1

درگیری لفظی بازیگر سینما با کارمند بابک زنجانی!

سینماژورنال: مطلب اجتماعی دو روز قبل حسام نواب صفوی بازیگر حقوقدان سینمای ایران درباره بابک زنجانی متهم نفتی (اینجا را بخوانید) سبب‌ساز واکنش یکی از مخاطبان صفحه اجتماعی این بازیگر شده است.

به گزارش سینماژورنال این مخاطب زن که به گفته خودش کارمند بابک زنجانی بوده خطاب به نواب صفوی نوشته است: من کارمند بابک زنجانی بودم.شما که شناختی ندارید لطفا اظهارنظر نکنید. برای آگاهی خدمتتون عرض کنم از اون موقع که شرکتهای هولدینگ تعطیل شد خیلی از پدرها شرمسار شدند. شما دستی بگیر.

نواب صفوی با انتشار تصویر کامنت این مخاطب پاسخ مبسوطی به وی داده است.

امیدوارم شاهد عدالت باشیم

این بازیگر نوشته است: اول بنده عرض كردم اميدوارم شاهد عدالت در خصوص ايشون باشيم اما عدالت هم ميتواند هم برائت باشد و هم مجازات و بديهي است كه اين امر در صلاحيت دادگاه و قاضي صادر كننده راي است.

وی ادامه داده است: اما در خصوص اظهار نظر شخصي من فقط به عنوان يك شهروند خطاب به ايشان گفته بودم اگر مدعي ثروت ٢٢ميليارد يورويي است چرا به مردم كمكي نكرد؟؟ ظاهرا ايشان دست خير داشته و من غافل بودم كامنت اين طرفدار نشان از آن دارد بسيار متهم نفتي فردي خير بوده!{آیکونهای خنده}

جا دارد از دست خیر ایشان بیشتر بدانیم

نواب صفوی خاطرنشان ساخته است: جا دارد از ايشان و بقيه دوستانشان دعوت شود تا از دست خير اين متهم نفتي بيشتر بدانيم و بقول استاد بيضايي در فيلم “وقتي همه خوابيم”، خاطره مقبولي در اذهان باقي بماند.{آیکونهای خنده}




آیا اين بازيگر از حكم بابك زنجاني خبر دارد؟+عکس

سینماژورنال/مهدی فلاح صابر: حساب نواب صفوی بازیگر سینما و تلویزیون که در هفته های اخیر سریال “معمای شاه” با نقش آفرینی او در حال پخش از شبکه اول سیماست جدای از بازیگری دستی هم در وکالت و فعالیت های حقوقی دارد.

به گزارش سینماژورنال وی که فارغ التحصیل رشته حقوق و وکیل دادگستری میباشد همواره در کنار بازیگری فعالیتهای حقوقی خود را هم پی می گیرد.

اخیرا نواب صفوی با قرار دادن تصویری از پایان نامه فارغ التحصیلی پدرش از دانشکده حقوق، در صفحه اجتماعی خود آورده است : این پایان نامه پدر من در سال 1327 و 1328 است که بعد تحصیلات خود را تا دکترای حقوق ادامه داد.

وی افزوده است: چندی پیش بعنوان وکیل تسخیری جوانی که توان مالی برای گرفتن وکیل نداشت انتخاب شدم . امروز به دادگاه انقلاب رفتم که پرونده را بخوانم. از خدا میخواهم که مرا یاری کند تا جوانی را که از سر جهل به قانون در زندان است  از مرگ نجات دهم بدون آنکه ریالی دریافت کنم …

نفت ملی نشد که پول آن را مایه فخر خود کنب

وی در ادامه این مطلب اشاره ای هم به دادگاه متهم بزرگ نفتی کرده و ادامه داده است: در شعبه دیگر آقای بابک زنجانی داشت لیست اموال و بانکهای خود را به رخ مردم میکشید. نفت ملی نشد که تو بتوانی پول آن را مایه فخر خود کنی!! چند نفر را میتوانستی از مرگ نجات بدهی ؟؟ عرق شرم چند پدر را میتوانستی به خاطر تنگدستی جلوی کودکانش پاک کنی؟ ایمان دارم که بزودی عدالت را به چشم خواهی دید.

پرسش خبرنگاران و پاسخ الویس پریسلی وطنی

نواب صفوی خاطرنشان کرده است: آری! همان که میدانم جوانی از پنجره سلولش به آسمان نگاه میکند و بعد از خدا تنها امیدش منم برای من بالاترین ثروت است. وقتی بیرون دادگاه خبرنگاران از من پرسیدند وکیل آقای زنجانی هستید ؟؟ با خنده ای گفتم: نواب صفوی هیچگاه وکیل متهم نفتی نخواهد شد.

تصویر پایان نامه پدر نواب صفوی که ضمیمه مطلب او درباره بابک زنجانی شده است
تصویر پایان نامه پدر نواب صفوی که ضمیمه مطلب او درباره بابک زنجانی شده است

بازی روزگار چه درسها که ندارد
به گزارش سینماژورنال انتقادات نواب صفوی از متهم نفتی در شرایطی صورت می گیرد که این متهم در یکی دو سال قبل از بازداشت با تاسیس دفتری به نام سورینت فیلم وارد فعالیت سینمایی و تولید فیلم هم شده بود.

جالب اینجاست که در آن هنگام برخی از تهیه کنندگان و کارگردانان به دنبال آن بودند که با پیدا کردن رابطی مطمئن به وی رسیده و البته بودجه های خوبی هم برای پروژه های خویش بگیرند.

در این میان فیلمهایی مانند “هیچ کجا هیچ کس”، “سیزده” و “نقش نگار” تولید شدند که دو فیلم اول بازگشت مالی چندانی نداشتند و فیلم سوم هنوز مجالی برای روی پرده رفتن پیدا نکرده است.

به این می گویند بازی روزگار؛ یک روز به خاطر ثروت ات ملجایی می شوی برای سینماگران که به سراغت آیند و هر طور شده تو را راضی کنند که در پروژه های بدون بازگشت مالی شان سرمایه گذاری کنی و روزی دیگر به خاطر متهم شدن به فساد مالی تا می توانی طعنه می شنوی، انتقاد و متلک.

البتع باید منتظر ماند و ادامه این بازی را دید یعنی زمانی که حکم این متهم صادر می شود…




محمود دینی: یکی از مدیران تلویزیون قسم می‌خورد و می‌گفت که تو برادر “ش.ش” هستی!/ می‌خواستم “آینه عبرت۲” را بسازم اما حمایت نشد/همچنان درگیر همکاری‌هایی هستیم که با “سورینت‌فیلم”{شرکت متبوع بابک زنجانی} داشتیم/نمی‌دانم چرا مجوز فعالیت شرکت سینمایی‌ام “یاسین‌فیلم” تمدید نمی‌شود/اینکه گفته‌اند “یاسین‌فیلم” را به بابک زنجانی واگذار کرده بودم دروغ محض است!/ارشاد با تمدید مجوز شرکتم مشکل ندارد اما نهادهایی مافوق ارشاد مخالفند/به صراحت به مدیران سورینت‌فیلم گفتم “هیچ‌کجا هیچ‌کس” و “سیزده” نمی‌فروشد!!

سینماژورنال/حامد مظفری: محمود دینی را که بیشتر به خاطر ایفای نقش “داش علی” سریال دهه شصتی “آینه عبرت” می شناسیم در سالهای اخیر دفتری به نام “یاسین فیلم” را اداره می کند.

به گزارش سینماژورنال دینی در پنج سال اخیر از یک طرف به خاطر درگیری در مدیریت شبکه ای ماهواره ای به نام “پرشین تی.وی” در کانون توجه قرار گرفت و از طرف دیگر به خاطر همکاریهایی که با هولدینگ “سورینت فیلم” یعنی شرکت متبوع بابک زنجانی داشت.

به دنبال تولید یک اکشن با مایه های جاسوسی به نام “عملیات سری” بودیم

دینی که این روزها همچنان درگیر بازتاب همکاریهایی است که با سورینت فیلم داشته درباره تازه ترین وضعیت فعالیتهای دفتر سینمایی خودش به سینماژورنال می گوید: به دنبال تولید یک اکشن با مایه های جاسوسی به نام “عملیات سری” بودیم که برخورد کردیم به کشمکشهایی که بر سر سورینت فیلم و تشکیلات بابک زنجانی پیش آمد.

وی ادامه می دهد: البته ما ربط مستقیم با سورینت فیلم نداشتیم و فقط این شرکت بنا بود در تولید محصولات سینمایی و تلویزیونی اسپانسر ما باشد اما به هر حال عاقبت آن شد که دیدید و همچنان نهادهای ذیربط در حال بررسی وضعیت این همکاری و چگونگی کار ما هستند. البته که چون ما بی‌ذره‌ای نادرستی پروژه هایمان را پیش برده ایم هیچ گافی هم از ما نگرفته اند با این حال همچنان درگیر همکاری هایی هستیم که با سورینت فیلم داشتیم.

سورینت فیلم یک سری تجهیزات سینمایی را در اختیار یاسین فیلم قرار داده بود که این تجهیزات هم در اختیار وزارت نفت قرار گرفت

محمود دینی خاطرنشان می سازد: سورینت فیلم یک سری تجهیزات سینمایی را در اختیار یاسین فیلم قرار داده بود که این تجهیزات هم صورت برداری شده و بعد از گرفتاری زنجانی در اختیار وزارت نفت قرار گرفت. با این حال مشکل اینجاست که از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم مجوز فعالیت سینمایی یاسین فیلم تمدید نشده است و همین مشکلاتی را برایمان رقم زده است.

وی بیان می دارد: من یاسین فیلم را در سال 77 راه اندازی کردم و سالها قبل از آن که نام امثال زنجانی شنیده شود در سینما و تلویزیون کار می‌کردم اما با روی کار آمدن دولت اعتدال و تدبیر به جای حمایت از امثال من که مدتها در بخش خصوصی کار می‌کردند حتی مجوز دفتر فیلمسازی ام هم تمدید نشد.

نهادهای مافوق ارشاد مجوز تمدید دفتر را نمی دهند

دینی در چرایی عدم تمدید مجوز دفترش به سینماژورنال بیان می کند: از نظر مدیران حاضر در سازمان سینمایی شرکت یاسین فیلم نه تنها هیچ مشکلی ندارد که تمام اله مانهای لازم برای تمدید جواز را هم دریافت کرده است. از آن سو حراست وزارت ارشاد نیز با تمدید مجوز فعالیت مشکل ندارد اما گویا نهادهایی مافوق ارشاد دستوراتی داده اند مبنی بر اینکه فعلا در تمدید پروانه یاسین فیلم دست نگه داشته شود.

این بازیگر 41 ساله تأکید می کند: اینکه می گویند همکاری با سورینت فیلم باعث شده در تمدید پروانه دفترم مشکل ایجاد شود بی ربط است چراکه در تیر 92 از طرف سورینت فیلم طرف مذاکره قرار گرفتم و آن هم در شرایطی که هر سه فیلم سینمایی این شرکت قبل از آن، تولید شده بود.

یاسین فیلم هیچ ربطی به سورینت فیلم ندارد و این را مقامات قضایی هم تأیید کرده اند

دینی درباره مختصات همکاری با سورینت اظهار می دارد: قرار بر این بود که از تجربیات دفتر فیلمسازی یاسین فیلم برای کمک به ارتقای سورینت استفاده شود و حداقلش اینکه فیلمهای ضررده در این دفتر تولید نشود.

وی تأکید می نماید: یاسین فیلم هیچ ربطی به سورینت فیلم ندارد و این را مقامات قضایی هم تأیید کرده اند. اینکه گفته اند یاسین فیلم را به سورینت فیلم{بابک زنجانی} واگذار کرده بودم هم صددرصد کذب است.

محمود دینی
محمود دینی

به صراحت به مدیران سورینت فیلم گفتم “هیچ کجا هیچ کس” و “سیزده” نمی‌فروشد

محمود دینی با اشاره به اینکه حتی بعد از مذاکره ابتدایی با مدیران سورینت فیلم به آنها درباره تولید آثاری بدون بازگشت مالی هشدار داده به سینماژورنال می گوید: هم “هیچ کجا هیچ کس” و هم “سیزده” و هم “نقش نگار” پیش از مذاکره سورینت فیلم و یاسین فیلم تولید شده بود و درباره دو فیلم “هیچ کجا هیچ کس” و “سیزده” به صراحت به مدیران سورینت گفتم این فیلمها نمی فروشد و به فکر بازگشت سرمایه نباشند اما درباره “نقش نگار” چون ناصر ملک مطیعی در فیلم حضور داشت به هر حال شانس خوبی برای فروش قائل بودم ولی این فیلم هم که فعلا وضعیت اکرانش نامعلوم است.

شورای صنفی نمایش مرتب پخش “نقش نگار” را عقب می‌اندازد

دینی با اشاره به اینکه پخش “نقش نگار” هم به شکوفافیلم به مدیریت داریوش باباییان واگذار شده بیان می دارد: جالب است که پروانه نمایش “نقش نگار” هم صادر شده و به شورای صنفی ارائه شده است اما شورا مرتب امروز و فردا می کند. یک بار می گویند عیدفطر فیلم را اکران می کننند، یک بار می گویند اکران دوم عیدفطر، یک بار می گویند بعد از فیلم “محمد رسول ا..(ص)” و احتمال دفعه بعد هم خواهند گفت بعد از جشنواره فجر!

می خواستم “آینه عبرت2” را بسازم اما حمایت نشد

در روزگاری که اغلب کارگردانان و تهیه کنندگان به دنبال ساخت دنباله فیلمهای موفق و پرفروش خود هستند وقتی از دینی می پرسیم که آیا به دنبال آن نبوده که ادامه “آینه عبرت” را بسازد وی به سینماژورنال می‌گوید: طرحهایی برای امتداد داستان وجود داشته اما مهم این است که آن داستان با پایان مطلوب خود به انتها رسیده است و اگر هم بنا باشد بر روی مضامین مواد مخدری کار کنیم باید بر سوژه های روز متمرکز شویم.

