1

بعد از درجه‌بندی ۱۲+ برای کمدی «پا تو کفش من نکن»⇐فیلم «پریناز»معتمدآریا هم با درجه‌بندی ۱۶+ اکران می‌شود+عکس و توضیحات کارگردان درباره این درجه‌بندی

سینماروزان: هرچند برخی رسانه های افراطی کم‌خبر از همه جا از جاانداختن درجه بندی سنی در سینمای ایران می‌گویند اما واقعیت اینجاست که فارغ از سابقه درجه‌بندی در سینمای قبل از انقلاب و مثلا اکران «دشنه»فریدون گله با درجه +18 ، در سینمای بعد از انقلاب هم درجه بندی از سالها پیشتر و دولت اول اصلاحات در سینمای ایران وجود داشته است. آن زمان فیلم «مصائب شیرین»علیرضا داوودنژاد درجه 18+ گرفت و بعدتر در دولت دوم اصلاحات فیلم «خوابگاه دختران» با درجه بندی سنی 16+ اکران شد.

در دولت اول احمدی نژاد «پارک وی» با درجه 16+ و در دولت دوم احمدی نژاد هم فیلمی مثل «آتشکار» را داشتیم که با درجه 16+ اکران شد و فیلمی مانند «آل» با درجه بندی 18+ روی پرده رفت.

در سالهای اخیر نیز درجه بندی سنی فیلمها در سینمای ایران وجود داشته و مثلا فیلمی مثل «من» را داشتیم که درجه بندی 15+ گرفت یا فیلمهایی مانند «لانتوری» و «استراحت مطلق» که درجه 16+ گرفتند یا کمدی «در وقت معلوم» که درجه 12+ گرفت.

امسال اما داستان درجه بندی در سینما با انتشار خبر درجه بندی کمدی «پا تو کفش من نکن» آغاز شد؛ این کمدی پویافیلم ابتدا بنا بود با درجه 18+ اکران شود اما بعد از حذفیاتی در شب اکران درجه 12+ به آن تعلق گرفت و با همین درجه بندی روی پرده است. واکنش حسین فرحبخش کارگردان فیلم به این درجه بندی هم کاملا منفی بود چون به اعتقاد فرحبخش از مخاطب 2 تا 90 ساله می تواند فیلم را ببیند!

تازه ترین درجه بندی فیلمها به «پریناز» اثر رفع توقیف شده بهرام بهرامیان با بازی فاطمه معتمدآریا و طناط طباطبایی تعلق دارد. در اعلانهای منتشر شده از این فیلم درجه بندی 16+ است که بر روی آن به چشم می خورد.

بهرامیان که هفت سال بعد از تولید و آن هم به شرط اکران در گروه هنروتجربه توانسته پروانه نمایش «پریناز» را بگیرد درباره این درجه بندی به سینماروزان گفت: بعد از آن که بنا شد به قید اکران در هنروتجربه پروانه را دهند ابتدا گفتند نمایش فیلم برای زیر 17 سال توصیه نشود و روی پوستر 18+ بیاید اما در نهایت با تعامل میان تهیه کننده و اداره نظارت تصمیم بر آن شد که فیلم با قید 16+ اکران شود.

بهرام بهرامیان که فیلم دومش «آل» هم با درجه بندی سنی اکران شده بود در پاسخ به این پرسش که آیا این درجه بندی برای نمایش «پریناز» را قبول دارد اظهار داشت: واقعیت این است که چه زمان تولید و چه زمانی که سالها رایزنی کردیم تا به اکران برسیم همواره فکر میکردم مخاطب این فیلم مخاطب عام است و نیازی به این نمی دیدم که زیربار درجه بندی بروم و الان هم فکر میکنم فیلم می تواند هم مورد توجه یک نوجوان زیر 16 سال قرار گیرد و هم مطلوب یک مخاطب میانسال باشد. «آل» هم اگر درجه بندی شد به خاطر ژانرش بود که در حیطه سینمای هارور یا دلهره آور جای می گرفت بود.

این کارگردان درباره زمان قطعی اکران هم به سینماروزان بیان داشت: هنروتجربه بنا بود فیلم را از نیمه مردادماه اکران کند اما گویا کمی تأخیر در اکران به وجود آمده و فیلم در نهایت از ابتدای شهریور ماه روی پرده خواهد رفت.

اعلان 16+ برای «پریناز»
اعلان 16+ برای «پریناز»

 




پاره‌ای از اظهارات محسن امیریوسفی که «آتشکار»ش در دولت قبل اکران شد و «آشغالهای…»ش در دولت فعلی، توقیف⇐در دولت اعتدال، درِ سینما بر همان پاشنه دولت قبلی چرخیده است!/چهار سال امیدم به اندکی تدبیر بود ولی اشتباه بود/تنها پاسخی که از مدیران گرفتم، خانه‌نشین‌کردنم بود!/باید همان سال ۹۲ فیلمم را به جشنواره‌های خارجی می‌دادم

سینماروزان: محسن امیریوسفی کارگردانی که در دولت دهم بعد از مدتها توانست فیلم توقیفی «آتشکار»ش را هم در جشنواره فجر به نمایش درآورد و هم آن را اکران عمومی کند در دولت یازدهم نه توانست آخرین ساخته اش «آشغالهای دوست داشتنی» را در جشنواره به نمایش درآورد و نه توانست پروانه نمایش آن را برای اکران عمومی بگیرد.

به گزارش سینماروزان این کم لطفی به فیلمسازی که مدام به دولت دهم نقدهای اساسی وارد می کرد مطمئنا اسباب دلخوری را موجب می شود تا جایی که او در تازه ترین گفتگویش که با «شرق» و در فاصله ای اندک تا انتخابات 96 انجام شده بالاخره مدیران سینمایی دولت یازدهم را هم نقد کرده است.

