1

اعلام کاندیداتوری باجناق تهیه‌کننده “لیلی با من است”!!+عکس

سینماروزان/حامد مظفری: یکی از کاندیداهای گمنام انتخابات ۱۴۰۰ فردی است دارای رابطه خویشاوندی با یکی از تهیه‌کنندگان سینما.

به گزارش سینماروزان شاهین محمدصادقی که به تازگی و با برگزاری نشستی مهجور اعلام کاندیداتوری کرده باجناق سعید حاجی‌میری است.

سعید حاجی‌میری از تهیه‌کنندگان باسابقه سینماست که سابقه همکاری با کمال تبریزی، احمدرضا معتمدی و ابراهیم حاتمی‌کیا و تولید آثاری همچون “لیلی با من است”، “هبوط” و “هویت” را در کارنامه دارد.

حاجی‌میری یک‌ تجربه ناتمام با ناصر تقوایی هم دارد؛ در ابتدای دهه هشتاد حاجی‌میری و تقوایی به دنبال تولید فیلمنامه “چای تلخ” بودند که در دل جنگ ایران و عراق روایت می‌شد ولی درنهایت این همکاری به نتیجه نرسید.

حاجی‌میری سابقه همکاری مشترک با ناصر شفق در تولید “تقاطع” را هم داشته؛ فیلمی که با همراهی شیخی سعودی با نام صالح عبدالله کامل(مدیر “دله البرکه” و نماینده کمپانی رادیو و تلویزیون روتانو) تولید شد.(اینجا را بخوانید)

شاهین محمدصادقی باجناق حاجی‌میری که فارغ‌التحصیل پزشکی از دانشگاه شیراز بوده و برای گذراندن فلورشیپ مدتی هم در لندن(!) بوده، سابقه عضویت هیات رییسه مجلس در ادوار هفتم و نهم را دارد. محمدصادقی در حال حاضر مشاور وزیر بهداشت دولت دوازدهم است.

آخرین محصولات سینمایی حاجی‌میری، ملودرام “انعکاس” و کمدی “پسر آدم دختر حوا” بودند که در اواخر دهه هشتاد تولید شدند و هر کدام از آنها نزدیک به نیم میلیون مخاطب داشتند. حاجی‌میری دارای یک کارخانه تولید موتورسیکلت هم بود که گرفتار آتش‌سوزی شد و پس از آن آتش‌سوزی، فعالیت سینمایی حاجی‌میری هم کم و کمتر شد…

در نشست اعلام کاندیداتوری شاهین محمدصادقی این محمود دینی بازیگر نقش “علی” سریال “آینه عبرت” و از مدیران آخرین دوره جشنواره پرحرف و حدیث مقاومت بود که در کنار محمدصادقی دیده شد.

باید دید در روزهای آینده سعید حاجی‌میری نیز به‌عنوان یکی از مدیران ستاد تبلیغاتی این کاندیدا ظاهر شده و از پتانسیل هنرمندان نزدیک به خود برای کمک به باجناق استفاده خواهد کرد یا نه؟؟

شاهین محمدصادقی+محمود دینی
شاهین محمدصادقی+محمود دینی




انتقادات ابوالحسن داوودی از تلویزیون ⇐انگار اين رسانه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسئول يك رسانه بزرگ ملي!/آن چيزي كه بيشتر باعث تاسف است اينكه صداوسيما مي‌خواهد مردم بپذيرند كه اين رسانه صداي اكثريت مردم و ملت ايران است در حالي كه این گونه نیست!!

سینماروزان: ابوالحسن داوودی کارگردان سینما با انتقاد از نحوه مدیریت در رسانه ملی گفت: شرایط امروز تلويزيون در مقابل بودجه و نيروي انساني عظيمي كه صرف مي‌كند، شرايطي كاملا اضطراري و اورژانسي است كه حاصل و خروجي آن در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر اعتماد لازم به اين رسانه ندارند و ندانم‌كاري‌ها در مديريت به جايي رسيده كه انگار اين رسانه توسط يك مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسوول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.

ابوالحسن داوودي تنها به عنوان يك بيننده اين نظرات را ندارد بلكه به عنوان كسي كه خود را فرزند اين رسانه مي‌داند و از سال‌ها قبل از انقلاب (سال 52) غالب امورات زندگي و كار حرفه‌اي‌اش تا دو دهه بعد از انقلاب از طريق فعاليت در همين رسانه ملي گذشته و بدون هيچ جانب‌گيري سياسي بر له يا عليه هر تفكري نظراتش را این‌چنین به اعتماد گفت: شرايط كنوني حاصل و ادامه همان تفكرات انحصارگرايانه و بدون رقابت گذشته است كه تا به امروز در جريان بوده و حالا ديگر با انقلاب رسانه‌اي و رشد و گسترش فضاي مجازي كاملا و به شكل وحشتناكي قافيه را به آن باخته است.

