1

آنها که عشق بازیگری هستند این راهنمای کاربردی را از دست ندهند⇐چگونه میتوان در آمریکا و اروپا، بازیگر شد؟

سینماروزان/ کیان کاووسی: یکی از دوستانم فرصت یافت تا برای صداپیشگی در یک فیلم داستانی مشارکت داشته باشد. در لحظۀ احضار، نگران بود آیا از آمادگی لازم برای انجام چنین مسئولیتی که، می توانست سرنوشت شغلی او را بکلی دگرگون سازد، برخوردار است یا خیر. داخل اتاق، با شجاعت کافی تعابیر خود را ارائه داد و با آغوش باز از انجام اصلاحات لازم استقبال کرد. هنرنمایی که تمام شد، دیگر نمی توانست چیزی به خاطر آورد. بی نهایتی که در یک چشم برهم زدن از برابرش عبور کرده بود. چندی بعد، طی تماسی مطلع شد برای صداپیشگی برگزیده شده است؛ آن هم برای فیلمی که بعدتر نامزد دریافت 5 اسکار شد! از شنیدن خبر پذیرش بال درآورد. تلاشهای پیگیر او به ثمر نشست اما، نه یک شبه. او مسیر سخت و طولانی را طی کرده بود تا به این نقطه برسد.

سالها در انگلستان، اروپا، و آمریکا زحمت کشید و از بین 114 آژانس، تنها 2 مورد حاضر شدند در ارتباط با کار او اظهار نظر کنند. او در جستجوی فرصتهای بیشتر بود. از اینرو، اروپا را به قصد آمریکا ترک گفت. کلیپهای متعددی برای ارائۀ کار خود تهیه کرد تا بالاخره مورد توجه یکی از آژانس ها قرار گرفت.

زمانی که نامش در کنار نام برندۀ اسکار ظاهر شد، اشک ناباوری از چشمانش سرازیر گشت. ایمان راسخی که او را تشویق به ترک وطن کرده بود به ناگاه موجب گردید تا درها برویش گشوده شود و موقعیت های خاص و ممتازی را در برابرش قرار دهد.

هنرپیشه شدن مسیر آسانی نیست و غالباً با خیل عظیم مردودیت ها، تردیدها و تنش های سخت توأم است. با این حال، آرزوی نائل آمدن به شغلی پایدار و پر بازده در این زمینه چندان دور از دسترس نخواهد بود چنانچه سه عنصر اصلی “استعداد”، “تلاش پیگیر” و مقدار زیادی “شانس” دست به دست هم دهند و آیندۀ شغلی درخشانی را برای افراد رقم زنند.

برداشت از حرفۀ هنر پیشگی در آلمان و فرایند آموزشی و اجرایی این حرفه دراین کشور دارای شباهت ها و تفاوت های زیاد با دیدگاههای رایج و شیوه ها و عملکردهای مرسوم در پایتخت سینمایی جهان، یعنی ایالات متحدۀ آمریکا، است. هر چه هنرپیشه مجهزتر باشد، بهتر می تواند نظر موافق فیلمسازان و سایر عوامل تصمیم گیرنده، از جمله تهیه کنندگان و کارگردان ها، را نسبت به توان و استعداد خود در جذب و تهییج تماشاچیان جلب نماید.

    برای مطرح شدن به عنوان یک هنرپیشه در آمریکا کافیست به اختیار در یک مدرسۀ مربوطه دوره دیده باشید و متعاقباً در مصاحبات و صداگذاری ها موفق عمل کنید. در برنامۀ آموزشی مراکز برجسته در نیویورک و لس آنجلس، برگزاری کلاس های عدیده برای آماده سازی هنرجویان جهت درخشش حرفه ای در سطوح جهانی پیش بینی شده است. کلاس ها 5 تا 6 روز در هفته و به صورت 6 ساعت در روز برگزار می شود و رئوسی چون ابتکار عمل، مطالعات صحنه ای، تولید صدا، شخصیت شناسی، حرکت، موسیقی، تاریخ تأتر و سینما، نبرد در صحنه و بازیگری صدا را در بر می گیرد.

جلسات تکنیکی از همه حائز اهمیت تر است و تابع شیوه ها و ویژگی های منحصربفرد هر مکتب  بازیگری می باشد. تکنیک “لی سترازبِرگ” یکی از شاخص ترین آنهاست و با حافظۀ حسی هنرجویان سر و کار دارد. آنان باید بتوانند با رجوع به خاطره ای در گذشته و یادآوری بوها، مزه ها، عواطف، دمای محیط و اجسام ثابت و محرک سازی شده، واقعیتی قدیمی را در زمان حال بازگو نمایند. و یا تکنیک “مایسنِر” که مبتنی بر خلق واقعیتی الهام گرفته از حقیقت بکمک رفتارهای واقعی است و طی آن هنرجویان باید با بهره جویی از برهم کنش های انسانی، و نه اجرای رُل، واقعیتی را بر اساس یک محتوای صد در صد حقیقی بیافرینند. فرایند شاخص این تکنیک عبارتست از “تمرین تکرار” که، در جریان آن، دو هنرپیشه مقابل یکدیگر قرار می گیرند و، بدون بکارگیری الفاظ رایج و پیچیده، عباراتی را در ایجاد آشنایی هر چه بیشتر و بها دادن به لحظۀ بوجود آمده، به زبان می رانند.

در بازیگری، روش های متعددی برای دگرگون سازی و تحول وجود دارد که از این بین می توان به “ستِلا اَدلِر” برای تشویق بازیگران به استفاده از قوۀ تخیل برای خلف حقیقت و یا تکنیک “یوتا هِیگِن” برای تحریک آنان به ابراز عواطف و تجربیات شخصی به جای تقلید صرف از عواطف و تجربیات شخصیت داستان جهت هرچه واقعی تر جلوه دادن صحنه ها اشاره داشت. همۀ این ابزارها و مهارت ها برای اجرای یک نقش خاطره انگیز به هنرجویان معرفی می شود.

 در آلمان، هنرپیشگان مصمم غالباً 2 یا 3 جلسه در هفته در کلاسهای بازیگری که حول آثار منتخب و به دقت موشکافی شدۀ کلاسیک، شامل نمایشنامه های دراماتیک و کمدی “میخایل چخوف”، “بِرتولد برِشت”، “ویلیام شِکسپیر” و بسیاری دیگر از این نویسندگان نامدار، شرکت می کنند تا درک عمیق تری نسبت به شخصیت های موجود در این آثار بیابند. بعد از یک جلسه تمرین تمام و کمال، صحنه هایی بکمک مدرسین خلق و به اجرا گذاشته می شود. در خلال این نمایش ها و با پرهیز از هر گونه ابتکارعمل افراطی که باعث مخدوش شدن اصالت کلی صحنه شود، بازیگران به مرور تکنیک های معرفی شده توسط شاخص ترین مکاتب بازیگری می پردازند. بازیگری باید بصورت خطی و، در عین حال، معتبر و نامتناقض باشد و از حیطۀ نمایش عدول نکند. بازیگرانی که مایل به توسعه و تعمیم مهارت های خود در سایر حیطه ها را دارند می توانند جداگانه در کلاس های خصوصی و خارج از برنامه ثبت نام کنند. بازیگرانی که علاقه مند به تغییر رشته و ورود به کار فیلمسازی و تصویربرداری هستند نیز می توانند در کارگاههای تخصصی که به اینمنظور تدارک دیده می شود شرکت نمایند. در برخی موارد، دوره های کارشناسی نیاز به حضور همزمان در برنامه های هفتگی با رئوس کارگردانی، تهیه کنندگی، رقص و موسیقی دارد تا، بطور همزمان، دروازه های جدید در دیگر زمینه های هنری بروی بازیگران گشوده شود.

