1

رونمایی از تیزر فیلم «قیف» با بازی رضا عطاران و عباس جمشیدی و صدف اسپهبدی، ویدا جوان و…+فیلم

سینماروزان/کیوان بهارلویی: همزمان با آغاز اکران «قیف» به کارگردانی محسن امیریوسفی و تهیه‌کنندگی سعید ملکان، تیزر این فیلم رونمایی شد.

«قیف» یک کمدی متفاوت با بازی رضا عطاران است که پیش‌بینی می‌شود از رکوردداران اکران امسال سینماها باشد.

بازیگران :
رضا عطاران ، عباس جمشیدی فر، فریده سپاه منصور، گیتی معینی، رضا نیک خواه ، صدف اسپهبدی ، ویدا جوان ، تورج نصر ، محمود نظر علیان ، علی باباجانی ، شبنم گودرزی ، حسین عابدینی ، حمید رضا دشتی

تهیه‌کننده : سعید ملکان
نویسندگان : رضا عطاران ، محسن امیر یوسفی
سرمایه‌گذاران: نماوا، علی طاهریان
تیزر: امید میرزایی
پخش : خانه فیلم

برای تماشای تیزر فیلم “قیف” اینجا را ببینید‌.




صدور پروانه #قیف برای رئیس صنف کارگردانان خانه سینما

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت سینمایی در جلسه اخیر با یک فیلم‌نامه موافقت کرد.

فیلم‌نامه «قیف» به تهیه‌کنندگی سعید ملکان و کارگردانی و نویسندگی محمدحسن (محسن) امیریوسفی موافقت شورای ساخت سازمان سینمایی را اخذ کرد.

محسن امیریوسفی رئیس صنف کارگردانان خانه سینما، ساخت فیلم‌هایی مثل #آتشکار و #آشغالهای_دوست_داشتنی را در کارنامه دارد.

صدور پروانه قیف برای محسن امیریوسفی
صدور پروانه قیف برای محسن امیریوسفی




#روز_صفر( #سعید_ملکان) ؛ جیسون استاتهام به‌دنبال ریگی!/جلوتر از فیلم لرزان خانم داور به‌اشتراک یک مامور کاملا سکولار!

سینماروزان/محمد شاکری:

➕آغاز طوفانی و گیرا از مرز ایران-پاکستان برای رونمایی از ریگی و دارودسته!

➕داستان‌پردازی کم و بیش رسا برای برگردان بخش عمده پرونده ریگی؛

➕ارائه تصاویری استاندارد و حرفه‌ای از درگیری‌ نیروهای امنیتی با قوای ریگی

➕ فیلمبرداری در خدمت ژانر جاسوسی و کاملا متاثر از اسپای‌های هالیوودی

➕باورپذیری نماهای پاکستان

➖باسمه‌ای بودن نماهای آلمان

➖گنگی ماجراهای ابتدایی که در آلمان می‌گذرد؛ شاید به‌خاطر همان شبهه پناهندگی فیلمبرداران به آلمان و از کف رفتن راش‌های آلمان؟؟؟

➖کشت و کشتار نیروی امنیتی در کراچی یادآور بکش‌بکش‌های ۰۰۷ شده!

➖مامور امنیتی با بازی امیر جدیدی شمایل جیسون استاتهام در آثاری مثل #مکانیک را پیدا کرده! ماموری کاملا سکولار که هیچ نشانه‌ای از اسلامیت در او نیست! منتج از سکولاریسم کارگردان یا مشاور؟؟

➕اجرای دقیق و البته پرهزینه کمین زدن بر نیروهای ریگی؛ بسیار جلوتر از نمونه‌اش در فیلم لرزان داور جشنواره!

➕زدن پنبه ریش و پشم‌داران رخنه کرده در همه جا حتی حراست فرودگاه

➖نریشن شعاری انتهای فیلم در خدمت وزارت!

?جوک
–همان طور که کودکی تختی را در گل و لای نشان داده بود حالا سکانسهای آموزش کودکان تحت حمایت ریگی را در گل و لای گرفته

?سکانس
–آماده کردن نوجوان برای انتحاری

–به هم رسیدن مامور و ریگی در انتهای هواپیمای خالی

–مواجهه نوجوان انتحاری با مامور امنیتی

?دیالوگ
–تا حالا شده کتف‌تو گاز بگیری، خون بیاد که اگه تیر بهت خورد، آخ نگی؟؟!!

–اگه عاشق ایران بودی، وضعیت الان این طور نبود!




پروژه ها و افراد مرتبط با محکومان بانک سرمایه کدامند؟⇐از “شهرزاد۱” تا “میلیونر میامی” و جشنواره “مدافعان حرم”/از “شاهگوش” و “ماه تی تی” تا “لامپ صد” و “فردا”/از حسن فتحی و داوود میرباقری تا بازرس خانه سینما و همکار خبرگزاری اصولگرا/از سعید ملکان و محسن محسنی نسب و عبدالله اسکندری تا مدیرعامل سابق انجمن دفاع مقدس!

سینماروزان: با اعلام احکام حسین هدایتی، محمدهادی رضوی و احسان دلاویز از متهمان بانک سرمایه و مشخص شدن اینکه این سه نفر رویهم به 50 سال حبس و رد مال و 156 ضربه شلاق محکوم شدند بد نیست مروری داشته باشیم بر پروژه ها و افرادی که حمایت این سه محکوم را داشته اند.

هادی رضوی به جرم اخلال عمده در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس، رد مال و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت از خدمات دولتی محکوم شده است. احسان دلاویز نیز به جرم معاونت در اخلال در نظام اقتصادی به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. حسین هدایتی نیز به جرم اخلال در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس، محرومیت دائم از بکارگیری در خدمات دولتی و رد مال معادل ۴۸۸ میلیارد تومان به نفع بانک سرمایه و به تحمل ۷۴ ضربه شلاق در انظار عمومی محکوم شد.

حسین هدایتی دارای سابقه حمایت از تولید سریال ناتمام “ماه تی تی” به کارگردانی داوود میرباقری و تهیه کنندگی مهران برومند بود.

محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری به غیر از سرمایه گذاری در فصل اول “شهرزاد” و حمایت و ریاست شورای سیاستگزاری جشنواره فیلم “مدافعان حرم” چنان که در دادگاهش روایت شد در تولید فیلمی به نام “بی حساب/میلیونر میامی” هم نقش داشت.

کارگردانی “شهرزاد” را حسن فتحی برعهده داشت و کارگردانی “میلیونر میامی” را مصطفی احمدی بازرس خانه سینما!!! دبیری جشنواره مدافعان حرم را نیز حمید یادروج از همکاران سابق یک خبرگزاری اصولگرا برعهده داشت.

سعید ملکان نیز علاوه بر حضور به عنوان مجری طرح در “شهرزاد1” تهیه کنندگی “میلیونر…” را برعهده گرفته بود.

احسان دلاویز مشاور جوان رییس اصلاحات کار هنریش را زودتر از محمدهادی رضوی و با حمایت از تولید سریال “شاهگوش” شروع کرد. “شاهگوش” را داوود میرباقری کارگردانی کرد.

دلاویز در تولید دو فیلم “فردا”ی مهدی پاکدل-ایمان افشاریان و “لامپ صد”سعید آقاخانی نیز به عنوان سرمایه گذار حضور داشت.

تهیه کنندگی “فردا” را حسین صابری برعهده داشته که در ماههای اخیر تجربه مدیریت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را هم پشت سر گذاشت!!! تهیه کننده “لامپ صد” هم محسن محسنی نسب بود.

عبدالله اسکندری گریمور برجسته وطنی به نوعی هم مشمول همکاری با رضوی و هم دلاویز میشود چون اسکندری هم در تیم تولید “شهرزاد” و هم تیم تولید “شاهگوش” حضور داشت.

اگر میخواهید سیاهه کامل همکاران این دو محکوم را پیش رو داشته باشید کافیست فهرست تمام عوامل درگیر در پروژه های مطروحه را کنار هم بگذارید.