داوودی ادامه داد: امروز وضعيت حادتر شده و حتي مي‌توانيم بگوييم شرايط امروز تلويزيون در مقابل بودجه و نيروي انساني عظيمي كه صرف مي‌كند، شرايطي كاملا اضطراري و اورژانسي است كه حاصل و خروجي آن در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر اعتماد لازم به اين رسانه ندارند و ندانم‌كاري‌ها در مديريت به جايي رسيده كه انگار اين رسانه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره مي‌شود و نه مسئول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.

اين كارگردان ادامه داد: آن چيزي كه بيشتر باعث تاسف است اينكه صداوسيما مي‌خواهد  مردم بپذيرند كه اين رسانه صداي اكثريت مردم و ملت ايران است در حالي كه همه مي‌دانيم اين گونه نيست و اي كاش مديران اين مجموعه عريض و طويل بدانند كه در تمام اين سال‌ها فرصت‌هاي بزرگي را براي آشتي ملي با اكثريت مردم از دست داده‌اند.

داوودی افزود: شرايط نفسگير و طاقت‌فرساي شيوع بيماري كرونا فرصتي طلايي بود براي مديران رسانه كه با همه‌جانبه‌نگري و برنامه‌ريزي و استراتژي مطلوب به سادگي بتوانند در بين مردم اعتماد به وجود بياورند ولی این اتفاق نیفتاد. همه اين نكات و حواشي در كنار برخوردهاي سياسي، حاصل نظرسنجي‌هاي مغلوطي است كه به تصميم‌گيران اين رسانه آدرس غلط مي‌دهند.

کارگردان “سفر جادویی” و “تقاطع” تاکید کرد: فكر مي‌كنم مديران سازمان بالاخره بايد بپذيرند كه غالب مردم تنها بيننده چند برنامه تبليغاتي آنها نيستند و اگر در راه جلب اعتماد كل جامعه و نه گروهي قليل، به شكلي جدي نكوشند، جامعه واقعيت‌ها رادر فضاي بي‌انتهاي همه‌چي‌گوي مجازي و البته گاهي مسموم، جست‌وجو خواهند كرد. تلويزيون براي بقا در ذهن اكثريت جامعه ايران راهي ندارد جز این كه به عنوان رسانه همه‌جانگر نظرات مختلف را در برنامه‌سازي مدنظر جدي قرار دهد.




توصیه بازیگر پیشکسوت به رسانه ملی⇐سریال‌سازی درباره “ایدز” را ادامه دهید

سینماژورنال: یکی از تازه ترین سریالهایی که از رسانه ملی روی آنتن رفته است سریالی است به نام “پریا”، سریالی به کارگردانی حسین سهیلی زاده با بازی امیرحسین آرمان و لادن مستوفی که در کنار مایه های ملودرام خود ماجرایی تلخ درباره ابتلا به ایدز را به تصویر می کشد.

به گزارش سینماژورنال نکته اصلی درباره این سریال آن است که به مانند یکی از اپیزودهای “داستان یک شهر” اصغر فرهادی زمینه ابتلا را رابطه جنسی قرار داده است و از همین منظر کوشیده به آگاه سازی درباره این بیماری بپردازد.

شمسی فصل‌اللهی بازیگر قدیمی که از رادیو گرفته تا سینما و تلویزیون تجربه دارد به تازگی در گفتگو با “هنر+ایدز” با اشاره به به رسالت تلویزیون درباره اطلاع رسانی پیرامون ایدز از بار مثبت تولید و پخش سریالهای داستانی با مضمون آسیب شناسی این بیماری سخن گفت.

شمسی فضل اللهی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون درباره علل فعالیت اندک سینما و تلویزیون در حوزه ساخت محصولاتی درباره بیماری ایدز عنوان کرد: به هر حال بیماری ایدز بیمار خطرناکی است و اگر در جامعه گسترش پیدا کند تبعات زیانبار و سوئی در پی خواهد داشت و سلامت عمومی جامعه را تهدید می کند.

بازیگر سریالهایی نظیر “امیرکبیر” و “حس سوم” ضمن اشاره به تبعات مثبت اطلاع رسانی درباره بیماری ایدز عنوان کرد: خیلی ازجوان ها درباره این بیماری شناخت چندانی ندارند و اگر آگاه شوند می توانند مواظب رفتارهای پرخطر خود باشند و این آگاهی سازی هم باید از طریق رسانه های دارای مخاطب بالا صورت پذیرد.

