1

ساعاتی پس از اجرای برجام؛ بازیگر “بادیگارد” حاتمی‌کیا به آمریکا رفت+عکس

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی کیا کارگردان سرشناس ایرانی امسال با “بادیگارد” به جشنواره فجر می آید.

به گزارش سینماژورنال “بادیگارد” داستان محافظی به نام حیدر را روایت می کند که حضور وی به عنوان محافظ یک دانشمند هسته ای، ماجراهای فراوانی را رقم می زند.

پرویز پرستویی، مریلا زارعی و بابک حمیدیان از جمله بازیگران “بادیگارد” هستند ضمن اینکه کامران نجف زاده مجری تلویزیون هم در فیلم نقش کوتاهی ایفا کرده است.

“فیلم نت” گزارش داده که نجف زاده یکشنبه 27 دی ماه تهران را به مقصد آمریکا ترک کرده است.

کامران نجف زاده خبرنگار واحد مرکزی خبر به همراه خانواده اش تهران را به مقصد آمریکا برای حضور در دفتر واحد مرکزی خبر در این کشور، ترک کرد.

وی دیشب در کشور دبی به سر می برد و امروز دوشنبه 28 دی ماه با پروازی از دبی به آمریکا رفت.

کامران نجف زاده در حضور در کشورهای مختلفی مانند فرانسه بعنوان خبرنگار اعزامی واحد مرکزی خبر را در کارنامه دارد.

بادیگارد
کامران نجف زاده و پرویز پرستویی در نمایی از “بادیگارد”



در رپرتاژ ويژه “٢٠:٣٠” از “باديگارد”⇐نام “اوج” به نفع مديرش حذف شد؟!/ پرستويي: باديگارد محافظ شخصيت نظام است

سینماژورنال: از میان فیلمهای راه یافته به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر تاکنون به دو فیلم “رسوایی2” و “بادیگارد” در بخشهای خبری رسانه ملی به صورت ویژه  و مستقل  پرداخته شده است و “ايستاده در غبار” كه به طور ضمني در اخبار مربوط به جشنواره سازمان از آن هميشه  به عنوان اثري ارزنده ياد مي كند احتمالاً سومين فیلمی خواهد بود که به این جرگه خواهد پیوست.

به گزارش سینماژورنال سه‌شنبه شب 22 دی ماه و در “20.30” شبکه دوم سیما  این “بادیگارد” تازه ترین ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا بود که در قالب یک آیتم کوتاه به صورت کامل معرفی شد.

اثری برای حفظ شخصیت نظام
نکته جالب این معرفی از یک طرف حرفهای پرویز پرستویی در آن بود که به جاي كارگردان كه گويا ترجيح داده بود از اين طريق راجع به فيلمش فعلاً حرف نزند، در تبيين حرف اصلي  “بادیگارد” آن  را اثری برای حفظ شخصیت نظام دانست و با بازي با واژه باديگارد كه معلوم نبود از نقش باديگارد در فيلم مي‌گويد يا خود فيلم باديگارد منظور نظر اوست گفت باديگارد محافظ شخصيت نظام است و به اين ترتيب اين موضوع را كه باديگارد محافظ كدام شخصيت است را تلويحاً عاري از اهميت دانست.

چرا نامی از اوج برده نشد؟
از طرف دیگر نحوه معرفی تهیه‌کننده اثر توسط اين بخش خبري جلب توجه نمود.

در حالی که پروانه ساخت این پروژه به تهیه کنندگی ابراهیم حاتمی‌کیا صادر شده بود اما در این برنامه نام پژمان لشکری‎‌پور به عنوان تهیه کننده برده شد و از آن طرف از لفظ “مدیریت فیلم” برای نام بردن از احسان محمدحسنی مدیر سازمان هنری-رسانه‌ای اوج که سرمایه گزار پروژه بوده است استفاده شد.

از آنجا که تابه حال در کمتر پروژه سینمایی  شخصی به عنوان مدیر معرفی  شده است این پرسش پیش می‌آید که چرا از محمدحسنی به عنوان مدیر پروژه نام برده شده است؟ مدیریت صحنه یا مدیریت تولید از جمله الفاظ مرتب با واژه مدیریت هستند که در صنعت سینما کاربرد دارند اما مدیریت فیلم واقعا تازگی دارد و بد نبود در شرح وظایف این عنوان هم توضیح مختصری داده می‌شد.

آیا این حق اوج نبود که نامش برده شود؟
گزارش “20.30” از “بادیگارد” تقریبا یک معرفی مختصر اما کامل درباره این فیلم را ارائه داد اما حتی یک کلمه هم درباره سازمان هنری-رسانه‌ای اوج که حامی مالی تولید پروژه بوده سخنی به میان نیاورد.

دلیل این تأکید بر نام مدیر اوج به جای نام بردن از سازمانی که در سالهای اخیر کوشیده فرصتهای جدیدی را پیش روی هنرمندان ایرانی بگذارد چیست؟ آیا این حق سازمان هنری-رسانه‌ای اوج نبود که به عنوان سرمایه گزار “بادیگارد” از آن نام برده شود؟

محافظت از یک دانشمند هسته ای
به گزارش سینماژورنال “بادیگارد” داستان محافظی به نام “حیدر” را روایت می‌کند که وظیفه حفاظت از یک دانشمند هسته‌ای به او گمارده می‌شود و همین مسئولیت است که اتفاقات فراوانی را برایش رقم می زند.

پرویز پرستویی که در “بادیگارد” در نقش “حیدر” ظاهر شده این روزها فیلمی به نام “بوفالو” را روی پرده دارد که از جمله آثار کم مخاطب  اكران ٩٤ است، گفتني است پس از يك دوره ي فشرده همكاري ‌هاي متعدد پرستويي با سهيلا گلستاني در آثاری چون “مهمان داریم”، “بیداری برای سه روز” و “دو” در مقام بازيگر نقش مقابل یا كارگردان، اين بازيگر در “باديگارد” حضور ندارد.




روزنامه اصولگرای “جوان” مدعی شد⇐یک فیلم بخش مسابقه جشنواره فجر به سفارش وزارت اطلاعات تولید شده‌ و فیلم دوم با نظارت این وزارتخانه+عکس

سینماژورنال: در روزهای پس از اعلام لیست فیلمهای بخشهای اصلی جشنواره فیلم فجر این گمانه‌زنی درباره میزان موفقیت هر یک از آثار برگزیده در داوری نهایی است که مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش سینماژورنال در این بین برخی رسانه‎ها نیز کوشیده‌اند از ریشه‌های مالی تولید آثار و حمایت ارگانی که از برخی آثار شده پرده بردارند.

روزنامه اصولگرای “جوان” از جمله این رسانه‌هاست که در گزارشی به قلم محمدصادق عابدینی مروری داشته است بر شاخص ترین فیلمهای سیاسی سینمای ایران در ادوار مختلف و در عین حال مدعی شده امسال دو فیلم در جشنواره حضور دارند که با حمایت وزارت اطلاعات تولید شده اند.

این دو فیلم “امکان مینا”ی کمال تبریزی به تهیه کنندگی منوچهر محمدی و “سیانور” بهروز شعیبی به تهیه کنندگی محمود رضوی هستند؛ این روزنامه این را هم گفته که “امکان مینا” به سفارش وزارت اطلاعات ساخته شده و “سیانور” با نظارت این وزارتخانه. جالب است که هر دو فیلم هم به موضوع منافقین می پردازند.

سینماژورنال متن کامل گزارش “جوان” را ارائه می دهد:

دو فیلم براساس موضوع منافقین

سه فيلم شاخص سي و چهارمين جشنواره فيلم با نگاه مستقيم به مسائل سياسي و با مشاركت نهاد‌هاي امنيتي ساخته شده ‌است. از اين ميان خط داستاني دو فيلم براساس موضوع گروهك تروريستي مجاهدين خلق شكل گرفته است. حضور پررنگ ژانر سياسي در جشنواره امسال نقطه عطفي در برگزاري جشنواره به شمار مي‌رود.
فيلم‌هاي «امكان مينا»، «باديگارد» و «سيانور» نگاه مستقيمي به مسائل سياسي دارند. پروژه‌هاي سينمايي كه با مشاركت و نظارت نهاد‌هاي سياسي و امنيتي توليد شده و احتمال اينكه در گزينه‌هاي احتمالي دريافت سيمرغ‌هاي جشنواره قرار بگيرند نيز زياد است.

امکان مینا
مینا ساداتی و میلاد کیمرام در نمایی از “امکان مینا”

سابقه سينماي سياسي در ايران
براي بررسي سابقه سينماي سياسي در كشورمان بايد ابتدا تمايزي ميان حضور سياست در فيلم‌ها و فيلم‌هایي كه با پايبندي فيلمساز به ژانر سياسي توليد شده‌اند را متمايز كرد. اگر اين موضوع را در نظر نگيريم بايد اولين فيلم ناطق ايراني را به عنوان اولين فيلم سياسي نيز در نظر بگيريم. مرحوم سپنتا، كارگردان فيلم «دختر لر» به دستور دربار پهلوي تصوير رضاشاه را در فيلم گنجاند، در صورتي كه اين فيلم داستاني عاشقانه را روايت مي‌كرد!
اما آنچه به عنوان توليد فيلم با رگه‌هاي سياسي در ايران ناميده مي‌شود به اواسط دهه 50 باز مي‌گردد. زماني كه مسعود كيميايي فيلم «گوزن‌ها» و بعد از آن «سفر سنگ» را ساخت. البته مي‌توان به اين ليست فيلم‌هاي ديگري مانند «تنگسير» را نيز افزود.
به دليل فضاي سانسور شديد توسط حكومت پهلوي گاهي يك ديالوگ كه شبهه سياسي به آن وارد بود مي‌توانست فيلم را به توقيف بكشاند بنابراين كمتر فيلمسازي اين ريسك را مي‌پذيرفت كه سرمايه‌گذاري‌اش در توليد فيلم با خط قرمز ساواك رو‌به‌رو شود.
اين شرايط با پيروزي انقلاب اسلامي به سرعت تغيير كرد. در سال‌هاي ابتدايي انقلاب كارگردانان جوان و حتي فيلمسازهايي كه سابقه توليد چندين فيلم تجاري و فيلمفارسي‌هاي عامه‌پسند را داشتند، شروع به توليد فيلم‌هايي با مضمون افشاي سياست‌هاي غلط پيش از انقلاب و فساد سياسي دوران پهلوي كردند.
اين فيلم‌ها از سال 58 تا اوايل دهه 60 بخش عمده‌اي از آثار سينماي ايران را تشكيل مي‌دادند از «فرياد مجاهد» و «خانه عنكبوت»گرفته تا آثار توقيفي چون «برنج خونين» و «آقاي هيروگليف» كه غالباً فيلم‌هاي شعاري نيز بودند، اما تغيير شرايط اجتماعي و آغاز جنگ تحميلي سينما را از پرداختن به ژانر سياسي دور كرد و در عوض سينماي دفاع مقدس و ژانر اجتماعي رشد خود را آغاز كردند. دومين دوره رشد سينماي سياسي در دهه 70 بود كه به واسطه دولت اصلاحات فيلمسازاني كه افكار نزديك به اين دولت داشتند شروع به توليد فيلم‌هايي با مضامين سياسي كردند.
«بانوي ارديبهشت» و«نيمه پنهان» فيلم‌هايي با رگه فمنيستي و با نگاه سياسي‌اند كه در اين دوران ساخته شدند.

