واکنش جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران به حکم صادره برای سعید روستایی
|
سینماروزان: جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران در واکنش به حکم صادره برای سعید روستایی، بیانیه ای صادر و خواستار برائت این کارگردان شد.
متن بیانیه جامعه صنفی تهیهکنندگان را بخوانید:
بیش از چهار دهه از انقلاب شکوهمند مردم ایران می گذرد، کدام انسان منصف و اهل شناختی ست که بتواند چشم بر نقش بی بدیل جامعه هنری کشور در مقاطع مهم و تاریخ ساز این دوران ببندد؟! این هنرمندان بوده اند که همواره درکنار مردم و دوشادوش با آنها از عزت، شرف ، تمامیت ارضی و منافع ملی این کشور دفاع کرده و در محافل بین المللی نیز در پیشگاه جهانیان منشاء افتخار و سربلندی نام ایران عزیزمان شده اند.
انصاف نیست امروز که روزگار سختی ها و مرارت هاست و بیش از پیش کشور نیازمند وحدت و همدلی ست به تعبیری ناصواب، اتهامی بلاوجه و اقدامی شتابزده، یکی از فرزندان خوش قریحه و پیشرو در جامعه هنری کشور را به حکم جفای روزگار تعقیب و تنبیه و تادیب کنیم. سعید روستایی همچون سایر سینماگران در چارچوب نظامات قانونی و رویه های معمول دولتی، روایتی را به تصویر درآورده که اگر نقدی و تعبیری و خرده ای هم به آن وارد بدانیم باید در محیطی تخصصی و سینمایی آنرا مورد مداقه قرار دهیم؛ نه آنکه با صدور چنین احکام ناعادلانه ای، اعتبار عدالت قضایی را بعنوان تلازم حق و تکلیف مخدوش کرده و بدون توجه به احوالات و شرایط فرد، او را در منظر جامعه تحقیر و تخفیف دهیم که بلاشک مورد اقبال مردم نیز قرار نخواهد گرفت. بهتر نیست در این وانفسای تلخ کامی ها، اصل را بر رفق و مدارا قرار دهیم و بر طبل وَ اعتزِم بالشدَه نکوبیم؟
انصاف نیست در همین ایام سیاست زده ی دو قطبی که برخی اهل سیاست در پیش چشمان مردم از انواع اتهام زنی ها ، انتساب های ناروا و دروغ بستن به یکدیگر ذره ای دریغ نمی کنند و با فرصت سوزی و منازعات بی ثمر، مجال نعمتِ خدمت به مردم را به نقمت بدل کرده اند، تلاش هنرمندان و خاصه سینماگران نجیب را که در سخت ترین شرایط اقتصادی و معیشتی صورت به سیلی سرخ نگه داشته را نبینیم که به هر لطایف الحیلی و بدون هرگونه چشم داشتی در صدد کاهش آلام و رنج مردم هستند.
انصاف را مناط و مدارا در حکمرانی و مناسبات با مردم را به حکم امیر مومنان علی (ع) وَ اخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْث مِنَ اللِّينِ (سخت گيرى و شدت عمل را با نرمش در آميز) قرار دهیم و در اجرای احکام الهی چونان پیامبر رحمت(ص) که فرمودند : «پروردگارم مرا به مدارا فرمان داد، همان گونه که مرا به تبلیغ رسالت فرمان داد.» عمل کنیم.
در پایان امیدواریم به حکم انصاف و عدالت و با در نظر گرفتن شرایط کشور و لزوم توجه به اصل پذیرش و مقبولیت آراء قضایی در جامعه ؛ قضات محترم قوه قضائیه، رای صادره در خصوص برادرمان سعید روستایی را مورد تجدید نظر جدی قرارداده و با تفسیر موسع از قوانین موضوعه، حکم به برائت ایشان دهند.
برادران لیلا؛ حکِّ شعار بر سنگ مستراح!؟
|
سینماروزان/حامد مظفری: در برخورد با #برادران_لیلا میتوان غمگساری کرد در چرایی قاچاق و آه و حسرت که آی ددم یاندی چرا راه نیامدند که مجوز اکران بگیرند، ولی راه دومی هم هست و آن میشود مرور فیلم و ارزیابی از منظر یک محصول کنرفته! چرا؟ تا بوده، قاچاق بوده ولی سود در تولیدی هم هست امنتدادبخشِ فعالیت بیریسک قاچاقزدگان.
آغاز: مثل متری شش و نیم و ابد… دیر شروع میشود ولی وقتی در خانه روی مبل لم داده اید خستهکننده نیست چون انبوه بازیگر گران هر جا که داخلی یا خارجی، جمع میشوند نمک میپاشند و طنازی که عیشتان کوک شود ولی باز آن قدر کش میدهد تا تمام کند که شاید روی مبل هم کسل کند. اینکه فیلم در اروپا اکران میشود و نمیترکاند برای همین نیست؟
متن: پر از شعار درباره فقر و بدبختی و بیکاری و منتهیالیهش آنجا که پدر! بله پدر خانواده به بچه ها میگوید هر که ناراحته از این خونه بره! که لابد میدانیم طعنه به کدام مجری و کدام شبکه و کدام رسانه و کدام طیف است.
ساختار: پر از کاسه توالت از ابتدا و زور زدن پدر گرفتار یبوست و هی فشار و هی فشار و منتهیالیهش ریختن چهل سکه کنار کاسه توالت، چه زیبایی شناسی از تصاویر مستراح ایرانی در ذهن دارد و چه استتیکی در آن دیده معلوم نیست که مستراح و یبوست شده موتیف کارهایش ، این یبوست بدجوری به درون فیلم سرایت کرده است !
حرف: پر از دیالوگهای کودکانه و یادمانِ فیکسراییهایی که به حسین پناهی و هدایت و امثالهم نسبت میدهند.
پروداکشن: ای آقا! کاسه توالت که همان ابد، خانه که همان ابد! حتی گریم نیره فراهانی در نقش مادر یادآور شیرین یزدان بخش در ابد، راه انداختن بیزنس خانوادگی مثل ابد و…! آهان، یادم آمد، در آن نماهای کارخانه و ترحیم تا دلتان بخواهد هنرور ریخته جلوی دوربین! و ایضا در سکانسهای عروسی! که فرهاد ادای رقص دی کاپریو در #گرگ_وال_استریت» را دربیاورد؟! پدرجان او گرگ وال استریت بود که آن طور میرقصید ، نه بدبختی که توالتشوی پاساژ است و فیلمساز به زور میخواهد بقبولاند خیلی بدبخت است، راستی میان پرانتز ،چقدر هزینه تولید شده؟ چقدر ش بابت تولید رفته؟ چقدرش بابت بازیگر؟ چقدرش بابت تراولهایی که در شب عروسی روی سر پورصمیمی ریختند؟ چقدرش برف شادی تولد؟ اخباراتی میداند؟
بازی: هر قدر فرهاد اصلانی خوب-و یادآور آثار ماندگارش در دوران عاشقی علیرضا رئیسیان و زندگی خصوصی حسین فرحبخش- و سعید پورصمیمی بهاندازه و مهدی حسینینیا فکرشده، ترانه و نوید بیحس و رها و یله و دیالوگها را باسمهای ول میکنند وسط نما. تقصیر اینها نیست؟ تقصیر اوست که انبوه شعار را قلمبه کرده در دیالوگهای نوید و ترانه. فقط یک جا نوید درگیر میشود با مهدی حسینینیا و چون خبری از آن شعارها نیست، حسابی خودش را رو میکند. حالا میشود ارزش کار درمیشیان در عصبانی نیستم و لانتوری را بیشتر درک کرد که چگونه عصیان را عجین کرد با نوید و هومن سیدی بهرهاش را برد در مغزها… ولی اینجا که بنا بر عصیانشکنی بوده چون ریموت کنترل در کار نیست، شمایل جدید جواب نداده…
نقطه عطف: #دختران_انتظار! که اینجا شده #پسران_منتظر برای فرونشستنِ طوفان بازار سکه و ارز! آن هم پس از بیست وچند سال از نمایش آن فیلم خاطره انگیز.
پایانبندی: تا دلتان بخواهد! چندین و چند بار پایان میپذیرد ولی دلش نمیآید تمام کند و آن قدر ادامه میدهد تا مثلا پدرسالاری را بمیراند؟ یکی گفت اگر پدرسالاری نبود میشد خیر مدرسهساز را جلب کرد برای کاسهتوالتنمایی؟ مگر اینها حین حیات پدرسالار، سینهزن علم ناپدریسالار نشدند!؟
جوک: شعارهای ظاهرا متفکرانه و باطنا توخالی ترانه خطاب به پدر و مادر و سیستم تربیتی که لابد دلبری کند از آن طرف؟ وقتی دیالوگ در دهان ترانه نمیچرخد چه انتظاری است که در ذهن مخاطب بچرخد؟ نتیجهی محتوم خلط کردن بازیگری با کنش سیاسینمایانه از نوع مجازی.
پرسش:
اگر یک لشکر چهره از نوید و سعید و فرهاد و پیمان و ترانه و... نبودند، اساسا متنی چنین قحطیزده امکان تولید مییافت؟ مقایسه کنید با #مثلث_غم که نخل طلای کن۲۰۲۲- بیعایدی برای اینها- را گرفت! کشش و یکپارچگی متن در ساخته روبن استلوند چنان سوار است بر نام بازیگران که حتی خواندن سیناپس هم غرقتان میکند ولی اینجا مدام منتظریم که فرهاد یا سعید وارد کادر شوند تا از رخوت بگریزیم!
