1

تهیه‌کننده این فیلم توقیفی مدعی شد⇐سرنخ دزدان و سارقان “خرس” را به مسئولان نشان داديم اما انگار نه انگار!

سینماروزان: چند وقت پيش فيلم “خرس” به كارگرداني خسرو معصومي بعد از 9 سال توقيف به يك‌باره به صورت غيرقانوني در شبكه‌هاي مجازي و اينترنتي منتشر شد و بسیاری از شبکه‌های ماهواره‌ای هم فیلم را مکرر روی آنتن فرستادند

جواد نوروزبيگي، تهيه‌كننده فيلم «خرس» با اشاره به فقدان قوانین جدی برای برخورد با قاچاقچیان به اعتماد مي‌گويد: متاسفانه بايد اعتراف كنيم در زمينه مقابله جدی با قاچاق فرهنگی، قانون درستي نداريم و هر چقدر هم داد و فرياد مي‌كنيم كه اموال‌مان را سارقان به تاراج بردند، كسي نيست صداي ما را بشنود و اصلا فايده‌اي هم ندارد.

این تهیه‌کننده ادامه داد: قاچاقچيان به راحتي محصولات ما را در داخل و خارج از كشور به غارت مي‌برند و اسباب ضرر ما را فراهم مي‌كنند و آسيب‌هاي بسيار زيادي متقبل مي‌شويم و كسي هم نيست پاسخگوي ما باشد.

به گزارش سینماروزان نوروزبيگي به فيلم «خرس» اشاره مي‌كند كه چند وقت پيش قاچاق شد و مي‌گويد: ما حتي سرنخ دزدان و سارقان “خرس” را هم به مسوولان نشان داديم اما انگار نه انگار. شكايت و ناله‌هاي ما به هيج جا نرسيد و ما هم بي‌خيال شديم!!

اين تهيه‌كننده با تاكيد دوباره بر اينكه بايد اعتراف كنيم در بخش قاچاق نتوانستيم موفق شويم و دست سايت‌ها و كانال‌هاي تلگرامي براي تاراج اموال‌مان كاملا باز است، مي‌گويد:ما تمام دست‌اندركاران فيلم نهايت تلاش خود را مي‌كنيم محصول كامل را با سلامت به مسوولان و مخاطب تحويل دهيم اما متاسفانه سال‌هاست از حقوق مالكان فيلم هيچ محافظتي نمي‌شود. مساله هم به امروز و ديروز و امسال و پارسال نيست؛ سال‌هاست فيلمسازان با معضل قاچاق فيلم‌ها دست به گريبان هستند. البته به صورت مقطعي شاهد تلاش‌هايي بوديم كه سارقان اندك تنبيه مالي مي‌شوند ولي بعد كمي كه مي‌گذرد دوباره روز از نو و روزي از نو كه نشان مي‌دهد اين روند هيچ فايده‌اي در بر ندارد. خب وقتي مي‌بينيم براي اعتراض‌هاي ما پاسخي نيست ما هم ديگر اهميت نمي‌دهيم.

 

 




در شب بزرگداشت خسرو معصومی بیان شد⇐هنگام نمایش “حاجی واشنگتن” در سینماصحرا، این خودیهایی(!) مثل مخملباف بودند که شعار “مرگ بر حاتمی” سر داد!/این خودیها(!) بودند که نگذاشتند فیلمهایی کنشمند نظیر “مجبوریم” وارد جشنواره شود!/چرا جشنواره فجر به قتل‌گاه فیلمی مثل “خرس” بدل شد؟؟/ چرا این حق را از مردم می‌گیرند تا “خرس” را نبینند؟؟/همان طور که نگداشتند امثال بیضایی و حاتمی فیلمهای دلخواهشان را بسازند حالا هم می‌خواهند امثال خسرو معصومی را، خفه کنند!!/سینما باید به تماشاگر سیلی هم بزند!!

سینماروزان: تقدیر از خسرو معصومی کارگردان کم‌حرف ولی صریح‌اللهجه سینمای ایران با بیان انتقاداتی مکرر بر دستگاه ممیزی همراه شد.

کیانوش عیاری کارگردان «خانه پدری» که در این مراسم سخن می‌گفت، مطرح کرد: چند روز پیش که خسرو تماس گرفت، فکر کردم باید درباره این سانسور لعنتی حرف بزنم اما با خودم گفتم ممکن است برخی بگویند تو اگر بیل‌زن بودی باغچه خودت را بیل می‌زدی تا «خانه پدری» دچار آن اتفاق و نمایش مسخره نشود.

وی یادآور شد: خسرو را از دوران سینمای آزاد می‌شناسم. او همیشه افکار زلالی داشته و به بهانه معیشت فیلم‌های بد نساخته است. در حالیکه تمام فیلم‌های من را قلع و قمع کرده‌اند، از همین‌رو فکر کردم به ناچار باید سریال بسازم؛ چیزی که علاقه‌ای به آن ندارم ولی حتی در ساخت سریال هم، همه هم‌وغم خودم را می‌گذارم.

عیاری با اینکه «خرس» فیلم تلخی است اما این موضوع هیچ ایرادی ندارد، افزود: قرار نیست سینما صرفاً محملی برای نوازش تماشاگر باشد، گاهی به تماشاگر سیلی هم می‌زند گاهی با خودم می‌گویم این‌ها چرا فیلم را توقیف کرده‌اند؟ امیدوارم فیلم «خرس» به نمایش عمومی دربیاید.

محسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران گفت: خوشحالم فرصتی پیش آمد تا در شب خسرو معصومی خدمت شما باشم. کارگردان عزیزی که به نظرم قدر ندیده است.

وی ادامه داد:  از سوی دیگر خوشحالم که توانسته‌ایم اجازه نمایش این فیلم (خرس) را بعد از سال‌ها بگیریم. به‌عنوان کارگردانی که طعم توقیف را چشیده، از این اتفاق خوشحال هستم.

رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران با بیان اینکه امیدوارم این نمایش آغازی برای اکران «خرس» باشد، افزود: این فیلم در جشنواره فجر دو سیمرغ گرفت اما نمی‌دانم چرا جشنواره فیلم فجر به جای آنکه محلی برای نمایش فیلم‌ها باشد، به قتلگاه برخی فیلم‌ها تبدیل شده است و در این راستا کانون کارگردانان سینمای ایران برنامه‌ریزی کرده تا جلسات مستمر برای آسیب‌شناسی «فجر» داشته باشد.

در ادامه مسعود جعفری‌جوزانی کارگردان سینما نیز گفت: خسرو معصومی به‌عنوان یکی از استعدادهای امیدبخش در دهه هفتاد سینما جلوه‌ای ویژه داشت اما برخی زمان را از او گرفتند.

وی افزود: وقتی فیلمسازی مانند کیانوش عیاری فیلم می‌سازد و اثرش متوقف می‌شود،یک تکه از جان او گرفته می‌شود. خسرو معصومی هم باید سال‌ها بدود تا فیلم بسازد اما آن را توقیف می‌کنند این در حالی است که این فیلم هیچ نکته‌ای برای توقیف ندارد.

این کارگردان سینما بیان کرد: جهان مدرن بدون پدیده جمعی مثل سینما نمی‌تواند ادامه پیدا کند چراکه در غیر این صورت خفقان ایجاد می‌شود وقتی جلوی نمایش‌های جمعی سینما، تئاتر و… را می‌گیریم خفقان ایجاد می‌شود.

جوزانی خاطرنشان کرد: فیلم «خرس» تکه‌ای از زندگی یک انسان است، چرا این حق را از مردم می‌گیرید تا فیلم را نبینند؟ چه کسی به شما اجازه داده که به جای مردم تصمیم بگیرید که چه چیزی برای آن‌ها خوب یا چه چیزی بد است؟ ما اکثر شما را می‌شناسیم؛ نه خلاقیت دارید و نه آگاهی. چرا سعی نمی‌کنید زیر بال بچه‌های مردم را بگیرید تا هر کس در هر زمینه‌ای قدمی جلو برود؟

علیرضا زرین‌دست فیلمبردار پیشکسوت سینما نیز در ادامه گفت: می‌دانم وقتی فرزندی به دنیا می‌آید و پدر انگشتان او را در دست می‌گیرد، عشقی به وجود می‌آید که این عشق باعث می‌شود پدر یک پدر فوق‌العاده باشد و فرزند می‌خواهد کاری کند که پدر به او افتخار می‌کند. فیلم ساختن هم همین است.

وی ادامه داد: خسرو معصومی برای رسیدن به قله از تله‌کابین استفاده نکرده، او حقیقتاً با «خرس» به قله، صعود کرده است. این فیلم از جهات زیادی از فیلم‌های خوب سینما و فیلم‌های برتر خسرو معصومی است به نظرم خسرو نتوانسته به جایگاه واقعی خود در سینما برسد. آرزو می‌کنم به این جایگاه برسد و این فیلم به نمایش عمومی دربیاید تا همه بدانند «خرس» چه فیلم با ارزشی است.

حسن حسن‌دوست تدوینگر سینما نیز با حضور بر روی سن گفت: سال‌های زیادی که با خسرو کار کرده‌ام برای من تجربه بسیار خوبی بود و امیدوارم تأثیر مثبتی روی فیلم‌های او گذاشته باشم. می‌توانم بگویم «رسم عاشق‌کشی» و «خرس» جزو بهترین فیلم‌های اوست. نمی‌دانم چرا «خرس» توقیف شد در حالی که شمار زیادی از فیلم‌های تاریخ سینما تلخ هستند. تلخی دلیل نمی‌شود آن را سانسور کنیم‌. این فیلم به نظرم ماندگار است.

در ادامه محمدرضا دلپاک صداگذار سینما نیز گفت: اصولاً کار ما رکورد کردن است از همین رو برای ما صحبت کردن کار سختی است. باید بگویم ما همیشه به دنبال آدم‌هایی می‌گردیم که این فیلم‌ها را سانسور می‌کنند. من فکر می‌کردم در زاویه ۳۶۰ درجه باید دنبال کسانی بگردیم که اجازه نمایش نمی‌دهند. برای مثال، امسال برای فیلمهایی کنشمند مثل «مجبوریم» همین اتفاق افتاد. اما باید بگویم در این فیلم‌ها پلانی نیست که حذف شود بلکه برخی یک شخص را سانسور می‌کنند. به نظرم این خودی‌ها هستند که دوست ندارند کسی از پله‌ها بالا برود.

وی ادامه داد: به یاد دارم که وقتی «حاج واشنگتن» در سینما صحرا اکران شد، برخی خودیها(!!) شعار مرگ بر حاتمی سر دادند. من صدای برخی از آن‌ها را شناختم، یکی از این صداها محسن مخملباف بود. می‌خواهم بگویم از همان موقع افرادی بودند که از نمایش فیلم‌ها جلوگیری می‌کردند و نمی‌خواستند علی حاتمی و بهرام بیضایی فیلمهای دلخواهشان بسازند.

وی یادآور شد: ما در جایی هستیم که نمی‌دانیم خودی، بیخودی، ناخودی و.. هستیم یا نه و در واقع بیشتر افکار ما سانسور می‌شوند. در آن دوره سینماگرانی داشتیم که در نطفه خفه شدند که علی ژکان و خسرو معصومی از این دسته بودند.