محمود دینی در پشت صحنه "آینه عبرت"
محمود دینی در پشت صحنه “آینه عبرت”

وی با اشاره به طرحهایی که بعدتر در حیطه مواد مخدر به ستاد مبارزه با مواد مخدر که حامی اصلی تولید “آینه عبرت” بود ارائه داده بیان می‌دارد: طرح ادامه سریال را با سوژه ای بکر داشتم و به مدیران متولی مبارزه با مواد مخدر هم ارائه دادم اما حمایت نشد. با دست خالی که نمی توان کار کرد. من می توانستم نیمی از کار را شریک شوم و سرمایه گذاری نیمی از آن را قبول کنم اما مابقی بودجه را باید نهادهایی تأمین می کردند که بودجه مصوب کارهای فرهنگی برای مقابله با مواد مخدر دارند.

کارگردان “آینه عبرت” با زحمت نسخه ای باکیفیت از سریال را پیدا کرد و به “آیفیلم” رساند

این بازیگر که بعد از “آینه عبرت” مدتی به یکی از جوان اولهای سینمای دهه  70 بدل شده بود با اشاره به بازپخشی که چند ماه قبل شبکه “آیفیلم” از این مجموعه داشت بیان می دارد: بازپخش این سریال هم مخاطبان خاص خود را داشت و برای بسیاری از آنها که آن موقع سریال را ندیده بودند نیز این بازپخش گیرایی لازم را داشت ولی باعث تأسف است که کیفیت تصویری نسخه ای که در آرشیو سیما بود بسیار پایین بود.

وی با اشاره به تلاشهای کارگردان این کار برای ارتقای کیفیت این نسخه ادامه می دهد: ما سالها پیش رایت ویدیویی “آینه عبرت” را به شرکتی به نام جهان تصویر واگذار کردیم و قاعدتا آنها باید نسخه ای باکیفیت از این سریال را می داشتند ولی مدیران آیفیلم به جای اینکه سراغ صاحب کپی رایت بروند نسخه ای بی کیفیت را پخش کردند که همین باعث شد محسن شاه‌محمدی کارگردان سریال با زحمت نسخه ای باکیفیت را پیدا کرده و به دست پخش آیفیلم رساند.

همین نسخه باکیفیت را هم با حذف و تعدیل روی آنتن فرستادند

بازیگر آثاری چون “تیغ و ابریشم” و “مجازات” می افزاید: البته همین نسخه باکیفیتی که برایشان جور شده بود را نیز با حذف و تعدیل روی آنتن فرستادند. شاید یک دلیل این حذفیات کشدار بودن داستان بوده باشد و شاید دلیل دیگرش هم روتوشهایی که همواره در تلویزیون روی کارها حتی کارهایی که خودشان یک بار آنها را بازبینی کرده اند وجود دارد.

محمود دینی که در دهه 60 و 70 به واسطه “آینه عبرت” برای خود کیا و بیایی داشت و بخصوص که شباهتش با یکی از خوانندگان شوخ و شنگ لس‌آنجلسی “شهرام.ش” باعث شده بود این شایعه شکل گیرد که او برادر آن خواننده است درباره آن روزگار به سینماژورنال بیان می‌دارد: روزهای عجیبی بود. به همه شبیه بودم به جز خودم. مدام مرا با این و آن مقایسه می کردند.

وی ادامه می دهد: حتی یادم می آید یکی از مدیران تلویزیون قسم می خورد که تو برادر “ش.ش” هستی و البته تأکید داشت که من برادر نانتی آن خواننده هستم ولی واقعیت این بود که من هیچ نسبتی با آن خواننده نداشته و ندارم.

خوشبختانه مشکلات “آتقی” حل شد

دینی درباره وضعیت جواد گلپایگانی بازیگر نقش “آتقی” در “آینه عبرت” می گوید: خوشبختانه مشکلات جواد هم حل شد. متاسفانه دو تصادف پیاپی باعث شد یک سری مشکلات حقوقی برایش رقم بخورد و او سالها در زندان بماند. با این حال تعدادی از رفقا و همشهریانش جمع شدند و بخشی از بدهیهایش را دادند تا او آزاد شود.

انشاءا.. هرچه زودتر سوء تفاهمات برطرف شود و مجوز یاسین فیلم تمدید شود

دینی در پایان گفتگوی خود با سینماژورنال با بیان اینکه همواره سعی داشته فعالیت فرهنگی داشته باشد و نه سیاسی با ابراز گلایه از تأخیر دو ساله ای که در تمدید جواز شرکت فیلمسازیش به وجود آمده اظهار می دارد: امیدوارم که هرچه زودتر سوء تفاهمات برطرف شود و مجوز یاسین فیلم تمدید شود. من به دنبال احیای سینمای اکشن و حادثه ای در سینمای ایران بودم و طرحهای خوبی را در دستور کار قرار داده و با گروه درجه اولی هم هماهنگ شده بودم که به مشکلات مربوط به تمدید مجوز خوردم.

وی خاطرنشان می سازد: انشاءا.. هرچه زودتر گرفت و گیرهای تمدید مجوز یاسین فیلم رفع شود تا هم تجربیات خودم را در اختیار جوانان قرار دهم و هم بتوانیم رونقی به سینمای اکشن-حادثه ای دهم .




چگونگی تقسیم سود پروژه سینمایی بابک زنجانی به روایت کارگردان

سینماژورنال: بابک زنجانی در ماههای انتهایی آزادی اش به صورت آشکار وارد سینما شده و در تولید آثاری چون “هیچ کجا هیچ کس”، “نقش نگار” و “سیزده” هم سرمایه گذاری کرده بود.

به گزارش سینماژورنال بعد از بازداشت زنجانی هرچند “سیزده” به مدد تهیه کننده متنفذش سعید سعدی اکران شد و البته این روزها در شبکه خانگی هم در دسترس همگان است اما وضعیت اکران “نقش نگار” همچنان مشخص نیست.

“نقش نگار” توسط علی عطشانی ساخته شده بود و برخی مشکلات ناشی از عدم اکرانش را به دلیل بازی کوتاه ناصر ملک مطیعی در فیلم می‌دانستند.

علی عطشانی کارگردان فیلم اما در تمامی ماههای اخیر از بی مشکل بودن اکران فیلم سخن گفته است.

تازه ترین گفتگوی این کارگردان نیز حاوی خبر اکران این فیلم در آبان ماه است که البته معلوم نیست واقعا محقق شود یا نه و البته وی توضیح جالبی را هم درباره تقسیم سود این پروژه با توجه به سرمایه گذاری بابک زنجانی در آن طرح کرده است.

به دلیل اکران “محمد(ص)” اکران “نقش نگار” به آبان ماه افتاد

عطشانی درباره دلیل عدم اکران این فیلم طی ماههای گذشته به “اعتماد” می گوید: ما پس از گرفتن اين مجوزها قرار بود فيلم را شهريور ماه اكران كنيم كه همان زمان فيلم «محمد(ص)» اكران عمومي شد. به همين دليل تصميم گرفتيم كمي زمان نمايش را به عقب بيندازيم. به همين دليل درصدد هستيم در آبان ماه در صورت فراهم شدن شرايط، «نقش نگار» را اكران كنيم.

ملک مطیعی وضعیت خوبی ندارد و امیدواریم فیلم اکران شود

وی ادامه می دهد: مدتي پيش آقاي ملك مطيعي همانطور كه مي‌دانيد در بيمارستان بستري بود. هنوز هم خيلي شرايط مساعدي ندارند. فكر مي‌كنم اكران عمومي «نقش نگار» خبر خوبي براي او باشد و قطعا روي وضعيت جسمي و روحي‌اش هم تاثير مي‌گذارد چرا كه اين فيلم تنها حضور ملك مطيعي بعد از انقلاب است و سرنوشت اين فيلم براي او هم اهميت دارد.

اموال زنجانی به شرکت نفت منتقل شد؛ این پروژه هم جزو اموال اوست

عطشانی درباره وضعیت تقسیم سود این پروژه با توجه به مصادره اموال بابک زنجانی بیان می دارد: من براي ساخت «نقش نگار» مستقيما با زنجاني كار كردم. در حال حاضر هم سورينت فيلم كمپاني فيلمسازي زنجاني زيرنظر محمود ديني اداره مي‌شود. اين مجموعه هنوز پروژه‌هايي مانند «نقش نگار» دارد كه بايد وضعيت آنها پيگيري شود. آن‌طور كه من مي‌دانم اموال زنجاني به شركت نفت منتقل شد. سرمايه اين پروژه هم جزو اموال او محسوب مي‌شود.

بابک زنجانی سهم بیشتری در سرمایه گذاری دارد

این کارگردان می افزاید: البته زنجاني در اين فيلم سهم بيشتري نسبت به من در بخش سرمايه‌گذاري دارد. قطعا محمود ديني مسوول پيگيري وضعيت سود اكران فيلم است. اتفاقا يكي از معضلاتي كه درباره اكران اين فيلم وجود داشت بحث در‌آمد حاصل از اكران يا فروش نسخه دي‌وي‌دي فيلم بود كه فكر مي‌كنم ار طريق دادستاني اين موضوع حل شد.

فکر می کنم فیلم بتواند جذاب باشد

علی عطشانی که سابقه ساخت آثاری چون “دموکراسی در روز روشن” و “آقای الف” را در کارنامه دارد درباره پیش بینی اش از اکران فیلم بیان می دارد: «نقش نگار» براي من فيلم متفاوني به لحاظ ساختار و قصه است. به همين دليل در كارنامه كاري‌ام هم جايگاه خاصي دارد. فكر مي‌كنم جدا از حاشيه‌هاي به وجود آمده، قصه فيلم بتواند براي مخاطب جذاب باشد و با آن ارتباط برقرار كنند. از طرفي يقين دارم كه مخاطب براي ديدن استاد ملك مطيعي كه سال‌ها روي پرده سينما ديده نشده‌اند، به سينما مي‌آيد. از طرفي فكر مي‌كنم يادگاري خوبي براي حضور آقاي ملك مطيعي باشد.

 




کشف حجاب بازیگر زن ایرانی+عکس/این بازیگر در اولین تجربه سینمایی بابک زنجانی هم حضور داشت!

سینماژورنال: بعد از چهره هایی چون گلشیفته فراهانی و مینا لاکانی که با مهاجرت به آن سوی آبها و کشف حجاب پا در مسیری بی بازگشت گذاشتند حالا یک بازیگر ایرانی دیگر چنین مسیری را در پی گرفته است.

به گزارش سینماژورنال البته که این بازیگر زن نه چهره شناخته شده که بازیگری درجه دو است که مخاطبان عام سینما چنان که باید او را نمی شناسند.

این بازیگر صدف طاهریان نام دارد که اخیرا در صفحات اینستاگرام خود تصاویری غیرمتعارف از خود قرار داده و البته با قرار دادن ویدیویی تاکید کرده که صفحه اش هک نشده!!!

این بازيگر زن سينماى ايران كه بازى در فيلم هايى چون “سلام بر عشق” ،”پس كوچه هاى شمرون” و “عصر يخبندان” را در كارنامه دارد به ناگهان در صفحه اينستاگرام خود كشف حجاب كرد.

این بازیگر در تلفیلمهایی چون “موارد مشکوک”، “تلفن همراه” و “قرار بعدی همانجا” نیز بازی کرده و البته در نخستین سرمایه گذاری سینمایی بابک زنجانی یعنی درام به لحاظ ساختاری متقاطع “هیچ کجا هیج کس” هم ایفای نقش کرده بود!!!

تاکید بر اینکه کشف حجاب اتفاقی نبوده!!!

در ساعت هاى اوليه كشف حجاب این بازیگر خيلى ها احساس ميكردند صفحه اش هك شده اما خودش با قرار دادن ويديويى در صفحه اينستاگرام خود تاييد كرد كه اين پست ها توسط وى گذاشته شده و هكى در كار نيست.

براساس شنيده ها طاهريان از ايران به دوبی مهاجرت كرده و پس از گلشيفته فراهانى و مينا لاكانى سومين بازيگر سينماى ايران به حساب مى آيد كه سرنوشت اينچنينى براى خود انتخاب كرده است.

نكته حائز اهميت تاسف اكثر كاربران صفحه اش از رخ دادن اين اتفاق در ايام محرم است.

صدف طاهریان
صدف طاهریان



امیر تتلو در دادگاه انقلاب چه می‌کرد؟+عکس

سینماژورنال: خبرنگارانی که امروز برای پوشش دادگاه بابک زنجانی به دادگاه انقلاب رفتند با حضور امیرحسین مقصودلو یا همان امیر تتلو در راهروهای دادگاه انقلاب مواجه شدند.

به گزارش سینماژورنال هرچند حضور وی توسط چند خبرگزاری مختلف و از جمله “ایسنا” تأیید شد، اما هیچ کس از دلیل حضور وی در دادگاه انقلاب چیزی نمی دانست.

با این حال امیر تتلو خودش در صفحه اجتماعی اش دلیل این حضور را پاسخگویی به برخی سوالات دانست.

تتلو نوشت: عجب! دیوار واقعا موش داره و موشم گوش داره…رفتم به پاره ای سوالات جواب بدم و هر وقت احضار بشم، حتما حاضر میشم چون قصد من حل کردن مشکل و مفید بودن برای کشورم و موندن در ایران هست و همیشه همه کارام از دل برای هوادارام بوده و جوابگوی همه کارام هستم!!

امیر تتلو
امیر تتلو در دادگاه انقلاب



یک آگهی عجیب برای فیلم “بابک زنجانی”+عکس

سینماژورنال: بابک زنجانی فارغ از درگیری پیچیده اش با اقتصاد و سیاست ردپایی هم در سینمای ایران برجای گذاشت.

به گزارش سینماژورنال وی با سرمایه گذاری در تولید آثاری چون “سیزده”، “نقش نگار” و “هیچ کجا هیچ کس” و البته تأسیس دفتری با نام سورینت فیلم سعی زیادی داشت که از طریق سینما خود را به مخاطبان بشناساند که البته با دستگیریش تمام برنامه هایش زیر سوال رفت.

بابک زنجانی فارغ از تحلیلهایی که در میان کارشناسان علوم سیاسی و اقتصادی برانگیخته است سبب ساز آن شده که طنزپردازان کشور هم از منظر خود درباره وی آثاری را خلق کنند.

یکی از تازه ترین طنزها درباره بابک زنجانی آگهی تولید فیلم اوست که در روزنامه “قانون” چاپ شده است.