ختم کلام : ویسکونتی سازنده ی #روکو_و_برادرانش یک فیلمساز بود و احتمالا از اینکه فقط یک فیلمساز باشد و کارش را به خوبی به پیش ببرد ، راضی و خرسند. او و امثال او نمیخواستند در کمال عافیت وسط صحنه بخوابند و هم فیلمساز باشند و هم فعال اجتماعی و سیاسی و حتی اگر شانس رو کرد قهرمان سیاسی!
#محمدحسین_نیرومند عضو شورای پروانه نمایش سینما متذکر شد⇐برای فیلم سه ساعته #برادران_لیلا کمتر از سه دقیقه اصلاحیه پیشنهاد شده بود!/سه ساعت فیلم درباره تحریم ساخته اما یک دقیقه درباره مسببین اصلی این تحریم ها نمیگوید!/سازنده #برادران_لیلا با گزینش بخشی از واقعیت، بخش مهم تری از ماجرای تحریم را سانسور کرده!!/این سینماگر جوان عملا عاملِ سانسور مدیران جشنواره ها و پخش کنندگان خارجی شده!!
|
سینماروزان: برای فیلم سه ساعته #برادران_لیلا کمتر از سه دقیقه اصلاحیه پیشنهاد شده بود که دو اصلاحیه آن به دلیل عدم تطبیق فیلم با فیلمنامه مصوب شورای پروانه ساخت دولت قبل بوده است.
#محمدحسین_نیرومند عضو شورای پروانه نمایش سینما با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایرنا گفت: موضوع اصلی فیلم برادران لیلا درباره گرفتاری های جامعه ایرانی ناشی از تحریم است. سعید روستایی سه ساعت فیلم درباره تحریم می سازد اما در فیلمش حتی یک دقیقه درباره مسببین اصلی این تحریم ها چیزی نمی گوید!! وقتی فیلمی ادعای واقع نمایی اجتماعی دارد و سعی می کند به مخاطب خود این گونه القاء کند که آنچه را به تصویر می کشد همان واقعیت های جامعه کنونی ایران است، چرا باید بخش مهمی از این واقعیت را پنهان سازد؟ در واقع روستایی با گزینش تنها بخشی از واقعیت، بخش مهم تری از ماجرای تحریم، یعنی ظلمی را که تحریم کنندگان بر جامعه ایرانی روا داشته اند را در فیلمش سانسور می کند و حتی حاضر نمی شود دقایقی از فیلم سه ساعتش را به این بخش مهم واقعیت اختصاص دهد.
نیرومند ادامه داد: چرا روستایی این کار را نمی کند؟ چرا او داستانش را با حذف اصلی ترین بازیگران و بدمن های نظام سلطه تراژدی تحریم جامعه ایرانی روایت می کند؟ پاسخ ساده است، چون فیلم او در کشورهایی که تحریم های ظالمانه را بر جامعه ایرانی تحمیل کرده اند، امکان نمایش یابد! چون امکان نمایش در جشنواره کن فرانسه و مونیخ آلمان و سایر کشورهای غربی پیدا کند! چون امکان پخش جشنوارهای فیلمش را پخش کنندگان بین المللی تضمین کنند!
این عضو شورای پروانه نمایش اظهار داشت: سعید روستایی مهمترین مباحث مرتبط با تحریم های ظالمانه غرب یعنی نقض و عدم پایبندی به توافقنامه برجام از سوی آمریکا و شرکای زیاده خواه غربی اش را از فیلمش به راحتی حذف و به عبارتی درست تر «سانسور» می کند تا عملا این سینماگر جوان کشورمان عاملِ سانسور مدیران جشنواره ها و پخش کنندگان خارجی شود! این فیلمساز جوان کشورمان حاضر نشد کوچک ترین اشاره ای به بانیان غربی تحریم های ظالمانه در فیلم برادران لیلا نماید و در مصاحبه ای که ظاهرا جوگیر شده بود! پیش روی ده ها خبرنگار خارجی در جشنواره کن مقصر اصلی تحریم ها را جمهوری اسلامی دانست و گفت: «مشکلات معیشتی مربوط به تحریمها ریشه در دولت جمهوری اسلامی دارد.»!
متن کامل تحلیل هالیوود ریپورتر بر #برادران_لیلا⇐زحمتکش در نمایش نفوذ فساد در سطوح مختلف زندگی ایرانیان!/در جاهایی شلخته و ناتوان در ثبت منظم داستانی که توسعه داده!/هم یادآور سیسیل بی. دمیل و هم یادآور جان کاساوتیس!/کامل نیست ولی مهم است!/طولانی، جسورانه ولی قابل پیشبینی!
|
سینماروزان: رونمایی #برادران_لیلا در جشنواره کن که پیشتر درباره خلاصه داستان و شباهتها با #دختران_انتظار نوشتیم(اینجا را بخوانید)، با واکنشهای متنوع و در عین حال بریدهبریدهای مواجه شده که شاید امکان ارزیابی دقیق ندهد.
جوردن مینتزر نویسنده، تهیهکننده و منتقد آمریکایی در تحلیلی بر فیلم #برادران_لیلا در #هالیوود_ریپورتر برخی ویژگیهای مثبت و منفی آن را برشمرده است.
#سینماروزان، متن کامل تحلیل جوردن مینتزر در هالیوود ریپورتر را ارائه داده است:
#برادران_لیلا سومین فیلم سعید روستایی، نویسنده و کارگردان ایرانی، خانوادهای را دنبال میکند که در جامعهای محاط با فساد و درگیریهای اقتصادی، تلاش میکنند سرپا بمانند.
#متری_شش_و_نیم فیلم قبلی سعید روستایی یکی از بهترین فیلمهای جنایی ایران و شاید یکی از بهترین فیلمهای ایرانی سالهای اخیر بود. آن فیلم که در تهران امروزی مملو از فساد، سرگشتگی و پلیسهایی میگذشت که میجنگند تا شهر در کنترل باشد، از نوع آثار پراکندهگوی مهیج، پراکت و توأم با تم اخلاقی پیچیدهای بود که دیگر در هالیوود نظیر آن را نمیسازند یا اگر آن را بسازند، از تلویزیون پخش میشود… سومین فیلم روستایی، شرح زندگی خانواده کارگری برادران لیلاست؛ این فیلم مانند رمانی قرن نوزدهمی از زولا یا دیکنز، یک داستان طولانی سه ساعته{۱۶۵دقیقه} را روایت میکند؛ داستان پنج خواهر و برادر که در تلاشند در ساختاری که سگ غذای سگ است(!) و از کلاهبرداری و اختلافات طبقاتی تا رقابتهای حزبی و اقتصادی، مقدمات فروپاشی را رقم زده، سرپا بمانند.
«برادران لیلا» پر از چرخشهای قدرتمند گروه بازیگرانی است که بسیاری از آنها در متری شش و نیم نیز بازی کردهاند. روستایی ۳۲ ساله فیلمسازی ماهر نشان داده که اگر چه ظاهر آثارش به شدت تهاجمی و جسورانه است ولی لحنش کاملاً قابل پیش بینی است!
#برادران_لیلا، برخی جاها فیلمهای اصغر فرهادی را متبادر میکند – هر دو کارگردان با پیمان معادی، کار کردهاند – اگرچه فرهادی بیشتر به دنبال جستجو و تلقین است ولی روستایی همه چیز را به شیوههای جسورانه بیان میکند. فیلم تازه روستایی، شامل صحنههایی با انبوه هنرور است و یادآور آثار سیسیل بی دمیل و او به خوبی میتواند صحنههای شلوغ را کارگردانی کند.
«برادران لیلا» حول محور خواهر قهرمان با بازی ترانه علیدوستی و چهار برادر اوست که هرکدام تیپ شخصیتی خاص خود را دارند. تکیهگاه اخلاقی، علیرضا (نوید محمدزاده) است که در ابتدای فیلم از کارخانه اخراج میشود؛ در سکانسی نفس گیر که در آن تعداد زیادی کارگر با یورش پلیس ضد شورش به کارخانه شان، فرار می کنند! کارخانه ای که پس از تعطیلی آن، مدیرانش تمام سرمایه را به جیب زدهاند.
سه برادر دیگر، از منوچهر (معادی) همدل و در عین حال آسیبپذیر، تا راننده تاکسی بدنساز فرهاد (محمدعلی محمدی) تا سرایدار و فرزند فربه خانواده -پرویز -(فرهاد اصلانی) را در بر میگیرد و سپس پدر -اسماعیل- (سعید پورصمیمی) است که چیزی جز کمی احترام هم از سوی فرزندان و هم از طایفه گسترده خود نمی خواهد، به خصوص پس از فوت یک پدرسالار بزرگتر، که اسماعیل را به عنوان نامزد احتمالی برای جانشینی باقی گذاشته.
انگاری تنها کسی که در خانه زندگی واقعی دارد، لیلا است ولی او نیز طوری عمل میکند که نیازهای فرد و خانواده دائماً با هم تداخل پیدا میکنند. همه میخواهند پیشرفت کنند، اما انجام این کار در گرو فریب دیگران است؛ چه برادر، چه خواهر، چه پدر یا همسایه.