“پریا” می‌تواند آغازی باشد بر ادامه فعالیتهای آگاهی‌بخش درباره بیماران اچ.آی.وی

وی ادامه داد: به نظرم مسئولین تلویزیون می توانند با حمایت از تولید محصولات نمایشی، مستندهای آموزشی و فیلمهای کوتاه و پخش آنها از شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی به رسالتی که در این باره برعهده دارند پای‌بند باشند.

شمسی فضل اللهی با اشاره به سریال “پریا” که مضمونی مرتبط با ایدز دارد، خاطرنشان ساخت: در سالهای گذشته متاسفانه در این زمینه فعالیت چندانی انجام نشده بود اما اخیرا پخش سریالی از رسانه ملی آغاز شده است که می کوشد به نوبه خود در این باره اطلاع رسانی کند و این می تواند آغازی باشد بر ادامه فعالیتهای آگاهی بخش درباره بیماری اچ.آی.وی و تبعات آن.

رسانه ملی سریال سازی درباره ایدز را ادامه دهد

این بازیگر ۷۴ ساله که بیشتر از سه دهه است فعالیت هنری دارد خاطرنشان ساخت: رسانه ملی سریال سازی درباره آگاهی بخشی پیرامون ایدز و بیماران آن را ادامه دهد و شرایطی را فراهم آورد که چهره های مجرب کارگردانی و نویسندگی برای تولید محصولات پیرامون این مضمون به کار گرفته شوند.

بازیگر آثاری مانند “یه حبه قند” و “تقاطع” با اشاره به ظرفیت ناوگان حمل و نقل عمومی در پخش فیلمهای آموزشی درباره ایدز بیان داشت:  در کنار سریالهای داستانی و فیلمهای سینمایی می توان آثار مستند و کوتاه  ساخت و آنها را در مترو و اتوبوسهای بین شهری یا درون شهری به صورت مستمربه نمایش درآورد تا افکارعمومی با این معضل و ابعاد فاجعه بارش بیشتر آشنا شوند.




كدام فيلمها با سرمايه‌گذاري شيوخ منطقه ساخته شدند؟/ردّپاي سعودي‌ها، كويتي‌ها و قطري‌ها در سينماي ايران+عکس

سینماژورنال: برنده شدن “فروشنده” اصغر فرهادی در دو رشته بهترین بازیگری مرد و بهترین سناریو در اختتامیه جشنواره کن سبب ساز آن شده است که برخی رسانه‌های عرب زبان این موفقیت را به سرمایه‌گذاری موسسه فیلم دوحه در آن پیوند زده و از نقش موثر قطری‌ها در جشنواره کن امسال سخن گوید.

به گزارش سینماژورنال البته که اصغر فرهادی هم پیشتر حضور موسسه فیلم دوحه به عنوان سرمایه گذار “فروشنده” را با استفاده از واژه حمایت مالي يا fund تأیید کرده بود و در نشست خبری داخلی‌اش هم باز هم بر این fund صحه گذاشت.

موسسه فیلم دوحه که در سال ۲۰۱۰ ميلادي توسط خانم شيخه مياسه آل‌ثاني دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر تأسيس شده است(اینجا و اینجا را بخوانید) امسال هفت فیلم مختلف را در جشنواره کن معرفی کرده بود و ردّپای قطر و به تبع آن اعراب در جشنواره 2016 کن آن قدر پررنگ شده بود که یک فیلمساز دورگه عرب‌تبار به نام “هدا بنیامینا” وقتی برای دریافت جایزه دوربین طلایی روی سن رفت در سخنانی عجیب از این گفت که کن متعلق به آنهاست.

خط تکراری فرار دختر از خانه

هدا بنیامینا که با فیلمی به نام “دیواینز” در جشنواره کن حضور داشت در اختتامیه بعد از دریافت دوربین طلایی در سخنانی عجیب گفت: من اغلب علاقه ای نداشتم که به کن توجه نشان دهم اما امروز خوشحالم که اینجا هستم. کن متعلق به ما هم هست…

برای آن که از دلایل موفقیت این جوان عرب در آوردگاه کن بیشتر بدانیم کافیست مروری داشته باشیم بر خلاصه داستان فیلمش “دیواینز”. “دیواینز” درباره فرار است و نه فرار از زندان بلکه فرار دختری از خانه! فیلم این کارگردان دورگه عرب ماجرای اخراج دختری عرب از مدرسه و سپس فرار از خانه برای یافتن آزادی شخصی(!) را روایت می‌کند.