دلپاک با بیان اینکه خسرو معصومی هیچوقت الکی سر و صدا نکرده است، گفت: وقتی فیلمی توقیف می‌شود عوامل آن هم توقیف می‌شوند. ما پشت شعور خودمان قائم می‌شویم و پشت نهادی قائم نمی‌شویم. همین موضوع باعث می‌شود تنها شویم ولی در عین حال کسانی که می‌خواهند فیلم شما را ببینند، موفق به این امر می‌شوند.من هشت سال پیش کار صداگذاری فیلم «خرس» را انجام دادم و باید بگویم فیلم سختی بود چراکه ما باید حال و هوای برفی به آن می‌دادیم.

خسرو معصومی نیز با حضور بر روی سن گفت: من صحبتی ندارم اما دست تک‌تک شما را می‌بوسم.

پوران درخشنده کارگردان سینما که در این مراسم حضور داشت نیز گفت: خسرو معصومی یک فرد بی‌نظیر و از دوستان خوب من است. من با «رسم عاشق کشی» با او آشنا شدم و افتخار می‌کنم از اینکه همکار او هستم زیرا با انسانی رو به رو هستیم که خسرو معصومی نام دارد.




خسرو معصومی همزمان با هفته دفاع مقدس اظهار داشت⇐”خرس” را توقیف کردند چون زشتی و پلشتی جنگ را نقد میکند! /نتفلیکس به دنبال پخش جهانی “خرس” است ولی سازمان سینمایی و ارشاد مالکیت این فیلم توقیفی را از جواد نوروزبیگی و پرویز پرستویی خریده اند!/ برای رفع توقیف «خرس» چندین بار به ارشاد نامه نوشتم اما هیچ گاه به نامه‌های من توجه نکردند!!/چرا حمایت فقط شامل آنهایی است که در تعریف جنگ فیلم میسازند؟!/محال است از جنگ تعریف کنم و دوباره علیه جنگ فیلم می‌سازم!

سینماروزان/احمد محمداسماعیل: در سینمای ایران در دوره های مختلف با آثار توقیفی مختلفی مواجه بوده ایم ولی کم هستند فیلمهای جنگ یا دفاع مقدس که گرفتار توقیف شوند.

فیلم “خرس” ساخته خسرو معصومی از معدود فیلمهای مرتبط با زندگی یک رزمنده دفاع مقدس است که مدتهاست گرفتار توقیف شده.

“خرس” بلحاظ بصری از جمله آثار جذاب و متفاوت سینمای ایران است و بلحاظ داستانی هم با محوریت زندگی رزمنده ای سالها مفقود که حالا زنش را در نکاح یک قاچاقچی چوب میبیند به شدت تابوشکنانه روایت شده است.

خسرو معصومی با اعتقاد بر اینکه «خرس» یکی از فیلم‌های خوبی است که درباره جنگ ساخته شده است و تاریخ مصرف ندارد گفت: این فیلم هر زمانی که اکران شود، انگار تازه ساخته شده است و من از این بابت نگرانی ندارم. پوستم کلفت است و بالاخره آنان مجبور می‌شوند مجوز فیلم را بدهند.

افزود: دلیل اینکه شمشیرشان را برای فیلم این فیلم رو بسته‌اند، نمی‌دانم و هیچ‌کس تاکنون توضیحی در این باره به من نداده است. این فیلم مصوب بود و پروانه ساخت گرفت، در جشنواره فیلم فجر سیمرغ گرفته و در چند جشنواره خارجی برگزیده جایزه بهترین فیلم یا کارگردانی شده است. کسانی‌که فیلم را دیدند آن را دوست داشتند و فقط عده‌ای که با آن مخالفت داشتند که هنوز دلیل‌ آن برای من روشن نشده است.

کارگردان «تابو» در پاسخ به این سوال که کارگردانان در ساخت فیلم دفاع مقدسی چقدر برای ورود به موضوعات و عواقب جنگ با محدودیت مواجه هستند؟ بیان کرد: پاسخ این سوال را خیلی راحت می‌توان از یک توقیف هشت ساله متوجه شد. درباره چیزی که روشن است، چرا باید توضیح داد.

معصومی با تاکید براینکه “من در تایید جنگ فیلم نساختم” ادامه داد: من «خرس» را ساختم تا بگویم چقدر جنگ پلشت و زشت است و با این فیلم از جنگ انتقاد کردم. اما دوستانی که در تعریف جنگ فیلم می‌سازند جایگاه خوبی دارند، همیشه در حمایت هستند و از هیچ چیز نمی‌ترسند. در مقابل دوستانی که از آسیب‌های جنگ صحبت می‌کنند همیشه تحت فشار هستند.

او افزود: پحال است در تایید جنگ و تعریف از جنگ فیلم بسازم و دوباره علیه جنگ فیلم می‌سازم. شخصیت‌های فیلم «خرس» زخم خورده‌اند و باید در جامعه از این افراد حمایت شود، نه اینکه آن‌ها را از کاری که انجام داده‌اند دلسرد کنند. هیچ‌کس به این فیلم و حرفی که می‌زند توجهی نکرد چراکه نگاه‌شان در سطح است و عمق ندارد.

او ادامه داد: من در این فیلم رزمنده دلسوخته‌ای را نشان دادم که همه‌چیزش را برای جنگ داده اما حرف اصلی‌ام این بود که وقتی چنین آدمی از جنگ بازمی‌گردد نباید به او بی‌توجه بود و در نهایت می‌بینیم کسی که بخشش می‌کند همانی است که برای مرز و بوم این کشور جنگیده است. کجای این داستان مشکل دارد؟ برخی آدم‌های بی‌سواد از اکران چنین فیلمی می‌ترسند.

کارگردان «کار کثیف» در پایان گفت: من برای رفع توقیفی «خرس» چندین بار به وزارت ارشاد نامه نوشته‌ام اما هیچ بار به نامه‌های من توجه نکردند. این فیلم در حال حاضر برای خود وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است چراکه حق مالکیت آن را از آقای نورزبیگی و پرستویی که سرمایه‌گذاران فیلم بودند، خریده‌اند و آن‌ها باید بخواهند تا این فیلم اکران شود. این درحالیست که نتفلیکس (کمپانی آمریکایی) هم می‌خواهد حق پخش فیلم را بخرد اما همچنان منتظر پروانه نمایش آن هستیم.




بلافاصله بعد از جدایی ابراهیم داروغه زاده از معاونت نظارت، یک رسانه اصلاح طلب مدعی شد⇐”خانه پدری” با درجه بندی سنی اکران خواهد شد/مذاکرات لازم برای اکران “کاناپه” انجام گرفته/به سازندگان “خرس” قول اکران داده اند!  

سینماروزان: ابراهیم داروغه زاده در مدت حضور خود در معاونت نظارت علیرغم تمام فشارها و حتی استنطاقهای پیاپی توسط مقامات بالادستی، توانست چندین فیلم توقیفی و از جمله “عصبانی نیستم”، “آشغالها…”، “پریناز” و “خانه دختر” را روی پرده بفرستد.

با جدایی داروغه زاده از معاونت نظارت سرنوشت برخی دیگر از فیلمهای توقیفی در هاله ای از ابهام قرار گرفت و مشخص نیست محمدمهدی طباطبایی نژاد که وارد معاونت نظارت شده بتواند مسیر داروغه زاده را ادامه دهد یا نه؟؟

به تازگی روزنامه اصلاح طلب “اعتماد” با اعلام خبر اکران با درجه بندی “خانه پدری” نوشت: از توقيف فيلم «خانه پدري» نزديك به 9 سال مي‌گذرد و حالا امسال در پي ابلاغ دستورالعمل نظام درجه‌بندي فيلم‌هاي سينمايي توسط سازمان سينمايي پيش‌بيني مي‌شود تكليف اکران فيلم «خانه پدري» با درجه بندی سنی مشخص شود و خود عياري هم اين طرح را به قاعده دانسته و گفته كه چگونگي اكران اين فيلم را از سازمان سينمايي پيگيري مي‌كند.

“اعتماد” درباره فیلم “کاناپه”عیاری نوشت: درباره ديگر فيلم به محاق رفته كيانوش عياري اينگونه مي‌توان سخن گفت كه در اقدامي «غيرمتعارف» در سينماي پس از انقلاب، بازيگران زن در فيلم از كلاه‌گيس استفاده كرده‌اند. همين مساله باعث عدم پذيرش و نمايش فيلم شد و ابراهيم داروغه‌زاده معاون ارزشيابي و نظارت سازمان سينمايي سال گذشته گفته بود «كاناپه» به دليل مساله حجاب اساسا امكان اكران ندارد و پرونده نمايش آن منتفي است. حالا شنيده‌ها حاكي از اين است كه در فضايي آرام و باپرهيز از هر گونه تنش مذاكرات لازم براي اكران فيلم “كاناپه” صورت گرفته و قرار است موانع از سر راه نمايش اين فيلم برداشته شود تا این فیلم هم روی پرده رود.

این رسانه اصلاح طلب درباره فیلم توقیفی “خرس”خسرو معصومی نوشت: قولهای اميدوار‌كننده‌اي به سازندگان “خرس” مبني بر نمايش اين فيلم داده شده است. اين فيلم كه هنوز فرصت اكران آن در ايران برايش فراهم نشده، به تازگي از سوي كمپاني نتفليكس مورد توجه قرار گرفته و آنها خواسته‌اند حق پخش «خرس» را بخرند و مذاكراتي نيز در اين زمينه با سازندگان فيلم انجام داده‌اند. يكي از پخش كننده‌هاي خارجي براي اكران اين فيلم در كشور كانادا نيز ابراز تمايل كرده است.




خسرو معصومی کارگردان فیلم بلاتکلیف «خرس» در گفتگویی صریح بیان داشت⇐جواد نوروزبیگی، «خرس» را به موسسه رسانه‌های تصویری فروخت و فیلم دیگر تهیه‌کننده ندارد!/این فیلم در زمان مدیر نظارتی پروانه نمایش نگرفت که خودش مسأله‌های زیاد دارد/ «خرس» براساس فیلمنامه مصوب ارشاد و کاملا منطبق بر فیلمنامه ساخته شد/در یک جمع خصوصی گفتند فیلمنامه مصوب را تغییر دهید و ما هم بخش‌هایی از فیلم را اصلاح کردیم/شمقدری گفت پروانه نمایش «خرس» صادر خواهد شد اما این اتفاق نیفتاد

سینماروزان: در دورانی که معاون تازه نظارت سعی زیادی کرده که مشکل برخی از فیلمهای توقیفی و بلاتکلیف را حل کرده و اولین از این مجموعه با نام «خانه دختر» به تازگی روی پرده رفته و اقبال به آن هم مثبت بوده وضعیت نمایش فیلمی به نام «خرس» شش سال بعد از تولید همچنان نامعلوم است.

به گزارش سینماروزان «خرس» به کارگردانی خسرو معصومی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی داستان رزمنده ای را روایت میکرد که بعد از سالها اسارت وقتی به محل زندگی خود در شمال کشور برمیگردد همسر خود را در عقد مردی دیگر می بیند و همین است که روندی تراژیک برای درام خلق می کند.

خسرو معصومی با گلایه از بلاتکلیفی «خرس» به «ایسنا» گفت: من به عنوان کارگردان فیلم به اعضای شورای پروانه نمایش نامه‌ای نوشته‌ام تا فیلم را دوباره بررسی کنند، اما مسئله اینجاست که وقتی فیلم تهیه‌کننده ندارد به نظر می‌رسد کسی هم دغدغه‌ای برای بررسی آن نخواهد داشت. تهیه‌کننده این فیلم -جواد نوروزبیگی- «خرس» را به موسسه رسانه‌های تصویری فروخته و الان دیگر فیلم تهیه‌کننده ندارد. دوستان وقتی از مسائل مالی خیال‌شان راحت شد، پیگیری‌ دیگری برای اکران فیلم نکردند. الان هم این اثر در اختیار موسسه رسانه‌های تصویری است که آن هم زیرمجموعه وزارت ارشاد است و معلوم است که پیگیری ویژه‌ای برای اکران آن انجام نمی‌شود.

