1

بهزاد فراهانی: در آغاز کاندیداتوری آقای روحانی از طرف خانه تئاتر اعلام کردیم که نیاز به سازمان تئاتر داریم اما کمکی به تئاتر نرساندند/معاون جنتی نگذاشت ایشان را ببینیم و الان هم وزیر جدید نمی‌خواهد ما را ببیند/کار به جایی رسیده که در تالار وحدت رنو و جاروبرقی می‌آورند/درام‌نویسان ما افتاده‌اند به کپی‌برداری!/نه در برگزاری فستیوال‌ها سراغمان می‌آیند و نه برای داوری فجر!!!

سینماورزان/رضا آشفته: بهزاد فراهانی از کهنه‌کارهای تئاتری است و بیش از چهار دهه بازی، کارگردانی و درام‌نویسی‌اش مثال‌زدنی است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “شرق” او از فعالان خانه تئاتر است و برای این روزهای تئاتر ایران چشم‌انداز روشنی نمی‌بیند. پای گفت‌وگویش نشسته‌ایم تا بدانیم از چه دارد می‌گوید!

‌آیا امسال تئاتری را به صحنه خواهید آورد؟
دارم متنی را تا یک‌ماه دیگر کامل می‌کنم که اردیبهشت و خرداد ٩٦ در تالار سمندریان ایرانشهر کار کنم. فعلا نامی ندارد.
‌از بازی بگویید؟
فعلا دارم فیلمی را برای نعمت‌الله بازی می‌کنم و یک فیلم هم برای جعفری‌جوزانی دارم و همچنین یک کاری برای سینما تدارک می‌بینم که فعلا درباره‌اش نمی‌خواهم افشاگری کنم.
‌شما یک دهه قبل در نمایش موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن، به قلم امانوئل اشمیت و کار علیرضا کوشک‌جلالی بازی کردید که به نظر یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌هایتان در تئاتر بوده است، چرا در اجرای فعلی‌اش حضور ندارید؟
شما لطف دارید… بله آقای کوشک‌جلالی دعوت هم کرد، اما مشکلاتی پیش آمد که نشد ادامه بدهیم.
‌این روزها تئاتر هم می‌بینید؟
بله، نمی‌شود تئاتر ندید. اکثر کارها را می‌بینم.
‌کار خوب دیده‌اید؟
کار خوب؟ مگر شما کار خوب هم می‌بینید؟
‌بالاخره هرازگاهی پیش می‌آید، برای شما پیش نیامده؟
چرا… در اداره تئاتر یک نمایش دیدم که براساس شعر فروغ بود به نظر جالب بود.
‌علی‌کوچیکه، کار حسین فرخی، بیشتر درباره‌اش می‌گویید؟
علی‌کوچیکه کار قشنگی بود چون براساس مؤلفه‌های تئاتر ملی شکل گرفته است و دلیل جذابیتش این است که تئاتر ما دارد به دلیل مدیریت اشتباهش از وجاهت خودش دور می‌شود و زمانی که ما اعلام کردیم تئاتر را باید شورایی اداره کرد، می‌فهمیدیم که چه چیزهایی تئاتر ما را تهدید می‌کند و امروز تئاتر ملی منکوب شده و درام‌نویسان خوبمان نیز مهجور مانده‌اند. متأسفانه اینها تشویق هم نمی‌شوند. بنابراین علی‌کوچیکه یادآور ادبیات میهنی ماست و اگر ما از این کانال‌ها وارد تئاتر بشویم، داشته‌های خوبی خواهیم داشت. من چندان دل‌خوشی از تئاتر آبستره، مدرنیسم، پست‌مدرنیسم، موسیقی- تئاتر و مانند اینها ندارم. تئاتر خصوصی هم اصل و اساسش گیشه است و این هم حال تئاتر را بد می‌کند. انگار دوباره داریم به دوران پس از ٢٨ مرداد سال ٣٢ برمی‌گردیم که دیگر تئاتری نبود. این مرز تاریخ تئاتر ایران است که پیش از این موعد، استاد نوشین، استاد حالتی، استاد جعفری و بسیاری از بزرگان در لاله‌زار تئاتر کار می‌کردند و از این موعد به‌بعد اتفاقات دیگری افتاد که بیشتر کاسب‌کارانه بود و گیشه برایشان محور بود. برای همین بارها گفته بودیم دلیل این نگاه کاسب‌کاری هم در روزگار ما به مدیریت کلانی برمی‌گردد که نمی‌تواند در برابرش مقاومت کند.
‌چه راه‌حلی برای این مسئله ارائه کرده‌اید؟
ما در آغاز کاندیداتوری آقای روحانی از طرف خانه تئاتر اعلام کردیم که نیاز به سازمان تئاتر داریم و همه اصولش را به صورت ریز برشمردیم و متأسفانه این نگاه ما را ندیدند حتي آمدند همان قرارداد تیپ را هم از بین بردند و دیگر هم کمک و یاری‌ای به تئاتر نرساندند و بعد هم نگاه کاسب‌کارانه بر تئاتر حاکم شد و اینکه همه دکان باز کنند، باب شد. می‌بینید که در تالار وحدت، رنو و جاروبرقی می‌آورند و از این هم بدتر خواهد شد. اینها باعث شده که تئاتر مضمحل شود و دیگر جایی برای تئاتر نوشین و مانند این بزرگان وجود نداشته باشد و شاید هم دوباره آتراکسیون بیاید و از این هم تیره‌تر شود.
‌دولت بی‌توجه است، هنرمندان چه می‌توانند بکنند؟
ما نیاز به سازمان مستقل تئاتر داریم که در آن مدیران از گوهرهای عاشقانه تئاتر و با درک و درایت خاص انتخاب شوند. ما هنوز هم داریم مقاومت می‌کنیم که ژرفای تئاتر را دریابند و زورمان را می‌زنیم که این حق تئاتری‌هاست و هدفمان این است که دولت کنار بکشد. تابه‌حال هم گفته که کنار می‌کشد، اما خلاف گفته چون کنار نمی‌کشد. دولت باید خط‌قرمزهایش را مشخص و مدلل کند و افرادی با سلیقه‌های شخصی را برای سانسور گزینش نکند، بلکه طوری رفتار شود که بگذارند ادبیات نمایشی ما رشد کند و هژمونی قوی خودش را داشته باشد. درحال‌حاضر این دور از ماست و مثل یک آرزو می‌ماند. فعلا دخالت دولت در تئاتر باعث شده که حالت د‌ولت‌فرموده وضع شود و این نگاه از بالا به هنر باعث ایجاد هنر دیکته‌شده خواهد شد که با هنر مؤلف و خلاقه میانه‌ای ندارند.
‌آیا با این تعابیر تلخ می‌شود چشم‌انداز روشنی را متصور شد؟
نه، نیست. با این نگاه آقایان دولتمرد متأسفانه هیچ چشم‌اندازی نیست. نسل جوان به میدان آمده و سمت‌وسوی درست‌و‌حسابی تئاتر ملی دارد درب‌وداغان می‌شود. به‌هر‌حال ارج و قربی نیست و درام نویسان خوبمان نیز خوشه‌چین خرمن ادبیات کشورهای دیگر شده‌اند و اقتباس و کپی‌برداری می‌کنند که این بد است.
‌بنابراین با اقتباس و اجرای متون بیگانه مخالف هستید؟
مخالف نیستم. وقتی همه‌چیز تئاترمان این می‌شود و تئاتر خودمان از بین می‌رود، این برایم دردناک است. شما ببینید زمانی بهرام بیضایی به‌عنوان رئیس دپارتمان دانشکده تئاتر بوده و کسانی چون دکتر پرویز ممنون و آدم‌هایی از این دست در آنجا درس داده‌اند و حالا اینها نیستند و دپارتمان به کسانی سپرده می‌شود که خیلی راه جلو پایشان است که بسیار بدانند و مردم‌شناس شوند که بتوانند در مدیریت آن وارد شوند. در یک نگاه ساده، روزگاری چهره‌هایی چون دکتر محجوب، دکتر آریان‌پور، دکتر جواد مشکوت، دکتر فروغ، حمید سمندریان و داوود رشیدی تدریس می‌کردند و این هژمونی قوی بر آموزش تئاتر حاکم بود و الان ببینید چگونه دانشکده‌های تئاتر اداره می‌شوند.
‌اینهایی که می‌گویید بسیار تلخ است.
برای اینکه گوش نمی‌کنند؛ ما بارها به آقای علی جنتی دوست خوبمان گفتیم و درخواست کردیم که ما هیأت‌مدیره خانه تئاتر می‌خواهیم شما را ببینیم؛ اما معاونت ایشان نگذاشت این اتفاق بیفتد و الان هم آقای وزیر جدید نمی‌خواهند ما را ببینند. یکی از ارکان وزارت فرهنگ و ارشاد، تئاتر و هنر نمایش است. ما در حدود ٥٦٥ انجمن هنر نمایش در سراسر کشور داریم و اگر در هر شهر هم به‌طور متوسط ١٠ گروه فعال باشند این آمار سر به ثریا می‌برد؛ بنابراین باید صدای ما را بشنوند که بتوانند بهتر مدیریت کنند و نمی‌دانیم چرا از ما دعوت نمی‌شود که دست‌کم خوشامد بگوییم و درباره این مشکلات حرف بزنیم.
‌نمی‌شود اقدامی دیگر انجام داد؟
ما به مجلس محترم صد بار گفته‌ایم ‌ای دوستان محترم وکیل مردم، شما تئاتر را نمی‌شناسید و نمی‌بینید و بارها از آنها خواستیم با خانواده به دیدن تئاتر بیایند؛ متأسفانه آنهایی که به تئاتر آمده‌اند به انگشتان یک دست هم نمی‌رسند، برای همین بودجه تئاتر تهران می‌شود سه میلیارد و بودجه کل شهرستان‌ها می‌شود، سه میلیارد. درصورتی‌که تئاتر مانند نسیم خوش فرهنگی است و همه می‌توانند از آن لذت ببرند و در دهات و شهرستان‌ها و در کارخانه‌ها و مدارس و دانشگاه‌ها و هر جایی می‌شود از آن به‌درستی بهره برد که ابزار روان‌شناسی و فرهنگ و تمدن‌ساز است. این نیامدن اهل مجلس به تئاتر و بی‌توجهی به فرهنگ دردناک است؛ برای همین معیار تئاتر این روزها شده است گیشه و اگر تماشاگر به دیدن کاری نیاید و کمتر بیاید، تئاتر را از صحنه برمی‌دارند. با این کمبودهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری و نداشتن خیاط‌خانه، مرکز دوخت لباس و کلاه، نداشتن آهنگری و نجاری و ازدست‌رفتن آرشیو لباس و نبودن مرکزی برای تمرین، تئاتر آشفته‌تر از آشفته می‌شود.
نقش خانه تئاتر در این اوضاع چیست؟
خانه تئاتر هنوز نوپا بود و تشکیلات صنفی آن آسيب‌پذير است؛ با آنکه ١٧ سال است ٤٠، ٥٠ نفری کمک کرده‌ایم که برقرار بماند اما جز اینکه بخواهند حرکت‌های بازدارنده انجام دهند و نهادهای مشابه راه‌اندازی کنند، دیگر هیچ حمایت و خبری نیست. نه در برگزاری فستیوال‌ها سراغمان می‌آیند و نه برای داوری فجر و نه برای انتخاب آثار از اروپا یادی از ما می‌کنند. پیرمردی ز نزع می‌نالید/ پیرزن صندلش همي مالید.

 




جنتی در مراسم خداحافظی از وزارت ارشاد⇐اگر بنا به فیلم درآوردن است باید مراسم سینه‌زنی و عزاداری را هم تعطیل کنیم

سینماروزان: مراسم خداحافظی و تودیع علی جنتی وزیر سابق ارشاد دوشنبه سوم آبان ماه در سالن سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.

به گزارش سینماروزان به مانند اغلب مدیران مملکتی جنتی در این مراسم به تحسین عملکرد خود پرداخت و گفت که در دوران صدارتش بر وزارت ارشاد، عدالت فرهنگی گسترش یافت، اقتصاد فرهنگ رونق یافت، احترام به اهالی فرهنگ و هنر، فضا برای اهالی کتاب و سینما باز‌تر شد.

وزیر سابق ارشاد همچنین درباره برخی حواشی وزارتخانه اش گفت: در قم یک گروه کُر برنامه برگزار کرد، محتوایش خوب بود، حجاب خانم‌های آن که برگزارکننده بودند مناسب بود اما چهار تا خانم که روسری‌شان عقب بود عکسشان را گرفته و بعد عناصر سیاسی عکس را در جامعه مدرسین و خدمت مراجع می‌برند که فضایی درست کردند تا مدیرکل استان نمی‌تواند حتی بماند مجبور می‌شود استعفا بدهد و برود. می‌‌گویند حواشی است باید تماشاچی‌ها را کنترل کنید اگر قرار بر این است می‌خواهید فیلم بیاورم تا ببینید در مراسم سینه‌زنی و عزاداری خانم‌هایی که ایستاده‌اند چه وضعیتی دارند. باید آنها را هم تعطیل کنیم!

وی در ادامه این گلایه‌ها به سراغ تئاتر هم رفت و گفت: گاهی برای یک تئاتر امام جمعه‌ای استانی برافروخته می‌شود و با اینکه آن تئاتر را ندیده اما بر اساس گزارشات نظر می‌دهد هر چند من پشت صحنه این اتفاقات را می‌دانم آنها با معاون اداره کل مسئله دارند از این رو به تئاتر ایراد می‌گیرند، تئاتری که در تکریم شهدا بوده است.




واکنش یک روزنامه‌نگار اصولگرا به حذف وزیر ارشاد⇐ جنتی سودای وزارت خارجه داشت اما هماورد ظریف نشد/سخنرانی‌های جنتی حرفهای خودش نبود/دیکته دیگرانی را از رو می‌خواند که خوب نوشتن نمی‌دانستند/ هم‌قدم با رئیس جمهور، در هر جمعی باب میل آن جمع سخن می‌گفت حتی با تناقض!/ اول فرهنگ را قربانی کردند و حالا وزیرش را تا ذبیح آرایش انتخاباتی آقایان باشد

سینماروزان: استعفای علی جنتی وزیر ارشاد دولت یازدهم سبب ساز آن شده است که مهدی شیخ‌صراف روزنامه نگار اصولگرا در یادداشتی که برای “نسیم آنلاین” نوشته هم به توصیف سیمای مدیریتی علی جنتی بپردازد و هم از اهداف انتخاباتی این استعفا سخن گوید.

متن کامل یادداشت شیخ صراف را بخوانید:

جنتی سودای وزارت خارجه داشت اما هماورد ظریف نشد

از همان اول معلوم بود علی جنتی مرد اصلی این سمت نبوده و نیست. اما سهم و سهام جریان ها در دولت اعتدال ارشاد را قسمت دیپلماتی کرده بود که سودای وزارت خارجه داشت اما هماورد ظریف الممالک برای این وزارت نشد. ناچار دیوار کوتاه فرهنگ نصیب مردی شد که زمانی سفیر ایران در کویت بود و زمانی دیگر استاندار خراسان که البته ماجرای شورش مردم مشهد را در کارنامه استانداری اش داشت و بعد از آن هم گوشه ای از وزارت کشور نصیبش شده بود.

علی جنتی از همان قسم مدیرانی بود که همیشه بیخ ریش جمهوری اسلامی هستند و هرگاه پست کم می آید می فرستندشان بالای سر فرهنگ و هنر تا…! اصولگراهای مجلس نهم هم به او رای اعتماد دادند. همانطور که زمانی دانشگاه آزاد را وقف کرده بودند، همان رقم که به زنگنه رای اعتماد دادند تا در پرونده کرسنت مغلوب شویم و همانطور که برجام بیست دقیقه را در کارنامه خود ثبت کردند!

علی ماند و حوض بزرگ فرهنگ

اینطور بار دیگر فرهنگ، قربانی تقسیم قدرت شد. علی ماند و حوض بزرگ فرهنگ با حجم بزرگی از انتظار در قبال شوآف های رئیس جمهور و وعده های انتخاباتی. در تقابل با نهادهای بزرگی که در توازی با وزارت ارشاد او فرهنگ را مهندسی می کردند و می کنند. همان شد که سخنرانی های او حرفهای خودش نبود و دیکته دیگرانی را از رو می خواند که خوب نوشتن نمی دانستند. جنجال هایی که بعد از هر سخنرانی و اظهار نظر او در مقابل پرسش های زیرکانه خبرنگاران به وجود می آمد موجب شد آقای سخنگوی حقوقدان جای وزیر را بگیرد و گرفت اما او هم برای خودش گلزن تمام عیاری بود که بماند.

در هر جمعی باب میل آن جمع سخن می گفت حتی با تناقض آشکار!

