1

واکنش جشنواره سلامت به گزارش سینماروزان⇐آیا استفاده از ظرفیت رسانه ملی برای شفاف‌سازی پیرامون روابط دختران و پسران یا آمار ابتلا به ایدز ایراد دارد؟/همچنان از رسانه ملی برای طرح موضوعات مرتبط با سلامت و جشنواره استفاده خواهیم کرد

سینماروزان: سه روز قبل بود که در گزارشی با اشاره به روی آنتن رفتن تحلیل و بررسی آثار جشنواره سلامت در رسانه ملی پیش از برگزاری جشنواره، درباره اهداف این کار طرح پرسش کردیم.(اینجا را بخوانید)

عطف به آن طرح پرسش به تازگی روابط عمومی جشنواره سلامت جوابیه ای را برای سینماروزان فرستاده و در آن بر استفاده از ظرفیتهای رسانه ملی برای معرفی موضوعات سلامت و آثار حاضر در جشنواره تأکید کرده است و از این گفته که طرح مضامین ملتهب برخی آثار جشنواره در رسانه ملی موجب میشود مخاطبان رغبت بیشتری برای تماشای آنها نشان دهند.

متن جوابیه روابط عمومی جشنواره سلامت را بخوانید:

جشنواره فیلم سلامت جشنواره ای مردمی است و باید در قدم اول بر مردم اثرگذاری داشته باشد. تلاش دست اندرکاران جشنواره این بوده از ظرفیتهای ذاتی رسانه ملی به منظور معرفی هرچه بیشتر موضوعات سلامت و معرفی فیلم های حاضر در جشنواره استفاده کند.
به عبارتی چنانچه مخاطب درباره فیلمی که موضوع ایدز دارد اطلاعات کافی بگیرد برای تماشای آن و گرفتن اطلاعات بیشتر در کنار اطلاعاتی که از سوی پزشکان درباره فیلم مورد نظر می گیرد ترغیب می شود.
فارغ این مهم، به بهانه اکران آثار در ایام برپایی جشنواره و در عین حال نمایش برخی فیلمهای مستند، اطلاعات پزشکی درباره مسائل مختلف سلامت به مردم ارائه می شود.
کارکرد جشنواره سلامت در حقیقت ارائه همین اطلاعات به مخاطبان و در عین حال ترغیب فیلمسازان به ساخت آثاری است که به مسئله سلامت جامعه توجه کرده و زوایای پنهان برخی مسائل مرتبط با سلامتی که متاسفانه در جامعه ما گاه به عنوان تابو محسوب می شود عیان مطرح کند.
این گام های اولیه در جشنواره ای نوپا می تواند پایه ای برای توجه بیش از پیش به مسئله سلامت و ایجاد ارتباط تنگاتگ میان کارشناسان حوزه سلامت و اهالی سینما باشد.
در عین حال استقبال از برنامه‌هایی که پیشتر بدان در گزارش شما اشاره شده نشان می دهد نسبت به ساخت چنین برنامه‌هایی در رسانه ملی احساس نیاز وجود دارد و چرا نباید هر هفته به بهانه اکران اثری داخلی و یا خارجی با حضور کارشناسان حوزه سلامت، مسائلی که در حوزه سلامت سالها به عنوان تابو مطرح شده و مغفول مانده به طور شفاف و عیان با مردم مطرح شود.
به عنوان نمونه در نقد و بررسی فیلم مستند «دایره» مسائل تکان دهنده‌ای از سوی فیلمساز و کارشناس مربوطه در شبکه مستند در برنامه قاب سلامت درباره ایدز مطرح شد و یا در نقد و بررسی فیلم «مالاریا» کارشناس حاضر به تشریح مسئله مهم ارتباط دختران و پسران نوجوان و جوان پیش از ازدواج و اثرگذاری این مهم که بیشتر به دور از اطلاع خانواده ها اتفاق می افتد در سرنوشت تحصیلی، زناشویی و اجتماعی آنان صحبت می کند؛ موضوعی که سالها درباره آن با شفافیت صحبت نمی شود.
امیدواریم با حمایت رسانه ها موضوعات مطرح شده در آثار حاضر در جشنواره سلامت به درستی به دست مخاطبان برسد و این راه تازه آغاز شده به درستی طی شود.




چرا سينما و تلويزيون هر كدام راه خود را براي رده‌بندي مخاطبان‌شان مي‌روند؟

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: به ‌رغم تكذيب مديران سازمان سينمايي، هنوز هم عنوان رده‌بندي سني به عنوان حربه‌اي تبليغاتي براي فيلم‌هاي سينمايي استفاده مي‌شود. رده‌بندي سني مانند واژه «تحريم» وسيله‌اي شده تا مردم براي ديدن يك فيلم سينمايي تحريك شده و به سينما بيايند. اين روش غيراخلاقي و سوءاستفاده از موضوع مهم رده‌بندي سني فيلم‌ها در حالي در ايران رواج دارد كه رده‌بندي سني در ديگر كشورها به خصوص در ايالات متحده به عنوان قانون پذيرفته شده است.

 به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» دهم  آبان 1347 بود كه انجمن فيلم امريكا شروع به رده‌بندي سني فيلم‌هاي سينمايي كرد. كمپاني‌هاي بزرگ فيلمسازي در هاليوود فيلم هايشان را براي تعيين رده‌بندي سني بينندگان در اختيار اين انجمن قرار دادند و رسما عنوان MPAA rating به وجود آمد. انجمن فيلم امريكا، در بررسي رده‌بندي فيلم‌ها به چند موضوع اهميت مي‌دهد. ابتدا «خشونت» كه هر چه ميزان خشونت در يك فيلم زيادتر باشد رده‌بندي سني تماشاگران بالاتر مي‌رود. دومين موضوع مصرف الكل، مواد مخدر و سيگار است؛ موضوعي كه در سينماي ايران به وفور از آن براي جذاب تر شدن نماها، انتقال حس درماندگي يا خشم و حتي نشانه‌اي از جنتلمن بودن كاراكتر‌ها استفاده مي‌شود. MPAAبرهنگي و محتواي جنسي را نيز در فيلم‌ها بررسي مي‌كند و آثاري كه داراي چنين صحنه‌هايي باشد در رده فيلم‌هاي بزرگسال قرار مي‌گيرد. اما يكي از اخلاقي ترين مواردي كه از سوي انجمن فيلم امريكا بررسي مي‌شود، زبان و ديالوگ‌هاي فيلم‌ها است. به كاربردن هر واژه‌اي كه از آن به معناي توهين و ناسزا تلقي شود موجب رده‌بندي است.

MPAA در سايت مرجع IMDB مواردي را مانند رده‌بندي سني فيلم و مواردي كه بايد والدين نسبت به آن توجه داشته باشند، اطلاع مي‌دهد. در ايران متأسفانه نه سايت مرجع سينمايي مانند IMDB داريم و نه در حالي كه نزديك به نيم قرن است در ايالات متحده رده‌بندي سني فيلم‌ها رعايت مي‌شود، توانسته‌ايم سيستم مشابهی را بر اساس الگوهاي فرهنگي داخلي بومي‌سازي كنيم. حتي تلاش نشده كه همان مواردي كه در فيلم‌هاي هاليوودي براي رده‌بندي مورد توجه قرار مي‌گيرد نيز در ايران استفاده شود.

علت اصلي رده‌بندي سني تماشاگران فيلم‌هاي سينمايي اين است كه مخاطبان در سنين مختلف دريافت‌هاي متفاوتي از آنچه در فيلم مي‌بينند خواهند داشت. تماشاي برخي صحنه‌هاي يك فيلم شايد در ذهن كودك اثري مخرب بگذارد و لزوماً آن صحنه تصوير از برهنگي نيست حتي بيان يك جمله يا تكیه كلامي خاص كه براي ذهن كودك قابل فهم و تمیيز نيست مي‌تواند اثر منفي خود را در تربيت وي بگذارد.

تلويزيون تلاش كرده است مشكل رده‌بندي سني برنامه‌هاي تلويزيوني را از طريق ايجاد شبكه‌هاي تخصصي براي گروه‌هاي سني از نونهال گرفته تا كودك و نوجوان تا حدي مرتفع كند و بحث رده‌بندي سني برنامه‌هاي تلويزيوني در معاونت سيما در حال پيگيري است. به عبارتي تلويزيون در يك رده‌بندي مخاطبانش را از زير هفت سال، هفت تا 12 سال، 12 تا 18 سال و 18 سال به بالا رده‌بندي كرده است. با اينكه گاهي ديده مي‌شود در برخي برنامه‌هاي تلويزيوني عنوان -14 ديده مي‌شود ولي بر اساس آنچه در تقسيم‌بندي شبكه‌ها ديده مي‌شود، رده‌بندي سني تقريباً به آنچه در MPAA انجام مي‌شود، نزديك است.

در مقابل اين رده‌بندي، وزارت ارشاد و معاونت سينمايي كه از صدور پروانه ساخت تا صدور پروانه نمايش را بر عهده دارد و بر اكران فيلم‌ها نظارت مي‌كند، هنوز نتوانسته است رده‌بندي مشخصي را براي رده‌بندي سني بينندگان فيلم‌ها ارائه دهد.

همين موضوع باعث شده همه فيلم‌ها مخاطب عام محاسبه شده و فيلمي كه در آن از حجم بالايي الفاظ ركيك به عنوان تكيه كلام بازيگر نقش اصلي استفاده شده بتواند در رده دومين فيلم پرفروش تاريخ سينما جاي گيرد! هر وقت نيز صحبت از رده‌بندي سني يك فيلم به ميان آمده، از آن به عنوان حربه‌اي تبليغاتي استفاده شده تا با تحريك حس كنجكاوي مخاطب زمينه افزايش بيننده را فراهم آورد، يعني اتفاقي دقيقاً در جهت عكس روح رده‌بندي فيلم‌ها!




پرسش قابل تأمل یک رسانه اصولگرا⇐چرا برنامه‌سازان سیما برای دهه کرامت ایده‌ای بهتر از ارتباط زنده از پشت بام حرم نداشتند؟؟؟

سینماروزان: کیفیت بحث برانگیز برنامه های صداوسیما در ایام منتهی به ولادت امام رضا(ع) با انتقاد روزنامه اصولگرای «جوان» مواجه شده که در گزارشی شفاف به طرح این پرسش پرداخته که چرا برنامه سازان سیما همواره ساده ترین ایده ها را برای تولید برنامه های مناسبتی برمی گزینند؟؟؟

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

با پايان يافتن ويژه‌برنامه‌هاي تلويزيوني به مناسبت دهه كرامت، اين سؤال پيش آمده است كه آيا برنامه‌سازان صداوسيما براي سال آينده ايده‌اي بهتر از ارتباط زنده تلويزيوني از پشت بام حرم خواهند داشت؟!

دهه كرامت كه با ميلاد حضرت معصومه (س) آغاز شد و تا روز ميلاد امام رضا(ع) ادامه خواهد داشت يكي از مناسبت‌هاي مذهبي است كه در سراسر كشور براي بزرگداشت آن برنامه‌هاي مردمي برگزار مي‌شود و نهاد‌ها و ارگان‌هاي مرتبط نيز به سهم خود جشن‌هايي را براي اين10 روز برگزار مي‌كنند. از جمله اين جشن ها،جشن‌هايي است كه از سوي آستان قدس رضوي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزار مي‌شود. صداوسيما نيز به سهم خود برنامه‌هايي را براي گراميداشت اين دو ميلاد مبارك توليد و پخش مي‌كند؛ برنامه‌هايي كه امسال نيز شاهد اجراي آن از شبكه‌هاي مختلف سيما بوديم.
در اين بين، نقطه مشترك اكثر برنامه‌هاي تلويزيوني اين بود كه نخواسته‌اند از آنچه در سال‌هاي گذشته تجربه كرده‌اند پا را فراتر بگذارند. نمونه عيني و دم‌دستي‌ترين نوع برنامه‌سازي براي ايام جشن ميلاد امام رضا(ع)، ارتباط‌هاي تصويري از حرم رضوي(ع) است؛ برنامه‌هايي كه بك گراند حرم را دارند و نيازي به دكور و ساخت استوديو براي برنامه ندارند. از نظر فني نيز دوربين‌هاي ثابتي براي اين برنامه‌ها در نظر گرفته مي‌شود كه بهترين زاويه را نيز به گنبد و بارگاه ملكوتي ثامن‌الحجج(ع) داشته باشد. يك كارشناس محترم مذهبي هم در اين برنامه به شرح زندگاني حضرت علي بن موسي الرضا(ع) مي‌پردازد. مجري اين‌گونه برنامه‌ها هم از ميان چند چهره معدود  تلويزيوني انتخاب مي‌شود. همه چيز دم دستي است و نيازي به كار سخت و پيچيده‌اي ندارد. دقيقاً همين الگو را در مناسبت‌هاي مذهبي به خصوص دهه محرم از حرم امام حسين(ع) در شهر كربلا شاهد هستيم كه از ساختمان مشرف به حرم سيدالشهدا(ع) و با حداقل تداركات ارتباط زنده تصويري برقرار مي‌شود.

از امروز حدود يك سال فرصت هست تا حداقل براي سال آينده كه جشن دهه كرامت باز برپا مي‌شود، برنامه‌سازان تلويزيون براي ارتباط با حرم رضوي و انتقال حس در حرم بودن و زيارت از راه دور، جايي را بهتر و نزديك‌تر از پشت بام حرم پيدا كنند.
جاي دوربين‌هاي تلويزيون در ميان زوار امام رضا خالي است. البته به شرط آنكه سؤال چيزي غير از «الان چه حسي داري؟» باشد! مردم با امام رضا(ع) زندگي مي‌كنند، تلويزيون هر وقت توانست اين ارتباط قلبي را از سؤال‌هاي كليشه‌اي دور كند، مي‌توانيم انتظار پخش برنامه‌هاي ديدني تر را داشته باشيم.

 




تیتر یک رسانه اصولگرا⇐«پويا» و «نهال» در آموزش بچه‌ها رفوزه شدند⇔مدیریت این کانال‌های تلویزیونی برعهده آقازاده یک نویسنده ارزشی است

سینماروزان: در حالی که در ماههای اخیر دو کانال کودک و نوجوان با نامهای «پویا» و «نهال» راه اندازی شده است و مدیریت آنها هم به محمد سرشار آقازاده محمدرضا سرشار(رضا رهگذر) نویسنده نزدیک به جریان ارزشی سپرده شده اما کیفیت محصولات این شبکه ها آن قدر مطلوب نبوده که جریان ساز شود.

به گزارش سینماروزان روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی که بهانه اش اتفاقات ناگوار چند وقت اخیر برای کودکان بیگناه ایرانی بوده به برخی ایرادات مهم این شبکه‌ها که اصلی ترین آن فقدان بار آموزشی مناسب برای کودکان و غلبه حجم بالای آگهیهاست اشاره کرده است.

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

«پويا» و «نهال» در آموزش بچه‌ها رفوزه شدند

اتفاقات ناگوار اخير براي چند كودك بي‌گناه، باعث جريحه‌دار شدن احساسات عمومي شد؛ اتفاقات ناگواري كه شايد عملكرد خوب رسانه‌ها در آموزش كودكان و والدين‌شان نقش موثري در عدم وقوع آنها يا جلوگيري از تكرار چنين اتفاقاتي در آينده داشته باشد. «جوان» در گفت‌وگو با روانشناسان كودك اين موضوع را بررسي كرده است و متأسفانه همه اين كارشناسان بر عدم كارايي تلويزيون و شبكه‌هاي به‌اصطلاح تخصصي كودك در آموزش‌هاي مربوط به خود مراقبتي، تأكيد داشتند.

درآمدزايي همه چيز را تحت تأثير قرار داده
زماني كه صحبت از راه‌اندازي شبكه‌هاي تخصصي كودك به ميان آمد، محمد سرشار، مدير اين شبكه ابراز اميدواري كرد كه شرايطي به وجود آيد كه اين شبكه‌ها پيام بازرگاني پخش نكنند. اما آنچه اكنون شاهد آن هستيم، حضور پررنگ برنامه‌هاي تبليغاتي و آگهي بازرگاني در شبكه‌هاي پويا و نهال است؛ مسئله‌اي كه انتقاد بينندگان اين شبكه‌ها را هم در پي داشته است. يكي از نظراتي كه اخيراً از سوي مخاطبان شبكه منتشر شده اين است: « لطفاً پيام بازرگاني كمتر بديد. ما رأس ساعت برنامه مي‌بينيم داره پيام بازرگاني ميده. جون به لب ميشيم تا يه برنامه را ببينيم.»، پيغام‌هايي از اين دست كه درخواست كاهش حجم آگهي‌هاي بازرگاني را در شبكه دارند، زياد است. از سوي ديگر اين شبكه‌ها در قرق برنامه‌هاي تلفني با خدمات ارزش افزوده قرار گرفته است.
انواع و اقسام برنامه‌ها، از تلفن‌هاي داستانگو گرفته تا مسابقات تلفني مختص گروه سني كودك در شبكه نهال و پويا جا خوش كرده‌اند. از مسابقه «زنگوله » گرفته تا خدمات ارزش افزوده و مسابقه شركت «مروا» تا برنامه عروسكي و مسابقه «مل مل» همگي جزو اين دسته از برنامه‌هاي تلفني هستند. تشويق كودكان به تماس تلفني با اين شماره‌ها و تحميل هزينه به خانواده‌ها در حالي صورت مي‌گيرد كه اين شبكه‌ها بعضاً از آيات و روايات معصومين براي آموزش درست كودكان و رفتار پسنديده كودك استفاده مي‌كنند.
شبكه‌هايي كه نمي‌توانند درست آموزش دهند!
يكي از اهداف راه‌اندازي شبكه‌هاي تخصصي كودك و نوجوان ايجاد زمينه آموزش اجتماعي نونهالان و كودكان است؛ مسئله‌اي مهم كه مي‌تواند بر آينده جامعه نيز تأثير مستقيمي بگذارد. «جوان» در گفت‌وگو با چند تن از روانشناسان كودك، برنامه‌هاي «پويا» و «نهال» را در بررسي قرار داده است.
عطيه ميرزاامير، روانشناس كودك به «جوان» مي‌گويد: اولين شرطي كه كودك را مجاب مي‌كند تا برنامه كودك را تماشا كند و در حين تماشا نيز نكات آموزشي را فرا بگيرد، جذابيت است. وقتي مي‌بينيم بيشتر برنامه‌ها مختص بازپخش كارتون‌هاي قديمي يا برنامه‌هاي تكراري است، آن جذابيت از بين مي‌رود. در ميان توليدات ايراني هم چيز چشمگيري براي جلب توجه كودكان در شبكه‌هاي پويا و نهال ساخته نشده كه بگوييم مي‌تواند در آموزش بچه‌ها تأثير‌گذار باشد.
ميرزاامير مي‌افزايد: يكي از مسائل مهمي كه بايد در تلويزيون و به خصوص برنامه‌هاي شبكه‌هاي نهال و پويا به آن توجه شود بحث آموزش‌هاي مربوط به خودمراقبتي است. اين نوع موضوعات يا در برنامه‌هاي كودك ديده نمي‌شود، يا آنقدر رو و مستقيم است كه در ضمير ناخودآگاه كودك نفوذ نمي‌كند و تأثيري نمي‌گذارد.
  اين روانشناس ادامه مي‌دهد: در سال‌هاي گذشته برنامه‌اي مثل «عمو پورنگ» مي‌توانست آموزش‌هايي را به كودكان بدهد اما بچه‌هاي امروز باهوش‌تر از آن هستند كه بشود با همان شيوه قديمي به آنها درس‌هاي اخلاقي و تربيتي داد. الان شاهد پخش برنامه‌هايي هستيم كه كودك با آنها احساس خودماني بودن نمي‌كند. وقتي اين حس در بيننده خردسال به وجود نيايد، قاعدتاً تأثيري را هم كه به دنبال آن هستيم، نمي‌پذيرد.