صرفنظر از استعداد بازیگری، با اتکا به حضور صرف در کلاسها و بدون تلاش و تمرین خارج از برنامه نمی توان راه به جایی برد. در آلمان، بعد از فارغ التحصیلی، نمی توان بدون انعقاد قرارداد انتظار یافتن موقعیت بازیگری داشت. بسیاری از بازیگران به سالن های تأتر در سراسر کشور مراجعه می کنند و، بعد از چند بار محک خوردن، به عضویت رپرتوار این سالن ها در میایند تا، در قبال دریافت دستمزد هفتگی، برای مدتی معین در درام های کلاسیک و نمایشنامه های خودپردازی شده با موضوعات متنوع به ایفای نقش بپردازند. یک مسیر مطلوب با حاشیۀ زمانی امن. در خلال این دوره، بازیگران می توانند به آژانس های مختلف مراجعه نموده و، درصورت پذیرفته شدن، با درج مشخصات نوشتاری و تصویری، به فهرست آنلاین دفاتر سینمایی اضافه شوند. از این مرحله به بعد، همه چیز بستگی به آژانس طرف قرارداد دارد. فرایند پذیرش در دفاتر سینمایی معمولاً شامل یک مصاحبه کوتاه و یک خلاصه خوانی است. بازیگران همچنین می توانند از طریق همکاری با استودیو ها ، ضمن افزودن بر تجربیات خویش، ، با عوامل و دست اندرکاران آشنایی پیدا کنند. بسیاری از بازیگران دارای مشاغل پاره وقت و تمام وقت جانبی هستند و، هر زمان که فرصت دست دهد، به انجام بازیگری می پردازند.

در آمریکا، جدای از این موارد، می توان با “خود تبلیغی” و “ابتکارعمل” به فرصت های درخشان در امر بازیگری نائل گشت. ابتکار عمل کلید کسب معروفیت و ورود به عرصۀ فعالیت است. بازیگران می توانند در عرصه های مختلف ورود کنند و خودشان را به کارگردان ها اثبات نمایند. آنها قادرند فضای نمایش اجاره کنند و به اجرای نمایش در حضور مردم مبادرت ورزند. آنها همچنین این فرصت را در پیش روی خود دارند، تا بعنوان مهمان، در کنار شخصیت های حرفه ای در سینما و تلویزیون حضور بهم رسانند. همچنین، با شرکت در کارگاههای کارگردانی، موقعیت آشنایی با کارگردان ها پدید میاید و بر شانس گزینش بازیگران افزوده می شود. بازیگران می توانند از همتایان خود بخواهند تا آنها را به عوامل ذیربط توصیه نمایند. همچنین، هر بازیگری می تواند با تهیه و انتشار پکج های متنوع، برای خود یک نماینده بیابد. انعقاد قرارداد با مدیران و سرپرستان حربۀ دیگری است برای دریافت بازخورد و جلب توجه عموم نسبت به شخصیت های خاص در تولیدات سینمایی و تلویزیونی. علاوه بر این، بازیگران می توانند با ارسال درخواست به مراکز آنلاین، همانند “بَک استِیج” و “اَکتورز اَکسِس” و غیره و ذالک، کلیپ هایی را از هنر نمایی خود تهیه و تدوین کنند و آنرا برای تشخیص صلاحیت در اختیار نمایندگان و آزانس ها قرار دهند. آژانس ها نیز، به نوبۀ خود، کلیپ ها را برای معرفی افراد به دست اندرکاران تهیه و تولید محصولات بزرگ سینمایی و تلویزیونی ارسال می کنند. ضمن آنکه، “اینستاگرام”، “فیسبوک” و “تویتر” ابزارهای مناسبی برای پیگیری آنلاین موقعیت و عملکرد افراد است. بازیگران همچنین می توانند با یافتن شغلی در استودیوها، از نزدیک با نحوۀ کار آشنا شوند و، در خلال حضورشان، با افراد بیشتری آشنا شوند. بازیگران می توانند به طرق مختلف موفق شوند و، در نهایت، در رشتۀ خود کسب و کاری راه بی اندازند. محصولی که هر بازیگر ارائه می کند “خودش” است. بسته به نحوۀ تبلیغ “خود”، عوامل تصمیم گیرنده با شما، استعدادهایتان، ارزشهایتان و روحیۀ حرفه ای گرایی که از آن برخوردار هستید آشنایی پیدا می کنند و، بر اساس همین ارزش و روحیه، طالب شما می شوند و شما را برای مصاحبه و همکاری دعوت می کنند.

و در انتهای کار می رسیم به عامل مهم “شانس”. بسیاری ناچارند با قبول مشاغل حاشیه ای، نظیر دربانی و گارسنی و آموزش و سگ گردانی و نظافتچی، امورات خود را بگذرانند و خرج دوره هایی را که یک بازیگر باید در ان شرکت نماید تامین نمایند. همه کم و بیش با رمز موفقیت کسانی که روزگاری در خیابانها و صفوف اغذیه فروشی ها ملاقات می کردیم آشنایی دارند. معهذا، نمی توان بخت و اقبال را در موفقیت آنان نادیده گرفت. از همه جای دنیا می توان برای موقعیت های شغلی موجود ثبت نام کرد. منتهی مراتب، در صنعت فیلم و نمایش، کسانی که در آمریکا زندگی می کنند، به علت برخورداری از خیل امکانات، از شانس بیشتری برخوردار می باشند. هر کس سرنوشت خود را رقم می زند و ماحصل کار نیز بستگی به عملکرد شخصی دارد. ولی، چطور است که تنها عدۀ معدودی در غایت موفق به قدم زدن به روی قالی قرمز “هالیوود” می شوند و عدۀ کثیری باید با یک شغل بخور و نمیر تن در دهند؟ همه چیز بستگی به میزان استعداد، پشتکار، و اقبال شخص دارد. بازیگران برای موفق شدن نیازمند یک نهاد جا افتادۀ بازیگری دارند. درست همانطور که نمی توان انتظار داشت بدون بهره مندی از استعداد و صرفاً به اتکاء شانس و اقبال، به موفقیت در زمینۀ بازیگری نائل آمد و یا، برغم فقدان ابزارهایی چون “خود تبلیغی” و “ابتکار عمل”، معروف شد و به شهرت رسید. بازیگری حرفه ای است بسیار متنوع که نیاز به شخصیتی قوی و جا افتاده دارد. بازیگر شدن کار بسیار دشواری است ولی غیر ممکن نیست. کسب مهارت های لازم و قرار گرفتن در مکان مناسب در زمان مناسب می تواند زمان را به نفع ما رقم زند.




«کیهان» خطاب به کارگردان کم‌فروشترین فیلم نوروزی⇐همان زمان که «موسرخه» را نوشتی پرچم آمریکا را برافراشتی!

