انتقادات تند و تیز استاد کهنمویی از بدحسابی عوامل “خندوانه”
سینماروزان: محمد زیکساری علیرغم تجربیات سالها فعالیت در تئاتر و تحصیلات تا مقطع دکترا در رشه فلسفه هنر، اما با ایفای کاراکتر “استاد کهنمویی” در “خندوانه” نزد مخاطبان عام شناخته شد.
به گزارش سینماروزان محمد زیکساری که از جایی به بعد در “خندوانه” مجبور شد به تبلیغ دمنوش بپردازد در گفتگو با “هفت صبح” ضمن گلایه از بدحسابی عوامل “خندوانه” که به لحاظ مالی او را ساپورت نکرده اند از اشتباهش به خاطر تبلیغ دمنوش سخن گفت.
گفتگوی کامل زیکساری را بخوانید:
* استاد کهنمویی، چهره جدید فصل سوم خندوانه بود که حضورش با استقبال زیادی همراه شد. این کاراکتر چطور شکل گرفت و شما چه راهی را طی کردید تا به خندوانه بیایید؟
سال 91، در تاتر شهر همین شخصیت «استاد کهنمویی» را در نمایشی اجرا کردم خودم متن آن را نوشته بودم و همه آیتم های آن با هم جلو می رفت و استاد کهنمویی درس می داد، البته با خندوانه مقداری متفاوت بود. رامبد جوان آن موقع آمد تاتر شهر، این اجرا را دید و از همان موقع ما با همدیگر دوست شدیم. آن زمان رامبد مشغول انجام کاری برای شبکه پنج بود. از من خواست در آن کار با او همکاری کنم، من هم قبول کردم و آن کار را با هم انجام دادیم. مدتی بعد در تالار حافظ تئاتری اجرا رفتم که در آن نقش دلقک یا همان جوکر را داشتم. وقتی رامبد کار را دید با من تماس گرفت و گفت می خواهم کاری را شروع کنم به نام «خندوانه» و دلم میخواهد من و تو با هم به صورت دو نفری اجرایش کنیم.
*در ابتدای فصل یک؟
بله. این اتفاق زمانی افتاد که هنوز فصل اول هم شروع نشده بود. خیلی از این پیشنهاد خوشم آمد و رفتم استودیو را دیدم. حتی در یک قسمت، بین تماشاچی ها نشستم و قرار بود رامبد بپرسد کسی انتقادی ندارد و من وارد استیج شوم. سه بار پرسید و من انگار لال شده بودم، هیچ چیز نگفتم چون فکر می کردم اگر چیزی بگویم باید تا اخرش بروم. رامبد بیرون از استودیو پرسید چرا هیچ کاری نکردی؟ گفتم نمی خواهم باشم.
*خب چرا؟ از فضا خوشتان نیامد یا ترسیدید نتوانید؟
همان زمان یک کار تئاتر داشتم و از طرفی فکر میکردم با حضورم در خندوانه ممکن است اتفاق خوبی نیافتاد برای همین به رامبد جوان گفتم، نه! او هم از من خواست کسی را به جای خودم بفرستم که «نیما شعبان نژاد» را معرفی کردم که آن زمان برای من در یک فیلم کوتاه بازی می کرد.
*حالا از اینکه آن زمان این پیشنهاد را رد کردید پشیمان نیستید؟
نه، چون اتفاقا در فصل دوم هم برای مسابقه کمدین برتر وقتی به من پیشنهاد دادند من رد کردم و نرفتم.
* پیشنهاد نشد یا خودتان نخواستید؟
من یک سابقه پانزده ساله در تئاتر دارم و تا مقطع دکتری فلسفه هنر تحصیلات کردم. برای همین، انجام هر کاری برایم ساده نیست. اگر زمانی کاری انجام بدهم که بعدش متوجه شوم سطح خوبی نداشته، واقعا ناراحت مي شوم که چرا این کار را انجام داده ام. در این سال ها خیلی از این طیف کارها به من پیشنهاد شده، از جمله مجری گری چند برنامه مختلف که همه را رد کردم.به همین دلیل در مسابقه استند آپ کمدی فصل دوم شرکت نکردم چون فکر می کردم در حالت رقابتی آدم مجبور است یک کارهایی را براساس عجله جلو ببرد و خیلی خوب از کار در نمی آید.
*خب نهایتا چه اتفاقی افتاد که با کاراکتر استاد کهنمویی وارد خندوانه شدید؟
شخصيت استاد كهنمويي كه در تئاتر شهر اجرا مي كردم، دقيقا شبيه اين استاد كهنمويي نبود البته با همين گريم بود.چند نفر به من گفتند كه اين كاراكتر حيف است چون اين كاري كه انجام مي دهي مدل استندآپ هايي است كه در خارج از كشور اجرا مي شود.
