروشنده»  افت داشت!

سینماروزان: علیرغم نقد و نظرهای متفاوتی که میان روزنامه نگاران و فعالان رسانه درباره آثار اخیر اصغر فرهادی وجود دارد ولی کمتر سینماگر شناخته شده ای جرأت کرده و به صراحت پیرامون فیلمهایی مانند “فروشنده” و “همه میدانند” نظرش را گفته است.

هارون یشایایی تهیه کننده “هامون”، “ناخدا خورشید” و “اجاره نشینها” از این حیث جزو استثنائات است چون با تمجید از “درباره الی” از فیلمهای اخیر فرهادی انتقاد کرده است.

هارون یشایایی به شرق گفت: باید سینمای جهان امروز را بشناسیم تا درباره سینمای فرهادی قضاوت کنیم. سینمای فرهادی در روال سینمای امروز است؛ چیزی که عباس کیارستمی به سینمای جهان داده بود. کیارستمی واقعا خدمت بزرگی به سینمای ایران و جهان کرد.

این تهیه کننده ادامه داد: فیلم‌های فرهادی خوب‌اند، ولی فیلم «همه می‌دانند» به نظرم جالب نبود. حتی «فروشنده» هم افت داشت. فیلم اساسی فرهادی «درباره الی» بود.




داریوش ارجمند: خیلی دوست داشتم نقش حضرت عباس(ع) را بازی کنم ولی نشد!+فهرستی از نقشهایی که حسرت ایفایشان بر دل ارجمند باقی مانده

سینماروزان: “رستاخیز” که مهمترین فیلم عاشورایی این سالهای ماست به دلایل مختلف و از جمله نمایش تصویر حضرت ابوالفضل(ع) توقیف شده و سریال ماندگار “مختارنامه” هم با توقیف سکانسهای حضرت ابوالفضل(ع) روی آنتن رفت.

در این شرایط اینکه داریوش ارجمند بازیگر کاراکتر “مالک اشتر” سریال “امام علی(ع)” ایفای نقش حضرت ابوالفضل(ع) را بزرگترین حسرت زندگی هنریش بداند عجیب نیست؟!

داریوش ارجمند در تشریح فهرست کارهای تیک نخورده اش به “همشهری” گفت: در ذهنم کارهایی بوده که دوست داشتم تجربه کنم. خیلی دلم میخواست قبل از اینکه از سنم بگذرد در یک اثر تاریخی نقش حضرت عباس(ع) را بازی کنم ولی قسمت نشد و این اتفاق نیفتاد.

ارجمند ادامه داد: زمانی بود که دوست داشتم نقش رستم را بازی کنم و بدانچه میخواستم رسیدم. شوقی را که برای بازی در نقش رستم داشتم در آن کار بیرون ریختم ولی نقش حضرت عباس(ع) قستم نشد.

ارجمند با اشاره به دیگر حسرتهای زندگی هنریش ادامه داد: نقش دیگری که دوست داشتم “امیرکبیر” بود. به جز این دوست داشتم در جوانی “هملت” را ایفا کنم و در میانسالی “مکبث” را ولی همه اینها از کفم رفت.




تهیه کننده “مختارنامه” در گفتگو با سینماروزان بیان داشت⇐حین بازپخش “مختار…” کلی آگهی پخش میکنند ولی تاکنون دیناری برای بازپخش این سریال به عوامل نرسیده!!/دستمزدم بابت تهیه کنندگی سریال از بسیاری از بازیگران “مختار…” کمتر بود/فریبرز عرب نیا بیشترین دستمزد را بابت “مختار…” گرفت/امیدوارم سرمایه گذاری پیدا شود تا “سلمان…” را بسازیم

سینماروزان: نزدیک به یک دهه بعد از اولین رونمایی، سریال “مختارنامه” همچنان گزینه ای مهم برای پر کردن شبکه های مختلف سیما در ایام محرم است و عجبا که در این بازپخشها همچنان “مختار…” مخاطب دارد.

محمود فلاح تهیه کننده “مختارنامه” در چرایی بازپخشهای چندین باره این سریال به سینماروزان گفت: لحن حماسی سریال و بخصوص ماجرای خونخواهی امام حسین(ع) موجب شده این سریال همچنان بیننده داشته باشد و تا وقتی هم که بیننده دارد بازپخش سریال، عجیب نیست. هم من به عنوان تهیه کننده و هم داوود میرباقری به عنوان کارگردان سعی کردیم سریال جذاب وخوبی بسازیم که مخاطب پسند باشد و خوشحالیم که بعد از یک دهه همچنان “مختارنامه” مخاطب پسند باقی مانده.

محمود فلاح با اشاره به روال بازپخش محصولات تلویزیونی در دنیا بیان داشت: تا به حال دیناری برای بازپخش این سریال به من نداده اند در حالی که در همه جای دنیا رسم و قانون است که سریالی که مخاطب پسند بوده و چندین بار بازپخش شده است، باید در هر بازپخش به تهیه کننده مبلغی پرداخت شود. من اوایل که این سریال بازپخش می شد این موضوع را مطرح کردم ولی متاسفانه هیچ اقدامی نکردند و تاکنون بابت بازپخش، ریالی به من ندادند در حالی که در هر بازپخش کلی آگهی هم ابتدا و هم در میان سریال روی آنتن میرود. چرا عوامل سریال نباید از سودآوری این بازپخش سهمی داشته باشند؟؟

تهیه کننده “مختارنامه” در پاسخ به این پرسش سینماروزان که با اوضاع اقتصادی فعلی امکان دارد در آینده نزدیک سریالی مانند “مختار…” تولید شود گفت: اکنون هزینه های تولید چندین برابر شده است و تولید سریالهای فاخر به مراتب دشوارتر شده است ولی اگر سرمایه اش باشد میشود باز هم چنین سریالهای مخاطب پسندی ساخت که ماندگار باشند و مردم از دیدن به دفعات آن هم لذت ببرند.

محمود فلاح با بیان اینکه سعی کرده “مختارنامه” را با بودجه منطقی و بدون اسراف تولید کند به سینماروزان گفت: برخلاف تصور،  دستمزدم بابت تهیه کنندگی سریال از بسیاری از بازیگران کمتر بود چون وظیفه تهیه کننده هم همین است که دستمزد خوب بدهد و کار خوب و ماندگار بگیرد. به عنوان تهیه کننده اول به فکر بازی خوب و کار خوب بودم و سپس به فکر منافع خودم و همین شد که الحمدلله  کار خوبی رقم خورد.

محمود فلاح درباره بیشترین دریافتی عوامل “مختارنامه” به سینماروزان بیان داشت: بازیگران بیشترین دستمزدها را گرفتند و در میان آنها نیز فریبرز عرب نیا بیشترین دستمزد را گرفت و البته که انصافا هم با جان و دل کوشید شمایلی ماندگار از “مختار” خلق کند.

محمود فلاح با تأکید بر حل مشکلات مالی رسانه ملی برای تولید سریالهای درجه یک بیان داشت: ما تجربیاتی داریم که نباید هدر برود. باید کمبودهای مالی را مرتفع کرد تا بزرگان تلویزیون باز هم تولید کنند.  امیدوارم اگر سرمایه گذارش پیدا شود “سلمان فارسی” را بسازم تا سطحی تازه تر از تواناییهای به روز تولید در ایران را ارائه کنم.




صدور مجوز همکاری نویسنده “شهرزاد” و مجری طرح “رحمان…”+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی برای دو فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان جواد نوروزبیگی مجری طرح پروژه پرحاشیه “رحمان1400” پروانه نمایش “مهمانخانه ماه نو” را گرفته به نویسندگی نغمه ثمینی نویسنده “شهرزاد”.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح زیر است:

— “مهمانخانه ماه نو” به تهیه کنندگی جواد نوروز بیگی، کارگردانی تاکی فومی تی سوتسویی و نویسندگی نغمه ثمینی

— “مدیترانه” به تهیه کنندگی رشید حاجتمند وکارگردانی هادی حاجتمند و نویسندگی صابر الله دادیان




سازنده اولین فیلم ضدداعش به دنبال ساخت فیلمی سه ملیتی با مضمون ترور سیاستمداران مشهور ایرانی!!

سینماروزان: عباس رافعی که پنج سال قبل اولین فیلم ضدداعش ایران با نام “آوازهای سرزمین من” را به تهیه کنندگی امیرحسین شریفی کارگردانی کرده بود که مدتهاست در توقیفی ناگفته به سر میبرد قصد دارد فیلمی با مضمون ترور یک سیاستمدار مشهور بسازد.

فیلم تازه رافعی سه ملیتی بوده و در لوکیشنهایی مختلف از تهران تا ترکیه و مرز ترکیه و عراق می‌گذرد. عباس رافعی با اعلام این خبر به “تسنیم” گفت: فیلم تازه ام در گونه حادثه‌ای روایت می‌شود و دارای سکانس‌های تعقیب و گریز فراوان است.

رافعی با اشاره به ترور برخی شخصیتهای مشهور در فیلمش ادامه داد: ترور شخصیت‌های سیاسی مشهور، جان‌مایه فیلم اخیر من خواهد بود. پس‌زمینه فیلم به مسائل سیاسی و اجتماعی برمی‌گردد و در قالب داستانی روایت می‌شود که می‌گوید کم‌کاری بخشی از نهادها و مسئولین اگرچه منجر به نارضایتی مردم از وضعیت موجود می‌شود؛ اما بر خلاف آنچه دشمن می‌پندارد حتی افرادی که از این وضعیت ناراضی‌اند، زمانی که پای دفاع از مرزها در میان باشد حاضر به دفاع از میهنند.

رافعی اضافه کرد: فعلا با هیچ کدام از بازیگران وارد گفت‌وگو نشده‌ایم و به محض دریافت پروانه با عوامل فیلم مذاکره خواهم کرد.

