1

ادعاهای محمود گبرلو در برنامه اینترنتی «کات»⇐سینماگران ایرانی با سرعت عجیبی در حال پیشرفت هستند ولی منتقدان بیسواد جامانده‌اند/در {فصل دوم «هفت»} منتقد مخالف، وسط برنامه با تهیه‌کننده می‌بست و به ناگاه به موافق او بدل می‌شد!/فراستی کاملا مخرب شده و اندیشه و تفکر و حرفهایش دیگر هیچ سودی برای سینمای ایران ندارد/خبرنگاران {برای} کپی-پیست هم {از رسانه شان} حقوق می‌گیرند و هم از تهیه‌کنندگان و مدیران، هدیه دریافت می‌کنند

سینماروزان: محمود گبرلو مجری فصل دوم «هفت» که بعد از حذف فریدون جیرانی تهیه و اجرای این برنامه را برعهده گرفت امسال مدیریت نشستهای پرسش و پاسخ جشنواره فجر را برعهده داشت.

به گزارش سینماروزان حضور گبرلو در قامت مجری نشستهای پرسش و پاسخ جشنواره به اندازه اجرای «هفت» کلیشه گرا و بی رمق بود و نشان از آن داشت که این علاقمند به اجرا همچنان اعتماد به نفس اجرا را ندارد.

با این حال گبرلو آن قدر اعتماد به نفس دارد که در گفتگویی تصویری که با برنامه «کات»  داشته نه فقط خبرنگاران و منتقدان را به راحتی زیر سوال ببرد که ادعاهایی را طرح کند درباره پیشرفت سینماگران ایرانی با سرعتی عجیب(!!!) و جاماندن خبرنگاران از قافله پیشرفت! بدون اینکه بگوید جایگاه خودش در این جاماندگی چیست؟

گبرلو البته ادعاهایی را هم طرح کرده درباره زدوبند منتقدان حاضر در فصل دوم «هفت» با تهیه کنندگان سینما اما این را نگفته چرا منتقدانی را به برنامه اش دعوت میکرده که اهل زدوبند باشند.

در گفته های گبرلو تناقضاتی از این دست هم به چشم می خورد که یکجا میگوید بخاطر اوضاع خراب خبرنگاری و نقد خجالت میکشد بگوید منتقد و خبرنگار است و در جایی دیگر میگوید خودش را منتقد و خبرنگار نمیداند چون بجای نقد فیلم به دنبال جریان شناسی است!!!

گبرلو البته به مانند اغلب گرفتاران در تب نوستالژی از روزگاری با حداقل رسانه یعنی اواخر دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد به عنوان روزگاری متفاوت یاد کرده است.

فرازهای خواندنی گفتگوی محمود گبرلو با برنامه «کات» سامانه «آپارات» را بخوانید:

با رفتن به جشنواره های جهانی رشد کردم

من نسبت به اوایل انقلاب خیلی تغییر کرده ام. سینما خصلت اش همین است، تغییر دادن آدمها. من با دیدن فیلمهای روز ایران و جهان و با رفتن به فستیوال های جهانی به فضایی از نظر ذهنی رسیدم که باید می رسیدم. آدم ها باید تغییر کنند وگرنه فسیل میشوند. سینما زندگی من را تغییر داد مخصوصا فکر و اندیشه ام را. همه ی عشق من سینماست.

 نه منتقدم و نه خبرنگار

من هیچ وقت خودم را منتقد فیلم ندانستم و نمی دانم و هیچ وقت هم خبرنگار نبودم. من یک روزنامه نگارم. همین. در شان خودم نمیدانم که منتقد باشم! روزنامه نگار ادبیات اش روزمره و به روز است. یاداشتش خیلی تخصصی نیست. من بیشتر جریان شناسی میکنم تا نقد تخصصی یک فیلم.

 در اواخر دهه 60 فقط 45 نفر بودیم
فضای نقد فیلم و فعالیت رسانه ای در دهه 60 و 70 نسبت به امروز خیلی متفاوت بوده. در اواخر دهه 60، قبل از تشکیل انجمن منتقدان، مجله فیلم خودش می خواست انجمن منتقدان را راه بیندازد. اولین جلسه شان هم در روزنامه کیهان برگزار شد. برگزار کنندگانش خانم کلهر و آقای فریدون صدیقی و آقای محمد آقازاده بودند. صدیقی آن زمان مسئول بخش فرهنگی – هنری کیهان بود و آقازاده منتقد کیهان. من هم به نمایندگی از روزنامه رسالت رفته بودم. شاید باور نکنید اما در آن جلسه که تمام منتقدین مطرح و خبرنگاران آمده بودند، همه با هم به 50 نفر هم نمی رسیدیم. کلا حدود 45 نفر بودیم. از گلمکانی و نورایی تا خسرو دهقان همه بودند…

تهیه کنندگان بودند که سینمای مطبوعات را راه انداختند

 آرام آرام تهیه کنندگان، سینمای مطبوعات را راه انداختند. خودشان هم تایین میکردند که چه کسی در این سینما حضور داشته باشد و چه کسی نیاید. خبرنگارها و منتقدین آنجا در کنار هم بودند. در سینمای شهر قصه. قالب افراد حاضر در آنجا روشنفکران بودند و ما در اقلیت بودیم. در بین مجلات مجله فیلم و گزارش فیلم اعتبار زیادی داشتند و ما اصولگراها همه با هم، فقط می توانستیم صندلی های ردیف آخر سالن را پر کنیم!

 آن موقع نزاعی بین منتقدان جناح های مختلف نبود

 آن موقع نزاعی بین منتقدان جناح های مختلف نبود. در سالن مطبوعات همه ی افراد روی هم حدود شصت – هفتاد نفر بیشتر نبودند. هرکس دیدگاه خودش را داشت اما درگیری و جدل اصلا نبود. همه به هم احترام می گذاشتیم و کسی مثل امروز در زمان نمایش فیلم سوت و کف نمیزد. اصلا آن زمان در سینمای مطبوعات چنین فرهنگی وجود نداشت. بین فیلمساز و تهیه کننده، با منتقد و خبرنگار رابطه ی بسیار محترمانه ای برقرار بود اما هر رسانه قدرت خودش را داشت. هم روزنامه سلام که آقای فرید آنجا بود قدرت خودش را داشت، هم کیهان، هم ما در رسالت.

امروز اوضاع نقد فیلم و خبرنگاری و روزنامه نگاری سینمایی، بسیار بد است

بگذارید رک بگویم. امروز اوضاع نقد فیلم و خبرنگاری و روزنامه نگاری سینمایی، بسیار بد است. ما در فضایی اسیر شدیم که نمی دانیم از این طناب های پیچیده ی دور خودمان چطور خودمان را رها کنیم. در عرصه نقد و کار روزنامه نگاری سینما لحظه به لحظه عقب رفتیم و پسرفت داشتیم. همه فقط شور و هیجان دارند و با علاقه به نشست های مطبوعاتی میروند و کارت می گیرند و فیلم می بینند، اما با سواد اندک و عملکردشان به سینما و عرصه ی رسانه ضربه میزنند.

خجالت میکشم بگویم منتقد و خبرنگار سینما هستم!
من یکی از معدود افراد عرصه ی رسانه و مطبوعات هستم که چند سال پشت هم مسئول مدیریت و برگزاری تمام جلسات پرسش و پاسخ فستیوال فیلم فجر بودم. دو سال هم که رییس انجمن منتقدان بودم و کاملا بر اوضاع انجمن و اعضایش اشراف دارم. در برنامه ی هفت هم به عنوان تهیه کننده و مجری بودم که اوج فعالیت و گسترده شدن شناخت و تحلیل ام نسبت به اوضاع منتقدان فیلم بود. برآیند مجموع این تجربه ها و تحلیل خودم را برای اولین بار در برنامه ی شما میگویم. واقعیت این است که من دیگر خجالت میکشم بگویم منتقد و خبرنگار سینما هستم! از بچه های مطبوعات و رسانه خسته شده ام چون اکثرشان بی سواد و بی دانش هستند. من در برنامه هفت هرکس را بگویید به عنوان منتقد فیلم دعوت کردم. از طیف های مختلف همه را آوردم. ولی یک روز دیگر به این نتیجه رسیدم که همه شان را بگذارم کنار و بروم برای تحلیل فیلم یک جامعه شناس بیاورم.

اکثر منتقدان نمی توانستند هم سطح فیلمساز حرف بزنند

 در برنامه هفت اکثر منتقدان نمی توانستند هم سطح فیلمساز حرف بزنند. یک برنامه تلویزیونی با آن مخاطب گسترده… واقعا برایم افت داشت که این منتقدان بی سواد بیایند و تحلیل فیلم کنند. به خاطر بی سوادی و بی دانشی شان بحث نقد را به حاشیه می بردند و با فیلمساز چالش های بی ربط و سیاسی میکردند، چون بی سواد بودند.

منتقد فیلم، وسط برنامه خودش را با تهیه کننده آن فیلم هماهنگ میکرد و پشت پرده با او می بست!

 چیزهایی در برنامه هفت دیدم که واقعا شرم آور بود. منتقد فیلم، وسط برنامه خودش را با تهیه کننده آن فیلم هماهنگ میکرد و پشت پرده با او می بست! وقتی می خواستم منتقد را به برنامه دعوت کنم می گفت من مخالف فیلم هستم اما در برنامه به یکباره موافق فیلم میشد! بهش می گفتم تو که تا دو ساعت قبل میگفتی مخالف فیلم هستی الان چطور موافق شدی؟! بعد می فهمیدم با تهیه کننده بسته است! خجالت آور است. من عضو انجمن منتقدان هستم و خودم توی این صنف ام اما وقتی این چیزها را دیدم دیگر خجالت کشیدم بگویم من منتقدم.

فراستی کاملا مخرب شده و اندیشه و تفکر و حرفهایش دیگر هیچ سودی برای سینمای ایران ندارد

در برنامه هفت مشکل آنچنانی با فراستی نداشتم اما تهیه کننده ی هفت من بودم نه فراستی. فراستی باید این را می پذیرفت. خط مشی برنامه را من باید تایید میکردم نه او. من در مورد شخص مسعود فراستی تحلیل دارم. او سه دوره ی مختلف داشته. دوره اول دوره ی سروش و ایامی که با شهید آوینی بود، که عملکرد خوب و مثبتی داشت. در دوره ی دوم که دوره ی برنامه هفت جیرانی بود، به خودش غره شد، و الان دیگر به نظرم کاملا مخرب شده. یعنی اندیشه و تفکر و حرفهایش دیگر هیچ سودی برای سینمای ایران ندارد.

خبرنگاران فقط کپی-پیست می کنند و هم حقوق می گیرند و هم از تهیه کنندگان و مدیران، هدیه دریافت میکنند!
در این سالها در فستیوال فیلم فجر واقعا آزار دیدم. بی سوادی مجموع افرادی که در برج میلاد هستند آزار دهنده است. منتقدان با سواد و جدی که در این سالها اصلا برج میلاد نمیایند، حق هم دارند چون آزار می بینند بیایند در چنین فضایی. از عملکرد مدیران هم باید انتقاد کرد اما من الان دارم درون صنفی حرف می زنم. هر چند همه چیز آشکار و علنی میشود، اما بالاخره یک روز باید این حرفها صریح گفته شود و به نظرم امروز وقتش است. امروز خبرنگارهایی مشغول کار در رسانه ها هستند که حتی خبرنویسی بلد نیستند. اصلا نمی دانند کار رسانه یعنی چه، فقط کپی پیست می کنند و از روی یک سایت دیگر خبر را می گیرند و روی سایت یا خبرگزاری خودشان می گذارند بعد حقوق هم می گیرند و در کنارش از تهیه کنندگان و مدیران هم هدیه می گیرند!

خبرنگاری از فیلمساز سوال می پرسد که اصلا فیلم آن فیلمساز را ندیده!

 اطلاعات خبرنگاران سینما بسیار کم است در حدی که حتی نمی دانند فیلمسازان، چه فیلمهایی ساخته اند و تهیه کننده ها چه کارهایی را تولید کرده اند. من در سالهای مختلف مسئول برگزاری جلسات پرسش و پاسخ فیلم فجر بوده ام. خبرنگاری از فیلمساز سوال می پرسد که اصلا فیلم آن فیلمساز را ندیده! مثلا می پرسید چرا در آن سکانس فیلم شما چنین اتفاقی افتاده؟ کارگردان جواب میداد که چنین سکانسی اصلا در فیلم من نبوده! واقعا شرم آور است.

 خبرنگاری در نشست پرسش و پاسخ، از فیلمساز پرسید چند روز فیلمبرداری فیلم تان طول کشید؟ آخر این چه سوالی است؟ خوب برو توی دفترچه اطلاعات این فیلم بخوان چند روز طول کشید.

او که نشست «زمهریر» را به هم زد به دنبال بحثهای سیاسی خودش بود

 در نشست جنجالی فیلم زمهریر من مسئول نشست بودم. اتفاقا به نظرم نشست پرباری بود. کسانی وارد بحث و جدل شده بودند که جایگاهی داشتند. خبرنگارها نبودند، بلکه منتقدین مطرح بودند. درگیری لفظی هم از جایی شروع شد که چند منتقد بلند شدند نظرشان را علیه فیلم گفتند اما کارگردان این فیلم نتوانست تحمل کند و شعری در جوابشان خواند که منتقدان احساس کردند بهشان توهین شده است. به همین خاطر به فیلمساز معترض شدند و پرخاش کردند. بعد هم منتقدان شروع کردند به دفاع از یکدیگر حرف زدن.

کیوان کثیریان (که عکسهایی از او در حال فریاد زدن در نشست رسانه ای فیلم زمهریر همچنان در فضای مجازی می چرخد) اعتراضش در آن نشست به خود کارگردان بود. او دنبال بحث های سیاسی خودش هم می گشت. مثلا به فیلمساز میگفت شمقدری پشت فیلم تو بوده و اینطور نظرهای سیاسی…

سینماگران ایرانی با سرعت عجیبی در حال پیشرفت هستند ولی منتقدان بیسواد نمی توانند با نقدهایشان تاثیری روی آنها بگذارند

 الان تهیه کنندگان و کارگردانان، جایگاه خبرنگار و منتقد را جایگاه خوبی نمی دانند. نگاهشان به مطبوعات مثبت نیست. حق هم دارند. خبرنگارها خودشان فکر می کنند دارند خوب کار می کنند چون به هر حال زندگی شان میگذرد و چیزی هم می نویسند، اما واقعیت این است که جریان نقد فیلم در سینمای امروز ایران هیچ جایگاه و تاثیری ندارد. سینماگران ایرانی با سرعت عجیبی در حال پیشرفت هستند و دائم با فیلمهای درخشانشان غوغا می کنند و طبیعی است که منتقدان بی سواد نمی توانند با نقدهایشان تاثیری روی آنها بگذارند. این را با علم و تحقیق میگویم و اثبات هم میتوانم بکنم.




