1

یک فیلم ایرانی⇐برنده جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره ساندنس/شباهت‌هایی وجود دارد میان داستان این فیلم و “ابد و یک روز” از آثار حاضر در جشنواره فجر!/هر دو اثر تکراری هستند از “مادیان” که آن هم برگرفته از رمان محمود دولت‌آبادی بود+عکس

سینماژورنال: جشنواره فیلم ساندنس که هر سال در ده روز آخر ماه ژانویه توسط موسسه ساندنس که پایه گذار آن رابرت ردفورد است در ایالت یوتا برگزار می‌شود شب گذشته برندگان 2016 خود را معرفی کرد.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره برندگان آن است که نام یک زن ایرانی هم در فهرست برندگان دیده می شد.

این زن رخساره قائم مقامی نام دارد که جایزه ویژه هیأت داوران بخش مستند جشنواره را به خاطر ساخت مستندی به نام “سونیتا” از آن خود کرد.

داستان تراژیک یک دختر افغان

“سونیتا” که محصول آلمان، سوئیس و ایران قلمداد شده است داستان تراژیک یک دختر افغان با بازی سونیتا علیزاده را روایت می‌کند.

دختری 18 ساله به نام “سونیتا” که به همراه والدین خود به ایران پناهنده شده و علاقه زیادی به موسیقی خوانندگان آمریکایی نظیر مایکل جکسون و ریحانا دارد. رویای این دخترک آن است که به یک خواننده رپ بدل شود و البته در این بین تجربیاتی هم کسب کرده است و رپ هم خوانده است…

اما مشکل اینجاست که خانواده او قرار است او را در قبال دریافت مبلغی حدود 9 هزار دلار به عقد مردی درآورند که سونیتا هیچ علاقه ای به وی ندارد!

همین مسأله است که گره مستند قائم مقامی را شکل داده و ماجراهای مختلفی را درباره تعارضات زندگی این دختر جوان شکل می دهد.

فیلم برگزیده مخاطبان جشنواره مستند آمستردام

“سونیتا” که براساس زندگی واقعی یک مهاجر افغان به نام سونیتا علیزاده ساخته شده است، پیش از این جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره مستند آمستردام را از آن خود کرده بود و حالا جایزه اش از ساندنس دومین جایزه مهمی است که به آن دست یافته است.

جالبرت اینجاست که علیزاده بعد از انتشار چند قطعه رپ توانست بورسی در یک دانشگاه آمریکایی دریافت کرده و برای تحصیل به این کشور برود.

سونیتا
نمایی از “سونیتا”

فیلمبرداران ایرانی در گروه تولید

“گرگ هاک” و “کرستین کریگ” تهیه‌کنندگان “سونیتا” هستند و به جز “تاربن برنارد” یک سری فیلمبردار ایرانی نظیر علیمحمد قاسمی، بهروز بادروج، محمد حدادی، ارسطو گیوی، پرویز عارفی و علاء محسنی در تیم تصویربرداری کار حضور داشته اند.

از کودکان نارس تا فروش دختران

رخساره قائم مقامی پیش از این مستندهایی مانند “سیانوز” هم ساخته بود که سوژه این مستند که درباره کودکان نارس بود باعث شد در جشنواره های متعددی شرکت کند.

پوستر سونیتا
پوستر سونیتا

شباهتهای “سونیتا” به “ابد و یک روز”

به گزارش سینماژورنال نکته مهم درباره خط روایی “سونیتا” شباهتهایی است که به بخشی از داستان “ابد و یک رو” ساخته سعید روستایی دارد. “ابد و یک روز” از جمله فیلمهای اول جشنواره سی و چهارم است که در بخش مسابقه اصلی هم حضور دارد.

در “ابد و یک روز” که پیمان معادی و نوید محمدزاده بازیگران اصلی آن هستند زندگی خانواده ای در جنوب شهر روایت می شود؛ خانواده ای که اوضاع مالی نامناسب و اعتیاد یکی از فرزندان باعث اوضاع نابسامانی در خانواده شده است.

ابد و یک روز
ابد و یک روز

در “ابد و یک روز” نیز برای رفع برخی مشکلات مالی یکی از برادران تصمیم می گیرد خواهر خود را در قبال دریافت 30 میلیون تومان به عنوان شیربها به عقد یک مرد افغان درآورد و همین مسأله است که ماجراهای متعددی را شکل می‌دهد.