متن کامل گفتگوی محسن امیریوسفی را با این توضیح بخوانید که ای کاش سینماگران ما قبل از تبلیغ برای کاندیدایی خاص در انتخابات قدری در اندیشه های فرهنگی این کاندیداها هم تأمل کنند تا دقیقا توسط همان کاندیدایی مهجور واقع نشوند که سنگش را به سینه زده اند:

‌ بسیاری از اهالی رسانه و منتقدان در جشنواره، تقاضای نمایش «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را داشتند که متأسفانه اتفاق نیفتاد و ظاهرا مشکل نمایش این فیلم همچنان ادامه دارد، در این مدت واکنشی از جانب مدیران دولتی نسبت به فیلم داشتید. 
هیچ جوابی نگرفتم! ولی از همه صد منتقد و خبرنگار تشکر مي‌كنم و به‌خاطر اینکه هیچ جوابی از دبیر جشنواره نگرفتند، از همه آنها عذرخواهی می‌کنم، بالاخره روزی «آشغال‌های دوست‌داشتنی» به نمایش درمی‌آید.
‌ این چهارمین‌باری بود که فیلمتان را در جشنواره ثبت‌نام کردید. چرا آن را رسانه‌ای نکردید و تابه‌‌حال درباره اتفاقاتی که در این چند سال افتاده حرفی نزده‌اید؟ 
در این سال‌ها می‌خواستم در سکوت و باآرامش در پی احقاق حق فیلمم باشم، ولی به قول یکی از مدیران قبلی جشنواره، امسال هیئت محترم انتخاب بالاخره ننگ نپذیرفتن «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را پذیرفت و آن را به نام خودش ثبت کرد! این فیلم کاملا قانونی ساخته شده و نزدیک چهارسال است که امید به اندکی تدبیر و اعتدال دارم، ولی اشتباه بود! تابه‌حال در دولت اعتدال، درِ سینما بر همان پاشنه دولت قبلی چرخیده است!
چهارسال است که می‌گویم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» فیلمی در جهت گفت‌وگو، وحدت ملی و پرهیز از فضای دوقطبی در جامعه است؛ چیزی که نیاز امروز جامعه ماست، ولی تنها پاسخی که از مدیران گرفتم، خانه‌نشین‌کردنم بود! آن‌هم در بهترین سال‌های زندگی کاری‌ام.  شاید همان سال ٩٢ وقتی اجازه ندادند هیئت انتخاب جشنواره، این فیلم را ببیند، باید آن را به جشنواره‌های خارجی می‌دادم تا حداقل زحمات گروهی از بهترین عوامل سینمای ایران دیده می‌شد، هنوز نمی‌خواهم قبول کنم که اشتباه کرده‌ام!
‌ امسال فیلم‌اولی‌ها حضور پررنگی در جشنواره داشتند و آثارشان در کنار سایر بخش‌ها دیده شد، آثار فیلم‌اولی‌ها را چطور دیدید؟ 
در این شرایط تنها امید سینمای ایران فیلم‌اولی‌ها هستند که باوجود همه مشکلات، فیلم‌های بسیار خوبی ساختند، فیلم‌های اول چون عمدتا ریشه در جریان فیلم کوتاه دارند، از پشتوانه‌ غنی تکنیکی و محتوایی برخوردارند که امید به احیای سینمای ایران را بالا می‌برد.
‌ انتقاداتی نسبت به انتخاب فیلم‌ها، سطح کیفی آثار و درنهایت داوری‌ها شد که بسیاری از این حواشی همچنان ادامه دارد، امسال نام بسیاری از دیگر فیلم‌سازان جریان‌ساز سینمای ایران هم از حضور در جشنواره حذف شد، به نظر شما تا چه حد برخی از این انتقادها به عملکرد هیئت انتخاب و داوری وارد است؟ 
همه داوران از چهره‌های شناخته‌شده و معتبر سینمای ایران بودند و چون همه فیلم‌ها را ندیدم، ترجیح می‌دهم نظری ندهم، ولی حجم اعتراضاتی که امسال به مدیریت و داوری جشنواره شد، نام جشنواره سی‌وپنجم را ماندگار کرد. ولی درباره هیئت انتخاب، نپذیرفتن فیلم «کاناپه» آقای عیاری که غیر از داستان ساده و انسانی‌اش، منحصربه‌فردترین تجربه سینمای ایران در چهره‌پردازی بازیگران زن را نشان می‌داد، اوج محافظه‌کاری و بی‌مهری بود. کاناپه باعث تحول سینمای ایران در ارتباط هرچه‌بهتر و واقعی‌تر با فیلم‌های ایرانی می‌شود.  من دو فیلم «لِرد» آقای رسولف و «هجوم» آقای مکری و چند فیلم دیگر را هم ندیده‌ام، ولی مطمئنم کیفیت این فیلم‌ها کمتر از اکثر فیلم‌های جشنواره امسال نبود و حضورشان جشنواره را گرم‌تر و جذاب‌تر می‌کرد.
 ‌ بسیاری معتقدند ضعیف‌ترین جشنواره سال‌های اخیر را پشت‌سر گذاشتیم، نظر شما چیست؟ 
از نظر مدیریتی تا حدی موافقم، هرچند امسال تعدادی فیلم خوب هم در جشنواره بود.
‌ به‌زعم برخی، محتوای بسیاری از فیلم‌های امسال جشنواره تلخ بود، نظر شما هم همین است؟ 
این تلخی در جامعه امروز ایران و نهایتا در سینمای ما هم هست. این تلخی حاصل روحیه مردم و سینمایی است که خیلی وقت‌ها پاسخ امیدواری‌اش را نمی‌گیرد.




وزیر نفت در برابر علی ضیاء بیان کرد⇐دو تا از بچه هایم ایران نیستند و برای ادامه تحصیل به خارج رفته اند/داماد من خارج از کشور کار میکند/بعضی ها فکر می کنند ما زندگی مرفه روبراهی داریم/یکی از من پرسید آقا راننده ات کو، گفتم من خودم مسافرکشی می کنم!/هفته ای نیست که اشکم درنیاید!/ درباره آسیب های اجتماعی، غصه ام می شود و اشکم در می آید!/آخرین بار که به سینما رفتم «آتشکار» را دیدم!/فیلمهای حمید فرخ نژاد و پرویز پرستویی نکات ارزشمندی دارند/موسیقی کردی را دوست دارم!/ رقص در موسیقی کردی چون مردها میرقصند مشکلی ندارد!

سینماروزان: بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت با حضور در برنامه “فرمول یک” و گفتگو با سیدعلی ضیا از زندگی شخصی، تماشای تلویزیون، احساساتی بودن، قدرت، سیاست و سینما سخن گفت.