علیرضا رییسیان: دلیل سروصدای جشنواره امسال، پاسخگو نبودن مدیران بود!/تأسف‌بار است که حتی سینماگران حاضر در جشنواره هم تاب تحمل نقد را نداشتند

سینماروزان: علیرضا رییسیان نویسنده و کارگردان سینمای ایران همواره کوشیده نظراتش را شفاف و بی پرده با مخاطبان درمیان بگذارد؛ رییسیان به تازگی و در جریان نشستی در مجموعه فرهنگی سرچشمه به صراحت به نقد ساختاری جشنواره فجر پرداخت و عدم پاسخگویی مدیران را مهمترین معضل جشنواره امسال دانست.

به گزارش سینماروزان علیرضا رئیسیان با اشاره به فلسفه وجودی و شکل گیری جشنواره فیلم فجر در ابتدای سخنانش گفت: فلسلفه وجودی جشنواره فیلم فجر ایجادی پیوندی بین جشن‌های پیروزی انقلاب با سینمای ایران بود که به نوعی در حال شکل‌گیری مجدد بود و پس از آنکه عملا در سال 56 چیزی به نام سینمای ایران به واسطه واردات بی‌رویه فیلم خارجی نداشتیم، این جشنواره شکل گرفت تا به نوعی به سینمای ملی ما هویت بگیرد و تولیدات سینمای ایران در شکل جشنواره‌ای به نمایش در آید و سال سینمایی ایران در واقع با جشنواره فجر مشخص می‌شد.

او ادامه داد: نکته مهم درباره آن سال‌ها و خود جشنواره این است که سازوکار همه چیز از جمله سینما کاملا در دست بود و حتی در سه سال اول جشنواره تعداد جوایز کاملا محدود بود و به مرور همگام با پیشرفت‌های فنی سینمای ایران جوایز فنی نیز به جشنواره اضافه شدند و در واقع اینگونه نبود که از ابتدا جشنواره‌ای مثل جشنواره امروز داشته باشیم و این همه تغییرات لزوم یک دگرگونی در ساختار جشنواره را گوشزد می‌کند. در واقع همه تغییرات به مرور و براساس سلیقه مدیران اتفاق افتاده است.

این نویسنده و کارگردان سینما در ادامه با اشاره اینکه جشنواره فجر دارای دو سیر تاریخی و کیفی است، گفت: جشنواره فجر یک سیر تاریخی دارد و یک سیر کیفی، در سیر تاریخی ما با مدیریت مواجه هستیم و تصمیماتی که برای برگزاری جشنواره گرفته است و در سیر کیفی با پیشرفت‌های کیفی جشنواره که در کنار تغییرات کیفی هیچوقت توجهی به سیر تاریخی و تصمیمات مدیرتی و جنبه‌های مدیریت جشنواره نشده است و آن دگرگونی که همپای رشد سینما در سیر کیفی رخ می‌دهد در سیر تاریخی و تغییرات مدیریتی رخ نداده است.

وی افزود: به معنی بهتر وقتی ما بعد از 34 دوره برگزاری جشنواره برای جشنواره سی‌وپنجم،33  فیلم را در بخش مسابقه نمایش می‌دهیم جشنواره به همان شکلی برگزار می‌شود که مثلا زمانی 20 فیلم در بخش مسابقه داشت. ما 33 فیلم را براساس تصمیمات مدیریتی وارد بخش مسابقه می‌کنیم درحالیکه به لحاظ کیفی جشنواره را با همان معیارهای 20 فیلم برگزار می‌کنیم و شکل هیات انتخاب نیز غلط‌تر از آن موقع است با این تفاوت که در آن زمان همه مسئولیت در دست دولت بود و لازم نبود مثلا کمیته انتخاب پاسخگوی همه موارد باشد و تمام مسئولیت‌ها بر عهده دبیر بود اما الان هیات انتخاب خود را ملزم به پاسخگویی می‌داند چون پاسخی از سوی مدیریت دریافت نمی‌شود.

رییسیان خاطرنشان کرد: در سیر تحول تاریخی که 35 دوره از برگزاری جشنواره می‌گذرد همه چیز در سینمای ایران تغییر کرده اما برگزاری جشنواره همچنان بر مبنای همان روش‌های قدیمی است و درباره همه سوالات می‌خواهیم پاسخ‌های قدیمی بدهیم. دلیل سروصدای جشنواره امسال هم همین پاسخگو نبودن مدیران بود و موضوع تاسف‌بار درباره جشنواره امسال این بود که هیچکس حتی خود سینماگران که باید آستانه نقدشان از همه بیشتر باشد، تحمل نقد را نداشتند در حالیکه سینما یعنی چالش، برخورد و قضاوت و هرکسی که فکر کند می‌تواند بدون هیچ چالشی مجموعه‌ای مانند سینما را اداره کند،  اشتباه کرده چرا که سینمای بدون چالش و نقد یک سینمای مرده است.




نوشابه هایی که مهمترین داور دوپاسپورته جشنواره برای همکارانش باز کرده⇐ اکثریت دوپاسپورته‌ها افرادی شریف، دانا و متخصص هستند/من خودم دانشجوي شهرام اسدی{دوپاسپورته} بودم/در اين ١٠ شبانه‌روز اقرار مي‌کنم فردي مثل آقاي هنرمند{دوپاسپورته} را كشف كردم/خانم رویا نونهالي{دوپاسپورته} هم بازيگر خيلي خوبي هستند و در بحث‌ها هم مشاركت فعال داشتند/ بیش از اسلاف خود آسیب دیدیم ولی باکی نیست!!!

سینماروزان: بالاخره مهمترین دوپاسپورته هیأت داوران جشنواره سی و پنجم فیلم فجر محمدمهدی دادگو لب به سخن گشود و درباره حضور در تیم داوری جشنواره امسال سخن گفت؛ اما نه در گفتگویی پیگ پنگی و چالشی بلکه در گفتگو با رسانه اصلاح طلب «شرق» که از همان لید گفتگو در منازعه میان هیأت داوران و منتقدان خود را کنار داوران قرار میدهد.

به گزارش سینماروزان البته دادگو که سالهاست در کانادا زندگی می کند نیز از فرصت این گفتگو استفاده میکند و تا میتواند برای خودش و همراهانش در هیأت داوران جشنواره و تصمیماتشان نوشابه باز میکند و برای همه تصمیمات از چینش غریب کاندیداتوریها تا فهرست نهایی برندگان توجیهات خود را ارائه میکند و به مانند همه تشنگان خدمت در انتهای گفتگو هم از این میگوید که هرچند بخاطر حضور در هیأت داوران آسیب دیده اما باکی نیست چون به فکر سینمای ملی است.

متن کامل گفتگوی محمدمهدی دادگو را بخوانید:

امسال در سي‌وپنجمين جشنواره ملي فيلم فجر، بحث درباره عملکرد هيئت انتخاب و هيئت داوران در رسانه‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي خيلي داغ بود که البته اعتراضات زيادي هم به آن شد. برخي از اعتراضات بجا و برخي از آن هم جنبه سهم‌خواهي و فرصت‌طلبي داشت. شما كه در هيئت داوري حضور داشتيد،‌ بگوييد اصل ماجرا چه بود؟
هر سال سنت جشنواره اين بوده كه از طريق هيئت برگزاري، دبير و رئيس جشنواره كه معمولا رئيس سازمان سينمايي است فهرستي تهيه مي‌شود از كساني كه واجد شرايط داوري هستند. در درجه‌اول كساني که فيلمي در جشنواره نداشته باشند. دوم اينكه سوابق‌شان بيانگر شناخت از سينماي ايران است و در يك يا چند رشته سينمايي متخصص باشند و ديگر اينكه مقبول عام سينما باشند نه مقبول دارودسته يا گروه و نحله فكري خاصي! اعضاي هيئت انتخاب هم كه بايد از قوانين و مقررات جشنواره و مسائل مربوطه مطلع باشند متشکل از اعضاي شوراي پروانه ساخت يا نمايش و متخصصان هستند. بنده سال‌ها از دور و نزديك در جريان سينماي ايران هستم. هم توليدات سينما را زير نظر دارم، هم گاهي فيلم‌نامه‌ها را مي‌خوانم و هم مي‌دانم در توليد و عرضه در سينماي ايران چه مي‌گذرد. چون به قول «مارشال مک‌لوهان» در دهكده جهاني هستيم و اگر در دورترين نقطه دنيا هم باشيم، مي‌توانيم ‌از همه‌چيز مطلع باشيم. اصل ماجرا به اين شکل بود که چند ماه قبل از برپايي جشنواره از من دعوت كردند. من هم در هر قدمي که براي سينماي ملي ايران باشد و بدانم مؤثر واقع مي‌شوم قطعا جواب مثبت مي‌دهم. بعد از آن درباره ساير داوران پرسيدم که خوشبختانه متوجه شدم كساني كه به عنوان داور انتخاب شده‌اند هم سابقه طولاني در بخش‌هاي توليد، سياست‌گذاري، ارتباط با عوامل و سازندگان فيلم‌ها و خلاقان سينماي ملي ايران دارند و هم آنها را مي‌شناسم. براي مثال، شهرام اسدي در فيلم «روز واقعه» اولين كسي است كه نگاه سيستماتيك به سينما داشته و طراح فرم «منشي صحنه» در تشكيل مجدد سينما در بنياد سينمايي فارابي بوده، ضمن اینکه انسان بامرام و باسواد و خوش‌نظري است.
البته در تحصيلات و سواد آقاي اسدي شکي وجود ندارد. من خودم دانشجوي ايشان بودم و يادم هست آن زمان تازه از آمريکا آمده بودند، در به‌کارگيري آخرين تحولات سينمايي، ‌فني،‌ فيلم‌برداري و… در سینما اطلاعات ارزشمندي به دانشجويان ارائه مي‌دادند.
در اين ١٠ شبانه‌روز اقرار مي‌کنم فردي مثل آقاي هنرمند را كشف كردم. قبلا به ايشان ارادت داشتم. اما از نزديک ديدم اين آدم چقدر مطمئن، دانا و تقريبا بر رشته‌هاي سينمايي از موسيقي تا كارگرداني و فيلم‌برداري تسلط دارند. آقاي ايرج رامين‌فر هم از بزرگان سينما در رشته طراحي هنري هستند که به نظرم گستردگي تسلط‌شان در سطح بين‌المللي است و اساسا عضو گروه و دسته‌اي نيست و خارج از حوزه تخصصي خود كه همانا سينماست، نظري نمي‌دهند. آقاي نبوي در عين اينكه نويسنده فيلم‌نامه است منتقدي هست كه با فيلمي يا كسي رودربايستي ندارد. شاهد بودم هيچ وقت در طول اين جلسات نخواست نظر خودش را تحميل كند. اگر با قاطعيت و صراحت نظر مي‌دهد با همان صراحت هم مي‌پذيرد كه درست است يا نه. تكليفش با خودش مشخص است. آن زمان كه در ارتباط بوديم احساس مي‌كرديم اختلاف نظر داريم. همان تفاوت نظري كه بين نوع سينماي بنياد فارابي و حوزه هنري بود. با كساني مثل محمدرضا تخت‌كشيان هم بازآشنايي مجدد كردم و فهميدم به همین دلايل بود كه دوستش داشتم. ايشان كم و گزيده حرف مي‌زند. در نظراتش مصلحت سينماي ملي را در نظر مي‌گيرد. خانم نونهالي هم بازيگر خيلي خوبي هستند و در بحث‌ها هم مشاركت فعال داشتند، باوجود شايعاتي که مي‌گفتند ايشان فيلم‌ها را جاي ديگر مي‌بينند يا اصلا نمي‌بينند! ايشان وظيفه‌شناس بودند، به جمع خيلي احترام مي‌گذاشتند و به‌موقع هم اظهارنظر مي‌كردند.
  شيوه داوري چگونه بود؟
نظرات جمع، معدل نظرات بود. يعني هر کس نظر خود را بيان مي‌کرد و درنهايت رأي‌گيري مي‌کرديم.
 آيين‌نامه چه مي‌گفت؟‌
ما طبق آيين‌نامه پيش مي‌رفتيم. وقتي همه ما آيين‌نامه را پذيرفتيم، ‌نمي‌توانيم ديگر قواعد را برهم بزنيم. گفتيم بهتر است فيلم‌به‌فيلم هركس نظرات خودش را در شاخه‌هايي كه آيين‌نامه گفته، ارائه دهد. به نظر جمعي و اجمالي مي‌رسيديم و دست آخر آن را مكتوب مي‌كرديم كه در جمع‌بندي نهايي به كار آيد.
 منظورتان اين است كه درباره جزئيات تک‌تک فيلم بحث کرديد؟
بله، درباره هر فيلم بحث كرديم. تعداد فيلم‌ها زياد بود و نمي‌شد بعد از ديدن همه فيلم‌ها، درباره فيلم‌ها صحبت کنيم. چون ممکن بود جزئيات در خاطر‌مان نمانده باشد. ضمن اينكه كار هر كسي نيست جزئيات ٣٣ فيلم را به ذهن بسپارد. بنابراين بعد از ديدن هر فيلم، جلسه‌اي درباره آن فيلم داشتيم. اين مقياس‌ها گاهي خيلي جزئي بود.
مثلا درباره بازيگري چگونه داوري کرديد؟‌
هركدام از داوران معيار و سنجش خود را داشتند و يادداشت مي‌كردند و نمره مي‌دادند. مثلا من در مورد هر بازيگر عناصري همچون درك شخصيت،‌ نقش، اجرا، ‌بازي با صورت و اندام، صدا، اجراي ديالوگ، فهم ديالوگ و كنش و واکنش‌هاي بازيگر در برابر بازيگر مقابل را مورد بررسي و امتيازدهي قرار مي‌دادم.
 يکي از اعتراضات به نحوه انتخاب بهترين بازيگران بود که گفته شد داوران «دوبين» بودند! نظرتان چيست؟
برخي به كور و كري هم اشاره كردند! به‌هرحال ما سن‌مان بالاست و ممكن است با عينك نگاه كنيم. به قول مولانا «پيش چشمت داشتي شيشه کبود/زان سبب عالم کبودت مي‌نمود». اما به نظر مي‌رسد برخي از آن دوستان تعمدا لنزي گذاشته‌اند که داستان را گونه‌اي وارونه ببينند! به نظرم اگر قدری به ساحت آينده سينماي ايران نظر مي‌کردند، اين‌قدر تحقيرآميز و توهين‌آميز به سينماي ملي و عواملش نمي‌نگريستند ! به هرحال، در تمام اين مدت كوشش ما اين بود كه كاملا ايزوله باشيم و ارتباطات‌مان را با بيرون از سينما قطع کنيم و بدون «نام‌ها» به ارزيابي «فيلم‌ها» بپردازيم. ما فيلم‌ها را تا انتهاي عنوان‌بندي آخر آنها ديديم.
 برسيم به جزئيات. مي‌گويند فيلمي که موسيقي نداشته، چرا وارد فهرست نامزدها شد؟
درباره موسيقي فيلم، هيئت داوران اعلام کرد: «با تشكر از آقاي پيمان يزدانيان و همفكرانش در فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» به دليل حفظ رويكرد متناسب و جسورانه در استفاده ميني‌مال از عناصر موسيقايي مورد نياز فيلم و دوري از هياهو و خودنمايي بي‌مورد»، سيمرغ بلورين بهترين موسيقي فيلم را به آقاي کريستف رضاعي براي فيلم «نگار» اهدا مي‌كند.
 دلیل‌تان برای اين حرکت چه بود؟‌
موسيقي فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» فشرده و خلاصه «انتقال» حس فيلم در كوتاه‌ترين زمان بود. معادل بازيگري‌اش را در فيلم «بوي كافور، عطر ياس» شاهد بوديم که خانم نونهالي در اين فيلم يک سکانس کوتاه بيشتر بازي نداشت. اما براي همان زمان کوتاه جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل را دريافت کرد.
البته نمونه جنجالي آن هم در تاريخ موسيقي جهان اثري از «جان کيج» است. معروف‌ترين اثر او «چهار دقيقه و سي‌وسه ثانيه» است که در آن نوازندگان بدون نواختن حتي يک نت روي صحنه، سکوت مي‌کنند و حاضران در سالن را به شنيدن صداهاي داخل سالن مثل چرخش پره‌هاي پنکه و… سوق مي‌دهند!
(مي‌خندد) بله. البته اين مثال براي نوع صحنه‌اي موسيقي است. به‌هرحال تعريف از موسيقي فيلم متريک نيست. اصلا بهترين موسيقي، ‌موسيقي‌اي است که با فيلم همراهي مي‌كند و حتي مستقلا در فيلم شنيده نشود. اين فيلم حدود ٣,٥ دقيقه موسيقي دارد كه كاملا رساناي حس فيلم است و از نظر معدل آرای داوران، شايسته نامزدشدن بود.
خروج پیش از موعد اسامي برخي از برگزيدگان به وسیله يک سايت سينمايي، اين شائبه را دامن زد که در اعلام رسمي برگزيدگان از سوی هيئت داوران، ‌اسامي جابه‌جا شده است. به‌طوري‌که کسي مثل امير آقايي اميدوار شد. چرا؟
ايشان بازي بسيار خوبي داشتند. وقتي در مسابقه‌اي ٣٣ فيلم شركت كرده‌اند که با ٧٠٠ عنوان سروکار داريم، به‌مرور اين ٧٠٠ عنوان بايد ٩٠ عنوان شود. يعني ٦١٠ عنوان مي‌توانند ادعا کنند حق‌شان ناديده گرفته شده. ما ناچار بوديم درنهايت ١٨ نفر را انتخاب کنيم. اينكه يك سايت سينمايي روز قبل از اختتاميه اقدام به انتشار نهايي بعضي برندگان كرد کاری ژورناليستي و به‌اصطلاح سينمايي‌ها «بفروش» بود، البته در نوع ژورناليستي كه براي جذب خواننده هر كار غيراخلاقي و دروغي را هم «راست» جلوه مي‌دهد و هيجان كاذب ايجاد مي‌كند! اساسا داوران نتايج نهايي و تعيين برندگان سيمرغ را در همان روز پنجشنبه (اختتاميه) از صبح تا ظهر انجام دادند و قطعي كردند. اين شگرد كوركورانه كه چند نام و اسم اعلام مي‌كنم با اين قيد كه اينها برندگان قطعي هستند و اگر تغيير دهند در لجاجت با ماست! وگرنه بايد همين باشد ولاغير! به نظرم براي آن سايت سينمايي بازي برد- برد است. چون در هر صورت مي‌تواند بگويد ما كه نوشته بوديم! جالب است مخالفان سينماي ايران، ‌در تمام عرصه‌هاي داخلي و خارجي به يك شيوه به تخطئه دست مي‌زنند. داوران كوشيدند فارغ از اين جنجال‌آفريني، ‌جمع‌بندي نظريات خود را در تصميم‌گيري نهايي، ‌آن هم ساعاتي قبل از مراسم به دبير جشنواره ارائه كنند.
به نظرم يكي از فيلم‌اولي‌هاي خوب «ويلايي‌ها» بود. چرا دست‌کم در بخش كارگرداني نامزد نشد؟ مگر مي‌شود فيلمي در هيچ‌يک از بخش‌هاي کارگرداني و فيلم نامزد نشود. ولي درنهايت جايزه استعداد درخشان را دريافت کند؟
نكته ديگري كه بايد بر آن تأكيد كنم موضوع «اخلاق حرفه‌اي» و تواضع هنرمندانه است. در تاريخ فرهنگ و هنر ايران‌زمين هنرمندان بنام ما همواره از فروتني و تواضع برخوردار بوده‌اند. نمونه معاصر ما، علي حاتمي است. حاتمي سبك و شيوه‌ منحصري دارد كه نشانه واقعي «سينماي ملي» است. در تمام سال‌هاي جشنواره فجر هرگز به او سيمرغي تعلق نگرفت! سينمايي‌ای مانند «حاجي واشنگتن»، «كمال‌الملك»، «مادر» و« دلشدگان» را حتما ديده‌‌ايد. اعتراضي از او شنيده‌ايد؟ فروتني هنرمندانه و شناخت جايگاه «خود» در تاريخ سينما موجب شد كه «حاتمي» به سينماي ملي اعتبار دهد نه سينما به «او». متأسفانه نسل جديدي از راه نرسيده با يكي دو اثر، كه البته داراي امتيازاتي است، همه‌چيز را با هم مي‌خواهد. البته «اطرافيان» هم بي‌تأثير نيستند! «اخلاق» گوهر گمشده‌اي است كه مبتلابه «سينما» و منحصر به آن نيست.
«ويلايي‌ها» به عنوان فيلم‌اولي در چند رشته کانديدا شد. به‌اضافه اينكه وقتي فيلمي، فيلم اول است نبايد انتظار داشته باشد در همه رشته‌ها برنده سيمرغ شود! درنهايت هم متوجه شديم درمجموع از نقطه‌نظر كار اول، تنها فيلمي است كه مي‌تواند به عنوان «استعداد درخشان» سيمرغ بلورين دريافت كند.
خانم قيدي در اظهارنظري گفت اين جايزه خلق‌الساعه را قبول نمي‌کند. نظرتان چيست؟
درباره اين جايزه لطفا همان آيين‌نامه جشنواره را که هنگام تقاضاي شركت در جشنواره امضا کرده‌اند، بار ديگر بخوانند. در آن آيين‌نامه به سيمرغ بلورين بهترين استعداد درخشان (فيلم اول) صريحا اشاره شده. پس من‌درآوردي نيست!! بازار اعتراضات غيرمنصفانه به همراه استدلال‌هاي عجيب‌وغريب و غيرمستند امسال رواج بيشتري داشت.
 معمولا هر سال ديپلم افتخار اهدا مي‌شد. چرا امسال نداشتيم؟
در آيين‌نامه ممنوع شده بود. درحالي که هيئت داوران تأكيد داشتند براي بازيگران نقش اول مرد و چند بخش‌ ديگر ديپلم افتخار اهدا كنند.
برسيم به هجمه‌هايي كه در برنامه « هفت» شد. از جمله اين موارد ناديده گرفته‌شدن «ماجراي نيمروز» و بحث دوتابعيتي داوران بود. واکنش شما چيست؟‌
شخصا عقیده دارم این هجمه از قبل برنامه‌ریزی‌شده و ادامه هتک حرمت سینمایی ملی بود. چرایی‌های آن را باید در سابقه امر جست‌وجو کرد. نقد فیلم اصولی علم و فنی دارد. در نقد هنر، فرهیختگان اهل نظر نقاط مثبت و منفی اثر را کالبدشکافی می‌کنند، حرمت کلام زیربنای بحث فرهنگی است. اگر منتقد قصد ارتقای کار آتی هنرمندان را داشته باشد «شخص» را تخطئه و تحقیر نمی‌کند، بلکه «اثر» را می‌شکافد. بدیهی است با رعایت عزت سازنده، می‌شود او را متوجه لغزش‌ها و نابلدی‌ها کرد. تأثیر منتقد بر سازنده در چنین شرایطی نقد علمی را عملی و به هدف آن نزدیک می‌کند. به‌رخ‌کشیدن سینمای آمریکا و مقایسه آن با سینمای ایران، قیاس مع‌الفارق است. اتفاقا سینمای ایران تنها سینمایی است که عملا خود را از تأثیرات سینمای آمریکا جدا کرده است. آنان که می‌کوشند آن سینما را وارد چرخه نمایش عمومی سینمای ملی کنند، اول از سرکوفت به سینمای ملی آغاز می‌کنند. داشتن سینما افتخار ماست و سینماگران ما اعم از سینماگران جوان و سینماگران کارآزموده و مجرب دراین‌میان سهم بزرگی دارند.
اما پاسخ پرسش مربوطه به فیلم «ماجرای نیمروز» و داستان دوپاسپورته‌ها؛ ماجرای نیمروز از نظر من فیلم جذاب و جسوری است که در رقابت کاملا سینمایی و در گونه داکيودراما (مستند داستانی) خود را در نگاهی به تاریخ معاصر به موضوعی ملتهب و پر از سؤال تاریخی نزدیک کرده است؛ داستانی که عناصر مستند تاریخی و تقویمی را در خود دارد و کارگران بدون آنکه مماس با واقعه‌ شود با عکس‌نویسی دقیق تماشاچی را به تعقیب قصه – مستند می‌کشاند. همه عوامل سازنده در این مسیر حرفه‌ای عمل می‌‌کنند. داوری درباره این فیلم خاص شاید طولانی‌تر و کامل‌تر از سایر فیلم‌ها صورت گرفت. این اتهام که طرح شد قصدی جز ارعاب نداشت. مانند همان موضوع اعلام نتایج یک روز قبل از داوری نهایی! معدل رأی داوران درباره این فیلم در پایان نمایش‌های داوری «بهترین فیلم» بود، همان آرا اعلام شد. در کلاس درس هم شاگرد اول که معدل کل‌اش از همگان بالاتر است، لزوما در همه دروس ممتاز نیست! بهترین فیلم یعنی بالاترین معدل. الباقی نقد نیست نوعی بهانه‌گیری است.
تعداد نامزدها و سیمرغ‌ها و به‌ویژه سیمرغ بهترین فیلم نمایانگر نظریه نهایی داوران بود؛ نظریه‌ای که نه تحمیل شد و نه در حوزه شجاعت یا ترس و ارعاب معنادار است!
اما درباره موضوع مطرح‌شده «دوپاسپورته»بودن. من درباره خودم حرف می‌زنم. اکثریت ایرانیان خارج از کشور (که شما دوپاسپورته! و… می‌نامید) افرادی شریف، دانا و متخصص هستند. سال‌ها گذشته است. نسل‌های دوم و سوم ایرانیان هنوز درون‌مایه و نماد ایرانی‌بودن خود را حفظ کرده‌اند؛ زبان فارسی عشق به تاریخ ایران و ایران‌ِ امروز. انگار که ایرانی‌بودن کاملا «موروثی» است. هر جای جهان که ایرانی پاک‌نهاد وجود دارد همان‌جا ایران است. چرا آنان را می‌ترسانید؟ و از چه چیز؟ و با چه مقصودی؟ بسیاری از آنان هر از چند گاهی به ایران می‌آیند، برای دیدار از سرزمین مادری. بسیاری که صاحب دانش، هنر و تخصص‌اند برای خدمت‌‌رسانی، سمینار، گردهمایی علمی و… به وطن می‌آیند. سال‌ها گذشته است. پرونده‌سازی از این دست دیگر خریدار ندارد. وقتی «فرهادی» اسکار می‌برد، جامعه ایرانیان سراسر جهان می‌جوشد و نام «ایران» سراسر فضای مجازی و واقعی رسانه‌ای را پر می‌کند. وقتی می‌کوشند نام مجعولی برای خلیج‌فارس بگذارند، همین ایرانیان نسل‌های دوم و سوم در اقدامی گسترده و هماهنگ برمی‌توفند و هرچه دشمنان ایرانی رشته‌اند و نقشه کشیده‌اند، برهم می‌ریزند. آقایان نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند آن دوران سپری شده است. نسلی دیگر برآمده است، مانند وضعیت اجتماعی ایران، نسل‌های تازه و آرمان‌های نو. ایرانیان خارج از کشور عمدتا محترم، غیرسیاسی و اگر هم در مواردی معترض‌اند، مانند ایرانیان داخل کشور اعتراض دارند.

شگفت آنکه از آنتن زنده رسانه ملی رسما تحریک صورت می‌گیرد اگر کسی بازمانده است، این گوی و میدان! فلان کس از فیلمی علیه شما طرفداری کرد، بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است. دلیل این دشمنی آشکار چیست؟ چرا یک «فیلم‌ساز» در سطح مجری یک برنامه به این‌گونه متزلزل می‌شود و مسائل شخصی دیگران را با عقاید شخصی خودش تبلیغ و تحریک می‌کند؟ در کانادا (شهرهای تورنتو، ونکوور، مونترآل) هر هفته یا بیشتر فیلم‌های ایرانی، همان سینمایی که در ایران نمایش داده می‌شود، در سالن سینما به نمایش می‌رسد. جوانان باذوقی این موضوع را پی می‌گیرند. جمعیت ایرانی هم معمولا استقبال می‌کند. سلیقه بصری تماشاگر ایرانی در تهران و تورنتو یکی است! ازدحام می‌شود. فیلم می‌بینند و هرگز حتی موردی از این قبیل که روی آنتن رسانه ملی اظهار شد، پیش نیامده است.