روستایی که فیلمنامه را نوشته است، زحمت زیادی میکشد تا نشان دهد که چگونه فساد در هر سطحی از زندگی ایرانی نفوذ کرده است، از کارخانه داران مکار در بالا گرفته تا افرادی که در پایین ترین سطح قرار دارند و حتی یکی مثل پرویز برادر فربه داستان که به عنوان متصدی سرویس بهداشتی در یک مجتمع تجاری کار می کند و مشتریان خود را مجبور به پرداخت دو برابر برای استفاده از توالت می نماید.
از میان بسیاری از کلاهبرداریهای بسط یافته در برادران لیلا، شدیدترین آنها مربوط به کسبوکاری است که فرهاد میخواهد همه در آن سرمایهگذاری کنند، جایی که خودروها به خریداران بالقوه پیشفروش میشوند بدون اینکه واقعاً تحویل داده شوند!
«این یک کلاهبرداری نیست! یک شغل است!»؛ او این گونه توجیه می کند و از ساختاری صحبت می کند که در آن خطوط بین درآمدزایی و کلاهبرداری برای همیشه محو شده است.
نقشه فرهاد تنها یکی از نقشه های زیادی است که خواهر و برادرها برای به دست آوردن پول میپیمایند. آنها یکدیگر را فریب می دهند تا بتوانند خود را از ویرانی نجات دهند. تنشی که داستان روی هر یک از کاراکترها سوار می کند در فواصل منظم در طول فیلم، تکرار میشود و صحنه هایی خونگرم شکل میدهد با اغراقهایی یادآور جان کاساوتیس.
درجاهایی روستایی قصد دارد شکل اساطیری به داستان دهد؛ با تمرکز بر یک پدرسالار و وارثان جنگ زده اش که می تواند نسخه ای تهرانی و کارگری از #پدرخوانده باشد. کارگردان با همکاری دوباره با هومن بهمنش به عنوان مدیر فیلمبرداری، از زومهای آهسته استفاده میکند که نشان تجاری دهه هفتاد میلادی بود و در یک پلان ما را از مصیبتهای جهانی جامعه ایران به درون دردسرهای یک خانواده میبرد.
او میداند چگونه در مواقعی که نیاز دارد نماها عریضتر شود؛ مثلاً در سکانس کارخانه یا در صحنه طولانی عروسی که #کاپولا و همچنین #چیمینو را به ذهن متبادر میکند. او در عین حال میداند که چگونه اکشن را با نماهای منحصربفرد اجرا کند.
بازیگران انرژی فوق العاده و تفاوت های ظریف زیادی را در نقش های خود دارند. تقریبا هر شخصیت مملو از تناقض است، برای خانواده یا منافع خود می جنگد، یا گاهی اوقات برای هر دو. اغلب همه به خوبی می دانند که به ندرت کار درست را انجام می دهند.
فقط علیرضاست که به نظر می رسد که در مورد قانون شکنی تردید دارد و این بدان معناست که او بیشتر از بقیه جور میکشد!
نوید محمدزاده که قبلاً در فیلم #متری_شش_و_نیم، برجسته بود، در اینجا استثنایی است. به یاد ماندنی ترین صحنه نوید، یک صحنه طولانی و طاقت فرساست که در آن او باید با یکی از اعضای خانواده رقیب صحبت کند تا در عروسی گرانقیمت پسرش کلاهبرداری کنند!
این سکانس حول محور صعود اسماعیل به رهبری طایفه می چرخد، که مستلزم فریب پنج فرزندی است که آینده خود را میبازند و از پولی چشم پوشی میکنند که می تواند در یک سرمایه گذاری تجاری امیدوارکننده به کار گرفته شود؛ حتی اگر این معامله شامل تبدیل توالت مرکز خرید به یک فروشگاه پوشاک جدید باشد که به نظر می رسد با مشکلات قانونی مربوط به دریافت سند ملک مواجه شده…
تنها فرزندی که به ندرت فریب چیزی یا کسی را میخورد لیلا است. او هم عملگراست (مجرد است و هنوز با والدینش زندگی می کند) و هم تک فرزندی است که شغل مناسبی دارد. او معمولاً توسط دیگران نادیده گرفته می شود، شاید به خاطر اینکه یک زن است ولی شاهدِ این است که پدر و برادرانش تصمیمات بدی را یکی پس از دیگری می گیرند…
می توان استدلال کرد اینکه کارگردان سعی دارد داستان را بسط دهد و به همه چیز سر بزند باعث زیادی زمان فیلم و شکل گیری لحظات خاصی شده که درام به یک ملودرام کامل تبدیل می شود و در اوقاتی از فیلم نیز این توسعه دادن، باعث میشود ساختار بیش از حد و حتی از نظر فنی کمی شلخته گردد و گویی دوربین نمیتواند همه چیز را به شکل منظم ثبت کند. از این نظر، #برادران_لیلا یک فیلم #کامل_نیست اما یک فیلم #مهم است از منظر توصیف ایران از طریق داستان سختی های نمادین بی شمار یک خانواده.
روستایی بهعنوان یک فیلمساز، آنقدر هدفش بلند و گسترده است که حتی اگر گاهی از نشانههایش غافل شود، باز لحنش را پیدا میکند…
یک ماه بعد از گزارش کامل سینماروزان⇐وبسایت کن تازه خلاصه داستانی ناقص از #برادران_لیلا را منتشر کرده!/همچنان شباهت با #دختران_انتظار و #مراسم هویداست!
|
سینماروزان: حدود یک ماه پیش بود که در گزارشي تفصیلی هم از خلاصه داستان #برادران_لیلا نوشتیم و هم درباره شباهت داستان به آثاری مثل #دختران_انتظار و فیلم کوتاه #مراسم نگاشتیم.(اینجا را بخوانید)
حالا یک ماه بعد از گزارش سینماروزان، وبسایت جشنواره کن، خلاصه داستانی ناقص از #برادران_لیلا را منتشر کرده که بیشتر ناظر به افتتاحیه فیلم است. در خلاصه داستان سایت جشنواره کن که احتمالا با هماهنگی عوامل فیلم منتشر شده، چنین آمده: لیلا در ۴۰ سالگی تمام زندگی خود را صرف مراقبت از پدر و مادر و چهار برادرش کرده است. در کشوری که درگیر تحریمهای اقتصادی بینالمللی است، خانواده دائماً با هم بحث میکنند و زیر بار بدهی خُرد میشوند. لیلا در حالی که برادرانش در تلاش برای گذراندن زندگی خود هستند، نقشهای میکشد تا با راه اندازی یک تجارت خانوادگی آنها را از فقر نجات دهد. در حالی که آنها به شدت به حمایت مالی نیاز دارند، لیلا متوجه میشود که پدرشان اسماعیل مخفیانه یک میراث خانوادگی را پنهان کرده است. او این میراث را به عنوان یک پیشنهاد برای تبدیل شدن به بزرگِ طایفه، نگه داشته است. این اتفاق باعث هرج و مرج در خانوادهای میشود که از پیش نیز شکننده بود. با بدتر شدن وضعیت سلامتی پدر، اقدامات هر یک از اعضای خانواده به تدریج خانواده را یک قدم به سمت انفجار نزدیک میکند.
چرا خلاصه داستان کامل #برادران_لیلا به وبسایت کن ارائه نشده؟ نکند قیاس با #دختران_انتظار عامل این پرهیز است؟
اما خلاصه داستانی اصلی #برادران_لیلا چیست؟ همان طور که یک ماه پیش در سینماروزان نوشتیم در #برادران_لیلا با پدری روبروییم ( با بازی سعید پورصمیمی ) که مقادیری سکه را برای روز مبادا مخفی کرده! فقط لیلا دختر این پیرمرد (ترانه علیدوستی) از مخفیگاه سکه ها خبر دارد. برادران لیلا(با بازی پیمان معادی و نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی و محمدعلی محمدی) به شدت در جستجوی سکه ها هستند تا مشکلات اقتصادی خویش را برطرف کنند. تلاشهای برادران لیلا نتیجه میدهد ولی از بد حادثه درست در زمانی به سکهها دست یافته و آنها را به فروش میرسانند که چندی بعد به ناگاه قیمت سکه چند برابر میشود…
خط اصلی #برادران_لیلا که نقدی است بر آسیب های اقتصادی ناشی از التهابات ارزی هم یادآور دومین فیلم کوتاه سعید روستایی با عنوان #مراسم است و هم یادآور فیلم بیست سال پیش رحمان رضایی یعنی #دختران_انتظار با فیلمنامهای از #محمدهادی_کریمی که حین اکران سینما جزو آثار محبوب مخاطبان بود و بعدتر بارها از تلویزیون پخش شد.