سینماروزان: نامه عجیب و غریب علیرضا داوودنژاد کارگردان «فراری» کم‌فروشترین فیلم نوروزی به دونالد ترامپ و طرح ادعاهایی درباره نصب پرچم آمریکا در میدان آزادی(اینجا را بخوانید) با واکنش روزنامه اصولگرای «کیهان» مواجه شد.

روزنامه «کیهان» با مرور کارنامه سینمایی داوودنژاد در سالهای پیش از انقلاب به وی متذکر شده همان زمان که فیلمنامه آثاری همچون «موسرخه» و «شاهرگ» را نوشته پرچم آمریکا را برافرشته!

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

علیرضا داوودنژاد در مطلبی که به عنوان سالگرد تولدش در برخی پایگاه‌های خبری انتشار داده، نامه‌ای خطاب به ترامپ نوشته و ضمن تبلیغ‌ برای برخی از جلوه‌های فرهنگ آمریکایی مانند کالاهای تجاری و ورزشکاران و هنرپیشه‌های این کشور که به نظر ایشان در قلب و جان مردم دیگر کشورها هستند! به ترامپ قول داده که اگر وی «برای عاری ساختن جهان از تسلیحات هسته‌ای پیش قدم شود»، داوودنژاد هم «شخصا پرچم آمریکا را در میدان آزادی تهران به اهتزاز» در آورد!

این درحالی است که امثال داوود نژاد از همان سال‌های قبل از انقلاب و در سینمای شاهنشاهی، پرچم آمریکا و فرهنگ آمریکایی را برافراشته بودند، از همان زمانی که فیلمنامه مستهجن و پرده درانه فیلم «موسرخه» را نوشت تا فیلمفارسی‌هایی مانند «شاهرگ» و «نازنین».

انقلاب اسلامی اگرچه سعی کرد، حتی امثال داوود نژاد را به مردم و باورهای آنها نزدیک سازد و البته شاید فیلم‌های قابل تاملی مانند «نیاز» هم ثمره همین دوران تلاش بود، اما گویا او و امثال او همان گونه که به ترامپ نوشته، نتوانستند دل از گرو هنرپیشگان و کالاها و فرهنگ آمریکایی بازدارند و انعطاف و رحمت انقلاب اسلامی را برنتابیدند و بازهم به ساخت آثاری مشغول شدند که در نهایت، خودباختگی و ضعف و زبونی را در قبال فرهنگ غربی و شاهنشاهی نشان داد.




پیشنهاد معاون اسبق رسانه ملی متعاقب ادعای تحریم صداوسیما از سوی دولت آمریکا⇐فضای تعامل با مخاطب را گسترش دهید

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: چند روزي است بحث تحريم صداوسيما از سوي دولت امريكا مطرح شده است؛ تحريمي كه بعد از اغتشاشات روزهاي اخير مطرح شده و بيشتر از آنكه جنبه اجرايي داشته باشد، ظاهراً جنبه بلوف و ترساندن ايران را دارد.

«جوان» احتمال تحريم صداوسيما و تأثيرات آن را در گفت و گو با  محمد اخگري، معاون اسبق برون‌مرزي سازمان صداوسيما بررسي كرده است.

چرا امريكا به دنبال تحريم صداوسيما است؟
واقعيت اين است كه صداوسيما چه در بعد داخلي و چه بعد برون‌مرزي به دليل پيگيري گفتمان انقلاب اسلامي از ويژگي‌هايي برخوردار است كه آن را به رسانه‌اي خاص تبديل كرده است، به‌خصوص در بعد بين‌الملل مواضع و رويكردي كه صداوسيما دنبال مي‌كند به مذاق امپراتوري رسانه‌اي غرب خوش نيامده است؛ اتفاقاتي مانند قضيه فلسطين، نقش دولت استعماري امريكا در كل منطقه و حمايت‌هايش از گروه‌هاي تكفيري و دولت‌هاي مرتجع عربي مثل عربستان يا سكوتي كه غرب در مقابل اتفاقات بحرين و يمن داشته، در حالي كه هميشه داعيه‌دار حقوق بشر بوده است!
پس دشمني با صداوسيما در اصل خصومت با كل نظام اسلامي است؟!
جمهوري اسلامي نقش اساسي در بيداري اسلامي دارد كه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران بعد بين‌المللي پيدا كرده است و براي مخاطبانش در سراسر جهان داراي جذابيت است براي همين نظام سلطه تلاش مي‌كند از كوچك‌ترين اتفاقاتي كه در ايران رخ مي‌دهد به نفع خودش بهره‌برداري كند؛ چيزي كه در روزهاي اخير شاهد آن بوديم و اخبار نادرست زيادي برخلاف ادعاهاي رسانه‌اي غرب مبني بر حرفه‌اي بودن و صداقت داشتن منتشر شد.
صحبت از تحريم صداوسيما تا چه حد مي‌تواند جدي باشد؟
طبعاً آنها هميشه تلاش كرده‌اند صداوسيما را تهديد و تحريم كنند و اين اولين‌باري نيست كه شاهد چنين بحث‌هايي هستيم. بعد از فتنه سال 88 هم شاهد بوديم كه «آفكام» شبكه پرس‌تي‌وي را تحريم كرد. بعد از آن هم كل شبكه‌هاي صداوسيما چه شبكه‌هاي برون‌مرزي و چه شبكه‌هاي داخلي كه در خارج از كشور نيز پخش مي‌شدند، براي مدتي تحريم شدند،اما هميشه صداوسيما راهكارهاي جايگزين داشته است.
رسانه ملي چه تدابيري براي مقابله با تحريم‌ها داشته است؟
يكي از ابزارهایی كه در دست صداوسيماست، استفاده از فضاي وب و اينترنت است. اطلاع‌رساني بر بستر اينترنت بسيار گسترده بوده و نمي‌شود با شيوه‌هاي فعلي تحريم‌ها، آن را محدود كرد. به‌خصوص اينكه هر وقت شبكه‌هاي ايراني تحريم شدند، استقبال و استفاده از وب سايت‌هاي آنها بيشتر شده است، مثل سايت‌هاي «پرس‌تي وي» و «العالم» كه استقبال از آنها زياد شد. در يكي از اسناد منتشر شده در ويكي ليكس آمده است كه دولت عربستان مستقيماً دستور داده تا پخش شبكه «العالم» از ماهواره‌هاي عربي حذف شود. اين كار شايد براي فضاي ماهواره جواب دهد، اما در فعاليت بر بستر وب مشاهده كرديم كه مخاطبان شبكه خودشان پيام‌هاي آن را نشر دادند و به اشتراك گذاشتند. علاقه‌مندان به يك رسانه با اين كار نمي‌گذارند صداي آن خاموش شود.
به سؤال قبل بازگرديم، صحبت از تحريم‌ها تا چه حد مي‌تواند جدي باشد؟
بيشتر مانور تبليغاتي است. مي‌خواهند صداوسيما را بايكوت كنند. يكي از روش‌هاي قديمي غرب در مواجهه با رسانه‌هاي مستقل همين بايكوت كردن است تا صداهاي مخالف را خاموش كنند. پرس‌تي وي شعاري دارد كه مي‌گويد «صداي كساني است كه صدايي ندارند» آنهايي كه مخاطب اين پيام هستند،‌يعني كساني را كه در سراسر جهان نظام غرب امكان شنيدن صداي آنها را از بين برده، طبعاً به دنبال حقيقت مي‌آيند و رسانه را پيدا مي‌كنند، پس مي‌شود گفت كه عملاً تحريم تأثيري بر كار صداوسيما به خصوص در حوزه بين‌الملل ندارد، حتي فكر مي‌كنم صحبت از تحريم‌ها يعني صداوسيما توانسته مؤثر عمل كند و چقدر كار حساس و درستي را انجام داده است و بايد از اين به بعد با ايمان بيشتر به اين كار ادامه دهد تا اين صداي مستقل راستين به گوش مخاطبان در سراسر جهان برسد.
كدام يك از فعاليت‌هاي رسانه ملي به خصوص در بعد برون‌مرزي باعث شده تا صحبت از تحريم‌ها پيش كشيده شود؟
بارها و بارها صداوسيما اخباري را در جهان پوشش داده كه هيچ رسانه ديگري سراغ آنها نرفته است. وقتي مي‌گويم صداوسيما در اينجا مجموعه رسانه‌هاي جبهه مقاومت است؛‌ اتفاقاتي مانند پيروزي مقاومت بر تكفيريسم در منطقه و رسوا كردن چهره كريه جريان تكفير و حاميان آن.
مهم‌ترين ابزار صداوسيما براي بي‌اثر كردن تحريم‌هاي احتمالي چيست؟
ما برودكست را به معناي ارسال فركانس از ماهواره‌ها تعبير مي‌كنيم، اما امروز با «وب‌كست» روبه‌رو هستيم. وب كستينگ به معناي قرار دادن صوت و تصوير روي وب نيست بلكه معناي اصلي آن «شيرينگ» يا همرساني است كه بر پايه پلتفرم‌هاي مختلف انجام مي‌شود. شبيه پلتفرم‌هاي OTT كه در تلويزيون‌هاي اسمارت (هوشمند) انجام مي‌شود. شركت‌هاي مختلفي هستند كه چنين پلتفرم‌هايي را ارائه مي‌دهند. به نظرم صداوسيما بايد بيش از پيش از نظر فني و محتوايي روي پلتفرم‌ها كار كند. صرفاً نبايد محدود به استفاده از پلتفرم‌هاي جديد باشيم، بلكه مهم‌تر از آن محتوايي است كه ارائه مي‌شود. در «نيو مديا» محتواي حرفه‌اي در ايجاد جذابيت نقش اساسي دارد. مدل رسانه‌اي امروز مي‌گويند چه چيزي جذابيت براي كليك دارد؟ محتوا در فضاي مجازي زماني ارزشمند است كه مخاطب روي آن كليك كند، آن را لايك كند و در نهايت آن را به اشتراك بگذارد، ما به محتوايي «محتواي خوب» مي‌گوييم كه هر سه كليك، لايك و اشتراك را داشته باشد. اين محتوا بيشترين وزن را در ديده‌شدن رسانه خواهد داشت. صداوسيما بايد روي محتواهاي كوتاه قابل‌نشر در رسانه‌هاي موبايلي كار كند؛ محتوايي كه مخاطبانش خودشان آن را براي هم «شيرينگ» كنند. رسانه ملي بايد روي توليد محتواي «اينتراكتيو» تمركز كند و فضاي تعامل با مخاطب را گسترش دهد. در گذشته بعد از آنكه محتوا پخش مي‌شد، كار كارمند تمام مي‌شد و به خانه‌اش مي‌رفت، اما در فضاي تعاملي قبل و بعد از پخش است كه كار داريم. تازه كار كارمند رسانه با پخش محتوا وسيع‌تر مي‌شود بايد ارتباط با مخاطب را مديريت كند. 
پس صحبت از تحريم‌ها فرصتي براي استفاده بيشتر صداوسيما از فضاي مجازي است؟
تحريم‌ها يك هشدار است. هشداري براي توليد‌كنندگان محتوا در صداوسيما كه روي فضاي مجازي بيشتر كار كنند. فضاي مجازي آنقدر اهميت دارد كه مقام معظم رهبري در حكم انتصاب رئيس رسانه ملي بر استفاده از آن تأكيد كرده‌اند. صداوسيما مي‌تواند با استفاده از همين فضا و توليد محتواي خوب تحريم‌ها را بي‌اثر كند.