حاتمي‌كيا، سينماي سياسي دفاع مقدس
ابراهيم حاتمي‌كيا كارگرداني است كه بيشترين علاقه در پرداختن به ژانر سياسي را در آثارش به نمايش گذاشته است. در اواخر دهه 70 و اواسط دهه 80 برخي از فيلمسازاني كه در حوزه دفاع مقدس فيلم ساخته بودند آثاري را با رنگ بوي سياسي توليد كردند.
حاتمي‌كيا و مرحوم ملاقلي‌پور در اين گروه قرار مي‌گيرند. حاتمي‌كيا در طول اين سال‌ها «آژانس شيشه‌اي»، «موج مرده»، «ارتفاع پست»، «به رنگ ارغوان»، «گزارش يك جشن» و «باديگارد» توليد كرد كه همگي نشانه‌هايي قوي از ژانر سياسي را دارند. از سوي ديگر كارگردان كم‌كار سينماي ايران «ابوالقاسم طالبي» نيز در همين سال‌هاست كه «آقاي رئيس‌جمهور» را با موضوع انتخابات رياست جمهوري توليد مي‌كند.
اين كارگردان بعد‌ها يكي از شاخص‌ترين فيلم‌هاي سياسي تاريخ سينماي ايران را با نام «قلاده‌هاي طلا» ساخت، فيلمي كه توليد آن ريسك بزرگي براي طالبي به شمار مي‌رفت.
البته پيش از طالبي، كارگردان گمنامي به نام حامد كلاهداري نيز فيلمي با عنوان «پايان‌نامه» درباره وقايع سال 88 ساخت كه چندان مورد توجه قرار نگرفت.
مسعود ده‌نمكي نيز از جمله افرادي است كه نگاه سياسي به دفاع مقدس و شرايط اجتماعي بعد از جنگ داشته است قسمت سوم سه‌گانه «اخراجي‌ها» يك كمدي سياسي به شمار مي‌رود. ابوالحسن داوودي هم فيلم سياسي «زاد‌بوم» را توليد كرده كه در توقيف بسر مي‌برد.
در سال‌هاي اخير توليد فيلم‌هايي مانند «قصه‌ها»، «عصباني نيستم»، «پل چوبي» و «آشغال‌هاي دوست‌داشتني» گرچه نگاه سياسي فيلمساز در آنها مشهود است اما در ژانر اجتماعي طبقه‌بندي مي‌شوند.

سیانور
آتیلا پسیانی و مهدی هاشمی در نمایی از “سیانور”

3 تفنگدار سينماي سياسي/دو فیلم یکی با نظارت وزارت اطلاعات و دیگری با سفارش این وزارتخانه
امسال سه فيلم «امكان مينا» ساخته كمال تبريزي، «باديگارد» به كارگرداني ابراهيم حاتمي‌كيا و «سيانور» اثر بهروز شعيبي را مي‌توان پرچمداران ژانر سياسي دانست. گرچه درباره «سيانور» گفته شده كه فيلمي در ژانر پليسي است، اما در خبر‌ها آمده اين فيلم با نظارت مستقيم وزارت اطلاعات توليد شده و داستان آن درباره گروهگ منافقين است.
«امكان مينا» نيز به گروهك منافقين پرداخته، در اخبار منتشر شده درباره اين فيلم گفته شده «امكان مينا» با سفارش وزارت اطلاعات ساخته شده، اما «باديگارد» كه گفته مي‌شود در آن حاتمي‌كيا انتقاد‌هاي تندي به رئيس‌جمهور پيشين داشته، تكميل‌كننده مثلث فيلم‌هاي سياسي جشنواره سي و چهارم است.
حاتمي‌كيا بعد از توليد فيلم «چ» با موضوع زندگي شهيد چمران، سراغ «باديگارد» رفته است. در بخشي از خلاصه داستان اين فيلم آمده است: باديگارد بخشي از زندگي خود را به محافظت از جان يك شخصيت مهم مي‌گذراند، اما از جايي مي‌فهمد كه اين شخصيت بيش از آنكه به فكر مصالح نظام باشد به فكر منافع شخصي است و همين موضوع است كه باديگارد را آشفته مي‌كند.
ژانر سياسي از جمله موضوعاتي است كه كمتر سينماي ايران رغبتي به پرداختن به آن داشته است. حضور سه فيلم با موضوع سياسي در اين دوره فجر را مي‌توان به فال نيك گرفت. احترام به سليقه‌هاي مختلف و اينكه سينما در چند ژانر مانند اجتماعي محدود نشده است را بايد از نقاط قوت سي و چهارمين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر دانست.




دورخیز گلزار برای بازی در نقش یک مانکن!؟

سینماژورنال: روح‌ا.. حجازی کارگردان جوان سینما و تلویزیون، سال قبل با حمایت بانک پاسارگاد فیلمی به نام “مرگ ماهی” را ساخت، فيلمي كه علیرغم حضور در جشنواره سی و سوم فجر نه توجه مخاطب عام را جلب کرد و نه مخاطب خاص چنان که باید با آن ارتباط برقرار كرد.

به گزارش سینماژورنال شايد  يكي از دلایل مختلف شكست در نزد مخاطبان خاص‌، کپی‌برداری زودهنگام و  خامدستانه از یکی از آثار مطرح سالهای اخیر سینمای ایران یعنی “برف روی شیروانی داغ ” بود؛ فیلمی كه با گذشت ٥ سال از ساخته شدنش هنوز با استقبال مخاطبان تازه تري روبروست و هنوز در كانون توجه منتقدين و مخاطبان خاص قرار دارد و تقلید از آن خیلی زود لو می‌رود.

شاید همین عدم توجه به “مرگ ماهي” در جشنواره سال گذشته  بود که باعث شد تقریبا یک سال بعد از توليد اين فيلم هنوز که هنوز است حتی زمانی برای اکران در گروه آزاد پیدا نكند.

حجازی اخیرا اپیزودی از فیلمی اپیزودیک به نام “هیهات” را به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی کارگردانی کرد؛ فیلمی که سرمایه تولید آن را سازمان هنری-رسانه‌ای اوج داده بود اما این فیلم هم گويا  مورد توجه هیأت انتخاب قرار نگرفته و نتوانست وارد جشنواره سی و چهارم شود.

“گربه رو”یی که از نیمه بهمن کلید می خورد

بعد از این دو بدبیاری حالا حجازی تصمیم گرفته فیلم تازه‌ای را جلوی دوربین ببرد. فیلمی که “گربه رو” نام دارد و آن طور که “سینما” خبر داده فیلمبرداری آن از نیمه بهمن آغاز خواهد شد.

حجازی که در آثار قبلی اش کوشیده بود یک بار با استفاده از ابراهیم حاتمی‌کیا و بار دیگر با استفاده از پیمان قاسم‌خانی به عنوان بازیگر فیلمهایش توجه مخاطبان را به خود جلب کند این بار برای جلب توجه مخاطبان به سراغ محمدرضا گلزار رفته و این گلزار خواهد بود که نقش اصلی فیلمش را بازی خواهد کرد.

برگردان catwalk

به گزارش سینماژورنال عنوان فیلم تازه حجازی یعنی “گربه رو” و اینکه احتمالا این عنوان برگردان فارسی “catwalk” از جمله واژه‌هایی است که در صنعت مدلینگ به کار می‌رود، بعید نیست که اين فيلم  مروری داشته باشد بر زندگی مدلها و مانکنها و مقوله مُدلینگ در ایران.

در صنعت مدلینگ، “catwalk” به سکوی باریکی گفته می شود که مدلها بر روی آن قدم می‌زنند و به معرفی پوشاک خود می‌پردازند و البته که به تبع نام این سکو، مدل راه رفتن روی آن نیز به catwalk موسوم شده است.

اگر “گربه رو” درباره مدلینگ باشد احتمالا محمدرضا گلزار هم در آن نقش یک مدل را بازی خواهد کرد.

“پنج ضلعی” نامیدن پنتاگون
به گزارش سینماژورنال البته اميدواريم “گربه رو” ترجمه تحت اللفظی catwalk نبوده و فيلم راجع به دنياي مدلينگ نباشد چرا كه اين گونه ترجمه در عنوان‌هاي خاص، چندان کاربرد ندارد درست مانند اینکه وزارت دفاع آمريكا را به جاي پنتاگون ، “پنج ضلعي” بناميم!!!




سیمرغ‌ها در “اوج”!!؟

سینماژورنال: در حالی که تا جمعه یازدهم دی ماه هنوز هیچ لیست رسمی از فیلمهای دو بخش اصلی جشنواره فیلم فجر منتشر نشده بود اما در این روز اتفاق جالبی افتاد.

به گزارش سینماژورنال در این روز انتهایی هفته ابتدا یک خبرگزاری اصولگرای وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی از “ایستاده در غبار” به عنوان یکی از آثار انتخاب شده برای بخش نگاه نو خبر داد و مدتی بعد نیز یک خبرگزاری اصولگرای دیگر لیستی احتمالی از فیلمهای نگاه نو ارائه داد که نام این فیلم در آن به چشم می‌خورد.

اهمیت تأکید بر نام فیلم اول کارگردانی به نام محمدحسین مهدویان بیشتر از آن جهت جالب می شود که بدانیم این فیلم در سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید شده!

