روایت یک مدیر اسبق از دورانی در دهه ۶۰ که رادیو NGO شده بود
سینماژورنال: خاطره نگاری های محمدعلی ابطحی رییس دفتر دولت اصلاحات که در دهه شصت مدیریت رادیو را برعهده داشت همچنان در روزنامه “اعتماد” دارد.
به گزارش سینماژورنال ابطحی در تازه ترین خاطره نگاری هایش از نقشی که برنامه “سلام صبح بخیر” در کاهش ترافیک و کمک به اجرای قوانین راهنمایی و رانندگی داشته سخن گفته است.
سینماژورنال متن کامل این خاطره نگاری را ارائه می دهد:
یک اتفاق مهم
برنامه “سلام صبح بخير” در دهه شصت يك اتفاق مهم تلقي شده بود. نخستين برنامه زنده راديويي بود كه مشكلات مردم را پخش ميكرد. اول مقاومت حكومتي در برابر آن جدي بود ولي كمكم جزيي از زندگي مردم شد.
قدرت رسانه را ميشد از “سلام صبحبخير” اندازهگيري كرد. نفوذ يك برنامه در دل مردم به صورت طبيعي و بدون اجبار از بزرگترين اتفاقات رسانهاي است. در همه دنيا اين نوع برنامهها بهصورت طبيعي مظهر قدرت براي رسانه يا حكومتها است. البته سوءاستفاده از آن برنامه در جهت منافع سياسي يا شخصي هم سريعتر از هر برنامهاي باعث سقوط آن رسانه و برنامه ميشود.
وقتی که وضعیت قرمز می شد
ما در آن سالهاي دور و در اوج سختيها كه به صورت طبيعي عامه مردم نبايد به تنها رسانه دولتي اعتماد اجتماعي داشته باشند، موفق شديم كه مورد اعتماد مردم قرار بگيريم و از اين اعتماد سوءاستفاده نكرديم.
در بين اين برنامه كه با لحني آرام و موزيكهاي متفاوت صبحگاهي پخش ميشد، گاهي وضعيت قرمز ميشد. وسط حرفهاي گل و بلبلي، ناگهان صداي معروف توجه توجه… پخش ميشد. همه به پناهگاه ميرفتند. وقتي كه وضعيت سفيد ميشد، دوباره ميگفتيم “سلام صبح بخير”.
سرهنگی که با بی سیم به رادیو می آمد
زندگي روزمره در شرايط جنگي كه هر دو وجه آن بايد در راديو جلوه ميكرد تناقضهاي عجيبي دارد. از مهمترين كارهايي كه در اين برنامه شروع كرديم توجه به ترافيك بود؛ كاري كه همه درگير آن بودند. البته مخفي نماند كه ترافيك آن روزها قابل مقايسه با ترافيك اين روزها نبود. هم جمعيت كمتر بود و هم اتومبيل. تهران مترو هم نداشت. اين كار با ترافيك برنامه را جذاب ميكرد.
راهنمايي و رانندگي سرهنگي را معرفي كرده بود كه هر روز صبح به برنامه ميآمد. سرهنگ حبيب زرگران آدم خوش حرفي بود. با بيسيم با مركزش در تماس بود و گاهي تصادفات مهم و ترافيكهاي غيرعادي را كه به او خبر ميدادند، در راديو نقل ميكرد. دستگاه مادر بيسيم را آورده بود توي استوديو. صداي ويژ ويژ دستگاه بيسيم خيلي وقتها افكت استوديو ميشد.
رادیو در قامت NGO
سال ۶۵ در اوج محبوبيت اين برنامه كارهاي بزرگ شهري با كمك راهنمايي و رانندگي انجام داديم. يكي از آن كارها ابتكار روز هواي پاك بود. كار ديگر اعلام هفته رعايت علايم رانندگي بود. در اين روز اعلام كرده بوديم اتومبيلها به يكديگر تذكر دهند كه از خط عابر پياده عبور نكنند. گزارشهاي جالبي از سطح شهر داشتيم. ماشينها همه پشت خط عابر پياده توقف كرده بودند. همه به هم علامت ميدادند كه امروز از اين خط بيرون نروند. آن روزها و در ايام جنگ و سالهاي اوليه پس از آن، با اعصابهاي به هم ريخته و خرابيهاي جنگ، اين كارها خيلي غيرمتعارف بود ولي دقيقا راديو و برنامه “سلام صبح بخير” موفق شده بود در قامت يك موسسه غير دولتي و NGO جزيي از جامعه مدني شود و مردم حس همبستگي با آن داشته باشند.
آشتی مردم با رسانه های حکومتی
آن تجربهها از اين جهت خيلي مهم بود. يك روز هم به ابتكار همين برنامه روز تميز كردن شهر اعلام شد. آن روز هم مردم همكاري غريبي كردند. در روزي كه هواي پاك اعلام شد، قرار بود كه ماشينها را از خانهها بيرون نياورند. آن ايام روزنامه “كيهان” و “اطلاعات” عصرها منتشر ميشد.
وقتي بعد از ظهر روزنامه اطلاعات منتشر شد و در صفحه اولش عكس بزرگي از هواي پاك به دعوت سلام صبح بخير انداخته بود، كلي خستگي از تن بچهها در رفت. همه كاره اين برنامه، جواد آتشافروز بود. ظهر آمد دفتر من. گزارش ميداد كه در آن روز ارتش سر چهارراهها لباس ورزشي پوشيده بودند و با همان لباس مارش ميزدند. راهنمايي و رانندگي هليكوپتر هوا كرده بود و اين هم يك اتفاق تلقي ميشد. وزارت دفاع اتوبوسهايش را به كمك شركت واحد فرستاده بود ومردم را مجاني جابهجا ميكردند. مهمترين نكته اين بود كه اين برنامه چون مشكلات مردم را ميگفت و صادقانه ميگفت، مردم با آن آشتي بودند. رمز موفقيت هر حكومتي هم اين است كه مردم با رسانههاي حكومتي آشتي باشند. سلام صبح بخير ما در دهه ۶۰ اين نقش را پيدا كرده بود.