در فیلم کوتاه #مراسم که ده سال قبل ساخته شد، سعید روستایی زندگی خانواده ای را روایت میکند که در تدارک عروسی برای یکی از فرزندان هستند. این خانواده با اینکه دچار مشکلات مادی زیادی هستند و پدر خانواده در بیمارستان بستری است قصد دارند سکه هایی را خریداری کرده و به فامیل های خودشان بدهند تا آنها به عنوان هدیه عروسی به خودشان برگردانند تا در مقابل خانواده عروس حفظ آبرو شود ولی…
در #دختران_انتظار ماجرای جوانی روایت میشد که در تنگنای مالی، مجبور به قرض مقادیری دلار میشود ولی از بخت بد حین پس دادن بدهی، گرفتار افسارگسیختگی دلار در بحران های ارزی شده و زندگیش به هم میریزد و حالا در #برادران_لیلا، عواقب افسارگسیختگی بازار سکه را خواهیم دید…
جویندگان سکه!⇐اختصاصی سینماروزان از خلاصه داستان #برادران_لیلا
|
سینماروزان: فیلم #برادران_لیلا به کارگردانی سعید روستایی با مضمونی حول و حوش التهابات اقتصادی سالهای اخیر به جشنواره کن۲۰۲۲ راه یافت.
به گزارش سینماروزان در #برادران_لیلا با پدری روبروییم ( با بازی سعید پورصمیمی ) که مقادیری سکه را برای روز مبادا مخفی کرده! فقط لیلا دختر این پیرمرد (ترانه علیدوستی) از مخفیگاه سکه ها خبر دارد. برادران لیلا(با بازی پیمان معادی و نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی و محمدعلی محمدی) به شدت در جستجوی سکه ها هستند تا مشکلات اقتصادی خویش را برطرف کنند.
تلاشهای برادران لیلا نتیجه میدهد ولی از بد حادثه درست در زمانی به سکهها دست یافته و آنها را به فروش میرسانند که چندی بعد به ناگاه قیمت سکه چند برابر میشود…
خط اصلی #برادران_لیلا که نقدی است بر آسیب های اقتصادی ناشی از التهابات ارزی هم یادآور دومین فیلم کوتاه سعید روستایی با عنوان #مراسم است و هم یادآور فیلم بیست سال پیش رحمان رضایی یعنی #دختران_انتظار که جزو آثار محبوب مخاطبان بوده و بارها از تلویزیون پخش شده.
در فیلم کوتاه #مراسم که ده سال قبل ساخته شد، سعید روستایی زندگی خانواده ای را روایت میکند که در تدارک عروسی برای یکی از فرزندان هستند. این خانواده با اینکه دچار مشکلات مادی زیادی هستند و پدر خانواده در بیمارستان بستری است قصد دارند سکه هایی را خریداری کرده و به فامیل های خودشان بدهند تا آنها به عنوان هدیه عروسی به خودشان برگردانند تا در مقابل خانواده عروس حفظ آبرو شود ولی…
در #دختران_انتظار ماجرای جوانی روایت میشد که در تنگنای مالی، مجبور به قرض مقادیری دلار میشود ولی از بخت بد حین پس دادن بدهی، گرفتار افسارگسیختگی دلار در بحران های ارزی شده و زندگیش به هم میریزد و حالا در #برادران_لیلا، عواقب افسارگسیختگی بازار سکه را خواهیم دید…
#برادران_لیلا به مدیریت فیلمبرداری هومن بهمنش و با تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی تولید شده و بناست بعد از رونمایی در جشنواره کن۲۰۲۲ در سینماهای ایران روی پرده برود تا بتواند نماینده ایران در اسکار۲۰۲۳ باشد.
امتداد چینش پازلی که سینماروزان یک ماه قبل پیش بینی کرد⇐بعد از تاکید معاون نظارت و جانشین ناجا مبنی بر هماهنگی تولید “متری شش و نیم” با نیروی انتظامی، حالا سعید روستایی هم به قدردانی از ناجا پرداخته!!!
|
سینماروزان: به هنگام رونمایی “متری شش و نیم” در جشنواره این فیلم را بلحاظ مضمونی در خدمت دستگاه قضا و همین طور سمپاتیک نسبت به ناجا دانستیم بخصوص که مجری طرح و مدیر تولید فیلم نیز اخوی سردار هادیانفر بود.
بعد از تقدیر از فیلم توسط معاون فرهنگی قوه قضاییه هم معاون نظارت سینما و هم جانشین فرمانده ناجا بر هماهنگی تولید فیلم با ناجا علیرغم همه ژستهای استقلال کارگردان تاکید کردند.
سر آخر هم امروز سعید روستایی کارگردان جوان فیلم به قدردانی از حمایتهای نیروی انتظامی نسبت به “متری شش و نیم” پرداخته و آرزو کرده به همراه خانواده های شهدای ناجا فیلم را ببیند!!
این بود عاقبت همه ژستهای استقلال و ضدتبلیغهایی که عوامل فیلم از زمان حضور در جشنواره ت همین اواخر نسبت به ناجا گرفتند. ناجا نه تنها هیچ گاه مخالف این فیلم نبوده که بلحاظ تصویرسازی از پلیسی درخدمت حاکمیت به شدت نیز همراهی با فیلم نشان داده! قدردانی روستایی ازناجا کمترین کاریست که او باید بابت حمایتهای ناجا انجام میداد!!
بعد از تقدیر توسط قوه قضاییه ⇐حالا روایت جانشین ناجا از توافق با عوامل «متری شش و نیم» پیش از برگزاری جشنواره!!
|
سینماروزان: «متری شش ونیم» که با حمایت محمدصادق رنجکشان سرمایه گذار چندفیلمه تولید شد از جمله فیلمهای سالیان سینمای ایران است که تصویری سمپاتیک نسبت به دستگاه قضا و پلیس نشان میدهد و حتی نتیجه گیری فیلم طوریست که تداعیگر سریالهای سفارشی مبارزه با مواد مخدر را میکند.
حین اکران «متری شش و نیم» در جشنواره فجر، عوامل آن کوشیدند مدام مدعی ممیزیهای ارگانهای فرادستی درباره این فیلم شوند؛ با این حال مضمون فیلم، حضور اخوی سردار هادیانفر به عنوان مدیر تولید و مجری طرح و به دنبال آن تقدیر قوه قضاییه از فیلم(اینجا را بخوانید) موجب شد این ادعاها چنان که باید جدی گرفته نشود.
به تازگی نیز جانشین فرمانده ناجا از توافق با عوامل «متری شش و نیم» پیش از برگزاری جشنواره سخن گفته است. سردار ایوب سلیمانی جانشین فرمانده ناجا بیان داشت: بنده ۲ بار فیلم را قبل از جشنواره در حضور کارگردان «متری شیش و نیم» و برخی عوامل دیدم و درباره جزء به جزء موارد با هم بحث و توافق کردیم و اشکالات را پذیرفتند و قبول داشتند که خلاف وعدهشان عمل کردهاند. آنها فیلم را اصلاح کردند و نسخه اصلاحی را به ما تحویل دادند. اما آنچه در جشنواره نمایش دادند، نسخهای بود که خودشان میخواستند، به علاوه سکانسهایی اضافهتر! یعنی سکانسهایی که در فیلم اولی هم که دیدیم، نبود. مسئول معاونت اجتماعی و مسئول پلیس مواد مخدرمان با عوامل فیلم جلسه داشتند و روی همه چیز توافق کردند، بعد فردایش در جشنواره فیلم فجر دیدیم نسخه توافقی پخش نشده و حتی سکانسهایی فراتر از نسخههای اولیه دارد. بعد هم برخورد بچگانهای در اختتامیه جشنواره فیلم فجر انجام دادند. بعضی اوقات آدمها به حرفهایی که میزنند، توجه نمیکنند. مگر میتوان فیلمی واقعی در جامعه ساخت که بالاخره در یک گوشه کادر آن پلیس راهور سر چهارراه یا پلیس نیروی انتظامی و … نباشد؟
سه هفته پس از آن که سینماروزان، “متری شش و نیم” را در خدمت دستگاه قضا دانست⇐حالا تقدیر معاونت اجتماعی قوه قضاییه از سازندگان این فیلم!!
|
سینماروزان: با رونمایی “متری شش و نیم” در جشنواره فجر از تلاشی که فیلم برای خدمت به دستگاه قضا انجام داده نوشتیم و ادعاهای مرتبط با ضدحاکمیتی بودن فیلم را زیر سوال بردیم.
به گزارش سینماروزان “متری شش و نیم” که با حمایت محمد صادق رنجکشان سرمایه گذار چندفیلمه تولید شده، فیلمیست که در مضمون به شدت در خدمت دستگاه قضا و ناجا است. بماند که اخوی سردار هادیانفر نیز به عنوان مدیر تولید و مجری طرح فیلم حضور داشته است.
حالا با تقدیر از “متری شش و نیم” در معاونت اجتماعی قوه قضاییه مشخص شد که چقدر تصویرسازیهای فیلم مورد پسند دستگاه قضاست.
“متری شش و نیم” درکنار “قسم” و “جاندار” به عنوان برگزیدگان چهارمین جشنواره پیشگیری از جرم و آسیبهای اجتماعی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه معرفی شدند.
معاونت اجتماعی قوه قضاییه جایزه کوشش خلاقانه برای نشان دادن چهره منفی مواد مخدر و بزههای اجتماعی را به سعید روستایی برای فیلم “متری شیش و نیم” اهدا کرد و جمال ساداتیان تهیه کننده این اثر، جایزه را دریافت کرد.