این سازمان ارزشی در سالهای اخیر فعالیتهای فراگیری داشته که عرصه های مختلف از سینما گرفته تا تلویزیون و حتی موسیقی را دربرمی‌گیرد؛ از تولید مجموعه‌هایی چون “آسمان من” گرفته تا مشارکت زیرشاخه موسیقی این سازمان در تولید ویدیوکلیپهای مجاز برای خوانندگانی چون امیر تتلو!!!

امید اوج به جشنواره

اوج امسال امید زیادی هم به جشنواره دارد؛ این سازمان با چهار فیلم به جشنواره می‌آید؛ یکی از مهمترین فیلمها “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیاست که البته همکاری مجدد پرویز پرستویی با این کارگردان در آن رقم خورده است.

“بادیگارد” که داستان زندگی محافظ یک مأمور امنیتی را روایت می‌کند قطعا جزو فیلمهای بخش مسابقه خواهد بود و البته که سازندگان آن نیز امید زیادی به کسب بخشی از جوایز جشنواره به واسطه آن دارند.(اینجا را بخوانید)

“ایستاده در غبار” ساخته محمدحسین مهدویان که پیشتر او را به خاطر مجموعه مستند-داستانی “آخرین روزهای زمستان” شناخته‌ایم دومین فیلمی است که اوج در جشنواره خواهد داشت.

این فیلم که فرازهایی از زندگی جاویدالاثر احمد متوسلیان را نشان می‌دهد همان پروژه‌ایست که کلید انتخاب بازیگر تلگرامی در ایران توسط عوامل آن زده شد و بعدتر موجب شد چهره هایی چون اصغر فرهادی و علیرضا داوودنژاد نیز متأثر از چنین الگویی به انتخاب بازیگر بپردازند.(اینجا را بخوانید)

فیلم اپیزودیکال “هیهات” که توسط تیم چهارنفره هادی مقدم دوست، دانش اقباشاوی، روح‌ا.. حجازی و محمدهادی نائیجی ساخته شده است و گویا مضمونی عاشورایی دارد سومین فیلمی است که اوج در جشنواره خواهد داشت.(اینجا را بخوانید)

چهارمین اثر اوج نیز انیمیشنی به نام “بازگشت” است ساخته جوانی به نام محمد همدانی که گویا این فیلم هم برای حضور در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر نام نویسی کرده است.(اینجا را بخوانید)

جنجال رسانه های اصولگرا چه معنایی دارد؟

جنجال رسانه‌های اصولگرا بر نام یکی از محصولات مهم اوج قبل از اعلام رسمی فیلمهای بخشهای مختلف جشنواره نشانگر آن است که در روزهای آینده احتمالا باید اخبار تازه‌تری را درباره سهم اوج از جشنواره فیلم فجر شاهد باشیم.

طبیعی است بودجه‌ای که برای ساخت”بادیگارد”، “هیهات” و “ایستاده در غبار” صرف شده این انتظار را برای تولیدکننده آنها فراهم می‌کند که آثارش در بخش مسابقه باشند و “ایستاده در غبار” علاوه بر بخش مسابقه در بخش نگاه نو نیز حضور داشته باشد. از آن طرف نمایشهای ویژه‌ای نیز برای انیمیشن “بازگشت” که طبق ادعای سازندگانش انیمیشنی استراتژیک است فراهم شود.

در توزیع سیمرغها نیز قطعا جای ویژه‌ای را باید برای “بادیگارد” و “ایستاده در غبار” درنظر گرفت و جوایز جنبی هم می‌تواند به دو اثر دیگر اوج تعلق گیرد و به بیان بهتر جشنواره‌ای متأثر از اوج را خواهیم  داشت.




رقابت پیمان قاسم‌خانی، مسعود ده‌نمکی و حاتمی‌کیا در نوروز ۹۵

سینماژورنال: برخلاف سالهای قبل که قرارداد پخش آثار سینمایی اغلب حول و حوش برگزاری جشنواره فجر صورت می گرفت امسال اما قراردادهای پخش زودتر در حال انعقاد است.

به گزارش سینماژورنال دو هفته قبل قرارداد پخش “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا با فیلمیران بسته شد تا در نوروز 95 روی پرده برود.

حالا محمد شایسته خبر داده که پخش “پلیس بازی” نخستین فیلم پیمان قاسم خانی در مقام کارگردان را هدایت فیلم برعهده گرفته است.

این اتفاق در حالی می افتد که “پلیس بازی” تازه از هفته آینده کلید می خورد!

هدایت فیلم که به جز این یک کمدی دیگر به نام “50 کیلو آلبالو” به کارگردانی مانی حقیقی را هم تولید کرده قصد دارد یکی از این دو فیلم را نوروز 95 روی پرده بفرستد.

از آنجا که مسعود ده نمکی نیر معمولا آثارش را در نوروز روی پرده می فرستد احتمالا رقابت اصلی اکران امسال میان “رسوایی2” و “پلیس بازی” خواهد بود و البته که “بادیگارد” هم ضلع سوم و البته نه چندان پررنگ این رقابت است.

از آنجایی که هر دفتر پخش در هر موعد اکران نمی تواند بیشتر از یک فیلم را پخش کند اگر بنا باشد فیلم حاتمی کیا نوروز روی پرده برود قطعا پخش “رسوایی2” به شرکتی دیگر واگذار خواهد شد؛ شرکتهایی چون بامدادفیلم و نسیم صبا می توانند مهمترین گزینه ها باشند!!!




صبحگاهان حاتمی‌کیا منتقد احمدی‌نژاد است و عصرگاهان، نه!!؟

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی کیا کارگردان شناخته شده سینمای ایران به تازگی فیلمبرداری “بادیگارد” را پشت سر گذاشت؛ فیلمی که نخستین اثر او در دولت اعتدال به شمار می رود.

به گزارش سینماژورنال صبح امروز یکشنبه اول آذرماه خبری روی خروجی خبرگزاری اصولگرای “فارس” قرار گرفته درباره پخش نوروزی این فیلم و در خلال این خبر داده های جالبی هم ارائه شده بود مبنی بر اینکه فیلم اخیر حاتمی‌کیا نقدی جدی بر عملکرد دولت دهم دارد و فعالیت برخی از نزدیکان احمدی نژاد را مورد توجه قرار داده است.

این رسانه اضافه کرده بود که در این فیلم مسئله اختلاس در این دولت، نظام بانکی و تامین اجتماعی همچنین عملکرد معاون اجرایی دولت دهم و فرد مورد وثوق احمدی‌نژاد که هم اینک در بازداشت به سر می‌برد نیز مورد توجه قرار گرفته است.

با این حال بعد از گذشت ساعاتی از انتشار خبر و البته بازنشر آن در رسانه های مختلف و اغلب اصولگرا به ناگاه عصر امروز بخشهای مربوط به مضمون انتقادی “بادیگارد” از خبرگزاری موردنظر حذف شد.

فارغ از پرسش برانگیز بودن این حذف که شاید بیش از همه از واکنش دست اندرکاران تولید فیلم نسبت به انتشار چنین خبری نشأت گرفته این پرسش مطرح است که:

رابطه سازمان سینمایی دولت احمدی نژاد با حاتمی کیا چطور بود؟

به گزارش سینماژورنال در هشت سالی که محمود احمدی‌نژاد رییس جمهور بود حاتمی کیا سه فیلم “دعوت”، “چ” و “گزارش یک جشن” را ساخت.

در میان این سه فیلم، “گزارش یک جشن” فقط در جشنواره بیست و نهم فجر اکران شد و اشارات فیلم به انتخابات 88 سبب ساز توقیف فیلم گردید. البته که برای جبران ضررهای برآمده از توقیف، سازمان سینمایی دولت دهم به ریاست جواد شمقدری دستور خرید رایت این فیلم را به موسسه رسانه های تصویری داد.

تولید “چ” نیز در دوره مدیریت شمقدری تصویب شد و البته بنیاد فارابی به عنوان سرمایه گذار اصلی کار وارد پروژه شد و البته بخش عمده بودجه را هم تأمین کرد ولی در نهایت به دلیل طولانی شدن پروسه تولید، اکران فیلم به دولت یازدهم رسید.

پرکار در دوران اصلاحات و کارگزاران

اگر به مقایسه کارنامه سینمایی حاتمی کیا در دولت اصلاحات و دولت کارگزاران بپردازیم می بینیم که وی در دو دوره دولت اصلاحات 6 فیلم “روبان قرمز”، “موج مرده”، “ارتفاع پست”، “به رنگ ارغوان”، “به نام پدر” و “آژانس شیشه ای” را ساخته است.

در دو دوره دولت کارگزاران نیز حاتمی کیا 5 فیلم “مهاجر”، “وصل نیکان”، “از کرخه تا راین”، “خاکستر سبز”، “بوی پیراهن یوسف” و “برج مینو” را ساخت.

حالا اگر بخواهیم به واسطه کمیت تولیدات بررسی کنیم پرکارترین دامنه کاری حاتمی کیا ابتدا در دوران اصلاحات بوده بعد در دوره کارگزاران و در آخر در دو دوره احمدی نژاد.

آیا انتقادات حاتمی کیا از نزدیکان احمدی نژاد در فیلم جدیدش هم مرتبط به همین کم کاری است؟! این پرسشی است که باید بعد از رونمایی “بادیگارد” در جشنواره و ارزیابی کیفیت انتقادات، آن را از حاتمی کیا پرسید.




واکنش مریلا زارعی به ادعای امین تارخ درباره سوء‌استفاده از علاقمندان زن بازیگری

سینماژورنال: صحبتهای چندی قبل  یکی از تهیه کنندگان سینما که درباره بروز پدیده اعتیاد در میان اهالی سینما سخن گفته بود اخیرا پیوند خورده است با گفته های امین تارخ درباره سوء استفاده های اخلاقی از مشتاقان زن بازیگری.

به گزارش سینماژورنال تارخ که چند سالی است در کنار بازیگری به وادی تربیت بازیگر روی آورده و آموزشگاه بازیگری راه انداخته در یکی از تازه ترین گفتگوهایش که با “جام جم” انجام شده به صراحت به سوء استفاده های مالی و اخلاقی از علاقمندان بازیگری اشاره کرده است.