کارگردان “کیمیا و خاک” درباره هزینه تولید فیلم جدیدش و مساله سرمایه‌های مشکوک که این روزها مورد بحث است، گفت: این فیلم مانند دیگر آثار من با هزینه شخصی تولید خواهد شد. من هر دو یا سه سال یکبار فیلم می‌سازم تا سرمایه فیلم در این مدت فراهم شود. برای من روشن است که چرا سرمایه‌گذاران مشکوک به سراغ امثال من و فیلم‌هایم نمی‌آیند چون به کسی باج نمیدهم؛ به نظر می‌رسد که رانت خواران دنبال ویژه‌خواران سینمایی و هنری هستند تا بتوانند با آنها راحت‌تر کار کنند.




هشدار تئوریسین سرشناس اصولگرا درباره مجریان اصولگرای تلویزیون!!

سینماروزان: در فاصله ای چندماهه تا برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی کم نیستند چهره های مطرح اصولگرا و اصلاح طلب که میکوشند تحلیلهایی متفاوت درباره نتیجه این انتخابات ارائه کنند.

در این میان امیر محبیان از تئوریسینهای سرشناس اصولگرا هشدار داده درباره مجریان اصولگرایی که قصد دارند از طریق تریبون تلویزیون خود را به عنوان گزینه معیار معرفی کنند.

امیر محبیان درباره سوءاستفاده برخی چهره‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب از جوانگرایی مدنظر رهبر انقلاب به “خبر آنلاین” گفت: بعد از این که مقام معظم رهبری در خصوص جوان بودن و ظهور نیروی جوان و انقلابی در صحنه سیاسی نکاتی را مطرح کردند، ممکن است ما در هر دو جریان به ویژه در جریان اصولگرا، شاهد این باشیم که افرادی جوانتر تلاش کنند این سخنان را که سخنان درستی هم هست، به سکوی پرشی برای رسیدن خودشان به قدرت تبدیل کنند؛ البته در عین حال با گونه‌ای سلبریتی بودن؛ یعنی به طور مثال مجریانی که به عنوان اصولگرا دیده می‌شوند، خود را مطرح کنند و تلویزیون یک فاکتور می‌شود برای این که چه کسانی شناخته شده هستند.

محبیان اضافه کرد: منظور من کسانی است که با رویکرد سیاسی مجری و چهره هستند یا کسان دیگری که جوان هستند و به عنوان یک جوان انقلابی شناخته می‌شوند و در عین حال ممکن است که به شکل خاصی هم به گروه‌های سیاسی وابسته نباشند. ممکن است که ما شاهد یک موج اینچنینی باشیم که ممکن است حسنات و سیئات خود را داشته باشد.




اظهارات یک کارگردان قدیمی سینما در اعتراض به پشت خط اکران ماندن ۳ ساله فیلمی که از ریاضت اقتصادی اهالی فرهنگ میگوید⇐مدیر فارابی(تابش) دستور داد که فیلمم را تیرماه در گروه فرهنگ اکران کنند ولی قائم مقام فارابی(ایل بیگی) نپذیرفت!!/رییس شورای صنفی نمایش، یکشنبه قبل تماس گرفته و میگوید فیلمت را چهارشنبه اکران کن!!!/کدام دیوانه‌ای در جهان وجود دارد که به فاصله ۲ روز فیلمش را اکران کند!؟

سینماروزان: داستان دردسرهایی که فیلمهای خلاف جریان اصلی سینما برای اکران با آن مواجه میشوند همچنان ادامه دارد و مدام گلایه های صاحبان چنین آثاری طرح میشود بدون اینکه راه حلی عملی از سوی مدیران سینما برای حلش اندیشیده شود.

علی ژکان کارگردان قدیمی سینمای ایران که سابقه ساخت آثاری همچون “مادیان” و “سایه به سایه” را در کارنامه دارد سه سال پیش فیلمی به نام “اولین امضاء برای رعنا” را با نقد ریاضت اقتصادی حاکم بر اهالی فرهنگ ساخت که مدتهاست پشت خط اکران مانده.

ژکان با انتقاد از شرایط پیش آمده برای اکران فیلمش به “مهر” گفت: برای حل مشکل اکران به بنیاد سینمایی فارابی مراجعه کردم تا به کمک فیلم بیاید، چراکه ۵۰ درصد از مالکیت این فیلم متعلق به این بنیاد است. پیرو درخواستی که من دادم مدیر فارابی(علیرضا تابش) بلافاصله نامه‌ای داد که «اولین امضا برای رعنا» در سرگروه سینمافرهنگ که متعلق به فارابی است، در تیرماه اکران شود. نامه که صادر شد، قوت قلبی به من داد و من به پخش‌کننده فیلم(نیمروزفیلم) هم این موضوع را اطلاع دادم، تا مواد تبلیغی «اولین امضا برای رعنا» را آماده کنیم. خودم هم دست به کار شدم و تیزرها را ساختم.

ژکان با اشاره به مخالفت قائم مقام فارابی با اکران فیلمش افزود: بعد از آماده سازی تیزرها به من گفتند مسئول اکران فیلم قائم مقام فارابی(حبیب ایل بیگی)است و به اعتقاد ایشان در حال حاضر شرایط اکران مهیا نیست، چون فیلم‌های دیگری در نوبت اکران قرار دارند! در این زمان من عنوان کردم که اگر اکران فیلم‌ها بر اساس زمان تولید است، فیلم من خیلی زودتر تولید شده، اما شما فیلمی را اکران می‌کنید که تنها ۶ ماه از زمان ساخت آن می‌گذرد. ضمن اینکه برخی از فیلمسازان به نشان دادن برخی ابتذال‌های رایج در فیلم‌هایشان تن نمی‌دهند، بنابراین وظیفه بنیاد سینمایی فارابی این است که از چنین فیلم‌هایی حمایت کند.

ژکان با اشاره به دریافت پیشنهاد اکران در فصل مرده ابتدای محرم گفت: جالب است که بگویم محسن امیریوسفی رئیس شورای صنفی نمایش، یکشنبه هفته گذشته با من تماس گرفت و گفت می‌توانی چهارشنبه فیلمت را اکران کنی؟

ژکان ادامه داد: دو روز به من فرصت دادند فیلم را آماده اکران کنم، اما کدام دیوانه‌ای در جهان وجود دارد که به فاصله ۲ روز فیلمش را اکران کند!؟ آن هم فیلمی که بخشی از بودجه آن را خودم تقبل کرده‌ام؟ این چه حمایتی است؟

این کارگردان افزود: اگر «اولین امضاء برای رعنا» را به این شکل اکران می‌کردم ممکن بود نفروشد و آنگاه استدلال می‌آوردند که «ما همواره می‌گوئیم که فیلم‌های هنری نمی‌فروشد، پس بهتر است فیلم‌های تجاری ساخته شود» به همین دلیل تن به اکران ندادم.

علی ژکان خاطرنشان ساخت: دولت که متولی برنامه‌ریزی است، اساساً برای اکران آثار میانه برنامه‌ای ندارد. این سینما، سینمایی است که فیلم‌هایش با بودجه متعارف و اصول حرفه‌ای تولید می‌شود و در صورت اکران درست امکان بازگشت سرمایه هم دارد.




انتصاب مدیر روابط عمومی موزه سینما

سینماروزان: مهران عباسی مدیرعامل موزه سینما سپیده حیدرآبادی را به عنوان مدیر روابط عمومی و مشاور مدیرعامل موزه منصوب کرد.

در متن حکم مدیر جدید روابط عمومی موزه سینما آمده است:

سرکار خانم سپیده حیدرآبادی

نظربه شایستگی و سوابق ارزنده سرکارعالی درامور برنامه ریزی، روابط عمومی و اطلاع رسانی به موجب این حکم به عنوان مدیر روابط عمومی موزه سینمای ایران و مشاور اینجانب منصوب می‌شوید.

امید است درمدت تصدی شما در موزه سینما مواردی همچون بهره مندی حداکثری از ظرفیت رسانه‌های مکتوب و مجازی برای معرفی و شناساندن موزه سینما ( برنامه‌ها و فعالیت‌های آن)، برنامه ریزی و ارتباط موثر با استفاده از نظرات تخصصی کارشناسان، اساتید، مدیران رسانه، خبرنگاران و منتقدین سینما با هدف ارتقاء سطح کمی و کیفی موزه سینما، تعریف موزه در نزد افکارعمومی و مدیران فرهنگی و کشوری به عنوان نهادی برای ایجاد ارتباط دو سویه وموثر بین سینماگران و عموم مردم به ویژه جوانان وعلاقمندان به حوزه سینما، ارتقاء و تقویت پایگاه اطلاع رسانی (سایت موزه سینما وسایر بسترهای اینترنتی)، برنامه ریزی و برگزاری فعالیت‌ها و رویدادهای مرتبط از جمله بزرگداشت پیشکسوتان سینما، اکران و نمایش فیلم‌های شاخص تاریخ سینمای کشور ، مشارکت در برگزاری، رونمایی و جلسات نقد و بررسی فیلم ها، بهره برداری از توان و ظرفیت مراکز و موسسات علمی و فرهنگی کشور در جهت ارتقاء موزه سینما ، پیگیری و به سرانجام برسد.

از خداوند موفقیت روزافزون شما را در پیشبرد اهداف موزه سینما در راستای کمک به سینمای ایران خواستارم.




الهام چرخنده در قزوین ادعا کرد: من نان‌خور کسی نیستم/کلید تحولم در مالزی زده شد!!

سینماروزان: الهام چرخنده بازیگری که در سالهای اخیر نه به خاطر بازیگری بلکه به خاطر تغییر پوشش و ارائه تصویری کاملا برخلاف تصویری که مخاطب سالها ازش دیده بود درکانون نقطه نظرمخاطبان قرار گرفته است در اظهارات تازه اش مدعی تحول در مالزی شده است!

الهام در اجتماع بانوان زینبی که با عنوان همایش حجاب و عفاف در سالن تبلیغات اسلامی قزوین برگزار شد، عنوان کرد: سلبریتی‌ها عمق ندارند، هر کس در مسیر اهل بیت (ع) و قهرمانان واقعی، چون زینب کبری (س) و فاطمه زهرا (س) قرار گیرد، زندگی و آخرت خود را بیمه کرده است. امروز بسیار خدا را شاکرم که با لطف اهل بیت توانستم از مسیر گناه و خطا بازگردم و زندگی جدیدی را آغاز کنم.

