1

گشایش اکران عیدفطر با «دشمن زن»+تازه‌ترین پوستر

سینماروزان: «دشمن زن» به عنوان اولین فیلم اکران عیدفطر از چهارشنبه 23 خردادماه روی پرده می‌رود.

در فاصله ای کوتاه تا اکران این کمدی-رمانتیک تازه ترین پوستر این فیلم که بهزاد خورشیدی آن را طراحی کرده، رونمایی شد.

«دشمن زن» تازه ترین محصول موسسه سینمایی پویافیلم و اولین فیلم بلند کریم امینی است که داستانی سرخوشانه درباره جماعتی دارد که در ظاهر آنتی-زن یا ضدزن به نظر می‌رسند اما کافیست فقط چند قدم به سمت رویاهایشان بردارند تا همه تصوراتشان دگرگون شود…

این کمدی-رمانتیک پربازیگر از حضور چهره‌هایی نظیر سام درخشاني، گوهر خيرانديش، بهاره كيان‌افشار، الناز حبيبي، بهرنگ علوي، مريم سعادت، مونا شناس، سيروس همتي، هاوار قاسمي، سپيده مراد‌پور و با هنرمندي اميرحسين آرمان سود می‌برد.

 حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی تهیه‌کنندگی فیلم را برعهده داشته‌اند.

در خلاصه داستان «دشمن زن» آمده: چرا هرچي دشمن زنه بعد از يه مدت توزرد از آب در مياد و ميشه مدافع سرسخت حقوق زنان؟؟!!

دشمن زن
دشمن زن



منتظر سورپرایز اکران عیدفطر باشید⇐رونمایی از مجموعه تصاویر و پوستر تازه «دشمن زن»+عکس

سینماروزان: از تازه‌ترین پوستر و مجموعه تصاویر کمدی-رمانتیک «دشمن زن» رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان «دشمن زن» تازه‌ترین محصول پویافیلم است و به زودی در گروه سینمایی ماندانا روی پرده خواهد رفت.

«دشمن زن» را کریم امینی براساس فیلمنامه‌ای از اميرحسين نجف پور و بهنام ساعد، کارگردانی کرده است.

این کمدی-رمانتیک پربازیگر از حضور چهره‌هایی نظیر سام درخشاني، گوهر خيرانديش، بهاره كيان‌افشار، الناز حبيبي، بهرنگ علوي، مريم سعادت، مونا شناس، سيروس همتي، هاوار قاسمي، سپيده مراد‌پور و با هنرمندي اميرحسين آرمان سود می‌برد.

 حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی تهیه‌کنندگی فیلم را برعهده داشته‌اند.

در خلاصه داستان «دشمن زن» آمده: چرا هرچي دشمن زنه بعد از يه مدت توزرد از آب در مياد و ميشه مدافع سرسخت حقوق زنان؟؟!!

دشمن زن
دشمن زن
دشمن زن
دشمن زن
دشمن زن
دشمن زن
دشمن زن
دشمن زن
دشمن زن
دشمن زن




آماده برای اکران عیدفطر⇐نخستین پوستر کمدی پراستار«دشمن زن» رونمایی شد+عکس

سینماروزان: نخستین پوستر کمدی-رمانتیک «دشمن زن» محصول پویافیلم رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان «دشمن زن» به زودی و بعد از «تکزاس» در گروه سینمایی ماندانا روی پرده خواهد رفت.

این فیلم یک کمدی-رمانتیک است که با نگاهی طنازانه قصد دارد نقدی داشته باشد بر فمینیستهای دوآتشه‌ای که در سالهای اخیر در فضای مجازی غوغا کرده‌اند.

«دشمن زن» تازه‌ترین محصول موسسه پویافیلم را کریم امینی کارگردانی کرده است. حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی تهیه‌کنندگی فیلم را برعهده داشته‌اند.

در خلاصه داستان «دشمن زن» آمده: چرا هرچي دشمن زنه بعد از يه مدت توزرد از آب در مياد و ميشه مدافع سرسخت حقوق زنان؟؟!!

سام درخشاني، گوهر خيرانديش، بهاره كيان‌افشار، بهرنگ علوي، الناز حبيبي، مريم سعادت، مونا شناس، هاوار قاسمی، احمد موسوی، شیرین صفری، حسین صفاریان، زهره صالحی، امیر شروانی، الهام مصطفایی، حسین لواسانی، علی غلامی و با حضور اميرحسين آرمان و سيروس همتي و با معرفی سپیده مرادپور و حضور بازیگر کودک مانی آخشی از جمله بازیگران این فیلمند.

فهرست کامل عوامل «دشمن زن» به شرح زیر است:

كارگردان: كريم اميني/ تهيه كنندگان: عبداله عليخاني، حسين فرحبخش/ مشاور كارگردان: محسن قرايي/مدير فيلمبرداري: مرتضي هدايي/ مدير صدابرداري: بابك اخوان/ تدوين: سپيده عبدالوهاب/ طراحي و تركيب صدا: حسين ابوالصدق/ طراح چهره پردازي: اميد گل‌زاده/ موسيقي: محمد احمدي/اصلاح رنگ: حميدرضا فتوره‌چيان/ طراح لباس: مهناز غني/ طراح صحنه: رامين غفوري/ برنامه ريز و دستيار كارگردان: امير رونقي/دستيار اول فيلمبردار: مجتبي شادرو/مدير توليد: محمد عزت‌خاني/ منشي صحنه : زهرا تحقيقي/عكاس: ليلا خوش كنار/ مدير تداركات: مهدي عطايي/بازيگران: سام درخشاني، گوهر خيرانديش، بهاره كيان‌افشار، بهرنگ علوي، الناز حبيبي، مريم سعادت، مونا شناس، هاوار قاسمی، احمد موسوی، شیرین صفری، حسین صفاریان، زهره صالحی، امیر شروانی، حسین لواسانی، علی غلامی و با حضور اميرحسين آرمان و سيروس همتي و با معرفی سپیده مرادپور و حضور بازیگر کودک مانی آخشی.

دشمن زن
دشمن زن



سام درخشانی ضدّزن است یا بهرنگ علوی؟⇔«دشمن زن» آماده اکران شد+عکس

سینماروزان: کمدی-رمانتیک «دشمن زن» كه در سكوت كامل خبري مراحل پيش توليد و فيلمبرداري خود را سپري كرده بود با پايان مراحل فني آماده نمايش شد.

«دشمن زن» تازه‌ترین محصول موسسه پویافیلم و اولين فيلم بلند كريم اميني است که به زودی در گروه سینمایی ماندانا روی پرده خواهد رفت.

سام درخشاني، گوهر خيرانديش، بهاره كيان‌افشار، بهرنگ علوي، الناز حبيبي، مريم سعادت، مونا شناس و با حضور اميرحسين آرمان و سيروس همتي از جمله بازیگران این فیلمند.

«دشمن زن» یک كمدي – رمانتيك است و با نگاهی طنازانه، نقدی دارد به جریانهای فمینیستی موجود در جامعه!

در خلاصه داستان «دشمن زن» آمده: چرا هرچي دشمن زنه بعد از يه مدت تو زرد از آب در مياد و ميشه مدافع سرسخت حقوق زنان؟؟!!

 عبدالله عليخاني و حسين فرحبخش تهیه کنندگی «دشمن زن» را برعهده داشته‌اند.

فهرست کامل عوامل «دشمن زن» به شرح زیر است:

كارگردان: كريم اميني/ تهيه كنندگان: عبداله عليخاني، حسين فرحبخش/ مشاور كارگردان: محسن قرايي/مدير فيلمبرداري: مرتضي هدايي/ مدير صدابرداري: بابك اخوان/ تدوين: سپيده عبدالوهاب/ طراحي و تركيب صدا: حسين ابوالصدق/ طراح چهره پردازي: اميد گل‌زاده/ موسيقي: محمد احمدي/اصلاح رنگ: حميدرضا فتوره‌چيان/ طراح لباس: مهناز غني/ طراح صحنه: رامين غفوري/ برنامه ريز و دستيار كارگردان: امير رونقي/دستيار اول فيلمبردار: مجتبي شادرو/مدير توليد: محمد عزت‌خاني/ منشي صحنه : زهرا تحقيقي/عكاس: ليلا خوش كنار/ مدير تداركات: مهدي عطايي/بازيگران: سام درخشاني- گوهر خير انديش- بهاره كيان افشار- بهرنگ علوي- الناز حبيبي- مريم سعادت -مونا شناس-هاوار قاسمی و با حضور امير حسين آرمان-سيروس همتي و با معرفي سپيده مرادپور

دشمن زن
دشمن زن



همراهی حسین فرح‌بخش با قطب‌الدین صادقی حوالی «نظام‌آباد»

سینماروزان: محمدحسین فرح‌بخش و قطب‌الدین صادقی زنگ افتتاح نمایش «نظام‌آباد» را به صدا در‌می‌آورند.

به گزارش سینماروزان محمدحسین فرح‌بخش نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده آثاری همچون «کما»، «زندگی‌خصوصی»، «زن‌ها فرشته‌اند»، «کلاغ‌پر» و قطب‌الدین صادقی بازیگر سینما و تلویزیون پنجشنبه ۱۶ فروردین‌ماه، میهمان افتتاحیه‌ی نمایش «نظام‌آباد» به کارگردانی عرفان پور‌محمدی و نویسندگی کهبد تاراج هستند. عرفان پور‌محمدی که نمایش‌های یاس کبود، به خواهرم نگو، کمدی سیاه و جمعه آخر را در کارنامه خود دارد، این‌بار با «نظام‌آباد» به صحنه می‌آید.

خلاصه داستان: درد واسه ما درد نداره! ما درد رو مچاله كرديم گوشه دستمون! مچامون رو مشت كرديم و با غم‌هامون قر می‌دیم گوشه نظام آباد… قر ما غم داره…

اصغر شیرزاد، محسن علی‌محمدی، هیراد محمدی، نوشین مینایی‌فرد ، محمد نوروزی و ابوالفضل وزیری بازیگران این نمایش هستند.
از دیگر عوامل نمایش «نظام‌آباد» می توان به مجری طرح: سروش نژادآذر، موسیقی: دکتر بهنام رحیمی، طراح لباس: زری کریمی، طراح صحنه: رویا منوچهری، مشاور طراح صحنه: رضا بهرامی، گروه کارگردانی: علی باقری، مینا ترکمن، محبوبه اسدی، گریم: علی باقری، مریم خوشرو‌نعمتی، عکس: مرضیه افتخار، پونه عظیمی، آریا آزادپرتو، طراح پوستر و بروشور: شایان کیانی، طراح تراکت: پونه عظیمی، ساخت تیزر: مهدی کریمی، مدیر روابط عمومی: نازنین فراهانی و مشاور رسانه‌ای: مهدی سلیمانی برچلویی اشاره کرد.

علاقه‌مندان به خرید اینترنتی بلیت می‌توانند به سایت تیوال مراجعه نمایند.

نمایش «نظام‌آباد»‌، از تاریخ‌ ۱۶ فروردین لغایت ۷ اردیبهشت ۹۷ هر شب ساعت ۱۹:۳۰ در خانه نمایش (اداره تئاتر) واقع در میدان فردوسی، بعد از خیابان ایرانشهر، خیابان شهید موسوی (فرصت سابق)، کوچه  محمدآقا، پلاک ۳۴، اجرا خواهد شد.




حسین فرحبخش در تازه‌ترین گفتگوی تفصیلی خود اظهار داشت⇐برای «آواز قو» و «شب‌های تهران» کلا ۴۵ میلیون به ما وام دادند و ۵۴ میلیون از ما پس گرفتند یعنی ۹ میلیون بهره گرفتند!/تنها دفتری که حسابش با فارابی صفر است «پویافیلم» است/در همه این سالها نه شکایت مالی داشته‌ایم و نه شکایت اخلاقی/بسیاری از کسانی که ادای انتلکتوئل‌ها را درمی‌آورند، از پادویی کنار دست من شروع کردند!!!/در سال ۷۶ با افتخار به ناطق نوری رأی دادم و همین آقایان به اصطلاح اصلاح‌طلب بعد از انتخاب آقای خاتمی یک سال تلاش کردند دفتر ما را تعطیل کنند و نتوانستند/در سال ۸۰ به خاطر شرایط جامعه به خاتمی رای دادم؛ در سال ۸۴ در هر دو مرحله به آقای هاشمی رأی دادم و سال ۸۸ هم اتفاقا به موسوی رأی دادم!!/در زمان سیف‌الله داد آزادی عمل داشتیم تا صادقانه فیلم بسازیم/دو سال اول مدیریت شمقدری از سیف‌الله داد هم بهتر بود/اولین بار در سال ۵۶ حسن روحانی را در مسجد ارگ دیدم/هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان ذاتا حقه‌بازند!/حمایت خاتمی از روحانی، بازی سیاسی است و ربطی به روحانی ندارد/سی نفر آدم ثابت هستند که از سال ۷۲ تاکنون خانه سینما را در دست گرفته‌اند/این سی نفر از شهرداری و دیگر جاها بودجه‌های آن‌چنانی گرفتند و…/کسی که در مجمع عمومی خانه سینما رأی حداقلی می‌آورد نباید رئیس هیئت مدیره خانه سینما بشود/در اتاق سجادپور همیشه به روی مراجعه‌کنندگان باز بود! /وزارت ارشاد روحانی ترسو و بی‌جرئت است /زمان تولید «شارلاتان» رضاداد گفت حداقل فیلمی مثل «کما» بساز اما زمان اکران «کما» ما را تحت فشار گذاشتند/در دهه شصت به‌خاطر ساخت «گردباد» با مضمون تفاله‌های اتمی پدرم را درآوردند اما الان به‌خاطر ساختش ازم تشکر می‌کنند!/اگر بتوانید قاجار را از تاریخ ایران حذف کنید «فیلمفارسی» را هم از سینما حذف خواهید کرد!/قاسم جعفری را فقط بعد از ۴ روز از «عطش» کنار گذاشتم چون با همه درگیر شد؛ از فرهاد آییش تا اصغر نعیمی!

سینماروزان: در میان انبوهی از سینماگران ایرانی که حرفهایشان را در دلشان نگه می‌دارند و حتی وقتی بی‌عدالتی می‌بینند جرأت اظهارنظر شفاف درباره آن را ندارند حسین فرحبخش جزو معدود سینماگران ایرانی است که اغلب سعی کرده حرفهایش را شفاف و بی‌پرده بزند.