ادعای نابازیگر نقش “تختی”فارابی در فیلمی که همسو با پرویز ثابتی موید خوکشی تختی است⇐ محسن تنابنده برای خرید ملک به بنگاه من آمد و از طریق وی وارد فیلم ملکان شدم!

سینماروزان: فارغ از تلاش فیلم “غلامرضا تختی”فارابی که تاکید موکد داشت بر خودکشی تختی یعنی درست همسو با ادعاهای یک ساواکی به نام پرویز ثابتی، بازی بی روح نابازیگری که نقش بزرگسالی تختی به وی سپرده شدن بود و بخاطر گریم نامناسب شمایل هالک را پیدا کرده بود از دیگر موارد مناقشه برانگیز فیلم بود.

این نابازیگر که شاهرخ شهبازی نام دارد و 47 ساله است خود را متولد کوچه علی خان نور از محلات قدیمی کرمانشاه معرفی می‌کند و با بیان اینکه از همان کودکی علاقه خاصی به کشتی داشته، به “ایسنا” اظهار کرد: ۱۴ یا ۱۵ ساله که بودم به خاطر علاقه‌ای که به کشتی داشتم زیر نظر کیومرث تیرانداز از مربیان کشتی کرمانشاه، کشتی را شروع کردم. البته در کنار کشتی نیم نگاهی هم به تنیس روی میز داشتم، اما تمرکزم بیشتر روی کشتی بود.

وی به کسب مقام‌های استان در رشته کشتی اشاره کرد و افزود: تا ۲۳ سالگی همچنان کشتی را ادامه می‌دادم و در مسابقات مختلف استانی که برگزار می‌شد مقام‌هایی کسب کردم.

بازیگر نقش تختی تصریح کرد: بعدها که بزرگ‌تر شده و بیشتر وارد زندگی شدم، برای گذران زندگی در آژانسی مشغول مسافر کشی شدم، تااینکه بصورت اتفاقی یک روز به مرحوم رکن الدین خرمشاهی که از گویندگان وقت رادیو کرمانشاه بود، سرویس دهی داشتم و این مقدمه‌ای شد تا در سال ۷۳ از طریق او وارد صدا و سیمای استان شوم.

وی افزود: چند ماهی در صداوسیمای کرمانشاه مشغول به فعالیت بودم تا اینکه رئیس وقت صدا و سیما استان به من اطلاع داد، مرحوم “علی حاتمی” در پی ساخت فیلمی از زندگی اسطوره کشتی ایران، غلامرضا تختی است، برای همین راهی تهران شدم و دیداری هم با علی حاتمی داشتم که در نهایت مقرر شد در فیلم او بازی کنم، اما بیماری و مشکلاتی که برایش پیش آمد مانع از ساخت فیلم شد.

شهبازی اضافه کرد: پس از کنسل شدن حضورم در فیلم علی حاتمی، در تهران ماندگار شدم و در وزارت بازرگانی مشغول به فعالیت شدم، هشت سالی را در این وزارت کار کردم، اما در نهایت وارد کار آزاد و شغل مشاور املاکی شدم.

وی بابیان اینکه امسال از طریق فضای مجازی متوجه تلاش مجدد برای ساخت فیلم تختی شدم، تاکید کرد: از طریق همین فضای مجازی پیگیر ساخت فیلم بودم، تا اینکه از خداحافظی بازیگر اصلی فیلم مطلع شدم و همان زمان‌ها بود که یکی از دوستان”محسن تنابنده” برای خرید ملک نزد من آمد و علاقمندی خود را برای ایفای نقش تختی به او اعلام کردم که در نهایت با واسطه وی به عوامل فیلم معرفی شدم.

بازیگر نقش تختی ادامه داد: پس از طی شدن برخی مقدمات، از شهریور امسال بازی در این فیلم را شروع کردم و در چهار سکانس شامل سکانس‌های گلخانه، دفترخانه، هتل و بیمارستان ایفای نقش داشتم.

وی درخصوص تجربه بازی در این فیلم نیز گفت: هرچند کار خیلی سختی بود، اما تجربه خیلی خوبی برایم بود. اینکه در نقش یک اسطوره که محبوبیت زیادی بین مردم دارد بازی کنی، کار واقعاً دشواری است.
عوامل اصلی فیلم کمک‌های زیادی به من برای ایفای هرچه بهتر نقشم کردند و خوشبختانه در پایان هم همه راضی بودند.

وی بابیان اینکه پس از بازی در فیلم تختی چندین پیشنهاد برای حضور در فیلم‌های دیگر داشته، گفت: شیفته تختی هستم و خوشحالم که نقش این اسطوره را بازی کردم، برای همین تلاش می‌کنم اگر نقش جدیدی را در سینما و یا تلویزیون قبول کنم، به گونه‌ای نباشد که ذهنیت مثبتی که مردم از این نقش پیدا کرده اند خراب شود، لذا از بازی در کارهای طنز و یا اینکه مثبت نباشد پرهیز می‌کنم. باعث افتخار من است که به عنوان یک کرمانشاهی که کشتی در خون و رگ مردم آن جریان دارد، در نقش اسطوره بزرگی چون تختی بازی کردم.




حمایت فله‌ای افراطیون از تصویرسازی اخته و در خدمت آرای پرویز ثابتی فیلم «غلامرضا تختی»، از کجا نشأت گرفته؟⇐حذف جهان پهلوان و بالا آوردن طیب!!؟؟

سینماروزان: کیفیت مناقشه برانگیز فیلم «غلامرضا تختی» چه در تصویرسازی شخصیتی منفعل و تخت از تختی و چه ضعف بارز در گریم این جهان پهلوان و چه در داستان‌پردازی در جهت تأکید موکد بر خودکشی تختی حتی مخاطبان عام را هم زده کرده ولی برخی از جماعت فعال در رسانه های افراطی مدعی ارزشها که دوازده ماه سال، یک خط ریویوی مستدل ازشان نمی‌خوانیم جدولی تدارک دیده‌اند و هر چه ستاره در آسمان داشته‌اند نثار این فیلم کرده‌اند!!

اینکه پروژه‌ای مانند «غلامرضا تختی» که در تمام دوران تولیدش حرف و حدیث درباره حمایت یک ارگان ارزشی پیرامونش وجود داشت و سرانجام مشخص گردید فارابی هم حمایت ویژه‌ای از فیلم داشته مطلوب افراطیون مدعی ارزشمداری قرار گیرد پیشتر هم قابل پیش‌بینی بود‌ اما تا قبل از نمایش فیلم گمان بر این بود که فیلم اثری در ضدیت با رژیم شاهنشاهی باشد با این حال در کارزار سیاسی‌بازی، قبل از هر چیز اصالت است که فدای مصلحت می‌شود و فیلمی پیش رو میگذارد که نتیجه آن تبرئه کامل ساواک و رژیم پهلوی در ماجرای مرگ تختی است!!

کاوش در چرایی تبلیغ افراطیون برای تصویرسازی اخته از تختی ضروری می نماید، و نمی توان فقط به یک تعجب و حیرت از این حمایت بسنده کرد.

بیش از هر چیز نقل قول‌هایی از پرویز ثابتی از ارشد های ساواک را ابتدا مرور می کنیم! پرویز ثابتی مسئول اداره کل سوم ساواک و رئیس ساواک تهران در ابتدای دهه نود کتاب گفتگوی خود با نام «در دامگه حادثه» را در ایالات متحده منتشر کرد؛ کتابی که البته بخشهایی از آن که درباره برائت ساواک از قتل تختی، صمد بهرنگی و علی شریعتی بود در برخی رسانه‌های داخلی و از جمله یک رسانه مطرح اصولگرا به طرز حیرت انگیزی با جزییات منتشر شد.

پرویز ثابتی در کتابش، ادعاهای مرتبط با قتل تختی توسط ساواک را کاملا رد کرده و به صراحت، مرگ وی را خودکشی و متأثر از مشکلات جنسی دانسته بود!!