وی بیان کرد: در سریال‌های مختلفی بازی کردم، سفر‌های خارجی زیادی رفتم، در معبد هندو‌ها حاضر شدم و دنبال چیز‌هایی رفته بودم که هیچ ارزشی نداشت، اما آنچه لذت و ارزش واقعی بود تنها در نزد امیرمؤمنان (ع) و اهل بیت (ع) بود که من دیر متوجه شدم. در مالزی در معبد بودا بودم که یک نفر گفت «شما مسلمانان که حضرت علی (ع) را دارید در معبد هندو‌ها چه می‌کنی و گمشده‌ات اینجا نیست.» این تلنگری بود و کلید تحول زده شد تا اندیشه کنم.

وی با بیان داستان تحول خود اظهار داشت: به خون ثارالله (ع) من از طرف کسی نیامده‌ام و نان‌خور کسی جز اهل بیت (ع) نیستم و اگر بتوانم به تقویت باور‌های دینی کمک کنم، افتخار خواهم کرد و پس از تحول و تغییر پوشش و دیدگاهم بیش از هفت سال است که بایکوت سینما هستم.

چرخنده یادآور شد: شبکه‌های معاند میلیارد‌ها دلار هزینه کرده‌اند تا عروسک من را بسازند و در شبکه نیم مرا مسخره کنند، چون نام ولایت و، ولی خود را به زبان آوردم و به آن افتخار می‌کنم. وی گفت: همه چیز در کربلاست. شهامت، شجاعت، غیرت، مردانگی، گذشت و صبر و پایمردی همه در کربلاست و حماسه کربلا یک درس زندگی است.

چرخنده اضافه کرد: من کسی نیستم، اما، چون حجاب را تبلیغ می‌کنم، برخی در فضای مجازی علیه من در حال دسیسه و نابودی اعتقادات هستند؛ لذا همه باید مراقب باشیم و بدانیم دشمنان با اصالت‌های دینی جنگ دارند.

چرخنده اضافه کرد: شاید اول ترک گناه برایم سخت بود، اما اتفاقات زیادی افتاد و معنای یک نفر در برابر همه را فهمیدم، هرچند هفت سال کار نکردم، اما ممنونم که دوران گذار را با همه فشار‌ها سپری کردم.

الهام چرخنده تصریح کرد: امروز زنان ایران می‌توانند الگوی جهانی باشند و پرچم حضرت زینب (س) را بالا ببرند، چون در خون همه ما شیعیان؛ عشق حسین، زینب و اهل بیت جریان دارد.




رسانه منسوب به هلال احمر خطاب به محسن چاووشی⇐كاش به ما بگوييد با خودتان چند چنديد؟!/ چطور است كه شما هم دردمنديد و هم بهره‌مند!؟؟/هم كار سفارشي مي‌كنيد و هم از ظلم و ستم روا رفته بر محرومان مي‌گوييد؟؟

سینماروزان: محسن چاووشی خواننده پاپ در این سالها نه فقط به خاطر میزان مخاطبان یا پرهیز از اجرای زنده بلکه به خاطر تناقضات رفتاریش در کانون اظهارنظر قرار گرفته. محسن چاووشی جزو معدود خوانندگان پاپ است که هم برای سریالی خوانده که سرمایه گذارش به 20 سال حبس محکوم شده، هم حمایت آقازاده ای را در تولید آلبوم داشته که مدعی داشتن «ژن خوب» است و هم برای برخی ارگانهای ارزشی متمول محصول تولید کرده است و در عین حال سعی کرده خود را حامی حقوق محرومان جامعه نشان دهد!!

اخیرا خبری منتشر شده مبنی بر آن که محسن چاووشی توانسته با حمایتهای خویش 32 نفر را از اعدام قطعی نجات دهد؛ انتشار این خبر موجب نگارش یادداشتی در روزنامه «شهروند» منسوب به سازمان هلال احمر شده است. یادداشتی که در آن با تحسین رفتارهای خیرخواهانه چاووشی، تناقضات این رفتارها گوشزد شده است.

متن یادداشت «شهروند» را بخوانید.

 اين يادداشت را نوشتم تا از خواننده‌اي به نام محسن چاووشی كه در سكوت كامل خبري به ناگهان ادعا کرد كه 32 نفر را از اعدام نجات داده، تشكر كنم. قطعا اجر اين عمل شما نزد خدا محفوظ است، اما كاش تعدادشان را نمي‌شمرديد و به دوست نزديك خبرنگارتان اعلام نمي‌كرديد، تا باز هم در سكوت كامل خبري بمانيد، چراكه غير از آن دو نفري كه به يمن صفحات اجتماعي و طرفداران‌تان برايشان پول جمع شد، كسي از وجود آن 30 نفر كه معلوم نيست كي هستند و چطور نجات‌شان داديد، خبر نداشت و ندارد!

فارغ از اين كه تيتر نجات جان 32 اعدامي توسط شما با متن خبر كه مي‌خواهيد در سكوت خبري بمانيد، مغايرت دارد، اما در همه جاي دنيا از شهرت سلبريتي‌ها براي انجام امور خيريه استفاده مي‌شود، اين كار برخلاف گذشته كه مثلا تختي از چهارراه‌وليعصر تا بويين زهرا پياده مي‌رفت و سينه به سينه آدم‌ها پول جمع مي‌كرد و چند شبانه‌روز نمي‌خوابيد، ساده‌تر شده و با گذاشتن يك پيغام روي صفحات اجتماعي اداي دين مي‌شود، اگرچه هنوز هم علي دايي با همان مرام پهلواني تختي، ماه‌ها كنار افراد آسيب‌ديده زلزله مي‌ايستد و تا كار را به سرانجام نرساند، كنار نمي‌كشد.

در جاي درست كه كمك مي‌خواهد، اتفاقا كار رسانه‌اي هم مي‌كند و ابايي ندارد كه بگويد قصدش چيست و هرجا كه بايد حساب‌وكتاب‌هايش را شفاف بيان مي‌‌كند .خداي نكرده منظورم اين نيست كه چرا براي اين كار خيرتان عرق نريختيد، نه اصلا! دم شما هم به قول دوست خبرنگارتان گرم، چون هر وقت احساس خطر مي‌كنيدبرای نهادها سفارشي كار مي‌كنيد و پول‌هاي كلان مي‌گيريد و هر وقت ميل‌تان كشيد مردمي مي‌شويد و براي محروميت خطه‌اي فغان سر مي‌دهيد.

كاش به ما بگوييد با خودتان چند چنديد؟! مگر سازوكار زندگي و تفكر و منش و رفتار يك خواننده اجتماعي نبايد با هم هماهنگ باشد، پس چطور است كه شما هم دردمنديد، هم بهره‌مند! هم كار سفارشي مي‌كنيد و هم از ظلم و ستم روا رفته بر محرومان خوزستان مي‌گوييد؟

باز هم دم شما گرم كه از اين همه اعتمادي كه به شما شده و از اين همه اعتباري كه در اختيار شما قرار گرفته، پستي از صفحه اجتماعي‌تان را به نجات چند جوان اعدامي اختصاص داديد، اما با اين‌كه خواستيد در سكوت خبري بمانيد، خواهشمنديم از سرنوشت 30 نفر ديگر و اين‌كه چطور نجات بخش‌شان شديد، اطلاعاتي به دوستان خبرنگارتان بدهيد، اگر كار خير رسانه‌اي شد، اشكالي ندارد، شما شفاف‌سازي كنيد تا ابهامات از بين برود.




وحید جلیلی در یادداشتی بلندبالا و در نقد رسانه ملی اظهار داشت⇐بعد از بیست سال وقت نهی از منکر علنی‌ مدیریت باندی و ناکارآمد سازمان است!/انقلابی که در موشکی، هسته‌ای، نانو، زیست فناوری و هوافضا به رده اول جهان رسیده است، در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد ۱۲ و ۲۶ ساله به فاجعه‌ای چون «عروس تاریکی» می‌رسد!!!/با آن‌ها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید سریال ۱۵ میلیارد تومانی نه یک اتفاق تصادفی بلکه دقیقا و کاملا محصول طبیعی یک نظام برنامه‌ریزی فاسد مدیریتی است!!/چرا تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب سازمان را بین خود دست به دست کرده‌اند همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!؟؟/فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چنان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه بی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند!!؟؟/اینکه جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است، رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟؟/رهبر از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح میگوید و رسانه ملی،  «عروس تاریکی»، «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» میسازد!!!/ هر چه رهبری صریح‌تر و تند‌تر نقدشان می‌کند بی‌محاباتر به جنگ راهبردهایش می‌روند!!

سینماروزان: چندی قبل وحید جلیلی از فعالان فرهنگی اصولگرا که در هسته مرکزی جشنواره ارزشی عمار هم قرار دارد در خلال یک سخنرانی به انتقاد از سریال “بوی باران” پرداخت. انتقادی که واکنش فوری نویسنده سریال را به دنبال داشت.

آن واکنش وحید جلیلی را واداشته در یادداشتی بلندبالا نقدحالی ارائه کند بر اوضاع کیفی محصولات رسانه ملی در همه این سالها.

متن کامل یادداشت جلیلی را بخوانید:

شنبه 19 مرداد 1398 به دعوت بچه‌های انجمن فیلمسازان انقلاب اسلامی خراسان در جشن سالانه‌شان از موفقیت‌ها و چالش‌های فیلمسازی انقلاب اسلامی سخن گفتم، بحثی مفصل در تصویر و تحلیل وضعیت فیلمسازی انقلاب در شرایط امروز.

کمتر از ده درصد از وقت آن سخنرانی به شکایت از یکی از فجایع اخیر رسانه‌ ملی؛ سریالی با نام اصلی «عروس تاریکی» و بدل شده به «بوی باران!»  گذشت.

خبرگزاری‌ها و سایت‌های مختلفی تمام یا بخش‌هایی از آن سخنرانی را بازتاب دادند.