برآمده از آمار یک مخاطب سینماروزان⇐قیمت بلیت سینما در ایران براساس الگوی آمریکایی می‌شود کمی بیشتر از هزار تومان!/ و براساس الگوی اروپایی می‌شود کمتر از ۵ هزار تومان!

سینماروزان: افزایش قیمت بلیت سینماهای کشور تا سقف 12 هزار تومان از ابتدای نوروز سبب ساز واکنشهای متفاوتی شده است. برخی از دست اندرکاران سینمای ایران این افزایش قیمت را به نسبت افزایش قیمت سالانه اقلام دیگر طبیعی می‌دانند و برخی نیز معتقدند به اینکه با تثبیت قیمت سینماست که می توان انتظار داشت مخاطب به این مدیوم به عنوان مدیومی مناسب برای ایام فراغت بنگرد و در این شرایط این سوبسید است که برای این تثبیت قیمت می بایست به سمت سینمادار بیاید.

به گزارش سینماروزان متأثر از این تفاوت دیدگاهها یکی از مخاطبان سینماروزان آماری ارائه داده از حداقل دستمزد کارگر در آمریکا و انگلیس و سپس مقایسه ای انجام داده میان نسبت این حداقل دستمزد با قیمت بلیت سینماها در آمریکا وانگلیس.

با تعمیم این نسبتها یه حداقل دستمزد کارگر در ایران و قیمت بلیت سینماهاست که خروجی قابل توجهی شکل می‌گیرد و آن هم اینکه منطبق بر الگوی آمریکایی باید قیمت بلیت سینما در ایران 1250 تومان باشد و منطبق بر الگوی اروپایی حدود 5000 تومان!!

این مقایسه را بخوانید:

۱) دستمزد کارگر در آمریکا برای هر ساعت کاری حدودا ۷ دلار است . ۷دلار *۸ ساعت کار در هر روز * ۳۰ روز کاری = ۱۶۸۰ دلار برای هر ماه = ۶۲۱۶۰۰۰ تومان(6 میلیون و خرده ای)

۲) دستمزد کارگر در انگلستان برای هر ساعت کاری حدودا ۱۰ دلار است. ۱۰ دلار * ۸ ساعت کار در طول یک روز * ۳۰ روز کاری = ۲۴۰۰ دلار = ۱۱۰۴۰۰۰۰ تومان برای یک ماه(11 میلیون و خرده ای)

۳) قیمت بلیط سینما در انگلستان ۳ دلار است یعنی یک هشتصدم دستمزد کارگر!

۴) قیمت بلیط سینما در آمریکا ۸ دلار است یعنی یک دویست و دهم دستمزد کارگر!