حدود سي‌واندي سال از سال ٥٧ به بعد در همه صحنه‌هاي سينماي كشور از سياست‌گذاري تا اجرا، شركت مستقيم و فعال داشتم. من اهل خانواده‌ام و به‌شدت به مباني اخلاقي و خانوادگي اعتقاد دارم. آخرين فيلمي كه كار كردم، در دوران آقاي احمدي‌نژاد بود و ديدم بهتر است خودم را بازنشسته كنم؛ ولي با سينماي ايران قطع‌رابطه نكردم. فيلم‌نامه و طرح مي‌خوانم و دوستان تهيه‌كننده‌ام با من در ميان مي‌گذارند و همه فيلم‌ها را هم مي‌بينم. به دوستان نظرم را درباره فيلم‌ها مي‌دهم و با سينماي ايران همراهي مي‌كنم و دلم هم مي‌تپد. کسي هم در سينماي ايران نيست كه نداند من بخشي از سال را پس از بازنشستگي در كانادا مي‌گذرانم. پس اين كشف جديدي نيست؛ اما چنين اظهارنظرهایی مبني بر ترساندن ايراني‌ها، بيشتر شبيه تخيل است كه اگر به كانادا برويم فلان مي‌شود. عاشوراي امسال در بلندترين خيابان جهان به نام «يانگ استريت» در تورنتوي کانادا، شيعيان ايراني دسته‌هاي عزاداري راه انداختند. دسته‌اي منسجم كه سنج، طبل،‌ شيپور و پرچم عزا داشت و مرد و زن هم بودند. فقط پليس مراقب بود ترافيك ايجاد نشود. درمجموع در اين مسير جلوي يك مغازه ايراني ١٥، ١٦ نفر در دو گروه با پرچم شيروخورشيد و پرچم داس‌وچکش كمونيست‌ها حضور داشتند که يك گروه شعار ضد«جمهوري اسلامي ايران» مي‌دادند و كمونيست‌ها هم به ساحت دين مقدس اسلام توهين مي‌کردند. آن دسته بزرگ به مقصد رسيد و در ظهر عاشورا جمعيت زيادي نماز خواند و بعد هم غذاي قيمه ميان جمعيت عزادار پخش شد. حالا سؤال من اين است که چرا اين جمعيت بزرگ را نديدند!!! گفته بودند به آقای افخمی تعرض شده است، آن‌هم از سمت كمونيست‌ها. ايشان حتما مي‌دانند كه مطابق قوانين كانادا، فرياد و اعتراض و… با هماهنگي پليس امكان‌پذير است؛ ولي تعرض، ضرب‌وشتم و… عواقب وخيمی دارد و اساسا اتفاق نمي‌‌افتد.
البته نه‌تنها در اظهارات آقاي افخمي،‌ اغلب ‌در اظهارات افرادي مانند آقاي ابوالقاسم طالبي هم شنيده‌ايم که معتقدند دوتابعیتي‌ها از ترس اقامت‌شان در کشورهاي غربي، ‌فيلم‌‌هايي با مضامين انقلاب اسلامي را ناديده مي‌گيرند. آيا اين‌گونه است؟ مثلا در كانادا چنين قوانيني وجود دارد كه شما به عنوان يك شهروند دوتابعیتي از فيلم‌هايي با مضامين ضداستعماري و انقلاب اسلامي مانند «ماجراي نيمروز»، «قلاده‌هاي طلا» دفاع کنيد و ‌زندگي‌تان در تورنتو مختل شود؟‌
تصور چنين چيزي محال است. هيچ‌وقت چنين چيزي را نشنيده‌ام. من «ماجراي نيمروز» را فوق‌العاده دوست دارم و به نظرم فيلم مهمي است. نزديك‌شدن به نقاط ملتهب تاريخ معاصر به‌هرصورت كه باشد بايد ارج‌گذاري شود. اصلا خوش‌آمدن يا بدآمدن از چيزي جزء اتهامات در آن طرف دنيا نيست. تازه معمولا هر دو هفته در تورنتو و ونكوور فيلم‌هاي سينمايي ايراني روز اكران مي‌شود. فيلمي جبهه‌دارتر از «سيانور» نسبت به مجاهدين كه نداريم. اما همين فيلم را هم اكران مي‌كنند و مردم مي‌بينند. سابقه کاري من هم گواهي مي‌دهد به تاريخ معاصر علاقه دارم. مثلا همين آقاي طالبي فيلم «يتيم‌خانه ايران» را ساخته‌اند که فيلم لازم و درستي است و به موضوع ملتهبي نزديك شده كه بايد نزديك مي‌شد و اين فيلم را دوست دارم.
الان كه از «يتيم‌خانه ايران» دفاع مي‌كنيد به شما اجازه ورود به انگلستان را مي‌دهند؟‌
(مي‌خندد) مگر مي‌شود؟! اين حرف‌ها كاربرد دعواهاي داخلي را دارد.
 واقعيت دارد آقاي نبوي يكي از مخالفان سرسخت «ماجراي نيمروز» بود و طبق تحليلي كه آقاي افخمي دادند، باعث شده در همه بخش‌ها كانديدا نشود؟
اين فيلم در ٩ بخش كانديدا شد. با هم توافق كرديم كه به‌‌هيچ‌وجه نظرات شخصي خودمان را در زمان تحليل به بيرون ارائه ندهيم. آنچه بيرون آمده نظرات جمعي ماست و از اين نظرات دفاع مي‌كنيم.
بااين‌حال كدام يك از نقدهايي كه به هيئت داوران وارد شده را منصفانه مي‌دانيد؟
مگر مي‌شود در داوري نقطه ضعف نداشت و مگر همه ما مصون از خطا هستيم؟! نقد اول اينكه ٣٣ فيلم براي بخش مسابقه خيلي زياد است. بعد از اين نبايد اين تعداد فيلم شركت داده شود. مورد ديگر اينكه در يكي، دو بخش بايد كانديداهاي بيشتري معرفي مي‌كرديم و امكان اهداي ديپلم افتخار هم داشتيم. در چند مورد كانديداهايمان بيشتر از پنج مورد بود که ناچار به حذف شديم. ديگر اينكه بايد يك سيمرغ بلورين به «هنر و تجربه» مي‌داديم كه آيين‌نامه اجازه نداد. مورد ديگر اينكه بايد از همان ابتدا كانديداهاي سيمرغ بلورين بخش «استعداد درخشان» را اعلام مي‌كرديم.
 جايزه به فيلم كوتاه درابتدا در آيين‌نامه نبود. اما با ورود آقاي ايوبي به اين موضوع بعد از بسته‌شدن چارچوب جشنواره، ‌انجام شد. آيا اين حرکت خلاف آيين‌نامه نبود؟
جواب اين سؤال به هيئت داوران بخش سيمرغ مربوط نمي‌شود. چون ديدن فيلم كوتاه جزء وظايف ما نبود.
به نظر شما حضور فيلم‌هاي مستند با وجود جشنواره مهمي مثل سينما – حقيقت در جشنوار ه فيلم فجر اضافه نيست و جشنواره را حجيم نمي‌کند؟ چون بنا بر گواه خود مستندسازان حاضر در جشنواره امسال کسي فيلم‌هاي آنها را در سالن‌هاي جشنواره نديد!
پرداختن به سينماي مستند در همه‌جاي دنيا وظيفه اصلي شبكه‌هاي تلويزيوني است. متأسفانه مجموعه رسانه ملي نسبت به اين موضوع بسيار جدي نيست. برنامه پخش مي‌كند اما به تنوع مستندسازي در زمينه‌های انساني، تاريخي، ابنيه، سنت‌ها، ‌موسيقي و… توجه نمي‌شود. به‌همين‌دليل با گفته شما موافقم که مستند در جشنواره تخصصي خودش بيشتر مورد توجه قرار مي‌گيرد. بهتر است هر جشنواره‌اي مثل مستند، انيميشن، فيلم كوتاه و بلند و… با گونه‌هاي خودش مورد قضاوت قرار گيرد. اما در غيبت رسانه‌هاي مؤثر، مستندسازان ميل به ديده‌شدن فیلم‌هایشان در «سانس‌ها» و تمايل دارند در سطح سينماي حرفه‌اي و جشنواره‌اي ديده شوند. اينها همه ناشي از كمبود عرصه عرضه و پخش ويژه فیلم‌های «مستند» است.
در سينماي جهان به‌ویژه آمريكا تنوع ژانر وجود دارد. ولی برخلاف آن در سينماي ايران ٨٠ درصد فیلم‌ها ملودرام هستند. با اين نگاه محتواي جشنواره در آينده چگونه پر خواهد شد؟
همان‌طور كه جشنواره فجر از اول محركی شد و انگيزه ايجاد كرد، همين نكته كه شما مي‌گوييد هم در آینده عامل انگيزه خواهد شد. امروز مثلا «ژانر وحشت» ما از بين رفته است. همين گونه‌گونگي را مي‌توانيم با بخش جشنواره – جشنواره‌ها و… تقويت و ترغيب کنيم.
سيمرغ بلورين بخش « عكس» اهدا شد درحالی‌که میان نامزدها، نام مريم تخت‌كشيان بود ولی آقاي تخت‌كشيان به دلیل داوربودن، از ارزیابی کار دخترش در اين بخش انصراف داد. آیا نمي‌توانستيد نامزد دیگری جايگزين بگذاريد ضمن اينکه چرا اجازه دادید تا حق دختر ايشان هم به عنوان يک هنرمند ضايع شود؟
روزي كه انتخاب عكس‌ها صورت گرفت و مي‌خواستيم رأي‌گيري کنيم براي اولين‌بار آقاي تخت‌كشيان غايب بود و حتی به تلفنش هم جواب نمي‌داد. هنگام داوری هم هيچ‌كدام از عكس‌ها نام عكاس نداشت و فقط اسم فيلم‌ها نوشته شده بود. اول ١٠ سري را جدا كرديم. بعد از دو كارشناس عكاسي كمك گرفتيم. عكس فيلم حتما بايد فيلم را تبليغ كند. داوري عكس بعد از پايان نمايش فيلم‌ها بود. پنج سري عكس از پنج فيلم را به عنوان نامزد جدا كرديم. تا آن زمان نمي‌دانستيم يكي از عكاسان اين سري‌ها دختر آقاي تخت‌كشيان است. به احتمال قوي ايشان اطلاع داشت قرار است عكس‌ها را ببينيم. داوري كه تمام شد فرداي آن روز قرار بود نامزدها را اعلام كنيم. ايشان گفت من امضا نمي‌كنم چون يكي از ايشان، دختر من است. ما هيچ نامزدي را عوض نكرديم.
پس ايشان از اول واكنشي نشان نداده بود. چون ممكن بود دخترش در ميان نامزدها نباشد؟
بله. ايشان گفت صورت‌جلسه را به اين دليل كه دخترم در فهرست كانديداها است، امضا نمي‌كنم. باور كنيد از بهترين عكس‌هايي كه نسبت به فيلم‌هاي ديگر وجود داشت، عكس‌هاي فيلم «نگار» بود؛ اما به درخواست ايشان آن را حذف كرديم.
چرا جايگزين نكرديد؟
وقتي كانديداها اعلام شده بود، ديگر تغيير‌دادن و كم‌و‌زيادكردن درست نبود! آقای تخت‌کشیان در جلسه تعيين سيمرغ اعلام كرد: خواهش مي‌كنم اسم دخترم را از قضاوت‌تان خارج كنيد. درخواست كتبي داد و همه هيئت قبول كردند.
مگر دختر ايشان حق نداشت؟
خب فضا را به اندازه كافي مسموم كرده بودند.
مریم تخت‌کشیان خودش بايد انصراف مي‌داد نه پدرش! مگر در عرصه «هنر» هم دختران بايد قيم داشته باشند؟‌
هنوز به مريم تخت‌كشيان احساس دِين مي‌كنيم. هيچ فشاري روي ما تأثير نگذاشت. در‌اين‌باره به دليل فشار محمدرضا تخت‌كشيان به دليل شخصيت و احترام فوق‌العاده‌اي كه برايش قائل هستيم و اينكه انسان بامرامي است، به خواسته‌اش تن داديم.
درباره بهترين جلوه‌هاي ويژه بصري و ميداني موضوع ارشا اقدسي را كه همه ما می‌دانیم. آیا در زمان ديدن فيلم، به تيتراژ دقت نكرديد؟
مي‌توانيد از بقيه داورها بپرسيد. من يك بار به اعتراض به آپاراتچي سینما گفتم به‌هيچ‌وجه چراغ‌ها را تا لحظه‌اي كه آخرين تشكر و تاريخ ادامه دارد، قطع نكن! چون ما بايد همه‌چيز را ببينيم. در اين حال اطلاعات اصلي كه در فرم‌هاي رسمي از سوي تهيه‌كننده درج و به ما اعلام شده، مدنظر داوران قرار داشته است.
 يعني كساني كه خودشان ثبت‌نام كرده‌اند مرتکب خطا شده‌اند که به نظرتان تقلب نيست؟
خير؛ سازنده تقلب نكرده. عرض كردم كه آنالوگ منقرض و ديجيتال جايگزين آن شد. دوران استحاله و گذار است كه با خودش تنش‌ها و رعشه‌هايي همراه دارد. اين رعشه‌ها از‌جمله در نوع پرداخت، ساخت و همه موارد، تأثيرگذار است. سينماي ما هنوز نتوانسته ديجيتال را كامل هضم كند و نيازمند مناسبات جديدي است. به عنوان كارشناس در زمان ديدن فيلم متوجه مي‌شويد تدوين اشكال دارد؛ اما اشكالش از تدوينگر نيست؛ اشكال به خاطر نبود وقت است و اگر وقت داشت، مي‌دانست اين نوع تقطيع، فيلم را از ريتم طبيعي‌اش جدا مي‌كند. صدا و جلوه‌هاي ويژه وقت نداشته، پس گروه انتخاب جاي جلوه‌هاي ويژه پرده سبز مي‌بيند. درباره ارشا اقدسي، در تيتراژ بود و ديديم يكي از مشكلاتش اين است كه عضو انجمن نيست. انجمن اعتراض كرد. صاحب فيلم هم گفت نبوده؛ اما در فهرستی كه داده بود…، تهيه‌كننده هم دچار اين اشتباه شده بود. وقتي ٣٣ فيلم باشد ممكن است فرم پركردن با سرعت انجام شود و اشتباهاتي رخ داد. به نظرم درشت‌كردن اين اشتباهات، منشأهاي ديگري دارد.
سيمرغ بلورين بهترين جلوه‌هاي ويژه به آرش آقابيگ تعلق گرفت براي فيلم‌هاي «خفگي»، «رگ خواب»، «يك روز بخصوص» و چندين فيلم ديگر. آقاي جيراني قبل از جايزه‌گرفتن ايشان، به‌طعنه گفتند خيلي خوشحالم بالاخره هيئت داوران برف فيلم را ديد! مي‌گفتند اين فيلم جلوه‌هاي ويژه نداشته و بيشتر بصري بوده تا ميداني.
وقتي فیلم‌های مختلف آقابيگ را ديديم، متوجه شديم در بسياري از فيلم‌ها كار كرده‌ و حضور دارند که حتما به دليل تخصص‌شان است. كسي كه واجد شرايط دريافت سيمرغ بلورين و به نظر رسيد خودش رقيب خودش است! به همين دليل ايشان به دليل مجموعه كارهايش، مستحق دريافت سيمرغ بلورين شد. در علت اين ارائه هم «به خاطر مجموعه فيلم‌هاي ايشان» را ذكر كرديم. نام فيلم‌ها هم آمد. «خفگي» هم از آن زمره بود. جاي نوشتن تمام فيلم‌ها نبود. اين نام هم آمد! داستان پريدن گوسفند شد از جوي/ خوشحالي بزغاله از مچ‌گيري!
 درباره دو سيمرغ بلوريني كه به دو بازيگر زن فيلم اهدا کردید، بگوييد. دلیل آن چه بود؟
خيلي‌ها گشته‌اند، نقاطي را پيدا كرده‌اند و گفته‌اند طبق آيين‌نامه جشنواره دو سيمرغ به يك كار داده نمي‌شود. البته يك بند را نخوانده‌اند كه دبير جشنواره مي‌تواند تصميم بگيرد. فيلم‌هاي «رگ خواب» به دليل بازي خانم حاتمي و «زير سقف دودي» با بازي خانم مريلا زارعي را دو بار ديديم و بقيه را هم مقايسه كرديم. امسال سال زنان بود. درباره مردها هم بحث‌هاي زيادي داشتيم؛ ولي به دوباره ديدن نرسيد و در عرصه‌هاي نقش اول و دوم زنان، طراحي لباس، كارگرداني و… همه‌جا زن‌ها درخشيدند و معدل زن‌ها خيلي بالاتر از مردان سينما بود. خيلي هم از اين بابت خوشحاليم. خانم‌ها حاتمي و زارعي دو نقش داشتند كه نقش كاملا محوري بود  از نظر بازي، درك شخصيت، برون‌داد شخصيت…. يادمان باشد بازيگران زن، بازي‌‌اي كه مي‌توانند بكنند بيشتر در صورت است نه اندام. مردها مي‌توانند ري‌اكشن‌هاي زيادي داشته باشند؛ اما زن‌ها محدوديت دارند و درآوردن اين دست نقش‌ها با اين محدوديت‌ها، واقعا «هنر» است. درست است كه خانم زارعي در «اسرافيل» هم بازي خوبي دارد؛ اما در «زير سقف دودي» در نقش زني است كه خود را از‌دست‌رفته مي‌پندارد. اين قصه به‌شدت نزديك به نقطه ملتهب زندگي خانوادگي شهري شده است. پوران درخشنده با درايت و تسلط آن را ساخته و خانم زارعي، زن اين نقش را كاملا درك كرده و در آنجا افتاده است. به همين جهت هر دو ايشان را واجد جايزه دانستيم.
 در‌واقع موضوع را با آقاي حيدري مطرح كرديد؟
پيشنهاد كرديم و قبول کردند.
چرا اين موضوع را در بيانيه‌ خود نياورديد؟
يادتان باشد بيانيه را قبل از تعيين‌ سيمرغ‌ها نوشتيم و نشر داديم. روز قبل از تعيين سيمرغ‌ها، بيانيه منتشر شده است. بيانيه را اصلا بر اساس سيمرغ‌ها ننوشتيم. بيانيه ما تحليل‌شده درباره كل ماوقع است.
بعضي‌ها اين شائبه را به وجود آورده‌اند كه سيمرغ بلورين متعلق به خانم حاتمي بود و اگر به خانم زارعي داده شد، به اين دلیل بود كه طبق فهرست منتشرشده، اسامي بهترين بازيگر زن و مرد كه امير آقايي و ليلا حاتمي بودند، لو رفته بود؟!
اين شيوه ايذايي بود. این دوره با دوره‌ها و داوری‌هاي قبل فرق چندانی نداشت. معمولا سال‌های آخر انتخاباتی، انگیزه‌های مختلفی خودنمایی می‌کند و مراتب خاصی را به نمایش می‌گذارند که چندان ربطی به «سینما» و «داوری» ندارد. شدت حملات و تهمت‌ها بیشتر بود.
در آخر بگویم که فیلم‌های سینمایی امسال را در کل دوست داشتم. سینمای شریف و سالمی داریم و امیدوارم سینماگران ما در اندازه و قامت آثارشان باشند و نه کمتر. داوران امسال بیش از اسلاف خود آسیب دیدند؛ ولی باکی نیست. هرچه برای سینمای ملی ایران انجام دهیم، حق فرهنگ خودی را رعایت کرده‌ایم.
 جمع‌بندی‌تان از اعتراض‌ها چیست؟
آنچه طراحی و اجرا شد و در شکل رسانه‌ای و اخبار واکنش پیدا کرد، اساسا به ‌نفع «سینما» نبود. می‌شد تحلیل کرد و نظر داد. با هیاهو و تهمت فقط آب را گل‌آلود می‌کنند. کهنه‌کاران نقادی می‌دانند که نقد همه فیلم‌های جشنواره قواعدی دارد؛ نخست آنکه همه فیلم‌ها را دیده باشی. دوم آنکه زمانی از دیدن بگذرد تا مقایسه صورت گیرد. مقایسه یعنی «داوری» و اهلِ نقد و نظر «داوری» نمی‌کنند؛ بلکه نقد هنری، تکنیکی، علمی و فرهنگی یک «فیلم» را انجام می‌دهند. اهلِ نقد مستقل چنین‌ هستند. آن دسته که «سیاست‌باز» هستند و صاحب گروه و دسته، کارشان معلوم است و در هر کاری که باشند، آن کار درست است و در هر گروهی که نباشند، آن را می‌کوبند؛ کاری به سینمای ملی و آبروی اشخاص و… ندارند. بعد با کمال تعجب می‌گویند: «چرا فیلم‌سازان از انتقاد گریزانند؟!!». گروهی هم در فضای مجازی به دنبال «خبرسازی» و جنجال و به قول خودشان «مصاحبه‌های پرتیتر»! هستند. اساسا عاشق «رسوایی»‌اند و امسال جهان به کام‌شان بود.
«من» در سینمای «ما» بسیار مهم شده است. «من»های زیادی را می‌بینید که در همه عرصه‌های سینمای ملی از مدیریت، جشنواره، برنامه‌های کلان، عرضه فیلم، نمایش، بین‌المللی و… ، صاحب نظریه و تئوری هستند. این «من‌»ها فرصت «ما»‌شدن را به سینما نمی‌دهند؛ البته ابایی ندارند در جشنواره فجر با هجمه‌ها هماهنگ شوند و بتازند و حتی به «نامزدها» که بخشی از پیکره سینما هستند، توهین کنند. بحران نقد، بحران مناسبات جدید و محتوم تغییر ماهیتی سینما، بحران جوان‌گرایی سینمای ملی و ضرورت تدارک روانی و روحی اهل سینما، از‌جمله مواردی است که در بستر این جشنواره نمودي خاص یافت.