به گزارش سینماروزان فرحبخش که در کنار تولید ده ها محصول برای سینمای بدنه، سابقه کارگردانی آثاری همچون «عطش» و «زندگی خصوصی» و «مستانه» را هم دارد تازه‌ترین گفتگویش که با «نزدیک» صورت گرفته را هم مجالی کرده برای امتداد اظهارنظر شفاف درباره ادوار مختلف سینمایی مملکت و کارنامه کاری خودش.

متن کامل گفتگوی حسین فرحبخش را بخوانید:

اگر موافق باشید از اینجا شروع کنیم که بر خلاف ادعای همیشگی شما مبنی بر اینکه تنها تهیه‌کننده‌ در سینمای ایران هستید که آثارتان با سرمایه شخصی ساخته می‌شوند، حالا کسی مدعی است که اتفاقا شما راه‌های وام گرفتن را خوب بلدید.

بسم ا… الرحمن الرحیم. من هیچ وقت نگفتم که وام نمی‌گیرم. به من اصلا وام نمی‌دهند. شاید در طول این سال‌ها و حدود ۵۰ فیلمی که ساختم تنها برای ۵ یا ۶ فیلم وام گرفته باشم. وام‌هایی هم که ما گرفتیم مربوط به زمان سیف‌الله داد بود که به همه وام می‌دادند.

به همین خاطر هم گفتید که دوران سیف‌اله داد بهترین دوران مدیریت سینمایی ا‌ست؟

نه، ربطی به این موضوع ندارد. دوران سیف‌اله داد از این جهت که همه فیلمسازان آزادی عمل داشتند و می‌توانستند هر چه می‌خواهند بسازند بهترین دوران سینمایی بعد از انقلاب است.

پس شما هم وام گرفتید؟

بله گرفتم، اما در مقابل رقمی که بقیه گرفتند بسیار ناچیز بوده است. مثلا اگر به بقیه ۵۰۰ میلیون تومان دادند به من ۱۰۰ میلیون دادند. البته من این وام را نه به خاطر اینکه گشایشی در کارم شود، بلکه تنها به خاطر اینکه حقم بود گرفتم. الان هم که هفت هشت سالی می‌شود که به ما وام نداده‌اند و مهم‌تر از همه‌ این حرف‌ها اینکه ما تمام وام‌هایی را که گرفتیم پس دادیم و حتی یک ریال بدهی به فارابی نداریم. برای «آواز قو» و «شب‌های تهران» کلا ۴۵ میلیون به ما وام دادند و ۵۴ میلیون از ما پس گرفتند و ۹ میلیون بهره گرفتند. اسناد همه‌شان هم موجود است. در حالی که درست در همان زمان ۵۰۰ میلیون از کل سینماها طلب داشتیم.

وقتی کارنامه کاری شما را مرور می‌کنیم می‌بینیم با بسیاری از بازیگران و عوامل سینما، از عامه‌پسند تا روشنفکر کار کرده‌اید و همگی حداقل یک بار با عنوان‌های مختلف با شما کار کرده‌اند. فکر می‌کنید چرا همین‌ها هر زمان حرف ابتذال در سینمای ایران می‌شود از فیلم‌های شما نام می‌برند؟

اینکه شما می‌گوئید سند حقانیت ماست. ما رنگ و لعاب عوض نمی‌کنیم و در اصول و مرام عین روز اول‌مان خیلی شفاف هستیم. بسیاری از کسانی که الان ادای انتلکتوئل‌ها را درمی‌آورند، از پادویی کنار دست من شروع کردند و ما به همه‌ جا رساندیمشان. همین الان هم وقتی ما را می‌بینند تا زانو خم می‌شوند و می‌گویند غیر از تو کسی را به عنوان تهیه کننده قبول نداریم.

پس علت اصلی این انتقادات چیست؟ چرا بسیاری حسین فرح‌بخش را نماد جریان فیلمفارسی در ایران می‌دانند، در صورتی که مشابه فیلم‌های شما را تهیه‌کننده‌های دیگری هم می‌سازند؟

حسادت! این فعالیت مستمر ما آقایان را آتش می‌زند. از ۲۳ سالگی که وارد سینما شدم تا امروز نگاه مسئولین و منتقدان ذره‌ای برایم اهمیت نداشته است. چه تعریف کنند و چه فحش بدهند، همیشه کار خودم را کرده‌ام و همین مسئله خیلی‌ها را آزار داده است. در تمام این سال‌ها هر دولتی با هر نگاه سیاسی آمده ما حاضر بودیم و فیلممان را ساختیم، ولی بقیه این طور نیستند. یا خودشان را به جریانات سیاسی وصل کردند و ادامه دادند، یا هر پنج شش سال یک فیلم می‌سازند و یا کاملا به حاشیه رفته‌اند.

خب شاید علت استمرار شما هم این باشد که سعی کردید با هر دولتی که سر کار آمده کنار بیایید و همراهش بشوید. در دوره اصلاحات «آواز قو» را ساختید و در دوران احمدی‌نژاد با شمقدری و سازمان سینمایی وقت در یک جبهه قرار گرفتید و در دوره روحانی هم که صراحتاً از ایشان حمایت کردید

بنده مطلقا سیاسی نیستم و بر اساس تغییراتی که جامعه می‌کند خودم را تغییر می‌دهم، ولی اصول و نگاهم هرگز تغییر نمی‌کند. در سال ۷۶ با افتخار به آقای ناطق نوری رای دادم و همین آقایان به اصطلاح اصلاح‌طلب بعد از انتخاب آقای خاتمی یک سال تلاش کردند دفتر ما را تعطیل کنند و نتوانستند. در سال ۸۰ به خاطر شرایط جامعه به خاتمی رای دادم. در سال ۸۴ در هر دو مرحله به آقای هاشمی رای دادم و سال ۸۸ هم اتفاقا به موسوی رای دادم. وقتی هم شمقدری رئیس سازمان سینمایی شد، من قبلا ایشان را ندیده بودم و در همان دیدار اول به او و سجادبور گفتم که من به موسوی رای داده‌ام، اما الان احمدی‌نژاد را به عنوان رئیس جمهور قبول دارم. بارها به شمقدری گفتم اگر می‌خواهید بمانید باید مثل سیف‌الله داد باشید. دو سال اول مدیریت شمقدری از سیف‌الله داد هم بهتر است. اگر سر تعطیلی خانه سینما با شمقدری همراهی می‌کردند، سینمای ما جهت‌گیری‌های جدیدی پیدا می‌کرد و ما الان گرفتار این شرایط نبودیم. ریل‌گذاری‌های جدیدی می‌شد که به نفع سینما بود.

چه جهت‌گیری‌هایی؟ بیشتر توضیح می‌دهید؟

یک مثال می‌زنم. در سال ۹۰ فیلم‌های توقیفی را چه کسی اکران کرد؟ مگر حوزه تحریم نکرد و نمایندگان مجلس هم نگفتند که باید فیلم‌ها توقیف شوند؟ اما شمقدری همه را پخش کرد. اتفاقی که در تاریخ بی‌نظیر است. حتی فیلم‌هایی را هم که از قبل توقیف بودند اکران کرد.

این موضوع را که گفتند جریان آقای مشایی در ساخت فیلم «زندگی خصوصی» از شما حمایت کرد رد می‌کنید؟

مگر «زندگی خصوصی» فیلمی در جهت تایید دولت احمدی‌نژاد است؟ همان زمان روزنامه ایران علیه فیلم ما مطلب نوشت که این فیلم علیه دولت است. من با این سابقه کسی نیستم که فارابی یا فلان نهاد و جریان به من بگویند چه چیزی بسازم یا نسازم. این حرف‌ها فقط برای خراب کردن است. تمام اسناد مالی فیلم موجود است.

شما در فیلم هم اصولگراها را می‌زنید و هم اصلاح‌طلب‌ها را. کاراکتر سعید نیک‌پور را هم در قالب یک الگو و قهرمان معرفی می‌کنید که نطقی که در یکی از مهم‌ترین سکانس‌ها می‌کند کاملا در حال و هوای صحبت‌های جریان مشایی و احمدی‌نژاد است. این ادعا که ما نه اصولگرا هستیم و نه اصلاح طلب! ما جریان سوم‌ هستیم!

این را مطلقا قبول ندارم. قسمت اول حرفت را قبول دارم. «زندگی خصوصی» هم علیه اصولگراهاست و هم علیه اصلاح‌طلبان. حرف‌هایی که سعید نیک‌پور می‌زند نماد بارز همان اعتدالی ا‌ست که همواره مدافعش بودم و نمونه مشخص آن صحبت‌های مقام معظم رهبری و آقای هاشمی ا‌ست.

و آقای روحانی؟

بله دقیقا. من اولین ‌بار در سال ۵۶ آقای روحانی را در مسجد ارگ دیدم و پای منبر سخنرانی ایشان بودم. عید سال ۹۲ با یکی از مقامات بالای دولت آقای روحانی حرف می‌زدم و به ایشان گفتم اگر روحانی بیاید قطعا رای می‌آورد و حتی در همین انتخابات هم مطمئن بودم که او برنده خواهد شد. من اصولگرا و اصلاح‌طلب را ذاتا حقه‌باز می‌دانم.

خب یکی از این دو جریان الان حامی اصلی آقای روحانی‌اند!

جریان اصلی حامی آقای روحانی از حلقه اعتدالیونی ا‌ست که نه اصولگرا هستند و نه اصلاح‌طلب!

حمایت تمام قد آقای خاتمی از ایشان را چطور می‌بینید؟

این حمایت‌ها بخشی از بازی‌های گروه‌های سیاسی‌ است و ربطی به آقای روحانی ندارد.

برگردیم سر صحبت اصلی و ارتباط شما با دولت‌های مختلف. در حاشیه‌های خانه سینما و در صف‌کشی دو طرف دعوا، طرف مقابل شما به لحاظ فکری و خط مشی تقریبا یکدست بودند؛ اما بین شما و مثلا آقای سهیلی و شمقدری و سجادپور به‌جز مخالفت با طرف مقابل چه اشتراکی وجود داشت؟

اشتراک من و آقای شمقدری در این بود که هر دو از باز شدن فضای سینما دفاع می‌کردیم. اتفاقا خانه سینمایی‌ها بودند که به خاطر مصلحت شخصی و مسائل جناحی سراغ حوزه رفتند و کل سینما را زیر سئوال بردند. ما با خانه سینمایی که مسجد ضرار باشد مخالفیم و باید آن خانه را ویران کرد. سی تا آدم از سال ۷۲ تا الان دارند آنجا را می‌چرخانند. گفتند فرح‌بخش مخالف کار صنفی‌ است. منی که اولین تشکیلات صنفی بعد انقلاب را تاسیس کردم و همواره منافع جمع را بر منافع خودم ترجیح دادم. من با شمقدری هیچ ارتباط خطی و فکری ندارم و از بعد دوران مدیریت تنها دو بار ایشان را در مراسم ختم دیده‌ام، اما آن زمان که کار درست را انجام می‌داد از او حمایت کردم.

این تعاریف شما شامل حال آقای سجادپور هم می‌شود؟

در تاریخ بعد از انقلاب مدیرکلی بهتر از سجادپور ندیدم. در اتاقش همیشه به روی مردم باز بود و ساعت ۱۲ شب اگر یک کارگر فنی هم تماس می‌گرفت، تلفنش‌ را جواب می‌داد. چرا باید جناحی فکر کنیم؟ چون سجادپور برای زمان احمدی‌نژاد است بگوئیم آدم بدی بود؟ از طرف دیگر برعکس آن گروه مدیرانی که الان هستند اصلا جواب مردم را نمی‌دهند.

پس چرا این قدر از دولت آقای روحانی حمایت می‌کنید؟

حمایت من از آقای روحانی ربطی به وزارت ارشاد ندارد. اتفاقا وزارت ارشاد روحانی ترسو و بی‌جرئت است. دولت روحانی در چهار سال اول هیچ کاری برای سینما نکرد، اما حمایت من از دولت روحانی، حمایت از کلیت دولت است.

شما به عنوان یکی از منتقدین اصلی خانه سینما با سابقه‌ای که داشتید، چرا هیچ وقت نامزد مدیر عاملی نشدید؟

نمی‌خواستم.

چرا؟ هم نفوذ داشتید و هم با آقای شمقدری هم سلیقه بودید.

تمایلی به کار در این شرایط نداشتم. در سال ۸۲ نایب رئیس خانه سینما و همیشه مشغول کار صنفی بودم. از طرف دیگر شرایط خانه سینما به‌قدری آشفته و به‌هم ریخته بود که فکر می‌کردم نیاز به یک خانه تکانی اساسی دارد. کسی که در مجمع عمومی خانه سینما ۱۴ رای می‌آورد نباید رئیس هیئت مدیره خانه سینما بشود.

خب حضور شما می‌توانست همان خانه تکانی باشد.

می‌دانستم که با حضور در آن جمع رانت‌خوار نمی‌شود تغییری را به وجود آورد. شمقدری تنها کسی بود که جلوی آنها ایستاد و در ابتدا موفق هم شد.

یعنی قدرت و نفوذ این افراد از شما که ارتباطات زیادی هم در داخل و هم در خارج سینما دارید، بیشتر است؟

اگر ما نبودیم که اصلا الان شرایط دیگری برقرار بود. به خاطر حضور امثال ماست که اینها جرئت انجام برخی کارها را ندارند. اما همین جمع سی نفره جوری طراحی کردند که قدرت بین آنها دست به دست می‌شود. با رانت می‌توانند بودجه چند میلیاردی بگیرند و جشنواره برگزار کنند، از شهرداری و دیگر جاها بودجه‌های آن‌چنانی بگیرند و…

منشأ این همه قدرت و رانت کجاست؟

منشا این قدرت از بازمانده‌های مدیریت دهه۶۰ است. مدیران آن زمان عوامل و آدم‌های خود را گذاشتند و رفتند و امروز می‌بینیم مدام به افراد مختلف هجمه وارد می‌کنند. یک بار از ابتذال می‌گویند و بار دیگر برچسب سیاسی می‌زنند. رفتارهای آنها مرا به یاد سیاست معاویه می‌اندازد که بره‌های کوچک را به بچه‌ها می‌داد و همه‌ جا پخش می‌کرد که اینها از طرف معاویه‌ است و بعد عوامل خودش بره‌ها را می‌کشتند و این بار می‌گفت این کار علی ا‌ست و به این شکل زمینه را برای حذف رقیب و ادامه حیات سیاسی خود مهیا می‌کرد. حالا کار این افراد انحصارطلب هم با دیگران همین است.