وي با يادآوري حوادث اخير مي‌گويد: ما نيازمند شبكه‌اي هستيم كه نه تنها كودكان، بلكه والدين آنها را آموزش دهد كه چطور از كودك‌شان مراقبت كنند و آن‌قدر جذاب و زيرپوستي اين موضوع را ارائه دهد كه تأثيرش را در بيننده بگذارد، چيزي كه اكنون شاهد آن نيستيم.

در حد «حنا در مزرعه» هم مفيد نيستند!

فرزانه حسين‌زاده نمين، روانشناس كودك، در گفت‌وگو با «جوان»، نقش كارتون‌ها را در آموزش كودكان مهم مي‌داند و مي‌گويد: كارتون‌هايي كه از شبكه‌هاي نهال و پويا پخش مي‌شود، در بسياري از موارد حتي بدآموزي هم دارد. وي با اشاره به كارتون‌هايي كه زماني از تلويزيون پخش مي‌شد، مي‌گويد: در سال‌هاي گذشته كارتون‌هايي كه پخش مي‌شد به مسائل رواني كودكان و آموزش آنها توجه بيشتري داشتند، مانند كارتون «حنا دختري در مزرعه» كه درباره دختربچه‌اي بود كه خودمراقبتي داشت و اين موضوع را به بيننده‌ها ياد مي‌داد ولي الان مي‌بينيم كه مضمون خوبي نيز در كارتون‌هاي جديد ديده نمي‌شود.

حسين‌زاده مي‌افزايد: البته نبايد بي‌انصافي كنيم كه برخي از برنامه‌ها مانند خاله‌ها و عمو‌هاي تلويزيوني توانسته  در برخي از موارد تأثير خوبي داشته باشد، ولي مهم تداوم و پيوستگي آن است كه در آن برنامه‌ها ديده نمي‌شود.
اين روانشناس پيشنهاد مي‌دهد: بايد برنامه‌هاي شبكه‌هاي نهال و پويا با موضوع خود‌مراقبتي و آموزش‌هاي جنسي و تربيتي به كودكان، در ديگر شبكه‌هاي تلويزيوني تبليغ شوند تا خانواده‌هايي كه كمتر تلويزيون مي‌بينند هم آگاه شوند كه چنين برنامه‌اي قرار است از تلويزيون پخش شود.

رده‌بندي سني براي برنامه‌ها به درستي اعمال نمي‌شود
تفكيك سني بينندگان شبكه‌هاي پويا و نهال، يكي از موضوعاتي است كه گويا در عمل به نتيجه مطلوب نرسيده است، به نحوي كه دسته‌بندي برنامه‌هايي كه در اين دو كانال تلويزيوني پخش مي‌شود، گاهي با آنچه در مأموريت برنامه ذكر شده است، همخواني ندارد. يكي از ايراداتي كه به شبكه«اميد» نيز وارد شده است، همين موضوع است. كيميا پيغان، روانشناس كودك در اين زمينه به «جوان» مي‌گويد: بهترين پيشنهاد براي تفكيك درست سني برنامه‌هاي كودك استفاده از كارشناسان و روانشناسان است. الان شاهد آن هستيم كه برنامه‌ها متناسب با گروه‌هاي سني رده‌بندي نمي‌شوند. خانواده‌ها هم نظارت درستي بر آنچه كودك‌شان از تلويزيون تماشا مي‌كند، ندارند.

اين روانشناس مي‌افزايد: تلويزيون بايد نگاه سرسري به برنامه كودك را كنار بگذارد، ما برنامه كودك را بايد به چشم سرمايه‌گذاري براي آينده جامعه نگاه كنيم. اگر برنامه‌اي براي كودك ساخته مي‌شود بايد آن را با حضور خانواده‌ها و كودكان ديد، قطعاً حضور كودك در برنامه تلويزيوني تأثير آموزشي را به همراه خواهد داشت كه تا هميشه در ذهن وي باقي خواهد ماند.  اين سخنان بخشي از نظرات انتقادي درباره برنامه‌هاي شبكه‌هاي «پويا» و «نهال» بود و ممكن است ديگر كارشناسان اين حوزه به ابعاد ديگري از اين شبكه‌ها اشاره كنند كه نقد‌هاي تازه‌اي را به عملكرد شبكه كودك به همراه داشته باشد.

محمد سرشار
محمد سرشار مدیر شبکه کودک و نوجوان تلویزیون



واکنش نادر طالب‌زاده به حضورش در برابر یک مجری زن آفریقایی با لباس کوتاه⇐وقتی به ماهیگیری می‌روید خیس می‌شوید/مصداق بارز «آتش به اختیار» بود/درباره ظهور منجی بحث کردیم

سینماروزان: نادر طالب‌زاده محقق و پژوهشگر که در سالهای اخیر در هسته مرکزی جشنواره ای مردمی(!) به نام عمار که ردیف بودجه میلیاردیش در لایحه سالانه بودجه تعریف شده است(!) حضور داشته اخیرا به واسطه تصویری که او را در یک شبکه تلویزیونی آفریقایی و در برابر یک مجری زن با لباس کوتاه نشان میداد حاشیه ساز شد.

به گزارش سینماروزان طالب زاده اشاره به حاشیه‌های ایجاد شده در قبال سفرش به کشور غنا و انتشار تصویری از حضورش در برابر یک مجری زن با لباس کوتاه به «میزان» گفت: من به کشور غنا سفر کرده بودم که در حاشیه این سفر به یک برنامه‌ تلویزیونی دعوت شدم و در لحظه آخر از نوع پوشش مجری برنامه مطلعم کردند. شما وقتی به ماهیگیری هم می‌روید ناخودگاه خیس خواهید شد.

طالب زاده افزود: درثانی برخی انگار هدف اصلی این برنامه و حضور مرا فراموش کرده و صرفاً به حاشیه‌سازی و سنگ‌اندازی در این راه فکر می‌کنند. وضعیت رسانه‌های معاند کاملاً روشن است اما من از رسانه‌های داخلی در عجبم که چرا به این جریان معلوم‌الحال پیوسته و بی نگاه به تاثیرات چنین برنامه‌ای فقط و فقط به تولید حاشیه فکر می‌کنند.

وی در خصوص مسائل مطرح شده در این برنامه ادامه داد: در آن برنامه، در مورد مسائلی پیرامون ظهور و واکاوی حضور منجی در اسلام و مسیحیت پرداختم. این برنامه با نگاه ویژه به فعالیت‌های من و همچنین ساخت سریال «بشارت منجی» رسماً از من دعوت کرد تا در آن حضور داشته باشم و با توجه به رسالتی که در این مورد بر دوش من است در آن حضور یافتم.

طالب زاده حضور در چنین برنامه‌هایی را عادی دانست و تاکید کرد: این اولین باری نبود که برای حضور در چنین برنامه‌ای از من دعوت می‌شد و نمی‌دانم چرا این حضور تا به این حد دچار حاشیه‌سازی شد. من سالیان سال است که در برنامه‌های گفت‌وگو محور این چنینی حضور پیدا می‌کنم و این برنامه نیز با توجه به مضمون آن اتفاقی بود که بی وقفه در جهت اشاعه دیدگاه اسلامی پذیرفتم.

میزان در ادامه نوشت: این محقق اسلامی درباره مضامین این گفت‌وگو تصریح کرد: این برنامه کاملاً با محوریت مسیحیت اجرا می‌شد و مجری مسیحی این برنامه نیز سوالاتی را در همین باب با من مطرح کرد. در ابتدای این برنامه بخش‌هایی از سریال “بشارت منجی” پخش شد و در راستای همین فیلم بحثی درباره بشارت دادن حضرت مسیح (ع) درخصوص رسالت حضرت محمد (ص) در انجیل برنابا به میان آمد. در این برنامه پرمخاطب من به تشریح و بیان دیدگاه خود و در کنار آن واکاوی نشانه‌های این بشارت در انجیل برنابا پرداختم و تعداد تماشاگر بسیار زیادی به دیدن این گفت‌وگو نشستند.

وی این برنامه را به مثابه دقیق «آتش به اختیار» دانست و تاکید کرد: من همواره در صف اول حضور در این برنامه یا برنامه دیگری که بتواند در اشاعه فرهنگ اسلامی موثر باشد ایستاده‌ام و همواره از انتخاب‌هایم در این راستا دفاع می‌کنم. پیش از این هم گفته‌ام که حالا وقت آن شده که گفتمانمان را به خارج از مرزها ببریم. امریکا و کشورهای غربی سرمایه‌گذاری ویژه‌ای روی افریقا و فرهنگ آن کرده‌اند و مدام در آن قاره به تبلیغات خود می‌پردازند. من حضور در این نوع برنامه‌ها را وظیفه خود دانسته و نمی‌توانم روبروی اینگونه اقدامات سکوت کنم و حضور من در کشورهای دیگر و چنین برنامه‌هایی معنای دقیق آتش به اختیار است.

وی در ادامه همین مطلب اذعان کرد: به زودی مشروح کامل این مصاحبه را به همراه زیرنویس فارسی و انگلیسی‌اش منتشر می‌کنم تا حاشیه‌سازان متوجه شوند که این برنامه در مورد چه دیدگاه حائز اهمیتی به گفتمان می‌پرداخت. ما در حال حاضر وظیفه داریم تا به درستی فرهنگ و دین خود را به جهانیان معرفی کنیم و من همواره در تمامی برنامه‌هایم به این قضیه تاکید ویژه دارم. حال که برنامه‌ای با این تعداد مخاطب از من دعوت کرده تا به شرح دیدگاه اسلامی در خصوص منجی بپردازم چرا باید با نگاه به برخی حاشیه‌ها مردم از متن اصلی اتفاقی که افتاده دور شوند.

طالب‌زاده با اشاره به بهبود وضعیت جسمی خود خاطرنشان کرد: خدا را شکر که از لحاظ جسمی بسیار از گذشته بهتر شده‌ام و این بهبود تا حدی پیشرفت کرده که توانستم چندین ساعت سفر هوایی را بدون مشکل تنفسی پشت سر بگذارم و حالا با تمام انرژی خود به ادامه روند برنامه سازی‌های خود در تلویزیون و مخصوصاً برنامه منجی خواهم پرداخت.

نادر طالب زاده در برابر مجری غنایی
نادر طالب زاده در برابر مجری غنایی



ازدواج نامتعارف یک بازیگر سینما بدون نام بردن از شریک زندگی!

سینماروزان: به تازگی یکی از بازیگران سینما که اخیرا یک فیلم ارگانی کم‌مخاطب را هم روی پرده داشت در صفحه اجتماعیش خبر از ازدواج خود داده است.

به گزارش سینماروزان نام نبردن از شریک زندگی در این متن اجتماعی موجب آن شده است که سیل پرسشهای مخاطبان به صفحه اجتماعی این بازیگر روانه شود.

این بازیگر در انتهای متن اجتماعی مرتبط با ازدواجش از رییس دولت اصلاحات هم یاد کرده و همین باعث شده بسیاری گمان کنند نامبرده خطبه ازدواج را خوانده درحالی که هیچ عکسی در این باره هم منتشر نشده است و نزدیکان رییس اصلاحات هم این امر را تکذیب کرده اند.

ازدواج نامتعارف و متفاوت این بازیگر مطرح سینمای ایران که  پیش از این قرار بود به خاطر نامتعارف بودن در خارج از ایران در یک کشور اروپایی صورت بگیرد با حضور برخی از نزدیکان در داخل انجام شده است.

گفتنی است علاقه به ازدواج و داشتن زندگی مشترک و همدم و همراه همیشگی  در طی این چند سال، بسیاری از بازیگران و چهره های شناخته شده را سرو سامان داده و به خانه  بخت فرستاده  که خود منظر نویدبخشی را پیش روی جامعه ترسیم کرده تا فقط شاهد جدایی زوج های هنرمند نباشند!




هفت سال بعد از روی آنتن رفتن «هفت»سینمایی⇐«هفت»تلویزیونی هم راه می‌افتد

سینماروزان: مرتضي ميرباقري كه از زمان تصدي معاونت سيما طرح توسعه توليد مجموعه‌هاي نمايشي سيما را كليد زده و حتي از توليد بيش از 100 سريال سخن گفته است، اين بار از طرح جديدي خبر مي‌دهد كه در آن سريال‌هاي نمايشي تلويزيون به صورت آكادميك نقد و بررسي مي‌شوند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» سال‌ها پيش زماني كه برنامه «هفت» راه‌اندازي شد، زمزمه‌هايي از راه‌اندازي برنامه‌اي مشابه «هفت» براي نقد و بررسي برنامه‌هاي تلويزيوني و به خصوص سريال‌هاي نمايشي به ميان آمد؛ طرحي كه تاكنون اجرايي نشده است.
تلويزيون در مقابل اعتراضات متعددي كه به ساختار و نحوه اجراي برنامه «هفت» وارد شد، ترجيح داد اين برنامه را چند‌بار دست به دست كرده و در نهايت تعطيل كند. از فريدون جيراني گرفته تا محمود گبرلو و بهروز افخمي هيچ كدام نتوانستند «هفت» را آن گونه كه صداوسيما دوست دارد، اداره كنند. شايد طولاني‌ترين دوره اجراي «هفت» كه متعلق به محمود گبرلو بود مشي و رفتار مماشات‌گونه وي با سينما بود كه دوست نداشت چالش چنداني داشته باشد.
حال با تجربه نا‌موفق «هفت» در نقد سينما، اين بار قرار است تلويزيون خودش را نقد كند.
معاون سيما درباره نحوه اين نقد و بررسي مي‌گويد: «ما برنامه‌اي طراحي مي‌كنيم كه پس از سريال هم در تلويزيون و هم در دانشگاه صدا و سيما اين نقدها را داشته باشيم. مذاكراتي نيز با دانشگاه صدا و سيما در اين مورد داشته‌ايم اما بايد توجه كرد كه بايد اينگونه برنامه‌ها پس از  به پايان رسيدن سريال باشد، چراكه سريال تا به پايان نرسد همه ابعادش مشخص نمي‌شود.‌»
ميرباقري همچنين مي‌افزايد:‌ «در داخل دانشگاه صدا و سيما با مدير محترم دانشگاه جلسه‌اي داشتيم تا چارچوب‌ها تنظيم شود و قرار است در داخل خود تلويزيون هم هر شبكه‌اي كه سريال از آن پخش مي‌شود بنا به سنتي كه از قبل هم وجود داشته است در برنامه‌اي آن را به بوته نقد بكشيم. من فكر مي‌كنم بهترين هديه به هر كسي كه مجموعه‌اي مي‌سازد اين است كه در انتهاي كار كارشناسان مستقل و منتقدي كه در اين زمينه‌ها وجود دارند مطالب‌شان را بيان كنند.»

آيا تلويزيون كه در برابر نقد سينما تا به حال چند‌بار تيم اجراي برنامه «هفت» را تعويض و در نهايت اين برنامه را تعطيل كرد، در برابر نقد درون سازماني مي‌تواند انعطاف‌پذيري و سعه صدر داشته باشد؟!




امتداد انتقادات «کیهان» از اختلال در صداوسیما⇐«نفس» سریالی ۳ قسمتی بود که ۳۰قسمت کش پیدا کرد!!!/وقتی نویسنده فیلمهای سادیستی مدیر مرکز نمایش سیما بوده، تولید «زیر‌پای مادر» غیر طبیعی نیست!!!

سینماروزان: روزنامه اصولگرای «کیهان» که چندی قبل به بهانه گافهایی که در برخی برنامه های روتین رسانه ملی و از جمله «خندوانه» و «دورهمی» رخ داده بود به انتقاد از سیاستگذاریهای تلویزیون پرداخته بود و از اختلال در آن گفته بود(اینجا را بخوانید) به تازگی در یادداشتی مفصل به قلم آرش فهیم با تیتر «اختلال در دستگاه سریال سازی» به انتقاد از کیفیت پایین سریالهای رمضانی تلویزیون پرداخته است.