جمال ساداتیان که فیلم در خدمت دستگاه قضای «متری شش و نیم» را با حمایت سرمایهگذار چندفیلمه به تولید رسانده مدعی شد⇐اگر بگذارند تهیهکنندگان از بانک تسهیلات بگیرند، دیگر پولهای کثیف وارد سینما نمیشود!!!
|
سینماروزان: پرسشهای متعدد چند سال اخیر رسانه های مستقل درباره معرفی سرمایه گذاران حاضر در پروژه های مختلف از سرمایههای ارگانی گرفته تا سرمایههای مشکوک و مشخص کردن اهداف سرمایه گذاران از تولید در سینما سبب ساز آن شده است که نه فقط رسانه های کاملا سیاسی که زمانی جرأت سخن گفتن درباره چنین مسائلی را نداشتند بلکه تهیه کنندگانی که خود یکی از بانیان ورود پولهای هنگفت به سینما هستند نیز مجبور شوند در این باره توضیح دهند.
سیدجمال ساداتیان که با همراهی محمدصادق رنجکشان سرمایهگذار چندفیلمه سینما، بودجه تولید «متری شش و نیم» که بلحاظ مضمونی در خدمت دستگاه قضاست را فراهم کرده مدعیست ورود پولهای مشکوک به سینما نتیجه محدودیت مالی سینماگران است و اگر سینماگران بتوانند تسهیلات بانکی بگیرند سراغ این پولها نخواهند رفت.
ساداتیان درباره داغ شدن بحث ورود پولهای کثیف به سینما با اشاره به میزان گردش مالی سینمای ایران به «خبرآنلاین» بیان کرد: باید بگویم که این مسئله واقعا سوال برانگیز است که چرا سینمای ایران که این همه تاثیرگذار است و نقشهای متفاوتی مانند حل و فصل کردن امور اجتماعی و … را ایفا میکند، سهمش از گردش مالی کشور اندک است، تنها حدود ۲۰۰ میلیارد تومان گردش مالی دارد. چرا سینما را از نظر اقتصادی ضعیف میکنیم و نمیگذاریم بزرگ شود؟ بحث من سر این است که چرا در کنار صنعت کشور برای سینما اعتبار مناسبی در نظر گرفته نمیشود؟ این مسایل خود سبب آسیب دیدن و شکل گیری معضلاتی در سینمای ایران میشود.
این تهیهکننده در همین راستا افزود: بحث من این است که چرا سینما خود مسیری را ندارد که افراد مجبور نشوند پولهای خارج از سینما را جذب کنند. مصاحبهای از وزیر صنعت و معدن دیدم که گفته بودند ۴۰ هزار میلیارد تومان برای توسعه صنعت اختصاص داده است، ممکن است برای این حوزه مبلغ ناچیزی هم باشد اما فرض کنید برای ساخت فیلم، توسعه محصولات فنی سینمایی یا گسترش فضاهای نمایشی و سینمایی به سراغ بنگاههای اقتصادی برویم و از آنها درخواست تسهیلاتی برای فعالیتهای فرهنگی با نرخهای قابل قبول داشته باشیم، جایی وجود دارد که حاضر باشد یک میلیون تومان وام برای توسعه فضای فرهنگی بدهد؟ اصلا چنین درخواستی را هیچ بنگاه اقتصادی به رسمیت نمیشناسد و این مسئله حاکی از آن است که برنامهای برای توسعه این فضاها در نظر گرفته نشده است و در بودجه برای آن ردیفی وجود تعریف نشده است که بنگاههای اقتصادی موظف به انجام آن باشند.
ساداتیان در پاسخ به اینکه این ذهنیت به وجود آمده که هر چه پول به سینما میآید مانند فوتبال صرف دلالی و پولشویی و دستمزدهای میلیاردی بازیگران میشود، نظرش را اینطور بیان کرد: اگر یک تهیهکننده از یک بنگاه اقتصادی وام بگیرد و مجبور باشد اصل و فرع پول را با ضمانت باز گرداند، آن وقت فیلمش را به شکلی و در قالبی میسازد که مطمئن باشد سود کرده و از لحاظ اقتصادی پولش باز میگردد، همچنین زیر بار هزینههای اضافه آن نمیرود تا بتواند اقساط وامش را تسویه کند، این مراقبت به عهده تهیهکننده است که باید از هنر و تجربهاش استفاده کند تا این جریان را مدیریت کند. وقتی چنین شرایطی وجود ندارد و پولهایی از بیرون وارد سینما می شوند، این بحثهای پولهای کثیف درباره آنها مطرح میشود و سیستم مالی سینما را به هم میریزد. میگویم بگذارید تهیهکننده مانند یک صنعتگر از بانک تسهیلات بگیرد و سیستم کاری خود را به نحوی مدیریت کند که دچار مشکل نشود و اقساط آن را مرتب پرداخت کند.
«متری شش ونیم»(سعید روستایی)⇐همراه با ناجا+همگام با قوه قضا! به اشتراک اخوی سردار!!/حکایت ساعت فروشی که میخواست بازیگر شود و نشد!/۷میلیارد صرف چه شده وقتی حتی از تصویرسازی خرده داستانها هم عاجزند؟
|
سینماروزان/حامد مظفری:
مثبت: افتتاحیه پرهیجانی که با زنده به گوری محو میشود‼️
منفی: داستان؟ “تیغ و ابریشم” و “تاراج” و “آینه عبرت” را ریخته در چرخ گوشت و حسابی هم زده اما اینجا نه فرامرز صدیقی داریم که با نگاهش ابهت بازپرس را یکجا به مخاطب منتقل کند و نه بهزاد جوانبخش که کشمکش را خوب انتقال دهد و نه جواد گلپایگانی که با طنازیش نمک درام را ارتقا دهد. اینجا یک پیمان معادی هست که کاریکاتوری از افسر مبارزه با مواد است!!
منفی: لحن ناز کافه ای پیمان معادی را نمیتوان زیر انبوهی ریش پنهان کرد و شد ایفاگر یک پلیس پیگیر بخصوص موقع فریاد زدن در لوکیشنهای بیرونی!!! و حرف زدن از جر دادن در بازداشتگاه! برای اکران به فکر دوبله باشید
منفی: ضعف اجرای معادی بناست با عربده کشی و استخراج مدام زونکن جبران شود؟؟
مثبت: واقعی در چگونگی پیگیری پرونده های قاچاق و نمایش دستگاه قضا! قاضی فیلم یکی از سمپاتیک ترین قضات تاریخ سینماست. کنارش رونمایی دستاوردهای الکترونیک نیروی انتظامی هم کوتاه و گویا درآمده! این را باید مرهون حسین هادیانفر مجری طرح و مدیر تولید دانست؟ مدیر تولیدی که اخوی سردار هادیانفر است؟؟
مثبت: تلاش برای کشاندن داستان به لوکیشنهای بیرونی در جهت گریز از نقدهای “ابد…” فقط یک ربع به طول می انجامد و
منفی: باز روز از نو و چپیدن میان چهاردیواری از نو!
مثبت: بازی موثر نوید محمدزاده کمک میکند به پیشبرد درام که عین احیا با شوک الکتریک است
منفی: ولی بدبختانه تا پیمان وارد میشود سکناتش سکته زاست برای روایت!
منفی: کاسه توالت اینجا هم هست! منتها در بازداشتگاه و برای تماس تلفنی یواشکی با بیرون!! کدام خاطره از کاسه توالت این قدر تا عمق جانش فرورفته؟
مثبت: تحلیل پست مدرن(؟) از نقش ازلی زن در به فنا رفتن مرد!؟ فرقی ندارد بازپرس باشی یا قاچاقچی؟! جنس لطیف است که به فنایت میدهد!
منفی: 7میلیارد صرف چه شده؟؟ وقتی حتی خرده داستان بچه دزدی و فرستادن جنازه پیش مادرش هم میشود دیالوگ و وراجی!
منفی: محافظه کار در نمایش او یا آنها که پشت قاچاقچی اصلی “ناصر” اند!! این چیزی بود که ایرج قادری نشان داد و روستایی جرأت نمایش که هیچ حتی جرأت قرار دادن نمادی برای ارائه اش را ندارد
مثبت: کش دادن بی دلیل فیلم بعد از رمش گاوداری!! و بمباران مخاطب با سیلی از دیالوگهایی که در دهه پنجاه در میتینگهای متاثرین از کمونیسم شنیده میشد!
مثبت: همه چیز در خدمت کارآمدی سیستم حتی بازگرداندن خواهر قاچاقچی به وطن و معادلسازی واحدهایی که در کانادا پاس کرده!
مثبت: دوست دختر رها شده بین زمین و آسمان!! نه گذشته اش را می بینیم و نه آینده اش را!
*دیالوگ
-تو دهن همه رو ساییدی!
-دردت چیه
–خوشم نیومد گفتی رقم آخرتته!
-اینم لای اینا لاته!
-مرحله اولو من میپرسم با زیان
–مرحله بعدیو بقیه میپرسن با دست و پا
-معز خر خوردم سر …س تومن شرفمو به باد بدم
–شرف کدومه! ؟ وجود میخواد که نداری
-وقتی 30 گرم حکمش اعدامه و 300 کیلو هم اعدام پس چرا بیشتر تولید نکنیم
-به جان بچه ام دروغ میگه حاج آقا
–اگه اینجوریه ما هم دو تا قسم بخوریم نهار بریم خونه!!
-کفن متری شش و نیم! پارچه مشکی متری چهار تومان!
*سکانس
-ورود به مخفیگاه ناصر(مهدی) و بازداشت در بیخبری برآمده از نشئگی
-فروپاشی گاوداری رضا ژاپنی!!