آقای فرح‌بخش! من هیچ وقت ارتباط بین این حرف‌های مذهبی شما و فیلم‌هایی را که تولید کرده‌اید  نفهمیدم. از همین فیلم آخری که کارگردانش هم بودید و خیلی حرف و حدیث داشت شروع کنیم. چه ارتباطی است میان کسی که می گوید دنباله‌روی اهل‌بیت(ع) است و در تمام مصاحبه‌های خود حداقل دو سه حدیث روایت می‌کند، با فیلمی مثل «پا تو کفش من نکن»؟

اول این را بگویم که قرار نبود این فیلم را من بسازم؛ اما یک هفته قبل از شروع فیلمبرداری پای آرش معیریان شکست و ما هم چون از قبل برنامه‌ریزی کرده بودیم نمی‌توانستیم فیلمبرداری را به تاخیر بیاندازیم و این شد که تصمیم گرفتم خودم کارگردانی کنم. از طرف دوم چه منافاتی بین فیلم و اهل‌بیت(ع) هست؟ این دو تا را نباید با هم قاتی کرد.

این حجم بالای شوخی‌های جنسی منافاتی با اعتقادات شما ندارد؟

معیار شما چیست؟ هیچ کدام از شوخی‌های فیلم «پا تو کفش من نکن» هیچ منافاتی با شرع و قانون و هنجارهای ما ندارد. بعد هم ما که نگفتیم این فیلم را اهل‌بیت(ع) تقدیم می‌کنند که … ما می‌گوئیم این فیلم برای سرگرمی مردم ساخته شده است. من اعتقادی به اینکه فیلم حتما باید پیام خاصی داشته باشد ندارم. البته اگر فیلمسازی هم فیلم سرگرمی ساخت و هم حرف مهمی زد باید دستش را بوسید.

یعنی اگر زمان به عقب برگردد باز هم این فیلم را می‌سازید؟

قطعا نه. ساخت این فیلم اصلا کار من نیست. اگر فیلم را ساختم فقط به خاطر این بود که نمی‌توانستیم فیلمبرداری را به تاخیر بیاندازیم. روی فیلم هیچ ادعایی ندارم. فقط می‌گویم فیلمی که ساخته‌ام که منافاتی با شرع ندارد.

ولی من در مورد شوخی‌های فیلم هنوز قانع نشده‌ام.

کدام شوخی‌ خلاف شرع است؟ بگوئید تا توضیح بدهم.

دیالوگ‌هایی مشابه اینکه؛ “اسپری بزنیم بحثمون به تاخیر می‌افته…” یعنی چه؟

این مورد وقتی درست است که تو کلام را مقطع کنی. وقتی جمله ادامه دارد این معنا را ندارد.

اصلا علت مطرح شدن این شوخی چیست؟ چیزی جز تداعی همان مفاهیم مبتذل جنسی؟

این طوری که باید کل سینما را تعطیل کنیم! این شوخی‌ها فقط برای خندیدن مردمی‌ است که آمده‌اند سرگرم شوند و تفریح کنند. یک جمله‌ای بود در فیلم که آدم مریضی مثل ایل‌بیگی که خیلی با او مشکل داشتیم، به آن ایراد گرفت و در نهایت هم حذفش کردیم. بعضی جملات با نحوه اداهای مختلف و با پس و پیش کردن فعل و فاعل معانی مختلفی می‌دهند. اگر نگاه مریض باشد، این جملات یک معنا دارند و اگر نگاهمان اعتدالی باشد اصلا این حرف‌ها پیش نمی‌آیند.

برای کسی که تقریبا بیست سال پیش (سال ۷۹) «آواز قو» را ساخته است که نامزد دریافت بهترین فیلم از جشن خانه سینما شده و فیلم‌هایی مثل «کما» یا «عطش» را هم در کارنامه دارد که بالاخره حداقلی از کیفیت را دارند، ساختن فیلمی مثل «پا توکفش من نکن» خیلی جالب نیست. چرا به ساخت این فیلم‌ها رسیدید؟

این فرمایش تو را می‌فهمم. اینکه وقتی تو ۲۰ را داری چرا می‌روی سراغ ۱۰؟ خیلی صادقانه بگویم این حرف را رد نمی‌کنم و قبول دارم. حالا شاید از همین جمله من هم سوء استفاده کنند، ولی من می‌گویم کارنامه آدم‌ها را باید در مجموع دید. حتی بهترین فیلمسازان دنیا هم در کارنامه کاریشان فیلم‌های خوب و بد و متوسط دارند. یک چیز دیگر هم اینکه یک وقت‌هایی شرایط جامعه طوری است که فیلمی می‌سازی که خیلی باب میلت نیست و نمی‌توانی از آن دفاع کنی.

یعنی می‌شود این طور گفت که ساخت فیلمی مثل «با تو کفش من نکن» از وفق دادن با جامعه حاصل می‌شود؟

یک مقداریش وفق دادن است و بخش دیگر هم شرایط فیلمسازی است. چرا از دوران سیف الله داد حمایت می‌کنم؟ به خاطر اینکه همه افراد آزادی عمل داشتند که هر چه می‌خواهند بسازند، ولی الان فیلمساز امنیت ندارد، یعنی تمام تمرکزش روی فیلم نیست و نگران حواشی و مسائل مختلف است. در زمان داد و شمقدری چون احساس امنیت کاملی وجود داشت، من «اواز قو» و «زندگی خصوصی» را ساختم. البته باز هم بگویم که دو سال اول شمقدری حتی از زمان داد هم بهتر بود. در این زمان‌ها به هیچ چیزی جز فیلمم فکر نمی‌کردم. به اعتقاد من مسئولین و منتقدین هیچ کدام قابل اعتماد نیستند.

این جمله خیلی کلی و مبهم است!

بگذار خاطره‌ای را بگویم. «کما» را اکران کرده بودیم و «شارلاتان» را کلید زده بودیم. رفتیم برای گرفتن وام از فارابی که آقای رضاداد گفت این چه فیلمی است؟ حداقل فیلمی مثل «کما» بساز! یادشان رفته بود که درباره «کما» چه حرف‌هایی زدند و ما را تحت فشار قرار دادند. جالب اینجاست که سال بعد سر «عروس فراری» هم گفتند بابا حداقل یک چیزی مثل «شارلاتان» بساز!

جدی می‌گویید؟در مقابل «عروس فراری» به شما گفتند فیلمی مثل «شارلاتان» بساز؟

بله! دقیقا! به خاطر همین است که می‌گویم اصلا کاری با حرف‌های اینها ندارم. من در سال ۶۴ فیلمی ساختم به نام «گردباد» که اولین فیلم در باره تفاله‌های اتمی بود. همین الان هم هر بار تلویزیون این فیلم را پخش می‌کند، از مقامات امنیتی و سیاسی و فرهنگی زنگ می‌زنند و از من تشکر می‌کنند، ولی در زمان ساخت فیلم پدر من و قدکچیان را در آوردند. به خاطر همین چیزها همیشه به اجتهاد خودم عمل کرده‌ام.

شما که در سال ۸۲ فیلمی کمدی مثل «کما» را ساخته‌اید، اگر در همان مسیر ادامه می‌دادید امروز بعد از سیزده چهارده سال به جای «آس و پاس» و «خالتور» و «پا تو کفش من نکن» باید فیلم‌های بهتری را از شما می‌دیدیم.

«کما» فقط یک فیلم کمدی نبود و من در آن خیلی حرف‌های اجتماعی مهمی می‌زنم.

من بحث ساختاری دارم، درباره فرم و سر و شکل فیلم‌ها. فیلمی مثل «کما» یک حداقل‌هایی را رعایت می‌کند، اما در یک سری از فیلم‌های شما هیچ حداقلی رعایت نمی‌شود.

علتش همان حرف‌هایی است که می‌خواهم بزنم. به خاطر آن حرف‌ها باید فیلمت سر و شکل دیگری داشته باشد. حساب فیلم‌هایی مثل «کما» و «زندگی خصوصی» و «آواز قو» با «شارلاتان» و «عروس فراری» و «پا تو کفش من نکن» کاملا از هم جداست. آنها فیلم‌های ماندگاری خواهند بود و اینها نه! این فیلم‌ها فقط برای سرگرمی ساخته شده‌اند.

این ماندگاری را از چه جهتی می‌گوئید؟

 من ده سال پیش رفته بودم آمریکا و برایم خیلی جالب بود که مردم از بین این همه فیلم ایرانی که در آنجا به نمایش درامده بود، تنها از سه فیلم یاد می‌کردند؛ «کما»، «آواز قو» و «مارمولک». هیچ فیلم دیگری را نمی‌شناختند. مثلا فیلمی مثل «مارمولک» با اینکه ساختار خیلی معمولی دارد و کمال تبریزی هم فیلم بهتر از «مارمولک» خیلی ساخته، ولی این فیلم ماندگار شده است.

انتقاد دیگری که به کارهای حسین فرح‌بخش وارد است این است که می‌گویند او فیلم‌های قبل از انقلاب را با حذف چند صحنه و چند دیالوگ عینا بازسازی می‌کند. اصلا ارتباط شما با سینمای قبل از انقلاب چیست؟

من همه فیلم‌های قبل از انقلاب را دیده‌ام و افتخار هم می‌کنم. همان طور که فیلم‌های بعد از انقلاب را دیده‌ام و دنبال می‌کنم. سینمای قبل از انقلاب هم جزئی از فرهنگ این مملکت هست و قابل حذف نیست. مثلا شما می‌توانید دوره قاجار را از تاریخ ایران حذف کنید؟ این را هم بگویم که اگر قدیمی‌ها و قبل از انقلابی‌ها نبودند ما امروز نبودیم که فیلم بسازیم و همان طوری که بارها گفته‌ام واژه‌ای به نام «فیلمفارسی» را اصلا قبول ندارم. ما قبل از انقلاب فیلم‌های مبتذل و مزخرف داشتیم و فیلم‌های متوسط و خوب هم داشتیم.

فیلم های مورد علاقه شما از سینمای قبل از انقلاب چه فیلم هایی هستند؟

انتخاب اولم بدون شک «خشت و آینه» ابراهیم گلستان است. بهترین فیلمی‌ است که قبل از انقلاب دیده‌ام و خیلی هم دوستش دارم. قبل از انقلاب ما سه دسته فیلم داریم؛ فیلم مبتذل، فیلم مزخرف و فیلم خوب و بعد از انقلاب هم فیلم خوب داشتیم و فیلم بد و فیلم سطحی. ما چیزی به نام فیلم مبتذل بعد از انقلاب نداریم. فرهنگ ابتذال چیز دیگری‌ است. آن دیوانه‌ای که می‌گوید نماد ابتذال نمی‌فهمد چه می‌گوید.

شما فیلم‌هایتان را از روی فیلم‌های قبل از انقلاب می‌سازید؟

من از شما سئوال می‌کنم اولا این کار چه اشکالی دارد؟ بعد هم اینکه اگر شما بتوانید یک فیلم آن زمان را که بسیاری از مسائل ممنوعه در آن وجود دارند با شرایط روز آداپته کنید یعنی یک داستان جدید. اصلا شما همین موبایل را ببین که امروز به یکی از ابزارهای ضروری زندگی تبدیل شده و آن زمان اصلا نبوده است. همین مسئله کوچک خط اصلی قصه را تغییر می‌دهد. پس اصلا چنین حرف‌هایی درست نیستند. در حال حاضر بازسازی فیلم‌های قبل از انقلاب اصلا غیرممکن است.

حد فاصل اواخر دهه ۸۰ تا سال ۹۴ فیلم‌های شما با یک افت مخاطب و فروش رو به رو شد، اما از سال گذشته باز هم کمدی‌های شما در جدول اکران به فروش بالایی رسیدند و در همین روزها هم با «خالتور» با فروش بیش از۷ میلیارد رتبه هفتم فروش سال را در اختیار خود دارید، علت این استقبال مجدد را در چه می‌دانید؟

سعی کردیم به سلیقه مردم و تماشاگر نزدیک‌تر بشویم و فیلم‌هایی بسازیم که مردم بیشتر دوست دارند. این را هم بگویم که فکر می‌کنم همین که ما سرپا هستیم و فیلم می‌سازیم یعنی موفق بوده‌ایم، چون بدون اینکه از جایی حمایت یا توسط نهاد یا ارگانی شارژ شویم داریم فیلم می‌سازیم. در سال ۸۶ فیلم «زن ها فرشته‌اند» را در مجموع با ۲۰۰ میلیون تومان ساختم و فیلم در تهران و شهرستان حدود یک میلیارد و هفتصد میلیون فروخت، اما اگر همین امروز بخواهم این فیلم را بسازم با هزینه‌های تبلیغاتی که آن زمان داشتم بالای چهار میلیارد هزینه خواهد داشت و فیلم هم حدود ۴۰۰ میلیون خواهد فروخت. البته من مهم‌ترین علت را خواست و اراده خدا می‌دانم که در طول همه این سال‌ها هیچ کدام از فیلم‌های ما ضرر نداده و هرکسی خواست با سند و مدرک ثابت می‌کنم.

پس فیلم‌هایی مثل «دردسر بزرگ»، «پس‌کوچه‌های شمرون»، «نازنین» و «شانس عشق تصادف» هم برای شما سوددهی داشتند؟

همه فیلم‌هایی که در طول این سال‌ها ساختیم یا فروش بالایی داشتند یا فروش متوسطی داشتند و در بدترین شرایط به سود حداقلی رسیده‌اند. مهم‌تر اینکه در تمام این سال‌ها هیچ کسی از ما نه شکایت مالی کرده، نه اخلاقی. تنها دفتری که حسابش با فارابی صفر است پویافیلم است.