*شما تجربه زیادی دراجرای نمایش داشتید اما در «خندوانه» مجبور شدید کار جدیدی را تجربه کنید. اینجا میبایست هم بيننده تلويزيون را راضي نگه داريد و هم تماشاچي داخل استوديو. اين برايتان سخت نبود؟
بله دقيقا. استرس اين كار زياد بود. مخصوصا سر فصل سوم كه استوديو اينقدر بزرگ شد. اولين باري كه وارد سن شدم، ته دلم خالي شد چون از اين طرف تا آن طرف بين 500 تا 600 نفر نشسته بودند. مسله دیگر این است كه تماشاچي تئاتر، به میل خودش بليط مي خرد و مي آيد نمایش را ببیند اما تماشاچيان خندوانه فقط میخواهند کار خوب ببینند. مخصوصا مقابل كمدين هايي كه نمي شناسند گارد دارند. ضمن اینکه بعد از مسابقه استندآپها، توقعات همه بالا رفته بود. انگار تماشاچي ها توی چشمم نگاه میکردنند و مي گفتند ببينيم مي تواني ما را بخنداني يا نه؟ در اين ميان اگر نخندند آدم خودش را مي بازد.
*راضی نگه داشتن رامبد جوان هم سخت بود؟
نه اصلا! رامبد خيلي كاراكتر كهنمويي را دوست داشت و منصفانه اش اين است كه رامبد جوان به من كامل ميدان داد و گفت هركاري كه دوست داري انجام بده و هرچيزي كه مي خواستم در اختيارم قرار داد.
*استاد كهنمويي شخصيت جذابی بود اما حیف شد که از آن در تبليغات دمنوشها استفاده کردید. اين شخصيت مي توانست همانطور به راه خودش ادامه دهد.
من به عنوان استاد كهنمويي در استوديو داشتم كار خودم را انجام مي دادم و خوشحال بودم بابت اين كار. تا اينكه قضيه دم نوش ها پيش آمد. واقعا قلبا راضي به اين كار نبودم اما به سه دليل اين كار را پذيرفتم. اول اينكه بارها به رامبد جوان «نه» گفته بودم و احساس كردم بد مي شود كه هر كار از من مي خواهند نه بگويم. دليل دوم اين بود كه گفتند رويكرد تبليغاتي ندارد و قرار نيست اسمي از برند خاصي ببريد. فقط اسم دمنوش به صورت زیرنویس با يك سامانه پيامكي اعلام میشود. دليل آخر هم اين بود كه گفتند به لحاظ مالي،من را تامين خواهند كرد. البته من هيچ قراردادي با خندوانه نداشتم. از يك جايي به بعد دیدم بازخورد مردم خيلي بد است. اصلا دوست نداشتند و مدام میپرسیدند كه چرا اين كار را پذيرفتي؟
*پس چرا کار را ادامه دادید؟
بعد از نزديك به پانزده قسمت كه ضبط شده بود، با تهيه كننده صحبت كردم و گفتم من پولي نمي خواهم اما ديگر نمي آيم. 10 روز كار متوقف شد اما بعد به من گفتند كه نمي شود و شبكه بودجه اين كار را نمي پذيرد و بايد بيايي و كار را تمام كنيد. من هم گفتم با اينكه آدم پولكي نيستم اما يك رقمي براي من در نظر بگيريد و به حساب من بريزيد تا حداقل يك دلخوشي براي اين كار داشته باشم. مگر آدم چقدر مي تواند در مورد دمنوش حرف بزند و مردم هم اينقدر ناراضي هستند.آن ها هم قبول كردند، اما پس از مدتي ديدم بر خلاف توافق با تهیه کننده، مبلغ بسیار ناچیزی ریختند و من هم ديگر نرفتم. كار به اينجا كه رسيد ،رامبد به من زنگ زد و گفت بروم و برنامه را تمام كنم و من به احترام رامبد رفتم و برنامه را تمام كردم، اما بعدش پولی پرداخت نشد .
*”خندوانه” برنامه بزرگي است و خيلي راحت مي توانست باعث شهرت شما شود، اما با اين گريم سنگيني كه داريد حتي در كوچه و خيابان شناخته نمي شويد.
شهرت “خندوانه” برايم مهم نبود. من اينجوري راحت تر هستم وقتی يك تیاتر بازي يا كارگرداني می كنم دو هزار تماشاچي ببينند و راضی باشند ، حالم خوب است، تا اينكه بيست ميليون من را ببينند. اگر مي خواهم يك كار تصويري انجام بدهم،ترجيح مي دهم يك فيلم بسازم يا فيلم بازي كنم، چون من در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد کارگردانی سینما و تیاتر خواندم. همين حالا در حال نوشتن یک فیلم نامه بلند هستم و به دنبال تهیه کننده می گردم و براي يك ماه آينده دارم آماده مي شوم براي تمرین یک نمایش جدید.حتي امسال یک فيلم كوتاه و بلند كار كردم كه به جشنواره رفته و من با اينكه هيچ پولي از آن نگرفته ام باز هم خوشحالم.