برداشت آزاد از “مادیان” که آن هم خود برآمده از “جای خالی سلوچ” دولت آبادی بود

ریشه های داستانی که هم “سونیتا” و هم “ابد و یک روز” از آن الهام گرفته‌اند در سینمای ایران به “مادیان” علی ژکان برمیگردد؛ فیلمی با بازی سوسن تسلیمی و حسین محجوب که در میانه دهه 60 ساخته شد؛ در آنجا ماجرای زندگی دختری روستایی را می‌دیدیم که به علت گرفتاریهای اقتصادی خانواده اش در قبال دریافت یک مادیان به عنوان شیربها به عقد مردی درمی‌آمد که علاقه‌ای به وی نداشت.

البته ژکان نیز خط اصلی داستان “مادیان” را از “جای خالی سلوچ” محمود دولت‌آبادی برداشته بود؛ به گزارش سینماژورنال در نیمه دوم “جای خالی سلوچ” هم فروش یک دختر در قبال دریافت شیربها درام را شکل می داد و حالا با دو اثر جدید یکی مستند و دیگری داستانی روبروییم که ردّپایی پررنگ از اثر مشهور دولت آبادی را بر خود دارند.

رخسازه قائم مقامی و سونیتا علیزاده در حال گرفتن جایزه ساندنس
رخسازه قائم مقامی و سونیتا علیزاده در حال گرفتن جایزه ساندنس

 




افشای داستان دو فیلم اولی سودای سیمرغ از سوی رسانه اصولگرا+عکس

سینماژورنال: هر چه بیشتر به زمان آغاز جشنواره فیلم فجر نزدیک می شویم حدس و گمانهای رسانه ها درباره اوضاع و احوال جشنواره هم بیشتر می‌شود.

به گزارش سینماژورنال این حدس و گمانها که امور مختلفی از پیش‌بینی خلاصه داستان فیلمها تا درصد موفقیت نهایی آثار را شامل می‌شود حرف و حدیثهای مختلفی را هم موجب میشود.

به تازگی خبرگزاری اصولگرای “نسیم” که زمانی به عنوان اولین خبرگزاری پیام کوتاه ایران شروع به کار کرد در گزارشی درباره سه فیلم اولی راه یافته به سودای سیمرغ به افشای خلاصه داستان دو فیلم اولی “ابد و یک روز” و “من” پرداخت؛ دو فیلمی که گویا بار معنایی تلخی هم دارند.

سینماژورنال متن کامل گزارش “نسیم” را ارائه می دهد:

فضایی تیره و تار حاکم بر دو اثر

دبيرخانه جشنواره فيلم فجر در حالي سه فيلم اولي را براي حضور در بخش سوداي سيمرغ معرفي كرد كه پيشتر از حضور دو فيلم اولي در اين بخش صحبت شده بود.
با اين حال مانند بسياري ديگر از حرف‌هاي ما ايرانيان كه با تغيير نهايي نسبت به وعده اوليه از حرف به فعل بدل مي‌شود وعده ابتدايي دبيرخانه جشنواره مبني بر معرفي دو فيلم به جشنواره هم تغيير يافت و به جاي دو فيلم اين سه فيلم بودند كه به جشنواره معرفي شدند.

«من»، «ابد و يك روز» و «ايستاده در غبار» سه فيلمي هستند كه از سوي دبيرخانه جشنواره سي و چهارم فيلم فجر براي حضور در بخش مسابقه اصلي معرفي شده‌اند اما نكته اينجاست كه به غير از «ايستاده در غبار» ساخته محمدحسين مهدويان كه اثري است در گونه دفاع مقدس و بازخواني بخش‌هايي از زندگي جاويدالاثر حاج احمد متوسليان را انجام مي‌دهد دو فيلم ديگر از جمله آثار اجتماعي جشنواره امسال هستند كه مطابق معمول فضايي تيره و تار بر آنها حاكم است.