برسیم به حکایت ساخت فیلم «عطش» و پاسخ شما به ادعای ساخته شدن این فیلم را که توسط آقای جعفری مطرح شد بشنویم

من از وقتی گفتگوی شماره قبل شما را خواندم از طرف نزدیکان و عوامل خود فیلم با این درخواست مواجه شدم که جواب این فرد را برای ثبت در تاریخ بدهم، وگرنه اصلا این فرد در حدی نیست که بخواهم به او جواب بدهم. کسی که آمده دفتر من و به من التماس کرده که با او کار کنم حالا گفته است که شنیدم فرح‌بخش آدم خوبی است! تو اصلا کی هستی که بخواهی درباره من صحبت کنی؟ وای به حال من که روزی آدمی مثل جعفری بخواهد از من تعریف کند.

ما قاسم جعفری را اصلا نمی‌شناختیم تا اینکه یک روز به دفتر ما آمد و یک فیلمنامه به نام «لحظه گرگ و میش» را به ما فروخت که ما اصلا هیچ وقت آن را نخواندیم! با امتیاز آن، فیلم «گروگان» (اصغرهاشمی) را که آقای مطلبی فیلمنامه‌اش را نوشته بود ساختیم و اسم قاسم جعفری و یک نفر دیگر ـ یوسف رضا رئیسی ـ را هم به عنوان نویسنده زدیم. اینکه این فرد ادعا کرده فیلمنامه «گروگان» را به شریک ما خانم منیژه حکمت فروخته‌ اصلا صحت ندارد.

در تمام این سال‌ها فقط من و آقای در پویافیلم علیخانی بودیم. از همین جا مشخص است که این آدم دروغ می‌گوید و طوری این دروغ را راحت و عادی بیان می‌کند که خودش هم باورش می‌شود. او ذاتا آدم دروغ‌گویی است. بعد از این اتفاق این آقا هر چند وقت یک بار به دفتر ما می‌آمد و می‌گفت من عاشق دفتر شما هستم و … یک فیلمی هم ساخت در این حد فاصل به نام «ماه مهربان» که به‌ زور من و آقای علیخانی را برد فارابی تا فیلم را ببینیم و من هم گفتم این چه افتضاحی ا‌ست که ساخته‌ای!

رفت و آمدهای این آقا به دفتر ما ادامه داشت تا اینکه در اردیبهشت سال ۸۱ ما در تنکابن مشغول ساخت فیلم «رز زرد» (داریوش فرهنگ) بودیم که به من تلفن کرد و گفت در تلویزیون ممنوع‌الکار شده‌ام و می‌خواهم با شما یک فیلم کار کنم. گفتم من که الان شمال هستم. وقتی برگشتم با هم صحبت می‌کنیم، ولی آمد شمال و یک فیلمنامه به ما داد به نام «خواب برفی» و برگشت تهران. فیلمبرداری «رز زرد» تمام شد و من درگیر اسباب‌کشی منزل بودم که یک روز آمد و دوباره اصرار کرد که این فیلم را بسازیم و در ادامه گفت من در ساخت فیلم هم شراکت می‌کنم. جعفری می‌دانست که ارشاد به او مجوز ساخت فیلم نمی‌دهد و می‌خواست به اعتبار من مجوز ساخت بگیرد و به من گفت حیات و ممات من در ساخت این فیلم است.

او در تمام فیلم‌هایش، هم شکایت اخلاقی داشته و هم شکایت مالی. سر فیلم «قاصدک» با ابوالفضل پورعرب درگیر شد و با وساطت من قضیه حل شد. از خانم کیان‌افشار هم که در فیلم آخرش «عین شین قاف» بازی کرده است می‌توانید در باره این فرد و شخصیتش سئوال کنید. پنجه بسیاری از بازیگران سینما در صورت ایشان جا انداخته است.

در نهایت به ارشاد رفتیم و مجوز ساخت «خواب برفی» را گرفتیم. من از همان زمان پیمان معادی را هم آوردم و هر کاری می‌کردیم می‌دیدیم فیلمنامه این کار جواب نمی‌دهد. از طرفی جعفری گفته بود ۳۰ میلیون هم سرمایه می‌آورد تا در۲۰ درصد فیلم شراکت داشته باشد و ما هم به‌‌رغم اینکه تا به حال با کسی شراکت نداشته‌ایم، اما قبول کردیم. ولی هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاد و ایشان پولی پرداخت نکرد. سرانجام تصمیم گرفتیم قصه دیگری را به نام «عطش» را با طرحی از خودم که آقای پیمان معادی نوشته بود بسازیم.

در زمان نوشتن فیلمنامه جدید جعفری چون تعادل عصبی نداشت هر روز با یکی از عوامل فیلم دچار تنش می‌شد. یک روز به فرهاد آئیش (بازیگردان فیلم) توهین و روز دیگر به پیمان معادی فحاشی می‌کرد. او را کنار کشیدم و گفتم این فیلم صاحب دارد و حق ندارد این برخوردها را سر صحنه داشته باشد. شروع کرد به خودش رکیک‌ترین فحش‌ها را دادن! او را آرام کردم و گفتم فعلا در مرحله پیش‌تولید هستیم و خواستم قضیه همان جا تمام شود. فیلمبرداری شروع شد و در همان سه چهار روز اول به اصغر نعیمی دستیار فیلم گفت از فردا سر صحنه نیا! دیدم به هیچ شکلی نمی‌شود با این آدم کنار آمد و او مدام سر هر مسئله‌ای به عوامل مختلف فحاشی می‌کند و بر خلاف رویه‌ای که در تمام این سال‌ها داشتم و در حین فیلمبرداری از آبدارچی گرفته تا عوامل بالاتر کسی را حتی اگر ضعیف بود تغییر ندادم، مجبور شدم او را کنار بگذارم و چون هیچ کارگردان دیگری حاضر به قبول کار نبود، تصمیم گرفتم خودم فیلم را کارگردانی کنم.

این آدم بعد از اینکه او را کنار گذاشتیم خواهش کرد که آبرویش را نبریم، اما رفت و همه جا دروغ گفت. ادعا کرده است که ۸۵% فیلم را او ساخته است، در حالی که اگر همه فیلم‌های جعفری را جمع کنید، یک سکانس مثل «عطش» نمی‌توانید پیدا کنید. از طرف دیگر پشت صحنه‌های فیلم موجود است که من آنها را منتشر خواهم کرد. چطور یک آدم در چهار روز می‌تواند ۸۵% یک فیلم را بسازد؟ البته از همان چهار روز هم دو روز آن تکرار کردم! زمانی که ایشان را کنار گداشتم فیلم پشت صحنه موجود است همه خوشحال شدند، چون جعفری موجود غیرقابل تحملی است.

یک چیز دیگر هم بگویم. فکر می‌کنید چرا گفتگوی شماره قبل شما با قاسم جعفری را کیهان منعکس می‌کند؟ چون قاسم جعفری و حسین شریعتمداری دو روی یک سکه‌اند.  آقای شریعتمداری و جعفری هر دو از یک قماش‌ و سمبل ابتذال‌اند. معنی واقعی ابتذال فرهنگی که می‌گویند این دو نفر هستند. اصلا جدای از بحث فیلم «عطش»، شما ببینید این آدم چه ادعاهای عجیبی کرده است؟ اصلا کیارستمی تو را حساب می‌کرد که حالا بخواهد با تو بنشیند و حرف بزند؟ من ضرغامی و لاریجانی را از نزدیک می‌شناسم. اصلا تو را به دفترشان راه نمی‌دهند. این جمله من خیلی مهم است که تمام افرادی که با او کار کردند، از او ناراضی بودند و به همین خاطر است که امروز به عنوان یک عنصر نامطلوب از سینما حذف شده است. کسی در سینما و تلویزیون نیست که با او کار کرده باشد و در آخر کارشان به زد و خورد نکشیده باشد

شما البته همیشه به مخالفان خود جواب‌های تند و تیزی می‌دهید

مثلا کدام مورد؟ نام ببر.

مثلا همین جوابی که به قاسم جعفری دادید، یا نامه‌های تندی که برای آقایان احمد خاتمی امام‌جمعه تهران و حسین شریعتمداری نوشتید. در میان سیاسیون هم کمتر می‌شود نمونه چنین نامه‌هایی را دید و …

آن شخصیت‌های سیاسی آبروی مرا بردند و من هم جواب آنها را دادم. به من تهمت زدند و من از خودم دفاع کردم. در جمهوری اسلامی اگر برانداز نباشید و صداقت خودت را ثابت کرده باشید، در بیان هر اندیشه و دیدگاه انتقادی آزادید.




در نشست شهردار با سینماگران اتفاق افتاد⇐اعتراض حسین فرحبخش به حضور یک مدیر قالیبافی در نشست+قول محمدعلی نجفی به فرحبخش درباره تغییر و تحول فرهنگی در شهرداری+فیلم

سینماروزان: دیدار رودرروی گروهی از سینماگران با محمدعلی نجفی شهردار تهران در شب سرد نهم بهمن ماه در موزه سینما برگزار شد؛ دیداری با حضور دو دسته از سینماگران.

دسته اول سینماگران منفعلی که طی سالیان طولانی بار خود را با حمایتهای نهادی و ارگانی بسته‌اند؛ این جماعت مجال گفتگو با شهردار را محلی کردند برای گفتن حرفهای تکراری بی سر و ته که کمترین سودی به حال صنف سینما ندارد.

دسته دوم اما گروهی از سینماگران مستقل بودند که کوشیدند در دیدار روبرو با شهردار به صراحت و با شفافیت معضلات اصلی سینماگران با ارگانهای شهری و به خصوص توقیف فیلمهای مجوزدار، کسر پنج درصد از فروش بلیت و عدم تخصیص عادلانه تبلیغات محیطی را به شهردار گوشزد کنند.

حسین فرحبخش از جمله سینماگران دسته دوم بود که در دیدار مستقیم با شهردار به صراحت گلایه کرد از وتوی پروانه نمایش ارشاد توسط مدیرعامل قالیبافی تصویرشهر؛

فرحبخش به محمدعلی نجفی گفت: چرا وقتی ارشاد به ما پروانه نمایش می‌دهد زیردست شما پروانه را که قبول ندارد هیچ حتی میگوید شهیدمطهری را هم قبول ندارم! ایشان حق ندارد فیلمی را که وزارت ارشاد جمهوری اسلامی تأیید کرده توقیف کند.

فرحبخش ادامه داد: در شأن شهردار فعلی نیست که یک آدم درجه چندم بازمانده از روزگار سابق همچنان در سیستم سینمایی شهری باشد! در شأن محمدعلی نجفی نیست که ساختار سینمایی اش ساز خود را بزند.

نجفی با تأکید بر آن که خودش هم روند درپیش گرفته شده در مدیریت تصویرشهر را قبول ندارد، قول پیگیری ماجرا و تعویض این مدیر را به فرحبخش داد اما این همه ماجرای فرحبخش و مدیرعامل تصویرشهر نبود!

پرده دیگر ماجرا زمانی بود که مدیرعامل تصویرشهر در نشست سینماگران با شهردار حاضر شد؛ اینجا بود که فرحبخش معترض شد چرا فردی که علنا فیلمهای مجوزدار سینما را تحریم میکند باید در نشست اهالی سینما حاضر باشد؟ و از این گفت که چرا کسی که سینمای ایران و پروانه نمایش ارشاد را قبول ندارد وارد نشست شهردار شده؟

این سخنان فرحبخش که با تحسین سینماگران مستقل حاضر در نشست مواجه گشت، سبب‌ساز آن شد که مدیرعامل تصویرشهر مجبور شود نقطه ای دور از کانون توجه سینماگران را برای نشستن انتخاب کند!!

برای دیدن فیلم گفتگوی فرحبخش و شهردار اینجا را ببینید.




وفای به عهد تهیه‌کنندگان⇐اهدای تمام عایدی اول آذرماه «خالتور» به زلزله‌زدگان کرمانشاه

سینماروزان: دست‌اندرکاران تولید کمدی «خالتور» تمام عایدی گیشه‌ روز اول آذرماه فیلم را از طریق سازمان هلال احمر به زلزله‌زدگان کرمانشاه اهدا شد.

عبدالله علیخانی و حسین فرحبخش تهیه کنندگان «خالتور» پیشتر درباره اهدای عایدی فروش اول آذرماه این فیلم به زلزله زدگان اطلاع‌رسانی کرده بودند و همین موجب شده بود مخاطبان هم در این اقدام خیرخواهانه مشارکت فعال داشته باشند.

علیخانی و فرحبخش سه شنبه 21 آذرماه، عایدی روز اول آذرماه «خالتور» که رقمی قابل توجه شده بود را از طریق سازمان هلال احمر به زلزله زدگان اهدا کردند.

پیشتر بنا بود که تهیه‌کنندگان «خالتور» این رقم را صرف خرید کانکس برای زلزله زدگان کرمانشاه اهدا کنند اما برای پرهیز از موازی کاری با هلال احمر مبلغ حاصل از گیشه اول آذرماه با نظارت محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی و ابراهیم داروغه زاده معاون نظارت از طریق هلال احمر صرف کمک به زلزله زدگان شد.

کمدی «خالتور» به کارگردانی آرش معیریان از جمله آثار پرفروش سینماهای ایران در سه ماه اخیر است که توانسته از رقم فروش 5میلیارد عبور کند.

مهران غفوریان، علی صادقی، پوریا پورسرخ، سحر قریشی، محمدرضا شریفی‌نیا، محمدرضا هدایتی، مریم امیرجلالی، امیرحسین صدیق و مریم معصومی از جمله بازیگران این کمدی هستند.

«خالتور» داستان طنازانه تغییر مسیر چند جوان موزیسین از آوازخوانی به دل حوادثی پیش بینی نشده را روایت میکند.




واکنش صریح جامعه صنفی تهیه‌کنندگان به اقدامات خودسرانه یکی از مدیران شهرداری در توقیف «خالتور»⇐با چه حقی سالنهای نمایش عمومی را از اکران یک فیلم پرمخاطب بازداشته اید؟/مردم به لیست امید رای ندادند که شاهد آزار و اذیت خودشان و اهالی هنر باشند!/محمدعلی نجفی بهتر میداند که رواج دکان ریا و حضور کارگزاران بی لیاقت، آفت بزرگ امروز است/آیا تغییر شورا فقط نامها را تغییر داده و در بر همان پاشنه خودسری میگردد؟

سینماروزان: ممنوعیت نمایش فیلم پرمخاطب “خالتور” در بیشتر از ده سینمای شهرداری و واکنشهای تند حسین فرحبخش تهیه کننده فیلم و علی قائم مقامی از اعضای متفاوت هیات مدیره خانه سینما با بیانیه ای صریح از سوی جامعه صنفی تهیه کنندگان دنبال شد.