تاریخ گفته است: برای کسانی که وارد حرفه بازیگری شده‌اند، حرفی ندارم. اما برای کسانی که وارد نمی‌شوند چند نکته وجود دارد؛ برخی از افراد میانی که در آثار نمایشی حضور دارند تصمیم‌گیرنده هستند. آنها از بازیگران مرد توقع پول و از خانم‌ها متاسفانه توقعات دیگری دارند. به نظرم باید این هشدار به گوش مسئولان برسد که اگر این جریان ادامه پیدا کند، فضا آن‌قدر آلوده خواهد شد که خانواده‌ها از ورود فرزندانشان به حرفه بازیگری جلوگیری خواهند کرد.

چند سال قبل ارشاد ورود پیدا کرد

وی ادامه داده است: من از شرایط ورود بازیگران به دنیای حرفه‌ای انتقاد می‌کنم چون شرایط اصلا خوب نیست. چند سال قبل هم شرایط همین‌گونه بود، آن زمان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موضوع را مطرح کردم، مدیران مسئول دو خط تلفن ایجاد کرده و از بازیگران خواستند اسامی کارگردانان، تهیه‌کنندگان و… را که از بازیگران برای حضور در آثار نمایشی درخواست پول و یا چیز دیگری می‌کنند به این وزارتخانه معرفی کنند.

این بازیگر خاطرنشان ساخته است: آن سال با برخی از متخلفان برخورد‌ شد. اکنون هم شرایط شبیه آن سال شده است، به نظرم اگر نظارت درستی به‌وجود‌ آید و مسئولان با چند نفر برخورد کنند، دیگران از این کار اجتناب خواهند کرد.

مریلا زارعی: در جریان این اتفاقات و دلایل آن نیستم

به گزارش سینماژورنال گفته های تارخ هرچند تازه نیستند و بسیاری از روزنامه نگاران حوزه سینما بارها در این باره گلایه های بازیگران را شنیده اند اما واکنش مریلا زارعی به این گفته ها هم در نوع خود جالب توجه است.

زارعی که در سالهای اخیر به بازیگر ثابت آثار ابراهیم حاتمی کیا بدل شده و از “دعوت” و “گزارش یک جشن” تا “چ” و “بادیگارد” حضور داشته درباره صحبتهای تارخ به “شفاف” گفته است: واقعا من در جریان این اتفاقات و دلایل آن نیستم، ما نمی توانیم راه برویم و قسم بخوریم که سینما تمیز و پاک است.

من و همکاران دیگرم بیست سال است که با شرف در سینما کار می کنیم

وی ادامه داده است: من قضاوت نمی کنم؛ ممکن است از دید آدم های مختلف و تجربیات آنها کثیف باشد اما هر محیطی می تواند تمیز یا کثیف باشد و هر انسانی می تواند سالم یا ناسالم در هر محیطی زندگی کند که به خود شخص ارتباط دارد.

مریلا زارعی که در جشنواره سی و سوم با درام “شیار143” که حاتمی کیا در قامت حامی آن ظاهر شد سیمرغ بهترین بازیگری زن جشنواره را گرفت خاطرنشان ساخته است: من و همکاران دیگرم بیست سال است که با شرف در سینما کار می کنیم و امیدوارم حرف این دوستان درست نباشد.




گلایه همسر شهیدفلاحی از حاتمی‌کیا: “چ” هیچ ربطی به سرلشکر فلاحی ندارد!

سینماژورنال: سرلشکر شهید ولی‌ا… فلاحی از جمله افسران بادانش، مقتدر و مذهبي ارتش بود که در یکی از مقاطع بحرانی و پرآشوب، نقش پررنگي در حفظ كيان ميهن ايفا كرد.

شهید فلاحی، در سال ٥٧ با موافقت شورای‌عالی انقلاب به فرماندهی نیروی زمینی و پس از چندی به ریاست عالی ستاد مشترک منصوب شد. اعتماد بنيان‌گذار جمهوري اسلامي به او به حدي بود كه بعد از عزل بنی‌صدر، اختیارات فرماندهی کل قوا به او تفویض شد. فلاحي در زمان ناآرامي‌هاي سال ٥٨ نقش مهمي در جلوگيري از گسترش نفوذ گروه‌هاي مسلح در شهرهاي كردستان داشت.

دو روز پس از عمليات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان در پنجم مهرماه 1360 سرلشکر فلاحي كه به‌همراه گروهي از فرماندهان از جمله شهيد جهان‌آرا و فكوري با هواپيماي نظامي به تهران بازمي‌گشت، بر اثر سقوط اين هواپيما به شهادت رسيد.

شهین‌دخت مجیدیان همسر سرلشکر فلاحی در گفتگویی تفصیلی با علی شاملو در “شرق” درباره برخی ویژگیهای شخصیتی همسرش و زندگی با وی سخن گفته است.

در بخشی از این گفتگو او به گلایه از ابراهیم حاتمی کیا پرداخته که چرا برای تصویرسازی این شخصیت در فیلم “چ” از او مشاوره نگرفته است.

حاتمی کیا در “چ” از سعید راد برای ایفای نقش سرلشکر فلاحی سود جسته بود اما عدم پرداخت کافی از شخصیت این شهید در فیلم با گلایه همسر سرلشکر مواجه شده است.

سینماژورنال بخشهایی از گفتگوی همسر شهید که مربوط به فیلم “چ” است را منتشر می کند:

خاطره‌ای از همراهی ایشان با دکتر چمران ندارید؟
فقط باید بگویم به دکتر چمران خیلی احترام می‌گذاشتند و حرف ایشان را قبول داشتند، در اکثر جاها در کردستان، پاوه و تهران با هم بودند، اوایل انقلاب یکی، دوسالی با هم بودند.
  راجع ‌به فیلم «چ» و نقشی که سعید راد به جای سرلشکر فلاحی بازی کرده، نظرتان چیست؟
آقای حاتمی‌‌کیا به منزل ما آمدند و با من صحبت کردند و رفتند و دیگر با من تماسی نگرفتند و خودشان هر طور صلاح می‌دانستند انجام دادند. این فیلم اصلا مربوط به فلاحی نیست و ربطي به ايشان ندارد.
  معتقدید که فیلم «چ» با واقعیت منطبق نیست؟
تیمسار فلاحی فداکاری‌های زیادی برای کردستان انجام داد و فداکاری‌های ایشان در این فیلم نیامده است. آقای سعید راد که نقش آقای فلاحی را ایفا می‌کنند، به عنوان فرمانده‌‌ای محکم و مقتدر سوار هلیکوپتر می‌شوند. اما متأسفانه حتی تمامی نظامیان و دوستان هم نسبت به این فیلم اعتراض داشتند و می‌گفتند این شایسته آقای حاتمی‌‌کیا نبود که فلاحی در همان یک‌ربع تا ٢٠ دقیقه معرفی شود، در قسمتی محکم می‌گوید هم‌اکنون ارتش من هستم. او نظامی محکمی بود که هر کاری را می‌توانست انجام می‌داد.
  چرا در ساخته‌شدن فيلم با شما مشورت نشد؟
نمی‌دانم. شاید نمی‌توانستند.
  آن دفعه اولی که آمدند چه صحبت‌‌هایی کردند؟
آمدند و گفتند یک چنین فیلمی می‌خواهند بسازند و هنرپیشه‌‌ای که قرار است نقش آن را بازی کند شباهت زیادی به ایشان دارد و دیگر هیچ صحبتی نشد.
  چه چیزی از شما می‌خواستند که به اینجا آمده بودند؟
شاید می‌خواستند صحبت‌‌هایی از من بشنوند و یک تعداد سؤال هم پرسیدند، البته قرار است که یک فیلم مستقل برای فلاحی ساخته شود که در آن فیلم شخصیت برجسته ایشان نمایان شود.




شباهت گریم تازه پرستویی با سردار سلیمانی+عکس

سینماژورنال: بالاخره بعد از پایان فیلمبرداری “بادیگارد” تازه ترین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمی کیا واضح ترین تصاویر از حضور پرویز پرستویی در این فیلم منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال حدودا یک ماه پیش سینماژورنال از سیناپس کلی “بادیگارد” و چگونگی توزیع کاراکترها توسط بازیگران، خبر داد(اینجا را بخوانید) و حالا روابط عمومی پروژه با انتشار خبری، بخشی از گزارش سینماژورنال که درباره تقسیم نقشها بود را تأیید کرد.

پرویز پرستویی در نقش حیدر، مریلا زارعی در نقش راضیه همسر پرستویی ایفای نقش میکند، دیبا زاهدی ایفاگر نقش مریم دختر خانواده و پدرام شریفی در نقش الیاس داماد خانواده است. بابک حمیدیان نیز در این فیلم سینمایی ایفاگر نقش فردی در جایگاه یک نخبه هسته ای است.

شيلا خداداد، محمود عزیزی، فرهاد قائمیان، امیر آقایی، کامران نجف زاده، افسانه ناصری، سیداحسان امانی، امیر محمدی، علی گلبهاران و حامد شیخی دیگر بازیگران “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا هستند.

شباهت گریم پرستویی با سردار سلیمانی

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره عکسهای منتشر شده از “بادیگارد” شباهت گریم پرستویی در این فیلم با مختصات کلی چهره سردار قاسم سلیمانی است.

البته نقشی که پرستویی در فیلم ایفا میکند یعنی نقش یک بادیگارد که مأمور حفاظت از یک نخبه هسته ای را برعهده می گیرد ربط چندانی به کاراکتر سردار سلیمانی ندارد اما در تصاویر منتشره از فیلم شباهت فراوانی میان گریم پرستویی و سردار به چشم می خورد.

حالت ابروها، شیوه نگاه و فرم اصلاح مو و صورت کاراکتر “حیدر” از جمله شباهتهایی است که ذهن مخاطب را به سمت چهره سردار می‌برد.

بادیگارد
پرویز پرستویی با گریم “حیدر” در کنار حاتمی کیا در پشت صحنه “بادیگارد”
بادیگارد
پرویز پرستویی در کنار امیر آقایی در نمایی از “بادیگارد”
سردار سلیمانی
سردار سلیمانی




گلایه منتقد نزدیک به کیمیایی از روش‌های مستبدانه اصغر فرهادی!

سینماژورنال: جواد طوسی از جمله منتقدانی است که در همه سالهای اخیر علقه های دیرین خود به کیمیایی را حفظ کرده است.

به گزارش سینماژورنال طوسی یکی از معدود منتقدانی است که کیمیایی اغلب ترجیح می‌دهد در گفتگوهایش او  نیز حضور داشته باشد، در تازه ترین یادداشت خود به گلایه از فیلمسازانی چون اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا و کیارستمی پرداخته است.