به گزارش سینماروزان در این یادداشت از یک طرف سریال «نفس»جلیل سامان، خسته، گنگ، نامفهوم و بی سامان خوانده شده است و سریال «زیر پای مادر» نیز به خاطر ماهیت عصبی اش مورد شماتت قرار گرفته است.

متن یادداشت آرش فهیم در «کیهان» را بخوانید:

اختلال در دستگاه سریال سازی

افت سریال‌های مناسبتی سیما، در ماه مبارک رمضان نیز ادامه پیدا کرد. درحالی که سریال‌های اصلی تلویزیون برای این مناسبت («پایتخت 5» و «سر دلبران») آماده نشدند، دو مجموعه که برای مناسبت‌های دیگر تولید شده و ارتباط چندانی با فضای این ماه نداشتند، روی آنتن رفتند. این درحالی است که ماه مبارک رمضان، مهم ترین مقطع برای صداوسیماست، هم به این خاطر که عموم مردم در لحظات پس از افطار تماشاگر تلویزیون هستند و فضای عالی و پرنشاط شب‌های ماه رمضان هم آمادگی برای دریافت معانی خوب و زیبا فراهم می‌کند. اما تلویزیون قدر این فرصت را ندانست.
نفس خسته و بی سامان
معمولا پس از افطار، یا مجموعه‌های طنز پخش می‌شد و یا سریال‌هایی درباره ارواح و شیاطین ماورایی، اما این بار شیاطین مرئی، موضوع سریال پس از افطار سیما بودند. اول که قرار شد یک سریال، علیه تروریست‌ها و با نمایش بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی روی آنتن برود، امیدوار کننده بود. اما «نفس» نه انقلابی بود و نه ضدتروریستی! پس چه بود؟ شاید بتوان گفت که نگاه شخصی و شاعرانه کارگردان، درباره وقایع مقطعی از تاریخ بود، صرفا با هدف خاطره بازی و برانگیختن احساسات نوستالژیک از طریق پخش آهنگ‌ها و ترانه‌های قبل از انقلاب، روابط عاشقانه بچه پولدارهای شورشی، اورکت آمریکایی، پیکان جوانان، قدم زدن زنان بی‌حجاب در خیابان‌های تهران و چند نشانه دیگر از آن دوران!
جلیل سامان بعد از سریال غافلگیرکننده «ارمغان تاریکی» که روایتی بدیع و خلاقانه درباره سازمان‌های تروریستی بود و پس از سریال با طراوت و جمع وجور «پروانه» که روایتی عاشقانه درباره نجات از همین سازمان‌ها بود، «نفس» را هم برای تکمیل این سه گانه ساخت. اما نفس تازه جلیل سامان، خسته، گنگ، نامفهوم و بی‌سامان بود! قسمت‌های اول، نسبتا خوب و جذاب بود. هم ریتم سریال مناسب بود و هم نوعی التهاب و اضطراب در آن جریان داشت. اما هر چه جلوتر رفتیم، سرعت وقایع نیز آب رفت. روزهای آتشین و پرشور انقلاب اسلامی در این سریال، به سردی و کندی هر چه تمام حکایت شد! کار به جایی رسید که برخی از قسمت‌های سریال «نفس» فقط در راهروها و اتاق‌های خانه یا بیمارستان و … و با رد و بدل شدن چند دیالوگ بی مزه جمع‌بندی می‌شد! بی‌اغراق نیست اگر بگوییم ما با یک سریال سه، چهار قسمتی طرف بودیم که 30 قسمت کش پیدا کرد!
«نفس» قرار بود یک سریال افشاگر درباره سازمانی تروریستی باشد که قبل از انقلاب خود را مجاهدین خلق می‌خواندند و پس از انقلاب، منافق بودنشان آشکار شد. اما این افشاگری فقط به چند حرکت مسلحانه و خشونت آمیز و مقداری هم شعارهای سطحی شخصیت روزبه محدود شد. نشانه‌هایی که برای آشنایان با گروهک‌ها قابل درک است، اما برای نوجوانی که شناختی از تاریخ و ماهیت این گونه سازمان‌ها ندارد، قابل شناخت نیست. به طور مثال، این سریال تفاوت یک منافق تروریست را با چریک انقلابی مشخص نمی‌کند. «نفس» با تمرکز بر یک مرد جوان و دختری که همراه و سپس همسر او شد، می‌توانست تبدیل به یک درام روان شناسانه و تحلیلی درباره چگونگی تغییر تدریجی یک مخالف دیکتاتوری به تروریستی سنگدل شود. اما حتی معلوم نشد که چرا روزبه، به خانواده ثروتمند و بانفوذ خودش پشت می‌کند و علیه طبقه خودش می‌شورد. چرا دختری مثل ناهید که از رفاه و نعمت و امکانات تحصیلی خوبی برخوردار است و نامزدش نیز همکار ساواک است، با این شورشی برای ضربه زدن به حکومت وقت همکاری می‌کند؟ چرا مردم در سال 57 از هیولای ساواک که در شکنجه و قتل انسان‌ها کوچک ترین رحم و مروتی نداشت، نترسیدند و برای سرنگون کردن غول بی شاخ و دم پهلوی، از جان خودشان هم گذشتند؟ و… چراهای بسیار دیگری که سریال «نفس» از پاسخ دادن به آن‌ها بر نیامد.

این سریال زیر سر چه کسی است؟
چرا در اوج کمبود بودجه صداوسیما با وجود این همه موضوع و سوژه مهم و برزمین مانده، سریالی مثل «زیر پای مادر» ساخته می‌شود؟ چرا این سریال در ماه مبارک رمضان پخش شد؟ پیش آمدن چنین پرسش‌هایی یعنی دستگاه سریال سازی سیما دچار اختلال است! چون که این سریال ، 30 شب متوالی مخاطب را به دنیایی عصبی و پر نفرت برد، آن هم در طلایی ترین لحظات زندگی مردم این کشور یعنی روزها و شب‌های مبارک ماه رمضان!
مادر، نماد مهربانی است و آن قدر مقدس است که در فرهنگ ما بهشت را زیر پای او می‌پندارند. اما در سریالی که عنوان آن ملهم از چنین مفهومی است جز خشم و خشونت، تنش و تضاد و رویارویی آدم‌ها چیزی دیده نمی‌شود!
همه چیز بدون منطق و زمینه‌سازی عقلانی و به اجبار نویسنده فیلمنامه، کارگردان و تهیه‌کننده رخ می‌دهد. آن‌ها ابتدا آتنه را بدون اینکه دلیلی مشخص داشته باشد به نهایت سیاهی و بدی بردند. چنان تصویر دهشتناکی از او ساختند که شاید در عالم واقعی یک زن به این ترسناکی نباشد. آنقدر بد که حتی نوزادش را رها می‌کند و می‌رود پی خوشگذارنی خودش! ما هیچ وقت متوجه این عمق ستمکاری آتنه نمی‌شویم. بعد هم این زن بعد از 20 سال پشیمان می‌شود و می‌خواهد دوباره مادرِ پسرش شود. توبه کرده، متحول شده و قصد جبران گذشته را دارد. اما چرا؟ باز هم فقط به این دلیل که سازندگان سریال می‌خواهند، نه دلیل دیگری!
شخصیت‌های مثبت سریال، رخساره و پدرش هستند. شخصیت‌هایی منفعل، بی هویت و خنثی که بین مشتی اراذل و اوباش، سرگردانند و هیچ کاری از دستشان بر نمی‌آید. تهیه کننده سریال «زیر پای مادر» یک زن است، اما نتوانسته گروه سازنده سریال را به سمت خلق یک شخصیت کاریزماتیک جذاب و موثر از زن مومن و پاکیزه سرشت و چادری نزدیک بکند. رخساره سریال اصلا دلچسب نیست و نه لبخندش آرام بخش است و نه اخمش کارساز!
زیر پای مادر، غیرت را تخریب و مردانگی را تحقیر می‌کند. صدرا که غیرت و ناموس لقلقه زبانش است، به تلفیقی از مازوخیسم و سادیسم مبتلاست. آن طرف هم خلیل کبابی قرار بوده شمایل مردی اصیل و قوی باشد، اما کاریکاتوری است که کامبیز دیرباز هر چه سعی کرده آن را متفاوت دربیاورد، نتوانسته است. نکته جالب اینکه همه در این سریال با هم دعوا و تخاصم می‌کنند و حتی در یکی از قسمت‌ها، پسر قصد سیلی زدن به مادرش را داشت‌(البته موقعی که نمی‌دانست، آن زن مادرش است)
بعد از 30 قسمت جنگ و پرخاش آدم‌ها به هم، ناگهان در سکانس پایانی همه با هم خوش و مهربان شدند تا سازندگان سریال، نشان بدهند که خودشان برخلاف سریالشان طرفدار خانواده و آشتی هستند!
وقتی نویسنده فیلمنامه «من مادر هستم» و کارگردان فیلم «ماجان» که هر دو فیلم‌هایی سادیستی هستند، مدیر مرکز نمایش سیما بوده(البته این مدیریت به‌تازگی‌ تغییرکرده) تولید سریالی مثل «زیر‌پای مادر» غیر طبیعی نیست!




بصیر سلحشور آقازاده فرج‌الله سلحشور در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐فيلمنامه «موسی(ع)» با مشاورت ديني حجت‌الاسلام مهدي طائب شكل گرفته است/حجت‌الاسلام مهدي طائب رو به پدرم گفتند: «‌اين سريال ساخته نمي‌شود!» گفتيم چرا؟ ايشان از کتابهایی مثال زد که درباره اسرار یهود چاپ می‌شد و تنها در یک روز ۵هزارنسخه آنها خریداری می‌شد و تمام!!!/سلحشور گفته بود هيچ بعيد نيست عقبه مانع‌تراشي‌ها بر سر تولید سریال «موسی(ع)» با چند واسطه به صهيونيست‌ها برسد!/آنقدر مانع‌تراشي كردند كه سلحشور از دنيا رفت و توليد اين اثر بر زمين ماند/كساني در صدا وسيما هستند كه مايل نيستند اصلاً اين سريال ساخته شود يا در صورت ساخته شدن هم تلاش دارند كه كاري نازل و به مراتب پايين‌تر از حد انتظار ارائه شود/{درست به مانند تصویری که صهیونیستها در آثار هالیوودی از موسی ارائه داده‌اند} برخي مسئولان امر در تلويزيون مي‌گويند چه ضرورتي دارد كه همه معجزات حضرت موسي را به تصوير بكشيد؟/امروزه كساني در رسانه ملي حكم مسئوليت گرفته‌اند و در برابر «موسی» قد علم كرده‌اند كه در گذشته داراي سابقه محكوميت بوده و عليه مباني ديني و اعتقادي و عليه امام زمان(عج) مطلب نوشته‌اند/اگر اين كارشكني‌ها ادامه پيدا كند، ما نه به عنوان ورثه مرحوم سلحشور بلكه در دفاع از مظلوميت قرآن، نسبت به معرفي اين چهره‌ها و جريان‌ها و افشاي دست‌هاي پشت پرده، دريغ نخواهيم كرد/براي تولید «موسی(ع)» چند حامي مالي پيدا شده كه هر يك به تنهايي حاضرند كل سرمايه كار را يك جا پرداخت كنند!/حامي مالي «موسی(ع)» كه يك نهاد حقوقي است، معتقد است كه اين سريال بالغ بر حداقل پنج برابر سرمايه‌گذاري خود ارز‌آوري و درآمد‌زايي دارد/فرج‌الله سلحشور تمام حرفشان اين بود كه اگر من نبودم، هيچ كس غير از جمال شورجه اين سريال را نسازد/سهم جمال شورجه در ساخت دو سريال قرآني «اصحاب کهف» و «یوسف پیامبر»، اگر بالاي ۵۰ درصد نباشد، حداقل ۵۰ درصد هست!/مدیران سیما براي ساخت برخي سريال‌ها كه در لودگي و سر كار گذاشتن مردم يد طولايي دارند، بودجه كافي دارند و از جذب حاميان مالي هم عاجزيد ولي براي عوامل سازنده اين كار قرآني كه حامي مالي را هم خودشان پيدا كرده‌اند و حاضرند بدون هيچ هزينه‌اي آن را براي صدا و سيما بسازند، دائماً مانع‌تراشي مي‌كنند/در كشور ما براي يك فيلم سينمايي تاريخي كه براي زندگي حضرت محمد(ص) اختصاص دارد، بودجه بسيار بالايي اختصاص مي‌دهند؛ حال اگر همين مبلغ براي يك سريال ۶۲ قسمتي هزينه شود آيا ولخرجي است؟ مگر شما قرار است هزينه آن را پرداخت كنيد

سینماروزان: مهمترین یادگار هنری فرج الله سلحشور کارگردان مرحوم سینمای ایران فیلمنامه سریالیست با محوریت زندگی حضرت موسی(ع).

به گزارش سینماروزان سریال «موسی(ع)» را به وصیت سلحشور بناست جمال شورجه بسازد و شورجه نیز بعد از درگذشت سلحشور رایزنی های زیادی کرده برای فراهم آوردن مقدمات تولید این سریال.

او که از تأمین مالی پروژه توسط صداوسیما کاملا نومید شده بود توانسته موافقت سرمایه گذارانی خارج از سازمان را برای تولید این سریال جلب کند اما عجیب اینجاست که باز هم سازمان به دلیل اینکه رایت فیلمنامه «موسی(ع)» را خریداری کرده است با تولید آن مخالف است و حتی از تغییر کارگردان به شرط تولید سخن گفته است.

بصیر سلحشور آقازاده فرج الله سلحشور که از زمان نگارش «موسی(ع)» در جریان این پروژه بوده به تازگی در گفتگویی تفصیلی که با محمدحسین حقیقت در «جوان» داشته با گلایه از مدیران رسانه ملی که شرایط تولید این سریال را فراهم نمی کنند درباره ریشه های مخالفت با تولید این سریال سخن گفته است.

 جنابعالي هم به عنوان فرزند مرحوم سلحشور كه سال‌ها به طور عملي و عيني در محضر ايشان كسب تجربه كرده‌ايد و هم به عنوان يك كارشناس قرآني و پژوهشگر علوم ديني، نگاه كار‌شناسانه خودتان را نسبت به ويژگي‌ها و تفاوت‌هاي دو سريال «یوسف» و «موسی» بيان كنيد.

داستان‌هاي قرآني در اهميت فرقي با يكديگر ندارند. البته مفسرين اين بيان را دارند كه بهترين نوع قصه‌گويي در داستان حضرت يوسف است كه به «احسن القصص» هم تعبير شده است. تفاوت داستان يوسف(ع) با موسي(ع) در قرآن، در حجم داستان است به گونه‌اي كه بيشتر از هزار آيه يعني حدود يك ششم قرآن به موسي و قوم بني اسرائيل اختصاص دارد كه خود اين مطلب به تنهايي از ويژگي‌هاي زندگاني حضرت موسي حكايت دارد و طبيعتاً حساسيت‌ها و جذابيت‌هاي فيلمنامه و سريال را هم نمايان مي‌كند. داستان حضرت يوسف داراي اهميت‌ها و جذابيت‌هايي است كه در داستان مشاهده كرديم و داستان حضرت موسي هم اهميت‌هاي خاص خودش را دارد ولي حجم دوكار به هيچ وجه با يكديگر قابل مقايسه نيست. يعني اگر داستان حضرت يوسف(ع) 10 نكته كليدي براي بيان داشته باشد، داستان موسي بالغ بر يكصد نكته دارد و به همين نسبت حجم مسائل و اتفاقاتي كه در فيلمنامه موسي وارد مي‌شود، واقعاً قابل قياس با هيچ يك از داستان‌هاي ديگر قرآني و حتي سريال يوسف پيامبر هم نيست. از پر اهميت‌ترين و مهم‌ترين اتفاقات تاريخ، اتفاقاتي است كه پيرامون قوم بني‌اسرائيل و حضرت موسي در جريان بوده است. ما در اين سريال عظيم قرآني و تاريخي، از توحيد، نبوت و عصمت انبيا گرفته تا مقوله امامت و بحث انتظار هم مطلب داريم. درباره مبارزه با بي‌ديني و فرهنگ صهيونيستي، مبارزه با مادي‌گري و شيطان‌پرستي و خيلي مطالب موشكافانه ديگر، بر مبناي همين تعاليم قرآن و تفاسير مربوطه، در اين فيلمنامه صحبت شده است. اين فيلمنامه محصول سال‌ها تلاش شبانه‌روزي پدرم به همراه يك تيم قوي از نويسندگان، پژوهشگران و كارشناسان علوم قرآني است كه با مشاورت ديني حجت‌الاسلام و‌المسلمين مهدي طائب شكل گرفته است. در اهميت و جايگاه سريال حضرت موسي همين بس كه‌ هاليوود و ساير مراكز فيلمسازي دنيا در كشور‌هاي مختلف غربي، بالغ بر 70 فيلم سينمايي، سريال يا انيميشن درباره اين داستان ساخته‌اند و حرف‌ها و برداشت‌هاي خود را مطرح كرده‌اند.