شفاف سازی یک نماینده مجلس⇐آقایان فقط برای برگزاری دو جشنواره ملی و جهانی فجر ۵۸ میلیارد تومان بودجه میخواهند!/۳۵ میلیارد هم میخواهند برای فاخرسازی!/معاون پارلمانی ارشاد قول داد حضور نماینده کمیسیون فرهنگی در شوراهای نظارتی سینما در دستور کار قرار گیرد!

سینماروزان: احسان قاضی زاده هاشمی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس که در جریان رأی اعتماد رضا صالحی امیری وزیر ارشاد با تأکید بر سوابق امنیتی وی درباره حساسیت مدیریت در حیطه فرهنگ سخن گفته بود شب گذشته در برنامه «سینمادو» روایتی را از جلسه حجت الله ایوبی، حبیب ایل بیگی، محمد حیدری و معاون پارلمانی وزارت ارشاد با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح کرد.

به گزارش سینماروزان این نماینده مجلس گفت: مدیران سینمایی دو نوبت قبل از جشنواره با اعضای کمیسیون جلسه داشتند و اطمینان دادند جشنواره پویا ، مردمی و پرشور همراه با افقی جدید از امید و نسلی نو از کارگردانان را خواهیم داشت. در جلسه بعد از جشنواره با مدیران سینمایی، این عزیزان ناراحت بودند که چرا با منتقدین صحبت کرده ایم و نسبت هایی به برخی منتقدان جشنواره دادند. نام های دیگری را به عنوان منتقد جشنواره نام بردیم که گفتند فلانی از داوری حذف شده، آن یکی فیلمش حذف شده و دیگری خواسته مالی داشته.  انجام ندادیم شده اند منتقد جشنواره! گفتیم درست نیست در شرایطی که یک موج گسترده اعتراض داریم شما به هر منتقدی نسبتی می دهید. نهایتا خود مدیران پذیرفتند که جشنواره متوسطی داشته اند و در بحث دو تابعیتی ها قبول کردند یکی از داوران دو تابعیتی است و قول دادند در مورد بقیه هم بررسی کنند.

قاضی زاده ادامه داد: جمع بندی جلسه نقش موثرتر کمیسیون فرهنگی در امور سینما بود. ما خواستار حضور اعضای کمیسیون فرهنگی بدون حق رای در جلسات شورای پروانه نمایش و پروانه ساخت به عنوان ناظر بودیم که دوستان گفتند این عرف را قبول ندارند. اما نهایتا معاون پارلمانی وزارت ارشاد قول داد این کار به عنوان سیاست وزارت خانه در دستور کار قرار می گیرد.

این نماینده خاطرنشان ساخت: ضوابط سازمان سینمایی سلیقه ای است و قطعا ورود می کنیم که این ضوابط قانونی شود. نباید هر رییس سازمان سینمایی دوستانش را در شوراها بگمارد و آن دوستان ملاک شوند. یک چینش درست بدون دخالت سلیقه خواسته ماست

احسان قاضی زاده هاشمی با اشاره به بودجه درخواستی برای جشنواره های دوگانه فجر بیان داشت: نظارت بر سازمان سینمایی و بودجه اش را بیشتر می کنیم. آقایان برای سال بعد ۲۰۸ میلیارد تومان برای سازمان سینمایی بودجه می خواهند. ۵۸ میلیارد تومان برای دو بخش جهانی و ملی جشنواره فجر بودجه میخواهند که باید روی نحوه هزینه این بودجه نظارت بشود.

این نماینده با اشاره به ماجرای راه اندازی فاخرسازی گفت: دوستان در سال آینده می خواهند ده فیلم فاخر تولید کنند و برای هر فیلم سه و نیم میلیارد تومان و در مجموع ۳۵ میلیارد تومان از ما بودجه خواسته اند که گفتیم پروژه ها، طرح ها و هزینه ها باید برای ما مشخص و روشن باشد.




روی آنتن زنده بیان شد⇐بدنه مدیریتی دهه ۶۰ منتقد اصلی جشنواره فجر بودند!/دشمن خطاب کردن رسانه‌های شفاف‌ساز، بزرگترین اشتباه هیأت داوران بود

سینماروزان: با گذشت بیشتر از یک هفته از پایان جشنواره سی و پنجم فجر همچنان تحلیلهای متفاوت نسبت به این رویداد است که در کانون توجه قرار دارد.

به گزارش سینماروزان از جمله تحلیلهای اخیر نسبت به جشنواره فجر پنجشنبه شب در شبکه خبر انجام شد و در برنامه ای زنده به نام «شهرفرنگ»؛ جالب اینجا بود که کیوان امجدیان مهمان حاضر در این برنامه ادعایی را بیان کرد درباره منتقدان جشنواره؛ ادعایی با این مضمون که افرادی نزدیک به بدنه مدیریتی دهه 60 سینما بزرگترین منتقد جشنواره امسال فجر بودند. امجدیان البته از هیأت داوران هم گلایه کرد که چرا فضای مجازی و رسانه های شفاف ساز این فضا را دشمن خود قلمداد کرد.

کیوان امجدیان منتقد و فعال رسانه‌ای گفت: امسال باتوجه به نزدیک بودن جشنواره به یک انتخابات مهم، فکر می‌کنم نسبتا خوب مدیریت شد تا جشنواره محل رسیدن به مطامع سیاسی جناح‌ها و گروه‌ها نشود و به هر روی این جشنواره هم جشنواره‌ای بود مثل جشنواره های گذشته. با همه نقاط قوت و ضعف آن. این هم که می‌گویند بدترین جشنواره بود و …فکر می‌کنم صرفا عده ای دارند مشکلات را آگراندیسمان می‌کنند.

وی درباره چرایی بوجود آمدن این حواشی گفت: چند ماه قبل از جشنواره ، آقای حیدری تصور می‌کرد با منتقدان سنتی خود روبرو خواهد بود. منتقدانی که به واسطه اختلاف مبنایی در نوع نگاه فرهنگی و سیاسی با طیف او از همان ابتدا معلوم بود به مخالفت با این جشنواره برخواهند خواست. اما اینطور نبود. اتفاقا افرادی که از بدنه مدیریت سینمایی نزدیک به جریان متنفذ دهه 60 بودند قرار بود مهمترین منتقدان جشنواره  باشند. جریانی که پیش از جشنواره به شدت به آنها حمله شده بود و حالا می‌خواستند با ضعیف نشان دادن این دوره مدیریتی، وجهه خود را ترمیم کند.

او افزود: متاسفانه با حرکتی که در سالهای قبل داشتیم حالا دیگر فیلمسازان به دو سیمرغ و 3 سیمرغ قانع نیستند و مدام اعتراض دارند که نه‌امین سیمرغ را چرا ندادند و دهم‌این هم حق ما بود و …از سوی دیگر بعضی منتقدان باسابقه هم به‌عوض آن‌که به دنبال اصلاح و نقد باشند متاسفانه جایگاه خود را فراموش کردند و تصور کردند هرچه آنها می گویند باید عملی شوند. در نتیجه بجای اینکه منتقد باشند توهم مدیریت و راهبری سینما برای آنها ایجاد شد و در نتیجه فضای نقد سالم، محدود شد. هرجا هم که نقد کم شود، بی اخلاقی زیاد می‌شود و جای آن را می‌گیرد. متاسفانه عملکرد بعضی منتقدان در این جشنواره خوب نبود.

وی همچنین گفت: در نامزدی و داوری اشتباهات و حواشی پیش آمد که البته مسبوق به سابقه است و این بار آگراندیسمان شد. واقعیت این است که هر تیم داوری دیگری هم می‌آوردند کمی بهتر یا کمی بدتر می‌شد چرا که اصلا ساختار جشنواره و داوری غلط است و باید تغییر کند.

امجدیان درباره ساختار جشنواره فیلم فجر توضیح داد:  ساختار کنونی جشنواره مربوط به زمانی است که ما 40 فیلم در سال تولید می‌کردیم. کلا هم یک یا دو جشنواره بیشتر نداشتیم. اما حالا 200 فیلم در سال تولید می‌کنیم و بیش از 100 جشنواره داریم. طبیعتا دیگر آن ساختار و آن شکل انتخاب و داوری جواب نمی‌دهد. شما هرچقدر هم تلاش کنید ، چون ساختار غلط است، باز هم حاشیه ایجاد می شود. حالا وای به حال اینکه عده‌ای هم ( ظاهرا همسو) با قصد قبلی برایت شمشیر تیز کرده باشند.

وی با اشاره به شفاف سازی صورت گرفته از سوی رسانه های غیررسمی افزود: یکی از اشتباهات هیئت داوران این بود که رسانه های رسمی و غیررسمی را به عنوان یک دشمن قلمداد کردند و حتی در بیانیه هم به آن اشاره کردند و فضاسازی ها را به همین رسانه های غیررسمی نسبت می دادند که اشتباه بود. از سوی دیگر به نظر من در داوری به فیلمی مثل «21 روز بعد» اجحاف شد. فیلم «ویلایی‌ها» آنگونه که باید دیده نشد و بعضی فیلم‌ها مثل «خفگی» یا «سوفی و دیوانه» هم در بعضی بخش‌ها می‌توانستند مطرح شوند که نشدند. اما با تمام این حرفها فکر می‌کنم باوجود اختلاف سلیقه و انتخاب، باید به قانون تمکین کنیم.




داور دوپاسپورته جشنواره⇔کارگردان پروژه استراتژیک سازمان ارزشی اوج

سینماروزان: انتشار گزارشی درباره حضور 5 داور دوپاسپورته در هیأت داوران جشنواره فیلم فجر(اینجا را بخوانید) سبب ساز انتقادات بسیاری از سوی رسانه های ارزشی شد و آنها این مسأله را عاملی کردند برای انتقاد از دبیرخانه جشنواره فجر.

به گزارش سینماروزان حالا رسانه اصولگرای «مشرق» خبر داده که یکی از همان داوران دوپاسپورته که محمدرضا هنرمند باشد به عنوان کارگردان سریال استراتژیک «صدام» انتخاب شده که بناست با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید شود.

سریال «صدام» را پیشتر در برهه هایی بنا بود سیروس مقدم و محمدحسین مهدویان بسازند. مقدم ترجیح داد به سراغ الگوریتم امتحان پس داده «پایتخت» برود و با حمایت مالی اوج فصل پنجم این سریال را بسازد.

مهدویان هم که با حمایت اوج در «ایستاده در غبار» توانسته بود خودی نشان دهد در ماههای اخیر روابط نزدیک سابق را با مدیران اوج از دست داد و برای همین در نهایت این محمدرضا هنرمند کارگردان «آشپزباشی» بود که به کارگردانی «صدام» منصوب شد!!!