در روندی غیرقابل پیش بینی، این بخش از گفته‌های ثابتی با اقبال برخی رسانه های افراطی مدعی ارزشها روبرو شده و یکی از سردمداران این رسانه ها تا توانست بر بازنشر این وجه از ادعاهای ثابتی، صحه گذاشت، شاید به این بهانه که تختی در شروع نهضت اسلامی فعال نبود و بیشتر با جبهه ملی همراه بود و همچنین یاد و خاطره بهرنگی هم که در تصاحب نیروهای چپ از ابتدا قرار گرفته بود، به عنوان کشته شدگان ساواک و در کنار شهدای دیگر قرار نگیرد و در عداد آنها مطرح نشود؛ دکتر شریعتی هم که وضعیت مشابه و بینابینی داشته و مورد تایید صددرصد همیشه نبوده است.

حالا حمایت آن رسانه اصولگرا از ادعاهای ثابتی را کنار ستاره‌باران کردن فیلم «غلامرضا تختی»- که صراحتا بر خودکشی تختی تأکید میکند-توسط این افراطیون بگذارید تا به طرح پرسش در چرایی این هماهنگی برسیم؟

آیا رویکرد مثبت تختی به جبهه ملی عامل هماهنگی آرای افراطیون مدعی ارزشها با یک ساواکی است؟؟ یا انفعال تختی در حمایت از قیام اسلامی 15 خرداد 1342 عامل این همراهی است؟

و آیا بعد از معرفی تختی به عنوان شخصیتی اخته و گرفتار خودکشی در محصولی مطلوب افراطیون بناست شرایط تبدیل طیب حاج رضایی که از حامیان قیام مردمی 15 خرداد 42 بود به یک جهان پهلون آغاز شود؟ به خصوص که پیشتر مسعود ده نمکی از فیلمسازان مطلوب جریان اصولگرایی هم عزم کرده بود برای ساخت زندگی طیب ولی تولید فیلم به ناگاه معلق شد؟؟

آیا «غلامرضا تختی» مطلوب افراطیون، پیش زمینه‌ای است برای بریز و بپاش برای تولید فیلم «طیب»؟؟ توسط همین اکیپ یا اکیپی مشابه که با «تنسی ویلیامز» و‌ «نیل سایمون» شروع کردند و با تظاهر به سینمای روشنفکرانه جای پایی را در میان هواداران آن نوع سینما و تفکر باز کردند ولی حالا بعد از ساخت مستندی درباره بازرگان و به دنبالش فیلمی درباره تختی که به زعم خود ضعف‌های نهان و آشکار اطرافیان مصدق را نشان میدهد بعید نیست نفر سومی از جبهه ملی سوژه شود تا نوبت به نمایش قهرمانی چون طیب برسد؟!!

سوال اصلی اما اینجاست؛ آیا به بهانه انفعال تختی در سال ۴۲ یا همراهی اش با جبهه ی ملی، باید به فیلمی که ارزش سینمایی ویژه ای ندارد و یک مستند بیوگرافیک از نوع کرونولوژیک و تقویم نگارانه اش است که حرفهای ساواک را تأیید می کند و رژیم شاه را تطهیر ، انواع و اقسام ستاره ها را نثار کرد؟! یاد سخن بنیانگزار انقلاب اسلامی خطاب به فرزند نوجوان تختی در ابتدای انقلاب به خیر که: «پسرم سعی کن پهلوان باشی نه قهرمان!»




تختی (بهرام توکلی)⇐مستندنگاری اخته با بودجه فارابی در خدمت پهلوی؟!/ این تختی است یا هالک؟؟/چگونه میتوان هم دوپاسپورته‌ بود و هم ندای وطن‌دوستی سر داد؟؟

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: وقتی اندیشه نیست برای دراماتورژی بیوپیک چاره ای نمیماند جز مستندنگاری اخته! نتیجه مستندنگاری اخته هم میشود یک تختی منفعل که حتی وقتی دشنام می شنید لبخند میزد و مدام شعار میداد!! این تختی است یا نعوذ بالله یکی از چهارده معصوم؟؟ نه از اندیشه سیاسیش و چرایی رویکردش به جبهه ملی می بینیم و نه از اهدافش در زندگی شخصی باخبریم!! انگار که داریم ویکی پدیا میخوانیم. ویکی پدیانگاری ایرادی ندارد اگر دستتان در جیب خودتان باشد و آویزان فارابی و بیت المال نباشید.

منفی:انتخاب غلط نابازیگر نقش تختی و گریم نامناسب-مگر تهیه کننده پیشتر گریمور نبوده؟(1)- باعث شده تختی به آخر خط رسیده ترکیبی باشد از غلام ژاپنی و هالک!!! این است پاسداشت جهان پهلوان؟؟

منفی: چرکی بیش از حد اغلب نماهای بیرونی از کودکی تا نوجوانی تختی و استفاده بیش از حد از دوربین روی دست در نماهای بیرونی بناست کدام مفهوم را متبادر کند؟؟

منفی: اسباب حیرت و تأسف توأمان است که فیلمی با نام “تختی” در کارگردانی معدود نماهای کشتی گرفتن تختی از فصل سوم “پایتخت” هم عقبتر است!! باور کنید نقی معمولی در “پایتخت” رئالیستی‌تر از تختی در این محصول فارابی کشتی میگرفت!!

منفی: دوبله صدای نابازیگران نقش تختی آن قدر فاقد ظرافت است که در جاهایی درمیمانی این تختی است یا یک جاهل آب منگلی؟؟

منفی: شهلا با بازی بهنوش طباطبایی یک خاله زنک تمام عیار است و مدام غرغر میکند و دختر الوند در شمایل عاشق سینه چاک تختی همان طور بازی میکند که در “ملی…” دیده بودیم!! طباطبایی و الوند در یک جا به هم میرسند و آن هم تنبلی برای شخصیت سازی.

منفی: گریم بد فرهاد آییش در نقش مصدق که یادآور کاراکترش در “چک”راست گفتار است بدجوری ضداسطوره است! ایضا گریم خنده دار حمیدرضا آذرنگ در نقش آیت الله طالقانی که شبیهش کرده به خلخالی!! مگر تهیه کننده پیشتر گریمور نبوده؟؟(2 و3)

منفی: استفاده از آرشیو فیلمهای بجامانده از روزگار تختی و پالایش آنها در جهت گنجاندن در دل فیلم!

*سکانس
–هندوانه خوری آتیلا پسیانی به هنگام شنیدن گزارش رقابت کشتی تختی در ملبورن

*تلخند
–رقاصی و عرق خوری رفقای تختی در کاباره هلسینکی!!

–نمای فیلم دیدن تختی و بلور در سینما بدون حضور حتی یک زن در سالن!

*کاراکتر
–مربی نوجوانی تختی با بازی سیاوش طهمورث

–خدمتکار پیر هتل آتلانتیک با بازی شیرین یزدان بخش

*دیالوگ
–از من زن داری درنمیاد! زندگی من مال خودم نیست!

–بازوبند شاهو میزنی! با مصدق صبحونه میخوری و با طالقانی شام؟؟

-به خدا مملکت ما مملکت حسادت و خیانته
–مملکت مثل پدر و مادره! باید موند و مملکتو درست کرد!(مگر نویسنده این دیالوگها دوپاسپورته نیست⁉️)

*افتتاحیه و اختتامیه در خدمت ربع پهلوی؟؟؟
–اینکه هم در ابتدا و هم در انتهای فیلم تأکید میشود بر اینکه تختی خودکشی کرده و ساواک نقشی در مرگش نداشته آن هم در چهل سالگی انقلاب بناست در خدمت کدام رژیم باشد؟؟




در فاصله ای سه روزه تا جشنواره⇐بالاخره حمایت فارابی از “تختی” تأیید شد!!/پرسش: چرا میزان حمایت از تولید “تختی” در فهرست اعلامی فارابی نیست؟؟ آیا حمایت هنگفت از پروژه باعث شده رقم حمایت فعلا اعلام نشود؟؟

سینماروزان: بالاخره و بعد از مدتها گمانه زنی در آستانه برگزاری جشنواره فجر مشخص شد فیلم “تختی” با حمایت مستقیم فارابی تولید شده است.