متن بیانیه جامعه صنفی تهیه کنندگان را بخوانید:

پیش از راهیابی لیست امید به شورای شهر و انتخاب دکتر محمدعلی نجفی به عنوان شهردار تهران، نامهربانی‌های زیادی از سوی برخی مسئولین شورا و شهرداری نسبت به سینما صورت گرفت که تبلور آن در ممانعت از نمایش فیلم‌های دارای مجوز در پردیس‌های شهرداری بود.

بخش عمده‌ای از سینماگران به دلیل اعتراض به آن وضع و میل به تغییر شرایط پای صندوق‌های رأی رفتند و مردم را تشویق کردند به لیستی رای دهند تا امید به سینمای ایران و کلان‌شهر تهران بازگردد، متاسفانه «تَکْرارِ» آن رفتارهای ناپسند دیروز توسط بعضی مدیران امروز جای تأمل دارد!

گویا شمارش تجمیع آراء در صندوق‌ها تنها نام‌ها را تغییر داد و تا امروز مرام شورا و شهرداری تغییر نکرده است چرا که در بر همان پاشنه‌ی جبر و خودسری همان بعضی‌ها می‌چرخد و همچون گذشته قربانی می‌گیرد.

تازه‌ترین زخم خورده‌ی این قانون‌شکنی‌، فیلم کم‌هزینه و کم‌ادعای «خالتور» است که بدون سالن‌های سینمایی متعلق به شهرداری موفق شده از رقبای پرخرج و پرسروصدایش پیشی بگیرد و پرفروش‌ترین فیلم این روزهای سینمای ایران شود.

درست در زمانی که سینماهای تحت مالکیت نهادهای مختلف درحال نمایش این فیلم هستند، دستور عدم نمایش این فیلم (و تعدادی فیلم دیگر) در پردیس‌های شهرداری صادر شده است.

طبق شنیده‌ها، صادرکننده‌ی این دستور، همان است که در دوران شهردار پیشین به سرعت پله‌های ترقی را طی نموده و پیش از این به خاطر ضعف مدیریتی از سوی تهیه کننده‌ی فیلم مذکور مورد انتقاد به حق قرار گرفته است‌. در جامعه‌ای که عالمان دینی‌اش مدام بر این فرمایش رسول خدا (ص) که «لن تقدس امة لا يوخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متتعتع» تأکید دارند، تهیه‌کننده‌ای کارکشته و باسابقه به خاطر انتقاد دلسوزانه از یک مدیر این‌چنین مورد ظلم قرار گرفته و فیلمش از سالن‌های سینمای متعلق به شهرداری محروم مانده است.

مگر میشود با حب و بغض به مردم خدمت‌رسانی کرد‌؟ آقای مدیر! با چه مجوزی میتوانید سالن‌هایی که متعلق به عموم مردم است را از حق نمایش فیلم‌های پرمخاطب محروم ساخته و به اقتصاد سینمای ایران لطمه وارد کنید‌؟
آقای مدیر! چگونه میتوانی بگویی تا من هستم نمی‌گذارم فیلم‌های فلان تهیه‌کننده در سینماهای شهرداری اکران شود‌ فقط به دلیل انتقادی به حق از شما در گذشته‌!»

سالن‌های سینمای شهرداری نیز برای تأمین مخارج سالانه، هزینه نگهداری و حقوق پرسنل به اکران چنین فیلم‌هایی نیاز دارند، آیا بالادستی‌های او که با آرای مردم روی کار آمده‌اند حق این را دارند که با مماشات با چنین مدیری به ملت پشت نمایند؟

آیا مردم و سینماگران به لیست امید رأی دادند تا برخوردهای شخصی و سلیقه ای بدتر از گذشته تداوم داشته باشد و موجب آزار و اذیت مردم واهل فرهنگ‌وهنر شود؟ احدی از مسئولین حق ندارد که به خاطر تحمیل سلیقه یا حتی کینه‌توزی، مانع اکران فیلم‌های دارای مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالن‌های سینما شود.

جامعه صنفی تهیه‌کنندگان تاکنون برای حفظ مصلحت‌هایی صبر پیشه کرده بود اما از این پس دیگر سکوت را جایز نمی‌شمارد و این‌گونه اقدامات – که ضد منافع ملی و اقتصادی کشور هستند – را تقبیح می‌نماید و خواهان برخورد قاطع با عاملان آن است.

کاری که یک مدیر مدعی انجام می‌دهد بدون تردید پایه‌گذاری و شراکت در یک مقابله‌ی فرهنگی‌ست که پیش از سینما بزرگ‌ترین خسران و آسیب‌ها را متوجه شهرداری پایتخت خواهد نمود. خواست ما از شهردار فرهیخته و محترم تهران، رسیدگی به این دادخواهی‌، برخورد قاطع و ریشه‌کن نمودن رفتارهای فراقانونی است.

جناب دکتر محمد‌علی نجفی بهتر می‌دانند زوال اخلاق و رواج دکان ریا و میدان دار شدن کارگزاران بی لیاقت و مال‌اندوز، بر پریشانی اوضاع آفت بزرگ امروز و موجب نابسامانی‌های اجتماعی و عدم اعتماد هر چه بیشتر به منتخبین انتخابات خواهد شد‌.

انتظار می‌رود در سایه تدبیرشان با اقدامی عاجل و به جا در این خصوص قدمی مثبت برداشته شود و حس خوب اعتماد در میان اقشار مختلف مردم خصوص اهل فرهنگ وهنر پر رنگ تر گردد.




سران خانه سینما، حمیّت صنفی را از این عضو هیأت مدیره بیاموزند⇐انتقاد صریح علی قائم‌مقامی از توقیف «خالتور» توسط تصویرشهر

سینماروزان: به غیر از جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمای ایران که اغلب سعی می‌کند با اعلام مواضع روشنی که دارد در جهت حمایت از صنف سینما حرکت کند دیگر صنوف تهیه‌کنندگی و البته خانه سینما کمتر توانسته اند همراهی صنفی خود را در بزنگاهها اثبات کنند.

به گزارش سینماروزان در ماههای اخیر بارها داشته‌ایم فیلمهای مجوزدار و دارای قرارداد ثبت شده در شورای صنفی نمایش که با ممنوعیت اکران در سینماهای عمومی متعلق به نهادها و ارگانها مواجه شده اند ولی خانه سینما حداقل برخورد ضربتی نسبت به این رفتارها را نداشته است اما به جایش برخی از سینماگران همچنان باوجدان، این رویه غلط را محکوم کرده اند.

در تازه ترین مورد کمدی-موزیکال «خالتور»آرش معیریان نیز با وجود تقاضاهای بالایی که از سوی مخاطبان برای تماشای آن وجود دارد با ممنوعیت نمایش در پردیسهای شهرداری مواجه شده است.(اینجا را بخوانید)

هرچند تصویرشهر مدعی شده به دلیل نداشتن ظرفیت اکران، «خالتور» نشان نمیدهد(اینجا را بخوانید) اما حسین فرحبخش تهیه کننده فیلم با اشاره به تعداد بیش از ده سالنه پردیسهای شهرداری، عملا سوءمدیریت را دلیل ممانعت از اکران «خالتور» دانسته است.(اینجا را بخوانید)

این رفتار باید موجب واکنش به‌موقع خانه سینما می‌شد که به روال همیشه، نشد اما علی قائم‌مقامی از اعضای هیأت مدیره خانه سینما که خود نیز این روزها درگیر تولید «جشن دلتنگی» است به صراحت از رفتار تصویرشهر گلایه کرده است.

قائم مقامی که جزو معدود رئوس خانه سینماست که اغلب کوشیده مدافع صنف باشد، با اشاره به توقیف «خالتور» توسط شهرداری در کانالش نوشته است: خبر آمده که موسسه تصویرشهر اجازه نمایش برخی فیلمهای مجوزدار را در پردیسهای شهرداری نمی‌دهد. پرسش اینجاست که آیا وظایف نظارتی وزارت ارشاد به تصویرشهر واگذار شده که این ارگان شهری ممیزی دوباره‌ای بر محصولات دارای پروانه ساخت و نمایش قرار میدهد؟؟

قائم‌مقامی ادادامه داده است: به نظر می‌رسد بهتر آن است که تمامی ارگانها و نهادها، مجوزهای قانونی ارشاد را به رسمیت بشناسند تا خدای نکرده شبهه سوءاستفاده شخصی از اموال عمومی شکل نگیرد!




حسین فرحبخش در واکنش به جوابیه تصویرشهر پیرامون توقیف «خالتور» خطاب به مدیرعامل این نهاد بیان داشت⇐امان از دروغ که گذرگاه گناهان دیگر است!/فردی که شهیدمطهری را قبول ندارد نباید در جمهوری اسلامی مسئولیت داشته باشد/طبق قانون، الویت اکران در پردیسهای شهرداری با فیلمهای سرگروه‌دار است؛ پس چرا «خالتور» را توقیف کرده‌اید؟/مگر امکان دارد در بیشتر از ده سالن شهرداری هیچ ظرفیتی برای اکران «خالتور» نباشد؟/به چه حقی پروانه نمایش ارشاد و آیین نامه شورای صنفی نمایش را وتو کرده‌اید؟/مگر پردیسهای شهرداری ملک پدری‌تان است که نمایش فیلمهای پرفروش در آنها را توقیف می‌کنید؟/پردیسهای شهرداری متعلق به عامه مردم است و شما صرفا یک کارمندید نه مالک پردیس!/هر وقت با پول شخصی‌تان سینما زدید هر چه دوست داشتید در آنها نمایش دهید/مخاطبان جنوب شهر مدام تقاضای اکران «خالتور» را دارند اما به قیمت ضرردهی پردیسهایتان، فیلم را اکران نمی‌کنید/قبول کنید که سوءمدیریت تان باعث عدم پویایی و بازدهی مکفی پردیسهای شهرداری شده!/اگر با پویافیلم مشکل شخصی دارید رسما اعلام کنید/انتظار می‌رفت بعد از بازپس گیری سوله «خندوانه» روش کار را عوض کنید اما زهی خیال باطل!/مافوق‌تان هم کلی انتقاد شنید و توجه نکرد و رفت که رفت/شما هم عنقریب خواهی رفت اما ای کاش قبل از رفتن به عدالت روی آوری و خاطره‌ای خوش برای مخاطبان به جای بگذاری!

سینماروزان: توضیحات تصویرشهر در چرایی عدم اکران کمدی «خالتور» در پردیسهای شهرداری(اینجا و اینجا را بخوانید) با واکنش حسین فرحبخش تهیه‌کننده «خالتور» و از شرکای موسسه پویافیلم مواجه شد.

فرحبخش در گفتگویی صریح با به چالش کشیدن بخشهایی از ادعاهای طرح شده در جوابیه تصویرشهر، بی‌عدالتی علی احمدی مدیرعامل این موسسه در عدم توجه به خواسته مخاطبان و به خصوص مخاطبان جنوب شهری برای اکران «خالتور» در پردیسهای شهرداری را به چالش کشیده است.

متن گفته های فرحبخش را بخوانید:

امان از دروغ که گذرگاه گناهان دیگر است! مسلمان دروغ نمی‌‌ گوید. آقای علی احمدی! اگر مسلمانیم، دروغ نگوییم!

اینکه گفته‌اید به خاطر محرم و صفر در پردیسهای شهرداری کمدی اکران نمی‌کنید دروغ است چون الان که از صفر گذشته‌ایم باز هم فیلم «خالتور» را روی پرده نفرستاده‌اید در حالی که در این سالها داشته‌ایم کمدیهایی از دفترهای پخش خاص که در همین موعد هم در پردیس‌های شهرداری اکران شده‌اند.

اینکه گفته‌اید به دلیل محدودیت سالن‌هایتان که مثلا چهار سالن در پردیس ملت است نمی‌توانید فیلمهای بیشتری اکران کنید هم دروغ است چون شما با داشتن 4سالن تا سقف 8 فیلم را میتوانید اکران کنید. بماند که پردیسهای شهرداری در مجموع بیش از ده سالن دارند و این حق «خالتور» که لااقل 3 سالن در این پردیسها داشته باشد.

درباره اینکه گفته‌اید چرا در سینما عصرجدید فقط 5 فیلم روی پرده است قیاس مع الفارق کرده‌اید. سینما عصرجدید فقط 3 سالن دارد و طبق قانون در نهایت میتواند پنج تا شش فیلم اکران کند اما پردیس 4سالنه شهرداری که طبق قانون می‌تواند تا 8 فیلم را اکران کند و الویتش هم با اکران فیلمهای سرگروه‌دار است به راحتی فیلمهای پرمخاطب سرگروه‌دار مانند «خالتور» را کنار می‌گذارد.

بماند که سینما عصرجدید یک سینمای متعلق به بخش خصوصی است و مدیرانش اختیار این را دارند که چینش اکران را تعیین کنند اما شما چه؟ مگر پردیسهای شهرداری ملک پدری تان است؟ پردیسهای عمومی متعلق به عامه مردم است و شما صرفا یک کارمندید و نه مالک و باید شرایط استفاده صحیح از این پردیسها را فراهم آوری و لاغیر!

مگر امکان دارد در بیشتر از ده سالن شهرداری هیچ ظرفیتی برای اکران «خالتور» نباشد؟ چرا «خالتور» را علیرغم داشتن بیش از ده سالن در پردیسهای شهرداری اکران نمی‌کنید؟ جز اینکه مشکل شخصی دارید با موسسه تولیدکننده فیلم که پویافیلم باشد؟؟ اگر این طور است چرا رسما اعلام نمی‌کنید با پویافیلم مشکل دارید؟

آقای احمدی! شما موظفید که طبق آیین نامه شورای اکران،  فیلمهای سرگروه دار را در الویت نمایش قرار دهید که نمی دهید. چرا؟

وجه ناراحت کننده ماجرا می دانید کجاست؟ آنجا که مدیران پردیسهای راگا و تماشا و رازی، طالب اکران فیلمهای پرمخاطب مانند «خالتور»ند ولی چون فیلم محصول پویافیلم است اجازه نمایش آن را نمی دهید؟؟

آقای احمدی! قبول کنید که سوءمدیریت‌تان باعث عدم پویایی و بازدهی مکفی پردیسهای شهرداری شده! نمی‌گویم شما توانایی خاصی ندارید؛ چرا! شما می‌توانید به آنجا که از آن شروع کرده‌اید برگردید و در حوزه کار تدارکات و مداحی کنید؟؟ و در کارتان موفق باشید اما سینماداری کار شما نیست! متأسفانه نه تجربه داری و نه دنبال تعامل سازنده با سینماگران حرفه ای برای کسب تجربه هستید.

