گیجی هدیه تهرانی و افت فشار خون ناشی از آن!
سینماژورنال: راه اندازی گروه سینمایی “هنروتجربه” در جشنواره فیلم فجر باعث آن شده است که در ساعات مفید اکران در کاخ جشنواره فیلمهایی روی پرده برود که بیش از آن که توجه مخاطبان را موجب شود اسباب خنده آنها را رقم می زند.
از جمله این آثار “روز مبادا” بود که در روز هشتم جشنواره به نمایش درآمد؛ فیلمی که تهیه کنندگی آن را مدیر موسسه کارنامه برعهده داشته و البته که یکی از هنرجویان این موسسه با نام فائزه عزیزخانی هم کارگردانی کار را انجام داده است.
“روز مبادا” به سبک و سیاق آثاری چون “جادوگر بلر” یا “فعالیت مافوق طبیعی” ساخته شده است یعنی همه چیز از دریچه دوربین روی دستی روایت میشود که در دست یکی از کاراکترها که همان کارگردان است قرار گرفته و همراهی مادر کارگردان با دوربین و مرور زندگی این مادر است که بخش عمده فیلم را شکل می دهد.
توصیه مادر به دختر
البته که روایت شخصی و فاقد حاذبه دراماتیک یک مادر خانه دار از دریچه دوربینی که مدام هم تکان خورده و چشم را آزار میدهد نمی تواند سینمای حرفه ای نام گیرد اما یک نکته جالب درباره فیلم زمانی است که مادر از دخترش میخواهد که قید حضور وی در اثر را زده و به سراغ بازیگر حرفه ای برود.
در این بخش از هدیه تهرانی بازیگر سینما دعوت می شود که در فیلم تجربی این دختر که حالا بناست مادرش تهیه کننده آن باشد ایفای نقش کند. هدیه تهرانی برای خواندن فیلمنامه و عقد قرارداد به خانه این مادر می آید و بعد از خواندن فیلمنامه اولین چیزی که می گوید این است: قصه، گیج است و همین گیجی باعث شده که من متوجه آن نشوم.
هدیه تهرانی از حال می رود
در ادامه و حین اینکه فیلمنامه نویس که دختر خانواده است میخواهد درباره فیلمنامه توضیح دهد حضور بستگان دختر در کنار تهرانی اسباب شلوغی بیش از حد را موجب شده، وی دچار افت فشار خون شده و از حال می رود.
البته که با فراهم آمدن آبقند و نوشیدن چند جرعه از آن حال هدیه تهرانی بهتر میشود اما بعد از عدم قبول پیشنهاد بازیگری توسط هدیه تهرانی و خروج وی از اثر دوباره فیلم در تسلسلی می افتد که از ابتدا با آن مواجه بوده؛ تسلسلی که باز هم قهقهه های مخاطبان و البته طعنه های گاه و بیگاه آنها را به مسئولان جشنواره ای به دنبال دارد که بهترین ساعات نمایش فیلم را صرف اکران چنین تجربه های شخصی می کنند.