سینماروزان/حامد مظفری:
+شروع سریع و ورود فوری به داستان با معرفی ابراهیم محور عملیات.
+تغییر پیاپی لنز در نماهای افتتاحیه شاید خودنمایی باشد اما جایش درست است. دارابی برخلاف بسیاری از همکاران ارگانی، ارزش تصویر را درک میکند و تا حد ممکن سعی دارد قاب هایی بسازد مناسب پرده عریض.
+زود داستان را شروع میکند و زود آدمها را معرفی میکند ولی امان از غفلت در معرفی شخصیت.
-حسین سلیمانی با موهای خرمایی؟ کار نمیکند که نمیکند. ظهوری شدن هم کار سختی است!
+از جبر زمانه یا چیز دیگر؟ حرفهای فرمانده لیبیایی برای این دوران سمپاتیک تر نیست؟
-خوب پیش میرود؟ کم! بازی؟ خوب است! تدوین؟ خوب. مشکل؟ مفهوم است. اینکه دو کاراکتر متضاد نسبت به جنگ را کنار هم بگذاریم و بخواهیم با دیالوگ های تهاجمی، بزنگاه ایجاد کنیم شدنی است منوط به اینکه مفهومی که رویش دست گذاشتهایم، کشش درام بلند را داشته باشد. آن چیزی که داستان تحقیقات موشکی ندارد، بزنگاه بحرانی است و شاید ذات داستان است که چنین بزنگاهی نداشته و دارابی نیز هر قدر تلاش کرده که بزنگاهکی نسبی ایجاد کند، نتوانسته.
-آن رابطه مرشد و استادی ابراهیم-ساعد سهیلی- با داریوش کاردان پیشرو نیست. چون اصلا نمی فهمیم چرا از ابتدا استاد را جذب نمیکند؟ فقط چون پدرزنش است؟ ابراهیم، زیادی محترم است و احترام زیاد با ذات ماجراجویی او آن هم در کشف و شهود علمی، جور نمیشود.
+قاب زیبا فراوان در فیلم هست و دارابی یک تفاوت بزرگ با اغلب ارگانی سازان این سالها دارد که تر و تمیز کار میکند و دوربین را جای درست میکارد و میداند حتی یک نمای ساده را چطوری هالیوودی بگیرد.
-تناقض آنجا گریبان را میگیرد که قهرمان از شلیک حلال حرف میزند. چه ترکیبی؟ این همان نقطه عطف است ! اگر شلیک جنگی، حلال باشد آن وقت صلح بی شلیک میشود حرام؟
+تقلا برای یافتن داکیومنت های موشکی لحن جاسوسی میدهد و شتاب روایت را می افزاید و ورود به عمارت فرمانده لیبیایی هیجانی ویژه وارد میکند، درست در ساختار آثار هالیوودی.
+چند کلیپ خوب میبینیم و ازجمله پس از مرگ همسر ابراهیم و جدایی از فرزند که به اسطوره ذبح اسماعیل توسط ابراهیم مینماید.
-وقتی همهی کارکرد موشک به فرمول آلیاژی بسته بود که در دستان پدرزن است چرا این همه دور خود چرخیدند و از ابتدا به جای معامله با هموطن با لیبیایی بستند؟ شاید هم نتیحه گیری اخلاقی است و همان بومی گرایی؟ این هم که نقص دارد، آن پدرزن لائیک دست پرورده آمریکاییان نبوده مگر؟؟
+اجرای دارابی در نوع خودش، قابل تامل است ولی -افسوس که سوژه انتخابی، آن قدر غنا ندارد و پر و پیمان نیست برای ساخت یک فیلم بلند. انتخاب بازیگران هم که چنگی به دل نمیزند. کافیست مقایسه کنیم با #هناس که با مریلا زارعی پیش رفت و #مصلحت که سوژه داغش جذابیتزا بود. دارابی سعی کرده همه کمبودها را با میزانسن های متفاوت جبران کند و همین سبب ساز آن میشود #خدای_جنگ برای یک بار دیدن، نسبتا راضی کند.
–بازیگر؟
–پیام احمدی نیا در نقش مافوق ابراهیم؛ با گریم متحجران و ادبیات پرخشم
–جوک؟
–چرا همتون بوی یه عطر میدین؟