1

پرسشهای قابل تأمل یک رسانه مستقل⇐ربط تعطيلي «تايني موويز» با سامانه وابسته با بانکی فعال در سینما از کجا نشأت گرفته؟/ چرا کسي درباره سامانه منسوب به «ژن خوب» يا سامانه منسوب به يک ارگان ارزشي متمول چيزي نمي‌گويد؟

سینماروزان: تعطیلی سامانه «تاینی موویز» که به عرضه آثار روز سینمای جهان به صورت زیرنویس و دوبله می پرداخت و شایعات شکل گرفته درباره دستگیری گردانندگان این سامانه و تکذیبیه وزیر جوان ارتباطات درباره ربط این تعطیلی با وزارتخانه تحت امرش با واکنش سایت «نمایش خانگی» مواجه شده است.

«نمایش خانگی» که رسانه‌ای تخصصی در حیطه شبکه نمایش خانگی است با ارائه گزارشی پیرامون این ماجرا پرسشهای قابل تأملی را طرح کرده درباره اینکه چرا در فضای مجازی توئیتهایی منتشر شده درباره ارتباط میان تعطیلی «تاینی موویز» با سامانه «آیونت»وابسته به بانک پاسارگاد که در هفته های اخیر بیلبوردهای فراوانی را هم در پایتخت به خدمت گرفته؟

این رسانه این قضیه را هم طرح کرده که اگر تعطیلی «تاینی موویز» بخاطر تلاشهای رقبای وابسته باشد به غیر از «تاینی موویز» رقبای متمول دیگری هم وجود دارند که در این باره باید طرف پرسش قرار گیرند.

متن گزارش «نمایش خانگی» را بخوانید:

وقتي عباس جعفري دولت‌آبادي دادستان عمومي و انقلاب تهران از دستگيري مديران بزرگ ترين سامانه عرضه دوبله فيلم و سريال خبر داد بسياري از رسانه‌ها اين خبر را کنار عدم به‌روزرساني سامانه‌اي به نام «تايني موويز» قرار داده و پرسشهايي جدي مبني بر دستگيري مديران اين سامانه طرح شد.

فعاليت بيشتر از ۵ ساله اين سامانه و بخصوص اينکه خريد اشتراک در اين سامانه با ارائه شماره کارتهاي بانکي گردانندگان صورت مي‌گرفته پرسش بعدي را شکل داد و آن هم اينکه چرا دستگيري گردانندگان «تايني موويز» زودتر از اينها صورت نگرفت؟

پرسش سوم در راستاي پرسش دوم و در اين مسير شکل گرفته که آيا ميان راه اندازي سامانه‌هاي ويديوي درخواستي وابسته به برخي از نهادها و ارگانهاي متمول و عدم توانايي رقابت با «تايني موويز» عامل اين دستگيري بوده است؟

پرسش سوم هرچند منطقي مي‌نمايد اما عجيب آنجاست که اين پرسش، نه با مرور تمامي سامانه هاي ويديوي درخواستي که از «فيليمو» و «آيو» گرفته تا «لنز» و «آنتن» و «فام» و «شیما» و «تیوا» و «تیوی نت» را دربرمي‌گيرد و برخي از آنها منسوب به اپراتورهاي مهم تلفن همراه و از جمله «همراه اول» و «ايرانسل» هستند بلکه فقط با تمرکز با نام يکي از اين سامانه هاي يعني «آيو» طرح شده است!

اگر فضاي مجازي را در روزهاي اخير رصد کرده باشيم حتما با توئيتها و پستهاي طنازانه‌اي روبروييم که تعطيلي «تايني موويز» را کاملا به حضور «آيو» ربط داده اند!! در يکي از اين توئيتها آمده است: سه ماه پيش ازش تو يه مهموني پرسيديم کجايي؟ گفت آيو. گفتم چه خوب من اکانت تايني‌موويز دارم. گفت ميبندنش! الان رسيدم بهش!