معصومی با اشاره به اینکه بالاخره روزی این مسائل می‌گذرد و فیلم اکران می‌شود و آن‌هایی که مانع درست کرده بودند می‌بینند که «خرس» مسئله‌ای برای نمایش نداشت و با تعریضهایی که مشخص نیست به علیرضا سجادپور برمیگردد یا مهدی عظیمی میرآبادی گفت: باعث تأسف است که این فیلم در زمان مدیر نظارتی پروانه نمایش نگرفت که خودش مسئله‌های زیاد دارد و به دلایل واهی جوی علیه فیلم ایجاد کردند تا مجوز نمایش آن صادر نشود. عده‌ای با عنوان اینکه «خرس» مسئله‌ای شرعی دارد مشکلاتی را بوجود آوردند، در حالی که این فیلم اصلا مسئله شرعی ندارد، عده‌ دیگری هم می‌گفتند این فیلم ضد جنگ است، در حالی که برای من سوال است که مگر شما طرفدار جنگ هستید که چنین مسئله‌ای را مطرح می‌کنید؟

کارگردان «تابو» و «باد در علفزار می‌پیچد» با اشاره به اینکه اصلاحاتی به فیلم وارد شده است، توضیح داد: فیلم «خرس» براساس فیلمنامه تصویب شده در وزارت ارشاد و کاملا منطبق بر فیلمنامه ساخته شد، اما وقتی در یک جمع خصوصی به نمایش درآمد گفتند همان فیلمنامه مصوب را تغییراتی دهید و ما هم بخش‌هایی از فیلم را اصلاح کردیم، بعد هم به جشنواره فجر رفت و دو جایزه کسب کرد. بعد هم در فستیوال شانگهای نمایش داده شد و جایزه اول را برنده شد. همان زمان رئیس وقت سازمان سینمایی،جواد شمقدری اعلام کرده بود که به زودی پروانه نمایش «خرس» صادر می‌شود و من هنوز مصاحبه او را دارم اما بعد از آن دیگر مشخص نشد که اصلا کی به کی هست!

معصومی با بیان اینکه هیچ رضایتی به فروش فیلم‌اش به موسسه رسانه‌های تصویری نداشته است، گفت: تهیه‌کننده فیلم، نامه‌ای به رییس وقت سازمان سینمایی نوشته بود و او هم نامه دیگری به موسسه رسانه‌های تصویری زد که فیلم در ازای پرداخت مبلغی خریداری شود اما از آن روز تا به حال دیگر هیچ خبری از فیلم «خرس» نیست و نمی‌دانم چه پیگیری‌ای برای آن در وزارت ارشاد انجام می‌شود.




تازه‌ترین اظهارات تهیه‌کننده «سلام بمبئی» که فیلم توقیفی «خرس» را در کارنامه دارد⇐داروغه‌زاده باید مشکل حوزه هنری با سینماگران را حل کند/شاید در زمان ایل‌بیگی جریانات خاصی(!) وجود داشته که ما از آن بی‌اطلاعیم!!!

سینماروزان: جواد نوروزبیگی تهیه کننده ای که سال گذشته موزیکال-عاشقانه پرفروش «سلام بمبئی» را روی پرده داشت از جمله تهیه کنندگانی است که یک فیلم توقیفی با نام «خرس» را در کارنامه دارد و به این ترتیب او نیز باید در انتظار تعیین وضعیت این فیلم در کمیته بازبینی آثار مشکل دار باشد.

به گزارش سینماروزان نوروزبیگی با اشاره به تغییر و تحول در اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی و حذف حبیب ایل بیگی و روی کار آمدن ابراهیم داروغه زاده به «ایسکانیوز» گفت: سینما در ایران همیشه دچار بحران هایی است و ایل بیگی تمام تلاش خود را انجام داد تا از مشکلات عبور کند هر چند بخشی از مسائل تقصیر حبیب ایل بیگی نبود اما موانعی پیش آمد که باعث شد در زمان حضور حبیب ایل بیگی تعدادی فیلم همچنان اکران نشده باقی بمانند و موضوع توقیف فیلم ها در دوره ایل بیگی بیشتر شد.

او ادامه داد: امیدوارم ابراهیم داروغه زاده که سابقه بسیار زیادی در این حرفه دارد و اهالی سینما کاملا با این شخصیت آشنا است بتواند از بحران هایی که برای سینما در این مقطع ایجاد شده است، به درستی عبور کند و سینماگران از او راضی باشند.

نوروزبیگی، تاکید کرد: در این دوران بسیار بعید باید باشد که اگر فیلمی ساخته می شود، مجوز نگیرد و یا اگر پروانه نمایش می گیرد نتواند اکران شود، در واقع باید در همان مرحله پروانه ساخت اگر فیلمی دچار مشکل است، مسائل آن برطرف شود و وقتی ساخته شد، اثر سینمایی باید بتواند پروانه نمایش بگیرد و اکران شود زیرا برای تولید هر فیلم پول زیادی هزینه شده است و پاسخگویی در قبال هزینه ها سخت است.

نوروزبیگی ابرازی امیدواری کرد که داروغه زاده بتواند در این مورد مدیریت کند، او ادامه داد: یکی از مواردی که داروغه زاده باید به آن بپردازد، مشکل حوزه هنری با سینماگران است که باید حل شود زیرا حوزه هنری بخشی از فیلم ها را اکران نمی کند بنابراین امیدوارم که معاون جدید شورای ارزشیابی و نظارت این درایت را به خرج دهد و این مساله حل شود.

او افزود: داروغه زاده باید به کیفیت آثار توجه کند و این نکته را مد نظر داشته باشد که همه آثار سینمایی شبیه به هم نباشند و در تولید به تنوع ژانرهای سینمایی روبرو باشیم.

جواد نورزبیگی اظهار کرد: همیشه یک نظارت بیرونی روی تصمیم های شورای ارزشیابی و نظارت، تاثیر گذاشته است و نمی تواند نباشد، بالاخره حوزه فرهنگ به نهادهای بسیاری متعلق است و همه در این زمینه نظر می دهند که البته در بسیاری از کشورهای دنیا این اتفاق مرسوم است.

او در پایان گفت: با شناختی که از ابراهم داروغه زاده دارم، حضور او را در شورای ارزشیابی و نظارت مثبت ارزیابی می کنم و مطمئنم که اتفاقات رو به بهبود است هر چند که حبیب ایل بیگی هم زحمات بسیاری کشیدند اما شاید جریانی بوده است که ما از آن اطلاع نداشتیم و خود آقای ایل بیگی هم صلاح نمی دانست که بگوید، اما به هر شکل در زمان ایل بیگی تعدادی فیلم شرایط اکران را پیدا نکردند.




چخوف به زبان گیلکی با حضور بازیگر فیلم توقیفی!!+عکس

سینماژورنال: محمدحسین معجونی بازیگر قدیمی تئاتر که در سالهای اخیر فعالیتهای سینمایی داشته و تقریبا تمام فیلمهایی هم که بازی کرده از “پاداش” گرفته تا “قصه ها” و “خیابانهای آرام” کوتاه یا دائم توقیف را تجربه کرده اند قصد اجرای گیلکی نمایشهای آنتوان چخوف را دارد.

به گزارش سینماژورنال معجونی که گروه تئاتر «لیو» را نیز سرپرستی می‌کند و به‌تازگی تندیس سیزدهمین «شب بازیگر تئاتر» را برای بازی در «اسم» لیلی رشیدی از آن خود کرد، این روزها در حال تمرین نمایش‌های «خرس» و «خواستگاری» آنتوان چخوف به زبان گیلکی در رشت است.

برگردان “خرس” و “خواستگاری” به گیلکی

معجونی در‌این‌باره به «شرق» می‌گوید: «متون «خرس» و «خواستگاری» چخوف را به گیلکی ترجمه کردیم و بعد از ماه رمضان از ٢١ تیر، آن را در سالن دوم مجتمع خاتم‌الانبیای رشت روی صحنه خواهیم برد».

معجونی از کارگردان‌هایی است که همواره با گروه خودش کار می‌کند؛ اما این‌بار با هنرمندان گیلانی در رشت، تیم تازه‌ای برای اجرای گیلکی متن چخوف تشکیل داده است.

تئاتر هم در تهران در حال اشباع است
اما دلیل معجونی برای کارگردانی در خارج از پایتخت چه بوده؟ «بخشی از دلایلم برای این تصمیم، مربوط به زندگی خودم می‌شود. آب‌وهوا و اوضاع تهران را دیگر دوست ندارم و به همین دلیل از تهران بیرون زده‌ام. تئاتر هم در تهران در حال اشباع است، ‌چه دلیلی دارد وقتی می‌توان در دیگر نقاط ایران هم تئاتر اجرا کرد، حتما بخواهیم در تهران کار کنیم و گریز از مرکز نداشته باشیم؟ دیگر اجرای تئاتر در تهران برایم زیاد مهم نیست. می‌خواهم از این به بعد روی شهرستان‌ها تمرکز کنم. این نمایش گیلکی را پس از رشت، ‌در دیگر شهرهای استان گیلان روی صحنه می‌برم. از این پس اگر در تهران پیش آمد و شد، کار اجرا می‌کنم، اگر هم نشد برایم مهم نیست».

تئاتر در سراسر ایران طرفدار دارد
اما با مهاجرت حسن معجونی به استان گیلان، سرنوشت گروه تئاتر «لیو» چه می‌شود؟ «گروه پابرجاست؛ هیچ‌چیز عوض نشده، فقط روال کار من عوض شده. کار را هرجا انجام دهیم، همان کار است، تهران و شهرستان ندارد. من پیشنهادی برای تمرکززدایی از تئاتر دارم. ببینید چقدر تماشاگر تئاتردوست از جاهای دیگر ایران به تهران می‌آیند تا آموزش تئاتر ببینند، درحالی‌که در شهرستان هم استعداد بالقوه برای شکل‌گیری گروه‌های تئاتر وجود دارد، صرفا باید اعتمادبه‌نفسی که در تئاتر شهرستان‌ها نیست، شکل بگیرد. اگر آمار بگیریم حدود یک‌سوم تماشاچیانی که در تهران تئاتر تماشا می‌کنند از خارج از تهران می‌آیند. این نشان می‌دهد تئاتر در سراسر ایران طرفدار دارد. حالا به‌جای اینکه از این به بعد ساکنان دیگر شهرها برای تماشای تئاتر به تهران بیایند، ما به شهرشان می‌رویم».

پیشنهاد به جامعه تئاتری
پیشنهادی که معجونی به جامعه تئاتر براي تمرکززدایی از اجرای تئاتر در تهران و متمرکزشدن روی شهرستان‌ها ارائه می‌کند، همراه با انتقاد از برخی گروه‌های حرفه‌ای است.

وی می گوید: «گروه‌های حرفه‌ای تئاتر اشتباهاتی دارند؛ بیشتر فکر و تلاششان این است که فروش خوبی در تهران داشته باشند و بعد اگر شد به بردن اجرایشان به شهرستان‌ها فکر کنند. درحالی‌که ابدا مبنا، تهران نیست. گروه‌ها می‌توانند از اساس به اجرا در جایی خارج از تهران فکر کنند. هدف من همین تمرکززدایی از تئاتر است. در شهرستان‌ها هم امکانات به اندازه تهران هست؛ اما همه در تهران جمع شده‌ایم و انرژی و سرمایه‌مان را فقط برای تهران گذاشته‌ایم و این به ‌نظرم تصمیم اشتباهي است و باید در آن تجدید نظر کنیم».