آقای احمدی! درباره اینکه گفته اید در محرم و صفر هم نباید فیلم کمدی اکران شود هم رفتار قانونی نمی‌بینیم چون حتی شورای اکران هم فقط درباره حرمت‌گذاری دهه اول محرم سخن گفته است و اینکه شما چگونه مجوز اکران شورای صنفی نمایش را وتو می کنید جای سوال دارد.
به هنگام اکران «آس و پاس» هم به شما گفتم وقتی شورای اکران مجوز نمایش داده و حتی حوزه هنری فیلم را اکران می کند چطور است که شما حاکم شرع شده ای و دستورات قانونی را وتو می کنید؟

یادم می آید در تماسی تلفنی وقتی از آموزه های شهیدمطهری برایتان گفتم حتی درباره این آموزه‌ها هم شک و تردید وارد ساختید و گفتید ایشان را قبول ندارم؟؟! بله! آدمیان آزادند حتی با ظاهرالصلاح‌ترین شمایل(!) آرای عالمی همچون مطهری را هم قبول نداشته باشند اما فردی که مطهری را قبول ندارد نباید در جمهوری اسلامی مسئولیت داشته باشد.

آخر با کدام تحصیلات؟ با کدام تجربه تئوری برای اکران صادر می‌کنید؟ هر که نداند ما می‌دانیم که زمانی امور تدارکات حوزه علمیه چیذر به شما سپرده شده بود و به ناگاه با حضور شهردار سابق، از مدیریت سینما سربرآوردی؟! ایرادی هم ندارد اما حالا که سینمادار شدی حداقل کاری که باید بکنی این است که شرایط اکران عادلانه را فراهم کنی آن هم با مشورت گرفتن از باتجربه‌های این صنف!

ناراحت کننده است که مخاطبان جنوب شهر مدام گلایه می کنند که چرا «خالتور» در مناطقی مانند یافت آباد اکران نمی شود و این اعتراض را به گوش مدیران پردیسهایتان هم رسانده اند. اما دریغ از ذره ای توجه حتی اگر به قیمت خالی ماندن سالنهایتان و ضرردهی پردیسهایتان منجر شود. واقعا شما چه کاره‌اید که مردم شریف جنوب شهر که بانی انقلاب اسلامی هستند را از تماشای فیلمی پرمخاطب و کاملا مجاز محروم می‌کنید؟

آقای احمدی! ای کاش در مدت زمانی که وارد سینما شدید می آموختید و رشد می‌کردید! مافوق تان هم کلی انتقاد شنید و توجه نکرد و در نهایت رفت که رفت!

محمدعلی نجفی شهردار تهران آدمی است که ردی از تحجر در افکارش وجود ندارد و بر همین مبنا شما هم عنقریب خواهی رفت ولی ای کاش در این روزهای آخر و به خصوص بعد از بازپس بگیری سوله مدیریت بحران از برنامه متبوعتان «خندوانه»، به عدالت پناه می‌بردید و خاطره ای خوش برای مخاطبان جنوب شهر به جای می گذاشتی ولی زهی خیال باطل!!

واقعیت اینکه امید داشتیم با تعامل، اندکی کمک کنیم به رونق پردیسهای شهرداری که نشد چون علاقه به انتقاد سازنده وجود نداشت. ختم کلام اینکه در سینماداری که موفق نبودید؛ آرزو می کنم بعد از این به حرفه هایی که در آن تجربه دارید مثلا تدارکات و مداحی(؟؟) ورود کنید تا هم در کارتان موفق باشید و هم بانی خیر باشید و نه بی عدالتی. آرزو می‌کنم در تدارکات و مداحی موفق ظاهر شوید و به عدالت و راستی پناه ببرید که سرمایه آخرت است.




امتداد میراث قالیباف در شهرداری؟⇐توقیف نمایش کمدی پرفروش «خالتور» در پردیس‌های شهرداری⇔آیا محمدعلی نجفی از این ماجرا خبر دارد؟

سینماروزان: کمدی-موزیکال «خالتور» محصول پویافیلم از جمله فیلمهای پرفروش هفته‌های اخیر است که تقاضا برای نمایش آن در سینماهای تهران و شهرستانها مدام افزایش یافته است.

به گزارش سینماروزان این فیلم که رقم فروش آن از 2میلیارد هم عبور کرده است از ابتدای نمایش با توقیف اکران در پردیسهای شهرداری روبرو بوده است و هیچ کدام از پردیسهای شهرداری از پردیس ملت گرفته تا راگا و تماشا و رازی «خالتور» را در برنامه نمایش خود قرار نداده‌اند.

هرچند در ابتدای اکران همزمانی با ماه صفر توجیه عدم اکران یک فیلم مجوزدار در پردیسهای شهرداری بود اما با ورود به ماه ربیع‌الاول همچنان پردیسهای شهرداری «خالتور» را در برنامه نمایش خود قرار نداده‌اند.

ماجرا چیست؟ آیا سیدعلی احمدی مدیرعامل تصویرشهر که پیشتر با انتقادات تند و تیز حسین فرحبخش تهیه‌کننده «خالتور» در نحوه مدیریت روبرو شده بود مانع اکران «خالتور» شده؟

چنین رفتارهایی پیشتر و مثلا با محدودیت نمایش «پا تو کفش من نکن» دیگر کمدی پویافیلم در پردیسهای شهرداری وجود داشت ولی به نظر می رسید با حضور محمدعلی نجفی در قامت شهردار جدید پایتخت، رویه قبلی اصلاح شود.

با این حال نه تنها این اتفاق نیفتاده که همچنان در روندی پرسش برانگیز از نمایش این فیلم مجوزدار در پردیسهای شهرداری ممانعت به عمل می‌آید.

سیدعلی احمدی که در زمان حضور محمدباقر قالیباف در شهرداری توانست مدارج رشد را پیموده و تا مدیرعاملی تصویرشهر برسد هنوز درباره این روند توضیحی ارائه نداده است اما از محمدعلی نجفی که همواره از تعامل با اصحاب فرهنگ و هنر سخن گفته انتظار می‌رود توضیحی کامل در این باره به مخاطبان ارائه کند.

شاید هم نجفی اصلا از رویه درپیش گرفته شده توسط مدیران تصویرشهر خبر ندارد!؟؟




از کودک و نوجوان تا جوان و بزرگسال آمدند⇐برای حضور در اکران خیریه «خالتور» و دیدار با سحر قریشی+عکس

سینماروزان: تازه ترین اکران مردمی کمدی پرفروش «خالتور»آرش معیریان اولین شب آذرماه در پردیس سینمایی زندگی برگزار شد.

به گزارش سینماروزان این اکران که بخشی از حرکت خیریه دست اندرکاران تولید «خالتور» برای اهدای فروش کلی اول آذرماه به مردمان زلزله زده کرمانشاه بود با استقبال فراوان مخاطبان مواجه شد.

سحر قریشی بازیگر نقش اصلی زن «خالتور»، امیرحسین آرمان بازیگر محجوب سینما و تلویزیون، آرش معیریان کارگردان «خالتور» و حسین فرحبخش تهیه کننده فیلم از جمله چهره های حاضر در این اکران مردمی بودند.

طیف متنوعی از مخاطبان برای دیدار با عوامل «خالتور» و مشارکت در کمک به زلزله زدگان به پردیس زندگی آمدند؛ از کودکان و نوجوانانی که به همراه خانواده خود آمده بودند تا جوانان و بزرگسالان.

فضای گرم و صمیمانه ای که برای گپ و گفت میان عوامل «خالتور» و مخاطبان فراهم شده بود موجب شد عکاسان حاضر در مراسم تصاویر خاطره انگیزی را ثبت کنند.

بعد از گپ و گفت با عوامل نیز مخاطبان به تماشای «خالتور» نشستند؛ ویژگی اصلی این نمایش فیلم همراهی مخاطبان با لحظات مفرح و به خصوص موزیکالی بود که در جریان داستانی فیلم وجود دارد.

«خالتور» به تهیه کنندگی عبدالله علیخانی-حسین فرحبخش تازه ترین محصول پویافیلم است که در آستانه فروش 2میلیارد قرار دارد.

مهران غفوریان، سحر قریشی، پوریا پورسرخ، علی صادقی، اصغر سمسارزاده، رسول نجفیان، مریم امیرجلالی، مریم معصومی، امیرحسین صدیق، محمدرضا شریفی نیا و محمدرضا هدایتی از جمله بازیگران این کمدی-موزیکال مفرح هستند.

اکران خیریه «خالتور» در پردیس زندگی
اکران خیریه «خالتور» در پردیس زندگی/عکسها: گئو اسعدیان
اکران خیریه «خالتور» در پردیس زندگی
اکران خیریه «خالتور» در پردیس زندگی
اکران خیریه «خالتور» در پردیس زندگی
اکران خیریه «خالتور» در پردیس زندگی
اکران خیریه «خالتور» در پردیس زندگی
اکران خیریه «خالتور» در پردیس زندگی




اقبال مخاطبان به سحر قریشی و همکاران «خالتور» در پردیس مگامال+عکس

سینماروزان: حضور سحر قریشی بازیگر «خالتور» در پردیس مگامال اکباتان و همراهی محمدرضا شریفی نیا، آرش معیریان و حسین فرحبخش که از بازیگری تا کارگردانی و تهیه کنندگی را برعهده داشتند موجب تقاضای بالای مخاطبان برای حضور در این اکران مردمی شد.

«خالتور» از آن فیلمهای سرگرم کننده ایست که تقریبا تمامی طیفهای مخاطبان و به خصوص خانواده ها برای تماشای آن علاقه نشان داده اند.

اکران مردمی «خالتور» در پردیس مگامال هم مواجه شد حضور مخاطبانی از رده های سنی مختلف برای دیدار با بازیگران و عوامل فیلم.

«خالتور» یک کمدی-موزیکال و تازه ترین محصول پویافیلم است که از حضور بازیگرانی نظیر محمدرضا شریفی‌نیا، پوریا پورسرخ، سحر قریشی، مهران غفوریان، مریم امیرجلالی، مریم معصومی و علی صادقی سود می‌برد. اصغر سمسارزاده بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون، امیرحسین صدیق و رسول نجفیان از دیگر بازیگران «خالتور» هستند.

محمدرضا هدایتی بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون تیپهایی متفاوت از خوانندگان لس‌آنجلسی را در «خالتور» ایفا کرده است.

«خالتور» درباره زندگی سه جوان موزیسین است که سعی زیادی دارند اسیر موسیقی بازاری نشوند و به اجرای قطعات موجه بپردازند اما عدم اقبال مخاطبان موجب می‌شود به سراغ نوعی از موسیقی بروند که علیرغم جدی گرفته نشدن از سوی کارشناسان، مخاطبان فراوانی دارد…

عبدالله علیخانی و حسین فرحبخش تهیه کنندگی «خالتور» را برعهده داشته اند و فیلم با پخش پویافیلم روی پرده رفته است.

سحر قریشی-اکران مردمی «خالتور»
سحر قریشی، محمدرضا شریفی نیا، حسین فرحبخش و آرش معیریان در اکران مردمی «خالتور»
سحر قریشی-اکران مردمی «خالتور»
سحر قریشی در اکران مردمی «خالتور»
سحر قریشی-اکران مردمی «خالتور»
استقبال کودکان از سحر قریشی در اکران مردمی «خالتور»




فیلمی که از تهران تا مشهد و یزد سانس فوق‌العاده دارد⇐«خالتور» ۵روزه نیم میلیاردی شد

سینماروزان: فیلم «خالتور»آرش معیریان که از جمله آثاری است که در اکران آشفته پاییزی روی پرده رفته در کمتر از یک هفته نیم میلیارد فروش را رد کرد.

به گزارش سینماروزان «خالتور» از همان روز ابتدایی اکران خود مدام با تقاضای بالای مخاطبان برای تماشای و تخصیص سانسهای فوق العاده در پردیسها و سینماهای تهران و شهرستانهای مختلف از مشهد تا آبادان و یزد مواجه بوده است.

این فیلم در 5 روز ابتدایی اکران خود رقم فروش نیم میلیارد را رد کرد تا ظرف روزهای آینده وارد باشگاه میلیاردیها شود.

«خالتور» یک کمدی-موزیکال و تازه ترین محصول پویافیلم است که از حضور بازیگرانی نظیر محمدرضا شریفی‌نیا، پوریا پورسرخ، سحر قریشی، مهران غفوریان، مریم امیرجلالی، مریم معصومی و علی صادقی سود می‌برد. اصغر سمسارزاده بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون، امیرحسین صدیق و رسول نجفیان از دیگر بازیگران «خالتور» هستند.

محمدرضا هدایتی بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون تیپهایی متفاوت از خوانندگان لس آنجلسی را در «خالتور» ایفا کرده است.

«خالتور» درباره زندگی سه جوان موزیسین است که سعی زیادی دارند اسیر موسیقی بازاری نشوند و به اجرای قطعات موجه بپردازند اما عدم اقبال مخاطبان موجب می‌شود به سراغ نوعی از موسیقی بروند که علیرغم جدی گرفته نشدن از سوی کارشناسان، مخاطبان فراوانی دارد…

عبدالله علیخانی و حسین فرحبخش تهیه کنندگی «خالتور» را برعهده داشته اند و فیلم با پخش پویافیلم روی پرده می‌رود.




حسین فرحبخش روی آنتن زنده شبکه دو بیان کرد⇐جای همایون اسعدیان که دست پرورده خود ماست در شورای صنفی نمایش نیست!/شورا جای افرادیست که به بدنه صنف بیندیشند و نه به منفعت شخصی و رفیق بازی!/خدا لعنت کند او را که اکران سانسی را راه انداخت/کدام یک از روسای هنروتجربه حاضرند دو ماه بدون حقوق کار کنند؟؟/کدام عاقلی است که نسخه بدون سانسور فیلمهای روز را رها کرده و برود سینما فیلم خارجی ممیزی شده را ببیند؟

سینماروزان: امتداد انتقادات به ورود بی رویه فیلم به اکران پاییزی و فیلم سوزی متعاقب آن، در کنار پرسشهایی مبنی بر خالی نگه داشتن گروه استقلال برای اکران “آینه بغل”ی که مهر پروانه اش خشک هم نشده موضوع برنامه اخیر “سینمادو” شد.