در توئيتي ديگر ميخوانيم: آيو ميارن تا تايني‌موويز فيلتر بشه! رقابت نميکنن براي کيفيت بهتر و بجاش رقيبو حذف ميکنن.

از اين دست توئيتها و پستها فراوان در فضاي مجازي بازنشر شده که البته برخي از آنها حاوي واژه هاي توهين آميز هم ميشود. پرسش آنجاست که چرا از ميان اين همه سامانه ويديوي درخواستي که در يکي دو سال اخير فعاليت مي کنند همه براي گله‌گذاري به سمت «آيو» رفته اند!؟

اگر بخواهيم ريشه هاي شکل گيري سامانه «آيو» را مرور کنيم به يکي از هولدينگهاي بانک پاسارگاد مي‌رسيم.

بانک پاسارگاد پيشتر و در جريان حمايت از توليداتي همچون «طبقه حساس»، «جدایی…» «بهمن»، «من ديه گو مارادونا هستم»، «مرگ ماهی»، «ملبورن» و «زیر سقف دودی» که برخي از آنها مانند «طبقه حساس» و «جدایی» پرفروش بودند و برخي مانند «ديه گو…» شکست خورده مطلق اکران، هم در کانون توجه قرار گرفته بود.

اما آيا اين، دليلي منطقي بر آن است که ماجراي «تايني موويز» را به «آيو» نسبت دهند؟ چرا در غائله دستگيري گردانندگان تايني موويز همه اصرار عجيب و غريبي دارند بر اينکه سامانه وابسته به بانک پاسارگاد دليل اتفاق است؟ چرا؟ به دليل وابستگي اين سامانه؟

اگر اين طور باشد که به زحمت بتوانيم در ميان سامانه هاي ويديوي درخواستي پيش‌رو به سامانه مستقل برسيم چون نه تنها برخي از اين سامانه‌ها به اپراتورهاي مختلف تلفن همراه وابستگي دارند بلکه ردّپاي برخي از اين سامانه‌ها به مديران ساليان صداوسيما و حتي برخي سازمانهاي ارزشي فعال در توليدات ميلياردي مي‌رسد!!!

پس چرا کمتر توئيتي در اين باره نميخوانيم؟ مثلا چرا کسي نميپرسيد که آيا ممکن است سامانه وابسته به اپراتور منسوب به يک آقازاده سياسي مدعي «ژن خوب» براي باقي ماندن در دايره رقابت شرايط حذف «تايني موويز» را فراهم کرده باشد؟ یا چرا کسی پیرامون ربط این تعطیلی با سامانه منسوب به يک ارگان متمول که اخیرا به خاطر گافی بزرگ در عرضه کپی بلوری یک فیلم ارزشی حاشیه‌ساز شد حرفی نمی‌زند؟

اگر بخواهيم براساس کيفيت عرضه محصول هم به اظهارنظر بپردازيم ماجرا مشکوکتر می‌شود چون تقریبا رقابت چندانی لااقل به واسطه همپوشانی محصول بین آیو و تاینی‌موویز وجود نداشت. «آيو» سامانه ايست براي پخش آنلاين آثار مجاز و کاملا در تضاد با «تايني موويز» که اولا امکان دانلود را فراهم ميکرد و ثانيا همه جور فيلمي از مجاز تا غيرمجاز خارجی به صورت زیرنویس و اخیرا دوبله در آن وجود داشت.