«صدام» که نام تازه اش «خانه عنکبوت» بوده و منوچهر محمدی تهیه کننده سینما به عنوان تهیه کننده آن حضور دارد، با محوریت جنایات صدام حسین و سرگذشت زندگی‌اش از تولد تا اعدام این روزها به مرحله نهایی فیلمنامه رسیده است.

این سریال در 40 قسمت تولید خواهد شد و آن طور که رسانه اصولگرای «مشرق» خبر داده است مرتضی سرهنگی، ابراهیم حاتمی‌کیا و سردار قاسم سلیمانی هم روی نگارش فیلمنامه نظارت دارند و به عنوان مشاور در کنار سازندگان این اثر خواهند بود.

محمدرضا هنرمند بعد از «عزیزم من کوک نیستم» حدودا 15 سالی میشود که در سینما کارگردانی نکرده است و آخرین تجربه تلویزیونی او هم سریال «آشپزباشی» مربوط به 7 سال قبل است.

مشخص نیست حضور یک سینماگر دوپاسپورته در مرکزیت ساخت یک سریال استراتژیک آن هم از محصولات یک سازمان ارزشی چه واکنشی را از سوی رسانه های داعیه ارزشمداری به دنبال خواهد داشت؟ آیا آنها همچون مورد جشنواره سی و پنجم جرأت نقد از سازمانی همسوی خود به خاطر واگذاری کار به یک دوپاسپورته را خواهند داشت؟




نتایج برآمده از آرای بیش از ۴۰ منتقد و نویسنده سینمایی⇐فرخ‌نژاد، پولاد کیمیایی و نیکی کریمی: بدترین بازیگران جشنواره/لیلا حاتمی و هادی حجازی فر: بهترین بازیگران جشنواره

سینماروزان: حميد فرخ نژاد و نيكي كريمي  همراه با فيلم «سوفي و ديوانه» برندگان تمشك طلايي بدترين بازيگر و بدترين فيلم در نظر سنجي یک هفته نامه شدند.

به گزارش سینماروزان هفته نامه «همشهري جوان» طبق سنت سال هاي گذشته اش طي يك نظر سنجي بدترين ها و بهترين جشنواره فيلم فجر را معرفي كرد.

در اين نظر سنجي كه بيش از 40 منتقد و نويسنده سينمايي حضور داشتند حميد فرخ نژاد به خاطر بازي در فيلم «گشت 2» با اكثريت قاطع آرا برنده تمشك طلايي بدترين بازيگر مرد شد.

بعد از او پولاد كيميايي براي بازي در فيلم «قاتل اهلي» بيشترين  راي را براي تصاحب تمشك ازآن خود كرد.

 اما در بخش بدترين بازيگر زن، نيكي كريمي براي فيلم «آذر» تمشك طلايي اين بخش را به خود اختصاص داد.

 پگاه آهنگراني هم كه در جشنواره امسال فيلم هاي «قاتل اهلي» و « آيدا و سارا» را در بخش مسابقه داشت آراي زيادي را براي تصاحب عنوان بدترين بازيگر زن به دست آورد، اما در رقابتي ميلي متري اين عنوان را به نيكي كريمي واگذار كرد.

 در بخش بدترين فيلم هم فيلم هاي «پشت ديوار سكوت» به كارگرداني مسعود جعفري جوزاني و «سوفي و ديوانه» ساخته مهدي كرم پور رقابتي تنگاتنگ براي تصاحب تمشك طلايي داشتند كه در نهايت نماد بدترين فيلم به ساخته مهدي كرم پور رسيد.

 در نظر سنجي امسال در كنار بدترين ها، بهترين هاي جشنواره نيز انتخاب شدند. در بخش بازيگر مرد هادي حجازي فر  براي «ماجراي نيمروز»، در بخش بازيگر زن ليلا حاتمي براي «رگ خواب» و در نهايت در بخش بهترين فيلم «ماجراي نيمروز» انتخاب و گوي طلايي همشهري جوان را از آن خود كردند.

در اين نظر سنجي منتقدان و نويسندگان سينمايي در بخش بهترين ها يك انتخاب ويژه داشتند كه اكثريت به فيلم «خفگي» به كارگرداني فريدون جيراني راي دادند ، «رگ خواب» هم بعد از اين فيلم بيشترين راي را در اين بخش از آن خود كرد.

گزارش كامل اين نظر سنجي همراه با آراي منتقدان و نويسندگان سينمايي ، در شماره جديد همشهري جوان منتشر خواهد شد. اين شماره روز پنجشنبه توزيع مي شود.




یک مستندساز در گفتگو با «کیهان»: دوتابعیتی‌های جشنواره باعث شدند آثار بین‌المللی رأی نیاورند!/سینماروزان: اولا دوپاسپورته و نه دوتابعیتی! ثانیا کدام اثر بین‌المللی؟ واضحتر بگویید

سینماروزان: وجود 5 داور دوپاسپورته در میان هیأت داوران جشنواره فیلم فجر نکته ای بود که زودتر از بسیاری رسانه های دیگر در سینماروزان طرح موضوع شد.

به گزارش سینماروزان این نکته که بعدتر به کلیدواژه مجری برنامه سینمایی شبکه سوم هم بدل شد در روزهای اخیر و بخصوص بعد از جشنواره مجالی شده است برای طرح ادعاهایی که بعضی از آنها واقعا به شوخی می ماند.

از جمله این ادعاها از سهیل کریمی مستندسازی بیان شده که به «کیهان» گفته است:  غلبه سلیقه و گرایش سیاسی دوتابعیتی‌های جشنواره فجر باعث شد که برخی از آثار با شاخص‌های بین‌المللی هم در عرصه مستند و هم داستانی دیده نشوند و رأی نیاوردند.

در اینکه دوپاسپورته بودن و نه به زعم این مستندساز دوتابعیتی بودن، عنصری منفی برای هیأت داوران مهمترین جشنواره وطنی است شکی وجود ندارد اما ادعای ایشان مبنی بر اینکه دوپاسپورته ها باعث شدند آثار بین المللی دیده نشوند و رأی نیاورند کاملا محل تردید است.

کدام اثر در استانداردهای بین المللی در جشنواره امسال وجود داشت که به فهرست نامزدیها راه نیافت؟

اشتباه نشود؛ منکر ایرادات داوریها نیستیم و به وقتش هم در این باره و اینکه نگاه داوران دوپاسپورته به حمایت از تهیه کنندگان و کارگردانان دوتابعیتی بوده نوشتیم اما اینکه این مستندساز ادعا کرده اند دوپاسپورته ها باعث شدند آثار با شاخص بین المللی دیده نشوند واقعا غریب به نظر می رسد.

ای کاش یاد بگیریم کنار طرح ادعا، شاهد مثال هم بیاوریم تا مخاطبان حس مخالف خوانی ولوبه هر قیمت بهشان دست ندهد.




علیرغم مخالفت داوران جشنواره و یک کارمند «هنروتجربه» با فضای مجازی⇐علیرضا رییسیان: وقتی ضعف داوری وجود دارد باید هم فضای مجازی به آن بپردازد /علیرضا داوودنژاد: تأثیر این فضا منفی نیست

سینماروزان/جواد محرمی: فراگيرتر شدن جشنواره فيلم فجر در افکار عمومي اتفاقي بود که در دوره سي‌و‌پنجم اتفاق افتاد و گفته مي‌شود که مردم بيش از سال‌هاي پيش پيگير اخبار و تحليل‌ها درباره فيلم‌هاي جشنواره بودند، با اين وجود مي‌توان اميدوار بود که جشنواره فيلم فجر در سال‌هاي آتي به سمت مردمي شدن بيشتر برود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» از جمله عواملي که سبب‌ساز اين پديده شد فضاي مجازي و شبکه‌هاي اجتماعي در اين فضا بود. خيلي‌ها اين مسئله را مثبت ارزيابي کرده‌اند، اما عده‌اي هم هستند که انگار از طرح فراگير مسائل و اخبار جشنواره فيلم فجر زياد راضي نيستند.

شهر را شلوغ کردند!
هوشنگ گلمکاني، سردبير مجله فيلم و از سیاستگذاران گروه دولتي هنر و تجربه که نزديکي فکري زيادي با آراي مديران سازمان سينمايي دارد، جزو کساني است که تأثير فضاي مجازي بر جشنواره امسال را مثبت نمي‌داند: «دوره‌هاي قبل هم به آراي داوران اعتراض‌هايي مي‌شد، منتها آن موقع يک تفاوت مهم با سال‌هاي اخير داشت؛ نه از تلگرام خبري بود و نه از اينستاگرام. فيس‌بوک البته بود، اما استفاده از تلگرام و اينستاگرام خيلي آسان‌تر از فيس‌بوک است. ملت ما خيلي احساساتي است و اين دو رسانه امکان اين را به آدم‌هاي احساساتي مي‌دهد که در لحظه احساس خود را بروز دهند و اين ابراز احساسات، جو مي‌سازد، شهر شلوغ شده و هياهو برپا مي‌شود. رسانه‌ها هم نقش مهمي دارند و نيز خود سينماگران که اين هم به رعايت نکردن قواعد بازي مربوط مي‌شود.»

محمدرضا هنرمند، عضو هيئت داوران بخش سوداي سيمرغ اين دوره از جشنواره فيلم فجر نيز نگاهي منفي به تأثير فضاي مجازي بر فضاي جشنواره امسال دارد. به اعتقاد اين سينماگر «گسترش فضاي مجازي و دسترسي راحت به آن، بي‌مسئوليتي در قبال نشر اکاذيب و جوسازي و البته جنجال‌هاي برنامه «هفت» و… از جمله دلايل افزايش هجمه‌ها در اين دوره از جشنواره فيلم فجر بوده است.»

علیرضا رییسیان: نبايد گناه‌ها را گردن فضاي مجازي انداخت
عليرضا رئيسيان، کارگردان سينما  درباره تأثير فضاي مجازي بر جشنواره فيلم فجر امسال نظر متفاوتي دارد: «تکنولوژي مقتضيات خاص خود را دارد و به ميل ما عمل نمي‌کند و قرار نيست به طور کامل در خدمت مديران و جريان‌ها باشد. ذات تکنولوژي‌هاي نوين ارتباطي و فضاي مجازي، اطلاع‌رساني در کوتاه‌ترين زمان ممکن است و اين اتفاق در جشنواره فجر امسال افتاد. فضاي مجازي، اسمش رويش است، ممکن است همه داده‌ها که آنجا وجود دارد واقعي نباشد، اما نبايد همه گناه‌ها را گردن اين فضا انداخت.»

خطاهاي داوري جنجال درست کرد
اين فيلمساز معتقد است: درباره موج‌سازي که در فضاي مجازي ايجاد مي‌شود احتمالاً يک علت خارجي مخرب وجود دارد که به اين موج دامن مي‌زند. آنچه امروز در فضاي ديجيتال و تبليغات و ضدتبليغات اتفاق مي‌افتد به ميل و اشتياق کسي مثبت و منفي نمي‌شود. در فضاي مجازي يک روح جمعي وجود دارد که بيشتر وقت‌ها قابل کنترل نيست.

به اعتقاد اين سينماگر حواشي و جنجال‌هاي جشنواره فيلم فجر در سال گذشته بسيار کمتر از امسال بود و علت آن بيش از اينکه ريشه در توسعه فضاي مجازي داشته باشد در اشتباهات مديريتي اين دوره است. امسال اتفاقاتي در داوري هم افتاد که فضاي مجازي بر آن سوار شد. روي ضعف داوري امسال همه اتفاق‌نظر داشتند و تا اين علت نبود امکان نداشت فضاي مجازي واكنش نشان دهد.

هيچ جاي جهان گناهان را گردن فضاي مجازي نمي‌اندازند
او در ادامه توضيح داد: البته فضاهاي جديد هميشه عميق و آگاهي‌بخش نيست و خيلي اطلاعات در اين فضا در سطح اتفاق مي‌افتد، ولي در هيچ کجاي جهان هم کسي گناهان را گردن اين فضا نمي‌اندازد، چراکه قرار نيست همه چيز به ميل دست‌اندرکاران پيش برود.
اين سينماگر درباره مردمي شدن جشنواره فيلم فجر امسال اينگونه اظهارنظر کرد که اين اتفاق تا حدي در اين دوره افتاده است و به نظر مي‌رسد که بيشتر از قبل ذهن مردم به سينما معطوف شده است و البته برنامه «هفت» هم در ايجاد اين حساسيت مثبت در ميان مردم در کنار فضاي مجازي نقش پررنگي ايفا کرد، هرچند معتقدم در دامن زدن به موضوع دوتابعيتي‌ها قدري زياده‌روي کرد، اما در مجموع در اين دوره از جشنواره مردم بيش از گذشته اخبار و تحليل‌ها درباره جشنواره را دنبال مي‌کردند و به نظرم از اين توجه مردم مي‌توان به نفع سينما بهره‌برداري مثبت انجام داد.

علیرضا داوودنژاد: این فضا منفی نیست

عليرضا داوودنژاد از کارگردان‌هايي که امسال به واسطه فيلم سينمايي «فراري» در جشنواره فيلم فجر بار ديگر نگاه‌ها را به خود جلب کرد نيز درباره تأثير فضاي مجازي بر جنجال‌هاي اين دوره از جشنواره گفت: فضاي مجازي جايي است که همه چيز در آنجا منعکس مي‌شود و البته مزايا و معايب خاص خود را دارد. اغلب ممکن است نظرات غيرکارشناسي هم در اين فضا منعکس شود و موج ايجاد کند. برخي مواقع گرايشات هيجاني در اين فضا اتفاق مي‌افتد، ولي در کل تأثير اين فضا را در جشنواره فجر منفي نمي‌دانم.

در مجموع به نظر مي‌رسد که فضاي مجازي در مردمي شدن جشنواره فيلم فجر تأثيرگذاري مثبتي داشته است و اينکه عده‌اي از برگزارکنندگان و عوامل جشنواره جنجال‌ها و اعتراضات که در رأس آنها مباحث مربوط به داوري بود را به گردن گسترش فضاي مجازي مي‌اندازند، گزاره منطقي به نظر نمي‌رسد و قاعدتاً مي‌تواند نوعي فرافکني و البته توهم توطئه تلقي شود.




انتقاد یک رسانه فرهنگی-اجتماعی از کلی‌گویی دامنگیر برنامه سینمایی شبکه خبر

سینماروزان: فارغ از کم کاری رسانه ملی در پوشش زنده اختتامیه و افتتاحیه جشنواره فیلم فجر علیرغم سهمیه ویژه ای که برنامه سازان این رسانه از کاخ جشنواره داشتند، اینکه در برنامه های روتین رسانه ملی منهای «هفت» هم هیچ گاه جریان سازی خاص مجلات صوتی-تصویری را شاهد نبودیم نکته ایست که بسیاری از رسانه ها به آن اشاره کرده اند.

به گزارش سینماروزان به تازگی روزنامه فرهنگی-اجتماعی «هفت صبح» نیز ذیل تیتر «دفاع از سیف ا.. داد در شهرفرنگ» به انتقاد از کلی گویی موجود در این برنامه شبکه خبر پرداخته است.