دوستان از داخل صداوسیما خبر دادند که « آب در خوابگه مورچگان ریخته‌ای» و آشفته‌اند حضرات، در آن گفتار از مدیران ارشد رسانه‌ ملی و برخی پشتیبانان با نفوذشان در برخی جاهای مهم نظام سخن گفته بودم و اینکه دیگر بعد از 20 سال کم کم وقت نهی از منکر علنی‌شان رسیده است و بعضی تاریک‌خانه‌‌های مدیریت باندی و ناکارآمد صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید مورد هجوم نورافکن‌ها قرار گیرد.

در آن جلسه «عروس تاریکی» فقط از آن جهت که نمونه نمایانی از کارنامه آن تاریک‌خانه بود به کسری از آنچه سزاوار بود نواخته شد.

اما مدیران همیشه طلبکار، کمترین جزء از آن تاریک‌خانه را پیش انداختند تا با نعل وارونه زدن و نصیحت اخلاقیِ صاحب این قلم، مجموعه پرسش‌هایی را که پیش نهاده بودم نقش بر آب کنند و این موج را نیز به سلامت از سر بگذرانند.

عیبی ندارد،  اگر آن صاحب منصبانِ باند باز، در شأن خود نمی‌بینند که پاسخ وحید جلیلی را بدهند صاحب این قلم اتفاقا در شأن خود می‌داند که جواب نعمتی را که سال‌هاست از آن برخوردارند بدهد، و واقعا که چه نعمتی است برای انحصار طلبان بی‌هنر که خود در تاریک‌خانه پناه گیرند و عمله غَضب را که قبلا میلیاردی پرورانده‌اند پیش بیاندازند.

این معضله را در فقه؛  «تتّرس» نامیده‌اند و آنکه به طوع یا کُره، سپر ظالمان قرار گیرد پیشاپیش حکم خود را امضا کرده است؛ ساب النبی باشد یا نباشد.

ابتدا چند کلمه مختصر راجع به آنکه تا دیروز نعمتی بود برای حاکمان جام جم و امروز نعمتی است برای منتقدان و رسوا کنندگان مافیاهای حاکم در بخش مهمی از رسانه ملی جمهوری اسلامی.

کلماتی چند از نهج البلاغه بر سر نیزه شده است تا تردید در دل مومنانی اندازد که حجت‌شان اتفاقا علی است و اگر نبود عهدی که با علی دارند سال‌ها پیشتر « لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا» را چون لالایی دلنشینی به گوش غفلت گستران می‌خواندند و شرّ خود را از سرشان کم می‌کردند.

در پاسخ حقیر فرموده اند:” فحش ندهید و دروغ نگویید” !

انگار فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چونان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه بی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند و آلاء الهی را تکذیب کنند و دروغ‌های دراماتیزه شده خود را به خورد ذهن و دل خانواده‌های هم وطن بدهند و اگر کسی بر این بیداد، ضجه‌ای زد؛  بانگ برآورند: «اِوا !  پرنسیبت کجا رفته است؟»

یاد باد آن حکایت رسا که کسانی در محراب به فجور مشغول بودند، مسلمانی تف انداخت که وای بر شما چه می‌کنید در مسجد مسلمین و بدهکار شد که «ای بی‌اخلاق! در محراب مسجد تف انداخته‌ای!»

حالا حکایت ماست و مستانی که با هذیان‌های سادیستی‌شان، تلو تلو خوران نه کوچه پس کوچه‌های بلاد، که خانه‌های مسلمانان را به پشتوانه نام رسانه ملی جمهوری اسلامی قرق می‌کنند و چون غارت زده‌ای بانگ بر می‌آورد عسس صدا می‌کنند و نهج البلاغه می‌گشایند و داد سخن از علی می‌دهند! و چه مظلوم است علی!

و حبّذا و مرحبا بر چنین بی‌شرمان و آفرین باد بر تاریک‌خانه نشینانِ مدیریتِ انحصار طلبِ رسانه‌ ملی که عمله غَضب را چنین جسور کرده و پیش انداخته اند مبادا پرده برافتد و معلوم شود که پشت این پلشتی، کدام تیم سیاست بازِ مدعی،  پناه گرفته است.

از کدام تیمِ سیاست باز کم مایه مدعیِ انحصارطلبی سخن می‌گوییم؟

26 سال پیش هاشمی نامی از پس مویه‌های آوینی، غزل خداحافظی را خواند و بعد از 12 سال، سکان بزرگ‌ترین امکان رسانه‌ای جبهه حق در طول تاریخ را به تیمی سپرد که امید بود صدا و سیمای «جمهوری»، «اسلامی» را احیا کنند.

آوینی که نقدهای آتشینش بر «بوق مفلوک» با دشنام‌هایی چون «دروغ گو » و «هتاک» پاسخ داده شد به دنیا نماند که برافتادن قبلی‌ها و بر آمدن بعدی‌ها را ببیند، اما همراهان ذوق زده و به وجد آمده آوینی را هرگز گمان آن نبود که 26 سال پس از ورود کاروانی از مدعیان به دروازه‌های جام جم، وضع رسانه ملی چنین باشد.

«عروس تاریکی» به شایستگی و روشنی محصول برنامه‌ریزی شده جماعتی است که بیش از دو دهه تجربه حاکمیت بر رسانه ملی را دارند.

عروس تاریکی، حتی اگر اولین ساخته این تیم می‌بود سزاوار تندترین سرزنش‌ها و لایق صریح‌ترین گلایه‌ها بود، چه رسد که 26 سال سابقه و تجربه و ادعا را یدک می‌کشد.

اگر کم هوش‌ترین و بی‌عرضه‌ترین مدیران هم از چنین فرصت عظیمی برای تجربه، آزمون و خطا برخوردار می‌شدند قطعا پس از 26 سال، نتیجه به مراتب از فاجعه امروز رسانه ملی بهتر می‌بود به شرط آن که به جای نصیحت اخلاقی دیگران ابتدا خود را از بخل، عجب، حسد و کبر خالی می‌کردند.

انقلابی که در موشکی، هسته‌ای، نانو، زیست فناوری و هوافضا به رده اول جهان رسیده است، در رسانه، پس از دو دوره مدیریت ممتد 12 و 26 ساله به فاجعه‌ای چون «عروس تاریکی» می‌رسد.

تصور کنید سردار حاجی زاده مثلا در جشن‌های 40 سالگی انقلاب از یک برنو به مثابه دستاورد بزرگ جمهوری اسلامی در فناوری دفاعی رونمایی کند! برنویی که تنها هنرش آن است که در دستان نیروهای خودی منفجر می‌شود! و بعد رسانه ملی 65 شب، هر شب نزدیک یک ساعت در شبکه یک، به تبلیغ این دستاورد بزرگ و شاهکار مدیران جمهوری اسلامی بپردازد!

گشودن پرونده «عروس تاریکی» تأمل در کارنامه تاریک‌خانه‌ای است که 26 سال است دربرخی گلوگاه‌های جام جم خسبیده و خود گوید و خود خندد.

به روم و روس می‌بری، به طبل و کوس می‌بری

نه مام توست این وطن که را عروس می‌بری؟

با آن‌ها که برای پروژه‌های سی، چهل میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام جم نشسته‌اند سخن ساز کنید تا دریابید پروژه 15 میلیارد تومانی «عروس تاریکی» نه یک اتفاق تصادفی، نه یک تپق ساده مدیریتی، نه یک خطای ناگزیر از سوی مدیریتی تازه کار و نو رس که دقیقا و کاملا محصول طبیعی  یک نظام برنامه‌ریزی فاسد در مدیریت رسانه ملی است. نظامی که البته پشتیبانان قاطع و جسوری در بیرون از سازمان و در برخی از جایگاه‌های مهم نظام دارند و به مدد همین پشتوانه پر مدعا، انحصار طلب و در بزنگاه‌ها خشن، توانسته‌اند صدها برابر مهریه این عروس را  از بودجه صداوسیما هزینه کنند تا مبادا ترک بردارد چینی نازک انحصار باند‌های قدرت.

نعمتی که این تیم یا هیأت یا باند یا کارگروه یا مافیا یا مجمع یا گَنگ یا جلسه دعای ندبه یا هر نام مقدس یا کثیف دیگری  که بر آن بگذاریم از آن برخوردارند، فلان عمله غضب یا نویسنده سادیست نیست، بلکه سکوت مصلحت پرستانی است که سال‌ها معاملات باندهای سیاسی در رسانه ملی را به تماشا نشسته‌اند و دم بر نیاورده‌اند به امید آن که شاید کور سویی از تحول بدمد و مباد این که نظام آسیب ببیند؛ و از قضا سرکنگبین صفرا فزود، هرچه بیشتر دم در می‌کشیم و سکوت می‌کنیم وقیح‌تر می‌شوند.

هر چه رهبری صریح‌تر و تند‌تر نقدشان می‌کند بی‌محاباتر به جنگ راهبردهایش می‌روند، حالا دیگر لوله تفنگ‌هایشان را هر شب به سمت خانه‌هایمان می‌گیرند و فرزندان‌مان را نشانه می‌روند.

ملیجک‌های قسطنطنیه که برای لبخند نشاندن بر لب باندهای قدرت، منتقدان حسین محمدی و مرتضی میرباقری و عزت ضرغامی و علی عسگری را با ابن ملجم برابر می‌کنند و برایشان شیشکی می‌کشند، به جمهور مردم که می‌رسند «میرغضب» می‌شوند و ابایی ندارند که مدت‌ها، ملت بی‌پناه را در اوج تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی با سادیسم پنهان و آشکار خود بچزانند و از همان اصحاب قدرت جایزه بگیرند.

دوگانه غریبی است: با قدرتمندان ملیجک و با مردم میرغضب!

بخوانید ضجه‌های ملت بی‌پناه را از ظلمی که مدیران رسانه ملی و پشتیبانان انحصارطلب و باند بازشان بر آن‌ها روا داشته‌اند: ( تمام نظرات از صفحه رسمی سریال بوی باران در اینستاگرام نقل قول شده است)

1. خیلی کشت و کشتار داره تو فیلم، من که کلا نگران آینده بچه‌هام شدم

2. پلیس دقیقا چکارست اینجا؟ یه آدم چاق و خرفت که فقط نشسته پشت میزش چرت میزنه. یعنی پلیسه فرشته رو نبش قبر کرد نفهمید پیمان بی‌گناهه؟!