حرفهای قابل تعمق بدلکار پروژه ۷میلیاردی سعید روستایی که با شراکت مستقیم “سرمایه گذار چندفیلمه هفتاد ساله” تولید شده⇐برای یک سکانس چند دقیقه ای گاهی چند روز(!) با فیلمبردار و عوامل دیگر(!) تمرین میکردیم!!⇔پرسش: اگر شراکت “سرمایه گذار چندفیلمه” نبود، آیا امکان داشت ساداتیان برای یک پروژه شهری چنین هزینه ای کند؟؟؟
|
سینماروزان: محمدصادق رنجکشان سرمایه گذاری که در ماههای گذشته بطور متوالی در چند پروژه سینمایی سرمایه گذاری کرده در نخستین گفتگوی خود از تأمین نیمی از سرمایه بیش از هفت میلیاردی که برای “متری شش و نیم” هزینه شده، سخن گفت.
بیشتر از هفت میلیارد هزینه برای یک پروژه شهری حتی در دوران دلار یازده هزار تومانی هم هزینه هنگفتی است و فیلم باید بیش از 20 میلیارد بفروشد تا فقط سرمایه اصلی برگردد.
اینکه چرا چنین هزینه ای برای یک پروژه شهری شده، پرسشی است که جمال ساداتیان تهیه کننده ای که بعد از رد تهیه کنندگی پیمان معادی توانست پروانه “متری شش و نیم” را بگیرد باید بدان پاسخ دهد ولی در همین اوضاع طراح بدلکاری فیلم گفتگویی کرده که میتواند پاسخی باشد بر چرایی افزایش هزینه تولید.
امیر بدری بدلکار “متری شش و نیم” به “ایسنا” گفته است: برای یک سکانس چند دقیقه ای گاهی چند روز با فیلمبردار و عوامل دیگر تمرین میکردیم تا به بهترین نحو فیلمبرداری انجام شود.
به گزارش سینماروزان همه هنر کارگردانی به جلوی دوربین رفتن با دکوپاژ کامل است و اینکه تازه حین فیلمبرداری با تمرین به دکوپاژ نهایی برسیم در اسلوب حرفه ای گری و جایی که بابت ریال به ریال سرمایه باید جواب داد منطقی نیست. اگر شراکت سرمایه گذار چندفیلمه نبود آیا امکان داشت چنین وقت و متعاقب آن هزینه ای شود برای ضبط تک تک سکانسها؟؟؟
روایتهای کوتاه اما گویای بهمن فرمانآرا⇐ از صابر ابر و ماجرای «پروستات پارتی» تا حاتمیکیا و صرف میلیاردها تومان برای جشنواره فجر!/از فرسودگی پیرمردان رخنه کرده در محافل دولتی تا نیاز مبرم جامعه به استفاده از پتانسیل جوانان مستعد
|
سینماروزان: بهمن فرمان آرا که فیلم «دلم میخواد»ش که با حمایت احسان آقازاده جلال رسول اف مدیرعامل بانک آینده تولید شده بعد از حل مشکلات نظارتی، آماده اکران است فیلمی دیگر به نام «حکایت دریا» را هم اکراننشده دارد.
به گزارش سینماروزان کاراکترهای اصلی «حکایت دریا» عبارتند از دو نویسنده به نامهای «هوشنگ» و «طاهر» که در این بین اولی که نقشش را علی نصیریان ایفا کرده میتواند تمثیلی باشد از هوشنگ گلشیری(!؟؟) که زمانی فرمان آرا رمان «شازده احتجاب» او را به فیلم بدل کرده بود.
بهمن فرمان آرا با اشاره به دیالوگی از «حکایت دریا» به «چهلچراغ» گفت: در کار آخرم «حکایت یک دریا/دل دیوانه» دیالوگی دارم که صابر ابر در نقش یک دانشجو از استادش می پرسد حالا که درس نمی دهید چه می کنید؟ و استاد در پاسخ میگوید ما در پارک با چند پیرمرد دیگر پروستات پارتی داریم!!! او مینالد، من مینالم و…
این کارگردان با انتقاد از رسوخ پیرمردان در محافل اغلب دولتی ادامه داد: واقعیت هم همین است. از یک سنی که میگذریم بدن فرسوده میشود؛ یکی از دلایلی که نمیگذارد من در خانه بمانم ذهن من است. ذهن من نیاز دارد با جوانان معاشرت کند؛ برای من فیلمسازی ابراهیم حاتمی کیا اصلا جالب نیست اما جوانهایی مثل سعید روستایی، رضا درمیشیان، محسن امیریوسفی و… خیلی جذاب هستند.
فرمان آرا با اشاره به صرف بودجه میلیاردی برای جشنواره های فجر افزود: سینما همیشه به نیروهای جوان احتیاح دارد. این جشنواره دولتی فجر که به بهانه اش هر سال میلیاردها تومان خرج میکنند اگر میخواهد زندگی در آن باشد باید فقط فیلمهای اولی و دومی را نشان دهد وگرنه باز به من و امثال من جایزه دهند چه فایده ای دارد؟؟
صدور مجوز ساخت «متری شیش و نیم»سعید روستایی⇐آیا در غیاب تهیهکننده «شهرزاد» باز هم سیل تحسین، نثار این جوان خواهد شد؟+صدور دو پروانه ساخت دیگر
|
سینماروزان: شورای پروانه ساخت با تولید سه فیلم نامه موافقت کرده که در میان آنها بیش از همه “متری شیش و نیم”سعید روستایی جلب نظر میکند.
روستایی پیشتر قرار بود به تهیه کنندگی پیمان معادی این فیلمنامه را تولید کند که مورد موافقت قرار نگرفت و مجبور شد جمال ساداتیان را به عنوان تهیه کننده کنار خود داشته باشد.
در تولید “ابد…” فیلم اول روستایی این محمد امامی تهیه کننده “شهرزاد” بود که به عنوان سرمایه گزار حضور داشت. هنوز مشخص نیست بودجه تولید فیلم تازه روستایی را چه کسی میدهد؟ و آیا اگر امامی نباشد باز هم دامنه بالایی از موفقیت در انتظار این جوان خواهد بود؟؟
به جز سعید روستایی، نیما جاویدی کارگردان “ملبورن” هم پروانه ساخت “سرخپوست” را گرفته.
فهرست کامل پروانه ساختهای صادرشده به شرح زید است:
–“طبیعت” به تهیهکنندگی ،کارگردانی و نویسندگی حمید نخعی در ژانر کودک
–“سرخپوست” به تهیهکنندگی مجید مطلبی ، کارگردانی و نویسندگی نیما جاویدی در ژانر اجتماعی
— “متری شیش و نیم” به تهیهکنندگی سید جمال ساداتیان، کارگردانی و نویسندگی سعید روستایی در ژانر اجتماعی.
جمال ساداتیان که بعد از حذف پیمان معادی، تهیهکنندگی «متری شش و نیم»سعید روستایی را برعهده گرفته اظهار داشت⇐بازنویسی انجام شده اما به جشنواره نمیرسیم
|
سینماروزان: بعد از علاقه شورایعالی تهیه کنندگان برای جلوگیری از ورود تهیه کنندگان جوان به سینما که منجر به عدم صدور پروانه ساخت «متری شش ونیم»سعید روستایی به تهیه کنندگی پیمان معادی شد این جمال ساداتیان بود که به عنوان تهیه کننده این پروژه معرفی شد.
به گزارش سینماروزان ساداتیان که به دنبال راه اندازی پردیس مگاپارس از متعلقات صندوق ذخیره فرهنگیان در شرق تهران هم هست با اشاره به فیلمنامه «متری شش و نیم» که قرار است توسط سعید روستایی ساخته شود به «مهر» گفت: فیلمنامه این پروژه سینمایی دوباره بازنویسی شده است و طی هفته آینده باز هم برای دریافت پروانه ساخت اقدام می کنیم. امیدوارم با بازنویسی صورت گرفته پروانه ساخت آن صادر شود چون «متری شش و نیم» یک فیلمنامه بسیار خوب دارد و بی شک تبدیل به یک فیلم بسیار خوب میشود.
این تهیه کننده سینما بیان کرد: ما تمام تلاش خود را می کنیم تا این پروژه سینمایی در بهترین شرایط ساخته شود. اگر پروسه تولید «متری شش و نیم» در بهترین شرایط آغاز شود، باز هم فیلم برای حضور در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر آماده نمی شود.
حمله کارگردان «ابد…» به میرسلیم!!!+عکس
|
سینماروزان: در دو مناظره انتخاباتی صورت گرفته در سیما فقط این مصطفی میرسلیم بود که به طور شفاف نام یکی از محصولات سینمایی را برد.
میرسلیم با تعریف از «ابد و یک روز» سعید روستایی آن را فیلمی دانست که به خوبی تصویرگر فقر و اعتیاد است و از این گفت دولت یازدهم چطور دم از نشاط می زند وقتی چنین فیلمی به زیبایی عمق فقر جامعه را نشان می دهد.
این تعریف اما به مذاق سعید روستایی کارگردان فیلم خوش نیامده و در متنی اجتماعی آن را بهره برداری سیاسی میرسلیم قلمداد کرده و همچنان بر حمایت خود از حسن روحانی تاکید کرده است.
