سینماروزان: حامد بهداد بازیگری که این روزها درام عاشقانه “نیمه شب اتفاق افتاد” را روی پرده دارد و فیلمش حتی با وجود کمبود امکانات تبلیغاتی محیطی و تیزرهای تلویزیونی فروشی نزدیک به یک میلیارد داشته است در تازه ترین گفتگویش که با “اعتماد” انجام شده است برخی آرا و نظرات خود درباره تحولات سیاسی-اجتماعی را بیان کرده است.
به گزارش سینماروزان بهداد در این گفتگو درباره روند کاری کارنامه اش نیز به صراحت حرف زده است؛ مثلا فرار کردن از همکاری با بهرام بیضایی در “لبه پرتگاه” یا قبول کردن نقشی با گریمی غریب در “شبانه روز” کیوان علیمحمدی-امید بنکدار.
فرازهای خواندنی گفتگوی بهداد را بخوانید:
به عنوان بازيگري كه سالها در اين عرصه حضور دارد، چقدر در انتخاب نقشهاي متفاوت دل به دريا ميزنيد يا اصلا در اين كار محافظهكاري داريد يا نه؟
گاهي اوقات پيش آمده نقشي را قبول كرده و فكر كردهام، جسارت لازم است. گاهي اوقات هم فكر كردهام بايد احتياط كنم و به نحوي از زير نقش در رفتهام. مثلا فيلم «لبه پرتگاه» بهرام بيضايي لوكيشني كه انتخاب كرده بود را دوست نداشتم، ولي بعد فهميدم كه كار من هم خيلي سخت است، براي همين از اين نقش فرار كردم. من با آقاي بيضايي و جهان نمايشاش ارتباط برقرار نكردم و فكر كردم نميتوانم كاري كه ايشان ميخواهد را انجام دهم يا ترسيدم ايشان من را به عنوان يك بازيگر كم هوش قضاوت كند. اينها به هر حال ترسهاي بازيگران است و با آنكه اين فيلم تا جايي پيش رفته بود اما پيشنهاد را رد كردم. ولي در فيلم «شبانه روز» كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار، نقش يك نقاش را بازي كردم كه نقش متفاوتي بود. واقعيت اين است كه در جهان نمايش وقتي ميخواهي از يك اعتدال و زبان رئاليسم عبور كني و به حدي كه خود نمايش هم قبلا اين كار را انجام داده است، شما دست به هر عمل غير متعارف هم كه بزني زيباست، اما گاهي اوقات شما با رئاليسمي مواجه هستيد كه آن رئاليسم كار را خيلي سخت و مشكل ميكند. من اين سختي را سر كار «سد معبر» محسن قرايي چشيدم.
خانم تینا پاكروان ميگفتند كه در يكي از صحنههاي فيلم “نیمه شب اتفاق افتاد”، شما بهشدت احساساتي ميشديد و نميتوانستيد نقشتان را ايفا كنيد به اين دليل بارها كات شد؛ چرا آن صحنه بازي كردنش برايتان سخت بود؟
آن صحنهاي كه رويا نونهالي بالاي سرم ميآمد و صدايم ميكرد، حسين مادر، حسين جان، من در آن لحظه بايد نقش مردن را ايفا ميكردم و نبايد تكان ميخوردم ولي خانم نونهالي آنقدر اين را زيبا بازي ميكرد من نميتوانستم خودم را كنترل كنم. خواهش كردم كه از خانم نونهالي پلاني جداگانه بگيرند و از من جدا. ما هفت يا هشت بار اين صحنه را گرفتيم هر بار خانم نونهالي ميآمد بالاي سرم و صدايم ميكرد به هق هق ميافتادم و نميتوانستم. ولي واقعيتش شايد اين باشد كه همه ما در جامعه مذهبي بزرگ شدهايم. قصههايي ما را با خود برده است. من در اين صحنه ياد قصههايي ميافتادم كه شنيده بودم. از تصاويري كه جلوي چشمم ميآمد منقلب ميشدم. اين موضوع من را اذيت ميكرد و نميتوانستم تمركز كنم.
در هشت سال دولت گذشته تعدادي از كارگردانهاي شاخص سينما كمتر امكان كار فيلمسازي پيدا كردند به خاطر همين برخي بازيگران معتقدند كه با كار نكردن آنها، فرصت بازي در نقشهاي خاصي از آنها گرفته شد. اين موضوع آيا براي شما هم صدق ميكند؟
شاهد بيكاري خيلي از همكارانم در آن هشت سال بودم ولي من كار كردهام. شايد بعضي از كارها را نبايد بازي ميكردم. شايد نبايد دست به تغيير روند طبيعي هر كار بزني. يكسري گاهي كمكار و يكسري گاهي پر كار هستند؛ ولي در اين هشت سال كمكاري بعضي از همكاران من به خاطر ساخته نشدن بعضي از فيلمها نبوده است دلايل ديگري داشته است. به هر حال در آن هشت سال فكر ميكنم ما تغييراتي را از آن دوره داشتهايم؛ مثلا افزايش ساخت فيلمهاي اجتماعي حاصل همين دوران است. مثل «جدايي نادر از سيمين»، مثل «سعادت آباد» و. .. به نظر من در آن دوره، معدل پنهانكاري و دروغ زياد بود و هنوز غبارش با ما هست. تعريف هر كسي از اخلاق يك چيز است، اما اخلاق بايد از بالا محافظت شود تا به مردم برسد و اگر اين اتفاق نيفتد مردم گمراه و بيراه ميشوند. هنوز هم اينها را ميبينيم. در اين دوره هم ميبينيم كه خيلي اوضاع تغييري نكرده است. اگر هم تغيير رخ داده آنقدر محسوس نيست؛ تفاوت عجيبي بين اين سالها و آن دوره نميبينيم يا اگر هم هست بايد خيلي بيشتر از اين باشد تا به چشم بيايد. ما اين توقع را داريم.
ناگزيري براي شما نبوده كه در آن دوران در فيلمي بازي كنيد؟
نه؛ گمان نميكنم. من در كارنامهام فيلمي وجود ندارد كه ناگزير از بازي كردن در آن بوده باشم. هر كاري بازي كردم دليلي برايش داشتم؛ يا دليلش مالي بوده يا نقش را دوست داشتهام يا فيلمنامه را ميپسنديدم يا اينكه به كارگردان آن علاقه داشتم. اما اينكه شرفم را گرو بگذارم و ناگزير باشم فيلمي را بازي كنم، هيچوقت اين طور نبوده است. در دوران بازيگريام هيچوقت اين طور نبوده كه عليه مردم فيلمي را بازي كنم. هيچوقت نخواستهام فيلمي را بازي كنم كه مردم دوست نداشته باشند.
در جشنواره فيلم فجر براي نقد و بررسي “نيمهشب اتفاق افتاد” در برنامه تلويزيوني سينما ايران حاشيههايي به وجود آمد و شما در استوديوي اين برنامه حاضر نشديد. آن زمان اظهار كرديد كه تلويزيون ايران يك رسانه شكست خورده است؛ آيا همچنان اين اعتقاد را داريد و تصميمي براي همكاري با اين رسانه نداريد؟
تلويزيون به نظرم خيلي بدتر از آن چيزي است كه آن زمان گفتم. تلويزيون مخاطبش را از دست داده است. هيچ سريالي تماشا نميشود. هيچ فيلمي ديده نميشود. همهچيز مانند كم آبي و خشكساليمان شده است.