3. کلا جنگ اعصاب روانه

4. مثلا کارگردان خواسته یه فیلم متفاوت بسازه، احتمالا تا پایان فیلم فقط عوامل پشت صحنه زنده میمونن… حیف وقت که واسه دیدن این فیلم گذاشتیم، خودمون کم تو زندگی مشکلات نداریم می‌خواهیم شب یه سریال ببینیم اونم پشیمون می‌شیم… دیگه دیدن پایان سریال هیچ لطفی نداره جناب کارگردان

5. خدا بکشتتون با این فیلم درست کردنتون. همش کشت و کشتار و قتل… چه وضعشه شورشو دراوردین یه خورده روحیه ی مردمو درک کنین

6. فکر کنم آخرش نویسنده و کارگردانشم کشته شن…

7. جنگ جهانی دوم انقدر کشته نداد که این سریال کشته داد

8. حیف پول و وقت که صرف این سریال شد

9. خب سریال کمدی خوبی بود. هر سری که یکی میمرد می‌خندیدیم. عنقریبه که کارگردانم بمیره. مهدی سلوکی هم که همه ش زندانه. این آخرشم انقدر خندیدیم که نگو، فهمیدیم که اگه یه قاتل بره بیمارستان با گروگان گیری میتونه فرار کنه

10. منتظر بودم آخر فیلم کارگردان یه انتحاری بزنه همه با هم برن هوا

11. علاوه بر کلیت سریال که ضعیف بود پایان بسیار ضعیف تری داشت امیدوارم دیگه شاهد همچین سریالی تو صداوسیما نباشیم. حالا که فکر میکنم چقدر از وقتمو صرف این سریال کردم حالم گرفته میشه

12. فقط یه انتقادن نسبت به اسم این سریال و ژانرش داشتم اونم اینکه اسمش باید بوی کشته ها میذاشتن و ژانرشم کمدی میبود همین

13. عباس کی کشته شد؟؟ تا سرمو برمیگردونم یکی به فنا میره

14. ماشاءا… همه از این سریال راضین با این تبلیغی که از فیلم گذاشتید و نظر مردمو پرسیدید اینایی که انتقاد میکنن زیر کامنتا همه منم!

15. خیلی سریال ضعیفی بود واقعا برای صدا و سیمای کشورمون متاسفم

16. خوب شد تمام شد وگرنه با کلاشینکف میومدن تو خونه هامون همه مون را به رگبار میبستن

17. آشغال ترین سریال تاریخ صدا و سیما بود

18. هیتلر تو جنگ جهانی اینقدر آدم نکشت که شما تو  یه سریال کشتین

19. خداوکیلی دیگه از این همه کشت و کشتار خسته شدیم تمومش کنید بره

20. امشب کسی نمرد خودش جای شکر داره آخه امشب قسمت جدیدی نبود خلاصه بود! فردا منتظر قتل بعدی هستیم

21. چرا انقدر پلیسمونو ضعیف نشون میدید؟

22. پلیس کشور باید شاکی خصوصیتون بشه با این ضعفی که نشون دادید از بازپرس و پلیس

23. سه نفر نویسنده و دو نفر مشاور نویسنده جمعا پنج نفر آنچنان چرت و پرتی نوشتین که خودتون هم قطعا نفهمیدین چیکار کردین! ای کاش یه بار توی عمرتون یه کتاب از آگاتاکریستی میخوندین تا میفهمیدین ژانر جنایی نوشتن چطوریه، ای کاش یه بار تو عمرتون دو صفحه از کتاب‌های وودی آلن میخوندین تا پرداخت داستانی یاد میگرفتین… ای کاش دو خط از کافکا میخوندین تا حداقل تخیلی درست مینوشتین…  یعنی این حجم چرت و پرتی که شما نوشتین خودش یک اثر تاریخی و ادبی محسوب میشه! آقای کارگردان که کلی بودجه گرفتی از صدا و سیما واسه سرگرم کردن مردم! پولو خوب حروم کردی خوب! کارآگاه گجت رو بازسازی میکردی جالب تر بود والا

24. اسم فیلم هیچ ربطی به فیلم نداشت، به نظرم اسم فیلم اگه قتل زنجیره ای بود بیشتر بهش میومد! آخه بوی باران چه ربطی به این فیلم جنایی داره خب؟

25. ظاهرا هدف اصلی ساخت این سریال چیز دیگه ای بوده، چرا تو این سریال پلیس و بازرس هیچکاره ست؟ اصلا ما پلیسی ندیدیم… خلافکارها توی این سریال قهرمان نشون داده شدند

26. اینا چی میگن؟ کجاش آموزنده بود؟ کجاش قشنگ بود؟ اینا فیلمم میبینن؟ تعریف فیلم و سریال رو میفهمن؟ یارو میگه باعث روشنفکریم شد!

27. اینقدر این سریال عالی و محشر بود که اصلا در حد فهم ما نمیگنجه!

28. وا… غیر از بدآموزی چیزی نداشته از بس ترانه قرص خواب آور به آدم و حیوون خوروند

29. من که از رسانه میلی که پول بیت المال رو داره حیف میکنه واسه چنین برنامه سطح پایینی راضی نیستم، ماهواره نداریم دلخوشیمون روزی 3 ساعت تلویزیون دیدنه اینا همونم دارن از ما میگیرن، بعضی پیام های بازرگانی قدیمی از کل قسمتای این فیلم آموزنده تر بود

30. خوب شد تموم شد. منتظر بودیم کارگردان و تهیه کننده هم کشته شن

31. واییی گاندو کجا این سرال مزخرف کجا؟ من گاندو رو دوست نداشتم تموم بشه از بس خوش ساخت بود و مامورها باهوش بودن ولی هرشب دوست داشتم این سریال رو بنویسه. قسمت آخر همه رو گرفتن و فرشته شد همه کاره . مسخره ها

32. شصت و چهار قسمت یه پلیس خرفت با هیکل داغون گذاشتین که همیشه خستس اونوقت قسمت آخر پلیسه از هلیکوپتر تیر میزنه به لاستیک، آخه تضاد تا چه حد؟ بازم جا داره بگم خاک تو سر نویسنده

33. خدا رو شکر شادی و خانم جان به مرگ طبیعی مردن وگرنه اونارم فرشته و مرجان میکشت! فرشته این همه نیومد پیش مادرش دم رفتن دلش تنگ شد

34. تا الان که قسمت شصت و دوم بوده 9 نفر کشته شدن

35. میگم به جای “بوی باران” بهتر نبود اسم سریالو “بوی مرگ” میذاشتین؟

36. واقعا افسرده شدیم آخه این چه طرز فیلم ساختنه؟ حیف باشه اون همه هزینه کردین برای این فیلم و بیشتر از این حییییف که وقتمونو به خاطر این فیلم مزخرف هدر دادیم

37. یکی از بدترین سریالهایی که تا الان دیدم و چرت ترین سریال، یعنی دست فیلم های هندی رو از پشت بسته با این همه قتل و کشتار تو سریال اصلا معلوم نیست نویسنده احمق داستان برای پلیس نقشی گذاشته یا نه، همه پلیس هستند برای خودشون

38. خدا رو شکر خدا رو شکر این سریال مزخرف بالاخره تموم شد. خدا لعنتشون کنه با این فیلم ساختن

39. گندترین سریالی که  میشد ساخت، فقط موندم اون مردمی که توی مصاحبه تعریف میکردن چی بودن؟ بودجه مملکتو حروم میکنین با این فیلماتون، حرومتون باشه

40. قبل از پخش مصاحبه مردم رو پخش کردن. همه گفتن سریال عالی و خوبی بوده!

41. آدم باید واقعا روانی باشه که زا دیدن کشت و کشتار خوشش بیاد، خدا رو شکر که تموم شد

42. با اعصاب و روان مردم بازی نکنید، خدا لعنتتون کنه

43. واقعا فیلم الکی ای بود این همه ماجرا درست کردید آخرش هیچکدوم به پایان نرسید! متاسفم

44. ما کشته نشیم تو این سریال صلوات! چی فکر کردی سریال به این مزخرفی و غیر واقعی ساختی؟

45. به خدا ترسیدم منم بیان بکشن

46. کشت کشت کشت مرگ مرگ مرگ قتل قتل قتل  مرد مرد مرد تا کی مشخص نیست. حتی جنایی هم نیست مثل فرار از زندان که قتل ها داستان رو جذاب کنن نه هر کی خوبه میمیره تا اعصاب بیننده بهم بریزه خجالت داره واقعا

47. خوب مثل اینکه فقط قراره کارگردان بمونه آخر فیلم ی سریال اینقدر قتل و پلیس هیچ

48. کس دیگه ای نموند بکشید؟ حیف بود این همه آدم زنده باشه ها

49. توی این سریال به مردم دزدی و دروغ گویی یاد میده، تف به این فیلم و عواملش با این فیلم نوشتن و بازی کردنش

50. وزیر بهداشت میگه هیأت و روضه باعث خودکشی جوانان میشه، نه آقای وزیر! ائمه باعث خودکشی نمیشن این فیلم‌های مزخرف صداوسیما که روی اعصاب جوانان میرن اینا باعث خودکشی میشن

51. حیف وقتمون که توی این قسمت هایی که دیدیم حروم کردیم. خیلی نکات منفی داره… خواهش میکنم فیلم های مثبت بسازید. فیلم‌های خنده دار با محتوا که وقتی خانواده دور هم هستن لذت ببرن نه اینکه به فهم و شعور خانواده‌های ایرانی توهین بشه. تازه با داشتن فرزند که اصلا نمیشه این فیلم رو دید

52. حالا چون سریال شصت قسمته باید کشت و کشتارش بیشتر باشه

53. خسته شدیم از اینکه همش تو فیلمای ایرانی شوهره میمیره و بدبختیای زنه رو میبینیم