این جوان که فیلمش را با سرمایه محمد امامی تهیه کننده «شهرزاد» که سال قبل چندین ماه در بازداشت به سر برده بود، ساخته است از توجه دولت تدبیر به جوانان گفته آن هم کاملا بی خبر از وضعیت دهها جوانی که بحاطر محافظه کاری اداره نظارت سازمان سینمایی ماههاست در صف دریافت مجوزند!
متن اجتماعی سعید روستایی
برای ساخت فیلم انتخاباتی اسحاق⇐چرا خواهرزن بهشتی ماند و یک فیلم اولی؟/منوچهر محمدیها کجا رفتند؟ عسکرپورها را چه شد؟
|
سینماروزان: درست یک روز بعد از عرض اندام اسحاق جهانگیری در برابر قالیباف در اولین مناظره تلویزیونی انتخابات96 به ناگاه خبر ساخت فیلم تبلیغاتی وی به تهیه کنندگی فرشته طائرپور و کارگردانی مجید توکلی منتشر شد.
فارغ از آن که گویا حتی طائرپور که به واسطه خواهری همسر محمد بهشتی وارد سینما شد و رشد قابل توجهی هم کرد تصور نمیکرده جهانگیری بتواند جلوی قالیباق قدعلم کند و برای همین درست 24 ساعت بعد از مناظره و وزیدن نسیم موافق بود که از همکاری با وی رونمایی کرد، اینکه در برابر انبوه فیلمسازان داعیه دار اصلاح طلبی یک فیلم اولی است که فیلم اسحاق را میسازد پرسش برانگیز است.
واقعا چرا طائرپور به سراغ یکی از سینماگران مطرح مدعی اصلاح طلبی نرفته؟ آیا کسی را برای این کار نیافته! چرا نیافته؟
به یک دلیل عمده و آن هم قرارگیری شهردار تهران در قطب مقابل اسحاق.
بله، تلخ یا شیرین در سالهای اخیر بخش عمده سینماگران مدعی اصلاح طلبی، لذت حمایت شهرداری را در گرفتن حمایت از تصویرشهر برای تولیدات خود یا شراکت در مدیریت پردیسهای مختلف چشیده اند و حالا با چه رویی می توانند بروند فیلم انتخاباتی کاندیدای مقابل قالیباف را بسازند؟
از پردیس زندگی گرفته تا پردیسهای در دست تجهیز مگامال و مگاپارس در اختیار چهره هایی همچون منوچهر محمدی، تقی علیقلی زاده، احمدرضا درویش و سیدجمال سادتیان است که سالهاست کفه آرای آنها به سمت اصلاح طلبی پایین رفته.
از آن سو نگاهی به فیلمهای حمایتی سالیان تصویرشهر ما را به سینماگرانی می رساند که اغلب جزو مدعیان اصلاحات بوده اند. از منوچهر محمدی که چندین فیلم و از جمله “طلا و مس”، “بوسیدن روی ماه” و “میم مثل مادر را با حمایت تصویرشهر تولید کرده تا همایون اسعدیان که کارگردان “طلا و مس” و “بوسیدن…” بوده و محمدمهدی عسکرپور که فارغ از سالها کارمندی برای سازمان فرهنگی-هنری شهرداری در جشنواره اخیر فجر بعنوان تهیه کننده با یکی از محصولات تصویرشهر یعنی “ماجان” حضور داشت و آخرین سریالش “نفس گرم” را به تهیه کنندگی جوانی ساخت که این روزها نماینده مستقیم ستاد قالیباف است!!!
حتی مجید مجیدی هم در کارنامه اش فیلمی به نام “آواز گنجشکها” دارد که در ردیف محصولات تصویرشهر جای می گیرد. با این اوضاع آیا میتوان از آنها انتظار داشت که به سراغ ساخت فیلم انتخاباتی قطب مقابل شهردار بروند؟؟؟
قطعا خیر!
مابقی سینماگران هم حتی اگر بعد از همه حاشیه های مرتبط با فیشهای نجومی و افاضات دختر یک نماینده حاضر در لیست امید، همچنان بر اصلاح طلبی پای فشارند باز هم در فضای متلاطم میانه دهه نود جرات ریسک و قمار بر سر یکی مثل اسحاق نمی کنند که تا همین دیروز حتی تئوریسینهای افراطی اصلاح طلب هم او را به حساب نمی آوردند!
پس می ماند جوانی کم نام و نشان و البته فاقد عقبه سیاسی شفاف که فیلمسازی برای اسحاق برایش بازی دوسربرد است. چه اسحاق رای آورد و چه نه او بدین واسطه بر اشتهار خود خواهد افزود. اما طنز ماجرا آنجاست که همین جوان هم تنها یک فیلم بلند در رزومه خود دارد و آن هم به تهیه کنندگی عسکرپور که در همه این سالها تعاملی موثر با ارگانهای فرهنگی متبوع شهرداری داشته است.
پی نوشت: اینکه گفته شده برای جوانگرایی به سراغ یک کارگردان جوان رفته اند چقدر منطقی است؟ کافیست رزومه جوانترهایی را که در همین دو سال اخیر در سینما درخشیده اند مرور کنیم تا متوجه شویم حتی در توجیه جوانگرایی هم یکی از آخرین گزینه ها جوان فعلی است! مثال واضح می خواهید؟ یکی اش همان جوانی که دو سال قبل فیلمی ساخت که اتفاقا مطلوب مدیران تدبیری واقع شد و در جشنواره سی و چهارم سیمرغ بارانش کردند. منظورمان همان فیلمیست که سرمایه اش را تهیه کننده “شهرزاد” داده بود؛ همان سرمایه گزاری که بعد از بازداشت در میانه های سال قبل مشخص شد کارت تهیه کنندگیش را هم از صنفی به ریاست فرشته طائرپور گرفته است یعنی همین خانم طائرپوری که تهیه کننده فیلم انتخاباتی اسحاق است. چرا از یکی مانند او استفاده نشده؟
طعنههای تند حمید گودرزی به نوید محمدزاده و «ابد…»؟؟؟+فیلم
|
سینماروزان: حضور حمید گودرزی بازیگر سینما و تلویزیون در یکی از برنامه های اخیر «دورهمی» موجب باز شدن درددل او و گلایه از وضعیت سینمای بدون قهرمان و پر از تلخی سالهای اخیر شد.
گودرزی با مقایسه سینمای ایران در دو دهه اخیر گفت: دهه هشتاد که امثال ما بازی میکردیم آدمهایی که روی پرده میدیدیم قهرمان بودند و خوش قیافه و خوش تیپ. مردم اگر 4 تومان پول بلیت می دادند در نهایت خوشحال از سالن بیرون می آمدند.
گودرزی با طعنههایی که معلوم نبود اشاره دارد به بازی نوید محمدزاده در «ابد…» یا شخص دیگر(؟) اظهار داشت: الان 8 تومان میدهند تا آدمهایی چرک و کثیف ببینند که زیرپیراهن تنشان است!!! پسر جوان با زیرپیراهن فیلم بازی میکند. پایان فیلم هم که تلخ است و باز و بدون قهرمان…بعد هم میگویند این بهتر بازی کرده. چرا؟ چون دو تا داد بیشتر زده و رگ گردنش بیشتر بیرون زده!
این بازیگر ادامه داد: مرد که از سالن بیرون می آید به زن مشکوک است! چرا؟ چون در فیلم این را دیده! در سریالهای ترکی خیانت را نشان میدهند و نویسندگان ما هم همان را کپی می کنند و خیانت را تم قرار میدهند و مردم هم با دردسر میروند که خیانت ببینند و بعد با حال بد از سالن بیایند.
بازیگر «چپ دست»، «قرنطینه» و «ایران برگر» افزود: در سینمای این روزها نه قهرمانی وجود دارد. نه پسر خوش تیپی. فقط میگویند این خوب بازی کرده. چرا؟ همه جای دنیا مردم به سینما میروند که رویا ببینند و نه برای تماشای آنچه در زندگی طبیعی می بینند اما در اینجا…
اصغر فرهادی بهتر است یا جعفر پناهی؟ “فروشنده” بهتر است یا “ابد و یک روز”؟
|
سینماروزان/جواد محرمی: تفاوت عمده سینمای اصغر فرهادی که آثار او را با دیگر فیلمهای تلخ سینمای اجتماعی ایران کاملا متمایز میکند پرهیز از کلیشه هاست.
فرهادی این رویکرد را در فرم، قصه، ساختار، شخصیت پردازی رعایت می کند. او در خلق موقعیت ها و کاراکترهایی که نمونه آن زیاد در سینمای اجتماعی ایران دیده شده کلیشه ها را می شکند. دو گانه مرد مذهبی ظالم و و زن مظلوم به عنوان میراث مسلط آثار صادق هدایت بر ادبیات و سینمای اجتماعی ایران در فیلمهای فرهادی حضور ندارد.
حتی روسپی او در فیلم «فروشنده» هرچند بسیار دور است از زیست بوم این طبقه در روزگار معاصر اما شباهتی به کلیشه های نخ نمای ادبیات و سینمای روشنفکری معاصر ایران ندارد. فرهادی با اینکه خود آدمی مذهبی نیست و در این وادی ادعایی ندارد و با نگاهی کاملا سکولار فیلم می سازد با این حال برخلاف بسیاری از فیلمسازان سینمای اجتماعی ایران هیچ اصراری بر روی آوردن به ارجاعات مذهبی برای محیط و کاراکترهای نسبتا منفی آثارش ندارد.