فيلمنامه سريال موسي كليم الله(ع) محصول قلم و پژوهش كارگرداني است كه سريال موفق و جهاني يوسف پيامبر را در كارنامه دارد. اين مسئله نشان مي‌دهد كه مرحوم سلحشور با تجربياتي بيشتر و درك بهتر از نياز‌ها و واقعيت‌هاي جهاني اقدام به نگارش فيلمنامه موسي(ع) نموده است. با وجود تشنگي بشريت نسبت به درك مفاهيم و تعاليم قرآني و ضرورت حمايت از اينگونه توليدات، لطفاً بفرماييد مسئله ساخت اين سريال هم اينك در چه مرحله‌اي قرار دارد؟
پاسخ به پرسش شما قدري به تأمل و توضيح بيشتري نياز دارد. حجت‌الاسلام مهدي طائب را اگر چه به عنوان يك چهره سياسي مي‌شناسند، اما واقعيت اين است كه ايشان بخش زيادي از عمر خويش را صرف متون ديني از جمله تحقيق روي داستان حضرت موسي(ع) و قوم بني اسرائيل معطوف كرده و تحقيقات دامنه‌داري را در اين زمينه به ثمر رسانده است. حدود 15 سال پيش و براي اولين بار با پدرم نزد ايشان مراجعه كرديم و از ايشان خواستيم مشاورت مذهبي اين سريال را بر عهده بگيرند و در كنار اين كار قرآني باشند. ايشان در جلسه اول ضمن اينكه نكات قابل تأملي را بيان كردند، رو به پدرم گفتند: «‌آقاي سلحشور‌! من تا جايي كه بتوانم در اين كار به شما كمك مي‌كنم ولي از من بشنويد كه اين سريال ساخته نمي‌شود!» گفتيم چرا؟ ايشان ضمن بيان برخي مسائل مثالي زدند كه در اوايل انقلاب كتاب‌هايي درباره اسرار يهود يا صهيونيست چاپ مي‌شد كه صهيونيست‌ها آن اسرار را پنهان كرده بودند. گاهي مشاهده مي‌شد كه تنها در يك روز حدود 5 هزار نسخه از آن خريداري مي‌شد. واضح بود كه اين اقدام با واسطه يا بي‌واسطه توسط خود صهيونيست‌ها انجام شده و كتاب‌ها را به اين شكل جمع مي‌كردند تا واقعيت‌ها به دست مردم نرسد. تمام دغدغه صهيونيست‌ها اين است كه اگر قرار است هر تعريفي از داستان موسي و قوم بني‌اسرائيل شود، اين كار توسط خود آنها و با قرائت‌هاي خاص خودشان صورت گيرد نه بر اساس ساير قرائت‌ها يا قرائت‌هاي قرآني و…

اين نگاه و تلاش هميشه صهيونيست‌هاست كه نمي‌توان آن را انكار كرد. سؤال اين است كه ساخت چنين اثر فاخري در داخل كشور چرا بايد با مشكلاتي رو‌به‌رو باشد. متأسفانه دهها بلكه صد‌ها اولويت و ضرورت براي ساخت اين مجموعه تلويزيوني پر مخاطب مي‌توان برشمرد، اما ما همچنان با خبر‌هاي ناخوشايندي درباره ساخت اين اثر قرآني رو‌به‌رو هستيم.

  اتفاقاً سؤال مهم ما نيز همين است. با شنيدن صحبت‌هاي اوليه جناب آقاي طائب، ما ابتدا گمان مي‌كرديم كه ايشان مبالغه مي‌كنند، ولي متأسفانه در روند كار بار‌ها و بارها متوجه شديم دست‌هايي وجود دارد كه مانع از ساخت اين سريال قرآني است به گونه‌اي كه هر از گاهي به طرق مختلف بر سر راه توليد اين كار مانع تراشي مي‌كنند. دست‌هاي پيدا و پنهاني كه نه براي مرحوم سلحشور و نه براي ما هرگز پوشيده نبود و اگر وقتش فرابرسد، مفصل و مستدل درباره آن سخن خواهيم گفت. البته پدرم با آن توكل و شجاعتي كه از ايشان سراغ داريد، بار‌ها گفته بودند كه حتي در همين جمهوري اسلامي كه قرار بود اسلام و مفاهيم قرآني به بهترين شكل ممكن تبيين و به مردم جهان عرضه شود، كساني هستند كه مانع اين كار مي‌شوند و حتي ايشان اعتقاد داشت كه هيچ بعيد نيست عقبه اين جريان و مانع‌تراشي‌ها خواسته يا ناخواسته با چند واسطه به صهيونيست‌ها برسد. مرحوم سلحشور بالغ بر دو سال پيش نگارش فيلمنامه را به اتمام رسانده و به تلويزيون واگذار كرده‌اند. الان هم حدود يك سال و نيم از فوت ايشان مي‌گذرد. در طول اين سال‌ها چند سريال دم دستي در تلويزيون مشاهده كرده‌ايد؟

به نظر شما چه دست‌هايي در كارند كه علي‌الدوام تلاش دارند سريالي را كه مسئولان وقت سازمان اذعان داشتند كه بهترين گزينه براي ساخت است، از اولويت خارج كنند و كار‌هاي سطحي ديگري را جايگزين آن سازند؟

اين مانع تراشي‌ها به خاطر چيست؟ آيا با فيلمنامه و روح حاكم بر آن مشكل دارند يا با شخصيت، آرمان و منش فكري مرحوم سلحشور؟
من سؤالي مي‌پرسم و قضاوت آن با مردم. پدرم حداقل دو تجربه موفق در سريال‌سازي قرآن داشتند كه هر يك مخاطبان بي‌شماري را در داخل و خارج از كشور به خود جذب كرده و افتخارات هنري بسياري را به نظام اسلامي ارزاني داشتند و تحسين بي‌شماري را از ناحيه مسئولان موجب گرديد كه همگي نشان مي‌داد نگاه ايشان در سريال‌سازي و بهره‌گيري او از تعاليم قرآني، يك نگاه و تجربه درستي بوده است. آيا فيلمنامه‌اي كه با بهره‌گيري از دو فيلمنامه كاملاً موفق قبلي به نگارش در آمده، اكنون بايد با چنين مشكلات و موانعي همراه باشد؟ هنگامي كه بيماري پدرم مسجل شد، قرار گذاشتيم هر طور شده توليد اين كار عظيم قرآني را آغاز كنيم تا چنانچه در خلال انجام كار، اتفاقي براي پدرم به وجود آمد، اين گروه كار خود را با هدايت آقاي شورجه كارگردان توانمند كشورمان كه در تمام كار‌ها در كنار پدرم بوده‌اند، ادامه پيدا كند.

متأسفانه آنقدر اين مسائل را به تعويق انداختند و مانع‌تراشي كردند كه پدرم از دنيا رفت و توليد اين اثر بر زمين ماند. باور كنيد كساني در صدا وسيما هستند كه مايل نيستند اصلاً اين سريال ساخته شود يا در صورت ساخته شدن هم تلاش دارند كه كاري نازل و به مراتب پايين‌تر از حد انتظار ارائه شود. البته من معتقدم كه اين فيلمنامه با بهره‌گيري از متون قرآني، يكسري نيش‌هايي دارد كه خيلي‌ها با آن موافق نيستند و از اين رو كمر به جرح و تعديل آن بسته‌اند و مانع تراشي مي‌كنند. به هر حال پدرم داراي مواضع انقلابي روشن بود كه خيلي‌ها در عالم هنر آن را بر نمي‌تابند. امروزه ابزار‌هاي رسانه‌اي قوي و پيشرفته‌اي در اختيار بشر قرار دارد و حال قرار است انساني در قامت فرج‌الله سلحشور با آن مواضع ديني و انقلابي، مباني درست قرآني را در فيلمنامه‌اش اتفاقاً بر پايه همان واقعيت‌هاي نيش دار به گوش چند ميليارد انسان برساند. آن هم در دنيايي كه امريكايي‌ها و صهيونيست‌ها تمام تلاش خود را مي‌كنند كه اخبار درست به گوش مردم نرسد. در سريال «موسي كليم الله(ع)» قرار است براي اولين بار و با نگاه قرآني و واقعيت‌هاي آسماني، شخصيت واقعي اين پيامبر بزرگ الهي به جهانيان معرفي شود و غباري كه صهيونيسم جهاني و رسانه‌هاي وابسته درباره اين چهره منور تاريخ ايجاد كرده‌اند، زدوده شود. اين تمام مطلبي است كه براي خيلي‌ها سنگين است. مرحوم پدرم با همان ايستادگي مثال زدني‌اي كه داشتند، بار‌ها بيان كرده بودند كه مسئولان فرهنگي ما از داستان موسي (ع) و بازگو كردن حقايق آن خوششان نمي‌آيد. وقتي علت را جويا مي‌شديم، مي‌گفتند كه اگر دوست داشتند، به ساخته شدن اين اثر قرآني اهتمام مي‌ورزيدند و كمك مي‌كردند. اگر اهميت آن را درك مي‌كردند، يقيناً با خود مي‌گفتند كه اين كتاب از جانب خدا به ما رسيده و در اين كتاب، داستاني وجود دارد كه به تنهايي يك ششم قرآن را به خود اختصاص داده است. يقيناً هر فكر درست فرهنگي كه ذره‌اي دغدغه قرآن و ارزش‌هاي والاي انساني در آن باشد، با خود مي‌گويد كه رساندن پيام‌هاي اين داستان عظيم قرآني به گوش مردم، از نان شب هم واجب‌تر است آن هم با زبان تصوير كه مؤثر‌ترين زبان‌هاست، اما متأسفانه مي‌بينيم كه چنين نيست و به اين مسئله اهتمامي نمي‌شود.

منظور شما اين است كه كارشكني‌هايي كه در مقابل ساخت سريال حضرت موسي(ع) صورت مي‌گيرد، مهندسي شده صورت گرفته است؟

شايد كساني كه بازيگران اين نقش‌ها هستند، خودشان متوجه نباشند كه در چه زميني بازي مي‌كنند ولي ماهيت كار آنها در حقيقت آب به آسياب دشمن ريختن است، زيرا همگان به خوبي مي‌دانند كه دشمن نمي‌خواهد چنين سريالي ساخته شود. دوستان ما اگر واقعا مي‌خواهند كه اين سريال ساخته شود و اگر ضرورت آن را درك مي‌كنند، اين چه وضعيتي است كه براي آن فراهم كرده‌اند؟ تقريباً در تمامي كارهايي كه در جهان براي حضرت موسي(ع) ساخته شده، نهايت قصه را پس از عبور قوم بني‌اسرائيل از نيل به اتمام رسانده و به ساير معجزات و پيام‌هاي داستان كاري ندارند و تعمداً تلاش مي‌كنند معجزات به فراموشي سپرده شود تا مردم از طريق درك اين معجزات اميدوار نشوند. كاري كه پيوسته درباره انقلاب اسلامي هم جريان دارد و عده‌اي در تلاشند پيام‌ها، مفاهيم و معجزات انقلاب به گوش جهانيان نرسد تا به آينده اميدوار نباشند. جالب اينجاست كه برخي مسئولان امر در تلويزيون به بهانه نداشتن بودجه همين پيشنهاد را به سازندگان سريال مطرح مي‌كنند و مي‌گويند چه ضرورتي دارد كه همه معجزات حضرت موسي را به تصوير بكشيد؟ يا مشكلات و موانع ديگري را بر سر راه اين مجموعه قرار مي‌دهند. بنده اعتقاد اساسي دارم كه عده‌اي هستند كه واقعاً سازماندهي شده نمي‌خواهند اين اثر ساخته شود و حال اين عده چه كساني هستند بماند ولي يقين دارم كه نه از سواد قرآني كافي برخوردارند و نه اهميت اين كار فاخر را درك مي‌كنند، زيرا هر‌گونه مانع تراشي بر سر راه اين مجموعه قرآني، حتي اگر بدون قصد و غرض هم باشد، آب به آسياب دشمن ريختن است. با كمال تأسف بايد گفت كه امروزه كساني در برابر اين كار ارزشي قد علم كرده‌اند و در رسانه ملي حكم مسئوليت گرفته‌اند كه در گذشته داراي سابقه محكوميت بوده و عليه مباني ديني و اعتقادي و عليه امام زمان(عج) مطلب نوشته‌اند. چه تأسفي بالا‌تر از اينكه چنين افرادي امروز در جايگاهي قرار بگيرند كه براي ساخت و حتي جزئيات ساخت اين سريال قرآني تصميم بگيرند و با استضعاف قلم و عقيده خود براي فيلمنامه شخصيتي مانند سلحشور كه چندين اثر قرآني را با اقبال گسترده به جهان عرضه كرده، نظر بدهند يا با ايجاد تشكيك و شبه‌افكني‌هاي گوناگون و مقايسه‌هاي ناروا، هر روز مانع جديدي را بر سر راه سريال«موسي كليم الله(ع)» و سازندگان آن ايجاد نمايند. يقين بدانيد كه اگر ضرورت اقتضا كند و اين كارشكني‌ها در برابر قرآن ادامه پيدا كند، ما نه به عنوان ورثه مرحوم سلحشور بلكه در دفاع از مظلوميت قرآن، نسبت به معرفي اين چهره‌ها و جريان‌ها و افشاي دست‌هاي پشت پرده، دريغ نخواهيم كرد.

اين مانع‌تراشي‌ها معطوف به چه موضوعاتي است؟ آيا روي كارگرداني اين كار بحث دارند يا موضوعات ديگر؟ اين مخالفت‌ها و ممانعت‌هايي را كه اشاره كرديد، چگونه دسته‌بندي مي‌كنيد؟

متأسفانه تا‌كنون عمده حرف‌هايي كه در اين‌باره مطرح كرده‌اند صرفاً بهانه‌هايي بيش نبوده كه ريشه آن را بايد د‌ر جاي ديگري جست‌وجو كرد. در كشور ما براي يك فيلم سينمايي تاريخي كه براي زندگي حضرت محمد(ص) اختصاص دارد، بودجه بسيار بالايي اختصاص مي‌دهند كه اتفاقاً مورد تأييد ما هم هست و دعا مي‌كنيم كه آقاي مجيدي و همه سازندگان اين اثر ديني از دست پيامبر اكرم (ص) سيراب شوند. حرف ما اين است حال اگر همين مبلغي كه براي يك فيلم سينمايي هزينه شده است براي يك سريال 62 قسمتي هزينه شود آيا بايد به ولخرجي و تشكيك در شخصيت سازندگان اثر تعبير شود؟ اين از همان بهانه‌هايي است كه با هيچ شيوه‌اي نمي‌توان آن را توجيه كرد. جالب اينجاست كه براي اين كار مهم قرآني، چند حامي مالي پيدا شده كه هر يك به تنهايي حاضرند كل سرمايه اين كار را يك جا پرداخت كنند تا در اين كار قرآني و ديني سهيم باشند. حتي يكي از همين حاميان مالي كه هويتي حقوقي دارد با سازندگان سريال به تفاهم كامل رسيده و به صدا و سيما هم معرفي شده است، اما مسئولان مربوطه همچنان كار‌شكني مي‌كنند يا مي‌گويند مبلغي كه براي اين كار در نظر گرفته شده، رقم بالايي است!

مگر شما قرار است هزينه آن را پرداخت كنيد؟ شما براي ساخت برخي سريال‌ها كه در لودگي و سر كار گذاشتن مردم يد طولايي دارند، بودجه كافي داريد و از جذب حاميان مالي هم عاجزيد ولي براي عوامل سازنده اين كار قرآني كه حامي مالي را هم خودشان پيدا كرده‌اند و حاضرند بدون هيچ هزينه‌اي آن را براي صدا و سيما بسازند، دائماً مانع‌تراشي مي‌كنيد. ما مي‌گوييم بر فرض كه شما پول ساخت چنين سريال فاخري را نداريد و از تأمين هزينه آن عاجزيد. چرا اجازه نمي‌دهيد آن را بيرون از سازمان بسازيم و براي پخش به شما بدهيم؟ مي‌گويند سريال متعلق به ماست و مالكيت فيلمنامه آن با ماست. يعني چه كه متعلق به شماست؟ ما مي‌گوييم اگر بودجه نداريد، اجازه بدهيد خودمان آن را بسازيم. بسيار تأسف‌آور است كه در طول اين مدت رفتار‌ها و روش‌هايي در ظاهر و پنهان از اين عده مشاهده شده كه به طرق مختلف حامي مالي اين سريال را از سرمايه‌گذاري پشيمان كنند كه موفق نشده‌اند. اسناد اين رفتار‌ها تماماً موجود است. حامي مالي اين سريال كه يك نهاد حقوقي است، با برآورد‌هاي دقيق و كارشناسانه كه از درآمد‌ها و ارز‌آوري‌هاي اين مجموعه تلويزيوني داشته، معتقد است كه اين سريال بالغ بر حداقل پنج برابر سرمايه‌گذاري خود ارز‌آوري و درآمد‌زايي دارد. بر اساس همين ارزيابي‌ها حتي حاضر است رقمي بيش از آنچه سازندگان سريال نياز دارند، براي غني‌تر شدن اثر فاخر بپردازد ولي مسئولان مربوطه در سيما همچنان بر طبل مخالفت مي‌كوبند و براي كم كردن هزينه سريال به جرح و تعديل فيلمنامه مي‌پردازند و از كم كردن برخي معجزات حضرت موسي سخن مي‌گويند. بنده احساس مي‌كنم اين ممانعت‌ها و موانع را ديگر نمي‌توان به حساب بي‌خيالي‌ها گذاشت بلكه به وضوح پيداست كه با برخي اغراض آلوده است.