پس چرا نوک اتهام به سمت «آيو» رفته و کسي از «لنز» و «فيليمو» و «فام» و «شیما» و… چيزي نمي‌گويد؟؟




آقازاده‌ای که برای تولید فیلمش مشارکت ویژه فارابی را داشته مدعی شد⇐با هزینه از جیب شخصیم شرکت گمنام MTN-که شد اپراتور دوم تلفن همراه- را به ایران آوردم/ژن خوب و خون خوب است که به اینجا رسیده‌ام!!!⇔پرسش: در میانه دهه دوم زندگی چقدر پول در جیب شخصی‌تان بوده که با آن شرکتی را وارد کشور کردید که خیلی زود تبدیل شد به اپراتور دوم تلفن همراه؟؟

سینماروزان: حمیدرضا عارف آقازاده محمدرضا عارف که در سالهای اخیر درگیر سرمایه گزاریهای هنری شده است و از جمله از تولید برخی آثار محسن چاووشی و آلبوم “امیر بی گزند” حمایت کرده بود به زودی با فیلمی به نام “فصل نرگس” به سینماها میآید.

البته که آقازاده عارف در تولید “فصل نرگس” تنها نبوده و هم مشارکت ویژه فارابی را داشته و هم همراهی موسسه ای وابسته به وزارت بهداشت! پخش فیلم این آقازاده را هم موسسه بهمن سبز وابسته به حوزه هنری برعهده گرفته است تا این آقازاده از فارابی تا حوزه و وزارت را کنار خود داشته باشد.

آقازاده عارف که ردپایی پررنگ از او در راه اندازی اپراتور دوم تلفن همراه کشور(ام.تی.ان-ایرانسل) به چشم میخورد و در همه این سالها سوالاتی جدی طرح شده درباره چگونگی پیروزی این شرکت در مزایده ای که یک طرف آن شرکت معظم تورکسل بوده، اغلب با این پرسش شهروندان و بخصوص جوانترها مواجه بوده که اگر خاستگاه سیاسی پدرش هم نبود باز چنین جایگاهی داشت؟

جالب است وقتی حمیدرضا عارف در گفتگویی اینترنتی مخاطب این پرسش قرار گرفته “ژن خوب” و “خون خوب”ی که از پدر و مادر به ارث رسیده را عامل تواناییهایش دانسته است! ایشان همچنین مدعی شده در میانه دهه دوم زندگی شرکتی گمنام را در آفریقا پیدا کرده و با هزینه کردن از جیب شخصی، شرایط فعالیت این شرکت- که در نهایت شد اپراتور دوم تلفن همراه-(!) را در کشور فراهم کرده.

طرح این ادعاها هم اقناع کننده مخاطبان نبود و پرسشهای جدیدی حادث شد و مهمترین آنها اینکه جوانی بیست و چند ساله چقدر پول در جیب شخصی اش داشته که توانسته شرایط حضور شرکتی خارجی در ایران را فراهم کند؟ آیا این پول معادل پول توجیبی جوانان طبقه متوسط و فقیر است؟؟
پرسش دیگر مربوط است به چگونگی تبدیل یک شرکت گمنام به اپراتور دوم تلفن همراه با همراهی یک آقازاده؟؟

پیشتر این آقازاده مدعی شده بود فیلم “فصل نرگس” را با وام گرفتن ساخته است در حالی که بعدتر فارابی این فیلم را در فهرست مشارکتهای ویژه خود اعلام کرد ضمن اینکه نام موسسه وابسته به وزارت بهداشت هم در تیتراژ فیلمش خودنمایی میکند.

برای دیدن فیلم ادعاهای حمیدرضا عارف اینجا را ببینید.




پیامک توأم با افتخار رامبد جوان برای دارندگان ایرانسل+عکس

سینماژورنال: رامبد جوان که از ابتدای سال فصل دوم “خندوانه” را روی آنتن برده است است چند هفته ای است که تئاتری با نام “اسلحه ناموس منه” را هم روی صحنه دارد.

به گزارش سینماژورنال در این نمایش که کارگردانی آن را احسان گودرزی بازیگر “اژدها وارد میشود” برعهده دارد رامبد جوان به عنوان تهیه کننده حاضر است و نگار جواهریان همسرش نیز صدای خود را به نمایش داده است.