ردّپای شيوخ منطقه در سرمايه گذاري فيلم‌هاي ایراني

 با توجه به تصويري كه “فروشنده ” از فضاي امروز جامعه ايران به تصوير مي كشد، سرمايه گزاري موسسه وابسته به اين شيخه خانم كه حتما خليج فارس را با نام جعلي اش مي شناسد و پدر و برادرش در سياست خارجي مدام در كنار عربستان سعودي عليه ايران و نه فقط حاكميت شاخ و شانه مي كشند، مخاطب ايراني را نسبت به اين فيلم دلزده مي كند.

حتي براي همان تماشاگري كه احتمالا براي او، سازندگان فيلم به هنگام عبور از فرش قرمز صداي شجريان را پخش كردند و براي او مدام ذكر خير دكتر ساعدي را انجام دادند(!) باز قبول اينكه يك وابسته به دربار قطر هم در فرش قرمز قدم بردارد قابل قبول نيست.

فروشنده

فروشنده

 اين جماعت اگر بيشتر از آنهايي كه دل در گرو حاكميت دارند در كمپين هاي حمايت از نام خليج فارس شركت نكنند، كم اثرتر هم نيستند، خلاصه كلام نفرت از  رفتارهای تکفیری-سلفی و حاميان مالي آنها امري ملي در ايران است و مردم ايران با دربار آلوده ساز قطري كه به تنهايي در باب رشوه به فيفا جهت برگزاري بازي هاي جام جهاني عامل فروپاشي كميته مركزي فيفا شد و با پول همه چيز را مي خواهند و مي توانند بخرند، ميانه بدي دارد و اين يك حس مشترك ملي است كه حتي اعراب شريف ايراني هم از سياست هاي خصمانه كشورهاي كوچك و دست ساز منطقه خليج فارس دلزد ، متنفر و ناراضي اند.

حضور پررنگ قطر يكي از كشورهاي حامي گروه هاي سلفی تكفيري در جشنواره کن امسال و البته ردپای پررنگشان بر فرش قرمز فیلم فرهادی، اين سوال را به ذهن مي‌آورد كه آیا فرهادی اولین کارگردان ایرانی است که سرمایه نقدي فیلمش را يكي از فرزندان و بستگان شيوخ حاكم بر كشورهاي عربي منطقه تأمین کرده است؟

جستجوی ریشه ماجرا در یک دهه قبل
هرچند گردش آزاد و سريع اطلاعات و نيز آگاهي و تنفر ملت ايران از حاميان سلفي‌ها و تكفيري‌ها، انتقادها پیرامون دریافت fund “فروشنده” از موسسه فیلم دوحه را به شدت در کانون توجه قرار داده  اما اولين سرمايه گذاري شيوخ در سينماي ايران به ده سال پيش باز مي گردد.

یک دهه پیش از این شيخ ” صالح عبدالله كامل” شيخ سعودي كه صاحب شركت معظم خوشه‌اي (هلدينگ) “دله البركه” است به ايران آمد و در طي قرارداي كه به نمايندگي از كمپاني راديو تلويزيون ماهواره اي ” روتانا” با موسسه سينمايي سبحان‌فیلم به مديرعاملي سعيد حاجی‌ميري منعقد كرد، سرمايه‌گذاري در فيلم هاي ايراني را بر عهده گرفت.

گفتني است امپراطوري تصويري “روتانا” به شاهزاده وليد بن طلال بن عبدالعزيز نوه موسس عربستان سعودي تعلق دارد و عقد اين قرار داد در زمان سياستهاي حسن همجواري خواهانه سعودي و فقط به شكل قرارداد بين دو شركت خصوصي ايراني و سعودي انجام گرفت چرا كه آن زمان هم حساسيت به سرمايه گذاري سعودي ها در سينماي ايران عليرغم نداشتن چهره خصمانه امروزي وجود داشت.

تقاطع

تقاطع

خرید فیلم “تقاطع”

سبحان فيلم كه قرار بود تعداي فيلم به سرمايه گزاري شيخ سعودي بسازد، براي آنكه دچار دفع وقت نشود دست به خريد كارهاي ساخته شده و آماده سينما زد و با خريد فيلم “تقاطع” به كارگرداني ابوالحسن داودي و تهيه كنندگي ناصر شفق اين فيلم را به عنوان محصولي مشترك از سينماي ايران و البته fund سعودي به بازار خارج از ايران ارائه داد.

روتانا از طريق دله البركه با تغییر برخی واژگان مصطلح در ادبیات مسلمانان شیعه از طريق دوبله مجدد و زيرنويس فيلم را در بازار عربي و اروپايي پخش كرد و فيلم را در جشنواره قاهره مركز امپراطوري تصويري روتانا عرضه كرد.