پیشتر رسانه مستقل “سینمامثبت” درباره این حمایت خبررسانی کرده بود و حالا با رونمایی از پوستر “تختی” مشخص شده فارابی در تولید پروژه حضور مستقیم داشته!!

اینکه چرا علیرغم حضور فارابی نام “تختی” در فهرست حمایتهای امسال فارابی نیامده جای سوال دارد؟؟ چرا فارابی علیرغم دعوت به شفاف سازی انتظامی مشخص نکرده پروژه “تختی” چقدر حمایت گرفته؟؟؟

آیا رقم بالای حمایت از این پروژه در کنار واهمه از کیفیت نهایی آن باعث شده فعلا فارابی درباره این پروژه اطلاع رسانی نکند و منتظر باشد تا بعد از جشنواره و گرفتن بازخورد مخاطبان درباره اش شفاف سازی کند؟؟

 

پوستر “تختی” -در انتهای فهرست عوامل نام فارابی به چشم میخورد




پنج پرسش کلیدی متعاقب حذف امیر جدیدی از پروژه «غلامرضا تختی»⇐کدام شخص یا ارگان پول تولید را داده؟؟/آیا بازماندگان تختی راضی به تولید این فیلمند؟؟/بناست مرگ تختی خودکشی جلوه داده شود یا قتل توسط ساواک؟/نگاه فیلم به جبهه ملی که تختی نزدیک به شورای مرکزیش بود، چگونه است؟/کیفیت روابط زناشویی تختی با همسرش چطور تصویرسازی خواهد شد؟؟

سینماروزان: انتشار خبر جدایی امیر جدیدی از پروژه «غلامرضا تختی» درست یک روز بعد از انتشار خبر حضور ماهور الوند آقازاده سیروس و بازیگر «دختر»رضا میرکریمی در این پروژه، پرسشهای فراوانی را پیرامون این جدایی شکل داد.

اصلی ترین پرسش مرتبط با این پروژه، نحوه تأمین بودجه آن است. چه کسی سرمایه تولید این پروژه را تأمین کرده آن هم به کارگردانی بهرام توکلی که اقل تجربه را در تولید محصولات تاریخی دارد. آیا به مانند پروژه قبلی توکلی «تنگه ابوقریب» در اینجا هم ارگانی مانند اوج است که سرمایه تولید را فراهم کرده است؟
پرسش بعدی درباره کسب رضایت از خانواده تختی است. آیا از بازماندگان تختی و بالاخص فرزندش بابک که همسری نویسنده به نام منیرو روانی‌پور دارد، برای تولید فیلم زندگی تختی رضایت گرفته شده؟

پرسش سوم پیرامون به تصویر کشیدن درگذشت تختی است. سازندگان فیلم «غلامرضا تختی» بناست مرگ تختی را به دلیل خودکشی مصور کنند یا آن که تصویری تازه از مرگ تختی و مثلا قتل توسط ساواک را در فیلم خواهیم دید؟

پرسش چهارم چگونگی دراماتیزه کردن ارتباط تختی با جبهه ملی است. به هر حال غلامرضا تختی از نزدیکان به شورای مرکزی جبهه ملی بود و باید مشخص شود جایگاه جبهه ملی در این فیلم چیست؟ به خصوص که جبهه ملی ایران در ابتدایی دهه شصت و بعد از مخالفت با لایحه قصاص از سوی امام(ره) مرتد اعلام شد و به محاق رفت.

فیلم «غلامرضا تختی» از جبهه ملی چه خواهد گفت؟ آیا به خاطر حضور تختی در این جبهه از آن تجلیل خواهد کرد یا به خاطر اتفاقات بعد از انقلاب اسلامی، جبهه ملی در فیلم کوبیده خواهد شد؟

پرسش پنجم ناظر به روابط تختی با همسر تازه‌مرحومش شهلا توکلی است. فیلم «غلامرضا تختی» بناست کیفیت روابط این زوج را چگونه به تصویر بکشد؟ آیا از اختلافاتی که میان اینها وجود داشت و اثر آن بر مرگ تختی حرفی زده خواهد شد یا نه؟

آنها که پیشتر به سراغ سینمایی کردن زندگی تختی رفتند هیچ کدام به مقصود نرسیدند؛ علی حاتمی که به دلیل شدت گرفتن سرطان در ابتدای فیلمبرداری «جهان پهلوان تختی» درگذشت و بهروز افخمی هم هرچند آمده بود فیلم ناتمام حاتمی را تمام کند اما با تغییر کلی فیلمنامه، اثرش را به سمت روایتی گزارش‌گونه برد که صرفا همان شایعات و حرف و حدیثهای پیرامون مرگ تختی را پررنگ کرد و به هیچ کدام از پرسشهای کلیدی مربوط به زندگی تختی پاسخ نداد.

آیا فیلم «غلامرضا تختی» خواهد توانست پرسشهای پنج گانه مرتبط با زندگی تختی را پاسخ گوید؟

شاید هم اصلا روح تختی راضی به ساخت فیلمی شفاف درباره‌اش نیست و تجربه اخیر که در همین ابتدای راه هم حاشیه‌ساز شده در کنار تجربیات حاتمی و افخمی به پروژه‌ای ناکام بدل خواهد شد؟




بعد از مدتها تمرین با منصور برزگر و حمید سوریان در خانه کشتی و فقط ۲۴ ساعت بعد از اعلام نام آقازاده الوند به‌عنوان بازیگر مقابل⇐امیر جدیدی قید بازی در نقش «تختی» را زد!!

سینماروزان: فاز نخست فيلمبرداری «غلامرضا تختی» كه مربوط به دوران كودكى غلامرضا تختي است در حالی پس از بیست روز در احمد آباد مستوفى به اتمام رسيد که امیر جدیدی بازیگری که بنا بود نقش اصلی فیلم را بازی کند، قید ادامه همکاری را زد!!

به گزارش سینماروزان به تازگی حضور ماهور آقازاده سیروس الوند کارگردان سینمای ایران به عنوان همسر تختی در این پروژه حتمی شده بود و حدود 24 ساعت بعد از اعلام خبر حضور آقازاده الوند در این پروژه، خبر رسیده که امیر جدیدی قید بازی در فیلم را زده!!

حذف امیر جدیدی از این پروژه در شرایطی است که جدیدی در ماه‌های اخیر تمرینات کشتی سنگینی را با منصور برزگر و حمید سوریان در خانه کشتی برای ایفای بهتر نقش انجام داده بود و حالا با حذف وی، مشخص نیست چه کسی ایفای این نقش را برعهده خواهد گرفت.

روابط عمومی تولید «غلامرضا تختی» علت حذف امیر جدیدی را به عدم تطابق گریم این بازیگر با گریم تختی نسبت داده آن هم درحالی که یک گریمور باتجربه به نام سعید ملکان تهیه کنندگی پروژه را برعهده داشته و اگر مشکل چهره پردازی وجود داشته باید زودتر از اینها برای جانشینی جدیدی چاره جویی می شد.

در متن اطلاعیه روابط عمومی «غلامرضا تختی» آمده است: مراحل تمرين كشتي و آمادگى جسمانى امير جديدى بازيگر نقش غلامرضا تختى به مدت شش ماه مستمر ادامه داشت، اما به دليل طولانى شدن آماده سازى دكورهاى فاز ٢و ٣ كه مربوط به نوجوانى و جوانى غلامرضا تختى است، تغيير در زمان بندى پروژه و از طرفى به علت حساسیت بسیار زیاد گریم بزرگسالی جهان پهلوان تختی که نیاز به مواد اوليه تهیه شده از خارج از کشور داشت، تست گریم به روزهای اخیر موکول شد! بعد از‌ تست گريم گروه توليد به این نتیجه رسیدند که امكان فيلمبردارى مبارزات كشتى جهان پهلوان تختى با اين گريم سنگين امكان پذير نيست! همين طور امكان حذف اين صحنه ها هم از فيلمنامه به هيچ وجه ميسر نمى‌باشد، با‌ طولانی شدن زمان پيش تولید و تولید و‌ داشتن تعهد از جانب جدیدی با پروژه های دیگر، با توافق کامل‌، همکاری ايشان با پروژه «غلامرضا تختی» قطع شد.