از گیلان به فارس

عوامل نمایش‌های «خرس» و «خواستگاری» که هر شب به طور متوالی رو صحنه خواهند رفت، شامل مهیار ندایی، مریم نژادمهدی‌پور، روشنک شعبانی، عارف گم‌زاد، برنوش پورغفار و برنا انصاری، گروه بازیگران، آرزو عادلی و شکوفه داوودی، دستیاران کارگردان و ترانه رمضانی و مهتاب محبوب، گروه کارگردانی هستند. 

برنامه بعدی معجونی پس از اجرای «خرس» و «خواستگاری» در شهرهای مختلف استان گیلان، اجرای یک اثر نمایشی با گروه لیو است که به ترتیب در شیراز، رشت و سپس تهران روی صحنه خواهد رفت.

خیابانهای آرام
نیکی کریمی و حسن معجونی در نمایی از فیلم توقیفی “خیابانهای آرام”



گلایه‌های خسرو معصومی از جواد نوروزبیگی⇐همه تبلیغات “تابو” شده است یک گروه تلگرامی!

سینماژورنال: فیلم “تابو” آخرین ساخته خسرو معصومی، این روزها در حالی، توسط “هنروتجربه” به نمایش درآمده که پیشتر یکی از رسانه ها از این گفته بود واگذاری پخش “تابو” به “هنروتجربه” مسیری است برای دریافت پروانه نمایش فیلم توقیفی “خرس” از همین کارگردان(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال با این حال فروش “تابو” در “هنروتجربه” چندان خوب نبوده است و با توجه به زیبایی شناسی بصری فیلم و البته درام عاشقانه آن که با طبیعت گرفه خورده بسیار کمتر از حد انتظار بوده است.

خسرو معصومی خود در گفتگو با “شرق” دلیل این وضعیت را تبلیغات ضعیف «تابو» و بی‌توجهی تهیه‌کننده این فیلم- جواد نوروزبیگی- به اوضاع تبلیغات، آن می داند.

معصومی البته به صراحت از نقش تیزرهای ماهواره ای در بالا رفتن آمار فروش برخی فیلمها سخن گفته است و در انتهای گفتگویش هم جمله ای را گفته که می تواند موید فرضیه ای باشد که واگذاری پخش “تابو” به “هنروتجربه” مسیری است برای اکران “خرس” در همین گروه. آن جمله این است:«امیدوارم هنروتجربه برای “خرس” کاری کند.»

سینماژورنال متن کامل گفتگوی معصومی را ارائه می‌دهد:

 از اینکه «تابو»، آخرین فیلمتان، در گروه «هنر و تجربه» به نمایش درمی‌آید ناراضی هستید؟
ابدا. اینکه فیلمم در «هنر و تجربه» اکران شود که خواستِ خودم بوده ولی اصلا از تبلیغات فیلمم راضی نیستم. بعضی از دوستان طی تماس‌هایی که داشتند، پرسیدند فیلمت اساسا کجا پخش می‌شود، چون رفته‌ایم پردیس کوروش و حتی یک پوستر هم از فیلمت نیست! انگار فیلم فقط در فضای مجازی تبلیغ می‌شود و در سطح شهر هیچ تبلیغی نمی‌بینیم. درحالی‌که می‌توانستند برای «تابو» چند بیلبورد در شهر بزنند.

 در اکران نوروز امسال، فیلم‌هایی بودند که برخلاف اینکه پرمخاطب پیش‌بینی می‌شدند اما نهایتا در گیشه شکست خوردند. از جمله این فیلم‌ها می‌توان به «خشم و هیاهو» هومن سیدی و «کفش‌هایم کو؟» کیومرث پوراحمد اشاره کرد. به نظر شما بهتر نیست این دست از فیلم‌ها که با علایق مخاطبِ گیشه چندان جور نیستند و مخاطب خاص دارند، در گروه «هنر و تجربه» اکران شوند؟
اگر واقعا جایگاهشان هنر و تجربه است و با اکران در این گروه، مخاطب خودشان را پیدا می‌کنند، مسلما باید در این گروه اکران می‌شدند. چون فرصتی که «هنر و تجربه» در اکران به یک فیلم می‌دهد، سبب می‌شود تا فیلم، مخاطب خودش را پیدا کند. تا جایی که می‌دانم فیلم خودم، «تابو»، تا شهریور اکران است. البته «هنر و تجربه» در تبلیغات برای فیلم محدودیت‌هایی دارد و همان‌قدری که در حوزه توانش هست، تبلیغ می‌کند.

 گفتید از تبلیغات فیلم خودتان ناراضی هستید. یعنی به عملکرد تهیه‌کننده نقد دارید؟
دقیقا. مسئله من تهیه‌کننده‌ای است که فیلم را می‌سازد و به سرمایه‌گذار قولِ بازگشت سرمایه می‌دهد و تعهد می‌دهد که به پخش فیلم کمک کند و موقع اکران به هیچ‌یک از اینها وفادار نیست. تهیه‌کننده باید رایزنی‌هایی کند که فیلمش لااقل چند بیلبورد در سطح شهر داشته باشد نه‌اینکه صرفا یک گروه تلگرامی به اسم فیلم تشکیل شود و همه تبلیغات همان‌جا اتفاق بیفتد. تمام نارضایتی من از تبلیغ‌نشدن فیلم است. با اینکه من سرمایه‌گذار نیستم ولی در جایگاه کارگردان دلم برای سرمایه‌گذار می‌سوزد.

 نوروز امسال، اکران پیش‌بینی‌نشده‌ای را پشت‌سر گذاشت. استقبال از فیلم‌ها فراتر از حد انتظار بود. شما دلیل رونق دوباره گیشه را چه می‌دانید؟
بی‌شک تبلیغات ماهواره بسیار مؤثر است. یک نکته خیلی ساده است و آن هم اینکه تماشاگر در خانه‌اش نشسته و ماهواره تماشا می‌کند و بین سریال‌ها، تیزر فیلم‌های سینمایی را هم می‌بیند. اگر این تیزر جذبش کند به سینما می‌آید. اصلا کاری به این ندارم که تبلیغ از ماهواره درست است یا غلط اما چرا در ایران، در صداوسیمای خودمان چنین اتفاقی نمی‌افتد؟ تهیه‌کننده‌های ما حاضرند به تلویزیون تیزر بدهند، اما همان هم توسط تلویزیون سانسور می‌شود! بماند که با برنامه‌های ضعیفی که تلویزیون دارد، مخاطبش را از دست داده. ببینید «کوچه بی‌نام» در دو هفته اول اکرانش فروش خوبی نداشت اما از وقتی تبلیغاتش در ماهواره پخش شد، فروشش عالی بود.

 اما تبلیغات «خشم و هیاهو» و «کفش‌هایم کو؟» هم از ماهواره پخش ‌شد، چرا از این فیلم‌ها استقبال نشد؟
به‌هرحال خود فیلم هم در جذب مخاطب مؤثر است. موضوع «کفش‌هایم کو؟» موضوعی تکراری بود و فیلم درنیامده بود. پیش‌تر از پوراحمد «شب یلدا» را با همین فضا دیده بودیم. «خشم و هیاهو» هم تبلیغی داشت که ضدفیلم بود و هیچ‌کس دوستش نداشت. در تیزر این فیلم یک صحنه اکتیو ندیدیم؛ صحنه‌ای که مخاطب را جذب کند در این تیزر نبود. و تفاوتش را ببینید با تیزر فیلم «ابد و یک روز». سعید روستایی فیلم تلخش را با یک تیزر گرم و گیرا شروع کرده بود و تیزرش با رقص شروع می‌شود. یا مثلا تیزر «سالوادور» خیلی خوب عمل کرد. یا تیزر «٥٠ کیلو آلبالو» به‌همین‌ترتیب، ٥٠ بازیگر را معرفی می‌کند. اما درمورد فیلم «خشم و هیاهو» خیلی‌ها وقتی فیلم را دیدند گفتند خودش از تیزرش خیلی بهتر است. در تیزر این فیلم نوید محمدزاده هست که با وجود اینکه بازیگر خیلی خوبی است، هنوز کسی او را نمی‌شناسد. تیزر باید جذابیت‌هایی داشته باشد که تیزرهای «کفش‌هایم کو؟» و «خشم و هیاهو» فاقد آن بودند.
از طرفی تعداد سینماهایی که این دو فیلم را در اختیار داشتند هم باید در نظر گرفت. سینماهای کمی به این دو فیلم اختصاص یافت. من وقتی فیلم هومن سیدی را در جشنواره دیدم با خودم فکر کردم حتما این فیلم خوب می‌فروشد اما ناعدالتی در تعداد سینماهای اختصاص‌داده‌شده، باعث شد این فیلم فروش درخوری نداشته باشد. کلا «پخش» و مافیای اکران همیشه کابوس من در این سال‌ها بوده. فیلم‌ساختن و نوشتن فیلم‌نامه ابدا کابوسم نیست. منتها «پخش» آدم را بیچاره می‌کند. به‌هرحال باید سرمایه فیلم برگردد. همیشه فکر کردم اگر یک پخش‌کننده‌ای داشته باشم که فیلمم را خوب در سراسر ایران پخش کند اتفاقات خوبی خواهد افتاد. همیشه دغدغه‌ام پخش است. متأسفانه پخش، حوزه کاری من نیست و به تهیه‌کننده برمی‌گردد و من همیشه از این بابت ضربه خورده‌ام.

 درحال‌حاضر که فیلم شما در «هنر و تجربه» به نمایش درآمده، مهم‌ترین دغدغه‌تان چیست؟
از اینکه با اکران در «هنر و تجربه»، فیلمم در درازمدت معرفی می‌شود راضی هستم اما مدام فکر می‌کنم مبادا ما جای دوستانی که لوباجت‌فیلم می‌سازند و جایشان صددرصد گروه «هنر و تجربه» است را تنگ کرده باشیم.

 جدا از سینمای کمدی که همیشه مخاطبان خودش را دارد، فکر می‌کنید چه جنس فیلم‌هایی این روزها پرمخاطب‌ترند؟
فیلم‌هایی که به موضوعات مربوط به جوان‌ها و دیگر موضوعات روز می‌پردازند. فیلمی مثل «عصبانی نیستم» که مسئله روز مملکت ماست، حتما اگر اکران شود خوب می‌فروشد. یا «ابد و یک روز» با همه تلخی‌هایی که دارد، در اکران موفق است چون موضوع روز جامعه را به نمایش می‌گذارد.

 راستی سرانجام «خرس» چه شد؟
همچنان دنبال اکرانش هستیم. در آن فیلم هم آقای نوروزبیگی ٥٠ درصد سهیم است اما برای فیلم کاری نمی‌کند و گویا منتظر معجزه‌اند! باز امیدوارم «هنر و تجربه» برای «خرس» کاری کند.

 




یک رسانه اصولگرا مدعی شد⇐صدور مجوز نمایش “خرس” به شرط پخش “تابو” از هنروتجربه!

سینماژورنال: خسرو معصومی کارگردان قدیمی سینمای ایران که تقریبا تمامی آثار سینمایی اش را به صورت سراسری اکران کرده است آخرین فیلمش “تابو” را برای پخش به گروه هنروتجربه داده است.

به گزارش سینماژورنال اینکه فیلمسازی که همواره ادعا داشته برای مخاطب عام فیلم می سازد فیلمش را به گروه مخاطب خاص داده به اندازه کافی پرسش برانگیز است.