به گزارش سینماروزان زنگنه در پاسخ به اینکه درست است که به ریاضی، فلسفه و تاریخ علاقه دارید؟ گفت: بله. من مهندسم. ریاضی چیزی است که سر آن نمی شود جدل کرد. منطق اساسی زندگی بشری بر پایه ریاضیات است. فلسفه هم نگاهی به هستی علت های پدیده ها است یکی هستی شناسی دارد و کسی هم در بخش کوچک تر که عملیاتی می شود و ریاضی است کار می کند. از وقتی دانشجو بودم ریاضی دوست داشتم. ذهن من ذهن برنامه ریزی و ریاضی است. اگر به من بگویند خیلی، می گویم یعنی چقدر؟ عدد بگویید.
زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهور بودند، همراه ایشان به شهری رفتیم. سوال شد که این شهر چقدر جمعیت دارد؟ گفتند خیلی! گفتیم یعنی یک میلیون نفر!؟ گفتند نه 12 هزار نفر!
ذهن من ریاضی مهندسی است. با آنچه از مهندسی و دانشکده فنی یاد گرفتم تلاش می کنم برای همه چیز استدلال دقیق منطقی داشته باشم و فرآیندها و تسلسل منطقی را بسیار رعایت کنیم.
زنگنه در این باره که درست است تند غذا می خورید و معده درد دارید، بیان کرد: بله، معده ام کمی مشکل دارد اما شاید عادت کرده ام. زندگی در این دور کاری که من داشته ام با استرس بوده است و ناگزیر از این اتفاقم.
اهل چه خبر و دیگر چه خبر گفتن نیستم
می گویند با برخی افراد همکاری 10ساله دارید اما 10 دقیقه هم غیرکاری با آنها حرف نزده اید؟ پاسخ زنگنه به این سوال این بود: غیرکاری هم صحبت می کنم اما اهل گپ زدن نیستم، جوانی ام هم اینطور نبودم. در دانشگاه هم درباره انقلاب و مبارزه حرف بزنم، اینطور نبود که درباره آب و هوا صحبت کنم. اهل این کارها نیستم.
دو تن از بچه هایم ایران نیستند/دامادم خارج است
وی درباره فرزندانش توضیح داد: چهار فرزند دارم. دخترم دکترای مهندسی مخزن دارد، پسرم دارای دکترای حقوق است، پسر دیگر در رشته خودم در دانشکده فنی درس می خواند و دیگر دخترم هم کلاس دهم است. دو تا از بچه هایم ایران نیستند و برای ادامه تحصیل رفته اند. داماد من خارج از کشور کار میکند و هنوز نیامده است و برای تحصیل رفته است.
توحید و اخلاق مهم است
زنگنه درباره این سوال که شما به عنوان کسی که قرآن زیاد می خوانید، سوره مورد علاقه تان کدام است، تصریح کرد: قرآن به من آرامش می دهد. مرتب سعی می کنم بخوانم. مهم ترین چیزی که از قرآن گرفتم توحید است. اصلی ترین مکتبی که داریم توحید است و اخلاق. روابط اخلاقی و انسانی بسیار مهم است. از پیامبر نقل می شود که حتی به حیوانات دروغ نگویید. این یعنی چه؟
بعد هم شریعت است؛ حلال و حرام و احکام. واجبات برای این است که اخلاق و توحید را صیانت می کند. دعوای همه انبیا بر سر توحید بوده است. اینکه بندگان خدا را جای خدا نگذارید. عبادت چیزهای دیگری که دنیا و آخرتتان را خراب می کند نکنید. خدا را بپرستید تا آزاد باشید. بنده سنگ و گل و آهن نباشید.
وی ادامه داد: امسال خدمت آیت الله جوادی آملی رسیدم و ایشان توضیح دادند روزی پیامبر اکرم از محلی عبور می کردند که دیدند فردی دامنش را گرفته و وانمود می کند علوفه در لباسش پنهان کرده و حیوانش را صدا می کند. پیامبر به او گفت تو که علوفه ای نداری، دروغ نگو. یعنی حیوانات را هم نباید فریب دهید.
امان از پیامکهای تبلیغاتی
وزیر نفت در بخش دیگری از این گفتگو بیان کرد: پیامکهای تبلیغاتی زیادی برایم می آید! نصف روز مربوط به کشت مو است و نصف دیگر روز درباره لیزر موهای زائد! کلی پول بدهیم مو بکاریم، بعد هم لیزرشان کنیم!
وی اولین اتفاق مهم زندگی اش را تولدش معرفی و بیان کرد: در یک سالگی یادم است برایم تولد گرفتند. هر سال این سنت بود و مرحوم پدرم همیشه هدیه می دادند. اینکه کیک باشد نه اما تا موقعی که زنده بودند تولد مرا فراموش نمی کردند. خوشحال می شوم برایم تولد بگیرند.
وی در پاسخ به اینکه چه زمانی معنای قدرت را احساس کردید، توضیح داد: هیچ وقت احساس نکردم. اینطوری نبود که از قدرت لذت ببرم.
سیاستمدار نیستم
زنگنه این پرسش ضیاء که چه روزی بود که متوجه شدید سیاستمدار شده اید، به این شکل پاسخ داد: خودم را سیاستمدار نمی دانم. من یک مدیر توسعه ای ارشد هستم. هیچوقت در عمرم احساس نکردم سیاستمدار حرفه ای هستم. سیاستمدار باید خیلی از ارزشها را کنار بگذارد اما من هیچوقت اهل این چیزها نبوده ام. سعی نمی کنم سیاستمدار حرفه ای باشم و به قدرت نچسبیده ام. فقط می خواهم به کشورم خدمت کنم و چیزی برایم مهم تر از سربلندی ایران نیست. باید چالش ها را بپذیریم و ناملایمات را تحمل کنیم، هرچه بی شتر می گذرد، سخت تر می شود. اوایل انقلاب همه آماتور بودند اما اکنون نه.
داخلمان خودمان را می کشد، بیرونمان دیگران را!
وی در این باره که مهم ترین فرق زندگی تان با دیگران چیست، گفت: بعضی ها فکر می کنند ما زندگی مرفه روبراهی داریم. من زمانی که وزیر نبودم یک پژو 405 قراضه داشتم. در یک خیابان که داشتم ماشین را پارک کردم، یکی آمد بوق زد و گفت شما باید بنز سوار باشید، من هم گفتم موفق باشید! به قول معروف داخلمان خودمان را می کشد، بیرونمان دیگران را! جای دیگر کسی از من پرسید آقا راننده ات کو، گفتم من خودم مسافرکشی می کنم، راننده ام کجاست!
