سینماروزان: سیدمحمد بهشتی اولین رییس بنیاد سینمایی فارابی هرچند نزدیک به دو دهه است منصب مدیریتی در سینما ندارد اما همچنان حرف و حریثها پیرامون کارنامه مدیریتی وی فراوان است.
به گزارش سینماروزان در بحبوحه این حرف و حدیثها که همه ناظر به نگاه امنیتی و بسته ای است که وی و همکارانش در دهه 60 در سینما ایجاد کرده بودند سیدمحمد بهشتی با خبرگزاری “فارس” گفتگو کرده و کوشیده بخشی از دغدغه های دهه نودی خود را بیان کند.
از جمله این دغدغه ها جاییست که به صراحت از ارجحیت اکران محصول مبتذل ایرانی به جای معادل خارجی اش تأکید کرده و همچنین از کم کاری رسانه ملی در رقابت با ماهواره ها می گوید.
بهشتی از مخاطب زیر 10 درصدی رسانه ملی گلایه می کند و از جا ماندن از شبکه های فارسی زبان ماهواره ای می گوید اما در این بین وی فقط از “من و تو” نام می برد و کلمه ای درباره “جم” حرف نمی زند.
بخشهای خواندنی گفته های بهشتی را بخوانید:
فیلم «50 کیلو آلبالو» از تمام مجاری قانونی عبور کرد اما وزیر در دو سه مقطع اکران فیلم را نامناسب خواند. این ماجرا را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه برای مراجع ما توضیح نمیدهند در چه شرایطی به سر میبریم. وقتی در منزل هرشب از کانالهای مختلف میتوانید استفاده کنید، صدا و سیمای شما کلا قافیه را باخته است. طوری که با یک شبکه «من و تو» صدا و سیما غلاف کرده و در بهترین حالت کپی میکند. این قدر «پیشخوان فرهنگی» و مخاطب را از دست دادیم در این وضعیت دیگر شرایط قرنطینه جواب نمیدهد.
از سال 1370 به بعد دیگر جوابگو نبود. از زمانی که تحولات تکنولوژیک به ترتیبی شد که دیگر مدیر دولتی نتوانست شرایط قرنطینه را برای مخاطب فراهم کند. نه در ایران در همه جای دنیا دیگر جواب نداد. همه دنیا در شرایط قرنطینه کشورشان را مدیریت میکردند. همین امریکا که مدعی مهد آزادی است وقتی کتابهای اسناد لانه جاسوسی توسط دانشجویان منتشر میشد کورهای درست کرده بود و ورود این اسناد را ممنوع کرده بود. کلا این الگو منتفی شد. وقتی نمیخواهیم زیر بار این قضیه برویم این وضع اتفاق میافتد که پیشخوان فرهنگی را توسط محصولاتی که هیچ اعمال نظری نمیتوان کرد از دست میدهد.
وقتی در شرایط قرنطینه نمیتوان مدیریت کرد. حتی اگر فیلم مبتذل نشان داده بشود ترجیح این است که یک فیلم ایرانی مبتذل نشان داده شود. اگر نمایش ندهیم یک فیلم مبتذل کلمبیایی که همه فیلم دغدغهشان این است که کی بچه کدام والدین است، مخاطب پیدا میکند.
-برای این که بتوانیم پیشخوان فرهنگی را نگه داریم باید فیلم مبتذل اکران کنیم؟
بله. باید این کار را بکنید.
-هضم در این سیستم نمیشویم؟
خب الان هم داریم هضم میشویم. هنر این را داشته باشیم فیلمهای کمتر مبتذل جذاب تولید کنیم. در عید امسال یک حادثه بسیار خوب اتفاق افتاد و مردم به سالن سینما رفتند از این ظرفیت باید حداکثر استفاده را بکنیم. چه چیزی میتوانیم بگذاریم جایش؟ صدا و سیما است که مخاطب آن به عدد یک رقمی رسیده است؟
-یعنی وارد جنسیتزدگی بشویم؟
نه نمیگویم جنسیتزده شویم. باید نگرانی داشته باشیم و اعمال کنیم.
انقلاب اسلامی بر اساس یک مبنا و ارزشهایی شکل گرفته این اصول و ارزشها را یا باید بگذاریم کنار یا به صورت هوشمندانه آن را مدیریت کنیم.
من معتقدم اصول انقلاب اسلامی باید رعایت بشود. اما این اصول چیست؟
-شما دارید از قانون هم عدول میکنید (ساخت فیلم مبتذل با هر شرایطی بهتر است از فیلم های مبتذل خارجی) ما در قانون، عرف و اسلام ازدواج همزمان یک زن با دو مرد را جایز نمیدانیم؛ اما فیلم در همین شرایط پروانه نمایش میگیرد! اگر با مدلی که شما تعبیر میکنید و بخواهیم به دهکده جهانی احترام بگذاریم باید این شوراها و قوانین را کنار بگذاریم.
اگر ناگزیر باشیم بین یک فیلم مبتذل ایرانی و یک فیلم مبتذل امریکای جنوبی انتخاب کنیم، من ایرانی را ترجیح میدهم. البته مبتذل بودن و خلاف شرع بودن دو موضوع است. فیلمی میتواند مبتذل باشد اما خلاف شرع نباشد. همچنین میشود فیلمی مبتذل نباشد ولی خلاف شرع باشد. کارنامه ما نشان میدهد که همواره نسبت به خلاف شرع حساس بودهایم.
-شما دو فیلم «فروشنده» و «50 کیلو آلبالو» را ندیدید اما از موفقیتهای آنها خوشحالید. این به نظر کمی عجیب میآید؟
برای این که من میدانم در چه وضعیتی زندگی میکنیم، اما شما متوجه نیستید. شما از این غصه نمیخورید که رسانه ملی ما، ملی نیست. رسیده به 5 یا 6 درصد مخاطب است.