در همین راستا خبرگزاری اصولگرای “نسیم” در گزارشی مفصل، شائبه ای را در چرایی این نوع اکران برای “تابو”ی معصومی طرح کرده است؛ شائبه ای با این مضمون که معصومی “تابو” را به هنروتجربه داده تا دست اندرکاران این گروه مجوز نمایش فیلم توقیفی قبلی اش “خرس” را هم بگیرند.

سینماژورنال متن کامل گزارش “نسیم” را ارائه می دهد:

 خسرو معصومی از جمله کارگردانان سینمای ایران است که همواره سعی داشته با پرهیز از افتادن به دام سینمای شبه روشنفکرانه ای که مصرف جشنواره ای دارد فیلمهایی را تولید کند که قبل از هر چیز توجه مخاطبان عام را به خود جلب کند.

البته که این توجه به مخاطب عام هیچ گاه دلیلی برای معصومی نبوده است تا از جنبه‌های هنری سینما غافل باشد و اتفاقا او یکی از معدود کارگردانان ایرانی است که آثارش استانداردهای تصویری قابل قبول برای سینما دارند با این حال این توجه بر بُعد هنری سینما همواره برای معصومی در دل روایت داستانی جذاب برای جلب توجه مخاطب عام صورت گرفته است.

معصومی یکی از طبیعت‌گراترین کارگردانان ایرانی است و به واسطه زادگاهش که مازندران است آشنایی کاملی با جاذبه های بصری این اقلیم داشته و تنها فیلمساز ایرانی است که توانسته زیباییهای این استان پرگردشگر را در دل روایتهایی دراماتیک به مخاطب ارائه دهد.

کارگردانی مورد توجه مخاطب عام، چرا اثرش را به گروهی ایزوله می دهد؟
دقیقا در همین راستاست که او برای تمامی آثارش از ” رسم عاشق کشی ” تا “باد در علفزار می پیچد” اقبال مخاطبان عام را چه در اکران سراسری و چه در عرضه محصولاتش برای شبکه خانگی پیش روی خود داشته است.

چنین کارنامه ای وقتی مواجه می شود با واگذاری حق پخش آخرین فیلم این کارگردان با عنوان “تابو” یا “پدر وحشی” به یک گروه سینمایی مخاطب خاص و کاملا ایزوله به نام “هنروتجربه” پرسش برانگیز به نظر می رسد.

اصلی ترین پرسش این است معصومی که هر چه ساخته برای مخاطب عام بوده چرا آخرین فیلمش را به یک گروه با مخاطبان اندک و سانسهای نمایش محدود داده است؟

چرا فیلمی که پروانه نمایش دارد به صورت سراسری اکران نمی شود؟
شاید اگر فیلم مجوز نمایش نداشت و گرفت و گیرهای ممیزی این اجازه را به آن نمی‌داد که اکران سراسری داشته باشد این حضور در هنروتجربه منطقی به نظر می رسید اما “تابو” هرچند در دریافت پروانه نمایش با برخی تعدیلها روبرو بود اما در نهایت پروانه نمایش خود را دریافت کرد و از آن طرف مشکلی هم برای پیدا کردن سرگروه جهت اکران نداشته است.

پس چرا معصومی به پخش اثرش در گروه هنروتجربه رضایت داده است؟

رهایی “خرس” در گروی پخش “تابو” از هنروتجربه؟!
شنیده های نسیم آنلاین حکایت از آن دارند که این اقدام معصومی در جهت رهایی فیلم قبلی اش “خرس” از بند توقیف بوده است.

معصومی 4 سال قبل فیلمی با عنوان “خرس” را با بازی پرویز پرستویی در نقش یک رزمنده سابق ساخت؛ فیلمی که بازی جانانه فرهاد اصلانی در نقش مقابل پرستویی در آن به شدت اثرگذاری این تراژدی اجتماعی را افزوده بود.

سیر روایی داستان “خرس” که ماجرای رزمنده ای را بازگو می کند که بعد از سالها که خبری از او نبوده و بسیاری گمان برده اند شهید شده است به منطقه محل زندگی خود در شمال می آید و متوجه می شود همسرش با یک قاچاقچی چوب ازدواج کرده است!! البته که این گره دراماتیک هم پایان خوشی را برای هیچ کدام از طرفین ایجاد نمی کند.

این خط داستانی ملتهب باعث شد “خرس” که پرستویی هم در آن سرمایه گذاری کرده بود و البته با واگذاری رایت ویدیویی فیلم سرمایه اش بازگشته بود، نتواند پروانه نمایش بگیرد.

خرس
فرهاد اصلانی در نمایی از “خرس”

پخش “تابو” برای کمک به اعتبار هنروتجربه
با این حال گویا راه اندازی گروه هنروتجربه که در یک سالی که از عمرش می گذرد پاتوقی شده است برای نمایش فیلمهای مختلفی که به دلایل مختلف پروانه ساخت یا نمایش سینمایی ندارند و البته نیاز مدیران این گروه به استفاده از آثار کارگردانان مطرح سینمای ایران برای موجه جلوه دادن بودجه دریافتی موجب شده است خسرو معصومی از جمله کارگردانانی باشد که آثارش هدف مدیران این گروه شده است.

گویا بعد از پخش “تابو” در گروه هنروتجربه بناست شرایطی هم فراهم آید برای نمایش درام به شدت گزنده “خرس” در این گروه سینمایی.

شنیده ها حکایت از آن دارد که پخش “تابو” برای کسب اعتبار هنروتجربه بخصوص در اکران نوروزی به این گروه واگذار شده و از آن سو مدیران این گروه که ریاست سازمان سینمایی هم همواره توجه فراوانی به آنها داشته هم شرایط رهایی “خرس” از توقیف و البته نمایش فقط برای گروه هنروتجربه را فراهم آورند.

این وضعیت نگران کننده است
فارغ از کیفیت مضمونی “خرس” و اینکه اکران آن تا چه می تواند سودمند یا زیانبار باشد اینکه مدیران این گروه سینمایی محدود و متکی بر بودجه های دولتی دریافته اند نمی توانند دلخوش باشند به شعارهایی که در حمایت از جریان سینمای هنری می دهند و در عمل چاره ای نمی یابند جز اینکه به سراغ فیلمسازانی مانند خسرو معصومی بیایند که آثارش نزد مخاطبان عام شناخته شده است، نگران کننده است.

نگران کننده برای مدیران سینمای کشور که مرتب یکی از دستاوردهای مهم سینمایی خویش را راه اندازی گروه هنروتجربه دانسته اند و از توجه این گروه به جوانان حرف زده اند.

نگران کننده برای اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی که با راه اندازی این گروه، تسهیل اکران آثاری در آن را می بیند که از این اداره پروانه سینمایی ندارند.




بهنام تشکر: آوردن چهره‌های سینمایی به تئاتر یک مسکّن بود و وقتی تأثیرش از بین رفت، درد را دو برابر کرد

سینماژورنال: بهنام تشكر از جمله بازيگران تئاتر است كه پس از حضور در تلويزيون شناخته شد. «ساختمان پزشكان» سريالي بود كه تشكر با ايفاي نقش دكتر نيما به مخاطبان تلويزيون معرفي شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” با وجود اينكه حضورش در تلويزيون و به ويژه حضورش در كنار هومن برق‌نورد، زوجي را به وجود مي‌آورد كه مخاطبان دوست داشتند اما او همواره خود را دلبسته تئاتر مي‌داند. «خداي كشتار»، «خرس»، «روايت بسته شده به دم اسبي كه از پا نمي‌افتد» از جمله تئاترهايي است كه در آنها بازي كرده است.

«ساختمان پزشكان»، «دزد و پليس» و «دودكش» هم جزو آثار او در تلويزيون است البته در كنار اينها صداپيشگي و دوبله هم در كارنامه كاري او ديده مي‌شود. او كه به عنوان يكي از بازيگران توانمند تئاتر شناخته مي‌شود نقدهاي تندي نسبت به وضعيت كنوني تئاتر ما دارد. درباره همين موضوع با او به گفت‌وگو نشسته‌ايم.


    فكر مي‌كنيد وضعيت تئاتر ما در دهه ٩٠ نسبت به دهه‌هاي قبل چه تغييري كرده است؟
زماني كه ما كار تئاتر مي‌كرديم در دهه ٧٠ و اوايل دهه ٨٠ اتفاقات خوبي مي‌افتاد. اگر به سينما و تلويزيون نگاه كنيد، اكثر بازيگرهايي كه آمدند به تلويزيون و مورد توجه مردم قرار گرفتند، در آن دهه كار كردند. به نظرم دهه طلايي بعد از انقلاب است ولي از نيمه دوم دهه ٨٠ همه‌چيز رو به افول رفت. انگار تعريف‌ها عوض شد. نتيجه اينكه تك و توك بازيگران تئاتري مي‌بينيم كه كارشان مورد توجه قرار مي‌گيرد. اتفاقات خوب در تئاتر ما نسبت به آن دهه كم مي‌افتد.
    و به نظر شما نقش دولت در اين اتفاق چقدر است؟
به نظرم آن‌طور كه بايد و شايد همه‌مان داريم زندگي مي‌كنيم و مي‌بينيم كه چه بر ماگذشته و چرايي اين قضيه چرايي مبهمي نيست. به لحاظ سياستگذاري، اينكه كالاي فرهنگي به نام تئاتر در دولت قبل زياد كالاي آنچنان مهمي نبوده است. نه تنها مهم نبوده كه اگر موفق مي‌شدند آن را تعطيل كنند، مي‌كردند. در اين دوره هم، مي‌دانم دولت فعلي اين دغدغه را دارد كه مردم مايحتاج اوليه خود را تامين كنند. آدم بايد اول زنده بماند تا از زنده بودنش لذت ببرد. ما تمام معضلات دولت فعلي را مي‌دانيم و درك مي‌كنيم و مي‌دانيم به سرعت حل نمي‌شود اما اميدوارم كه گام‌هاي بلندتري برداشته شود تا به فرهنگ هم برسيم. مقوله فرهنگي و به خصوص تئاتر آنقدرها براي دولت هزينه بردار نيست و هزينه‌هاي ويژه‌اي نيست. اگر نيم نگاهي كنيد به پول‌هايي كه هزينه شده شايد يك هزارم اين پول‌ها مي‌توانست تئاتر و سينماي اين كشور را به رشد اعلايي برساند و اين به نگاه دولت‌ها بر‌مي‌گردد. اينقدر در دولت قبل حفره ايجاد شد و همه‌چيز نابود شد كه حالا حالاها بايد دنبالش بدويم.
    به هر حال الان بخش خصوصي در حد بضاعت دارد وارد حوزه تئاتر مي‌شود. اما خيلي‌ها هم معتقدند كه با ورود پول به تئاتر حواشي و مسائلي كه در سينما هست دامن تئاتر را هم خواهد گرفت.
من كمي با اين مشكل دارم. مثل فوتبال ما شده. يعني از آن موقع كه پول وارد شده و از راهش وارد نشده اين مشكل در فوتبال ايجاد شده است. مثلا از اوايل دهه ٨٠ كه پول وارد فوتبال شد، ليگ ما را نابود كرد. در تئاتر آوردن چهره‌هاي سينمايي فقط يك مُسكن بود وقتي تاثيرش از بين برود درد را دو برابر كرده. سليقه مردم را به سمتي بردند كه مردم بيايند و فقط بازيگران مطرح سينما را ببينند و نمايش‌هاي ديگر را نمي‌بينند و اين بلايي است كه سر تئاتر ما آمده است. علت هم مديران سالن‌ها هستند. مدام گفتند بازيگر بفروش بياوريد تا كارتان بفروشد. تنها چيزي كه فكرش را نكردند اين بودكه كيفيت كارها مطلوب هست يا نه.
    پس شما با ورود بازيگران تلويزيون و سينما به تئاتر مخالف هستيد؟
من اصلا مخالفتي ندارم كه به تئاتر بيايند ولي الان نگاه كنيد كجا هستند؟ هنوز هم هستند؟ فصل تئاتر پاييز و زمستان است درست مثل سينما. بعدش شما در نيمه دوم مي‌بينيدكه بازيگران سينما كه حق هم دارند، بايد به سينما بروند چون سينما به‌شان احتياج دارد و بايد بروند و ناگهان جوي مي‌آيد و فارغ از اينكه پيامدآن را بدانيم درگير آن جو مي‌شويم. ناگهان مي‌بينيم خبري از آنها نيست و همه‌اش هم تقصير مديران سالن‌هاست كه كارگردان‌ها را مجاب كردند. سليقه آنها را دستكاري كردند. حتي به نفع بازيگران سينما هم نبود و بازيگران تئاتري كه چندين و چند سال سابقه تئاتر دارند بايد خانه‌نشين شوند.
    الان سالن‌هاي خصوصي زيادي هستند و هر روز هم بيشتر مي‌شوند. فكر مي‌كنيد اين سالن‌هاي خصوصي مي‌توانند كمكي به رفع اين مشكلات كنند؟
من خودم به سالن‌هاي خصوصي احاطه ندارم. سعي كردم هر سال يك تئاتر داشته باشم. اتفاقا مشكل اصلي از خود ايرانشهر شروع شده. به حساب اينكه يك مدير كارنامه موفقي داشته باشد و با طيب خاطر كار كند. به نظر مي‌رسد كارگردان‌ها را مجاب كرده و ببخشيد اين لفظ خيلي بد است كه«بازيگران بفروش را بياورند». در صورتي كه ما ديديم تئاترهايي بوده كه فقط بازيگران تئاتر بودند و اتفاقا فروش‌هاي خيلي خيلي بهتري به نسبت تئاترها با بازيگران سينما داشته‌اند. من اصلا مخالف نيستم و اين را تاكيد مي‌كنم. فقط مي‌گويم ما جو گير مي‌شويم و بدون حساب وكتاب جلو مي‌رويم. وقتي مي‌روي براي سالن، اول مي‌گويد بازيگرانت چه كساني هستند؟! تو متن را رها كردي اول مي‌پرسي بازيگرانت؟! و منتظر است كه دو نفرشان از تلويزيون و سينما باشند. به هر حال اين اتفاق افتاده و اين جو آب روان است. با تميز و كثيف بودنش كاري ندارم بايد به سمت خوبي هدايت شود.