درباره بحث كار‌گرداني آقاي شورجه چطور، آيا درباره ساخت اين اثر توسط اين كارگردان هم حرف دارند؟

به ظاهر كه مخالفتي ندارند ولي ناگفته پيداست كه درباره ايشان هم شبهاتي وارد كرده‌اند و گاهي شنيده مي‌شود كه توانايي ايشان را براي ساخت اين سريال بزرگ قرآني زير سؤال برده‌اند. آقاي شورجه تا قبل از ساخت سريال‌هاي اصحاب كهف و يوسف(ع)، چندين فيلم سينمايي كار كرده و براي فيلم‌هايي چون دايره سرخ، حماسه مجنون، سي و سه روز و… چندين سيمرغ جشنواره فجر را به خود اختصاص داده است. سريال‌هايي چون پرده عشق، پرونده‌هاي مجهول، شب چراغ، روايت انقلاب و… از جمله سريال‌هايي‌ هستند كه در همين تلويزيون به كار‌گرداني آقاي شورجه پخش شده است. كارگرداني كه بالغ بر 20 اثر موفق سينمايي و تلويزيوني را در كارنامه دارد و تحصيلات عاليه او هم در حوزه سينماست، چگونه مي‌توان در توانايي او ترديد كرد‌؟ حال آن كه در كنار اين كارنامه طولاني حضور موفقي در دو سريال قرآني ديگر يعني اصحاب كهف و يوسف پيامبر هم داشته‌ است. بنده به عنوان فرزند مرحوم سلحشور كه طبيعتاً عرق خاصي نسبت به توليدات پدرم دارم، اگر بخواهم منصفانه قضاوت كنم بايد بگويم كه سهم جناب آقاي شورجه در ساخت آن دو سريال قرآني، اگر بالاي 50 درصد نباشد، حداقل 50 درصد هست! حقيقتاً ايشان بازوي توانمندي براي پدرم بودند و اگر وجود ايشان نبود، ساخت اين سريال‌ها به خوبي پيش نمي‌رفت. بنا بر اين چه كسي بهتر از ايشان؟ آيا كار‌گردان‌هايي كه در حال حاضر در سينما و تلويزيون داريم، مانند ايشان داراي تجربه عملي بوده و با مباني قرآن و داستان حضرت موسي آشنايي دارند؟ مقصود ما اين نيست كه درباره شخصيت يا توانمندي افراد قضاوت كنيم. ما افراد را از عملكرد آنها مي‌شناسيم و عملكرد جناب آقاي شورجه در ساخت دو اثر بزرگ قرآني كه مخاطبان داخلي و جهاني را به خود اختصاص داده، هم اكنون پيش روي ماست. قاعده‌اي در عالم هنر وجود دارد كه متأسفانه برگرفته از مباني سينماي غربي است. اين قاعده مي‌گويد كه سينماي فاخر آن است كه ما تعريف مي‌كنيم و جذابيت هم آن است كه ما مي‌گوييم و نوع كارگرداني بايد چنين باشد كه ما تعريف مي‌كنيم و قس علي هذا… متأسفانه در داخل هم عده‌اي هضم در اين موضوع شده و از همان استاندارد‌هاي غربي تبعيت مي‌كنند. اساساً تعريف اينها از سريال فاخر، يك تعريف مجزاست. در نگاه اينها، سريال يوسف هم كار فاخري نبود و اين مانع‌تراشي‌ها بر سر راه آن سريال هم وجود داشت. حال آنكه آن سريال بنابر آمار خود تلويزيون بالغ بر 3ميليارد مخاطب جهاني را به خود جذب و پيام قرآن را به درستي منتقل كرد.

نظر خود مرحوم سلحشور درباره ساخت اين سريال توسط آقاي شورجه چه بود‌؟ آيا سفارشي هم در‌اين‌باره داشته‌اند؟

پدرم هرگز آقاي شورجه را با هيچ يك از افراد در سينما مقايسه نمي‌كردند. ايشان با توجه به بيماري‌اش كه در اين اواخر به اوج رسيده بود هم به تصريح هم به تلويح و هم بنا به وصيت، تمام حرفشان اين بود كه اگر من نبودم، هيچ كس غير از آقاي شورجه اين سريال را نسازد. ايشان واقعاً اعتقاد داشتند كه اين فيلمنامه قرآني اگر به هر كسي سپرده شود در سريال تغييراتي ايجاد مي‌كند و برخي تيزي‌ها و پيام‌هاي آن را خنثي خواهد كرد. اعتقاد راسخ داشتند كه آقاي شورجه انسان معتقدي است و نسبت به پيام‌ها و منويات سريال نيز وفادار خواهد بود. به لحاظ علقه‌هاي قلبي و آرماني هم ترديدي نيست كه بين اين دو بزرگوار چه صميميت‌ها و برادري‌هايي وجود داشته است. پدرم معتقد بودند كه آقاي شورجه هم فيلم تاريخي را به خوبي مي‌شناسد و هم با داستان‌هاي قرآني آشناست. در ايران هيچ كارگرداني نيست كه فيلم مصري يا رومي ساخته باشد ولي سريال يوسف و اصحاب كهف، دو تجربه مشتركي است كه اين دو كار‌گردان در كارنامه خود دارند. جناب آقاي شورجه در اين‌باره صاحب تجربه است. دكور‌ها و فضاهاي رومي و مصري را به خوبي مي‌شناسد كه اين امر دقيقاً ويژگي‌هاي سريال موسي (ع) را هم شامل مي‌شود.

جنابعالي به لحاظ مباني، توانايي‌هاي آقاي شورجه را براي ساخت اين سريال بزرگ قرآني تشريح و به تأكيدات و وصيت پدرتان هم در اين‌باره اشاراتي داشتيد. سؤال من اين است كه اگر سازمان به هر دليلي به اين نتيجه برسد كه با ايشان كار نكند يا بالعكس، كارشكني‌ها آنقدر گسترده شود كه آقاي شورجه از همكاري با سازمان اعلام انصراف كند، شما به عنوان ورثه مرحوم سلحشور چه تصميمي خواهيد گرفت؟

پدرمان در شرايطي براي واگذاري فيلمنامه سريال موسي(ع) با تلويزيون وارد مذاكره شد كه اولاً اين كار در دوره مديريت قبلي صورت گرفت و دوماً هرگز گمان ما و ايشان چنين نبود كه از ميان ما خواهد رفت. بنا بود اين فيلمنامه توسط خود ايشان جلوي دوربين برود و هرگونه تغييرات احتمالي هم در هر زمينه‌اي با نظر ايشان اعمال شود چنانچه در ما‌بقي كار‌هاي ايشان هم چنين بوده است. حال ايشان از ميان ما رفته‌اند و ما به عنوان وارث مرحوم سلحشور سؤالي داريم و آن اين است كه پدر ما زماني كه فيلمنامه اين سريال را به صدا و سيما وا‌گذار كرد آيا حق آتش زدن آن يا حذف بسياري از مباني و پيام‌هاي كار را هم به تلويزيون بخشيد؟! هر مؤلفي داراي يك سري حقوق مادي و يك سري حقوق معنوي است. آيا حق پدر ما به عنوان مؤلف، فقط همان پولي بود كه دريافت كردند و حق اظهارنظر و هيچ تصميمي درباره محتواي فيلمنامه يا چگونگي ساخت سريال را نداشتند؟ واضح است كه مرحوم سلحشور درباره سريال «موسي كليم الله (ع) » از حقوق معنوي گسترده‌اي برخوردارند و اين حقوق مؤلف امروز به طور كامل به ورثه ايشان منتقل شده و ورثه هم از اين حقوق معنوي با جديت حراست خواهند كرد. سكوت ما هم تا به امروز به اين خاطر بوده كه بر خلاف برخي كارشكني‌ها و ناملايماتي كه از سوي برخي‌ها ديده‌ايم، هنوز هم به مديريت صدا و سيما كاملاً اميدواريم و معتقديم كه در يك فضاي تعامل و بهتر مي‌توان به نتيجه رسيد و حقوق معنوي و دغدغه‌هاي مرحوم مؤلف را پيگيري كرد.

وقتي شخصيتي شناخته شده و داراي ديدگاه روشن مثل فرج‌الله سلحشور فيلمنامه‌اي را به صدا و سيما مي‌دهد واضح است كه حرفش اين باشد كه من مطلبي نوشتم و نمي‌خواهم پيام‌ها و منويات آن از بين برود. دلم مي‌خواهد آنگونه كه من نوشته‌‌ام، جلوه پيدا كند و نمايش داده شود. ديدگاه‌هاي مرحوم پدرم و آثار قبلي ايشان، به خوبي خواسته‌هاي ايشان را درباره سريال موسي(ع) هم بيان مي‌كند. با اين اوصاف تكليف محتواي فيلمنامه و موضوع كارگرداني هم كاملاً روشن است و اساساً چنين نيست كه صدا و سيما بگويد چون پول سناريو را ما داده‌ايم، پس مالكيت مادي و معنوي آن هم از آن ماست و ما تعيين مي‌كنيم كه چه كسي بسازد و چگونه ساخته شود يا چه بخش‌هايي از آن را بسازيم يا حذف كنيم.

حرف ما كاملاً مبتني بر مباني گوناگون و استدلال است. بنده در حضور رسانه‌ها حاضرم با همه كساني كه به گونه‌اي كار‌شكني مي‌كنند جلسه بگذارم و از همه اين مباني و استدلال‌ها دفاع كنم. من حاضرم در شش صفحه A4 فقط تيتر ارائه و دلايلي مطرح كنم كه چرا بايد اين اثر توسط آقاي شورجه ساخته شود و نه شخصي ديگر. گاهي شنيده مي‌شود درباره ايشان هم ايراداتي بسيار پيش پا افتاده مطرح مي‌كنند. ما به هيچ وجه اين حرف‌ها را قبول نداريم.




این مترجم برجسته ایرانی هنوز هم مخاطب رسانه ملی است اما به شیوه‌ خاص خود!

سینماروزان: نجف دریابندری مترجم و نویسنده ایرانی و همسر فهیمه راستکار دوبلور و گوینده فقید بعد از سکته مغزی که سه سال قبل داشت شرایط زندگی خاصی دارد.

سهراب دریابندری فرزند او که با فیلمی به نام «این پیکان» در سینماها حضور دارد در خلال گفتگویی با «شرق» درباره حال و روز نجف کوتاه و مختصر سخن گفته است و به این نکته اشاره کرده که او همچنان مخاطب تلویزیون است!

سهراب می‌گوید: نجف در خانه است و یک برنامه نسبتا منظمی را دنبال می‌کند. خب، اگر بگویم وضعش خیلی خوب است، درست نیست؛ اما چه کار می‌شود کرد؟ به‌هر‌حال زندگی‌اش نسبت به شرایط کیفیت بدی ندارد.

وی ادامه می‌دهد: خیلی ناراضی نیستم. دوستانش به او سر می‌زنند و گاهی کتابی را ورق می‌زند و گاهی هم به تلویزیون با صدای بسته نگاه می‌کند که البته این کار را از قدیم می‌کرد. می‌گفت: «تصویرش خوبه؛ اما حرف‌هاش به درد نمی‌خوره».




واکنش کارگردان «کیف انگلیسی» به تلویزیونی خوانده شدن آثار فرهادی از سوی ژان میشل فرودون⇐ما هم سالها پیش همين را گفتيم و برخى برايمان چماق كشيدند!

سینماروزان: تلویزیونی خوانده شدن آثار اصغر فرهادی از سوی «ژان میشل فرودون» نویسنده و منتقد فرانسوی(اینجا را بخوانید) موجب آن شده است که سیدضیاءالدین دری کارگردانی که آثاری همچون «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» را در کارنامه دارد در نوشتاری با تأیید نظر میشل فرودون از این بگوید که فرهادی برای ارتقای جایگاهش باید تلاش کند بلحاظ بصری سینمای خود را ارتقا دهد تا تلویزیونی خوانده نشود.

متن نوشتار سیدضیاءالدین دری را بخوانید:

بعد از تلویزیونی خواندن شدن محصولات فرهادی از سوی یک منتقد فرنگی حالا اين احتمال وجود دارد اكثر سينمايى نويسان ايران به خود جرأت بدهند تا در نقد فيلم هاى اصغر فرهادى كه البته براى ما محترم است؛ بكوشند  و از آيتى كه ساخته اند اندكى بكاهند و اميدوارم از ان طرف سقوط نكنند.

به جز معدود منتقدان مستقل و صاحب انديشه و مجهز به دانش نقد كه در همه دوره ها حرفشان را صادقانه بیان کردند همواره منتقدان كم مايه و مدعى منتظر دريافت نظر غربى ها بودند و هستند تا پس از آن به تصمیم گیری در این باره برسند که چه بنویسند. 

اگر آمپول راستگويى به آنها تزريق شود معلوم ميشود قلبا درباره كيارستمى و… چه نظرى داشته و هنوز دارند اما از خوف ابراز نداشته اند كه هيچ او را به عرش رسانده اند. نقدهايشان را بخوانيد جز تعريف و گزافه گويى كمترين اثرى از بحث اصولى مشاهده نمى كنيد.
فرهادى زبان باز كرده است، چون براى ساخت فيلم به قول خودش زياد با تنگناها مواجه نيست و همين او را به تفكر و تلاش بيشتر بر موضوع كارش تشويق ميكند اما او براى رسيدن به وجوه بصرى كه در واقع ذات سينماست هنوز راهى طولانى در پيش روى دارد.

كيارستمى اديب نبود، ديالوگ نمى نوشت، درام را از پيش تعيين نمى كرد ولى در عوض به تجربه و مطالعه بيشتر متكى بود و وجه همت خود را در كنكاش بصرى از جنس ناب و نه لزوما دراماتيك قرار ميداد و همين سبب ميشد گاه به كشف ميرسيد و كشفى بود كه يك تماشاگر فيلم‌شناس ميتوانست براى آن حتى بحث فلسفى انجام دهد.

كيارستمى يك فلسفه‌دان هم نبود، يعنى سروش نبود ولى كسى چون سروش ميتوانست مصاديق مولانا و يا حافظ را در فيلم كيا كشف كند. در واقع شما در كار فرهادى به ميزانسن به مفهوم زيبايى شناسانه نمي‌رسيد؛ همه تصاويرى قراردادى هستند و مفاهيم بايد در لابلاى كلمات دريافت شوند.

فرهادى در بهترين شرايط اگر بتواند به لحاظ بصرى اسلوبى چون بيضايى را – نه تقليدى -بازيابد دچار تحول خواهد شد و آن وقت منتقد خالص غربى فيلم او را يك كار تلويزيونى قلمداد نخواهد كرد.

اما در حال حاضر ظاهر بصرى كار اصغر تلويزيونى است. ما هم سالها پیش همين را گفتيم و برخى برايمان چماق كشيدند.

من شك ندارم كه او – فرهادى – در آينده به آن سمتى كه بايد خواهد رفت. در واقع او هنوز بهترين فيلمش يا سينمايى ترين اثرش را عرضه نكرده است ولى در سنين بالاتر بدان خواهد رسيد انشاءالله.




انتقاد «کیهان» از تولید فله‌ای برنامه‌های آشپزی در تلویزیون⇐منشأ تولید چنین برنامه‌هایی «من و تو» است!/یا باعث افسردگی می‌شوند یا باعث رفتن زیر بار قرض!

سینماروزان: افزایش تولید برنامه های مرتبط با آشپزی که در آنها تبلیغات برندهای مختلف مربوط به پخت و پز هم به کرّات مشاهده شده باعث انتقاد روزنامه «کیهان» شده است.

به گزارش سینماروزان این روزنامه با اشاره به ریشه تولید چنین برنامه هایی که «بفرمایید شام» شبکه ماهواره ایست عاقبت تماشای چنین برنامه هایی را افسردگی و رفتن زیربار قرض دانسته است.

متن تحلیل «کیهان» را بخوانید:

باز هم حکایت آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!

مدتی است که تعداد برنامه‌های تلویزیونی با موضوع و محوریت آشپزی رو به فزونی است. به طوری که تقریبا همه شبکه‌ها یک برنامه آشپزی دارند. برخی از آنها عبارتند از: دستپخت، دستپخت خودمانی، بهانه، نمایش آشپزی، ببین و بپز، پخت و پز، همیشه خونه، عصر خانواده، خوشمزه، به خانه برمی‌‌گردیم و… این گونه برنامه‌ها را می‌توان از جهات گوناگون ارزیابی کرد. در واقع واکاوی و بررسی محتوایی و موضوعی و حتی رویکرد یکباره به این سبک از برنامه‌سازی خود به تنهایی یک حدیث مفصل است. هدف اصلی یا الگوبرداری و یا ایجاد نیاز کاذب در جامعه و کلا هویت اصلی این گونه آثار قابل ارزیابی است.
اما هدف از ساخت این گونه آثار چیست؟
تشویق به خوردن یا همبستگی خانوادگی یا از آن بالاتر پرکردن جیب خالی صدا و سیما توسط غولهای الکترونیک کره‌ای و یا تغییر سبک غذا و خوراک، بهتر است بگوییم تغییر ذائقه ایرانی و یا تغییر سبک زندگی؟
به راستی آوردن بازیگر و ایجاد فضای به اصطلاح کمدی و تبدیل برنامه آشپزی به جنگ دهه هفتاد و کمدی دهه هشتاد چه معنایی دارد؟ این عناصر نمی‌توانند ساختار تولید و پخش را تغییر دهند چون ایراد از محتوا است یا بهتر است بگوییم مصداق بارز آفتابه لگن هفت دست شام و ناهار هیچی.
اصولا پخش برنامه آشپزی آن هم در ساعات پربیننده فقط یک بار جذابیت دارد و بعد عادی می‌شود چون اساسا آشپزی برای همه جذابیتی ندارد. حالا اگر بازیگر، خواننده، راننده و یا هیجان کاذب هم بر این آش اضافه کنیم، حکایت آش شله قلم‌کار تکرار می‌شود. چون برنامه آشپزی ماهیتی غیرجذاب دارد. اصولا نمی‌توان از یک ماهیت توقعی در ضد خود داشت. مثل اینکه از آب توقع غیرسیال بودن داشت. یک انتقاد دیگر که می‌توان به این گونه آثار داشت که در یکی از آنها بسیار پررنگ و گل‌درشت است، تأثیر منفی بر سبک زندگی است. فضای کاملا شیک و مدرن با تمام تجهیزات آشپزخانه مثل مایکرویو، جوجه‌گران، فر، توستر، هم‌زن برقی، با دکوراسیون زیبا که هدفی جز فروش بیشتر محصولات ندارد. این تغییر را می‌توان در سبک آشپزی و یک ماده مشترک به نام پنیر پیتزا در تمام آنها به خوبی حس کرد و علاقه مردم به فست‌فود و سریع خوردن غذا و نوشیدنی گازدار را می‌توان از پیامدهای این سبک تولید آثار دانست.

