1

از پرویز صیاد تا گشت ارشاد و دیازپام در جشنواره فیلم فجر۴۳/کاندیدای اصلی بازیگری مرد کیست؟

سینماروزان: در بین فیلمهایی که این چند روز در جشنواره دیدیم هم فیلم “اسفند” و هم فیلم “اشک هور” درباره شهید علی هاشمی هستند و بدون موازی کار و تداخل داستانی، فرازهایی از فتح جزیره مجنون و بعدی شهادت علی هاشمی را تصویر کردند.

حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما روی آنتن زنده رادیوتهران با بیان مطلب فوق گفت: خیلی سخت نیست که بگوییم رضا مسعودی بازیگر “اسفند” به خاطر بازی خوش‌لحن و رئالش میتواند از کاندیداهای سیمرغ باشد و همین طور وحید ابراهیمی بخاطر فیلمبرداری “اشک هور” میتواند کاندید باشد. دانش اقباشاوی کارگردان “اسفند” هم اجرایش آنقدر خوب و مؤثر بوده که میتواند لایق دریافت سیمرغ کارگردانی باشد.

وی ادامه دارد: در جشنواره امسال فیلمی هست به نام “شمال از جنوب غربی” که با تصویرهای کارت پستالی از شمال، به درگیری نیروهای کمیته با خرابکاران گروهکی در شمال دهه ۶۰ میپردازد. جاهایی از فیلم از عملیات خرابکاری برای انهدام پل ورسک می‌شنویم که معلوم نیست زمینه واقعی داشته باشه یا نه چون ربط استراتژیک با ماجرای درگیری ها ندارد ولی یادآور فیلمی است به نام “ورسک پل پیروزی” که زمانی بنا بود پرویز صیاد آن را بسازد و نشد. صیاد می‌خواست ماجرای جنگ جهانی دوم را در خلال این پل روایت کند ولی در اینجا، ربط ماهوی دهه شصت و ورسک و… موجود نیست. در عین حال به غیر از چهره پردازی، بازی های مصطفی زمانی و امیر آقایی در “شمال از جنوب غربی” قابل توجه است به ویژه جاهایی که فیلم زمینه جاسوسی پیدا می‌کند این دو در تلاش برای الگوسازی ‌های مثبت و منفی، موفقند.

حامد مظفری با اشاره به فیلم “زیبا صدایم کن” بیان داشت: رسول صدرعاملی کارگردان قدیمی سعی کرده فیلم سرخوشانه‌ای بسازد درباره همراهی یک پدر روانی و دخترش در یک سفر شهری. فیلم جاهایی از مدار روایت خارج میشود و سعی می‌کند در شوخی با گشت ارشاد، ریتم یکنواخت را جبران کند. اساسا اینکه فیلم میگوید یک دیوانه باید از تیمارستان فرار کند تا مشکلات مختلف جامعه حل بشود، فرض غلطی است. بازی های فیلم یکدست و خوب است به‌خصوص بازی ژولیت رضاعی بازیگر اصلی زن.

حامد مظفری گفت: در این دوره جشنواره فیلم‌های خواب آور کم نداشته؛ فیلمهایی که مشکل شان ساده گیری سینما و کارگردانی ست. درست است که بلحاظ فنی، فیلمسازی خیلی راحت تر از دوران نگاتیو شده ولی باز هم بدون جهان بینی فیلم ساختن، فقط وقت مخاطب را تلف میکند….




اولین صداسازی با هوش مصنوعی برای سریال “رحیل “بود/فیلم “صیاد” خیلی بهتر از فیلم “رگهای آبی فروغ”!

سینماروزان: شروع جشنواره فیلم فجر با روز جمعه همراه بود و کاخ جشنواره شلوغ و مملو از جمعیتی که اول صبح و آخر شب دو پرتره دیدند. اول صبح فیلم “صیاد” و آخرشب فیلم “رگهای آبی فروغ”.

حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما روی آنتن زنده برنامه “بام تهران” در رادیوتهران با بیان مطلب فوق گفت: بین این دو پرتره، سه فیلم بازی خونی، سونسوز و داد، نمایش داده شد که هیچ کدام چنگی به دل نمیزد.

وی ادامه داد: “صیاد” فیلم پرپلان و پرتصویری بوده ولی مشکل از صداسازی برای شهید صیاد شیرازی است. گفته اند با هوش مصنوعی و برای اولین بار است که صدای یک شخصیت غایب، بازسازی می‌شود.

اولین بار که نیست چون در همین تلویزیون خودمان پارسال، سریال تاریخی “رحیل” به تهیه کنندگی رامین عباسی زاده را داشتیم که بعد از فوت حسام محمودی، با حفظ راش‌های حسام، برای مابقی نماها با هوش مصنوعی هم‌ صدای حسام را خلق کردند و هم تصویر، او را بر بازیگری دیگر سینک کردند تا مخاطب همچنان و تا انتهای فصل دوم سریال، حسام محمودی را در سریال ببیند.

حامد مظفری ادامه داد: صداسازی برای “صیاد” در یک فیلم داستانی، کار غلطی بود و شاید اگر اجازه میدادند علی سرابی بازیگر نقش، خودش به لحن مناسب برای شخصیت برسد، بسیار رئال‌تر بود. با اینکه جواد افشار کارگردان خیلی تلاش کرده برای اینکه فیلمش پر پلان و مملو از تصویر جنگ باشد این صداسازی تصنعی یک جور ترمز برای کار بوده.

این عضو باسابقه انجمن نویسندگان و منتقدان سینما درباره “رگهای آبی فروغ” گفت: اینجا خوشبختانه مشکل صداسازی نداریم ولی مشکل بزرگتر داریم و اینجا تصویرسازی درست از فروغ نمی بینیم چون فیزیک بازیگر اصلی-باران کوثری- اصلا شبیه فروغ نیست و از آن بدتر اینکه درباره مهمترین شخصیت زندگی فروغ که ابراهیم گلستان باشد، حرفی نمی‌زند و رفت و برگشت های پی در پی میان گذشته و حال، نه تنها به کشف اشتراکات بین دو زمان مختلف نمی‌رسد که فقط مخاطب را سردرگم می‌کند. فیلم از زندگی فروغ و پرویز شاپور خیلی سریع میگذرد و کمتر چیزی از وجهه ادبی پرویز شاپور میگوید.

حامد مظفری تاکید کرد: منصفانه بسنجیم در قیاس دو پرتره یکی جنگی و دیگری ادبی، فیلم صیاد به مراتب فیلم بهتری است چون جواد افشار پا به عرصه ای گذاشته که ناآشنا با آن نیست و از آن مهمتر اینکه روند کرونوگرافیک پیش نگرفته و فقط همان برهه قبل و بعد از بنی صدر را دستمایه داستان پردازی کرده. برخلاف فیلم “رگهای آبی فروغ” که خواسته به همه فرازهای زندگی فروغ از کودکی تا جوانی و…، تُک بزند و درنهایت هم جز شعرخوانی از فروغ برجای نمی‌گذارد.