در این آگهی طنازانه خبر اکران فیلمی با نام “بابک” دیده میشود که از محصولات یک کمپانی موسوم به برادران پاکدست(!) است. جالب است که امکان رزرو بلیت برای تماشای این فیلم سه بعدی نیز وجود دارد!

آگهی طنز اکران فیلم بابک زنجانی
آگهی طنز اکران فیلم بابک زنجانی




موفقیت فیلمی با سرمایه‌گذاری “ب.ز” در جشنواره شانگهای+عکس

سینماژورنال: نوید محمدزاده بازیگر فیلم جنجالی “عصبانی نیستم” چندی قبل با درام “ناهید” در جشنواره کن حضور داشت.

به گزارش سینماژورنال به تازگی نیز فیلمی دیگر با حضور این بازیگر یعنی “سیزده” در بخش مسابقه جشنواره شانگهای حضور داشت.

“سیزده” که دومین فیلم بلند هومن سیدی است موفق شد بهترین فیلم جشنواره شانگهای نام گیرد.

علی تبریزی مدیر تصویربرداری “سیزده” هم برنده بهترین فیلمبرداری این جشنواره شد.

یسنا میرطهماسب بازیگر نوجوان فیلم هم کاندیدای بهترین بازیگری بود که البته به این جایزه دست نیافت.

“سیزده” که داستان بحرانهای پیش روی پسرکی را بیان میکند که دوران بلوغ را پشت سر می گذارد از جمله پروژه های سینمایی بود که شرکت سینمایی منسوب به ب.ز سرمایه تولیدش را فراهم کرده بود.

بخش عمده فیلمبرداری “سیزده” در نماهای بیرونی و خیابانهای شهرک اکباتان انجام شده بود.

هومن سیدی
هومن سیدی بعد از دریافت جایزه بهترین فیلم جشنواره شانگهای



کارگردان فیلم بازگشت ناصر ملک‌مطیعی به سینما: شایعات را جدی نگیرید؛”نقش نگار” هیچ مشکلی برای اکران ندارد/انشاءا.. نسخه اصلی فیلم بدون کمترین سانسور روی پرده می‌رود

سینماژورنال: ناصر ملک مطیعی تنها شمایل باقیمانده از سینمایفارسی مدتها بعد از ترک سینما به دعوت علی عطشانی در درامی خانوادگی به نام “نقش نگار” بازی کرد.

به گزارش سینماژورنال کمیت حضور ناصر در این درام آنقدر نبود که بخواهد حاشیه ساز شود اما به هر حال غیبت سه دهه ای او در سینما و بازگشتش با فیلم تازه کارگردانی که تقریبا تمامی آثار کارنامه اش حاشیه ساز بوده اند رقم زننده جنجالهای فراوانی شد.

این را هم نباید از نظر دور داشت که سرمایه گذاری سورینت فیلم شرکت متبوع ب.ز در تولید “نقش نگار” نیز به اندازه خود در ایجاد جنجال نقش داشت.

شاید همین حواشی و جنجالها بود که باعث شد این فیلم سه سال بعد از تولید نه به جشنواره فجر راه یابد و نه حتی اکران شود.

جالب است که پروانه نمایش این فیلم تیر ماه پارسال صادر شد اما در این یک سال هر بار فقط خبر اکران فیلم پخش شد ولی فیلم نتوانست روی پرده برود.

فیلم مشکلی برای اکران ندارد

علی عطشانی کارگردان “نقش نگار” درباره تازه ترین وضعیت فیلمش به سینماژورنال می گوید: فیلم ما مشکلی برای اکران ندارد و فقط به دنبال فرصتی مناسب برای اکران اثر هستیم. در ترافیک اکران در زمانهای مختلف سال طبیعیست که این تأخیر در اکران رقم بخورد.

هیچ توصیه ای برای عدم اکران نشده است

این کارگردان درباره اینکه شنیده شده بخاطر حضور ناصر ملک مطیعی به وی توصیه هایی شده مبنی بر عدم اکران در شرایط فعلی اظهار می دارد: ابدا چنین مساله ای صحت ندارد و هیچ کس چنین توصیه ای را به من نکرده است.

تلاش برای اکران دوم عیدفطر

وقتی از عطشانی می پرسیم که آیا فکر نمی کند تأخیر در اکران فیلم آن هم در شرایطی که پوستر فیلم در سینماها توزیع شده و تیزر فیلم نیز پخش گردیده شبهه برانگیز باشد وی صرفا به این پاسخ اتکا می کند: انشاءا.. “نقش نگار” به زودی اکران می شود و امیدوارم که مخاطبان نیز از تماشای آن لذت ببرند.

عطشانی درباره زمان احتمالی اکران فیلمش به سینماژورنال می گوید: در تلاش هستیم تا فیلم را در اکران دوم عیدفطر روی پرده بفرستیم.

علی عطشانی
علی عطشانی در پشت صحنه “نقش نگار” در برابر ناصر ملک مطیعی

انشاءا.. نسخه اصلی فیلم بدون کمترین سانسور روی پرده می‌رود

میزان ممیزی وارده به نسخه اصلی برای اکران دیگر سوال ما از عطشانی است. او در این باره بیان می دارد: پروانه نمایش فیلم ما برای نسخه اصلی صادر شده است و انشاءا.. نسخه اصلی فیلم بدون کمترین سانسور روی پرده می‌رود.

مصائب ازدواج دختری پرورشگاهی

به گزارش سینماژورنال “نقش نگار” که فیلمنامه آن توسط مهران کاشانی نگاشته شده از حضور بازیگرانی چون بهرام رادان، آتیلا پسیانی، گوهر خیراندیش، آیلین حسینیان و الهه حصاری سود می برد.

داستان “نقش نگار” درباره دختری پرورشگاهیست که به هنگام ازدواج بر سر یک دوراهی عجیب قرار می گیرد.




ادعای پرسش‌برانگیز تهیه‌کننده “دربند” درباره رد پیشنهاد “ب.ز”/یک میلیارد نیاز داشتم و آن مرد با ۳ میلیارد آمد!

سینماژورنال/فرزان زارع: اخیرا وقتی با امیر سماواتی تهیه کننده شناخته شده سینما گپ می زدم در کنار صحبتهایی که درباره روند کاریش گفت به ماجرای جالبی درباره حضور یک شخصیت مثلا سرمایه گذار در دفترش هم حرف زد.

به گزارش سینماژورنال هرچند در آن گفتگو سماواتی هیچ گاه نامی از این شخصیت نبرد اما اتفاقاتی که در سالهای اخیر رخ داده و در کانون توجه قرار گرفتن شخصیتی به نام “ب.ز” سبب ساز آن شد که با کنار هم گذاشتن گفته های وی بیش از پیش به شباهتهای آن شخصیت و این “ب.ز” پی ببرم.

آن مرد با 3 میلیارد آمد

سماواتی با اشاره به یک سرمایه گذار که به دفترش آمده بود گفته بود: چند سال پیش مردی پای به دفتر من گذاشت .آن زمان هنوز چیز زیادی از اختلاس معروف نمی دانستم.در پیش تولید فیلم تازه ام در مقام تهیه کننده بودم و بودجه تولید فیلمم را حدود یک میلیارد تومان برآوردکرده بودم. وقتی آن مرد از جریان ساخت فیلم باخبر شد گفت : حاضرم 3میلیارد تومان بدهم تا در این پروژه شریکت باشم.

دست رد به سینه اختلاسگر زدم

تهیه کننده آثاری چون “دربند” و “پنج ستاره” ادامه داده بود: علت مشارکتش را جویا شدم و وقتی او پاسخ سوال مرا داد شروع به حلاجی و تحلیل ذهنی در خود کردم . چند روز بعد به پیشنهاد وسوسه انگیزش جواب منفی دادم و دست رد را خیلی قاطعانه به سینه دوست عزیز اختلاسگر زدم و حاضر نشدم از سرمایه باد آورده اش برای ساخت فیلمم استفاده کنم.

برخی همکارانم جوگیر شدند

سماواتی افزوده بود: بماند که بعدها فهمیدم و دیدم چند تن از همکارانم جوگیر شده و پیشنهاد آن مرد “کلاه به سر” را برای پولشوئی پذیرفتند و به آن پول هنگفت زبان بسته که متعلق به مردم بود پاسخ مثبت دادند.

میدانستم روز رسوایی اش فرا خواهد رسید

این تهیه کننده با اشاره به پایان کار آن سرمایه گذار بیان داشته بود: امروز پس از گذشت چند سال از آن تحلیل ذهنی ام خوشحال هستم و می دانستم هدف شوم آن دوست کلاه به سر چه بود. میدانستم روز رسوایی اش فرا خواهد رسید.

پی نوشت سینماژورنال: البته که چون سماواتی خودش هیچ گاه به صراحت نامی از این سرمایه گذار نبرد می توان در واقع گرایانه بودن تمامی سخنان وی نیز پرسشهایی را طرح کرد.

اصلی ترین پرسش هم آن است که چرا همزمان با رسانه ای شدن ماجرای اختلاسهای آن سرمایه گذار معروف وی سخنی را طرح نکرده و مدتها بعد در این باره حرف زده؟ و آیا این طرح مساله در شرایط فعلی بیشتر ترفندی برای تاثیرگذاری بر مخاطبان و در کانون توجه قرار گرفتن نیست؟




آوازخوانی زانیار خسروی و حدیث میرامینی در “عشق تعطیل نیست”+عکس

در اولین قسمت از سریال “عشق تعطیل نیست” خبری از مهناز افشار نیست و محمدرضا گلزار هم به مانند اغلب کارهای این سالهایش فقط هست که جذابیت بصری کار بالا رود. نکته جالب این قسمت آوازخوانی زانیار خسروی در یکی از نماها است؛ آوازخوانی در برابر حدیث میرامینی و البته واکنشهای هندی‌وار میرامینی به زانیار!

 

سینماژورنال/نازنین شادپی: بالاخره و بعد از حرف و حدیثهای فراوانی که درباره متوقف شدن تولید سریال تازه بیژن بیرنگ با نام “عشق تعطیل نیست” به گوش می رسید قسمت اول این مجموعه به شبکه خانگی آمد.

به گزارش سینماژورنال”عشق تعطیل نیست” یک کمدی خانوادگی است که بواسطه شخصیت پردازی و البته طراحی صحنه شباهتهای فراوانی با کمدی “فرندز” از محصولات برادران وارنر-ان.بی.سی دارد. این سریال با محوریت یک زوج با نامهای “رها”(با بازی محمدرضا گلزار) و “نفس”(با بازی مهناز افشار) روایت می شود.! گم شدن ناگهانی “نفس” در سالگرد ازدواجش با “رها” و بجا ماندن نامه ای عجیب از او که از شوهرش میخواهد برای یافتن اش به سراغ عزیزترین جای زندگیشان برود “رها” را با ماجرای پیچیده ای روبرو میکند.

همزمان با تلاشهای “رها” برای یافتن “نفس” است که شخصیتهای دیگر و از جمله والدین این زوج، خواهر و برادرشان، صاحب سوپرمارکت محله شان و زوجی که در نزدیکی آنها زندگی میکنند نیز وارد داستان می شوند.

یک سیت-کام در امتداد “خانه سبز”

بیرنگ همان طور که خودش هم وعده داده بود کمدی اش را در امتداد همان مسیری تولید کرده که در “همسران” و “خانه سبز” پیموده بود و البته که شباهتها به “خانه سبز” بیشتر است بخصوص که کاراکتر مرد داستان “رها رشیدی” درست به مانند کاراکتر مرد “خانه سبز” یعنی “رضا صباحی” وکیل دادگستری است و البته که در طنزسازی متکی بر دیالوگهای پینگ پنگی نیز شباهتهای فراوانی میان این دو وجود دارد.

به سبک سیت-کام هایی نظیر “دوستان” و “نظریه بینگ بنگ” تمامی داستان “عشق تعطیل نیست” در لوکیشنهای داخلی روایت می شود و البته بعد از دیدن هر موقعیت یا شنیدن هر دیالوگ ولواندکی خنده دار، این افکت صدای خنده (!) است که به گوش می رسد.

عشق تعطیل نیست
عشق تعطیل نیست

بازیهای خوب “آقای حکایتی” و شهرام حقیقت دوست

به گزارش سینماژورنال بیرنگ سعی کرده با تکیه بر دو عنصر موسیقی و البته شخصیت پردازی داستانش را از تکرار برآمده از محدودیت لوکیشن بیرون بکشد. در میان بازیگران بیش از همه این بهرام شاه محمدلو، شهرام حقیقت دوست و البته رضا ناجی هستند که مخاطب خیلی خوب و از همان اولین سکانسها با آنها ارتباط برقرار میکند بخصوص شاه محمدلو یا همان “آقای حکایتی” محبوب کودکان دهه شصت(!) که بعد از سالها دوری از کارهای جدی تلویزیونی در نقش پدر “نفس” به شدت روان ایفای نقش میکند. حقیقت دوست هم در این سریال در نقش یک روانپزشک اندکی روان پریش تصویر تازه ای از خود بجای میگذارد.

گلزار متاثر از برادران بانکی/مهناز افشار کجاست؟ ما نمی دانیم!

با این حال بازی محمدرضا گلزار بازیگر اول فیلم به مانند همیشه بر یک تابع ثابت حرکت میکند و حضورش همان قدر موثر است که در آثار برادران بانکی! از مهناز افشار هم که در این قسمت خبری نیست و فقط صدای او را در برخی جاهای فیلم می شنویم.

کلیپی به سبک بالیوود

به گزارش سینماژورنال شاید نقطه عطف “عشق تعطیل نیست” را بتوان آوازهای زیبایی دانست که زانیار خسروی خواننده و موزیسین جوان ایرانی اجرا می کند. یکی از برگهای برنده کار همین حضور زانیار است که هم خوب بازی می کند و هم خوب اجرا می کند. زانیار در فیلم نقش برادر “نفس”(مهناز افشار) را ایفا میکند که گویا رابطه ای عاشقانه با خواهر “رها”(محمدرضا گلزار) دارد که نقش این یکی را حدیث میرامینی ایفا میکند.