زنگنه تصریح کرد: اگر به عنوان یک مهندس مثل همشاگردی هایم کار می کردم، شاید زندگی متفاوتی داشتم. اما اکنون اینطور نیست که زندگی مرفه مثل میلیاردها داشته باشم. حقوق دولتی می گیرم منبع درآمد دیگری هم ندارم. شبانه روز باید کار کنم. وزیر نباشم هم باید شبانه روز کار کنم چون اگر بیکار باشم مریض می شوم.
وزیر نفت درباره نقش پدری و همسری گفت: خانواده یک مجموعه است و باید همه اعضایش حضور داشته باشند، اما من نمی رسم وظایف خودم را به عنوان یک پدر و همسر انجام دهم و این خیلی بد است. سعی می کنم اگر خواستند سینما بروند من هم خودم را همراه کنم. البته آنها اصلا روی من حساب نمی کنند و پیش فرضشان این است که من کار دارم. ولی خودم خوشم می آید کنارشان باشم و لذت بخش ترین زمانم وقتی است که کنارشان باشم.
وی در این باره که آیا سیاستمدارها باهوش تر از مردم هستند، گفت: همه شان باهوش تر نیستند.
طولانی ترین مکالمه تلفنی تان چقدر بود؟
من فقط می گویم سلام علیکم احوالتان چطور است و می روم سراغ اصل مطلب. نمی گویم چه خبر و دیگر چه خبر!؟ البته بوده که نیم ساعت 25 دقیقه صحبت کاری داشته ام. من روی موضوع تمرکز می کنم و فکر میکنم مکالمه هایی که قرار است طولانی باشد، بهتر است چشم توی چشم باشد چون اثر می گذارد.
سکوت پرمعنای سیاستمدارها
زنگنه در این باره که آیا لبخند سیاستمدارها معنا دارد، بیان کرد: حتما دارد. سکوتشان هم معنا دارد. البته همانطور که گفتم من سیاستمدار نیستم، چون افراد با دیدنم مکنونات قلبی مرا می فهمند اما احساسات سیاستمدار نباید قابل پیش بینی و تشخیص باشد.
درست است که زیاد و زود عصبانی می شوند؟ بلندترین فریاد را سر چه کسی کشیدید؟ زنگنه در پاسخ به این سوال ضیاء گفت: من فریاد نمی زنم ولی عصبانی می شوم. راست می گویند این ضعف من است. خیلی حرص و جوش می خورم و مدام به من می گویند ممکن است سکته کنی، حرص نخور. اما جرص و جوش من برای کارم است. به ویژه درباره کسی که تخلف می کند و اصرار بر تخلف دارد. من در مقابل عدم سلامت مالی و اخلاقی هیچ گذشتی ندارم.
وی درباره شدیدترین پشیمانی اش توضیح داد: گاهی انتصاب هایی داشتم که بعدها احساس کردم اشتباه بوده است. اگر آدمی اشتباه کرد نباید او را هو کنیم. اگر کسی اشتباه کرد و سمت درست کردن آن رفت، او را بپذیریم. اما بعضی آنقدر روی اشتباهشان اصرار می کنند که مشکلات زیادی درست می شود.
سعی میکنم کسی اشکهایم را نبیند
ضیا این سوال را مطرح کرد که آیا گریه هم می کنید و زنگنه گفت: من خیلی اشکم درمی آید. گرچه بعضی وقت ها سعی می کنم کسی نبیند. هفته ای نیست که اشکم درنیاید. به خاطر چیزهای مختلف که به منتقل می شود، مثلا می بینم افرادی مریض می شوند و کاری از دستم برنمی آید یا درباره آسیب های اجتماعی، غصه ام می شود و اشکم در می آید. البته مردم فکر میکنند نباید مسئولان گریه کنند و بد است.
وی درباره تاثیرات پدرش گفت: پدرم روی من تاثیر داشت. آدمی بود که با عملش راستگویی و درستکاری را به من یاد داد. هیچوقت مستقیم چیزی را نگفت. بلکه سالم و پرکار و صحیح العمل بود و درستکاری و راستگویی را با عمل به ما نشان داد. او یک قران مال حرام سر سفره مان نگذاشت. ما ثروتمند نبودیم، متوسط بودیم. او از لقمه دهانش می زد برای ما که تحصیل کنیم. حداکثر فداکاری پدر و مادر برای بچه هایشان را داشت.
تلویزیون همیشه روشن است اما اخبار نمی بینم
زنگنه در پاسخ به این سوال که آیا تلویزیون تماشا می کنید، اظهار کرد: یکی از مشکلاتم این است که تلویزیونم همیشه روشن است اما به من می گویند شما نگاه نمی کنید. در حالی که من تلویزیون نگاه می کنم. البته اخبار نمی بینم بلکه مستند می بینم و فیلم سینمایی. سریالهای داخلی که همه شان درباره دختری است که می خواهد ازدواج کند و آخر هم ازدواج می کند! بیشتر شبکه های آی فیلم، نمایش، تماشا، مستند و آموزش را سعی می کنم ببینم. تلویزیون همیشه روشن است اما تقریبا کمتر وقتی است که فقط تلویزیون نگاه کنم و همزمان دارم کارهای دیگری انجام می دهم.
آخرین بار در سینما «آتشکار» را دیدم
آخرین باری که سینما رفتید کی بود؟ سوالی است که ضیاء پرسید و زنگنه تاکید کرد: آخرین بار که به سینما رفتم «آتشکار» را دیدم. فیلمهای آقای حمید فرخ نژا د و پرویز پرستویی را دوست دارم. معمولا فیلمهایشان نکات ارزشمندی دارند.
علاقه به موسیقی کردی
وزیر نفت درباره موسیقی اظهار کرد: موسیقی کردی را دوست دارم. خلاف اکثر موسیقی های ما که غمگین هستند، موسیقی کردی شاد است. شاد و ریتمیک است. اتفاقا یک بار آقای رییس جمهور از من در این باره پرسید و من  هم گفتم رقص در موسیقی کردی چون مردها میرقصند مشکلی ندارد!
زنگنه درباره بامزه ترین اتفاق اوپک گفت: کار ما بیشتر تلخی دارد. اینکه فکر کنید مسئولیت 80 میلیون ایرانی و عزت و اقتدار آنها با شما است خیلی دشوار است.
ضیا سوال کرد در کشور بنزین آلوده داریم؟ از کرج سوال کرده اند که بنزین ما چرا سالم نیست؟ زنگنه پاسخ داد: ما اصلا بنزین آلوده نداریم. ولی نتوانسته ایم در همه شهرهای کشور بنزین یورو ۴ را توزیع کنیم. شهرهایی مثل تهران، مشهد، شیراز و تبریز یورو 4 دارند. البته فقط بنزین ملاک نیست و با نداشتن معاینه فنی خیلی اتفاقات بدی می افتد. ماجرای بنزین یورو ۴ و 30 درصد تولید آن با آمدن ستاره خلیج فارس اصلاح می شود.