وقتي عضو هيئت انتخاب هم تلخي را تأييد كرد
تلخ بودن اغلب آثار امسال جشنواره نكته‌اي بود كه اولين بار فريدون جيراني يكي از اعضاي هيئت انتخاب درباره آن صحبت كرد. جيراني در خلال صحبت‌هايش درباره پيشرفت نسل تازه فيلمسازان از غلبه نوعي تلخي كه البته اجتماعي است بر آثار حرف زده بود.
البته اين نكته‌اي نبود كه محدود به جشنواره امسال باشد و در جشنواره سال قبل نيز كم نداشتيم آثاري را كه به جاي اميد دادن به مخاطب كه در شمول اهداف دفترچه سياست‌هاي سازمان سينمايي در سال‌هاي اخير بوده است بيشتر به مأيوس كردن مخاطب و نوميدي او نسبت به فضاي داخلي پرداخته‌اند. حالا امسال نه فقط به گفته يك عضو هيئت انتخاب غلبه آثاري با درونمايه تلخ را در جشنواره شاهد خواهيم بود كه دو عنوان از فيلم اولي‌هاي راه يافته به بخش مسابقه نيز در گونه سينماي اجتماعي كاملاً تلخ جاي مي‌گيرند.

“ابد و یک روز”؛ داستانی خانواده ای که دختر خود را معامله می کنند؟
«ابد و يك روز» ساخته سعيد روستايي كه نام سعيد ملكان را به عنوان تهيه‌كننده دارد از جمله اين فيلم‌هاست. اين اثر كه نگاهي دارد بر زندگي خانواده‌اي جنوب شهري تقريباً از ابتدا تا انتهاي اثر شرحي از بدبختي، فقر و گرفتاري‌هاي مالي كه اين خانواده با آن روبه‌رو هستند را ارائه داده است.
در اين فيلم هرچند خواسته شده از معضل اعتياد به عنوان عاملي بر گرفتاري ياد شود اما چينش اتفاقات طوري فيلم را پيش مي‌برد كه مخاطب حين فيلم به تدريج نوعي حس منفي نسبت به جامعه‌اي پيدا مي‌كند كه كاراكترها در آن به سر مي‌برند. شايد يكي از سياه‌نمايانه‌ترين نقاط فيلم جايي است كه بنا مي‌شود اين خانواده دختر خود را در قبال چند ميليون پول به عقد يك افغان درآورند و به نوعي به معامله‌اي كاملاً دون شأن اخلاقيات دست زنند. در اين نقطه اثر بيش از هر چيز بر تاريكي برآمده از فقر و نداشتن گريزگاهي براي برون رفت از آن است كه تأكيد شده است.

ابد و یک روز
ابد و یک روز

“من”؛ داستان یک زن کلاهبردار با بازی لیلا حاتمی؟
«من» ساخته سهيل بيرقي دومين فيلم اولي راه يافته به سوداي سيمرغ است كه در آن نيز بيش از هر چيز بر گرفتاري‌هاي اجتماع ايران تمركز شده است. در مركزيت اين فيلم زني را مي‌بينيم كه با كلاهبرداري روزگار مي‌گذراند؛ زني كه بسان شرخرهاي دهه‌هاي 40 و 50 توانايي اين را دارد كه هر گره‌اي را با كلاهبرداري و دور زدن قانون باز كند.

طي مرور زندگي اين زن و آدم‌هايي كه براي رفع مشكلاتشان پيش وي مي‌آيند نيز بيش از هر چيز فضايي مأيوس‌كننده از اجتماع ايراني است كه به چشم مي‌خورد.

لیلا حاتمی در نمایی از "من"
لیلا حاتمی در نمایی از “من”

آيا اين آثار مي‌توانند توجه مخاطبان را به خود جلب كنند؟
هرچند در ادوار مختلف جشنواره فيلم فجر هم داشته‌ايم آثاري را كه سعي كرده‌اند با تمركز بر نقاط منفي اجتماع ايران شرايطي را براي پيدا كردن مشتري فرنگي براي خويش بيابند اما كمتر دوره‌اي بوده كه از يك طرف عضوي از هيئت انتخابش بر تلخ بودن غالب آثار تأكيد كند و البته دبيرخانه جشنواره نيز دو عنوان از آثار كاملاً تلخ فيلم اولي را لايق حضور در بخش مسابقه بداند.

آيا چنين جشنواره‌اي خواهد توانست مخاطباني كه دوستدار تنوع مضموني در آثار هستند را قانع كند؟




این”دو” هم “۳” شد!/آیا “۲۰٫۳۰” باعث اضافه شدن “ایستاده در غبار” به “سودای سیمرغ” شد؟

سینماژورنال: سخنان محمد حیدری دبیر جشنواره فیلم فجر در برنامه “نقد4″سینمایی پنجشنبه شب 17 دی ماه ناظر به این بود که دو فیلم اولی که بناست در بخش سودای سیمرغ حضور داشته باشند تا ظهر جمعه 18 دی ماه مشخص خواهند شد.