زانیار و حدیث میرامینی
زانیار و حدیث میرامینی

نمای قرار ملاقات این دو نفر در کافی شاپ واقع در مجتمع مسکونی شان کاملا موزیکال و به سبک یک کلیپ موسیقایی کارگردانی شده است.

زانیار و حدیث میرامینی
زانیار و حدیث میرامینی

در این نما علاوه بر زانیار که ترانه ای رمانتیک می خواند میرامینی واکشنهایی شبیه به واکنشهای تیپیکال آثار عاشقانه بالیوود ارائه داده و البته که برخی جاها به بهانه جواب دادن به زانیار هم که شده، چند جمله ای می خواند!

زانیار و حدیث میرامینی
زانیار و حدیث میرامینی

دوبلور آرنولد در کنار همسر مرحوم رسام

در ابتدای قسمت اول “عشق تعطیل نیست” و بعد از گفتار متن بیرنگ، انیمیشنی پخش میشود که در آن “خورشیدخانم” و “آقاابره” با هم در حال گفتگو و بگومگو هستند؛ جالب اینجاست که برای دوبله این انیمیشن از یکی از چهره های مطرح دوبله یعنی حسین عرفانی استفاده شده است؛ دوبلوری که بیش از هر چیز بواسطه صداپیشگی “آرنولد شوارزینگر” و “همفری بوگارت” شناخته میشود. فریبا نادری همسر مرحوم مسعود رسام رفیق سالیان دراز بیرنگ نیز دیگر صداپیشه این انیمیشن است.

خط قرمز…

“عشق تعطیل نیست” به مانند بسیاری از آثار طنزی که برای شبکه خانگی یا بدنه سینما تولید میشوند شوخیهای اروتیک را هم چاشنی خود کرده است؛ اما اغلب این شوخیها به گونه ای غیرمستقیم ارائه میشود بخصوص شوخی مماس با خط قرمزی که درباره رابطه میان شخصیت اصلی و روانپزشک همسایه اش که هر دو مرد هستند ارائه می شود!!!




کامران قدکچیان: آقای ایوبی! پیش‌بینی جشنوارۀ بدون حاشیه یعنی عرضۀ بسته‌بندی شدۀ سانسور !

کامران قدکچیان که تازه ترین ساخته اش “روح” حائز شرکت در جشنواره تشخیص داده نشده گفت: جالب است که حجت ا.. ایوبی میگوید الحمدلله که هیچ حاشیه ای در جشنواره امسال نخواهیم داشت! این جمله در قرابت کامل با سانسور است یعنی ایشان از ترس واکنش فلان شخص یا بهمان گروه، سانسور را بسته بندی شده در جشنواره ارائه می دهد. پیش بینی جشنواره بی حاشیه یعنی عرضه بسته بندی شده سانسور و این هم یعنی اینکه حفظ کرسی مدیریتی بسیار مهمتر از برگزاری جشنواره ای پویا است!

سینماژورنال: در کنار یدا.. صمدی، خسرو سینایی، بهمن فرمان آرا و سیروس الوند که به دلیل پیشکسوت بودن(!) آثارشان مناسب شرکت در بخش رقابتی جشنواره تشخیص داده نشد یک کارگردان پیشکسوت دیگر به نام کامران قدکچیان هم بود که فیلم تازه اش با نام “روح” را به هیات انتخاب ارائه کرده بود اما به بخش مسابقه جشنواره راه نیافت. چهره هایی چون صمدی و الوند با رایزنی فیلمهای خود را به بخش “خارج از مسابقه” ارائه کردند اما فیلم قدکچیان حتی به این بخش هم راه نیافت.

نمیدانم فیلم ام دیده شده یا نه

قدکچیان که تقریبا چهار دهه ای میشود سابقه کارگردانی دارد درباره عدم حضور فیلمش در جشنواره سی و سوم به سینماژورنال گفت: وا.. ما فیلم را به شخص دبیر جشنواره ارائه دادیم ضمن اینکه فرمهای شرکت در جشنواره را هم پر کرده بودیم. حالا نمیدانم اصلا فیلممان دیده شده یا اینکه نادیده کنار گذاشته شده است.

وی با اشاره به وضعیت دیگر فیلمسازان قدیمی که فیلمشان کنار گذاشته شده ادامه داد: البته این وضعیت مختص من نیست و فیلمهای آدمهایی چون صمدی و الوند هم بدون بازگویی چرایی مساله، کنار گذاشته شدند. دوستان برای خودشان این طور طراحی کرده اند که آدمهای سابقه دار را کنار بگذارند تا پسکسوتان(!) در جشنواره حاضر شوند.

صمدی هم با داد و بیداد به خارج از مسابقه راه یافت

قدکچیان درباره اینکه چرا فیلمش لااقل در بخش “خارج از مسابقه” حضور ندارد خاطرنشان ساخت: همین صمدی که فیلمش را به این بخش وارد کردند هم با داد و بیداد توانست این فرصت را بدست آورد. ضمن اینکه شخصا فکر میکنم یا فیلمی مناسب شرکت در جشنواره هست یا نیست. بخش خارج از مسابقه دیگر چه صیغه ای است؟

کامران قدکچیان
کامران قدکچیان

توهین دوگانه دبیر جشنواره

کارگردان آثاری چون “آواز تهران” و “فاصله” با اشاره به توهین آمیز بودن کنار گذاشتن پیشکسوتان از جشنواره فیلم فجر به سینماژورنال گفت: اقدام دبیرخانه جشنواره فجر دو توهین در خود دارد؛ یکی توهین به کسانی که در بخشهای رقابتی قرار دارند. الان اینها به دلیل عدم رقابت با بزرگان نمیتوانند عیار کار خود را بسنجند. دومین توهین هم ناظر به جشنواره ای است که نام فجر را بر خود دارد و در دهه فجر برگزار میشود. دهه فجر دهه ای است که باید حین آن شادی و شعف به اهالی مختلف جامعه وارد شود اما با این کار بذر بدبینی در ذهن بزرگان سینما کاشتند.

ایوبی سانسور را به صورت بسته بندی شده در جشنواره ارائه میدهد

این کارگردان 67 ساله با اشاره به صحبتهای اخر رییس سازمان سینمایی اظهار داشت: جالب است که حجت ا.. ایوبی میگوید الحمدلله که هیچ حاشیه ای در جشنواره امسال نخواهیم داشت! این جمله در قرابت کامل با سانسور است یعنی ایشان از ترس واکنش فلان شخص یا بهمان گروه سانسور را بسته بندی شده در جشنواره ارائه می دهد. پیش بینی جشنواره بی حاشیه یعنی عرضه بسته بندی شده سانسور و این هم یعنی اینکه حفظ کرسی مدیریتی بسیار مهمتر از برگزاری جشنواره ای پویا است.

حاشیه را از جشنواره به زمان اکران موکول کردند تا میزهایشان حفظ شود

قدکچیان با تاکید بر بدعت غلط مدیران جشنواره فجر بیان داشت: گفتمان سینمایی درباره خوبی یا بدی آثار در جشنواره است که صورت می گیرد و مدیران می توانستند حتی با نمایش آثار مختلف در جشنواره، واکنشهای احتمالی را نسبت به آنها بسنجند. اما در شرایط فعلی حاشیه را از جشنواره به زمان اکران موکول کرده اند فقط و فقط به دلیل اینکه آثارشان حفظ شود.




بازیگر “برف روی کاجها”: هر چقدر سینما به جامعه نزدیک شد، صداوسیما دور شد

بازیگر “برف روی کاجها” در تازه ترین گفتگویش از این گفته که سینمای بعد از انقلاب تا حد زیادی به زندگی واقعی نزدیک‌تر شده، ولی صداوسیما خیر. به‌عبارتی هر چقدر سینما به جامعه نزدیک شده صداوسیما دور شد و جایی هم صداوسیما به ریشه سینما تبر زد!

سینماژورنال: حسین پاکدل نویسنده و کارگردان تئاتر ایران که سابقه بازیگری هم دارد به تازگی در گفتگویی که به بهانه آغاز تمرینات اجرای نمایش “یک صبح ناگهان” انجام شده است با انتقاد از تلویزیون، چه تلویزیون قبل از انقلاب و چه بعد از آن، این مساله را طرح کرده که “در سالهای پس از انقلاب هر چقدر سینما به جامعه نزدیک شده، صداوسیما از آن دور شد!”

به گزارش سینماژورنال تامل بر این گفته پاکدل از آنجایی حائز اهمیت است که بدانیم آخرین تجربه بازیگری ایشان در سینما در درام “برف روی کاجها” بود؛ فیلمی که فارغ از ریتم کند و لحن روایی ابتر خود به دلیل تلاش در جهت ایجاد سمپاتی با مخاطب در بحث خیانت زن به مرد به شدت با انتقاد مواجه شد. پاکدل در این فیلم در نقش مردی بازی کرده بود که به دلیل رهایی همسر، او را به سمت و سوی خیانت سوق داده و وقتی در انتهای فیلم پا به خانه سابق خود می گذرد همسرش را در وضعیتی می یابد که از خوشحالی رابطه اش با مردی جدید سخن می گوید.

اگر منظور پاکدل از سینمایی که از سیما جلو زده و به جامعه نزدیک شده آثاری نظیر “برف روی کاجها” باشد که حتما باید در درستی گفته های ایشان شک کرد! مگر اینکه منظورنظرشان نوع دیگری از سینما بوده باشد که در آن صورت باید در آینده درباره آن نوع سینما بیشتر توضیح بدهند. متن کامل گفتگوی پاکدل که با رضا آشفته و نیما صباغ در “شرق” انجام شده را در ادامه می خوانید:

آیا نمایش « یک صبح ناگهان» مشخصا برای تئاتر فجر کار شده؟
خیر، این نمایش را حدود یک‌سال‌ونیم پیش برای اجرا در ایرانشهر نوشتم، چون در نوبت اجرا بودم. بعد پارسال زمان اجرا مشخص و قرارداد آن بسته شد. زمانی که مشغول آماده‌سازی و تمرین بودیم، از ما خواسته شد در جشنواره هم باشیم که طبعا از این پیشنهاد استقبال کردیم.
‌در واقع شما به جشنواره دعوت شدید. آیا این دعوت و حضور همراه با حمایت خواهد بود؟
امیدوارم اینطور باشد. البته برای جشنواره بودجه اندکی در حد تهیه لباس چنین کارهایی می‌دهند ولی امیدواریم برای اجرای عموم، مورد حمایت قرار گیرد.
‌این نمایش همان‌طور که بارها اعلام کردید، برداشتی آزاد از یکی از داستان‌های آقای اسماعیل فصیح است. چطور شد این قصه را انتخاب کردید؟
اساسا معتقدم ظرفیت‌های ادبیات ما، چه ادبیات کهن و چه ادبیات معاصر، جای کار زیادی دارد که می‌توانیم از آنها آثار نمایشی استخراج کنیم. بسیاری از آثار نویسندگان معاصر و حتی جوان‌ترها ظرفیت‌های بالایی برای کار نمایشی دارد؛ البته اگر بتوانیم با نگاه آزاد کار کنیم.
‌دوست داریم تعریف شما را از نگاه آزاد بدانیم… .
طبیعتا نمایشنامه‌نویس یک طرح کلی را می‌گیرد و بعد براساس آن، نمایشنامه خودش را می‌نویسد.
‌آیا این طرح را از ادبیات استخراج می‌کنید؟ یا به عنوان یک درام‌نویس می‌نویسید؟
از ادبیات می‌گیریم، مثل همه کارها آن را سبک‌سنگین می‌کنیم در آن دست می‌بریم، روی آن کار  می‌کنیم و برای صحنه آن را تنظیم می‌کنیم. به عبارتی، آن را از روایتِ صرف، به دل صحنه می‌آوریم.
‌این نگاه آزاد تا چه حد باید باشد که متن قصه نو یا کهن، شیرازه خود را در دل این کار جدید داشته باشد؟ در کاری که نام آن درام یا تئاتر است… .
تصور می‌کنم جهان‌بینی اولیه کار محفوظ می‌ماند. ولی در حقیقت رنگ و لعاب نمایشی پیدا می‌کند.
‌در واقع ساختار تغییر می‌کند و به روایتی نمایشی و اجرایی تبدیل می‌شود. اما گاهی بر این نگاه آزاد نقدی وارد می‌شود، به‌خصوص در اجراهای امروزی که با نگاه افراطی یا رادیکال ادبیات را منفجر می‌کنند. برای مثال هملت را می‌بینیم ولی در آن هملتی وجود ندارد یا داش‌آکل را می‌بینیم که آن داش‌‌آکل در آن وجود ندارد. آیا این نوع اجرا به آن کار ادبی ضربه نمی‌زند؟
داش‌آکل یا هملت یا هر کار ادبی جایگاه خودش را دارد و می‌شود از هر زاویه‌ای به آن نگاه کرد. هملت اثری است که شاید از هزار زاویه به آن نگاه کرده‌اند. غیر از این نمی‌تواند باشد. راز جاودانگی هملت یا آثاری نظیر آن در همین زایشی است که توسط افراد مختلف در بستر زمان در آن اتفاق افتاده. هر کسی به‌نوعی به آن نگاه کرده. ما نباید دست‌وپای خود را ببندیم. به قول ژان کلود کری‌یر شکسپیر اگر امروز زنده شود، به طور قطع شکسپیری که در بستر زمان خلق شده و به ما رسیده را نخواهد شناخت چون در این سیر تاریخی اندیشمندان و هنرمندان با اجراها و نگاه‌های متفاوت آن را بارور کرده‌اند. قطعا محصول اولیه بسیار لاغرتر از اینکه الان هست، بوده.
‌سال گذشته نمایشی بر اساس هملت شکسپیر توسط رضا گوران روی صحنه رفت و یکی از داوران این نقد را وارد کرده بود که چرا اوفلیا را می‌بینیم و هملت را نمی‌بینیم؟ چرا اجرای عمومی و داوری شده است؟ به عبارتی، برای برخی اینطور احساس می‌شود که به متن اصلی توهین شده… .
در جریان این اتفاق نیستم ولی به طور قطع معتقدم امثال گوران می‌توانند از هر زاویه‌ای می‌خواهند و می‌توانند، با این اثر برخورد کنند. اصلا اگر یکی آمد و کل هملت را از دید یک نگهبان بدون هملت و افلیا روایت کرد بگوییم حق این کار را نداری. نه، نباید بی‌جهت دست‌وبال همدیگر را ببندیم. کسی که نتواند  محصول خلاقانه‌ای بیافریند، خودش لطمه می‌خورد نه هملت. سال‌ها پیش، روزی وحید رحمانی گفت می‌خواهد «در انتظار گودو» را در یک اداره به شکلی مدرن اجرا کند. به او گفتم حتما این کار را بکن چون او آدم خلاقی است و حتما اثری درخور خلق می‌کند. هرچند آن کار انجام نشد و برای او سفری پیش آمد، ولی حتی فکرش هم زیباست. همین بیگانه کامو را در ایتالیا دیدم که در ساحل اجرا شد؛ کل بیگانه در ساحل حتی لحظه قتل یا‌مده‌‌آ را در اسپانیا دیدم که خانم ایرنه پاپاس به‌تنهایی در ٩٠دقیقه بازی کرد یا هملت دونفره که چندسال پیش دونفر روی دوتا صندلی‌گردان در سالن اصلی اجرا کردند.
‌پس بر این نقد، نقدی دیگر وارد است؛ اینکه حاصل کار چه خواهد بود؟! و اینکه آیا به یک خلاقیت و شکل تازه‌ای رسیده است؟
بله، همین مهم است. یک‌بار به بچه‌های کرج گفتم اینقدر به دنبال متن نباشید، خودتان خلق کنید. در جمع با هم بنشینید، فکرهایتان را روی هم بریزید، از خود همین نشست‌ها متن تولید می‌شود. برای مثال همیشه در داش‌آکل آن شخصیت لات، وکیل حاج‌آقا می‌شود. حالا فکر کنید برعکس باشد و حاج‌آقا وکیل داش‌آکل شود که کشته شده و به حاج‌آقا خبر می‌دهند که داش‌آکل، او را وکیل وصی خودش کرده است. حالا این حاج‌آقا به سراغ آدم‌ها می‌رود. البته الان قصد ندارم وارد این قصه شوم. اما می‌توانیم از این زاویه نگاه کنیم که اساس داستان همچنان داش‌آکل است ولی با نگاه دیگری آن را می‌بینیم. به شکل دیگر دیدن را یاد بگیریم. از به‌هم‌ریختن ادبیات نترسیم. جهان را تنها عقل نمی‌سازد. جهان را به‌هم‌ریختن معادلات می‌سازد. اگر یک‌نفر پیدا نمی‌شد که به خودش بال ببندد و از کوه بپرد و دست و پایش بشکند، الان هواپیما نداشتیم. کسی فکر نمی‌کرد که می‌شود پرواز کرد. من اعتقادی به این ندارم خودمان را محصور کنیم که مثلا فلان قصه نباید دست بخورد. چرا نباید؟ مهم این است که آیا از دل آن قصه اثر خلاقانه جدیدی خلق می‌شود یا خیر؟! زمانی می‌توانیم بگوییم به ادبیاتِ یک داستان خدشه وارد شده که اثر ارزشمندی از آن بیرون نیاید که البته این اثر ناقص یا بی‌محتوا و ناپخته به‌سرعت هم فراموش می‌شود.
‌اسماعیل فصیح را چگونه می‌بینید؟ متن‌های او تا چه حد بضاعت درام‌شدن دارد؟
بسیاری از آثار ایشان، قریب‌به‌اتفاق آنها، ظرفیت تبدیل‌شدن به فیلم و سریال و تئاتر را دارد. فقط به «زمستان شصت‌ودو» نگاه کنید یا فرار فروهر، ثریا در اغما یا بقیه… فکر کنید چقدر سریال زیبا و درخشانی می‌شود از هرکدام ساخت. اصلا جلال آریان آقای فصیح می‌تواند جذاب‌ترین شخصیت نمایشی ما شود. چطور فرنگی‌ها با پوآرو یا شرلوک هلمز برخورد می‌کنند. چرا ما نکنیم؟ مگر تجربه قصه‌های مجید بد بود؟ چرا تکرار نکنیم؟ امیدوارم روزی از این ظرفیت‌ها استفاده کنیم. بزرگانی چون اسماعیل فصیح به دلیل استقلالی که داشتند، واقعا مهجور مانده‌اند؛ حالا یا از سر حسادت و تنگ‌نظری یا از سر عناد و انجماد فکری.
‌به عبارتی اشکالی بر جامعه وارد است که ارتباط و نزدیکی بین مدیوم‌ها، هنرمندان و نویسنده‌ها برقرار نشده و در این مورد غریبگی احساس می‌شود؟
حالا نه به این‌شدت. ولی ما اساسا تابع جو هستیم. یکباره یک نویسنده یا یک موضوع یا سبک باب روز یا به اصطلاح وارد بورس می‌شود. یکباره جو‌گیر می‌شویم. که البته اینها علاوه بر تئاتر، شامل سینما و تلویزیون هم است؛ زیرا این از عادات دنیای مدرن است. در دنیای مدرن تا دوسال پیش کسی نمی‌دانست عکس سلفی چیست؟ اما حالا برای همه عادی شده است. زمانی خود تلفن همراه پدیده غریبی بود و کسی فکر نمی‌کرد تا کجا پیشرفت می‌کند. ولی الان با همه همراه است و طبعا با خود فرهنگش را می‌آورد. در اینترنت یا دنیای مجازی، انبوهی از مهملات البته در کنار حرف‌های شایسته و بایسته. ولی آنقدر انبوه اطلاعات پردازش‌نشده و به‌دردنخور زیاد است که اطلاعات صحیح را هم حرام می‌کند.
‌صداوسیمای ما خیلی کم به سراغ ادبیات می‌رود و با ادبیات غریبه است اما همان تعداد کم هم درخشان بوده، مثل دایی‌جان ناپلئون که هنوز پربیننده و جزو بهترین‌هاست. این غریبگی کجا اتفاق می‌افتد؟
دلیل عمده این غریبگی تا حدودی- چه پیش از انقلاب و چه پس از آن-  به نبودن نسبت بین عینیت و واقعیت جامعه برمی‌گردد. قبل از انقلاب هم رادیو تلویزیون ما نمادی از واقعیت جامعه نبود و الا‌ن هم نیست. سینمای ما هم همین‌طور. البته سینمای بعد از انقلاب تا حد زیادی به زندگی واقعی نزدیک‌تر شده، ولی صداوسیما خیر. به‌عبارتی هر چقدر سینما به جامعه نزدیک شده صداوسیما دور شد و جایی هم صداوسیما به ریشه سینما تبر زد؛ زمانی که قرار شد دیگر فیلم سینمایی نسازند ولی تله‌فیلم ساختند و تله‌فیلم‌ها تبدیل به فیلم سینمایی شد، در صورتی که مطلقا استانداردهای سینما را نداشت. در صورتی که پیش از آن صداوسیما سالی سه الی چهارتولید سینمایی درخشان داشت. بسیاری از آثار خوب تاریخ سینمای ما یا کار کانون است یا کار صداوسیما بوده. از یک مقطعی تله‌فیلم‌ها با قیمت پایین تولید شد؛ با این هدف که مقابل سینما بایستد و آن را به زانو درآورد و البته مربوط به دوره‌ای است که صداوسیما مقابل سینما بود. اما در مجموع رابطه‌ای بین زیست‌ ما و ادبیات‌مان وجود ندارد. ما چقدر با ادبیاتمان زندگی می‌کنیم؟ چقدر با شعرمان زندگی می‌کنیم؟ همین الان اگر در روزنگارها و ادبیات جاری در اینترنت و دنیای مجازی بگردید، چه مقدار از آن منبعث از ادبیات غنی یا کهن ماست؟ بسیاری از آنها خلق‌الساعه است. بعضی‌ها سراغ ادبیات کهن یا نو می‌روند. سخنرانی‌ها چه آکادمی، چه عمومی، چقدر منبعث از ادبیات کهن یا معاصر ماست؟ در حقیقت حتی ادبیاتی که با آن حرف می‌زنیم. منظورم از ما، مجموعه روزنامه‌ها و مجلات و رسانه‌های ماست. اساسا به نظر می‌آید ادبیاتی فراوطنی است. مجموعا گرته‌برداری از یک‌زبان بین‌المللی است و به یک‌زبان مشترک و همه‌فهم جهانی نزدیک می‌شویم. مهم نیست شما چینی حرف می‌زنید و من فارسی، مهم این است که داریم یک‌جور حرف می‌زنیم و ارتباطات به‌تدریج نزدیک می‌شوند. اما اگر به برخی کشورها بروید، همین اینترنت آنجا هم هست، ولی به‌شدت با فرهنگ خودشان زندگی می‌کنند. ولی ما نباید فرهنگ خود را با دست خود نابود کنیم. رفتن به سمت فرهنگ‌سازی ادبیات کهن یا معاصر، کار یک‌نفر، دونفر نیست، بلکه اراده جمعی می‌خواهد. صداوسیما باید به سمت آن برود. نیاز به کار پژوهشی دارد و باید ضرورت آن را احساس کنیم نه اینکه اتفاقا احساس کنیم که اگر دور شویم، بهتر است.
‌در متن‌هایی که شما یا گاهی دیگران کار کرده‌اند، تاکید بر ادبیات دیده می‌شود. برای مثال رمانی را مدنظر قرار می‌دهید و تبدیل به درام یا تئاتر می‌شود، مثل کار آخر شما عشق و عالیجناب یا پروانه‌های آسیایی. دوست داریم بدانیم با توجه به اینکه در درام‌نویسی فارسی خیلی کم به سمت ادبیات می‌روند، چرا تاکید شما بر ادبیات است؟
گاهی، در سیر مطالعاتی شخص، ضرورتی به وجود می‌آید. احساس می‌کنی قلاب آن به تو وصل شده و نمی‌توانی از آن بگذری. به قول سیوران آنچه در خلق هنر اهمیت دارد، ضرورت آن است، کافی است ذره‌ای در این ضرورت تردید ایجاد شود تا همه‌چیز فروبریزد، مثلا شاید یک‌قطعه شعر، شما را درگیر کند. مگر رقص زمین چه بود؟ یک ایده که زلزله قابل پیش‌بینی است. در نمایش زلزله‌ای نشان نمی‌دهیم ولی وقتی تماشاگر بیرون می‌رود، در تمام وجودش زلزله افتاده زیرا ادبیات اقیانوس گسترده‌ای است که از هر گوشه آن استفاده کنیم، بُرده‌ایم. مثلا رمان ابلوموف به صورت نمایش نوشته شد، ورسیون فرانسوی آن نوشته و ترجمه هم شد، ولی اعتقاد دارم اینجا اگر کسی آن را نمایش دهد قابل اجراست و ضرورت جامعه ماست. روزی به آقای سمندریان گفتم ابلوموف را کار کنند و اگر کار می‌کردند، می‌دانید چه اثر جاودانه‌ای می‌شد؟ متاسفانه عمر و محدودیت‌ها اجازه نمی‌دهد هنرمند از تمام توان و ظرفیت خود استفاده کند. فکر کنید رمان‌های ننوشته مارکز یا همینگوی و بزرگان دیگر چقدر زیاد است؟ برای اینکه نویسنده‌ای سال‌ها می‌نشیند و محصول اندیشه‌اش را عصاره می‌کند و چکیده‌اش را به من و شما می‌دهد. باید بی‌عقل باشیم که سراغ آنها نرویم. چرخ اختراع شده و اختراع دوباره‌اش بی‌معناست. ما نیازمند خلق اثر هنری به اشکال مختلف هستیم؛ مگر اینکه این ضرورت احساس نشود. شخصا امکان دارد خیلی چیز‌ها را دوست داشته باشم ولی با آن ارتباط برقرار نکنم یا اینقدر به من انگیزه ندهد که روی آن وقت بگذارم یا علاقه‌مندی شخص دیگری باشد. من گاهی رمان یا داستانی می‌خوانم ولی به دوستان دیگری پیشنهاد می‌دهم یا دوستی به من می‌گوید فلان کتاب را خواندی؟ من می‌گویم آره یا نه و بعد می‌بینم مورد علاقه من است یا نه. برای مثال فکر نمی‌کنم هرگز سراغ آثار شکسپیر بروم زیرا بسیاری بهتر از من روی آنها کار کرده‌اند. من سعی می‌کنم در فرهنگ کشور خودم بچرخم. اگر هم یک‌بار به سراغ مثلا کافکا رفتم، به این علت بود که آن را برای اجرا در کافه کتاب طراحی کرده بودم. ما به عنوان شهروندان این سرزمین باید روی فرهنگ بومی کار کنیم ولی کم‌کاری می‌کنیم.
‌بله و با مثال‌هایی که به آن اشاره می‌کنید، حتی جای ادبیات کهن هم خالی است… .
بله، به‌شدت خالی است. ما نیاز داریم مثل آباد‌ها ساخته شود. مردم ما با متل‌ها آشنا شوند. برخی از نویسندگان مثل آقای کوییلو، بسیاری از مفاهیم شرقی و ایرانی را مثلا از مثنوی ما برداشت و بازنویسی کرده و بعد دوباره در ایران ترجمه می‌شود. یا گاهی از متون شرق‌دور در حالی که اصل آن اینجاست و ما داریم کپی دست سوم آن را می‌خوانیم. برای اینکه خودمان استفاده نکردیم. به سراغ آن نمی‌رویم و این فاصله باعث می‌شود به‌تدریج دور شویم. جامعه زنده است و به مرحله‌ای می‌رسد که ضرورتی ندارد الفبای زبان عوض شود تا مردم آن جامعه زبان هم را نفهمند. گاهی من و شما یا نسلی فراتر از ما فارسی حرف می‌زنند، ولی دیگر تاریخ بیهقی و گلستان سعدی یا حافظ را نمی‌فهمند که چه می‌گویند. نه اینکه نخوانند، بلکه مفاهیم آن در ذهن آنها معنای دیگری ایجاد می‌کند. برای مثال زمانی واژه‌ای معنایی داشت که توهین تلقی می‌شد ولی امروز تعریف تلقی می‌شود یا برعکس. معنای دیگری بر آن سوار شده. البته این از کارهایی است که دوستان زیادی پیرامون آن تحقیق و پژوهش کرده‌اند. ولی بستگی دارد چقدر فراگیر و استفاده و وارد جریان جاری زندگی شود.