 




تکذیب ساخت کمدی “مداح” توسط کارگردان “آتشکار”

سینماروزان: اخیرا جواد نوروزبیگی اظهارنظری را مبنی بر تهیه کنندگی فیلم سینمائی “مداح” به نویسندگی و کارگردانی محسن امیریوسفی اعلام کرده بود.

به گزارش سینماروزان امیریوسفی اما با نگارش یادداشتی برای “ایسنا” این مسأله را تکذیب کرده است.

متن یادداشت امیریوسفی را بخوانید:

فیلمنامه “مداح” را سالها پیش نوشتم ولی با توجه به گذشت زمان طولانی و شرایط روحی خودم فعلاً قصد ساخت آن را ندارم، چون تمام دغدغه‌ام حل مشکل اکران “آشغالهای دوست داشتنی” است و نمی‌خواهم بیش از این وارد حاشیه‌های ناخواسته شوم.

 “آشغالهای دوست داشتنی” در بهار سال 91 بعد از یکسال و نیم بازنویسی‌های متعدد فیلمنامه پروانه ساخت گرفت و در آن زمان با مشارکت و نظارت بنیاد فارابی فیلمبرداری و تدوین شد. ولی تقاضا برای حضور در جشنواره فجر سال 92 آغاز سوء تفاهم‌ها و بی‌مهری‌ها به این فیلم وحدت بخش سینمای ایران بود تا جائیکه فیلم حتی به هیات انتخاب نشان داده نشد!

بعد از آن برای پیگیری احقاق حق فیلمم سهم بنیاد فارابی را هم خریداری کردم، در این سالها همواره تلاش داشتم اولین نمایش این فیلم در ایران باشد و به همین دلیل آن را به جشنواره های خارجی هم نفرستادم.

“آشغالهای دوست داشتنی” از زمان تقاضای پروانه ساخت تا حال، شش سال از عمر مرا گرفته و در این مدت کار دیگری انجام ندادم و همواره در سکوت خبری پیگیر دریافت پروانه نمایش آن بودم ولی بعد از این همه سال به جای دیدن حاصل زحمات عوامل صبور این فیلم بر پرده سینماها، فقط دل مُردگی و خانه نشینی نصیبم شده است.

امیدوارم بعد ازسالها انتظار هرچه زودتر مشکل اکران این فیلم حل شده و تکلیف آن مشخص شود تا مثل دیگر فیلمهای سینمای ایران مورد قضاوت مردم قرار بگیرد.




در یادداشت کارگردان “آشغالهای دوست‌داشتنی” بیان شد⇐مقصر مرگ رضا رستمی تومور مغزی بود یا آنها که چهار ماه وی را خانه‌نشین کردند؟

سینماروزان: درگذشت محمدرضا رستمی روزنامه نگار توانای حوزه فرهنگی به علت ابتلا به تومور مغزی سبب ساز آن شده که محسن امیریوسفی کارگردان آثاری همچون “آتشکار”، “خواب تلخ” و “آشغالهای دوست داشتنی” با نگارش یادداشتی در “شرق” به نوبه خود بکوشد به طرح پرسش درباره مقصر مرگ وی بپردازد.

به گزارش سینماروزان در این طرح پرسش ها امیریوسفی از یک طرف درباره تومور مغزی رضا گفته که هیپوفیز او را درنوردید و از طرف دیگر از خانه نشینی رضا به خاطر استعفا از دبیری فرهنگی یک خبرگزاری.

نتیجه گیری یادداشت امیریوسفی اما در این جهت است که به جای مقصریابی باید همبستگی میان آحاد جامعه مطبوعاتی و سینمایی بیشتر از اینها شود.

متن کامل یادداشت محسن امیریوسفی را بخوانید:

قصور پزشکی یا قصور مطبوعاتی؟

رضا رستمی عزیز رفت، به‌همین‌راحتی، آن‌هم در آستانه ٤٠سالگی؛ در اوج خلاقیت و آمادگی برای نوشتن، مدیریت‌کردن و قلم‌زدن در راهی که به آن معتقد بود. در زمانی که مطبوعات کشور بیش‌ازپیش به وجود اشخاصی صادق، باسواد و حرفه‌ای مثل رضا نیاز داشت، ولی فرشته مرگ به عادت ‌هزاران‌ساله، این دلایل را با لبخندی می‌شنود، چون از دید او وقت رفتن بوده و بس!

ولی دلیل مرگ نابهنگام رضا رستمی چه بود؟ مقصر تومور مغزی خوش‌خیمی بود که غده هیپوفیز او را دربر گرفته بود؟ یا پزشکی که جراحی خودش را با تشخیص ظاهرا نادرست عروق و نهایتا خون‌ریزی مغزی بیمار و دو جراحی اضافی و بی‌نتیجه دیگر برای جلوگیری از خون‌ریزی به پایان رساند؟

شاید هیچ‌کس به اندازه من قدر پزشکان حاذق و کاردان را نداند که چند سال پیش یکی از آن خبرگان به‌نام دکتر بابک زمانی با تشخیص درستش مرا از مرگ مغزی نجات داد و به‌همین‌دلیل امروز دیدن چنین اتفاق دردناکی برایم هولناک و غم‌انگیزتر است و دردناک‌تر از همه، پاسخ حیرت‌انگیز آقای جراح به همسر داغدار رضا رستمی است که بعد از گذشت تألمات روحی اگر صلاح بدانند خودشان خواهند گفت.

از اینکه بگذریم، شاید هم مقصر اصلی کسانی بودند که چهار ماه رضا رستمی را خانه‌نشین کردند؟ یا کسانی که وقتی رضا به‌خاطر حق آنها استعفا داد، سر پایین انداختند و به کارشان ادامه دادند!

اهالی مطبوعات و اهالی سینما در قضیه درگذشت تأسف‌بار کیارستمی بزرگ تلاش زیادی کردند که قصور یک پزشک و نه همه جامعه پزشکی را فریاد بزنند و دادخواهی کنند هرچند جوابش فقط سه ماه دوری آقای دکتر از بیمارستان بود!

ولی حالا بعد از رفتن تأسف‌بار رضای عزیز، باید غیر از مقصریابی، به مسئله‌ای مهم‌تر فکر کرد و آن لزوم همبستگی بیشتر در جامعه مطبوعات، جامعه سینمایی و جامعه هنری کشور است؛ همبستگی‌ای که باعث می‌شود رضا رستمی‌های دیگر در اوج خلاقیت کاری، این‌گونه خانه‌نشین و اسیر مرگ زودهنگام نشوند و بتوانند حداقلِ امنیت شغلی را داشته باشند.