وزیر دل انگیز اما در اتخاذ یک شیوه هم قدم رئیس جمهورش بود؛ در هر جمعی باب میل آن جمع سخن می گفت حتی سخنانش اگر در تناقض آشکار با یکدیگر بودند. هر بار هم بحرانی بر سر فیلمی یا کنسرتی و جشنواره ای برایش به وجود آمد که معاونانش از آن عبورش دادند. سوال ها و کارت زردهای مجلس و بی تفاوتی و حتی رجزخوانی دولتی ها نسبت به آن هم بیشتر این گمانه را تقویت می کرد که همه به نوعی به دنبال رفتن وزیر کم خاصیت قصه ما بودند اما هیچ کس نمی خواست فشار افکار عمومی برای رفتن او را به دوش گیرد. آخرش هم همه چیز با یک استعفای نمایشی ختم شد.

ذبیح آرایش انتخاباتی

حالا از دلایل پس پرده هم که بگویند آنچه رخ داده همین است که اول فرهنگ را قربانی کردند و حالا وزیرش را. تا ذبیح آرایش انتخاباتی آقایان باشد. تا بوده همین بوده و تا هست چنین است.

محمدمهدی شیخ صراف
محمدمهدی شیخ صراف



اتحاد سینمایی قالیباف و روحانی در فیلمی با مضمون انتخابات ۹۲+عکس

سینماژورنال: فیلم «ساحل امن» که موضوع انتخابات سال ۹۲ را محور خود قرار داده در بخشی از داستان نشان می‌دهد روحانی و قالیباف گرچه رقیب انتخاباتی هستند ولی برابر بیگانگان و برای منافع ملی با هم متحد هستند.

به گزارش سینماژورنال کارگردانی این محصول استراتژیک را کرامت پورشهسواری انجام داده که هیچ کدام از دو فیلم قبلی اش «عشق فقط یک کلام» و «شاید یک معجزه» اکران نشده اند!!!

این کارگردان درباره فیلم تازه اش به “مهر” گفت: داستان «ساحل امن» درباره ورود یک جاسوس به ایران است که سعی می کند امنیت انتخابات ریاست جمهوری را به هم بریزد. این فیلم لایه های مختلفی دارد به طوری که بخشی از آن الهام گرفته از چند اتفاق واقعی از انتخابات سال ۹۲ است. برای مثال در آن زمان بیگانگان سعی می کردند امنیت انتخابات سال ۹۲ را با فرستادن چند جاسوس به ایران به هم بریزند و امنیت ستادهای انتخاباتی را تهدید کنند. به طور کلی به نظر من هنگامی که یک فیلمنامه داستانی نوشته می شود باید نگاهی هم به واقعیت های موجود داشته باشد تا برای مخاطب قابل باور باشد.

اوج قصه در قهوه خانه

پورشهسواری ادامه داد: اوج قصه در قهوه‌خانه ای روایت می شود که تحت محاصره تروریست ها قرار می گیرد در آن قهوه‌خانه رئیس ستاد انتخاباتی قالیباف و روحانی حضور دارند که محاصره می شوند و به نوعی ما به این موضوعات اشاره مستقیم داریم، برای مثال در این فیلم ماشین انتخاباتی دکتر روحانی و دکتر قالیباف را با همان شکل و شمایل سال ۹۲ می‌بینیم با این تفاسیر باید بگویم این طبیعی است که وقتی در یک قصه به دو شخصیت سیاسی مستقیما پرداخته می شود حساسیت هایی ایجاد می شود، اما در نهایت باعث اعتراض هیچ گروهی نیست.

این کارگردان ادامه داد: قصه «ساحل امن» به صورت ناخواسته به سمتی می رود که ۲ کاندیدای انتخاباتی در محوریت قرار می گیرند اما فیلم رفته رفته سمت و سوی دیگری پیدا می کند به صورتی که آن ۲ به مقابله با بیگانگان می پردازند و حتی بین آنها وحدت شکل می گیرد. هر چند ممکن است در آن قهوه خانه کری‌خوانی هایی صورت بگیرد اما اتحاد آن ۲ گروه سیاسی حرف اول را می زند. دغدغه اصلی فیلم نشان دادن تقابل کاندیداهای انتخاباتی نیست. ما دقت زیادی کردیم که مضمون این فیلم به گروهی برنخورد و قضاوت نکنیم در واقع ما می خواهیم قضاوت را بر عهده مردم بگذاریم.

ساحل امن
ساحل امن

به جای بازیگران نقش قالیباف و روحانی از فیلمهای انتخاباتی استفاده شده

پورشهسواری بیان کرد: با توجه به اینکه به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ نزدیک می شویم به نظر من این فیلم می تواند مورد استقبال قرار بگیرد و به راحتی با مخاطبان ارتباط برقرار کند به همین دلیل می توانم بگویم فیلم من سیاسی است و در آن از مشاوره های افرادی همچون دکتر علی عباسی و افراد سپاه پاسداران استفاده کرده ایم، برای مثال سردار فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه کمک بسیار زیادی به ما در ساخت آن کرد.

وی اظهار کرد: ما سعی کردیم که «ساحل امن» نگاه سیاسی محض نداشته باشد بلکه فراجناحی و در واقع روایت کننده یک فیلم میهن پرستانه و ملی‌گرایانه باشد اما احتمال دارد برخی جناح‌های سیاسی نسبت به آن جبهه بگیرند، به نظرم اگر آنها تا پایان فیلم به تماشای آن بنشینند با «ساحل امن» همراه و متوجه می شوند که ما طعنه خاصی به هیچ گروهی نزده ایم.

وی بیان کرد: در این فیلم به جای استفاده از برخی بازیگران برای ایفای نقش قالیباف و روحانی از فیلم های انتخاباتی استفاده کردیم برای مثال در یکی از سکانس ها فیلم انتخاباتی یکی از آقایان پخش می شود و از آنجا قصه شکل می گیرد.

ساحل امن
ساحل امن

فیلمبرداری در تنگه هرمز

پورشهسواری خاطرنشان کرد: فیلمبرداری «ساحل امن» در تنگه هرمز، جزیره هرمز، جزیره قشم و بخشی از سواحل بندرعباس انجام شد زیرا در قسمتی از فیلم به بحث ناوهای خارجی می پردازیم. در «ساحل امن» از بازیگران بومی استفاده کردیم که بسیار توانمند ظاهر شدند.

وی افزود: به دلیل حساسیت قصه و موضوع فیلم که در ژانر سیاسی-پلیسی است تدوین «ساحل امن» به طول انجامید اما برای اینکه ساختار محکم و قابل باوری داشته باشد این طولانی شدن طبیعی و ضروری بود. به طور کلی به نظر من بعد از فیلمنامه و کارگردانی تدوین یک اثر حرف اول را می زند و دقت لازم را می طلبد به همین دلیل تدوین این فیلم بیش از حد معمول طول کشیده است.

این کارگردان تأکید کرد: تاکنون حدود ۸۰ درصد از تدوین این فیلم سینمایی به پایان رسیده و صداگذاری «ساحل امن» توسط مهدی زارع و ساخت موسیقی آن توسط آرش اسحاقی به صورت همزمان در حال انجام است که تاکنون ۵۰ درصد از ساخت موسیقی آن به پایان رسیده و تمام تلاش ما این است که فیلم را به سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر برسانیم. به نظرم تا ۲ ماه آینده تمام کارهای این فیلم به طور کامل به پایان می رسد.

ساحل امن
ساحل امن

عوامل اصلی فیلم عبارتند از کارگردان: کرامت پورشهسواری، تهیه کننده: روح الله خوشکام، مدیر تولید: سعید عطایی، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: خسرو نصیری خواه، نویسندگان: علی دلگشایی، کرامت پورشهسواری، مدیر فیلمبرداری: رضا محمدی، مدیر صدابرداری: مرتضی مظفری، مدیر جلوه های ویژه میدانی: عظیم محمدی، مدیر جلوه های ویژه رایانه ای: آرمین طهماسبی، طراح صحنه و لباس: شهرام قدیری، طراح گریم مسعود سید عربی، سرپرست بدلکاران: امیرحسین خنجری، منشی صحنه: افسانه شیخی، مدیر تدارکات: امیر مرایی.

بازیگران این فیلم سیروس اسنقی، افشین زارعی، سیامک احمدی، محمدعلی قویدل، رضا غریب زاده، رضا فتحی مقدم، جعفر قاسمی، علی حصاری، کبری مسلمی، حسن ذاکری، شیوا قاسمی، محمد سلیمی، امیرمحمد قیامی، یاسین بهرامی، علیرضا بلوچ‌نژاد، محمد امین پورشهسواری و ناجی حمود اهوازی هستند.

«ساحل امن» سومین فیلم بلند سینمایی کرامت پورشهسواری بعد از «عشق فقط یک کلام» و «شاید یک معجزه» است.

ساحل امن
ساحل امن




عرب‌سرخی که فرحبخش او را متهم کرده بود به شلاق‌زنی عبدا.. علیخانی با انتقاد از “یالثارات” بیان کرد⇐حسن روحانی دور بعد هم رییس‌جمهور خواهد شد

سینماژورنال: فیض‌ا.. عرب‌سرخی از فعالان سیاسی جریان اصلاح طلب که چندی پیش از سوی حسین فرحبخش متهم شده بود به شلاق‌زنی عبدا.. علیخانی تهیه کننده سینما در گفتگویی با “آفتاب یزد” تلویحا به انتقاد از نشریه “یالثارات” پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال عرب سرخی البته به گونه ای کاملا غیرمستقیم و بدون نام بردن از این نشریه گفته است: رسانه ای به راحتی به همه هتاکی می کند وقتی هم که از جانب هیأت نظارت با توقیف موقت مواجه می شود بدون توجه به جایگاه قانونی هیأت نظارت مجددا منتشر می شود.

عرب سرخی در جایی دیگر از گفتگوی خود نیز با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری 96 بیان داشته است: معتقدم مجموعه شرایط به گونه‌ای پیش رفته است که وقتی ما در آستانه انتخاب دوم یک رییس جمهور قرار می گیریم دیگران شانسی ندارند. اگر یادتان باشد در انتخابات سال 80 هم ده نفر از تیپهای مختلف را تأیید صلاحیت کردند چراکه نظرشان این بود که اصلاحات رأیش کم شود اما رییس دولت اصلاحات 10 درصد افزایش آرا داشت…بنابراین من معتقدم حسن روحانی دور بعد هم رییس جمهور خواهد شد.

اما ماجرای شلاق زنی علیخانی چه بود؟

روایت فرحبخش از شلاق زنی را که در گفتگو با برنامه اینترنتی «کات» بیان شده بخوانید:

عبدالله علیخانی تا سال ۵۸ مدیر پخش پارسا فیلم بود. اواخر سال ۵۸ دفتر پولیدور فیلم را افتتاح کرد. دفتری بود برای پخش فیلم های خارجی. اوایل فیلم خارجی را از دست اشخاص میخرید. یعنی یک نفر پروانه نمایش قانونی یک فیلم خارجی را داشت، آنوقت علیخانی با او وارد مذاکره میشد و قرارداد میبست و به صورت شرعی و قانونی فیلم را از او خریداری میکرد. بعد خودش شخصا وارد کننده ی فیلم های خارجی شد. کارهای گمرک و ثبت اعتبار فیلم های خارجی را انجام میداد و در انتها از وزارت ارشاد پروانه نمایش میگرفت. در عرض ۵ سال، حدود چهل فیلم خارجی وارد کرد.

مدیران دهه ۶۰، از اساس دشمن فیلم های خارجی بودند. می خواستند هرطور که شده بساط فیلمهای خارجی را جمع کنند. به همین خاطر یک بازی راه انداختند. در دی ماه سال ۶۳، به همه ی پخش کننده های فیلم های خارجی گفتند که تنها ۷۲ ساعت وقت دارید که برگه ی سبز و مجوز فیلمهای خارجی تان را بیاورید! در حالی که اصلا شدنی نبود و حتی همین الان با این همه کامپیوتر و سرعت بالا، نمیشود در این تایم کم چنین کاری کرد. به همین خاطر پخش کننده های فیلم های خارجی به همراه عبدالله علیخانی که بزرگشان بود، رفتند وزارت ارشاد و گفتند ده روز وقت بدهید تا تمام اسناد لازم مبنی بر قانونی بودن این فیلمها را برایتان بیاوریم. وزارت ارشادی ها قبول نکردند! چون می دانستند کار پخش کننده های خارجی قانونی است و مشکلی ندارد. آن روز در انتها کار با درگیری لفظی کار به پایان رسید.

فردا صبح آن روز، چند نفر از ماموران حراست ارشاد ریختند داخل دفتر عبدالله علیخانی. بدون حکم رسمی. با دو ساک آمدند. وقتی در ساک ها را باز کردند توی ساک ها یک کلاشینکف بود و یک یوزی. با اسلحه آماده بودند. برق ها را قطع کردند و تلفن ها را جمع کردند و نگذاشتند کسی از اتاق بیرون برود. تا ساعت ۴ بعد از ظهر همه را حبس کردند. بعد علیخانی را به همراه دو نفر دیگر از افراد آن دفتر دستگیر کردند و به ارشاد بردند. آن روز در کل ۷ نفر دستگیر شدند.
علیخانی را وقتی وارد ارشاد کردند، ۳ نفر از مدیران ارشاد داخل اتاق بودند. بهشتی، انوار، عرب سرخی. عرب سرخی مسئول حراست ارشاد بود و داخل اتاق ایستاده بود. علیخانی را خواباندند و پاها و دست هایش را به سبک جوجه کبابی کردند و شروع کردند به شلاق زدنش. وحشتناک علیخانی را شلاق زد. بعد که خسته شد، شلاق را داد دست شخص دیگری. آن فرد اما  در شلاق زدن ماهر نبود به همین خاطر آثار شلاق زدنش روی پای علیخانی ماند. علیخانی را از زمین بلند کرد و گفت راه برو! اینقدر راه برو تا پایت باز شود و مشخص نشود شلاق خوردی! بعد با مشت توی صورت علیخانی کوبید طوری که علیخانی میگوید هنوز وقتی یاد مشت میفتم صورتم درد میگیرد. آن روز داخل آن اتاق شکنجه انوار هم بود.

بهشتی قبل از شروع شلاق اتاق را ترک کرده بود. علیخانی میگوید تمام این شلاق زدن ها را اگر فراموش کنم، یک چیز را هرگز فراموش نمی کنم. یک چیز تا همیشه جلوی چشم ام است. آن هم اینکه بعد از شکنجه شدن و شلاق خوردنم، با دست بند و پابند و چشم بند، مرا به خانه ام بردند تا خانه را زیر و رو کنند و ببینند فیلم خارجی جاساز کرده ام یا نه. وقتی ماموران مرا با آن حال وارد خانه کردند، مادر پیرم با دیدنم درجا سکته کرد. آنها اما به کارشان ادامه دادند و وحشیانه وارد اتاق ها شدند و تمام خانه را به هم ریختند. در انتها چیزی دستشان را نگرفت، جز نابودی مادرم.

 




گلایه‌های تند و تیز باران کوثری از دولت یازدهم، لیست امید و مدیران فرهنگی دولت⇐درباره ما چه فکر کرده‌اید؟/ اگر ما نبودیم رأی نمی‌آوردید/از همان ابتدا می‌گفتید که فرهنگ در الویت شما نیست

سینماژورنال: باران کوثری بازیگری است که در این سالها همواره و در انتخابات مختلف به عنوان هوادار جریان اصلاحات عرض اندام کرده است و البته که جریان سیاسی اصلاحات نیز همواره به قدر کفایت از این بازیگر به نفع خود استفاده کرده است.

به گزارش سینماژورنال کوثری که در انتخابات 92 جزو هواداران حسن روحانی بود در فاصله کمتر از یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری در گفتگو با فریدون جیرانی در “فیلمنت” به گلایه از سیاستهای فرهنگی دولت و البته لیست امیدی پرداخته که با حمایت هنرمندان به مجلس راه پیدا کرد اما حتی برای حضور در کمیسیون فرهنگی رغبتی از خود نشان نداد.

باران کوثری درباره اوضاع و احوال سیاسی جامعه می گوید: شرایط بهتر شده است اما باز به بن بستهایی می خوریم که فکر می کنیم چقدر می توانی امیدوار باشیم به آینده. وقتی لیست امید که مقدار زیادی از آرایش را به واسطه اهالی فرهنگ و هنر به دست آورده در انتخابات کمیسیونها کمترین علاقه ای برای حضور در کمیسیون فرهنگی نشان نمی دهد واقعا چگونه می شود درباره آنها فکر کرد؟

اگر حمایت اهالی فرهنگ نبود این مقدار رأی برای لیست امید متصور نبود

وی ادامه می دهد: این یک واقعیت است که اگر حمایت اهالی فرهنگ نبود این مقدار رأی برای لیست امید متصور نبود و هیچ کس نمی تواند این را کتمان کند اما وقتی آنها برای حضور در کمیسیون فرهنگی پیشقدم نمی شوند تا باز هم کمیسیون فرهنگی بدل شود به همان چرخه ای که برخی فیلمها اکران نشوند و برخی هم نتوانند کار کنند، این چه معنایی دارد؟ آنها چه فکری می کنند نسبت به من و امثال من؟ حتی توضیح هم نمی دهند که چرا کاندیدا نشده اند؟ این به من برمی خورد و باعث می شود به این فکر بیفتم که آیا اصلا کسی به فرهنگ فکر می کند؟

باران کوثری با اشاره به فیلم توقیفی اش و کم کاری سازمان سینمایی در تسهیل شرایط اکران این فیلم بیان می دارد: آیا کسی در ارشاد هست که پیگیری کند چرا “عصبانی نیستم” هنوز اکران نشده است؟ خب خیلی راحت از همان ابتدا بگویند اهل فرهنگی که از ما حمایت می کنید بدانید که فرهنگ در الویت نیست.