انصراف فرشته طائرپور از تهیه کنندگی نخستین فیلم بلند محمد رحمانیان

فرشته طائرپور که پروانه ساخت “سینمانیمکت” محمد رحمانیان را از ارشاد گرفته بود سعی کرد تا روی غلتک افتادن پروژه و آغاز فیلمبرداری کنار رحمانیان باشد اما درگیریهای کاری خودش و برنامه هایی که برای تولید فیلم و روی صحنه بردن تئاتر دارد باعث شد به جای خود یکی از همکاران نزدیکش را به عنوان تهیه کننده کار به ارشاد معرفی کند.

سینماژورنال: در حالی که به تازگی اعلام شده بود محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان سرشناس تئاتر ایران زمین نخستین فیلم سینمایی خود در مقام کارگردان را به تهیه کنندگی فرشته طائرپور جلوی دوربین برده است اما تازه ترین اخبار رسیده به سینماژورنال حکایت از آن دارند که طائرپور به دلیل درگیریهای شخصی از تهیه کنندگی این کار انصراف داده است.

به گزارش سینماژورنال عنوان پروژه تازه محمد رحمانیان “سینمانیمکت” است که لحنی صریح دارد و با درونمایه اجتماعی برخی از معضلات روزگار معاصر را به تصویر می کشد.

رحمانیان دوست داشت پروسه کارگردانی این فیلم را در آرامش کامل پیش ببرد برای همین از همان ابتدای تولید با عوامل کار شرط گذاشته که هیچ خبری از پروژه به بیرون درز پیدا نکند.

محمد رحمانیان در کنار همسرش مهتاب نصیرپور
محمد رحمانیان در کنار همسرش مهتاب نصیرپور

فرشته طائرپور که پروانه ساخت این فیلم را از ارشاد گرفته بود سعی کرد تا روی غلتک افتادن پروژه و آغاز فیلمبرداری کنار رحمانیان باشد اما درگیریهای کاری خودش و برنامه هایی که برای تولید فیلم و روی صحنه بردن تئاتر دارد باعث شد به جای خود یکی از همکاران نزدیکش را به عنوان تهیه کننده کار به ارشاد معرفی کند.

علی عمرانی رفیق قدیمی رحمانیان و مهتاب نصیرپور همسرش نقشهای اصلی “سینمانیمکت” را بازی می کنند. فیلمی که بلحاظ ساختار شباهتهایی دارد با مجموعه تلویزیونی “نیمکت” که در اواسط دهه هشتاد برای شبکه اول سیما ساخته بود.




عبدالرضا کاهانی: به ثبت احوال می روم تا اسم و فامیلم را عوض کنم!/رضاداد هیأت انتخاب را دور زد!

عبدالرضا کاهانی گفت: علیرضارضاداد در مورد فیلم «استراحت مطلق» نه فقط من را، بلکه دوستان خودشان در هیات انتخاب را نیز دور زد. آقای رضاداد باید نکاتی را که میان من و خودش در جلسه پشت‌پرده گذشت، به اطلاع دوستان خود در هیات انتخاب می‌رساند که نرساند و بیشتر از این نمی‌توانم توضیح بدهم…می‌دانم که گناه گروه تولیدم این است که با من کار کردند. من بابت اسمی که دارم، از آنها عذرخواهی می‌کنم  و هرچه‌سریع‌تر به اداره ثبت‌احوال می‌روم تا اسم و فامیلم را عوض کنم.

سینماژورنال: به غیر از فیلمهای “آدم” و “آنجا” که آنطور که باید دیده نشدند و البته “بیست” که فیلم مطلوب سیاستگذاران سینمایی وقت بود عبدالرضا کاهانی در سایر فیلمهایش همواره نوعی درگیری را با ممیزی تجربه کرده است. چه زمانی که “هیچ” را ساخت و چه زمانی که “اسب حیوان نجیبی است” را کارگردانی کرد و چه زمانی که “بیخود وبی جهت” را روانه اداره نظارت کرد همواره گویش کاراکترها و افعال آنها با ممیزی ارشاد مواجه شدند.

به گزارش سینماژورنال “استراحت مطلق” تازه ترین فیلم او نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلم به دلیل ممیزیهای وارده از جشنواره کنار گذاشته شد و حالا کاهانی مترصد آن است که در اولین فرصت آن را روی پرده بفرستد. این کارگردان در تازه ترین گفتگوی خود که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده ضمن ابراز گلایه هایش از مسئولین جشنواره که در ابتدا از او خواستند فیلمش را برای جشنواره نگه دارد و سپس زیر قولشان زده و فیلمش را کنار گذاشتند نکته طنازانه ای را هم درباره گروه تولید فیلمش بیان کرده. کاهانی گفته گروه تولید “استراحت مطق” به دلیل نام کارگردان، زحماتشان دیده نخواهد شد. کاهانی به این خاطر از گروه تولیدش عذرخواهی کرده و گفته در اولین فرصت اسم و فامیل خود را تغییر خواهد داد!