در این برنامه (دستپخت) مدام بر الکترونیک بودن لوازم و زمان دار و دقیق بودن آن تاکید می‌شود. با تماشای این گونه آثار بیننده خود به خود در یک فضای خیالی فرو می‌رود و چون اغلب از جامعه متوسط شهری هستند و توان خرید تمام وسایل را ندارند و یا حداقل به یکباره ندارند اما چون قصد همذات‌پنداری دارند یا موجب سرخوردگی و افسردگی می‌شود و یا اینکه با وام و قرض و تحت فشار قرار دادن خود و دیگران به صورت اقساط قصد تهیه آن را دارند. ضمن اینکه این وسایل اغلب وارداتی است و این با فلسفه اقتصاد مقاومتی در تعارض است.
اگر نگاهی به تاریخچه برنامه‌های آشپزی داشته باشیم به این نتیجه می‌رسیم که در گذشته هم این نوع برنامه‌ها تولید و پخش می‌شد. اما تولید و پخش انبوه برنامه‌های آشپزی را می‌توان از تولید برنامه «بفرمایید شام» شبکه من و تو به این سو دانست. برنامه‌ای که با اهداف خاص و بیشتر با هدف عادی‌سازی روابط زن و مرد و صدالبته گسترش آن پخش می‌شد. وضعیت اسفبار اخلاقی این شبکه  و اینکه هر کس با آن قطع همکاری می‌کند می‌گوید مورد آزار جنسی قرار گرفته را به زمان دیگر موکول می‌کنیم. اما وقتی این شبکه معلوم‌الحال تبدیل به الگو و منشا تقلید تولید آثار قرار گیرد آن هم به این غلظت خود قابل تامل است.
اصلا مگر ما کم الگو داریم و یا چرا الگوسازی نمی‌کنیم که حالا مجبور به الگوبرداری از دیگران شویم؟ اصولا الگوبرداری به صورت این چنین ناشی از کم‌کاری اتاق فکر و تولید افکار است. چون الگوبرداری بدون توجه به شرایط خاص آن قطعا به بیراهه رفتن است. الگوبرداری رابطه عجیبی با هارمونی و هماهنگی اجزا دارد و اگر این عنصر نادیده گرفته شود، به ضد خود تبدیل می‌شود. موضوعی که در آشپزی و برنامه‌سازی صدا و سیما کاملا آشکار است.
در صدا و سیما دو نوع الگوبرداری به صورت عمده وجود داد؛ یکی به یک «دورهمی» که عین به عین الگوبرداری است یا «خندوانه» که تلفیقی است. یا «صندلی داغ» (تاک شو) در واقع نفس الگوبرداری اشتباه نیست بلکه نوع و چگونگی آن تعیین‌کننده درست یا غلط بودن آن است.
تقلید در پخش برنامه‌های آشپزی بدون در نظر گرفتن تأثیرات فرهنگی آن بر جامعه یعنی رفتن به بیراهه.




جمال شورجه در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐هزینه تولید سریال «موسی(ع)» توسط یک بانک تأمین شده اما برخی دلشان نمی‌خواهد من این سریال را بسازم!/مجیدی بیش از ۱۰۰ میلیارد برای ساخت «محمد…» هزینه کرد و ما با همان بودجه می‌خواهیم یک سریال ۶۰ قسمتی بسازیم/ در یکی دو ماه آینده تکلیفمان را با رسانه ملی روشن خواهیم کرد؛ اگر آنها جلو نیایند به سراغ مشارکت با شبکه‌های تلویزیونی خارجی می‌رویم

سینماروزان: جمال شورجه کارگردان سینمای ایران ماههاست به دنبال روی غلتک انداختن پروژه «موسی(ع)» است که پیشتر بنا بود توسط فرج الله سلحشور ساخته شود اما درگذشت این کارگردان کار تولید را به شورجه رساند.

جمال شورجه در تازه ترین گفتگویش درباره «موسی(ع)» که با «آینه نیوز» انجام شده با اشاره به جلب موافقت یک نهاد اقتصادی برای تأمین سرمایه این سریال هزینه تولید این سریال 60 قسمتی را برابر هزینه تولید فیلم «محمد…»مجیدی دانسته است.

متن گفتگوی شورجه را بخوانید:

بارها از زبان شما اخباری مبنی بر تولید سریال «حضرت موسی(ع)» مطرح شد اما گشایشی رخ نداد. این بار خیلی واضح و روشن بیان کنید گره رخ داده برای ساخت این سریال چیست؟ و اکنون در چه مرحله ای قرار دارید و اصلا برنامه زمان بندی شده ای را برای تولید این سریال در نظر گرفتید؟

ما هم از بابت وعده های مسئولان خسته شده ایم و منتظر ماندیم ببینیم که چه تصمیمی می گیرند تا تکلیف ما هم مشخص شود. به هر حال این پروژه میراث مرحوم سلحشور است که دست ما افتاده و درباره اش مسئول هستیم و نمی خواهیم در هر شرایطی تن به کار بدهیم. دوستان صدا و سیما این اواخر درگیر پخش برنامه های انتخاباتی بودند و حالا باید دید چه تصمیمی برای این پروژه می گیرند!

به نظر می رسد تنها مشکلات مالی سد راه ساخت این سریال بوده است. بودجه در نظر گرفته شده برای سریال «موسی(ع)» چقدر است و میزان اختلاف رقم پیشنهادی شما با میزان بودجه در نظر گرفته شده توسط صدا و سیما تا چه حد است؟

مشکل این جا است که دوستان صدا و سیما برای تولید سریال «موسی(ع)» همان رقمی را در نظر می گیرند که برای ساخت سریال های الف ویژه در نظر گرفتند. اما ما می گوییم تولید پروژه های تاریخی و دینی نیاز به شرایط خاصی دارد و برای سریال هایی مانند «موسی(ع)» و یا «سلمان فارسی» که جناب میرباقری دنبال ساختش بود باید ارقام بالاتری را در نظر بگیرند. اما استاندارد الف ویژه تلویزیون همین قدر است و ما هم نمی خواهیم با این مبلغ کار کنیم و باید تلویزیون این قابلیت را داشته باشد که برای تولید «موسی (ع)» الف ویژه ویژه در نظر بگیرد! چون کیفیت سریال خیلی مهم است. به نظرم تخصیص بودجه الف ویژه برای سریال «موسی(ع)» یک شوخی است و برای ساخت سریال هایی مانند «کیمیا» مناسب است اما پروژه ای که ما به دنبال تولیدش هستیم بودجه بیشتری می طلبد چرا که ساختار متفاوتی دارد و میزان حساسیت جامعه با توجه به وجود قصص قرآنی در آن بیشتر است. با این شرایط ترجیح می دهیم که با تلویزیون کار نکنیم چرا که آن ها عادت دارند همه چیز را کم کنند. ما هم می گوییم که برآورد بودجه مان به هیچ وجه زیاد نیست و توقع زیادی نداریم و می خواهیم به دور از ریخت و پاش بعضی ها فیلم بسازیم!

البته بودجه سریال «موسی(ع)» رقم کمی نیست و جزو پروژه های سنگین در مقیاس با رقم بودجه آثار ایرانی است! اشاره کردید که اگر خواسته تان برآورده نشود، ترجیح می دهید با تلویزیون کار نکنید. دنبال جذب سرمایه از نهادهای دیگر مانند  سازمان «اوج» هستید؟ مراکزی برای ساخت این سریال به شما قول همکاری داده اند؟

همین الان بودجه ساخت سریال «موسی (ع)» آماده است و همه چیز صحبت شده و توانستیم بودجه اش را از جایی بیرون از صدا و سیما فراهم کنیم. البته جایی که به ما کمک می کند، «اوج» نیست و یک بانک است که با نگاه اقتصادی ورود پیدا کرده و جدا از مساله فرهنگی با هدف درآمدزایی می خواهند در این پروژه سرمایه گذاری کنند.

پس چرا شروع به تولید سریال نمی کنید؟ مشکل چیست؟

ما ترجیح می دادیم که با تلویزیون خودمان این کار را به تولید برسانیم، چون آرزویمان از ابتدا این بود که یک اثر دینی برای مخاطبان رسانه ملی بسازیم و تولید این سریال می تواند برای تلویزیون یک افتخار محسوب شود. همه بودجه اش هم تامین شده و تنها باید پای کار بیایند. مدیران تلویزیون باید از خدایشان هم باشد که ما برایشان این سریال را بسازیم! ما به خاطر اهمیت ساخت یک اثر قرآنی همه تلاش خود را کردیم تا سرمایه تامین کنیم و نباید برخی سنگ اندازی کنند.

من متوجه نمی شوم که با توجه به گفته های شما مشکل عدم تولید این سریال در کجاست؟! فرمودید بودجه مورد نظرتان تامین شده و فیلمنامه هم که آماده است و شما هم که مدت ها آمادگی خود را برای تولید سریال «موسی(ع)» اعلام کرده اید! مورد دیگری هم مانده است؟!

به نظرم انگیزه های شخصی باعث شده که این سریال ساخته نشود. انگار بعضی ها با من مشکل دارند و اگر غیر از جمال شورجه هر فیلمساز دیگری معرفی می شد و همسو بود همه چیز تا به حال حل می شد. اما من نگاه خاص خودم را دارم و از اصول و تفکر خودم برای ساخت کوتاه نمی آیم. البته امیدوارم مشکل برخی ها با من حل شود!

باز هم می خواهید منتظر بمانید؟ سقفی برای زمان انتظارتان در نظر نگرفته اید تا در صورت عدم توافق با تلویزیون به سراغ گزینه های دیگر مانند شبکه نمایش خانگی و یا شبکه های بین المللی بروید؟

در یکی دو ماه آینده دیگر تکلیف مان را با رسانه ملی مشخص می کنیم. ما شبکه های بین المللی مختلفی در دنیا داریم که می توانند مشارکت کنند و اگر توفیقی حاصل شد که با رسانه ملی کار می کنیم وگرنه دیگر منتظر نمی مانیم و انشاء الله همین امسال کار را کلید می زنیم. سرمایه گذار ما به دنبال اهرم های خاصی برای تولید و عرضه سریال است از جمله این که دوربین و عوامل خود را طوری بچیند که اثر تشخص بین المللی پیدا کند. این پروژه کار سنگینی خواهد بود و ما نمی توانیم از نمایش معجزات پیامبر برای پایین بردن هزینه ها کم کنیم و برای جذابیت سریال نیاز به عوامل مختلفی داریم تا جلوه های ویژه سریال به خوبی نمایان شود.

پیش از این فیلم «محمد رسول الله(ص)» با وجود استفاده از عوامل مطرح بین المللی و به کارگیری مقدار زیادی «جلوه های ویژه»! آن چنان که باید نتوانسته بود تصویرگر نگاه آسمانی دین بر پرده تصویر باشد. شما هم همان مسیر را می خواهید طی کنید؟

این مقایسه غلط است و مرتضی میرباقری در تلویزیون هم همین قیاس را با فیلم «محمد رسول الله(ص)» داشت. قرار نیست سریال «موسی(ع)» با فیلم پیامبر جناب مجیدی مقایسه شود. آن ها بیش از 100 میلیارد برای ساخت فیلم هزینه کردند و ما با همان بودجه می خواهیم 60 قسمت سریال بسازیم. قرار هم نیست عوامل خارجی بیاوریم و همه عوامل سریال ما ایرانی هستند و از داشته های خودمان استفاده می کنیم اما از بهترین های فیلمبرداری و طراحی صحنه و بازیگری خواهند بود.

بودجه سریال «موسی(ع)» 100 میلیارد تومان خواهد بود؟

کمی بیشتر و یا کمتر از همین رقم خواهد بود که برای پروژه به این عظمتی درباره پیامبر و برهه ای تاریخی زیاد نیست. من می گویم مقایسه 3000 دقیقه تولید سریال با یک فیلم اساسا غلط است و ما از بودجه و برنامه خود عقب نشینی نخواهیم کرد و اگر بنا باشد تلویزیون پای کار بیاید که خوشحال می شویم و اگر نشد ما در بیرون می توانیم کار را انجام دهیم.

مانند پروژه «رستاخیز» به دنبال جذب سرمایه گذار خارجی نیستید؟

حتی برای آن جا هم داریم کار می کنیم. اما فکر می کنیم فعلا نیازی برای جذب سرمایه خارجی نداریم و ترجیح می دهیم همه چیز از داخل باشد اگر چه پیش بینی لازم برای جذب سرمایه خارجی هم انجام شده است.

به لحاظ توانایی فنی برای کارگردانی این پروژه عظیم مشکلی نمی بینید؟

ما به اندازه سن برخی از دوستان در کار تصویر هستیم و می دانیم چگونه اثری بسازیم که همچون سریال «یوسف پیامبر» در داخل و خارج از کشور مورد توجه بالای مخاطبان قرار بگیرد. همه حساسیت های ما این بوده است که هر کاری را تولید نکنیم و می دانیم اگر پروژه تولید «موسی (ع) ناموفق باشد دیگر نمی توان پروژه های دیگر دینی را در ایران تولید کرد. ما قرار نیست اعتبار خودمان را خراب کنیم و حتما کاری را تولید می کنیم که نگاه جهانی داشته باشد.




صداوسیما در انتخابات بی‌طرف است؟؟!

سینماروزان: در حالی که زمان مجاز تبلیغات انتخاباتی تا 8 بامداد پنجشنبه 28 اردیبهشت ماه بود اما قرارگیری آثاری از دو کاندیدای شورای شهر در کنداکتور روزهای پنجشنبه و جمعه رسانه ملی پرسش برانگیز شد.

به گزارش سینماروزان رضا ایرانمنش یکی از این دو کاندیداست که پنجشنبه شب با تله فیلمی به نام «مسافر» روی آنتن رفت.

«مسافر» حدود 12 سال پیش و با مضمونی پیرامون اهمیت رأی دادن به کارگردانی محمد دستگردی ساخته شد و به جز ایرانمنش بازیگرانی همچون  پرستو صالحی، نفیسه روشن، فرامرز صدیقی، هائده حائری و پوریا پورسرخ در آن ایفای نقش داشتند.

هادی ساعی دیگر کاندیدای شورای شهر است که فیلم «پی22»حسین قاسمی جامی با بازی او در کنداکتور پخش روز جمعه رسانه ملی قرار گرفته است.  امین حیایی، نسرین مقانلو و افسانه بایگان دیگر بازیگران «پی22» هستند؛ فیلمی که درباره دلاوریهای نیروی دریایی ایران است.

قرار گرفتن آثاری از دو کاندیدای شورای شهر در باکس پخش از تلویزیون در روزهایی که تبلیغات انتخاباتی ممنوع است این پرسش را به ذهن خلق میکند که آیا بازیگری کاندیداها در آثار داستانی و پخش آنها در ایام ممنوع التبلیغ نمیتواند تبلیغ تلقی شود؟




محمد کاسبی در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐۳۹ سال از انقلاب مي‌گذرد ولي مي‌بينم مسئولان فرهنگي ما همان دوستان قديم هستد/آقايان چرا ول نمي‌كنيد ميز‌ها را؟ اگر قرار بود شما كار مفيدي بكنيد كه در طول اين۴۰ سال تركانده بوديد!/هيچ كدام از مدیران قدیمی حاضر نيستند مسئوليت را ول كنند و بروند چون می‌دانند اگر بروند دیگری کاری با این حقوق و مزایا پیدا نمی‌کنند/حتي اگر دزدي طرف معلوم شود از اين اتاق مي‌رود به اتاق بغلي و تنها ميز كارش عوض مي‌شود/چندين سال است كه قصه‌ها ضعيف، بازيگري ضعيف و سريال‌ها هم ضعيفند/طبقه کارگر به جاي تماشاي سريال‌هاي ضعيف تلويزيون، پاي ماهواره مي‌نشينند/مناظره‌هاي رياست‌جمهوري را نگاه كنيد ببينيد وضع فراموشی فرهنگ چطور است!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: محمد كاسبي از جمله بازیگران رشدکرده در سینمای بعد از انقلاب اسلامی و از محصولات اولیه حوزه هنری است که در سالهای بعدتر در تلویزیون هم تجربیات مختلفی را از خود به جای گذاشت.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» کاسبی که سال گذشته یک فیلم مفرح با نام «رفقای خوب» را روی پرده داشت بعد از چند سال دوری از تلویزیون اين روزها سرگرم بازي در سريال «سر دلبران» است كه با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج براي پخش در شبكه 2 سيما در ايام ماه مبارك رمضان توليد ميشود.

بهانه گفتگو با كاسبي حضور در این سریال بود اما زودتر از حد تصور بحث به سمت نقضانهای مدیریت فرهنگی رسید.

«سر دلبران» چندمين همكاري شما با محمدحسين لطيفي است؟

من از بنيانگذاران حوزه هنري بودم و حدود سيوخردهاي سال پيش محمدحسين لطيفي كه آن سالها نوجوان بود، به حوزه آمد و از آن سالها وي را ميشناسم. اولين كار مشتركمان نيز به فيلم سينمايي «دنياي وارونه» به كارگرداني شهريار بحراني بازميگردد كه من در آن بازي ميكردم و لطيفي طراح لباس و صحنه بود. دومين همكاري ما نيز سريال بسيار زيباي «صاحبدلان» بود كه واقعاً سريال عجيب و غريبي بود و فكر ميكنم بهترين سريالي باشد كه در تلويزيون توليد شده است. اين سريال هم براي ماه رمضان توليد شده بود و درباره حرمت قرآن و اعتقادات بود. اكنون هم سومين همكاري من با محمدحسين لطيفي است كه در سريال «سر دلبران» مشغول بازي هستم و قرار است براي ماه رمضان آماده شود.

درباره موضوع سريال «سر دلبران» بگوييد!