اینکه می گویند تحت فشارند توجیهی برای فرار از پاسخگویی نیست

باران کوثری این روزها “لانتوری” را روی پرده دارد که فروش فوق العاده ای دارد و نوروز هم “کوچه بی نام” را روی پرده داشت که آن هم جزو پروفروشهای سینما بود. به گزارش سینماژورنال باران کوثری در بخشی از گفتگوی خود با اشاره به اوضاع بغرنج اهالی فرهنگ خطاب به مدیران دولت یازدهم اظهار می دارد: به عنوان کسی که هم به این دولت رأی دادم و هم تا جایی که توانستم برایش رأی جمع کردم سخنم این است که مطالبات ما را برآورده کنند. اینکه می گویند تحت فشارند هم توجیه مناسبی نیست. شما خودتان می دانستید که تحت فشارید؛ چه فشار سیاسی چه فشار اقتصادی. قطعا به این فشارها آگاه بودید و بعد پیشقدم شده اید برای کاندیداتوری پس باید به مطالبات ما پاسخ گویید.

باران کوثری درباره مطالبات خود نیز چنین می گوید: اصلی ترین مطالبه من این است؛ یک فیلم اکران نشده به نام “عصبانی نیستم” را به عنوان بازیگر دارم. فیلمی که هم پروانه ساخت دارد و هم پرونه نمایش اما به دلیل فشار از جانب کسانی که در ارشاد نیستند این فیلم را اکران نکردند. چرا؟

اگر بیضایی مطمئن باشد به فضای امن برای فعالیت چرا برنگردد

وی ادامه می دهد: مطالبه دوم ام حمایت از فیلمسازان است. از مادر خودم شروع می کنم که آن قدر خسته شده که نمی خواهد فیلم بسازد. اگر رخشان نمی تواند فیلم بسازد، اگر بیضایی نتواند برگردد فیلم بسازد و اگر تقوایی نتواند فیلم بسازد پس دیگر چه فرقی هست میان این دولت و دولت قبل. اگر بیضایی مطمئن باشد فضای امنی فراهم است برای فعالیت چرا برنگردد؟

خانه سینما باید جوانان را جذب کند

باران کوثری مطالبه خود از خانه سینما را نیز با مکثی چنین بیان می کند: خانه سینما باید کاری کند که جوانترها جذب آن شده و مسئولیتها را در دست بگیرند بلکه اتفاقات بهتری بیفتد.




در نامه دبیر اسبق جشنواره فجر به رییس جمهور بیان شد⇐به ظلمی که به من روا شده رسیدگی کنید/ اولین کسی باشید که یک هتاک را منزوی می‌کنید

سینماژورنال: ماجرای انتشار فیشهای حقوقی نجومی مدیران دولتی وقتی به سینما کشیده شد هرچند به انتشار فیشهای حقوقی هیچ کدام از مدیران سینمایی فعلی منجر نشد اما بروز اتهاماتی که از سوی رییس سازمان سینمایی به برخی مدیران سابق صورت گرفت سبب ساز آن شد که برخی از مدیران سابق سینمایی به انتشار تصاویری از جزییات دریافتی های خود دست زنند.

به گزارش سینماژورنال اما این پایان ماجرا نبود چون انتشار تصویر نامه ای داخلی از سوی رسانه‌ای شبه‌اصولگرا که در آن اتهاماتی مالی نصیب دو مدیر سابق سینمایی و از جمله محمدرضا عباسیان شده بود سبب ساز آن گشت که عباسیان در بیانیه ای تفصیلی هم اتهامات وارده را به چالش بکشد و هم اینکه جزییات حقوقی خود را اعلام کند.

انتشار بیانیه عباسیان اما کمترین واکنشی از سوی سازمان سینمایی را موجب نشد تا مشخص شود آنچه او گفته دور از واقعیت نبوده است.

عباسیان که سابقه دبیری جشنواره فیلم فجر و مدیریت بر موسسه رسانه های تصویری را در کارنامه دارد اما از پا ننشسته و حالا با نگارش نامه ای خطاب به رییس دولت یازدهم و شاهد مثال آوردن از جملات رییس جمهور در گفتگوی اخیرش با رسانه ملی، از وی خواسته است در برابر اتهاماتی که به وی صادر شده واکنش نشان دهد.

متن کامل نامه عباسیان را بخوانید:

بنام خدا

جناب آقای دکترروحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با عرض سلام و ادب

اینجانب محمدرضا عباسیان، با سابقه نزدیک به 25 سال فعالیت فرهنگی و مشخصاً مستندسازی در کانونهای بحرانی جهان اسلام، از افغانستان و تاجیکستان و پاکستان تا قره باغ و عراق و کردستان و لبنان و بوسنی و کوزوو هستم. از فیلمهای شاخصم میتوانم از مستند “قانا”  نام ببرم. ضد‌صهیونیستی ترین مستند ایرانی که در جشنواره های معتبر ایرانی و بین المللی حضور داشته و جوایز متعددی کسب کرده است.
چند سالی هم در حوزه فرهنگ مسئولیتهایی اشته ام از جمله دبیری جشنواره فیلم فجر.
غرض از نگارش این نامه و تصدیع اوقات حضرتعالی فراز های پایانی فرمایشاتتان در مصاحبه اخیر با صدا و سیما به بهانه پایان سومین سال ریاست جمهوریتان است. آنجا که فرمودید: «در روایتی از پیامبر (ص) که حدیث قدسی است می فرمایند خداوند گفت اگر کسی به مومنی اهانت کند فقط حارب الله یعنی اعلان جنگ به خدا داده است، آن وقت در جامعه ما به چه راحتی! وقتی هم کسی را می خواهیم متهم کنیم و بعد بگوییم که به صراحت نگفتیم، می گوییم شنیده شده است، می گویند، گفته شده است، با این کلمات مجهول که به نظر من از بار گناه و فساد اخلاقی کم نمی‌کند.»
آقای ایوبی، معاون سینمایی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت شما چندی پیش در اقدامی با انگیزه نامعلوم تهمت بزرگی به من روا داشته که با بهره گیری از فضای رسانه ای در اختیارشان حیثیت و آبروی شخصی، خانوادگی و حرفه ای من را از بین برده اند. ایشان با انتشار گزارشی کذب که با تنها چند دقیقه بررسی محتوای آن میتوانستند به غیر واقعی بودنش پی ببرند من را متهم کرده اند که در طول 34 ماه مدیریتم در وزارت ارشاد بیش از یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان حقوق و مزایا وحق ماموریت دریافت کرده ام در حالیکه دریافتی واقعی من تنها حدود سیصد میلیون تومان بوده است، یعنی نزدیک به یک میلیارد و یکصد میلیون کمتر از ادعای کذب ایشان می باشد.
جناب رئیس جمهور! آبروی شخصی، خانوادگی و حرفه ای که من طی 25 سال کار صادقانه کسب کردم با یک تهمت ناروای آقای ایوبی و همکارانشان که نمیدانم ناشی از چه غرض ورزی است و در ادامه بازنشر گسترده و میلیونی رسانه ای به باد رفته است.
در فراز دیگری از همان مصاحبه تان فرموده اید: «واقعا باید کاری کنیم که اگر کسی سخن ناروایی گفت، اخلاق را زیر پاگذاشت، حیثیت فردی را از بین برد، خود او منزوی شود. اگر ما کاری در جامعه کردیم که هتاکان منزوی شوند و گوش شنوایی برای سخنان دروغ و ناروای آنها و هتاکی آنها نباشد ما به هدف بلندمان رسیده ایم.  شاید در این زمینه خود من و دولت من هم باید کار بیشتری انجام بدهیم.»
به مصداق همین فرمایشتان و به تدبیری که وعده اش را داده بودید از شما میخواهم به ظلمی که به من روا شده رسیدگی کنید. آقای رئیس جمهور، شما شروع کننده برخورد با هتاکان و تهمت زنندگان باشید. به فرموده تان اولین کسی باشید که یک هتاک را منزوی می کنید، باشد که درس عبرتی باشد برای دیگران.
به تدبیرتان امید دارم.
با تقدیم احترام
محمدرضا عباسیان

محمدرضا عباسیان
محمدرضا عباسیان



یک پلتیک انتخاباتی؟⇐سرمایه‌گذار “شهرزاد” ضمن انتقاد از “اتاق بازرگانی” وعده تولید سریال با حضور سوپراستارهای کره‌ای را داد

سینماژورنال: محمدهادی رضوی سرمایه گذار سریال «شهرزاد» با اشاره به پروژه مشترکی که قرار است ایران با کره آن را بسازد، اعلام کرد که در آن سوپراستارهای دو کشور حضور خواهند داشت.

به گزارش سینماژورنال رضوی که داماد محمد شریعتمداری معاون اجرایی رییس دولت یازدهم است، حین صحبت از برنامه هایش برای تولید این پروژه انتقادات تند و تیزی را هم داشته است به اتاق بازرگانی که چرا زمینه عرضه محصولات فرهنگی ایرانی را فراهم نمی آورد.

از آنجا که ایشان در آخرین دوره انتخابات اتاق بازرگانی هم به عنوان کاندیدا حضور داشت و البته بعد از صرف هزینه های مکفی تبلیغاتی نتوانست در انتخابات رأی لازم را کسب کند و به اتاق راه یابد این گمانه مطرح می شود که آیا هدف داماد معاون رییس جمهور از این انتقادات تلاش برای راهیابی به اتاق بازرگانی در دوره بعدی است؟

رضوی قبل از آن که به عنوان سرمایه گذار “شهرزاد” مطرح شود در اسفند 93 در انتخابات اتاق بازرگانی شرکت کرد و البته رأی نیاورد. حالا و بعد از مطرح شدن به واسطه سرمایه گذاری برای “شهرزاد” رفته رفته صدای انتقادات مستقیم وی به اتاق بازرگانی هم شنیده می شود. آیا او در سودای آن است که در انتخابات دو سال آینده اتاق خاطره شکست تلخ قبلی را از خاطر زدوده و به عنوان عضوی موثر وارد اتاق شود؟

 

همکاری با یک هولدینگ کره ای

محمدهادی رضوی با اشاره به دومین جلسه ای که در چند وقت اخیر با یک تیم کره ای برای ساخت سریالی مشترک برگزار کرده است به “مهر” گفت: ما در راستای این جلسه با شرکت ها و کمپانی ها نیز وارد مذاکره شدیم و حتی با یکی از هنرپیشه های مطرح کره مکاتباتی برای مشورت و خط سیر داستان شدیم.

وی با اشاره به مذاکراتی که در این دو جلسه انجام شده است، توضیح داد: تیم کره ای یک تیم سرمایه گذاری هولدینگ است که در حوزه های مختلف سرمایه گذاری کرده اند. آنها ابتدا باور نداشتند که بتوان این مجموعه مشترک را به تولید رساند اما بعد از آن برای این پروژه مشترک علاقمند شدند.

رضوی درباره این مجموعه و ویژگی های آن بیان کرد: اکنون که قرار است این کار به صورت مشترک تولید شود باید قدرتمند باشد و برای این منظور مدتی طول می کشد تا قصه ما در بیاید و از طرفی سوپراستارهای دو کشور را وارد کار می کنیم.

به دور از جذابیتهای جنسی این کار را تولید می کنیم

سرمایه گذار مجموعه «شهرزاد» اضافه کرد: هم اکنون هم با بازیگران و نویسندگانی در ایران برای درآوردن ساختار این مجموعه مشورت می کنیم. این اثر باید یک گروه کارگردانی متشکل از ایران و کره داشته باشد و همچنین باید مشخص کنیم که قرار است مجموعه را به صورت تاریخی پیش ببریم و یا داستان آن متعلق به زمان حاضر باشد. به هر حال ایران و کره داستان های مشترک زیادی دارند و فضای خانوادگی همچون قصه های ایرانی در آثار آنها حاکم است.

رضوی با اشاره به اینکه در این اثر ارزش ها و اقتدار ایران نمایان خواهد بود، تصریح کرد: اگر این کار به سرانجام برسد اولین پروژه تجاری فرهنگی دو کشور خواهد بود و ما کوچکترین عقب نشینی از مسایل فرهنگی خود نخواهیم داشت. ما قدرت نمایشی خود را عرضه می کنیم و قرار نیست کار بی کیفیت ارایه دهیم.

وی ادامه داد: از طرف دیگر از آنجایی که قرار است این کار مشترک باشد ما فقط مصرف کننده نیستیم و قرار است فرهنگ خود را عرضه کنیم. ویژگی جمهوری اسلامی پاکی و سلامت خانواده های ماست و اینکه می توانیم در فضایی به دور از جذابیت های جنسی کار کنیم. ما قدرت زیادی در نمایش فرهنگ خود داریم اما متاسفانه کمتر کار کرده ایم. به طور مثال ما هنوز نتوانسته ایم فیلم دفاع مقدسی داشته باشیم که در جهان عرضه اش کنیم.

انتقاد از اتاق بازرگانی

رضوی یکی از نقص های موجود در این زمینه را به اتاق بازرگانی مربوط دانست و تصریح کرد: این چه افتخاری است که ما در اتاق های بازرگانی خود در کنار سایر محصولات صنعتی و کشاورزی نفت بفروشیم. نفت را باید ذخیره کرد و ما که می خواهیم قدرت فرهنگی خود را نمایش دهیم باید محصولات فرهنگیمان را عرضه کنیم. متاسفانه اتاق بازرگانی کوچکترین دعوتی از فعالان حوزه فرهنگی ندارد تا بتواند در این زمینه موقعیت های تجاری را فراهم کند. جشنواره های فرهنگی و سینمایی هم در کشور ما هم می توانند به جای تقدیر از هنرمندان فضایی برای فروش آثارشان فراهم کند. جشنواره فجر هم همینطور می تواند عمل کند، برای بسیاری از هنرمندان بیمه ضرورت عملیاتی بیشتری دارد.

وی در پایان بیان کرد: ما در این سال ها این فضای تجاری را برای آثار فرهنگی مان فراهم نکرده ایم. درحالیکه فیلم ها و سریال های بسیاری هم داشته ایم که می توانستیم از ظرفیت آنها استفاده کنیم. به طور مثال مردم زیادی در کشورهای دیگر هستند که دچار آسیب های شیمیایی شده اند و می توان فیلم «از کرخه تا راین» را برایشان به نمایش گذاشت و به این ترتیب ما به جای اینکه مصرف کننده باشیم خودمان می توانیم عرضه کننده فرهنگمان باشیم.

سیدمحمدهادی رضوی
سیدمحمدهادی رضوی



یک سکانس سینمایی⇐از خاوران تا نارمک⇔احمدی‎نژاد رأی می‌آورد یا روحانی؟

سینماژورنال: هرچند در سینمای ایران و در دوقطبی شکل گرفته مابین دو گونه فیلمسازی کاملا تجاری و کاملا شبه‌روشنفکرانه کمتر کارگردانی را می بینیم که جرأت داشته باشد با ساخت فیلمهای با نقد سیاسی به مرور کارنامه سیاستمداران بپردازد اما در این میان همچنان هستند روزنامه‌نگارانی که جور کم کاری فیلمسازان تنبل را می کشند.

به گزارش سینماژورنال یکی از این روزنامه نگاران که در “اعتماد” فعالیت می کند کوشیده به نوبه خود گزارشی میدانی ترتیب دهد درباره میزان علاقمندی شهروندان به محمود احمدی نژاد رییس دولتهای نهم و دهم و از خلال این گزارش فضایی را فراهم کند برای پاسخ دادن به این پرسش که اگر در انتخابات 96 دوقطبی احمدی نژاد-روحانی روی دهد برنده رقابت کیست.

سینماژورنال متن کامل گزارش “اعتماد” را ارائه می دهد:

صدای پای مرد بهاری در خیابان خاوران

روزي كه مقابل مسجد جامع مسعوديه در ابتداي خيابان خاوران آغاز شد و مقابل مسجد جامع نارمك در ميدان هفت حوض به پايان رسيد؛ روزي در ميان موافقان و مخالفان محمود احمدي‌نژاد. صبح يك روز تابستاني در خيابان خاوران زمزمه بازگشت مرد بهاري بلندتر شنيده مي‌شود اما غروب همان روز در ميدان هفت حوض خيلي از اين زمزمه‌ها خبري نيست.