حمیدرضا آذرنگ، پریوش نظریه، ستاره پسیانی، آتیلا پسیانی، بانیپال شومون و مجتبی پیرزاده از دیگر بازیگران این فیلم هستند.




انتقادات نویسنده زندگینامه رهبر انقلاب از فیلم ارگانی «تنگه ابوقریب» و طرح پرسش درباره خروجی سازمان ارزشی متمول اوج⇐برای نشان‌دادن عظمت فداکاری رزمندگان، نیازی به بزرگ‌نمایی کارهایشان نیست/سازندگان بر اساس کدام استدلال می‌گویند اگر عراق از تنگه‌ ابوقریب می‌گذشت به‌سرعت به اندیمشک و دزفول می‌رسید؟؟!!/عراق در ۴ ماه آخر جنگ یکی پس از دیگری مناطق مختلف ما را گرفت و ده‌ها گردان ما نتوانستند این مناطق را حفظ کنند و سرنوشت جنگ را تغییر دهند!/ چرا در «تنگه ابوقریب» به بیننده چنین القا می‌شود که وجود یک گردان واقعا می‌تواند سرنوشت جنگ را تغییر دهد؟؟/قطعنامه ۵۹۸ فقط  آتش‌بس بود و ارتباطی با صلح دائمی که سازندگان فیلم می‌گویند نداشت!/آیا ایجاد تشكیلات موازی مانند سازمان اوج يا شبکه‌ی افق، توانسته اهداف را برآورده کند؟ اين نهادها با چه هزینه‌ای به چه اهدافی رسیده‌اند؟/چرا در اوجِ سختی‌های اقتصادیِ اهالی فرهنگ، نهادهایی با اوجِ برخورداری از امکانات شکل می‌گیرند که تعادل صحنه‌ فرهنگ را بر هم زنند؟؟/چقدر باید زمان بگذرد که کسانی دوباره بیایند و بگویند این نهادها نیز نتوانستند خواسته‌ انقلاب را تامین کنند؟

سینماروزان: فیلم ارگانی «تنگه ابوقریب» که با حمایت مستقیم سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید شد از همان زمان رونمایی در جشنواره فیلم فجر به واسطه ضعف دراماتیک و گافهای تاریخی با انتقاد رسانه های مستقل مواجه شد با این حال به مانند اغلب ارگانهای مشابه که وقتی میلیاردها را هزینه میکنند جز پذیرش تحسین، قابلیتی ندارند، نقدهای وارده به این محصول هم از سوی ارگان مولد، جدی گرفته نشد تا موسم اکران برسد و این نویسنده ای از اردوگاه اصولگرایان باشد که گافهای فیلم را ردیف کند.

جعفر شیرعلی‌نیا پژوهشگر دفاع مقدس که به غیر از «دایره المعارف مصور زندگی امام خمینی(ره)»، نگارش «روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای» را هم در کارنامه دارد در یادداشتی پیرامون «تنگه ابوقریب» نه فقط تلاشهای تولیدکنندگان برای القای ذهنیات خویش به مخاطبان را نقد کرده بلکه درباره کیفیت فعالیتهای نهادهایی مانند اوج هم طرح سوال کرده است.

متن یادداشت شیرعلی نیا را بخوانید:

در سینما فیلم «تنگه‌ی ابوقریب» را دیدم. ابتدای فیلم آرم سازمان اوج نقش بست که مدیرعاملش افتخار می‌کند پول محصولاتش را از سپاه می‌گیرد. در پایان فیلم جمله‌ای بر پرده‌ی سینما نمایش داده شد که از آن عکس گرفتم. نوشته بود: «عراق در صورت عبور از تنگه‌ی ابوقریب می‌توانست به سرعت نیروهایش را به اندیمشک و دزفول برساند و با اشغال خوزستان خود را به‌عنوان برنده‌ی اصلی جنگ تثبیت کند. گردان عمار از لشکر 27 محمد رسول‌الله با دستان خالی و لب‌های تشنه‌ی افرادش مانع از اتمام این کار شد و سرنوشت جنگ را در آخرین روزها تغییر داد. داستان این مردان در میانه‌ی تاریخ رسمی روزهای پایانی جنگ گم شد. پنج روز بعد قطعنامه‌ی 598 بین ایران و عراق برای صلحی دائمی به امضاء رسید.»؛
جمله‌هایی که بناست اهمیت سرگذشت قهرمانان این داستان را پررنگ‌تر کند اما درست به نظر نمی‌رسد. برای نشان‌دادن عظمت فداکاری رزمندگان، نیازی به بزرگ‌نمایی کارهایشان نیست.
معلوم نیست سازندگان فیلم بر اساس کدام استدلال می‌گویند اگر عراق از تنگه‌ی ابوقریب بگذرد به‌سرعت به اندیمشک و دزفول می‌رسد، یعنی به سرعت دشت عباس را طی می‌کند و به رودخانه‌ی کرخه می‌رسد و بعد به آسانی از رودخانه عبور می‌کند و اندیمشک و دزفول را اشغال می‌کند. جالب است که عزیزان به این حد هم اکتفا نکرده‌اند و نوشته‌اند ارتش عراق خوزستان را هم اشغال می‌کرد، یعنی با پیشروی چند‌صد کیلومتری پس از دزفول و اندیمشک، اهواز، خرمشهر، آبادان و … را هم می‌گرفت. این در حالی است که در حمله‌ی 21 تیرماه 67 آشفتگی خطوط دفاعی ایران، اوج خودش را نشان داد. حتی ارتش عراق پس از سال‌ها تا کیلومترها در عمق خاک ایران پیش رفت و شهر دهلران را نیز تصرف کرد و چند روز در اشغال نگه داشت و بعد عقب نشست؛ قصد ماندن نداشت و در محور فکه نیز که تنگه‌ی ابوقریب در آن قرار داشت شکست‌های تلخی نصیب ایران شد و نه تنها بحث اشغال خوزستان که حتی اشغال اندیمشک و دزفول هم مطرح نبوده اما گویا سازندگان فیلم از جایی دیگر به اهداف عراق برای اشغال خوزستان در این حمله پی برده‌اند!
آن‌ها مدعی هستند مقاومت گردان عمار در تنگه‌ی ابوقریب سرنوشت جنگ را تغییر داده و به بیننده چنین القا می‌شود که وجود یک گردان واقعا می‌تواند سرنوشت جنگ را تغییر دهد این در حالی است که عراق در 4 ماه آخر جنگ یکی پس از دیگری مناطقی را که ما سال‌ها در عملیات‌های بسیار سخت گرفته بودیم، گرفت و ده‌ها گردان ما نتوانستند این مناطق را حفظ کنند و سرنوشت جنگ را تغییر دهند.
در خط آخر نیز یک جمله‌ی عجیب وجود دارد: «پنج روز بعد، قطعنامه‌ی 598 بین ایران و عراق برای صلحی دائمی به امضا رسید.» بگذریم از این‌که در واقع قطعنامه‌ها میان طرفین امضاء نمی‌شوند و موضوع قطعنامه نیز آتش‌بس بود و ارتباطی با صلح دائمی که سازندگان فیلم می‌گویند نداشت و این‌که قطعنامه یک سال قبل از این ماجراها در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده بود و ایران با تلخی تمام ناچار به پذیرش آن در 27 تیر 1367 شد که امام از آن به‌عنوان جام زهر یاد کرد. اما روال جملات انتهایی به‌گونه‌ایست که گویا گردان عمار سرنوشت جنگ را تغییر داده و نتیجه‌ی آن امضای قطعنامه‌ی 598 شده است.
فیلم می‌توانست بدون این ادعاها نیز جذاب باشد و مظلومیت و فداکاری رزمندگان گردان عمار را به تصویر بکشد که عزیزترین فرزندان این مرز‌و‌بوم بودند.