54. همه آقایون افاضه می‌کنند که فرهنگ غرب و بی بند و باری غرب ولی حالا دیگه تو صداوسیمای مملکت خودمون دارن ترویج میکنن که قبل از ازدواج و رفتن زیر یک سقف  با هم رابطه داشته باشید تا بچه هاتونم تو جشن عروسیتون بتونن حضور داشته باشن تا عروسی باشکوهی داشته باشین. واقعا متاسفم که اینقدر ابلهی و ساده لوحی تو نگارش فیلمنامه این سریال بیداد میکنه

55. فیلم به این مزخرفی فقط این صدا و سیما میتونه بسازه، حیف پول حیف وقتمون و حیف این مردم که شعورشونو به بازی گرفتین واقعا که. با این فیلما و این چیزای مزخرف اعتقادات مردمم دارین نابود میکنن

56. کل سریال نفهمیدیم بوی باران برای چه بود …. آخر سریال هم همه افراد مسن سریال عاقبت به خیر و خوشبخت رفتند سر زندگی شون ….ولی همه ی جوانها ناکام وبدعاقبت شدند ….. سهیل برهان عباس و زنش کشتهشدند … مرجان و فرشته وشهاب و آرمان زندان و وبلکه اعدام …. پلیس هم که پت و مت بود

57. این تمام سریال ۷۰ قسمتی نوشته این آقا هست فیلمی سراسر از تزریق ناامیدی و بدبختی برای دو ماه تابستان جوان این مملکت …. بدون درجه بندی سنی با این همه خشونت تصویری و کلامی اف بر نویسنده این سریال

58. کل سریال این بود که نقش منفی ها هیچکس نمرد نقش مثبت ها همه مردن

59. اول فک میکردم فقط تو بانکه که امنیت نداریم یهو دزدی مسلحانه میشه حالا فهمیدم دیگه توبیمارستانم نمیشه امنیت داشت میترسم ازاین به بعدم برم بیمارستان یه دفعه یکی بگیرتم باچاقوی جراحی آمپول هوایی چیزی…مام که شانس نداریم

60. کلامی با نویسندگان و کارگردان مجموعه بوی باران : برنامه امشب که به اسم تحلیل و بررسی سریال از شبکه یک پخش شد را دیدیم. این برنامه تحلیل و بررسی مشکل اعتیاد، پولشویی و فساد و موادمخدر بود. مردم را چه فرض کرده اید؟ جنابان؟ اگر نام خودرا هنرمند گذاشته اید، چرا از جنبه هنری، تحلیل داستان سریال، بازی‌ها، ایرادات و انتقادات بسیار بسیار زیادی که با یک نگاه به همین صفحه سریال، می‌توان آن را دید، به تحلیل سریال نمی‌پردازید؟؟؟ مجموعه‌ای پر از ابهام و پر از کاراکتر که تکه تکه به آنها در سریال پرداخته شده بود و بیشترین تاثیر این مجموعه روی اعصاب مخاطب بود. آقای کارگردان، آیا نیم نگاهی به نظرات مخاطبین انداختید در این مدت زمان نسبتا طولانی پخش سریال ؟؟؟؟؟ برنامه امشب را نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر تهیه می‌کرد بهتر بود تا به اسم یک اثر هنری! !!!!! و نکته دیگر اینکه با تماشای برنامه امشب، می‌توان گفت که با کمال تاسف، وظیفه ی تلویزیون به عنوان رسانه ملی، فقط و فقط ساخت سریال و در ادامه ، تقدیر و تحسین چشم بسته از آن است! !!! عجبا! پس نقش مخاطب چیست از نظر شمایان؟ ؟؟!!!!

61. افتضاح ، چرت ، توهمی ، مزخرفترین فیلمنامه و کارگردانی، تو تاریخ سریال سازی از مزخرف‌ترین باید ثبت بشه بعد جالبه همه ناراضین اما اینا اعلام میکنن که خوب و تاثیر گذار بوده اخه تا کی میخواین هرچی مردم میگن شما برعکس عمل کنین اخه اینکه دیگه مسائل سیاسی نیست که لا پوشونی میکنید کلا کارگردانهای و فیلم نامه نویس‌های خوب بیکارن معلوم نیست این کارگردان و فیلم نامه نویس خودش کدوم مدل موادی و زده که همه ناراضین ولی بازم اصرار دارین بگین مردم دوست داشتن بعد این 5 هزار نفر کامنت گذاشتن از فضا آمدن ؟

62. اینهمه هزینه برای تولید یه سریال با فیلمنامه هندی پر از سیاه نمایی که توش آموزش نقل و انتقال مالی بدون ردیابی میداد

63. تو خود آمریکا هم اینقدر کشت و کشتار نمیشه

64. خجالت نکشین بدین بچه های پشت صحنه رو هم بکشن خودتونو راحت کنین

65. گانگسترهای این فیلم روی تگزاس رو سفید کردن یعنی ما این همه  قتل و قاتل داریم ولی ذره بین دستمونه دیگران رو میپاییم

66. انقدر صحنه های مثبت 14 نذارید تو سریال، نمیشه یهو بچه رو وسط سریال فرستاد دنبال نخود سیاه

67. فیلمنامه تون خیلی نقاط ضعف داره و اصلا مناسب وقت استراحت یه خانواده ایرانی نیست. بسیار نکات منفی و زننده. مخصوصا صحنه های خشن و بدی که به تصویر میکشه. متاسفم

68. شماها یاد گرفتین فقط غصه تحویل مردم بدین

69. نباید اسم سریال رو بوی باران میذاشتن، باید میذاشتن بوی خون

70. تا قبل از فوت سهیل سریال جذاب بود ولی این فوت سهیل گند زد به سریال دیگه انگیزه‌ای برای دیدن ادامه ش نداریم آخه آقای کارگردان و نویسنده سهیل که کشته شد شما درِ هر چی کار خیر و فداکاری رو بستین، دیگه همه میگن پس نباید با خواهر یه متهم ازدواج کنه و نباید کسی کار خیر و فداکاری برای همسر یا دوست انجام بده، سهیل باید خوشبخت میشد به جای اینکه بدبخت شه و کشته شه. روحیه همه و اعصابمون خرد شد من اون شب اشتهام کور شد نتونستم شام بخورم. مردم ایران کم غم و غصه دارن تازه بشینن حرص بخورن برای دیدن یه سریال؟

71. واقعا افتضاح بود بعد از مدت ها اومدیم یه سریال ایرانی ببینیم. ته بدبختی و بیچارگی و ناامیدی. افتضاح افتضاح

72.  بدترین فیلمنامه ای ک دیدم. تمامش بی عدالتی محض.  یه موجود بی ارزش زنده میمونه یه آدم شریف میمیره. واقعا خیلی جاهاش دروغ. بی مزه تر از همه اسم بی ربط با فیلمه

73. هر شخصیت رو که قراره بره جای دیگه بازی کنه تو سریال میکشن تا بره سر پروژه بعدی

74. واقعا کارگردانو درک نمیکنم، چرا همیشه باید فیلمای ایرانی اینجوری باشه؟؟ مثلا اگه سهیل زنده میموند و آخر فیلم تلخ نمیشد چی میشد؟هان؟ خیلی خوشحال میشن غم مردمو ببینن؟

75. تو اون سازمان عریض و طویل یه آدم نبود بگه این خزعبلات صلاحیت فیلم شدن نداره؟ فقط بلدن آه و ناله کنن بودجه نداریم. همون بهتر نداشته باشید

76. یه جوری گند زدین که اگه آخر سریال سه هزار تا عروسی هم بگیرین درست نمیشه، فقط بیاین از مردم تو همین شبکه  نویسنده و کارگردان و مدیر شبکه عذرخواهی کنین

77. جمع کنید فیلم کثیفتون رو. بوی کشتار میاد

78. باز خوبه امشب کشته ندادین، تورو خدا با همین فرمون برین جلو

79. خب سهیل کشته شد ترانه رفت زندان الانم دراومد. که چی؟ چه تاثیری داشت تو روند پرونده؟ چه ربطی داشت غیر از اعصاب خوردی؟

به بحث برگردیم.

مشکل امروز رسانه ملی چیست؟ فلان نویسنده قالتاق یا تهیه کننده کاسب یا کارگردان مریض؟

پاسخ روشن نخواهد شد مگر آنکه  26 سال به عقب برگردیم و چهره این شیفتگان خدمت را که آن روز هنوز این قدر ملیح و جو گندمی نشده بود در نظر آوریم. تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب صدا و سیما را بین خود دست به دست کرده‌اند و به طور کاملا اتفاقی! همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند!!

بچه تهرون‌هایی که هم قسم شده‌اند نگذارند مدیریت رسانه ملی از چنگ بچه‌های خانی آباد و نازی آباد  خارج شده و به دست دشمنان اسلام بیفتد!

 جالب است 26 سال؛ هزاران میلیارد تومان بودجه را در اختیار داشته باشی و 30 مرکز استانی و دانشگاه و پژوهشگاه بعد از ده‌ها سال تجربه ؛ شاهکاری چون عروس تاریکی تحویل بدهی! و برایش کارناوال هم راه بیندازی!

و اگر کسی دم برآورد بلافاصله میرغضب‌های ملیجک را گسیل کنی که: “کو فیلمنامه نویس‌های شما؟! اصلا می‌دانید سریال را با کدام صاد می‌نویسند؟ هرهرهر…”

نه! آسمان سوراخ شده و شما فرو افتاده‌اید تا این انقلاب عاجز را دست گیرید.

انقلابی که دانشمند هسته‌ای و متخصص موشکی و مخترع ماهواره و پژوهشگر نانو در حد جهانی تربیت کرده از تربیت فیلمنامه‌نویس و سرپرست نویسندگان عاجز بوده است!

یکی نیست بگوید روزهایی که شما سوگلی مدیران رسانه ملی بودید ما در جام جم ممنوع الورود و ممنوع التصویر بودیم و حتی اجازه ورود به یک جلسه‌ ساده‌ دانشجویی در ساختمان دانشکده صدا و سیما را نداشتیم.

درست در همان روزهایی که انتقاد از ضرغامی غیرقابل بخشش بود و گیت صداوسیما وقتِ ورودت آژیر می‌کشید، توهین به اهل بیت مانع از قرار گرفتن در حساس‌ترین گلوگاه رسانه ملی نبود!