همسايگان احمدي‌نژاد در نارمك شانسي براي او قايل نيستند اما فقط كافي است يك خط اتوبوس سوار شوند و به سه راه افسريه و خاوران بروند تا مردمي را ببينند كه همسايه آنها را مرد خوش‌شانس انتخابات سال آينده مي‌دانند. فرقي نمي‌كند در خاوران زندگي كني يا نارمك، در هر حال محل زندگي، همسايگان و اطرافيانت محور مي‌شوند و ايران را در آنها خلاصه مي‌كني و اينگونه است كه در خاوران مردم مي‌گويند احمدي‌نژاد محبوب‌ترين سياستمدار ايران است، در نارمك تبديل مي‌شود به نا‌محبوب‌ترين چهره سياستمدار.

وقتي محمود احمدي‌نژاد به زنجان رفت منابع خبري نزديك به او از آن روز با عنوان « حماسه زنجان » ياد كردند، در مسجد جامع مسعوديه كه سخن گفت كانال‌هاي تلگرامي‌شان آن را «حادثه مسعوديه » خواندند. حالا من روبه روي مسجد جامع مسعوديه ايستاده‌ام، در ابتداي خيابان خاوران، پيش از ظهر آفتابي كه هر لحظه داغ‌تر و داغ‌تر مي‌شد. خيابان خلوت و آرام بود. اينجا صداي پاي احمدي‌نژاد واضح به گوش مي‌رسد.

مردم اين محله اميدوارند احمدي‌نژاد بازگردد

رييس دولت سابق محبوبيت دارد، مردم اين محله اميدوارند احمدي‌نژاد بازگردد. مردمي كه در خيابان خاوران زندگي مي‌كنند عطش وصف‌ناپذيري در صحبت كردن دارند و وقتي مي‌گويم خبرنگارم بي‌وقفه صحبت مي‌كنند، از مشكلات‌شان مي‌گويند، از بيكاري و فقر گرفته تا اعتياد و ويراژ نوجوانان موتورسوار در خيابان‌ها و كوچه‌ها در سبد مشكلات‌شان موجود است.

تنها چند دقيقه صحبت با يك نفر لازم بود تا تعدادي در اطرافم حلقه بزنند و دوست داشته باشند جمله‌هاي‌شان روي تكه كاغذي كه دستم بود حك شود. موضوع هم اما براي‌شان جذاب بود، سياستمدار محبوب‌شان «محمود احمدي‌نژاد ». نام او لبخند را بر لب‌هاي‌شان مي‌نشاند. براي‌شان دو نام را مطرح مي‌كنم، «احمدي‌نژاد » و «روحاني». واكنش‌هاي مردم نسبت به اين دو نام فارغ از آن چيزي است كه در جريانات سياسي كشور در حال رخ دادن است. تحليل‌ها و اتفاقاتي كه در زير پوست اين بخش از جامعه ايران در حال رخ دادن است خيلي متفاوت از آن چيزي است كه در ميان نخبگان و اهالي سياست در حال وقوع است.

روحاني براي دوران تحريم خوب بود تا تحريم‌ها را بشكند، ما براي دوران پساتحريم يك احمدي‌نژاد مي‌خواهيم

اينجا مردم روحاني را دوست دارند، حسن روحاني براي آنها مردي است كه زنجير تحريم‌ها را شكسته و دنيا را با ايران آشتي داده است. وقتي در اطرافم حلقه زده بودند، مرد ٦٤ ساله‌اي كه مي‌گفت راننده كاميون بوده و هنگام صحبت كردن دستانش هم به اندازه زبانش كار مي‌كرد و مدام آنها را در هوا مي‌چرخاند و با صدايي رسا مانند يك سخنران صحبت مي‌كرد گفت: روحاني براي دوران تحريم خوب بود تا تحريم‌ها را بشكند، ما براي دوران پسا تحريم يك احمدي‌نژاد مي‌خواهيم. جمله‌اش كه به آخر رسيد مردم كف و سوت مي‌زدند و هيچ كس به اين فكر نمي‌كرد اين تحريم‌هايي كه روحاني شكست اصلا از كجا آمده بودند؟ زن ٣٢ ساله‌اي كه خانه‌دار بود خيلي حسرت مي‌خورد كه در سخنراني روز پنجشنبه احمدي‌نژاد حضور نداشته است و گفت‌: «خيلي دوست داشتم بروم اما دخترم مريض بود، تب كرده بود اما شوهرم و تمام اعضاي خانواده او رفتند.»

با ذوق وصف نا‌پذيري از فيلم‌هايي مي‌گفت كه همسرش گرفته بود و در تلگرام براي تمام اهالي فاميل فرستاده و اين نويد را داده است كه احمدي‌نژاد كانديدا خواهد شد. زن ٤٥ ساله‌اي كه مادر سه فرزند بود و مدام چادرش را مرتب مي‌كرد با صداي آرامي گفت: من خيلي خوشحال مي‌شوم اگر او كانديدا شود و حتما به او راي مي‌دهم. وقتي از او مي‌پرسيدم چرا احتمال كانديداتوري احمدي‌نژاد خوشحالت مي‌كند نمي‌توانست شادي‌اش را پنهان كند، دليل شادي و برق چشمانش يك كلمه بود «يارانه».

وقتي در مورد يارانه‌ها حرف مي‌زد ديگر تن صدايش پايين نبود، با صداي رسا حرف مي‌زد و موقع حرف زدن به آسمان و چپ و راستش خيره نمي‌شد و مستقيم به من نگاه مي‌كرد، درست مانند كسي كه اعتماد به نفس از دست رفته‌اش را دوباره بازيافته است، انگار يارانه‌ها برايش دليلي بود كه ديگر نمي‌شد روي آن حرف آورد. « خانم ايشون رييس‌جمهور بشه شك نكنيد يارانه‌ها رو بيشتر مي‌كنه.

احمدي‌نژاد روز پنجشنبه نامه‌هاي مردم را جمع مي‌كرد

پسر من خودش تو اينترنت خونده بود كه اگه احمدي‌نژاد بياد نفري ٢٠٠ هزارتومن يارانه ميده ». پيرزني كه كنارش ايستاده بود با صداي بلند و متعجب فرياد زد «راست مي‌گي؟ ما اصلا نشنيده بوديم !» مردي در آن ميان گفت «نه بابا اين شايعه است، اگه مملكت آنقدر پول داشت كه خب از همون اول يارانه‌هامون رو بيشتر مي‌كردن.» زن ميانسال اما از تك و تا نمي‌افتاد و مي‌خواست ثابت كند كه حرفش درست است « دوره احمدي‌نژاد تحريم بوديم آقا، بيشتر از اين نمي‌شد يارانه داد ولي آقاي ظريف تو مذاكرات تحريم‌ها را برداشت.» در ميان صحبت‌هاي‌شان نمي‌دانم كه چه شد بحث فيش‌هاي حقوقي داغ شد. هر‌كدام‌شان چيزي مي‌گفتند، مديران كشور را دزد و غارتگر مي‌خواندند اما در ميان خشم‌شان از فيش‌هاي حقوقي از عزل‌ها و عذرخواهي‌ها هم سخن مي‌گفتند. مرد جواني كه نقاش ساختمان بود اما از ترديدهايش مي‌گفت.

ترديدش درباره حضور احمدي‌نژاد نبود بلكه مشكلش با زمان حضور بود. « خانم! اين مردم خيلي آگاهي ندارن و تصميمات احساسي مي‌گيرن كه ممكنه به ضرر كشور تموم شه، فعلا براي بازگشت احمدي‌نژاد زوده، روحاني در سياست خارجي از احمدي‌نژاد بهتره پس بايد صبر كنيم تموم كارهاشو بكنه و بعد احمدي‌نژاد برگرده.»

به او مي‌گويم فكر نمي‌كنيد احمدي‌نژاد مخالف سياست خارجي روحاني است و آن را نقد مي‌كند. اگر او بازگردد دوباره به همان خانه اول بازگرديد؟ نه را قاطعانه گفت، او بر اين باور بود سياست خارجي هم مانند برجام است وقتي روحاني درستش كند احمدي‌نژاد هم آن را خواهد پذيرفت حتي اگر دوست نداشته باشد. وقتي از مردم در مورد حسن روحاني پرسيدم پاسخ‌ها نشان از مقبوليت او در ميان‌شان داشت. پسر جواني كه چهره‌اش مانند ورزشكاران بود و مي‌گفت كه كشتي‌گير است، معتقد بود روحاني رييس‌جمهور خوبي است اما صداي آنها را نمي‌شنود.

زير آفتاب چشم‌هايش را جمع مي‌كند و با دست مسجد را نشان مي‌دهد و مي‌گويد: «احمدي‌نژاد روز پنجشنبه نامه‌هاي مردم را جمع مي‌كرد، من خودم شنيدم همه نامه‌ها را ميخونه و در حدي كه بتونه به مردم كمك مي‌كنه، اگه روحاني اين اخلاق احمدي‌نژاد رو داشت من خودم تا آخر عمر نوكرش بودم و در هر انتخاباتي كه شركت مي‌كرد هم بهش راي مي‌دادم و هم براش راي جمع مي‌كردم. مشكل روحاني اينه كه صداي ما را نميشنوه.» وقتي مي‌پرسم روز پنجشنبه فضا چطور بود همه با هم شروع به حرف زدن مي‌كنند و اينكه همه محل آمده بودند، صداي‌شان در يكديگر گم مي‌شود. پسر نوجواني با موتور در رفت و آمد بود با خنده فرياد زد «خانم خبرنگار برو بنويس اميد نسل جوان احمدي قهرمان.» پيرزني كه چادر گل‌دار به سر داشت رو به او كرد و گفت: ديروز تو نزديك بود نوه‌ام را با موتور بزني؟ خانم اين آقاي روحاني همين رو هم حل كنه براي من كافيه!» در هياهوي توصيفات‌شان از روز پنجشنبه خداحافظي كردم به سمت دفتر روزنامه و به اين فكر كردم چگونه است « مردم اين خيابان روحاني را دوست دارند اما منتظر احمدي‌نژادند.»

اينجا حد وسط ندارد، يا دوستش هستند يا دشمن
محله «نارمك» با «خاوران» خيلي تفاوت دارد. خيابان‌هايش سرسبز و پردرخت است و در ترافيكش گاهي چشمانم به ماشين‌هاي مدل بالا و شيكي خيره مي‌شود. اينجا حتي لباس پوشيدن مردم هم متفاوت است و مغازه‌هاي پرزرق و برقش به راحتي حواست را پرت مي‌كند. مردمي كه در نارمك زندگي مي‌كنند احمدي‌نژاد را بيشتر از ساير مردم ايران مي‌شناسند، اگر او براي ملت ايران رييس دولت سابق باشد براي نارمك‌نشينان بيش از همه اينها همسايه شمرده مي‌شود. در ميدان ٧٢ نارمك فقط كافي است سري بگرداني تا از كيوسك نگهباني كه سر بن‌بست هدايت وجود دارد، متوجه شوي كه خانه محمود احمدي‌نژاد در كدام كوچه اين ميدان قرار دارد.

سر كوچه ايستاده بودم و به داخل سرك مي‌كشيدم. سرباز جواني كه داخل اتاقك نگهباني بود به سمتم آمد و گفت: « اگر اومدي آقاي احمدي‌نژاد رو ببيني الان ديگه نميشه، صبح ساعت ٧ بيا موقع بيرون رفتن ميتوني ببينيش و باهاش حرف بزني.» سرباز جوان با صبر و مهرباني پاسخ مي‌داد و در پاسخ دادن به برخي سوال‌هايم ترديد مي‌كرد و مي‌گفت: « واسه من مسووليت داره خانم اين حرفا به من ربطي نداره.» او تنها دوست داشت در مورد نامه‌هايي بگويد كه مردم براي احمدي‌نژاد مي‌آورند. از ميدان ٧٢ حركت مي‌كنم تا قدمي در محله محمود احمدي‌نژاد بزنم، نرسيده به ميدان زني ميانسال و چادري از سوپرماركت بيرون مي‌آيد. سلامم را با خوشرويي پاسخ مي‌دهد و وقتي مي‌گويم خبرنگارم به من امان صحبت نمي‌دهد و با خنده مي‌گويد كه «اومدي در مورد احمدي‌نژاد بپرسي؟ از اون موقع كه رييس‌جمهور شد خبرنگار زياد مياد تو اين محل.»

مي‌گويم: پس با اين حساب شايد دوست داشته باشيد او دوباره كانديدا شود تا شايد بار ديگر يك رييس‌جمهور همسايه‌تان شود؟ طوري كه انگار براي سوالم پاسخ طولاني داشت، كيسه خريدش را روي زمين گذاشت و گفت: « ما هم يه چيزايي شنيديم، ٢١ ماه رمضونم تو همين مسجد جامع سخنراني داشت و همه مي‌گن انگار مي‌خواد كانديدا بشه ولي من دعا مي‌كنم ايشون از خر‌شيطون پياده بشه، ما هم بيشتر راضي هستيم ايشون همسايه معمولي ما باشه.» وقتي از او پرسيدم چرا دوست ندارد احمدي‌نژاد كانديدا شود، اجازه نداد جمله من كامل شود و گفت: «ايشون همسايه بدي نيست و ما در عالم همسايگي ازش بدي نديديم اما اصلا رييس‌جمهور خوبي نبوده، زمان ايشون گروني زياد شد و تحريم‌ها هم پدر ملت رو در آورد، با چندرغاز يارانه كه نمي‌شد جلوي تورم وايساد.» عصر بود و گرماي هوا فروكش مي‌كرد و كوچه و خيابان مردم بيشتري به خود مي‌ديد. كمي بالاتر دو پيرمرد روي نيمكت و در سايه درخت نشسته بودند.

همه بچه‌هياتي‌ها دعا مي‌كنن ايشون دوباره كانديدا بشه

برعكس زن ميانسال آنها دوست داشتند كه بار ديگر احمدي‌نژاد را در قامت رييس‌جمهور ايران ببينند. يكي از آنها گفت: «من خودم هياتي هستم، تو همين هيات آقاي احمدي‌نژاد. همه بچه‌هياتي‌ها دعا مي‌كنن ايشون دوباره كانديدا بشه». از او مي‌پرسم احتمال راي آوردن احمدي‌نژاد را چقدر مي‌داند و مي‌گويد كه «خانم اين چه سواليه ايشون اگه بياد بي‌برو و برگرد رييس‌جمهوره.» به ميدان هفت‌حوض رفتم در ايستگاه اتوبوس يك زن ٣٢ ساله چادري ايستاده بود و در حال چك كردن تلفن همراهش. وقتي سلام كردم كمي جا خورد اما سر صحبت كه باز شد ديگر حواسش هم نبود كه اتوبوس‌هاي يكي پس از ديگري مي‌روند. زن جوان، معلم زبان انگليسي بود و به قول خودش ٣٢ سال است كه در اين محل بزرگ شده است.

وقتي در مورد احمدي‌نژاد پرسيدم، گفت كه اتفاقا خانه مادربزرگم در ميدان ٧٢ است و از خيلي وقت پيش احمدي‌نژاد را مي‌شناسم. او مي‌گفت در اين محل مردم دو دسته هستند يا او را بسيار دوست دارند يا به‌شدت مخالفش هستند و تقريبا هيچ حد وسطي وجود ندارد. خاطرات زيادي براي گفتن داشت از دوران پيش از رييس‌جمهور شدنش و هياتي كه در ميدان ٧٢ داشت. « ميدان ٧٢ نارمك يكي از بزرگ‌ترين هيات‌هاي اين محل رو داره تا قبل از اينكه آقاي احمدي‌نژاد رييس‌جمهور بشه اون محل فقط يه هيات داشت اما بعد از رييس‌جمهور شدنش يه تعدادي از اون هيات جدا شدن و ديگه نيومدن، حتي يكسري بزرگان محل هم جزوشون بودن، عموي منم ديگه اون هيات نرفت.» زن جوان براي ادامه دادن صحبت‌هايش نگاهي به موبايلش انداخت و با لبخند گفت: هنوز وقت دارم و ادامه داد: «خيلي از اهل محل مي‌گفتن آقاي احمدي‌نژاد از هيات واسه كارهاي سياسي خودش استفاده ميكنه و به همين خاطر جدا شدن و رفتن يه هيات ديگه راه انداختن، از سال ٨٥ يا ٨٦ بود كه ميدون ٧٢ دوتا هيات داره.»

خانم تو رو به خدا اسم ايشون رو نيار كه تن و بدنم ميلرزه

در ميدان هفت‌حوض محو ويترين مغازه‌ها شده بودم، وارد يكي از مغازه‌ها شدم و يك جفت كفش را انتخاب كردم و مغازه‌دار با خوشرويي برايم آورد تا امتحان كنم، به اتكت قيمتش نگاه كردم و با لحن شوخي رو به مغازه‌دار جوان و خوشرو گفتم: در محله آقاي احمدي‌نژاد بعيد است جنسي آنقدر گران باشد. مرد جوان دستانش را با حالت تسليم بالا برد و بدون اينكه نشاني از لبخند روي صورتش باشد، گفت كه «خانم تو رو به خدا اسم ايشون رو نيار كه تن و بدنم ميلرزه، هر روز خدا فقط دعا مي‌كنم خدا اونو هشت سال ديگه واسه ما نياره.»