گویا جواد طوسی قصد داشته گفتگویی با فرهادی انجام دهد اما بعد از مدتها پیگیری نتوانسته با وی گفتگو کند و همین امر دلخوری او را موجب شده و حالا با یادداشتی با عنوان “پیاده شو با هم بریم” در “شرق” به گلایه از فرهادی پرداخته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت طوسی را ارائه می دهد:

افراط در ستایش کیارستمی و فرهادی باعث شده دسترسی به آنها دشوار شود

متأسفانه این منیت، همچون اسب سرکشی در درون ماست که اگر مهارش نکنی، بدجوری کار دستت می‌دهد و حزب‌اللهی و اصولگرا و اصلاح‌طلب و روشنفکر و مستقل نمی‌شناسد. همین افراط در ستایش فیلم‌سازانی چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا باعث شده که رفته‌رفته دسترسی به این بزرگواران (حتی از طریق یک تماس تلفنی) امری ناممکن باشد. یا باید با دستیار و مدیربرنامه‌های‌شان هماهنگ شوی که اغلب سنگ‌قلاب‌شدن محترمانه است یا پیغام‌گیر جواب نمی‌دهد و تحویلت نمی‌گیرد.

با اوباما و کاپولا و اسپیلبرگ بهتر می‌توانی دیالوگ ردوبدل کنی

گاهی اوقات فکر می‌کنی با اوباما و کاپولا و اسپیلبرگ بهتر می‌توانی دیالوگ ردوبدل کنی تا با این اساتید! خب این شیوه برخورد متکبرانه یک توهین آشکار است. حتی اگر توجیه این باشد که ما هم کار و زندگی و خلوتی داریم و می‌خواهیم روی فیلم و فیلم‌نامه بعدی‌مان کار کنیم، باز این دلیل نمی‌شود که میان افراد قائل به تفکیک نشویم. به‌هرحال، تماس‌گیرندگان در پیغام‌گیر خود را معرفی می‌کنند و این حضرات می‌توانند لااقل جواب‌گوی اشخاصی باشند که از دید خودشان کار آنها را قبول دارند و دارای شأن و حرمت و سابقه‌ای هستند.

اگر به هر علتی می‌خواهند گفت‌وگو و نظرخواهی را نپذیرند، ‌این را در یک صحبت دوطرفه تلفنی مطرح کنند

حتی اگر به هر علتی می‌خواهند پیشنهادشان را اعم از گفت‌وگو و نظرخواهی و گرفتن یک مطلب نپذیرند، ‌این را در یک صحبت دوطرفه تلفنی مطرح کنند. شاید بگویند «هم‌کلامی و واشدن سر صحبت، مسائل خودش رو داره؛ رودربایستی و اصرار و سماجت و… که دیگه تو سن‌وسال ما حال و حوصله‌اش نیست، پس بهتره جواب ندیم تا این دردسرها متحمل نشیم. اصلا مگه قراره ما دل همه رو به دست بیاریم؟»

اولین گام در فروپاشی اخلاقی

همین ذهنیت درونی، اولین گام در فروپاشی اخلاقی است. نمی‌خواهم خیلی ایدئال و آرمانی فکر کنم و بگویم هنرمند و فیلم‌سازی که حرف از اصول و مرام و اخلاق و انسان‌بودن می‌زند باید خودش هم از این جهات مو لای درزش نرود. بله، هنرمند (به‌ویژه در این‌گونه جوامع) یعنی تناقض؛ ولی او به‌هرروی، نباید به گونه‌ای در برخوردهای فردی و اجتماعی و فرهنگی‌اش رفتار کند که با یک تفاوت آشکار توی ذوق‌زننده میان اثر هنری و شخصیت سازنده‌اش روبه‌رو شویم و بگوییم واقعا این همونیه که فلان فیلم معروف رو ساخته؟ قبول دارم که هنرمند هم مثل هر آدمی در این اوضاع و احوال گاهی اوقات به هم می‌ریزد، بی‌دل و دماغ می‌شود، روحیه اجتماعی‌‌اش را به هر علتی از دست می‌‌دهد و…، خلاصه «آدم‌به‌دور» می‌شود، ولی این حس‌وحال مقطعی و ناخواسته، با سیر مداوم حصارکشی عامدانه و کلاس‌گذاشتن و تبدیل‌کردن خود به یک شخصیت دست‌نیافتنی فرق دارد.

هنرمند باید منصفانه بپذیرد که مدیون منتقد و خبرنگار و ژورنالیسم است
هنرمند باید منصفانه بپذیرد که بخش مؤثری از هویت و شناسنامه فرهنگی-هنری‌‌اش را مدیون منتقد و خبرنگار و ژورنالیسم است. اینکه من با لحنی معترضانه و تحقیرآمیز بگویم: «حرف‌های منتقدان برایم اهمیتی ندارد» و «نقد فیلم را اصلا جدی نمی‌گیرم» و «کار خودم را می‌کنم» و … دارم خودم و دیگران را گول می‌زنم و دروغ می‌گویم و تصویری جعلی از خود ارائه می‌دهم. رشد و تعالی یک فیلم‌ساز هدفمند، واقع‌بین و ظرفیت‌پذیر و به دور از غرور و خودشیفتگی،‌ در یک رابطه فرهنگی دوطرفه شکل می‌گیرد. آن نویسنده و منتقدی که شما را برای یک گفت‌وگو و میزگرد انتخاب کرده یا می‌خواهد مطلبی از شما بگیرد، خیلی آدم بی‌کار و علاف و پرتی نیست و برای خودش غرور و شخصیتی دارد، همین که وقتش را به شما و کارت اختصاص می‌دهد، باید متوجه باشی که بدون هیچ چشمداشتی کار مثبت فرهنگی می‌کند و این نیاز به قدرشناسی دارد، نه طاقچه‌بالاگذاشتن!

به‌جای توسل به این‌گونه روش‌های مستبدانه و ارائه چهره‌ای استثنائی از خود، کمی فروتنانه رفتار کنیم

بنده یک ‌سال‌ونیم است که دستم به دامان اصغرآقای فرهادی برای یک گفت‌وگوی تخصصی در مجله «سینما و ادبیات» نمی‌رسد. اولش مسئول برنامه‌شان، دستیار فیلم‌های‌شان بود و بعد این مسئولیت خطیر را به خانمی محول کردند و ایشان نیز گویا جمله‌ای کلیشه‌ای را درباره همه به کار می‌برند: «آقای فرهادی فعلا سخت مشغول نوشتن فیلم‌نامه جدیدشان هستند، ان‌شاءالله بعد از فراغت‌شان…» با توجه به اینکه در حد بضاعت برای اکثر قریب‌به‌اتفاق آثار فرهادی قلم زده‌ام، فکر می‌کنم حق دارم بدون واسطه با او طرف صحبت باشم و کسی مرا نپیچاند. این کمترین توقع در رابطه‌ای توأمان و تفاهم‌آمیز فرهنگی است. با این پیش‌فرض‌ها، بهتر است به‌جای توسل به این‌گونه روش‌های مستبدانه و ارائه چهره‌ای استثنائی از خود و اصرار بر «بِرَندبودن» در ساحت فرهنگ و هنر، کمی فروتنانه رفتار کنیم و بپذیریم «ما هم مردمی هستیم.




انصراف مهناز افشار از همراهی کارگردان یونیت دوم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی/این انصراف به تعلیق فیلمبرداری منجر شد

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته خبر رسیده بود مهناز افشار بازیگر زن سینما قصد دارد در تازه ترین فیلم بیژن میرباقری کارگردان یونیت دوم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی با عنوان “ربوده شده” بازی کند(اینجا را بخوانید) اما گویا افشار از بازی در این فیلم انصراف داده است.

به گزارش سینماژورنال افشار بنا بود در “ربوده شده” نقش هنرپیشه زنی را بازی کند که لپ تاپش ربوده شده و همین امر برایش مشکلات متعددی را رقم می زند.

افشار فیلمنامه “ربوده شده” را به طور کامل مطالعه نمود و تا پای عقد قرارداد با “ربوده شده” هم پیش رفت  اما چند روز مانده به آغاز فیلمبرداری از حضور در کار انصراف داد.

افشار نمیخواست مجددا نقش یک هنرپیشه را بازی کند

هرچند برخی شنیده ها حکایت از آن دارند شباهت روایت داستانی این فیلم با ماجرایی که چند سال پیش برای هدیه تهرانی رخ داده بود عامل انصراف افشار شده اما یکی از عوامل فیلم که نخواست نامش فاش شود دلیل انصراف افشار را این دانسته که پیشتر نقش یک هنرپیشه را بازی کرده بود.

به گزارش سینماژورنال حدود هفت سال قبل در یکی از معدود آثار اجتماعی ابراهیم حاتمی کیا یعنی “دعوت” مهناز افشار ایفاگر یک هنرپیشه زن بود که بارداریش مشکلاتی را برای وی و همسرش-که نقشش را سیامک انصاری بازی می کرد-رقم می زند.

طبق گفته این دست اندرکار فیلم، مهناز افشار به دلیل بازی در “دعوت” در نقش یک هنرپیشه زن، قید بازی در “ربوده شده” را زده است و همین امر باعث تعلیق فیلمبرداری اثر شده است.

این انصراف در شرایطی رخ داده که افشار 5 سال قبل در درام “طبقه سوم” تجربه همکاری با میرباقری را پشت سر گذاشته بود.

تعلیق فیلمبرداری تا جلب یک چهره سرشناس بازیگری

از آنجا که نیاز است شخصیت اصلی این فیلم حتما توسط یکی از بازیگران زن شناخته شده ایفا شود فعلا تولید پروژه معلق شده تا با جلب نظر یکی از چهره های بازیگری تولید به جریان بیفتد.

پیش از این حضور روزبه بمانی ترانه سرای شناخته شده موسیقی پاپ به عنوان یکی از بازیگران “ربوده شده” که یک پروژه کم بازیگر است منتشر شده بود. ضمن اینکه سروش صحت نیز بنا بود ایفای یکی از نقشهای مکمل را انجام دهد.

به احتمال با تغییر بازیگر اصلی تغییری در بازیگران مکمل داده نخواهد شد و بمانی و صحت کماکان در پروژه حضور خواهند داشت.