رئیس رسانه ملی به خود بنده گفت: ” ارزیابی کارشناسان سازمان این است که بچه مسلمان‌ها در مستند خوبند اما  تا 10-15 سال آینده در حوزه فیلم سازی داستانی و سریال سازی و … حرفی برای گفتن ندارند” !!

می خواستم بگویم: “سازمان؟ منظورتان سازمان مجاهدین خلق ایران که نیست؟”

خشمم را فرو خوردم و گفتم آقای دکتر فقط به جشنواره مردمی فیلم عمار طی  حدود یکسال 700 فیلمنامه رسیده است، بر فرض 690 تایش هم به درد نخور! 10 تایش ارزش بررسی ندارد؟!

یک سال و نیم از آن جلسه می‌گذرد و دریغ از آن که معاونت سیما یکبار سراغ آن فیلمنامه‌ها را گرفته باشد!

تا دربار یا دور و بر حضرات پُر است از این ملیجک‌ها کی نوبت می‌رسد به احمدی روشن‌ها و رضایی نژاد‌هایی که پشت دیوار باندبازی و انحصارطلبی و خشونت ِمشتی میان مایه بی‌هنر مانده‌اند، انحصارطلبانی که منتقدان را به بی‌اخلاقی متهم می‌کنند و از فحش دادن بر حذر می‌دارند.

اینکه جامعه‌ای که رهبرش سیدعلی خامنه‌ای است، رسانه ملی‌اش عروس تاریکی! بسازد؛ فحش نیست؟

او از رومن رولان و شکسپیر و داستایفسکی و هوارد فاست و دن آرام و خانواده تیبو و بینوایان و جنگ و صلح بگوید و بر جشن حنابندان و من زنده‌ام و جنگ پابرهنه و پایی که جا ماند و آب هرگز نمی‌میرد و دختر شینا و همپای صاعقه تقریظ بنویسد و رسانه ملی، با مدیران ولایت پذیرش «عروس تاریکی»، «اولین انتخاب» و «دیوار به دیوار» بسازد!!

صد سال دیگر در پاسخ این پرسش در نخواهند ماند که رهبری چون خامنه‌ای داشتید و در یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های  تخصصی او که فرهنگ و هنر است به چنین شاهکارهایی رسیدید؟

غیر از این است که آن‌ها که باید شمشیر او باشند، سپر دوستان خودند!

جرأت دارند دبیران بعضی جلسه‌ها که منتشر کنند متن توصیه‌های رهبری را به دوستانشان؟

دوستانی که به پشتیبانی آن‌ها سال‌هاست نگرانند مبادا خروجیشان فقط 179 درجه با تاکیدات رهبری تناقض داشته باشد!

بخوانیم با هم نکات رهبری را راجع به بوی باران؟

« فیلم و نمایشنامه‌ ایرانى را از حوادث آشفته‌کننده و برانگیزاننده‌ ذهن و حالت سوهان براى روح، خالى کنید.

متأسفانه این کار صورت نمى‌گیرد و نمى‌دانم چرا!

با اینکه مکرّراً، هم به جمع آقایان عضو صدا و سیما گفته‌ام و هم به برادرانى که به امور فیلمسازى اشتغال دارند، ولى نمى‌دانم چرا این مسئله مهم رعایت نمى‌شود.

یعنى ممکن است عیب و ایرادى در اینجا وجود داشته باشد که این کار نمى‌شود؟ فیلم ایرانى را وقتى شما نگاه می‌کنید مثل اینکه باید حتماً یک مبالغه در اظهار غصّه، اظهار ناراحتى، اظهار گریه، دعوا و تشنّج اعصاب در آن باشد! کأنّهُ بدون این عناصر، فیلم و نمایشنامه ایرانى چیزى کم دارد!

خوب، آدم به فیلم‌هاى خارجى، از جمله فیلم‌هاى خانوادگى ژاپنى- که فیلم‌هاى خوب ژاپنى است- نگاه مى‌کند، مى‌بیند در ارتباط با مسائل خانوادگى، آنجا هم از این حرف‌ها هست. ولى این همه گریه و ناراحتى در فیلم‌ها رواج ندارد. نمى‌دانم چرا باید فیلم‌هاى ما این طورى باشند! حتماً عیبى در کار هست.

من البته چون به بعضى از جاها و به بعضى از آدم‌ها سوءظن‌هایى دارم که دیر زایل مى‌شود، مى‌گویم لابد تعمّدى در کار است.

بعضى تعمّد دارند براى اینکه ذهن و اعصاب مردم را خراب کنند.

خوب؛ شما در خانه‌تان نشسته‌اید. اگر بچه همسایه بناى گریه کردن بگذارد، اعصابتان ناراحت مى‌شود. این، امرى طبیعى است. لازم نیست بچه‌ خود آدم باشد. تلویزیون هم مثل بچه‌ همسایه است. اعصاب انسان را با دعوا، تشنّج و گریه‌ بى‌خودى خراب مى‌کند. بیایید واقعاً برنامه‌ریزى کنید. هم در کارهاى صدا و قصّه‌هاى شب و بقیه برنامه‌هایش و هم در کارهاى سیمایى. این یک کار اساسى است، این حفظ سلامت اعصاب مردم است، اعصاب آشفته، در محیط کار، در محل کسب، در خیابان و پشت ترافیک، همه جا خودش را نشان خواهد داد.”

البته تاریخ این گفتار  – 1375/01/23 است ولی مانع از آن نیست که مدیران سخت‌کوش  و ولایت پذیر! رسانه ملی آن را از آرشیو در بیاورند و به نویسندگان و کارگردانانشان ابلاغ کنند که دقیقا 180 درجه خلاف این صحبت‌ها را می‌خواهیم!

و بعد دستور بدهند که در اوج جنگ نرم و در شرایطی که 64 میلیون تومان پول کلیپ‌های اقتصاد مقاومتی که به اندازه یک سریال 52 قسمتی پخش کردند را تا یک سال و نیم بعد نمی‌دهند، 15 میلیارد بودجه  صرف کنند که مبادا تاکیدات صریح رهبری بی‌جواب بماند!!! عجب تجاوبی، این همه اعتماد به نفس و شجاعت از کجا می‌آید؟

غیر آن است که مطمئنند سامانه‌های اس سیصدی دارند که تند‌ترین تاکیدات رهبری را هم می‌تواند خنثی کند!

دوستانی دارند که در حالی که قرار بوده شمشیر رهبری باشند، سپر رفقا از کار در آمده‌اند!

مشکل کجاست؟

کاسبان سادیست یا مدیران رسانه ملی یا کمی بالاتر؟

از دست این انحصار طلبان میان مایه بی‌هنر به کدام دعای ندبه پناه ببریم؟

گیریم با لطایف الحیل، با متهم کردن منتقدان به افراطی‌گری و هتاکی (تهمتی که فرهنگیان انقلاب از آل احمد تا آوینی با آن آشنایند) این موج را هم از سر گذراندید و سعه صدر و کظم غیظ رهبری را دستمایه شاهکارهای بعدی خود کردید؛ با بهت سرشار ازپرسش ده‌ها هزار فعال فرهنگی آتش به اختیار چه خواهید کرد که می‌پرسند چند گاندو قربانی عروس تاریکی شده و هزینه فرصت این سادیسم افسار گسیخته چه بوده است؟

دم خروس را  باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

ما در اوج جنگ نرمیم؟

رهبری به بسیج حداکثری در برابر تهاجم همه جانبه تبلیغاتی، رسانه ای، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرمان داده است؟

صداوسیما قرارگاه جنگ نرم است؟

اگر عروس تاریکی یک خبط تصادفی است، اگر از دستتان در رفته است چرا با یک عذرخواهی ساده «مرّوا کراما» نمی‌کنید؟ چرا اصرار دارید برای این شاهکار کارناوال راه بیاندازید، چرا اصرار دارید اعلام کنید که عروس تاریکی را به سفارش شخص رهبری ساخته‌اید و حتی جزئیاتش را هم با شخص ایشان هماهنگ کرده‌اید و تایید گرفته‌اید؟ “در دیدار آقا با مسؤولان در خصوص آسیب‌های اجتماعی ایشان می‌فرماید توقع دارند بحث آسیب‌های اجتماعی در صداوسیما گفتمان‌سازی شود و می‌گویند در گونه‌های موثر مثل سریال.

کارگردان ما خدمت آقا می‌رسند و می‌گوید سریالی با محوریت آسیب‌های اجتماعی داریم و در آن موضوعات حاشیه‌نشینی، اعتیاد، طلاق و خانواده زندانیان را کار کردیم و  توضیح می‌دهند و اینکه  زاویه دیدمان این است آسیب‌های اجتماعی را از زاویه کسانی که کمک می‌کنند ببینیم مثل کاراکتر سیاوش، ترانه،  سهیل و سیمین در مدرسه و نه صرفا به عنوان عامل جذابیت. آقا هم این روش و مسیر را تایید می‌کنند” !!(گفت‌وگوی نویسنده سریال با خبرآنلاین)

ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید

کی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟

از این پس آن‌ها که به قدرت سامانه‌های اس سیصدشان غره‌اند بدانند دوران بزن در رو گذشته است و  آتش به اختیاران جبهه فرهنگی از خطوط قرمز رد شده‌اند، در دفاع از انقلاب اسلامی در برابر باندهای انحصارطلب‌؛ خطا نخواهند کرد و رفاقت آن‌ها را به مصلحت انقلاب ترجیح نخواهند داد.

بعدالتحریر:

برای دوستانی که ممکن است در ذهنشان باشد که کاش ابتدا در خفا این تذکرات داده می‌شد می‌گویم همه مراتب نهی از منکر در طی نزدیک به دو دهه طی شده و بی‌اغراق در صدها مواجهه شفاهی و مکتوب حجت بر دوستان تمام شده است.




ادعای بازیگر “مختارنامه”: به خاطر دو رکعت نماز که میخوانیم به ما نقش نمیدهند!!!