زن جواني با دختر بچه‌اي پنج، شش‌ساله در مغازه بود و كيفي را از اين دست به آن دست مي‌كرد، بدون اينكه به سمت من برگردد، از آينه مقابلش به من نگاه كرد و گفت: «همون موقع هم كه مي‌گفت گوجه‌ رو بياييد از محله ما بخريد، ما اينجا گوجه ‌رو گرون‌تر از بقيه جاها مي‌گرفتيم.» از زن جوان پرسيدم كه ديد مردم محل و همسايگانش نسبت به احمدي‌نژاد چگونه است و آيا صحبتي درباره كانديداتوري دوباره‌اش در محل مي‌شود. زن جوان هم تاييد كرد كه در اين محل فضا نسبت به احمدي‌نژاد دو‌قطبي است و عده‌اي او را دوست دارند و عده‌اي ديگر به‌شدت مخالفش هستند. «خانم پشت سر احمدي‌نژاد حرف زياده، الان ديگه نميشه چيزي رو از مردم پنهون كرد، همين گوشياي موبايل و تلگرام همه‌چيز رو، رو مي‌كنه، روزي نيست كه تو تلگرام فك‌و‌فاميل و دوست و آشنا يه خبري از تخلفا و دزدي‌هاي دولت قبلي واسم نفرستن.»

اگر اسم احمدی نژاد را نیاورید به تاریخ می پیوندد

زن جوان كارت بانكي‌اش را به مغازه دار داد، به نظر مي‌رسد كه او كيف را پسنديده و بدون اينكه به نظر برسد بين جمله‌هايي كه مخاطبش من بودم وقفه‌اي ايجاد شده رو به مغازه‌دار، گفت: لطفا تخفيف بديد ما مشتري هستيم و بلافاصله رو به من گفت: مگه همين فيش‌هاي حقوقي نبود كه آنقدر سر و صدا كرد بين مردم؟ اگه تلگرام تو دوره احمدي‌نژاد بود همون موقع از چشم مردم مي‌افتاد با اين وضعيت ايشون هيچ شانسي نداره.»

طوري كه انگار يهو به خود آمده باشد، گفت: «حالا اين سوال رو واسه ‌چي مي‌پرسي؟» به او گفتم گه خبرنگارم و براي تهيه گزارش آمده‌ام با مردم صحبت كنم. مرد مغازه‌دار با صدايي بلند و لحني عتاب‌آور گفت كه «همين شما خبرنگارا مسائل رو الكي‌الكي بزرگ مي‌كنيد، اصلا چرا بايد همچين مساله‌هايي تو رسانه‌ها پخش بشه، اگه شما آنقدر اسمش رو نياريد احمدي‌نژاد به تاريخ مي‌پيونده و تموم ميشه حالا بماند كه سختي‌ها و مشكلاتي كه واسمون گذاشته هنوز تمومم نشده»؛ روزي كه مقابل مسجد مسعوديه در خيابان خاوران آغاز كردم در نارمك و مقابل مسجد‌جامع نارمك داشت به پايان مي‌رسيد؛ يك روز كامل با موافقان و مخالفان احمدي‌نژاد.




فرهاد اصلانی همه چیز را گفت⇐ از ردّ پیشنهاد بازی در “دراکولا” و “ابد و یک روز” تا علاقه‌اش به بهروز وثوقی/از بلاتکلیفی فرهنگی در دولت یازدهم تا مخالفت با نگاه‌های سیاسی سران خانه سینما

سینماژورنال: فرهاد اصلانی بازیگر سینما و تلویزیون که در سالهای اخیر پرکارتر هم شده است در گفتگویی با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی “35” از مباحث مختلفی سخن گفت؛ از رد پیشنهادات بازیگری در سال گذشته گرفته تا عشق به بهروز وثوقی.

به گزارش سینماژورنال اصلانی در بخشی از گفتگوی خود به انتقاد از سیاستهای فرهنگی دولت یازدهم پرداخته است و درباره مباحثی مانند ضعف کارکرد صنفی خانه سینما نیز به صراحت حرف زده است.

ردّ سه پیشنهاد مختلف

اصلانی با اشاره به آثاری که سال گذشته رد کرده  داشت: همزمان با “دختر” بازی در فیلمهایی مانند “برادرم خسرو”، “ابد و یک روز” و “دراکولا” پیشنهاد شد و این همزمانی برایم شرایط رنج‌آور را برایم رقم زد.

وی ادامه داد: در فیلم “برادرم خسرو” نقش برادر بزرگتر به من پیشنهاد شد؛ نقشی که بعدتر ناصر هاشمی آن را خلق کرد.

اصلانی خاطرنشان ساخت: در “ابد و یک روز” هم نقش برادر بزرگتر یعنی پیمان معادی به من پیشنهاد شد. چون نقش آدم معتاد را بیشتر بازی کرده بودم{اشاره به “بخاطر پونه”} برای همین قید “ابد…” را زدم.

اصلانی درباره رد پیشنهاد همکاری با رضا عطاران بیان داشت: در “دراکولا” هم بنا بود نقش دراکولای داستان را بازی کنم؛ نقشی که در نهایت لوون هفتوان بازی کرد. در “دراکولا” به نظرم با رضا به نتیجه نرسیدیم یعنی شرایطی بود که نشد.

بهروز وثوقی بی همتاست

این بازیگر درباره بهترین بازیگران سینمای ایران گفت: اولین بار که با پدرم به سینما رفتم فیلم “طوقی” را دیدم و بازی بهروز وثوقی در این فیلم را به شدت دوست داشتم.

وی ادامه داد: پیش از انقلاب بهروز وثوقی بی همتاست. بعد از انقلاب امثال خسرو شکیبایی،  علی نصیریان، عزت ا.. انتظامی، داود رشیدی و شهاب حسینی بازیگران موفقی بوده اند.

این سه کارگردان در قلب من هستند

اصلانی در جایی از گفتگو درباره کارگردانان موردعلاقه اش بیان داشت: از علیرضا نادری در تئاتر بسیار آموختم و از همکاری با داوود میرباقری در تلویزیون هم بسیار لذت بردم و همین طور از کار با خانم رخشان بنی اعتماد. این سه نفر همواره در قلب من هستند.

در دوره روحانی در بخش فرهنگ اتفاقی نیفتاده است

اصلانی درباره دورنمای ذهنی‌اش نسبت به دولت یازدهم بیان داشت: در دوره آقای روحانی در بخش فرهنگ متاسفانه اتفاقی نیفتاد. وزارت ارشاد همچنان محل دعواست. محل مناقشات سیاسی و همیشه و در هرصورت بحث بوده است. در دولت قبل هم بوده و الان هم هست.

وی ادامه داد: خود این دعواها جامعه هنری را دچار سردرگمی می کند یعنی نه تکلیف با خط قرمز روشن است و نه با طرح موضوع! سردرگمی کماکان وجود دارد و به ماها منتقل می شود چون ما نمی دانیم چه می کنیم. در چارچوب قانونی کار می کنیم اما بعد اتهاماتی زده می شود.

فرهاد اصلانی خاطرنشان ساخت: در حوزه تئاتر و ادبیات و موسیقی هم تکلیف روشن نیست. یعنی معلوم نیست چه می خواهیم و همین بلاتکلیفی را رقم زده.

انتقاد از موضع گیریهای خانه سینما و ایستادن این نهاد در جایگاه اپوزیسیون

فرهاد اصلانی از جمله سینماگرانی است که همواره کم‌کاری خانه سینما در رسیدگی به امور صنفی را نقد کرده است. به گزارش سینماژورنال وی با اشاره به غلط بودن روند موضع گیریهای سیاسی خانه سینما گفت: خانه سینما جایگاهش صنفی بوده اما به اشتباه در بحثهای سیاسی ورود کردند در صورتی که باید مطالبات صنفی را حل می کردند.

وی ادامه داد: خانه سینما وقتی به جای حل مشکلات صنفی موضع گیری سیاسی کرد و در جای اپوزیسیون ایستاد اصلا خوب نبود. من به این روند اعتقاد ندارم؛ من موافق با این نگاه خانه سینما نبوده و نیستم. می شد راه هموارتری را برای حل مشکلات صنف رفت.

خانه سینما کارکرد چندانی برای جامعه سینمایی نداشته است

اصلانی تأکید کرد: این سوءتفاهمات اصلا ارزشمند نیست و در نهایت خانه سینما کارکرد چندانی برای جامعه سینمایی نداشته است. شخصا به عنوان عضو صنف نمی دانم رابطه ام با این صنف چیست. وظایف آنها نسبت به من چیست؟ وظیفه من نسبت به آنها چیست؟ حتی زمانی امین تارخ از هیأت ریسه صنف بازیگران از من خواست در انتخابات انجمن بازیگران شرکت کنم و کاندیدای هیأت رییسه شوم اما من نپذیرفتم.

این بازیگر 50 ساله خاطرنشان ساخت: در خانه سینما هیچ فکری برای امنیت شغلی اعضای صنف نشده است. همین موضوع جراحی کیارستمی و رنجی که کشید می‌توانست شکل دیگری داشته باشد. خیلی ها از یاد رفته‌اند. پشتیبانی از اعضای صنف وجود ندارد. بیمه بیکاری نداریم. یک بیمه خویش‌فرماست و یک بیمه تکمیلی که آن هم کارکرد زیادی ندارد.




درگذشت کیارستمی همه را به هم رساند؛ از رییس دولت یازدهم تا رییس‌جمهور فرانسه/از بهرام بیضایی تا مارتین اسکورسیزی/از نیکی کریمی تا گلشیفته فراهانی/از محمدعلی کشاورز تا بهروز وثوقی/ازعلی کریمی تا علی دایی/از نواده مولانا تا محسن چاووشی و…

سینماژورنال: درگذشت عباس کیارستمی تنها کارگردان ایرانی که برنده نخل طلای کن شده بود سبب ساز آن گشت که چهره‌های مختلف فرهنگی-سیاسی وارد گود شده و بکوشند با دادن پیامهای تسلیت خودی نشان دهند.

به گزارش سینماژورنال این پیامهای تسلیت به مانند اغلب پیامهای این چنینی از برخی بازیگران فعال در فضای مجازی مانند پرویز پرستویی و بهرام رادان و مهناز افشار آغاز شد و به فاطمه معتمدآریا، رضا عطاران، حامد بهداد، شهاب حسینی، رضا کیانیان و نیکی کریمی رسید و دیری نگذشت که بازیگرانی کم‌کارتر در حیطه مجازی مانند محمدعلی کشاورز و امین تارخ نیز به قافله تسلیت‌کنندگان پیوستند.

از بیضایی تا حاتمی‌کیا

کارگردانان شناخته شده سینمای ایران و از جمله بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و اصغر فرهادی منطبق با یک پیش‌بینی ملموس در رثای همکار خود حرف زدند. کارگردانانی نظیر علیرضا رییسیان، بهمن قبادی و جعفر پناهی که سینما را در مکتب کیارستمی آغاز کردند و شاگردان وی به شمار می رفتند نیز به زعم خود کوشیدند یاد وی را گرامی بدارند.

از آن سو کارگردانی مانند ابراهیم حاتمی‌کیا و منتقدی مانند مسعود فراستی که در همه این سالها رابطه‌ای کاملا منتقدانه و مخالف و سرسخت با کیارستمی داشتند هم ادامه گلایه را جایز ندانستند و ترجیح دادند حالا و به هنگام درگذشت کیارستمی جز به نیکی از او یاد نکنند.

از همایون شجریان تا محسن چاووشی

حسین علیزاده، همایون شجریان، سالار عقیلی، محسن چاووشی، رضا یزدانی و برادران پورناظری از جمله چهره های شناخته شده موسیقی بودند که چند کلمه ای درباره کیارستمی نوشتند و علی دایی و علی کریمی نیز مهمترین فوتبالیستهایی بودند که فقدان کیارستمی را تسلیت گفتند. ضمن اینکه عادل فردوسی پور مجری برنامه “نود” نیز یاد کیارستمی را گرامی داشت.

در کنار رسانه های معتبر دنیا از گاردین و فرانس24 گرفته تا یورونیوز، هالیوودریپورتر و بی.بی.سی، “مارتین اسکورسیزی” کارگردان مشهور هالیوود، “ژولیت بینوش” بازیگر سرشناس سینمای دنیا که در فیلم “رونوشت برابر اصل” کیارستمی بازی کرده بود و “کیت وینسلت” بازیگر “تایتانیک” نیز به این کارگردان ادای دین کردند.

“آسین چلبی” که به عنوان یکی از نوادگان مولانا معرفی شد از دیگر چهره های فرهنگی بود که یاد کیارستمی را گرامی داشت.

از حسن روحانی تا فرانسوا اولاند

فارغ از مدیران فرهنگی دولت و از جمله حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی و علی جنتی وزیر ارشاد، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و  حسن روحانی رییس جمهور از جمله چهره های سیاسی دولت بودند که مرگ کارگردان “طعم گیلاس” را تسلیت گفتند. رییس دولت اصلاحات برای درگذشت کیارستمی دست نوشته ای منتشر کرد و محمدرضا عارف نماینده اصلاح طلب مجلس دهم نیز از ماندگاری نام کیارستمی گفت.

درگذشت کیارستمی زودتر از حد تصور درمیان سیاستمداران خارج از کشور هم بازتاب پیدا کرد و  “فرانسوا اولاند” رییس جمهور و “ژان مارک ارو” وزیر خارجه فرانسه که کیارستمی در این کشور درگذشت، نیز فوت این کارگردان را تسلیت گفتند.

 




نماینده هنرمندان سینما در افطاري هاشمي، مهمان افطاري احمدي‌نژاد شد!+فهرستی از سینماگران حاضر در افطاری احمدی‌نژاد

سینماژورنال: بعد از علی اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت و حسن روحانی رییس جمهور که در روزهای گذشته مراسم افطاری با حضور هنرمندان برگزار کرده بودند محمود احمدی نژاد هم در هفته آخر ماه مبارک رمضان مراسمی افطاری با حضور برخی هنرمندان برگزار کرد.

به گزارش سینماژورنال رسانه های منسوب به رییس دولت سابق در گزارش پیرامون افطاری فقط به شرح گفته های احمدی نژاد بسنده کرده و به نام تعداد معدودی از حاضران در افطاری هم اشاره کردند.

امیرامیری ، میثم رنجبر، امیرعاملی، رضا ایرانمنش ، احمد نجفی ، هوشنگ توکلی، مریم پوریامین و خسرو معتضد از جمله چهره هایی بودند که رسانه های نزدیک به احمدی نژاد نام آنها را به عنوان هنرمندان حاضر در افطاری اعلام کردند.

اما تعداد هنرمندان حاضر در این افطاری بیشتر از اینها بوده است و از جمله برخی از چهره های سینمای ایران در این افطاری حاضر بودند.

حاضران در افطاری احمدی نژاد

شنیده‌های سینماژورنال حکایت از آن دارند ابوالفضل پورعرب، فریبرز عرب‌نیا، رضا ایرانمنش، ناصر چشم آذر، حبیب کاوش، حسین فرحبخش، سیدضیاء هاشمی، جواد شمقدری، شفیع آقامحمدیان، قربان محمدپور، داوود توحیدپرست، سعید سهیلی، جهانگیر الماسی، نادر طالب زاده، اصغر هاشمی، حسن علیمردانی، مریم امیرجلالی، نفیسه روشن و امید زندگانی از جمله سینماگرانی بودند که در مراسم افطاری رییس دولتهای نهم و دهم حضور داشتند.

جالب اینجاست امید زندگانی که در مراسم افطاری رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان سخنگوی اهالی سینما حاضر شده بود(اینجا را بخوانید) در مراسم افطاری احمدی نژاد هم حضور داشت!!!

از آن طرف سعید سهیلی جزو معدود چهره های حاضر در افطاری حسن روحانی بود که در افطاری رییس دولت نهم و دهم هم حاضر شد.

مریم امیرجلالی بازیگر زن تلویزیون که پیشتر در افطاری هاشمی رفسنجانی حاضر بود در افطاری محمود احمدی نژاد هم دیده شد.

افطار به مثابه وزن کشی انتخاباتی

به گزارش سینماژورنال اینکه در فاصله یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری شخصیتهای سیاسی مختلف می کوشند هنرمندان را مهمان افطاری خود کنند بیش از هر چیز شائبه سیاسی بودن این افطاریها را ایجاد می کند و این پرسش را پیش رو می گذارد که آیا رقبای احتمالی انتخابات سال آینده در حال وزن کشی هنری خویش اند؟

اینکه برخی از اهالی هنر نیز بی توجه به این شائبه ها همزمان در دو افطاری هم شرکت می کنند می تواند نشان دهنده آن باشد که چقدر ریشه تمایلات سیاسی در برخی از این جماعت سطحی و فاقد عمق است.




ماجراي روحاني و برادر+عکس

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته در بحبوحه جنجال فیشهای حقوقی موسوم به فیشهای نجومي برخی مدیران، حسین فریدون برادر کوچکتر رییس دولت یازدهم در کانون توجه منتقدين دولت قرار گرفته بود حالا خبر رسیده که رییس دولت یازدهم خود پیگیر سریال “برادر” است.