به گزارش سینماروزان حسین فرحبخش تهیه کننده سینما با اشاره به تراکم بالای اکران پاییزی گفت: دلیل اساسی فیلمسوزی عدم تخصص اعضای شوراست چون اغلب اعضای شورا نماینده واقعی صنف نیستند. مثلا شورایعالی تهیه کنندگان یک صنف جعلیست و براساس تخصص شکل نگرفته و صاحب نظران در آن جایی ندارند و طبیعیست نماینده شورایعالی در شورای صنفی هم نمیتواند کمک حال تهیه کنندگان باشد.

وی با اشاره به کیفیت حضور افراد حاضر در شورای صنفی ادامه داد: کسی که سالها فیلم تولید نکرده یا او که هفتاد درصد سینماها را قبضه کرده نباید در شورا حضور داشته باشد. شورا جای افرادیست که به منافع بدنه صنف بیندیشند و نه منفعت شخصی و رفیق بازی.

فرحبخش با نقد حضور کارگردانان در شورای صنفی گفت: کارگردان نباید عضو شورا باشد؛ مثلا همایون اسعدیان که دست پرورده خود ماست جایش در شورای نمایش نیست چون اصلا در پخش تخصص ندارد. کارگردان اصلا نباید عضو شورا باشد و فقط سینمادار و تهیه کننده است که صاحب نظر در مقوله اکران است و میتواند عضو شورای صنفی نمایش شود.

حسین فرحبخش با اشاره بر عدم پای بندی شورای نمایش به آیین نامه تاکید کرد: چرا شورای صنفی آیین نامه خودش را خراب میکند؟ مگر خودشان نگفتند که 6 سرگروه داریم و یک اکران آزاد پس چرا خودشان در نیمه دوم این قواعد را زیرپا گذاشتند؟ چه کسی به اینها اجازه داد فیلمهای اکران آزاد را دو و سه برابر کنند؟

فرحبخش با اشاره به نقش اکرانهای سانسی در فیلمسوزی گفت: خدا لعنت کند او را که اکران سانسی را راه انداخت! این برای کشوری اروپاییست که فقط در یک خیابان صد سالن دارد و نه در کشوری با محدودیت ایران.

این تهیه کننده که سالهاست با عبدالله علیخانی موسسه پویافیلم را اداره میکند تاکید دارد: یا باید اوضاع شورای صنفی نمایش اصلاح شود یا اگر بناست بر اوضاع فعلی اصرار شود بهتر آن است شورا را جمع کنند تا هر که پروانه نمایش دارد مستقیما با سینمادار قرارداد ببندد.

فرحبخش درباره اینکه میگویند هنروتجربه باعث شده فشار از روی اکران سراسری برداشته شود بیان داشت: فیلمهای ویدیویی و آثار بی کیفیت سینمایی باید در شبکه خانگی یا سامانه های ویدیوی درخواستی عرضه شوند و اصلا منطقی نیست که این فیلمها را اکران سینمایی دهید و از آن طرف سالنهای هنروتجربه از صبح تا شب ده مخاطب هم نداشته باشند. این روند باعث میشود توهم فیلمساز شدن به هر نابلدی دست دهد.

فرحبخش ادامه داد: در هنروتجربه یک پول میلیاردی دارد خرج میشود که چه اتفاقی بیفتد؟ که با فیلم کیانوش عیاری و محسن امیریوسفی پز داده شود؟ عیاری یا امیریوسفی نیازی به هنرتجربه دارند؟ اینها فیلمهایشان در روند طبیعی اکران هم پخش کننده پیدا میکند و میفروشد.

فرحبخش افزود: کدامیک از روسا و اعضای شورای سیاستگذاری هنروتجربه حاضر هستند فقط دو ماه بدون حقوق کار کنند؟ رییس سازمان سینمایی باید جمع کند بساط این بریز و بپاش را و اگر هم خیلی علاقه دارند به کارشان با پول شخصی کار را ادامه دهند.

فرحبخش با اشاره به آفت ارگانی سازان در سینمای ایران که فیلمهایشان میسوزد اما باز هم میسازند گفت: رانتهای دولتی باعث شده یک سری تهیه کننده ارگانی پیدا شوند، فیلمهای نفروشی تولید کنند که شکست بخورند ولی مجددا رانت را گرفته و فیلم بعدی را تولید کنند. این سیکل باطل مانند سفره ایست که پهن شده برای خوردن عده ای خاص. در تولیدات ارگانی فقط دستمزد کارگردان 4برابر فروش فیلم است!

حسین فرحبخش پیرامون ماجرای اکران فیلم خارجی که پرونده اش توسط حوزه باز شده اظهار داشت: قبل از انقلاب که فضای رقابت سینمای ایران با فیلم خارجی بازتر بود نتوانستند رقابت کنند. چرا؟ چون هزینه واردات فیلم خیلی کمتر از تولید است.

این تهیه کننده ادامه داد: آنها که میخواهند فیلم خارجی بیاورند و اکران کنند یا جاهلند یا قصد نابودی سینما را دارند. همین حالا بدنه سینما 5هزار عضو دارد که 4هزار نفرش بیکارند آن هم در شرایطی که هنوز فیلم خارجی نیامده! فیلم خارجی که بیاید آن هزار نفر بقیه هم بیکار شوند.

فرحبخش با انحرافی خواندن مبحث ارتقای سینما با اکران فیلم خارجی تاکید کرد: فیلم خارجی را برای چه کسی میخواهند نشان دهند؟ مردم که دارند نسخه های فول اچ.دی آثار روز را در خانه می بینند و سینماگران هم اگر بخواهند راحت می بینند. از آن گذشته کدام عاقلی است که نسخه اصلی و فول اچ.دی فیلم خارجی را رها کند و برود در سینما نسخه ممیزی شده را ببیند؟ فیلم خارجی با ممیزی را چه کسی میرود ببیند؟ و مگر امکان دارد در جمهوری اسلامی فیلم خارجی بدون ممیزی اکران شود؟




افشاگری یک عضو کمیته صیانت درباره همکاری کارخانجات تولید لوح فشرده با شبکه قاچاق!

سینماروزان: هرچند در روزهای اخیر و بعد از بازداشت گردانندگان یک سامانه اینترنتی عرضه محصولات سینمایی نگاهها به سمت قاچاقچیان حاضر در فضای مجازی رفته اما قاچاقچیان میدانی شبکه خانگی سالهاست آفت جان شبکه خانگی هستند.

نبود قوانین لازم برای نظارت بر کارخانجات تولید لوح فشرده موجب شده در ماههای اخیر برخی از این کارخانجات به همکار قاچاقچیان میدانی بدل شده و نه فقط نسخه غیرمجاز برخی سریالها مانند فصول تازه «فرار از زندان» و «بازی تاج و تخت» را به طور گسترده تکثیر کنند که نقش قابل توجهی هم در تکثیر انیمیشنهای غیرمجاز و در کنارش فیلمهای سینمایی داشته باشند.

حسین فرحبخش تهیه کننده قدیمی سینمای ایران که مدتهاست در کمیته صیانت از محصولات سمعی-بصری حضور دارد و بلحاظ عملیاتی فعالیتهای موثری در شناسایی قاچاقچیان داشته، با اشاره به اینکه مهمترین آفت قاچاق میدانی محصولات فرهنگی همین کارخانجات خلافکار هستند خواستار برخورد مقامات قضایی با آنها و در کنار آن نظارت ارشاد بر این کارخانجات شد.

فرحبخش به سایت «نمایش خانگی» گفت: تا زمانی که برخی کارخانجات تولید لوح فشرده به همکاری با شبکه قاچاق محصولات فرهنگی میپردارند و فیلمهای مختلف ایرانی و فرنگی بخصوص انیمیشنها را به صورت غیرمجاز تکثیر میکنند مشکل شبکه قاچاق میدانی حل نخواهد شد.

این تهیه کننده ادامه داد: فروشندگان میدانی محصولات غیرمجاز هرچند متخلف محسوب میشوند اما تخلف اصلی را تولیدکنندگان محصولات انجام میدهند که آنها هم رابطه نزدیکی پیدا کرده اند با برخی کارخانجات تولید لوح فشرده. این کارخانجات چون نظارت کافی بر آنها وجود ندارد و حواسشان به عواقب کارشان نیست به طور گسترده به تکثیر غیرمجاز مشغولند.

فرحبخش درباره چگونگی حل مشکل کارخانجات خلافکار گفت: برخورد با کارخانجات متخلف با تعامل وزارت ارشاد-نیروی انتظامی-مقامات قضایی میتواند بهترین روش ممانعت از ادامه فعالیت و کمکی موثر به بهبود نسبی اوضاع در شبکه مجاز ویدیویی و رونق آن باشد.

این عضو کمیته صیانت از محصولات سمعی-بصری خاطرنشان ساخت: تولید لوح فشرده در کارخانجات باید تحت نظارت مستقیم وزارت ارشاد باشد و تولیدکنندگان لوح فشرده باید به ازای تک تک دی.وی.دی هایی که تولید میکنند از وزارت ارشاد مجوز بگیرند.

فرحبخش افزود: با نظارت مستقیم ارشاد بر پروسه تولید لوح فشرده است که آمار تخلف پایین می آید. ارشاد میتواند در تمامی کارخانجات لوح فشرده ناظرانی را داشته باشد که شبانه روزی فعالیت کارخانجات را رصد کنند مبادا حتی یک دی.وی.دی غیرمجاز تولید شود. شک نباید داشت در صورت اجرایی شدن این نظارت، آمار قاچاق میدانی به طرز قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت.




واکنش حسین فرحبخش به تکذیبیه فیض‌الله عرب‌سرخی⇐بخش عمده ادعاهای‌شان دروغ است/علیخانی را به‌خاطر نگهداری فیلم خارجی شلاق زدند و نه به‌خاطر جمشید هاشم‌پور/آخر کدام قاضی است که حکم به زندانی شدن در وزارت ارشاد دهد؟/نمی‌شود مدعی اصلاحات و دفاع از دموکراسی بود و بدترین رفتارها را نسبت به اهالی فرهنگ داشت/مشکل آقایان با امثال عبدالله علیخانی، صراحتی بود که در برابر رفتارهای انحصارگرایانه داشت/علیخانی در برابر معاون وقت سینمایی ایستاد و آنها هم به فکر تلافی افتادند و در ارشاد شلاقش زدند!/فیض‌الله عرب‌سرخی توبه کند، به فکر دوران بازنشستگی باشد و کمتر به عنوان منادی اصلاحات خود را جا بزند

سینماروزان: ماجرای شلاق خوردن عبدالله علیخانی تهیه کننده سینما و از شرکای موسسه تولید و پخش «پویافیلم» در دهه 60 و در حراست ارشاد اول بار توسط حسین فرحبخش شریک سالیان علیخانی طرح شد و آن هم به بهانه آن که آمر آن رفتار در ارشاد وقت فردی بود به نام فیض‌الله عرب‌سرخی که در سالهای اخیر در زمره نیروهای جریان اصلاح‌طلبی قرار داشته است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان فرحبخش از شلاق خوردن علیخانی به خاطر نگهداری تعدادی فیلم خارجی در دفترش سخن گفته بود؛ فیلمهایی که همگی برگه سبز هم داشته اند و همین مسأله بود که اسباب انتقادات به عرب‌سرخی را موجب شد.

 انتقادات وارده به عرب سرخی موجب شد وی به تازگی در گفتگویی با یک رسانه اصلاح‌طلب از یک طرف کل ماجرای شلاق زنی را تکذیب کند و از طرف دیگر گفته‌های فرحبخش را دروغ بداند(اینجا را بخوانید)

حسین فرحبخش در واکنش به عرب‌سرخی یادداشت سرگشاده‌ای نوشته و با تأکید بر صحت ماجرای شلاق زنی به علیخانی، بخشهای نادرست گفته‌های عرب‌سرخی را زیر سوال برده است.

متن کامل یادداشت حسین فرحبخش را بخوانید:

بنا داشتم درباره ماجرای شلاق زنی عبدالله علیخانی در دهه 60 حرفی نزنم بخصوص که اخیرا علیرضا رییسیان از همکاران سینماگر از طرف ایشان پیام داد که به فلانی بگویید دست از سر ما بردارد ولی چون خودشان مجددا قضیه را باز کرده و ادعاهای تازه‌ای طرح کرده و افاضاتی فرموده‌اند که بخش عمده آنها هم دروغ است، از باب تاریخی بودن ماجرا و اینکه باید کوشید در جهت جلوگیری از تحریف تاریخ، مجبور به پاسخگویی هستم.

بخشی از مدعیات نادرست عرب‌سرخی را مرور می‌کنم:

اول اینکه ایشان مدعی شده‌اند بنده گفته‌ام ماجرای شلاق‌زنی علیخانی به دلیل تلاش برای پیگیری دلایل ممنوعیت از فعالیت جمشید هاشم‌پور بوده؛ این مسأله کاملا نادرست است چون در سال 63 که علیخانی شلاق خورد اصلا بحث جمشید هاشم‌پور مطرح نبود و شلاق خوردن علیخانی هم هیچ ربطی به آن نداشت. ایشان اگر سندی از من دارند که درباره ربط شلاق‌زنی با ماجرای هاشم‌پور حرف زده‌ام حتما منتشر کنند.