⇓⇓⇓نتیجه

اگر بخواهیم قیمت بلیط در سینمای ایران را برمبنای انگلستان حساب کنیم، قیمت بلیط سینما در ایران با توجه به حداقل حقوق کارگر در ایران (ماهی حدودا یک میلیون تومان) می شود ۱۲۵۰ تومان

اگر بخواهیم قیمت بلیط در سینمای ایران را برمبنای آمریکا حساب کنیم قیمت بلیط سینما در ایران با توجه به حداقل حقوق کارگر در ایران (ماهی حدودا یک میلیون تومان) می شود ۴۷۶۰ تومان




خبر یک رسانه فرهنگی⇐۵ داور جشنواره فجر «دوپاسپورته» هستند!!!+عکس

سینماروزان: در روزهایی که ابلاغیه دونالد ترامپ رییس جمهور جدید ایالات متحده در جلوگیری از ورود اتباع هفت کشور و از جمله ایران به کشورش مورد بحث قرار گرفته و به تحریم اسکار از سوی اصغر فرهادی منجر شده است پایگاه خبری «فرهنگ نیوز» در گزارشی پیرامون هیأت های انتخاب و داوری جشنواره از دوپاسپورته بودن 5 داور از هفت داور جشنواره سخن گفته است.

به گزارش سینماروزان هیأت داوران جشنواره امسال شامل محمدرضا تخت کشیان، اکبر نبوی، رویا نونهالی، محمدمهدی دادگو، ایرج رامین فر، شهرام اسدی و محمدرضا هنرمند است و گویا 5 نفر آخر دوپاسپورته هستند!!!

متن گزارش «فرهنگ نیوز» در این باره را بخوانید:

نکته مهمتر درباره هیأت داوران جشنواره سی و پنجم فجر دوپاسپورته بودن 5 داور جشنواره است؛ محمدمهدی دادگو و ایرج رامین فر و محمدرضا هنرمند و رویا نونهالی اقامت کانادا را دارند و شهرام اسدی هم اقامت آمریکا را.

اینکه بیشتر از نصف داوران مهمترین جشنواره وطنی ما دوتابعیتی هستند می تواند فی نفسه نکته ای مثبت برای جشنواره باشد؟

اگر این اقامت در کانادا و امریکا در جهت تجربه نوعی جدید از فعالیت سینمایی و حتی فراهم آوردن زمینه تولید محصولات مشترک بود قطعا می‌توانستیم این حضور را مثبت بدانیم اما وقتی می بینیم یکی از همین دوپاسپورته ها مشغول کارهای عمرانی در کاناداست و بقیه هم بیشتر برای تفریح و گذران اوقات فراغت از تابعیت دوم سود می جویند قطعا باید نگران وجه ملی مهمترین جشنواره وطن مان باشیم…

هیأت داوران جشنواره فجر
هیأت داوران جشنواره فجر



شهرام ناظری: ۳۷ سال است که از خانه خودمان صداوسیما محروم هستیم/در اين ۳۷ سال بابت پخش كارها و آثارمان هيچ حق و حقوقي به ما پرداخت نشده است/امكانات زيادي داشتم كه به آمريكا و فرانسه بروم، اما به عشق مردم كشورم در ايران ماندم

سینماروزان: شهرام ناظري باز هم از عدم حضور ٣٧‌ساله‌اش در صداوسيما و ماندن در ايران به عشق مردم گفت، اما اين‌بار در جشنواره بين‌المللي اقوام كه قرار بود در آن نخستين نشان «فرهنگ و هنر» كرمانشاه به او اهدا شود.


به گزارش سینماروزان شهرام ناظري با حضور در اختتاميه اين جشنواره  كه در زادگاهش برگزار شده است، با بيان اينكه تا چند روز پيش، از برگزاري چنين مراسمي بي‌خبر بود، در مورد پيشنهادي كه به برگزاركنندگان براي تقدير از چهره‌اي مثل محمدرضا درويشي صحبت كرد: «با من تماس گرفتند كه جشنواره بين‌المللي اقوام است، تشريف بياوريد و من هم حضور استاد محمدرضا درويشي متخصص موسيقي اقوام را در اين مراسم پيشنهاد كردم و در نهايت، از زبان يكي از دوستان متوجه شدم كه قرار است برنامه‌اي براي تجليل از من برگزار شود. قطعا تجليل در زادگاهم كرمانشاه برايم بسيار ارزشمند است، هرچند ما هنرمندان عادت نكرده‌ايم كه از ما تجليل شود، اما دوست داشتم اين مراسم با دقت بيشتر و برنامه‌ريزي منسجم‌تري انجام مي‌شد.


اگر حضور محمدرضا درويشي را در اين جشنواره پيشنهاد كردم، مقصود اين بود كه از حضور متخصصي مانند ايشان در بحث موسيقي اقوام در چند روز جشنواره استفاده شود كه بهره‌اي هم براي موسيقي كرمانشاه و منطقه كرد داشته باشد. »
ناظري در ادامه با اشاره به اينكه زحمات اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان را در برگزاري اين مراسم ناديده نمي‌گيرد از شرايط موجود انتقاد كرد و گفت: «اما شرايط طوري است كه اگر افرادي هم بخواهند كار كنند، چوب لاي چرخ‌شان مي‌گذارند و سنگ‌اندازي مي‌كنند. »
بعد از اين صحبت‌ها نشان «فرهنگ و هنر» كرمانشاه به ناظري اهدا شد؛ نشاني كه به گفته او مهم‌ترين جايزه زندگي‌اش خواهد شد.


ناظري در ادامه باز هم از محمدرضا درويشي اسم برد و در مورد اينكه مسوولان فرهنگي كشور، روزي نشان «فرهنگ و هنر ايران» را به افرادي مثل استاد محمدرضا درويشي بدهند ابراز اميدواري كرد. شواليه آواز ايران درخواست براي اجراي زنده قطعه‌اي در اين برنامه را رد كرد و گفت: «اين هم از همان بي‌برنامگي‌هايي است كه سال‌ها به آن عادت كرده‌ايم. براي اجرا بايد ‌سازي مهيا باشد و از قبل برنامه‌ريزي شده باشد. »


اما بخش ديگري از صحبت‌هاي ناظري به انتقاد او در مورد حضور خودش و ساير موسيقيدانان در صداوسيما برمي‌گشت.


او كه در بخشي از اين مراسم متوجه پخش برنامه اختتاميه جشنواره از صداوسيما شد از عدم پرداخت حقوق پخش آثارش از صداوسيما انتقاد كرد و توضيح داد: « ۳۷ سال است كه از خانه خودمان، صداوسيما محروم هستيم و در اين ۳۷ سال بابت پخش كارها و آثارمان هيچ حق و حقوقي به ما پرداخت نشده است. در هشت سال دفاع مقدس، رضايت كامل براي پخش آثارم داشتم، اما در سال‌هاي بعدي صداوسيما پيگير نشد كه اين هنرمندي كه آثارش را پخش مي‌كند حق و حقوقش چه مي‌شود و از نظر كپي‌رايت و مسائل قانون، حقش چيست و بدون اجازه و بدون اينكه حقم را بدهند، اين چند سال از آثارم استفاده كردند و سوال من اين است كه چرا بايد اين‌طور باشد. »
شهرام ناظري با بيان اينكه ۳۷ سال به عشق مردم ايران در كشور مانده توضيح داد: «امكانات زيادي داشتم كه به امريكا و فرانسه بروم، اما به عشق مردم كشورم در ايران ماندم. »




تیتر “کیهان”⇐پرهیز مدیر دوتابعیتی سازمان سینمایی از حضور در حراست ارشاد!

سینماروزان: در روزهایی که حضور افراد دوتابعیتی در بسیاری از حیطه ها از سیاست گرفته تا هنر و البته سینما حاشیه ساز شده است “کیهان” خبر داده که یکی از مدیران دوتابعیتی سازمان سینمایی از حضور در حراست ارشاد سرباز زده است.