-راهکار شما چیست؟
صدا و سیمای ما مخاطبش رسیده به زیر 10 درصد! شما یک فکری بکنید. برای این که مملکت ما نیاز به رسانه ملی دارد. ما جامعه خودمان را محروم میکنیم از رسانه ملی. این متاسفانه خسارتش هزاران برابر بیشتر از این فیلمهاست.
-شما دقیقا در موقعیتی که موج استفاده از ماهواره تازه داشت شروع میشد مدیریتتان را ترک کردید. بالاخره شما مدیری هستید که بعد از وقوع انقلاب سینمای ایران را شکل دادید در این شرایط فعلی ماهواره این فضا را دنبال میکند و سینما این شرایط را دارد چه راهکاری میدهید؟
ما در سال 1370 از طریق اطلاعاتی که از تغییرات تکنولوژیک به دست آوردیم متوجه شدیم این اتفاق در حال رخ دادن است. آقای لاریجانی به تازگی وزیر ارشاد شده بودند. در فارابی از همکاران خواستم از قاچاقچی آنتن ماهواره تهیه کرده و خودشان نصب کنند تا وضعیت دریافت کانالها را مانند مردم عام تجربه کنیم.
گزارشی تهیه کردم و به آقای لاریجانی دادم و شرح ماوقع دادم و گفتم دیگر نمیتوان به شیوه جاری اعمال مدیریت کرد. گفتم باید الگوی جدیدی مدیریتی در رسانه فراهم کنیم و اسم آن را الگوی مدیریتی عدم قرنطینه در نظر گرفتیم. باتوجه به بنیه و توان کشور این الگو را فراهم کردیم تا با توجه به شرایط تولید بتوانیم در پیشخوان کشورهای دیگر هم حاضر شویم به یاد دارم وقتی در مجلس نوار ضبط شده کانالهای قابل دریافت از طریق آنتنهای ماهواره پخش شد، به دلیل خلاف شرع بودن محتوایش، برخی نمایندگان صحن را ترک کردند. نمیخواستند زیر بار این قضیه بروند. طوفان شدیدی شده اما نمیپذیرند.
-چرا نمیگویید راهکارتان چیست؟
ما الگو را آن زمان ارایه دادیم. الان باید جوانترها به آن فکر کنند. کشورهای دنیا همه در مقابل ماهواره منفعل نبودند اما کمتر جایی در جهان است که به شرایط ماقبل دهه 70 پافشاری کند.
-با توجه به تجربه و هشدارهای شما در دهه 70 الان در شرایط فعلی وزارت ارشاد چگونه باید عمل کند؟
باید در مراجع بالاتری از وزارت ارشاد دراین باره تصمیمگیری شود. از شرایط عمومی کشور خودمان در فضای جهانی ارزیابی درستی نداریم. به ظرفیتهای درون کشور اعتماد کنیم. به اندازه کل قاره آفریقا از شمال و جنوب آن فیلمساز داریم.
-باید به همه اجازه ساخت فیلم بدهیم؟
به این بنیه بالقوه و تجربه تاریخی که داریم اعتماد کنیم.
شما در مصاحبههای قبلی در دوران مدیریتتان میگویید من با وجود شورای پروانه نمایش موافقم و امیدوارم روزی فرا برسد که منتقدانه با فیلمها در این شورا برخورد شود.
این در فضای امکان مدیریت در شرایط قرنطینه سینما و رسانهها ممکن بود.
-یعنی الان این شوراها جواب نمیدهد؟
آن دوران سپری شده و گذشته. براساس اقتضای زمان من با این شورا موافق بودم. مشکل بسیار کلیتر است و باید مشکل از جای دیگر مرتفع شود. اگر در کلیات وضعیت خودمان را به درستی تشخیص دهیم آن زمان متوجه میشویم باید ساز و کارهایی را به کار ببریم که ماهیتاً با شرایط امروز متفاوت است. ما هنوز الگوهای مدیریتی دهه 60 را اعمال میکنیم.
-یعنی همان الگوهایی که شما برای سینما آماده کردید؟
بله. در صورتی که آن دوران گذشته است.
-الان یک راهکار جدید بدهید.
وقتی در این شرایط به سر میبریم و قصد داریم نگاه ملی داشته باشیم و دغدغه نسبت به سرنوشت کشور داشته باشیم باید رسانه ملی داشته باشیم. مملکت ما ساز و کارهایی دارد. این مملکت باید متوجه شود نیازمند رسانه ملی است. برای داشتن رسانه ملی چه باید بکند.
-چه باید بکند؟
نمیتواند همچنان الگوی دهه شصت حاکم باشد و صدا و سیمای آن انحصاری باشد. به همه فرصتها و امکاناتی که به ما کمک میکند تا سهمی بیشتر از اوقات فراغت مخاطبین را در اختیار بگیریم، باید استفاده شود. باید به این الگوی مدیریتی قرنطینهای نگاه انتقادی جدی کنیم تا از آن راه حل بیرون بیاید. باید به دنبال الگوی شرایط مدیریت عدم قرنطینه باشیم.
-الگو چیست؟
باید ببینم چه ظرفیتهایی داریم. ما جزء تولیدکنندگان هستیم و از این موقعیت پیش آمده میتوانیم فرصتی ایجاد کنیم که در پیشخوان دیگران حضور پیدا کنیم. یعنی آن آمریکایی که امکان ورود اسناد لانه جاسوسی را به کشورش ممنوع کرده بود را با ارایه فیلمها تسخیر کنیم.