سینماروزان: درباره ارتباطات پشت پرده توزیع نقشهای آثار سینمایی و تلویزیونی حرف و حدیث فراوان است. از گلایه های پیشکسوتان بابت نادیده گرفته شدن تا گلایه های جوانان بابت خرید و فروش نقشها و ارجحیت دادن بازیگر-اسپانسرها بر آنها.

انوش معظمی بازیگر نقش حرمله در سریال «مختارنامه» و بازیگر نقش شمر در “رستاخیز” از جمله بازیگران توانمندیست که در این سالها چنان که باید بهش نقش نمیرسد.

معظمی با تأکید بر عشقش به سیدالشهداء به “تسنیم” گفت: قبلاً هم امام حسین(ع) به ما آبرویی داده بود و در هیئت فعالیت می‌کردیم و مورد توجه بودیم. اما با ایفای این نقش، کانون توجهات هزار چندان شد. همین قدر که خیلی از هیئت‌ها با دیدن این نقش به یاد من می‌افتند و به هیئت‌های مختلفی دعوت می‌شوم. در آن چند دقیقه حضور به من کرامت می‌کنند و احترام می‌گذارند. من همه‌چیز را از نوکری امام حسین(ع) دارم.

معظمی درباره وجود مافیا در عرصه بازیگری هم اظهار داشت: یک زمانی یکی دو نفر را به‌عنوان مافیای بازیگری و انتخاب بازیگر معرفی می‌کردند ولی امروز آن دو نفر در حاشیه قرار گرفته‌اند و باندها جزیره جزیره و فامیلی، اداره می‌شوند. آن‌قدر ماجرا پیچیده شده که حد و حساب ندارد. هرکس را می‌بینیم اقوام و آشنایان خودش را آورده و جزیره‌ای برای خودش درست کرده است. تخصص و شایسته‌سالاری اصلاً ملاک نیست. عمق فاجعه اینجاست که همان بازیگر سفارشی ناکارآمد در یک جشنواره مهم، جایزه هم می‌گیرد. حیرت‌زده می‌شوم که چطور آن بازیگر که هیچ بار حرفه‌ای ندارد؛ هیئت داوران جایزه بازیگری به او می‌دهند؛ اینجاست که می‌گویم مافیا و باندبازی حقیقت دارد.

معظمی با اشاره به اعتقادات مذهبی اش ‌تصریح کرد: در طول سال نقش‌ها بین عده خاصی تقسیم می‌شود و به ما برچسب می‌زنند. وقتی نام من می‌آید به‌خاطر دو رکعت نماز که می‌خوانیم ما را زیر سؤال می‌برند و به ما کار نمی‌دهند!! اصلاً نماز خواندن من چه ربطی به سینما و بازیگری‌ام دارد؟؟!!




نماینده اصولگرای چهار دوره مجلس شورای اسلامی بعد از تماشای یک مستند بیان داشت⇐این سیستم، نشتی دارد!!/فساد، بدتر شده!/ما مسلمان خوبی نیستیم!/ وقتی فساد سیستمی می‌شود، فاسدها همدیگر را پیدا میکنند، شبکه درست می‌کنند و وقتی وقتی می‌خواهیم با آنها مبارزه کنیم نمی‌گذارند!/خیلی از کمیسیون‌های مجلس، وضعشان بد است و امید که رییس تازه قوه قضاییه اینها را سرجایشان بنشاند

سینماروزان: هرچند بهترین راه نقد فسادهای کلان موجود در هر سیستم تولید محصولات سینمایی مستقل در نقد این فسادهاست ولی تا اینجای کار این مستندهای ارگانی هستند که کوشیده اند بخاطر تسویه حسابهای سیاسی هم که شده به نقد فساد بپردازند.

«روزگار یک چهل ساله» از جمله چنین مستندهایی است که با حمایت حوزه هنری تولید شده و سعی کرده تا جایی که اجازه میدهد به نقد فسادهای اقتصادی این روزهای ایران بپردازد.

احمد توکلی از سیاستمداران منتسب به جریان اصولگرایی بعد از تماشای این مستند در حوزه هنری گفت: این بحث که ساختار اقتصادی کشور از پایه اشکال دارد بحث ظریفی است که مقام معظم رهبری طبق تعریف خودشان می‌فرمایند فساد سیستمی نیست و تعریفی که ایشان از فساد ارائه دادند این بود که چون ما داریم با فساد مبارزه می‌کنیم و همین پتانسیل را داریم پس کل سیستم فاسد نیست.

وی افزود: برخی مسئولین اصلی نظام به فساد اقتصادی مبتلا شدند مثل این که سیستم دفاعی و گلبول‌های سفید بدنی خود آلوده شود. اگر سازمان بازرسی کل کشور، مجلس شورای اسلامی، کمیسیون اصل ۹۰ و … خودش بیمار نباشد و از خودش دفاع کند، سیستم خود به خود نمی‌تواند از خودش دفاع کند
، پس این سیستم نشتی دارد. اگر این تعریف را بپذیریم فساد سیستمی است. اختلاف ما به غیر از فهم بیرونی در مقدمات است وقتی فساد سیستمی می‌شود فاسدها همدیگر را پیدا میکنند شبکه درست می‌کنند و وقتی می‌خواهیم با آنها مبارزه کنیم نمی‌گذارند.

توکلی که چهار دوره نماینده مجلس بوده عنوان کرد: الان مهم‌ترین قسمت کار آقای رئیسی رئیس قوه قضائیه همین است و اگر موفق شود این بخش از کار را انجام دهد راه برای اصلاح کار باز می شود. الان خیلی از کمیسیون‌های مجلس، وضعشان بد است و امید که آقای رئیسی رییس تازه قوه قضاییه خیلی از آنها را سر جایشان بنشاند.

توکلی ادامه داد: ما ضعیف‌تر از دزدها هستیم ولی خدا در این مبارزه بی‌طرف نیست و در نص صریح قرآن می‌گوید ای بسا گروهی کوچک بر گروهی بزرگ به اذن خدا پیروز شوند.

وی افزود: در مبارزه با فساد ما کم هستیم ولی اوضاع بهتر شده چون مردم سیر پیشرفت مبارزه با فساد را دارند می‌بینند وگرنه فساد بدتر شده است اگر ما از طرف مردم پشتیبانی شویم پیروز می‌شویم و جای نگرانی نیست. البته نقش رسانه‌ها را قبول دارم و قطعا اگر رسانه ها کار کنند قدرت ما بالاتر می‌رود.

در پایان نیز توکلی عنوان کرد: اسلام بايد طرف مردم را بگيرد اما متاسفانه ما مسلمان خوبي نيستيم چرا كه به ظاهر افراد اكتفا كرده و جايگاه‌هاي مديريتي را پر مي‌كنيم. من قبول دارم در نحوه مديريت‌ها و انتخاب افراد ضعف‌هايي وجود دارد ولی امیدوارم که اوضاع بهتر شود.




افشاگری فرزاد موتمن درباره جشن اخیر خانه سینمایی که هنوز مشخص نشده بودجه برگزاریش در برج میلاد چگونه تأمین شده؟؟⇐هـمه فیلم‌هـا توسط همه اعضا مشاهـده نمی‌شوند!/فیلم‌هـایی که در جشنواره فجر جایزه گرفته‌اند یا اکران موفقی داشته‌اند، بیشترین توجه را جلب می‌کنند!!/حین نمایش باقی فیلم‌هـا، سالن بسیار خلوت است/بسیاری از اعضا واقعاًً رأی نمی‌دهـند بلکه لیستی را از یک سرگروه می‌گیرند و کپی می‌کنند!!

سینماروزان: برگزاری تازه ترین دوره جشن خانه سینما در تالار گران برج میلاد و از آن سو حال حسابی این جشن به آثاری از یک سرمایه گذار جدیدالورود به سینما و حتی برگزاری جشن تولد بازیگر زن متبوع آثار همین سرمایه گذار در این جشن، شک و شبهه هایی را درباره نحوه تأمین سرمایه این جشن شکل داده است.

در این اوضاع اصلی ترین اتفاقی که باید بیفتد شفاف سازی درباره چگونگی تأمین هزینه برگزاری این جشن است که تاکنون محقق نشده. به جز این شیوه انتخاب برگزیدگان این جشن هم به مانند همیشه با حرف و حدیثهایی روبروست.

فرزاد موتمن از جمله اعضای آکادمی جشن خانه سینما به افشاگری درباره پشت پرده رأی گیری این جشن پرداخته است و آن را یک بازی ناجوانمردانه توصیف کرده است.

فرزاد موتمن، درباره نحوه انتخاب برگزیدگان جشن خانه سینما اظهار داشت: مشکل اصلی جشن خانه سینما، نحوه فیلم دیدن و رأی دادن اعضای آکادمی است که من هـم یکی از آن‌هـا هـستم. هـمه فیلم‌هـا توسط همه اعضا مشاهـده نمی‌شوند. فیلم‌هـایی که در جشنواره فجر جایزه گرفته‌اند یا اکران موفقی داشته‌اند، بیشترین توجه را جلب می‌کنند و حین نمایش باقی فیلم‌هـا، سالن بسیار خلوت است، مواردی پیش می‌آید که فیلمی بر‌خلاف انتظار در یکی دو رشته کاندید می‌شود و آنگاه در مرحله دوم، تعداد بیشتری از اعضای آکادمی آن را می‌بینند و احساس می‌کنند که این فیلم می‌توانست در رشته هـای بیشتری کاندید شود، در واقع سایه فجر و گیشه از هـمان ابتدا بر تصمیم‌گیری‌هـا سنگینی می‌کند، اما مسئله به این ختم نمی‌شود.

این فیلمساز در ادامه تصریح کرد: تعداد اعضا، بسیار زیاد است و این به این معنی است که آرای هـر فرد، چندان تصمیم گیرنده و پررنگ نیست، به هـمین دلیل اغلب شاهـدیم که بسیاری از اعضا واقعاًً رأی نمی‌دهـند. برخی از اعضای صنوف، لیستی را از یک سرگروه می‌گیرند و کپی می‌کنند. هـر‌طور که به این شرایط نگاه می‌کنی چندان «بازی جوانمردانه»‌ای به نظر
نمی‌رسد…