به گزارش سینماروزان کیهان نوشته است: در حالی که بر اساس قانون مدیران دوتابعیتی باید ازمناصب مدیریتی خلع ید شوند،یکی از مدیران سازمان سینمایی همچنان مشغول به فعالیت است.
این روزنامه اصولگرا ادامه داده است: گفته می‌شود ظرف چند روز گذشته این مدیر دوتابعیتی، از حضور در حراست وزارت ارشاد برای پاسخگویی به برخی مسائل خودداری کرده است.



در دیدار بهروز وثوقی با شهاب حسینی چه گذشت؟+عکس

سینماژورنال: شهاب حسینی که برای دریافت اقامت آمریکا مدتیست به ایالات متحده رفته(اینجا را بخوانید) در روزهای اخیر دیداری داشته است با بهروز وثوقی بازیگر سرشناس ایرانی.

به گزارش سینماژورنال در این دیدار به غیر از گفتگو درباره محصولات سینمایی داخل و جریان موفقیت “فروشنده” در کن که شهاب درباره آن حرف زده، بهروز برخی از خاطرات دهه های قبل خود را برای شهاب نقل کرده است.

از جمله این خاطرات ماجرای همکاری با مسعود کیمیایی و چگونگی تولید “قیصر”و  همین طور همکاری با شاپور قریب در “ممل آمریکایی” بوده است؛ قریب همان کارگردانی است که فرهادی سریال “روزگار جوانی” را برمبنای برخی از خاطرات دوران دانشجویی خود برای وی نوشت.

شهاب حسینی و بهروز وثوقی
شهاب حسینی و بهروز وثوقی
شهاب حسینی و بهروز وثوقی
شهاب حسینی و بهروز وثوقی(طرح گرافیکی از مجید گنجی)



شهاب حسینی در راه آمریکا…

سینماژورنال: برخلاف آن دسته از سینماگران ایران مانند برادران جوزانی، تورج منصوری یا علیرضا شجاع‌نوری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از ایالات متحده به ایران بازگشته و طی این سالها نیز جز به ضرورت علاقه‌ای برای حضور در ایالات متحده نشان نداده‌اند در سالهای اخیر با برخی از سینماگران رشد کرده در سینمای پس از انقلاب مواجه بوده ایم که علاقه زیادی به دریافت اقامت آمریکا نشان داده اند.

به گزارش سینماژورنال تسهیلاتی که بعد از روی کار آمدن باراک اوباما در صدور گرین کارت برای آن دسته از سینماگران ایرانی که نامزد یا برنده جایزه از جشنواره فجر شدند، به وجود آمد سبب ساز آن شد که در سالهای گذشته کم نباشند سینماگرانی از ایران که به تنهایی یا به همراه خانواده‌شان اقامت آمریکا را دریافت کنند.

جالب است که این سینماگران عشق ینگه‌دنیا که از کارگردان گرفته تا تهیه کننده و بازیگر و حتی دبیر برخی جشنواره‌های وطنی را شامل می‌شوند و برخی از آنها نیز چهره‌های صاحب نفوذ در صنف خانه سینما هستند، اغلب وابستگی جدایی‌ناپذیری با درآمدهای وطنی دارند.

این سینماگران معمولا نیمه دوم سال که به دلیل نزدیکی به جشنواره فصل تولید آثار سینمایی است را در ایران به سر می‌برند و البته به مدد بودجه‌های عمومی که از ارگانهای سینمایی مختلف گرفته تا موسسات اقتصادی به سمت تولیداتشان سرازیر می‌شود درآمد خوبی را به جیب می‌زنند و البته پس اندازی فراهم می‌کنند برای گذراندن ماههایی از سال در کشوری که در تریبونهای رسمی مدام سیاستهای دولتمردان آن به چالش کشیده می‌شود.

سودای شهاب حسینی برای دریافت اقامت آمریکا؟

در تازه‌ترین مورد شهاب حسینی بازیگر ایرانی که در هفته های اخیر و بعد از دریافت جایزه بهترین بازیگری جشنواره کن در کانون توجه رسانه‌های مختلف از اصولگرا تا اصلاح‌طلب قرار گرفته بود نیز قصد کرده اقامت ایالات متحده را دریافت کند.

شنیده‌های سینماژورنال حکایت از آن دارد شهاب حسینی به همراه خانواده‌اش سفری را آغاز کرده با مقصد موقت دوبی که مقصد نهایی‌اش آمریکا و هدف از آن دریافت اقامت در این کشور است.

شهاب حسینی که جایزه بهترین بازیگری کن 2016 را دریافت کرده بود مدتی قبل از رفتن حضوری کوتاه داشت در فیلمی با عنوان “لابی” به کارگردانی جوانی به نام محمد پرویزی؛ فیلمی که گفته می‌شود سرمایه تولید آن توسط یکی از بانک‌های خصوصی تأمین شده است.

شهاب حسینی که آخرین فیلمهای اکران شده‌اش ملودرام پرفروش “دوران عاشقی” ساخته علیرضا رییسیان و “چهارشنبه” سروش محمدزاده بود چند فیلم را آماده اکران دارد که مهمترین آنها “فروشنده” اصغر فرهادی است.

“سایه‌های موازی” اصغر نعیمی که شهاب در آن در کنار ابوالفضل پورعرب ایفای نقش کرده، “برادرم خسرو” احسان بیگلری و “امتحان نهایی” عادل یراقی دیگر آثار شهاب هستند که آماده اکران هستند.

شهاب حسینی که سیمرغ بلورین بهترین بازیگری جشنواره فجر برای “سوپراستار” و خرس نقره ای بهترین بازیگری جشنواره برلین را به صورت اشتراکی با گروه بازیگران “جدایی…” دریافت کرده است به همراه همسرش پریچهر حسینی و فرزندانش محمدامین و امیرعلی عازم مسافرتی شده است که مقصدش ایالات متحده است.

شهاب حسینی
شهاب حسینی




سینمای آمریکا در صدر متقاضیان حضور در جشنواره‌ای ضدّآمریکایی!

سینماژورنال: تاکنون 102 کشور جهان متقاضی حضور در چهاردهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت شدند.

به گزارش سینماژورنال به بخش مسابقه سینمای بین‌الملل این جشنواره از 102 کشور جهان اثر رسیده است و جالب و البته عجیب اینجاست که بیشترین تقاضا از سوی کشور آمریکا بوده است که با 149 اثر متقاضی حضور در جشنواره مقاومت شده است!

جالب از حیث درصد بالای علاقمندی آمریکاییها برای حضور در این جشنواره و عجیب از این جهت ایالات متحده که همواره سینمایش به عنوان مهد سیاستهای استکبار جهانی قلمداد می شده و به همین جهت جشنواره های وطنی روی خوش به آن نشان نمی دادند حالا در صدر آمار متقاضیان جشنواره ای قرار گرفته که همواره به سیاستهای ضداستکباری اش شناخته می شده است.

بعد از آمریکا، این هند است که با 128 اثر متقاضی حضور در جشنواره مقاومت شده است؛ آیا این هم هندی است که به واسطه بالیوود و سینمای پر رقص و آوازش شناخته می شود؟

آلمان، ترکیه و انگلستان سه کشور دیگری هستند که در صدر متقاضیان جای گرفته اند.