فرهاد اصلانی:تهيه‌كنندگي را به “حق‌العمل كاري” تبديل كرده‌اند!/مشكل اصلي “قصه‌ها” خودِ بني‌اعتماد بود

 سینماژورنال: فرهاد اصلاني دوره‌هاي مختلفي در بازيگري داشته است. كارهاي متنوعي كرده اما مي‌گويد سال‌هاست دغدغه‌اش اين است كه بداند فيلمي كه قرار است بازي كند رابطه‌اش با مردم چيست؟ و چقدر در اجتماع تاثيرگذار است؟

به گزارش سینماژورنال این چهره که در سالهای اخیر به شمایلی مهم از هنر بازیگری در سینمای ایران بدل شده این روزها “عصر یخبندان” را روی پرده دارد؛ فیلمی که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر در زمره فیلمهای محبوب مخاطبان بود و این روزها هم علیرغم بی عدالتیها در توزیع سانس، فروش نسبتا خوبی دارد.

اصلانی در تازه ترین گفتگوی خود که با “اعتماد” انجام شده کوشیده درباره وجوه مختلف زندگی هنری خود صحبت کند و در این صحبتها نکات جالبی را درباره اوضاع سینمای ایران بیان کرده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی فرهاد اصلانی را ارائه می دهد:

اين رابطه اجتماعي داشتن هنرمند با مردم را چگونه تعريف مي‌كنيد؟ مي‌خواهم فاكتورهاي ذهني فرهاد اصلاني را براي انتخاب يك فيلم بدانم.

بي‌تعارف مي‌گويم تعداد زيادي فيلم ساخته مي‌شودكه سفارشي و تبليغي است كه در واقع خيلي تاثيرگذار هم نيست. پول هنگفتي هم براي ساخت اين فيلم‌ها در نظر گرفته مي‌شود و نهايتا به سرعت فراموش مي‌شود و تاثير مهمي در سينماي ايران ندارد. سينما بايد در خدمت مردم باشد و مشكلات و معضلات و حرف مردم را بزند. اين‌گونه فيلم‌ها اصلا مطلوب من نيست و با توجه به اينكه ممكن است خيلي نور چشمي بشوي و خيلي ديده شوي و مطبوعات و جشنواره‌ها به كارت بپردازند اما من خيلي وقت است كه تمايلي به اين جور كارها ندارم و پيش از اين
هم نداشتم.

در هر صورت همين كه عرض كردم بايد آن رضايت قلبي در من به وجود بيايد و از اجراي كارم در يك فيلم احساس خوبي داشته باشم، يعني اينكه متناسب با شرايطي كه لازمه جامعه است خود را مي‌بينيم، حالا من با ابزاري كه به آن وارد هستم بايد ببينم چقدر توانسته‌ام حرف مردم را بزنم. ما الان در جامعه بي‌شمار مشكل داريم، مشكل اقتصاد و بيكاري، فساد و بداخلاقي، رانت‌خواري و… كه مي‌شود به تك‌تك آنها پرداخت و نمي‌توان نسبت به آن بي‌اعتنا بود. معتقدم كه هنرمند بايد فاصله‌اش را با سياست حفظ و خودش را جدا كند و در آن جايگاهي باشد كه بين مردم و قدرت باشد و حرف مردم را بزند.

در كارنامه كاري شما فيلم‌هاي زيادي هست كه توقيف شده يا به هر دليلي امكان نمايش پيدا نكرده است.

بله، در هر صورت خود وزارت ارشاد در تمام ادوار مختلف كه من به خاطر دارم از دوره آقاي رفسنجاني تا الان محل مناقشه و دعوا بوده، يعني در اين دعواهاي سياسي و جناحي فرهنگ نخستين چيزي است كه قرباني شده چون تكليف مشخصي ندارند و روشن نيست كه سينما را مي‌خواهند، موسيقي را مي‌خواهند يا نمي‌خواهند رويكردشان به تئاتر چيست و خلاصه هميشه محل دعوا بوده است. ما ديگر به آن عادت كرده‌ايم ولي من هم جور ديگري نمي‌توانم كار كنم چون وقتي سناريو را مي‌خواني مي‌فهمي كه چه خبر است و چه سرنوشتي ممكن است داشته باشي اما تمام توانت را صرف اجراي آن مي‌كني.

يعني از پيش اين امكان را مي‌دهيد؟

تا حدودي، براي اينكه تكليف ما حتي در سانسور نيز مشخص نيست كه چه چيزي بايد حذف شود. تصميمات شخصي گرفته مي‌شود و به‌طور طبيعي اين نگراني با ما از پيش توليد تا اكران فيلم هست.

شما فيلم‌هاي اكران نشده كم نداريد، حق و حقوق بازيگر از فيلمي كه به اكران در نمي‌آيد چيست؟

هيچ، چون بازيگر فقط عضوي از گروه است مثل فيلمبردار و طراح صحنه و… هيچ حق و حقوقي ندارند. بعضي از مواقع مشكلات فيلم به دليل وجود شخص خاص در آن فيلم است يعني با شخصي دچار مشكل مي‌شوند يا روي يك آدم خاصي حساسيت نشان مي‌دهند. حال ممكن است آن آدم در مناسباتش كمي هم سوءتفاهم ايجاد كرده باشد با اين حال كل فيلم قرباني مي‌شود و حقوقي كه ما داريم اصلا ديده نمي‌شود. بايد پرسيد آيا ارزش كار در يك نفر خلاصه مي‌شود؟ شك نكنيد كه همه كارهاي سينما توام با ريسك است. حتي در شرايط كاملا نرمال هم ريسك است چون نمي‌داني كه كاملا درست از آب درمي‌آيد يا نه. حالا مشكلات ديگر را اضافه كن به اين موارد. در بسياري از مواقع ما قرباني يك توافق مي‌شويم. مثلا با كساني توافق كرد‌ه‌اند اما حقوق بقيه چه مي‌شود؟

مساله همين است.

مثلا در فيلم «قصه‌ها» مشكل اصلي خود خانم بني‌اعتماد بود يعني اين فيلم عوامل زيادي داشت و مي‌دانستند گروه فعال و آبرومندي اين كار را انجام داده‌اند اما اين فيلم سه سال تمام توقيف بود. به چه دليل؟ چه كسي الان پاسخگوست كه چرا سه سال مانع از اكران اين فيلم شده‌اند؟

چطور مي‌شود منطقي براي موضوع يافت؟

فكر مي‌كنم اغتشاشي وجود دارد كه كسي هم نمي‌تواند منكر آن شود و ما در اغتشاش به دنبال منطق مي‌‌گرديم. مثلا بايد دعا كنيم تا فيلم به ثمر بنشيند وگرنه فيلم در پروسه‌اي كه ساخته مي‌شود هزار تا عامل در اكران يا عدم اكران آن دخيل است. مسائلي كه حتي فكر كردن به آنها ديوانه‌كننده است. يك‌سري از مشكلات فني است و يك فيلم گاهي قرباني مونتاژ، اكران بي‌موقع، نبود تبليغات و… مي‌شود. همين طور اين مسير پيش مي‌رود. تازه پس از اينها سانسور و مصايب بعدش شروع مي‌شود. به اعتقاد من كمي شانس نقش دارد و همين امر باعث مي‌شود كه شما دچار استهلاك و بي‌انگيزگي شويد و بسيار سخت است كه بخواهي دوباره به كاري ديگر فكر و از نو شروع كني.

فكر مي‌كنم اما عصر يخبندان از آن كارهايي بود كه شما را سرحال آورد.

دقيقا. دوست دارم كمي بيشتر درباره اين قضيه توضيح دهم، من نخستين كاري كه از مصطفي كيايي خواندم همان «بعد ازظهر سگي»اش بود. فكر كنم سر كار ديگري بودم كه سناريو را براي من فرستادند. من خيلي از قصه خوشم آمد و دوست داشتم كسي كه اين متن را نوشته ببينيم و تحسين كنم و بگويم كه خيلي خوب نوشتي ولي متاسفانه سركار بودم و نمي‌توانستم در اين فيلم بازي كنم. بعد مصطفي دو تا فيلم ديگر ساخت كه يكي از آنها خط ويژه و ديگري ضد گلوله بود، ضد گلوله در شرايطي ساخته مي‌شد كه حال همه بد بود و من كه رمق كار نداشتم اما براي فيلم ديگرش خود من پيشقدم شدم و اعلام آمادگي كردم و گفتم كه دوست دارم با تو كار كنم.

و همكاري‌تان كه اين همه مدت عقب افتاد بود شروع شد.