او در فیلمهایش علیه مذهب و سنت بیانیه تصویری یا صوتی صادر نمی کند. اصولا کاراکتر فیلمهای فرهادی خاکستری اند و او به ورطه شخصیت پردازیهای افراطی برای نقشهای منفی نمی افتد. بدمن های آثار او مانند کاراکتر خواهر فروش فیلم «ابد و یک روز» انگشتر عقیق به دست ندارند و قسم خوردن مداوم به نامهای مقدس لقلقه دهانشان نیست.
کاراکتر زن چادری در فیلم «فروشنده» به نسبت غالب آثار اجتماعی سینمای ایران شریف تر، واقعی تر و انسانی تر است. قاعدتا یک زن کامل و الگو نیست چرا که اصولا کاراکترهای آثار فرهادی به طور مطلق سیاه یا سفید نیستند، زن در آثار او مانند هر زن ایرانی دیگری مملو از خصائص مثبت و منفی است. شاید ساده دل باشد اما ابله نیست. او بر خلاف فیلمهای سیاه نمای روشنفکری از چادر به عنوان نماد منفی استفاده نمی کند. زن چادری در فیلم او به عنوان بخشی از واقعیت جامعه حضور دارد.
کاراکترهای سنتی فیلمهای او مبتنی بر حقیقت جامعه در درام نقش دارند نه مبتنی بر آنچه فیلمساز قصد حقنه آن را دارد. زن سنتی مانند فیلم «خانه دختر» نفرت انگیز تصویر نشده است. او به این ورطه فرو نمی غلتد چون می داند چنین تاکیدات ابلهانه ای سینما را به ابتذال می کشاند و از عمق آن فرو می کاهد. فرهادی برای کاراکترهایش احترام قائل است و آنها را ملعبه و دستمایه عقده گشایی های شخصی نمی کند.
روسپی که در سینما و ادبیات روشنفکری ایران کارکرد زیادی دارد در فیلم «فروشنده» بدون اینکه دیده شود حضور دارد. البته نسبت به نگاه قدری احترام آمیز او به روسپی فیلم می توان انتقاد داشت اما این نگاه از تفکر اومانیستی او برمی خیزد و نگاهش به روسپی فراملی است و برخلاف سینمای روشنفکری ایران از آن به عنوان دستمایه ای برای تحقیر ملت یا حکومت استفاده نمی کند.
او از زمان ساخت سریالهای تلویزیونی همچون «روزگار جوانی» و «در شهر» نشان داده بود که دغدغه اجتماعی دارد و جالب است که تا به حال که نزدیک به دو دهه از آن زمان می گذرد در روند فیلمسازی اش دچار نوسان نشده و همان خط دغدغه مندی مسائل اجتماعی را دنبال کرده است. فرهادی فیلمهایش را مبتنی بر انتخاب گزینشی قطعات پریشان و ملتهب جامعه نمی سازد و جامعه را نسبتا نزدیک به آنچه هست روایت می کند. در واقع رئالیسم آثار فرهادی در مقایسه با معیارسینمای ایران وفادارانه تر است.
فرهادی اگرچه به لحاظ فکری در زمره روشنفکران قرار می گیرد اما در آثارش شعار نمی دهد، ادا و اطوار روشنفکری در نمی آورد، داستان و روایت برای او اصل است. بیش از اینکه بخواهد معنا و مفهومی را حقنه کند سعی می کند با رعایت موازین روایی داستان، مخاطبش را همراه کند.
در میان حجم عظیم سینماگران اجتماعی ایران که با ژست رئالیستی به بزرگنمایی ضعفهای جامعه ایران می پردازند و بعضا همه کژیها را با دوز بالا در آثارشان تجمیع می کنند و بسته ای جذاب جلوی روی جشنواره های غربی می گذارند فیلمهای فرهادی نسبتا-تأکید میکنم نسبتا- سینمای قابل احترامی را نمایندگی می کند.
سینمای او اگرچه نماینده مطلوب سینمای انقلاب اسلامی نیست اما ایران را به نسبت آثار فیلمسازان سیاسی سازی چون جعفر پناهی در جشنواره های غربی سرافکنده نمی کند. نکته مثبت اصغر فرهادی این است که سینما بیش از هر چیز دیگری برای او جدی است. او بر خلاف منادیان شعار اساسا غلط هنر برای هنر که اغلب در ورطه سیاسی کاریهای مبتذل غرق می شوند و به آنچه نشخوار می کنند در عمل وفادار نمی مانند، به این نگرش فکری نه در شعار بلکه در عمل قدری پایبندی نشان داده است. البته او به شرایط اجتماعی انتقاد دارد. این انتقاد به طور طبیعی در اغلب آثار او و به ویژه در «شهر زیبا» و «جدایی نادر از سیمین» مشهود است اما زبان هنر برای او بر هر چیز دیگری ترجیح و البته غلبه دارد. نه اینکه اندیشه ای پشت سینمایش نباشد بلکه همواره از بیرون زدن اندیشه از آثارش پرهیز کرده است.
در آثار او ردی از رئالیسم افراطی سینمای اجتماعی ایران دیده نمی شود، متاسفانه مقلدان او نتوانسته اند از فروغلتیدن در ورطه تاکید صرف بر کژیهای جامعه پرهیز کنند. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یکی از این نمونه هاست که در فرم، میزانسن، فضاسازی،تکنیک و جنس روایتگری به سینمای فرهادی نزدیک شد و جایزه اش را از ونیز گرفت اما به دلیل ذهنیتها و پیش فرضهای فیلمساز که بر مولفه هایی چون فقر و فلاکت جامعه ایران بیش از هر چیز دیگری تاکید داشت اثری غیر متعادل و افراطی از کار در آمد. مقلدان فرهادی به این مسئله در آثار او توجه نمی کنند که ساختار و فرم سینمایی و در یک کلام سینما در آثار او حرف اول را می زند نه اندیشه سیاسی یا اجتماعی صرف.
آنچه واضح است این است که ایران مدینه فاضله نیست. بزرگترین حامیان انقلاب اسلامی هم منکر این نیستند که جامعه ایران درگیر با معضلات و مشکلات و تناقضهای عدیده ای است. فرهادی داستانهایش را بر بستر همین جامعه بنا می کند و آنچه به تصویر می کشد تجلی بخشی از جامعه ایرانی است. تصویری که فرهادی از جامعه ایران به دنیا مخابره می کند تصویر جامعه ای مدرن و متمدن است با این توضیح که در مدرنترین و متمدن ترین جوامع نیز تناقضات اخلاقی و اجتماعی زیادی دارند و فیلمسازان در همه کشورهای جهان بر بستر این تناقضات فیلم می سازند.
سرگشتگی و پوچی انسان یکی از اصلی ترین مضامین آثار سینمایی در جوامع پیشرفته است. البته تولید آثار مثبت ، الهام بخش و امید بخش سهم کمی از تولیدات سینمای ایران را به خود اختصاص داده است و این آفت ریشه در غفلت و بی تدبیری مدیران فرهنگی و سینمایی کشور دارد. فرهادی و امثال او به طور طبیعی در چارچوب نگرش و جهان بینی فکری خود فیلم می سازند و از ایشان نباید انتظار داشت همسو با استراتژی انقلاب اسلامی دست به خلق اثر بزنند و کم کاری و بی تدبیری مدیران را با آثارشان پوشش دهند اما همین قدر که فیلمسازانی چون او در بازنمایی جامعه ایران رااه به افراط و تفریط نمی برند خود جای شکر گذاری دارد. آنهایی که معتقدند «فروشنده» بدترین انتخاب برای معرفی به اسکار است اگر تا به حال فرصت نکرده اند فیلم «ابد و یک روز» را ببینند یا به وقت اکران دومین ساخته نرگس آبیار با نام «نفس» را مشاهده کنند تا دریابند فروشنده در مقابل خیلی از آثار، فیلم آبرومندانه تری قلمداد می شود.
نرفتن به سربازی برای کارگردان “ابد…” دردسرساز شد
|
سینماروزان: «ابد و یک روز»، اولین ساخته سعید روستایی، جایزه بهترین فیلم جشنواره «ژنو» در کشور سوئیس را از آن خود کرد. این فیلم که در بخش رقابت بینالمللی فیلمهای بلند در جشنواره فیلم «ژنو» حضور داشت، در نهایت جایزه نقدی ١٠هزارفرانکی بهترین فیلم این رویداد سینمایی را کسب کرد.
به گزارش سینماروزان سعید روستایی، کارگردان فیلم، به دلیل نداشتن پاسپورت نتوانست در این برنامه شرکت کند و در فیلمی که در فضای مجازی منتشر کرد، اعلام کرد که چون سربازی نرفته است، پاسپورت ندارد.
فیلم «ابد و یک روز» برنده ۹ سیمرغ بلورین از سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، برای کسب جایزه اول جشنواره فیلم «ژنو»، با آثاری از کشورهای آرژانتین، فیلیپین، فرانسه، مصر، هنگکنگ و دانمارک رقابت داشت.
«ابد و یک روز» روایتگر داستان خانوادهای است که در تدارک مراسم عروسی یکی از دختران است، اما اتفاقاتی، روابط خواهران و برادران را سرد میکند و در نهایت باعث ماجراهایی میشود.