در قعر جدول متقاضیان هم کشورهایی مانند زامبیا، السالوادور، مونته نگرو و رواندا را می بینیم که هرچند درباره صنعت سینمای شان چیزی نشنیده ایم اما با یک اثر متقاضی حضور در جشنواره مقاومت شده اند.

آمار متقاضیان جشنواره براساس کشورها به صورت زیر است:

آمریکا با 149 اثر، هند/128، آلمان/50، ترکیه/69، انگلستان/56، ایتالیا/53، فرانسه/55، کانادا/46، عراق/14، مصر/17، اسپانیا/53، بلژیک/16، سوریه/9، روسیه/30، اندونزی/14، ایران/44، برزیل/31، فیلیپین/10، سوئد/8، آرژانتین/15، کره جنوبی/18، پرتغال/15، افغانستان/8، یونان/18، لبنان/6، مکزیک/15، صربستان/10، فلسطین/8، بنگلادش/19، اسلووانی/7، اکراین/10، سوئیس/9، مراکش/7، هلند/6، لهستان/15، آلبانی/3، بلغارستان/4، چین/10، مالزی/5، آنگولا/3، اردن/4، ارمنستان/2، اتریش/8، استرالیا/6، شیلی/3، الجزایر/3، فنلاند/5، کرواسی/4، ایرلند/4، قزاقستان/5، سریلانکا/4، پرو/3، پورتوریکو/1، رومانی/8، تایوان/5، چین تایپه/2، امارات متحده عربی/4، بوسنی و هرزگوین/5، بلاروس/2، قبرس/2، جمهوری چک/5، استونی/2، هنگ کنگ/6، میانمار/1، نیجریه/2، نروژ/6، نپال/1، پاناما/1، پاکستان/7، کلمبیا/6، آفریقای جنوبی/5، گرجستان/4، ونزوئلا/4، کوزوو/3، برونئی(دارالسلام)/1، ساحل عاج/1، اتیوپی/1، کنیا/1، لوگزامبورک/1، مالی/1، نیوزلند/1، ژاپن/3، عربستان سعودی/2، بورکینافاسو/2، صحرای غربی/2، تونس/2، مجارستان/2، سنگاپور/2، غنا/2، مقدونیه/2، پاراگوئه/2، تایلند/2، اوگاندا/2، دانمارک/1، لتونی/1، مونته نگرو/1، اسلواکی/1، نیکاراگوئه/1، رواندا/1، السالوادور/1، زامبیا/1.

برگزاری مسابقه بین الملل در دو بخش مستند و داستانی

مسابقه بین‌الملل جشنواره فیلم مقاومت در دو بخش فیلم‌های سینمایی و مستند برگزار می‌شود که فراخوان آن با موضوعات پانزده گانه منتشر شد و مقابله با تبعیض نژادی و خشونت پلیس آمریکا با رنگین پوستان، مبارزه اهل سنت، مسیحیان با جنایات داعش و بوکو حرام و دیگر گروه های تکفیری، نقش خاندان آل سعود در تفرقه افکنی، حمایت تروریسم و کشتار مردم بی گناه یمن، افشای فاجعه منا از جمله موضوعات این بخش است.

همچنین، در بخش جنبی جایزه ویژه عماد مغنیه به فیلم­هایی که به موضوع مدافعان حرم می­پردازند اهداء می­شود.

قابل ذکر است، امسال چهارمین دوره‌ای است که جشنواره فیلم مقاومت در بعد بین‌‌المللی برگزار میشود، که می‌توان طراحی موضوعات بین‌المللی و پیش‌بینی تنوع و تعدد مضامین در ساختار محتوایی و رویکردهای جشنواره را از عوامل استقبال سینماگران خارجی برای حضور در این بخش عنوان کرد.

چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت به همت بنیاد فرهنگی روایت و انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس امسال همزمان با هفته گرامیداشت دفاع مقدس برگزار می‌شود.




اجرای تئاتر “پایتخت” در کانادا و آمریکا به تهیه‌کنندگی مجری “طپش”؟+واکنش الهام غفوری و محسن تنابنده به این خبر

سینماژورنال: ساعاتی پیش خبری در فضای مجازی پیچید با محوریت اجرای تئاتر “پایتخت” در آمریکا و کانادا.

به گزارش سینماژورنال البته که اصل خبر چندان عجیب نبود بخصوص که چندی قبل الهام غفوری تهیه کننده “پایتخت” هم از اجرای تئاتر “پایتخت” به همت محسن تنابنده خبر داده بود.(اینجا را بخوانید)

با این حال نکته عجیب درباره این خبر که اول بار از سوی “سینما” منتشر شد آن بود که نام رضا داوری و علیرضا امیرقاسمی به عنوان برگزارکنندگان آمده بود!

علیرضا امیرقاسمی سالهاست که در لس‌آنجلس زندگی می‌کند و در سالهای اخیر بیش از هر چیز به واسطه مدیریت شبکه ماهواره ای “طپش” و مجری گری در همین شبکه شناخته می‌شود.

امیرقاسمی البته سالهاست به کنسرت‌گزاری برای خوانندگان لس‌آنجلسی هم مشغول است اما اینکه او برگزارکننده تئاتری برآمده از سریالی محصول رسانه ملی باشد به شدت عجیب است.

رایت “پایتخت” در اختیار رسانه ملی است و حتی برای ساخت نسخه سینمایی آن هم مدیران رسانه ملی بعد از کلی شرط و شروط مجوز دادند حالا اجرای تئاتر “پایتخت” با همکاری امیرقاسمی در کانادا و آمریکا چقدر می تواند صحت داشته باشد.

غفوری: تنابنده است که باید پاسخگو باشد

الهام غفوری تهیه کننده “پایتخت” با بیان اینکه در جریان ماجرا نیست به سینماژورنال گفت: البته که رایت “پایتخت” برای تلویزیون است و به محسن تنابنده یا شخص دیگری واگذار نشده و من هم درباره این تئاتر فقط اخباری شنیده ام.

وی در پاسخ به این پرسش که چطور می شود او تهیه کننده این سری باشد و از ماجرای اجرای تئاتر آن باخبر نباشد بیان داشت: چون اجرای تئاتر مربوط به خارج از کشور است من در جریان ماوقع نیستم و این محسن تنابنده است که باید پاسخگو باشد.

تنابنده: البته که اهل تکدیب نیستم اما…

محسن تنابنده که گویا منطبق با آنچه غفوری گفته لیدر اجرای تئاتر “پایتخت” است هم علاقه ای به پاسخگویی نشان نداد. تنابنده در پاسخ به این پرسش سینماژورنال که حضور امیرقاسمی به عنوان برگزارکننده را تکذیب می کنید یا تأیید بیان داشت: من البته که اهل تکذیب نیستم اما این ماجرا را تأیید هم نمی کنم.

وی با بیان اینکه این روزها برای فیلمبرداری “علی البدل” به همدان آمده و سرش شلوغ است از پاسخگویی به قضیه طفره رفت.