داستان سريال را كه نميتوانم لو بدهم و اصلاً از نظر حرفهاي درست نيست. حتي گروه توليدكننده سريال هم نظرشان اين است كه تا زمان پخش «سر دلبران» هيچ خبري درباره داستان سريال منتشر نشود. ولي ميتوانم بگويم داستان و موضوع نويي دارد و اميدوارم بينندهها هم آن را دوست داشته باشند.

شما همانطور كه گفتيد سابقه بازي در سريالهاي مناسبتي ماه رمضان را داريد، سريالهاي ماه رمضان با ديگر سريالهايي كه طي سال از تلويزيون پخش ميشوند بايد تفاوت داشته باشد؟

نظرات درباره اين موضوع متفاوت است. بعضي از هنرمندان و البته مديران تلويزيون معتقدند كه در ماه رمضان حتماً بايد سريال مفرح و شاد پخش شود. من دليل اين اصرار را نميدانم، شايد فكر ميكنند براي كسي كه روزه ميگيرد روزهداري خيلي سخت است و بايد با پخش سريال مفرح و نشاطآور از سختي روزهداري كم كرد. اگر اين فكر را ميكنند بايد بگويم فكرشان خيلي عجيب و كودكانه است. من مخالف پخش سريال شاد براي ماه رمضان نيستم ولي اين اصرار را ندارم كه حتماً بايد سريال شاد و مفرح باشد. اين تأكيد از كجا آمده؟ سؤال من اين است!

ولي بعضاً ميگويند بايد سريال ماه رمضاني رويكرد مذهبي و آموزنده داشته باشد!

من در كليت تفاوتي بين سريالي كه در ماه رمضان پخش ميشود و سريالي كه در نوروز پخش ميشود نميبينم، به شرط آنكه به گفته امام خميني (ره) درباره اينكه راديو و تلويزيون دانشگاه باشد، عمل شود. مگر در دانشگاه برنامه درسي براي مهر و آبان يا عيد متفاوت است؟ همه سال يك برنامه درسي وجود دارد. اما بدي كار اين است كه راديو و تلويزيون ما دانشگاه نيست. همين باعث به هم ريختگي و ازهمگسيختگي ميشود. اگر اين جور نبود تنها فرق برنامه عيد و برنامه ماه رمضان بايد در اين بود كه آن 13، 14 قسمتي بود و اين يكي 30 قسمتي! وگرنه هر دو را بايد بتوان در طول سال پخش كرد.

اما در سالهاي اخير شاهد افت كيفيت سريالهاي مناسبتي ماه رمضان بودهايم، اين مشكل از كجا آب ميخورد؟

بزرگترين مشكل ما اين است كه سريالهايمان قصه و داستان قوي ندارند. سازمان صداوسيما سالها است از اين كار دست برنداشته كه با يك سيناپس يا خلاصه داستان يا حتي يك طرح فيلمنامه كار توليد سريال را شروع ميكند و در بين كار هي داستان به فيلم اضافه ميشود. اين كار باعث ميشود قصهها غلط و ضعيف از آب در بيايد. چه كسي هم بايد آن فيلمنامه بد و ضعيف را غير از من بازيگر اجرا كند؟! آن وقت است كه هي ما بازيگرها بايد بر سرمان بزنيم كه اين كار اشتباه است ولي نه گوش شنوايي و نه فرصتي براي اصلاح است.

اين مشكل را چه كسي بايد حل كند؟

صداوسيما نبايد تا فيلمنامه سريال كامل نشده دست به توليد سريال بزند. بايد داستان قوي انتخاب كند. بعد از داستان بايد «كَست» قوي چيده شود و بازيگران خوبي انتخاب كند و در نهايت كارگردان خوب كه نقش آشپز را دارد. متأسفانه چندين سال است كه قصهها ضعيف، بازيگري ضعيف و سريالها هم ضعيفند. نتيجهاش اين ميشود كه بينندهها كنترل تلويزيون را دستشان ميگيرند و هي كانالها را عوض ميكنند.

سال گذشته مطرح شد كه سريالهاي ضعيف ماه رمضان باعث رونق سينما شده است، اين را قبول داريد؟

سينما مقولهاش فرق ميكند. آدمهاي خاصي سينما ميروند و كاري به اين ندارند كه سريال تلويزيون خوب است يا بد است! موضوع فروش سينما چندان با تلويزيون تداخل پيدا نميكند، چون كساني كه سريال نگاه ميكنند معمولاً خانوادههاي معمولي هستند كه كارگر و خانهدار هستند و اگر يك خانواده چهار نفره بخواهند براي ديدن فيلم به سينما بروند و يك فيلم ساده را تماشا كنند حداقل مخارجشان با تنقلات و هزينه رفت و برگشت 100 هزار تومان ميشود.

احتمالاً به خاطر هزينههايش به سينما نميروند، پس چكار ميكنند؟

من به شما ميگويم چكار ميكنند، آنها به جاي تماشاي سريالهاي ضعيف تلويزيون، پاي ماهواره مينشينند.

مسئولان فرهنگي بايد كاري كنند كه بازار ماهواره كمرونق شود، نه اينكه باعث رشد مخاطبانش شوند!

سياستمداران و مسئولان فرهنگي حرف زياد ميزنند و نميدانم چرا از اين حرف زدن خسته نميشوند. من محمد كاسبي، در 22 بهمن سال 57 مسئول نمايشهاي راديويي شدم. 39 سال از آن زمان ميگذرد ولي ميبينم مسئولان فرهنگي ما همان دوستان قديم و همكاران من در آن سالها هستند. آقايان ول كنيد! چرا ول نميكنيد ميزها را؟ اگر قرار بود شما كار مفيدي بكنيد كه در طول اين40 سال تركانده بوديم!

چرا اين دسته از مديرها كنار نميكشند؟!

چون جاي ديگري بهشان اينقدر پول نميدهند! اصلاً معلوم نيست از پشت ميز مسئوليت كنار بروند كسي به آنها كار بدهد يا اگر بدهد اينقدر حقوق و مزايا بدهد. براي همين هيچ كدامشان حاضر نيستند مسئوليت را ول كنند و بروند.

بالاخره يك مدير چه در حوزه فرهنگي و چه در ديگر حوزهها بايد پاسخگوي كارهايش باشد!

ما در كشورمان قويترين واكسن دنيا را داريم به اسم واكسن «ضد انتقاد». مسئولان ما اين واكسن را كه تنها و تنها در كشور ما پيدا ميشود، ميزنند و ديگر به هيچكس پاسخگو نيستند. حتي اگر دزدي طرف معلوم شود از اين اتاق ميرود به اتاق بغلي و تنها ميز كارش عوض ميشود.

با اين وضعيت اميدي به اصلاح وضعيت فرهنگي هست؟!

ما همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد ديگر. الان چند ماه است گروه سريالسازيمان در شهر يزد مشغول كار است و ما به طور دائم مابين تهران و يزد در حال جابهجايي هستيم و خدا شاهد است در پرواز با «ايران اير» و «آسمان» هميشه و هميشه كمترين تأخيرمان يك ساعت و نيم تا دو ساعت بوده و حتي براي يك بار نشده از بلندگوي فرودگاه بگويند مسافران محترم از اينكه پروازتان تأخير دارد، عذرخواهي ميكنيم. اين وضعيت فرهنگي ما است، وضع در باقي جاها هم همينطور است! همين مناظرههاي رياستجمهوري را نگاه كنيد ببينيد وضع فراموشی فرهنگ چطور است!

اميدوارم اين وضعيت براي كشور و بهخصوص مديريت فرهنگي بهتر شود، سؤال آخر اينكه «سر دلبران» قطعاً در ماه رمضان پخش ميشود؟

همه انسانيت و معرفت را موش نخورده و هنوز هم چيزي از آن باقي مانده، اما كم است، انسانيت در اقليت است، معرفت در اقليت است، مديريت خوب در اقليت است، سريال خوب در اقليت است و فيلم خوب در اقليت است! در صورتي كه ما همه يادمان است كه اينها زماني در اكثريت بودند. درباره سريال «سر دلبران» هم من فكر ميكنم حرف جديدي براي گفتن دارد و افرادي مثل من آن را دوست دارند. البته بچهها دارند كارشان را با جديت انجام ميدهند اما با حجم كاري كه باقي مانده بعيد ميدانم به ماه مبارك رمضان برسد تا حالا ببينم خدا چه ميخواهد.




ادعاهای بازیگر غول‌پیکر سینما و تلویزیون⇐ بخاطر حضور در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن بایکوت شدم!!!/از بالیوود پیشنهاد داشتم اما رد کردم!

سینماروزان: احمد ایراندوست بازیگری که بیش از همه به واسطه فیزیک متفاوتش نزد مخاطبان شناخته شده است در گفتگویی با «فرهنگ نیوز» در کنار صحبت درباره تازه ترین فعالیتهایش ادعایی را مطرح کرده درباره بایکوت از سوی کارگردانان تلویزیون و سینما بخاطر شرکت در راه پیمایی 22 بهمن.

به گزارش سینماروزان احمد ایراندوست درباره تازه ترین فعالیتهای بازیگریش گفت: بازی در فیلم «سازش» با نام قبلی «پا تو کفشم نکن» را اخیرا پشت سر گذاشتم. این فیلم درونمایه ای طنازانه دارد و اولین تجربه کارگردانی حسین فرحبخش در حیطه سینمای کمدی است. فرحبخش پیش از این فیلمهایی با درونمایه سیاسی مثل «زندگی خصوصی» یا اجتماعی مانند «مستانه» را انجام داده بود اما «سازش» فیلمی است کاملا کمدی.

ایراندوست درباره فضای حاکم بر «سازش» اظهار داشت: فیلم در کنار رگه های طنز، مایه های فانتزی هم دارد و سعی شده کنتراستی ایجاد شود میان آنچه در واقعیت می بینیم با آنچه در رویاهایمان با آن روبرو هستیم. تیم بازیگران کار و از جمله علی صادقی، سیروس گرجستانی، سحر قریشی و بهنوش بختیاری چهره هایی هستند که پیشتر آنها را در آثار کمدی دیده ایم و اینجا من نقش برادر سحر قریشی را ایفا می کنم؛ نقشی با مایه های کمدی موقعیت.

احمد ایراندوست با اشاره به نوعی از سینمای بدنه که «پویافیلم» شرکت متبوع فرحبخش را به آن میشناسند اظهار داشت: به هر حال پویافیلم موسسه ای متعلق به بخش خصوصی است و طبیعی است که به سمت سینمای تجاری و مورد پسند مخاطبان در گیشه ها برود؛ در چنین سینمایی برای آن که قدرت ریسک پایین بیاید باید برنامه ریزی دقیقی برای صرف بودجه داشت. آنچه من در همکاری با فرحبخش کارگردان دیدم تسلطش بر دکوپاژ دقیق و منطبق با فیلمنامه بود ضمن اینکه به لحاظ عمل به تعهدات مالی هم انصافا همه چیز به موقع انجام شد.

پیشنهادات سطحی را نمی پذیرم حتی اگر صدمیلیون بدهند
بازیگر آثاری نظیر «اخراجیها2» و «بیداری رویاها» با اشاره به پیشنهادات تلویزیونی گفت: پیشنهاد هست اما برخی از پیشنهادات آن قدر سطحی، مسخره و تحقیرآمیز است که ترجیح میدهم حتی اگر صدها میلیون بدهند ایفای نقش نکنم. همه جای دنیا بازیگرانی دچار فیزیک آماده و قدبلند بهترین گزینه ها برای ایفای نقشهای اکشن هستند اما در اینجا چون دور ژانر اکشن را خط کشیده ایم همه می خواهند به ابلهانه ترین شکل ممکن این بلندی قد را عاملی کنند برای خنده گرفتن که اصلا منطقی نیست.

وی ادامه داد: مسأله ای که اخیرا هم برایم پیش آمده بود این است که برخی از کارگردانان چون در راه پیمایی 22 بهمن شرکت کردم مرا بایکوت کردند! برایم عجیب است وقتی به خاطر ملیتم در راه پیمایی 22 بهمن شرکت کردم از یک طرف رسانه های معاند مانند بی.بی.سی و رادیوفردا به تمسخر پرداختند و از آن سو برخی از کارگردانان تلویزیون صراحتا حتی با وجود داشتن قرارداد، مرا از ترکیبشان حذف کردند! این مسأله را به مدیران حراست سازمان صداوسیما هم گوشزد کردم و دیگر نمی دانم پیگیر ماجرا شدند یا نه.

گعده گرایی عامل افت کیفی محصولات تلویزیونی است
احمد ایراندوست با ذکر «گعده گرایی» به عنوان عاملی دیگر بر کم کاری برخی بازیگران گفت: کلا در سینما و تلویزیون یک سری گعده یا باند وجود دارد که هموار با هم هستند و از پشت صحنه تا جلوی دوربین را پر میکنند شاید برای همین است که ناگهان می بینی در شش ماه یک بازیگر 5 فیلم بازی میکند و یکی دیگر دو سال است بیکار است. شاید یک دلیل افت کیفی محصولات بخصوص در تلویزیون هم همین گعده گرایی است. فقط یاد گرفتیم ظاهر را درست کنیم و مدام در شعار از اهمیت توجه به تخصص بگوییم اما در باطن نه.

بازیگر مجموعه هایی همچون «مختارنامه» و «شبهای برره» با اشاره به رقابت شدیدی که در این سالها میان رسانه ملی و مدیومهایی دیگر مانند شبکه خانگی و البته ماهواره پیش آمده گفت: به نظرم هنوز هم اگر کار را به کاردان بسپرند و از کارگردانان و تهیه کنندگان امتحان پس داده استفاده کنند شک نداشته باشید که مخاطب باز هم سراغ تلویزیون خودمان می آید. ما زمانی «خنده بازار» را با حداقل هزینه روی آنتن داشتیم که به اندازه خود مخاطب هم داشت اما دیگر چنین برنامه های کم هزینه ای هم تولید نمی شود و به جایش شبکه های مختلف پر شده اند از برنامه های گفتگومحور!

آنها که به سراغ شبکه های ماهواره ای میروند بعد از مدتی سرخورده میشوند
ایراندوست با اشاره به مهاجرت برخی بازیگران به شبکه های ماهواره ای اظهار داشت: آن طرف هم خبری نیست. می روند و بعد از چند ماه سرخورده می شوند چون به هر حال هنر باید در وطن به اوج برسد.

وی ادامه داد: خودم از بالیوود چندین بار پیشنهاد داشتم آن هم به واسطه «آکشی کومار» که جزو دوستان نزدیکم است و البته پول خوبی هم می دادند اما نرفتم چون دوست دارم در کشورم دیده شوم.




همزمان با ادامه ممنوعیت پخش تیزر تلویزیونی «سه بیگانه» رخ داد⇐شورای صنفی نمایش با انتشار بیانیه‌ای تبعیض رسانه ملی در پخش تیزر آثار سینمایی را محکوم کرد

سینماروزان: صداوسیما در این سالها همواره در پخش تیزرهای آثار سینمایی گزینشی خاص داشته که نتیجه آن ایجاد فضای تبلیغی برای برخی آثار و بایکوت برخی دیگر از آثار بوده است.

به گزارش سینماروزان اکران نوروزی هم همراه بوده است با ادامه تبعیض در صداوسیما. تبعیضی که باعث شد فیلمی مانند «سه بیگانه» از هر گونه پخش تیزر تلویزیونی محروم شود و آثاری دیگر که با حمایتهای چند ارگان تولید شده بودند فراوان تیزر داشته باشند.

در این اوضاع و احوال قبل از همه این دست اندرکاران تولید «سه بیگانه» بودند که به انتقاد از این تبعیض پرداختند و به دنبال آن نیز سینماگرانی مستقل مانند سعید سهیلی به انتقاد پرداختند و در نهایت نیز جامعه صنفی تهیه کنندگان این تبعیض را محکوم کرد.

به تازگی شورای صنفی نمایش هم با انتشار بیانیه ای و با تأکید بر آن که محصولات سینمایی مصداق بارز تولید ملی هستند به انتقاد از تبعیض در پخش آگهی آثار سینمایی در تلویزیون پرداخته است و ابراز امیدواری کرده است که به جای تبعیض، تلویزیون دست سینما را بفشارد.

متن کامل بیانیه شورای صنفی نمایش را بخوانید:

به نام تغییردهنده دلها و دیده‏‌ها
سينماى ايران سينمایى است كه توانسته بر مرتفع‌ترین قله های سینمایی جهان بایستد و نماینده‌ای شایسته برای کشوری باشد که سالهاست مركز توجه قدرت هاى بزرگ جهان است.
سينما پرچمدار فاخرترین و ارزشمندترین آثار فرهنگی دنياى امروز است و مخاطب اين فرهنگ عموم مردم جامعه… خوب مى‌دانيم رسانه‌ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود، رسالتش ارتقاء و تكثير فرهنگ براى همه ملت و عموم مردم است، جای تبعيض و اينكه هر روز خطوط قرمزى جديد را براى همراهى تلویزيون و سينما تعريف كنيم بايد دست هم را گرم بفشاريم و فراموش نكنيم تبليغ سينما و فيلم هاى سينماى ايران حمايت بى چون و چرا از توليد ملّى و داخلى است چراكه در سالهای اخیر حمايت از توليد ملى و داخلى همواره مورد تأكيد و   اهميّت از سوی مقام معظم رهبری بوده و هست. براى فيلم هاى اكران نوروزى يا تبليغ نداشتيم و اگر در مواردى هم داشتيم كم بود و دير هنگام..!