حین اجرای این نمایش به طور مرتب پیامکهایی از سوی اپراتور ایرانسل برای دارندگان سیم کارت ایرانسل ارسال شده که حاوی نقل قولی از جانب رامبد جوان است.

در این پیام آمده است: رامبد جوان هستم، با افتخار دعوت میکنم به تماشای تئاتر جدیدم «اسحله ناموس منه» بیاید بلیت رو راحت از «گیشه» ایرانسل بخرید…

پیامک ایرانسل به مخاطبان
پیامک ایرانسل به مخاطبان




“پلان” دومین توزیع‌کننده اینترنتی سریال “شهرزاد” شد

سینماژورنال: سامانه سایت و اپلیکیشن “پلان” دومین توزیع کننده سریال “شهرزاد” در فضای مجازی شد.

به گزارش سینماژورنال سایت و اپلیکیشن پلان بعنوان شبکه توزیع اینترنتی فیلم و سریال در نمایش خانگی به شبکه توزیع مجازی سریال شهرزاد در پیوشت.

سامانه پلان با همکاری شرکت خدمات ارتباطی ایرانسل راه اندازی شده که در بیست و یکمین نمایشگاه الکامپ رونمایی شد.

سریال “شهرزاد” به کارگردانی حسن فتحی و به نهیه کنندگی سید محمد امامی و با سرمایه گذاری سید محمد هادی رضوی و سید محمد امامی  با بازی شهاب حسینی (قباد)، ترانه علیدوستی (شهرزاد)، مصطفی زمانی (فرهاد)، ابوالفضل پورعرب، علی نصیریان (بزرگ آقا)، محمود پاک نیت (جمشید)، مهدی سلطانی (هاشم خان)، پریناز ایزدیار(شیرین)، فریبا متخصص و امیر حسین رستمی (بابک) برای توزیع در شبکه نمایش خانگی تهیه شده است.




۲۱۸ هزار صفحه اینترنتی برای دانلود “ربنا”ی شجریان!!!

سینماژورنال: «رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ» این ابتدای دعای ربنا با صدای محمدرضا شجریان است و بیش از سی‌سال به مدت یک ماه قبل از آغاز مراسم افطار و بازکردن روزه این آخرین نوایی بود که روزه داران پیش از اذان مغرب می‌شنیدند. «ربنا»ی شجریان از یک جایی به بعد از خود او عبور کرد و تبدیل به بخش مهمی از حافظه تاریخی – مذهبی مردم ایران شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شهروند” ممکن بود خیلی‌ها بسته به نگاه و جهان‌بینی شخصی خود هیچ‌کدام از آثار شجریان را نشنیده و حتی با آثار موسیقیایی او ارتباط برقرار نکرده باشد، اما داستان «ربنا» با همه آثار او فرق می‌کرد. یک اصل روانشناسی می‌گوید وقتی در دوران سختی مسأله‌ای باعث آرامش فرد شود، این آرامش ماندگار خواهد بود و وابستگی طرف به آن بسیار زیاد است. این اصل درخصوص احساس مردم ایران نسبت به «ربنا»ی شجریان صادق است.

تستی که ماندگار شد

ربنا در ‌سال ٥٨ خوانده شد، آن هم به شکل یک تست از سوی شجریان تا شاگردانش که قرار بود «ربنا»‌های متعددی بخوانند بدانند که استاد از آنها چه می‌خواهد اما آن نسخه یک بار خوانده شده علی‌رغم میل باطنی شجریان پخش شد و با چنان استقبالی مواجه شد که تنها نمونه مشابه آن را می‌توان اذان استاد زنده یاد رحیم موذن‌زاده اردبیلی دانست. در طول دوران جنگ «ربنا»ی شجریان سر سفره‌های افطار همراه با اشک ریختن‌های پیر و جوان بود و دعای مردم سر افطار برای پیروزی رزمنده‌ها.