نمی‌دانم این جمله‌ها از تیم هنری اثر است یا به سازمان سازنده‌ی فیلم مربوط می‌شود اما این جملات، شبیه توجیهات برخی از دوستان برای تشکیل نهادهای تازه است که مراحلی این‌گونه را طی می‌کند:
1- خطر بزرگی کشور را تهدید می‌کند و اگر کارهایی که ما می‌گوییم انجام نشود، این خطر به‌سرعت کشور را از پا می‌اندازد.
2- ما آن کسانی هستیم که می‌توانیم جلوی این خطر بزرگ را بگیریم اما این کار با نهادها و روندهای رسمی کشور ممکن نیست. به جمله‌ی کنایه‌آمیز انتهای فیلم توجه کنید: «داستان این مردان در میانه‌ی تاریخ رسمی روزهای پایانی جنگ گم شد.»
3- کار با انتقاد از نهادهای رسمی و تلاش برای اثبات ناتوانیشان آغاز می‌شود و به تشکیل نهادهای جدید ختم می‌شود. در اوجِ سختی‌های اقتصادیِ اهالی فرهنگ، نهادهایی با اوجِ برخورداری از امکانات شکل می‌گیرند که تعادل صحنه‌ی فرهنگ را بر هم می‌زنند.
آیا تجربه‌ی این‌گونه نهادسازی‌ها با دقت بررسی شده است؟ آیا ایجاد تشكیلات موازی مانند سازمان اوج يا شبکه‌ی افق یا نهادهای موازیِ نظامی- فرهنگی توانسته اهداف را برآورده کند؟ اين نهادها با چه هزینه‌ای به چه اهدافی رسیده‌اند؟
چقدر باید زمان بگذرد که کسانی دوباره بیایند و بگویند این نهادها نیز نتوانستند خواسته‌ی انقلاب را تامین کنند؟




امیر جدیدی بازیگر نقش «تختی» شد!!

سینماروزان: امیر جدیدی بازیگری که در سالهای اخیر دامنه متفاوتی از نقشها را از “اژدها وارد میشود” تا “عرق سرد” تجربه کرده بازیگر یک کاراکتر حساس شد.

به گزارش سینماروزان فیلم سینمایی«غلامرضا تختی»به کارگردانی بهرام توکلی و تهیه کنندگی سعید ملکان  با دریافت پروانه ساخت و تكميل عوامل پشت صحنه وارد مرحله پیش تولید شد.

امیر جدیدی نخستین بازیگری است که حضورش در این فیلم سینمایی قطعی شده  و نقش «غلامرضا  تختی» را ایفا خواهد کرد و دیگر بازیگران نیز به زودی معرفی خواهند شد.

پیشتر در “جهان پهلوان تختی” پروژه ناتمام علی حاتمی که به گونه ای بی ربط به فیلمنامه حاتمی توسط بهروز افخمی کامل شد این خسرو نطافت دوست بود که نقش تختی را ایفا کرد.




علیرغم شکست آخرین محصولات اکران‌شده‌اش⇐کارگردان فیلم ارگانی «تنگه ابوقریب» باز هم فیلم می‌سازد!! این بار درباره تختی!!!

سینماروزان: بهرام توکلی که بعد از شکستهای متوالی در سینما و تلویزیون از «آسمان زرد کم عمق» و «بیگانه» گرفته تا «من دیه گو مارادونا نیستم» و «بیمار استاندارد» سال قبل به سراغ سازمان هنری-رسانه ای اوج رفت و با بودجه این سازمان «تنگه ابوقریب» را ساخت قصد دارد فیلم زندگی تختی را بسازد.

به گزارش سینماروزان سعید ملکان به مانند سالیان اخیر همچنان به عنوان تهیه کننده در کنار توکلی قرار دارد؛ نگارش فیلم زندگی تختی به تازگی به اتمام رسیده و جهت دریافت پروانه ساخت به وزارت ارشاد ارائه شده است.

عوامل پشت صحنه این فیلم سینمایی انتخاب شده اند و گروه در حال حاضر مشغول بازبینی لوکیشن های فیلم هستند و طی روزهای آینده نام بازیگران پروژه اعلام خواهد شد.

اینکه علیرغم شکست تجاری آخرین فیلمهای سینمایی توکلی در گیشه و عدم اکران «تنگه ابوقریب» همچنان او و سعید ملکان بودجه برای کار پیدا میکنند جالب است.

هنوز مشخص نیست بودجه تولید فیلم زندگی تختی را کدام شخص یا ارگان خواهد داد؟ آیا باز هم پای سازمانهای ارزشی در میان است یا سرمایه گزارانی نظیر محمد امامی هستند که برای تولید این فیلم پاپیش گذاشته اند؟




پرسشهای یک منتقد پیشکسوت درباره محفلی موسوم به جشن منتقدان خانه سینما⇐آیا برگزاری این دورهمی به نام کلی منقدان، سوءاستفاده از جایگاه نقد و منقد نیست؟/چطور است نام آثار تهیه‌کننده‌ای سابقا گریمور همواره در میان برگزیدگان این دورهمی دیده می‌شود؟!/چه کرده‌اید که امثال تهمینه میلانی شما را به استقلال دعوت می‌کنند؟

سینماروزان: تازه ترین جشن انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما در حالی برگزار شد که بیشتر از خود این جشن محفلی، این انتقادات جمشید مشایخی به عزت الله انتظامی و بایکوت صاحبان فیلم 3ارگانی از سوی جعفر پناهی به هنگام اعطای جوایز بود که مورد توجه قرار گرفت.

با این حال جبار آذین منتقد و مدرس پیشکسوت سینمای ایران که خود از موسسان این انجمن بوده و در این سالها مدام درباره دور افتادن انجمن از اهداف اصلی هشدار داده، با نگارش یادداشتی تأمل برانگیز پرسشهایی طرح کرده درباره این جشن، اهداف برگزارکنندگان و به خصوص چینش جوایز آن.

از جمله پرسشهای آذین درباره سوءاستفاده از نام نقد و منتقد در چنین محفلی بوده است و پرسشی دیگر ناظر به برنده شدن مدام آثاری مختلف از تهیه کننده ای سابقا گریمور در این جشن!!!

آذین به مانند همه این سالها پرسشهایی کلیدی هم طرح کرده در چرایی فاصله بعیدی که میان این انجمن و رسانه ها و منتقدان مستقل افتاده و البته به خروجی این انجمن که در یک جشن و توزیع کارت جشنواره خلاصه شده ایراد وارد نموده است.

متن یادداشت جبار آذین را بخوانید:

انجمن موسوم به منتقدان و نویسندگان خانه سینما یازدهمین دورهمی خود را هم با عنوان جشن منتقدان ونویسندگان سینمایی ایران برگزار و به برگزیده هایش جوایزی اهدا کرد.

نکته کلیدی و مهم در این ارتباط این است که انجمن مذکور به عنوان یک صنف ذاتا فرهنگی و سینمایی سالها است که از مسیر اصلی خود که یاری و همراهی سینمای ایران، حمایت و پاسداری از حریم و حرمت نقد و منقد و منافع صنفی و اجتماعی حتی اعضای خود است به دور افتاده و برخلاف نگاه و اهداف بنیانگذاران خود که درپی ایجاد تشکلی مستقل،متعهد ومردمی بودند،تبدیل به گروهی وابسته شده که از سوی خانه سینما و در واقع سازمان سینمایی و دولت ارتزاق مالی واجرایی می کند.