متن مطلب «هفت صبح» در این باره را بخوانید:

برنامه «شهرفرنگ» شبکه خبر به بهانه پایان جشنواره فیلم فجر به ارزیابی عملکرد آن پرداخت. یکی از مهمانان برنامه محمدتقی فهیم بود که در بخشی از گفته هایش اشاره ای به مدیریت مرحوم سیف الله داد در زمان تصدی گری معاونت سینمایی کرد و گفت من با او زاویه داشتم اما ثبات عقیده و حمایتش از نوعی سینما تحسین برانگیز است. اشاره این منتقد به انفعال بیش از حد مدیران سینمایی در چند سال اخیر بود. «شهرفرنگ» با تیتر «پایان پرواز سیمرغ» روی آنتن رفت که غالب برنامه، حرفهای کلی بود و جز یکی دو مورد با مصداق درباره جشنواره سی و پنجم حرف زده نشد. تیتر برنامه هم عجیب بود؛ «پایان پرواز سیمرغ» دقیقا یعنی چه؟




بازگشت به دوران پیش از ایوبی⇐جشنواره‌های کودک و نوجوان یکی شدند⇔آیا این سرنوشت در انتظار بین‌الملل فجر هم هست؟

سینماروزان: همان طور که پیش بینی می شد جدایی جشنواره های کودک و نوجوان که از محصولات سازمان سینمایی دولت یازدهم است زودتر از حد تصور شکست خورد و با انتشار فراخوان سی اُمین دوره این جشنواره، بازگشت به عقبی تمام عیار صورت گرفت و جشنواره های کودک و نوجوان یکی شدند.

به گزارش سینماروزان براساس توافق‌نامه بین سازمان امور سینمایی و سمعی و بصری، شهرداری اصفهان و بنیاد سینمایی فارابی سی‌اُمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان در شهر اصفهان از ۹ تا ۱۵ تیر ۱۳۹۶ برابر با ۳۰ ژوئن تا ۶ جولای ۲۰۱۷ میلادی برگزار می‌شود.

جالب است علیرضا رضاداد که زمانی مجری جدایی بین الملل از جشنواره فجر شد و البته یک دوره از بین الملل را هم به صورت جداگانه برگزار کرد به عنوان دبیر جشنواره سی اُم حکم به ترکیب مجدد بخشهای کودک و نوجوان جشنواره داده است!!!

با این اوصاف باید منتظر بود و دید که آیا در دولت دوازدهم جدایی غیرمنطقی بین الملل از جشنواره فجر هم اصلاح خواهد شد و جشنواره سی و ششم فجر بار دیگر به صورت بین المللی برگزار خواهد شد؟!




علاقمندی فیلمسازان یا ممیزی اداره نظارت؛ کدامیک عامل این وضعیت است؟⇐ویترینی پر از جنازه برای سال جدید سینما

سینماروزان/مهدی کشاورز: به جامعه ای که مردمش قبل از صرف صبحانه چشم و گوش خود را حبس صفحات تلگرام می کنند و آخرین تحولات فاجعه پلاسکو، آخرین کشته شدگان زمستانی جاده های منتهی به شمال ، آخرین وضعیت روادید امریکا ، آخرین وعده های مدیرعامل تیم محبوب برای فرار از محرومیت فیفا ، آخرین سایز آلاینده ها  و … توجه آنها را به خود جلب می کند توصیه می کنیم که گاهی برای رهایی از این همه استرس و  بمباران خبرهای درهم  به سینما پناه ببرند و دنیای مجازی مهندسی شده دیگر را این بار به روایت تصاویر جادویی تجربه کنند. مکشوفات جشنواره فیلم فجر چشم انداز اکران سال آینده را ترسیم کرده است؛ آمبولانس، برانکارد حمل میت و کاور زیپ دار، نمای هلی شات مستطیلهای خانه آخرت، قفسه های سردخانه،جسم سخت برای قتل های تصادفی،کفن، سنگ لحد، حلوا و خرما متریال غالب سینمای نوید داده شده است!

جسد اول در فیلم «خانه دیگری» کشف شد. دقایق زیادی هم روی زمین ماند. بیش از بیست دقیقه مویه و مکاشفه بالای سر میت . جسد دوم پا به دنیا نگذاشته جسد شد. نوزاد فیلم «ایتالیا، ایتالیا»!

جسد بعدی نقش اول فیلم «اِو» هست. شانس اصلی جایزه سیمرغ بلورین مقاوم ترین نقشِ نعش! پلان به پلان بالای سر میت. در حدی که میت با وجود بهره گیری از چندین قالب بزرگ یخ، بو میگیرد!  امان از وقتی که این عزرائیل درون فیلمساز ایرانی به کودک پنج ساله هم رحم نکند. مرگ خردسال از مسیر پشت پام و جسد منهدم شده پلیس فریب!  یاد آور حماسه «ملبورن» و سادیسم«هفت دقیقه تا پاییز» .

در فیلم «دریاچه ماهی» مواجه تماشاگر با پیکر یک رزمنده در داخل چادر معراج به وقوع می پیوندد. رخ به رخ، نفس به نفس! «ویلایی ها» رکورد می زند. فیلمساز حتی وسوسه می شود که غسل میت را در نمای نزدیک به خورد مخاطب بدهد!

کشت و کشتار فیلم «نگار» هنری تر است؛ به سبک کلاسیک فیلمهای اکشن. این بار غیر رئال می زنند و می کشند!

کارکتر فیلم «کوپال» آنقدر مرام دارد که کاری به همنوع خود نداشته باشد. او قاتل طبیعت است. چاقو برمیدارد و دل و روده یک حیوان را از جا در می آورد.

«آباجان» خیلی سعی میکند روی دست این جشنواره بیش از اینها جنازه باقی نگذارد اما یکهو در سکانس پایانی با یک کشتار دسته جمعی کم کاری در تولید میت را جبران می کند. اثر بعدی «بدون تاریخ بدون امضاء» به قول معروف اصل جنس است. پزشکی قانونی با آغوش باز سینما را بغل می کند. پسربچه ای روی تخت پزشکی قانونی آماده تشریح است. جسدش با ضجه های مادر دفن می شود. دستور نبش قبر می رسد. گوربه گور طوری، در شبی خوف آلود تشریح مجدد می شود و دکتر مربوطه با ولع خاصی تکه های خاک آلود کفن رو کنار می زند و به جان جسد می افتد و یحیی سابق با وجود این همه بلا همچنان سکوت میکند! در این فیلم یک فقره قتل دیگر هم گزارش شده است که بماند!

جسد بعدی «ماه گرفتگی» دارد. از دست میت خون می چکد و جای شکرش باقی است که مادر این جوان میت ، با جنازه پسرش روبرو نمی شود و فکرش به کارهای مهمتری گرم است!

  فیلم «انزوا» هم نتوانسته بی تفاوت از کاور زیپ دار اموات داخل سردخانه بگذرد. یک کامیون برای له شدن یک شخصیت خرج می شود!
کمدی «خوب ، بد، جلف» هم بی نصیب از جنازه نیست. منتها این بار بالای سر جنازه موقعیت کمیک خلق می شود. در فیلم «آذر» لحظه درگیری منجر به قتل تنها نقطه قوت فیلم است. تماشاگر فکرش را نمیکند و ناگهان صدای جیغ چند نفر در سالن نمایش پس از برخورد پس کله یک جوان با جسم سختی چون پره های رادیاتور شنیده می شود. میت بلند می شود. در اوج خوشحالی از اینکه این بار خبر مرگی نیست دوباره نقش بر زمین می شود و بی تکلف جان می دهد.

«پشت دیوار سکوت» با خون و دراکولا شروع می شود و به قتل یا خودکشی یک زن جوان بی پناه می رسد. دوباره آن برانکارد و کاور زیپ دار میت! «سارا و آیدا» دو نفرند و فیلمساز تصمیم گیری اش دشوار است چرا که باید یک نفر را برای سفر آخرت انتخاب کند.

«مقتول اهلی» قبل از جان دادن ، جیغ زنان همچو زنان، هفته اول جشنواره را به پایان می رساند.

«یک روز بخصوص» یک ساعت نمای بیمارستانی دارد اما قبل از اینکه کار به تابوت کشی برسد قصه به پایان میرسد. در فیلم بعدی قاتل مونث، با یک لگد زنی را از ماشین بیرون می اندازد و زیر برف و بوران جسد منجمد تحویل مخاطب می دهد و خودش در آسانسوری که از نظر فنی هرگز باعث خفگی هیچ مسافری نمیشود در آستانه خفگی قرار می گیرد.فیلم بعدی صحنه قتل بعدی است.

گروه فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» حال و حوصله ترافیک بهشت زهرا را ندارد و با بنرهای تسلیت و طنین صدای مرحوم عبدالباسط فضای سیاه مرگ توصیف می شود. مورد بعدی قرعه به نام جوان کشتی گیر سوادکوهی می افتد. تصادف رانندگی و تدفین بالای یک تپه خوش منظره و دلگیر. قبر پسر جوان محل یادآوری عشق قدیمی مادر است تا حال و هوای تیره مرگ با غبار روبی از چهره یک عشق قدیمی تلطیف شود.

افتتاحیه فیلم «شنل» هم زنی را می بینیم در رخت سیاه عزا و اختتامیه نمایش های برج میلاد انیمیشنی است که اصلا راه ندارد جنازه ای دیگر روی دوش سینمای موعود ایران بگذارد.




برخلاف تصورات درباره غیرقانونی بودن تخصیص دو سیمرغ در یک رشته⇐حق وتوی دبیر در بند ۱۲ بر همه چیز چربش دارد!+عکس

سینماروزان: روز گذشته برخی رسانه ها از غیرقانونی بودن تخصیص دو سیمرغ در بخش بهترین بازیگری زن جشنواره به استناد بند 8 مقررات جشنواره سخن گفتند.

به گزارش سینماروزان نکته اما اینجاست که چون مقررات جشنواره با تعامل دبیر نگارش شده برای آن که روشی برای حل مشکلات ناگهانی ایجاد شود، آخرین بند مقررات که میشود بند 12 به وتویی اختصاص داده شده خاص دبیر.

در بند دوازدهم مقررات می خوانیم: تفسیر و رفع ابهام از مقررات و اخذ تصمیم نهایی درباره موضوعات پیش‌بینی نشده به عهده دبیر جشنواره است.

براساس حالا دبیر میتواند بگوید چون انتخاب دو برنده در بخش بازیگری زن بعنوان موضوعی پیش بینی نشده از سوی هیات داوران به وی ارجاع شده او نیز براساس بند 12 تصمیم نهایی را گرفته است!

بند دوازدهم مقررات جشنواره
بند دوازدهم مقررات جشنواره



روایت «کیهان» از جو امنیتی حاکم بر اختتامیه جشنواره

سینماروزان: اختتامیه جشنواره فیلم فجر 21 بهمن ماه با تقدیر از برگزیدگان خاتمه یافت.

به گزارش سینماروزان حضور برخی چهره های سیاسی به جای چهره های فرهنگی در این اختتامیه سبب ساز انتقاد روزنامه «کیهان» شده که با تیتر «جو امنیتی و سیاسی در اختتامیه جشنواره فیلم فجر» به شرح ماجرا بپردازد.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

در حالی که دبیر سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر قبلا قول داده بود که این جشنواره محل سیاست بازی و مسائل انتخاباتی نشود اما مراسم اختتامیه جشنواره فجر امسال به محلی برای خودنمایی سیاستمدارانی غیرمرتبط با سینما شد!

مراسم پایانی سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در میان موج حاشیه‌ها و اعتراض‌های اهالی سینما به داوری غیرکارشناسانه این جشنواره، پنجشنبه شب در تالار همایش‌های برج میلاد برگزار شد.
حضور سیاسیونی که مسئولیت آن‌ها هیچ ارتباطی با موضوع این جشنواره ندارد مهمترین حاشیه این مراسم بود. حسین فریدون برادر و معاون رئیس‌جمهور، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست و علی ربیعی وزیر کار، درحالی به عنوان مهمان ویژه در اختتامیه جشنواره فجر دعوت شدند که طی ماه‌های اخیر، عملکرد آن‌ها با انتقادات شدیدی روبرو بوده است. دعوت از این چهار مسئول برای حضور تبلیغاتی در آئین پایانی جشنواره فجر سی و پنجم، خلف وعده محمد حیدری دبیر این جشنواره درباره ممانعت از استفاده انتخاباتی از این دوره از جشنواره فجر محسوب می‌شود.
همچنین براساس گزارش رسانه‌ها، از ورود برنامه سينمايي «هفت» به مراسم اختتاميه از سوي حيدري دبير جشنواره و بهروز غريب‌پور مدير كاخ اصلي جشنواره ممانعت به عمل آمد. اتفاقاتی که باعث شد، برخلاف سخن دبیر جشنواره مبنی بر اینکه «اینجا جدل فرهنگی است» فضایی سیاسی و امنیتی بر اختتامیه جشنواره فیلم فجر حاکم شود. رئیس‌جمهور در تبلیغات انتخاباتی خود، از امنیتی شدن فضای فرهنگ و هنر انتقاد می‌کرد و وعده بهبود این فضا را می‌داد. اما در آخرین سال فعالیت دولت یازدهم، سیاسی‌ترین و امنیتی‌ترین مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر برگزار شد. حتی حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی دولت تدبیر و امید، در برابر انتقادات مجری برنامه هفت گفته بود: باید به معاون سیما بگویم حقوقتان را قطع کند تا از ما انتقاد نکنید!



بازیگران سینما خوشحال باشند که صنفشان چنین رییسی دارد؟⇐امین تارخ هیأت داوران جشنواره را «پخته»، «باشرف»، «منصف» و «مستقل» خواند و منتقدان را «مریض»!!!

سینماروزان: امین تارخ رییس انجمن بازیگران سینمای ایران که در جشنواره امسال فجر به عنوان بازیگر اثری کشدار و خسته کننده به نام «بن بست وثوق» حاضر بود که شباهت دیالوگهای کاراکترهایش به دیالوگ فیلمهای کیمیایی اسباب خنده مخاطبان را موجب شد با نگارش یادداشتی به تعریف و تمجید از هیأت داوران جشنواره امسال فجر پرداخت.

به گزارش سینماروزان تارخ با استفاده از صفتهایی مانند «پخته»، «باشرف»، «منصف» و «مستقل» به استقبال از هیأت داوران رفته است و منتقدان آنها را «مریض» خوانده است!

متن تقدیرنامه تارخ بر هیأت داوران را بخوانید:

چه نشانه و اتفاق خوبى، داوران حرفه اى و منصف ما، با انتخاب پنج بازيگر ، نشان دادند كه ريزبينند و با شرف! همه پخته تر و مستقل تر از آنند كه به نظرات مريض اين و آن بيانديشند.  پس پاى گزينش خويش ايستادند و شهامتى لازم را در ابراز نظر اعلام كردند. به عزيزانم در هيئت داورى و همكارانم كه سيمرغ بر شانه هايشان آرام گرفته تبريك ميگويم.