ولی هرچه بود گذشت، هرچند فراموش نمی‌شود. مهم این است که رضا رستمی دیگر کنار همسر فداکارش، خانم الهه خسروی و دختر نازنینش، رها، نیست. رضا با عمر کوتاهش، تأثیر خودش را در عرصه مطبوعات و خبررسانی گذاشت، خوش‌به‌حالش که چنین زندگی کرد و صدحیف که بیشتر نماند، 




محسن امیریوسفی: تلویزیون سالها شبکه‌های ماهواره‌ای را تمسخر کرد ولی در کمال ناباوری به این شبکه‌ها باخت

سینماژورنال: موضوع پخش تیزر آثار سینمایی از شبکه های ماهواره ای همچنان بحثی داغ در میان مخاطبان است.

به گزارش سینماژورنال بعد از حضور سه تهیه کننده در دادسرای فرهنگ و رسانه بر التهاب این موضوع افزوده شده است.(اینجا را بخوانید)

محسن امیریوسفی کارگردان جوان سینمای ایران که فیلم “خواب تلخ” را در گروه هنروتجربه روی پرده دارد در گفتگویی که به همین بهانه با “شرق” انجام داده تمسخر سالیان دراز شبکه های ماهواره ای توسط تلویزیون را در نهایت باعث باخت تلویزیون به این شبکه ها دانسته است.

تلویزیون وارد بازیهایی شد که دلخواه مردم نبود

محسن امیریوسفی در پاسخ به این پرسش که تعامل با صداوسیما در ارتباط با پخش تیزر فیلم‌های سینمایی می‌تواند رونق حال‌ حاضر سینما را در پی داشته باشد، گفت: صداوسیما در چند سال اخیر و در بازه‌های زمانی مختلف، متأسفانه وارد بازی‌های سیاسی و مسائلی که دلخواه مردم نیست، شده است و درحال‌حاضر اقبال چندانی نسبت به صداوسیما در مردم وجود ندارد و عملا موضوع سرگرمی‌سازی در تلویزیون بر دوش معدود برنامه‌های خاص مثل برنامه «نود» یا حضور بازیگران شناخته‌شده در کسوت مجری‌های سرگرم‌کننده است.

رسانه ملی با تولید تله‌فیلم شأن سینما را پایین آورد

او ادامه داد: اینکه چرا تلویزیون ما به‌جای سریال‌ها و فیلم‌های سرگرم‌کننده صرفا مجری‌محور شده است، هم خود جای بحث دارد. نظر شخصی من این است که در چند سال اخیر، سریال‌ها و تله‌فیلم‌های ضعیف باعث شدند تلویزیون از سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی خوب تهی شود و این موضوع از جایی آغاز شد که تلویزیون ما به سمت ساخت تله‌فیلم گرایش پیدا کرد و شأن سینما را پایین آورد. تله‌فیلم‌هایی که نه سینما بود نه تلویزیون و این امر، اول به سینما و بعد به تلویزیون ضربه زد و به این دلیل به نظر می‌رسد صداوسیما متأسفانه کمتر از قبل می‌تواند در بین مردم تأثیر‌گذار باشد.

تلویزیون سالها شبکه های ماهواره ای را تمسخر کرد

امیریوسفی در بخش دیگری از صحبت‌هایش افزود: از طرف دیگر تلویزیون سال‌ها با تمسخر به شبکه‌های ماهواره‌ای نگاه می‌کرد ولی در کمال ناباوری مسابقه را به این شبکه‌ها باخت و این جای تأسف دارد که هم‌اکنون پخش تیزر فیلم‌های سینمایی از این شبکه‌های ماهواره‌ای تأثیر بیشتری در اقبال مردم به سینما داشته است. باعث تأسف است فیلم‌هایی که در داخل ایران مجوز ساخت و نمایش دارند و به اکران در می‌آیند، در صداوسیما با مشکلات پخش تیزر مواجه می‌شوند و مجبورند تبلیغاتشان از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شود ولی طبعا همیشه راه برای بازگشت هست و صداوسیما می‌تواند رویه خود را عوض کند.

نگاه گزینشی در برخورد با آثار سینمایی تأسف بار است

او ادامه داد: البته بحث شما درباره همکاران تهیه‌کننده است که در این مدت تیزر فیلم‌هایشان هم از صداوسیما و هم از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شد و این در حالی است که فیلم من «خواب تلخ» بعد از ١٢ سال به‌صورت محدود در هنر و تجربه اکران شد ولی صداوسیما حتی اجازه نداد تیزر این فیلم از تلویزیون پخش شود! و حتی اجازه نقد و بررسی این فیلم را در هیچ‌کدام از دو برنامه سینمایی آخر هفته هم ندادند! این نگاه گزینشی در انتخاب فیلم‌ها هم نکته قابل‌توجه و تأسف‌باری است، آن‌هم برای فیلمی مثل «خواب تلخ» که افتخارات بین‌المللی زیادی برای سینمای ایران به ارمغان آورده و بعد از ۱۲ سال و با وجود نداشتن تیزر تلویزیونی، در اکران هنر و تجربه فروش بالایی داشت. امیدوارم صداوسیما از خواب ده‌هاساله بیدار شود و با سینما مهربان‌تر باشد‌.




خاطره‌نگاری محسن امیریوسفی از علاقه مدیران ارشاد مسجدجامعی به بایگانی کردن “خواب تلخ”

سینماژورنال: محسن امیریوسفی کارگردان جوانی که سابقه طولانی در توقیف آثارش دارد و تقریبا هر فیلمی که ساخته دچار مشکل توقیف شده است این روزها بعد از یک دهه و خرده‌ای اولین فیلمش “خواب تلخ” را روی پرده می‌بیند.

به گزارش سینماژورنال امیریوسفی در گفتگویی تفصیلی که به بهانه اکران این فیلم با “شرق” انجام داده به بخشی از مشکلاتی که برای ساخت و اکران این فیلم داشته اشاره کرده است.

نکته جالب گفته های امیریوسفی جایی است که به توقیف اولیه فیلم در دوران وزارت ارشاد احمد مسجدجامعی در روزگار اصلاحات اشاره می‌کند.