بله، واقعا وقتي رفتم خيلي حال خوبي داشتم. مصطفي كيايي واقعا خيلي آدم باهوشي است و در كارش خيلي متمركز است. پيش‌توليد كار به اندازه كافي روال منطقي داشت و خود فيلم همچون روايت غيرخطي دارد تمركز بالايي مي‌خواست و ما مهياي آن بوديم. ما بازيگران مانند دونده‌هاي امدادي به يكديگر كمك مي‌كرديم و كسي نمي‌توانست كم بگذارد و انصافا هم همه بازيگران با تمام وجود بازي كردند.

به نظرم همه در نقش خودشان خوب قرار گرفته بودند، براي مثال مهتاب كرامتي متفاوت‌ترين بازي خودش را داشت با وجود روند بازيگري‌اش.

درست است، ايشان زحمت فراواني كشيد. حتي ممكن بود كار به دلايلي به برداشت‌هاي طولاني برسد كه خانم كرامتي به نفع كيفيت كار به اين برداشت‎ها تن مي‌داد. بازيگر با نشاط و همراهي بود و هر آنچه لازم بود را براي بهبود فيلم انجام مي‌داد. خوشبختانه تهيه‌كننده هم همراه گروه بود و بيشتر نيتش به ثمر رسيدن فيلم بود و فيلم در جشنواره هم توجه مخاطب را جلب كرد. در نهايت هم مصطفي كيايي كه واقعا عالي بود. البته فيلم براي اكران عمومي كمي كوتاه
شده است.

چه بخش‌هايي از آن كوتاه شده؟

آن موقع بحث سر پايان فيلم بود كه زودتر از پاياني كه براي فيلم طراحي شده است تمام مي‌شود يعني يكي، دو تا پايان دارد بعد از دفعات زيادي كه خود كيايي همراه با مخاطب فيلم را تماشا كرد سرانجام تصميم گرفت آن را اصلاح كند.

اين پايان‌بندي‌ها به فيلم صدمه نزده است؟

خير به هيچ‌وجه، فيلم درباره يكي از معضلات وحشتناك اين جامعه حرف مي‌زند؛ موضوع اعتياد كه واقعا در جامعه مساله است. آن هم اعتياد زنان و شما فكر كنيد طبق آمارهايي كه مي‌دهند سن اعتياد به ١٢، ١٣ سالگي رسيده. الان شما در شهر كه چرخ بزنيد، شاهد خيلي از اين صحنه‌ها هستيد. موادمخدر و روانگردان‌هايي كه واقعا به جامعه آسيب زدند و اين قتل و جنايات كه آثار استفاده از اين مواد است در جامعه اتفاق مي‌افتد. اين فيلم خيلي خوب اين چرخه را توضيح و نشان داده است.

بله چند مورد را توضيح مي‌دهد: يكي اعتياد است، يكي روابط تعريف نشده و بي‌بنيان است و چند موضوع تنيده در هم دارد كه خيلي خوب به آنها پرداخته شده است.

بله، به نظر من فيلم يك هشدار ديگر هم مي‌دهد و آن هم اين است كه طبقه متوسط ما فوق‌العاده آسيب‌پذير شده‌اند. واقعا بيراه نمي‌گويند كه در چند سال گذشته اين طبقه آرمان‌گراي سرسلامت و ريشه‌دار در حال حذف شدن است. در هر صورت به نظر من اين فيلم متعلق به زمان خودش است و فيلم هولناكي از قصه‌هاي اجتماع است و بسيار صادقانه طرح موضوع مي‌كند.

فكر مي‌كنيد با در نظر گرفتن آن چيزي كه از خودتان سراغ داريد عصر يخبندان چقدر خواسته‌هاي‌تان را برآورده كرده است؟

اگر از ميزان رضايتمندي مي‌گوييد من خيلي اين فيلم را قابل قبول مي‌دانم و براي اجرا در اين فيلم زحمت كشيدم و كار برايم خيلي لذت بخش بود. از قصه نوشته شده و از تيمي كه با آن كار مي‌كردم و سرانجام خروجي كار هم خيلي به دل من چسبيد.

آقاي اصلاني زيبايي بازي شما را هم مخاطب عام سينما مي‌فهمد و هم منتقد سينما. در مواجهه با نقش‌هاي جدي و گاه منفي ما به هيچ عنوان به ياد نقش‌هاي كمدي شما نمي‌افتيم يا بالعكس. اين اتفاقي است كه طي اين سال‌ها در سينماي ما كمرنگ شده و بازيگران ما يا دارند خيلي تيپيكال بازي مي‌كنند يا كار به لوده‌بازي كشيده شده است يا اينكه در يك مسير ثابت باقي مانده‌اند.

حقيقتش من خيلي علاقه‌مند به آناليز كردن كارم نيستم، شايد كمي از زندگي خودم بتوانم بگويم كه شما پي به پاسخ سوال خودتان ببريد.

يعني از زندگي به بازيگري…

بله، اينكه اول ما دهه ٤٠ هستيم و بسياري از اتفاقات اين مملكت را از انقلاب گرفته تا جنگ و اتفاقات بعدي را با پوست خودمان لمس كرديم و در بطن جامعه بوديم، من هيچ‌وقت رابطه‌ام را با مردم قطع نكردم و نخواستم در يك طبقه اجتماعي خاص تعريف شوم. من هميشه با مردم زندگي مي‌كنم و از اين بابت واقعا خوشحالم هر چيزي كه به آن مي‌رسم از بين همين مردم پيدا مي‌كنم.

مورد بعدي هم اين است كه من واقعا كارم را صادقانه انجام مي‌دهم و در آن غرق مي‌شوم و هيچ‌وقت نشده به‌ندرت، شايد يكي، دو مورد كه آن هم يك اضطراب و اجباري درونش بوده كه بتوانم همزمان دو تا كار
را انجام بدهم.

من هر كاري را كه پذيرفتم به اندازه كافي پيش از آن فكر كرده‌ام. به تمام بخش‌هاي كارم فكر ‌كرده‌ام و خيلي صادقانه كارم را انجام داده‌ام و در آن موقع كه به كار فكر مي‌كنم به مخاطب فكر نمي‌كنم و به آن آدمي كه دارم بازي مي‌كنم فكر مي‌كنم حالا شايد آن وقت اين به دل مردم بنشيند. البته در طول اين سال‌ها منتقدان لطف داشتند، احيانا اگر بازي خوبي از من ديدند حتما به آن توجه كردند يا اگر ضعفي بوده در گوشي به من گفته‌اند (مي‌خندد) مردم هم كه لطف دارند و به هر صورت مشوق ما در گفت‌وگوهاي روزمره هستند. در همين گپ و گفت‌هايي كه در كوچه و خيابان داريم، احساس دروني‌شان را گفته‌اند.

آقاي اصلاني هيچ‌وقت شده مردم كوچه و خيابان چيزي از بازيگري به شما گفته باشند كه شما را به جلو سوق دهد و در بازيگري شما تاثير بگذارد؟

شك نكنيد كه همين‌طوري است مردم وقتي نظري مي‌دهند و از همان كلمات روزانه‌ استفاده مي‌كنند بايد به آن فكر كرد كه منظورشان چيست. يعني مي‌دانيد مردم خيلي فني حرف نمي‌زنند در مورد كاري كه انجام مي‌دهي، از واژه‌هاي محدودي استفاده مي‌كنند و احساس‌شان را مي‌گويند؛ اتفاقا من ديروز جايي خريد مي‌كردم دوستاني كه آنجا بودند در مورد همه‌چيز در سينما حرف مي‌زدند و من دقيق به اينها گوش مي‌دادم كه كلماتي كه استفاده مي‌كردند خيلي بامزه بود و بعد من در راه كه پياده مي‌رفتم به حرف‌هاي اينها فكر مي‌كردم كه چقدر درست مي‌گويند يعني حس خود‌شان را نسبت به بازيگري كه مي‌گويند مثلا اين بازيگر اين‌طوري بازي مي‌كند. خيلي خوب مي‌گيرند و شك نكنيد كه من هميشه فكر مي‌كنم مردم جلوتر هستند حالا ممكن است به نظر بياد كه ما حقي براي آنها قائل نيستيم، همه مناسبت‌هاي تشكيلاتي كه در سينما تعريف شده دنبال حقوق اهالي اين حرفه بوده و هيچ‌وقت دنبال حقوق مخاطب
نبوده است.

مثلا شما ببينيد در هر حرفه‌اي كه مي‌رويد مثلا صنف بستني‌فروشي‌ها دنبال حقوق مشتري هستند كه مغازه‌ چطور باشد، نظافت آن چگونه باشد ولي در سينما قانوني وجود ندارد كه اگر فيلم بدي ساخته شد با آن آدم برخورد بشود يا نه؟ اين حقوق مخاطب به نظر من سال‌هاست كه ناديده گرفته شده و اينكه جاي مخاطب تصميم بگيريم و… و همه اينها سال‌هاست كه بوده اما مردم هم هميشه لطف داشتند و به ضعيف‌ترين كارهاي ما توجه مي‌كنند ولي شك نكنيد كه در خلوت خيلي صريح حرف‌شان را مي‌گويند.

رابطه آنها را در عمل‌شان مي‌بينيد شما الان نگاه كنيد واقعا تلويزيون وقتي آنقدر خود خواهانه مردم را دارد فراموش مي‌كند و يك نگاه كاملا محافظه‌كارانه و به اعتقاد من براي طيف محدودي برنامه‌سازي مي‌كند به نظر من مردم تنها كاري كه مي‌كنند اين است كه ديگر تلويزيون نمي‌بينند. هر سال تعداد زيادي دانش‌آموز از مدارس و دبيرستان‌ها بيرون مي‌آيند، ما چه خوراك فرهنگي به آنها داده‌ايم؟ براي همين است كه وقتي آنها وارد دانشگاه مي‌شوند و از ساده‌ترين مسائل باز مي‌مانند، براي اين است كه در موردش به اندازه كافي حرف زده نمي‌شود.

و خب طبيعتا وقتي مخاطب را نشناسيم و او را در فرآيند ساخت دخيل نكنيم نمي‌توانيم براي آينده يك فيلم در مرحله اكران و فروش هم ديدگاه قابل اعتمادي داشته باشيم.

بله، اين بحث‌هاي اجتماعي و فرهنگي ما محل دعواست يعني هيچ ثباتي وجود ندارد، چندسال پيش چگونه بوده و الان چگونه است. من با پوزش از تهيه‌كنندگان و اينكه احترام زيادي براي خيلي از آنها قايل هستم ولي بايد عرض كنم كه الان تهيه‌كنندگي را به حق‌العمل كاري تبديل كرده‌اند، يعني اينكه يك سرمايه‌گذار كه معلوم نيست چه قرابتي با سينما دارد و پولش از كجا آمده مي‌خواهد سرمايه فيلم را تهيه كند و تهيه‌كننده هم فقط سوري است و برايش مهم نيست و با كمال بي‌انگيزگي فيلم را به سرانجام مي‌رساند. اما اين فيلم خواه ناخواه مراحل بعدي دارد مثل كار فني و مميزي و… كه اصلا از آن فيلم هيچ دفاعي نمي‌شود و امكان دارد هر جايي متوقف شود يعني اينكه ساختار واقعي سينما نابود شده. در همه جاي دنيا اين تهيه‌كننده است كه حرف اول را مي‌زند ولي در سينماي ما تهيه‌كننده‌ها بسيار ضعيف و بي‌انگيزه شده‌اند.

دست روي چه نكته مهمي گذاشتيد!

بله نكته مهمي است. بعد هم يك اختلاف عجيب و غريب ديگري به وجود آمده كه من مي‌خواهم به آن هم اشاره كنم؛ استفاده بي‌رويه و مصادره كردن آدم‌هاي فرهنگي به نفع سياست. ببينيد چه آسيب وحشتناكي زده است. اين چنددستگي كه ما شاهد آن هستيم نتيجه همين اتفاق است.