پیش‌بینی سینماژورنال به حقیقت پیوست: انتقاد سریالی رسانه‌های جبهه فرهنگی انقلاب از تغییر نام بین‌الملل فجر به “جشنواره بین‌المللی ایران”/یک سوال: نظر حاتمی‌کیا درباره این تغییر نام چیست؟/یک پیش‌بینی: آیا نام جشنواره در نهایت به “جشنواره فیلم تهران” بدل خواهد شد؟

سینماژورنال/حامد مظفری: سه هفته پیش که خبر از انتصاب رضا میرکریمی به عنوان دبیر بخش بین الملل فجر دادیم(اینجا را بخوانید) می شد پیش بینی چنین روزهایی را کرد اما تا اعلام رسمی خبر از سوی سازمان سینمایی منتظر ماندیم.

سه روز قبل که رییس سازمان سینمایی حکم رضا میرکریمی برای دبیری بین الملل فجر را صادر کرد(اینجا را بخوانید) و مدتی بعد از آن نیز از تغییر نام بین الملل فجر به جشنواره فیلم ایران سخن گفت نیز این پیش بینی را کردیم که این اقدام با واکنش فعالان جبهه فرهنگی انقلاب مواجه خواهد شد.(اینجا را بخوانید)

آنجا پیش بینی کردیم که اقدام تازه سازمان سینمایی با مخالفت رسانه ها و کارشناسان و سینماگران وابسته به جبهه فرهنگی انقلاب روبرو شده و آنها از این تغییر نام گلایه خواهند داشت و اتفاقات سه روز اخیر سندی است بر درستی آن اتفاق.

نگاهی به رسانه های منتسب به این جبهه مانند “جوان”، “نسیم”، “فارس”، “سینماپرس” و “مشرق” و موضع گیری آنان نسبت به این اتفاق و امتداد این موضع گیریها تا رسانه ملی، شبکه خبر و بخش خبری “20:30” طی روزهای گذشته، نشان از آن داشت که این گروه از فعالان فرهنگی انتقاد شدید دارند به تصمیم تازه سازمان سینمایی.

آینده از آن کیست؟

اما آینده از آن کیست؟ و در نهایت اتفاقات چگونه پیش خواهد رفت؟

درست ساعاتی بعد از انتقادات دامنه دار جبهه فرهنگی انقلاب و در نهایت روی آنتن رفتن برنامه ای انتقادی از “20:30” کارگردانی که دبیر این جشنواره تازه تأسیس شده، در مطلبی در صفحه اجتماعی به انتقاد از “20:3” پرداخته و یک روز بعد نیز رییس سازمان سینمایی با نگارش نامه ای خطاب به رییس صداوسیما به این بخش خبری اعتراض کرده و آن را سراسر کذب می خواند(اینجا را بخوانید).

رییس سازمان سینمایی در نامه خود بر این تأکید می کند که جشنواره فجر همچنان فجر باقی خواهد ماند و در کشورهای مختلف هم سیمرغهای آن به پرواز درخواهند آمد اما این را نمی گوید که بالاخره کذبی گزارش مذکور از کجا نشأت گرفته! مگر نه اینکه ابتدا بین الملل فجر از بخش ملی جدا شد و حالا هم تغییر نام داده پس دروغ گزارش “20:30” کجاست؟

 آيا وقتي ايوبي مي گويد جشنواره فجر باقي خواهد ماند منظورش جشنواره  داخلي فجر است يا نه برخلاف آنچه قبلاً منتشر شده بود جشنواره  بين المللي فجر( بخش جدا شده از فجر) هم همچنان فجر خواهد بود و ايران نام نخواهد گرفت.
چرا به جاي اينكه روابط عمومي سازمان سينمايي به تكذيب تغيير نام بين الملل فجر آن هم در قبال همه از خبر “٢٠:٣٠ “گرفته تا نماينده عضو كمسيون فرهنگي ، اقدام كند ، ايوبي خود به نامه نگاري به سرافراز دست زده و فقط جواب “٢٠:٣٠” را آنهم در ايهام داده است؟

فارغ از همه اینها، نامه صریح ایوبی به رییس رسانه ملی و واکنش اجتماعی میرکریمی، یک نشانه مهم دارد.

آن نشانه این است که سازمان سینمایی برخلاف رویه پیشین خود در توقیف یا معلق کردن اکران فیلمهای مجوزداری نظیر “عصبانی نیستم”، “خانه پدری”، “خانه دختر” و “رستاخیز” تحت تأثیر فشار رسانه های منتقد، این بار می خواهد در برابر هجمه ها ایستادگی کند.

استفاده از میرکریمی برای عبور از بحران؟

اصلا اینکه شخصیتی مثل رضا میرکریمی که نزد چهره های ارزشی سینمای ایران نیز هواداران خود را دارد برای دبیری جشنواره بین المللی ایران انتخاب می شود یک پلتیک تمام عیار برای عبور از این بحران است.

سازمان سینمایی ابتدا و با حضور دبیر پیشین فجر ،جدایی بخش بین الملل از بخش ملی را به بهانه پررونق برگزار کردن آن کلید زد و سپس و از آنجایی که می دانست تغییر نام بین الملل فجر و تبدیل آن به جشنواره ای دیگر با حضور دبیر پیشین با واکنشهای به مراتب تندتری روبرو خواهد شد از میرکریمی برای این تغییر سود جست.

طبیعی است کمتر کسی است که بتواند انگ شبه‌روشنفکر بودن یا وابستگی به فراماسونرها را به میرکریمی بزند و سازمان سینمایی با حضور میرکریمی راحتتر خواهد توانست منویات خود را در تأسیس جشنواره ای جدید یا تغییر نام بخش بین الملل فجر پیاده کند.

نظر حاتمی‌کیا درباره این تغییر نام چیست؟

اگر در نظرات چند روز اخیر دقت کرده باشید حتما متوجه شده اید که یکی از کلیدواژه های مخالفان تصمیم ایوبی سخنان جنجالی دو سال قبل ابراهیم حاتمی کیا درباره جشنواره فیلم فجر و گلایه های او از بی ربطی نام این جشنواره با آثار موجود در آن بود.

اما خود حاتمی کیا در برابر این اتفاق چه واکنشی نشان خواهد داد؟ آیا او با مخالفان این تغییر نام یا تأسیس جشنواره ای جدید همراه خواهد شد یا بخاطر میرکریمی هم که شده سکوت را ترجیح می دهد.

سابقه ذهنی ما در جریان نقدهای وارده از سوی حاتمی کیا به اسکار فرهادی و سپس دفاعش از “یه حبه قند” میرکریمی و در نهایت حمایت میرکریمی از انتقاد حاتمی کیا، نشان از آن دارد دوستی این دو نفر آن قدر دیرینه هست که حاتمی کیا وارد این تقابل نشود اما این را هم نباید از نظر دور داشت که بالاخره ابراهیم بچه جنگ و دفاع مقدس است و بعضا دیده شده در بزنگاههای حساس سینمایی مهمترین واکنشها را نشان داده است.

آیا نام جشنواره در نهایت به “جشنواره فیلم تهران” بدل خواهد شد؟

فارغ از ورود حاتمی کیا به این تقابل یک سوال اساسی تر هم وجود دارد؛ اغلب رسانه ها چه آنها که موافق تغییر نام جشنواره هستند و چه آنها که مخالف، در یک نقطه مشترکند و آن هم این پرسش که عموم جشنواره های معتبر دنیا را با نام شهرهای محل برگزاری می شناسند و نه کشورهای برگزارکننده؛ چرا نام جشنواره تازه تأسیسی که میرکریمی مدیرش است را جشنواره ایران گذاشته اند و نه تهران؟

پاسخ سینماژورنال به این پرسش یک چیز است؛ واهمه از مقایسه شدن با جشنواره ای به نام تهران که در دوران قبل از انقلاب اسلامی حدودا شش دوره در ایران برگزار می شد.

سوال بعدی اینجاست که آیا نام جشنواره بین المللی ایران برای این جشنواره تازه تأسیس، گذراست یا پایا؟ حدس سینماژورنال آن است که این تغییر نام مرحله بعدی پروسه است! یعنی بعد از آن که تب انتقادات مرتبط با تأسیس جشنواره فروکش کرد آن گاه برای آن که این جشنواره نیز منطبق با روال جهانی جشنواره های معتبر شود نام آن به جشنواره فیلم تهران بدل خواهد شد.




شیلا خداداد به‌جای ده‌نمکی به سراغ حاتمی‌کیا رفت

سینماژورنال: در حالی که حدودا دو ماه پبش از این و به هنگام انجام پیش تولید “رسوایی2” از شیلا خداداد بعنوان گزینه اصلی بازیگر زن فیلم نام برده شد اما این اتفاق نیفتاد و سحر قریشی جای او را گرفت.

به گزارش سینماژورنال حالا و در یک اتفاق تازه خداداد بعنوان بازیگر یکی از نقشهای مکمل به “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا پیوسته است.

در کنار خداداد آن طور که “بانی فیلم” خبر داده است، پریوش نظریه دیگر بازیگری است که به “بادیگارد” پیوسته است.

“زمهریر” علی رویین تن آخرین فیلم سینمایی خداداد بوده است و نظریه نیز “تگرگ و آفتاب” را آماده اکران دارد.

تاکنون حدودا 60 درصد فیلمبرداری “بادیگارد” انجام شده است.

این فیلم داستان بادیگاردی به نام “حیدر” با بازی پرویز پرستویی را روایت می کند که وظیفه حفاظت از جان دانشمندی را برعهده می گیرد که اعتقادی به داشتن محافظ شخصی ندارد.




بازیگر “شیار۱۴۳″؛ عامل جدایی بهنوش طباطبایی از “بادیگارد” حاتمی‌کیا؟

سینماژورنال: بهنوش طباطبایی بازیگر زن سینمای ایران که آخرین حضور سینمایی اش بازی در “قصه عشق پدرم” محمدرضا ورزی بود از جمله چهره هایی بود که در برهه ای از زمان برای بازی در فیلم جدید ابراهیم حاتمی کیا با عنوان  “بادیگارد” کاندیدا شد و قرارداد ابتدایی هم بست.

به گزارش سینماژورنال اما مدتی بعد از آغاز پیش تولید طباطبایی قید حضور در این کار را زد و دلیل این جدایی هم حضور در تئاتر “فصل شکار بادبادکها”ی جلال تهرانی عنوان شد.