بخشهایی از گفته های امیریوسفی که درباره توقیف این فیلم و حل نشدن مشکل آن در ادوار مختلف است را در ادامه می‌خوانید:

ماجراهاي  “خواب تلخ”  چگونه رخ داد؟
این را باید از مدیران قدیمی بپرسید! سال ٨٢ پروانه ساخت این فیلم گرفته شد. البته یک مقدار طول کشید، چون فیلم اولم بود و شرایطی بود که برای ساخت فیلم اول قوانین دست‌وپاگیر بیشتری بود. یکی از مشکلاتم این بود که سابقه دستیار کارگردانی در سینما نداشتم! البته فیلم کوتاه می‌ساختم. بعد از گرفتن پروانه آبان ٨٢ فیلم کلید خورد و دی‌ماه نسخه اولیه فیلم آماده بود که در جشنواره فیلم فجر در هیأت انتخاب رد شد!
چرا؟
شاید مسئله این بود که موضوع این فیلم برای آن زمان عجیب بود و البته هیأت انتخاب از نظر ساخت هم فیلم را ضعیف دانستند! بعد از ١٢ سال برای اولین‌بار اینها را می‌گویم نه به واسطه خودم چون فکر می‌کنم شان خودم و فیلم بالاتر از این حرف‌هاست ولی گفتن این حرف‌ها برای تاریخ سینما ضروری است. یادم هست حتی کار به جایی رسید که پیشنهاد دادند «خواب تلخ» آرشیو شود! می‌گفتند خیلی‌ها فیلم اولی ساخته‌اند که موفق نبوده و تو هم ناراحت نباش با انرژی شروع به ساخت فیلم دومت کن!
آن زمان رئیس سازمان سینمایی چه کسی بود؟
فکر کنم آقای حیدریان معاون وزیر و آقای مسجدجامعی وزیر بودند. البته این بحث‌ها در اداره نظارت و مرکز گسترش آن زمان پیش آمد.
تا اینکه فیلم در جشنواره کن پذیرفته شد؟
بله، فیلم را برای جشنواره کن آماده کردیم که اتفاقات خوبی هم افتاد. جایزه ویژه بخش دوربین طلایی را گرفت و یک جایزه نگاه جوان هم دریافت کرد. نقدهای مثبتی هم گرفت که می‌گفتند فیلم متفاوتی از سینمای ایران آمده و اولین فیلم ایرانی بود که طنز را برای تماشاگر خارجی شناسانده بود. البته غیر از طنز فیلم، سکانس‌های ترسناک و تلخی هم در فیلم هست که ترکیب این طنز و ترس و تلخی در کنار شخصیت‌های کمتر دیده شده از سینمای ایران «خواب تلخ» را ساخت. وقتی هم با دست پر از جشنواره کن برگشتم اولین مسئله‌ام این بود که دوباره به حس‌وحال قبل از کن برگردم و برای همین نمایشی در سینما سپیده گذاشتم که البته خیلی‌ها اصرار داشتند فیلم بکر بماند و در جشنواره فجر دیده شود. ولی همه طیف‌های سینما آمدند و فیلم را دیدند. آقای رضاداد، دبیر جشنواره فیلم را برای جشنواره سال ٨٣ در خارج از مسابقه دعوت کرد که فیلم دیده شد.
تلاش کردید که فیلم اکران شود؟
چندین‌بار تلاش کردم.
دوره آقای جلوه ؟
بله، زمان آقای جعفری جلوه و آقای شمقدری بود و در اواخر دولت اصلاحات هم برای اکران تلاش کردم که گفتند صبر کنید. ولی چشم به هم زدیم از تولید فیلم ١٢ سال گذشت!
اما هیچ‌وقت نگفتند چرا فیلم توقیف شده؟
خیر نگفتند. اگر هم مصادیقی وجود داشته باشد باید از فیلم حذف شده باشد. این سؤال برای خودم هم مطرح است که چرا ١٢ سال فیلم محروم از اکران بود.
در دوره آقای ايوبي  مشکلی برای اکران نبود؟
خیر، ولی الان درگیر حل مشکل فیلم جدیدم و منتظر اکران «آشغال‌های دوست‌داشتنی»هستم .
شما سه دوره سازمان سینمایی را طی کردید؟
با این دوره چهار دوره وسابقه توقف من در ارشاد از خیلی مدیران سینما بیشتر است!




محسن امیریوسفی: وقتی خانه سینما از پروانه ساخت یک فیلم هم نمی‌تواند دفاع کند دیگر چندان فرقی ندارد که شورای صنفی نمایش را دولت میزبانی می‌کند یا خانه سینما!

سینماژورنال: در روزهای اخیر بحثهایی شکل گرفته مبنی بر انتقال شورای صنفی نمایش به خانه سینما و فعالیت این نهاد تحت نظر خانه سینما.

به گزارش سینماژورنال محسن امیریوسفی کارگردان جوان سینمای ایران که به تازگی اولین فیلمش را در گروه “هنروتجربه” روی پرده فرستاده است در گفتگویی درباره این نقل و انتقال نظر منفی خود را ابراز کرده است.

خانه سینما کمتر به صیانت از پروانه نمایش توجه دارد

محسن امیریوسفی، کارگردانی که “آشغال‌های دوست‌داشتنی”اش مدت‌هاست در توقیف مانده به “شرق” می‌گوید: مسلما اگر صنف، کنترل و اداره اوضاع نمایش را زیرنظر داشته باشد، خیلی بهتر است و مسلما در سرنوشت اکران و چگونگی آن، صنف باید نظر بدهد؛ اما مشکل اساسی این است که «خانه سینما» کمتر به صیانت از پروانه نمایش توجه دارد.

وقتی خانه سینما از پروانه ساخت یک فیلم هم نمی تواند دفاع کند چه فرقی دارد که شورای نمایش کجا باشد

وی ادامه می دهد: وقتی فیلمی قانونی ساخته شده و بعد مجوز اکران نمی‌گیرد، خانه سینما، نه می‌تواند کاری بکند و نه اساسا کاری انجام می‌دهد! وقتی مجموعه صنفی‌ای این‌قدر ناتوان است و حتی از پروانه ساخت یک فیلم هم نمی‌تواند دفاع کند، دیگر چندان فرقی ندارد که شورای صنفی نمایش را دولت میزبانی می‌کند یا خانه سینما!

شاهد انفعال این نهاد صنفی هستیم

کارگردان “آتشکار” می افزاید: زمانی ما باید توقع داشته باشیم که خانه سینما بابت همه این مسائل پیش‌قدم شود و تعیین‌کننده باشد، که اساسا زور و قدرتی هم داشته باشد برای تغییر سرنوشت فیلم‌ها. درحالی‌که عملا ما شاهد انفعال این نهاد صنفی هستیم. واقعیت این است که مسئولیت شورای صنفی نمایش، شورای پروانه نمایش و… باید بر عهده کسانی باشد که قدرتمندانه از مواضع سینما دفاع کنند و اساسا چنین قدرتی دارند!