با تمام اين شرايط جبرى… حضور گسترده و پرشور مردم عزيز در در ايام نوروز در سينماها مى ستائيم، اين حضور سرشار از شوق تعبیری روشن از همدلی و مهربانی بود كه قدردان آن هستيم.
جا دارد از همكارى، حضور و ميزبانى سينماداران گرامى و دست اندركاران سينماها كه سانسهاى فوق العاده آنها تا نيمه شب و حتى در بعضى از موارد تا دم صبح  ادامه داشت تشكر و قدردانى ويژه را داشته باشيم.
دست در دست هم دهيم به مهر كه رونق وسربلندى سينماى ايران باعث عزّت و مدال افتخارش بر گردن همه ى ايران وايرانى ست




قابل توجه مدیران رسانه ملی⇐فضاي مجازي با تلويزيون آن می‌کند که تلويزيون با سینما کرد!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: سيزده روز تعطيلات نوروزي به پايان رسيد و ويژه‌برنامه‌ها و سريال‌هاي مناسبتي اين ايام يا تمام شده‌اند يا آخرين جلسات و قسمت‌هاي خود را پشت سر مي‌گذارند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» با پايان يافتن دوره پخش برنامه‌هاي ويژه نوروز و بازگشت برنامه‌هاي تلويزيوني به روال عادي خود، فرصت خوبي براي ارزيابي آنچه در ايام عيد سال 96 از جعبه جادويي براي مخاطبان برنامه‌هاي سيما پخش شد، فراهم شده است.

در این شرایط مرور نظرات منتقدان تلویزیون درباره کیفیت برنامه های این رسانه جالب به نظر می رسد.

تلويزيون از فضای مجازی عقب افتاده
سيدرضا صائمي، منتقد سينما و تلويزيون، معتقد است تلويزيون نتوانسته در ايام عيد نوروز مخاطبانش را حفظ كند. صائمي درباره سريال‌هاي نوروزي تلويزيون مي‌گويد: هيچ كدام از سريال‌هايي كه در عيد پخش شد حال و هواي نوروز نداشتند. يكي از دلايلي كه باعث محبوبيت سريال «پايتخت» شد، اين بود كه حال و هواي عيد و ديد و بازدید و سفرهاي نوروزي را داشت. هر وقت هم كه اين سريال باز پخش مي‌شود دوباره آن حال و هواي نوروز را تجديد مي‌كند. صائمي مي‌افزايد: اگر سريال‌هاي نوروزي چند سال اخير تلويزيون را بررسي كنيم، مشاهده خواهيم كرد كه در موضوعات به حيطه تكرار افتاده‌اند و حتي بازيگران تكراري در آنها بازي مي‌كنند و نشانه‌اي از جذابيت‌هاي گذشته در آنها ديده نمي‌شود.

اين منتقد، افزايش حضور مردم در شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي را يكي ديگر از دلايل كاهش بيننده‌هاي تلويزيون عنوان مي‌كند و مي‌گويد: تا همين چند سال پيش گستره شبكه‌هاي اجتماعي و حضور در فضاي مجازي بسيار كمتر از اكنون بود اما الان بيشتر زمان فراغتي كه افراد در اختيار دارند به جاي استفاده از تلويزيون با فعاليت در فضاي مجازي پر مي‌شود. اين پديده تا حد زيادي فراتر از تلويزيون است و ديگر تفريحات از جمله سينما را نيز تحت تأثير قرار داده است.

صائمي همچنين سينما را عامل كسادي بازار تلويزيون در نوروز عنوان مي‌كند و معتقد است: سينما به دليل اينكه فضاي بازتري نسبت به تلويزيون دارد و خطوط قرمز در آن كمتر است، امكان ايجاد جذابيت‌هاي بيشتري براي جذب مخاطب دارد و چه پارسال و چه امسال استقبال مردم از سينماها بيشتر از تلويزيون بوده است، سانس‌هاي فوق‌العاده اكران سينماها در دو سال اخير بسيار بيشتر شده، حتي بسياري از مردم در سيزده بدر ترجيح دادند براي تفريح به سينما بروند. وي با اشاره به فيلم سينمايي «خوب، بد، جلف» كه ادامه سريال «پژمان» است، مي‌گويد: اين فيلم در قياس با نمونه تلويزيوني‌اش بسيار موفق‌تر و جذاب‌تر شده و در آن امكان شوخي‌هاي بيشتر در نمونه سينمايي وجود دارد و رنگ و لعابش نيز بهتر است. حتي حضور «پژمان جمشيدي» در سريال «ديوار به ديوار» هم نتوانست به ديده شدن اين سريال كمك كند.
منتقد سينما و تلويزيون مي‌گويد: نوروز زمان خوبي بود تا سينما و تلويزيون در يك رقابت داشته‌هاي خود را رو كنند و ميزان محبوبيت‌شان محك بخورد كه موفقيت سينما نشان داد مردم به چه چيز علاقه بيشتري دارند. وي مي‌افزايد: در كنار برنامه‌هاي نمايشي، برنامه‌هاي تركيبي نيز بخش مهمي از جدول پخش نوروزي سيما را تشكيل مي‌داد؛ برنامه‌هايي كه حتي نتوانستند موفقيت‌هاي سال گذشته خود را تكرار كنند. صائمي معتقد است: سال گذشته «خندوانه» با راه‌اندازي «لباهنگ» و با حضور «جناب خان» بيننده‌هاي زيادي داشت اما امسال در نبود «جناب خان» و با آوردن عروسك‌هاي مسخره و راه‌اندازي مسابقه «ادابازي» نتوانست به موفقيت قبلي خود دست پيدا كند. وي همچنين با اشاره به برنامه «سه ستاره» با اجراي احسان عليخاني، تأكيد مي‌كند: اين برنامه در حال تكرار خودش است و در موضوعات، اجرا و حتي مهمان‌ها همان سبك سابق را دارد.

صائمي در جمع بندي سخنانش مي‌گويد: «جلوتر بودن سينما از تلويزيون»، «گسترش فضاي مجازي و ناتواني صداوسيما در رقابت با آن» و «عدم جذابيت و نوآوري در برنامه‌هاي نوروزي» دلايل افت ميزان مخاطب تلويزيون در نوروز بود.

تاريخ براي تلويزيون تكرار مي‌شود

مازيار معاوني، منتقد تلويزيون نيز معتقد است جنگ‌هاي نوروزي تلويزيون چند سالي است كه روال ثابتي را طي مي‌كند و اين وضعيت براي مخاطبان تلويزيون راضي‌كننده نيست. معاوني مي‌گويد: چندين سال است كه در كنار برنامه‌هاي نمايشي، جنگ‌هاي طنز تلويزيوني براي نوروز توليد مي‌شود و از حدود 15 سال پيش بر حجم و اهميت اين جنگ‌ها افزوده شد ولي امسال هم شاهد آن بوديم كه روال توليد اين برنامه تغييري نداشته و فاقد نوآوري در برنامه‌سازي بوده‌اند.

وي مي‌افزايد: كاهش ميزان مخاطب تلويزيون صرفاً به ايام نوروز باز نمي‌گردد، حتي در جهان نيز شاهد آن هستيم كه مخاطبان شبكه‌هاي تلويزيوني افت داشته است. براي تلويزيون تاريخ در حال تكرار شدن است، همان طور كه در دهه 1950 ميلادي به بعد تلويزيون به ميزان مخاطبان سينما ضربه زد و از آن كاست، اكنون فضاي مجازي به خاطر جذابيت‌هايش در حال ضربه زدن به جايگاه تلويزيون است. در كنار آن شبكه نمايش خانگي و شبكه‌هاي ماهواره‌اي نيز به شدت فعال هستند و مخاطبان تلويزيون را به سمت خود جذب مي‌كنند.
اين منتقد با نقد نوع برنامه‌سازي در شبكه‌هاي سيما مي‌گويد: شبكه‌هاي يك و 2 سيما در حالي كه هر دو زيرمجموعه يك مديريت كلان هستند در ايام عيد برنامه مسابقه آشپزي برگزار كردند كه سبك و سياق اجراي آنها دقيقاً بر اساس مدل برنامه‌هاي ماهواره‌اي بود، حتي نمونه‌اي كه در شبكه فارسي زبان ماهواره‌اي پخش شد و حدود هفت سال است كه پخش مي‌شود بهتر و موفق‌تر از آن چيزي است كه تلويزيون توليد كرده است.
معاوني با اشاره به رويكرد شبكه 3 در تعامل با مخاطبان جوان و ميدان دادن به جوان‌ها تصريح مي‌كند: شبكه 3 را مي‌توان به خاطر رويكردش موفق‌ترين شبكه تلويزيون ناميد. در بين برنامه‌هاي غيرنمايشي نيز برنامه «آقاي گزارشگر» شبكه 3 به خاطر توليد آيتم‌هاي جديد و به كارگيري جواناني مثل اميرحسين ميثاقي و محمدرضا احمدي مخاطبان خوبي جذب كرده بود. اين برنامه به شرط نخ‌نما نشدن و دچار نشدن به سرنوشت برنامه «قوي‌ترين مردان ايران» كه سال‌ها در نوروز پخش مي‌شد، مي‌تواند جزو برنامه‌هاي خوب نوروزي باشد.

وي با طرح اين سؤال كه آيا مي‌توان گفت همه بيننده‌هاي تلويزيون علاقه‌مند تماشاي مسابقات آشپزي يا گزارشگري ورزشي هستند، مي‌گويد: مديران تلويزيون بايد بگويند كه براي ديگر مخاطبان‌شان چه برنامه‌اي را در نظر گرفته بودند كه آنها را ترغيب كنند در نوروز تماشاگر برنامه‌هاي تلويزيون باشند! بيننده‌هاي تلويزيون مي‌توانند با پايان گرفتن ايام نوروز، به مجموعه سيما و آنچه از تلويزيون ديده‌اند نمره بدهند؛ نمره‌اي كه مي‌تواند نشانه‌اي از قبول يا رد شدن كارنامه 13 روزه نوروز 96 سيما باشد.




پرسشهای قابل تأمل یک رسانه⇐مالک اصلی «خوب بد جلف» کیست؟/آیا پخش تیزرهای فیلم در تایم طلایی محصول توافق مدیران صداوسیما با تهیه‌کنندگان است؟/ آیا «کلاه قرمزی» که در سازمان تولید شده هم می‌تواند با تغییر نام در سینما عرضه شود؟

سینماروزان: اولین ساخته سینمایی پیمان قاسم خانی با عنوان «خوب بد جلف» پرفروشترین فیلم اکران نوروزی بوده است و حجم بالای تبلیغات تلویزیونی-محیطی فیلم باعث شده فروش فیلم روزبروز هم افزایش یابد.

از زمان استارت برای تولید این فیلم گرفته تا بعدتر حین رونمایی در جشنواره و حالا حین اکران همواره این فیلم به عنوان دنباله ای بر سریال موفق «پژمان» نگریسته شده است بخصوص که در برهه هایی بنا بود این فیلم را هم سروش صحت یعنی کارگردان «پژمان» بسازد ولی شرایط مهیا نشد.

در این شرایط «صابرنیوز» که از رسانه های منسوب به جریان اصولگراست با ارائه گزارشی درباره کپی رایت «خوب بد جلف» سخن گفته است و چون اساس داستان و کاراکترها برآمده از سریال «پژمان» است مالکیت آن را برای صداوسیما دانسته است. این رسانه حتی این فرض را مطرح کرده که پخش تیزرهای فراوان برای این فیلم میتواند این گمانه را مطرح کند که شاید توافقی میان صداوسیما و تهیه کنندگان این فیلم-که یکی از آنها محمد امامی تهیه کننده پرحاشیه «شهرزاد» است- بر سر مالکیت نسخه سینمایی رخ داده باشد.

متن گزارش «صابرنیوز» را بخوانید:

حق مؤلف یکی از انواع مالکیت فکری است که به حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری گفته می‌شود.حق مؤلف شامل دو بخش می‌باشد: حقوق مادی و حقوق معنوی پدیدآورنده اثر، حقوق مادی حق مالکیتی است که به لحاظ زمانی محدود است و بوسیله پدیدآورنده قابل انتقال یا واگذاری به غیر می‌باشد همانند سایر دارایی‌های مادی. محافظت از حقوق معنوی نیز بر اساس این نظر است که اثر خلاقانه بصورتی بیان شخصیت پدیدآورنده‌است، بنابراین حقوق معنوی برای پدیدآورنده شخصی می‌باشد و قابل انتقال به غیر نیست.
فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» به کارگردانی پیمان قاسم خانی و تهیه‌کنندگی محسن چگینی و عبدالله اسکندری که در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر نمایش و جزء فیلم های اکران نوروزی انتخاب شده است. عوامل و محتوای «خوب، بد، جلف» ادامه دهنده سریال «پژمان» بوده و می توان سند این مدعا را در مصاحبه پژمان جمشیدی بیشتر مطلع شد که وی در مصاحبه ای در خصوص فیلم گفت: فیلم «خوب، بد، جلف» به نوعی ادامه سریال پژمان است. ابتدا قرار بود فیلم سینمایی «پژمان» ساخته شود، اما به دلیل تغییراتی که در کادر مدیریتی تلویزیون به وجود آمد این اتفاق صورت نگرفت و فیلم «خوب، بد، جلف» ساخته شد.» و یا مدیر سابق شبکه سه گفته بود: منتظر «پژمان 2» به شکل سینمایی – سریال باشید.

اما سوالی مهم از مدیران سازمان رسانه ملی؛ سهم صدا و سیما در این فروش میلیاردی فیلم چیست؟

بنا به توضیحات داده شده سازمان صدا و سیما مولف سریال «پژمان» است چون هزینه های سریال را به تهیه کننده داده و بارها سریال در شبکه های مختلف پخش شده است.

اما که اگر با تغییر نام فیلم و همچنین تغییرات جزئی در فیلمنامه مسئله حقوق مؤلف که همانا حق سازمان صداو سیما و بیت المال است، را راهی برای دور زدن قانون محسوب کرد، این مسئله فتح بابی می شود برای دیگر آثار سازمان صدا و سیما که با روش عوامل فیلم «پژمان» فیلم شان را در سینما یا دیگر رسانه های تصویری ارائه کنند؛ به طور مثال آیا «کلاه قرمزی» که در سازمان تولید شده می‌تواند با تغیر اسم در سینما و یا شبکه خانگی توزیع شود؟

مدیران سازمان صداو سیما باید نسبت به این مهم به افکار عمومی پاسخگو باشند، زیرا ارتباط مخاطب با سریال «پژمان» از رسانه ملی و شبکه سوم آغاز و اکنون نیز تماشاگران به خاطر آن ارتباط که بهترین تبلیغ برای فیلم بوده به تماشای فیلم می روند و به دنبال ادامه داستان «پژمان» هستند.

رسانه ملی شاید به خاطر تغییرات مدیراتی که در ابتدای امسال شاهد آن بودیم از این مهم غافل شده اند اما باید مدیران دلسوز و زحمتکش تلویزیون به این مهم عنایت بیشتری داشته باشند به این دلیل که اگر سریال «پژمان» در سازمان تولید و پخش نمی‌شد «خوب بد جلف» چنین فروشی می توانست داشته باشد؟

موضوع دیگر پخش تیزرهای فیلم در زمان های مختلف و به اصطلاح طلایی است که اگر فیلم برای سازمان و منفعتش برای صداوسیما محسوب می شد مطلوب اما وقتی سود آن خصوصی است علت پخش تیزرهای تبلیغاتی در زمان های پر ببینده نیز از دیگر سوالاتی است که باید مدیران به آن پاسخ گو باشند.اگر مدیران صداوسیما توافقی با عوامل سریال «پژمان» انجام داده اند بهتر است به طور شفاف برای افکار عمومی بیان کنند و یا اگر استدلال صابرنیوز از سوی مدیران رسانه ملی محل بحث و اشکال دارد صابرنیوز آمادگی انعکاس نظرات آن بزرگوران را دارد.




روایت رضا عطاران از روزهایی که بهش می‌گفتند «رقاص مو ژل‌ زده»!!!+فیلم و عکس

سینماروزان: رضا عطاران را باید یکی از موفق ترین کمدین های رشدکرده در رسانه ملی دانست؛ کمدینی که در تلویزیون نوعی تازه از کمدی آیتمیک را با «ساعت خوش» آغاز کرد و رفته رفته خودش را بالا کشید و تبدیل شد به یکی از بهترین سریال سازان طنز تلویزیون.

به گزارش سینماروزان با این حال عطاران بعد از حواشی گریبانگیر سریال «بزنگاه» قید فعالیت در تلویزیویون را زد و ترجیح داد کارش را چه به عنوان بازیگر و چه به عنوان کارگردان در سینما پی گیرد.

 عطاران در تازه ترین گفتگویش در پاسخ به سوالی در چرایی اینکه به تلویزیون بازنمیگردد به «همشهری جوان» می‌گوید: یک بخشش را قبول دارم که لج هنری است و بعد از سریال «بزنگاه» شرایطی به وجود آمد که باعث این لجاجت شد. اما یک بخشی هم به این برمیگردد که دیگر مغزم نمیکشد و فقط کارهای کوتاه را میتوانم انجام دهم.

وی ادامه میدهد: در سینما کل یک فیلم 90 دقیقه است و تایم فیلمبرداری هم نهایتا دو ماه. در سریال اما باید زمان زیادی صرف کرد… مثل «کوچه اقاقیا» یک جایی ممکن است خسته شوم و حالم خراب میشود.

رضا عطاران درباره عدم انگیزه برای بهبود اوضاع رسانه ملی به سالهای نخستین حضور در تلویزیون اشاره کرده و بیان میدارد: همان موقع که ما به تلویزیون آمدیم خیلیها با ما مخالف بودند. عده ای گفتند یک مشت جوان رقاص را که خط ریش میگذارند و مو ژل میزنند کی به تلویزیون راه داده؟ نهایتا آقای مهدی ارگانی مدیر شبکه دو قبول کرد ما کار کنیم و کارمان پخش شود. انرژی ها و انگیزه بالای بچه ها برای تغییر باعث شد وضعیت تغییر کند اما الان این انگیزه ها وجود ندارد.

برای دیدن آیتمی از اجرای رضا عطاران در «ساعت خوش» اینجا را ببینید.

رضا عطاران در میان تعدادی از همکارانش در «ساعت خوش»
رضا عطاران در میان تعدادی از همکارانش در «ساعت خوش»