به گزارش سینماژورنال در جریان افطاری رییس جمهور برای اهالی هنر که البته بی حضور اغلب سران خانه سینما برگزار شد(اینجا را بخوانید) حسن روحانی گپ و گفتی با یک بازیگر تلویزیونی داشت و در آن از پیگیری سریال “برادر” گفت.

این بازیگر پوریا پورسرخ بود که این شبها تیپی کلیشه ای را در سریال “برادر” ایفا می کند. پورسرخ به عنوان یکی از سفیران خیریه روشنای امید به روحانی معرفی شد.

روحانی خطاب به پورسرخ گفت: خسته نباشید، سریال شما را که این شب ها در آن  نقش منفی ایفا می کنی دنبال می کنم. موفق باشی.

در سریال پر از تکرار مکررات “برادر” پورسرخ نقش برادر کوچکتری را بازی می کند که تقریبا از همان قسمت اول مرتب در حال ایجاد زحمت برای خانواده بوده است…

پوریا پورسرخ در برابر رییس دولت یازدهم
پوریا پورسرخ در برابر رییس دولت یازدهم



چه كساني به رئيس‌ دولت آدرس غلط مي‌دهند؟!

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: رئيس‌جمهور در شبي كه جمعي از هنرمندان را به ضيافت افطار دعوت كرده بود، از كساني انتقاد كرد كه از معرفي هنر ايران به جهان مي‌ترسند…

رئيس‌جمهور به طور مشخص به سينما اشاره كرد، اشاره‌اي كه يادآور انتقاد‌هاي اخير از جوايز فيلم «فروشنده» اصغر فرهادي در كن فرانسه بود. آيا آنگونه كه حسن روحاني گفته است، عده‌اي از اينكه سينماي ايران در جهان ديده شود، مي‌ترسند؟!

نومیدی که منیژه حکمت از آن سخن گفت
رئيس‌جمهور هميشه در برخورد با هنرمندان سعي كرده است، دولت را بزرگ‌ترين حامي هنر و هنرمندان را بزرگ‌ترين حاميان دولت بنامد. شايد هنرمندان طي مبارزات انتخاباتي سال 92 نقش مؤثري در ترغيب هوادارانشان براي رأي دادن به دكتر روحاني داشته باشند، ولي در طول سال‌هايي كه از عمر دولت مي‌گذرد، اتفاقي كه باعث شده باشد هنرمندان حامي دولت يازدهم حس كنند كابينه‌اي كه با حمايت آنها سر كار آمده است به فكر هنرمندان است، رخ نداده! نتيجه مشخص نااميدي هنرمندان از دولت را در مصاحبه‌هاي انتقادي كه برخي از چهره‌هاي شاخص طرفدار روحاني در سينما انجام داده‌اند، مي‌توان مشاهده كرد. نااميدي كه منيژه حكمت آن را صراحتاً گفت.

حتی همایون اسعدیان هم انتقاد می کند

وضعيت سينمايي دولت يازدهم بارها با وضعيت دولت قبل مقايسه شده و هر بار اين دولت كارنامه‌اي ضعيف‌تر داشته است و همين موضوع باعث شد حتي افرادي مانند همايون اسعديان و مهدي سجاده‌چي نيز لب به اعتراض بگشايند. سجاده‌چي در نامه‌اي سرگشاده به روحاني نوشت: «ما تقريباً مرده‌ايم!… خيلي ممنون آقاي رئيس‌جمهور؛ اگر هدف همه مردان فرهنگي رئيس‌جمهور، كشتن ما بوده، بفرماييد ادامه دهند، چيزي نمانده».

بعد از آن هم در چند نامه‌اي هنرمندان به رئيس‌جمهور نوشتند نشانه‌هاي نا‌اميدي از وضعيتي كه در اين دولت برايشان به وجود آمده است به خوبي نمايان است. آخرين نمود قطع اميد هنرمندان از دولت، به مراسم افطار رئيس‌جمهور باز مي‌گردد. زماني كه چهره‌هايي كه پاي ثابت حمايت از رياست جمهور شدن روحاني بودند، حضور نداشتند.

در همين زمينه «فارس» در گزارشي نوشت: «به جز حسين دهباشي سازنده فيلم تبليغاتي حسن روحاني كه ترجيح داده بود در مهماني وحيد جليلي در حسينيه هنر حضور يابد، حضور نداشتن چهره‌هايي چون رخشان بني‌اعتماد و پگاه آهنگراني نيز جاي تأمل دارد. تعداد حاضران در ضيافت افطاري رئيس‌جمهور نسبت به تعداد حاميان وي در رياست جمهوري كاهش معناداري داشته كه اگرچه اين موضوع مي‌تواند مشغله هنرمندان در اين روزها باشد، اما مشكلات فعلي آنها در رابطه با ارشاد و دلسردي نسبت به وضعيت فعلي نيز دور از ذهن نيست.» حال كه در سال سوم دولت يازدهم ريزش هنرمندان حامي دولت آشكار شده است، رئيس‌جمهور مدعي است، قدرت مجريه با همه تواني كه در اختيار دارد پشتيبان اصحاب فرهنگ و هنر بوده است و خواهد بود. رئيس‌جمهور توضيح نداد كه قدرت دولت چه پشتيباني از هنرمندان كرده است و آيا بعد از اينكه هنرمندان در نامه‌اي خطاب به وي نوشتند: آقاي روحاني صداي خرد‌شدن استخوان‌هايمان شنيده مي‌شود! فكري به حال دردهاي آنها كرده يا خير! ولي آنچه مسلم است عملكرد وزارت ارشاد دولت يازدهم باعث شده خيلي از طرفداران دولت نيز به گروه‌هاي منتقد دولت بپيوندند.

افتخارات سينمايي دولت يازدهم چه بوده؟
اگر دولت مدعي حمايت از هنرمندان است، بايد شاهد افتخارات هنرمندان در دوران اين دولت باشيم. در سه سال گذشته كه از عمر اين دولت مي‌گذرد در عرصه سينما كه قابل لمس‌ترين افتخارات را دارد، چه توفيقاتي نصيب دولت شده و آيا منتقدان دولت چون عملكرد اين حوزه از هنر موفق بوده نسبت به سينمايي كه دولت يازدهم متولي آن است، انتقاد دارند؟

اگر به سه سال گذشته نگاهي بيندازيم چند جايزه سينمايي مهم‌تر از بقيه به چشم مي‌آيند كه «فيلم فروشنده» ساخته اصغر فرهادي آخرين آنها است. همان طور كه نمي‌شود اسكار فيلم «جدايي نادر از سيمين» را ناشي از سياست‌هاي دولت دهم دانست، جايزه كن فرانسه هم ربطي به دولت يازدهم ندارد و فرهادي چهره‌اي نيست كه بشود وي را در زير بيرق يك دولت تعريف كرد. بعد از آن جايزه به برلين مي‌رسيم، جايي كه كارگردان ممنوع‌الفعاليت سينما! يعني جعفر پناهي با فيلم «تاكسي» از برلين خرس گرفت؛ جايزه‌اي كه آن هم به دولت ايران ربطي ندارد. جايزه ونيز فيلم «قصه‌ها» ساخته رخشان بني اعتماد هم كه مجوزش را دولت قبلي داد و اين دولت آن را اكران كرد هم ربطي به عملكرد اين دولت در سينما ندارد. اصولاً آنچه دولت در سينما انجام داده راه‌اندازي «هنر و تجربه» است ولاغير!

آیا اطلاعات اشتباهی ارائه شده؟
رئيس‌جمهور در مراسم افطار گفت: اگر فيلم‌هاي ما در سطح جهان بيننده داشته باشد و معرفي شود، افتخار ملت ما نيست؟ اگر ما در صنعت سينما و اگر در هنر پيشتاز باشيم براي ما افتخار نيست؟ چرا عده‌اي از معرفي هنر ما در سطح جهان هراسانند؟ چرا عده‌اي از نيرومند شدن و قدرتمند شدن بخش هنري جامعه ما نگران هستند؟

سخناني كه نشان مي‌دهد رئيس‌جمهور یا درباره حضور سينماي ايران در جشنواره‌هاي خارجي چيزي نمي‌داند يا  اطلاعات اشتباهي درباره آن دارد. تا به حال نقد و نظر مهمي درباره اينكه حضور سينماي ايران در سطح جهاني في‌النفسه كار اشتباهي است، منتشر نشده است.

هر چه نقد نيز در اين زمينه وجود دارد درباره فيلم‌هايي است كه به نمايندگي از ايران در خارج از كشور به نمايش در آمده و جايزه گرفته‌اند. «قصه‌ها» تصوير سياهي از وضعيت كشور را نشان داد و جايزه و نيز را گرفت، با وجود اينكه هيچ منتقد داخلي فيلم بني‌اعتماد را در حد آثار قبلي كارگردان نمي‌داند و حتي از آن به عنوان بيانيه سياسي نام برده مي‌شود نه يك فيلم سينمايي! آيا رئيس‌جمهور از اينكه يك بيانيه سياسي عليه كشور در خارج از ايران به نمايش در‌آيد، خوشحال مي‌شود؟!

حضور قاچاقي فيلم جعفر پناهي در برلين و رفتار سياسي اين فستيوال آلماني در قبال ايران آيا مورد تأييد رئيس‌جمهور است؟! مسلماً خير و رئيس‌جمهور در صورت دريافت اطلاعات صحيح درباره محتواي فيلم‌ها و عملكرد جهت‌دار فستيوال‌هاي بين‌المللي موضع ديگري نسبت به اين «سينماي جشنواره‌اي» اتخاذ خواهد كرد.

حتي كساني كه فيلم «فروشنده» را ديده‌اند به ايرادات متعدد اخلاقي اين فيلم اشاره دارند كه به دليل اكران عمومي نشدن آن، از بيانش صرف نظر مي‌كنيم. منتقدان سينماي جشنواره‌اي نگران نشان دادن تصويري سياه و مغرضانه از ايراني هستند كه رئيس‌جمهورش حسن روحاني است و اين موضوع بايد حتي مورد تقدير دولت نيز قرار بگيرد نه اينكه رئيس‌جمهور با حالت قهر از آن سخن بگويد.

پاي جم به سفره افطار رئيس‌جمهور كشيده شد
نكته جالب‌توجه در ديدار هنرمندان با رئيس‌جمهور اشاره به پخش تبليغات فيلم‌هاي سينمايي در شبكه ماهواره‌اي جم بود. گسترش دعواي حضور يا حضور نداشتن تيزرهاي تبليغاتي فيلم‌هاي ايراني در شبكه‌هاي ماهواره‌اي باعث شد تا مهدي فخيم‌زاده از رئيس‌جمهور بخواهد قوه مجريه و قوه مقننه در اين باره به تفاهم برسند!




ادعاهای تازه کمال تبریزی⇐ حسن روحانی با “مارمولک” مخالف بود و گفت باید توقیف شود اما رهبری از فیلم تعریف کرد/محصورین اگر کیاست به خرج می‌دادند امروز رییس جمهور بودند/تلویزیون، دشمن سينما بوده و هست/برای فیلمسازی درباره “مداحان” باید با آنها هماهنگ شد

سینماژورنال: تازه ترین فیلم کمال تبریزی “امکان مینا” در جشنواره مورد توجه قرار نگرفت و فیلمی هنروتجربه ای به نام “دونده زمین” هم با هجمه منتقدان روبرو شد؛ شاید یک دلیل اینکه تبریزی مجبور شده در تازه ترین گفتگویش که با “قانون” انجام شده به جای توضیح دلایل این شکست از خاطرات زمان “مارمولک” بگوید همین بی اقبالی مخاطبان به “امکان مینا” است.

به گزارش سینماژورنال در گفتگوی تازه تبریزی علاوه بر آن که ادعاهای تازه ای درباره مخالف رییس دولت یازدهم با “مارمولک” بیان شده این کارگردان درباره همراهی رهبری با این فیلم سخن گفته است.

عجیب ترین جای این گفتگو اما جایی است که تبریزی که خود با سرمایه تلویزیون مشغول تولید یک سریال پرهزینه به نام “سرزمین کهن” است از این گفته که تلویزیون، دشمن سینما بوده و هست!!!

بخشهای خواندنی گفتگوی تبریزی را بخوانید:

گويا آقاي روحاني هم آن زمان از مخالفان سرسخت «مارمولك» بودند. درست است؟
من و آقاي روحاني باهم «مارمولك» را در شوراي عالي امنيت ملي ديديم.آقاي روحاني با فيلم مخالف بود و علنا در روي من گفت كه فيلم بايد توقيف و با شماها هم برخورد شود.به‌هرحال هر آدمي نظري دارد كه در جاي خودش محترم است. آقاي روحاني هم در آن زمان نظرشان اين بوده. 

باورپذير نيست كه كسي در مورد جنگ يا روحانيت فيلم بسازد بدون آنكه قبل از آن با جايي مذاكره نكرده و مجوزهايي را نگرفته باشد. شما براي مجوز ساخت اين فيلم‌ها رايزني كرده‌ايد؟
خوشبختانه يا متاسفانه آن زمان اين‌طور نبود اما الان اين وجود دارد كه اگر بخواهيد كاري انجام دهيد كه كمي ساختارشكنانه و متفاوت باشد حتما بايد برويد و مجوزهاي اوليه آن رابگيريد.
  مثلا الان چه حيطه‌اي در فيلمسازي  نيازمند كسب مجوز و رايزني  است؟
به طور مثال اگر الان بخواهيم يك فيلم طنز در مورد مداح‌ها بسازيم قطعا بايد با آن‌ها صحبت كنيم و در جريان‌شان بگذاريم. مي‌شود با اين موضوع يك فيلم كمدي خيلي بامزه ساخت چون زمينه‌هاي ساخت آن خيلي  وجود دارد. زماني كه مارمولك ساخته شد اين محدوديت‌ها نبود ولي الان سكانس هاي مرتبط به مداحي در فيلم «پاداش» حذف شده است و اين نشان از تغيير وضعيت دارد.
  شما اكراني هم در شوراي عالي امنيت ملي داشته‌ايد؛ از آن اكران و فضايش مي‌گوييد؟
زمان اكران مارمولك شرايط عجيبي پيش آمده بود؛  از طرفي به شدت با فيلم مخالفت مي‌شد و از طرف ديگر براي ديدن فيلم بليت پيدا نمي‌شد و صف‌هاي طويل مقابل سينما ايجاد شده بود.زماني كه حساسيت‌ها خيلي زياد شد ،براي ما يك نمايش در شوراي عالي امنيت ملي گذاشتند كه تمام اعضاي آن آمدند تا فيلم را ببينند و درمورد آن تصميم‌گيري كنند، به ما هم گفتند كنار ما بنشينيد تا اگر در طول اكران سوالي داشتيم بتوانيم بپرسيم. اتفاق جالبي  كه افتاد اين بود ؛  زماني كه قرار شد فيلم براي اعضاي شوراي عالي امنيت ملي به نمايش درآيد خانواده‌هاي آن‌ها از اين ماجرا باخبر شده و گفته بودند براي ديدن فيلم آن‌ها هم مي‌آيند.كل سالن نمايش فيلم پر شده بود از خانواده‌هاي اعضاي شوراي عالي امنيت ملي و محافظان‌شان. زماني كه «مارمولك» شروع شد به پخش شدن در سالن، اعضاي شورا  با حالت عصبي ودر سكوت فيلم را مي‌ديدند در حالي‌كه كل سالن از صداي خنده خانواده‌هايشان پر شده بود. يك بار هم  دو آقاي روحاني از طرف دادگستري براي تصميم‌گيري در مورد فيلم آمده بودند و به جاي اينكه فيلم را نگاه كنند مدام يادداشت‌ برمي داشتند. بعد از اينكه فيلم تمام شد به نمايندگان قوه قضاييه گفتيم خب حالا نظرتان راجع به فيلم چيست؟برايم خيلي جالب بود كه گفتند از نظر ما اكرانش هيچ اشكالي ندارد چون آنقدر غيرواقعي‌ا‌ست كه كسي تمايلي براي ديدنش ندارد در حالي‌كه زمان اكران فيلم بليت پيدا نمي‌شد. اين نشان از فاصله با مردم دارد.
  گفتيد كه مارمولك  هيچ مميزي‌اي نشد؟
«مارمولك» در جشنواره كامل پخش شد اما زمان اكران يك سكانس آن حذف شد.
  چه سكانسي بود؟
صحنه‌اي بود كه رضا مارمولك سوار قطار مي‌شود كه به مرز برود چند جوان دورش جمع مي‌شوند و شروع مي كنند به دست انداختنش. به او مي‌گويند حاج آقا عمامه‌ات را برعكس گذاشتي او هم به تندي جواب‌شان را مي‌دهد و در آخر هم مي‌گويد:«سلام من را به مادرت برسون». البته اين صحنه در نسخه‌اي از فيلم كه دي‌وي‌دي شد وجود دارد.
  ماجراي تغيير اسم فيلم چه بوده؟ چرا تصميم داشتيد اسمش را عوض كنيد؟
يادم مي‌آيد آن زمان ما فكر كرديم كه ممكن است اسم «مارمولك» حساسيت‌زا باشد بنابراين با آقاي محمدي به اين نتيجه رسيديم كه شايد بهتر است اسم فيلم را عوض كنيم.حتي آقاي محمدي در بين گروه سازنده جايزه گذاشت كه اگر كسي بتواند يك اسم خوب براي فيلم پيشنهاد بدهد يك سكه به عنوان جايزه به او داده مي‌شود. «آدرس خدا» آخرين اسمي بود كه به آن رسيديم و از تمام پيشنهادات بهتر بود اما آقاي محمدي گفت، ارشاد اعلام كرده فيلم بايد با همان اسمي كه مجوز گرفته اكران شود و نيازي به تغيير اسم نيست اما بعد از اينكه فيلم نمايش داده شد خيلي‌ها اعلام كردند اگر اسم فيلم اين نبود اين مشكلات برايش پيش نمي‌آمد من هم گفتم اشكالي ندارد من اسم فيلم را عوض مي‌كنم شما به ما اجازه اكران مجدد بدهيد اتفاقي كه هيچ‌وقت نگذاشتند رخ بدهد.
  در كنار تمام مخالفت‌ها،«مارمولك» حاميان بزرگي هم داشت.
بله  اين بعد از آن بود كه مقام معظم رهبري حامي فيلم شدند. زماني كه رهبري حمايت‌شان از اين فيلم را علني اعلام كردند ساير افراد هم گفتند كه حامي اين فيلم هستند  ولي تا قبل از حمايت مقام معظم  رهبري  چيزي نگفته بودند.تنها كسي كه براي اولين بار از اين فيلم حمايت كرد شخص رهبري بود.
  اين حمايت رهبري چطور بود؟
از دفترشان زنگ زدند و از فيلم تعريف كردند كه فيلم بسيار خوبي بوده است و …
  گويا خود آقاي محمدي جلوي اكران «مارمولك» را گرفتند.
آقاي محمدي دچار استرس وحشتناكي شده بود چون تلفن‌هاي وحشتناكي مي‌شد و او را تهديد‌هاي عجيبي مي‌كردند. فضاي عجيب  و غريبي در زمان اكران «مارمولك» به وجود آمد مثلا در تمام نماز جمعه‌ها عليه اين فيلم صحبت شده بود.يادم مي‌آيد زماني كه فيلم در دانشگاه تهران اكران شد، عده‌اي مي خنديدند و عده‌اي ديگر با اخم به فيلم نگاه مي كردند.يعني هميشه فضاي دوقطبي در قبال اين فيلم وجود داشت.
  به نظرتان اگر الان «ليلي با من است» و «مارمولك» را مي‌خواستيد بسازيد امكان ساختش بود؟
اول اين را بگويم كه الان به «مارمولك2» فكر مي‌كنم.بايد سعي كنيم كه ظرفيت آن را به وجود آوريم و اين اتفاق به مرور رخ مي‌دهد.