به گزارش سینماژورنال او و دو عضو هيأت انتخاب كه يكي در كسوت مجري و ديگري مهمان در برنامه حضور داشتند چند بار در گفتگوهايشان روي عدد دو به عنوان تعداد فيلم هايی از نگاه نو كه به سوداي سيمرغ قرار است اضافه شوند ناخودآگاه تأكيد داشتند و چنين متبادر کردند كه قرار است همان دو فيلمي كه مي دانند به ليست سوداي سيمرغ اضافه شوند غافل از اينكه از قديم گفته اند هيچ دويي نيست كه سه نشود.

با این حال نه تنها اعلام نام این دو فیلم تا ظهر شنبه 19 دی ماه به طول انجامید که اتفاقی دیگر هم افتاد و آن هم این بود که “دو” فیلم اولی به “3” فیلم تبدیل شدند و به عبارت بهتر 3 فیلم اولی برای حضور در بخش مسابقه معرفی شدند!(اینجا را بخوانید)

اتفاقی که مابین وعده پنجشنبه‌شب و نقش وعده شنبه‌ظهر رخ داد

اما در این فاصله آن شب جمعه كه دبير جشنواره با قاطعيت خبر از اعلام دو فيلم تا ظهر جمعه مي داد تا اين ظهر شنبه اي كه سه فيلم اعلام شد، اتفاق دیگری هم افتاد و آن هم در برنامه “20.30” جمعه شب 18 دی ماه.

در این برنامه با نمایش تیزر فیلمهای نگاه نو جشنواره فجر و پخش بخشهایی از سخنان فریدون جیرانی و علیرضا شجاع نوري اعضاي هیأت انتخاب فجر که در آن بر تلخی فیلمهای جشنواره امسال تا ٨٠ درصد اشاره کرده بودند سعی شد این قضیه اطلاع رساني ويژه  شود که جشنواره امسال، جشنواره‌ایست پر از تلخی.

جالب است که این سخن گفتن درباره تلخی فیلمها در “20.30” با نمایش بخشهایی از چند  فیلم نگاه نو از جمله “ابد و یک روز” و “من” مقارن شد؛ یعنی دو فیلم از 3 فیلم اولی كه روز شنبه خبر از حضورشان در سودای سیمرغ داده شد.

از آن طرف در این برنامه چرایی عدم حضور “آه ای عبدالحلیم” احسان عبدی‌پور که اثری امیدبخش است در بخش مسابقه جشنواره هم به چالش کشیده شد!

آیا اتفاقات “20.30” باعث اضافه شدن “ایستاده در غبار” به فهرست شده؟

آن تأخیر 24 ساعته در اعلام نام 2 فیلم اول را که کنار رویکرد برنامه “20.3” به آثار جشنواره امسال بگذاریم بیش از پیش این ظن به ذهن خطور می‌کند که آیا دست‌اندرکاران این برنامه پیش از اعلام رسمی نام دو فیلم اولی “ابد و یک روز” و “من” از حضور آنها در بخش مسابقه خبر داشت؟

و آیا همین پیشدستی نبوده که باعث شده دبیرخانه جشنواره فجر هم در معرفی نام این دو فیلم به عنوان گزینه‌های نهایی ورود به بخش سودای سیمرغ تأمل کرده و با  افزودن یک فیلم ارزشی به نام “ایستاده در غبار” سعی کند شرایط را به سود خود بازگرداند؟

از آنجا که نمي‌توان تصور كرد دبيرخانه با وجود “ايستاده در غبار” و يكي از آن دو فيلم دیگر كه به نوعي تبعات جنجالي ديگري را خنثي مي‌كند و به نوعي دل همه به دست مي‌آيد، يك فيلم تلخ ديگر را به پكيج اوليه اضافه كرده باشد آن هم در شرایطی که این اتفاق به دوتا شدن حرف دبیر جشنواره هم منجر شده است پس سناريوي اول محتمل تر از گمانه زني دوم به نظر مي رسد!

اما این را نباید از نظر دور داشت که حتی این دو تا شدن نقل قول هم بعید است از هجمه های احتمالی عليه تلخي‌هاي دو فیلم از این 3 فیلم بکاهد.