ظاهرا بعد از ساخت فیلم «وقت داریم حالا» در فرانسه، پروانه ساخت فیلم «استراحت مطلق» را در دولت‌یازدهم به‌راحتی دریافت کردید و ساختید. حال که صحبت اکران فیلم در میان است، متوجه اعتراضات شما شدیم. اصلا علت اصلی این گردوغبارها و سروصداها چیست؟
حرف‌های نادرست و دروغی در این‌روزها گفته شد. درحالی که واقعیت چیز دیگری است. نمایشی هم که اجرا می‌کنند، بیشتر برای این است که خودشان را از حجم انتقاداتی که به‌درستی به آنها وارد است، مبرا کنند. من وظیفه خودم دانستم برای دفاع از فیلم خود حرف‌هایی بزنم. البته اسمش را نه جاروجنجال و سروصدا، بلکه شفاف‌سازی می‌گذارم.
مگر قرار بود برای فیلم‌تان چه اتفاقی بیفتد که حرف‌های مطرح‌شده پیرامون فیلم‌تان را «دروغ» تلقی می‌کنید؟
قرار این بود کمک کنند فیلم من بدون حاشیه اکران شود. این داستان به چندماه اخیر یعنی از زمانی که شورای پروانه نمایش، «استراحت مطلق» را دید، برمی‌گردد؛ فکر می‌کنم پایان مهر و اوایل آبان‌ماه بود. از آن زمان بحث‌ها و به‌اصطلاح پشت‌پرده‌ها شروع شد تا اینکه «دست تقدیر» فیلمم را روانه جشنواره کرد؛ نه عشق، اشتیاق و علاقه‌ام. البته خیلی‌ها دوست دارند جور دیگری این ماجرا را تفسیر کنند.
بگذارید قدم‌به‌قدم جلو برویم. «دست تقدیر» یعنی چه؟
جشنواره فیلم فجر از چندماه قبل دنبال فیلم «استراحت مطلق» بود. درآن زمان، من در ایران نبودم. بعدا از طریق آقای علیرضا رضا داد متوجه شدم تلاش می‌کردند فیلم را ببینند تا نمایش اول آن در جشنواره فیلم فجر باشد و بعد به نمایش عمومی‌ درآید. آن زمان از آنجایی که اصلاحاتی بر فیلم اعمال شده بود و ما گزینه اکران مناسب را از دست داده بودیم، پیشنهاد شد که فیلم به هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر ارایه شود و به نظر می‌رسید دوستانِ کارگردان حاضر در این هیات که اساسا دغدغه‌های ما را در فیلمسازی بیشتر می‌فهمند، با نظراتشان تاثیر مثبتی بر ذهن اعضای دیگر هیات انتخاب که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شده‌‌اند، بگذارند. ولی ظاهرا بعدا اتفاق‌هایی افتاد که همه نقشه‌ها و پیش‌بینی‌ها خراب شد.
 پس در حقیقت می‌توان اینگونه استنباط کرد نگاه آرمانی شما این بود که فیلم بتواند اکران عمومی شود. درست است؟
بله. هدف این بود.
 دیگر اینکه اگر تمایل به اکران عمومی داشتید، با توجه به پایان‌یافتن ساخت فیلم در مهرماه، آیا فصل پاییز، زمان مناسبی برای اکران عمومی بود؟
فصل خوبی نبود. اما چون فیلم در بهار ساخته شده بود و برای آن از بخش خصوصی و جیب خودمان هزینه کردیم، زمان زیادی است که پول یک فیلم راکد بماند. ممکن است برای فیلم‌های دولتی خیلی مهم نباشد. چون اکران برای آنها بیشتر شبیه «شو» است. ولی نگاه بخش خصوصی اینگونه نیست. برای همین می‌خواستیم فیلم را هرچه ‌سریع‌تر اکران کنیم. نکته دیگر اینکه می‌دانستم اگر به تاریخ برگزاری جشنواره نزدیک شویم، قطعا مسوولان فیلم را خواهند خواست. به همین دلیل به سمتی رفتم که ماه‌ها قبل از تاریخ برگزاری جشنواره فجر، فیلمم را اکران کنم. دلیلم هم تجربه‌‌ای بود که از سال‌های قبل کسب کرده و تصمیم گرفته بودم دیگر فیلم به جشنواره فجر ندهم که توضیح علت این تصمیم، بحث دیگری می‌طلبد.
 با این نگاه بلافاصله که فیلم آماده شد، آن را به شورای پروانه نمایش وزارتخانه ارایه کردید؟
بله.
 نظر شورا درباره «استراحت مطلق» چه بود؟
ایراداتی گرفتند که خواهش می‌کنم نخواهید جزییات را برایتان بگویم.
چرا؟
چون هیچ‌کدام از این ایرادات را قبول ندارم. اگر قبول داشتم، حتما نامش را «ایراد» می‌گذاشتم.
 چرا تمکین کردید تا فیلم به جشنواره فیلم فجر ارایه شود؟
می‌خواستم برای یک‌بار هم که شده آدم حرف‌گوش‌کنی باشم!
 اما این لباس به قامت شما نمی‌آید؟
تلاش کردم این‌بار بیاید! به دلیل رنجی که سال‌های قبل کشیدم و اینکه بالاخره تغییر دولت را همه‌مان احساس کردیم؛ امیدی که همه ما به شرایط جدید داشتیم. من هم سعی کردم جزیی از جمعیت زیادی باشم که به شرایط امیدوارند. گفتم بهتر است اعتراض نکنم و با گفت‌وگو و مذاکره کار را پیش ببرم. سروصدا نکنم که برخی‌ها اسمش را جنجال می‌گذارند. همه کارهایی را که قبلا کردم انجام ندهم تا از دور به من نگویند «فیلمساز معترض».
 ولی بالاخره اعتراض کردید. چرا؟
وادارم کردند که اعتراض کنم. چون متوجه تغییرات درونی من نشدند. هر چقدر من سکوت کردم، آنها مدام حرف زدند، کار را خراب‌تر کردند و یادشان رفته بود که قرار بود کمک کنند فیلمم اکران شود و بحث جشنواره فیلم فجر و باقی قضایا در مراحل بعدی قرار می‌گرفت. حق من، نمایش فیلمم است؛ نمایشی که از پایان مهرماه استارت آن زده شد ولی همچنان بلاتکلیف است. دوستان، هدف من را فراموش و حتی قصد خودشان را هم گم کردند. با رفتارشان حق من و گروهم را پایمال و خواسته یا ناخواسته برای فیلم حاشیه‌سازی کردند. پس باید اعتراض می‌کردم. هر زمانی که اعتراض کردم به این دلیل بوده که حقم را به من ندادند. چون کسی را ندارم که از من دفاع کند. چون سال‌هاست در سینما و روابط آن عمیق شده‌ام و می‌بینم ٩٠درصد افراد شناخته‌شده، همیشه جریان یا کسی را دارند که در مواقع بحران به‌جایشان حرف بزنند و کارهایشان را انجام دهند. ولی من چنین شرایطی ندارم. ضمن اینکه آنقدر هم پول ندارم که برای چنین کاری هزینه کنم. بنابراین مجبورم خودم کارهایم را انجام دهم و در اینگونه موارد با کسی شوخی ندارم و برایم مهم نیست دیگران درباره من چه فکری می‌کنند.
 درواقع قصد دارید در عمل ثابت کنید فیلمسازی مستقل هستید؟
از این کلمه بدم می‌آید.
 چرا؟
چون متاسفانه این نوع کلمات به سرقت رفته‌اند؛ از سوی کسانی که مستقل نیستند و در پوسترهایشان می‌نویسند فیلمی از سینمای مستقل، فیلم برگزیده فلان انجمن و فلان و فلان و… . به این دلیل دوست دارم فیلم‌هایم هیچ پسوند و پیشوندی نداشته باشند؛ نه مستقل و نه دولتی. از اسم‌ها متنفرم. همینم که هستم. ولی اگر بخواهیم به معنای واقعی درباره این واژه کالبدشکافی کنیم، به نظرم اگر سینمای مستقلی وجود داشته باشد، من‌یکی از آن مستقل‌ها هستم.
 تا به‌حال آن چیزی که از شما شنیده و خوانده‌ام، بیان تلخی‌هایی است که بر شما رفته؛ در جست‌وجوی چیزهایی که دوست دارید ولی به آن نرسیدید. حالا دوست دارم بدانم شما چه چیزی را دوست دارید؟ دوست دارید چه اتفاقی در‌ سینما برای شما بیفتد تا معنای تحقق آرزوهایتان را بدهد؟
آدم‌های معمولی آدم‌های جذابی نیستند. دوست دارم برای بزرگ‌شدن از بسیاری چیزها بگذرم. گاه حتی دوست دارم پشت‌پا به بخت خودم بزنم برای اینکه راه خود را پیدا کنم. من شرایط فیلمسازی در رفاه عالی را بارها و بارها داشته‌ام، چه در سینما و جاهای دیگر. ولی هیچ‌وقت گول ثروتی که آن شرایط برای من می‌آورد را نخورده‌ام. چون علاقه‌مندم کارهایی را انجام دهم که دوست دارم. دلم می‌خواهد حرفم را بزنم. چاپلوس نباشم. مردمم خوشبخت باشند. برای مردم فیلم‌هایی بسازم که جدا از اینکه آنها را سرگرم می‌کند، از دیدنش لذت ببرند. بدم می‌آید در جریانی حرکت کنم که بی‌خودی مورد توجه است و در باطن بی‌ارزش و پوچ. مدام از این فضاها خودم را کنده و فاصله گرفته‌ام، مثلا فیلم «بیست» را خیلی دوست داشتم و دلی ساخته بودم. هنوز هم دوستش دارم، اما از زاویه‌ای که خودم تحلیلش می‌کنم؛ از این زاویه که شادی در جامعه کم و غم زیاد است. اما مدیریت وقت تعبیری از آن کرد که نمایش انسان‌های فرودست عزتمند جامعه بود. به‌دلیل تعبیری که خودشان کردند، جوایز زیادی به این فیلم دادند. از گوشه‌وکنار شنیدم یا صراحتا به من گفتند که باید این مسیر فیلمسازی را ادامه دهم و اگر این کار را انجام دهم، بهتر است. با خودم خلوت کردم و پرسیدم که چرا آنها دوست دارند من این مسیر را ادامه دهم؟ دنبال چه هستند؟ به همین دلیل فیلم «هیچ» و «اسب حیوان نجیبی است» را ساختم. زمانی که فیلم «هیچ» را ساختم از من ناامید شدند.
 چرا نمی‌خواهید یک «بیست» دیگر بسازید؟
بدترین اتفاق برای فیلمساز اجتماعی این است که کنار دولت‌ها قرار گیرد، نه فقط دولت خودمان، هر دولتی در هر جای جهان. فیلمساز باید کنار مردم باشد.
 چرا؟
به‌دلیل اینکه پیشرفته‌ترین کشورها هم مشکلاتی دارند و مهم‌ترین جایی که باید مشکلات را حل کند، دولت‌ها هستند. بنابراین فیلمساز همیشه باید در کنار مردم باشد نه در کنار دولت‌ها. به محض اینکه احساس کردم قرار است از من سوءاستفاده شود و می‌خواهند فیلم‌هایی بسازم که به‌لحاظ اندیشه و نگرش در کنار دولت قرار بگیرم، سریع راهم را عوض کردم. این چیزها را نمی‌خواهم. جایزه نمی‌خواهم. توجه نمی‌خواهم. من از اینکه به من بی‌توجهی شود، احساس خوشحالی می‌کنم. من توجه دروغین را دوست ندارم. باید به کارم توجه شود. اگر مردم احساس کنند حرف آنها را می‌زنم خوشحال می‌شوم. چیزهای دیگر خیلی به‌سختی من را خوشحال می‌کنند.
 این توضیحی که درباره فیلمساز اجتماعی دادید، درست است. نمونه‌هایی در جهان داریم، مثل کن لوچ؛ فیلمسازی که سر ناسازگاری با دولت‌ها داشت و مقابله‌اش با دولت مارگارت تاچر معروف است. منتها در سینمای ایران «اعتراض» و «فیلمساز معترض» معنای دیگری می‌دهد. به همین دلیل سینمای اجتماعی دست‌وپاشکسته داریم و مانند تک‌درخت‌هایی دربیابانند. اما دست‌کم باید گفت شما همواره اعتراض کردید و به آرزویتان رسیده‌اید… .
آرزو؟
 شما که اینقدر سرسختانه از فیلم‌هایتان دفاع می‌کنید و همه از دعواهایتان با آقای شمقدری خبر دارند، چرا این دوره به دبیر جشنواره اعتماد کردید و بعد مجبور شدید در نشست رسانه‌ایتان بگویید «آقای رضا داد سرم کلاه گذاشت»؟
اشتباه کردم، نباید اعتماد می‌کردم.
 به‌نظر می‌رسد به‌جای اینکه نسبت به  مخالفتان اشتباه عمل کرده باشید، نسبت به قضاوت دوستتان در اشتباه بودید. چون به‌گفته خودتان «آن دوست شما را ترغیب کرد که فیلم را به جشنواره فیلم فجر ارایه دهید»؟
نه. دوستم داشت لطف می‌کرد. این بی‌انصافی است.
تحلیل شما از «لطف» چیست؟
دوستم داشت کمک می‌کرد که مشکلات فیلم حل شود. اما در واقع ایده او جواب نداد و بعدا هم ناراحت بود. من هم گفتم تو به من اصرار نکردی، تو به من پیشنهاد دادی و من می‌توانستم قبول نکنم. انتخاب کردم چون می‌خواستم نسبت به فضای جدید حسن‌نیت داشته باشم. با آقای رضا داد و کلا تیم جدیدی که روی کار آمده بودند، صحبت کردم. نه اینکه اتفاق ویژه‌ای بیفتد، فقط می‌خواستم فیلمم بدون دردسر اکران شود. هدف اصلی در صحبت‌ها و قرارهایی که با آقای رضا داد گذاشتیم، این بود که فیلم مشکلش حل شود. اگر نشست رسانه‌ای برپا کردم یکی از دلایلش این است که آقای رضا داد همه‌چیز را خراب کرد.
 چگونه خراب کرد؟
من مثل یک کارآگاه همه چیز را با جزییات می‌دانم. اما واقعا از گفتنش معذورم. فقط می‌توانم بگویم آقای رضاداد در مورد فیلم «استراحت مطلق» نه فقط من را، بلکه دوستان خودشان در هیات انتخاب را نیز دور زد. آقای رضاداد باید نکاتی را که میان من و خودش در جلسه پشت‌پرده گذشت، به اطلاع دوستان خود در هیات انتخاب می‌رساند که نرساند و بیشتر از این نمی‌توانم توضیح بدهم. آقای رضاداد با سیاست توپ را به زمین آنها انداخت و آنها هم در نهایت سادگی هرکدام به رسانه‌ها چیزی گفتند که با هم مغایرت داشت؛ حتی یکی از آن افراد حرف‌هایش با خودش هم مغایرت داشت. یعنی با خودش هم هماهنگ نبود چه برسد با بقیه.
 اجازه دهید دقیق‌تر صحبت کنیم. آقای رضا داد چه نکاتی را باید به هیات انتخاب انتقال می‌داد. وقتی فیلمی به جشنواره‌ای ارسال می‌شود، باید گفته‌های کارگردان به فیلمش هم الصاق شود؟
آن نکات مربوط به نگرانی‌ها درباره حواشی فیلم بود.
چه نگرانی‌ای؟ طبعا رضا کاهانی خودش را به فیلم‌هایش که الصاق نمی‌کند. اشاره کردید وقتی «بیست» را ساختید تعابیری از فیلم شد که اصلا منظور نظر کارگردان نبود. طبیعی است وقتی فیلمی ساخته شود به تعداد نفوس انسانی، تعابیر و تفاسیری در مورد آن می‌شود. می‌خواهم بگویم وقتی فیلم شما به جشنواره می‌رود، با هر دلیلی وارد بازی جشنواره می‌شوید، باید تبعات آن را هم بپذیرید؟
ماجرای جشنواره فیلم فجر با همه جشنواره‌ها فرق می‌کند. جشنواره فیلم فجر خواسته یا ناخواسته این توانایی را دارد که به دلیل نفوذ نگاه‌های دولتی به فیلم‌هایی از جنس فیلم من صدمه بزند و من که برای چندمین‌بار این مسیر را طی می‌کنم از عواقب نگران‌کننده آن مطلعم.
 طبیعی است مدیر دولتی، از منظر خودش به جشنواره‌ای که برگزار می‌کند، می‌بالد و همه‌جا تمجید و تعریف می‌کند. اما یک اتفاق مهم‌تر درحال رخ‌دادن است و اینکه رضا کاهانی دارد کاری می‌کند که با صحبت‌ها و عملکردش به خودش آسیب می‌رساند و این نگران‌کننده به نظر می‌رسد. نظرتان چیست؟
من آدم مغروری هستم و برای هر چیزی خودکشی نمی‌کنم. مثل بعضی‌ها نیستم که برای جشنواره فجر دست‌وپا بزنم. من نه‌تنها برای جشنواره فیلم فجر که برای هیچ جشنواره‌ای در هر نقطه از جهان دست‌وپا نمی‌زنم. جشنواره موضوع کوچکی است. زندگی چیزهای دیگری هم دارد.
هیچ‌کس حق ندارد من را تحقیر کند چون کسی نان مرا نمی‌دهد. تاکنون کسی به من امتیاز نداده، کسی در را برای من باز نکرده و نگفته بفرما.
برای همین منت هیچ‌کسی را نمی‌کشم. بیش از اینکه تلاش کنم در جشنواره باشم، جشنواره تلاش کرد. آنقدر هم علاقه‌های افراطی برای شرکت در جشنواره وجود دارد که کسی حرف من را باور نکند، برایم مهم نیست.
من از این روزمرگی متنفرم. برخی‌ها بیشتر کارمند فیلمسازی هستند تا فیلمساز. آنها از نظر من به فیلمسازان بااستعداد متوسط تبدیل شده‌اند که فقط فیلم‌هایی می‌سازند که دولت به آنها جایزه می‌دهد.
«کارمندان فیلمساز» ترکیب جالبی بود. اینها از نظر شما چه خصوصیاتی دارند؟
کارمندان فیلمسازی برای مردم فیلم نمی‌سازند. کارمندان فیلمساز اغلب فیلم‌هایشان را نمی‌فروشد و باز این امکان را پیدا می‌کنندکه فیلم بسازند و باز هم نفروشد.
آنها بسازوبفروش‌های نفروشند. متخصص در ساختن فیلم‌های نفروش و گرفتن بودجه‌های کلان. روزبه‌روز هم تعدادشان زیادتر می‌شود. خطری که جشنواره فجر برای سینمای ایران دارد، این است که جسارت سینمای ایران را می‌گیرد.
چیزهایی که گفتید دقیقا حسرت فیلمسازانی است که متعهدانه برای جامعه خود فیلم می‌سازند. خیلی از فیلمسازان بزرگ دنیا این مشکلات را با دولت‌هایشان دارند. اما این پرسش مطرح می‌شود که شما از روی عناد چنین نگاهی دارید. آیا اینطوری است؟
کاری که من انجام می‌دهم به‌نفع دولت‌هاست. من از رسالت فیلمساز صحبت می‌کنم. خطاست که فیلمساز کنار دولت قرار گیرد. دولت باید کمک کند تا فیلمساز جلویش بایستد و ایرادهایش را بگوید. وقتی صحبت از مستقل‌بودن می‌کنم، معنایش این است. گاهی اوقات در جاهای مختلف دنیا اصلا دولت به فیلمساز پول می‌دهد تا فیلم بسازد. اما توقع فیلم سفارشی ندارد. من با سفارشی‌بودن فیلم‌ها مشکل دارم.
 با این نگاه که قلبا علاقه‌مند هستید در ایران فیلم بسازید، باید بگویم همچنان باید با افرادی مثل آقای رضاداد تعامل کنید. نظرتان چیست؟
رضاداد من را متحیر کرد. شناختی که از ایشان داشتم متفاوت از رفتار فعلی‌شان بود. نگاه من به ایشان مثبت بود.
 بالاخره فرجام فیلم‌تان چیست؟ چون با ضرس‌قاطع گفتید که اسفندماه فیلم را اکران خواهید کرد و رسما اعلام کردید. چطور پروانه نمایش را خواهید گرفت؟
می‌گیرم و فیلم را اکران خواهم کرد.
 یعنی اصلاحات را اعمال می‌کنید؟
(سکوت کرد)… .
 دست‌کم باید به شما تبریک گفت که حتی اگر فیلم‌تان قربانی شد، مشمول‌الذّمه خودتان نشدید. حرف دل‌تان را زدید… .
فیلم من قربانی نشده است. هرچه‌سریع‌تر اکران خواهد شد و عروسی به خانه ما هم خواهد آمد!
 برای اکران‌شدن فیلم از جایگاه محکمی صحبت می‌کنید. چرا؟
چون امید به زندگی و آینده دارم.
 به‌دلیل مشکل شما با جشنواره، طبعا زحمات همکاران‌تان در فیلم مورد داوری قرار نمی‌گیرد. در این مورد چه نظری دارید؟
تا جایی که آنها را می‌شناسم، ظرفیت و ارزش‌شان بیشتر از این است که به این چیزها فکر کنند. می‌دانم که گناه آنها این است که با من کار کردند. من بابت اسمی که دارم، از آنها عذرخواهی می‌کنم (خنده) و هرچه‌سریع‌تر به اداره ثبت‌احوال می‌روم تا اسم و فامیلم را عوض کنم.




توضیحات فرزاد حسنی درباره عصبانیت همسرش!!!

فرزاد حسنی بازیگر سریال “سالهای ابری” گفته است: شك نكنيد اگر همسرم در این سریال را زني آرام و مثبت نشان مي‌دادند اين نقش خيلي زود به سمت كليشه‌هاي رايج شخصيت‌هاي خاكستري تلويزيوني مي‌رفت. در حالي كه شخصيت عصبي و پرتنش همسر کاراکترم در این کار باعث مي‌شود رفتارهاي اين دو به نوعي در ذهن مخاطب بالانس شود و او با اين كاراكترها ارتباط بيشتري برقرار كند.

سینماژورنال: فرزاد حسنی مجری کارکشته رادیو و تلویزیون که در سالهای اخیر بازیگری را هم تجربه کرده این شبها با سریال “سالهای ابری” مهمان مخاطبان است. حسنی در این سریال در قالب کاراکتری به نام “فرهاد پوردلجو” ظاهر شده است.

به گزارش سینماژورتال حسنی در یکی از تازه ترین گفتگوهایش پیرامون این سریال با اشاره به کیفیت فیلمنامه آن گفته است: فيلمنامه خوب “سال‌هاي ابري” مانع از لغزش نقش شد و باعث شد پوردلجو از ساير نقش‌هاي كليشه‌يي كه در فيلم و سريال‌هاي ما معمولا نشان داده مي‌شود، جدا شود. بخشي از موفقيت اين موضوع هم به خاطر طراحي خوب شخصيت‌ها بود و اينكه هر يك از كاراكترها در جاي مناسب خودشان قرار گرفته بودند.