{شما جزو افرادی هستید که} گاردشان را در قبال انتقادها باز مي گذارند چون سنگري نيست كه به وقت نياز پشتش مخفي شوند.
كاملا همين‌طور است. من فكر مي‌كنم فيلمساز بايد همين‌طور باشد و وابسته به هيچ تشكل يا جريان حزبي نباشد. استقلال فيلمساز از نظر من خيلي مهم است و اينكه تا جايي كه مي تواند در نقطه تعادل بايستد.
من يادم مي‌آيد در مصاحبه‌اي گفتم كه در مقطعي به نظرم محصورين مي‌توانستند كياست بيشتري به خرج دهند و شايد اگر اين اتفاق مي‌افتاد به جاي آقاي روحاني امروز آنها رييس جمهور بودند و از اين خيلي جلوتر بوديم.اين حرف من خيلي از دوستانم را ناراحت كرد كه تو چرا اين حرف را مي‌زني آن‌ها الان در حصر خانگي هستند و مشكلات دارند و زدن اين حرف درست نيست اما خب عقيده‌ من اين بوده و بيانش كردم. در مورد فيلمسازي هم همين‌طور است.

امروزه شاهد گسست عجيبي بين هنرمندان و مردم با تلويزيون هستيم. به نظر شما چرا تلويزيون چنين مسيري را رفته است؟
متاسفانه تلويزيون از يك تاريخي به بعد دشمن سينما بوده و هست.نمي دانم چرا آب تلويزيون  با سينما در يك جوي نمي‌رود. تلويزيون ما تا اطلاع ثانوي مثل سدي مقابل سينما‌ست و علتش را نمي دانم! تلويزيون مجبور است يك بازنگري اساسي در سياست‌هايش كند. عده‌اي هستند كه تلويزيون را در يك مدار مصنوعي نگه داشته‌اند و راضي به تغيير شرايط هم نيستند.مخاطب تلويزيون خيلي كم است وخب  همين كم بودن مخاطب و آمار فاجعه را مي ديدند كه گفتند چه كار كنيم كه بيننده جذب كنيم؟ جنجال كنيم و فحش بدهيم نمونه بارزش هم برنامه «هفت» است.
شايد نكته غم‌انگيزش هم اين است كه يك كارگردان سينما بر مسند «هفت» نشسته و اين اتفاقات رخ داده است.
اصلا مگر افخمي توانايي اجرا دارد؟ او يك كارگردان است و بهترين كاري كه مي تواند انجام دهد اين است كه فيلم خوب بسازد.آدم بايد ظرفيت خودش را بشناسد.الان اگر به من بگويند بياروي ديوار مرگ  موتور سواري كن خب معلوم است قبول نمي كنم چون توانايي‌اش را ندارم.حالا فكر كنيد كنار افخمي آدمي هم گذاشته‌اند كه گل سرسبدمنتقدان است خب نتيجه چه آش شوربايي مي‌شود؟ قطعا تلويزيون نيازمند بازنگري‌است چون مسيري كه آنها مي‌رفتند به جاهاي خطرناكي كشيده مي‌شد.
يعني اگر به شما پيشنهاد اجرا بدهند، قبول نمي‌كنيد؟
قطعا قبول نمي‌كنم، چون كار من چيز ديگري است




با تعطیلی “هفت” افخمی مفسر سیاسی شد و به پیش‌بینی انتخابات ۹۶ پرداخت⇐احمدی‌نژاد ردّ صلاحیت می‌شود/روحانی رأی نمی‌آورد

سینماژورنال: در فاصله یک سال باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، آرام آرام گمانه زنیها درباره آرایش نامزدهای انتخاباتی و نتیجه انتخابات آغاز می شود.

به گزارش سینماژورنال بهروز افخمی کارگردانی که در هفته های اخیر با حضور در “هفت” حاشیه ساز شده بود با تعطیلی “هفت” در ماه رمضان وارد وادی تحلیل های سیاسی هم شده و در تازه ترین گفتگوی خود که با “تماشاگران امروز” انجام شده است به پیش بینی انتخابات 96 پرداخته است.

مخالفان روحانی بیشتر از 50 درصد آرا را می آورند

وی درباره اینکه اگر محمود احمدی نژاد در دور بعد جلوی احمدی نژاد قرار گیرد چه خواهد شد، غلبه آرا را با مخالفان روحانی دانسته و می گوید: روحانی این بار با 51 درصد آرا انتخاب شد و من فکر می کنم در انتخابات بعدی مجموع مخالفانش ممکن است بیشتر از 50 درصد آرا را بیاورند.

به نظرسنجیها اعتمادی نیست

افخمی در پاسخ به این پرسش که نظرسنجیها حکایت از بالا رفتن محبوبیت روحانی داشته بیان می دارد: بدبختانه به این نظرسنجیها نمیشود اعتماد کرد. در نظرسنجیهای سال 84 حتی در نظرسنجی وزارت اطلاعات هم تا روز آخر کروبی از آخر، اول بود.

وی ادامه می دهد: من نمی دانم چرا حتی وزارت اطلاعات باید حودش و کسانی که می خواهند رای بدهند را گول بزند ولی این درست است معمولا کسی که در کاخ است بیشتر رای می آورد. به هر حال اگر مخالفان{روحانی} یا رقبایش بیشتر از 50 درصد رای بیاورند انتخابات به دور دوم کشیده می شود و اگر این اتفاق بیفتد در آن دو هفته ممکن است ابهتش به عنوان کسی که در کاخ است بریزد. تا امروز نداشته ایم کسی که رییس جمهور است، در چهار سال دوم، انتخابش به دور دوم کشیده شود و اگر این اتفاق بیفتد معلوم نیست چه وضعیتی پیش می آید.

فکر نکنم صلاحیت احمدی نژاد تایید شود

افخمی در پاسخ به این پرسش که اگر رقابت اصلی بین احمدی نژاد و روحانی باشد نتیجه چه میشود اظهار می دارد: فکر نمی کنم صلاحیت احمدی نژاد تایید شود.

نطق پرحاشیه

به گزارش سینماژورنال گفتني است افخمي در حالی به پیش بینی سیاسی دست زده كه خود نیز سوابق سیاسی نه چندان موفقی دارد. وی در انتخابات مجلس ششم با ليست مشاركت از تهران به مجلس راه يافته بود و در تحصن ٢٨ روزه نمايندگان مشاركتي در پايان اين دوره كه عليه رد صلاحيت هايشان صورت گرفته بود شركت كرد و با به ثمر نرسيدن تحصن در استعفاي دسته جمعي حضور يافت.

تنها نطق پيش از دستور او در مجلس ششم ، در سال ٧٩ بود كه به واگويي حرفهاي پسر ده ساله آن روزهايش كه نمي خواسته ديگر در فضاي ايران زندگي كند ، اختصاص داشت كه با لحن عتاب آلود مقام معظم رهبري در نماز جمعه براي چنين نطق هايي از تريبون مجلس مواجه شد.




چند نكته مبهم پيرامون نامه سرگشاده عزت‌ا.. انتطامي به رييس‌جمهور

سینماژورنال: عزت ا.. انتظامی بازیگری که چند سالی میشود دور از سینما فقط نظاره گر فعالیت همکاران خود است حدودا یک ماه پیش نامه ای را خطاب به دو چهره سیاسی در مخالفت با حصر آنها نگاشته بود به تازگی هم نامه ای به رییس دولت یازدهم نوشته و از وی خواسته است شرایط رفع حصر سه چهره سیاسی فعال در انتخابات 88 را فراهم کند.

به گزارش سینماژورنال این نامه نگاری بیش از هر چیز یادآور ماجرای همراهی این بازیگر با محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی در ستاد انتخابات کشور درست در روز ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری 92 بود؛ حضوری که در تاریخ سیاسی ایران بی نظیر بود و  در کانون توجه رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت.

همراهی با مشایی مصور شد اما برائت از همراهی، مکتوب
با این حال ساعاتی بعد از آن اعلام حضور نامه ای منسوب به انتظامی منتشر شد که وی از این حضور اعلام برائت کرده بود!!! جالب بود که مستندات حضور ایشان به صورت تصویر و فایلهای ویدیویی منتشر شده بود اما برائت از حضور فقط با انتشار یک نامه انجام شد؛ از آن نامه بلندبالا هم فقط بخش انتهایی آن به صورت دست‌نوشته انتظامی بیرون آمد.
البته که بعد از اعلام برائت هم مشایی با لحنی دلجویانه خطاب به انتظامی از درک موقعیت وی و فشارهای وارده سخن گفت!

آیا فشارهای احتمالی باعث رو شدن نامه ای جدید خواهد شد؟
آن ماجرا وقتی کنار نامه نگاری اخیر انتظامی قرار می گیرد این فرضیه را پیش رو می گذارد که آیا در آینده نزدیک و با افزایش فشارهای احتمالی(!؟) آیا باز هم انتظامی نامه ای تازه تر نوشته و توضیحات جامعتری را درباره نامه های قبلی بیان خواهد کرد؟

حتی حال حضور در رونمایی پوستر منقش به تصویرشان را ندارند اما…
از آن گذشته نامه نگاری اخیر انتظامی این پرسش را نیز پیش رو می گذارد که چطور است انتظامی به دلیل کهولت سن حتی توانایی حضور در رونمایی از پوستر جشنواره ای که تصویرشان روی آن نقش بسته را هم ندارد اما چند رور بعد از دیدار دبیر همین جشنواره با ایشان در منزل شخصی شان، به ناگاه نامه ای را منتشر می کنند که نشانگر پویایی ذهن نه یک فرد كهنسال نيازمند استراحت مطلق که یک مرد میانسال همچنان پویاست.

این پویایی چه سنخیتی دارد با آن بی تفاوتی؟
اگر این پویایی را حتی در نود و چند سالگی ایشان بپذیریم آن گاه بی تفاوتی ایشان در قبال موضع گیری پیرامون مشکلات صنفهای متبوعشان در سینما و تئاتر را چگونه توجیه کنیم؟ مدتهاست فریاد اهالی سینما و تئاتر از نداشتن یک نظام بیمه ای جامع به آسمان رسیده است ولی عزت ا.. انتظامی حتی یک بار هم از وجهه خود برای کمک به حل مشکل همکاران استفاده نکرده و البته نزدیکانش نیز کهولت سن اش را دلیل دوری از این موضوعات دانسته اند! اگر این کهولت سن که علت بی تفاوتی به مشکلات صنفی است را بپذیریم آن پویایی نامه نگاری را چطور توجیه کنیم؟

آیا نامه را دیگران تنظیم کرده اند؟
گذشته از اینها بی شباهتی لحنی سیاستمدارانه که در نگارش نامه به کار رفته با ادبیات متداول انتظامی هم بدجوری پرسش برانگیز است. آیا نامه را دیگران تنظیم کرده اند و انتظامی فقط آن را امضاء کرده؟ یا آن که نامه ای را نوشته و دیگران ویرایش کرده اند؟

دلیل انتخاب انتظامی چه بوده؟

اگر این فرضیه را بپذیریم که برخی صاحب‌منصبان سیاسی انتظامی را تشویق به ارائه این نامه کرده‌اند پرسشی دیگر روی می‌دهد که چرا در میان آن همه بازیگر و کارگردان شناخته شده‌ای که به هنگام انتخابات همراهی کاملی با سیاستمداران نشان می‌دهند این انتظامی بوده که برای امضای چنین نامه ای انتخاب شده است؟

آیا مشوقان گمان می کرده اند هر کسی جز ایشان انتخاب شود با واکنشهای افراطی و حتي ممنوع الفعاليتي مواجه شده و ایشان به دلیل کهولت سن چنان که باید  مورد هجمه طرف مقابل  قرار نمي‌گيرد؟

حدسي كه تا اينجا درست از آب در آمده و به جز برخورد تند يكي از نزديكان مشايي، انتظامي از حاشيه امني در قياس با ديگران برخوردار بوده  و نامه او ، بازتاب منفي جدي نداشته است.

شايد هم اين بي‌اعتنايي در گارد مخالف گرفتن براي اين بازيگر قديمي حكايت از جدي نبودن او در سپهر سياسي دارد بخصوص بعد آن نامه برائت شتابزده قبلي  كه اعتبار اين چهره هنري را متاسفانه مخدوش ساخت.




پگاه آهنگرانی: آن عشق و علاقه را در خودم نمي‌بينم كه چهار ماه تمرين تئاتر كنم و پولي هم نگيرم/بدترين مسير آن است كه جلو بروي و بد و بيراه بگويي و به زندان بروي و…

سینماژورنال: پگاه آهنگراني را به عنوان بازيگر مي‌شناسند. شناخت درستي است اما كامل نيست. او مستند مي‌سازد، مقاله مي‌نويسد، مديريت يك مجموعه فرهنگي را برعهده دارد، تدوين مي‌كند و…

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” او حتي جايزه ويژه هيات داوران جشنواره فيلم كوتاه اصفهان را براي كارگرداني فيلم مستند «تماشاخانه» به دست آورده است. دو سال پيش پگاه به كار مستمر روزنامه‌نگاري در روزنامه‌اي كه هيچ‌گاه امكان انتشار نيافت دعوت شد و پذيرفت.

يكي از سوژه‌هايي كه قصد داشت براي روزنامه كار كند گزارشي از سياهي‌لشكرهاي قديمي سينماي ايران بود كه اكنون به ياد روياي از دست رفته‌شان يعني سينما، در قهوه‌خانه قديمي در محله ارباب جمشيد جمع مي‌شوند و ياد روزهايي كه در سينما گذراندند را هر روز زنده مي‌كنند.

همين سوژه دستمايه فيلمي مستند شد كه اكنون مراحل پاياني تدوين آن در حال طي شدن است. پگاه آهنگراني همچنين در دوران بحران خانه سينما و تعطيلي آن در دولت پيشين، راش‌هاي زيادي فيلمبرداري كرده است كه قصد تدوين آن و ساخت مستندي درباره خانه سينما دارد.  مجموع همه اين تلاش‌ها نشان‌دهنده اين نكته است كه آهنگراني به‌شدت پيگير مسائل اجتماعي و سياسي است و شايد نتوان او را جزو هنرمندان برج عاج نشين تلقي كرد. به تازگي پگاه، موسسه فرهنگي هنري آپ آرت مان را راه‌اندازي كرده كه در مدتي كوتاه سري در سرهاي موسساتي از اين دست درآورده است.