دیگر شنیدن «ربنا» قبل از افطار آن‌قدر مسأله عادی و طبیعی‌ای بود که کمتر کسی تصور نبود آن را می‌کرد. تا این‌که وقایع انتخابات‌ سال ٨٨ رخ داد و طی آن محمدرضا شجریان در مرکز دو حاشیه بزرگ قرار گرفت. اول نامه‌ای بود که برای رئیس وقت سازمان صداوسیما فرستاد و از آنها خواست دیگر تصنیف «سپیده» (ایران، ‌ای سرای امید) را از تلویزیون پخش نکنند، البته او در این نامه قطعه «ربنا» را به این دلیل که با سفره افطار ایرانیان در ماه رمضان عجین شده، استثناء دانست و اجازه پخش آن را داد. مورد دوم هم اظهار نظرات مختلف شجریان در طول وقایع ٨٨ بود که باعث مشکلات فراوانی برای او شد.

این دو دلیل کافی بود تا صداوسیما در حرکتی شاید تلافی‌جویانه از ‌سال ١٣٨٩ پخش «ربنا» در زمان افطار را از دستور کار خود خارج کرد. این اقدام تلویزیون با واکنش‌های بسیار منفی از سوی همه اقشار مواجه شد. چرا که عموم معتقد بودند «ربنا» ربطی به شخص محمدرضا شجریان ندارد و لزوم حضورش سر سفره افطار مردم را نباید با رفتارهای شخصی کسی که آن را خوانده سنجید و در باره‌اش تصمیم‌گیری کرد. البته تلویزیون که عموما نظرات مردم خیلی در سیاست‌های کلانش تأثیری ندارد، این‌بار هم توجهی به این نظرات نداشت اما مردم خودشان دست به کار شدند.


دنیای مجازی راه‌حل دستیابی به ربنا
از جست‌وجوهای اینترنتی شروع می‌کنیم. وقتی در موتور جست‌وجوی گوگل کلمات ربنا، شجریان و دانلود را سرچ می‌کنید بیش از ٢١٨‌هزار صفحه در اختیار مخاطب می‌گذارد که می‌توان از طریق آنها ربنا را دانلود کرد. به برخی از سایت‌ها سر می‌زنیم رقم تعداد دانلود «ربنا» شگفت‌انگیز است. اعداد از ١٠٠٠ دانلود شروع می‌شود و در یکی از سایت‌ها به بیش از ٤٠٠‌هزار دانلود می‌رسد.

درحال ادامه جست‌وجو هستیم که ناگهان به سایت جالبی برمی خوریم. سایتی به نام «rabanaa.com» که برای بزرگداشت ربنا طراحی شده است. در این سایت مخاطب می‌تواند دعای ربنا را به شکل کامل دانلود کند و از آن مهم‌تر می‌تواند برای این «ربنا» دل نوشته بگذارد. تا کنون بیش از سه‌هزار دلنوشته در این سایت برای «ربنا» به نگارش درآمده است. دلنوشته‌هایی که گاهی عمیقا تأثربرانگیز و پرشور نوشته شده است.

در بیشتر این دل نوشته‌ها به مضامینی برمی‌خوریم که انگار متعلق به نسل جوان است: «رمضان را با ربنای تو آغاز کردم و خدا را با این صدا شناختم. هنوز هم همیشه ربنایت را گوش می‌کنم و می‌دانم که خواندن آن برای زمین معجزه بود» یا «ربناي استاد شجريان يعني بهترين ساعت‌هايي كه اعلام مي‌كرد لحظه خاطره انگيزه افطار است، الان بدون ربنا افطار صفا نداره، هنوز من خودم ربنا رو قبل از افطار مي‌گذارم تا يادي كنم از صداي استاد» یا حتی «هرچه که می‌گذرد این ربنا بیشتر و بیشتر در دل مردم به‌خصوص نسل جدید (که به همت رسانه ملی آنها را از موسیقی سنتی دور کرده) نفوذ می‌کند و هیچ اقدام سیاسی نمی‌تواند آن را از دل و جان مردم دور کند.»