 انجمن مذکور، دورهمی خود را به غلط و با سوءاستفاده از مقام و منزلت منقد و نقد با عنوان جشن منتقدان برگزار می‌کند، درصورتی که انجمن یادشده تنها دربرگیرنده گروهی از منتقدان و بیشتر خبرنگاران است و منتقدان و رسانه های مستقل با آن همکاری ندارند. آیا حلقه بالادستی این انجمن هیچ گاه از خود پرسیده‌اند که چرا فاصله میان آنها و رسانه‌ها و منتقدان مستقل هر سال بیشتر از قبل شده است؟؟؟

این انجمن، تشکلی کاملا وابسته و در واقع انجمن منتقدان وابسته به خانه سینما است که خود ده ها و بلکه صدها مشکل با بدنه صنفی خویش دارد و نه انجمن منتقدان سینمای کشور و براین اساس آیا برگزاری دورهمی آن به نام کلی منقدان، درست است و سوءاستفاده از جایگاه نقد و منقد نیست؟

گرچه بسیاری از اعضای انجمن از همکاران و فعالان عرصه رسانه و سینما و همگی دوستانی قابل احترام اند، ولی حضور آنها با کجروی ها و عملکردهای طیفی از راهبران انجمن که ازموقعیت و امکانات و تسهیلات انجمن در مسیری غیر از صنف وسینما و رسانه استفاده می کند، درمعرض لطمه  و آسیب حیثیتی، شغلی و اجتماعی قراردارد.

در هر حال جامعه منقدان کشور، خانواده ای گسترده و قابل احترام است و انجمن منتقدان خانه سینما فقط جماعتی از آن را شامل می‌شود. انجمن موسوم به منتقدان سالها است که  حتی به وظایف صنفی و فرهنگی خود به درستی عمل نکرده و تمام خروجی آن در برگزاری دورهمی سالیانه در قالب جشنی که صدها مسأله وحاشیه دارد و البته گرفتن کارت یک جشن پاره بزرگتر ازخود(!) خلاصه شده است. چرا تمامی خروجی محفل موسوم به منتقدان خانه سینما خلاصه شده به برگزاری جشن و توزیع کارت جشنواره؟

این به اصطلاح جشن، تنها یک دورهمی است که یازدهمین دوره خود را درادامه راه دوره های قبل و با همان اهداف، روش ها و خطاها و مسائل حاشیه ای پیشینیان برگزار کرد و باز هم نشان داد که در حوزه نقد و سینما و رسانه حرفی برای گفتن ندارد و البته پرسشهایی پررنگ را هم بر جای گذاشت؛ مثلا اینکه چطور است در سالهای اخیر نام آثار تهیه‌کننده‌ای سابقا گریمور همواره  در میان برگزیدگان جشن دیده می‌شود؟ عین همین پرسش وجود دارد درباره آثار کارگردانی که سالها پیش نقشی هنروری به یکی از رئوس بالادستی انجمن داده بود و در سالهای بعد اغلب ساخته‌هایش در میان برگزیدگان جشن بود!

نقد عملکردهای این انجمن و به خصوص چینش شبهه برانگیز جوایز آن که حتی صدای تهمینه میلانی را هم درآورد به معنای نفی حضور و تلاش اعضای صادق و صمیمی آن که به هر علت در آن فعالیت دارند نیست که نمایشگر صدمات و لطمات وابستگی، انحراف و منافع محوری گروهی از حلقه بالادستی است که همراه خود انجمن را به ترکستان می برد.

تهمینه میلانی اوضاع انجمن یاد شده را دقیق دیده و در دورهمی یازدهم  آن، کاملا درست گفت که منقدان باید مستقل باشند!  و در واقع مسأله اصلی جامعه منقدان و موضع اصلی منقدان راستین همین  است. منقدان باید مستقل، صادق، شجاع ،منصف، متعهد و مردمی باشند،نه وابسته،قلم فروش و بازیچه خط و خطوط سیاسی وجناحی. چرا انجمن باید به جایی رسیده که باید امثال تهمینه میلانی آن را به استقلال دعوت کنند؟ چه کرده اید که امثال میلانی باید بیایند و شما را به استقلال که در نفس نقد است دعوت کنند؟

اهالی هنر وسینما و رسانه باید میان منقدان مستقل و مدعیان و انتقادگران فیلم و سینما تفاوت قائل شوند و برای جامعه روشنگری کنند که جامعه منقدان با انجمن منتقدان خانه سینما فرق دارد و این انجمن صرفا در برگیرنده عده‌ای بلحاظ کیفی معدود از فعالان سینمایی نوشتاری و نقد است و عملکردهای آن، عملکرد جامعه منقدان کشور نیست و در بسیاری موارد به دلیل وابستگی مالی و سیاسی، اقدامهایش با  اهداف صنفی و فرهنگی اهالی نقد مغایر و حتی گاه مخالف حرکت سینماگران مستقل و سینما و فرهنگ و ادبیات مردمی است.

دورهمی یازدهم انجمن وابسته خانه سینما هم برگزارشد، با ده ها اما و اگر و مسأله و اختلاف و سوءتفاهم ،بدون آنکه دروضع و حال و بهبود و ارتقای سینما، نقد، منقدان و رساته ها ،کمترین نقش و تأثیر را داشته باشد.

جبار آذین
جبار آذین



در اختتامیه رخ داد⇐تغییر فاز جشنواره متبوع شهرداری از فیلم ۳ارگانی به آثار مختلف مجری طرح«شهرزاد»+فهرست کامل برندگان

سینماروزان: پیشتازی فیلم 3ارگانی “ماجرای نیمروز” متعلق به نماینده انتخاباتی شهردار، در فهرست نامزدیهای جشنواره شهر چنان پرسش برانگیز شد که گویا بر آرای نهایی هیات داوران هم تاثیر گذاشت چون به هنگام معرفی نام برندگان عنوان فیلم 3ارگانی فقط یک بار خوانده شد آن هم در بخش بهترین کارگردانی.

به گزارش سینماروزان از آن سو پیشتاز جوایز جشنواره، محصولاتی بودند متعلق به سعید ملکان گریمور باسابقه سینما که مجری طرح فصل اول “شهرزاد” هم بود.

از “ابد…” که جایزه بهترین فیلم را گرفت تا “ویلاییها” که جایزه ویژه دبیر را گرفت و “برادرم خسرو” که یک جایزه بهترین بازیگری و یک جایزه ویژه کارگردانی گرفت همه محصولاتی هستند که نام ملکان را به عنوان تهیه کننده بر خود دارند هرچند هیچ کدام مصداق کامل فیلم شهری نیستند.

“ویلاییها” که تکلیفش معلوم است؛ فیلمی در پس زمینه دفاع مقدس و درباره رابطه همسران شهدا در پشت جبهه. “برادرم خسرو” فیلمیست درباره اختلالی روانی و البته متکی بر لوکیشنهایی داخلی و منفک از اجتماع شهری درون خانه یک پزشک. “ابد…” که شریک تولیدش  محمد امامی تهیه کننده “شهرزاد” بوده که سال قبل مدتی بازداشت بود هم فیلمی درباره اعتیاد است و باز هم محصور در داخل منتها این بار درون خانه ای ویران متعلق به طبقه فقیر.

عجب آن که شهری ترین فیلمهای جشنواره که “سد معبر” و “فراری” بودند هر کدام فقط یک جایزه از جشنواره گرفتند.

فهرست کامل برگزیدگان بخش سینمای ایران جشنواره فیلم شهر به شرح زیر است:

–بهترین فیلم: سعید ملکان/ابد و یک روز

–بهترین فیلم با نگاه تهران: سد معبر

–جایزه ویژه دبیر جشنواره: منیر قیدی/ویلاییها

–بهترین فیلمنامه:کامبوزیا پرتوی/فراری

–بهترین بازیگر زن: پردیس احمدیه/لاک قرمز

–بهترین بازیگر نقش اول مرد: ناصر هاشمی/برادرم خسرو

–بهترین دستاورد هنری: مهرداد میرکیانی و عبدالله اسکندری/ لانتوری

–بهترین کارگردانی: محمدحسین مهدویان/ ماجرای نیمروز

–جایزه ویژه کارگردانی: احسان بیگلری/برادرم خسرو




فیلم مجری طرح «شهرزاد» تحسین «کیهان» را رقم زد⇔این فیلم در ردیف اول حمایتهای فارابی قرار دارد و کارگردان آن همسر مدیر تولید فیلم «محمد…» مجیدی است!