با این حال گویا در کنار این ترجیح دادن تئاتر به سینما، یک دلیل دیگر هم بر این جدایی وجود داشته است. “تماشاگران امروز” گزارش داده که طباطبایی از دخالتهای یکی از هنرپیشه های زن این فیلم دلخوری پیدا کرده و همین دلخوری عاملی شده بر جدایی اش از پروژه.

طبیعی است که چنین گمانه زنی ذهن را به سمت بازیگر اصلی زن این فیلم ببرد؛ بازیگری که در “چ” حاتمی کیا نیز نقش اصلی زن را ایفا می کرد.

این بازیگر زن که در سالهای اخیر بیش از هر فیلم دیگر بخاطر بازی در “شیار143” اثر درخشان نرگس آبیار مورد توجه قرار گرفته است در سال قبل  فیلمی پایین تر از استانداردهای سینمایی به نام “ماهی سیاه کوچولو” را در جشنواره داشت.




مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در “بادیگارد” حاتمی‌کیا/حضور پرویز پرستویی در تیم محافظان مدیر آژانس/بازیگر “ماهی و گربه” دستیار پرستویی است و بازیگر “پنج‌ستاره” دخترش/بابک حمیدیان در نقش یک دانشمند هسته‌ای؟

سینماژورنال: “بادیگارد” هجدهمین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمی‌کیا است که اواخر اردیبهشت ماه پروانه ساختش به تهیه کنندگی خود حاتمی کیا صادر شد.

به گزارش سینماژورنال کمی زودتر از دریافت پروانه ساخت فیلم وارد پیش تولید شد و بعد از انتخاب بازیگران اصلی کار یعنی چهره هایی چون پرویز پرستویی، مریلا زارعی، محمود عزیزی، امیر آقایی، بابک حمیدیان و دیبا زاهدی دورخوانی فیلمنامه آغاز شد.

فیلمبرداری اثر از دهم تیرماه در آشیانه هوایی فرودگاه مهرآباد کلید خورد و تا امروز نیز ادامه داشته است.

همان طور که از عنوان فیلم هم مشخص است “بادیگارد” داستان زندگی یک بادیگارد یا محافظ را روایت می کند و آنچه به عنوان خلاصه داستان در سایت رسمی فیلم آمده هم چنین است: چرا اینقدر دیر اومدی؟/مأموریت بودم/شغلت چیه؟/تو حفاظتم/نگهبانی؟/محافظم/آهان پس

 اماجالبترین مورد، حضور “یوکیا آمائو” مدیرکل انرژی آژانس بین المللی انرژی اتمی در بخشی از فیلم است. شخصیت اصلی “بادیگارد” که “حیدر” نام دارد و پرویز پرستویی ایفاگر آن است یک محافظ است که در بخشی از داستان و به هنگام حضور رییس آژانس انرژی اتمی به تهران در تیم محافظتی وی به کار مشغول می شود.

البته که این فقط یک بخش فرعی از “بادیگارد” است و آنچه محوریت فیلم است زندگی “حیدر” و اتفاقاتی است که به دلیل ماهیت شغلش برایش روی می دهد.

آغاز درگیریهای ذهنی با شهادت یک کارگزار دولتی

حیدر بعنوان مأمور ویژه محافظت از یک شخصیت مهم دولتی انجام وظیفه می کند. به گزارش سینماژورنال این شخصیت دولتی حین مأموریتی در یکی از نقاط مرزی تحت حمله انتحاری قرار می گیرد و تلاشهای حیدر برای نجات او بی ثمر می ماند و این کارگزار دولتی شهید می شود و بادیگارد داستان نیز جراحت سنگینی برمی دارد.

از اینجا به بعد است که در کنار مقامات مافوق این بادیگارد که برخی او را به کم کاری در محافظت متهم می کنند و برخی نیز می دانند او همه تلاشش را برای نجات جان آن کارگزار انجام داده، خود “حیدر” هم دچار یک درگیری ذهنی می شود و مرتب عذاب وجدان دارد که آیا کارش را درست انجام یا نه.

همسری که به شوهرش افتخار میکند و دختری که با شغل شوهر مشکل دارد

این اتفاقات باعث میشود زندگی خانوادگی حیدر هم دستخوش ناملایماتی شود. البته که او همسری همراه و دلسوز به نام “راضیه” دارد؛ همسری که ایفای نقش اش را مریلا زارعی برعهده دارد و می کوشد سنگ صبور حیدر بوده و مرتب او را دلداری دهد که نگرانی اش درباره اتفاق رخ داده بی دلیل است.

حیدر یک دختر به نام “مریم” دارد که همسر این دختر یعنی “الیاس” هم بعنوان دستیار حیدر فعالیت می کند. برخلاف همسر حیدر که همواره به شغل شوهر افتخار کرده اما دختر حیدر چنان که باید با شغل الیاس موافق نیست و مرتب از شوهر می خواهد که شغلش را تغییر دهد.

 نقش دختر حیدر را دیبا زاهدی بازیگر جوان “پنج ستاره” ایفا می کند و بازیگر نقش داماد حیدر هم پدرام شریفی است که نوروز امسال “ماهی و گربه” را روی پرده داشت.

بادیگارد
حاتمی کیا و پرستویی در دورخوانی “بادیگارد”

محافظت از دانشمندی که اعتقادی به بادیگارد ندارد

در اولین مأموریت بعد از ماجرای انتحاری، حیدر مسئولیت محافظت از یک دانشمند هسته ای را برعهده میگیرد.

اما مشکل اینجاست که این دانشمند که شنیده ها حمایت از حضور بابک حمیدیان در نقش او را دارند اعتقادی به داشتن بادیگارد ندارد و فکر می کند خودش از پس محافظت از خودش برمی آید و برای همین حیدر مجبور میشود به طور نامحسوس او را زیرنظر داشته باشد.

البته در نهایت همین تعقیب نامحسوس است که سبب ساز آن میشود حیدر از ماجرایی آگاهی یابد که هم سرنوشت وی را تغییر می دهد و هم سرنوشت دانشمند و دیدی که دانشمند به بادیگارد داشته…

امید به خلق یک نقطه اوج دیگر…

از مرور همین جزییات داستانی می توان دریافت که قهرمان “بادیگارد” کاملا شبیه است به قهرمانی که در آثاری چون “آژانس شیشه ای”، “به نام پدر” و “موج مرده” از او دیده ایم و درست به مانند آن فیلمها یک همسر صبور و مهربان نیز کنار این قهرمان وجود دارد.

باز هم به مانند آن فیلمها در “بادیگارد” هم تعارضات میان قهرمان با فرزندش که با زبان نسلی دیگر با او سخن می گوید بخشی از وجه اجتماعی درام را شکل می دهد.

پایان بندی “بادیگارد” هم طوری پیش بینی شده که ایثار قهرمان داستان که بیش از هر فیلم دیگر در “آژانس شیشه ای” دیده بودیم رخ می دهد…

اين شباهت نوستالژيك علاقه مندان اين فيلمساز را  امیدوار  مي سازد که تازه ترین محصول سینمایی حاتمی کیا یکی از نقاط اوج کارنامه اش باشد؛ نقطه اوجی که با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید می شود.




بابک حمیدیان بعد از سفر به فرانسه با حاتمی‌کیا قرارداد بست

سینماژورنال: در هفته‌های گذشته گمانه‌زنی‌هایی از سوی رسانه‌های مختلف مبنی بر حضور بابک حمیدیان در “بادیگارد” تازه‌ترین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا شنیده می‌شد که این امر به تازگی محقق شد.

به گزارش سینماژورنال بابک حمیدیان که اخیرا برای بازی در فیلمی به فرانسه رفته بود بلافاصله بعد از بازگشت از فرانسه به دیدار ابراهیم حاتمی کیا رفت و برای بازی در “بادیگارد” قرارداد بست.

 بابک حمیدیان برای دومین‌بار عهده‌دار ایفای نقشی مهم و حساس در فیلمی از ابراهیم حاتمی‌کیا شده است.

“بادیگارد” دومین همکاری بابک حمیدیان و ابراهیم حاتمی‌کیا پس از بازی درخشان وی در نقش اصغر وصالی “چ” می‌باشد که بابک حمیدیان بابت این حضور و البته به طور مشترک برای بازی در فیلم “رستاخیز″ از سی و سومین جشنواره فیلم فجر موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد گردید.




مجری طرح “بادیگارد” مطالعه فیلمنامه این اثر توسط دو روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب را تأیید کرد و گفت: حاتمی‌کیا میخواهد یک فیلم فاخر بسازد

سینماژورنال: حدودا دو هفته پیش بود که خبری مبنی بر حضور دو روزنامه نگار شناخته شده اصلاح طلب بعنوان مشاوران فیلمنامه تازه ابراهیم حاتمی کیا منتشر شد.

در این خبر که سینماژورنال هم آن را منعکس کرده بود از سعید لیلاز و محمد قوچانی دو روزنامه نگار مطرح جریان اصلاحات بعنوان مشاوران حاتمی کیا در نگارش “بادیگارد” نام برده شد.

به گزارش سینماژورنال  اندکی بعد از انتشار این خبر، یکی دو رسانه این خبر را زیر سوال بردند و یکی از آنها حتی به نقل از سعید لیلاز ماجرا را تکذیب کرد با این حال پژمان لشکری پور در تازه ترین گفتگوش با “تماشاگران امروز” این ماجرا را تایید کرده است.

لشکری پور با تایید این مطلب که فیلمنامه “بادیگارد” توسط لیلاز و قوچانی خوانده شده است می گوید: این معنایش مشاور بودن این دو نفر نیست. فیلمنامه “بادیگارد” را افراد بسیاری خوانده اند و حاتمی کیا برایش از مشاوران بسیاری استفاده کرده است.

حاتمی کیا میخواهد یک فیلم فاخر بسازد

لشکری پور درباره اینکه آیا فیلم تازه حاتمی کیا دسته بندی سیاسی دارد بیان می دارد: نه، اصلا! او میخواهد فیلمش را بسازد. نمیدانم چطور بر سر فیلمی که ساخته نشده دعوا میکنند. فیلم باید به نمایش دربیاید تا مشخص شود چه حرفی می زند.

وی ادامه می دهد: حاتمی کیا میخواهد یک فیلم فاخر بسازد. او فیلمش را میسازد و بعد میشود درباره اش قضاوت کرد.

لشکری پور خاطرنشان می سازد: فیلم در دسته بندیهای سیاسی نیست و حاتمی کیا سعی کرده همه دوستان سابقش را دور خود جمع کند تا فیلمی بحث برانگیز بسازد و از این حواشی فاصله بگیرد.