گفتني است برخلاف “فروشنده” كه تا زمان برگزاري فستيوال كن تهيه كننده‌اش اصغر فرهادي و شریک فرانسوی‌اش ممنتو شناخته مي شدند و تا قبل از افشاي طرف قطري و رژه اش در فرش قرمز با تصنيف “دلشدگان”، نامي از اين سرمايه‌گذاري جايي برده نمي شد‌، تهيه كنندگان “تقاطع” نام “روتانا” را به شكل كامل آن البته يعني “راديو تلويزيون عرب” همه جا در كنار نام شفق و حاجي ميري ، اعلام مي كردند.

البته که همکاری روتانا با سبحان فیلم ادامه نیافت و پس از “تقاطع” دامنه اختلافات آن قدر بالا گرفت که به قطع همکاری منجر شد.

سرمایه “فصل فراموشی…” از کویت آمد

سالها بعد این “فصل فراموشی فریبا” عباس رافعی بود که با سرمایه‌گذاری یک شهروند مقیم کویت تولید شد. “فصل فراموشی فریبا” هم که تصویری اغراق شده و تلخ از اجتماع امروز و مظلوميت زن در ايران نشان می‌دهد برخلاف “تقاطع” که از حضورهای جشنواره اي به شكل گسترده ناکام بود، مرتب از فستیوالهای مختلف جایزه گرفته و شاید به لحاظ تعداد جوایز رکورددار سینمای ایران باشد.

البته که حضور “فصل فراموشی فریبا” در جشنواره های رده یک نبوده اما به لحاظ کمیت تعداد جشنواره، این فیلم جزو پیشتازان است.

فصل فراموشی فریبا
فصل فراموشی فریبا

یعنی میان این همه ارگان متمول داخلی یک fund دهنده پیدا نمی‌شد؟

حالا هم که دیگر با “فروشنده” فرهادی روبروییم که با fund موسسه متعلق به دختر خليفه سابق و خواهر خليفه (شاه) فعلي قطر تولید شده و مطبوعات عربي متاسفانه ورود دقیقه نودی به کن و دریافت دو جایزه سینمایی از کن را مربوط به نقش پررنگ قطري عربي مي دانند؛ نكته اي كه حتي اگر آن را يك لاف بزرگ بپنداريم حسرت برانگیز است.

حسرتی از این جهت که عليرغم تمكن مالي كارگردان فيلم و حاضر بودن بسياري از اسپانسرها و بانكهای داخلی براي سرمايه گذاري در فيلم او كه اسكار را در كارنامه دارد و باز با توجه به هزينه هاي كم فيلمسازي در ايران به نسبت ديگر كشور ها چرا بايد پيشنهاد پولي و مالي قطريها با توجه به سياستهاي آلوده  تروريست پرورشان مورد قبول واقع شود؟!




سند مجرد بودن بازیگر جوان “ستایش”+عکس

سینماژورنال: بسیاری از رسانه های کاغذی و مجازی که سبک کاری خویش را پرداختن به سبک زندگی هنرمندان قرار داده اند سعی می کنند تا می توانند درباره وضعیت زندگی شخصی هنرمندان و تجرد یا تأهل آنها اطلاع رسانی کنند.

به گزارش سینماژورنال این اطلاع رسانی در برخی مواقع بدون داشتن شواهد کافی صورت می گیرد و همین باعث می شود که سوءتفاهماتی برای هنرمندان شکل گیرد.

تازه ترین هنرمندی که این سوءتفاهمات آزاردهنده برایش به وجود آمده امیرمحمد زند بازیگر آثاری چون “تقاطع”، “اتوبوس شب” و “رخ دیوانه” است.

این بازیگر که در فصل دوم سریال “ستایش” هم حضور داشت با انتشار یک عکس اجتماعی توضیح جالبی را درباره ازدواجش نوشته است.

زند با گلایه از رسانه هایی که درباره ازدواج او مطلب نوشته اند بیان کرده است: در بعضى سايت ها نوشته اند بنده همسر دارم. اين عكس از كنار يخچال گرفته شده؛ بنظرتون اگر همسر داشتم اين وضعيت بود؟!!

وی ادامه داده است: اگر {بواسطه انتشار این عکس} براى اين رستورانها تبليغ بشه نوش جونشون! همين كه فعلا ما رو مريض نكردن دستشون درد نكنه.

امیرمحمد زند
تصویری که امیرمحمد زند برای اثبات تجردش متشر کرده