سینماروزان: روزنامه اصولگرای «کیهان» که خیلی کم پیش می آید با صراحت به تحسین فیلمی خاص بپردازد در گزارشی کوتاه به تحسین فیلمی به نام «ویلاییها» پرداخت؛ فیلمی که توسط یک فیلم اولی به نام منیر قیدی ساخته شده و البته در جدولی که بنیاد فارابی از فیلمهای حمایتی خود منتشر کرده در ردیف اول قرار دارد.

به گزارش سینماروزان اینکه چطور شده یک فیلم اولی و البته باسابقه منشی گری صحنه توانسته ردیف اول حمایت فارابی را به خود اختصاص دهد فارغ از حضور سعید ملکان مجری طرح سریال پرحاشیه «شهرزاد» به عنوان تهیه کننده، شاید به رزومه همسر منیر قیدی مرتبط باشد. قیدی همسر محمدرضا منصوری مدیر تولید فیلم «محمد رسول ا..(ص)» مجید مجیدی و البته مجری طرح «یه حبه قند» رضا میرکریمی بوده است. جالب است که منصوری در کارنامه اش مدیر تولیدی فیلم ناتمام و مغضوب مدیران سینمایی دولت فعلی یعنی «لاله» را هم در کارنامه دارد.

متن گزارش تحسین آمیز «کیهان» درباره این فیلم را بخوانید:

فیلم دفاع مقدسی «ویلایی‌ها» به خاطر ساختار و روایت خوب و سالم خود با استقبال اهالی رسانه و منتقدان سینما در جشنواره فجر مواجه شد. درحالی که عموم فیلم‌های به نمایش درآمده در روزهای نخست سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر موجب ناامیدی مخاطب‌ها شده‌اند، رونمایی از فیلم «ویلایی‌ها» در سومین روز این جشنواره موجب بازگشت امید به جشنواره شد. این اثر به عنوان اولین فیلم منیر قیدی، به روایت داستانی واقعی درباره حضور همسران سرداران دفاع مقدس در اردوگاهی در حاشیه جبهه می‌پردازد. بازنمایی ازخودگذشتگی زنان در پشت جبهه، محور اصلی این فیلم بود که باعث جلب رضایت تماشاگران شد.



افشای پشت پرده تأخیر چندماهه در ارائه نسخه خانگی “ابد و یک روز”

سینماروزان: «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی فیلم محبوب هیأت داوران جشنواره فیلم فجر، نوروز ۹۵ روی پرده رفت و البته فروش خوبی هم داشت.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “نمایش خانگی” تهیه کنندگی فیلم را سعید ملکان برعهده داشت و سرمایه گذاری فیلم به طور مشترک توسط وی و محمد امامی صورت گرفته بود.

اقبال مثبت مخاطبان به اثر در اکران رسمی این نیاز را ایجاد می کرد که برای جلوگیری از قاچاق فیلم هم که شده دی.وی.دی آن نهایتا تا اواسط تابستان به شبکه خانگی عرضه شود اما عرضه نسخه خانگی این فیلم تا اواخر پاییز به طول انجامید و یازدهم آذرماه بود که فیلم به شبکه خانگی عرضه شد.

تازه همین عرضه هم مدتی پس از انتشار نسخه قاچاق «ابد…» در برخی شهرستانها صورت گرفت.

این تأخیر در عرضه شائبه هایی را ایجاد کرد درباره ایجاد مشکل در صدور پروانه نمایش خانگی اثر به دلیل بازداشت یکی از سرمایه گذاران اثر.

اما واقعیت چیز دیگری بود. مشکل ایجاد شده در راه حضور «ابد…» در شبکه خانگی ربطی به بازداشت سرمایه گذار اصلی نداشت و برآمده از اختلافاتی بود که میان سرمایه گذاران اثر در انتخاب شرکت ویدیورسانه برای پخش وجود داشت.

اختلاف زمانی شکل گرفت که هر کدام از سرمایه گذاران{امامی و ملکان} یک شرکت خاص را برای پخش انتخاب کرد و همین عاملی شد بر عدم صدور پروانه نمایش خانگی در موعد مقرر.

در نهایت اما مشکل پیش آمده با تعاملی که میان سرمایه گذاران صورت گرفت حل شد و در نهایت و با توافق سرمایه گذاران بود که پروانه نمایش خانگی “ابد…” صادر شد و فیلم توانست از طریق شرکت پخش تصویرگستر پاسارگاد به شبکه خانگی راه پیدا کند.




تأخیر دوباره در توزیع نسخه خانگی “ابد و یک روز”

سینماروزان: در حالی که به دلیل بازداشت سرمایه گذار، توزیع نسخه خانگی “ابد و یک روز” با تاخیر روبرو شده بود هفته قبل اعلام شد که فیلم تا نهم آذر در شبکه خانگی توزیع خواهد شد.

به گزارش سینماروزان دلیل توزیع علیرغم امتداد بازداشت سرمایه گذار هم قاچاق فیلم در شبکه زیرزمینی عنوان شد.

با این حال فیلم تا پایان ساعات اداری نهم آذرماه هم در شبکه خانگی توزیع نشد و این وعده داده شد که فیلم تا یازدهم آذر توزیع خواهد شد.

باید منتظر ماند و دید بالاخره فیلم چه زمانی توزیع می شود؟




صدور مجوز نمایش “در سکوت” با بازی فاطمه معتمدآریا و سعید پورصمیمی

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای یک فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان شورای پروانه نمایش در جلسه 22آبان که با حضور اکثریت اعضای شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برگزار شد، مجوز نمایش فیلم “در سکوت” به تهیه کنندگی سعید ملکان و کارگردانی ژرژ هاشم زاده در ژانر اجتماعی صادر شد.

ویشکا آسایش، فاطمه معتمدآریا، سعید پورصمیمی، پانته آ پناهیها، سعید پورصمیمی و علیرضا کمالی از جمله بازیگران “در سکوت” هستند که سال قبل تولید شد اما برای در جشنواره حضور نداشت.

داستان “در سکوت” درباره سودابه زني 47 ساله و متخصص صنعت بازيافت است كه پس از 22 سال به ايران بازميگردد. او دختري به نام ستاره دارد كه اكنون با پدربزرگ و مادربزرگش زندگي ميكند و راضي به ديدن مادرش نميشود…

 




نرفتن به سربازی برای کارگردان “ابد…” دردسرساز شد

سینماروزان: «ابد و یک روز»، اولین ساخته سعید روستایی، جایزه بهترین فیلم جشنواره «ژنو» در کشور سوئیس را از آن خود کرد. این فیلم که در بخش رقابت بین‌المللی فیلم‌های بلند در جشنواره فیلم «ژنو» حضور داشت، در نهایت جایزه نقدی ١٠‌‌هزار‌فرانکی بهترین فیلم این رویداد سینمایی را کسب کرد.

به گزارش سینماروزان سعید روستایی، کارگردان فیلم، به دلیل نداشتن پاسپورت نتوانست در این برنامه شرکت کند و در فیلمی که در فضای مجازی منتشر کرد، اعلام کرد که چون سربازی نرفته است، پاسپورت ندارد.

فیلم «ابد و یک روز» برنده ۹ سیمرغ بلورین از سی‌وچهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، برای کسب جایزه اول جشنواره فیلم «ژنو»، با آثاری از کشورهای آرژانتین، فیلیپین، فرانسه، مصر، هنگ‌کنگ و دانمارک رقابت داشت.

«ابد و یک روز» روایتگر داستان خانواده‌ای است که در تدارک مراسم عروسی یکی از دختران است، اما اتفاقاتی، روابط خواهران و برادران را سرد می‌کند و در نهایت باعث ماجراهایی می‌شود.