معنای فاخر چیست؟

به گزارش سینماژورنال اینکه “بادیگارد” در دسته بندیهای سیاسی مرسوم نگنجد به اندازه اینکه او میخواهد فیلم “فاخر” بسازد جالب به نظر میرسد. بخصوص که اگر بدانیم فاخر واژه ای است که در زمان حضور لشکری پور در فارابی برای یک سری آثار که ردیف بودجه های میلیاردی داشتند به کار می رفت.

فیلم “چ” حاتمی کیا نیز از جمله آثاری بود که در آن زمان در زمره آثار فاخر قرار گرفت و بودجه ای ویژه صرف تولید آن شد. البته که حاتمی کیا نیز سعی کرد با مدیریت درست بودجه اثری قابل تامل برای سینمای دفاع مقدس خلق کند. حال باید منتظر ماند و دید چه نتیجه ای در انتظار “بادیگارد” است.




خلق یک عنوان جدید سینمایی برای ذکر نام مجری پوسترهای “صداقت آمریکایی” در تیتراژ فیلم جدید حاتمی‌کیا

سینماژورنال: پیش تولید “بادیگارد” تازه ترین فیلم ابراهیم حاتمی کیا در حالی به تازگی آغاز شده است که پیوستن پرویز پرستویی و مریلا زارعی به پروژه قطعی شده است.

به گزارش سینماژورنال به تازگی نیز لیست عوامل پشت صحنه فیلم اعلام شده است که حضور یک نام در آن بیشتر از بقیه جلب توجه می کند.

این نام احسان محمدحسنی است که در فهرست عوامل فیلم به عنوان “مدیر پروژه” از او یاد شده است.

جستجوهای سینماژورنال در میان منابع سینمایی و پرسش از تعدادی سینماگر مطرح برای دانستن اینکه حیطه فعالیت “مدیر پروژه” کجاست به نتیجه خاصی منجر نشد.

کسی درباره وظایف مدیر پروژه چیزی نمی داند

کمتر پروژه سینمایی را پیدا کردیم که چنین عنوانی در تیتراژش باشد و هیچ کدام از سینماگران طرف پرسش سینماژورنال درباره حیطه وظایف مدیر پروژه چیزی نمی دانستند.

در سینمای حرفه ای به جز تهیه کننده، عناوینی چون مجری طرح و مدیر تولید وجود دارد که اولی مدیریت کلیدی یک یا چند پروژه را پیش می برد و دومی مدیریت هزینه‌کرد بهینه بودجه یک پروژه خاص را انجام میدهد اما “مدیر پروژه” عنوانی نامرسوم در سینمای ایران است و به تبع آن نمیتوان برای حوزه وظایفش جزییاتی را بیان کرد.

آیا مدیریت پروژه بمعنای سرمایه گذاری است؟

بر این مبنا اینکه نام محمدحسنی که مدیر سازمان هنری-رسانه ای اوج است(یعنی همان سازمانی که مجری بیلیوردهای “صداقت آمریکایی” بوده) در فهرست عوامل فیلم تازه حاتمی کیا بعنوان مدیر پروژه می آید بایستی بیش از هر چیز به حضور این سازمان به عنوان سرمایه گذار “بادیگارد” برگردد.

شاید بواسطه طرح این مساله از سوی پژمان لشکری پور مجری طرح کار که “بادیگارد” با سرمایه دوستان حاتمی کیا تولید میشود قرار دادن نام سازمان اوج به عنوان مجری طرح یا سرمایه گذار در فهرست کمی غیرمنطقی می نموده و این شده که بجای آن، نام مدیر این سازمان بعنوان “مدیر پروژه” ذکر شده است.

احسان محمدحسنی
احسان محمدحسنی

 




پاسخ بنی‌اعتماد به حاتمی‌کیا: بی احترامی به خودم را می بخشم اما بی حرمتی به بهرام رادان را، هرگز!

سینماژورنال: حضور رخشان بنی اعتماد بعد از سالها در برنامه “هفت” فرصتی را فراهم آورد که این کارگردان باتجربه سینمای ایران به بخشی از پرسشهایی که درباره کارنامه سینمایی وی و از جمله سیاه نمایانه بودن آثارش وجود دارد پاسخ دهد.
به گزارش سینماژورنال البته که بنی اعتماد در حین صحبتهایش طعنه ای هم زد به ابراهیم حاتمی کیا که چندی قبل به نقد “گیلانه” بنی اعتماد پرداخته بود و گفته بود برخی طوری دفاع را نشان میدهند که فلان بچه با رنگ چشم آبی، جنگ رفته اما امروز با وضعیت فلاکت باری، جانباز شده!

بی احترامی به خودم را می بخشم اما بی حرمتی به بهرام رادان را، هرگز!

رخشان بنی اعتماد در مورد فیلم «گیلانه» گفت: «گیلانه» ادای احترام من به مادران جانبازان جنگ و تشکر کوچکی از آنها بود.
وی افزود: فیلم «گیلانه» در زمان خودش فیلم خوبی بود، می توان آن را نقد کرد ولی نباید حرمت فیلمساز و بازیگر را نادیده گرفت، بی احترامی در مورد خودم را می بخشم اما بی حرمتی به بهرام رادان را که در آن زمان به عنوان یک سوپراستار شناخته شده بود، هرگز نمی بخشم.

زبان نقد اجتماعی می تواند باب طبع دو گروه نباشد
رخشان بنی اعتماد در مورد هجمه هایی که علیه فیلمسازان اجتماعی وجود دارد، گفت: اتهامات و بی مروتی های زیادی نسبت به فیلمساز اجتماعی صورت می گیرد، طبیعی است فیلمی که زبان نقد اجتماعی، گزنده و کنجکاو دارد می تواند باب طبع دوگروه نباشد، گروه اول بخشی از مخاطبان که امری بدیهی است ولی مقابله با سینمای اجتماعی از جانب کسانی است که مسئول پاسخگویی به نقاط مطرح شده در فیلم هستند.
وی ادامه داد: موضع گیری در قبال سینمای اجتماعی یا حوزه های دیگر با قضاوتهای نابجا و دور از واقعیت و اغراق، فضایی را به وجود می آورد که باعث جلوگیری از حرف زدن گوینده می شود.

چه چیز سفیدی را سیاه نشان داده ام؟!
وی افزود: در سینمای اجتماعی اگر سیاه نمایی به معنای نشان دادن سفیدی از سیاهی باشد، منتقدین باید استدلال بیاورند که چه چیز سفیدی را سیاه نشان داده ام؟! من سیاهی ها و تلخی ها را می بینم اما سیاه بین و تلخ بین نیستم، کاراکتر فیلم هایم در اوج تلخی و سیاهی، جوهر پاک انسان بودنش را حفظ می کنند.
بنی اعتماد درباره امید داشتن شخصیتهای فیلمهایش گفت: امید را در وجوه انسانی آدمها، مقاومت، مطالبه جویی، یاد گرفتن اعتراض کردن به وضعیت موجود و پایداری می دانم.
وی افزود: اگر هر کدام از فیلمسازان به دنبال پیدا کردن پاسخ هایی برای رد اتهام به نهادهای موازی حرکت کنند مشکلات سینما زیادتر خواهد شد.

کشورهای دیگر از نقدهای گزنده تری استفاده می کنند
بنی اعتماد در مورد اینکه هدف برخی از فیلمسازان از ساخت فیلمهای اجتماعی و نشان دادن مشکلات اجتماع، بردن فیلمها به خارج از کشور و جایزه گرفتن است گفت: متأسفانه شاید به دلیل نشناختن سینمای جهان و جشنواره ها همواره این تصور وجود داشته که تنها ماییم که فیلمهای انتقادی می سازیم، در صورتی که اینطور نیست، کشورهای دیگر از نقدهای گزنده تری استفاده می کنند اما ما زبان صلح جویانه ای برای بیان موضوعات اجتماعی داریم.

برخوردهای داخل باعث میشود برخی در خارج از آب گل آلود ماهی بگیرند
وی ادامه داد: برخوردی که با فیلمهای ایرانی در خارج می شود بازتاب واکنشهایی است که فیلمساز در داخل کشور می بیند. موضع گیری های مغرضانه و جناحی نسبت به سینمای اجتماعی باعث می شود که عده ای از آب گل آلود ماهی بگیرند.
بنی اعتماد درباره جایگاه مردم از نظر فیلمساز اجتماعی گفت: هرگز به آدمها به عنوان سوژه نگاه نمی کنم چون آنها خیلی محترم اند و اینگونه نگاه کردن به آدمها جفا نسبت به آنهاست.
وی ادامه داد: با آدمها زندگی می کنم و از نزدیک با مشکلات آنها آشنا می شوم، از دل این نزدیکی و سرکردن ها، شخصیتی شکل می گیرد که هیچکدام از آنها نیست و در عین حال همه آنها و بازتابی از موقعیتشان است.

به امید اینکه بقیه فیلمها هم اکران شوند
وی ادامه داد: در حال حاضر حرکتهای امیدوارکننده ای از طرف نسل جدید و جوان در کشور در حال انجام گرفتن است و امید من جامعه ای است که آدمهایش، منفعل نیستند و تن به شرایط نمی دهند و این موضوع نشان دهنده یک جامعه پویا و زنده است.
رخشان بنی اعتماد در مورد وضعیت امروز سینمای ایران و موقعیت جوانان گفت: به کار جوانان و آینده سینمای ایران امیدوارم، ما مفتخر به گذشته سینمای ایران (سینمای نوین) هستیم، ولی طراوت و تازگی در ایده ها و تفکر فیلمسازان جوان بسیار امیدوار کننده است.
بنی اعتماد درباره دغدغه هایش گفت: یکی از دغدغه های من اکران فیلم «قصه ها» بود که انجام شد، به امید اینکه بقیه فیلمها هم اکران شوند. نگاه مممیزی کمی از شرایط دوران معاصر دور است.
وی افزود: نمایش فیلمهای اکران نشده، موفقیت یک گروه بر گروه دیگر نیست بلکه تلطیف شدن فضاست.
بنی اعتماد در پایان گفت: امیدوارم همانطوری که مسئولیت بر عهده وزارت ارشاد است، اختیار در حوزه وظایف وزارت ارشاد تعریف شود و هیچ فیلمی در هیچ کمدی باقی نماند.