ماجرای خانه خریدن کارگردان “آشغالهای دوست داشتنی”!

سینماژورنال: اكران مستند ٥٠ دقيقه‌اي «خانه من» روز ١٢ اسفند ماه در پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران با حضور محسن اميريوسفي، كارگردان اين مستند همراه شد.

به گزارش سینماژورنال پس از اكران فيلم، محسن اميريوسفي با توضيحاتي در رابطه با فيلمش يادآور شد: اين فيلم كه در طي سال‌هاي ٨٨ تا ٩٠ ساخته شده، در مورد خانه خريدن خود من در زمان توقيف شدن فيلم «آتشكار» است.

علیرغم داشتن دو فیلم توقیفی خانه خریدم

وی ادامه داد: همان‌طور كه در خود فيلم هم نهايتا نشان داده شد، خوشبختانه موفق به خريد خانه شدم، آن موقع دو فيلم توقيفي داشتم و البته هنوز فيلم «آشغالهاي دوست داشتني» را نساخته بودم!

هنرهایمان ایرانی شدند اما آپارتمانها، نه

او با تمجيد از معماري سنتي ايراني، ادامه داد: آن چيزي كه در معماري گذشته ما ايراني‌ها بوده، در اين مدل معماري جديد وارداتي هيچ‌وقت وجود ندارد، انگار ما از ارايه مدل جديد خانه شهري در زندگي عادي خود ناتوان بوده‌ايم و صرفا در آپارتمان‌هايي خود را اسير كرديم كه مانند قوطي‌كبريت‌هايي هستند كه حتي از نظر ظاهري هم هيچ سر و شكل ايراني‌اي ندارد. درست است كه كلمه آپارتمان و معماري و محدوديت مساحت آن لازمه زندگي شهري است ولي فكر مي‌كنم همان‌طور كه خانه‌هاي ايراني در گذشته با نداشتن نگراني از محدويت زمين همه سليقه و حس و حال ايراني را قرن‌ها در خود داشتند حال كه از نيمه دوم قرن بيستم محدوديت حاد مساحت زمين شهري به وجود آمد متاسفانه به شكل عجولانه‌اي واژه آپارتمان و مدل تحميلي نقشه و معماري آن وارد مملكت ما شد و ما نتوانستيم آن را در سطح عمومي و وسيع ايراني كنيم، اتفاقي كه براي هنرهاي وارداتي مثل سينما، گرافيك، نمايشنامه‌نويسي، سازهاي غربي و… تا حد زيادي افتاد و در حد لزوم ايراني شدند ولي درمورد آپارتمان‌سازي به وجود نيامد.

“خانه من” هم طنز تلح است

كارگردان فيلم «خواب تلخ» اضافه كرد: مستند «خانه من» در زمان ساخت به علت چند پلان جزئي دچار سوءتفاهم‌هايي شد و موفق به كسب مجوز نمايش شد و تا حال فقط چند اجراي محدود داشته است.

اميريوسفي با توضيحاتي در مورد اين مستند، ادامه داد: «خانه من» هم مانند كارهاي قبلي من طنز و همچنان تلخ است. طنز شرايط غريبي كه براي من وجود داشت و تلخ از جهت نشان دادن اجبارهايي كه در خريد خانه برايم به وجود آمد.

مشکلات “خانه من” برای اکران حل شد
به گزارش سینماژورنال اين نويسنده و كارگردان در رابطه با مشكلات اكران عمومي فيلمش، گفت: اين مستند تا حالا اكران عمومي نداشته است ولي در حال آماده‌سازي‌ها و انجام اقداماتي براي اكرانش هستيم. مسائل و مشكلاتي هم براي اكرانش وجود داشت كه ترجيح مي‌دهم درموردش صحبتي نكنم و الان كه اين مشكلات حل شده اميدوارم به شرايط اكران عمومي برسد.

به دنبال تقدیس گذشته نیستم

كارگردان «آتشكار» در پاسخ به سوال يكي از بينندگان در مورد حس نوستالژيك فيلم، گفت: در اين فيلم حس مثبتي به گذشته وجود دارد ولي من به دنبال تقديس گذشته نيستم. ما هميشه در مورد گذشته خيلي احساساتي رفتار مي‌كنيم و هيچ‌وقت حد معقولي براي نگاه به گذشته نداشته‌ايم و اينكه اين حس نوستالژيك براي ما جذاب و با حسرت همراه است كمي گول‌زننده به نظر مي‌آيد زيرا كه فقط ظاهر متفاوت آن زمان را با امروز مقايسه مي‌كنيم كه با اغراق هم همراه است.

چرا در ایران مدرنیسم مساوی شده با بریدن از گذشته؟

به گزارش سینماژورنال وی ادامه داد: همان‌طور كه گفته‌اند گذشته، چراغ آينده است و ما بايد از گذشته‌مان استفاده كنيم ولي تمام كشورهاي مدرن جهان، زماني قدم به مدرنيسم گذاشتند كه گذشته و سنت‌هاي خود را به خوبي شناختند و از آن ابزاري مدرن ساختند ولي متاسفانه در ذهن اكثريت جامعه ايراني مدرنيسم به معناي بريدن از گذشته است كه اين را در نوع معماري شهري به وضوح مي‌بينيم. اصل مهم مدرنيسم شناخت كامل و دقيق گذشته و سنت‌هاست كه در مورد معماري عمومي شهرها و خانه‌هاي ما اصلا اتفاق نيفتاده است و قطع كامل ارتباط با معماري گذشته است.

خانه های قدیمی صفا و صمیمیت داشت اما محدودیتهای غیرفردی هم داشت

اميريوسفي در مورد نوع زندگي پرجمعيت در خانه‌هاي قديمي تصريح كرد: امروزه كمتر كسي حاضر مي‌شود، زندگي در خانه‌هاي قديمي ايراني با آن محدوديت‌هاي غيرفردي را بپذيرد حالا هرقدر كه آن خانه‌ها صفا و صميميت داشته باشد. در حقيقت اين خانه‌ها نيست كه عوض شده، بلكه خود ما هستيم كه عوض شده‌ايم و اين اصلا چيز بدي نيست. ولي بايد ابزار اين عوض شدن و تغيير هم فراهم شود كه در زمينه معماري شكل و نقشه بومي ايراني در سطح كلان بهترين راه‌حل است.