علیرغم تخصیص امکاناتی ویژه در کاخ جشنواره به رسانه ملی⇐ صداوسیما در اختتامیه هم از رسانه‌های مجازی عقب ماند

سینماروزان: در شرایطی که انتظار می رفت اختتامیه جشنواره فیلم فجر حداقل با چند دقیقه تأخیر از شبکه های رادیویی و تلویزیونی روی آنتن برود اما هیچ کدام از این شبکه ها اختتامیه را روی آنتن نفرستاد.

به گزارش سینماروزان شبکه های تلویزیونی به دلیل مناسباتی که سالهاست در پوشش زنده محافل سینمایی دارند از پخش زنده مراسم عاجز ماندند اما از شبکه های رادیویی مختص فرهنگ مانند «رادیونمایش» و «رادیوفرهنگ» انتظار می رفت اختتامیه را به صورت زنده پوشش دهند.

این اتفاق اما نیفتاد و هیچ کدام از شبکه های رادیویی و تلویزیونی به صورت زنده مراسم را پخش نکردند تا این رسانه های مجازی باشند که پیشتاز پوشش لحظه به لحظه اختتامیه باشند.

این واهمه از پخش زنده اختتامیه مهمترین جشنواره سینمای کشور را کنار عطش بالای دست اندرکاران برنامه های رادیویی و تلویزیونی برای داشتن سهمیه کاخ جشنواره که بگذاریم پرسش اصلی رخ می دهد.

وقتی مهمترین کارکرد یک رسانه مولتی مدیا که پوشش زنده افتتاحیه و اختتامیه است ابتر می ماند چه دلیلی وجود دارد که همه ساله بخشی چشمگیر از ظرفیت کاخ جشنواره به چنین رسانه هایی اختصاص می یابد؟

وقتی بناست در نهایت این رسانه های مجازی و کانالهای تلگرامی باشند که در بزنگاهها به کمک اطلاع رسانی اخبار جشنواره بیایند واقعا در اختیار گذاشتن حجمی از ظرفیت کاخ جشنواره برای تخصیص غرفه و اسکان ابزارهای تولید در اختیار صداوسیما چه فایده ای دارد؟




صنف سینمای ایران به چنین آزادگانی نیاز وافر دارد⇐درود بر شرف آن بانوی فیلم اولی که قید سیمرغ و جایزه نقدی را زد و برای پرهیز از ریاکاری به اختتامیه نرفت

سینماروزان: در اختتامیه جشنواره فیلم فجر تقریبا تمامی سیمرغ بگیران از نوید محمدزاده و هومن بهمنش تا علیرضا علویان، وحید جلیلوند،مریلا زارعی، علیرضا داوودنژاد و محسن تنابنده در قراری که به نظر می رسید از قبل پیش بینی شده بود به تعریف و تمجید از هیأت داوران فجر پرداختند.

به گزارش سینماروزان این تعریف و تمجیدهای متظاهرانه را که بگذاریم کنار نقدهای مختلفی که بعد از انتشار فهرست کاندیداها از سوی سینماگران نثار هیأت داوران شد خیلی چیزها دستگیرمان می شود و در رأس آنها اینکه برای اغلب سینماگران ایرانی، صنف فقط زمانی معنا دارد که منفعت شخصی آنها را به خطر نیندازد.

سینماگران ما متأسفانه فقط زمانی زبان به اعتراض می گشایند که منفعت شخصی شان به خطر می افتد و در این بین اگر خطری متوجه همصنفانشان باشد کمتر سینماگری پیدا می شود که با وی همراهی کند.

همین است که به راحتی می شود تعدادی سیمرغ بگیر را با یک قرار قبلی به خط کرد تا به تعریفهای گل درشت از هیأت داوران جشنواره بپردازند.

در این بین فقط مسعود سلامی و محسن نصراللهی و منیر قیدی بودند که قید جایزه را زدند و با انصراف از داوری آثارشان معنای واقعی صنف را به سینمای ایران نشان دادند.

یک بانوی فیلم اولی به نام منیر قیدی حتی یک گام هم به پیش رفت و در شرایطی که نامش در فهرست برندگان سیمرغ بود اصلا به اختتامیه نرفت و هیچ نماینده ای را هم برای دریافت سیمرغش نفرستاد تا به آنها که بی توجه به تناقضات فهرست کاندیداها به گونه ای اغراق آمیز به تعریف و تمجید هیأت داوران پرداختند نشان دهد لذت این چند ده میلیون جایزه و آن سیمرغ بیشتر از چند ساعت نیست و در نهایت آنچه می ماند واکنش آدمیان به رفتارهای غلطی است که نثار همنوع می شود.




در اختتامیه جشنواره فجر اتفاق افتاد⇐۴ سیمرغ برای فیلم «۳ارگانی» که با مشارکت ویژه فارابی تولید شده/۴ سیمرغ برای فیلمهای ۲ تهیه‌کننده ۲پاسپورته/۲ سیمرغ برای اساتید مدرسه ملی سینمایی که ایوبی راه انداخته/سنگ تمام سیمرغ بگیران برای هیأت داوران+وزیر ارشادی که اختتامیه را نیمه‌کاره رها کرد و رفت…

سینماروزان: اختتامیه جشنواره سی و پنجم فیلم فجر در حالی در برج میلاد برگزار شد که در اقدامی که به نظر می رسد از پیش هماهنگ شده بود بخش عمده ای از سیمرغ بگیران به تعریف و تمجید هیأت داورانی پرداختند که در روزهای گذشته به دلیل انتخابهای غلط خود آماج انتقادات قرار گرفته بودند.

به گزارش سینماروزان در اختتامیه دو فیلم «تابستان داغ» و «زیر سقف دودی» که توسط جواد نوروزبیگی و پوران درخشنده تهیه کنندگان دوپاسپورته سینمای ایران تولید شده بودند هر کدام برنده دو سیمرغ شدند. اسپانسرینگ بانک پاسارگاد بر فیلم «زیر سقف دودی” حکایت دارد از تخصیص 2 سیمرغ برای فیلم متبوع این بانک.

«ماجرای نیمروز» فیلم «3ارگانی» که بودجه ویژه ای از بنیاد سینمایی فارابی، تصویرشهر و حوزه هنری برای تولید آن صرف شده است 4 سیمرغ گرفت. این فیلم جزو معدود فیلمهای مشارکتی فارابی بود و قابل پیش بینی بود در اختتامیه جشنواره هم حال حسابی به آن داده شود. این فیلم علاوه بر سیمرغ بهترین طراحی صحنه و لباس، سیمرغ بهترین فیلم، سیمرغ نگاه ملی و سیمرغ مردمی را هم گرفت.

اغلب سیمرغ بگیران از نوید محمدزاده و هومن بهمنش تا وحید جلیلوند و مریلا زارعی و داوودنژاد در قراری که به نظر می رسید از قبل پیش بینی شده بود به تعریف و تمجید از هیأت داوران فجر پرداختند و در این بین داوودنژاد تا توانست به نقد رسانه ملی هم پرداخت!!!

در این بین فقط منیر قیدی کارگردان زن جوان سینمای ایران بود که بر تصمیم قبلی اش در نقد داوری ایستاد و در اختتامیه هم حاضر نشد علیرغم اینکه سیمرغ بهترین فیلم اولی به وی تخصیص یافت.

علیرضا داوودنژاد و کامبوزیا پرتوی که جزو اساتید مرکزی مدرسه عالی سینمایی هستند که حجت ا.. ایوبی به راه انداخته نیز هر کدام یک سیمرغ گرفتند.

فهرست برندگان اختتامیه به شرح زیر است:

–سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره سی و پنجم به سیدمحمود رضوی برای “ماجرای نیمروز”
–سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و سیمرغ زرین بهترین فیلم نگاه ملی تعلق گرفت به سیدمحمود رضوی برای فیلم “ماجرای نیمروز”

–سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه تعلق گرفت به  کامبوزیا پرتوی برای “فراری”
–سیمرغ بلورین ویژه هیئت داوران به علیرضا داودنژاد برای فیلم “فراری”

–منیر قیدی سیمرغ بلورین  استعداد درخشان(بهترین فیلم اول)  جشنواره را دریافت کرد.

–سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول مرد تعلق گرفت به  محسن تنابنده برای “فراری”
–سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن تعلق گرفت به مریلا زارعی برای “زیر سقف دودی” و لیلا حاتمی برای “رگ خواب”

–سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد تعلق گرفت به نوید محمدزاده برای “بدون تاریخ ،بدون امضاء”

–سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل زن تعلق گرفت به  ثریا قاسمی برای “ویلایی ها”

–سیمرغ بلورین بهترین موسیقی تعلق گرفت به  کریستف رضاعی برای “نگار”

–سیمرغ بلورین بهترین تدوین تعلق گرفت به سهراب خسروی برای “تابستان داغ”

–سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری تعلق گرفت به  هومن بهمنش برای “تابستان داغ”

 –سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس تعلق گرفت به بهزاد جعفری طادی برای “ماجرای نیمروز”
–سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری تعلق گرفت به پرویز آبنار برای “فراری”
–سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری تعلق گرفت به  سیدعلیرضا علویان برای “بدون تاریخ، بدون امضاء”

–سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی تعلق گرفت به  ایمان امیدواری برای “زیرسقف دودی”
–سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های بصری تعلق گرفت به  مهدی قاسمی برای “ویلایی‌ها”
–سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه میدانی تعلق گرفت به  آرش آقابیک برای “خفه‌گی”، “رگ خواب” و “یک روز به خصوص”

–سیمرغ بلورین بهترین عکس تعلق گرفت به امیرحسین شجاعی برای مجموعه عکس های فیلم “رگ خواب”




این هم نتیجه تعاملات مفید سازمان سینمایی و صداوسیما⇐اختتامیه جشنواره با ۲ ساعت تأخیر در رسانه ملی روی آنتن می‌رود!!!

سینماروزان: در حالی که پیش بینی می شد شبکه نمایش برای کمک به افزایش مخاطبانش در روزهای زوال رسانه ملی هم که شده اختتامیه جشنواره فیلم فجر را با نهایتا چند دقیقه تأخیر برای اعمال سانسورهای مدنظر روی آنتن بفرستد اما گویا این اتفاق نخواهد افتاد.

به گزارش سینماروزان البته شبکه نمایش اختتامیه را روی آنتن می فرستد اما با دو ساعت تأخیر!!! افتتاحیه رأس 19 پنجشنبه 21 بهمن ماه در برج میلاد برگزار می شود اما شبکه نمایش بناست اختتامیه را از ساعت 21 روی آنتن بفرستد.

دو ساعت تأخیر برای روی آنتن فرستادن مراسمی که در داخل کشور برگزار می شود و منطبق با موازین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واقعا عجیب است.

جالب است که دبیرخانه جشنواره فیلم فجر امسال کوشید تسهیلات فوق العاده ای را برای اغلب شبکه های رادیویی و تلویزیون جهت پوشش خبری جشنواره فیلم فجر فراهم کند اما از آن سو به غیر از برنامه «هفت» هیچ بازخورد موثری از این تعامل به دست نیامد و حالا هم که مهمترین وجه جشنواره که اختتامیه است نیز باید با دو ساعت تأخیر روی آنتن برود. این است نتیجه تعامل میان مدیران سینمایی و مدیران صداوسیما؟؟

این گونه اتفاقات است که باعث می شود مخاطبان روزبروز از رسانه ملی فاصله بیشتری بگیرند بخصوص که رسانه های مجازی در این حیطه پیشروتر هستند و رسانه ای مانند «آیونت» مراسم را به صورت زنده روی خط خواهد فرستاد.

سینماروزان به همه نومیدان از رسانه ملی پیشنهاد می کند برای پخش زنده اختتامیه اینجا را کلیک کنند.




شعر نوی فارغ‌التحصیل سیاست در روزگار درماندگی صنف سینما⇐ایوبی: جشنواره امسال بهترین جشنواره ۱۵ سال اخیر بود

سینماروزان: خیلی جرأت می خواهد یک فارغ التحصیل علوم سیاسی که همه سوابق سینمایی اش به 4 سالی بازگردد که احتمالا به خاطر قحط الرجال دولت تدبیر سر از سینما برآورده و رییس سازمان سینمایی شده، از آخرین جشنواره ای که در زمان ریاستش برگزار می شود به عنوان بهترین جشنواره 15 سال اخیر یاد کند.

به گزارش سینماروزان با این حال ضعف آشکار بدنه صنفی سینمای ایران و قابلیت بالایی که این صنف در تعامل(!!!) با روسای دولتی دارد باعث شده حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی آن قدر دل و جرأت پیدا کند که روی آنتن زنده «هفت» به صراحت از این بگوید که جشنواره امسال بهترین جشنواره 15 سال اخیر است!

 استضعاف صنف سینمای ایران ایوبی را روزبروز جسورتر کرده اما آیا منطق حکم نمی کند حتی در اوج ضعف صنف باز هم ایوبی  بر مدار عقل و اندیشه سخن گوید و نه احساس؟!

ایشان صدالبته که می تواند درباره 4 سال حکمرانی خود بر سینما هر چه می خواهد بگوید اما اینکه درباره کیفیت برگزاری جشنواره در 15 سال اخیر صحبت کند واقعا غیرمنطقی است.

حجت ا.. ایوبی قبل از حضور در ریاست سازمان سینمایی کمترین سابقه مدیریتی در حیطه سینما نداشته که حتی بتواند به اندازه یک مدیر میانی سینما اظهارنظر کند چه برسد به اینکه کل جشنواره هایی که از ابتدای دهه 80 در کشور برگزار شده را زیر سوال ببرد و محصول آخرین حضور خود را محصولی برتر بشمارد.

ایشان تا قبل از حضور در سازمان سینمایی چنین مناصبی داشته؛ ریاست دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق، مدیرکل آموزش دانشگاه امام صادق، مدیر کل پژوهش های سیاسی سازمان صدا و سیما، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در فرانسه، معاونت اجتماعی وزارت کشور و معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان بازرسی کل کشور و رئیس موسسه فرهنگی سازمان اکو !

کدام یک از مناصب ایشان این اجازه را داده که با این صراحت نظری تخصصی و تا این حد مطلق گرایانه درباره 15 سال برگزاری جشنواره از 1380 تاکنون دهند؟ چه زمانی ایشان از نزدیک با جشنواره که هیچ اصلا با سینما حشرونشر داشته که به این راحتی از ماست شیرینی می گوید که محصول مدیریت ایشان بر سینما است؟

جالب است که ایشان همه این چهار سال مرتب از دستاوردهای مدیریتی خویش می گویند و در مقابل صنف سینمای ایران نیز جز انفعال واکنشی نشان نمی دهد.

آیا جز این است که سینمای ایران هرچه می کشد از صنفی میکشد که به راحتی به مهره بازی سیاست بازان بدل می شود؟  صنفی که قدرت خود را از اعضاء بگیرد و نه از مدیران دولتی قطعا می تواند جلوی اظهارنظرات غیرمنطقی آدمهایی بی ربط با سینما که به ناگاه سر از سینما درآورده اند را بگیرد. صنفی که متکی باشد بر کسوت اعضایش قطعا می تواند جلوی دروغ پردازیهایی که مدام در جهت تبلیغ حضور سیاسیون در سینما مطرح می شود را بگیرد اما صنف سینمای ایران این روزها بدجوری مستأصل است؛ بدجوری..