سینماروزان/محمد شاکری:
-از همان معین خوانی ابتدایی بیژن در جمع مردم انقلابی که نمیخنداند میتوان فهمید اوضاع از چه قرار است. بعد هم ختنه و ختنه سورونی و عباس قادری پخش میکند. سر قبر مرحوم هم قطعه هایده را میخواند. یک عمر فرحبخش و پویافیلم را به همین خاطر سرویس نکردند؟ حالا که همان راه را میروند. تازه با سوار شدن روی موج فسیل و نه مثل حاج حسین بازسازی فیلمفارسی که در گذر زمان اصالتش بیش از پیش اثبات شده.
-گریم بیژن بانمک است و پژمان همان زیرخاکی ست و همراهی این دو در فضای پت و متی سخت میخنداند. کمدی بوده دیگر؟ باورتان میشود حتی زن پوشی این دو در گریز از کمیته فقط یک لبخند میسازد؟؟
-کمیته ای ها را یک مشت ابله مصور کرده که از رد زنی دو دله دزد عاجزند و مدام سوتی میدهند. اینکه فرزین محدث و امیر نوری، کوتاه و بلندند یعنی کمدی سازی؟
+پر بازیگر است و از نیکخواه تا رحمان باقریان و فرزین محدث و علی باقری و ستاره پسیانی و امیر نوروزی و.. را دارد و اغلب هم با رفتارهای غریب که بخندانند و نمیخنداند.
+بهترین بازیگر با فاصله یک اینفلوئنسر است به نام مجتبی شفیعی. مابقی بازیگران سردرگم و عین ربات و فقط متن ها را حفظ کرده و جلوی دوربین میگویند.
+پر از قاب های باز و لانگ شات و اکستریم لانگ شات آرمان فیاض تا وجهه ببخشد به تصویر. که چی؟ با این فیلم میتوان پاپ کورن خورد و قهقهه زد؟؟ لااقل فیلم را کمدی معرفی نکنید و بگویید اپیزودی است جامانده از “شاید برای شما هم اتفاق بیفتد”.
-یک ساعت و نیم میگذرد تا به سوژه اصلی که امامزاده جعلی است برسد. با همان مارمولک که بیست و چند سال پیش ساخته شد و میگویند فیلم در امتداد آن است مقایسه کنید؟ آنجا نیم ساعته میرفت به داستان اصلی و اینجا دو هاف تایم میگذرد…
-برادران عزیز یک عمر هی اجاره نشینها اجاره نشینها کردند و هی مابقی کمدی سازان را تحقیر کردند و هی گفتند کمدی باید فاخر باشد و از این چیزها… حالا کمدی تان شده رونویسی از مکتب حاج حسین منتها با یک تفاوت که چون از دل برنیامده بر دل نمی نشیند. دیدید کار شما نیست؟ فرحبخش هرچه باشد دیگر ضرباهنگ کمدی را میشناسد و لااقل مخاطب را در سینما علاف نمیکند ولی طلبههای محترم که ممیز هم شدهاند حتی از حفظ ریتم عاجزند.
-یکی مثل غلامرضا نیکخواه همین که بنشیند یکجا و دو تا خاطرهسازی کند از خنده روده بد میشویم ولی اینجا با گریم کلارک گیبلی هرچه میکند کمتر میخندیم…
-از آن دالان کبوتری آن قدر خوشش آمده که هی قاب میگیرد.
-دله دزد شارلاتان سهسوت متنبه میشود و اعتراف میکند.
-ابتذال ندارد؟ نام زیردست کمیته ای “خارستانی” است و مدام و حین خطاب قرار دادن بر “خوااااار” تاکید میشود! جایی میگوید “حاجی آدم میکنه”. باز هم بگوییم یا کافیست؟؟
نتیجه؟
–کمدی سازی به پیدا کردن سوژه خط قرمزی یا نوشتن فیلمنامه ای که روی کاغد میخنداند، نیست. کمدی سازی این نیست که بازیگران تیپیکال کمدی را بریزید جلوی دوربین.
کمدی سازی، کارگردانی میخواهد که کمدی را بشناسد. باید اجرای کمدی را بشناسید و کارگردانی کمدی را بلد باشید وگرنه روی کاغذ که ادبیات پشت وانتی به مراتب بیشتر از اینها میخنداند.