بيشترين وقتي كه براي هر كاري مي‌گذاري منطقا آن كار در اولويت است
آهنگراني مي‌گويد: «بيشترين وقتي كه براي هر كاري مي‌گذاري منطقا آن كار در اولويت است. وقتي بيشترين وقتم صرف بازيگري مي‌شود پس قاعدتا من يك بازيگرم كه در كنار بازيگري كارهاي ديگري هم انجام مي‌دهم اما اين متغير است؛ ممكن است در مدت زماني كار بازيگري كمتر شود و يك كار ديگر جايگزين را جايگزين آن كنم. با اين منطق مي‌توانم بگويم كه الان بيشتر مدير يك موسسه فرهنگي هستم كه در كنارش بازيگر هم هستم… .»

كافي است كه وامي بگيري يا حمايتي دولتي پشت سرت باشد، آن وقت تعريف اينجا كاملا عوض مي‌شود

پگاه آهنگراني شديدا با حمايت دولتي در امور فرهنگي مخالف است. او مي‌گويد: «حمايت دولت در اين مواقع گاهي عملكرد برعكس خواهد داشت. مثلا كافي است كه وامي بگيري يا حمايتي دولتي پشت سرت باشد، آن وقت تعريف اينجا كاملا عوض مي‌شود. نمي‌تواني ديگر بگويي اينجا كاملا مستقل است و با بودجه شخصي اداره مي‌شود بنابراين همين مجوز كافي بود براي‌مان و اصلا نخواستيم وابسته به جايي شويم.»

اصلا با سيستم تلويزيون ايران به طور كلي مشكل دارم

آهنگراني با كاركردن در تلويزيون مشكل دارد و مي‌گويد: «من در تلويزيون هيچ‌وقت كار نكردم و كار هم نخواهم كرد. چون به‌شدت كارهايي كه در آن ارايه مي‌شود ضعيف است. حتي اگر در تلويزيون ايران نه و در تلويزيون جهان هم باشد با سيستم سريال خيلي راحت نيستم چون خيلي در دسترس است و هر روز در معرض ديد آدم‌ها هستي و ممكن است براي بيننده تكراري بشوي. ولي اصلا با سيستم تلويزيون ايران به طور كلي مشكل دارم. چهره‌اي كه از زن و جوان ايراني نشان مي‌دهند بسيار نازل است.»

آن عشق و علاقه را در خودم نمي‌بينم كه چهار ماه تمرين كنم و يك ماه اجرا داشته باشم و پولي هم نگيرم

آهنگراني تئاتر هم كار كرده است، تجربه تئاتر را دوست دارد اما زياد مايل نيست اين كار را ادامه دهد. او مي‌گويد: «سه تا تئاتر كار كرده‌ام اما الان كار نمي‌كنم. ممكن است باز هم تئاتر كار كنم. به نظر من كساني كه كار تئاتر انجام مي‌دهند بايد خيلي عاشق تئاتر باشند كه بتوانند آن را ادامه دهند. به اين دليل كه زحمت زياد نتيجه‌اش اين است كه يك ماه آن را اجرا مي‌كنند تازه اگر به آن سالن بدهند و جلوي آن را نگيرند و در نهايت چيزي از آن باقي نمي‌ماند. من آن عشق و علاقه را در خودم نمي‌بينم كه چهار ماه تمرين كنم و يك ماه اجرا داشته باشم و پولي هم نگيرم. واقعا آنقدر علاقه‌مند نيستم كه چنين كاري را انجام دهم. در مستند كه كار مي‌كنم ممكن است از جيب خودم مايه بگذارم اما به آن علاقه دارم.»

اتفاقا در دوره روحاني من فعال نبودم
پگاه آهنگراني در زمان انتخابات رياست‌جمهوري يك چهره فعال سياسي بود اين درحالي است كه در انتخابات اخير تنها به تشويق مردم براي شركت در انتخابات اكتفا كرد. اما خودش معتقد است: «اتفاقا در دوره روحاني من فعال نبودم. من فقط بيانيه‌اي را كه خودم هم با خيلي‌ها تماس گرفتم كه اگر مي‌خواهيد حمايت كنيد بياييد امضا كنيد، امضا كردم و يك سخنراني انجام دادم. يعني هيچ فعاليت سياسي نداشتم. يك سخنراني انجام دادم كه به نظرم خيلي لازم بود و اصلا يك حركت سياسي نبود و فقط به عنوان نماينده جوانان از من دعوت كردند كه حرف بزنم و من فكر كردم كه اگر حرف بزنم مفيد خواهد بود. حرفي كه نه قرار است به كسي فحش بدهد و نه قرار است خودت را دچار مشكل كني.»

بدترين مسير آن است كه جلو بروي و بد و بيراه بگويي و به زندان بروي و بعد برگردي و هيچ كاري انجام ندهي
با اين حال حضور پگاه آهنگراني به عنوان يك چهره سينمايي و سلبريتي در كمپين انتخاباني روحاني تاثيرگذار بود. خودش منكر اين تاثير نيست و مي‌گويد: «خب نمي‌توان كه كاملا هم منفعل بود و هيچ كاري هم انجام نداد اما الان خيلي با اينكه كارهاي عجيب انجام بدهي موافق نيستم و الان به نظر من بايد كارهاي ديگري انجام داد. اتفاقا من با آدم‌هاي تند و تيزي كه خيلي‌هاي‌شان اصلا به خود من فحش مي‌دهند كه ما كه چنين تجربه‌اي را در سال ٨٨ از سر گذرانديم چرا رفتي به روحاني راي دادي، مشكل دارم. من مي‌گويم الان بايد كاري انجام داد. بايد در همين نيمچه فضايي كه مي‌شود كار كرد، كاري انجام داد تا ماندگار شود. اگرنه، فحش دادن ساده‌ترين كار ممكن است. من خودم يك نمونه از آن آدم‌هاي تند و تيز بودم. بدترين مسير آن است كه جلو بروي و بد و بيراه بگويي و به زندان بروي و بعد برگردي و هيچ كاري انجام ندهي. كار ساده‌اي است، هرچند ممكن است اذيت هم بشوي. اما اين گزينه اول است و اگر به پشت آن بروي مي‌تواني كارهاي ديگري انجام دهي.»




خاطره‌نگاری یک منتقد از موضع‌گیری حاتمی‌کیا نسبت به دو انتخابات ۸۸ و ۹۲!

سینماژورنال: هفته گذشته ابراهیم حاتمی‌کیا گفتگویی با روزنامه اصلاح طلب “شرق” داشت و در این گفتگو سعی کرد بی پرده درباره سیاستهای فرهنگی دولتهای مختلف از دولت اصلاحات تا دولت کارگزاران، دولت احمدی نژاد و دولت فعلی سخن گوید.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این گفتگو در فضای رسانه‌ای بازتاب فراوانی داشت و حالا احمد طالبی نژاد منتقد قدیمی هم در همان روزنامه “شرق” نامه ای به حاتمی کیا نوشته و به انتقاد از برخی موضع گیریهای وی در سالهای اخیر که چه در گفتگوهایش و چه در فیلمهایش بازتاب داشته پرداخته است.

سینماژورنال دو فراز جالب از نامه طالبی نژاد را مرور می کند:

فراز اول. خاطره نگاری از انتخابات 88

طالبی نژاد نوشته است: یادتان هست در کوران حوادث سال‌های گذشته فضای رسانه‌ای پر شد از این سؤال که چرا در قبال اتفاق‌هایی که داشت می‌افتاد، موضع نمی‌گیرید؟

و یادتان هست در مراسم جشن خانه سینما و بزرگداشت یار دیرینتان زنده‌یاد سیف‌الله داد که در محوطه موزه سینما برگزار می‌شد، کنار هم نشسته بودیم و شما از همکاران رسانه بنده گله می‌کردید که چرا او را مواخذه می‌کنند و بنده هم همین پرسش را مطرح کردم و پاسخ شما این بود که من به حرف‌های مردمی که اعتراض دارند باور ندارم و هنگامی که دلیلش را پرسیدم، گفتید که «چرا فلان کاندیدا، خودش شخصا به شما تلفن نزده که دعوتتان کند در ستادش فعالیت کنید و درعوض فلانی را انتخاب کرده که باز به گفته خودتان، فیلم‌هایش نسبت به مسائل اجتماعی خنثی هستند و هیچ بادی به بیرقش نمی‌وزد» (نقل به مضمون). و بعد هم به نکته‌ای اشاره کردید که مصلحت نمی‌دانم و البته جرئتش را هم ندارم بازگویش کنم.

فراز دوم. خاطره نگاری از انتخابات 92

طالبی نژاد نوشته است: بعد از انتخاب رئیس‌جمهور فعلی هم در مکالمه‌ای تلفنی بی‌مقدمه و البته پیروزمندانه به نکته‌ای اشاره کردید که باعث حیرت من شد. این‌که به قول شما رئیس‌جمهور از مردم درخواست کرده بود داوطلبانه از دریافت یارانه خودداری کنند و جز یکی دو‌میلیون‌نفر به این درخواست پاسخ مثبتی ندادند، شما با لحنی که ازتان توقع نمی‌رفت، این عدم همراهی را…  به دولت و رئیسش قلمداد کردید.

و نمی‌دانم چرا؟ مگر این آقای روحانی از کره‌ای دیگر آمده و میزان تعبدش نسبت به دین و مذهب کمتر از جنابعالی است. بنده البته طرفدار هیچ جناحی نیستم و اصلا سیاست‌باز نیستم. ولی موضع شما که با سیاست وارد عرصه هنر شده‌اید، برایم جالب است.

 




هدیه استاد راهنمای رییس دولت یازدهم به کارگردان “ایران برگر”+عکس

سینماژورنال: جلسه تخصصی نقد و بررسی فیلم سینمایی «ایران برگر» از منظر حقوق عمومی و جامعه شناسی سیاسی عصر ديروز سه شنبه ششم بهمن ماه برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال این نشست که توسط انجمن حقوق شناسی و خانه اندیشمندان علوم انسانی برپا شده بود مورد استقبال اساتید ،دانشجویان حقوق و ساير مخاطبان حاضر قرار گرفت.

در این مراسم که با حضور عوامل فیلم سینمایی «ایران برگر» از جمله مسعود جعفری جوزانی کارگردان، دکتر محمدهادی کریمی نویسنده، سحر جعفری جوزانی بازیگر، گوهر خیراندیش بازیگر، فتح الله جعفری جوزانی تهیه کننده و تعدادی دیگر از عوامل و دست اندرکاران فیلم همراه بود اساتیدی همچون دکتر سید حسن امین پرفسور بازنشسته دانشگاه گلاسکو، دکتر ابوالفضل دلاوری استاد جامعه شناسی سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و استاد محمد حسین ساکت رئیس هیات مدیره انجمن حقوق شناسی و وکیل پایه یک دادگستری به عنوان كارشناسان حقوقي در پنل تخصصي به همراه عوامل فيلم حضور يافتند.

ایده‌ای برآمده از زمان نگارش “ایران برگر”

در ابتدای مراسم و پس از نمایش فیلم مسعود جعفری جوزانی ضمن تشکر از استقبال بینندگان و در پاسخ به سوال مجری جلسه مبنی بر چگونگی شکل گیری “ایران برگر” اظهار داشت: ایده اولیه ساخت «ایران برگر» در زمان تولید مجموعه تلویزیونی «در چشم باد» و بررسی های تاریخی داستان این سریال در رابطه با انقلاب مشروطه شكل گرفت و با توقف ساخت آن مجموعه در سال 1381 مجوز ساخت اين فيلم را کسب نمودم که با از سرگیری دوباره «در چشم باد» ساخت «ایران برگر» به وقفه افتاد و بعد از گذشت سالها كه دوباره قصد ساخت آن را كردم مجوز تولید این فیلم متاسفانه در دولت قبلي تمدید نشد و سرانجام در سال ١٣٩٢ مجوز جدید صادر شده و اقدام به تولید این فیلم سینمایی نمودیم.

جعفری جوزانی در ادامه با اشاره به شباهت های آنچه که در «ایران برگر» می بینیم و انقلاب مشروطه ایران برخی از موارد تاریخی که در فیلم تداعی شده است را با ذکر مثال های آنها در تاریخ معاصر کشور خاطرنشان نمود.

شکل گیری مقوله «دموکراسی» در گذر تاریخ

در ادامه استاد محمدحسین ساکت با ابراز رضایتمندی از فیلم و تشکر از سازندگان آن با بیان تاریخ انتخابات در ایران و نقش آن در شکل گیری مقوله «دموکراسی» در گذر تاریخ، انتخابات را یکی از ارکان مهم دموکراسی شمرده و بر اهمیت موضوع فیلم تاکید کردند. این استاد دانشگاه با بیان اینکه دموکراسی در عین داشتن موهبات فراوان مشکلاتی هم دارد عنوان کردند که باوجود ضعف ها و ایرادات دموکراسی ولی این سیستم همچنان بهترین سیستم حکومت در جهان به شمار می رود.

دکتر ابوالفضل دلاوری دیگر استاد حاضر در این جلسه نیز با تاکید بر اهمیت سینما و ضرورت پرداخته شدن به موضوع مهم انتخابات زبان طنز را جزو راه های کارساز انتقال مفهوم و «ایران برگر» را جزو معدود فیلم های قابل توجه به لحاظ قضاوت بی طرفانه و دلسوزانه نسبت به مقوله انتخابات بر شمردند.

هدیه استاد راهنمای رییس دولت یازدهم به جعفری جوزانی

همچنین دکتر سیدحسن امین، استاد دانشگاه گلاسکو و استاد راهنمای حجت الاسلام حسن روحانی ریاست محترم جمهوری در دوران تحصیل ایشان در آن دانشگاه با تقدیر از کارگردان و سازندگان فیلم و تایید صحبت های مسعود جعفری جوزانی «ایران برگر» را بسیار شبیه به آنچه در تاریخ روی داده است دانست و تضاد بین عدم رشد مدرنیته و توسعه فرهنگی اجتماعی در برابر رشد مدرنیزاسیون و پیشرفت تکنولوژی را در جوامع مختلف به وضعیتی که در فیلم و در جايي به نام نمادين«شید» میبینیم نزدیک دانست.

دکتر امین با برشمردن مقاطع تاریخی مشابه بر رویکرد مصلحانه و آسیب شناسانه فیلم صحه گذاشت و در نهایت یکی از کتاب هایشان با عنوان «ایران نامه: تاریخ منظوم ایران» را به دلیل ساختن این فیلم به مسعود جعفری جوزاني اهداكرد.

 نقد و بررسی "ایران برگر" در انجمن حقوق شناسی و خانه اندیشمندان علوم انسانی
نقد و بررسی “ایران برگر” در انجمن حقوق شناسی و خانه اندیشمندان علوم انسانی

هر جايي كه ابزار مدرنيزه زودتر از مفاهيم مدرنيته به آن رسيده

دكتر محمد هادي كريمي نويسنده ي فيلمنامه درپي اظهارات تاييد آميز دكتر دلاوري بر نكات روانشتاختي مهم و درخشان اثر اظهار داشت اهميت دموكراسي در سده ي حاضر كه فرديت انسانها پررنگ شده و جلوه ي بيشتري مي يابد ، بيشتر و البته رسيدن به اين مفهوم در مصداق خالصش به خاطر اين فردگرايي(اينديويجواليزم) سخت تر مي شود اما راهي جز دموكراسي بشر امروز نمي يابد گرچه اولين قرباني در پيشگاه آن فردي چون سقراط باشد، از اين رو همان شاعر گرانقدري چون ملك الشعراي بهار در هجو انتخابات آن را موسم دوز و كلك مي نامد خود راه وكالت در مجلس براي اصلاح امور بر مي گزيند، دكتر كريمي خاطر نشان كرد”شيد” كه داستان فيلم در آن مي گذرد هر جايي كه ابزار مدرنيزه زودتر از مفاهيم مدرنيته به آن رسيده و جاي خود را يافته مي تواند باشد.

داستان “ایران برگر” داستانی نیست که تاریخ انقضاء داشته باشد

همچنین فتح الله جعفری جوزانی تهیه کننده فیلم در پاسخ به سوالی مبنی بر تشابهات رویداد های فیلم «ایران برگر» با برخی از اتفاقات تاریخی و سیاسی عنوان کرد: داستان ایران برگر به واقع داستانی نیست که تاریخ انقضاء داشته باشد و در کشور ما و جوامع مشابه همواره این سیر وجود داشته است،

در پايان سازندگان فیلم و اساتید حاضر در جلسه به سوالات مختلف مخاطبان و دانشجویان پاسخ دادند.

 نقد و بررسی "ایران برگر" در انجمن حقوق شناسی و خانه اندیشمندان علوم انسانی
نقد و بررسی “ایران برگر” در انجمن حقوق شناسی و خانه اندیشمندان علوم انسانی