دوم اینکه ایشان مدعی شده‌اند بنده گفته‌ام اگر فیض‌الله عرب‌سرخی دست از اصلاح‌طلبی بردارد ما هم ماجرای شلاق‌زنی را رها می‌کنیم که باز هم کاملا نادرست است. نه تنها ایشان که همه انسانها حق دارند حرفشان را بزنند اما نمی‌شود فردی مدعی دفاع از دموکراسی باشد و از آن سو در رزومه‌اش بدترین رفتارها نسبت به اهالی فرهنگ ثبت شده باشد. شخصا در یکی از فیلمهایم با نام «زندگی خصوصی» رفتار چنین مدعیانی را به نقد کشیدم؛ نقدی که نمونه‌هایی مختلف از اکبر گنجی تا شخص ایشان را دربرمی‌گیرد؛ یکی مثل گنجی از آن سوی آبها سربرمی‌آورد و حتی امام قائم(عج) را زیر سوال می‌برد ولی عرب‌سرخی شانس می‌آورد و در داخل می‌ماند بلکه اصلاح شود. اگر نقدهایی درباره این مدعیان اصلاحات طرح میشود در جهت آسیب‌شناسی است. یکی از معضلات مدعیان اصلاح‌طلبی این است که به دلیل سوءسابقه  و پیشینه متناقض نمیشود به سخنان آنها اعتماد کرد. اصلاح طلبی نیاز دارد به چهره هایی با حُسن سابقه بخصوص اگر این حُسن سابقه مربوط به بخشی از زندگی فرد باشد که در کانون قدرت قرار دارد. آن گاه است که میتوان چنین اصلاح طلبانی را حتی به عنوان الگو به جامعه معرفی کرد وگرنه نمیشود شما روزی که در قدرت هستی حتی فرصت ندهی مخاطبت کلمه‌ای حرف بزند و حالا که دیگر در رأس نیستی دم بزنی از دموکراسی و تحمل آرا.

سوم اینکه ایشان مدعی شده‌اند تمام دستگیری‌های آن زمان در حراست ارشاد با حکم قضایی بوده است که این هم نادرست است. ضابط قضایی باید از مجریان قضایی که در آن زمان شهربانی یا کمیته انقلاب بوده‌اند می‌آمدند نه آن که از حراست ارشاد با اسلحه یوزی به سراغ علیخانی بیایند و بعد هم ایشان را یک هفته در وزارت ارشاد زندانی کنند. آخر کدام قاضی است که حکم به زندانی شدن در وزارت ارشاد دهد؟ آقایان ابتدا دستگیر کردند و بعد تازه فهمیدند نباید بدون حکم قاضی دستگیری انجام می‌شده و این شد که به دنبال تهیه حکم قضایی رفتند و البته بلافاصله بعد از آن که دستگاه قضا وارد کار شد و قاضی آمد، اغلب افراد آزاد شدند.

چهارم اینکه عرب‌سرخی مدعی شده عبدالله علیخانی بخاطر فیلمهای غیرمجاز دستگیر شده در صورتی که علیخانی حتی یک فیلم خلاف قانون و بدون برگ سبز نداشت و اسناد اینها هم وجود دارد و اصلا اگر جز این بود قاضی حکم به آزادی نمی‌داد. مشکل آقایان با امثال عبدالله علیخانی صراحتی بود که در برابر رفتارهای انحصارگرایانه داشت. علیخانی در برابر معاون وقت سینمایی ایستاد و آنها هم به فکر تلافی افتادند و در ارشاد شلاقش زدند.

پنجم اینکه عرب‌سرخی گفته چرا علیخانی خودش این ماجرای شلاق زنی را روایت نمی‌کند؟ فارغ از آن که من و علیخانی به عنوان شرکای موسسه پویافیلم به لحاظ حقوقی یک نفریم به ایشان نوید این را می‌دهم که عبدالله علیخانی هم به زودی در این باره شفاف‌سازی خواهد کرد. ضمن اینکه هم من و هم ایشان عرب‌سرخی را به مناظره‌ بر سر ماهیت آن اتفاق دعوت می‌کنیم.

در پایان به فیض‌الله عرب‌سرخی که به مانند همه بندگان خدا جایزالخطاست توصیه می‌کنم رفتار خودش را اصلاح کند و اگر رفتار زشتی داشته حتما توبه کند چون در توبه همواره باز است و خداوند توبه کنندگان را مورد رحمت خود قرار خواهد داد. ایشان به فکر دوران بازنشستگی باشند،کمتر به عنوان منادی اصلاحات خود را جابزنند و حرفی درباره دفاع از حقوق مردم نزند چون سابقه ذهنی ما از ایشان با این گفته ها در تناقض آشکار است و اگر بر روند فعلی اصرار ورزند آن گاه ممکن است پرده برافتد و ناگفته‌های دیگری عیان شود.

 




فیض‌الله عرب‌سرخی شلاق‌زنی به عبدالله علیخانی را کاملا تکذیب کرد⇐دروغ محض است!!!

سینماروزان: ماجرای شلاق خوردن عبدالله علیخانی تهیه کننده سینما و از شرکای موسسه تولید و پخش «پویافیلم» در دهه 60 و در حراست ارشاد اول بار توسط حسین فرحبخش شریک سالیان علیخانی طرح شد و آن هم به بهانه آن که آمر آن رفتار در ارشاد وقت فردی بود به نام فیض‌الله عرب‌سرخی که در سالهای اخیر در زمره نیروهای جریان اصلاح‌طلبی قرار داشته است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان فرحبخش از شلاق خوردن علیخانی به خاطر نگهداری تعدادی فیلم خارجی در دفترش سخن گفته بود؛ فیلمهایی که همگی برگه سبز هم داشته اند و همین مسأله بود که اسباب انتقادات به عرب‌سرخی را موجب شد.

 انتقادات وارده به عرب سرخی موجب شد وی به تازگی در گفتگویی با رسانه اصلاح‌طلب «شرق» از یک طرف کل ماجرای شلاق زنی را تکذیب کند و از طرف دیگر گفته‌های فرحبخش را دروغ بداند.

گفته های فیض الله عرب سرخی را بخوانید:

شما تا چه زمانی در ارشاد حضور داشتید؟ 
از اواخر سال ۶١ تا پایان دوره آقای خاتمی.
‌در چه مسئولیت‌هایی حضور داشتید؟ 
چند سال اول در حراست بودم. یک دوره‌ در معاونت امور بین‌الملل و یک دوره هم رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بودم. بعد از آن مشاور اجرائی معاون مطبوعاتی بودم. درمجموع از سال ۶١ تا ٧١ در ارشاد بودم و بعد از استعفای آقای خاتمی من هم از مسئولیت استعفا دادم. پس از آن آقای خاتمی از من خواست به کتابخانه ملی بروم؛ از این پس مأمور شدم به کتابخانه ملی بروم و حدود پنج سال هم آنجا بودم.
‌به‌تازگی درباره حضور شما در ارشاد حرف‌و‌حدیث‌هایی از سوی آقای حسین فرحبخش به نقل از آقای علیخانی مطرح شده است. فرحبخش گفته شما علیخانی را در حراست ارشاد شلاق زده‌اید. آنها مدعی هستند اگر بهانه این شلاق‌زدن قاچاق فیلم خارجی بوده، اما آنها برای آن فیلم‌ها و نمایش آن برگ سبز داشته‌اند. ظاهرا شما در صفحه اینستاگرام به این موارد اتهامی پاسخ داده‌اید که گویا آن مطلب را پاک کردید… . 
خیر؛ آن صفحه کلاً هک شد. اولا اصل این روایت دروغ است. موضوع این است که فرحبخش چند بار صحبت کرده، شما اگر این صحبت‌ها را کنار هم قرار دهید متوجه دروغ‌بودن آن می‌شوید.
یک ‌بار می‌گوید که آقای علیخانی برای پیگیری بحث ممنوع‌التصویری آقای هاشم‌پور به حراست آمده و من در مقابل آقایان انوار و بهشتی علیخانی را کتک زدم. وقتی من گفتم موضوع دستگیری این نبوده، گفتند علیخانی را درباره فیلم‌ها دستگیر کرده‌اند. صراحتا می‌گویم کل این بحث که من شلاق زده‌ام، دروغ محض است. بعد هم اگر من شلاق زده‌ام، چطور بعد از ٣٠ سال یادشان افتاده که موضوع را طرح کنند. نکته بعدی این است که چرا آقای علیخانی موضوع را مطرح نمی‌کند؟ چرا فرحبخش جلو افتاده است؟
‌اصلا برخوردی بین شما و این دو نفر صورت گرفت؟ 
خیر.
‌یعنی شما اصلا این دو را ندیدید؟ 
فرحبخش را ندیدم. اما علیخانی را دیده‌ام. همان زمان علیخانی درباره موضوع فیلم‌های خارجی دستگیر شد.
‌اصلا موضوع فیلم‌های خارجی چیست؟ 
علیخانی درباره فیلم‌های خارجی دستگیر شده است که قصه مفصلی دارد. فرحبخش می‌گوید وقتی علیخانی دستگیر شد من او را شلاق زده‌ام. حالا دقت کنید که شرط فرحبخش برای اینکه موضوع را پیگیری نکند، چیست؟ او شرط کرده که اگر من دم از اصلاح‌طلبی نزنم، فعالیت نکنم و خانه‌نشین شوم، موضوع را رها کند… چرا آقای فرحبخش از حقش عبور می‌کند؟ چرا اگر من فعالیتم را رها کنم، او هم دست از پیگیری برمی‌دارد؟ چه نسبتی بین این دو مسئله وجود دارد؟ جوهر مسئله این است.
‌ماهیت ماجرا چیست؟ 
اوایل دهه ۶٠، سال‌های ۶٣، ۶۴ و ۶۵، سال‌هایی بود که سینمای ایران هنوز جانی نگرفته و بنیه‌ای نداشت. در این شرایط افرادی در صنف سینما حضور داشتند که فیلم‌های خارجی قبل از انقلاب را که در انبار مانده بود، با هزینه جزئی تدوین جدید کرده و فاکتور خرید را هم جعل می‌کردند و بعد از ارائه به ارشاد مجوز پخش می‌گرفتند. بنابراین اگر فکر کنیم آن زمان ساختن یک فیلم ایرانی پنج‌ میلیون هزینه داشته، اینها با صد هزار تومان یک فیلم خارجی را روانه اکران می‌کردند. در این شرایط امکان رقابت برای سینمای داخلی نبود. به‌این‌ترتیب فیلم خارجی در حال بازگشت به پرده سینما بود. مسئولان فارابی گزارشی تهیه می‌کنند که بتوانند این جریان را متوقف کنند. این گزارش در اختیار دستگاه قضائی قرار گرفت. فارابی از دستگاه قضائی مجوز گرفت تا فیلم‌های خارجی موجود در انبارها ر ا درجا توقیف کرده و از کسانی که مدعی هستند اسناد رسمی حق نمایش دارند، می‌خواهد اسناد را ارائه دهند. در اینجا معلوم می‌شود از چند‌ هزار فیلمی که در انبارها وجود داشت، تنها چهار یا پنج فیلم اسناد رسمی داشته و مابقی اسنادی است که جعل شده بوده‌اند. آن چند نفری که سند رسمی داشتند، با ارائه اسناد فیلم‌های خود را می‌گیرند و مابقی فیلم‌های بدون سند، جمع‌آوری می‌شوند. در این انبارها، دستگاه‌های تایپ، مهرهایی که پای اسناد جعلی خورده و… پیدا می‌شود. من آن زمان مدیرکل حراست وزارت ارشاد بودم. در کشف این پروژه با مسئولان سینمایی کشور همراهی داشتم. کسانی که صاحب این انبارها بودند، احضار، دستگیر و بازجویی می‌شوند. همه این اتفاقات با حکم قضائی انجام شد. یک بازپرس از طرف دستگاه قضائی و یک روحانی به‌عنوان رئیس شعبه دادگاه در ارشاد حضور پیدا کردند و این تحرکات با نظارت آنها صورت گرفت. کارمندان وزارت ارشاد زیر نظر بازرس دستگاه قضائی و با حکم و دستور آنها کار می‌کردند. هیچ‌کسی را هم کتک نزدند. هیچ‌کسی هم تا به حال نگفته است که من او را کتک زده‌ام. حالا بعد از سی‌ویکی، دو سال یک نفر می‌گوید من یک سینماگر را کتک زده‌ام و اگر فعالیت‌های سیاسی خود را کنار بگذارم، او هم ماجرا را رها می‌کند! این حرف‌ها این‌قدر سطحی است که حتی نیاز به تکذیب هم ندارد. از طرفی آنها مدعی هستند این اتفاق در وزارت ارشاد دوره خاتمی رخ داده است. این در حالی است که آقای خاتمی در اعتراض به همین محدودیت‌هایی که برای سینماگران رخ داده بود، استعفا داد! یعنی وزارت ارشاد خاتمی وزارت ارشاد شلاق و کتک‌زدن و محدودکردن هنرمندان بوده است؟! صدر و ذیل این حرف‌ها اصلا با هم جور درنمی‌آید.




طعنه حسین فرحبخش به همکاری بی‌سابقه حوزه، شهرداری و تلویزیون در جریان اکران یک کمدی پرحاشیه

سینماروزان: پنجمین ساخته حسین فرحبخش با نام «پا تو کفش من نکن» در حالی روی پرده رفت که فارغ از درجه بندی 12+ برای آن از سوی حوزه هنری ممنوع العرضه تشخیص داده شد و رسانه ملی هم خیلی زود آن را ممنوع التبلیغ کرد. از آن سو پردیسهای شهرداری نیز فیلم را با محدودیت سانس روی پرده فرستادند.

به گزارش سینماروزان فارغ از همه اینها از حدود دو هفته قبل و در حالی که این کمدی در میان پرفروشهای هفتگی اکران بود به ناگاه بیشتر از 80 درصد سینماها آن را از برنامه نمایش خارج کردند با این حال اکران «پا تو کفش من نکن» در همان سینماهای باقیمانده آن قدر مخاطب داشته که فروش فیلم از 1.5 میلیارد بگذرد.

حسین فرحبخش کارگردان «پا تو کفش من نکن» با اشاره به محدودیتهای کثیری که گریبان فیلم آخرش را گرفته به «فیلم» گفت: با تمام کارشکنیها فروش فیلم مناسب بوده است.

وی با طعنه ای به ارگانهای متصل به منابع عمومی ادامه داد: اکران فیلم ما از یک نظر شاید بی نظیر باشد چون حوزه هنری و تلویزیون و شهرداری تهران به طور بی سابقه ای با همکاری هم فیلم ما را تحریم کردند و در نهایت محدودیت سنی هم به فیلم وارد شد تا همه نوع بی مهری را شاهد باشیم اما از فروش راضی هستیم.

این کارگردان که سابقه سالها تهیه کنندگی دارد تأکید کرد: طبیعیست اگر تبلیغات محیطی یا تلویزیونی مناسبی برای این کمدی وجود داشت و این تحریمها صورت نمیگرفت،فیلم به فروش بسیاری بالاتری دست می یافت.