وی که در گفتگو با نگار حسینی در “اعتماد” شرکت کرده بود با اشاره به شخصیت پردازی کاراکتر همسرش در این سریال ادامه داده است: شك نكنيد اگر همسر فرهاد را زني آرام و مثبت نشان مي‌دادند اين نقش خيلي زود به سمت كليشه‌هاي رايج شخصيت‌هاي خاكستري تلويزيوني مي‌رفت. در حالي كه شخصيت عصبي و پرتنش همسر پوردلجو باعث مي‌شود رفتارهاي اين دو به نوعي در ذهن مخاطب بالانس شود و او با اين كاراكترها ارتباط بيشتري برقرار كند.

مخاطب وقتی این زن و شوهر را می بیند متوجه رفتارهای عصبی این دو می شود

حسنی خاطرنشان ساخته است: مخاطب وقتي اين زن و شوهر را كنار هم مي‌بيند و متوجه رفتارهاي پرتنش و عصبي اين دو مي‌شود، در فضاي قصه تا حدي به آنها حق مي‌دهد و چنين كنش‌هايي را از آنها باور مي‌كند. اگر همسر پوردلجو يك زن مثبت بود چنين موقعيتي براي مخاطب ايجاد نمي‌شد و همه‌چيز خيلي زود رنگ و بوي كليشه مي‌گرفت.

به گزارش سینماژورتال فرزاد حسنی که سابقه ایفای نقش در یک فیلم توقیفی به نام “آمین خواهیم گفت” را هم دارد درباره کار با لیلا برخورداری که در “سالهای ابری” نقش همسر او را بازی کرده بیان داشت: لیلا برخورداري هم شيوه متفاوت و بسيار خوبي را براي بازي در اين نقش انتخاب كردند و اين موضوع باعث مي‌شد كه رنگ‌آميزي خوبي بين بازي‌هاي ما ايجاد شود.




چرا اصغر فرهادی در نشست رونمایی کتابش حضور نداشت؟

 در حالی که اسماعیل میهن دوست نویسنده کتاب “رودررو با اصغر فرهادی” تمام تلاش خود را کرده بود که با کمک رفقایش در خانه سینما، مراسمی آبرومند برای رونمایی از این کتاب برگزار کند اما عدم حضور فرهادی در این مراسم و حتی عدم ارسال پیام به مراسم شائبه هایی را مبنی بر عدم رضایت این کارگردان از انتشار کتاب در اذهان متبادر کرد.

سینماژورنال: بسیاری از مخاطبان و اهالی رسانه که به همت سهیلا قربانی مدیر روابط عمومی انتشارات روشنگران در مراسم رونمایی کتاب “رودررو با اصغر فرهادی” حاضر شده بودند آمده بودند بلکه در کنار رونمایی کتاب، تازه ترین گفته های اصغر فرهادی تنها کارگردان اسکاری سینمای ایران را هم بشنوند. برخی حتی پرسشهایی را هم درباره تازه ترین پروژه سینمایی فرهادی آماده کرده بودند که بموقع از وی بپرسند.

به گزارش سینماژورنال با این حال نه تنها اصغر فرهادی به برنامه نیامد بلکه تنها یک استفاده ابزاری صورت گرفت از نام این سینماگر برای کمک به رونق رونمایی کتابی که نویسنده اش چه در عرصه روزنامه نگاری و چه در عرصه کارگردانی و حتی فعالیت صنفی همواره نفر دوم بوده است!

متاسفانه درباره عدم حضور فرهادی در این مراسم نیز این نویسنده کمترین توضیحی ارائه نکرد اما شهلا لاهیجی مدیر انتشارات روشنگران درباره عدم رضایت فرهادی از انتشار این کتاب که دلیل احتمالی عدم حضورش در این مراسم بوده و البته کیفیت برگزاری مراسم توضیحاتی داده است.

اصغر فرهادی
اصغر فرهادی

فرهادی اگر با محتوای کتاب مشکل دارد با میهن دوست تماس بگیرد

این ناشر می گوید: اصغر فرهادی اگر با محتوای کتاب مشکلی دارند باید با اسماعیل میهن دوست صحبت کنند. ضمن اینکه مسئولیت ویرایش کتاب را میهن دوست شخصا به عهده گرفته بودند و از ما خواستند تا بدون کم و کاست آن را منتشر کنیم و در صورتی که فرهادی با کیفیت کار مشکل دارند اگر با ما صحبت کنند علل فنی را توضیح میدهیم. باقیِ محتوا را هم ما مطلقا دخالتی نداشتیم.

بخاطر نبودن ایشان احساس خلأ نکردم

به گزارش سینماژورنال لاهیجی ادامه می دهد: خیلی ها در حین برنامه از نبودن اصغر فرهادی گله مند شدند. دلیلِ این گله مندی را متوجه نشدم چون ما داشتیم درباره کتاب حرف می زدیم و قطعا حضور نویسنده ی کار، یعنی میهن دوست الزامی بود که در سالن هم حضور داشتند. بعضی از عکاسان و خبرنگاران دلخور بودند و می گفتند که چرا فرهادی در برنامه رونمایی از کتابِ خودشان با خانواده شرکت کردند اما در این برنامه حضور ندارند. اینگونه نباید مقایسه کرد. در برنامه رونمایی از کتاب فرهادی، ایشان در جایگاه نویسنده ی اثر حضور داشتند. در این برنامه هم نویسنده  کتاب که میهن دوست بود، حضور داشت. به همین خاطر شخصا از نبودن ایشان احساس خلأ نکردم.

میهن دوست قول حضور فرهادی را داده بود

این ناشر می افزاید: گفته شده که ما در سایت روشنگران، خبر رونمایی را با حضورِ اصغر فرهادی اعلام کردیم. باید بگویم که اشاره ما به حضور اقای فرهادی در برنامه، صرفا به این خاطر بود که آقای میهن دوست براین قول و نظر بودند که ایشان در برنامه شرکت میکنند. اینچنین به ما گفته شد و ما هم در سایت روشنگران انعکاس دادیم وگرنه من برای حضور ایشان در برنامه، قولی نگرفته بودم. حضور ایشان مربوط به من نبود. اگر بخاطر اعلامِ خبری که در سایت روشنگران منتشر کردیم، سوءتفاهمی ایجاد شده از خبرنگاران که بیشترین شکایت را از نبودن فرهادی داشتند، عذرخواهی میکنم.

حتی یک نفر هم بخاطر نبودنِ فرهادی از سالن بیرون نرفت

این ناشر خاطرنشان می سازد: درمجموع فکر میکنم برنامه جذابی بود و همه حاضرانِ در برنامه با شادی و لذت، تمامیِ برنامه را دنبال کردند و حتی یک نفر هم بخاطر نبودنِ آقای فرهادی از سالن بیرون نرفت.




خالق “شبهای روشن” در خدمت شاگرد مکتب “پویافیلم”!!!

اصغر نعیمی که بسیاری او را به واسطه ساخت آثاری چون “بی وفا” و “سلام بر عشق” که تعلق کامل به سینمای بدنه دارند می شناسند به تازگی فیلمنامه از سعید عقیقی فیلمنامه نویس و منتقد منسوب به جریان روشنفکری را جلوی دوربین برده است!

سینماژورنال: “سایه های موازی” عنوان سومین تجربه کارگردانی اصغر نعیمی است که بجای نام حسین فرحبخش این برادران توکل نیا هستند که تهیه اثر را برعهده دارند.

به گزارش سینماژورنال فیلمنامه “سایه های موازی” را که بازیگران اصلی آن ابوالفضل پورعرب، سمیرا حسن پور، سیامک صفری، هوشنگ توکلی، حدث فولادوند و شهاب حسینی هستند توسط سعید عقیقی نوشته شده است.

عقیقی بیش از هر چیز به واسطه نگارش فیلمنامه “شبهای روشن” ساخته فرزاد موتمن شناخته میشود که یکی از آثار تحسین شده متعلق به جریان روشنفکری سینمای ایران است.

عقیقی که اصالتا کرمانشاهی است و سابقه سالها نقدنویسی در مطبوعات ایران را داشته به جز “شبهای روشن” در دو فیلم دیگر موتمن با عناوین “صداها” و “هفت پرده” نیز به عنوان سناریست حضور داشته ضمن اینکه نگارش فیلمنامه “موج مرده” ابراهیم حاتمی کیا را نیز انجام داده است.

علم هندسه به چالش کشیده میشود

“سایه های موازی” بلحاظ هزینه پروژه جمع و جوری است و مضمونی عاشقانه دارد و طبیعی است که تهیه کنندگان هم بر فروش بالای آن حساب باز نکرده اند.

 در علم هندسه می گویند که دو خط موازی فقط در بینهایت است که به هم می رسند اما حالا در “سایه های موازی” به هم رسیدن دو قطب کاملا متضاد سینمای ایران که در همه این سالها به مانند دو خط موازی پیش رفته اند را شاهد هستیم.

البته که “سایه های موازی” نتیجه به هم رسیدن دو خط موازی به یکدیگر را نیز مشخص خواهد کرد.

نتیجه همکاری دو خط موازی؟!

هیچ که نباشد اصغر نعیمی سالها در دفتر پویافیلم در کنار دو تجاری ساز قدیمی به نامهای حسین فرحبخش-عبدا.. علیخانی تلمذ کرده و البته که از اولین تجربه کارگردانی فرحبخش یعنی “عطش” به عنوان برنامه ریز در کنارش بوده و در تجربیات اخیر این کارگردان یعنی “خصوصی” و “مستانه” نیز به عنوان سناریست به وی کمک کرده.

عقیقی هم که از آن فیلمنامه نویسان پروسواسی است که در همه این سالها ترجیح داده کم کار باشد اما آلوده سینمای بدنه و تجاری سازی رایج نشود.

اینها را اضافه کنید به تجربیات برادران توکل نیا تهیه کنندگان اثر که هم سابقه تولید آثار روشنفکرانه چون “کاغذ بی خط” را داشته اند و هم آثار تجاری چون “جابحا”.

باید منتظر ماند و دید نتیجه این همکاری چه خواهد شد و آیا “سایه های موازی” خواهد توانست گونه ای جدید از سینما را که حاصل همکاری روشنفکران و تجاری سازان است به مخاطب معرفی کند یا نه.




نقطه نظر یک بازیگر سینما درباره نطق جنجالی علی مطهری

امیر جعفری با اشاره به نطق جنجالی علی مطهری در مجلس گفت: مشکل اصلی ما این است که اصلا با هم گفتگو نمیکنیم. نه فقط در خانواده که در جامعه هم همین طور است و جنین مشکلی وجود دارد. نمونه اش هم نطق علی مطهری. شما که مخالف حرفهای اویی وقتی پایین آمد مخالفتت را اعلام کن.

سینماژورنال: امیر جعفری بازیگر توانمند ایرانی این روزها دو فیلم “سیزده” و “بیگانه” را روی پرده دارد؛ اولی درامیست اثرگذار با محوریت آسیب شناسی دنیای نوجوانان و دومی اقتباسی بی خاصیت از “تراموایی به نام هوس” الیا کازان. جعفری در تازه ترین گفتگوی خود که با وحید سعیدی در “هفت صبح” انجام شده در کنار صحبتهای مفصل درباره ویژگی بازیها و انتخابهایش نقبی هم زده به نطق جنجالی چند روز قبل علی مطهری در مجلس شورای اسلامی.

مشکل اصلی ما این است که با هم گفتگو نمیکنیم

به گزارش سینماژورنال وی با اشاره به کاراکتر نوجوان فیلم “سیزده” و اینکه وی به دلیل عدم گفتگو با والدین مشکلات عدیده ای برایش رخ میدهد گفته است: مشکل اصلی ما این است که اصلا با هم گفتگو نمیکنیم. نه فقط در خانواده که در جامعه هم همین طور است و جنین مشکلی وجود دارد. نمونه اش هم نطق علی مطهری. شما که مخالف حرفهای اویی وقتی پایین آمد مخالفتت را اعلام کن.

از بالا تا پایین مشکل عدم گفتگو را داریم

جعفری ادامه داده است: از بالا تا پایین مشکل عدم گفتگو را داریم و ربطی هم به چپ و راست ندارد. الان کافیست تو دو تا نقد بد بنویسی من حالم بد میشود و میگویم عجب آدم فلان فلان شده ای هستی در صورتیکه تو داری نظرت را میگویی.




علی جنتی: مباحث سیاسی شجریان، کارش را پیچیده کرده!

علی جنتی وزیر ارشاد در تازه ترین گفتگویش با اشاره به حاشیه های سیاسی که پیرامون محمدرضا شجریان وجود دارد به صراحت این مساله را اعلام کرده که کمک برای بازگشت او کار وزارت ارشاد نیست.

سینماژورنال: موضع گیریهای نسنجیده و البته احساسی که شجریان بعد از ماجراهای مربوط به انتخابات سال 88 انجام داد و مصاحبه هایش با شبکه های تلویزیونی معاند سبب ساز آن شد که در سالهای بعد نتواند فعالیت هنری خود را به طور گسترده در داخل انجام دهد.

به گزارش سینماژورنال علی جنتی وزیر ارشاد در تازه ترین گفتگوی خود که با “اعتماد” انجام شده به صراحت این نکته را بیان کرده که برنامه ای برای کمک به شجریان ندارد. بخشهایی از این گفتگو که درباره شجریان است را در ادامه می خوانید:

در حوزه موسیقی آقای شجریان را برنامه‌یی برایش ندارید که برگردد؟

آن را سخنگو جواب داده دیگر من نمی‎خواهم وارد آن بشوم.

سخنگوی وزارت ارشاد جای خودش، من از زبان خودتان می‎خواهم بشنوم برای آقای شجریان برنامه‌یی ندارید؟

کار ما نیست که آشتی بدهیم. بالاخره ایشان دو بعد دارد یکی بعد هنری است و کسی نمی‎تواند برجستگی هنری ایشان را انکار کند و یک سری مسائل سیاسی حول و حوش ایشان مطرح است که مباحث را قدری پیچیده کرده است. عملا این کار به حوزه ما مربوط نمی‎شود.

شما موافق بازگشت‎شان هستید؟

ما علاقه‌مندیم با توجه به سابقه ایشان و مهارت‎ها و توانایی‎های او مردم بتوانند از هنر ایشان استفاده کنند. این جزو علایق ما است.