حال باید منتظر ماند و دید منطبق با خبری که منتشر شده آیا تئاتر “پایتخت” در سپتامبر(شهریورماه) به کانادا و آمریکا خواهد رفت؟ و در صورت اجرا آیا این امیرقاسمی خواهد بود که برگزاری تئاتر را برعهده خواهد داشت؟




کيارستمي در سرزمين فيدل كاسترو از روابط تهران واشنگتن مي گويد

سینماژورنال: عباس کیارستمی که این‌روزها در کوبا به سر می‌برد، گفته است محدودیت‌ها به او کمک کرده. کارگاه فیلم‌سازی عباس کیارستمی در کوبا از روز سه‌شنبه، ششم بهمن، در مدرسه فیلم‌سازی و تلویزیون هاوانا برپا شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” این کارگاه به مدت ١٠ روز ادامه خواهد داشت. یک روز پیش از شروع این کارگاه، این کارگردان ایرانی جایزه توماس گوتیرز را که جایزه اتحادیه ملی نویسندگان و هنرمندان کوباست، دریافت کرد. او درحالی این کارگاه را در هاوانا برگزار کرده است که تاکنون دیگر فیلم‌سازان شناخته‌‌شده‌ای مانند فرانسیس کاپولا، جرج لوکاس و اسپایک لی نیز کارگاه فیلم‌سازی در این مدرسه برگزار کرده‌اند.


خبرگزاری اسپانیایی EFE در گزارشی که به مناسبت برگزاری این کارگاه منتشر کرده، آورده است در این کارگاه ٤٥ نفر از ٢٥ کشور دنیا تحت راهنمایی «شاعر سینما» قرار می‌گیرند. این خبرگزاری بیان کرده است تصویرهای کیارستمی متأثر از مطالعات او از شعر فارسی است و تأکید او در این کارگاه، بر رابطه میان خلق‌کردن و کمبود منابع است.


در ادامه این گزارش به نقل از کیارستمی بیان شده است: «محدودیت‌ها شخصا به من کمک کرد» و در بخش دیگری آمده این فیلم‌ساز ایرانی، کیفیت فارغ‌التحصیلان مدرسه فیلم‌سازی و تلویزیون هاوانا را مورد ستایش قرار داده است.

سینما را نمی‌توان آموزش داد
این خبرگزاری اسپانیایی نوشته کیارستمی تأکید کرده است نقش آموزگاران، ابلاغ‌کردن دانش به دانش‌آموزان نیست و درادامه، به نقل از او، افزوده: «سینما را نمی‌توان آموزش داد همچون دیگر هنرها. آموزش هنر نتیجه حس کنجکاوی یا کنکاش است. همه آنچه در کارگاه انجام می‌دهیم، این است که دانش‌آموزان را هدایت کنیم تا جواب سؤال‌هایشان را پیدا کنند».

گرم‌شدن روابط میان آمریکا با ایران و کوبا

همچنین از او درباره گرم‌شدن روابط میان آمریکا با ایران و کوبا سؤال شده که او چنین پاسخ داده است: «این فرایند هنوز بسیار تازه است و برای تحلیل و پیش از اینکه آنها به صحنه نمایش بزرگ‌تری بیایند، به زمان نیاز است». این کارگردان ٧٥ساله بیان کرده است به سمت فیلم‌های کوتاه تجربی که در زمان جوانی و طی دهه ٧٠ میلادی می‌ساخته، بازگشته و خطاب به هنرجویان شرکت‌کننده در این کارگاه گفته است: «اگر من به شما آموزش فیلم‌سازی دهم، شما خودتان را به تکرار آنچه من انجام می‌دهم، محدود می‌کنید. پس هویت شما چه می‌شود؟».

کیارستمی یک نقطه مرجع برای بسیاری از ماست
در بخش دیگری از این گزارش، پابلو لوزانو که از جمهوری دومینیکن در این کارگاه شرکت کرده، چنین گفته است: «کیارستمی یک نقطه مرجع برای بسیاری از ماست. او یک شاعر سینماست. این کارگاه، ما را به مسیری می‌برد که ما با روایت صوتی و تصویری روبه‌رو می‌شویم».

به آمریکای مرکزی سفر کرده
کیارستمی درحالی این روزها به آمریکای مرکزی سفر کرده است که در هفته‌های گذشته نیز سفرهایی به ترکیه و کانادا داشت تا در مراسم افتتاح نمایشگاه‌های عکس خود شرکت کند. نمایشگاهی از عکس‌های دیده‌نشده یا کمتردیده‌شده او دی‌ماه سال جاری در شهر آنکارای ترکیه به نمایش درآمد.

شهریور سال جاری هم با حضور در تورنتو در کشور کانادا، نمایشگاه عکس‌های خود را با عنوان «درهای بی‌کلید» در موزه آقاخان افتتاح کرد. او همچنین از یازدهم دی، جدیدترین آثارش را در گالری «بوم» تهران به تماشا گذاشت؛ همان گالری‌ای که چهارم اسفند ٩١ با مجموعه «سفیدبرفی» این هنرمند افتتاح شد.

چهار فصل

«چهار فصل»، منتخبی از ٣٠ سال عکاسی این هنرمند است که تا ٢٧ اسفند روی دیوارهای گالری بوم می‌ماند. در این نمایشگاه ٢٩ اثر در ابعاد بسیار بزرگ و یک ویدئوآرت ارائه شده که شش مجموعه عکس کیارستمی را دربر می‌گیرد. تا پیش از این، نمایشگاه‌های عکس کیارستمی در ایتالیا، انگلستان، ژاپن، آلمان، چین، موزه هنرهای معاصر تهران و… برپا شده است. کیارستمی سال ٩٢ هم میهمان موزه «ویس بادن» آلمان شده بود. سال گذشته هم در نمایشگاه «نوسنت‌گرایی در هنر معاصر ایران» عکس‌هایی از مجموعه «درهای بی‌کلید» کیارستمی به همراه عکس‌های دوران قاجار بهمن جلالی، آینه‌ها و چلچراغ‌های جمشید بایرامی و عکس‌های سروش میلانی‌زاده از مجموعه «رنسانس بیرون قاب» مورد توجه علاقه‌مندان قرار گرفت.




پخش سرود ملی روسیه روی آنتن زنده سیما دو هفته بعد از سانسور سرود ملی آمریکا

سینماژورنال: در حالی که در مسابقات قبلی تیم ملی والیبال ایران در لیگ جهانی و صف آرایی در برابر ایالات متحده سرود ملی این کشور به هنگام پخش زنده مسابقات از رسانه ملی پخش نشده بود اما جمعه شب اتفاق دیگری روی داد.

به گزارش سینماژورنال در ابتدای بازی ایران و روسیه در حالی که همگان متتظر بودند سرود ملی روسیه هم سانسور شود اما رسانه ملی سرود ملی روسیه را با تصاویری از بازیکنان و تماشاگران روسی در حال همخوانی روی آنتن فرستاد.

این اتفاق سب ساز آن شد که بسیاری از مخاطبان در شبکه های اجتماعی این اقدام رسانه ملی را ناشی از مناسبات سیاسی بدانند که در همه این سالها میان ایران و این کشور وجود داشته است.

اینکه پیشتر سرود ملی لهستان هم روی آنتن رفته بود بیش از پیش این ظن را قوی میکند که هرچند عموما در کلام هم که شده این حفظ منافع ملی بجای چرخش به سمت شرق یا غرب بوده که ارجحیت داشته اما پخش سرود ملی یک کشور و ممنوعیت پخش سرود کشوری دیگر از رسانه ملی نشان دهنده آن است که در عمل اتفاقات دیگری باید رقم بخورد.