يعني اين رفتار را در جهت تفكر دسته خاصي مي‌دانيد كه به هنر صدمه مي‌زند.

بله كاملا مشخص است، من معتقدم هنر فقط ابزار نيست كه در خدمت جرياني باشد بلكه قائم به ذات خودش است ولي متاسفانه ما فضاي هنري را به‌شدت بيمار كرده‌ايم، حال مي‌گوييم چرا فضا اين شكلي است؟ چرا مردم ما سينما را دوست ندارند؟ چرا تئاتر را دوست ندارند. چرا بايد نگاه كاسبكارانه به آن باشد… چرا حوزه موسيقي اين‌گونه است. اين چيزي است كه ما در آن بايد احساس مسووليت كنيم و همه ما در آن سهيم هستيم.

يعني با كسي كار مي‌كني، كسان ديگري ناراحت مي‌شوند، يعني اينكه اتفاقي كه به نظر من واقعا نتيجه يك بي‌فكري است براي راي گرفتن اتفاق افتاده! مثلا براي جلو رفتن در عرصه سياست از اهالي فرهنگ مايه مي‌گذارند و ما آدم‌هاي مهمي را در اين عرصه از دست داده‌ايم.

چاره‌اش را درچه مي‌بينيد؟

من معتقد هستم كه سياست و دولت بايد پاي خود را از حوره فرهنگ بيرون بكشند. در يك تعاملي ممكن است با هم باشند ولي دولت به هيچ‌وجه نمي‌تواند متصدي خوبي باشد. براي اينكه يك افرادي مي‌آيند و در كوتاه‌مدت يك مديريتي مي‌كنند و بعد مي‌روند. اين اهالي فرهنگ هستند كه ماندگار‌ند و اينها هستند كه هميشه مورد بحث و انتقاد قرار مي‌گيرند. اما كساني مي‌آيند و براي اينها در كوتاه‌مدت نسخه‌اي مي‌پيچند و بعد هم هيچ مسووليتي را قبول نمي‌كنند.

حرف شما درست است ولي با توجه به شرايطي كه در سينما و فرهنگ ما وجود دارد، اين اتفاق ساز و كار ساخت فيلم را با بحران روبه‌رو مي‌كند.

به اعتقاد من سينماي ما بيمار شده و ممكن است ما يك دوره بدي را داشته باشيم ولي از آن عبور خواهيم كرد. يعني وقتي پاي تهيه‌كننده خصوصي وسط باشد يك رقابت صحيح به وجود مي‌آيد و همه‌چيز سرجاي خودش قرار مي‌گيرد. رقابت صحيح به وجود مي‌آيد ديگر كسي علي‌السويه كار نمي‌كند، مثلا آن بازيگري كه به شكل قابل قبولي جايزه گرفته جايگاهش يك چيز ديگر مي‌شود. مي‌خواهم بگويم وقتي كه دولتي باشد يك وابستگي به پول دولت به وجود مي‌آيد و ديگر هيچ انگيزه‌اي نمي‌ماند و كارگرداني كه فيلم را مي‌سازد وقتي وابسته دولت است برايش فرقي نمي‌كند كه فيلم به فروش برود يا نه. سرانجام حرف من اين است كه سينما بايد به سمت خصوصي‌سازي برود.

با اين تفاسير بد نيست از سينما به تئاتر برويم. آقاي اصلاني، خيلي از تئاتر فاصله گرفته‌ايد.

من از تئاتر سينما آمده‌ام. در دوره اصلاحات فضاي تئاتر خوب بود. خودم كاري را نوشتم و كارگرداني كردم. بيشتر كارهاي عليرضا نادري را كار كردم و بيشتر كارهاي ايشان را با هم بوديم، آخرين كار من در اصل همان «سمفوني درد» كار آقاي پاكدل بود كه در اواخر دوره اصلاحات بود. بعد اما راستش در من رغبتي به كار به وجود نيامد.

اين تاكيد شما بر خوب بودن، به دليل فضاي سياسي اجتماعي آن ايام بود؟

صد‌در‌صد، آن نسلي كه ما با هم كار كرديم خيلي از آنها ديگر كار نكردند. در آن زمان يا همان موقع‌ها ما يك احوالات خاصي داشتيم كه در هر صورت در دوره بعدي حال خوبي نداشتيم از اينكه كار تئاتر بكنم هم فاصله گرفتم.

دليلش چه بوده خب؟

تئاتر مميزي سنگين‌تري پيدا كرده و هم كارها كميتي شده و كيفيت ندارد. فضا بسته‌تر شده و ما هم ناخواسته فاصله گرفتيم.

دوست داريد باز هم كار تئاتر انجام دهيد؟

راستش را بخواهيد يك كمي ترسناك است.

ترس از چه چيزي؟

ترديد بيش از حد براي كار كردن. وقتي وارد زندگي تئاتري مي‌شوي و اگر به شما عادت كنند ديگر نمي‌پذيرند كه ترك‌شان بكني به هر صورت براي من يك ذره سخت است اما در برنامه‌هاي آينده‌ام قصد دارم كارگرداني تئاتر كنم. باورتان نمي‌شود ما بازيگران و كارگردان‌هاي فوق‌العاده‌اي داريم اما نويسنده زياد نداريم، نويسنده خوب نداريم و اينكه متن‌هاي خوبي اگر نداريم علتش هم مشخص است.

آقاي اصلاني، گستره نقش‌هايي كه بازي كرديد نشان از ذهن خلاقي است كه مي‌تواند خودش را در لحظات مختلفي بگذارد و غالبا اين‌طوري است. كساني كه اين توانايي را دارند دانش هنري‌شان هم بيشتر از هنرمندان ديگر است، يعني از حوزه‌هاي ديگر هم كمك مي‌گيرند روزگارشان را با حوزه‌هاي ديگر مثل ادبيات، موسيقي و هنرهاي ديگر پر مي‌كنند شما هم در زندگي‌تان ادبيات مهم است، مخاطب ادبيات هستيد يا موسيقي و…

بله، بي‌شك همين‌طوري است. من در حوزه سياست هميشه مطالعه دارم، پيگير مطبوعات هستم، البته به نظر من وضع ادبيات ما به واسطه اينكه تحت فشار بود در حوزه داستاني خيلي مصيبت‌زده است يعني اينكه خيلي از نويسنده‌ها كاري هم كه از آنها چاپ مي‌شد خودشان هم راضي نبودند. شايد به پيشنهادهاي دوستان كتابي را خوانده باشم، ولي در هر صورت شك نكنيد كه من مدام پيگير همه‌چيز هستم. اين يك بخش از زندگي است چون كار ديگري هم نمي‌توان كرد. در حوزه‌هاي مختلف مطالعه دارم مثل جامعه‌شناسي، تاريخ، روانشناسي و. . .

موسيقي را چطور؟

در موسيقي شنونده خوبي هستم.

چه نوعي؟

در هر صورت ما با كارهاي آقاي شجريان بزرگ شده‌ايم و كم‌كم كارهاي كلاسيك را متوجه شدم و گوش دادم، اما باز هم آن سبك موسيقي را دوست دارم. به‌طور مشخص مثلا در موسيقي آن طرف هم موسيقي كانتري را دوست دارم، چقدر عاشقش هستم و هميشه هم آرزوي ياد گرفتن‌سازي را داشتم اما نشد.

پس در واقع اين ماجرا براي شما هم كار مي‌كند اينكه يك پويايي ذهني را نمي‌توان در يك حوزه نگاه داشت و واقعا بايد از حوزه‌هاي ديگر هم باشد مثلا خواندن يك رمان خوب يا شنيدن يك موسيقي خوب به انسان اين توان را مي‌دهد كه در جاي كس ديگري قرار بگيرد و دنيا را جور ديگري ببيند و از زواياي ديگر جدا از آن رشدي كه براي ذهن و تخيل هر هنرمندي به آن نياز دارد؟

صد در صد، من تجربه زندگي خودم را مي‌گويم: پيش از اينكه آدم عادي بودي و در همه جا مي‌توانستي ورود كني و در يك قهوه‌خانه بروي و با مردم حرف بزني، در بازار قدم بزني، در شهر راه بروي و در همه جا سفر كني. اما متاسفانه يك اتفاقي كه براي ما بازيگران مي‌افتد بعد از آن شهرتي كه به دست مي‌آيد تو را كمي منزوي مي‌كند و براي اينكه عقب نماني بايد از حوزه‌هاي ديگر هم استفاده كني و با مطالعه آن را به دست بياوري. حتي با ديدن عكس و گوش دادن به موسيقي، به نظر من موسيقي يكي از اركان بازيگري است. اصلا بازيگري يك ساز است كه در گستره فيلم بايد هميشه كوك باشد.

ولي خب ساز شما هم كوك است! كمي از تاثير تجربه زيسته خودتان در هنر بازيگري بگوييد. اينكه چطور فراز و فرودهاي زندگي به هنر بازيگري شما كمك كرده. اگر اين‌طور بوده البته.

شك نكنيد كه همين‌طوري است. من فكر مي‌كنم در واقع كمي ناصداقتي و ناتواني است كه پناه مي‌آوريم به شلوغ كردن در يك نقش، خود فيلمنامه به ما مي‌گويد كه چقدر بايد ديده شوي. بايد در خدمت فيلمنامه باشي. بيشتر از حد هم اگر ديده شوي غلط است، بعد بايد به هارموني توجه داشته باشي. در هر كار تعدادي بازيگر مي‌آيند و كنار هم كار مي‌كنند و شك نكنيد ما بايد كار همديگر را رصد كنيم. محض كنجكاوي شده يا هر چيز ديگر كار هم را مي‌بينيم. يكي از وظايف بازيگر از نظر من اين است كه كار بقيه را ببيند و به كوك بقيه آشنايي داشته باشد. وقتي در كنار اينها قرار مي‌گيرد بداند كه چگونه بازي كند. ما گاهي با بازيگري سر كار هستيم كه اصلا همديگر را نمي‌بينيم، يعني آن بازيگر در بخش ديگري از فيلم‌ بازي مي‌كند و من در بخش ديگر فيلم، ولي شك نكنيد من بايد حواسم باشد كه او چطوري بازي مي‌كند. وقتي تشخيص مي‌دهم كه براي اجراي نقشش چگونه دورخيز مي‌كند، من هم بايد گوشه چشمي به اجراي نقش آن داشته باشم. به خصوص كه الان بيشتر بازيگرها ديدشان نگاه مستندگونه و واقع‌گرايانه است و مي‌خواهند زندگي كنند كه البته اين همه جا جواب نمي‌دهد.

آقاي اصلاني براي اينكه سازتان كوك‌تر بماند چه مي‌كنيد؟

شك نكنيد كه بازيگري مراقبه مي‌خواهد يعني يك مراقبه تمام وقت مي‌خواهد چه موقعي كه در خدمت كاري هستيد و چه در خانه نشسته باشي خارج از فضاي كاري هميشه يادت باشد كه بازيگري و به مدل يك بازيگر زندگي كني حتي مطلبي كه مي‌خواني، غذايي كه مي‌خوري، موسيقي‌اي كه مي‌شنوي بايد بازيگري باشد. من حتي يك واقعه ختم هم كه بود از ديد او نگاه مي‌كردم. مدام اين نوع تجربه كردن، نوع زندگي حتي نوع غذا خوردن و آداب و معاشرت و هميشه اين مراقبه را بايد حفظ و مراقبت كني.