از این دست دلنوشته‌ها در این سایت زیاد است و این سایت ظاهرا تازه‌تأسیس روز به روز دلنوشته‌های بیشتری از سوی مردم درباره «ربنا» دریافت می‌کند. در بسیاری از این دلنوشته‌ها همان‌گونه که در نمونه بالا به آن اشاره شد مردم بارها به این نکته اشاره کرده‌اند که پخش نشدن ربنا از تلویزیون نتوانسته ذره‌ای از محبوبیت آن بین مردم کم کند و آنها با دسترسی به نوای «ربنا» از طرق مختلف جای خالی آن در رسانه ملی را شخصا پر می‌کنند.


محبوب‌ترین پیشواز موبایل
اما نکته جالب بعدی این است که درحالی‌که تلویزیون هنوز بعد از ٥‌سال حاضر نشده از موضع خود درباره پخش نوای ربنا پایین بیاید، اما همچنان در بسیاری از مساجد شهر پیش از آغاز افطار صدای ربنای شجریان شنیده می‌شود. از متولی یکی از مساجد مرکز شهر تهران درباره علت پخش «ربنا»ی شجریان در مسجد سوال کردیم که پاسخ جالبی می‌دهد: «هر کسی مسئول رفتار و کردار خودش است. من خودم خیلی کار به آقای شجریان ندارم و نمی‌دانم چه کار کرده یا چه کار می‌کند ولی ربنای او پر از عرفان و معنویت است که مدیون آیات قرآن است. وقتی صدای شجریان توانسته به شکلی دلنشین و تأثیرگذار آیات قرآن را تکرار کند استفاده از آن نه‌تنها اشکالی ندارد بلکه به نظرم لازم است. به‌هرحال نواهای معنوی همیشه می‌تواند بر حال مردم تأثیرات مثبتی بگذارد و نمی‌توان نسبت به این تأثیرگذاری بی‌تفاوت بود. اگر قرار بود این تأثیرگذاری تکرار شود تا الان تکرار شده بود اما وقتی هنوز هم بسیاری از جوانان را می‌بینم که دوست دارند قبل از باز کردن روزه خود «ربنا» را بشنوند چرا نباید آن را برایشان پخش کنیم.»

ملودی پیشواز دو اپراتور اصلی تلفن همراه

جالب‌تر این‌که دو اپراتور اصلی تلفن همراه کشور یعنی «همراه اول» و «ایرانسل» در ایام ماه مبارک رمضان دعای ربنا را به‌عنوان یکی از آهنگ‌های پیشواز خود قرار داده‌اند که گویا در ماه رمضان پرطرفدارترین آهنگ پیشواز هر دو اپراتور «ربنا» است. نزدیک به ٢٠٠‌هزار سایت و فروم کدهای مخصوصی که مخاطب می‌تواند این پیشواز را برای موبایل خود انتخاب کند را در سایت خود گذاشته‌اند و با یک جست‌وجوی کوچک می‌بینیم صفحات مخصوص این آهنگ پیشواز در همین دو روز ابتدای ماه رمضان بیشترین تعداد مخاطب و بازدید را داشته است. همه اینها را گفتیم که مشخص شود حذف برخی چیزها از زندگی و ذهن مردم امکان‌پذیر نیست و شاید حرف حامد بهداد در نامه‌ای که پنج‌سال پیش برای ربنا نوشت تصویر کامل و درستی از برخورد مردم با حذف ربنای شجریان در تلویزیون باشد: «ما صدای ربنا را در موبایل‌هایمان داریم. وقت افطار که می‌شود پای سفره افطار می‌نشینیم. صدای تلویزیون را می‌بندیم و با صدای ربنا صبر می‌کنیم تا وقت افطار برسد.»